| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
پنج نیروی پورتر
پروفسور مایکل پورتر Michael Porter یکی از مدرسین اقتصاد دردانشگاه هاروارد و از برجسته ترین نظریه پردازان اقتصاد درجهان است .
وی ملقب به پیامبر برنامه ریزان راهبردی (استراتژیک) میباشد.
مایکل پورتر مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه هاروارد در رشته مدیریت و مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد کسب و کار از همین دانشگاه اخذ نموده است ، وی جزو چهار فردی است که در صد سال گذشته توانستهاند در دوران جوانی استاد دانشگاه هاروارد شوند.
اولین کتاب او به نام استراتژی رقابتی (competitive strategy) در سال ۱۹۸۰ منتشر گردیده است که تا کنون بیش از ۶۰ بار تجدید چاپ شده و به بیش از ۲۰ زبان دنیا نیز ترجمه شده است.
یکی از مهمترین نظریات وی مشهور به "پنج نیروی پورتر" است .
نظریه پورتر میزان جذابیت سرمایه گذاری در یک حوزه را مورد مداقه قرارداده و رابطه آنرا با پنج متغیر مرتبط دیگرتشریح می کند .
از ویژگیهای مقالات وتحقیقات پرفسور پورتر آنست که نتیجه تحقیقات وی به حدی جامع است که پس از سالها نمی توان آنها را افزایش یا کاهش داد.
روش خنثی کردن پنج نیروی پورتر
- تهدید ورود رقبای جدید به بازار را ، با ایجاد موانع نظیر انجام یک کار برجسته اقتصادی (ارزان کردن محصول) ، بازدارندگی مداوم ، تغییر طراحی بمنظور کاهش هزینه خنثی سازید .
- تهدید رقابت را با تولید یک چیز متمایز و در اختیار گرفتن روش قیمت گذاری در بازار ، تولید محصولات متفاوت ، مشارکت با دیگر تولید کنندگان ، خنثی سازید.
- تهدید جایگزینی محصولات جدید در بازار ، را با افزایش جذابیت محصول خود نسبت به محصول جایگزین ، ارائه خدمات با کیفیت بالاتر ، ارتقاء قابلیتهای جانبی محصول تولیدی خودتان ، خنثی سازید .
- جهت تعامل مطلوب باخریداران ، بدنبال بازارهای جدید بگردید ، محصولات متفاوت تولید کنید ، با آنان شریک شوید .
- جهت تعامل مطلوب با تامین کنندگان ، تعداد تامین کنندگان Sole (منحصربفرد) را کاهش دهید ، با تامین کنندگان در دوره های بلند مدت مشارکت کنید ، در تامین منابع جدید تلاش کنید .
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه با یک شنونده بد کار کنیم؟!
کار کردن با افراد، همکاران و حتی مدیرانی که به صحبتهای ما گوش نمی کنند، یک چالش محسوب می شود. اینکه همکاران شما صحبتهای شما را قطع کنند، سخن بی ربط بگویند و یا همیشه در انتظار نوبت خود برای سخن گفتن باشند، تاثیر یکسانی بر شما دارد: شما احساس می کنید که شنیده نمی شوید و احتمال بروز سوء تفاهم و اشتباهات بالا می رود.
وقتی کسی بطور کامل در گفتگو حضور نداشته باشد، کیفیت آنچه را که می گویید، تضعیف می کند. بعنوان مثال، ممکن است باعث شود شما رشته افکار خود را از دست بدهید یا آنچه را که در ابتدا برای گفتگو برنامه ریزی کرده اید، پایمال کنید. همچنین ممکن است فکرتان به این سمت برود که چرا این اتفاق می افتد؟
در اینجا چند راهکار برای کارکردن با همکارانی که شنونده خوبی نیستند، ارائه می شود.
سبک کار آنها را در نظر بگیرید
برخی افراد بصری و برخی دیگر کلامی هستند. از همکاران خود بپرسید که از چه راهی ترجیح می دهند اطلاعات را دریافت کنند؟
به رفتار خودتان توجه کنید
قرار گرفتن در مقابل همکاری که شنونده بدی است، اغلب باعث می شود که شما به آینه نگاه کنید و از خود بپرسید آیا شما خودتان شنونده خوبی هستید یا خیر؟
شاید شما یک گوینده و سخنران پرسروصدا هستید یا شنونده را با اعداد و ارقام سردرگم می کنید. شاید نیاز دارید که داستانهای بیشتری حین صحبت تعریف کنید.
برای کسب اطلاعات درخصوص سبک ارتباط و گفتگوی خود وقت صرف کنید .
گوش دادن همدلانه را نشان دهید
یک راه برای تشویق همکارانتان برای بهتر گوش دادن اینست که گوش دادن همراه با همدلی را تمرین کنید. سعی کنید واقعا نقطه نظرات افراد دیگر را درک کنید. زمانیکه همکارتان در حال صحبت کردن است، یادداشت برداری کنید. سپس هنگامیکه یک توقف طبیعی در مکالمه وجود داشته باشد، نکات اصلی همکار خود را تایید کنید.
اهمیت پیام خود را برجسته کنید
قبل از شروع یک گفتگو، چیزی مشابه این جملات بیان کنید که: "من مطلب واقعا مهمی برای گفتگو در مورد آن با شما دارم و نیاز به کمک شما دارم."
این جملات سیگنالی را به همکارتان ارسال می کند که باید گوش بدهند.
مسئولیت و پاسخگوئی ایجاد کنید
مهم اینست که همکار خود را برای گوش دادن به سخنان تان پاسخگو نگه دارید. برای مثال، زمانیکه با یک رئیس پرمشغله صحبت می کنید، می توانید بگویید:
"من امکان انتخاب سه استراتژی را دارم که می خواهم در مورد آنها با شما صحبت کنم. در پایان ،برای تصمیم گیری در مورد یکی از آنها مرا راهنمایی کنید."
نگرانی خود را نشان دهید
بیان کردن رفتار بد یک همکار معمولا نگران کننده است. اما در صورتیکه از روی همدلی و محبت انجام شود، می توانید آنرا انجام دهید. شما می توانید بگویید: "به نظر می رسد که شما مسائل زیادی دارید که نیازمند توجه شماست. کاری می توانم انجام دهم که بار شما سبک تر شود و بتوانید هنگامیکه گفتگو می کنیم، کاملا حضور ذهن داشته باشید؟ "
به مشکل بطور مستقیم اشاره کنید
اگر شنونده بد شما ، همکار نزدیک و یا رئیس تان است که با او ارتباط قوی دیگری دارید، مساله را بطور مستقیم با گفتن اینکه آنها به آنچه افراد باید بگویند گوش نمی کنند، موردتوجه قرار دهید.
اما به دقت عمل کنید. شما واقعا نیاز دارید که ارتباط مثبتی با شخص داشته باشید تا موثرتر باشید. درغیر اینصورت آن شخص می تواند با حالت تدافعی مکالمه را به پایان برساند.
یک قرارداد اجتماعی پیشنهاد کنید
گزینه دیگر اینست که اگر مشکلی پیش بیاید، یک قرارداد اجتماعی پیشنهاد کنید که پارامترهایی را روی اینکه افراد تیم شماچگونه بایکدیگر تعامل کنند، ارائه کند. این قرارداد - که باید بطور منظم بروزرسانی شود - بیان می کند که همکاران نباید بر مکالمه غالب شوند و هر فردی یک شانس برای اشتراک نظر خود دارد.
ترجمه از : Harvard Business Review
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"پیشرفت اجتماع را می توان به وسیله موقعیت اجتماعی جنس مونث اندازه گیری کرد"
"کارل مارکس"
تمایل زنان به شرکت در فعالیت های اجتماعی و مخالفت مردان با این موضوع ، همواره موجب گردیده تا نقش زنان به میزانی که درامور روزمره زندگي مانند خانه داري و تربیت كودكان آشكار است ، در توليد وتوسعه اقتصادي اجتماعي وفرهنگي جامعه چندان كه بايد محسوس نباشد .
مردان ناخواسته با ترویج فرهنگ نان آوري ، متحمل مشقت های فراوان در اداره امور زندگی می شوند .
در کشورهای توسعه نیافته که پدیده مرد سالاری برجسته تر است ، معمولاً نرخ فقر هم در جمعيت زنان بيش ازمردان است ، بعلاوه با دور ماندن زنان ازچرخه كار و تلاش اقتصادی ، سرمایه گذاری های انجام شده کشورها براي ارتقاء سطح تحصيلات و نقش اجتماعي دختران و زنان راکد می ماند .
کارشناسان اقتصادی معتقدند که اشتغال زنان می تواند به تکمیل ساختار جامعه در رفع مسائل بنيادي مانند بي سوادي ، افزايش بي رويه جمعيت و... کمک شایانی نموده و بستر مناسبی را در تحقق برنامه ريزي هاي اقتصادي واجتماعي ایجاد نماید .
معمولاً به تناسب نقشی که افراد با سطوح دانش و مهارت های انسانی متفاوت در بهبود اوضاع اجتماعی ، اقتصادی و تامین نیازهای اساسی جامعه ایفا می کنند ، برداشت های مثبت یا منفیه گرايشات و نگرش هاي آحاد جامعه را رقم می زنند . شکل گیری فرهنگ اجتماعی جوامع و تکامل آن همواره متاثر از این امر مهم بوده است.
تامین نيازهای اقتصادي و معيشتي خانواده توسط زنان و مردانی که دوشادوش یکدیگر در فعالیت های اجتماعی مشارکت می کنند قطعاً نگرش مثبتي را درزمينه نتایج درخشان اشتغال زنان ایجاد مینماید . در طبقه متوسط جامعه ، از آنجاییکه مردان درحوزه تامین نيازهاي معيشتي خانواده عملا به درآمد زنان متکی هستند ، لذاروشن بيني و نگرش مثبت مردان به نقش اجتماعی زنان بیش از پیش جلوه گر می شود.
شواهد بیانگر آن است که مردان کم درآمد اما تحصیلکرده طبقه متوسط جامعه ، نگرش تقريبا مثبت نسبت به اشتغا ل همسران خود دارند ، در واقع ميزان تحصيلات مردان اين قشر از جامعه ، موجب نگرش مثبت آنها نسبت به اشتغال زنان می گردد . در مقابل مرداني كه داراي درآمد بالا اما تحصيلات پايين هستند نگرش مثبتي نسبت اشتغال همسران خود ندارند.
به جرات مي توان بيان کرد كه نوع نگرش مردان نسبت به اشتغال زنان ، ناشي از وابستگی یا عدم وابستگی مالي آنان نسبت به درآمد همسران خود نبوده ، اما عامل تحصيلات مردان تاثير تعيين كننده تری نسبت به عامل درآمد آنها درنوع نگرش انها نسبت به اشتغال یا عدم اشتغال زنان دارد. این موضوع میتواند متاثر از فرهنگ رايج درجامعه نیز تلقی گردد .
عرضه نيروي كار زنان در جوامع ، تا حد زیادی تحت تاثير ساختار جمعيتي ، سطح تحصيلات آحاد جامعه و ساير عوامل است كه كنترل وتاثير گذاري موثر برآن دركوتاه مدت امكان پذيرنيست و نیازمند نهادینه کردن اندیشه های آکادمیک پذیرفته شده در سطوح فرهنگی کشور ها می باشد .
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"اهمیت رشد سرمایه گذاری خارجی در کشورهای در حال توسعه"
سرمایهگذاری خارجی موجب ارتباط اقتصاد کشورهای در حال توسعه و یا در حال رشد ، با اقتصاد کشورهای توسعه یافته و اقتصاد جهانی می شود ، در سرمایهگذاری خارجی با انتقال مستقیم یا غیر مستقیم سرمایه ، تکنولوژی ، تخصص و مدیریت ، زمینه حضور کشورهای سرمایهپذیر در اقتصاد و تجارت جهانی تقویت میگردد .
کشور ها علیرغم دارا بودن مدل نظام اقتصادی خاص ، از چالش های جهانی ناشی از بازتاب منفی شرایط اقتصادی سایرکشورهای همسایه در سطح منطقهای و قارهای در نظام اقتصادی خویش تاثیر پذیری دارند .
موضوع سرمایه گذاری خارجی همواره از شاخصهای مهم فرآیند جهانی شدن اقتصاد و سبب رشد و ازعوامل توسعه تجارت بینالملل درسطح جهان بوده است . سرمایه گذاری خارجی فقدان منابع مالی و پولی کشورهای فقیر را مرتفع نموده ، آنها را قادر میسازد تا اجرا و تداوم برنامههای توسعه اقتصادی و تجاری کشور خویش را راهبری کنند .
علاوه بر تاثیر مزیت نسبی کشورها در جذب سرمایه گذاری خارجی در بخش های انتقال دانش و تکنولژی ، صادرات کالا ، گردشگری و ... کشورها برای افزایش جذب سرمایه های خارجی باید جهت بهبود وضعیت متغیرهای تاثیر گذار ذیل ، برنامه ریزی جامع و قانون مندی را حاکم کنند .
عواملی همچون :
- ضرورت امنیت اقتصادی و سیاسی ،
- ثبات مقررات ، بعنوان مهمترین پیش شرط جذب سرمایه ،
- حذف قوانین ضد و نقیض زاید و رفع مشکلات حقوقی ،
- حداقل نمودن اهرمهای کندکننده جذب سرمایه در داخل ،
- بهبود محیط کسب و کار سرمایه گذار خارجی در داخل،
هرچند امروزه در نظام اقتصادی جهان تشویق و حمایت داخلی کشورها از موضوع سرمایهگذاری خارجی امری اجتنابناپذیر بوده و پیدرپی در تمامی ادوار مذاکرات تجاری و اصول و مقررات سازمان جهانی تجارت بر آن تاکید میگردد . یکپارچگی موضوع تجارت جهانی و ناچاراً گرد هم آمدن همه کشورهای جهان در مقوله تجارت جهانی مستلزم یکسانسازی قواعد و مقررات تجاری و اقتصادی و اصلاح مقررات مربوط به پذیرش سرمایه گذاری خارجی در داخل کشور ها می باشد .
لازم به ذکر است که سازمان جهانی تجارت در حال حاضر در حدود ۱۵۰ عضو دارد که بیش از ۹۷ درصد تجارت جهانی را در اختیار دارند و تقریبا کل تجارت جهانی را زیر پوشش خود داشته و امروزه قواعد و مقررات آن سازمان در واقع به قانون اساسی تجارت جهانی تبدیل شده است کمتر از ۳۰ کشور جهان از جمله ایران که دارای عضویت ناظر در سازمان مذکور بوده در مرحله الحاق به این سازمان قرار دارند ، و ناگزیر بودن ایران در الحاق به این سازمان و ضرورت رعایت مقررات و الزامات سازمان مذکور در فرآیند الحاق اجتناب ناپذیر است . بنابر این روانسازی مولفههای متعدد ضوابط و مقررات شفاف اقتصادی ، تجاری ، حقوقی ، عوامل و مقررات بازرگانی ، مقررات بانکی ، مقررات گمرگی ، مقررات بیمه و کار و همچنین مقررات حوزههای فعالیتی برای سرمایهگذار خارجی در زمینههای نفت و گاز و پترو شیمی و صنعت و معدن و کشاورزی و غیره همگی با رعایت استانداردهای بینالمللی باید سبب اطمینان خاطر و امنیت مالی و فکری برای سرمایهگذار خارجی در بازگشت سرمایه و سود حاصل ناشی از آن در سرمایهگذاری گردد .
امروزه با گذشت زمان و بسط تئوری ها و الگوهای مختلف رشد اقتصادی و پیچیده تر شدن تنوع سرمایه گذاری ها ، متغیرهای جدیدی به عنوان موتور رشد اقتصادی مطرح شده و نظر اقتصاد دانان را به خود جلب نموده است ، لذا مشاهده می شود ، بطور مداوم نقش و جایگاه سرمایه و سرمایه گذاری در الگوهای رشد و توسعه ، مورد بازنگری و بررسی قرار می گیرند.
مطالعه آثار سرمایه گذاری خارجی بر رشد اقتصادی کشور ها با تاکید با دو نوع سرمایه گذاری خارجی ، یعنی سرمایه گذاری مستقیم خارجی FDI و سرمایه گذاری پرتفوی خارجی FPT ، دلالت بر آن دارد که اثر ورود سرمایه بر رشد اقتصادی در طول زمان در حال تقویت است و از بین جریانات مختلف سرمایه گذاری خارجی ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی FDI بر رشد اقتصادی کشورها نقش اثرگذارتری دارد.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
4 نکته از وارن بافت برای سرمایه گذاران فردی
1به سهام به عنوان بخشی از یک کاروکسب نگاه کنید. از خودتان بپرسید: اگر فردا صبح تا 3 سال دیگر بورس سهام بسته شود، چه احساسی خواهم داشت؟ اگر کماکان نسبت به داشتن آن سهام در این شرایط خوشحال هستم، پس آن کاروکسب را دوست دارم. داشتن این قالب ذهنی برای سرمایه گذاری مهم است!
شرکت برکشایر تحت رهبری او در حال حاضر مالک 400 میلیون سهم غول نوشیدنی جهان یعنی کوکا کولا و به ارزش 16.7 میلیارد دلار است. سود سهامی که امسال نصیب شرکتش شد 560 میلیون دلار بود که معادل نصف میزان سرمایه گذاری آن در کوکاکولا در 27 سال پیش است.
"بازار سهام ابزاری است برای انتقال پول از جیب افراد عجول به جیب افراد صبور"! وارن بافت
جالب است که او در سهامِ بیزینس و کاروکسبی که از اول تا آخر؛ از تولید تا مصرف و از صفر تا صد آنرا نفهمد، هرگز وارد نمی شود. به همین دلیل وقتی ده سال پیش از او سوال شد چرا در مایکروسافت، اپل،... سرمایه گذاری نمی کنی، پاسخ داد من آنها را نمی فهمم!
2وجود بازار سهام برای این است که به شما خدمات ارائه کند نه راهنمایی! بازار به شما نمی گوید سرمایه گذاری درستی کرده اید یا اشتباه، بلکه نتایج کاروکسبی که سهامش را خریده اید است که می گوید تصمیمتان برای انتخاب آن سهم درست است یا اشتباه!
3شما دقیقا نمی دانید ارزش یک سهم چقدر است، پس برای خودتان یک حاشیه امن تدارک ببینید. به گونه ای وارد یک سهم شوید که تا حدی امکان اشتباه کردن داشته باشید تا به محض پی بردن به آن و با فروش سهم، کماکان سرپا و روبراه باشید!
4وام گرفتن و سرمایه گذاری آن در بازار سهام، متداول ترین روشی است که افراد باهوش را ورشکسته می کند!
چرا؟ چون وام دهنده انتظار سود بدون ریسک دارد و وارد کردن این وام در یک ابزار کاملا ریسکی و دارای نوسان قیمت، به معنی امکان نکول در بازپرداخت آن است!
امیرعباس زینت بخش
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
در سال 1890 آمریکا با رکود بزرگی مواجه شد. شرکت ها یکی پس از دیگری ورشکست و کارکنان دسته دسته از کار بیکار می شدند. یکی از تاجران نیز هتلش را از دست داد و تنها چیزی که برایش باقی ماند، اندکی پول و وقت فراوان بود. وی تصمیم گرفت کتابی بنویسد و به مردم انگیزه بدهد که حتی در دشواری ها نیز به تلاش خود ادامه دهند.
نام او "اریسون سوت ماردِن" بود. او اتاق کوچکی روی یک اصطبل اجاره کرد و به مدت یکسال شبانه روز مشغول نوشتن شد . کتاب او با عنوان "حرکت رو به جلو" به صدها نفری اشاره داشت که علیرغم تمام ناملایمات به تلاش خود ادامه داده و به موفقیت رسیده اند.
سرانجام کار کتاب به پایان رسید. صبح روز بعد، صفحه آخر کتاب را نوشت و خسته و گرسنه به رستورانی رفت تا غذا بخورد. وقتی غذا می خورد، اصطبل آتش گرفت و اتاق او هم به کلی سوخت و کتاب نیز به خاکستر تبدیل شد. 5500 صفحه دست نویس او ناگهان از بین رفت.
او ابتدا به شدت دچار ناامیدی شد، اما بعد فکر کرد که کتابش درباره پشتکار بوده است. پس بار دیگر قلم به دست گرفت و نوشتن را شروع کرد. یک سال دیگر را نیز صرف نوشتن کتاب کرد و وقتی کتاب تکمیل شد، آن را به ناشر های مختلف داد.
اما در سال سوم بحران اقتصادی ، کسی به کتاب های الهام بخش اعتقادی نداشت. اریسون رد شدن کتاب را پذیرفت و منتظر ماند تا شرایط بهتر شود. سپس به شیکاگو رفت و شغل دیگری پیدا کرد.
یک روز موضوع کتاب را با دوستانش در میان گذاشت. دوستش ناشری را می شناخت. ناشر کتاب را خواند و بسیار هیجان زده شد و به این نتیجه رسید که این کتاب دقیقا همان چیزی است که مردم به آن احتیاج دارند. کتاب "حرکت به جلو " منتشر شد و در ردیف پرفروش ترین کتاب های آن زمان قرار گرفت. این کتاب منبع الهامی برای هزاران نفر بود.
بسیاری از بازرگانان و سیاستمداران معتقدند این کتاب ، آمریکا را به قرن بیستم رساند و تاثیر فراوانی بر افکار مردم داشت. اشخاصی مانند هنری فورد ، توماس ادیسون ، هاروی فایرستون و جی پی مورگان از این کتاب بهره های فراوانی گرفتند.
اوریسون در کتاب خود می نویسد : « دو چیز لازمه موفقیت است: یکی دست به کار شدن و دیگری ادامه دادن». او در کتابش نوشته است : « برای کسی که به قدرتش واقف باشد، شکستی در کار نیست. برای کسی که تلاش می کند ، شکست بی معناست. برای مردمی که در پی هر بار زمین خوردن برمی خیزند، شکست مفهومی ندارد. آدم موفق کسی است که وقتی همه دست از تلاش بر می دارند، او به تلاش خود ادامه می دهد.»
برگرفته از کتاب قدرت برنامه ریزی
برایان تریسی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مهارت های زندگی
١.زندگی خیلی وقت است شروع شده است.
در زندگی چیزی به نام دور آزمایشی وجود ندارد. تصمیمات شما سرنوشت ساز هستند و راهی برای برگشت و تصحیح آنها وجود ندارد.
٢. دوستان آنلاین شما دوستان واقعی نیستند.
متاسفانه حقیقت دارد. بسیاری از این دوستان اصلا اهمیتی برای مشکلات شما قایل نیستند و وقتی به کمک آنها نیاز دارید در دسترس نخواهند بود.
٣. هر عشقی به سرانجام نمی رسد.
آماده باشید که دلتان بشکند و غصه بخورید. سخت است اما واقعیت است.
٤. تحصیلات با گرفتن دیپلم به اتمام نمی رسد.
در دنیای امروز دانش حرف اول را می زند. اگر می خواهید عقب نیافتید باید به تحصیلاتتان ادامه بدهید.
٥. اعضا خانواده مهمترین آدم های زندگی شما هستند.
این ها تنها افرادی هستند که به شما اهمیت می دهند. رفتار خوبی با آنها داشته باشید و قدردان حمایت هایشان باشید.
٦. نقاط ضعف شما اهمیت ندارند.
نقاط ضعفتان را بپذیرید ولی نگران آنها نباشید. تنها نقاط قوت شما هستند که اهمیت دارند. روی آنها تمرکز کنید و آنها را پرورش دهید.
٧. هر کار با ارزشی زمانبر است.
٨.تمام فرصت های پیشرفت خارج از محدوده آسایش قرار دارند.
٩. روابط متزلزل ارزش حفظ و نگهداری را ندارند.
وقتتان را روی چیزهایی که نمی توانید تغییری در آنها ایجاد کنید تلف نکنید. از کنار آنها عبور کنید و به مسیرخود ادامه بدهید.
١٠. دنیا پر از بی عدالتی است.
در زندگی خود بارها و بارها با بی عدالتی روبرو خواهید شد. آمادگی لازم را داشته باشید.
١١. شانس سراغ افراد سخت کوش می رود.
شانس هیچوقت نصیب افرادی که دست رو دست می گذارند و منتظر یک اتفاق خوب هستند نمی شود.
١٢. زمان خاصی برای یک آغاز بی نظیر وجود ندارد.
اگر قصد دارید کاری را آغاز کنید، شروع کنید. منتظر زمان بهتر نباشید. آن زمان هرگز نخواهد رسید.
١٣. شما نمی توانید همه جا حضور داشته باشید و نمی توانید همه چیز داشته باشید.
یاد بگیرید که تصمیم های درست بگیرید و به آنچه برای شما اهمیت دارد متعهد بمانید و آن را دنبال کنید.
١٤. باید از تمام افرادی که در زندگی شما هستند قدردانی کنید.
١٥. تجربه و احساسات بهترین سرمایه گذاری های شما هستند.
١٦. بعداً ،، معمولا به معنی هرگز است.
هیچ کاری را به بعد موکول نکنید. در لحظه زندگی کنید.
١٧. موفقیت مترادف پشتکار است.
١٨. انجام مرتب تمرینات ورزشی ضروری است.
١٩. شکست هیچ اهمیتی ندارد.
فقط پیروزی اهمیت دارد. پس از شکست نهراسید.
٢٠. هیچکس به شما کمک نخواهد کرد.
فقط خودتان باید به خودتان کمک کنید. پس اتکا و اعتماد به نفس را در خود تقویت كنيد
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
" الزامات اقتصادی در بخش توسعه اقتصادی حوزه های فناوری "
امروزه فناوری اطلاعات بویژه حوزه نرم افزار از مهمترین صنایع جهانی محسوب می گردند . بررسی عملکرد شرکت های برتر موجد کسب و کار جهانی ، نشان می دهدکه فناوری اطلاعات در میان سایر صنایع از جایگاه ویژه ای برخوردار است . امروزه بسیاری از مطرح ترین برندهای تجاری جهانی مربوط به شرکت های نرم افزاری مانند گوگل ، مایکروسافت و ... هستند . این موضوع درجه اهمیت نرم افزار در دنیای کسب و کار ، جامعه و زندگی روزمره مردم را هویدا می سازد .
با این وصف متاسفانه در کشور ما ، عدم تناسب عرضه و تقاضا در بازار فناوری و نرمافزار کشور باعث رکود این بازار شده است . شاید اجرای کامل طرح دولت الکترونیکی از راه های نجات این بازار پررونق در کشور باشد که باید با قانونمند ساختن سیاست های تامین مالی و تزریق سرمایه به بازار نرمافزار و حمایت از فعالان اقتصادی ذیربط همراه گردد .
نرم افزار در معنای عام کلمه به کلیه روش ها و داده ها و هر آنچه که منجر به ایجاد آگاهی می شود اطلاق می شود . نرم افزار به عنوان یک صنعت دارای ویژگی هایی می باشد مانند بازار بزرگ و پویا ، بی نیازی از هزینه های تولید انبوه و همکاری از راه دور ( تیم های جهانی) .
به استناد اطلاعات منتشره از نتایج تحقیقات انجام شده، شرکت مایکروسافت بهبود وضعیت چهار عامل اصلی تقاضا ، سرمایه ، نیروی انسانی و فناوری را موثر بر حرکت چرخه بازار نرم افزار می داند . حذف هریک از این عوامل اصلی موجب عدم تولید نرم افزار در بازار های ذیربط می گردد . در کشور ما نیز در جهت بهبود تقاضای بازار اقداماتی نظیر : تصویب قانون مالکیت معنوی برای کلیه نرم افزارهای تولید داخل توسط مجلس ، طرح حمایت از پایگاه داده تهیه شده توسط شورای عالی انفورماتیک و ضمانت دولتی در قرارداد شرکت های ایرانی و خارجی ، توسط دولت انجام یافته اما با این وصف وضعیت کنونی بازار نرم افزار ایران مطلوب نیست .
مضافاً اهم دلایلی که موجب شده تا شرکت های انفورماتیک فعال در کشور علاقه مند به تولید و گسترش واحدهای تولیدی خود نباشند ، با کمبود منابع سرمایه ای و عدم وجود نیروی انسانی متخصص مرتبط میباشد ، دراین حوزه کارشناسان پیشنهاد می کنند تا رئوس سیاستگذاری های دولت :
- در بخش فناوری به ساماندهي پارك هاي فناوري ، تعيين اولويتهاي فناوري نرمافزار و اعطاي امتياز به تحقيقات كاربردي دانشگاهها ، بپردازد .
- در بخش نيروني انساني به توسعة شركت هاي دانشگاهي ، حمايت از پروژههاي مشترك دانشگاه صنعت ، تسهيم و مشاركت نيروي انساني در شركت ها ،آموزش گسترده ،ايجاد مزيت براي حفظ نخبگان وجذب نيروهاي مقيم خارج ، بپردازد .
- در بخش افزایش تقاضا به استفاده از فرصتهاي صادرات نرمافزار ، توسعة بازار داخل ، استفاده از اهرم دولت به عنوان مشتري عمده براي ارتقاي كيفيت صنعت وجديت بیشتر در اجراي قانون مالكيت معنوي (داخلي) ، بپردازد .
- در بخش سرمايهگزاري به ارائه مشوق هاي مالياتي و تسهيلات ، اصلاح قوانين و حمايت از سرمايهگذاري بخش خصوصي و ايرانيان مقيم خارج ، بپردازد .
تغییرات صنعت فناوری اطلاعات در چند ساله اخیر و رویکرد ویژه آن به حوزه نرم افزار تحولات وسیعی را در بازار نرم افزار ایجاد نموده است. عرضه نرم افزار صرفاً در بازار جهانی به صرفه بوده و ورود نرم افزار به بازار جهانی بدون توان رقابتی از حیث قیمت ، فناوری نوین ، روشهای جدید نرم افزاری ، نیروی آموزش دیده و نوآوری امکان پذیر نیست . ورود به بازار جهانی موجب رونق بازارهای داخلی میگردد .
در حال حاضر در صنعت فناوری اطلاعات در حوزه های مختلف سخت افزار، ارتباطات و نرم افزار با شتاب بسیار زیاد و همسو و تنگاتنگ یکدیگر در حال توسعه هستند . با رشد شبکه های ملی و بین المللی و توسعه بستر ارتباطی روح تازه ای در فناوری نرم افزار دمیده شده است بطوریکه محصولات نرم افزاری آخرین دستاوردهای سخت افزاری و ارتباطی موجود را به کارگرفته و مزایای آنرا برای کاربران قابل استفاده می نمایند .
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
نامه واقعی به خدا
این نامه در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید :
"و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید :
"ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا و متدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید،مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،از آن جا که(به قول پروین اعتصامی)
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود.
کافیه تو واقعا بخوای و توکل کنی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
5 گام برای بازاریابی کسب و کار جدید شما
گام اول: مخاطبین خود را تعریف کنید
سریعاً یک پروفایل برای مخاطبین خود بنویسید.
1- ویژگیهای مخاطب: جنسیت، سن، موقعیت جغرافیایی و...
2- ارزشی که برای آنها ایجاد می کنید
نوشتن این دو مورد، شما را در داشتن دیدگاهی صریح و واضح بر روی اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند و به دنبال چه چیز میگردند کمک میکند.
گام دوم: یک برنامه بازاریابی مقدماتی بنویسید
نیازی نیست که حتماً یک برنامه بازاریابی جامع و رسمی باشد، همینکه شما صریحاً بدانید به کجا میخواهید بروید و چگونه میخواهید به هدف خود برسید کفایت میکند. لیستی از چند هدف واضح و ساده خود را تهیه کنید. من استفاده از SMART framework را پیشنهاد میکنم.
وقتیکه اهداف خود را لیست کردید، برای هر یک چندین نکته که بیان میکنند چگونه میخواهید به هر یک از اهداف برسید یادداشت کنید.
گام سوم: نام خود را بر سر زبانها بیاندازید
اکثر استارتآپها (و کسبوکارهای تازه) بر اساس انتقال نام دهان به دهان و معارفهها توسعه مییابند. بنابراین در مورد صحبت درباره کسب و کار جدید خود در میان مردم خجالت نکشید، به خانواده و دوستان خود بگویید و از آنها بخواهید که به دیگران هم بگویند. اینکه یک تجربه خوب را برای مشتریان جدید خود بیان کنید واقعاً مهم است، چراکه آنها نیز در توسعه نام شما بسیار مؤثرند.
گام چهارم: اینترنتی شوید
هیچ کسب و کاری نمی تواند بدون حضور در اینترنت، ادامه بقاء دهد. این مورد به شما کمک میکند تا یک اقبال عمومی پیدا کرده و تصویری فراتر از یک فروشگاه از شما میسازد.
گام پنجم: انعطافپذیر و خلاق باشید
در بازاریابی میبایست انعطافپذیر باشید و برای وقوع هر اتفاقی که آنرا پیشبینی نمیکردید آماده باشید، بنابراین مخاطبین خود را همیشه در ذهن داشته باشید، همانند آنان فکر کنید و در امور بازاریابی خود خلاق باشید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مدیرانی که به شرکتها روح پیشرفت میدهند
یک محل کار پویا و مناسب چگونه است؟
احساس درونی کارکنان در آن به چه صورت قابل ارزیابی است؟
هنگامی که شما وارد ساختمان شرکت لنکفورد سیسکو در مریلند میشوید، پس از چند ثانیه میفهمید تفاوتهای خاصی درآنجا انتظارتان را میکشد. پس از ورود به محوطه، خود را در محاصره قفسههای مرتب و تسمههای پلاستیکی در حال حرکت میبینید.
فضای حاکم بر اینجا پس از چند دقیقه برای شما شناختهتر میشود؛ چراکه بهتدریج با پیشینه فعالیتهای شرکت لنکفورد از طریق مشاهده عکسهای روی دیوار و اطلاعرسانیهای پیرامون آشنا میشوید و از بودن در آن مکان احساس خوشایندی پیدا میکنید؛ چیزی که برای تمام کسانی که در این کارخانه کار میکنند اتفاق افتاده و میافتد.
وقتی با مدیرعامل شرکت یعنی استانلی لنکفورد به صحبت مینشینیم درمییابیم که این شرکت واقعا متفاوت و همه چیز روی نظام و قاعده است. کارکنان به شکل عجیبی شرکتشان را دوست دارند. میزان غیبت و تاخیر کارکنان به شکل شگفتانگیزی پایین است، چیزی به نام نارضایتی از کار کردن در میان کارکنان آن مشاهده نمیشود و همه در آنجا با جان و دل کار میکنند، چرا که همگی احساس مالکیت دارند. مشتریان شرکت نیز از آن رضایت بسیار زیاد و کاملی دارند.
واقعیت آن است که مهمترین عامل در مطلوب بودن یک شرکت برای کارکنان، کیفیت رابطه کارکنان با مدیران مستقیمشان است؛ چراکه این مدیر مستقیم شماست که محیط کاری را برای شما گلستان یا جهنم میکند.
اگر او انتظارات مشخص و شفافی از شما داشته باشد، شما را بهخوبی بشناسد، به شما اعتماد داشته باشد و روی شما سرمایهگذاری کند، محیط کاری برای شما رویایی خواهد بود.
اما اگر در یک محیط کاری این فاکتورها نباشد، حتی با داشتن بهترین امکانات شامل صندلی ماساژور و ماشین به همراه راننده نیز برای شما بیارزش خواهد بود.
به همین دلیل است که کارکردن با یک مدیر فوقالعاده در یک شرکت کوچک و قدیمی بهتر است از کار کردن با یک مدیر نالایق در یک شرکت مدرن.
متاسفانه در برخی شرکتها، فرهنگ غلطی حاکم است که باعث میشود افراد فقط به خاطر دستاوردهای فردی درخشان و ارزشمندشان و نه توان مدیریتی و رهبریشان بهعنوان مدیر انتخاب شوند.
هر کارمندی در آمریکا دوست دارد به شرکتهای والت دیزنی یا جنرال الکتریک یا تایم وارنر بپیوندد، آن هم بهخاطر شهرت و حقوق و مزایای عالی این شرکتها. اما آنچه در این میان اهمیت بیشتری دارد، مدت زمانی است که کارکنان لایق و توانمند در چنین شرکتهایی باقی بمانند و با لذت در آنجا کار کنند که این زمان بر اساس کیفیت رابطه افراد با مدیران مافوق و میزان بالا بودن بهرهوریشان تعیین میشود و نه چیز دیگر.
در واقع، امروز، دوران «شرکتهای عظیم» و «مدیران بزرگ» گذشته است و دیگر کارکنان برای کار در چنین شرکتها و برای چنین مدیرانی سر و دست نمیشکنند، بلکه آنچه برای آنها مهم است، کیفیت رابطهای است که بین آنها و مدیران مستقیمشان شکل میگیرد و احساسی که از کار کردن در آن محیط به آنها دست میدهد.
منبع: Gallup
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
قدردانی: موفقیت کارکنان خود را ببینید!
یکی از شایعترین شکایتهایی که کارکنان از مدیرعاملها دارند آن است که کارکنان معتقدند آنها موفقیتهایشان را نمیبینند. رهبران باید به صورت فعالانه حس ارتباط را با کارکنانشان ایجاد کنند. این مهم با ابراز قدردانی به آنها آغاز میشود. بنابراین برای قدردانی از موفقیتهای کارکنان؛
کمکهای منحصر به فرد کارکنان را مورد توجه قرار دهید. وقتی کارکنان به موفقیتی دست پیدا میکند و یا عملکرد خوبی در انجام کاری دارند، چیزی بگویید که نشان دهید شما این کمک آنها را درک کردهاید. برای مثال بگویید: «من واقعا از زحمات شما بابت تلاشی که در جلب مشارکت افراد واحدهای دیگر برای دستیابی به اهداف تیم دارید را کمال سپاسگزاری را دارم؛ شما نشان دادهاید که در مهارت ارتباطی حرف ندارید».
هم به شکل خصوصی و هم در حضور دیگران از کارکنان قدردانی کنید. تعاملاتی روزانهای که دارید، چه این تعاملات در داخل آسانسور باشد و چه در پارکینگ سازمان، فرصتهایی برای آن است که تلاشهای کارکنانتان را مورد تقدیر و تشکر قرار دهید. همچنین قدردانی از افراد به شکل رسمی در جلسهها، یا ارسال ایمیل یا نامههای رسمیِ قدردانی هم در افزایش روحیه کارکنان و ارائه حس تشخص و احترام به آنها بسیار کارساز است
از کارکنانتان نظرخواهی کنید. با نظرخواهی از کارکنانتان، این حس را به آنها دهید که نظراتشان برای شما مهم است. به آنها فرصت ابراز وجود بدهید تا نظراتشان را بیان کنند. به صورت فعالانه نظرات کارکنان را درباره روشهای بهبود کسب و کار و ارتقای ارزش سهام شرکت جویا شوید و نظر آنها را در مورد مسائل مهم جویا شوید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
نگذارید کارکنانتان فقط به کار فکر کنند!
در مقاله ای در هاروارد بیزنس ریویو گفته شده است که حتی در محیط های کاری پرفشار هم برای خود کارکنان و هم برای مدیران آنها بهتر است که افراد فقط هویت کاری نداشته باشند و کار را آنقدر بزرگ تعریف نکنیم که جای دیگر جنبه های زندگی را هم بگیرد.
بسیاری سازمان ها کارمند ایده ال را کسی می دانند که زندگی اش را وقت کارش کرده باشد، چیزی که در بعضی شغل ها شاید تا حدی اجتناب ناپذیر به نظر برسد.
با این حال باید دانست، کارمندان شما فقط کارمند نیستند، بلکه هویت های دیگری مانند قهرمان ورزشی، هنرمند، نقش پدر و مادری و مانند آن هم می توانند داشته باشند. کارکنان در تفکیک زندگی شخصی و کاریشان به روشهای مختلفی عمل می کنند، برخی همه چیزشان را در کار تعریف می کنند و کسانی هم چنین نمی کنند.
نتایج پژوهش ها نشان می دهد با آزاد گذاشتن کارکنان و پذیرش این هویت های مختلف، خود سازمان ها نیز بهره مند می شوند و می توانند از این منابع ارزشمند خود بهتر استفاده کنند.
در اینجا توصیه شده است نه تنها این تنوع را بپذیرید و کارمندان خود را فقط کارمند نبینید، بلکه گاهی حتی به صورت رسمی آنها را وادار کنید به جنبه های دیگر زندگی شان هم برسند (اگر می بینید کارمندتان زیاد درگیر کارش شده است، گاهی او را به مرخصی اجباری بفرستید، این بیشتر به نفع شماست)
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"تاثیر مخرب مشاغل سیاه برپویایی اقتصاد کشور"
ترویج مشاغل سیاه ، از سطوح ساده دستفروشی در حاشیه بازارها تا فعالیت حرفه ای درواسطه گری های بازار سکه و طلا ، ارز ، تجارت چمدانی و تمایل به حضور در شرکتهاي هرمي ، توسط جویندگان کار موجب تسری جبران ناپذیر آسیب های وارده بر برنامه ریزی های اقتصادی کشور می گردد .
مکان هایی مانند حاشیه خیابانهای مرکزی شهر ، ایستگاه ها و واگن های مترو و مراکز پر رفت آمد شهر در برگیرنده مجموعهای از بازارهای سیاه است که در ید اختیار افرادی قرارگرفته اند که روزانه به انواع مشاغل سیاه پرداخته و از آنجاییکه متاسفانه هیچگونه کنترل تاثیر گذار و ممنوعیتی از سوی نهادهای نظارتی بر وجود این پدیده مزموم اعمال نمی گردد لذا به محل مبادله و معامله دائمی انواع کالاهای بی کیفیت ، قاچاق و .... تبدیل شده است . شواهد حاکی از تجربیات کشور های در گیر این پدیده سیاه در گذشته ، بیانگر آن است که ادامه وضعیت کنونی احتمالاً منجر به تشکیل باند های مخوف مافیایی در گوشه و کنار شهر خواهد شد .
صاحبنظران معتقدند دامنه آسیب های ناشی از بیکاری معمولاً کم تر از آسیب های ناشی از مشاغل سیاه بوده اما متاسفانه میزان افزایش دامنه بيکاري با جذب طیف وسیعی از جویندگان کار به بازارهای کار غیر رسمی خارج از نظارت های کنترلی دولت و نهادهای پولی و مالی ، ار تباط مستقیم دارد .
در حال حاضر ، مشاغل کاذب از برخي امورات سطحي و قابل مشاهده به سمت مشاغل دلالي حرفه اي ، غيرقابل مشاهده و تعيين کننده در بازار کار کشور تسری یافته است و چنانچه تاثیر افسار گسیخته این پدیده ضد اقتصادی به نحو مطلوب کنترل نشود قطعاً سودجويي واسطه گران بازار های سیاه مانند واسطه گران بازار ارز و دلار و ... سرمايه های کشور را از بازار اصلي کار و توليد به بازار دلالي و واسطه گري منحرف خواهد ساخت .
متاسفانه امروزه در خیابان های اصلی شهر های بزرگ کشور ، در فواصل کوتاه شاهد گسترش مشاغل سیاهی هستیم که توسط کودکان کارو اشخاصی که با سازماندهی مشخص ، به اصرار کالایی را برای فروش عرضه می دارند اما در اصل موضوع بهره برداری باند های تجارت های سیاه که فرآیند فروش انواع کالاهای بی کیفیت به نازلترین قیمت ها را در کشور طراحی کرده اند ، می باشیم . در واقع این مشاغل سیاه ، بازده تصاعدی سرمایه گذاری باندهای تجارت سیاه در کشور را که بعضاً از محل پولشویی و فساد تامین می گردد ، محقق میسازند .
حال آنکه بسیاری از کشورها در مقابله جدی با این پدیده مزموم ، اقدام به اعمال کنترل های وسیع از طریق بکارگیری و استخدام نیروهای کار ماهر در سرکشی و بازرسی اقتصادی بمنظور حضور مستمردر مکان های پر رفت وآمد شهر بویژه ایستگاه های مترو و ... تحت عناوینی چون پلیس اقتصادی ، پلیس مترو ، پلیس ... نموده اند .
امروزه در کشورهای پیشرفته اقتصادی ، عوامل مخل ایجاد فرصتهای شغلی پویا ، شناسایی و از طرق مقتضی از بین می روند ، لذا به نظر می رسد در کشور ما نیز ، دولت باید با اتخاذ تصمیمات عملیاتی و استفاده از سازوکارهای لازم از لطمات جبرانناپذیر وارده برپیکره اقتصاد کشور با ایجاد فضای شغلی مناسب و حمایت از تولید ملی ، موجبات پویایی اقتصادی کشور را بخوبی فراهم نماید
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"مسئولیت های اجتماعی نظام بانکی کشور"
در نظام اقتصاد اسلامی کمک به تامین مالی اقشار کم درآمد و متوسط جامعه و نیز کمک به تامین مالی صاحبان عوامل تولید و جلوگیری از سقوط آنها به دامن رباخواران از مسئولیتهای اجتماعی بزرگ بانکها محسوب می شود .
صاحبنظران بخوبی می دانند که ، متعاملین عقود خرید و فروش (بیع) به طور یکسان در معرض سود و زیان ناشی از معاملات هستند . اما شبهه ربوی معاملات از آنجایی نشات می گیرد که در برخی قراردادهای غیر اسلامی یکی از طرفین معامله ، مخاطرات ناشی از پذیرش زیان احتمالی معامله ذیربط را ، از سمت خود به طرف دیگر انتقال داده و تلاش میکند تا تحت هیچ شرایطی زیانی متحمل نشود . در خرید و فروش و معاملات صحیح شرعی ، سود و زیان بین طرفین به میزان تعهدات آنها تسهیم بالنسبه می شود ، مضافاً می توان با استفاده از ابزار پوشش مخاطرات مانند خدمات بیمه گران ، زیان پیش بینی نشده طرفین را تحت پوشش یکی از انواع بیمه نامه های بیمه گر ، قرار داد تا علاوه بر جلوگیری از اتلاف دارایی ها ، از بروز اشکالی شرعی بر وقوع معامله نیز پرهیز نمود .
در تمام کشورها بانک ها به عنوان ذخیره منابع مالی شناخته می شوند و به همین دلیل انتظار می رود ، به ازای ثروتی که بانک ها از محل سرمایه گذاری و پس اندازهای مردم بدست می آورند ، خدمات مالی مناسبی به طیف های نیازمند منابع مالی ارائه دهند . در جهان پیشرفته بانک های بزرگ ، نظام مندی مطلوبی را برای خدمت رسانی به آحاد جامعه مدیریت کرده که بیشتر بر حول ارائه خدمات مالی با کیفیت ، ارزان قیمت یا حتی رایگان به اشخاص حقیقی و حقوقی استوار است .
صندوق های «قرض الحسنه» بانک ها ابزاری جهت مقابله با شبهات ربوی سیستم پولی کشور هستند ، پرداخت وام های قرض الحسنه برای اموری چون درمان ، تحصیل ، خرید کالا و جهیزیه و ... صورت می پذیرد ، اما متاسفانه اغلب بانک ها انتظارات سودآوری خود را با مسئولیت اجتماعی بانک متناسب نمی کنند . اگر بانک ها به مسئولیت های اجتماعی خود عمل نمایند کمک شایانی به بهبود فضا ی پولی کشور می شود . سیستم بانکی کشور باید توانایی تامین مالی واحد های کوچک تسهیلات مورد نیاز آحاد جامعه را به نحوی تحصیل نماید که ضمن توجیه هزینه و فایده این عملیات ، متقاضیان وام های کوچک به سوی بازار غیررسمی بویژه موسسات مالی اعتباری غیرمجاز و در نهایت معامله گران بهره پول نروند مضافاً بانک ها در چارچوب ضوابط خود و ذخیره نقدینگی ، روشهای پرداخت تسهیلات خُرد به مردم را تسهیل سازند.
فقها بر این باورندکه نه تنها ربا در اسلام مذموم و زشت بوده و رباخواران را عذابی الیم وعده داده شده است ، بلکه حل مشکلات مالی از طریق عقود اسلامی بانکی ، بساط ربا از سطح جامعه را برچیده و سیستم بانکی کشور را تطهیر خواهد ساخت .
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
سخنان آموزنده از پانزده کارآفرین بزرگ:
1- استیو جابز (Steve Jobs) بنیانگذار Apple:
"معیاری برای تعیین کیفیت باشید. اغلب افراد عادت ندارند عالی باشند ولی شما می توانید بهترین باشید."
2- ریچارد برانسون (Richard Branson) بنیانگذار Virgin Group:
"بزرگترین علاقمندی من در زندگی این بوده است که برای خودم هدف های دست نیافتنی قرار دهم و سپس تمام سعی خودم را برای رسیدن به این اهداف به کار بندم."
3- جان دی راکفلر (John D. Rockefeller) بنیانگذار Standard Oil:
"پیدا کردن یک دوست در یک تجارت خیلی بهتر از پایه گذاری یک تجارت بر اساس یک رابطه دوستانه است."
4- توماس ادیسون (Thomas Edison) مخترع لامپ:
"من هیچ وقت شکست نخوردم من فقط 10 هزار راه پیدا کردم که به هدف نمی رسید."
5- ری کراک (Ray Kroc) رئیس افسانه ای مک دونالد:
"شانس با تلاش ارتباط مستقیم دارد. هر چقدر بیشتر تلاش کنید خوش شانس تر خواهید بود."
6- دونالد ترامپ (Donald Trump) رئیس سازمان ترامپ:
"گاهی اوقات شما با شکست در یک نبرد، راهی برای پیروزی در جنگ پیدا می کنید. "
7- بیل گیتس (Bill Gates) بنیانگذار Microsoft :
"موفقیت یک معلم فریبکار است . او به افراد باهوش تلقین می کند که شما هیچگاه اشتباه نمی کنید."
8- والت دیزنی (Walt Disney) بنیانگذار کمپانی والت دیزنی :
"یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیر ممکن است."
9- سام والتون (Sam Walton) بنیانگذار وال مارت:
"داشتن بالاترین سطح انتظار، کلید موفقیت در هر چیزیست."
10- جف بزوس (Jeff Bezos) موسس سایت آمازون:
"برند شما آن چیزی است که مردم در مورد شما می گویند، زمانی که شما در اطاق نیستید."
11- لری الیسون (Larry Ellison) بنیانگذار کمپانی اُراکل :
"زمانی که شما شروع به نوآوری می کنید، باید خودتان را آماده کنید که همه شما را دیوانه خطاب کنند."
12- هنری فورد (Henry Ford) بنیانگذار کمپانی فورد:
"چه شما فکر کنید که می توانید کاری را انجام دهید و چه فکر کنید که نمیتوانید آن کار را انجام دهید، در هر دو حالت درست فکر می کنید."
13- کارلوس اسلیم (Carlos Slim) صاحب کمپانی Telecoms:
"زمانی که شما برای تفکرات و اعتقادات دیگران زندگی می کنید، در حقیقت شما مرده اید."
14- ماری کی اش (Mary Kay Ash) بنیانگذار کمپانی آرایشی بهداشتی ماری کی : "الزاما افراد با استعداد با انبوهی از ایده های ناب بهترین ها نیستند. بهترین ها کسانی هستند که حتی اگر فقط یک ایده دارند رسیدن به آن را دنبال می کنند."
15- لری پیج (Larry Page) بنیانگذار گوگل: "زندگی دو شانس به شما داده است: یکی اینکه تغییراتی بزرگ در دنیا به وجود آورید و دیگری اینکه تغییراتی کوچک در کسانی که دوستشان دارید. هر دو اینها شانس های فوق العاده ای هستند و فراموش نکنید که فرصت شما بسیار کوتاه است و خیلی زودتر از آن چیزی که تصور کنید به پایان نزدیک میشوید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
استراتژی هتلینگ، راهی برای افزایش بازدهی فضای کار
این روزها، به واسطه پیشرفت تکنولوژی و سرعت سرسامآور تحولات، هر روز با پدیده جدیدی روبهرو میشویم و تقریبا روزی نیست که یک واژه جدید به گوشمان نخورد.
کسانی که در عرصه طراحی و استراتژی محیطکار فعالیت میکنند، حتما با واژه «هتلینگ» آشنا هستند. هتلینگ (hoteling) یعنی استفاده از فضا در صورت نیاز.
بر خلاف روشهای سنتی که هر کارمند برای خود یک میز یا اتاق داشت، در این روش، هیچکس مالک دائمی اتاق، اتاقک یا میز کار خود نیست و هر کارمند، تنها در مواقع نیاز و بهطور موقت از فضاها استفاده میکند.
این استراتژی زمانی شکل گرفت که کارشناسان دریافتند بخش اعظمی از فضای سازمانها، عملا بلااستفاده است و اختصاص دادن فضا به یک کارمند بهطور دائمی، چیزی جز هزینه به دنبال ندارد؛ بخصوص در مورد کارمندانی که دائما در سفرند.
در انتخاب واژه هتلینگ، از سیستم هتلها الهام گرفته شده، چرا که در این روش، کارکنان میتوانند فضای مورد نیاز خود را از قبل رزرو کنند. این استراتژی از دهه ۱۹۹۰ در بسیاری از شرکتهای بزرگ به اجرا درآمده است.
«بوز آلن همیلتون» یکی از شرکتهای پیشگام در عرصه خدمات تکنولوژی و بزرگترین شرکت مشاوره مدیریت در ایالات متحده است که دفتر مرکزی آن در ویرجینیا واقع شده است. طی 10 سال گذشته، این شرکت در دفاتر خود در محدوده واشنگتن، برنامه کار انعطافپذیر و هتلینگ را به اجرا درآورده است و با ایجاد انعطافپذیری بیشتر و کاهش هزینههای رفت و آمد کارکنان، توازن میان کار و زندگی و «بازگشت سرمایه شخصی» آنها را افزایش داده است.
«کرت شرر»، مدیر مرکز نوآوری این شرکت در واشنگتن میگوید: «بوز آلن همواره در حال پیشرفت است. ما دریافتهایم که همزمان با تحولات نیروی کار، تیمها و کارکنان ما نیز باید از تکنولوژی به بهترین نحو بهره ببرند.»او معتقد است که بوز آلن با اجرای برنامههای هتلینگ و افتتاح مرکز نوآوری توانسته به این سوال پاسخ دهد که «چگونه با استفاده از تکنولوژی میتوانیم بستر لازم برای نوآوری را فراهم کنیم؟»
او در ادامه میگوید: «هدف ما این است که تیم کارکنان ما آسانتر و بیدردسرتر از همیشه با یکدیگر تعامل و تبادل اطلاعات کنند، خواه در یک محیط باشند، خواه در دورترین نقاط کشور.»
این برنامه به بوز آلن کمک کرده تا املاک تحت تصرف خود (و هزینههای مربوط به املاک) را کاهش دهند و همچنین در هزینههای مرتبط با کارکنان، بهویژه در هزینههای رفت و آمد صرفهجویی کنند. آنها ارتباطاتی را ممکن ساخته اند که در گذشته ممکن نبودند.
منبع: workdesign
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
فروش استقراضی (Short selling)
اگر با بازار سهام و اوراق بهادار سروکار دارید، احتمالا میدانید که روند بازار سهام بهگونهای است که معمولا یک سرمایهگذار، سهام (یا اوراق بهادار یا هر نوع دارایی مالی دیگری) را خریداری میکند و هنگامی که با گذشت زمان قیمت آن افزایش یافت، آن را میفروشد و از این طریق سود بهدست میآورد. اما گاهی میتوان هنگام اُفت شاخصهای بازار، از سقوط ارزش یک سهام به سود دست یافت. ابزاری که به این منظور بهکار میرود، فروش استقراضی (Short selling) نام دارد.
فروش استقراضی معاملهی بسیار پرمخاطرهای است چراکه خلاف جهت بازار حرکت میکند و به زمانبندی دقیق نیاز دارد. برای استفاده از این ابزار ابتدا باید با تقریب بالایی سقوط ارزش سهام در آینده را حدس بزنید. بهعبارت دیگر باید تقریبا مطمئن باشید قیمت سهامی که در حال حاضر قصد فروش استقراضی آن را دارید، در آینده اُفت خواهد کرد. از آنجا که قیمت سهام معمولا رو به بالا گرایش دارد و در طول زمان افزایش مییابد، فروش استقراضی به زمانبندی دقیق بازار نیاز دارد و به همین دلیل استفاده از آن کمی دشوار به نظر میرسد.
برای روشن شدن موضوع فرض کنید با بررسی عملکرد یک شرکت به این نتیجه رسیدهاید که فروش محصولات یا خدمات این شرکت با مشکل روبهرو شده است و بنابراین درآمد آن رو به کاهش است. فرض کنید قصد دارید ۱۰۰ سهم از این شرکت را بهصورت استقراضی بفروشید. کارگزارتان، ۱۰۰ سهم را از صاحب آن قرض خواهد گرفت (یا از سهمهایی که خود در اختیار دارد به شما قرض میدهد) و با دریافت کارمزد خود، سهام را به شما تحویل میدهد. کارگزار به صاحب سهام اطمینان میدهد که در آینده سهام او را پس خواهد داد. حال شما باید بلافاصله سهام قرضگرفته شده را به قیمت فعلی بازار به فروش برسانید. اگر حدستان درست باشد و در آینده قیمت سهام سقوط کند، شما با خرید دوبارهی آن سهام (هنگامی که قیمت آن کاهش یافت) موضع کوتاهمدت (short position) خود را پوشش میدهید و سهام قرضی را به کارگزار خود تحویل خواهید داد. کارگزار شما نیز سهام را به صاحب اصلی آن باز میگرداند. مابهالتفاوت قیمت فروش سهام و خرید مجدد آن با کسر هزینهای که به کارگزار بابت کارمزد پرداختهاید، سودی خواهد بود که از فروش استقراضی بهدست آوردهاید.
چنانچه پیشبینیهای شما نادرست از آب در بیاید و قیمت سهام بهجای آنکه اُفت کند بهطور صعودی افزایش بیابد، ضرر خواهید کرد و این زیان میتواند نامحدود باشد؛ چراکه سهام شرکت موردِنظر شما ممکن است پیوسته بالا و بالاتر برود. اما شما مجبورید که سهام فروختهشده را جایگزین کنید. در این حالت تا زمانی که موضع کوتاهمدت خود را پوشش ندهید بهطور نامحدود ضرر خواهید کرد.
به علت ریسک بالا و زیانی که ممکن است به دلیل پیشبینی نادرست متوجه سرمایهگذار شود، استفاده از فروش استقراضی شاید کمی دشوار به نظر برسد. با این حال در صورت پیشبینی درست، فروش استقراضی ممکن است عاقلانه باشد.
در فروش استقراضی سرمایهگذارانی که در تشخیص و شناسایی شرکتهای با عملکرد بد و قیمت بالا (قیمتی بالاتر از ارزش واقعی سهام) نسبت به شرکتهای با عملکرد خوب و قیمت پایین (قیمتی پایینتر از ارزش واقعی سهام) مهارت بیشتری دارند، موفق خواهند بود. (توجه داشته باشید که در طی زمان قیمت سهم به سمت قیمت واقعی آن میل خواهد کرد.) این مهارت در تعداد کمتری از تحلیلگران وجود دارد و به همین دلیل معمولا کارگزاران و تحلیلگران بر سهامی که باید بخرند تمرکز میکنند نه بر سهامی که باید بفروشند. بنابراین خبرهای خوب (در مورد خرید سهامهای سودآور) بیشتر از خبرهای بد از سوی این افراد مورد توجه قرار میگیرد.
• سبد سهامی (پورتفولیو) که هم شامل موضع کوتاهمدت است و هم موضع بلندمدت را دربرمیگیرد، بهطور کلی نسبت به سبد سهامی که فقط موضع بلندمدت دارد از نوسان کمتری برخوردار است. با این حال فروش استقراضی آنطور که به نظر میرسد آسان نیست و سودآوری اطمینان بخشی نیز ندارد. از سوی دیگر ریسک فروش استقراضی بسیار بالاست. زیان نامحدود از ریسکهای شناختهشدهی فروش استقراضی است (بهعنوان مثال اگر قیمت سهام بهطور مرتب افزایش بیابد، بهطور نامحدود ضرر خواهید کرد). یکی دیگر از ریسکهای فروش استقراضی، فشار ناگهانی (short squeeze) است که سبب آسیبپذیری این فروشندگان میشود. فشار ناگهانی به این صورت است که در هنگام افزایش قیمت سهام، سرمایهگذاران نسبت به خریداری آن اقدام میکنند. از سوی دیگر فروشندگان استقراضی نیز برای پوشش زیانهای خود سهام را میخرند و این سبب افزایش تقاضا میشود. به مجرد افزایش تقاضا، قیمت سهام مزبور بهسرعت رشد میکند. این موضوع بهویژه برای شرکتهای کوچک که نقدینگی کمی دارند بسیار پرخطر است. حتی اگر قیمت سهام بیش از حد بالا باشد، باز هم ممکن است به روند افزایشی خود ادامه بدهد و بیشتر از چیزی که هست افزایش بیابد و شما ناگزیر خواهید بود برای پوشش موضع خود آن را خریداری کنید. بهتر است برای میزان ضرر و زیان خود محدودیت قائل شوید.
در فروش استقراضی فروشنده خلاف جهت روند بازار حرکت میکند. بهطور معمول، روند بازار در درازمدت بهصورت صعودی پیش میرود. هنگامی که سهامی را خریداری میکنید که از پایین بودن ارزش آن مطمئن هستید، باید از اینکه منتظر بمانید تا سودآوری آن سهام روی غلتک بیفتد احساس رضایت کنید (درصورتیکه افقهای سرمایهگذاری شما به اندازهی کافی طولانی باشند). اما در فروش استقراضی در نهایت باید سهام را به هر قیمتی که در بازار عرضه میشود خریداری کنید تا آن را به صاحبش بازگردانید. درصورتیکه بیشتر صبر کنید، ممکن است بازار در مسیر رو به بالای خود به حرکت ادامه بدهد. قوانین SEC (کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا) به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا از فروش استقراضی فقط در مورد سهامی استفاده کنند که قیمت آن یا به صورت صعودی در حال افزایش است یا تقریبا ثابت است و بهصورت بسیار جزئی (به سمت بالا) تغییر میکند. به عبارت دیگر نمیتوانید سهامی را که در حال حاضر قیمت آن در حال کاهش است، بهصورت استقراضی بفروشید. این قاعده برای ممانعت از کار سوداگرانی تدوین شده است که از طریق فروش استقراضی سنگین در زمان کاهش قیمت سهام و سپس خرید مجدد آنها، به سودهای کلان دست مییابند و سبب بههمریختگی نظم بازار میشوند.
پولی که از فروش استقراضی بهدست میآید، در واقع بهعنوان وثیقه نزد صاحبِ اصلیِ سهامِ قرضگرفته شده قرار دارد و در دسترس فروشندهی سهام نخواهد بود. بنابراین فروشنده از این پول بهرهای کسب نخواهد کرد (گرچه برخی از مؤسسات و سازمانهای بزرگ، بهرهی پول را در قالب تخفیف به فروشنده پرداخت میکنند).
روشنده باید هرگونه سود بهدستآمده را پرداخت کند و علاوه بر آن باید مالیات بر سود سرمایهی کوتاهمدت را نیز (صرفنظر از اینکه چه مدت در موضع کوتاهمدت بوده است) بپردازد.
بهطور کلی فروش استقراضی روش قابل اطمینانی به شمار نمیرود و بنابراین نمیتوان استفاده از آن را به همه توصیه کرد. اما اگر تصمیم گرفتهاید که بهعنوان یک راهبرد کلی آن را بهکار ببندید، باید هوشمندانه عمل کنید و با تنظیم دقیق قیمت و زمانبندی بازار، ریسک فروشتان را کاهش بدهید. برای ضرر و زیان خود محدودیتی در نظر بگیرید و به موقع موضعتان را پوشش بدهید )محدودهی زیان معمولا ۲۰ درصد از کل مبلغ سرمایهگذاری است). معمولا فروشندگان وسوسه میشوند اندکی بیشتر صبر کنند بلکه قیمت سهام بیشتر افت کند؛ در برابر این وسوسه مقاومت کنید. به این فکر کنید که ممکن است قیمت سهامی که به فروش رساندهاید مدام افزایش بیابد. فروش استقراضی موفق بیش از هر چیز به زمانبندی دقیق بستگی دارد و همین امر سبب شده است این کار بیشتر به تحلیل فنی شبیه باشد تا تحلیل بنیادی.
بازار هدف فروش استقراضی می تواند شرکتهای ذیل باشد :
شرکتهای کوچکی که توسط سرمایهگذاران بهسرعت سرمایهشان افزایش یافته است ، بهویژه شرکتهایی که ارزش آنها بهسختی تعیین میشود / شرکتهایی که نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) آنها بالاتر از آن است که بتواند با سرعت رشد آنها توجیه شود/ شرکتهایی که محصولات بیکیفیت دارند یا خدماتی ارائه میکنند که کاربرد چندانی ندارد / شرکتهایی که در حال ورود به رقابتهای جدید هستند و شرکتهایی که امور مالی ضعیفی دارند (ترازنامهی بد ، جریان نقدینگی منفی و نظایر آن) / شرکتهایی که فقط بر یک محصول خاص متمرکز هستند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چهار منبع قدرت برای حاضر شدن در پای میز مذاکره
هدف اصلی یک مذاکرهکننده پشت میز مذاکره این است که به بهترین نتیجه ممکن برسد. این نتیجه میتواند حقوق بالاتر، قطعات جانبی بیشتر هنگام خرید یک خودرو یا تملک یک شرکت با قیمتی پایینتر از معمول باشد.
صرفنظر از اینکه فرد در مورد چه چیزی مذاکره میکند، مهمترین عامل پیشبینیکننده نتیجه مذاکره، میزان قدرتی است که یک نفر دارد. این قدرت به دو روش اساسیتر میتواند به نفع مذاکرهکنندگان باشد.
1) قدرت افراد را به مذاکرهکنندگانی جسور و با اعتمادبنفس تبدیل میکند.
2) قدرت از فرد مذاکرهکننده در برابر تاکتیکهای طرف مقابل حفاظت میکند. افرادی که قدرت بیشتری دارند، کمتر با عقاید دیگران همراه میشوند.
چهار منبع قدرت مذاکرهکننده
با توجه به مزیتهای متعدد قدرت داشتن در یک مذاکره، بسیار مهم است که بدانیم چطور این مزیتها را به دست آوریم. در اینجا چهار منبع مهم قدرت در مذاکره شناسایی و معرفی میشوند:
منبع قدرت اول: پیشنهاد جایگزین
داشتن گزینههای دوم و سوم و... یا داشتن بهترین گزینه در یک توافق مورد مذاکره، شاید مهمترین منبع قدرت باشد. یک پیشنهاد جایگزین ارزشمند، به کسی که آن را مطرح کرده قدرت میدهد که طرف مقابل را تحت فشار بگذارد.
منبع قدرت دوم: اطلاعات
دومین منبع قدرت از اطلاعاتی نشات میگیرد که به مذاکره ربط پیدا میکند. به عنوان مثال، داشتن اطلاعات در مورد اولویتهای طرف مقابل یا قیمت کلام آخر او، بسیار ارزشمند است.
مذاکرهکنندهها به روشهای مختلفی مانند سوال پیچ کردن طرف مقابل یا قرار دادن خود جای طرف مقابل و ادراک اولویتهای او میتوانند اطلاعات به دست آورند.
منبع قدرت سوم: جایگاه
افراد با جایگاه بالا و پایین با هم فرق دارند و تقاضاهای گروه اول معمولا بیشتر اجابت میشود. همچنین مذاکرهکنندگانی که جایگاه بالا دارند معمولا شایستهتر به چشم میآیند و افرادی که در تیم مذاکره حضور دارند، بیشتر به سمت آنها متمایل هستند.
منبع قدرت چهارم: سرمایه اجتماعی
هر چقدر یک مذاکرهکننده ارتباطات اجتماعی یا حرفهای بیشتری داشته باشد، از نظر دیگران بانفوذتر است. سرمایه اجتماعی به عنوان تسهیلگری برای سه منبع قدرت دیگر هم کاربرد دارد. به عنوان مثال، مذاکرهکنندگانی که شبکه اجتماعی بزرگی دارند، از شانس بیشتری برای ارائه پیشنهادهای جایگزین، گرفتن اطلاعات ارزشمند و دیده شدن به عنوان پیششرط جایگاه بالا، برخوردارند.
در اختیار داشتن هر چهار منبع قدرت، بهترین حالت است، اما همیشه ضروری نیست. به عنوان مثال، مذاکرهکنندهای که پیشنهاد جایگزین مهمی ندارد، همچنان میتواند با تکیه بر اطلاعاتی که از طرف مقابل دارد یا به کمک جایگاه ویژه خود، به دستاوردی سودمند برسد.
منبع : Knowledge Insead
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
خطاهای شناختی
ذهن خوانی mind reading
فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ”جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.
پیش گویی furtune telling
پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”.
فاجعه سازی catastrophizing
معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل : ”افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.
برچسب زدن labling
به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید. مثل : ”من آدم بدبختی هستم” یا من آدم بی ارزشی هستم”.
نادیده گرفتن جنبه های مثبت discounting positives
مدعی هستید که کار های مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: ”این کار از عهده همه بر می آید” یا ”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”.
فیلتر منفی negative filter
تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد”
تعمیم افراطی overgeneralizing
بر پایه یک حادثه، الگو های کلی منفی را استنباط می کنید. مثل: ”این اتفاق همیشه برای من اتفاق می افتد” یا ”در همه کار ها شکست می خورم”.
تفکر دوقطبی dichotomus thinking
به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می کنید. مثل : ”همه مرا طرد می کنند” یا همه وقتم تلف شد“.
باید اندیشی should
به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید. بیشتر آن ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل : ”باید کارم را خوب انجام بدهم” یا ”باید در کنکور قبول شوم”.
شخصی سازی personalizing
علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل : ”ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم”.
سرزنش گری blaming
دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فراموش می کنید. مثل : ”دیگران باعث عصبانیت من می شوند” یا ”والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند”.
مقایسه های نا عادلانه unfair comparisons
حوادث را طبق معیار های ناعادلانه تفسیر می کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می کنید که از شما برترند و به این نتیجه می رسید که آدم حقیری هستید. مثل : ”او خیلی موفق تر از من است” یا ”شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد”.
تاسف گرایی regret orientation (کشکول ای کاش)
به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کردید. مثل : ”اگر تلاش کرده بودم ، شغل بهتری پیدا می کردم” یا ”ای کاش این حرف را نمی زدم”.
چی می شد اگر what if
دائم از خودتان سوال می کنید چی می شود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمی شوید . مثل : ”حرف شما درست است، اما چی می شود اگر مضطرب شوم؟” یا ”چی می شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟”
استدلال هیجانی emotional reasoning
از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می کنید. مثل : ”چون دلم شور میزند، پس اتفاق ناگواری می افتد."
نادیده انگاری شواهد متناقض ignoring counter evidences
شواهد یا استدلال های ناهمخوان با تفکر خود را ردرد می کنید. مثل : ” هیچ کس مرا دوست ندارد”. هر گونه شواهد متناقض را نادیده می گیرد و در نتیجه فکرتان همیشه تایید می شود.
قضاوت گرایی judgment focus
به جای این که خودتان، دیگران و حوادث پیرامون را بپذیرید و درک کنید، اغلب آن ها را در قالب ارزیابی های سیاه و سفید می نگرید. دائم خودتان و دیگران را طبق یکسری معیار های دلبخواهی، ارزیابی می کنید و متوجه می شوید که خودتان و دیگران پایین تر از آن حدی هستید که باید باشید. مثل : ”در دوران دانشگاه خوب عمل نکردم” یا ”اگر تنیس بازی کنم، از پس آن بر نمی آیم” یا ”سارا چقدر موفق است، ولی من اصلا موفق نیستم”.
منبع: تکنیک های شناخت درمانى
نوشته: رابرت لی هی
ترجمه: حسن حميدپور
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
برای شاد کردن همکارانتان تلاش کنید
وجود اطرافیان شاد در محیط کار باعث شادی شما میشود. هر چه شما به افراد شاد نزدیکتر باشید، درصد بالاتری از شادی و انرژی مثبت ناشی از آن، نصیبتان میشود و در نتیجه تداوم یافتن این محیط شاد و پرانرژی است که بهرهوری هم به نحو چشمگیری افزایش مییابد.
با این همه، این احتمال وجود دارد که همیشه افراد شاد در اطرافمان نباشند، چون شادترین همکاران نیز روزهایی بد و سخت دارند و متکی بودن به آنها برای شاد کردن خود کافی نیست.
بنابراین ما همیشه باید بکوشیم با تشویق دیگران به شاد بودن بر شادی خودمان بیفزاییم.
یکی از واقعیتهای مربوط به فرآیند شاد کردن دیگران عبارتست از اینکه تلاش برای شاد کردن دیگران، حتی اگر موجب شادی آنها نشود، اثری مثبت و شادی بخش بر خود شما دارد.
تحقیقات علمی دانشمندان نشان داده هنگامی که در حال خنداندن و روحیه دادن به دیگران هستید، مادهای به نام «ایندورفینز» وارد جریان خونتان میشود که از آن بهعنوان «ماده شیمیایی که در ما احساس خوشی و سرزندگی پدید میآورد.» یاد میشود. پس خیلی خوب است که همگان بیشتر مشوق شادی باشند تا مصرف کننده وگیرنده شادی.
هزاران راه برای شادتر کردن دیگران وجود دارد:
تعریف و تمجید از آنها، هدیههای کوچک و نهچندان گرانقیمت دادن، داستان تعریف کردن، انجام کار گروهی، پیشنهاد روشهایی برای مقابله با استرس بهویژه در پروژههای سخت و گوش فرا دادن به مشکلات دیگران.
این فهرست را میتوان تا بی نهایت ادامه داد و این یک واقعیت است که هر چه برای شادتر کردن دیگران بیشتر تلاش کنید، شادی بیشتری نصیب خودتان خواهد شد.
وقتی شما دیگران را به خندیدن و شاد شدن وادار میکنید، مثل این است که در کارش به او کمک میکنید و غیرمستقیم از او میخواهید از نگرانی و ناراحتی درباره کار و زندگیاش خودداری کند.
اگر چنین شود، احساس رضایت و شادکامی شما نیز چند برابر خواهد شد.
منبع: کتاب Work Happy Now
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
راز میلیاردر شدن از نظر استیو جابز
استیو جابز در یک جمله به خوبی تفاوت فکری میلیاردرها را با افراد عادی به تصویر کشید و ما در این نوشتار راز میلیاردر شدن از نظر استیو جابز را برای شما میگوییم.
طرز تفکر میلیاردرها با افراد عادی جامعه فرق دارد، و استیو جابز از این امر مستثنا نیست.
استیو جابز نابغهای بود که با ثروتی حدود ۱۰.۲ میلیارد دلار دار فانی را وداع گفت، و این تفاوت از دیدگاه او در یک جمله خلاصه میشود: "هوش میلیاردری". در گفتمانی که با حضور استیو جابز برگزار شد، وی در پاسخ به این سوال که "تفاوت میلیاردرها با افراد عادی در چیست" پاسخی کوتاه داد که این تفاوت را به خوبی نشان میدهد.
موسس شرکت اپل در پاسخ گفت: "تمام چیزهایی که به آن زندگی میگویید از افرادی تشکیل شده که به هیچ عنوان از شما باهوشتر نیستند و شما میتوانید تغییر ایجاد کنید، بر دیگران تاثیر بگذارید و چیزهایی را بسازید که توسط دیگران استفاده میشوند."
ماتیسون، یکی از سرمایهگذارانی که با میلیاردرها کار کرده است، در این رابطه میگوید: "میلیادرها به این حقیقت رسیدهاند که جهان انعطافپذیر است. افراد کاردان با تلاش میتوانند به معنای واقعی جهان را تغییر دهند، برخلاف بقیه که فکر میکنند دنیا مفهومی ثابت و غیرمتغیر است و همهچیز به دست تقدیر رقم میخورد."
میلیاردرها از مغز خود کار میکشند و سعی میکنند برای مشکلات راهحل پیدا کنند. جابز در این باره میگوید: "میلیاردرها به هیچوجه باهوشتر از بقیه نیستند، بلکه از مردم دیگر استراتژیکتر هستند. وقتی یک میلیاردر به پول نیاز دارد به این فکر نمیکند که آیا امکان کسب درآمد بیشتر وجود دارد یا نه، بلکه به دنبال راهحلی قطعی میگردد. هرچه اندیشههایتان والاتر باشد، درآمد بیشتری کسب میکنید."
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
انتخاب سرنوشتساز خرچنگها
انتخابی بین تغییر یا مرگ!
اگر بخواهیم در طبیعت به دنبال مناسبترین استعاره برای تغییر در زندگی انسانها بگردیم باید برای چند لحظه وارد دنیای خرچنگها شویم و به تماشای لحظهای بنشینیم که این موجود دوستداشتنی پوستهی قدیمی خود را میشکند و از قالب قدیمی خود خارج میشود. تریور کارسون در کتابش با عنوان "زندگی اسرارآمیز خرچنگها" به زیباترین شکل ممکن به توصیف فرآیند پوستاندازی خرچنگها پرداخته است.
خرچنگها هر وقت آمادهی پوستاندازی باشند آب دریا را به داخل بدن خود پمپ میکنند. فشار هیدرواستاتیکی که در نتیجهی این عمل به وجود میآید پوستهی قدیمی را از پوستهی جدید خرچنگ جدا میکند. کارسون در این مورد میگوید: خرچنگ تا آخرین لحظه فعال و متحرک باقی میماند تا اینکه در نهایت غشا پوستهی قدیمی قطع میشود و حیوان درمانده و بیحرکت در گوشهای میافتد.
تغییر برای خرچنگ و انسان دشوار است اما مفید، زیرا زندگی هر دو را وارد مرحلهی تازهای میکند. هر چند خرچنگ با پمپاژ آب به درون بدنش فرآیند تغییر را برای خود تسریع میکند. اما با در نظر گرفتن چند استثنا خیلی پیچیده، ما انسانها نیز میتوانیم به روند تغییر شرایط خود سرعت بخشیم. حتی زمانی که فکر میکنیم کنترل اوضاع از دستمان خارج شده است، با آیندهنگری و اقدام، مسیر زندگی خود را ترسیم میکنیم.
کارسون میگوید: پیش از پوستاندازی خرچنگ باید نیمی از وزن چنگالهایش را کاهش دهد، و یا خطر مرگ به خاطر ماندن در پوستهی قدیمی را بپذیرد.
همانطور که خرچنگ باید وزن چنگالهایش را کاهش دهد، انسان نیز باید نگرش منفی به تغییر را کنار بگذارد تا بتواند تمام و کمال پذیرای تغییرات پیش رو باشد.
کارسون اینطور ادامه میدهد: خرچنگ با پیچاندن عضلات شکم خود پوستهی قدیمیاش را در اطراف دمش حرکت میدهد و از دست آن رها میشود.
انسان و خرچنگ هر دو باید گذشته را رها کنند، بعضی وقتها برای رهایی از زندگی قبلی فقط به حرکت یک عضله نیازمندیم و گاهی اوقات نیز باید سخت تلاش کنیم تا از بند خاطرات گذشته خلاص شویم.
وقتی خرچنگ موفق شود بایستد و به اطراف حرکت کند، اولین کاری که انجام میدهد این است که با استفاده از قطعات دهانی تازه و محکمش پوستهی قدیمی خود را می بلعد، زیرا این پوسته منبعی مناسب و مغذی از کلسیم است.
اگرچه بعد از تغییر شاید تمام گذشته خود را مانند خرچنگ قورت ندهیم، اما نباید فراموش کنیم که یکی از مراحل ضروری تغییر در دنیای ما انسانها درونی کردن گذشته است. خرچنگها زندگی میکنند و غذا میخورند در حالی که ما زندگی میکنیم و یاد میگیریم. خرچنگها بعد از پوستاندازی پوستهی قدیمی خود را میخورند زیرا برای بقا باید غذا بخورند، ما انسانها نیز اگر میخواهیم بعد از تغییر زندگی موفقتر و مثبتتری داشته باشیم باید از گذشتهی خود بیاموزیم و به سوی کمال حرکت کنیم...
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
داستان های موفقیت واقعی وارن بافت
شاید نام وارن بافت را شنیده باشید. بزرگ ترین، معروف ترین و موفق ترین سرمایه گذار تاریخ. وی اکنون بدون آن که چیزی تولید کند (نه کالایی و نه نرم افزاری) ونه کارخانه ای بزند همراه با بیل گیتس جزو سه نفر ثروتمند دنیاست. همه به او لقب نابغه و باهوش می دهند. فرض ما این است که که وی یک استعداد فوق العاده داشته که از همان روز اول دست به هر چی می زده طلا می شده و بعد از دانشگاه آمده وارد بازار کار شده و خیلی سریع به موفقیت رسیده است.
اما نکته اینجاست که وی در این راه استخوان خرد کرده است. به بخشی از واقعیت های زندگی او دقت کنید:
پنج ساله بود که اولین کسب و کار خود یعنی فروش آدامس به رهگذران در دکه جلوی خانه شان را آغاز کرد.
سپس دکه دیگری جلوی خانه یکی از دوستان برای فروش لیموناد زد چون متوجه شد که آنجا رفت و آمد بیشتری صورت می گیرد
در شش سالگی بسته های شش تایی نوشابه را مغازه به قیمت ۲۵ سنت می خرید و هر بطری را به قیمت ۵ سنت در درب منازل می فروخت.در حالي كه كودكان هم سن و سال او بر روي چمن لي لي و بولينگ بازي ميكردند.
او اولین سهام خود را در یازده سالگی خریداری کرد.
هفده سال در یادگیری حرفه خود وقت صرف کرده بود. چنین دوره کارآموزی بلندمدتی بود که باعث شد آنها هر دو از اولین روزهای ورود خود به حوزه مدیریت سرمابه، چیر سودهای درخشانی را کسب نمایند. از این نظر، بافت و شوارتز هیچ تفاوتی با نام وودز - که به محض اینکه ایستادن را آموخت، شروع به یادگیری گلف کرد - ندارند. اینطور نبوده است که او ناگهان بدون هیچ دلیلی اولین عنوان حرفهای خود را در آستانه قرن بیست و یکم کسب نماید. او در آن زمان نوزده سال تجربه داشت.
در ۱۳ سالگی به اداره مالیات به دلیل گرفتن مالیات ۳۵ دلاری برای دوچرخهاش، اعتراض كرد و سرانجام موفق شد مالیات ۳۵ دلاری دوچرخهاش را حذف كند.
در۱۴ سالگی بافت روزنامه فروشی می کرد. بعدها تصمیم گرفت همزمان با فروش روزنامه اشتراک مجلات نیز به آنها بفروشد. از دیگر فعالیت های تجاری او، جمع آوری توپهای گلف گم شده و فروش آنها بود.
او در ۱۷ سالگی مالک نیمی از يک اتوميل رولزرويس بود که خود از آن استفاده نمی کرد و ۳۵ دلار در روز آن را اجاره می داد.
بافت به تجربه عملی خود را محدود نکرد و در دانشگاه در رشته ای مرتبط و با تمرکز بر دروس سرمایه گذاری تحصیل کرد. بعد از دوره فارغ التحصيلي هم تصميم گرفت تا براي یک شرکت به صورت رايگان كار كند، ولي بن نپذيرفت. او بعد از رد شدن پيشنهاد كار توسط گراهام، در وال استريت به عنوان دلال سهام مشغول به كار شد. او با استفاده از در آمد كم اين دوران ، پمپ بنزين سينكلاير را خريد؛ اما چنان كه انتظار ميرفت، پمپ بنزين بازدهي نداشت. بافت به خانهاش در اوماها برگشت و در بنگاه پدرش مشغول به كار شد.
به گفته خودش او بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینه سرمایه گذاری و تجارت خواند (تقریبا هر کتابی که آن زمان چاپ شده بود و پیدا می شد).
تمام این کارها و تجربیات و درآمدها در برابر درآمد افسانه ای وی در شرکت سرمایه گذاری اش تقریبا هیچ بود. اصلا این درآمدها با آن سودآوری قابل مقایسه نبود. او بعدها به عنوان یکی از بزرگترین ثروتمندان و نیکوکاران جهان ثبت شد.
تجویز راهبردی:
1- داستان های موفقیت را به صورت کامل بخوانید. عموما داستان های موفقیت فقط به بخش انتهایی موفقیت متمرکز هستند. و فقط از موفقیت های پی در پی می کنند. و صحبت از نبوغ و استعداد می کنند اما اگر داستان را به صورت کامل بخوانیم متوجه می شویم که نبوغ در طول زمان ساخته می شود و استعداد در تندباد حادثه کشف می شود و موفقیت پس از بارها تلاش و شکست پدید می آید.
دقت کنید که نیمی از واقعیت زشت تر از تمامی یک دروغ است. اگر شما داستان موفقیت آدم ها را بخوانید اما فقط بخشی از آن را بخوانید بیشتر از آن که الهام بخش و کمک کننده، گمراه کننده است.
2- آنکه می خواهد یک روزه ثروتمند شود یک ساله به دار آویخته خواهد شد. به داستان های موفقیت یک شبه و یک روزه دقت نکنید. پشت موفقیت های یک روزه، سال ها تلاش و مطالعه، زحمت، سعی و خطا و ... است که ما آن را نمی بینیم. بهترین کار این است که خود را غرق کنید. غرق در تجربه ورزی، مطالعه، مشاهده، تمرین، تکرار، سعی و خطا. زندگی وارن بافت نشان می دهد که انواع و اقسام تجربیات و مطالعات مختلف در طول زمان یک فرد جمع می شود و به ناگاه ....
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"جان فوربز نش جونیور John Forbes Nash, Jr نابغه ریاضیات که نظراتش تاثیرات شگرف بر اقتصاد گذاشت ."
استاد دانشگاه پرینستون موسسه فناوری ماساچوست ، متولد 13 ژوئن سال 1928 در ایالت ویرجینیا آمریکا بود ، رشته های فعالیت او در حوزه ریاضیات و اقتصاد خلاصه شده است . او در تکامل"نظریه بازیها" نقش بسیار مؤثری داشت و به خاطر تلاشهایش در این زمینه ، در سال ۱۹۹۴ به همراه دو اقتصاد دان دیگر برنده جایزه نوبل اقتصاد شد .
کارکرد اصلی "نظریه بازیها" متکی بر مفاهیم اساسی تعادل و انگیزه در کنش رفتار انسانی در علم اقتصاد می باشد .
نظریه تعادل Nash به موقعیتهایی می پردازد که در آن موقعیت ها ، انتخاب هر فرد وابسته به انتخاب دیگران خواهد بود .
مطالعات او در زمینه"نظریه بازیها"، هندسه دیفرانسیل و معادلات دیفرانسیل و ... ، به درک تازهای از اتفاقاتی که بر "شانس" تاثیر میگذارند و تاثیر این اتفاقات بر پیچیدگی زندگی ، می پردازد.
جمله"این مرد نابغه است" تنها نوشته ای بود که در توصیهنامه ایکه او به دانشگاه ارائه داد درج شده بود ، با اینکه او از دانشگاه هاروارد پذیرش داشت اما برای ادامه مطالعات خود از بورسیه دانشگاه پرینستون استفاده نمود .
میل افراد به تعادل رسیدن منوط به آن است که انگیزه های ثانویه برای بر هم زدن تعادل و اتخاذ روش دیگری جهت افزایش انتظارات ، وجود نداشته باشد.
یکی از مثال هایی که نظریه بازی ها را بیان میکند ، معمای زندانی ها است .
(prisoners dellima)
فرض کنید دو متهم A , Bبه جرم خاصی بازداشت شوند و بر طبق قوانین موجود :
- اگر A به جرم خود اعتراف کند و علیه دیگری شهادت دهد اما B اعتراف نکند ، Aبه دلیل همکاری با قانون آزاد شده و B به 4 سال زندان محکوم میشود.
- اگر هیچ یک از A ,B اعتراف نکنند ، هر دو به یک سال زندان محکوم میشوند.
- اگر هر دو اعتراف کنند ، به 2 سال زندان محکوم میشوند.
حال به مفاهیم تعادل و انگیزه در این مثال میپردازیم . تعادل یعنی وقتی هیچ یک از طرفین تمایلی به تغییر رفتار خود نداشته باشند و در صورت تغییر رفتار خود در قبال دیگری ، وضع آنها بدتر شده یا حداقل بهتر نشود .
در این مثال، اگر Aو B بهصورت جداگانه مورد بازجویی قرار بگیرند ، چون هیچ یک نمیدانند دیگری چه خواهد کرد لذا هر یک انگیزه دارند که اعتراف کنند و علیه دیگری شهادت دهند تا آزاد شوند ، زیرا میدانند که چنانچه دیگری علیه یکی اعتراف کند وی به 4 سال زندان محکوم میشود و اعتراف کننده آزاد خواهد شد . مضافاً احتمال عدم اعتراف هر دو ، وجود ندارد زیرا که اگر هریک از زندانیانA یا B فکر کنند که طرف مقابل انگیزه لازم را برای اعتراف دارد بنابر این ، خود نیز اعتراف خواهند کرد . پس عملا در حالت 2 سال زندان برای هر کس به تعادل خواهیم رسید . از آنجاییکه توافق متقابل هر یک از زندانیان به اعتراف نکردن به جرم ، ضمانت اجرایی ندارد پس هیچگاه محکومیت آنها به یک سال زندان ، محقق نخواهد شد . وجود انگیزه آنها به تخطی از توافق متقابل ، مانع از دستیابی تعادل بهینه برای آنها شده و عملا هر یک 2 سال زندانی میشوند تا به 5 سال زندان محکوم نشوند .
بنگاه های اقتصادی همواره برای ورود به بازار بنگاه های اقتصادی رقیب ، با اعمال تغییرات در قیمت و مقدارعرضه محصول رقابت میکنند .از آنجاییکه معمولاً ثبات عقلانیت تصمیمات مدیران بنگاه های بزرگ مفروض است لذا رقبا یا بنگاه های کوچک با افزایش عرضه محصول یا کاهش قیمت محصول تلاش میکنند تا سهم بیشتری از بازار را جذب کنند .
نماد عینی این رفتار را می توان در اتفاقات پس از تصمیمات OPEK مشاهده نمود ، هیچگاه دیده نشده است که اعضاء OPEK میزان تولید و عرضه نفت به بازار های جهانی را بر اساس مصوبات OPEK رعایت کنند زیرا که هریک درصدند تا از خلاء مازاد تقاضا و افزایش قیمت نفت ، به نفع کشور خود بهره برداری کنند.
بنابراین نتایج نازلتری نسبت به نتایج مورد انتظار تحصیل می کنند . این در حالی است که با رعایت تعامل متقابل طرفین میتوانند در یک بازی سود بیشتری کسب کرده و سود اکتسابی هریک به مفهوم زیان طرف دیگر نخواهد بود .
حال مشخص است که چرا برخی اهمیت مطالعات جان نش را در تکمیل نظریه بازیها و تاثیر آن را بر نظریههای اقتصادی با کشف ساختار DNA مقایسه کردهاند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اینجا ژاپن است! با زور باید لبخند بزنی تا اخراج نشوی؟!
دکتر تهرانی که چندین سال در شرکت تویوتا ژاپن کار کرده متنی باور نکردنی در فیسبوک خود منتشر کرده است.
محیط کار شاد در شرکتهای ژاپنی!!!
چند وقت قبل دستورالعملی در راستای "ایجاد محیط کار شاد" در شرکت ابلاغ شد مبنی بر اینکه باید همه هنگام ورود به شرکت، به نفرات گروه اجباراً "سلام" کنند!! ولی در عمل صبح، اکثراً اخمها در هم میامدند و از سلام و صبح بخیر فقط "سین" آنرا رو به آرامی میگفتند و می نشستند!! بعدا دستور العمل تکمیلی آمد که باید سلام بطور کامل و بلند گفته شود ولی بازهم صبح اکثراً به زور و با اخم سلام کاملی میگفتند و سر جاشون می نشستند. تا اینکه در نهایت دستور آمد که باید سلام و صبح بخیر با صدای بلند و همراه با لبخند گفته شود و یکی از افراد گروه هم مسول چک کردن هر روزه آن شد!
مشکل از اینجا بوجود آمد که معیار سنجش لبخند چیست !! در کمال شگفتی مشخص شد که باید در هنگام سلام کردن سفیدی دندان، به نشانه لبخند نمایان شود !! باورش برای من مشکل بود که میدیدم برخی از همکاران، بارها تمرین لبخند و نشان دادن سفیدی دندان خود را بیکدیگر انجام میدادند!!
این مطلب را از این جهت نوشتم که یکی از دوستان که در ایران کار میکند درباره راهکارهای ایجاد محیط کار شاد در شرکتهای ژاپنی سوال میکرد و به دنبال راه کار برای شرکت خود میگشت !!
اینقدر خودناباوری، تقلید کورکورانه در همه چیز و عدم اعتماد به نفس، نوبر و غیر قابل باور است!!
در پاسخ این دوست نوشتم که خودت ایرانی هستی، آشنایی کاملی با آداب و فرهنگ خودمان داری، اگر کمی فکر کنی و وقت بزاری قطعا میتوانی بهترین راه کارها را استخراج کنی!!
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چرا رولکس پادشاه ساعتهاست؟!
رولکس از جمله مهمترین برندهایی است که با یادآوری ساعت مچی در ذهن بسیاری از مردم جهان، خاطر نشان میشود. بر این اساس باید گفت این نام تجاری در ذهن بسیاری از مردم جهان ریشه دوانده است و به عنوان یک برند لوکس شناخته میشود، حتی افرادی که توانایی خرید این ساعت را نیز نداشته باشند، با نام و هویت آن کموبیش آشنا هستند، در این مقاله تلاش میکنیم تا رمز موفقیت برند صدوچند سالهی رولکس را برای تبدیل شدن به نامی جهانی بررسی کرده و ابزارهای تبلیغاتی این برند را به عنوان یکی از مطرحترین برندهای ساعت مچی تبیین کنیم.
این کمپانی که در سال ۱۹۰۵ تاسیس شد، توانسته در این دورهی صد ساله به موفقیت چشمگیری در زمینهی تولید ساعت دست پیدا کند؛ برندی که در کنار نام خود مفاهیمی مانند ثروت، موفقیت و نفوذ را به ذهن متبادر میکند.
ساعتهای مچی رولکس بیش از هر چیزی منحصربهفرد هستند و طراحی خاص خود را دارند، ضمن اینکه استفاده از فناوریهای جدید نیز از دیگر خصایص عمدهی این برند محسوب میشود، میتوان گفت برند رولکس مشتریان خاص خود را دارد و به همین دلیل نیز در طراحی و ارائه محصولات خود به شدت سختگیر بوده و کیفیت بالای محصول را در دستورالعمل تولیدات خود قرار داده است، به همین علت نیز این برند توانسته است مشتریان خاص و در عین حال وفاداری را پیدا کند که تنها برند مورد نظر آنها برای ساعت مچی، نام لاکشری رولکس است. رسیدن به چنین مرحلهای که وفاداری مشتری نام دارد، در گرو ارائه محصولات بیعیبونقص و باکیفیت در دورهای طولانی است که باعث جلب اعتماد مشتریان شده و یک نام تجاری را در ذهن آنها حک میکند.
برند رولکس اولین نمونههای ساعتهای ضد آب را تولید کرده است و بر این اساس میتوان گفت که نوآوری مذکور، در انحصار این برند قرار دارد. ارائه محصولات با کیفیت که مطابق با فناوریهای روز دنیا انجام میشوند، روندی است که نام تجاری رولکس برای نوآوریهای بیشتر خود در پی گرفته است و در این میان، خصوصا در زمینهی ساعتهای ضد آب به طور خاص نوآوریهای قابل توجهی را انجام داده است.
بنابراین باید گفت که یکی از استراتژیهای مهم برند رولکس که آن را در بین مردم جهان به یک نام تجاری قابل اعتماد تبدیل کرده است، نوآوریهای قابل توجهی است که در زمینهی تولید محصولات خود ارائه میدهد. جالب است بدانید که اولین تبلیغ ساعتهای ضد آب رولکس در سال ۱۹۲۷ توسط نخستین زن شناگر انگلیسی به نام مرسدس گلیتز صورت گرفت که این ساعت را در طول شنا دور گردن خود انداخته بود و بعد از شنا نیز با همین وضعیت عکسی از او گرفته شد و در صفحه اول روزنامههای آن زمان به چاپ رسید. این نوآوری خاص که آغاز تبلیغات آن در سال ۱۹۲۷ بود، کماکان در برنامهی تبلیغاتی برند رولکس قرار داشته و امروزه غواصان و شناگران ماهر دنیای ورزش، از جمله ابزارهای تبلیغاتی آن به شمار میروند.
رولکس برندی است که در کنار نامهای خاصی معنا پیدا میکند، کمپینهای تبلیغاتی این برند به خوبی از این موضوع آگاه بوده و همین امر را به یکی از ابزارهای مهم بازاریابی خود تبدیل کردهاند. به عنوان مثال، در یکی از تبلیغات این برند، عکسهای افراد مشهوری را میبینیم که ساعتهای مچی رولکس در دست آنها خودنمایی میکند.
مرلین مونرو، مارلون براندو، رابرت دنیرو و... چهرههای مشهوری هستند که مطمئنا تاثیر زیادی بر مخاطبان خواهند گذاشت و بر همین اساس نیز میتوان گفت که بسیاری از مشتریان برند رولکس، به عنوان ابزارهای تبلیغاتی این برند نیز محسوب میشوند. ضمن اینکه امروزه بسیاری از چهرهای سرشناس ورزش و سینما نیز، معرف ساعتهای این برند هستند و به طور خاص در کمپینهای ویدئویی و دیجیتال این برند حضور فعال دارند.
در دنیای امروز که فضای دیجیتال در زندگی مردم نفوذ زیادی یافته است، حضور در رسانههای اجتماعی و فعالیت مستمر در فضای دیجیتال از جمله راهکارهای اصلی برند رولکس در جذب مخاطبان جوانتر بوده است. چرا که مخاطبان گذشتهی برند رولکس، در گروههای سنی بالا قرار گرفتهاند و بر این اساس یافتن مخاطب جوان یکی از مهمترین دغدغههای کنونی برنامههای تبلیغاتی این شرکت محسوب میشود.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مختصات ریسک سرمایهگذاری صنعتی
اقدامات صورت گرفته بعد از رفع تحریمهای بینالمللی برای هدایت سرمایهگذاران به بخش صنعت و معدن هر چند موجب شد تا روند جذب سرمایه در این بخش تا حدودی افزایش یابد؛ اما با وجود اقدامات صورت گرفته برای شتاببخشی به جذب سرمایه همچنان روند تزریق پول به این بخش با چالشهای بسیاری مواجه است.
فعالان اقتصادی معتقدند ریسک سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی از جمله بخش صنعت را نمیتوان در شرایط عادی کاملاً از میان برد، با این حال آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است، نحوه اعمال مدیریت دولت در مواجهه با ریسکها و کاهش آثار سوء آنها برای سرمایهگذاران است.
از سوی دیگر وجود ریسکهای متعدد و پردامنه سرمایهگذاری و عوامل محیطی متزلزل که بر بخشهای تولیدی خصوصا بخش صنعت تحمیل میشود، از موانع اصلی توسعه در بخش صنعت کشور به شمار میآید. عبور از ریسکهای سرمایهگذاری را میتوان یکی از برنامههای اصلی دولتمردان با رفع تحریمهای بینالمللی دانست؛ بهطوری که با گذشت نزدیک به دو سال از اجرای برجام، روشهای گوناگونی در راستای تسهیل ورود سرمایهگذاران خارجی و دعوت از ایرانیان خارج از كشور در دستور کار قرار گرفت، اما آمار و ارقام اعلام شده از روند جذب سرمایه بیانگر آن است که هنوز راه طولانی تا تحقق اهداف پیشبینی شده وجود دارد.
آنچه در شرایط کنونی از اهمیت ویژهای برخوردار است، بررسی ریشههای ریسک سرمایهگذاری در بخش صنعت کشور است، «افروزبهرامی»، مدیرکل دفتر سرمایهگذاری خارجی وزارت صنعت، معدن و تجارت در گفتوگویی روزنامه دنیای اقتصاد گفته است چالشهای موجود در کشور برای جذب سرمایه به چهار بخش
1 چالشهای کلان – ملی؛
2 چالشهای قانونی- مقرراتی؛
3 چالشهای اقتصادی، مالی و بانکی؛
4 چالشهای مدیریتی – تخصصی
تقسیم میشود که هریک از این چالشها در برگیرنده زیرگروههایی است؛ چالشهایی که باید برای شتاببخشی به روند جذب سرمایه، مورد ارزیابی قرار گیرند و راهکارهایی برای رفع آنها در نظر گرفته شود.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
رابرت کیوساکی خیلی جالب اشاره میکند:
اغلب مردم از ادیسون به عنوان مخترع لامپ یاد می کنند! اما این درست نیست. ادیسون لامپ را اختراع نکرد. بلکه آن را بهتر و عالی تر کرد. حتی راهی برای تولید ثروت از آن پیدا کرد.
ادیسون بعد از آنکه مدرسه را رها کرد، آب نبات و مجله در قطارها می فروخت. طولی نکشید که روزنامه خودش را راه انداخت و ظرف یک سال گروهی از پسران برای فروش و آبنات و روزنامه اش اجیر کرد. از کارمندی به صاحب شرکت تبدیل شد. ادیسون جوان، بدون استراحت روزنامه می فروخت و با آموختن ارسال و دریافت کد مورس، به عنوان تلگرافچی مشغول به کار شد.
او در حین کار متوجه موفقیت اختراع تلگراف شد که سیمی از خطوط تیرهای برق، افراد فنی و ایستگاههای رله بود. این قدرت شبکه بود. نبوغ اصلی ادیسون، ایجاد شرکتی متشکل از سیمهای برق است که با روشن شدن لامپ در جامعه نفوذ پیدا کرد. شرکتی که او تاسیس کرد ثروت او را چند میلیونی کرد. این شرکت جنرال الکتریک نام داشت.
لامپ برق شرکت ادیسون را انقلابی نکرد. بلکه استفاده از سیمهای برق و ایستگاههای رله برای روشن کردن برق بود که انقلابی به پا کرد. این قدرت شبکه است.
ثروتمندترین افراد در جهان شبکه ایجاد میکنند و دیگران به دنبال کار می گردند.
بیل گیتس کامپیوتر تولید نکرد، بلکه سیستم عامل آن را طراحی کرد که رایانه را فعال میسازد.
جف بزوس کتاب چاپ نکرد بلکه شبکه آمازون را برای فروش کتاب ایجاد کرد.
قدرت در اختراع نیست! بلکه در شبکه هست!
اگر می خواهید ثروتمند شوید باید بهترین راهبرد برای تشکیل شبکه ای قوی، زنده و رو به رشد پیدا کنید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"تاثیر خصوصی سازی واقعی بر اقتصاد"
بی شک ورشکستگی برخی بنگاه های اقتصادی ،کارخانجات و واحدهای صنعتی بخش خصوصی در ایران به علت اتخاذ سیاستهای نادرست اقتصادی بوده است . واردات کالا با قیمت نازلتر از تولیدات داخلی و عدم کارایی فرآیند تاسیس واحد های صنعتی توسط سرمایه گذاران بخش خصوصی ، موجب بروز آسیبهای جدی به ساختار بخش خصوصی اقتصاد شده است . به استناد گزارش های تنظیمی ، پژوهشگران اثبات نموده اند که بهبود مستمر اقتصاد کلیه کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته جهان ، متاثر از ورود بخش خصوصی به اقتصاد و عملکرد قابل توجه آن در بلند مدت بوده است . بر اساس شواهد تاریخی کشورها ، با دولتی کردن سیستم اقتصاد خود ، اقتصاد را در بخش های مختلف با چالش های جدی مواجه ساخته اند . منشاء سیستم های اقتصادی دولتی یا متمرکز ، معمولاً بر گرفته از تعبیرات انجام شده از تفکرات و اندیشه های متفکران جوامع سوسیالیستی ، در مرحله اجرا بوده است .
در این میان اقتصاد ما نیز در برهه های تاریخی مختلف ، تاثیرات گاه محدود و گاه گسترده ای از این نوع نگرش و برنامه ریزی گرفته است که آثار آن را از سال های گذشته تا کنون می توان احصاء نمود . تشویق بوروکراسی به معنای زیانبار آن یعنی کاغذ بازی بیهوده ، ترویج قوانین دست و پاگیر و هزینه های گزاف سرمایه گذاری ، همواره سدی بر مدخل ابواب ورود بخش خصوصی بر اقتصاد کشور بوده است . شاید دست اندر کاران باید صادقانه اقرار نمایند که در هیچ دوره تاریخی ، بخش خصوصی را مورد تکریم و دلجویی قرار نداده و به متولیان آن میزان امکانات لازم را ارائه ننموده اند تا از یک مدیریت توانمند و هوشمند برخوردار شود ، شاید اقرار صادقانه موجب تطهیر گناهان تاریخی صاحب منصبان اقتصادی کشور و سلامی صمیمانه ، به ورود بخش خصوصی به اقتصاد رنجور کشور باشد .
با توجه به زیان های تحمیل شده در طی دوران های اقتصادی کشور ، به نظر می رسد امروزه دلسوزان اقتصاد بر این باور هستند که در آینده باید بهطور برجسته نقش این بخش را در حل و فصل بخش بزرگی از مشکلات اقتصادی کشور جدی گرفت . بدیهی است در صورت حمایت از بخش خصوصی واقعی و نه شبه دولتی ، امکان مضاعفی برای عبور اقتصاد کشور از شرایط حساس کنونی و گذر از رکود تورمی در جهت تامین منافع مالی ، پدیدار خواهد شد .
متاسفانه در حال حاضر برخی اشخاص فعال در بخش خصوصی ، معتقد هستند که دولت باید نقش پررنگ تری در کسب و کار آنها ایفا نماید . این اعتقاد ، بازتاب فضای عدم اعتماد و اطمینان سرمایه گذاران بخش خصوصی از اقتصاد کشور بوده و برخی بر این باور اند که تا وقتی كه امید به دولت است ، اقتصاد كشور بهبود نخواهد یافت . شاید بهتر بود به روش های اجرایی توسعه اقتصادی كشور از دریچه امکانات بخش خصوصی نگاه می کردیم و راهبردهای اساسی آن مانند رقابتیبودن اقتصاد را مورد توجه قرار می دادیم . رقابت لازمه توسعه علمی و زدودن فساد از اقتصاد است .
در این میان شاید وظیفه اصلی دولت باید معطوف مولفه هایی مانند بسط فرهنگ کارآفرینی ، ترویج مبانی اقتصاد بازار و اقتصاد رقابتی ، توجه به مسوولیت اجتماعی بخش خصوصی ، حمایت از فعالان اقتصادی دارای حسن شهرت ، جلوگیری از رانتخواری ، حمایت از مصالح بخش خصوصی ، و برنامه ریزی ها در جهت افزایش تعامل قوای سه گانه با بخش خصوصی ، گردد .
بی شک بخش خصوصی کارآمد ، با استفاده از دانش ، تجارب و رویکردهای نوین ؛ به افزایش سهم ایران در تجارت بینالمللی در عرصه تجارت ، صنعت ، معدن و کشاورزی و تحقق منافع ملی کشور از طریق دیپلماسی اقتصادی و تجاری ، کمک شایانی خواهد نمود و در جهت انتقال دانش فنی و تجارت و رویکردهای نوین مرتبط با آن و بویژه تلاش در جهت جذب سرمایهگذار خارجی موثر خواهد بود
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید