سوء تعبیرهایی درباره شادی

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 1687
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 1045
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 169
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 105
    آي پي امروز آي پي امروز : 562
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 348
    بازدید هفته بازدید هفته : 1687
    بازدید ماه بازدید ماه : 5326
    بازدید سال بازدید سال : 756212
    بازدید کلی بازدید کلی : 2362435

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.142.94.158
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

سوء تعبیرهایی درباره شادی

سوء تعبیرهایی درباره شادی

 

 

 سوءتعبیرها و کج‌فهمی‌های بسیاری درباره شادی وجود دارد که بسیاری از آنها با اما و اگر همراه هستند. به‌عنوان مثال: من اگر در قرعه‌کشی برنده شوم، یک خانه بزرگ داشته باشم، ازدواج کنم یا جدا شوم، بچه داشته باشم، شغل متفاوتی داشته باشم و... شاد خواهم بود.


چنین فهرستی می‌تواند بسیار طولانی و شاید هم بی‌نهایت باشد. اما واقعیت آن است که تصورات ما درباره آنچه باعث شادی‌مان می‌شود، عمدتا توهم و رویا هستند، نه واقعیت. خیلی‌ها فکر می‌کنند که داشتن پول بیشتر آنها را شاد و خوشبخت خواهد ساخت.

 

 البته من هم این را قبول دارم که بدون داشتن پول، گرفتاری‌های فراوانی برای افراد پیش می‌آید، اما به هیچ عنوان این را نمی‌پذیرم که داشتن پول فراوان متضمن شادی افراد خواهد بود.


من برای این ادعای خود دلایل بسیاری دارم، از جمله اینکه ایالات متحده آمریکا که ثروتمندترین کشور جهان است، جزو ناشادترین کشورهای دنیا به حساب می‌آید یا انگلستان در سال‌های ۱۹۷۳ تا ۲۰۰۲، رشد ۸۰ درصدی تولید ناخالص داخلی را تجربه کرد درحالی‌که طی همین مدت، سطح رضایتمندی انگلیسی‌ها از زندگی‌شان به‌شدت سقوط کرده بود.

 

 بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران بر این اعتقادند که برخلاف تصور عامه که معتقدند پول می‌تواند شادی بسیاری را تا پایان عمر برای افراد به ارمغان بیاورد، شادی ناشی از کسب ثروت، بسیار اندک و آن هم برای کوتاه‌مدت خواهد بود.


تحقیقات نشان داد که بیش از ۵۰ درصد افرادی که ارزش دارایی‌شان بیش از ۱۰ میلیون دلار است، اعلام کرده‌اند که ثروت نه تنها آنها را شاد نکرده، بلکه مشکلات بسیار زیادی را نیز برایشان ایجاد کرده است.

 

 یکی دیگر از توهمات در رابطه با شادی به مساله لذت‌جویی و استراحت و تفریح فراوان مربوط می‌شود؛ به این صورت که برخی افراد فکر می‌کنند که رفتن به مسافرت‌های پی در پی یا استراحت کردن در خانه باعث شادتر شدن آنها می‌شود. اما باید دانست که چنین پدیده‌هایی برای کسانی که سرشار از انرژی و میل به فعالیت هستند، یک نوع عذاب و مرگ تدریجی به حساب می‌آیند.
به عبارت روشن‌تر، لذت‌جویی و تفریح کردن مانند پول فقط در کوتاه‌مدت می‌تواند شادی‌آور باشد همان‌طور که لذیذترین غذا پس از سیر شدن دیگر برایمان لذیذ و شادی‌آور نخواهد بود.

 

 حال، مساله این است که اگر موارد فوق‌الذکر، شادی حقیقی محسوب نمی‌شوند، پس شادی حقیقی و دائمی کدام است و بودن در گوهر درون خود چگونه می‌تواند به رسیدن به شادی دائمی و ماندگار منتهی شود.

 

شادی یک مفهوم مادی نیست، بلکه مفهومی معنوی محسوب می‌شود که به فرد آرامش و رفاه درونی می‌دهد. بعضی‌ها شادی را تجربه‌ای مملو از کامیابی و احساس مفید بودن تعریف می‌کنند و برخی دیگر آن را نه یک احساس زودگذر مثل بردن در قرعه‌کشی، بلکه احساسی شبیه به پرواز تا بی‌نهایت انسانیت و رسیدن به این نتیجه که «من خیلی خوب هستم» می‌دانند.

 

 شادی حقیقی یعنی اینکه شما به این یقین برسید که دارای زندگی خوبی هستید، از انجام کارتان لذت می‌برید و مطمئن هستید که برای آن کار ساخته شده‌اید، احساس خوشبختی می‌کنید و استعدادهای درونی‌تان را شناخته‌اید و در یک کلام «در گوهر خودتان هستید».


پس می‌توان چنین نتیجه گرفت که با شادی کار کردن و شاد بودن عبارت است از فعال‌سازی دائمی احساسات مثبت و منتفع‌شدن از مزایای جسمی و روحی ناشی از آن.

 

منبع:کتاب Finding Your Element

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 16 / 12 / 1396 ساعت: 7:38 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پنج نکته برای نوشتن یک رزومه متمایز

پنج نکته برای نوشتن یک رزومه متمایز

 

 

1 از فرمت مناسب استفاده کنید.
شما برای این که بتوانید موفقیت ها و شایستگی های خود را برجسته کنید تا افراد رزومه شما را بررسی کنند، می توانید از فرمت مناسب رزومه استفاده کنید. بر اساس این فرمت، با نگارش یک پاراگراف مختصر و مفید نقش ها و مسئولیت ها و سوابق برجسته خود را بنویسید و با علائم بولت آنها را تیتر کنید. دقت کنید که اشتباه املایی و جملات مبهمی در نگارش آنها نداشته باشید. قسمت های مختلف ویژگی ها و شایستگی های خود را بخش بندی کنید. به عنوان مثال می توانید گواهی نامه های حرفه ای خود را از افتخارات جدا کنید.

 

2 بخش های رزومه را از همدیگر تفکیک کنید.
گزینه های بولد و ایتالیک (ابزارهای نرم افزار Word) باعث می شود که توجه خواننده به قسمت های مهم رزومه شما جلب شده و مرور بخش های مختلف نیز برای بررسی کننده رزومه نیز راحتتر گردد. برای مثال، اگر تجربه کاری شما پنج مورد را شامل می شود و در شرکت های مختلفی مشغول کار بوده اید، با استفاده از این علائم مشخص کلمات کلیدی را مشخص کنید. این کار کمک می کند که از فضای صفحه رزومه خود به خوبی استفاده کنید. به خاطر داشته باشید تنها در صورتی رزومه یک صفحه ای بنویسید که اخیرا فارغ التحصیل شده اید یا تجربه کاری زیادی ندارد. معمولا رزومه های خوب شامل دو الی سه صفحه و با جزییات کامل هستند.

 

3 از اعداد و نشانه ها استفاده کنید.
سعی کنید از کلمه های کوتاه و از ارقام به جای حروف آن استفاده کنید. استفاده کردن از اعداد باعث جلب توجه بیشتر رزومه می شود. اگر در صنعتی و حرفه ای مشغول هستید که کلمه اختصار آن متداول شده است، سعی کنید از این کلمات استفاده کنید.

 

4 از به کار بردن شکل، لوگو و گرافیک های خاص اجتناب کنید.
امروزه بسیاری از رزومه ها به صورت نسخه های الکترونیک هستند. هر چه فایل شما طراحی ساده و منظمی داشته باشد، برای خواننده آن نیز خسته کننده نخواهد بود. بنابراین سعی کنید که از شکل های گرافیکی و لوگو در صورتی که لزومی ندارد، استفاده نکنید. نگارش محتوا بسیار مهم است، سعی کنید که از کلمات جدید و غیر تکراری از رزومه های دیگران بنویسید. همچنین از فونت های ساده و متدوال استفاده کنید.

 

5 رزومه مناسب با صنعت و حرفه خود بنویسید.
فرمت و سبک نگارش رزومه شما باید متناسب با حرفه شما باشد. برای مثال وقتی می خواهید برای شغلی مانند دستیار حسابدار یا کارشناس مالی درخواست شغلی کنید، رزمه شما باید با رزومه شخصی که برای شغلی مانند طراحی وب سایت و فروش است، متفاوت باشد. بنابراین از کلمات مربوط به حرفه و صنعت خودتان استفاده کنید.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 15 / 12 / 1396 ساعت: 7:29 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

"مدیران سازمان را از درون سازمان انتخاب کنیم یا از بیرون؟"

"مدیران سازمان را از درون سازمان انتخاب کنیم یا از بیرون؟"

 

 

ما در سازمان دو دسته مدیر داریم یا میتوانیم داشته باشیم؛ یک، مدیرانی که از درون سازمان رشد کرده اند، سلسله مراتب را طی کرده اند و مدیر شده اند و دو، مدیرانی که از بیرون دعوت میشوند و به استخدام سازمان در می آیند تا مستقیما مسئولیتهای مدیریتی را بر عهده بگیرند. مدیران بیرونی با خودشان ایده های جدید می آورند، نسبت به گذشته سازمان تعصب کور ندارند، چیزهایی را میبینند که درونی ها به دلیل عادت زدگی و روزمرگی، آنها را نمیبینند، میتوانند ساختارشکنی کنند، نسبت به اعضای سازمان پیشداوری ندارند و بالاخره، انگیزه زیادی دارند تا در همان هفته ها و ماه های اول، خودشان را اثبات کنند و در نقش منجی سازمان، مورد تحسین و تأیید قرار بگیرند.

 

علیرغم همه این امتیازات، تحقیقات زیادی انجام شده که حاکی از آن است که مدیران درون سازمانی، اگر درست انتخاب شوند، موفق تر از بیرونی ها خواهند بود. وقتی مدیران را از درون سازمان انتخاب میکنیم آنها:

 

1 فرهنگ و مناسبات و ارتباطات را میشناسند.


2 با اهداف و برنامه ها آشنا هستند و تا حدود زیادی به آنها ملتزم و متعهد میباشند و از صفر شروع نمیکنند.


3 نسبت به سازمان تعصب دارند و در قبال سرنوشت آن، احساس مسئولیت میکنند.


4 به سایر کارکنان پیام میدهند که اگر آنها هم خوب کار کنند و شایسته باشند، میتوانند رشد کنند، ارتقا یابند و مدیر شوند، لذا خروج از خدمت کارکنان شایسته کاهش می یابد و روحیه کارکنان تقویت میشود.


5 شایسته هستند؛ زیرا بعد از سالها کار در سازمان، ما آنها و قابلیتهایشان را دقیقتر میشناسیم، لذا انتخاب آنها با ریسک کمتر و اطمینان بیشتری انجام میشود.


6 برای شروع کار در مسئولیتهای جدید خود، نیاز کمتری به آموزش و توجیه دارند.

 

این نوع انتصاب با چند ریسک جدی هم مواجه است که باید مراقب آنها بود مانند:

 

 

مشکل بروز حسادت و رقابتهای داخلی منفی و مشکل توجیه و حفظ روحیه کسانی که در رقابتهای داخلی برای ارتقاء برنده نمیشوند.


غیر منعطف شدن سازمان از نظر فرهنگی و مقاومت آن در قبال تغییراتی که منشاء بیرونی دارند.


محدودیت در ورود افکار و ایده های جدید پیشنهاد میشود از ترکیبی از مدیران درونی و بیرونی بهره ببرید البته با تأکید بر سهم بیشتر مدیران درونی

 

به نقل از آقای دکتر بهزاد ابوالعلایی

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 14 / 12 / 1396 ساعت: 6:46 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

هنر لطیف خویشتن‌داری!

هنر لطیف خویشتن‌داری!

 

 

خویشتن‌داری برای انسان یکی از سخت‌ترین کارهاست و انسان به دلیل پیچیدگی خود، کارهایی که برایش مضر هستند را بسیار راحت‌تر از کارهایی که برای او مفید هستند انجام می‌دهد. جلوگیری از انجام کارها و انتخاب‌های اشتباه ممکن است سخت باشد اما غیرممکن نیست.

 

پس از اینکه شخصی در سال ۱۹۵۶ با یک قمقمه به سمت تابلوی مونالیزا اسید پاشید، آن‌ها این تابلو را در یک محفظه شیشه‌ای ضد گلوله و ضد اسید قرار دادند و همچنین پس از اینکه شخصی با اسپری قرمز با کلمات بزرگ بر روی تابلوی گرنیکا اثر پیکاسو نوشت "همه دروغ‌ها را از بین ببرید" نیز همین کار را انجام دادند.


اکثر قریب به اتفاق آثار هنری معمولا با‌‌ نوارها، نرده‌های ریسمانی بلند و یا طناب‌های مخملی ضخیم محافظت می‌‌شوند.
هیچ‌کدام از این مرزها نمی‌تواند یک فرد خلاف‌کار را متوقف سازد، اما ۱۰۰درصد از افراد عادی را نسبت به آسیب رساندن به این آثار متوقف خواهد کرد. این موانع می‌خواهد در نظر داشته باشید که به جای رد شدن از روی آن‌ها از کنارشان رد شوید.

 

طناب مخملی نمی‌تواند از نظر فیزیکی کسی را متوقف سازد اما به نوعی از نظر روانی تقریبا هرکسی را متوقف می‌سازد. این یک اصل مفید برای هدایت کردن خود شماست. شما با استفاده از قدرت هدایت طناب‌های مخملی می‌توانید خود را از انگیزه های کوتاه مدتی که بعضی اوقات اهداف بلند مدت شما را تضعیف می‌کنند رها کنید.

 

انگیزه معمول ما این است که خود را کنترل و در صورت لزوم خود را مجبور کنیم. ما اعلامیه‌های گسترده‌ای را در مورد چگونگی تغییر رفتارمان از امروز به بعد را اعلام می‌کنیم و یا با خود می‌گوییم که دیگر در روزهای هفته غذاهای ناسالم نمی‌خوریم و یا دیگر قبل از نهار از اینترنت استفاده نمی‌کنیم.


احتمالا در ابتدا با آوردن استثناهای مختلف نسبت به قانون‌های خود ساخته خود، نافرمانی خواهیم کرد و در آخر هنگامی که مشخص شد که نمی‌توانیم هم قانون‌گذار، پلیس و مجرم باشیم، تمامی قانون‌های خودساخته‌مان را کنار می‌گذاریم.

 

این موضوع در ترک عادت‌های ناسالم بسیار بیشتر صدق می‌کند. بعنوان مثال یکی از کارهای احمقانه‌ای که من به انجام آن عادت کرده بودم، نوشیدن قهوه در اواخر بعد از ظهر بود. شکی ندارم که اگر هر روز ساعت 2 بعد از ظهر یک خطی کوچک از طناب مخملی به دور قهوه ساز من ظاهر شود، هرگز این انتخاب اشتباه را انجام نخواهم داد.


من طناب‌های مخملی کوچک ندارم، پس در عوض بعد از قهوه پس از ناهارم، بلافاصله مخزن پلاستیکی قابل جابجایی قهوه سازم را در سینک ظرف‌شویی قرار می‌دهم تا در آینده با ظرف‌ها شسته شود. این واقعیت که این قطعه در سینک ظرف‌شویی به همراه ظرف‌های نشسته قرار دارد برای من کافی است تا دست از قهوه بکشم.

 

طناب مخملی مسیر شما را با اجبار تغییر نمی‌دهد، بلکه هدایت می‌کند و انتخاب را به شما واگذار می‌کند، اما آن انتخاب را اندکی آسان‌تر می‌کند. نکته اصلی این است که این هنوز یک انتخاب است، تنها با داشتن انتخاب است که می‌توانید به کاری که انجام می‌دهید خویشتن ‌داری بگویید.


هنگامی که فعالیت مضر به کمی سخت‌تر از حالت آسان خود تبدیل شود، شما احتمالا آن کار را انجام نخواهید داد. این دقیقا همان کاری است که طناب مخملی انجام می دهد و انجام دادن کار اشتباه را کمی سخت‌تر از حالت عادی خود می‌کند. کلید این رویکرد شناسایی کردن آن نقطه در زمان و مکان بوده که انجام دادن کار آسان نامناسب است و پس از شناسایی آن زمان و مکان می‌توان یک مانع کوچک و لطیف را در راه انجام دادن آن کار ایجاد کرد.

 

چه کاری در زندگی‌تان هست که می‌خواهید آن را انجام ندهید؟ آیا می‌توانید مانعی بر سر راه آن کار قرار دهید؟
هنگامی که بدانید در چه موقعیتی به سمت انتخاب‌های اشتباه کشیده می‌شوید در آن زمان است که می‌توانید با یک مانع نمادین از انجام آن کار جلوگیری کنید؛ برای مثال یک کش لاستیکی به دور کیف پولتان و یا یک وزنه بر روی شیشه کلوچه‌ها می‌توانند موانعی برای جلوگیری از اعمالی باشند که می‌خواهید آن‌ها را انجام ندهید.

 

منبع: Raptitude

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 13 / 12 / 1396 ساعت: 7:17 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

هر شب قبل از خواب به 10 سؤال مهم پاسخ دهید

هر شب قبل از خواب به 10 سؤال مهم پاسخ دهید

 

 

به اعتقاد کارل سندبرگ، هر فردی باید ساعتی از روز را با خود خلوت کند تا بداند در چه جایگاهی قرار دارد.


با پاسخ به 10 سؤالی که هر روز از خود می‌پرسید، مسیر روشنی برای دستیابی به اهداف برایتان ترسیم می‌شود تا بتوانید در مسیر درست زندگی قرار گیرید. توصیه می‌شود این سؤالات را در پایان روز و قبل از خواب از خودتان بپرسید.

 

آیا امروز یک قدم جلوتر از دیروز بوده‌ام؟
اگر فکر می‌کنید امروز عملکرد بسیار بهتری نسبت به روز گذشته داشته‌اید، قطعاً در زندگی در مسیر پیشرفت قرار دارید. نباید خودتان را با کسی مقایسه کنید، زیرا در این صورت دچار حسادت و یاس خواهید شد.

 

آیا شخصیت قابل قبولی دارم؟
شخصیت هر فردی معرف او در جامعه است، پس باید شخصیتتان را بر پایه‌ی اعتماد، صداقت و صبر شکل دهید. نباید فکر کنید شخصیتتان یک شبه ساخته می‌شود، بلکه در طی زمان و فعالیت‌های روزانه شکل می‌گیرد. پس برای داشتن شخصیت کامل و خودساخته کارهای خود را بدون نقص انجام دهید، تعامل خوبی با اطرافیان داشته باشید و از انجام هر کاری که به شخصیتتان آسیب می‌رساند، خودداری کنید.

 

آیا کارهای امروزم را به‌درستی و با رضایت انجام داده‌ام؟
از خود بپرسید امروز در محل کار خود احساس خوبی داشتم؟ آیا برای انجام وظایف تمام تلاش خود را به کار گرفته بودم؟ در صورتی که پاسخ این دو سؤال منفی است، به دنبال دلیل اصلی بی‌انگیزگی و بی‌حوصلگی خود باشید.

 

امروز چیزهای جدیدی یاد گرفته‌ام؟
باید هر روز دنبال آموخته‌های جدید باشید. سعی کنید ذهنی فعال داشته باشید، هرروز کتاب بخوانید، به دنبال یادگیری زبان جدیدی باشید و پیگیر کارها و مهارت‌هایی باشید که برایتان مفید است و به آن‌ها علاقه‌مندید.

 

برای یک زندگی سالم و مفرح چه کاری انجام دهم؟
برای زندگی‌تان برنامه‌ریزی داشته باشید و در اوقات فراغت خود به ورزش و تحرک بیشتر بپردازید و غذاهای ناسالم را از برنامه غذایی‌تان حذف کنید. بدین ترتیب سبک زندگی‌تان سالم خواهد شد و به‌سلامتی خود اهمیت می‌دهید.

 

امروز برای حفاظت از محیط زیست چه کاری کرده‌ام؟
به حفظ محیط زیست و منابع انرژی اهمیت دهید. برای مثال در هنگام مسواک زدن در مصرف آب صرفه‌جویی کنید.

 

آیا امروز به خانواده و دوستانم ابراز علاقه کرده‌ام؟
ابراز علاقه‌های مداوم سبب می‌شود احساس خوبی میان شما و اطرافیانتان به وجود آید، روابطتان مستحکم‌تر شود و میزان رضایت از زندگی‌تان نیز افزایش یابد.

 

آیا امروز به قدر کافی برای همسرم وقت گذاشته‌ام؟
باید هر روز زمانی را به بودن در کنار همسرتان اختصاص دهید. نیاز نیست هر روز با او به گردش و تفریح بروید، تنها کافی است زمانی را به او اختصاص دهید و درباره اتفاقات طول روز، تجربیات گذشته و احساساتتان حرف بزنید.

 

آیا امروز از کسی دلگیر شده‌ام؟
پیش از خوابیدن، تمام اتفاقات روز را در ذهنتان مرور کنید. اگر با کسی مشاجره داشته‌اید قبل از این که بخوابید او را ببخشید و به دنبال حل‌وفصل مشکلتان باشید. کینه به سلامت جسم و روحتان آسیب می‌رساند؛ پس برای سلامتتان هم که شده او را ببخشید و با آرامش بخوابید تا زندگی برایتان شیرین‌تر شود.

 

آیا از زندگی رضایت دارم؟
باید در زندگی شاد بودن را هدف اصلی خود قرار دهید. برای خودتان هدفی در نظر بگیرید و تلاش کنید با تمام تلاش و قوا به آن برسید. باید به خود یادآوری کنید هرچقدر زندگی‌تان شادتر باشد، احتمال موفقیتتان بالاتر خواهد بود.

 

منبع : lifehack

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 13 / 12 / 1396 ساعت: 7:12 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

دلایل تنفر کارمندان از مدیران!

دلایل تنفر کارمندان از مدیران!

 

 

۴۳ درصد کارکنان می‌گویند که کارهای خوب آنها دیده نمی‌شود!


بسیار دیده می‌شود که خیلی از کارمندان در سازمان ناخشنودند؛ چرا که بر این باورند که مدیر آنها به کار خوبشان ارج نمی‌دهد.

 

زمانی که کارمندان شما تصمیمات خوبی می‌گیرند، کمک شایان توجهی در خلال جلسات می‌کنند و یا ایده‌های نویی را مطرح می‌کنند، مشتاق تشویق و بازخور مثبت هستند. اما اغلب سرپرستان و مدیران سازمانی در تمجید و تقدیر از آنها دچار کوتاهی می‌شوند!

 

یکی از نشانه‌های یک سازمان سالم، وجود جوی مبتنی بر تقویت مثبت و قدرشناسی است. در این سازمان‌ها باید از سرپرستان شنید که به کارکنان می‌گویند:

 

▪️نکته خوبی است!
▪️واقعا قابل ستایش است!
▪️چه خوب، چه عالی!
▪️مرسی

 

 

از دلایل عمده ای که مدیران در تقدیر از کارکنان خود کوتاهی می‌کنند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

۱. آنها کارکنان را برای بهره‌کشی و سخت‌کوشی بدون تشکر می‌خواهند.

 

۲. آنها به کارکنان به چشم هزینه تا یک دارایی با ارزش و سرمایه‌گذاری می‌نگرند.

 

۳. اغلب اوقات درک نمی‌کنند که تقدیر و شناسایی چقدر برای کارکنان اهمیت دارد.

 

۴. آنها فاقد سطح مناسب هوش عاطفی هستند و تشکر از کارکنان را کاری بیزارکننده و عبث می‌دانند!

 

۵. خودشان هرگز مورد تقدیر سرپرستان‌شان قرار نگرفته‌اند!

 

منبع: impact

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 10 / 12 / 1396 ساعت: 12:50 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اشتباهات زبان بدن که شما را از پیشرفت شغلی باز می دارد

اشتباهات زبان بدن که شما را از پیشرفت شغلی باز می دارد

 

 

تصور کنید کارمند بامسئولیت و منضبطی هستید و انتظار دارید بالاخره یک روز ارتقای شغلی پیدا کنید. تمام وظایفی که به شما محول می شود را بیشتر از حد انتظار مدیرتان انجام می دهید و حتی یک ربع زودتر از شروع شیفت کاری در محل کار حاضر می شوید؛ اما آیا می دانید برخی اشتباهات زبان بدن سبب می شود از موفقیت شغلی باز بمانید؟
البته خیلی از کارمندان بدون این که بدانند مرتکب اشتباهات زبان بدن می شوند. در ادامه به 19 اشتباهی که باید برای پیشرفت شغلی‌تان از آن‌ها دوری کنید اشاره می شود.

 

 

فرورفتن در صندلی
اگر در محل کارتان مدام در صندلی فرو بروید، شاید رئیستان یا دیگر کارمندان تصور کنند به کارتان چندان اهمیت نمی دهید یا در محل کار بیش از اندازه راحت هستید.

 

 

برگرداندن چشم
این حرکت نشان دهنده عدم تمایل شما برای شنیدن حرف‌هایی است که باب میلتان نیست یا به نظرتان تکراری و احمقانه می آیند.

 

 

گره زدن دست‌ها یا پاها
خیلی از افراد وقتی به حرف رئیس خود گوش می دهند، گره کردن و روی هم انداختن دست‌ها و پاهایشان سبب می شود احساس راحتی بیشتری کنند، اما شاید این زبان بدن به دیگران انرژی منفی دهد. زیرا فکر می کنند حالت تهاجمی دارید، لجباز هستید یا احساس صمیمیتی با آن‌ها ندارید.

 

 

تجاوز به حریم شخصی
با همکارتان خیلی صمیمی باشید یا نباشید، در هر صورت بهتر است در مورد موضوعات شغلی، فاصله‌ی مناسبی را با دوستان، همکاران و رئیستان در محل کار داشته باشید. بهترین قانون این است 1 تا 2.5 متر از همکارانتان فاصله بگیرید.

 

 

تکرار نکردن حرکات دیگران
رفتار مشابه با دیگران در برخورد با آن‌ها، به شما امکان می دهد روابط عمیق‌تری برقرار کنید که در طولانی مدت سبب اعتماد بیشتر آن‌ها به شما می‌شود.

 

 

عدم برقراری ارتباط چشمی
اگر می خواهید شانس خود را برای داشتن گفتگوهای مؤثر با دیگران در محل کار افزایش دهید، حتی وقتی در حال صحبت هستید، به چشمانشان نگاه کنید، زیرا این کار سبب ایجاد ارتباطی مستحکم میان دو طرف می شود.

 

 

شل دست دادن
محکم دست دادن در ملاقات‌های کاری اهمیت زیادی دارد. البته در هنگام دست دادن، دست همکارتان را به سمت خود نکشید یا به قدری محکم دست ندهید که استخوان دست طرف مقابل بشکند.

 

 

بی سر و صدا وارد شدن
وقتی وارد اتاق یا جلسه‌ای می شوید، در بزنید و سلام کنید؛ حتی وقتی دیرتر از بقیه می آیید.

 

 

بی‌حوصله و کسل دیده شدن
نگاه کردن به ساعت، نقاشی کشیدن‌های بی‌هدف، آه کشیدن پشت میز، به رئیستان نشان می دهد در محل کار کسل هستید. اگر در محل کار کسل هستید، قدم بزنید یا از همکارانتان بپرسید نیاز به کمک دارند یا نه.

 

 

بروز حرکات عصبی
از حرکات عصبی می توان به قلنج شکستن، بازی با مو، جویدن ناخن و گاز گرفتن لب اشاره کرد. انجام این رفتارها در مقابل رئیس یا همکارتان باعث می شود از اعتبارتان کاسته شود و دیگران فکر کنند شما مضطرب و نالایق هستید.

 

 

لم دادن به دیوار یا مبلمان
صاف ایستادن سبب می شود دیگران مطمئن شوند شما هوشیار هستید و اعتماد به نفس کافی دارید. در هنگام ایستادن، پاها را به اندازه‌ عرض شانه باز کنید و به چهار ستون بدنتان تکیه دهید.

 

 

لبخند زدن

لبخند داشتن روی لب یکی از آسان‌ترین راه‌ها برای نشان دادن اعتماد به نفس است.

 

 

پنهان کردن دست‌ها
پنهان کردن دست‌ها در هنگام صحبت با دیگران، شما را فردی غیرقابل اعتماد نشان می دهد. کف دست‌هایتان باز و به سمت بالا باشد تا قابل اعتماد و شفاف به نظر برسید.

 

 

زل زدن به ساعت
نگاه کردن به ساعت، شما را فردی بی‌حوصله و کسل نشان می دهد و شاید طرف مقابل این رفتار را نوعی بی‌احترامی تلقی کند.

 

 

استفاده از حرکات اغراق آمیز
حرکات زیاد دست نشان می دهد فردی غیرحرفه‌ای هستید و اعتماد به نفس کافی ندارید. این رفتارهای غیرکلامی را در کمترین حد ممکن نگه دارید.

 

 

رو برگرداندن از اطرافیان در جلسات کاری
وقتی از حضار روی برمی گردانید یا بدنتان به سمت آن‌ها نیست، شاید بی‌توجه یا گستاخ به نظر برسید.

 

 

استفاده‌ طولانی مدت از گوشی تلفن
نباید خیلی از تلفن استفاده کنید، مگر این که مکالمات تلفنی جزئی از کارتان باشد. کار کردن با گوشی موبایل در محل کار خصوصاً در هنگام جلسات، بی‌احترامی به کسی است که صحبت می کند.

 

 

تکان ندادن سر
لبخند و سر تکان دادن ساده می تواند به عنوان یک حرکت غیرکلامی قدرتمند به‌حساب آید که نشان می دهد به طور فعالانه در حال گوش دادن هستید.

 

 

کناره گرفتن از همکاران
وقتی از دیگران فاصله می گیرید، فردی بی‌میل، ناراحت و حتی بی‌اعتماد به نفس به نظر خواهید رسید. از پیله‌ تنهایی خود بیرون بیایید و برای برقراری ارتباط با همکارانتان وارد عمل شوید.

 

 

منبع: workandmoney
سایت ucan

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 8 / 12 / 1396 ساعت: 8:34 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

هوش DQ چیست و چرا مهم است؟

هوش DQ چیست و چرا مهم است؟

 

 

 جک ما، سرمایه‌دار بزرگ چینی و موسس شرکت علی‌بابا، معتقد است هوش هیجانی (EQ) کلید موفقیت است و حتی از آن بالاتر افراد را نیازمند LQ (یعنی IQ عشق) می‌داند.


چه کسی با این جمله موافق باشد و چه نباشد، یک نکته کلیدی در لیست او نادیده گرفته شده است. این نوع هوش تنها برای هدایت همان کسب‌وکاری که خود جک بنیان‌گذارش بوده، لازم و ضروری است.


هر چقدر سبک زندگی ما بیشتر به سمت متصل شدن همه چیز به هم می‌رود، هوش دیجیتال یا DQ برای موفقیت فردی و رفاه اجتماعی، اهمیت بیشتری می‌یابد. مشکل این است که بیشتر کشورهای دنیا به‌طور کامل با DQ و اثرات آن آشنایی ندارند.

 

بسیاری افراد فکر می‌کنند DQ یعنی مهارت‌های مورد نیاز برای استفاده موثرتر از تکنولوژی؛ مثلا اینکه چطور مشکل کامپیوتری که روشن نمی‌شود را حل کنیم یا بلد باشیم از همه ویژگی‌های گوشی هوشمندی که داریم استفاده کنیم. اما در واقع این DQ نیست.


برخی دیگر فکر می‌کنند DQ یعنی مدت زمان استفاده از صفحات دیجیتال و آگاه بودن از خطرات رو به افزایش این صفحات برای کودکانی که بیش از حد از آنها استفاده می‌کنند یا آگاهی از این مساله که چه زمانی باید اتصال دستگاه خود را قطع کنید و هر چیزی در این حوزه را که اعتیادآور است، از خودتان دور کنید. اینها بخشی از DQ و در واقع یکی از عواملی هستند که آن را تعریف می‌کنند.

 

طبق اعلام موسسه DQ که در سال ۲۰۱۶ این مخفف را اختراع کرد، هوش دیجیتال عبارتست از: «مجموعه ای از توانایی‌های اجتماعی، احساسی و شناختی که به افراد امکان می‌دهند با چالش‌های این حوزه مواجه شوند و با نیازهای زندگی دیجیتال سازگاری پیدا کنند.»


رسانه‌های دیجیتال جدید هر سال معرفی می‌شوند و با توجه به اینکه کاربران آنها دائما در حال افزایش هستند و سن کودکانی که به آنها دسترسی پیدا می‌کنند در حال پایین آمدن است، توجه بیشتری را به خود جلب می‌کنند. امروز، یک کودک ۸ ساله می‌تواند به راحتی دسترسی مستقل به اینترنت داشته باشد.

 

اما برخلاف IQ که معمولا بصورت ژنتیک از قبل مشخص شده، DQ باید ایجاد شود. این نوع هوش، عنصر اساسی توسعه مهارت‌ها برای نیروی کار آینده است، چون مثل یادگیری زبان، در سنین پایین‌تر به شکل موثرتری جذب می‌شود.


مطالعه‌ای که اخیرا در مورد ۳۸ هزار کودک ۸ تا ۱۲ سال در ۲۹ کشور مختلف انجام شده، به این نتیجه رسیده که بیش از نیمی از این کودکان در معرض حداقل یک تهدید مرتبط با اینترنت هستند. این تهدیدها عبارت است از: کاهش همدلی دیجیتال (که منجر به افزایش اضطراب در میان همسن و سالان می‌شود)، استفاده بیش از حد از صفحات دیجیتال، اعتیاد دیجیتال، خشونت‌های سایبری، هک اطلاعات هویتی و سوء مدیریت حریم خصوصی آنلاین.

 

نکته هشداردهنده‌تر این است که جوانان در کشورهای نوظهور ۳/ ۱ برابر بیشتر از همسن و سالان خود در کشورهای توسعه‌یافته از نظر دیجیتالی، در معرض این تهدیدها هستند.

 

این واقعیت که یک کودک می‌تواند با دست خودش، در هر زمان و مکانی به دنیای آنلاین دسترسی داشته باشد، نه فقط برای والدین و سازمان‌های جامعه مدنی، بلکه برای آموزش‌دهندگان، قانون‌گذاران، دولت‌ها، رسانه‌ها و حتی پلت‌فرم‌های مصرف‌کننده و برندها، باید بالاترین نگرانی موجود باشد.

 

منبع: World Economic Forum

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 7 / 12 / 1396 ساعت: 7:46 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اگر از شما بپرسند از ۷ مهارتی نام ببرید که هرکسی باید حتما در زندگی آنها را بداند چه جوابی می‌دهید؟

اگر از شما بپرسند از ۷ مهارتی نام ببرید که هرکسی باید حتما در زندگی آنها را بداند چه جوابی می‌دهید؟

 

 

شاید ذهنتان به سمت مهارت‌هایی مثل کار کردن با دستگاه‌های هوشمند و چیزهایی از این ‌دست برود؛ اما باید بدانید قضیه بسیار ساده‌تر از این حرف‌هاست.


۷ مهارتی هست که یادگرفتنشان به زندگی بهترتان کمک می‌کنند؛ مهارت‌هایی که هم سخت و هم آسان‌اند و همین تضاد عجیبشان است که گاهی خیلی از ما را دچار چالشی سخت برای آموختنشان می‌کند:

 

سکوت، واژه‌ای که هزاران قصه پشت خودش دارد. شاید باورش سخت باشد اما سکوت در مواقع لازم، سکوت و خودداری وقت خشم؛ یا سکوت درباره چیزهایی که نمی‌دانیم واقعا مهارت بزرگی است که آموختنش حتما بر دانایی‌تان می‌افزاید.

 

هوش هیجانی کمکتان می‌کند زندگی عاطفی، اجتماعی و کاری بسیار بهتری داشته باشید.

 

مدیریت زمان و بهترین استفاده از لحظات زندگی قدرت «نه گفتن» مهارت واقعا مهمی است که بار زیادی از استرس و فشارتان را کم خواهد کرد.

 

خوب خوابیدن و تمرین برای داشتن یک خواب آرام

 

تفکرات مثبت و مثبت‌اندیشی مهارت گوش دادن و تمرکز بر روی صحبتهای طرف مقابل

 

برگرفته از: Forbes

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 7 / 12 / 1396 ساعت: 7:41 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا برخی کارکنان در موقعیتی که باید اظهار نظر کنند، سکوت می‌کنند؟

چرا برخی کارکنان در موقعیتی که باید اظهار نظر کنند، سکوت می‌کنند؟

 

 

چرا برخی کارمندان با وجود آگاهی از در خطر بودن پروژه یا هر فرآیند سازمانی، سکوت می کنند و یا از هر گونه تلاش بالقوه‎ای برای پیشگیری از آن اجتناب می‎کنند؟


دلیل این امر عدم احساس امنیت برای مشارکت و تعامل در سازمان است. به‌نظر مزایای ناشی از سکوت بیش از منافع اظهار نظر است. کارکنان معمولا از این واهمه دارند که ایده‎های جدید به‌دلیل مخاطرات ذاتی‎شان رد شوند یا از طرف مدیران به شدت به چالش کشیده شوند. بنابراین ترجیح می‎دهند سرشان را پایین انداخته و اظهار نظری نکنند.

 

داده‎های موسسه Gallup نشان می‎دهد که سه نفر از هر ۱۰ کارمند 8آمریکایی موافق تاثیرات مثبت اظهار نظر در محل کار هستند. با این حال، با تغییر این نسبت به ۶ نفر از هر ۱۰ نفر، سازمان‎ها می‎توانند ۲۷ درصد کاهش گردش مالی، ۴۰ درصد کاهش حوادث ایمنی و ۱۲ درصد افزایش بهره‎وری را تجربه کنند.


دکتر امی ادمونسون، استاد مدرسه کسب وکار لندن، مفهوم «امنیت روانی» را مطرح کرده و آن را فضایی تعریف می‎کند که در آن افراد در بیان نظرات شخصی‎ خود احساس راحتی می‎کنند. ادمونسون تاکید می‎کند که امنیت روانی زمینه‎ساز بهبود کیفیت، یادگیری رفتار و بهره‎وری است.


مطالعه‎ای داخلی در شرکت گوگل نشان می‎‌دهد که تیم‎های کاری دارای امنیت روانی بالاتر در اجرای ایده‎های متنوع و بهبود عملکرد خود بهتر از تیم‎های دیگر عمل می‎کنند. علاوه‌بر این، اعضای این تیم‎ها به احتمال بیشتری در آینده سازمان را ترک نخواهند کرد.

 

فرهنگ امنیت روانی کارکنان را قادر به مشارکت در مسائل سازمانی می‌کند. به این ترتیب می‌توانند بدون هیچ ترسی ریسک کرده و تجربه کنند. آنها می‌توانند بدون هراس از شکست یا مجازات اظهار نظر کنند. چنین فرهنگی را با شرایطی مقایسه کنید که در آن کارمندان از هرگونه اظهار نظری و مطرح کردن ایده‌های جدید وحشت دارند. حتی تصور مشارکت آنها در خصوص مسائل مختلف مربوط به سازمان دشوار است.

 

 

چهار پرسش برای رسیدن به امنیت روانی عبارتند از:
۱- بر سر چه قابلیت‌هایی می‎توانیم به یکدیگر تکیه و اعتماد کنیم؟
۲- هدف تیم ما چیست؟
۳- شهرتی که به دنبال آن هستیم چیست؟
۴- در رسیدن به این شهرت چه اقدامات بدیعی باید انجام دهیم؟

 

 

این سوالات برای ایجاد فرهنگ امنیت روانی طراحی شده‎اند. ترتیب آنها به اندازه خود سوالات بسیار مهم است.
درحالی‌که برخی عناصر حیاتی نظیر ساختار سازمانی، فرآیندها و ویژگی‎های سیستم بر فرهنگ سازمان تاثیرگذارند، ابعاد رفتاری فرهنگ توسط تک تک افراد، تک تک تیم‌ها و هر روز در حال شکل‌گیری است. امنیت روانی تیمی و فردی هر دو از الزامات سازمان به‌شمار می‌روند اما امنیت روانی فردی در فرآیند شکل‌گیری امنیت روانی نقش پررنگی ایفا می‌کند.

 

رهبران و مدیران می‎توانند از این چهار پرسش برای تشویق کارکنان به تعامل و صداقت بیشتر استفاده کنند. رهبران باید به چهار پرسش از یک دیدگاه تیمی و سازمانی پاسخ دهند. در این صورت به بقیه اعضای سازمان ثابت خواهد شد که رفتار مورد انتظار قابل دستیابی است و هماهنگی یک قابلیت در دسترس برای سازمان است.


درحالی‌که تغییر فرهنگی در سازمان به ندرت مسیری مستقیم و ساده را دنبال می‎کند، اما عملکرد حتی یک تیم در سازمان می‎تواند تاثیرات اجتماعی قابل توجهی به جای بگذارد. نباید بیش از این صبر پیشه کرد. مدیران باید به‌سرعت زمینه‎های شکل‎گیری امنیت روانی در تیم‎های خود را به کمک این چهار پرسش ساده فراهم کنند.

 

منبع: Gallup

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 7 / 12 / 1396 ساعت: 7:37 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

شعار تبلیغاتی جنرال الکتریک: تخیل در کار

شعار تبلیغاتی جنرال الکتریک: تخیل در کار

 

 

شاید شعار قبلی جنرال الکتریک را به خاطر بیاورید: «ما چیزهای خوبی وارد زندگی می‌کنیم.» این شرکت در سال ۱۹۷۹ از این شعار برای اولین بار استفاده کرد. گرچه این شعار به خوبی شناخته شده بود، شعار جدید یعنی «تخیل در کار» جایگزین شعار قبلی شد.

 

این تغییر نشان می‌دهد که فرهنگ داخلی یک شرکت می‌تواند تغییرات اساسی در نحوه‌ دید و اهداف آن شرکت داشته باشد. Tim McCleary مدیر هویت سازمانی جنرال الکتریک می‌گوید:
"شعار جدید یعنی تخیل در کار، به فرهنگ و هدف شرکت تبدیل شد."

 

زمانی که جف ایلمت در سال ۲۰۰۱ به عنوان مدیر عامل جنرال الکتریک انتخاب شد، اعلام کرد که دوباره به ریشه‌های اصلی شرکت باز می‌گردد؛ شرکتی که به خلاقیت و نوآوری شناخته می‌شود. این فرهنگ، به برندسازی مجدد با شعار جدید منجر شد؛ شعاری که این ایده را به خوبی بازتاب می‌دهد:

 

تخیل، الهام‌بخش بشر در نوآوری است، کاری که شرکت برای پیشرفت خود انجام می‌دهد.

 

برگرفته از: hubspot referralcandy

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 6 / 12 / 1396 ساعت: 6:16 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

15 دلیل که نشان می دهد از هوش هیجانی بالایی برخوردارید

15 دلیل که نشان می دهد از هوش هیجانی بالایی برخوردارید

 

 

کنترل احساسات امری است که روز به روز توجه بیشتری به آن می شود، چه در کسب و کار و چه در زندگی شخصی. از دست دادن کنترل احساسات چندان هم دور از ذهن نیست و خود شما نیز احتمالا هر روزه با آن دست به گریبان هستید. شاید هم به همین دلیل باشد که روز به روز به اهمیت کنترل احساسات افزوده می شود.

 

کنترل احساسات خود و دیگران، پی بردن به اهمیت و قدرت این احساسات و حتی استفاده از آن ها برای کنترل و جهت دهی به افکار، می تواند عاملی مهم برای دستیابی به موفقیت باشد و تمامی این مفاهیم، خود را تحت عنوان هوش هیجانی بروز می دهند.

 

درست همانند هر مهارت دیگری، هوش هیجانی نیز می تواند با تمرین به دست آید. هر چند، شاید فردی از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشد اما خودش هم از این موضوع بی خبر است!

 

در اینجا به 15 دلیل که می تواند نشان دهد از هوش هیجانی بالایی برخوردارید، اشاره می شود:

 

 

 زیاد به احساسات خود فکر می کنید.

 

 دیدگاه دیگران را درباره خود جویا می شوید.

 

 شما از دیگران تشکر می کنید.

 

 شما می دانید چه زمانی باید صبر کرد.

 

 شما به دنبال "چرایی" یک موضوع می گردید.

 

 گوش شما به روی انتقادات باز است.

 

 شما به طور مداوم عکس العمل دیگران را در نظر می گیرید.

 

 شما عذرخواهی می کنید.

 

 شما می بخشید.

 

 شما از واژگان احساسی گسترده ای بهره مند هستید.

 

 شما به طور خاص و خالصانه ای دیگران را ستایش می کنید.

 

 شما بر روی کنترل تفکرات تان کار می کنید.

 

 شما هرگز مردم را در لحظه قضاوت نمی کنید.

 

 شما نقاط ضعف خود را تحلیل خواهید کرد.

 

 شما می دانید که احساسات می تواند علیه شما استفاده شود.

 

 

منبع: inc

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 5 / 12 / 1396 ساعت: 6:22 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مدیرانی با تیپ شخصیتی ماکیاولی!

مدیرانی با تیپ شخصیتی ماکیاولی!

 

 

تیپ شخصیتی «ماکیاولی» از نظریه «نیکولو ماکیاولی» فیلسوف ایتالیایی قرن پانزدهم میلادی اقتباس شده است و براساس دو دیدگاه عمده‌‌: «هدف، وسیله را توجیه می‌کند»‌ و «صحبت کردن، مطابق میل مردم»، استوار می‌باشد.

 

گفته می‌شود «ماکیاولی» در زمانه‌ای می‌زیسته که شخصیت‌های دروغ‌گو، فریب‌کار و بی‌رحم، اوضاع را در کنترل خود داشتند و به‌تبع، جامعه‌ گرایش شدیدی به نیرنگ، جعل شخصیت واقعی، نقش بازی‌کردن و مطابق میل دیگران رفتار کردن برای رسیدن به مقصود پیدا کرده بود. بدین‌ترتیب، نظریه‌ او، روایتی ناخوشایند از اوضاع نابسامان روانی و اجتماعی مردم زمان خود بود و‌ افرادی که طبق مشی‌ «ماکیاولی» رفتار کنند، با عنوان شخصیت «ماکیاولی» شناخته می‌شوند.

 

 

ویژگی‌های شخصیت ماکیاولی

 

جاه‌طلبی:

این‌قبیل تیپ‌ها، جز رسیدن به امیال و آرزوهای خود، به هیچ‌چیز دیگری فکر نمی‌کنند. همیشه بهترین را برای خود می‌خواهند و مدام به‌دنبال جاه، مقام و عظمت هستند.

 

تفرقه‌افکنی:

خط‌مشی این قبیل افراد، مطابق ضرب‌المثل «تفرقه بینداز و حکومت کن» است. اگر در رأس اداره یا سازمانی باشند و یا سرپرستی مکان و افرادی را برعهده داشته باشند، سعی‌می‌کنند با اختلاف‌افکنی میان افراد و به‌کارگیری سیستم پلیسی، اوضاع را در کنترل خود بگیرند.

 

دورویی:

رفتار دوگانه دارند؛ د‌ر مقام حرف و نظر، به‌گونه‌ای ظاهر می‌شوند و در مقام عمل، به‌گونه‌ای دیگر. در ظاهر، یک جور خود را نشان‌می‌دهند و در پشت صحنه به‌گونه‌ای نامتعارف عمل می‌کنند. خود را خیرخواه، مثبت‌،‌ خاکی، مردمی و دموکراتیک نشان‌می‌دهند اما در نهان، ‌خلاف آن‌را عمل می‌کنند به‌گونه‌ای که درباره‌ی آنان گفته می‌شود: «از پشت خنجر می‌زنند.»

 

دروغ‌گویی:

دروغ برای آنان به‌مثابه یک مکانیزم دفاعی در برابر دنیای بیرون است. از نظر آنان، تنها از راه دروغ‌گویی است که می‌توان به مقصود خود رسید. آنان در به‌کارگیری دروغ، چنان حرفه‌ای عمل می‌کنند که از نظر دیگران، صداقت جلوه می‌کند.

 

تخریب‌گری:

این قبیل افراد، بالقوه تخریب‌گر هستند و همیشه سعی‌‌‌‌دارند شرایط و اوضاع را به ضرر دیگران سم‌پاشی کنند. درواقع یک موضع «برد- باخت» در پیش می‌گیرند؛ برد برای خودشان و باخت برای دیگران.

 

به‌ بردگی گرفتن دیگران:

به دیگران تا اندازه‌ای پر و بال و اجازه‌ی پیشرفت می‌دهند که در خدمت‌شان باشند و در درجه‌ای پایین‌تر قراربگیرند و اگر زمانی برسد که دیگران،‌ هم‌سطح یا بالاتر از آنان قرارگیرند، از هر طریق ممکن، برای از میان برداشتن‌شان اقدام می‌کنند.

 

معادله‌ی آقا و برده:

به نظر آنان، افراد ضعیف و بی‌پشتوانه، حق اظهارنظر یا ابراز وجود ندارند بلکه تنها افرادی که از حیث ثروت، قدرت و شهرت در سطح بالا هستند، قابل احترام‌اند.

 

تحمیق دیگران:

همیشه دیگران را موجوداتی احمق و بی‌شعور قلمداد می‌کنند و خود را بالاتر و با‌فرهنگ‌تر از همگان می‌دانند و یک‌نوع احساس برتری کاذب نسبت به دیگران دارند.

 

خشم نرم:

افرادی خشمگین و کینه‌جو هستند اما در ظاهر نشان نمی‌دهند؛ شاید به آنان گفته شود که با پنبه سر می‌برند.

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1396 ساعت: 7:22 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تا میتوانید به کسانی که دوستشان دارید، بازخورد بدهید

"تا میتوانید به کسانی که دوستشان دارید، بازخورد بدهید"

 

 

بازخورد یک فرصت و یک نعمت است و حیف است که آن را از کسانی که دوستشان داریم، دریغ نماییم. یکی از وظایف همیشگی همه مدیران و سرپرستان، دادن بازخوردهای منصفانه و محرمانه و خیرخواهانه به کارکنان است. بازخورد را باید مثل یک "کادو" به دیگران بدهیم. کادو یا هدیه چند ویژگی جالب دارد. این ویژگیها برای ارائه بازخورد نیز صادق هستند:

 

 

کادو را به کسانی میدهیم که برایمان عزیز هستند.
کادو را با نیت خوب و خیرخواهانه به دیگران میدهیم.
کادو را در بسته بندی زیبا و دلپذیر به دیگران میدهیم.


دریافت کننده کادو میتواند هدیه ما را بگیرد، کنار بگذارد و بعد آن را باز کند و ببیند.


بسته هدیه میتواند حاوی چیزی باشد که دریافت کننده آن را دوست داشته باشد یا نه، اما مهم این است که خیرخواهانه داده شده است.


کادو را میتوان نگاه داشت یا دور انداخت و اجباری برای استفاده از آن نداریم.

 

بازخورد را به همه کارکنانمان بدهیم. تصور نکنیم که کارکنان خوب ما نیاز به بازخورد ندارند، بلکه آنها هم به بازخورد نیاز دارند؛ زیرا آنها هم هنوز به اوج عملکرد و پتانسیل خود نرسیده اند. پس، آنها هم باید بدانند که چقدر موفق و مورد تحسین هستند.



بازخورد باید نماد توجه و علاقه ما به مخاطب باشد. حتی بازخوردهای تلخ و انتقادی هم میتوانند با فلسفه "خشونت عاشقانه" ارائه و هدیه شوند.

 

بازخورد دادن به شیوه سازنده را یاد بگیریم و بعنوان دهنده یا گیرنده بازخورد، آن را فرصتی برای یادگیری تلقی کنیم.

 

به نقل از "جناب آقای دکتر بهزاد ابوالعلایی"

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1396 ساعت: 7:17 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مدل "ABCD" در اعتماد و اعتماد سازی

مدل "ABCD" در اعتماد و اعتماد سازی

 

 

اعتماد رابط اصلی هر ارتباط است. همه ما در برقراری ارتباط سازنده و مثبت با دیگران ، چه در دنیای ارتباطات شخصی و چه در دنیای ارتباطات کاری و سازمانی به شدت به اعتماد کردن و مورد اعتماد واقع شدن نیازمندیم.

 

به عنوان یک مدیر باید مورد اعتماد کارکنان باشیم تا از ما و دستورات مان پیروی کنند،به عنوان یک مشاور باید مورد اعتماد باشیم تا توصیه های ما را بپذیرند، به عنوان یک فروشنده باید مورد اعتماد باشیم تا از ما بخرند و به عنوان یک کارمند و کارشناس باید مورد اعتماد باشیم تا به ما اختیار و آزادی عمل بدهند و از ما مشورت بگیرند.

 

اعتماد بر اساس روابط تجربی و در بلند مدت و به سختی ساخته می شود ولی می تواند با سرعت و سهولت نابود شود.برای کسب و حفظ اعتماد دیگران باید پایبند ارزش ها و اخلاقیات باشیم، راست بگوئیم، اطلاعات مورد نیاز دیگران را از آنها پنهان نکنیم، به قول و قرار هایمان وفادار باشیم، قابل پیش بینی باشیم، از موفقیت دیگران خوشحال شویم ، اشتباهات و انتقادات را بپذیریم و راز دار باشیم .

 

بلانچارد مدل جالبی برای "اعتماد" پیشنهاد کرده است.
در مدل او کسی که می خواهد مورد اعتماد واقع شود باید 4 ویژگی داشته باشد:

 

او باید تجربه و شایستگی حل مساله داشته باشد.او باید دستاوردهای موفق داشته باشد تا دیگران او را "کاربلد" ارزیابی کنند.(Able)


او باید رازدار و صریح و صادق باشد.پشت سر دیگران حرف نزند و مسئولیت اشتباهاتش را بپذیرد. (Believable)


 او باید همدلی کند، عضو خوبی برای کارهای گروهی و گروه های کاری باشد،به دیگران علاقه داشته باشد ، دیگران را خوب بشنود و به جا و بموقع تحسین کند.(Connected)


او باید منظم و پیگیر و پاسخگو باشد، روی قول و قرارش بایستد، سر وقت باشد ،دارای ثبات رویه بوده و دمدمی مزاج نباشد
(Dependable)


قدرسرمايه اعتمادی که دیگران به ما دارند را بدانیم، از این سرمایه محافظت کنیم و مراقب باشیم که از دست نرود چون دوباره و به آسانی به دست نمي آيد


نوشته آقاي دكتر ابوالعلايي

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 1 / 12 / 1396 ساعت: 11:52 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مدیران، کاتالیزورهای شادی در کار

مقاله کوتاه (مدیران، کاتالیزورهای شادی در کار)

 

هیچ مدیری نمی‌تواند کارمندانی مولد و پربازده و البته، شاد و سرزنده بسازد، بلکه فقط می‌تواند این روند را تسریع و تسهیل کند. در واقع، مدیران نقش کاتالیزور را در دستیابی به بهره‌وری از طریق افزایش شادی در کار بازی می‌کنند. آنها می‌توانند به کارمندان در پیداکردن مسیری با کمترین مانع و مقاومت برای رسیدن به اهدافشان کمک کنند و به ایشان یاد بدهند که چگونه می‌توانند برای شغل خود برنامه‌ریزی کنند. البته، باید گفت که مدیران هیچ کدام از این کارها را نمیتوانند بدون همکاری و تلاش جدی از سوی کارمندان انجام دهند. از نظر مدیران بزرگ، کارمندان مانند ستاره‌هایی عمل می‌کنند که می‌توانند به شدت بدرخشند و همه جا را روشن کنند و برای این درخشش، به روحیه شاد نیاز دارند. آنچه در ادامه خواهد آمد انتظاراتی هستند که مدیران از کارمندان بااستعداد و شاد خود دارند:

 

 

از هر فرصتی برای نگریستن به خود استفاده کنید؛ از هر ابزار بازخوردی که شرکت در اختیارتان قرار می‌دهد برای افزایش شناخت از خودتان و نگرش دیگران راجع به خودتان استفاده کنید.

 

تفکر عمیق داشته باشید؛ در طول ماه چند بار و هر بار بین 20 تا 30 دقیقه بنشینید و مروری بر آنچه طی هفته گذشته انجام داده‌اید، داشته باشید. از خود بپرسید که طی این هفته چه آموختید و چه کارهایی را انجام دادید؟ از چه چیز لذت برده و از چه چیز تنفر پیدا کرده‌اید؟ ارتباط آنها با استعدادهایتان چیست؟ و ...

 

خودتان را کشف کنید؛ سعی کنید در طول زمان، تصویر کاملتری از مهارت‌ها، دانش و استعدادهای خود پیدا کنید و از این درک و فهم فزاینده برای انتخاب و بر عهده گرفتن نقش‌های مناسب‌تر، تبدیل شدن به همکاری بهتر، کسب آموزه‌های بیشتر و در نهایت، پیشرفت و ارتقا بهره ببرید.

 

سازگار شدن با دیگران را بیاموزید؛ به مرور زمان، انواع مؤثرتر و مفیدتر همکاری با دیگران را که به بهتر شدن کارتان کمک می‌کند، شناسایی کنید. تجربه ثابت کرده است که کارمندان دارای درجات بالاتر، انعطاف‌پذیری و سازگاری بهتر و بیشتری با همکاران خود دارند و محیط‌های کاری متفاوت را تحمل میکنند.

 

پیگیر باشید؛ به‌طور دائم به آموخته‌ها و کشفیات خود توجه داشته باشید و سعی کنید آنها را به کار ببندید. به کاربستن پی در پی و مؤثر دانسته‌ها و آموخته‌ها می‌تواند به کارتان هویت ببخشد و شما از کاری که انجام می‌دهید، احساس شادی و شعف بیشتری کنید.

 

هنگامی که وارد محل کارتان می‌شوید، تصمیم بگیرید کیفیتی بهتر از روز قبل داشته باشید و عملکردی برازنده‌تر ارائه دهید؛ کارمندان شاد کسانی هستند که در آغاز روز کاری، تصمیم می‌گیرند که بهتر از روز قبلشان کار کنند و در پایان روز و پس از نگریستن به عملکرد روزانه‌شان، به شدت احساس رضایت و خرسندی می‌کنند.

 

 


منبع: کتاب Work Happy Now

مترجم: سید حسین علوی لنگرودی

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 30 / 11 / 1396 ساعت: 6:18 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ویژگی شخصیتها بر اساس مدل مایرز و بریگز یا مدل ام بی تی آی MBTI

ویژگی شخصیتها بر اساس مدل مایرز و بریگز یا مدل ام بی تی آی MBTI

 

 

افراد درونگرا(introversion)✔️

۱) از تنهایی انرژی میگیرند
۲) نمیخواهند کانون توجه باشند
۳) شنونده های خوبی هستند

 

افراد برونگرا(extraversion)✔️

۱)از تعامل با دیگران لذت میبرند
۲)بیش از انکه گوش بدهند حرف میزنند
۳)دوست دارند کانون توجه باشند

 


افراد حسی(sensing)✔️


۱)تمرکز بر دریافت اطلاعاتشان با حواس پنجگانه است
۲)به زمان حال توجه دارند
۳)از تکرار یک مهارت خسته نمی شوند

 



ویژگی شهودی(Intuition)✔️


۱)به الهام و دریافت قلبی معتقدند
۲)از تکرار یک مهارت خسته می شوند
۳)برای نوآوری و تخیل ارزش زیادی قائلند

 

 

ویژگی افراد احساسی(feeling)✔️


۱)به همدلی و درک دیگران اهمیت میدهند
۲)به راحتی از دیگران تشکر می کنند
۳)از طرف دیگران بیش از اندازه عاطفی ارزیابی میشوند

 

 


ویژگی افراد منطقی(Thinking)✔️


۱)بیش از حد برای منطق و عدالت بها قائل اند
۲)از طرف دیگران خشک و بی انعطاف ارزیابی می شوند.
۳)بزرگترین انگیزه ی آنها در کار موفق شدن است

 



‼️ویژگی افراد قضاوت کننده(judging)✔️


۱)معتقدند اول کار بعد تفریح
۲)زمان را منبع تمام شدنی می دانند
۳)نتیجه گرا هستند

 

ویژگی افراد دریافت کننده(perciving)✔️

 

۱)اول تفریح بعد کار
۲)زمان را منبع تجدید شدنی می دانند
۳)نتیجه گرا نیستند.

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 30 / 11 / 1396 ساعت: 5:54 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پاسخ به 9 سوال متداول در مورد رزومه‌نویسی

پاسخ به 9 سوال متداول در مورد رزومه‌نویسی

 

 

1 آیا می‌توانم برای آنکه رزومه‌ام جذابیت بصری داشته باشد، از چند فونت مختلف استفاده کنم؟

این کار اصلا توصیه نمی‌شود مگر اینکه گرافیست باشی. یک فونت خوانا انتخاب کن. اندازه فونت بهتر است ۱۲ باشد تا خواندنش راحت باشد. نوشته‌هایت نباید درهم باشند. تا جایی که می‌توانی میان نوشته‌ها فضای خالی بگذار.

 

2 در بالای رزومه در بخش اطلاعات تماس، چه اطلاعاتی را قرار دهم؟

بالای رزومه را به درج این اطلاعات اختصاص بده: نام، نام شهر و ایالت (یا استان)، آدرس ایمیل، لینک حساب کاربری در لینکدین و شماره تلفن.

 

3 آیا می‌توانم از سرصفحه (header) یا پاصفحه (footer) در رزومه استفاده کنم؟

می‌توانی یک پاصفحه ایجاد کنی و در آن، نام خود و شغلی را که به دنبالش هستی درج کنی. اگر رزومه‌ات بیش از دو صفحه است، شماره‌گذاری صفحات فراموش نشود.



4 هنگامی که رزومه را روی کامپیوترم ذخیره می‌کنم، اسمش را چه بگذارم؟

وقتی می‌خواهی رزومه‌ات را در کامپیوتر ذخیره کنی، اسمش را این گونه بگذار: نام+رزومه. اما اگر خواستی آن را به شرکتی ارسال کنی، نام آن را عوض کن.

 

5 آیا وقتی می‌خواهم زمان شروع و پایان همکاری با یک کارفرما را بنویسم، باید ماه و روز را ذکر کنم یا ذکر سال کفایت می‌کند؟

ذکر سال کافی است. کسی که رزومه را می‌خواند نیازی به اطلاعات بیشتر ندارد.

 

6 اگر به دنبال کاری باشم که در یک شهر دیگر قرار دارد، آیا باید آدرس محل سکونتم را ذکر کنم یا از ذکر آدرس صرف‌نظر کنم؟

می‌توانی در شهری که می‌خواهی در آن کار کنی برای خودت یک صندوق پستی دریافت کنی و همان آدرس را در رزومه‌ات بنویسی. یا می‌توانی نام استان و شهر محل سکونتت را ذکر کنی و سپس در قسمت فوقانی رزومه، به‌طور خلاصه توضیح دهی که قصد داری به آن شهر نقل مکان کنی.

 

7 اگر خواستم از رزومه‌ام پرینت بگیرم تا در جلسه مصاحبه یا گردهمایی‌ها آن را همراه داشته باشم، آیا بهتر است آن را روی یک کاغذ عادی پرینت بگیرم یا از کاغذ خاصی استفاده کنم؟

اولا، هیچ وقت رزومه‌ات را به گردهمایی‌ها یا رویدادها نبر. شرکت در گردهمایی‌ها و آشنا شدن با افراد جدید عالی است اما در گردهمایی‌ها نباید رزومه همراه داشته باشی، مگر اینکه گردهمایی با هدف به اشتراک گذاشتن رزومه افراد برگزار شده باشد.
اگر خواستی از رزومه‌ات پرینت بگیری، بهتر است از یک کاغذ با کیفیت و ضخیم‌تر از کاغذهای عادی استفاده کنی. نیازی به خرید کاغذ رزومه نیست، مگر اینکه خودت دوست داشته باشی رزومه‌ات را روی یک کاغذ متفاوت چاپ کنی.

 

8 می‌توانم یکی از شغل‌های قدیمی‌ام را به میل خودم از رزومه حذف کنم؟

رزومه، یک سند بازاریابی است نه یک سند قانونی. می‌توانی به میل خودت بعضی از شغل‌ها را حذف کنی. بیشتر افراد، تمام شغل‌های خود را در رزومه ذکر می‌کنند اما اگر برای مدت کوتاهی در شغلی کار کرده‌ای، نیاز نیست آن را ذکر کنی.

 

9 آیا باید اطلاعات مربوط به درآمدهای سابقم را در رزومه ذکر کنم؟

به هیچ وجه! من با آگهی‌هایی که متقاضیان کار را وادار می‌کنند که حقوق سابق خود را در رزومه ذکر کنند کاملا مخالفم. این کار به ضرر آنها تمام می‌شود.
هوشمندانه‌ترین راه برای استخدام افراد این است که شرکت‌ها، محدوده درآمد پیشنهادی خود را در آگهی استخدام ذکر کنند. شما نیز به‌عنوان متقاضی کار می‌توانید درآمد دلخواهتان را در رزومه ذکر کنید، اما به هیچ وجه میزان درآمد سابق خود را فاش نکنید.

 

نویسنده: liz ryan

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 29 / 11 / 1396 ساعت: 8:3 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

9 نشانه یک مصاحبه شغلی موفقیت آمیز

9 نشانه یک مصاحبه شغلی موفقیت آمیز

 

 

در فاصله زمانی بین مصاحبه شغلی تا اعلام پذیرش، عدم قطعیت در نتیجه‌ مصاحبه برای متقاضیان کار رنج آور می باشد. اما اگر استخدام کنندگان نظر سریعی راجع به درخواست شغلی شما بدهند، حتی اگر نتیجه آن منفی هم باشد، می‌توانید با آن به خوبی کنار بیایید.


برخی نشانه‌ها وجود دارند که می‌‌توانند حاکی از اخبار خوبی باشند. بنابراین دفعه بعدی که به مصاحبه کاری رفتید، بجای نگرانی در مورد حذف شدن، به سادگی بررسی کنید که آیا این 9 نشانه در مصاحبه به وقوع پیوسته اند یا خیر.

 

1 شما در مورد "کی" می‌شنوید، نه "اگر" :
مصاحبه‌کنندگان به دنبال این هستند که بی جهت متقاضیان کار را امیدوار نکنند، بنابراین آنها به طور کلی عباراتی از این قبیل را خواهند گفت "فرد در این موقعیت باید فلان کار را انجام دهد" . اما اگر آنها کاملا مطمئن باشند که شما برای این شغل ساخته شده‌اید، آنگاه ممکن است ناخواسته در انتخاب لغاتشان تغییر ایجاد کنند.
مثلا می‌گویند: "بعد از آموزش‌های منابع انسانی متصدی پذیرش ما به شما کمک خواهد کرد که آنها را به کار بگیرید".
به نشانه‌های کلامی همچون این نشانه‌های محکم، گوش فرا دهید.

 

2  زبان بدنشان شما را آگاه می‌کند:
حتی اگر مصاحبه کننده‌ها تلاش کنند با خونسردی با شما برخورد کند، اما زبان بدنشان به آنها اجازه نمی‌دهد که اشتیاقشان را نسبت به شما پنهان کنند.
"تکان دادن سر، لبخندهای ریز خوشایند و "اوهوم" گفتن ها و دیگر صداهای تاییدی حاکی از این است که آنها شما را پذیرفته‌اند".

 

3 اگر در برخی موارد، مدیر استخدام کننده صحبت در مورد شغل را متوقف کرد و مصاحبه بیشتر به صورت دوستانه پیش رفت، نشانه مطمئنی است از اینکه مدیر استخدام کننده به صلاحیت عملکردی شما برای شغل مورد نظر پی برده‌است و حالا به امید اینکه به تیمش می پیوندید، علاقه‌مند می باشد بیشتر با شما آشنا شود.

 

4  آنها نشان می‌دهند که تمایل به شنیدن صحبت های شما دارند
گاهی اوقات مصاحبه کننده ممکن است خیلی واضح به شما بگوید شما همان مهارت‌ها و تجاربی را دارید که آنها به دنبالش هستند.

 

5  با اعضای بیشتری از تیم آشنا می شوید:
ممکن است معرفی به تک تک اعضای تیم در مصاحبه‌ حضوری خسته کننده باشد. اما مطمئن باشید این نشانه خوبی برای پذیرفته شدن شما است.

 

6  آنها صحبت از حقوق و مزایا می‌کنند:
اگر مصاحبه‌کنندگان شما را برای شغل مورد نظر بسیار مناسب بدانند همه‌ چیزهای عالی شرکتشان را که می توانند به شما پیشنهاد دهند برجسته خواهند کرد، بطوری که اگر شما در شرکتهای مختلفی مصاحبه دارید، پیشنهاد آنها را قبول کنید.

 

7  مصاحبه بیش از حد معمول طول می‌کشد:
هیچ کسی زمان اضافی برای انجام مصاحبه ندارد، پس اگر شما متوجه شدید که آنها به خاطر اینکه کمی بیشتر با شما صحبت کنند از زمان ناهار خود استفاده می کنند، پس می‌توانید به این فکر کنید که مناسب این نقش هستید و می‌خواهند شما را بهتر بشناسند.

 

8 شما جزئیاتی را در مورد گام بعدی بدست می‌آورید:
به وضوح، اگر کسی چنین چیزی بگوید "ما هفته بعد پیشنهادمان را به شما می‌گوییم" شما پذیرفته شده‌اید. اما عباراتی مانند "به شما اطلاع خواهیم داد" نشان از بی‌علاقگی است.

 

9  پاسخ سریع و مثبتی به ایمیل های پیگیری شما داده می شود:
بطور واقع بینانه، مصاحبه‌کنندگان همیشه وقت ندارند تا سریعا پاسخ این ایمیل‌ها را بدهند، بخصوص اگر کاندیدایی کمتر نظرشان را جلب کرده باشد. بنابراین اگر آنها وقت گذاشتند و خیلی سریع جواب ایمیل شما را دادند، پس بدانید که شانس بالایی برای استخدام دارید.

 

منبع: glassdoor
سایت skillema

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 28 / 11 / 1396 ساعت: 7:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تمرکز؛کالایی کمیاب در عصر اینترنت

تمرکز؛کالایی کمیاب در عصر اینترنت

 

 

برخی پژوهش ها نشان می دهد که وقتی می خواهید چند کار را با هم انجام دهید، هوشبهر (آی کیو) شما 5 تا 15 امتیاز کاهش می یابد، تحقیق دیگری داریم که اگر دو کار فکری را همزمان انجام دهید؛ عملکرد شما می تواند تا 50 درصد کم شود و همچنین در پژوهشی مشهور گفته شده است که شلوغی محیط کار و حواس پرتی می تواند توانایی ذهن را در فیلتر کردن اطلاعات نامربوط کاهش دهد.

 

در عصر دیجیتال و شبکه های اجتماعی جلوگیری از حواس پرتی و پرهیز از انجام همزمان کارها برای بهبود تصمیم گیری مدیران ضروری است، این مشکل جدی برای خود من است و شاید سه توصیه زیر به افزایش تمرکز کمک کند:

 

1- درست مانند یک جلسه زمانی را برای تمرکز و تنهایی و دوری از شلوغی در "کار" برنامه ریزی کنید (15 دقیقه زمان مناسبی است)، همه روز نباید مشغول کارهای جاری باشید، بخشی از زمان "کار" را برای تنهایی اختصاص دهید.

 

2- برای بهبود تمرکز لیستی برای کارهایی که نباید انجام دهید، تهیه کنید.

 

3- استفاده از شبکه های اجتماعی و اینترنت گردی را مدیریت کنید و زمانی خاص در روز را برای آن اختصاص دهید؛ برای جلوگیری از حواس پرتی بستن برنامه ها و مرورگرتان یک راه خیلی خوب است.

 

رهیافت

 

كانال تلگرامي عشق پول،دنياي تجارت كليك كنيد


تاریخ ارسال پست: 27 / 11 / 1396 ساعت: 12:32 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

خدایا شکرت مطلب رو بخون تا بفهمی چرا؟

تا آخر بخونید

 

 حکایتی بسیار زیبا...

 

 

زنی ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ هر شب قبل از خواب ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺍو ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻨﺪ ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ
ﺍﯾن گوﻧﻪ ﻧﻮﺷﺖ :


ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﺮﺧﺮ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻡ ،ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ !

 

ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮم ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮف ها ﺷﺎﻛﯽ ﺍﺳﺖ ، اﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ در خیابان ها پرﺳﻪ نمی زﻧﺪ !

 

ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻣﯽ پرداﺯﻡ ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﯿﻜﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ !

 

ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ لباس هاﯾﻢ ﻛﻤﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﺬﺍﯼ ﻛﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺭﻡ !

 

ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ پاﯾﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ پا می‌اﻓﺘﻢ ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ !

 

ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﻭ پنجرﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻛﻨﻢ ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺧﺎنه‌اﯼ ﺩﺍﺭﻡ !

 

ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﯿﻤﺎﺭ می شوم، ﺍﯾﻦﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﻡ ﻛﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺳﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﻢ !

 

ﺧﺪﺍ رﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺟﯿﺒﻢ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ می کند ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮای‌شان ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺨﺮﻡ !

 

ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ که ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺯﻧﮓ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ!

 

ﺁﺭﯼ ... ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﺪ ﻭ ﻭﺍﻗﻌﺎ می‌بایست


ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻨﯿﻢ

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 24 / 11 / 1396 ساعت: 8:11 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

انسان های موثر چه عادت هایی دارند

انسان های موثر چه عادت هایی دارند

 

 

با استفاده از یافته های کتاب هفت عادت مردمان موثر نوشته استفان کاوی به این سوال پاسخ می دهیم:

 

آدم هایی که در زندگی و جامعه تاثیر گذار هستند هفت عادت مهم رفتاری را در خود ایجاد کرده اند که این عادت ها روزانه آنها را به سمت اهداف شان پیش می برند

 

1 آنها می دانند از زندگی شان چه چیزی می خواهند جهت گیری روشنی دارند و اهداف خود را به روشنی و وضوح تعیین کرده اند.

 

2 آنها منابع، انرژی و امکانات خود را براساس اولویت های زندگی به کار می گیرند زندگی براساس اولویت ها عادت همیشگی آنهاست.

 

3 آنها در قبال خود، خانواده، محیط کار و جامعه ای که در آن زندگی می کنند فوق العاده مسئولیت پذیر هستند و مسئولیت پذیری خود را نه در شعار بلکه در عمل اثبات می کنند.

 

4 بینش و رفتار آنها مبتنی بر الگوی برنده-برنده است یعنی وقتی فکر می کنند فقط به منافع خود نمی اندیشند بلکه منافع همه افرادی را که آن فکر بر آنها تاثیر می گذارد را در نظر می گیرند و در عمل هم بگونه ای رفتار می کنند که هیچ کس بازنده نباشد بلکه همه ذی نفع ها در بازی احساس برنده بودن می کنند.

 

5 آنها از مشکلات فرار نمی کنند و آنها را گردن دیگران نیز نمی اندازند بلکه عادت دارند مسائل را ابتدا کاملا درک کنند، ابعاد آنرا بشناسند و تعریف درستی از صورت مسئله داشته باشند و سپس آنرا به افرادی که در حل مشکل نقش آفرین هستند می فهمانند این عادت آنها را در ایجاد تفاهم در سخت ترین مسائل توانمند ساخته است.

 

6 هم افزایی هنر آنهاست آنها این توانمندی را در خود ایجاد کرده اند که بتوانند توان های خود را با قابلیت های دیگران هم افزا نمایند مثلا اگر منابع مالی دارند اما خوش فکر یا متخصص نیستند با یک فرد متخصص مورد اعتماد کار اقتصادی مطمئنی را انجام می دهند یا بلعکس و... آنها می دانند همکاری و مشارکت از ضرورت های موفقیت در عصر جدید است همکاری هایی که منجر به ایجاد توانمندی جدید و قابلیت های لازم برای انجام کارهای بزرگ و موثر شود.

 

7 یک عادت خوب دیگر آنها این است که خود ارزیابی مستمری دارند و این طریق ضعف ها، کاستی ها را به صورت منظم تشخیص و اصلاح می کنند این عادت آنها را قادر ساخته است که در کار و زندگی شان بهبود مستمر داشته باشند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 24 / 11 / 1396 ساعت: 7:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چه کسی در نهایت مسئول موفقیت شماست؟

چه کسی در نهایت مسئول موفقیت شماست؟

 

 

حس عالی رفتن به محل کار و حاضر بودن در میان گروهی از همکاران فعال با هدفی مشترک و پشتیبانی از انگیزه‌ا‌ی خاص می‌تواند کارمندان را بهتر از هر نیروی دیگری وادار به فعالیت کند. نکته‌‌ کلیدی اینست که کارمندان احساس ‌کنند جزئی از یک مجموعه‌ای بزرگ‌تر از خودشان هستند، هدف دارند و انگیزه‌ درستی پشتیبان آنها است که موجب می‌شود نهایت تلاش خود را به‌کار گیرند.

 

 قبل از اینکه بفهمید چطور مدیریت خود را بهبود ببخشید، باید بدانید مدیران خدمتگزار چه ویژگی‌هایی دارند:

 

 

▪️مدیران خدمتگزار مسوول ایجاد فرصت‌های همکاری و مشارکت در تمام بخش‌های شرکت هستند.

 

▪️آنها باید محیطی را فراهم کنند تا مشوق کارمندانی باشد که با هم همکاری می‌کنند و برای دستیابی به نتایج بهتر، اتحاد ایجاد می‌کنند.

 

▪️آنها باید در ابتدا خودشان پیشرفت کنند و با فعالیت‌هایشان نشان دهند که چگونه پیشرفت شخصی و حرفه‌ای اتفاق می‌افتد.

 

▪️آنها باید هرروز با انرژی زیاد در محل کار حاضر شوند و این انرژی کارمندان همکار را ترغیب می‌کند که طبق خواسته مدیر عمل کنند.

 

▪️مدیر به مثابه یک مربی، سازوکار‌هایی را طراحی می‌کند تا از موفقیت کارمندان و اهداف مشخص شرکت اطمینان حاصل کند.

 

▪️آنها باید به دنبال باور و عمل باشند، همان‌طور که شکسپیر در هملت بیان کرد «با خودتان صادق و روراست باشید و کار درست را انجام دهید.»

 

 به‌منظور کمک به دیگران، باید در ابتدا هرکس به خودش کمک کند. روند پیشرفت شخصی شامل کشف عاطفی و ذهنی تیپ‌ شخصیتی خودتان است. به طرز جالبی، هنگامی که روش‌های مختلف پیشرفت شخصی را بررسی می‌کنید، می‌توانید تصمیم بگیرید که آیا یک تیپ شخصیتی مفید است یا خیر و سپس طبق آن عمل کنید.


اینکه خودتان الگویی برای مدیریت دیگران باشید، مهم است، پس ابتدا باید خودتان را مدیریت کنید. اگر من به شما بگویم کاری را انجام بدهید ولی خودم آن‌را انجام ندهم، نتیجه خیلی ساده است، شما کاری که گفتم را انجام نخواهید داد. این نمونه‌ای از رهبری از طریق الگوسازی است.

 

 رهبران خدمتگزار، مسوول ایجاد سیستمی هستند که به کارمندان کمک می‌کند اهداف خود را شناسایی کنند و فرآیندهایی را به‌کار بگیرند که از اقدامات لازم برای موفقیت پشتیبانی می‌کند. برای توسعه‌ این سیستم، رهبران خدمتگزار باید سازوکاری را به‌کار گیرند که رفتار‌های بجا را تشویق، حفظ و تنظیم می‌کند.


هریک از ویژگی‌های بالا به تنهایی و جمعا منافع کارمندان را به‌طور خاص و منافع سازمان را به‌طور کلی پشتیبانی می‌کند. درواقع این رویکرد به حفظ بزرگ‌ترین پتانسیل برای دستیابی به استراتژی شرکت با یک طراحی بالا به پایین برای موفقیت گره خورده است.

 

 به‌عنوان سرپرست یا مدیر نوپا این ویژگی‌ها نشان‌دهنده سطحی از بلوغ است که معمولا در کارمندان رده پایین از یک شرکت دیده نمی‌شود. مدیران میانی که چند فرآیند اجرایی را تاکنون توسعه داده‌اند به خوبی می‌توانند این ویژگی‌ها را اتخاذ کنند تا از گزارش‌های بسیاری (مانند این) حمایت کنند. این فرآیند‌های اجرایی همچنین می‌توانند قابلیت و پتانسیل رشد مدیران میانی را برای رسیدن به رده‌های مدیریتی بالاتر نشان دهند.

 

 در سطح مدیریت شرکت، نمایش رفتار مدیر خدمتگزار رفتار واضحی مبنی بر اینکه محیط شرکت محیطی برای رشد است را به کارمندان می‌رساند: "مدیری که ارزش کارمندان را بالا می‌برد و ‌بعلاوه به کارمندانش به عنوان انسان احترام می‌گذارد، مدیرانی که در سطوح بالای یک شرکت قرار دارند اطمینان حاصل می‌کنند که با افرادی که در سطوح پایین قرار دارند، با احترام برخورد می‌شود و رشد آنها به اندازه رشد مدیران اجرایی سطح بالا اهمیت دارد."

 

 آنچه در مورد این مدل برای مدیریت جالب است، اینست که به همان اندازه که در محیط کسب‌وکار به‌کار گرفته می‌شود در زندگی شخصی و خانوادگی نیز کاربرد دارد. هرچه بیشتر بتوانید منافع شخصی یک فرد را با زندگی حرفه‌ای‌اش بیامیزید، روابط و تعهداتی که در زمان نیاز بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند، تقویت می‌شوند.


با این حال بسیاری از مدیران با این دیدگاه آشنا نشده‌اند و مزایای پشتیبانی از طریق الگوسازی و هدایت سازنده را از دست داده‌اند.

 

منبع: Forbes
به نقل از مجله مدیریت معنا

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 23 / 11 / 1396 ساعت: 8:38 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

راز موفقیت آلمانی‌ها با تعداد ساعات کم!

راز موفقیت آلمانی‌ها با تعداد ساعات کم!

 

 

شاید شما هم تعجب کنید اگر بدانید در یکی از ثروتمندترین و صنعتی ترین کشورهای دنیا، ساعت کاری کارمندان در مقایسه با دیگر کشورهای پیشرفته صنعتی، پایین است.

 

طبق مقاله سایت «هافینگتون پست» در قانون کار آلمان، ساعت کاری 35 ساعت در هفته تعیین شده است؛ یعنی روزی پنج و نیم ساعت. اما چطور این کشور فوق پیشرفته می تواند با این میزان ساعت کار، همچنان جایگاهش را در صحنه رقابت با ژاپن و آمریکا حفظ کند؟

 

کارمندان آلمانی تحت هیچ شرایطی در زمان کار حق صحبت غیر کاری با یکدیگر را ندارند. استفاده از شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک، اینستاگرام و شبکه های پیام رسان نظیر تلگرام در محل کار تقریبا قدغن است و هیچ تماس تلفنی غیر کاری در ساعات کار نباید گرفته شود.

 

در مستند معروف BBC با نام «از من یک آلمانی بساز»، یک زن جوان آلمانی به انگلیس سفر می کند و از این که کارمندان در محل کار به راحتی با یکدیگر درباره مسائل زندگی خصوصی شان صحبت می کنند، بهت زده می شود. این زن می گوید آن ها در آلمان حتی حق بررسی ایمیل شخصی شان را هم در محل کار ندارند.

 

البته ساعات کاری خارج از کار برای آلمانی ها، کاملا فارغ از مسائل کاری است. طبق بررسی های نویسنده «هافینگتون پست»، آلمانی ها ارزش زیادی برای تفکیک کار از زندگی شخصی قائلند و مدیران در زمان غیر کاری حتی از ارسال ایمیل کاری به کارمندانشان هم خودداری می کنند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 18 / 11 / 1396 ساعت: 7:19 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

از همین شنبه شروع می کنم!

از همین شنبه شروع می کنم!

 

 

سهل انگاری و امروز و فردا کردن امور یکی از مشکلات روزمره بشر است و بسیاری از ما با این پدیده روبرو هستیم. ما یا خود از این گروه از افراد هستیم یا در محیط با افرادی روبرو هستیم که مسامحه کار هستند. گاهی اسم این رفتار را تنبلی و گاهی بی مسئولیتی می نامیم، اما بروز آن به عوامل مختلفی بستگی دارد که ابتدا باید آن را شناخت.

 

این 2 سوال را از خودتان بپرسید

اغلب پیش می آید وقتی می خواهید یک کار جدی مانند رژیم غذایی یا فعالیت ورزشی و... را شروع کنید برای خود قول و قرارهای زمانی می گذارید. برای مثال می گویید از فردا، از اول هفته یا ماه آن کار خاص را شروع خواهید کرد. افراد هنگام رویارویی با چنین شرایطی بهتر است 2 سوال اساسی از خود بپرسند؛ سوال اول اینکه ویژگی مسامحه و امروز و فردا کردن جزو خصیصه های همیشگی من بوده است؟

 

یعنی از زمانی که یادم می آید این ویژگی همیشه با من بوده یا مدتی است که به این نوع مسامحه کاری مبتلا شده ام؟ اگر تاخیر در کارها مدتی است برایتان اتفاق افتاده مربوط به مسائل خلقی شماست که برطرف خواهد شد. یعنی این احتمال وجود دارد که نسبت به گذشته بی حوصله تر شده باشید، تنش های بیشتری را متحمل شده اید یا شاید درگیری بیماری افسردگی شده اید و به دلیل این عوامل حوصله انجام کاری را نداشته اید و آن را به افراد یا روزهای بعد موکول می کنید.

 

از همین شنبه شروع می کنم

اما اگر ویژگی مسامحه کاری مدت طولانی ای است که در شما وجود دارد باید متفاوت به این اتفاق نگاه کرد. گاهی اوقات دلیل اینکه امری را به تعویق می اندازیم این است که دوست دارید آن را به بهترین صورت ممکن انجام دهید و از آنجا که تصور می کنید کار عالی تر و دقیق تر نیازمند زمان بیشتری است، کارها را به تاخیر می اندازیم. در این حالت دلیل به تعویق انداختن به ویژگی کمال گرایی شما مربوط است که به دلیل این ویژگی دوست دارید کارها را در زمان بهتری انجام دهید تا در بهترین حالت ممکن انجام شود.

 

گاهی اوقات به تعویق انداختن کارها به دلیل شخصیت وسواسی یک فرد است. مخصوصا اگر ویژگی به تعویق انداختن مدت های طولانی در فرد وجود داشته باشد این ویژگی را به شخصیت وسواسی فرد ربط می دهیم. اگر این مسامحه کاری از حد بگذرد نشان دهنده آسیب و نوعی اختلال در فرد است.

 

بعضی از افراد وقتی به خود رجوع می کنند متوجه می شوند احساس عمیق و پایداری که در آنها وجود دارد اغلب غمگینی و شاد نبودن است، گویی همیشه غمی در دلشان وجود دارد. اطرافیان این گروه از افراد آنها را از لحاظ خلقی انسان هایی بی ثبات می دانند. این گروه از افراد با داشتن خلق افسرده نیز در انجام امورشان آن را به تاخیر می اندازند.

 

نکته مهم دیگر در مورد برنامه ریزی روزانه، گنجاندن بخشی برای فعالیت های روز بعدی است. خوب است که در برنامه روزانه کارهایی که قرار است روز بعد انجام دهید را یادداشت کنید.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 18 / 11 / 1396 ساعت: 7:9 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چقدر بخندیم خوب است؟

چقدر بخندیم خوب است؟

 

 

پرفسور باربارا فردریکسون، روان‌شناسی که به خاطر پژوهش‌هایش درباره هیجان‌های مثبت شهرت جهانی دارد، می‌گوید: ما برای اینکه حالمان خوب باشد و بتوانیم در مسیر رشد و شکوفایی گام برداریم، باید میزان هیجانات مثبتمان از هیجانات منفی‌مان بیشتر باشد.

 

فردریکسون برای اینکه بفهمد میزان هیجانات مثبت دقیقا باید چه مقدار از هیجانات منفی بیشتر باشد تا فرد در مسیر رشد و بالندگی قرار گیرد، از ریاضیدانی به نام مایکل لوزادا کمک گرفت.

 

لوزادا با استفاده ازروش‌های دقیق ریاضی و آمار به نتایج جالبی رسید:

 

بر اساس نتایج این پژوهش‌ها برای اینکه رشد و پیشرفت اتفاق بیفتد، میزان هیجان‌های مثبت فرد حداقل باید سه برابر هیجان‌های منفی‌ای باشد که او تجربه می‌کند.

 

به عبارت دیگر فرد باید به ازای هر هیجان منفی سه هیجان مثبت تجربه کند.

 

فردریکسون و لوزادا نام این نسبت را نسبت مثبت‌گرایی گذاشتند. اما به دلیل اینکه لوزادا این نسبت را به دست آورده، به نسبت لوزادا هم معروف شده است.

 

شایان ذکر است که این نسبت (۳ به ۱) حداقل نسبت لازم برای حرکت در مسیر شکوفایی است و هرچه این نسبت بالاتر رود، میزان شادکامی، رشد و شکوفایی فرد نیز بیشتر می‌شود.

 

شاید این سوال برای شما پیش بیاید، که این وضعیت تا کجا ادامه دارد؟ آیا حداکثری برای این نسبت وجود دارد؟ یا اینکه هرچه نسبت تجربه هیجانات مثبت به هیجانات منفی افزایش پیدا کند، فرد وضعیت بهتری خواهد داشت؟

 

جواب این سوال منفی است و دلیل آن هم مشخص است ما برای ادامه بقا باید هیجانات منفی را هم تجربه کنیم.

 

اگر فردی از هیچ چیزی نترسد، ممکن است به فعالیت‌های خطرناکی بپردازد و جانش را از دست بدهد و یا اگر ما موقع امتحانات کمی اضطراب نداشته باشیم، درس نمی‌خوانیم و پیشرفتی هم نمی‌کنیم.

 

پس افزایش نامحدود هیجانات مثبت و حذف هیجانات منفی نه تنها تاثیر مثبتی بر روی سلامت روان ما نمی‌گذارد، بلکه ممکن است تبعات منفی جبران‌ناپذیری برایمان داشته باشد.

 

فردریکسون و لوزادا بر این عقیده‌اند که حداکثر نسبت مثبت‌گرایی یازده به یک است. یعنی حالتی که در آن فرد به ازای هر هیجان منفی، یازده هیجان مثبت را تجربه می‌کند.

 

به طور کلی نسبت لوزادای بین ۳:۱ تا ۱۱:۱ نسبت مثبت‌گرایی بهنجار است. نسبت پایین‌تر یا بالاتر از این طیف می‌تواند نشانگر اختلال روانی در فرد باشد (شیدایی در صورت بالاتر بودن از حد بهنجار و اضطراب و افسردگی در صورت پایین‌تر بودن از حد بهنجار)

 

به کوشش دکتر زهره قربانی مدرس و پژوهشگر

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 17 / 11 / 1396 ساعت: 8:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

وقتی توهم تکثیر می‌شود!

وقتی توهم تکثیر می‌شود!

 


امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)

 

در سال ۱۹۹۵، یک مرد میانسال به نام «مک ارتور ویلر» (McArthur Wheeler) در روز روشن بدون ماسک یا پوشاندن صورتش، به دو بانک Pittsburgh در یکی از شهرهای امریکا دستبرد می‌زند. او حتی صورتش را رو به دوربین می گیرد و لبخند می‌زند.

 

عصر همانروز وقتی پلیس به خانه‌اش می‌ریزد و دستگیرش می‌کند، ناباورانه می‌گوید «ولی من به صورتم آبلیمو زده بودم!» او ایمان داشت با زدن آبلیمو به صورتش دوربین‌ها نمی‌توانند تصاویرش را ضبط کنند.

 

ایمان ویلر به معجزه‌ی آبلیمو و عدم تصویربرداری، نوعی از تعصب است که امروز به نام «توهم توانمندی» (illusion of competence) شناخته می‌شود. نوعی از توهم که در آن فرد به توانمندی‌های خود یا دیگری (مانند آبلیمو) ایمان دارد و آن را می‌ستاید.

«توهم توانمندی» هم ویلر را در انجام ماموریت‌اش ناموفق می‌کرد و هم فرصت یادگیری و آموختن را از او می‌ربود. این توهم یکی از گسترده‌ترین و رایج‌ترین توهم‌ها و موانع رشد، هم در سطح فردی و هم سطح جمعی است.

 

نمونه‌هایی از توهم توانمندی
توهم دانش: زمانی که مدرک دانشگاهی برابر با دانش دانسته می‌شود، این توهم دوچندان می‌شود. در این وضعیت فردی که دارای مدرک دانشگاهی باشد، خود را دارای تخصص در آن زمینه و احتمالا زمینه‌های مشابه می‌داند. توهم دانش آفت دنیای مدرن آموزش و اصلی‌ترین مانع یادگیری است.

 

توهم مدیریت: توهمی که در آن فرد تمامی موفقیت‌ها را به توانمندی خودش نسبت می‌دهد و شکست‌ها را حاصل شرایط و وضعیت جامعه می‌داند. استارت‌آپ‌هایی که خود را اپل و مدیری که خود را استیو جابز فرض می‌کند تا کارگردانی که خود را اسکورسیزی می‌بیند، آیینه‌های توهمی یکسانی دارند.

 

توهم کنترل: فردی که مجموعه، سازمان یا جامعه را تحت کنترل خویش می‌داند. این توهم همان پاشنه‌ی آشیل دیکتاتورها در تاریخ بوده است. دیکتاتورها توهم کنترل جامعه‌ی خود را پیش‌فرض اصلی داشته‌اند.

 

تمامی این توهم‌های توانمندی در هر شکلی که باشند، راه یادگیری و اصلاح را می‌بندند.

 

رهایی از توهم توانمندی


سه روش پیشنهادی برای رهایی از توهم‌های توانمندی عبارتند از:


1 رقابت: رقابت با دیگران اصلی‌ترین ابزاری است که انسان‌های متوهم را درمان می‌کند. انسانی که توهم دانش دارد، در زمان شکست از دیگران، در آزمون‌ها، ممکن است از توهم دست بکشد، همان‌طور که مدیر متوهم در رقابت در بازار آزاد است که می‌تواند خود را در محک ارزیابی قرار دهد. مدیر متوهم هیچ تمایلی ندارد تا هیچ بازار آزادی یا اساسا هیچ رقابتی شکل بگیرد. او دوست دارد تا در دنیای مصنوعی و متوهم خویش یگانه مدیر توانمند جهان بماند.

 

2 مقایسه با دیگران: مقایسه‌ی یک سازمان با استانداردهای جهانی و یک سازمان در قیاس با سازمان‌های دیگر است که به مدیر متوهم نشانه می‌دهد. هر چند همواره انسان متوهم با استدلال اینکه «شرایط ما فرق دارد» تلاش دارد تا راه مقایسه را ببند تا از توهم توانمندی خویش محافظت کند.

 

3 نقد: تنها نقد است که می‌تواند فرد متوهم توانمندی را در مقابل واقعیت پرسش‌های سخت قرار دهد. نقد حتی اگر حاوی هیچ پیشنهاد جایگزینی نباشد، می‌تواند توهم توانمندی را به چالش بکشاند. نقد به انسانی در هر جایگاهی کمک می‌کند تا از افتادن در دام توهم توانمندی رها شود. نقد هم البته خوشایند فرد متوهم توانمندی نیست. او راه نقد را به بهانه‌های مختلف می‌بندد.

 

هر سه ابزار فوق راه‌های نجات یک جامعه از توهم است. جامعه‌ای که این راه‌ها را ببند سرشار از بازندگان متوهمی خواهد شد که در جایگاه‌های مختلف از خود تصویر قهرمانان بزرگ دارند. ارتباط جهانی اگر هیچ فایده‌ای نباشد، از شکل‌گیری انسان‌های متوهم توانمندی جلوگیری می‌کند. وقتی بازندگان در کنار توانمندها قرار می‌گیرند، هم فرد و هم جامعه هستند که نجات می‌یابند.

 

شرکت نوپایی که توهم‌های بزرگ دارد، هرچه زودتر شکست بخورد به نفع خودش و جامعه‌اش هست، همانطور که مدیر دولتی و سیاست‌گذار متوهم هر چه سریع‌تر شکست بخورد. وقتی توهم تکثیر می‌شود؛ شکست یک هدیه الهی است.

 

بزرگترین دشمنان نقد، رقابت و مقایسه، بدون شک متوهمان توانمندی هستند که از کاریکاتوری شدن عکس‌هایشان می‌هراسند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 16 / 11 / 1396 ساعت: 6:51 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ضریب هوشی مهم‌تر است یا هوش هیجانی؟

ضریب هوشی مهم‌تر است یا هوش هیجانی؟

 

 

بسیاری از روان‌شناسان معتقدند که ضریب هوشی به تنهایی تمام توانایی‌ها و ظرفیت هوشی انسان را بازگو نمی‌کند. در عوض هوش هیجانی و توانایی بروز احساسات نقش بسیار مهم‌تری در موفقیت‌های زندگی دارد.

 

تفاوت ضریب هوشی و هوش هیجانی چیست؟
ضریب هوشی، نمره‌ای است که از یک آزمون استاندارد و مشخص هوشی کسب می‌شود و با تقسیم سن عقلی هر فرد بر سن تقویمی او و سپس ضرب کردن این مقدار در عدد ۱۰۰، حساب می‌شود. پس فردی با سن عقلی ۱۵ و سن تقویمی ۱۰، ضریب هوشی ۱۵۰ را خواهد داشت. برای احتساب ضریب هوشی، معمولا نمره هر فرد با سایر هم‌سالانش نیز مقایسه می‌شود. اما هوش هیجانی چیست؟ هوش هیجانی اندازه‌گیری واکنش‌های احساسی هر فرد است. یعنی توان فرد در درک، کنترل، ارزیابی و ابراز احساساتش.

 

هوش هیجانی مهم‌تر است یا ضریب هوشی؟
در گذشته ضریب هوشی به عنوان کلید اصلی موفقیت شناخته می‌شد و احتمال موفقیت افراد با ضریب هوشی بالا، بسیار زیادتر از سایرین برآورد می‌شد. دانشمندان سعی می‌کردند ارتباط میان میزان ضریب هوشی با ژنتیک و محیط را پیدا کنند. با این وجود تعدادی از دانشمندان منتقد شروع به تحقیق در زمینه‌ای جدید کردند. آنها عقیده داشتند که ضریب هوشی بالا لزوما ضمانتی برای موفقیت نیست و همه‌ی ابعاد شخصیتی یک فرد را پوشش نمی‌دهد.


البته شکی در این نیست که برای موفقیت، درآمد بیشتر و حتی سلامت بهتر، ضریب هوشی مناسبی لازم است، اما این نوع از هوش به هیچ وجه کافی نیست. برای مراودات روزانه، تعامل با دیگران و ابراز واکنش‌های احساسی به موقع، نیاز به نوعی دیگر از هوش است. هوش هیجانی در این مواقع به کمک شما می‌آید و هرچه مهارت و توانایی شما در موارد مرتبط با آن بیشتر باشد، موفق‌تر خواهید بود. تحقیقات نشان می‌دهند، افرادی که ظرفیت بالقوه‌ی رهبری دارند، از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند.


شاید این سؤال به ذهن‌تان رسیده است که آیا می‌توان هوش‌ هیجانی را تقویت کرد یا آن را آموخت؟ طبق پژوهش‌های آماری که به بررسی برنامه‌های آموزشی احساسی و اجتماعی پرداخته‌اند، محققان دریافته‌اند که پاسخ به سؤال شما مثبت است. تقریبا ۵۰ درصد از کودکانی که در برنامه‌های تقویت هوش اجتماعی و احساسی شرکت می‌کنند، وضعیت تحصیلی و معدل بهتری دارند.

 

 نکات قابل توجه:
شرکتی فعال در زمینه‌ی بیمه، دریافته است آن دسته از کارشناسان فروش که در رقابت‌های مرتبط با احساسات و کنترل آن مانند اعتماد به نفس، خلاقیت و همدلی با دیگران، مشکل داشتند، فروشی تقریبا معادل ۵۴۰۰۰ دلار کسب کردند. زیاد بد به نظر نمی‌رسد اما واقعیت این است که کارشناسان فروش با هوش‌ هیجانی بالاتر، فروشی بالغ بر ۱۱۴۰۰۰ دلار داشته‌اند که اصلا با رقم قبلی قابل قیاس نیست. بر اساس تحقیقاتی در دانشگاه کارنگی (Carnegie)، بیش از ۸۵ درصد موفقیت هر فرد وابسته به هوش‌ هیجانی وی و مهارت‌های او در زمینه‌ی «مهندسی‌ انسانی» است. مهندسی انسانی، به معنای نوع شخصیت و توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران، توان مذاکره و رهبری است. برخلاف تصور عموم توانایی فنی و ضریب هوشی تنها ۱۵ درصد در موفقیت نقش دارد. پس ضریب هوشی به تنهایی کافی نیست. تلفیق آن با هوش‌ هیجانی می‌تواند شما را موفق‌تر و قوی‌تر کند. در مجموع، محققین می‌گویند سهم ضریب‌ هوشی در موفقیت ۱۰ درصد یا در بهترین حالت ۲۵ درصد است و مابقی اختصاص به هوش‌ هیجانی دارد.


در دنیای امروز با پیشرفت و توسعه‌ی علوم مختلف به ویژه روان‌شناسی، برای حکم دادن و قضاوت کردن درباره‌ی هوش انسان‌ها نیاز به تعمق و تفکر بیشتر داریم. باید کلیشه‌های رایج در زمینه‌ی هوش را کنار گذاشت. اهمیت صرف به علومی که مرتبط با ریاضیات هستند و فراموش کردن جنبه‌های متنوع روح و روان انسان‌ها بسیار نادرست است.


باید پذیرفت که هوش‌ هیجانی خیلی مهم و در برخی موارد حتی مهم‌تر از ضریب‌ هوشی در موفقیت و کامیابی است.

 

تذکر: بهتر است هوش هیجانی٬ هوش عاطفی یا هوش احساسی گفته می شود. زیرا منظور از هوش عاطفی٬ هیجانی شدن و هیجانی رفتار کردن نیست بلکه مدیریت و‌کنترل عواطف و احساسات است.

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 14 / 11 / 1396 ساعت: 6:33 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

از مردم ایران می ترسم

از مردم ایران می ترسم !

 

 

چند سال پیش که استان گیلان و شهررشت برف سنگینی بارید و شهر چند روزی دچار بحران شده بود ، از دوستی شنیدم که نان لواش هر بسته تا بیست هزارتومان فروخته شد .

 

قبل از زلزله کرمانشاه ، قیمت کانکس حدود یک و نیم تا دو میلیون بود و پس از زلزله قیمت کانکس به حدود هفت میلیون رسید.

 

با یک برف که شهر تهران به بحران رسیده ، قیمت کرایه تاکسی از فرودگاه امام تا شهر تهران به یک میلیون رسیده است .

 

اینکه مسئولین مدیریت بحران بلد نیستند ، عجیب نیست ، چون مدیریت یک تخصص آموختنی است که این عزیزان نیاموخته اند.

 

اما چه بلایی بر سر انسانیت آمده است . خیلی دوست دارم کسانی که در شهر رشت نان لواش را بسته ای بیست هزارتومان به مردم فروخته اند از نزدیک ببینم ، برایم جالب است فروشنده کانکس هفت میلیونی خانواده دارد یا نه ؟ راننده تاکسی که کرایه یک میلیونی از مسافرش طلب می کند ، به کدام خدا اعتقاد دارد ؟

 

حتما فیلم دوربین مخفی ایرانی که اخیرا منتشر شد دیده اید که مردم عادی کوچه و خیابان چگونه پولهای یک نابینا را با وقاحت تمام می دزدند !

 

من از مردم ایران می ترسم !

 

از خودم بعنوان یک معلم دانشگاه خجالت می کشم که در تربیت این نسل مسئولیت داشته ام و درست تربیت نکرده ام ، معلمان مدرسه ، روحانیون و وعاظ ، صدا و سیما ، آموزش و پرورش ، وزارت فرهنگ و ارشاد و ... همه کسانی که به هر نحو سهمی در فرهنگ سازی داشته ایم باید خجالت بکشیم .

 

وقتی شنیدم در بحران هسته ای و سونامی شهر فوکوشیما ، پنجاه نفر داوطلب شدند برای خنک نگهداشتن رآکتور هسته ای (مرگ ) تا مردم شهر فرصت پیدا کنند از شهر خارج شوند ، درجه شرمساری ام بیشتر می شود .

 

وقتی شنیدم در زمان تخریب برج های دوقلو در یازده سپتامبر تاکسی های شهر نیویورک مردم را رایگان جابجا می کردند ، از شدت خجالت آب می شوم.

 

من از مردم ایران می ترسم !!

 

من بخاطر تمام کوتاهی هایم در عرصه فرهنگ اجتماعی از تاریخ ایران شرمسارم . -


دکتر امیدهاشمی

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 12 / 11 / 1396 ساعت: 6:33 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اندازه اتاقی که در آن فکر می کنید روی تصمیمات شما تاثیر می گذارد

اندازه اتاقی که در آن فکر می کنید روی تصمیمات شما تاثیر می گذارد

 

حتما تا حالا این جمله را زیاد شنیده اید: خارج از چارچوب فکر کنید! معنی این جمله این است که پیش فرض ها و پیش دانسته ها را کنار بگذارید و مرزها را بشکنید .اما ظاهرا حتی از نظر فیزیکی هم این جمله معنا دارد.

 

به نوشته آکادمی تفکر، پژوهشگران دانشگاه ميشيگان از دانش آموزان خواستند تا چند مسئله را حل كنند درحالي كه يكبار داخل يك اتاقك مقوايي با ابعاد محدود نشستند و بار ديگر خارج از آن. البته در زماني كه دانش آموزان داخل اتاقك مقوايي بودند احساس تنگي نمي كردند. نتيجه اين بود كه وقتي دانش آموزان در خارج از چارچوب (اتاقك مقوايي) بودند بهتر توانستند مسايل را حل كنند.

 

در آزمايش دوم، دانش آموزان را در حاليكه يكبار آزادانه و بارديگر در يك مسير مشخص و تعيين شده راه مي رفتند، اقدام به حل مسئله كردند. نتيجه اين بود كه در حالت راه رفتن آزادانه، دانش آموزان داراي تفكر واگراي بيشتري بودند. تفكر واگرا، شرط لازم براي تفكر خلاق است.


بنا به عقيده پژوهشگران، چنانچه محيط هاي آموزشي و كاري داراي چارديواري هاي كمتري بوده و از سالن ها و فضاهاي بازتري استفاده شود، توان خلاقيت دانش آموزان و كارمندان افزايش مي يابد.

 


اگر کمی به دستاوردهای فکری خود فکر کنیم، به تجربه نیز درخواهیم یافت که فضای فیزیکی کاملا بر نحوه تفکر ما موثر است. شاید به همین خاطر باشد که بسیاری از ثروتمندان و مدیران بخشی از گفتگوهای خود را در فضاهایی باز مانند زمین گلف انجام می دهند و جالب اینجاست که ایده برخی از کسب وکارهای موفق در زمین گلف استارت خورده است.

 

در همین راستا پیشنهاد می شود این چهار راهکار را تجربه کنید: دو تایش برای زندگی شخصی و دو تایش برای محیط کاری تان:

 

زندگی شخصی:
1- هر از چند گاهی تا مکان های مرتفع پیاده روی کنید و در حین پیاده روی فکر کنید و مدتی از آن جا به پایین و دور دست بنگرید و در راه بازگشت دوباره فکر کنید و اگر به ایده ای رسیدید صدای خود را ضبط کنید.


2- اتاق نشیمن و خواب خود را برانداز کنید شاید ما پول نداشته باشیم که یک اتاق بزرگ و زیبا و با پنجره هایی بزرگ رو به دریا داشته باشیم اما می توانیم از چراغ های نورانی تر، رنگ های شادتر و خلاقانه تر و تصاویر الهام بخش تراستفاده کنیم.

 

محیط کاری:

 


1- هر چند وقت یک بار مکان جلسات خود را تغییر دهید. آن را در بیرون سازمان برگزار کنید. حتما مکانی را انتخاب کنید که سقف بلندی داشته باشد و پنجره های بزرگ رو به بیرون با یک افق دید بسیار مناسب و جایی برای راه رفتن، قدم زدن و گفتگوهای غیر رسمی. گاهی اوقات با تغییر مکان، فضای فکری عوض می شود.


2- سه فاکتور اتاق جلسات خود را مجدد بررسی کنید: آیا اتاق شما به اندازه کافی نور دارد؟ آیا رنگ اتاق شما مهیج و خلاق است یا مرده و بی روح؟ آیا تصاویری که در اتاق جلسات هست به اندازه کافی جذاب، انرژی بخش و الهام بخش است؟ ما ممکن است برای ویدئو پرژکتور، صندلی و میز اتاق جلسات میلیون ها خرج کنیم بد نیست اندکی از هزینه را به سرمایه گذاری در تغییر فضای فیزیکی تخصیص دهیم.

 دکتر لشکربلوکی

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 9 / 11 / 1396 ساعت: 8:32 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

با روحیه‌ای آزادتر و اراده‌ای قوی‌تر روزتان را آغاز کنید

با روحیه‌ای آزادتر و اراده‌ای قوی‌تر روزتان را آغاز کنید

 

 

جولیا کامرون در کتاب معروفش به نام «The Artist’s way» ضمن اشاره به نوشتن روزانه برنامه‌های روتین از افراد می‌خواهد روزشان را با نوشتن «صفحات صبحگاهی» آغاز کنند.


به عقیده او این کار به شما کمک می‌کند تا با روحیه‌ای آزادتر و اراده‌ای قوی‌تر روزتان را آغاز کنید. پس اولین کاری که پس از بیداری، پیش از هر کار دیگری باید انجام دهید همانا نوشتن صفحات صبحگاهی‌تان آن هم به صورت روتین و بدون فکر کردن است.


به یاد داشته باشید که این صفحات، فقط برای دیدگان شما نوشته خواهد شد، پس آنها را از دیگران دور نگه دارید. همین مساله به شما جرات می‌دهد که با خیال آسوده هر چه دل تنگ‌تان می‌خواهد روی کاغذ بنویسید.

 

برای شناخت درون در ابتدا باید به بیرون از خود نگریست. شما نیاز دارید که فعالیت‌های جدیدی را انجام دهید، از مکان‌های جدیدی بازدید کنید و افراد جدیدی را ملاقات کنید. همه این کارها به شما کمک می‌کند تا خود را در معرض فرصت‌های جدیدی قرار دهید.


پس اگر فعالیت‌ها یا تجربیاتی را می‌خواهید امتحان کنید، حتما این‌کار را انجام دهید.

 

البته این درست است که شما نمی‌توانید همه چیز را انجام دهید و یکی از اهداف اصلی مراقبه نیز مشخص کردن مناسب‌ترین فعالیت‌هایی است که شما قادر به انجام و درک آنها هستید. در این میان، شرایط، پیشینه فردی و تجربیات زندگی‌تان حائز اهمیت هستند و نتایج گوناگونی را برای شما رقم خواهند زد.

 

متوقف کردن عوامل مزاحم، تغییر دیدگاه و امتحان کردن، سه فرآیند اصلی در مسیر شناخت عنصر درون‌تان به شمار می‌آید. البته نباید فقط به یک بار انجام دادن این کارها اکتفا کنید و امیدوار باشید که خیلی زود به نتیجه برسید، راز موفقیت شما در این مسیر تکرار این فرآیندها است.

 

برای این کار:

 

 

▪️روی یک صفحه کاغذ، فهرستی از واژگان کلیدی یا تصاویری از چیزهایی که در طول هفته انجام می‌دهید، تهیه کنید. این فهرست می‌تواند شامل جلسات، ایمیل‌ها، تمیز کردن خانه، خرید کردن، مطالعه، جست‌وجو در اینترنت، گوش کردن به موزیک و... شود.

 

▪️از رنگ‌های مختلفی در تهیه این فهرست استفاده کنید. در ضمن فعالیت‌های مرتبط به‌هم را با رنگ‌های مشابه بنویسید تا معنای روشنی را منتقل سازند.

 

▪️در یک تکه کاغذ دیگر، برای هر کدام از گروه‌ها، حلقه‌های جداگانه‌ای ترسیم کنید و اندازه حلقه‌ها را با توجه به مدت زمانی که به آن کارها اختصاص می‌دهید کوچک یا بزرگ‌تر کنید. مثلا اگر بیشتر از آنکه استراحت کنید، کار می‌کنید، دایره مربوط به‌کار کردن را بزرگ‌تر ترسیم کنید.

 

▪️حالا به احساس خود درباره این‌کارها فکر کنید و ببینید آیا انجام‌دادن آنها را دوست دارید یا خیر. شما همچنین می‌توانید آنها را نسبت به علاقه‌مندی‌تان از یک تا سه درجه‌بندی کنید.

 

▪️در یک صفحه دیگر یک دایره بزرگ رسم کنید، سپس آن را به سه بخش تقسیم کنید که نشان‌دهنده احساسات سه‌گانه شما نسبت به کارهای‌تان است:


یک بخش مربوط به کارهایی که دوست دارید انجام دهید. یک بخش برای کارهایی که دوست ندارید انجام دهید و یک بخش هم اختصاص به کارهایی دارد که نسبت به انجام آنها احساس خاصی ندارید.

 

همین کار را می‌توانید در مورد کارهایی که در طول ماه یا سال انجام می‌دهید تکرار کنید.

 

نویسنده: کارل استایب
کتاب: Work happy now

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 8 / 11 / 1396 ساعت: 8:30 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه می‌توان از استرس به‌طور موثری سود برد؟

چگونه می‌توان از استرس به‌طور موثری سود برد؟

 

 

افراد این توانایی را دارند که جهت پیشرفت از انرژی موجود در استرس استفاده کرده و آن را به موفقیت تبدیل کنند. استرس معمولا با احساس خوبی همراه نیست، اما باید باور کرد که در نهایت می‌تواند نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد.

 

هدف از داشتن استرس این است که افراد بتوانند از حوادث به آرامی عبور کنند. انسان‌ها هرگز خلاقانه‌تر از زمانی نیستند که تحت استرس قرار می‌گیرند؛ زیرا تقریبا هرکاری می‌کنند تا از استرس خلاص شده و بار دیگر آرامش را تجربه کنند.


اگر نسبت به استرس واکنش شدیدی نشان دهید، مطمئنا میزان آن بیشتر شده و مشکلات جدی‌تری پیش می‌آید. برای اینکه بتوان از استرس به‌طور موثری سود برد باید با حفظ آرامش، به استفاده از بهترین استراتژی‌هایی فکر کرد که از شدت مشکلات بکاهد؛ همچنین موفقیت و پیشرفت فرد را تضمین کند.


هر اندازه استراتژی‌های بیشتری یاد بگیرید و به‌کار ببرید، برای مواجهه با چالش‌های احتمالی در آینده از آمادگی بیشتری برخوردار خواهید بود و میزان موفقیت را افزایش می‌دهید.

 

هنگامی که افراد استرس بیش از حدی را متحمل می‌شوند، مجبور هستند تا برای درخواست کمک، مشاوره و حل مشکلات از دیگران کمک بخواهند. زمانی که دیگران را در چالش‌های خود درگیر می‌کنید، نه‌تنها سریع‌تر و کارآمدتر می‌شوید، بلکه متوجه چگونگی حل و فصل مشکلات از سوی دیگران نیز می‌شوید. در واقع این یک هدیه ارزشمند است که می‌توانید راهکار‌های جدیدی را برای رفع مشکلات احتمالی بیاموزید. مشکلاتی که پیش از این، حتی به عنوان مشکلات به آنها فکر هم نمی‌کردید.


علاوه‌بر این زمانی که فشار استرس را با دیگران قسمت می‌کنید، احتمال اینکه بیش از حد خسته و فرسوده شوید به مراتب کمتر است.

 

هیچ عاملی بیشتر از یک طرز فکر منفی که به علت قرار گرفتن در شرایط تنش‌زا به وجود می‌آید، مانع موفقیت افراد نمی‌شود.
اگر می‌خواهید از استرس به بهترین نحو استفاده کنید، باید از سیگنال استرس به‌عنوان یادآوری‌ها کمک بگیرید تا بتوانید تفکر مثبتی را برگزینید.


اینکه از استرس برای موارد مثبت یا منفی استفاده کنید به خود فرد بستگی دارد. چگونگی پاسخ به اتفاقات پیرامون یک انتخاب است. نتیجه داشتن طرز فکر منفی هرگز اتفاقات خوب و مثبتی نیست. به همین دلیل، لحظاتی که استرس را تجربه می‌کنید، به اندازه‌ای اعتقادات مثبت را در خود تقویت کنید تا بتوانید تمرکز کافی بر یافتن راه‌حل‌های ممکن برای حل مشکلات را داشته باشید.

 

منبع: Entrepreneur

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 7 / 11 / 1396 ساعت: 7:25 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

به ایران شلیک نکنیم!

❤️به ایران شلیک نکنیم!❤️

 

 

گاهی می بینیم که دانشجو، کارمند، راننده تاکسی، نگهبان توالت عمومی، رئیس بانک تا چشمشان به یک خارجی می افتد. شروع می کنند:
- اوه! ایران ایز نات گود! خارج ایز اوکی!
وی آر لییو این بدبختی! ... هلپ می گو تو خارج! پلیز!

 

وقتی تا این اندازه دست به خودتخریبی می زنیم چرا انتظار داریم همه چیز بشود عین سوئیس!
باور کنیم اگر از این شرایط ناراضی هستیم ما خودمان هم بخشی از زمینه های بروز آن هستیم و مدام انگشت شماتت را به سوی دیگران دراز نکنیم.

 


خلایق! مسلمانها! اینجا کشور ماست. تنها کشوری که داریم.


هر جای دیگر برویم مهاجر به حساب می آییم. اینجا تنها کشوری است داریم؛ با همین خیابان های پرچاله چوله، ماشین های کم کیفیت، بیکاری، ریزگرد. با همین «پشمینه پوش های تُند خُو»ی طالبان و داعش که می خواهند به زور هم شده ما را ببرند به بهشت.


با همین روشنفکرهایش که شیطان پرستی را در شلوار جین «جورج کلونی» کشف می کنند و از تلویزیون به خورد خلایق می دهند.


با همین مدیرانی که مدرسه و دانشگاه ها را با کارخانه بسته بندی پفک و پوشک اشتباه گرفته اند. با همین آدمها که ...

 

من هم در همین کشور دارم زندگی می کنم. بیش از خیلی از چه گوارهای بی نام و نشان اینترنتی اتفاقاً با نام و نشان و عکس خودم این رفتارها و کردارهای خودم و دیگران را نقد کرده ام. فحش شنیده ام. تلخی و تشر چشیده ام.
بیکاری را تجربه کرده ام. کامم از پارتی بازی و جایگزینی رابطه به جای ضابطه تلخ شده و ...

 

اینها را  نمی نویسم که در مسابقه «کی از همه بدبخت تره» مدال طلا بگیرم. می نویسم چون با علم به همه این چالش ها عمیقاً و تا اطلاع ثانوی باور دارم که با فحش دادن، با تحقیر، با سرزنش کشورمان چیزی درست نمی شود. شما فقط یک مورد را نشانم بدهید و بگویید:

 

- به لطف خدا و همت هموطنان توانستیم با مقادیری فحش این مشکل را حل کنیم!

 

برخی هم تا پایشان می رسد آنور آب شروع می کند به خاک بر سر کردن کشوری که همانجا بزرگ شده اند و پا گرفته اند.
می نویسند «نمونید توی اون خراب شده»!
درست با همین ادبیات گزنده و بی رحمانه!
به همین اندازه توام با قدرنشناسی و ناسپاسی نسبت به سرزمینی که در آن حرف زدن، راه رفتن و حتی دشنام دادن را یاد گرفتند!

 

که چه بشود؟ چه مشکلی حل می شود؟ جز خالی کردن دل و زیر پای جوان هایی که شاید هنوز می خواهند بمانند و اینجا را آبادتر کنند.

 

_مگر آلمانی ها که در جنگ دوم جهانی به فجیع ترین شکل ممکن شکست خوردند جملگی شال و کلاه کردند و وطن شان را به امان خدا رها کردند؟ مگر ژاپنی ها که دو شهرشان در نتیجه بمباران اتمی خاکستر شد راه حل را در گریختن دیدند؟

 

مشکل فقط داعش و آمریکا و اسرائیل نیست، بخشی از مشکل خود ما هستیم که دست به خودزنی رقت باری زده ایم و ول کن ماجرا هم نیستیم.

 

خود ما برای این کشور چه کرده ایم که این همه طلبکارش هستیم؟
مخاطب این نوشته «شما» نیستید. «شما» با همه ما فرق می کنید.

 

_توجه کنید : این سبک حمله و هجوم به کشور و تخریب اعتماد به نفس نسل جوان، خطرناک تر از هر حمله انتحاری است.
عضویت افتخاری در گروهک داعش برای صدمه زدن به کشور است.

 

حرف آخر اینکه «ایران» مادر همه ماست. شاید همیشه مادر مهربانی نبوده، گاهی پشت دستمان را با قاشق داغ کرده، گاهی فلفل توی دهانمان ریخته اما مادر ماست. تاب نیاوریم و فحاشی به او نپذیریم. بخصوص اگر از همزبان باشد.
اگر دلمان می سوزد و رنج می کشیم از این شرایط، به جای سنگ زدن به این مادر همیشه زخم خورده، همیشه تحقیر شده، همیشه به تاراج رفته، کمکش کنیم. سخت تر کار کنیم. شرافتمندانه تر زندگی کنیم.

 

خم شویم و یک مُشت خاک برداریم، این خاک نیست، خاکستر سزاوارترین فرزندان این سرزمین است.


چپ و راست و مسلمان و یهودی و مسیحی ...


لطفاً به مادرمان فحش ندهیم.


اگر گاهی حالش بد است، اگر تب دارد، اگر لباسش ژنده و پاره است، اگر صورتش پر لک و زیر چشم هایش گودرفته است، اگر بوی گریه می دهد و ناخن هایش از فرط کندن گور همیشه خونین است، شاید «یک» دلیل اش این باشد که ما فرزندهای خوبی نبوده ایم.


بچه های ناسپاسی که هر وقت، هر کس دل چرکین مان کرد، مادرمان را نفرین کرده ایم.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1396 ساعت: 2:26 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سواد تمام کردن رابطه

سواد تمام کردن رابطه

 



پایان دادن به یک رابطه عاطفی
خیلی از افراد درگیر رابطه ای بودند که بعد از مدتی به هر دلیلی بهم خورده و حالا می خواهند بدانند باید چه کار کنند تا حال بدشان را تغییر دهند.


متاسفانه اکثر ما همانطور که سواد ایجاد رابطه مناسب و ماندن در آن را نداریم، در پایان دادن به روابطمان نیز با بی سوادی کامل عمل می کنیم.

 

تمام کردن یک رابطه احساسی برای هر فردی سخت و طاقت فرساست، اما افرادی که سواد پایان دادن به رابطه را دارند، اقداماتی انجام می دهند که عبور از این بحران را برای خود و شریکشان آسان تر می سازد.

 


افراد باسواد این گونه عمل می کنند:

فرد با سواد یک دفعه ناپدید نمی شود.
شاید شما هم رابطه ای را تجربه کرده باشید که در آن طرف مقابل یک باره غیب شده است.
شما روز قبل با هم بوده و اوقات خوشی را گذرانده اید، اما او از دیشب نه جواب تلفنتان را می دهد، نه پیام هایتان را می خواند.
اگر به هر دلیلی تصمیم به پایان دادن رابطه گرفته اید، مسئولیت تصمیم گیری تان را بپذیرید و طرف مقابل را از تصمیمتان باخبر کنید.

 


فرد با سواد محترمانه رفتار می کند.
یاد اولین روزهای آشنایی بیفتید که چطور با عشقتان رفتار می کردید.
مدام مراقب بودید که مبادا از دستتان ناراحت شود.
مسلما رابطه شما نقص هایی داشته که به خاطرش تصمیم به جدایی گرفته اید، اما یادتان باشد بی احترامی کردن به طرف مقابل، در واقع بی احترامی کردن به انتخاب خودتان است، بنابراین بهتر است محترمانه رفتار کنید

 

این کار مثل این می ماند که چون جراحی خارج کردن تومور از بدن دردناک است، به طور مداوم به بیمار مسکن بدهیم.
آیا این کار به نفع بیمار است؟ درست است که ما با این کار باعث می شویم بیمار درد نکشد، اما با تزریق مسکن غده از بین نمی رود که هیچ، روز به روز هم رشد و پیشرفت می کند و در نهایت این کار ما ممکن است باعث مرگ بیمار شود. بنابراین باید هرچه زودتر این غده (رابطه ناسالم) تمام و کمال بیرون آورده شده و محیط اطرافش هم پاکسازی شود.

 


قطع کردن تدریجی رابطه فقط باعث آزار دیدن بیشتر دو طرف و درگیر شدن دوباره در یک پروسه احساسی می شود که نتیجه آن ممکن است ادامه یک رابطه ناسالم باشد.

 

فرد با سواد احساسات و تقصیرهایش را می پذیرد.
در هر رابطه دو طرف حضور دارند، ممکن است سهم یکی از طرفین در به بن بست رسیدن رابطه بیشتر از دیگری باشد، اما مسلما هر دو طرف در رسیدن به نقطه پایانی نقش داشته اند. اشتباهات خود را بپذیرید و به خاطر آنها از طرف مقابل عذرخواهی کنید. بدانید که طی فرایند جدایی احساسات و هیجانات منفی را تجربه خواهید کرد، به جای اینکه طرف مقابل را مسئول حال بدتان بدانید، در فکر یافتن راهکارهایی برای تغییر خلقتان باشید.

 

فرد با سواد حضوری خداحافظی می کند. فرض کنید تصمیم گرفته اید برای ادامه زندگی از ایران بروید و احتمال زیادی وجود دارد که دیگر عزیزانتان را نبینید، چگونه با آنها خداحافظی می کنید؟
با یک پیام یک خطی در تلگرام؟ با ایمیل؟ با یک تماس تلفنی کوتاه؟ یا اینکه از آخرین فرصت استفاده می کنید، به دیدنشان می روید و به خاطر همه لحظات خوبی که با آنها داشته اید تشکر می کنید؟
خب پایان دادن به یک رابطه عاشقانه هم همین طور است. شما قرار است دیگر کسی را که زمانی عزیزترین فرد زندگی تان بوده نبینید، برای خداحافظی یک قرار حضوری بگذارید. با این کار هر دویتان راحت تر و بهتر می توانید پایان یافتن رابطه را بپذیرید.

 

حالا با توجه به چیزهایی که در بالا خواندید، به نظر خودتان سواد پایان دادن به یک رابطه را دارید یا نه؟

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 2 / 11 / 1396 ساعت: 8:8 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تدبیر در تشویق کاركنان

تدبیر در تشویق کاركنان

 

 

تا حالا شده به میز کار خود باز گردید و کاغذ یادداشت زرد رنگی روی میز خود ببینید؟ کاغذ یادداشتی که رئیس شما روی آن نوشته باشد "کار امروزت عالی بود!".

 

هر وقت که سخنرانی دارم این را از حاضرین می‌پرسم. در یک جمعیت ۱۰۰ نفری معمولا ۲ یا ۳ نفر دست خود را بلند می‌کنند. از آنها می‌پرسم "آن را چه کردید؟"، تنها یکبار شده که کسی بگوید آن را دور انداخته است. تمام افراد دیگر، آن را در محل کارشان در معرض دید نگاه داشته‌اند. مثلا برای مدت زیادی روی صفحه نمایش رایانه خود چسپانده بودند.

 

شگفت‌آور است که اکثر ما توجه بسیار کمی از طرف رئیس خود دریافت می‌کنیم که در نتیجه، یک کاغذ یادداشت با چند کلمه روی آن اهمیت یک جایزه بزرگ را پیدا می‌کند. کاغذ یادداشت یادآوری است که نشان می‌دهد ما کاری انجام داده‌ایم که ارزش تقدیر و صرف ۳۰ ثانیه از وقت رئیس ما را داشته است.

 

کارکنان ممکن است برای حقوق سرکار حاضر شوند ولی کاغذ‌های یادداشت زرد رنگ بسیار با ارزش‌تر از حقوق هستند. این کاغذها هستند که تلاش آینده کارکنان را نتیجه می‌دهند.

 

برگرفته از کتاب «چماق و هویج دیگر کارایی ندارد»
نوشته پاول مارسیانو

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 2 / 11 / 1396 ساعت: 8:6 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

دم به دنبال سر می رود

"دم به دنبال سر می رود"

 

 

این جمله را از ماتسوشیتا - مدیر موفق و نامدار کمپانی ژاپنی پاناسونیک - قرض کرده ام. مشابه این جمله حکیمانه را "پیتر دراکر" هم گفته است. آنجا که میگوید: "روح هر سازمان از بالا در آن دمیده میشود"

 

مافوقها نقش زیادی را در امر فرهنگ سازی در سازمانها بر عهده دارند. مافوق باید شخصیت یکپارچه داشته باشد. گفتار و رفتار او باید یکپارچه باشد. نمیتوانیم حرف هایی بزنیم یا شعارها و معیارهایی را مطرح کنیم و از کارکنان، انتظاراتی داشته باشیم، اما خودمان به آن حرفها و شعارها عمل نکنیم و آن انتظارات را برآورده نسازیم. بعنوان مثال، وقتی از ضرورت صرفه جویی حرف میزنیم و از کارکنان سازمان میخواهیم که کمربندها را سفت کنند، سیاست ریاضت اقتصادی را بپذیرند و کمبودها را تحمل کنند، خودمان هم نباید ریخت و پاش های قبلی را ادامه دهیم.

 

مدیران و سرپرستان را از شمول مقررات و دستورالعمل ها و محدودیت ها مستثنی نکنیم. بر عکس، آنها باید بیش و پیش از کارکنان مشمول این ضوابط باشند. آنها در این موارد الگوی سایرین هستند. آنها متولی امامزاده هستند و باید احترام امامزاده را نگه دارند، در غیر اینصورت نمیتوانند از دیگران چنین انتظاری را داشته باشند.

 

بارها به مدیران محترم گفته ام که حرفهای خوب و شعارهای زیبای کمتری را به زبان بیاورید و در این کار افراط و اغراق نکنید، اما به شعارهای معدود و محدودی که میدهید، عمل کنید. کارکنان از شنیدن حرف های خوب و شعارهای زیبا که توسط مدیران گفته میشود، ولی اجرا نمیشود، خسته شده اند و در قبال آنها واکسینه شده اند. این حرف ها و شعارها بی اثر شده است و گاها اثر معکوس دارد.

 

هیچ چیز برای اعتبار یک مدیر و اعتماد کارکنانش به او بدتر از آن نیست که کارکنان، بین رفتار و گفتار او تناقض ببینند.

 

به نقل از دکتر بهزاد ابوالعلایی

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 2 / 11 / 1396 ساعت: 8:1 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ديكتاتور، تنهاست!

ديكتاتور، تنهاست!

 

 

شاخص ترين ديكتاتور قرن بيستم و قدرتمندترین فرد کشور تا ساعت ها بعد از سكته، هنوز در بسترش زنده بود و در تنهايي، جان مي كند. در حالي كه تيم پزشكي، تنها چند قدم دورتر مستقر بودند، اما او از رسيدن ساده ترين امداد پزشکی، محروم ماند.
صبح بعد از سكته، عليرغم تاخير طولاني و بي سابقه براي آغاز برنامه روزانه اش، هيچ يك از اعضای دفتر و گارد حفاظت، جرات نداشتند در بزنند و حالش را بپرسند. چرا؟ چون شب قبل، دیکتاتور وقتي مي رفت بخوابد گفته بود كسي مزاحمش نشود! فرمان او، هرچه بود، درست یا غلط، مقدس بود و نباید شکسته می شد.


ساعت ها طول كشيد تا مسئولين دفتر جرات كردند تا به هيات رييسه اتحاد جماهير شوروي خبر دهند كه وی از اتاق خواب خارج نشده است. اعضاي دفتر و افسران گارد، مي ترسيدند تمام اينها، نقشه او براي سنجش ميزان وفاداري آنها باشد. اعضاي كادر رهبري شوروي هم تا همه شان جمع نشدند، جرات نكردند در اتاق خواب را بگشايند. آنها هم مي ترسيدند مانند دهها چهره شاخص حزب و ارتش، به اتهام واهي دسيسه، راهي سياه چاله هاي موحش كا.گ.ب. در ميدان لوبيانكا شوند.


نام این فرد چه بود؟ یوسب بساریونیس دزه جوغاشویلی! نشنیده اید؟ بگذارید نام مشهورترش را بگویم: ژوزف استالین.
دلیل مرگ استالین پس از ۶۰ سال در گزارش ۱۱ صفحه‌ای کالبدشکافی اعلام شد: وی به مرگ طبیعی و بر اثر خفگی در اثر سکته مغزی مرد. گزارش مرگ وی تا تاریخ مارس ۲۰۱۳ در صندوقخانه آرشیو دولتی تاریخ اجتماعی و سیاسی روسیه نگهداری می‌شد.

 

تحلیل و تجویز راهبردی:
اگر دقیق و عمیق نگاه کنیم درخواهیم یافت که جلال و شکوه ديكتاتورها خیلی تو خالی است. با وجود هزاران فدایی و جان نثار و پیرو، آن ها به طرز رقت باري، بي كس و تنهايند. اما نکته اینجاست که نباید فکر کنیم که دیکتاتورها معدودند و انگشت شمار. توجه به سه نکته زیر می تواند راهگشا باشد:



1-در اولین گام به آیینه نگاه کنید. دیکتاتور بودن را در دیگران تشخیص می دهیم اما در خودمان نه. هر کدام از ما می تواند یک دیکتاتور باشد. یکی در خانواده 3 نفری اش، دیگری در اداره 30 نفری و دیگری در سازمان 30 هزار نفری اش. دیکتاتورها مانند ضحاک نیستند که با ماری بر دوش شان از دیگران بازشناخته شوند.

 

2-سه پرده وجود دارد که شما را در گرداب دیکتاتوری هر روز بیشتر از پیش به قعر می برد. پرده ترس، پرده شرم و پرده شیفتگی. برخی از اطرافیان شما از سر ترس و برخی دیگر از سر شرم و در انتها برخی نیز از سر شیفته شما بودن، در مقابل شما سکوت می کنند. هر چقدر که ترس، شرم و شیفتگی بیشتر باشد، شما بیشتر در معرض سانسور هستید. حرف می زنید، دیگران به به و چه چه می کنند و می گویند که چه گهربار سخن می گویید. سخنان شما بر سر درها نوشته می شود و بر سربرگ ها نقش می بنندد اما هیچ تاثیر مثبتی بر خانواده، اداره و جامعه نمی گذارید. چرا؟ چون دیگران از سر ترس، شرم یا شیفتگی، نتوانستند به شما بگویند که مزخرف گفته اید. به همین خاطر در حضور شما تایید و تمجید می کنند و در اجرا آن را به فراموشی می سپارند.

 

3-فریب نخوریم سکوت همیشه نشانه رضایت نیست. هر چقدر دیکتاتورتر باشید تنهاترید و فضای اطراف تان ساکت تر. اما نه سکوتی که از سر رضایت است؛ سکوتی سراسر از نفرت. فراموش نمی کنیم صدام در آخرین انتخابات بالای 95% رای آورد. ساكت ترين انسانها، پر صداترين ذهنها را دارند. اطرافیان دیکتاتور سکوت می کنند؛ سکوت فردی، سکوت سازمانی و سکوت اجتماعی. اما ذهن شان را که نمی توانید کنترل کنید. در اولین فرصت ممکن اعتراض می کنند. کمترین نشانه اعتراض فرار است. فرار نوجوانان از خانه. فرار کارکنان کلیدی از سازمان و فرار مغزها از کشور. این ها نشانه اعتراض است.

 

پایان سخن آن که؛
الف) هزینه انتقاد را پایین بیاوریم. آخرین باری که فردی بدون لکنت به شما انتقاد کرده است کی بوده است؟ اینکه ساعت ها در زمینه اهمیت انتقاد سخن فرسایی کنیم اما در مقابل اولین خرده انتقاد، عکس العمل کهکشانی داشته باشیم، نشانه آن است که نه تنها دیکتاتور هستیم که دروغ گو نیز هستیم.


ب) پرده های شرم و شیفتگی را کنار بزنیم. بهترین راهکارش این است که خود به اشتباهات خود اعتراف کنیم تا همه بدانند که ما خطاپذیر هستیم و عادی. آخرین باری که به اشتباهات خود اعتراف کرده بودید کی بوده است؟


ج) سکوت را نشانه رضایت نگیریم. شاید این سکوت، آرامش قبل از طوفان باشد.

 

نوشته شده توسط مجتبی لشکربلوکی

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 30 / 10 / 1396 ساعت: 6:39 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

خانواده کارکنان را دریابیم

"خانواده کارکنان را دریابیم!!!"

 

 

در یکی از شرکتهای فعال در عسلویه، یک دوره آموزشی داشتم. مدیران محترم حاضر در دوره میگفتند: مدیر عامل قبلی آنها بلایی بر سرشان آورده است که هنوز درگیر و گرفتار آن هستند. آنها میگفتند: این مدیر عامل دستور داده بود که 20 درصد از دریافتی ماهانه مدیران، مستقیما به حساب همسرانشان واریز شود!!!



این تدبیر باعث شده بود تا همسران مدیران نسبت به دریافتی ماهانه ایشان مطلع و حساس شوند. در نتیجه، وقتی که این درصد کم میشد، همسرانشان را تحت فشار میگذاشتند که زود به منزل برنگردند! ساعات بیشتری را در شرکت کار کنند! مأموریت های شغلی بیشتری بروند! و رضایت مافوقشان را بیشتر جلب کنند تا دریافتی ماهانه شان و به دنبال آن، این 20 درصد نیز افزایش یابد!

 

خانواده های کارکنان از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار بر روحیه و رضایت و نحوه ارتباط کارمند با سازمان هستند. آنها میتوانند کارکنان را برای ماندن یا رفتن از سازمان تحت فشار بگذارند. من موارد بسیاری را دیده ام که کارمندی با اصرار و فشار خانواده بویژه همسر، سازمان را ترک کرده و مواردی را نیز به خاطر دارم که یک کاBciG3EDDRzی خانواده اش، دوباره به سازمان قبلی بازگشته است.

 

توجه و رسیدگی به خانواده کارکنان به تعادل میان زندگی شخصی و زندگی شغلی آنها کمک میکند و اجازه میدهد تا آنها وقت و انرژی بیشتری را صرف کار و سازمان کنند. یکی از توصیه های مؤکد و مکرر صاحب نظران این است که گاهی، پاداش کارکنان را به خانواده آنها مرتبط و متصل کنیم تا آنها هم طعم شیرین پاداش و قدردانی را بچشند و به سازمان علاقمند و وفادار و خوش بین شوند.

 

این اقدامات و ابتکارات را "اثرگذاری روی اثرگذارها" مینامند. البته، اگر این کارها با حسن نیت همراه نباشد و نمایشی تلقی شود، اثر انگیزشی زیادی نخواهد داشت.

 

به نقل از " دکتر بهزاد ابوالعلایی"

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 30 / 10 / 1396 ساعت: 6:28 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا باید با مدیران درونگرا کار کنید؟

چرا باید با مدیران درونگرا کار کنید؟

 

 

بیل گیتس، مارک زاکربرگ، آلبرت اینشتین، مایکل جوردن، مهاتما گاندی، آبراهام لینکلن، وارن بافت، لری پیج و من همگی یک ویژگی مشترک داریم و آن این است که همه ما درونگرا هستیم.ما معمولا ویژگی‏هایی همچون جسارت، معاشرتی بودن، پویایی و سلطه‏طلبی را به فردی که در جایگاه رهبری قرار دارد نسبت می‏دهیم، اما حقیقت آن است که این‏ها تنها صفاتی نیستند که از یک فرد، رهبری بزرگ می‏سازند. نکته مهم در موفقیت یک رهبر آن است که مخاطبان او چه کسانی هستند.

 

 

بیایید به چند باور رایج نادرست راجع به درونگراها نگاهی بیندازیم:

 

۱) درونگراها تک‏رو یا ضداجتماع نیستند، بلکه صرفا از خلوت خودشان و نه از بودن در جمع‏ها انرژی‏ می‏گیرند.

 

۲) درونگراها اهل درون‏نگری و تأمل در خویشتن هستند که اغلب با انزوا اشتباه گرفته می‏شود.

 

۳) درونگراها لزوما کم حرف‏تر از برونگراها نیستند، بلکه ترجیح‏شان آن است که در موقعیت‏های مختلف به جای صحبت کردن بیشتر گوش کنند.

 

۴) درونگرایی مترادف با خجالتی‏ بودن نیست، بلکه در واقع ما ترجیح می‏دهیم به جای گفت‌وگوهای گروهی، گفت‌وگوهای فردی (یک به یک) داشته باشیم.

 

۵) درونگراها ترجیح می‏دهند مشاهده‏کننده رویدادهای اجتماعی باشند، اما این به معنی نیست که ما از حضور در آنها واهمه داریم.

 

باید توجه داشت موفقیت رهبران مختلف به تیمی که در آن فعالیت می‏کنند بستگی دارد. پژوهشی که توسط آدام گرنت در مدرسه کسب‌وکار وارتون انجام شد، تیم تحقیقاتی دریافتند که حضور یک رهبر برونگرا در تیمی که اعضای آن خودانگیخته هستند و صریح صحبت می‏کنند، اغلب به بروز تنش بین رهبر و اعضای آن تیم منجر می‏شود، درحالی‌که همان تیم با حضور یک رهبر درونگرا عملکرد بهتر و کم‏تنش‏تری داشتند. به بیان دیگر، این پژوهش نشان می‏دهد تیم‏هایی که اعضای آن فرمانبری بالایی دارند با رهبران برونگرا عملکرد بهتری نشان می‏دهند و در نقطه مقابل تیم‏هایی که اعضای آن خودانگیخته هستند با رهبران درونگرا عملکرد بهتری را تجربه می‏کنند.

 

 

۱) آنها شنوندگانی عالی هستند

 

۲) درونگراها قبل از اقدام، تفکر می‏کنند

 

۳) درونگراها اغلب در همدلی توانمند هستند

 

۴) درونگراها مشاهده‏گرانی دقیق هستند

 

۵) درونگراها متواضع هستند

 

منبع: Officevibe

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 28 / 10 / 1396 ساعت: 12:17 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

11 ویژگی مدیران تصادفی: من اشتباهی بودم!

11 ویژگی مدیران تصادفی:
من اشتباهی بودم!

 

مدیران تصادفی کسانی هستند که به یک تصادف، به پست مدیریت رسیده‌اند. برخی از این تصادف‌ها که من با آنها مواجه شده‌ام به شرح زیر است:

 


- پدری که کارآفرین بوده و مدیر یک کسب و کار است، به صورت ناگهانی فوت یا مهاجرت می‌کند و فرزندی که تا دیروز سرگرم زندگی شخصی خود و گشت و گذار در خیابان‌ها بوده‌ است، ناگهان خود را پشت میز مدیریت می‌بیند.

 

- مدیر ارشد یک سازمان یا شرکت به دلایل سیاسی یا اقتصادی یا شخصی، ناگهان از کار برکنار شده یا شغل خود را ترک می‌کند و یکی از مدیران میانی، بدون طی شدن فرایند رسمی و توسعه‌ی توانمندی‌ها، ناگهان میزی بزرگتر از میز قبلی خود را تصاحب می‌کند.

 

- یک سرمایه‌گذار، سهام غالب شرکتی را می‌خرد و تصمیم می‌گیرد مدیر معتمد خود را در آن شرکت منصوب نماید.

 

- یک مدیر در سازمان با لابی کردن و تخریب دیگران، عملاً تمام گزینه‌های دیگر را حذف کرده و مسیر را برای تصاحب پست‌های مدیریتی ارشد، تسهیل می‌کند. فردی به دلیل داشتن تعهد بالا و اعتبار زیاد، بدون داشتن دانش و تخصص، در یک پست مدیریتی قرار می‌گیرد.

 


مستقل از اینکه مدیران تصادفی با چه فرایندی در این موقعیت قرار می‌گیرند، ویژگی مشترک آنها این است که: در موقعیتی قرار گرفته‌اند که به آن تعلق ندارند… من در جلسات مشاوره، با مدیران زیادی برخورد کرده‌ام که از «مدیران تصادفی هم‌رده» یا «مدیران تصادفی زیردست» یا «ارشد» شکایت می‌کنند. مستقل از تاریخچه و جنس این مدیران، بر اساس آنچه تا کنون دیده و شنیده‌ام، رفتارهای زیر در میان مدیران تصادفی، زیاد دیده می‌شوند (الزاماً نه همه‌ی آنها):

 


1 مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را «تهدید» می‌دانند و همواره احساس می‌کنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند.

 

2 مدیران تصادفی، تصمیم‌های پراکنده‌ می‌گیرند و روند یکسانی در تصمیم‌های آنها مشاهده نمی‌شود. گاه برای یک بخش به طرز گسترده‌ای هزینه می‌کنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایه‌گذاری برای یک واحد را فراموش می‌کنند.

 

3 مدیران تصادفی، بسیار دهن بین هستند. از آنجا که آنها تخصصی در حوزه‌ی مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج شده است.

 

4 مدیران تصادفی، تصمیم‌های تکانشی می‌گیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف می‌کنند. آنها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیم‌های آنها غیر قابل پیش‌بینی است.

 

5 مدیران تصادفی، به نظام جاسوسی بسیار علاقمند هستند. آنها ترجیح می‌دهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاق‌تر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.

 

6 مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را «وفاداری» می‌دانند و نه «تخصص». چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آنها را زیر سوال می‌برد اما وجود متعهدان بی‌تخصص، می‌تواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد.

 

7 مدیران تصادفی، تشنه‌ی عنوان، مدرک، تقدیرنامه و … هستند و هزینه‌های جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت می‌کنند.

 

8 مدیران تصادفی، سازمان را محل تفریح می‌دانند و نه محل کسب و کار. به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان می‌بینی که هرگز نمی‌توانی توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابی.

 

9 مدیران تصادفی از کارکنان رده پایین‌تر فاصله گرفته و خود را ایزوله می‌کنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغه‌ها و … ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آنها و کارکنان وجود ندارد.

 

 مدیران تصادفی از جلسات متعدد استقبال می‌کنند. در جلسه‌های میان کارکنان، می‌توانند لغت‌های جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظه‌ی خود،‌ برای استفاده‌های آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند

 

11 مدیران تصادفی، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آنها هستند، «می‌بینند». گاه کارمندی ماه‌ها در محل کار دیده نمی‌شود. برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده می‌شود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده می‌شود. جالب اینجاست که بسیاری از همین مدیران، انتظار اولشان از کارکنانشان، دیده شدن است. آنها بیش از اینکه نگران کیفیت کار، خروجی یک جلسه یا سود سازمان باشند، می‌خواهند دیده شوند.

 

مدیران تصادفی در کشور ما رو به گسترش هم هستند. تزریق نقدینگی‌های زیاد به افراد و شرکت‌هایی با ظرفیت کم، موجب شده که از کنار هر شرکت و سازمانی که به رانت اقتصادی دسترسی دارد، ده‌ها شرکت قارچ گونه سبز شده و در راس بسیاری از این سازمان‌ها، مدیران تصادفی منصوب می‌گردند.

 

 این مدیران را نمی‌توان حذف کرد اما می‌توان به مدیریت بهتر آنها فکر کرد.

 

محمدرضا شعبانعلی

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید 


تاریخ ارسال پست: 27 / 10 / 1396 ساعت: 9:28 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 265