عوامل ایجاد کننده انگیزه

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 131
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 3796
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 13
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 380
    آي پي امروز آي پي امروز : 44
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 1265
    بازدید هفته بازدید هفته : 4544
    بازدید ماه بازدید ماه : 20287
    بازدید سال بازدید سال : 1085013
    بازدید کلی بازدید کلی : 1338470

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 18.224.56.127
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

عوامل ایجاد کننده انگیزه

به چیزی که واقعا می خواهیم برسیم خود انگیزشی است.آن زمانی است که افراد چیزها را با انگیزه ی شخصی خود انجام می دهند نه به خاطر دیگران و چنین انگیزه ای پایدار است.

به خاطر داشته باشید،بزرگ ترین منبع انگیزه،اعتقاد وباور است.ما باید این اعتقاد را ملکه ی ذهن خودمان قرار بدهیم که مسئول اعمال و رفتارمان هستیم.زمانی که مردم مسئولیت را می پذیرند،هرچیزی-کیفیت،تولید،روابط و کارگروهی-بهتر می شود.

چند گام برای برانگیختن دیگران:

تعهد دادن

احترام گذاشتن

ایجاد علاقه به کار

شنونده ی خوب بودن

چالش انگیزی

کمک کنید افراد کار به خاطر خودشان انجام دهند

افراد چیزها را به خاطر دلایل شخصی شان انجام می دهند،نه به خاطر دیگران.این امر در داستان رالوف والدو امرسان توضیح داده شده است.او و پسرش تقلا می کردندیک بزغاله را به طرف آغل بکشانند.پدر و پسر از این کار خسته شدند،زیرا مرتب کشیدند و رها کردند.در این هنگام،یک دختر بچه از آنجا رد می شد او انگشت کوچکش را که به شیرینی آغشته کرده بود و دردهان بزغاله گذاشت و بزغاله مشتاقانه به سوی آغل راه افتاد.


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 8:24 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

عوامل موثر بر ایجاد بی انگیزه شدن

بعضی از عوامل دل سرد کننده به شرح زیر می باشد:

انتقاد غیر منصفانه

انتقاد منفی

تحقیر در جمع

پاداش دادن به افرادی که کار نمی کنند باعث بی انگیزه شدن افراد کاری می شود.

شکست یا ترس از شکست

موفقیت هایی که به از خود راضی شدن منجر می شود

فقدان جهت

عدم هدف های قابل سنجش

عزت نفس پایین

نبود اولویت ها

خود گویی منفی

سیاست های اداری

برخورد ناعادلانه

ریاکاری و دورویی

معیارهای ضعیف 

تغییرات مداوم

مسئولیت بدون قدرت

شخص ارضا شده(راضی)ضرورتا شخص با انگیزه نیست.بعضی افراد به وسیله ی چیزهای کوچک راضی می شوند ودراین مورد رضایت مندی به از خود راضی بودن منجر می شود.انگیزه از هیجان حاصل می شود و هیجان رخ نمی دهد مگر این که تعهد کامل وجود داشته باشد.

روش های جدید برانگیخته شدن،موثر نمی باشد،مگر این که عوامل موثر در بی انگیزه کردن از بین رفته باشند.اکثر اوقات به محض حذف عوامل دل سرد کننده می توان جرقه ی انگیزش را زد.


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 8:15 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

انگیزه درونی انسان ها

انگیزه ی درونی و پاداشی درونی نه به خاطر موفقیت یا برنده شدن،بلکه به خاطر رضایت حاصل از انجام کار است.به جای دست یافتن به هدف،احساس پیشرفت است.نیل به یک هدف بی ارزش به شخص احساس ارضا کننده نمی دهد.انگیزه درونی پایا است،زیرا آن از درون نشات می گیرد و به خود انگیزه منتهی می شود.

انگیزه نیاز دارد که مشخص شود و برای موفقیت به طور دائم تقویت گردد.اهداف خود را در جلوی خود قرار بدهید و آن ها را صبح و عصر مرور کنید.

دو عامل مهم برانگیزاننده عبارت است از تعهد و مسئولیت پذیری.تعهد یعنی قدر شناسی،برخورد محترمانه،وقار و احساس تعلق.مسئولیت پذیری به شخص احساس تعلق و مالکیت می دهد و بخشی از یک تصویر بزرگتر به حساب می آید.فقدان مسئولیت پذیری می تواند دل سردی و بی علاقگی به وجود آورد.

پاداش های مادی و پولی،موقتی و مقطعی هستند و در دراز مدت ارضا کننده نیستند.برعکس،وقتی عقیده ای تحقق می یابد،می تواند از لحاظ هیجانی برای شخص ارضا کننده باشد.افراد بر این باورند که با آن ها مانند اشیا برخورد نشود.آن ها خودشان را بخشی از گروه باارزش به حساب می آورند.پاداش انجام کار درست،خود برانگیزاننده است.


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 8:5 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

داستان پسری که فقط در تمرین ها به طور منظم حاضر می شد،اما...

انگیزش درونی از درون(مثل غرور،حس پیشرفت،مسئولیت و ایمان)سرچشمه می گیرد.

پسر جوانی بود که در تمرین ها به طور منظم حاضر می شد،اما همیشه به عنوان ذخیره بازی می کردو جز یازده بازیکن فوتبال نبود.درحالی که او تمرین می کرد پدرش در فاصله دور می نشستو منتظرش می ماند.مسابقات به مدت چهار روز ادامه داشت.او در تمرین های یک چهارم و نیمه نهایی حضور نداشت،بلکه تمام مدت برای مسابقه ی نهایی تمرین می کرد.بنابراین نزد مربی می رفت و گفت شما همیشه مرا در رزرو نگه می دارید و به من اجازه ی بازی فینال را نمی دهید.اما لطفا امروز به من اجازه بدهید بازی کنم.مربی گفت پسر جان،من متاسفم.نمی توانم به شما اجازه بدهم زیرا بازیکنان بهتری نسبت به شما دارم و مضافا این بازی فینال است وحیثیت تیم در خطر است و من نمی توانم به شما فرصت بدهم.پسر مقاومت می کندو می گوید لطفا اجازه بدهید بازی کنم،من قول می دهم که نگذارم بازنده شویم.مربی احساس کرد که او هیچ زمانی مثل این دفعه مصمم نبوده است.بنابراین به او گفت بسیار خوب برو بازی کن.اما به یاد داشته باش که من برخلاف قضاوتم و در مقابل حیثیت تیم قرار دارم و نگذار که بازنده شویم.

بازی شروع شد،پسر با هیجان فراوان بازی کرد.هروقت توپ را می گرفت گل می زد.گویا او بهترین بازیکن و ستاره ی تیم بود.تیمش برنده شد.وقتی بازی تمام شد،مربی به طرف او رفت و گفت:پسرجان،چه طور من در زندگی ام این قدر اشتباه کرده ام.من هیچ وقت ندیده بودم که مثل این دفعه بازی کنی.

چه اتفاقی افتاده؟چه طور این قدر خوب بازی کردی؟پسر جواب داد:پدرم مرا امروز مرا نگاه می کرد.مربی نگاهی به اطراف انداخت؛به خصوص آن جایی که پدر او عادت داشت در آنجا بنشیند،ولی کسی آنجا نبود.او گفت:پسر جان،پدرت عادت داشت آن جا بنشیند اما من امروز کسی را آنجا نمی بینم.پسر جواب داد:((مربی عزیز،مطلبی هست که من هرگز به شما نگفته ام.پدرم کور بود.درست چهار روز قبل مرد.امروز اولین روزی بود که او از بالا به من نگاه می کند.


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:49 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

دو برادر با دو دیدگاه مختلف(پدر معتاد)

وقتی در تورنتو بودم داستان دو برادر را شنیدم که یکی از آن ها معتاد بود و دایما خانواده اش را اذیت می کرد.دیگری در حرفه اش خیلی موفق بود،در جامعه احترام خاصی داشت و خانواده ی او خوش بخت بودند.بعضی از افراد می خواهند بدانند چرا دوبرادر که والدین آن ها یکی است و در محیط یکسان پرورش یافته اند این قدر متفاوت هستند.

از نفر اول سوال شد چی به سرتان آمد که شما معتاد شده و خانواده ی خود را اذیت می کنید.چه چیز شما را وادار به این کار می کند؟او گفت:((پدرم))آن ها سوال کردند چرا پدرت؟جواب داد:((پدرم معتاد بود و خانواده اش را هم کتک می زد.شما چه انتظاری از من دارید؟من همان هستم که او بود.

آن ها به سوی برادر دوم رفتند که کارش درست بود وازاو سوال کردند چه طور شده که شما این قدر درست کار می کنید.منبع انگیزه ی شما چیست؟حدس بزنید که او چه جوابی داده است؟گفت:((پدرم))وقتی من پسر بچه بودم اعتیاد پدرم و تمام چیزهای اشتباهی را که انجام می داد،می دیدم.من ذهن خود را تغییر دادم و با خود گفتم این وضع چیزی نیست که من می خواهم.هر دو انگیزه ی قوی خود را از یک منبع داشتند اما یکی به طور مثبت و دیگری به صورت منفی.

انگیزه ی منفی تمایلی را ایجاد می کند که راه آسان تری را دنبال کند اما سرانجامش منطقی نیست.


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:37 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نوآوری در اندیشه و الگوی کسب و کار در عصر نوین

نوآوری در اندیشه و الگوی کسب و کار در عصر نوین

نویسنده » مجتبی صابری

مجموعه عوامل دیجیتالی، فرصت تغییر چارچوب های رایج در حوزه های متعددی منجمله مفاهیم و پاردایمهای کسب و کار و مدیریت را پدید آورده است. از آنجائیکه عوامل دوران کشاورزی مانند زمین و دام نقش کمرنگی در دوران صنعت به خود گرفتند. در عصر جدید نیز چنین است ولی این موضوع نفی کننده کامل عوامل قبل مانند سرمایه و تولید بطور مطلق نخواهد بود. بلکه دوره آتی از این مواهب بهره برده، امور خود را حاکم می سازد. بسیاری از شرکتهای دارای سرمایه و منابع، فرصت ها را از دست می دهند و شرکتهای نوظهور تازه وارد بدون سرمایه فیزیکی چشمگیر با اتکا به دارائی غیر ملموس فرصت را شناسایی و فرهنگ مصرف را تغییر داده، نوآوری می آفرینند. درآمدها بسرعت می آیند و به سرعت هم از دست میروند. در گذشته نه چندان دور شرکتهای زیادی بودند که بیش از چند دهه فقط یک محصول را به شکلی واحد به مردم ارائه میکردند؛ ولی این شرکتها به سرعت تغییر کرده یا گردونه رقابت را به سایرین منجمله تازه واردها واگذار کرده اند. عوامل متعددی در این تغییر دخیل بوده، که عمده آنها پیشرفت سریع فناوری، تغییر فرهنگ و تحول جوامع هستند. در واقع دیگر تغییرات در الگوها و چارچوب های "کسب و کار" بصورت خطی نبوده و بصورت نمایی و به سرعت پیش می آیند.

هزینه ذخیره سازی چند گیگا بایت اطلاعات الکترونیکی در طول سه دهه گذشته از میلیونها دلار به چند دلار کاهش یافته و گردش محلی سرمایه، بدون هزینه چندانی به گردش جهانی تبدل شده است. دیگر با وجود اینترنت بعد زمان و مکان در هم نوردیده شده است. بنا به طبع گذشته، هنوز خو به این تغییرات برای انسان بالفعل اقتصادی امروزی عادی نشده است؛ ولی درخصوص انسان بالقوه امروزی بنا به بسته نشدن چارچوب فکری و توانایی، خو پیدا کردن به این تغییرات گسترده در زندگی آتی، عادی خواهد شد. این موضوع در طول تاریخ به دفعات تکرار شده و تاوانی است که برای سرعت آهنگ تغییرات و پیشرفت پرداخت می¬گردد. از خصوصیات تغییر، فراز و نشیب هایی است که برای برخی موهبت بوده و برخی را زمین گیر می کند؛ که در واقع بهای به حقیقت پیوستن رویاها خواهد بود. گرچه دانش لازمه حرکت و توسعه این دوره است؛ ولی رسیدن به مقاصد از طریق بصیرت و خردمندی امکان پذیر خواهد بود. آینده می آید و شرکتی موفقتر است که نقشه بهتری برای آن ترسیم و بر اساس آن حرکت کند. بنا به گستره آهنگ تغییرات، مسلماً آینده با تحولات گسترده ای روبرو خواهد بود. پس باید متفاوت اندیشید و متفاوت بود. و گرنه شرکت از آینده ضرب شست خواهد دید. در این عصر دیگر دغدغه اصلی شرکتها مدیریت زنجیره تامین و برنامه ریزی جامع منابع نیست؛ لازمه بقا و توسعه شرکتها در عصر نوین هوشمندی و نوآوری است؛ که مبنای آن ارائه راهبرد و الگوی مناسب برای "کسب و کار" است. گام نخست پروراندن ایده ای نو و متعاقب آن بنا نهادن تغییرات بنیادین "کسب و کار" برای رقابتی سریع و سهمگین است.

 

پیش قراولان عصر نوین نه دانشمندان و تجار بلکه افرادی هستند که به رویاهای خود بها داده از هیچ شروع کرده، کیمیا گری میکنند؛ و با ایده های خود بدون سرمایه فیزیکی چندان و تقریباً با جیب خالی شروع میکنند. کیمیاگران عصر صنعت افرادی بودند که مس را به ارزش طلا رساندند. ولی کیمیاگران عصر نوین از هیچ به طلا می رسند؛ این تفاوت نوآوری و کارآفرینی جدید با عصر صنعت است. در بسیاری از شرکتهای متعلق به عصر جاری نوآوری فرایندی گذرا و حاشیه ای بوده و بصورت یک موتور محرکه برای تداوم "کسب و کار" شرکت دیده نمی شود. نوآوری فقط مختص فناوری نیست در واقع نوآوری عامل اصلی رقابت نوین است؛ تا بتوان برای مشتری ارزش آفرینی نموده، رقبا را غافلگیر کرده و برای سرمایه گذاران سود آفریند. الزام و پایبندی به روشها و رویه های خشک و پوسیده، عامل بازدارنده موفقیت و حفظ آن در عصر نوآوری خواهد بود. بیشتر رویه های جاری اصرار به حفظ و بهبود اوضاع موجود داشته و مناسب بازارهای کنونی طراحی شده اند؛ تا اینکه به تغییر و تحول اوضاع با رویکرد نوآورانه و زیر بنایی رو داشته باشند در واقع آنها فاقد توانمندی لازم برای از نو شروع کردن بوده و بیشتر بر عدم ریسک و عدم جهش استوارند. نوآوری از درون برنامه ریزی سازمانی به تنهایی حاصل نمی شود. نوآوری از پیگیری ناسازگاری ها و تعارضات حاصل میشود. در واقع بهبود مستمر و مهندسی مجدد منجر به ایجاد روح نوآوری نشده؛ به نوعی جلوی بروز آن را در سازمان میگیرند. وقتی که شرکتهای نامدار در گیر بهبود مستمر و مهندسی مجدد هستند؛ تازه وارد ها گوی سبقت را از آنها می¬ربایند و نیاز تحول خواهی مشتری را با نتایج حاصله از نوآوری ارضا میکنند.

 

نوآوری راهی برای رضایت مشتری، بقاء و توسعه شرکت است. معیار و سنجه مناسب برای نوآوری، حصول موفقیت مالی و سودآفرینی برای شرکتها از راهی متفاوت از روند جاری و از طریق خلق موجودیتی متفاوت برای اندیشه و الگوی "کسب و کار" است. اندازه گیری تحولات و تغییرات مثبت حاصله نیز سنجه مناسبی در بازار محسوب میگردد. تخیل لازمه نوآوری است؛ که با ملاک قراردادن رویه ها و ساختارهای کنونی سازمانها، نوآوری جایی برای بروز و عرض اندام ندارد. شرکتها برای بقا در عصر نوین به جای کارمند نیاز به نوآور دارند. عملکرد باید به سمت تخیل ‹ › طراحی ‹ › آزمایش ‹ › پایش ‹ › اجرا ‹ › ارزیابی گرایش پیدا کند. از آنجاییکه اقدامات ضربتی نوآوری با روح سازمانی در تعارض بوده؛ به همین دلیل تکرار مراحل آزمایش و پایش در حصول موفقیت نوآوری سازمانی نقش حیاتی دارند. نباید زیر چتر موفقیت قبلی شرکت پنهان شد. چسبیدن به اجرائیات صرف جلوی بروز تحول را میگیرد. معیار سودآوری از سرمایه، ماندگاری در پی ندارد؛ بلکه سودآوری از روی نوآوری معیار جدیدی در پارادایمهای نوین است که فرای معادلات ارزیابی های جاری خواهد بود.

 

تدوین راهبردهای کلان در نوک هرم مدیریت درخصوص نوآوری به تنهایی بی حاصل و ناکارآمد خواهد بود. در کارزار جدید از وظایف حیاتی مدیریت ارشد فراهم سازی محیط مناسب برای رشد بذر نوآوری در کل بدنه سازمانی است. به جای صرف وقت گزاف بر سر تعیین راهبرد باید شرایطی فراهم کرد که راهکارهای تولید ثروت با رویکرد نوآورانه بصورت نهادینه در کل بدنه شرکت شکل بگیرد. عمر و تداوم موفقیت به شدت کاهش یافته، راهبردهای کلان از چند سال به سال رسیده و برای بقا و تداوم "کسب و کار" باید حتی چند ماهه راهبرد را با نگرش نوآورانه و خلاقانه تدوین نمود. اندیشه و الگو های "کسب و کار" به سرعت ارزش خود را از دست داده به جای آنها اندیشه ها و الگوهای جدید سر بر می آورند. انکار عدم کارائی راهبردهای فرسوده و کهنه، مهلک ترین ضربه به شرکتهای دارای قدمت و نامدار است؛ که گریبان "کسب و کار" آنها را فشرده است. سرمایه گذاری برای بهبود راهبردهای کنونی در برابر رقبا سرانجامی در برندارد. بدون رویکرد نوآورانه، نوآوری سازمانی در شرکتها شکل نمیگیرد. نوآوری سعی بر تحول و ارائه افزارهای نوین داشته که حضور در کارزار رقابت را منجر به پیروزی میکند. برای راهبردی نوآورانه باید فرهنگ سازی توام با تغییر نگرش نوآورانه سازمانی را نهادینه نمود. در صورت عدم تشریک مساعی در خصوص راهبرد نوآورانه در کل بدنه، سازمان دچار تغییرات و دگرگونی های افزایشی میشود؛ که برای شکوفایی شرکت ضربه مهلکی محسوب شده که تنها به فربه شدن شرکت می انجامد. نوآوری باید از کلیه بافتهای شرکت نشات بگیرد. در صورتیکه صرفا توسط مدیریت ارشد اقدام به تدوین راهبرد گردد و سایر بافتهای شرکت در آن سهیم نباشند؛ نهایتاً به نسخه اصلاح شده راهبرد کنونی منجر خواهد شد که ضمانتی برای موفقیت در عصر نوآوری نخواهد بود. به قول معروف از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ دوباره همان کوزه و همان محتوا خواهد بود.برای رسیدن به آینده ای روشن باید به ایده های آینده نگرانه بدنه شرکت گوش فرا داد. نگرشهای قدیمی و مرسوم در شرکتهای دیروز و امروز بزرگترین عامل بازدارنده شکوفایی و نوآوری در بدنه شرکتها هستند. اندیشه ها و الگوهای نوین "کسب و کار" از آینده نگری به همراه وقت شناسی حاصل می شوند بصیرت و خردمندی نوآورانه سازمانی قابل اتکاء، از راه برنامه ریزی صرف حاصل نمی شود. بلکه از همراستایی با یاغیان مصلح سازمان نسبت به وضع موجود که توسط دستگاه عصبی شرکت درک شده؛ حاصل می گردد. والا آنها به رانده شدگانی مبدل می شوند که می توانند به جمع رقبای تازه وارد آینده بپیوندند. ولی می توان با تغییر نگرش کنونی در خصوص مدیریت به نگرش نوآورانه، سازمان را برای عصر نوآوری آماده کرده، تداوم، موفقیت و توسعه شرکت در محیط نوین "کسب و کار" را ممکن نمود.

 

آینده برآیند آن چیزی خواهد بود؛ که جوامع اقتصادی و تجاری آن را خلق می کنند. هرکه نوآوری بهتری تصور و وقت شناسی لازم را به خرج دهد؛ احتمال برد بیشتری خواهد داشت. بهره مندی از پیشینه به همراه نگاه نوآورانه ضامن حصول موفقیت سازمانی برای شرکت های جاری خواهد بود. شرکتی که نتواند آنچه که هست و آنچه که دارد را درآینده ببیند؛ آینده ای ندارد. دیگر، راهبردهای افزایش درصدی رهگشای تجارت در عصر نوین نخواهند بود. کنجکاوی و آفریدن معلول تخیل به آینده است. شکست به علت ناتوانی از پیش بینی آینده نیست؛ بلکه بسنده کردن و خو کردن به دست آوردهای جاری، عاملی برای محرومیت از آینده است. در عصر صنعتی، رویاها وهم و خیال پنداشته می شوند. ولی امروزه رویاها رهگشای رسیدن به واقعیت های آینده هستند. بدلیل تفکر سنتی بخش اندکی ازسازمانها متعهد به اقدامات جسورانه نوآوری هستند. فکر کردن به امور غیر محوله در سازمانهای امروزی مزموم بوده و گاهاٌ به شدت با آنها برخورد میشود. در صورتی که همین تفکرات زمینه ساز آینده خواهند بود. و همین تخیلات یاغیان رانده شده امروز، اساس آینده اندیشه های "کسب و کار" نوین را پایه¬ریزی می کنند. نه تنها نباید با این تفکرات در شرکتها برخورد کرد؛ بلکه باید کارمندان را از لاک محافظه کارانه خارج نمود تا به این باور برسند که برای رسیدن به آینده ای روشن باید در ارائه ایده های نوین همراه سازمان شوند. دوره حضور فیزیکی به سرآمده، حالا دوران حضور ذهنی در سازمان ها فرا رسیده است. ایجاد انگیزه نوآوری و استمرار آفرینش در بین کارمندان شرکت و تغییر نقش سنتی کارمندی به نوآوری به آنها حس توانایی را اعطا نموده تا جسورانه در دالان نوآوری اقدام به خلق رویاهای نوآورانه بر آینده کنند. تحول نهادینه از بالا شکل نمی گیرد. نیاز به توزیع فراگیر نوآوری در کلیه سطوح شرکت لازمه این کار است. البته برای این کار نیاز به عصیانگران ویرانگر نیست؛ بلکه باید منتقدین وفادار را در کادر شرکت تربیت و ترغیب نمود. وفاداری برای حصول کامیابی پایدار سازمان و کلیه طرفین در راه رسیدن به مقاصد شرکت نقش شایانی دارد. مصلحان جسور تعاملگرا در عین تعهد به سازمان خود را، همسو با ارزشها و رویه های فرسوده و خشک جاری نمی بینند و به جای خدمت گذاری صرف و وابستگی با به چالش گرفتن امور دست و پاگیر جاری برای تحولات به منظور غایی موفقیت سازمانی در عین وفاداری به شرکت با توسل به روشهای تعاملی سعی در ارائه ایده های نو گرایانه بنیادین دارند. برای رسیدن به درجه مصلح اندیشی سازمانی بصورت فراگیر باید فرهنگ تفکر مصلحانه را در سازمان بین کلیه سطوح ترویج گردد. و این به نظم آزادانه نیاز دارد. نظم آزادانه یعنی اینکه هر عضوی از سازمان بتواند مانند یک مدیر عامل رفتار کند ولی طبق قواعد نوین و در محدوده ای که منجر به ایجاد تشنج نگردد.

 

امور اجرایی جاری، گردش روزمره امور عملیاتی بوده که اگر اصل و اساس کسب وکار شرکت بشوند عامل بازدارنده نوآوری در شرکت خواهند بود؛ مانند ارسال فکس به مشتریان و نوآوری در این باره می تواند ارسال پست الکترونیکی باشد. هسته اصلی "کسب و کار" شرکت شامل کلیه اقدامات در خصوص مقولات مرتبط با عملکرد اصلی شرکت هستند که اغلب دغدغه شرکتهای کنونی می باشند مانند فروش بیشتر در بازار و نوآوری آن می تواند ارائه محصولی جدید باشد. در این بین تخیلات کلیه ذهنیاتی هستند که افراد در حول وحوش "کسب و کار" جاری و آتی شرکت در سر پرورانده و در حصول موفقیت سازمانی نقش موثری دارند. بنابراین همین تخیلات که زمینه ساز نوآوری هستند در صورتی که نادیده گرفته شوند بذر نوآوری هم به اغما خواهد رفت. حاکمیت و سیاست گذاری که بایدها و نبایدها را در کلیه امور و نحوه توزیع قدرت و مسولیت تعیین می کند؛ نقش مهمی در خصوص تحول و نوآوری سازمانی می تواند بر عهده داشته باشد. به نوعی هریک از: امور اجرایی، هسته "کسب و کار"، تخیلات و حاکمیت بر روی تغییر نگرش در خصوص نوآوری سازمانی نقش اساسی دارند. و بالعکس نوآوری نیز می تواند در خصوص موارد امور عملیاتی، "کسب و کار"، تخیلات و حاکمیت و راهبرد ممکن گردد.

 

عمده تغییرات و دست آوردهای دهه های اخیر از طریق مبتکران بالقوه به اقتصاد و تجارت تحمیل شده است. این تغییرات از طریق تغییر زمین و قواعد بازی تجارت به نفع مشتریان و تغییر فرهنگ مصرف و سود حاصله نمایان شده است. خوی ابتکار لزوماً مربوط به تازه واردین نیست و شرکتهایی با چندین دهه سابقه در صورت خو به ابتکار و نوآوری، گوی سبقت را از کهنه کاران صنایع نوین الکترونیک و دیجیتال ربوده اند (نوکیا) و این ممکن نخواهد بود؛ مگر به شرط بی پروایی در قطع وابستگی به افتخارات پیشینه کاری که در آن استاد بوده و از نو شروع کردن با رویکردی نوآورانه به همراه با اتکا به پیشینه ای از کوله بار تجربه های مرتبط و نا مرتبط به همراه جسارت تغییر و تحول در راهبرد سازمان. اینکه عنوان می کنند بزرگی و قدمت شرکت عامل بازدارنده نوآوری است وجاهت کلی ندارد. ولی اگر فرهنگ تغییر و تحول نباشد؛ دیگر فرقی نمی کند که شرکت قدمتی یک روزه دارد یا صدساله، یک نفره است یا صد هزار نفره که نوآری داشته باشد. در واقع تعهد کورکورانه و فرمانبرداری از الگوی "کسب و کار" پوسیده عامل بازدارنده نوآوری و ابتکار است. که به ابعاد و قدمت شرکت ارتباط مستقیمی ندارد ولی شاید بتوان گفت که نهادینه شدن فرهنگ نوآوری در شرکت های قدیمی تر و فربه تر سخت تر و زمانبر تر است.

 

در طول تاریخ بشریت، هیچگاه سرعت و کیفیت در "کسب و کار" به میزان کنونی اهمیت نداشته، لذا در دستور کار قرار دادن تغییرات در سازماندهی شرکت بصورت تمرکززدائی و رشد بصورت روش توسعه سلولی عاملی برای عبور از کوران تغییر و تحولات آتی خواهد بود تا بتوان خود را از منجلاب تهدیدات عصر آتی رهایی بخشیده به سر منزل موفقیت رهنمون شد. ولی اگر ادعایی منجر به نوآوری نشود، نه تنها از چابکی "کسب و کار" می کاهد بلکه توان حرکت و مانور نیز از شرکت گرفته خواهد شد و باعث سستی و رخوت در ادامه "کسب و کار" خواهد بود. هر تغییر و تحولی منشا نوآوری نخواهد شد. در صورتی که شرکت اقدام به تعریف رسالتی متفاوت در حوزه کاری خود نسبت به سایررقبا کند میتوان گفت که نوآوری را در حوزه راهبرد شکل داده است. که این همان نوآوری در راهبرد است. از آنجایی که میتوان لیاقت و منزلت شرکت را مزیتهای شرکت نسبت به رقبا تلقی نمود و دارائی های کلیدی و راهبردی شرکت منجمله زیر ساختها، حق امتیازها، مالکیتهای مادی و معنوی، اطلاعات انحصاری و اختصاصی و غیره در صورت بکار گیری به شیوه ای دیگر (دگرگون و متفاوت) از راهبرد فعلی می تواند نوآوری در اندیشه و الگوی "کسب و کار" تلقی شود.

                  

 


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

معیار سوددهی یک ایده تجاری

معیار سوددهی یک ایده تجاری

 

آیا ایده تجاری شما واقعاً یک ارزش را به مشتری ارایه می کند؟ این پرسش را از ابتدا تا آخرین روزی که قصد دارید به کسب و کار مستقل ادامه دهید باید از خود بپرسید. ایده های بزرگ تنها هنگامی به ایده های موفق تجاری تبدیل می شوند که بتوانید مشتری را به خرید کالا یا خدمت تان با قیمتی بالاتر از هزینه ای که داشته اند متقاعد کنید. 

یکی از نکاتی که کارآفرین ها باید جداً مورد توجه قرار دهند این است که هر ایده تجاری ظاهراً جذاب لزوماً به کسب و کاری موفق و پایا تبدیل نخواهد شد. به همین دلیل لازم است قبل از اقدام برای تاسیس یک شرکت با سرمایه ای که به زحمت جمع کرده اید پرسش های زیر را از خود بپرسید و دقت کنید پاسخی واقع بینانه به آن ها بدهید. گاه اشتیاق به کار مستقل اقتصادی افراد را نسبت به ضروریات اولیه یک کسب و کار سودده غافل می کند. در مقاله حاضر به شش پرسشی که در همین زمینه مطرح است اشاره می شود:

 

۱) آیا ایده تجاری شما واقعاً یک ارزش را به مشتری ارایه می کند؟ این پرسش را از ابتدا تا آخرین روزی که قصد دارید به کسب و کار مستقل ادامه دهید باید از خود بپرسید. ایده های بزرگ تنها هنگامی به ایده های موفق تجاری تبدیل می شوند که بتوانید مشتری را به خرید کالا یا خدمت تان با قیمتی بالاتر از هزینه ای که داشته اند متقاعد کنید. صرفاً به این دلیل که شما فکر می کنید ایده ای جذاب دارید به این معنا نیست که دیگران نیز چنین تصوری دارند و حاضرند محصولات و کالاهای شما را خریداری کنند. آنچه شما عرضه می کنید باید نیازی واقعی و مبرم را از مشتری ها برطرف کند. گاه مشتری حاضر به خرید هست اما تمایلی ندارد قیمتی را بپردازد که برای تامین هزینه های شما کافی است. برای روشن شدن موضوع برای خودتان حتماً لازم نیست یک برنامه تجاری ۱۰۰ صفحه ای تدوین کرده باشید. باید بتوانید در چند جمله علت نیاز مشتری ها به کالا یا خدمات را توضیح دهید. اگر شما نتوانید ثابت کنید ایده ای که دارید واقعاً ارزش آفرین است، مشتری ها هم نخواهند توانست.نکته دیگر این که درباره نو بودن ایده تجاری خود اغراق نکنید. توبی استوارت استاد مدیریت کارآفرینی دانشکده تجاری هاروارد معتقد است اگر شما به این ایده دست یافته اید این احتمال وجود دارد که فرد دیگری هم به آن رسیده باشد.

 

۲) آیا بازاری به اندازه کافی بزرگ برای محصولات شما وجود دارد؟ کافی نیست که تعداد محدودی مشتری مایل به خرید کالای شما باشند. شما باید تعدادی بیش از حد کافی مشتری برای محصول کسب و کار خود بیابید. در حقیقت محصول شما باید چنین خاصیتی داشته باشد یعنی نیاز مشتری به آن نه تنها تکرار شونده باشد بلکه تعداد بیش از حد کافی محصول شما را بخرند زیرا در هر کسب و کاری افت و خیزهایی پدید می آید. ساختار کسب سود شرکت باید طوری باشد که بخشی از آن پس انداز شود تا در مواقع رکود مشکلی برای شما در تامین هزینه های شرکت پدید نیاید. سرمایه گذاران حرفه ای به ویژه به این سوال علاقه مند هستند. آن ها مایل نیستند سرمایه راه اندازی کسب و کاری را تامین کنند که پتانسیل رشد آن محدود است. نکته بسیار مهم دیگر این که به عنوان یک کارآفرین هرگز روی خلق یک بازار از نقطه صفر حساب نکنید. بهتر است در بازارهایی که اکنون وجود دارد به تولید محصول بپردازید شاید علت آن که بازاری تاکنون وجود نداشته این باشد که نیازی به کالایی خاص نبوده است. این جملات به معنای کم اهمیت بودن نوآوری نیست. شما باید نوآوری را در بازاری که اکنون وجود دارد به خرج دهید تا سهم بزرگی از بازار موجود را به تملک خود درآورید.

 

۳) آیا قادرید هزینه های توسعه کسب و کار را تامین کنید؟ قبل از آن که بتوانید بر بازار سلطه پیدا کرده و سهم خود را در آن به حداکثر ۲۵ تا ۴۰درصدی برسانید باید قادر باشید هزینه های توسعه کسب و کار خود را تامین کنید. اکثر شرکت ها و کسب و کارهایی که کوچک می مانند و در نهایت از دور خارج می شوند در تامین سرمایه ضروری برای توسعه ناتوان بوده اند. چارلز هالووی مدیر مرکزمطالعات کارآفرینی دانشکده تجاری دانشگاه استنفورد می گوید: «اگر نمی توانید سرمایه گذاران را به سرمایه گذاری در کسب و کار خود متقاعد کنید، در سودده بودن ایده تجاری تان تردید کنید.» ایده های خوب تجاری باید توسعه پیدا کرده و بزرگ تر شوند زیرا اگر این طور نباشد دیگران با استفاده از آن کسب و کاری راه می اندازند و سهم شما را از بازار کم می کنند. بزرگ تر شدن از ضروریات حفظ سوددهی شرکت است.

 

۴) آیا با هزینه ای مناسب قادرید به بازار هدف دسترسی پیدا کنید؟ حتی اگر کالا یا خدمتی جذاب و تامین کننده نیاز واقعی مشتری ها را تولید می کنید، سرمایه کافی در اختیار دارید و به طور بالقوه تعداد بسیار زیادی مشتری دارید، اگر نتوانید به شیوه ای مناسب و هزینه نسبتا پایین به این مشترک ها دسترسی پیدا کنید، موفق نخواهید بود. تبلیغات ابزار اصلی این دسترسی است اما حضور در رسانه ها و تبلیغ به سرمایه نقد نیاز دارد. هزینه تبلیغات خود را باید طوری تعیین کنید که همواره در رسانه های اصلی حضور داشته باشید. منظور از رسانه های اصلی، رسانه هایی است که مشتری های بالقوه شما، آن ها را می بینند.

 

۵) آیا می توانید مزیت رقابتی خود را حفظ کنید؟ تردیدی وجود ندارد که ایده های جذاب رقبا را به سوی خود جذب می کند. این به آن معناست که اگر با ایده ای خلاق و جذاب کسب و کاری را آغاز کرده اید، نباید انتظار داشته باشید که در بلندمدت و حتی میان مدت تنها بازیگر در این صحنه باقی بمانید. دیگر افراد نیز با شناسایی این ایده از آن برای حضور در بازار استفاده خواهند کرد. در این جا راز تداوم فعالیت سودده داشتن مزیت نسبت به رقبا و حفظ این مزیت است. اولین بودن در یک بازار سود کوتاه مدت شما را تضمین می کند (البته اگر به چهار پرسش پیش پاسخ مثبت داده باشید) اما باقی ماندن آن هم به شکل سودده مستلزم داشتن و حفظ مزیت رقابتی است. از خود بپرسید مزیت شما نسبت به رقبا در این بازار چیست؟ اگر پاسخ شما تکنولوژی است آیا می توانید امتیاز آن را به نام خود ثبت کنید؟ اگر کالایی خاص است، آیا می توانید نام تجاری آن را در انحصار خود درآورید؟ به یاد داشته باشید که با از دست دادن مزیت رقابتی خود در بهترین حالت باید به سودی اندک راضی باشید.

 

۶) چه میزان می توانید انرژی صرف رونق کسب و کار خود کنید؟ درست همان طور که ممکن است سرمایه آغاز کسب و کار را دست کم گرفته باشید این امکان نیز وجود دارد که دقیقا ندانید چه میزان باید در راه ادامه فعالیت شرکت تلاش کنید. یک توصیه دوستانه: «کارآفرینی کاری دشوار و انرژی بر است. اگر آمادگی اختصاص وقت و انرژی را به آن ندارید، دست نگه دارید.»

اکرم حمیدیان

منبع:روزنامه تفاهم


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:33 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

فضاي كسب‌و‌كار ايران و جهان

فضاي كسب‌و‌كار ايران و جهان

 در تازه‌ترين گزارش بانك جهاني منعكس شد

بانک جهانی در گزارش «فضای کسب‌وکار 2012» از نزول چهار پله‌ای ایران در رتبه‌بندی جهانی سهولت کسب‌و‌کار خبر داده و رتبه ایران در میان ۱۸۳ کشور جهان را 144 اعلام کرده است؛ بر این اساس، ایران در میان 15 کشور منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نیز رتبه‌ای بهتر از 13 به دست نیاورده است. این در حالی است که عربستان سعودی با رتبه جهانی 12، در صدر کشورهای منطقه قرار دارد. امارات، قطر، بحرین، عمان، کویت، اردن، یمن، لبنان، مصر، سوریه و سودان هم حائز رتبه‌های دوم تا دوازدهم منطقه شده‌اند. در رده‌بندی جهانی، سنگاپور رتبه نخست را به خود اختصاص داده است و هنگ‌کنگ، نیوزیلند، آمریکا و دانمارک در رتبه‌های بعدی قرار دارند. گزارش بانک جهانی در حالی از نزول چهار پله‌ای رتبه ایران در کسب‌و‌کار جهانی خبر می‌دهد که مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارش‌های فصلی «پایش محیط کسب‌و‌کار» از روند کاهشی موانع کسب‌و‌کار در ایران طی یک سال گذشته خبر داده است. از سوی دیگر، گزارش بانک جهانی در سال گذشته از بهبود دو پله‌ای رتبه سهولت کسب‌و‌کار ایران در جهان خبر داده بود که به نظر می‌رسد با سقوط چهار پله‌ای امسال، به کلی خنثی شده باشد.

جدیدترین گزارش بانک جهانی، ایران را در رتبه 144 از میان 183 کشور قرار داد

سقوط ۴ پله‌ای ایران در فضای کسب و کار جهانی

زهرا واعظ: بانک جهانی در جدیدترین گزارش «فضای کسب‌و‌کار 2012» از سقوط ۴ پله‌ای ایران از نظر سهولت کسب‌و‌کار در میان ۱۸۳ کشور جهان خبر داد و اعلام کرد: به این ترتیب ایران از نظر رده‌بندی جهانی فضای کسب‌و‌کار در میان 183 کشور، رتبه 144 را به‌دست آورده است.

شاخص کلی فضای کسب‌وکار بر پایه 10 شاخص کوچک‌تر محاسبه می‌شود و این شاخص در واقع نشان‌دهنده سهولت و مناسب بودن هر کشور برای انجام فعالیت‌های اقتصادی و تجاری است.گزارش اخیر بانک جهانی در حالی از سقوط 4 پله‌ای فضای کسب‌و‌کار در کشورمان نسبت به سایر کشورهای جهان خبر می‌دهد که اخیرا مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در چهارمین گزارش فصلی «پایش محیط کسب‌و‌کار» که هفته پیش منتشر شد از روند کاهشی موانع کسب‌و‌کار در ایران در یک سال گذشته خبر داده است. این مرکز ضمن ارائه آمارهایی اعلام کرده است که از نظر فعالان اقتصادی فضای کسب‌و‌کار ایران به طرز آرامی روبه بهبود داشته است. اگرچه گزارش مرکز پژوهش‌ها هم بر این نکته تاکید داشته که فعالان اقتصادی همچنان وضع عمومی این محیط را بدتر از میانگین ارزیابی می‌کنند و نگرانی فزاینده‌ای از عواقب اجرای قانون هدفمندی داشته‌اند.سقوط 4 پله‌ای ایران در رده‌بندی کسب‌و‌کار جهانی در حالی به وقوع پیوسته است که در رده‌بندی سال گذشته، ایران 2 پله صعود را در کارنامه خود ثبت کرده بود.

رتبه 13 خاورمیانه از میان 15 کشور

آن‌گونه که خبرگزاری فارس گزارش داده است، ایران از لحاظ شاخص کلی فضای کسب‌وکار در رتبه 144 جهان و 13 خاورمیانه و شمال آفریقا قرار گرفته است. شاخص کلی فضای کسب‌وکار بر پایه 10 شاخص کوچک‌تر با عناوین آغاز کسب‌وکار، کسب مجوز، استخدام نیروی کار، ثبت دارایی‌ها، کسب اعتبارات، حمایت از سرمایه‌گذاری، مالیات، تجارت مرزی، اجرای قراردادها و ورشکستگی محاسبه می‌شود. این شاخص در واقع نشان‌دهنده سهولت و مناسب بودن هر کشور برای انجام فعالیت‌های اقتصادی و تجاری است.

در میان 15 کشور خاورمیانه و شمال آفریقا نیز ایران از نظر سهولت کسب‌وکار در رتبه 13 قرار گرفته است که نسبت به سال گذشته 2 پله صعود داشته است. عربستان با رتبه جهانی 12 در رتبه نخست منطقه از این نظر قرار گرفته است. رتبه سایر کشورها نیز به ترتیب عبارت است: از امارات (رتبه جهانی۳۳)، قطر (36)، بحرین(38)، عمان (49)، کویت (67)، اردن (96)، یمن (99)، لبنان (104)، مصر (110)، سوریه (134)، سودان (135)، ایران (144)، الجزایر (148)، عراق (164).

در جهان، سنگاپور رتبه نخست از نظر فضای کسب‌و‌کار را به خود اختصاص داده است و هنگ‌کنگ، نیوزیلند، آمریکا، دانمارک، نروژ، انگلیس، کره‌جنوبی، ایسلند و ایرلند نیز به ترتیب رتبه‌های دوم تا دهم را به خود اختصاص داده‌اند. کشور آفریقایی چاد نیز در رتبه آخر قرار گرفته است.

سقوط 5 رتبه‌ای آغاز کسب‌وکار

بر اساس این گزارش، ایران از لحاظ شاخص آغاز کسب‌وکار در رتبه 53 قرار دارد که نسبت به سال گذشته، 5 رتبه سقوط داشته است. ایران از این نظر در گزارش سال گذشته در رتبه 48 جهان قرار داشت.

شاخص آغاز کسب‌وکار بر پایه چهار فاکتور محاسبه می‌شود که عبارت هستند از: تعداد رویه‌های قانونی لازم برای آغاز کسب‌وکار، زمان لازم برای آغاز و راه‌اندازی یک کار، هزینه متوسط آغاز یک کار و حداقل سرمایه لازم برای آغاز یک کار. زمان لازم برای آغاز و راه‌اندازی یک کار از 9 روز به 8 روز کاهش یافته است. هزینه راه‌اندازی کسب‌وکار نیز در سال گذشته معادل 9/3 درصد درآمد سرانه بوده که این رقم در سال‌جاری به 8/3 درصد کاهش یافته است. به علاوه حداقل سرمایه لازم برای راه‌اندازی کسب‌وکار در سال گذشته معادل 8/0 درصد درآمد سرانه بوده که این رقم در سال‌جاری به 7/0 درصد کاهش داده شده است.

تسهیل دریافت مجوز ساخت‌وساز

دریافت مجوزهای ساختمانی نیز در یک سال گذشته در ایران آسان‌تر شده است. تعداد رویه‌های قانونی لازم برای کسب مجوزهای ساختمانی از 17 عدد در سال گذشته به 16 عدد در سال‌جاری کاهش یافته است. مدت زمان اخذ مجوزهای ساختمانی نیز از 322 روز به 320 روز کاهش یافته و میزان هزینه لازم در این زمینه از 365 درصد درآمد سرانه به 6/355 درصد کاهش پیدا کرده است.

سقوط 10 پله‌ای سهولت ثبت دارايی‌ها

از نظر ثبت دارايی‌ها رتبه جهانی ایران 10 پله سقوط داشته است. در سال گذشته رتبه ایران از این نظر 153 بود، اما طی سال‌جاری جایگاه ایران به 163 کاهش یافته است. طی سال گذشته ثبت دارایی‌ها در ایران بیش از 33 روز زمان می‌برد، در حالی که این رقم طی سال‌جاری به 36 روز افزایش یافته است.

وام گرفتن در ایران آسان‌تر شد

بنابر این گزارش رتبه جهانی ایران از نظر سهولت دریافت وام و مطلوبیت قوانین و مقررات مربوط به آن بهبود داشته است، در حالی که ایران از این نظر در سال گذشته در رتبه 113 قرار داشت، در سال‌جاری به جایگاه 98 ارتقا یافته است. در گزارش جدید بانک جهانی رتبه ایران از نظر حمایت از سرمایه‌گذاران 166 اعلام شده که نسبت به سال گذشته یک پله نزول داشته است.

سخت‌تر شدن اوضاع مالیات‌ها

در ایران افراد حقیقی و حقوقی باید 20 نوع مالیات به صورت مستقیم و غیرمستقیم بپردازند که نسبت به سال گذشته ۲ عدد کمتر شده است. همچنین برای محاسبه و پرداخت مالیات در ایران بیش از 344 ساعت زمان لازم است. این رقم برای سال گذشته نیز 344 ساعت گزارش شده بود. نرخ کلی مالیات در ایران بدون تغيير نسبت به سال گذشته در سطح 1/44 درصد سود برآورد شده است.

افت سهولت تجارت جهانی

رتبه جهانی ایران از نظر کیفیت تجارت جهاني کالا نیز 4 پله نزول داشته و از 134 در سال گذشته به 138 در سال‌جاری رسیده است. برای صادرات کالا از طریق مرزها در ایران به 7 مدرک معتبر نیاز است که نسبت به سال گذشته تغییری نداشته است. زمان صادرات در ایران نیز بدون تغییر مانده و 25 روز برآورد شده است. هزینه صادرات در مرزهای ایران نیز برای هر کانتینر 1275 دلار است که نسبت به سال گذشته 214دلار افزایش داشته است. زمان برای واردات کالا به ایران نیز با کاهش 6 روزه به 32 روز رسیده است. هزینه واردات کالا به ایران نیز با افزایش 179 دلاری در سال گذشته به 1885 دلار به ازای هر کانتینر رسیده است. برای نهایی شدن و اجرای قراردادهای تجاری در ایران 39 مرحله وجود دارد که این رقم نسبت به سال گذشته تغییری نداشته است. برای نهایی شدن قراردادهای تجاری در ایران نیز بیش از 505 روز زمان نیاز است که این رقم نسبت به سال گذشته ۱۵ روز کمتر شده است.

 

منبع : دنیای اقتصاد

 

 


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:30 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

امپراتور كارآفريني

امپراتور كارآفريني

 

بيشتر افرادي كه براي طرح ايده هاي كارآفريني خود در برنامه تلويزيوني لانه اژدها حضور يافته و موفق به جلب سرمايه گذار مي شوند، طوري رفتار مي كنند كه گويي در يك رقابت نفس گير به پيروزي رسيده اند.

 

آنها بعد از شنيدن نظر موافق يك سرمايه گذار براي سرمايه گذاري در كسب و كارشان نفسي به آسودگي مي كشند و به خود مي گويند: به مراد دلم رسيدم و ديگر نيازي به تلاش و تقلاي بيشتر ندارم. چون پول لازم را براي كسب و كار خود پيدا كردم و راهم به سوي موفقيت هموار شده است، اما اين كارآفرينان خوش خيال هم بايد بدانند كه مشكلات آنها تازه شروع شده است. يعني اگر كار آنها را به شركت در يك مسابقه ورزشي تشبيه كنيم، آنها بايد بدانند كه تازه از نخستين مانع عبور كرده اند و در صورتي كه بتوانند روي كار خود تمركز كرده و ماموريت هاي شش گانه اي را كه شرح مابقي آنها در پي خواهد آمد، به درستي انجام دهند، طعم شيرين موفقيت را خواهند چشيد.

 

درست مثل ورزشكاران شركت كننده در بازي هاي المپيك كه از مدت ها قبل از شروع بازي ها، تمرين هاي سخت و طاقت فرسايي را با هدف درخشش در ميدان مسابقات و كسب عنوان هاي قهرماني انجام مي دهند. آنها همه هوش و حواس خود را بر روي هدف كسب پيروزي در بازي هاي المپيك متمركز و از برنامه غذايي بسيار دقيقي كه به وسيله كارشناسان برجسته تغذيه تهيه مي شود، پيروي مي كنند. در رژيم غذايي پيش از بازي هاي ورزشكاران المپيك از هر ماده غذايي به اندازه ضروري وجود دارد و در هر روز چندين ساعت به تمرين و شبيه سازي دقيق صحنه زورآزمايي در بازي ها مي پردازند؛ به طوري كه جزئي ترين موضوعات مربوط به هر مسابقه ملكه ذهنشان مي شود. به عبارت ديگر آنها علاوه بر كسب آمادگي كامل جسمي، تصوير كاملا روشني را از ابتدا تا انتهاي مسابقات در ذهن خود ترسيم مي كنند، به طوري كه هيچ نكته مبهمي در ارتباط با رقابت سختي كه در پيش دارند، براي آنها باقي نمي ماند.

 

شما هم كه در مقام يك كارآفرين براي راه اندازي كسب و كاري جديد آماده شده ايد بايد عقبه اي شبيه به ورزشكاران شركت كننده در بازي هاي المپيك داشته باشيد؛ يعني بايد علاوه بر پيش بيني و آماده سازي تمامي مقدمات لازم، تمام هوش و حواس خود را روي كسب و كارتان متمركز و با عزم و جزم خلل ناپذير به سوي هدف مورد نظر حركت كنيد و ترس و وحشتي هم از خطرهاي احتمالي پيش رو نداشته باشيد.

 

 

هفته اي 70 ساعت كار

 

اما فراموش نكنيد به همان اندازه كه چگونگي تهيه مقدمات يك كسب و كار در تضمين موفقيت هر كارآفرين موثر است، شيوه عمل و اقدام او بعد از راه اندازي كسب و كار نيز در شكست يا موفقيت او موثر خواهد بود يعني بايد ميان مقدمه چيني ها و مديريت و پيشبرد يك كسب و كار تناسب و هماهنگي لازم وجود داشته باشد. به عنوان مثال اگر شما مقدمات لازم براي كسب و كار خود را از هر جهت فراهم نساخته باشيد، حتي در صورت عرضه يك محصول ممتاز به بازار، شانس موفقيت شما در معرض خطر قرار خواهد گرفت.

 

عكس اين موضوع هم مي تواند صحت داشته باشد؛ يعني چنانچه مقدمات كسب و كاري از هر جهت و بي هيچ عيب و نقصي آماده شده باشد، اما كارآفرين نتواند در مرحله اجرا كسب و كار را به خوبي مديريت كند، نتايج حاصله ممكن است چندان قرين موفقيت نباشد؛ بنابراين كارآفرين براي كسب موفقيت و نتيجه گيري از زحماتي كه براي تهيه مقدمات كسب و كار خود كشيده است، بايد تمام توش و توان فكري و جسمي خود را به كار اندازد و به خود القا كند و بقبولاند كه كسب موفقيت براي او يك سرنوشت محتوم است.

 

خود من از نخستين روزي كه در سنين نوجواني پا به عرصه كارآفريني گذاشتم و اقدام به چاپ و توزيع برگه هاي تبليغاتي مربوط به آكادمي تنيس خود كردم تا به امروز كه مالك يك امپراتوري كارآفرين هستم، همواره پيرو مكتب دل سپردگي حداكثري به كار و تمركز و مسووليت پذيري بوده ام. من هر روز از لحظه اي كه خانه را ترك مي كنم و تا لحظه اي كه بعد از يك روز كار و تلاش، به خانه بازمي گردم خود را به كار و مسووليتي كه بر عهده گرفته ام، متعهد و دل سپرده مي دانم.

 

من در هر هفته به طور ميانگين 70 ساعت كار مي كنم و چون دل سپرده كارم هستم، از اين همه كار كردن به شدت لذت مي برم. اين راه و رسم زندگي همه كارآفرينان بزرگ و موفق و راز بزرگ موفقيت هاي آنها است.

 

آنها سه عنصر تلاش مستمر، تعهد و دل سپردگي به كار و درست عمل كردن را سرلوحه كار خود قرار داده اند. البته من هميشه به جز در مواقعي كه موضوع و مساله اي اضطراري و ضرب الاجلي در ميان بوده، از تعطيلات آخر هفته ام استفاده كرده ام. من روزهاي تعطيل آخر هفته را اغلب در منزل و در جمع خانواده مي گذرانم و ناهار را با آنها صرف مي كنم و شب ها با دوستان و آشنايان نزديك براي صرف شام بيرون مي روم. يعني نوعي موازنه ميان كار و خانواده و تفريح و استراحت برقرار كرده و اجازه نداده ام كه هر كدام به حريم ديگري تجاوز كند. اگر چنين موازنه اي را ميان كار و زندگي خانوادگي خود برقرار نمي كردم، از انرژي لازم و روحيه قوي براي تداوم بخشيدن به موفقيت هاي خود برخوردار نمي شدم.

 

امروز كه چند دهه از ورود من به عرصه كسب و كار مي گذرد، به دليل برنامه هايي كه در چند شبكه تلويزيوني دارم، گرفتارتر از سال هاي شروع كارآفريني هستم، اما همچنان با نشاط و سرزندگي به فعاليت هايم ادامه مي دهم. دليل آن هم، همان طور كه پيشتر گفتم يكي احساس تعهد و دل سپردگي شديد به كار و ديگري برقراري موازنه ميان كار و زندگي شخصي و خانوادگي است. من در روزهاي كاري هفته ساعت 6 صبح از خواب برمي خيزم و ساعت 7 خانه را به سوي استوديوي تلويزيوني براي اجراي برنامه ترك مي كنم و راس ساعت 9 صبح به دنياي كسب و كار خود بازمي گردم.

 

منبع : سايت آفتاب


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:28 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

10 نکته برای انتخاب یک کسب و کار خانگی

10 نکته برای انتخاب یک کسب و کار خانگی !

شما تصمیم گرفتید و می خواهید یک تجارت شخصی به هر دلیل شخصی داشته باشید شاید شما بخواهید از نظر مالی مستقل شوید و یا رئیس خودتان باشید و یا هر زمانی که خواستید کار کنید و شاید و فقط شاید بخواهید در سن ۳۵ سالگی به عنوان مولتی میلیاردر بازنشسته شوید اما آیا شما می دانید برای شروع یک فعالیت تجاری از کجا باید شروع کرد، انتخاب نوع درست فعالیت تجاری برای هر کارآفرین تازه کاری یک فرآیند سخت است. بسیاری از رویاهای شکل گرفته در آغاز یک فعالیت تجاری متأسفانه عمدتاً به صورت یخ زده باقی می مانند برای اینکه کارآفرین نمی داند چه چیزهایی را باید یاد بگیرد .

 

۱) ایده های خوب به نظر می رسد فراوان باشد، روزنامه هایی که پر از داستان هایی است راجع به نوجوانانی که به مراحل بالایی از نظر مالی رسیدند تنها و به سادگی با درک درست مفهوم تجارت. متأسفانه نمونه فعالیت اقتصادی مشابه آنها نیز به طور کامل گیر شما نمی افتد در پایین ۱۰ نکته برای انتخاب یک فعالیت خانگی برای شما عرضه شده است .

 

در عوض انتخاب اولین فعالیتی که به ذهنتان می رسد وقت بیشتری را صرف کشف اختیارات معامله کنید. ایده ها و نظرات سایر فعالیت های تجاری را نیز مورد بررسی قرار دهید. کتاب هایی را مطالعه کنید که نظراتی برای شما در مورد فعالیت های تجاری خانگی و یا فعالیت های کوچک فراهم کند. همچنین مجله ها و مقاله های اقتصادی را در مورد چیزهای باب و مد روز و تقاضاهای داد و ستد در بازار بخوانید. برای رشد قابل ملاحظه در اینترنت باید اطلاعات شما تقریباً در تمام وجودتان رخنه کند .

 

۲) کشف کردن این مطلب که کدام نوع فعالیت اقتصادی گیرایی و جذابیت بیشتری برای شما دارد. اهداف، علایق، خواسته ها و ظرفیت های خود را تعیین کنید شما می توانید شیفتگی و علایق خود را به سمتی مناسب سوق دهید حتی مثلاً با ساختن نوعی کوچک از کفش های مینیاتوری و یا مهارت و خبرگی خود را در طراحی گرافیکی به عنوان یک کارآفرین تازه کار، به کار ببندید. اغلب کارآفرینان موفق دارای احساسات پرشوری در مورد فعالیتی که انجام می دهند هستند شما نمی توانید درباره فعالیتی که دوست ندارید دارای شور و احساس باشید .

 

۳) فعالیت هایی را انتخاب کنید که به خوبی از تفکر سوددهی و منفعت بتواند شما را شخصاً راضی کند شما زمانی که در حالت هیجان از انجام یک کار سرگرمی مانند و یا هنری قرار گرفتید آن را بالقوه به عنوان یک فعالیت اقتصادی در نظر بگیرید آیا تا به حال فکر کردید تقاضایی برای آن وجود داشته باشد؟ آیا درآمدتان دوباره برمی گردد؟ چطور یک بازار داد و ستد اشباع می شود؟ آیا شما دارای سیاست های اقتصادی هستید؟ پس یک فعالیت اقتصادی را زمانی شروع کنید که فکر می کنید از لحاظ سوددهی دارای یک نیروی بالقوه محکم هستید .

 

۴) شما به یک منشی جهت برآورد میزان موفقیت فعالیت تان نیز احتیاج پیدا خواهید کرد . همچنین موشکافی داد و ستد انجام شده و هدایت زمان تساوی دخل و خرج با برآورد هزینه های مالی اولیه و همچنین سود سهامی که عایدتان می شود از وظایف اولیه و نیاز شما محسوب می شود. یک منشی باتجربه و خبره را بیاورید چرا که این کار سخت است و ممکن است سر و صدای تولید شده آنچنان غرش کنان باشد که نتوانید چیز دیگری را بشنوید ولی مرحله مهمی پیش رویتان است تا بفهمید که آیا فعالیت تان می تواند تولید پول و سرمایه کند یا نه؟

 

۵) طرحی را پیاده کنید که محدوده و فضای خانگی شما از نظر فضای اشغالی مناسب فعالیت شما باشد. به خاطر داشته باشید شما فعالیتی را در خانه آغاز کردید که هزینه های خودتان را سرشکن کنید. از هر گوشه و کنار اتاق برای انجام فعالیت تان استفاده کنید، اگر شما می خواهید یک فعالیت آشپزی و تهیه کیک داشته باشید نیاز به آشپزخانه بزرگ دارید و یا اگر می خواهید باشگاه بدنسازی داشته باشید شما به یک آپارتمان بی صدا نیاز دارید .

 

۶) مطمئن شوید فعالیت تان دارای ضریب ایمنی بالایی باشد به ویژه اگر فرزند کوچک در خانه دارید این مورد بسیار ضروری و ویژه است. برای فعالیت هایی که شما با مواد شیمیایی و یا سایر موارد مضر سر و کار دارید، به عنوان مثال موادی را که برای تمیز کردن فرش و پارچه های مبلی استفاده می کنید حتماً در انباری پشت حیاط خانه تان دور از دسترس فرزندتان نگهداری کنید .

 

۷) نوع پوشش بیمه ای را که برای فعالیت تجارتی مورد نیاز است را با عامل شرکت بیمه بررسی کنید. این بسیار خوب است تا خطر سرمایه گذاری روی فعالیت تان و جلوگیری از آن را تعیین کنید. طبقه بندی بیمه های تحت پوشش شامل بیمه سرمایه، ضمانت، مسوولیت، سلامت، غرامت، کارگران و بیمه عمر است .

 

۸) از طبقه بندی و نوع قوانین و فرامین موجود حقوقی در محدوده خود مطمئن شوید .

 

با شهرداری و یا سازمان برنامه ریزی ملاقاتی داشته باشید و آگاه شوید که آیا آنها از انتخاب منطقه ای خاص جهت فعالیت تان جلوگیری نخواهند کرد. به دقت قوانین دولتی کار و نظرات و انواع فعالیت های تجاری که اجازه فعالیت در مناطق مختلف را دارند را یادداشت کنید .

 

هیچ گاه شما نمی خواهید بعد از آنکه خیلی هزینه صرف دکور و تجهیزات فعالیت خود کردید که از شهرداری بیایند و از شما درباره نوع فعالیتی که غیرقانونی است سؤالاتی بکنند .

 

۹) فعالیتی را انتخاب کنید که از نظر سازماندهی و شخصیت سازی کاملاً مطابق شئونات خانوادگی شما باشد. شما فعالیتی را باید انتخاب کنید که از نظر زمانبندی کاملاً مناسب خانواده تان باشد. اگر شما یک کودک تازه متولد شده در خانه دارید و همسرتان تمام وقتش را صرف نگهداری از آن می کند باید فعالیتی که به مراقبت کودک مربوط باشد انتخاب کنید .

 

۱۰) اعضای خانواده تان را نیز درگیر فعالیت تان کنید و یک محیط شاد را برای رسیدن موفقیت با یکدیگر ایجاد کنید. هر کار که در خانه انجام شود رویاهای الحاق اداره و خانه را به حقیقت می پیوندد. هر مقام و منصبی در خانه در تلاش برای رسیدن به سعادت با هم هماهنگی خواهند داشت. این همواره ساده نیست ولی شما می توانید خانواده تان را درگیر فعالیت تان کنید. در تابستان می توانید از کوچکترها در بسته بندی محصولات کمک بگیرید و یا پسران نوجوان بخواهید در طراحی وب سایت به شما کمک کنند اما مهمترین چیز برای شما لذت بردن اعضای خانواده از انجام کار باید باشد .

منبع : سیمرغ ( www.seemorgh.com )


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:26 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نوآوری یا محو شدن ؟

نوآوری یا محو شدن ؟


ماندگاری و کامیابی در فعالیت های اقتصادی هرگز کار آسانی نبوده و همیشه مسائلی وجود دارند که باید آنها را حل و فصل کرد و فرصتهایی به وجود می آیند که باید از آنها بهره برداری کرد .اما در خلال ازچند سال آینده از  اکنون تا دهه اول قرن بیست و یکم سازمانهای بازرگانی و مدیران و کارکنانشان با چندین چالش راهبردی رو به رو خواهند شد که در تاریخ فعالیت های اقتصادی بی سابقه است.

مهمترین این چالش ها عبارتند از:
- تمامی ابعاد فعالیت های اقتصادی به سرعت تغییر میابند.
- رقابت رو  به افزایش است.
- فعالیت های اقتصادی وسعت جهانی میابد.
- فناوری های جدید ظهور می کنند.
- ترکیب نیروی کار تغییر می کند.
- کمبود منابع به وجود می آید.
- اقتصاد آمریکا از یک اقتصاد صنعتی به یک اقتصاد مبتنی بر دانش تبدیل می شود.
- شرایط اقتصادی و بازار در سراسر جهان بی ثباط و ناپایدار می گردد.
- تقاضای سهامداران و طرفداران محیط زیست از سازمان افزایش میابد.
- محیط و شرایط فعالیت های اقتصادی پیچیده تر می شود.

در نتیجه این تحولات تمام فعالیت های اقتصادی از راهبرد کلی تا عملیات روزانه سر شار از مسائل و فرصت ها می گردد و این وظیفه که در هر حال باید فعالیت اقتصادی ادامه یابد همچنان باقی است.چگونه یک موسسه دراین شرایط باقی خواهد ماند؟تقریبا همه مدیران مندرج در لیست FORTUNE بر این باورند که نواوری تنها راه چاره برای باقی ماندن در این شرایط است.

منبع: کتاب 101 تکنیک حل خلاق مسئله، (راهنمای اندیشه نو برای کسب و کار)
تالیف : جیمز هیگینز
ترجمه : محمود احمدپور داریانی
 

 


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:23 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مفهوم و اهمیت کارآفرینی

مفهوم و اهمیت کارآفرینی

مقدمه :

عصر جدید، عرصه رقابت بر سر منابع و سرمایه هاست، كشورهای بزرگ صنعتی كه فاتحان این عرصه اند بهره وری از منابع و سرمایه ها را در سرلوحه كار خود قرار داده اند و در پرتو وجود افراد تحصیلكرده و متخصص، چرخ های رشد و توسعه را به حركت در آورده اند و به ابداعات و نوآوری هایی دست یافته اند .دسترسی به این نوآوری ها كه اقتصاد كشورهای توسعه یافته را از نو زنده كرده است منوط به كارآفرینی است. (شان،2003) كارآفرینی را به این دلیل كه جامعه را به سمت تغییرات تكنیكی و مبتكرانه سوق داده و باعث رشد اقتصادی می‌شود و همچنین چون كارآفرینی دانش جدید را به خدمات و محصولات جدید تبدیل می كند حایز اهمیت است. سالازار(1383) نیز بر این اعتقاد است كه كارآفرینی علاوه بر ایجاد اشتغال، موجب بالا رفتن كیفیت زندگی، توزیع مناسب درآمد، كاهش اضطراب های اجتماعی و بهره وری از منابع ملی می‌شود. كارآفرینی پدیده فنی- اقتصادی جدیدی است كه در دو دهه اخیر جهان اقتصاد و صنعت را با پیامدهای شگفت خود متحول ساخته است. در حال حاضر كه اقتصاد كشور ما گرفتار نارسایی ها، كمبودها، و سوء مدیریت هایی است كه منجر به وضعیت ناهنجار بیكاری، كمبود تولید ناخالص داخلی، كاهش قدرت سرمایه گذاری دولت، ضعف در صادرات غیر نفتی و بیماریهایی از این قبیل شده است، نیم نگاهی به وضعیت جهانی اقتصاد ما را به سوی این باور می كشاند كه رشد كارآفرینی و فرهنگ كارآفرینانه به شرطی كه هنرمندانه، با فرهنگ، امكانات، تواناییها و سلیقه ایرانی آمیخته شود تنها راه بهبود بیماری امروز اقتصاد كشور و پیشگیری از وخامت حال فرداست (دهقانپور، 1381). با توجه به دلایلی كه در زمینه اهمیت كارآفرینی وجود دارد ضروری است برنامه ریزان و كارگزاران دولتی با حمایت همه جانبه از فرایند كارآفرینی و برنامه ریزی جامع، زمینه رشد و ترویج فرهنگ كارآفرینی را فراهم كنند. امروزه شواهد موجود نشان می دهد که کارآفرینی می تواند در نتیجه برنامه های آموزشی، پرورش یابد (سالازار، 1383). نظریه‌پردازان علم مدیریت كه بعد فنی كارآفرینی را بررسی می كنند بر این اعتقاد هستند كه كارآفرینان می توانند در كلاس درس آموزش ببینند و بالنده شوند(عابدی، 1381). بنابراین كارآفرینی امروزه به یكی از مهم ترین و گسترده ترین فعالیت‌های دانشگاه‌ها تبدیل شده است (احمدپور،1378). دانشگاهها ملزمند برای ترقی و ترویج آموزش كارآفرینی بیندیشند، چون نسل جوان نیاز داردكه بداند چطور در برابر محیطهای ناامن و پیچیده و قوانین و مقررات متغیر در بازار كار بطور انعطاف پذیر عمل كند. ساختار نظام آموزشی باید طوری تنظیم گرددکه فارغ التحصیلان بتوانند در آینده بصورت کارآفرین در جامعه فعالیت کنند (اوسامان، 1998).

از طرفی ساختار اقتصادی دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد. شاخص‌های سخت افزاری و دارایی‌های مشهود كه دیروز در بنگاه اقتصادی نقشی تعیین كننده داشت جای خود را به نوآوری، ابداع، خلق محصولات جدید و دارایی‌های نرم افزاری داده است. اگر دیروز ثروتمندترین افراد دنیا آنهایی بودند كه منابع مالی بیشتری در اختیار داشتند، امروزه ثروتمندترین مردم دنیا، افراد صاحب دانش و كارآفرین هستند. از این رو توسعه اقتصادی در دنیای امروز برپایه نوآوری، خلاقیت، استفاده از دانش و کارآفرینی استوار است. اهمیت کارآفرینی و نقش کلیدی آن در پیشرفت جوامع، موجب شده است که بسیاری از دانشگاههای کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، بهره گیری از کارآفرینی را مورد توجه قرار دهند و در این مسیر با تدوین استراتژی ها، سیاست ها و برنامه های علمی، در جهت بسط و تقویت روحیه و رفتار کارآفرینی در دانشجویان بکوشند. پرورش ویژگیهایی نظیر خلاقیت، خوش بینی به آینده، خطرپذیری، آینده نگری، مهارتهای رهبری، استقلال طلبی و کسب مهارتهای مختلف، می تواند فرصتهای کارآفرینی پیش روی دانشجویان را افزایش دهد (فیض و صفائی، 1386).

 

نگاهی آماری به وضعیت آموزش عالی کشور:

آخرین آمار انتشار یافته توسط مرکز پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی کشور نشان می‌دهد که پذیرفته شدگان در سال تحصیلی 85-84 بالغ بر 340 هزار نفر می باشند که از این تعداد قریب به 228 هزار نفر در مراکز وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری[1]، 24 هزار نفر در مراکز آموزش عالی مستقل[2] و 88 هزار و 700 نفر در مراکز آموزش عالی وابسته به ارگان های دولتی پذیرفته شده اند. همچنین تعداد دانش آموختگان در سال تحصیلی قبل آن (84-83) قریب به 179 هزار نفر بوده اند. از سوی دیگر، همین آمار تعداد کل دانشجویان کشور در سال تحصیلی 85-84 را بیش از یک میلیون و یکصد و نود و یک هزار (1191000) نفر بیان نموده است. نکته قابل توجه آن است که علی رغم تلاش و هزینه های هنگفت صرف شده برای ارتقای شاخص های آموزش عالی در کشور، متاسفانه، نرخ بیکاری در بین دانش آموختگان دانشگاهی بسیار بالا است. بر اساس آمار انتشار یافته در مراجع مختلف این نرخ بین 16 تا 19 درصد برآورد شده است. که در مقابل نرخ بیکاری کل جامعه، رقم نسبتا بالاتری را شامل می‌شود که نشان دهنده فراهم نبودن بستر اشتغال متخصصان در کشور می‌باشد

 

عمده‌ترین دلایل بیكاری و عدم اشتغال فارغ ‌التحصیلان دانشگاهی :

مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران در آذر ماه 1384 عمده‌ترین دلایل بیكاری و عدم اشتغال فارغ ‌التحصیلان دانشگاهی را به شرح ذیل بیان می‌کند :

1. عدم تناسب بین رشد فارغ التحصیلان دانشگاهی با رشد ایجاد فرصتهای شغلی.

2. پایین بودن رشد فرصتهای شغلی مناسب و برخوردار از قابلیتهای لازم برای بكارگیری دانش آموختگان دانشگاهی.

3. عدم تناسب بین آموخته‌های علمی دانش آموختگان در دانشگاهها و مهارتهای ادراكی و تجربی مورد نیاز فعالیتهای اقتصادی.

4. عدم برخورداری نظام آموزش عالی از یك سیستم فراگیر توسعه فرهنگ كارآفرینی در میان دانش آموختگان دانشگاهی. (حداقل تا سال 80)

5. عدم آشنایی مقامات و مسئولین ارشد مراكز دانشگاهی با اهمیت توسعه روحیه و گسترش صفات كارآفرینی در میان دانش اموختگان دانشگاهی.

6. پایین بودن سطح مهارتهای علمی دانش آموختگان دانشگاهی.

میانگین نرخ بیكاری در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی در حال حاضر 20 درصد می‌باشد.

7. فقدان مراكز مهم پرورش كارآفرینان از میان دانش آموختگان دانشگاهی تا قبل از سال 80 در كشور.

8. عدم حمایت كافی از مراكز كارآفرینی دانشگاهی در كشور لازم به توضیح می‌باشد كه:

الف) در برزیل از هر 20 نفر شروع كننده كسب وكار كارآفرینی، یك نفر فارغ التحصیل دانشگاهی می‌باشد كه در مراكز كارآفرینی دانشگاههای این كشور دوره‌های ویژه و مشاوره های لازم را برای شروع كسب و كار دریافت كرده است.

ب) در هندوستان در تمام دانشگاههای دولتی این كشور بالغ بر 2950 مركز توسعه كار آفرینی و مراكز رشد فعالیتهای كارآفرینی وجود دارد.

ج) در آمریكا از هر 10 شروع كننده فعالیتهای اقتصادی با استفاده از فن‌آوری پیشرفته، 1 نفر دانش آموخته دانشگاهی دارد كه در مراكز كارآفرینی دانشگاه آموزشها و مهارتهای لازم را فراگرفته است.

د) در مالزی وزارت كارآفرینی و جوانان مسئولیت ارشد هدایت و تامین تجهیزات نرم‌افزاری و سخت افزاری مراكز توسعه كارآفرینی در مراكز علمی را بعهده دارد.

9. عدم حمایت سیاستها و قوانین خاص حمایت از دانش آموختگان دانشگاهی در مسایل مالی، سرمایه‌گذاری، فنی،‌تكنولوژیكی و امور مشاوره‌ای كه قصد راه‌اندازی فعالیتهای اقتصادی را دارند.

 

 

 

 

تب کارآفرینی :

خوشبختانه چند سالی است که تب کارآفرینی همچون تب واقعی که علامت دفاع و واکنش طبیعی نسبت به ورود یک میکروب خارجی است به عنوان علامت دفاع و درمان بیکاری و اشتغالزایی در چهره دولتمردان و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی به خوبی و وضوح مشهود است . اگرچه فرصت طلبان و رانت خواران اقتصادی نیز خود را با تب مصنوعی به این چهره نمایان ساخته اند و سیلی های زیادی به تب داران واقعی نظام و کارآفرینان اقتصادی و اجتماعی جامعه زده اند، اما در مجموع طرح موضوع کارآفرینی در دولت و مجلس امری مبارک و خیر است . در چنین شرایطی چنانچه صاحبنظران کارآفرینی کشور احساس مسئولیت نکنند و با یک همت گروهی، جایگاه، رسالت و مفهوم حقیقی کارآفرینی را تبیین و معرفی ننمایند و از آن حفاظت و صیانت نکنند ممکن است همچون بسیاری از امور ضروری و مفید دیگر به انحراف، باد فراموشی و نهایتا به نابودی کشیده شود. کارآفرینی اگرچه یک شغل نیست و ترویج فرهنگ آن در جامعه، ابتدا موجب افزایش بیکاری می‌شود، اما موتور توسعه است و بیکاری های پنهان را نه تنها آشکار و درمان می‌کند،بلکه باعث پیشگیری از آن نیز می‌شود .در اینجا این سوال مطرح می گردد که اگر کارآفرینی یک شغل نیست و نتیجه کار او نیز ممکن است بیکاری را افزایش دهد، پس کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست ؟ چرا آنها را موتور توسعه اقتصادی نامیده اند ؟ آیا کارآفرینی انواع مختلفی دارد؟ آیا ویژگی های روان شناختی و جمعیت شناختی کارآفرینان اقتصادی، سیاسی،اجتماعی با هم تفاوت دارند؟ و . . . در ادامه به این سئوالات پاسخ داده خواهد شد.

 

کارآفرینی چیست ؟

واژه کارآفرینی در زبان فارسی واژه‌ای نو است که معنای لغوی آن، شنونده یا خواننده ناآشنا به مفهوم اصلی آن (که ترجمه واژه انگلیسی Entrepreneurship است) را به اشتباه می‌اندازد. این واژه اغلب در اذهان، مفهوم اشتغال‌زایی و ارتباط مستقیم و ذاتی با کار (آن هم از نوع فیزیکی آن) را تداعی می‌کند، متاسفانه عده ای در کشور، کارآفرینی را به عنوان یک شغل معرفی می کنند و آنها را در کنار کارگر، مدیر، مهندس، پزشک، خلبان، وکیل، جوشکار و.... قرار می دهند و عده ای دیگر آن را شغل آفرینی می دانند، عده ای دیگر کارآفرین را کسی می دانند که فقط بتواند کارگاه یا کارخانه یا شرکتی را تاسیس،راه اندازی و مدیریت نماید و ریسک آن را متقبل شود. عده‌ای دیگر فقط صاحبان کسب و کارهای کوچک و نوآور را کارآفرین می دانند و عده ای شالوده کار را در عصر صنعت " استخدام " و در عصر فرا صنعتی " کارآفرینی " معرفی می کنند، عده ای دیگر کارآفرینی را مترادف با شغل آزاد و کارآفرین را به معنی کارفرما و سرمایه دار تلقی می کنند . در حالی که کارآفرینی به معنی حقیقی و علمی خود، تعاریف مختلف و متنوعی دارد. در تعاریف صاحب نظران و دانشمندان تفاوت آشکاری بین کارآفرین، سرمایه گذار، مدیر و ... وجود دارد. او حتی مخترع، عالم و هنرمند نیست ولی توان بهره برداری مناسب از علم و تخصص و هنر دیگران را دارد و این از استعداد های مهم کارآفرینان است : یعنی شناسایی راه حل ها، بدست آوردن آنها و تبدیل آنها به فرآورده های موفق بازرگانی.

می توان گفت نخستین گام برای شناخت و درک هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریف واضح و روشن از آن می‌باشد . کارآفرینی یکی از مفاهیم مطرح در حوزه علوم انسانی است و از آنجا که مفاهیم علوم انسانی همانند مفاهیم علوم تجربی قطعی و واحد نیست، ارائه یک تعریف مشخص برای واژه های آن که مورد تائید همگان باشد، کاری بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است . اغراق نیست اگر بگوییم که به تعداد صاحبنظران این حوزه، برای کارآفرینی تعریف وجود دارد (احمدپور، 1378). وجود تفاوت ها و مغایرتها در تعریف كارآفرینی، از یك سو نشان دهنده گستردگی و اهمیت آن است كه می­تواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرارگیرد، از سوی دیگر بیانگر پویایی موضوع است كه زمینه ارائه مدل ها و تئوریها و نظرات متفاوت را فراهم آورده است.(شاکر،1996)

 

روند تکاملی مفهوم کارآفرینی و ارائه تعاریف گوناگون از مفهوم کارآفرینی :

برای درک هر چه بهتر مفهوم کارآفرینی در این بخش به مرور سیر تکاملی مفهوم کارآفرینی و ارائه تعاریف گوناگون از مفهوم کارآفرینی از دید صاحبنظران مختلف می‌پردازیم :

خاستگاه واژه کارآفرینی کشور فرانسه است. این واژه، از واژه فرانسوی Entreprendre که به معنای متعهد شدن است، گرفته شده است. در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که ماموریتهای نظامی را هدایت می کردند، کارآفرین می‌خواندند . از حدود سال 1700 میلادی به بعد فرانسویان این واژه را برای پیمانکاران دولت که مسئول ساخت جاده، پل، بندر و ... بودند به کار بردند. این واژه در ادبیات فارسی ابتدا به معنای کارفرما و سپس کارآفرین ترجمه شد. البته این ترجمه، جامع، مانع و مفید معنای دقیق واژه نیست. در واقع اگر این واژه " ارزش آفرین " ترجمه می شد، به نظر رساتر بود. گرچه معنای واژه ای " ارزش " در ادبیات اقتصادی غرب با معنای آن در ادبیات دینی ما متفاوت است ( احمدپور،1383 ). در اوایل قرن هجدهم، برنارد دو بلیدور اقتصاددان فرانسوی تعریف فراگیرتری را ارائه نمود که عبارت است از : خریداری نیروی کار و مواد اولیه به بهایی نامعین و به فروش رساندن محصولات به بهایی طبق قرارداد . ریچارد کانتیلون در تعریف کارآفرین می آورد : فردی است که ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولاتی قابل عرضه به بازار ارائه می‌کند . جان تامپسون می‌گوید : فرایندی که در آن بتوان با استفاده از خلاقیت، عنصر جدیدی را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری دیگر عوامل، به وجود آورد، را کارآفرینی گویند. کارآفرینی فقط فردی نیست، سازمانی هم می‌تواند باشد. (جان تامپسون،2000) به عقیده آرتورکول کارآفرینی عبارت است از فعالیت هدفمند که شامل یک سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای ایجاد، توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است. از دیگر سو «روبرت نشتات» فرهنگ کارآفرینی را قبول مخاطره، تعقیب فرصتها، ارضای نیازها از طریق نوآوری و تأسیس یک کسب ‌و ‌کار می‌داند.جان باتیست سیمی گوید : كارآفرین فردی است كه مسئولیت تولید و توزیع فعالیت اقتصادی خود را بر عهده می گیرد و كارآفرینی یعنی ارتقاء بازده منابع از سطحی به سطحی بالاتر . طبق نظر شومپیتر(که از سال 1925 تا سال 1932 استاد اقتصاد دانشگاه بُن بود و از سال 1932 تا سال1950 در دانشگاه‌هاروارد تدریس می کرد) کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش وی عبارت است از نو آوری یا ایجاد ترکیب های تازه مواد. استدلال ژوزف شومپیتر این بود که نوآوری در نتیجة کارآفرینی به وجود می آید و به فردی نیاز دارد که ویژگیهای غیرعادی داشته باشد، درصدد بنانهادن یک قلمرو خصوصی باشد، برای رفع موانع، انگیزه داشته باشد و از ایجاد مهارت و به کاربستن آن در جهت کارآفرین شدن، لذت برده و خشنود شود. شومپیتر استدلال می‌کند که کارآفرینان، ساز و کارهای ایجاد و توزیع ثروت در نظام سرمایه داری هستند. او این فرآیند را ”تخریب خلاق“ می نامد، چرا که کارآفرینان ثروت جدید را از طریق تخریب ساختارهای موجود بازار ایجاد می کنند. آنها مدیران مالک شرکت های جدید و مستقلی هستند که نوآوریها را وارد بازارهای موجود می کنند . چنانچه نوآوری های آنها تقاضا را افزایش دهد و ثروت جدید ایجاد کند، بازارهای موجود را از بین می برد. هنگامیکه این گروه جدید از سهامداران، کارگران و عرضه کنندگان افزایش درآمدها را تجربه می کنند و گروه های قدیمی تر شاهد کاهش درآمد خود می شوند، کارآفرینان ثروت را توزیع می‌کنند و به محض اینکه شرکت های کارآفرین، بزرگ و ثروتمند می شوند، به طعمه ای برای کارآفرینان جدید تبدیل می شوند(احمدپور،1378). استیونسون و همکارانش معتقدند که کارآفرینی عبارت است از فرایندی که فرصت ها بوسیله افراد (یا برای خودشان یا برای سازمانی که در آن کار می کنند)، بدون توجه به منابعی که در اختیار دارند تعقیب می شوند(هارلی،1999). تیمونز1999))کارآفرینی را توانایی خلق و ساخت چیزی ارزشمند از هیچ چیز می داند . این مفهوم یعنی شروع انجام دستیابی و ایجاد یک شرکت یا سازمان ( مقیمی، 1383). «پیتر دراکر» معتقد است کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه شروع می نماید. کارآفرین ارزش ها را تغییر می دهد و ماهیت آن ها را دچار تحول می نماید. همچنین مخاطره پذیر است و به درستی تصمیم می گیری می نماید. برای فعالیت خود به سرمایه نیز دارد ولی هیچگاه سرمایه گذار نیست، کارآفرینی همواره به دنبال تغییر است وبه آن پاسخ می دهد و فرصت ها را شناسایی می‌کند وکارآفرینی به عقیدهُ دراکر همانا به کار بردن مفاهیم و فنون مدیریتی، استانداردسازی محصول، بکار گیری ابزار ها وفرایند ها و طراحی و بنا نهادن کار بر پایه آموزش و تحلیل کار انجام شده است. او کارآفرینی را یک رفتار می انگارد نه یک صفت خاص در شخصیت افراد.

از نظر اقتصاددانان کارآفرین کسی است که ارزش افزوده ایجاد نماید. یعنی اینکه با زمان و انرژی لازم، سرمایه ها را به گونه ای به کار گیرد که ارزش آنها و یا محصولات بدست آمده، نسبت به حالت اولیه اش افزایش یابد. «رابرت هیسریچ» فرایند کارآفرینی را خلق چیزی نو می داند که توام با صرف و وقت و تلاش بسیار و پذیرش خطرات مالی، روحی و اجتماعی برای به دست آوردن منابع مالی، رضایت شخصی و استقلال است، که نتیجه این فرایند از فعالیت های منظمی حاصل می‌شود که خلاقیت و نوآوری را به نیاز مندی‌ها و فرصت‌های بازار پیوند می دهد. یا به عبارتی فرایند کارآفرینی تنها خلق محصول یا خدمتی جدید نیست بلکه خلق محصول جدیدی است که متناسب با نیاز های بازار وتقاضای موجود باشد و بتوان آن را به جامعه ارائه نمود(سعیدی کیا، مهدی،1382). فرد كارآفرین كسی است كه توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت های كسب و كار دارد و می‌تواند منابع لازم را جمع آوری كرده و از آنها بهره برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی كند (مردیث،1371). «مک کله لند» تعریف گسترده‌تری از کار آفرینی بیان می‌کند و فرایند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه بلکه یک شیوه زندگی تعبیر می نماید به طوری که خلاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی، مخاطره پذیری، آینده نگری، ارزش آفرینی، آرمان گرایی، فرصت گرایی، نیاز به پیشرفت، مثبت اندیشی، زیر بنا و اساس زندگی کارآفرینانه می‌باشد، در این زندگی شکست مفهومی ندارد به جز این که پله ای برای بالا رفتن، موقعیتی برای آموختن، تصور ناقصی از واقعیت، ابهامی که در هدف وجود دارد، واقعه ای که هنوز فواید آن تبدیل به سود نشده است، دراین زندگی پول انگیزه ی اصلی و اولیه فعالیت های اقتصادی نیست بلکه معیاری برای سنجش میزان موفقیت فرد محسوب می‌شود. در زندگی کارآفرینانه هدف اصلی از کار و فعالیت ارضاء حس کنجکاوی، تحقق بخشیدن به آرمان ها، آزاد سازی انرژی های ذهنی و تبدیل آنها به ایده های عملی و نهاتاًٌ خلق ارزش است و همه چیز تحت الشاع آرمان شخصی قرار می گیرد (صمدآقایی، 1380). در مجموع می توان گفت کارآفرینی که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید می‌شود. کارآفرینی عبارت است ازفرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصت ها (احمد پور،1387). و به عبارت دیگر فرایند کارآفرینی، فرایندی است که فرد کارآفرین با ایده های نو و خلق و شناسایی فرصت های جدید به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی و یا بهبود ساختار تولید، که توام به پذیرش مخاطرات مالی، روانی و اجتماعی و دریافت منابع مالی، رضایتمندی شخصی و استقلال می‌باشد، مبادرت می ورزد. (سعیدی کیا، مهدی، 1382)

 

 

 

 

منابع و مآخذ:

1. سالازار، ( 1383). مقدمه اي بر کارآفريني ترجمه سيامک نطاق سازمان ملي بهره وري ايران چاپ اول
2. دهقانپور فراشاه، علي( 1381). «کارآفريني و کارآفرينان، تعاريف و ويژگيها»، فصلنامه صنايع شماره 33

3. عابدي، رحيم (1381) .« مروري بر مکاتب فکري کارآفريني»، مجله علوم انساني و اجتماعي دانشگاه سيستان و بلوچستان ويژنامه اقتصاد و مديريت :172-155.

4. احمد پوردارياني، محمود،1378، «كارآفريني (نظريات،تعاريف،الگوها)» تهران، انتشارات پرديس
5. فیض، داود و صفائی، میلاد،1386، طراحي الگوي مفهومي استفاده از ظرفيتهاي خوابگاههاي دانشجويي در توسعه کارآفريني دانشگاهي، مجموعه مقالات همايش ملي آموزش عالي و کارآفريني، انتشارات دانشگاه سمنان
6. احمدپور دارياني، محمود، 1383، کارآفريني يک دقيقه اي : در هزار نکته کارآفرينانه، انتشارات محراب قلم
7. مقيمي، سيد محمد، 1383، کارآفريني در نهادهاي جامعه مدني، انتشارات دانشگاه تهران.
8. سعيدي کيا، مهدي، ( 1382 )، آشنايي با کارآفريني، نشر سپاس، تهران .

9. مرديث، جفري و ديگران ، كار آفريني، انتشارات دفتر بين المللي كار، مترجم : محمد صادق بني ئيان، مؤسسه كار و تامين اجتماعي، تهران، 1371،ص1.

10. صمد آقايي، جليل، تکنيک هاي خلاقيت فردي و گروهي، مديريت دولتي، چاپ اول، 1380

11. Shan. S .Locke ،E & Collin ،C.(2003) “ Entrepreneurial motivation .Human resource management Review ” Vol،13 pp 257-279
12. Ussman ،Anna-Maria (1998) “University and Entrepreneurship Development International ” Conference Budapest Hungary .JULY p 13-15
13. Shaker ،zahra(1996):» Ownership and Corporate Entrepreneurship« The academy of Management، December،vol ،39
14. Hurley Amy ، "incorporating feminist theories in to sociological theories of entrepreneurship" ، women in management review ، vol.14 ، N2 1999.

 

 



[1] . شامل دانشگاه‌های دولتی، غیردولتی (مانند دانشگاه آزاد اسلامی) و غیرانتفاعی در کشور

[2] . شامل دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی غیردولتی و دانشگاه‌های امام رضا(ع)، امام صادق (ع)، علوم و فنون مازندران، مذاهب اسلامی، مفید و علوم اسلامی رضوی 


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:21 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مفاهيم و كليات كارآفريني

مفاهيم و كليات كارآفريني

مقدمه
نخستين گام جهت شناخت و تبيين درست هر مفهوم يا پديده، ارائه تعريف روشني از آن است. كارآفريني مانند ساير واژه‌هاي مطرح در علوم انساني هنگامي قابل تحليل و تبيين است كه بتوان تعاريف روشن و مشخصي از آن ارائه كرد. در مورد كارآفريني تعريف واحدي وجود ندارد و از ابتداي طرح آن در محافل علمي، تعاريف متفاوتي از ديدگاه‌هاي گوناگون براي آن بيان گرديده است. اكنون در عرصه جهاني افراد خلاق، نو‌‌آور و مبتكر به عنوان كار‌آفرينان منشاء تحولات بزرگي در زمينه‌هاي توليدي و خدماتي شده‌اند كه از ‌آنها به عنوان قهرمانان ملي ياد مي‌شود. طي سال‌هاي 1960 – 1980  در هندوستان، تنها 500 مؤ‌سسه كارآفريني شروع به كار كرده‌اند، و حتي شركت‌هاي بزرگ جهاني براي حل مشكلات خود به كارآفرينان روي آورده‌اند. در واقع چرخ‌هاي توسعه اقتصادي همواره با توسعه كارآفريني به حركت در مي‌آيند. در ايالات متحده هر سال بيش از يك ميليون فعاليت تجاري جديد شروع به كار مي‌كند. اين در حالي است كه در ايران حتي يك مؤ‌سسه كارآفريني در دهه‌هاي اخير نداشته‌ايم. از سوي ديگر تغيير فراگير روش‌ها و نگرش‌ها طي دو دهه اخير، توجه بسياري را به آموزش و پرورش و نيز جذب و به كارگيري مديران كارآفرين سوق داده ‌است. بنابراين از ابتداي دهه 60 توجه بيشتري به كارآفرينان مبذول شد. توجه به كارآفريني و ايجاد و توسعه آن عليرغم وجود بعضي انگيزه‌هاي مشخص گام مثبتي در جهت ايجاد فضاي مناسب جهت توسعه، افزايش منابع ملي، كاهش نرخ بيكاري، تعادل ساختاري و توسعه در شهرها و روستاها خواهد بود.
كارآفرين
واژه كارآفرين از كلمهEntrepreneur (به معناي متعهد شدن) مشتق شده كه در اصل از زبان فرانسه به ديگر زبان‌ها راه يافته ‌است. انگليسي‌ها سه اصطلاح با نام‌هاي ماجراجو، متعهد و كارفرما را در مورد كارآفرين به كار مي‌بردند. از نظر آنها،كارآفرين كسي است كه متعهد مي‌شودمخاطره‌هاي يك فعاليت اقتصادي راسازماندهي،اداره وتقبل كند.
در واقع كارآفرين كسي است كه نوآوري خاص داشته باشد. اين نوآوري مي‌تواند در ارائه يك محصول جديد، ارائه يك خدمت جديد، در طراحي يك فرآيند نوين و يا نوآوري در رضايت مشتري و... باشد.
كارآفرينان در واقع به تغيير به عنوان مقوله تعيين كننده مي‌نگرند، آنها ارزش‌ها را تغيير مي‌دهند و ماهيت آنها را دچار تحول مي‌كنند. آنان براي تحقق اين ايده، قدرت ريسك‌پذيري خود را به كار مي‌گيرند. به درستي تصميم‌گيري مي‌كنند و از اين رو هر كس به درستي اتخاذ تصميم نمايد به نوعي كارآفرين تلقي مي‌شود.
از نظر «شوميتر» كارآفرين نيروي محركه و موتور توسعه اقتصادي است. وي مشخصه كارآفرين را نوآوري مي‌داند. همچنين «جفري تيمونز» معتقد است كه كارآفرين فردي است كه باعث خلق بينشي ارزشمند از هيچ مي‌شود.
كارآفريني
فرآيندي كه بتواند با استفاده از خلاقيت، چيز نويي را همراه با ارزش جديد با استفاده از زمان، منابع، ريسك و به كارگيري همراهان بوجود آورد كارآفريني گويند. كارآفريني فقط فردي نيست. سازماني هم مي‌تواند باشد حتي شركت‌هاي بزرگ اعم از دولتي و خصوصي هم مي‌توانند به كارآفريني دست زنند. امروزه حتي صحبت از دولت كارآفرين به ميان آمده است.
به عقيده «ارتوركول» كارآفريني عبارت است از فعاليت هدفمند كه شامل يك سري تصميمات منسجم فرد يا گروهي از افراد براي ايجاد، توسعه يا حفظ واحد اقتصادي است. «روبرت نشتات» كارآفريني را قبول مخاطره، تعقيب فرصت‌ها، ارضاي نيازها از طريق نوآوري و تأسيس يك كسب ‌و ‌كار مي‌داند. از نظر «پيتر دراكر» كارآفريني يك رفتار مي‌باشد و در واقع بكاربردن مفاهيم و تكنيك‌هاي مديريتي، استانداردسازي محصول، بنا نهادن كار بر پايه آموزش مي‌باشد.
عوامل كليدي كارآفريني
شش عامل كليدي در مورد كارآفريني وجود دارد كه عبارتند از:
1_شناخت هدف 2_داشتن افق فعالیت 3_بكارگيري خلاقيت‌هاي ذهني 4_جامعه‌گرا و جامعه‌پذير بودن5_داشتن شهامت، ابتكار، اميدواری و ريسك‌پذير بودن 6_واقع‌بينانه برخورد كردن با تفاوت بين خلاقيت‌ها و فرصت‌ها
ويژگي‌هاي كارآفرينان  
تا به حال ويژگي زيادي در خصوص كارآفرينان بيان شده است. همه كارآفرينان در صفات فردي يكسان نيستند اما ويژگي‌هاي عمومي در آنها وجود دارد كه عبارتند از:
خلاقيت و نوآوري;هدف‌گرايي;ريسك‌پذيري ; فرصت‌گرايي و فرصت‌شناسي;آينده‌نگري و دورانديشي ; انعطاف‌پذيري  ;اهل كار و عمل;اعتماد به نفس و خودباوري;واقع‌بيني
مزايا و منافع كارآفريني
    كارآفريني عامل ترغيب و تشويق سرمايه گذاري است.
    كارآفريني عامل تحريك و تشويق حس رقابت است.
    كارآفريني عامل تغيير و نوآوري است.
    كارآفريني باعث ايجاد اشتغال مي‌شود.
    كارآفريني كيفيت زندگي را بهبود مي‌بخشد.
    كارآفريني موجب توزيع مناسب درآمد مي‌شود.
بنابر منافع مذكور، امروزه در تمام سرمايه‌گذاري‌هاي دنيا سعي بر اين است كه مغزهاي متفكر صنعتي را شناسايي و جذب كنند به دليل اينكه دنياي امروز، جهان علم و تكنولوژي است و ارزش اصلي توليد در مغز انسان‌ها نهفته است.
نقش كارآفريني در اشتغال
زماني كه كارآفرينان يك شغل جديد را شروع مي‌كنند بالطبع حداقل به يك يا چند نيروي استخدامي نياز دارند تا كارهاي خود را سامان بخشند. كارآفرينان به علت قابليت اشتغال‌زايي كه دارند، به كاهش نرخ بيكاري كه از اهداف كلان اقتصادي، اجتماعي، دولت‌ها است كمك مي‌كنند. بنابراين، كارآفريني مي‌تواند زمينه‌ساز اشتغال نيروي كار باشد و نو‌آوري كه در يك فعاليت اقتصادي توسط خود فرد ايجاد مي‌شود منجر به ايجاد اشتغال در جامعه مي‌شود. بر اساس آخرين نظرسنجي كه تحت عنوان فرهنگ كار و نگاه ايرانيان در آن انجام شده است فقط 42 درصد از جمعيت ايران خواهان شغل‌هاي ثابت اداري و يا در چارچوب شغل‌هاي وظيفه‌گرايي هستند. اين در حالي است كه در سال2000 بيش از62 درصد از جمعيت دنيا اظهار داشتند كه مي‌خواهند داراي شغل مستقل (فعاليت خوداشتغالي) باشند، 34 درصد از كل جمعيت بالا آماده پذيرش ريسك به منظور دستيابي به رضايت شغلي متكي بر فعاليت‌هاي فردي تأكيد داشتند. امروزه روحيه كارآفريني به شدت در ميان جمعيت جوان ايران در حال گسترش است. از طرفي با توجه به شرايط اقتصادي، اجتماعي كشور در حال حاضر، توجه به كارآفريني بيش از پيش حائز اهميت شده است. با عنايت به اعمال سياست‌ كاهش تصدي‌گري دولت و همچنين محدوديت‌هاي سرمايه‌گذاري در بخش خصوصي، سوق‌دهي جوانان و زنان جوياي كار به سمت مشاغل كارآفريني و خود‌اشتغالي ضرورت مي‌يابد. مملكتي كه يكي از آغاز كنندگان تمدن بشري بوده احتياج به جواناني دارد كه كانون‌هاي توليد و اشتغال را در جامعه تشكيل دهند.
آموزش كارآفريني
پژوهش‌ها نشان مي‌دهد كه مهمترين عامل مؤثر در حركت كارآفريني از قوه به فعل، بروز روحيه كارآفريني در افراد از طريق آموزش مي‌باشد. سازمان بين‌المللي كار (ILO) به منظور ارتقاء كارآفريني مديران صنايع كوچك، برنامه‌هاي آموزشي و مشاوره‌اي با عنوان SIYB در كشورهاي مختلف بوجود آورده است. اين برنامه‌ها كه عملكرد مؤسسات كوچك اقتصادي را بهبود مي‌بخشد برحسب توانايي مديران صنايع كوچك و نوع فعاليت طراحي شده‌اند. قابل توجه است كه با طي دوره SIYB، 90 درصد شركت‌كنندگان با اصول اوليه كسب و كار آشنا شده‌اند و 50 درصد از كارآفرينان مهارت‌هاي خاص مديريتي را فرا گرفته‌اند. در حال حاضر ILO در 70 كشور دنيا برنامه SIYB را كه هدف آن رشد كارآفريني در صنايع كوچك است به اجرا آورده است.
كارآفريني در ايران
طي يك دهه از اجراي برنامه SIYB توسط ILO در كشورهاي مختلف جهان، بيش از صد هزار كارآفرين تحت آموزش قرار گرفته‌اند. با استفاده از الگوي SIYB و تجارب ارزنده‌اي كه از اجراي آن بدست آمده و با توجه به شرايط اقتصاد ايران، چارچوبي براي تشكيل دوره‌هاي آموزشي كارآفريني در ايران در قالب طرح «ستاد آموزش كارآفريني ايران» (SAKA) طراحي و ارائه شده است. همچنين مؤسسه كار و تأمين اجتماعي با استفاده از منابع بين‌المللي كار (ILO)، طرح آموزش كارآفريني را در سال 1367 ارائه نمود و همزمان با تدوين نظام جديد آموزشي، در سال 1368 «كارآفريني» را به عنوان يكي از دروس رشته كار و دانش پيشنهاد كرد. در طرح آموزش كارآفريني تأكيد شده است كه «آموزش براي ايجاد اشتغال با مزد» ديگر تنها راه حل مقابله با مشكل فزاينده بيكاري نبوده و قلمرو آموزش از فرهنگ «براي ديگران كار كردن» فراتر رفته است.
وزارت كار و امور اجتماعي نيز در راستاي وظايف و اهداف خود، به كارآفريني به عنوان يك راهكار مؤثر در ايجاد اشتغال نگريسته و در اين زمينه اقداماتي به عمل آورده است. از جمله اهم اين اقدامات مي‌توان به برگزاري جشنواره اشتغال و كارآفريني در مهر ماه سال 1383 اشاره كرد. اين جشنواره كه در تاريخ 14 و 15 مهر ماه سال 1383 در مجموعه فرهنگي ورزشي وزارت متبوع با همكاري سازمان همياري اشتغال فارغ‌التحصيلان برگزار شد، اهداف زير را دنبال مي‌كرد:
   شناسايي و معرفي طرح‌ها و تلاش‌گران برگزيده در حوزه اشتغال و كارآفريني
   ترويج و اشاعه فرهنگ كارآفريني به منظور ايجاد اشتغال بيشتر
   فراهم ساختن زمينه مناسب براي رقابت سازنده در اين عرصه.
تجارب چند كشور جهان
اولين كشوري كه ترويج فرهنگ كارآفريني را از سطح دبيرستان شروع كرد ژاپن بود. اولين مؤسسه در توكيو در سال 1956 ميلادي آغاز به كار كرد. در سال 1958 سازمان آموزش و پرورش ژاپن طرحي را براي اشاعه فرهنگ كارآفريني تحت عنوان سربازان فداكار اقتصادي ژاپن، پياده و اجرا كرد. براساس اين طرح از افراد از سطح دبيرستان‌ها به مسئله كارآفريني پرداخته و آموزش ديدند كه در حين تحصيل چگونه كار كنند و به دنبال كسب سود باشند و چگونه كشورشان را از وابستگي صنعتي رهايي دهند. به تدريج مسئله كارآفريني در ژاپن به سطح دانشگاه‌ها هم كشيده شد. اكنون در ژاپن بيش از 250 مؤسسه بزرگ كارآفريني وجود دارد.
بين سال‌هاي 1970 تا 1992 ميلادي بيش از 96 درصد نوآوري صنعتي كه توانست موقعيت ژاپن را در اقتصاد جهاني به يك موقعيت برتر تبديل كند توسط كارآفرينان صورت گرفت. البته ناگفته نماند حمايت‌هاي دولت هم در اين زمينه نقش مهمي داشته است.
در انگلستان، دولت به دانشگاه‌ها جهت آموزش و كارآفريني يارانه‌هايي مي‌پردازد. در هلند، براي پرسنل SMEها آموزش‌هاي حرفه‌اي گذاشته شد به طوري كه در سال 1998، 32 درصد از SMEها درگير آموزش حرفه‌اي بوده‌اند. همچنين در ايتاليا، 855 دوره كسب و كار براي 10000 نفر شركت كننده در بيش از 20 دانشگاه ارائه شده است.
راهكارهاي ترويج كارآفريني
با ضرورت روزافزون نياز به افراد كارآفرين در جامعه ما به ويژه بعد از انقلاب و دوران سازندگي كه با رشد صنعت مواجه هستيم بايد تمامي ارگان‌ها با همكاري هم در اين زمينه قدم بردارند و هر كدام نقشي را بر عهده گيرند و نقش دولت در اين ميان از همه مهمتر است. از جمله:
   تنظيم وتدوين سياست‌هاي بلندمدت وميان مدت درخصوص حمايت ازفعاليت‌هاي كارآفريني وكارآفرينان
   ترويج فرهنگ كارآفريني و معرفي كارآفرينان نمونه از طريق مطبوعات و قدرداني از آنها.
   ساختن فيلم و سريال در مورد زندگي كارآفرينان نمونه و تشويق مردم به كارآفريني توسط صدا و سيما.
   وارد كردن مضامين كارآفريني در كتاب‌هاي درسي بمنظور ايجاد انگيزه كارآفريني را در كودكان
   تبيين شرايط محيطي لازم براي پرورش و رشد استعدادهاي كارآفريني.
    برگزاري سمينار، نشر مقاله و ارائه سخنراني به منظور تغيير دانش و معرفت مديران
    گسترش فرهنگ كارآفريني در بخش دولتي و تعاوني.
    تدوين دوره‌هاي آموزشي بلند مدت در چارچوب دوره‌هاي تحصيلي كارشناسي،‌ كارشناسي ارشد و دكترا در دانشگاه‌ها، ايجاد مراكز آموزشي مديريت در سطح دبيرستان‌ها و مدارس راهنمايي و ابتدايي.
    حمايت‌هاي دولتي و خصوصي جهت فعاليت بيشتر و مطلوب‌تر كارآفرينان.
    ايجاد و گسترش صنايع كوچك به منظور بهره‌برداري از ظرفيت‌هاي خالي اقتصاد كشور.
    اصلاح سياست‌ها و قوانين دست و پاگير دولتي.
    برگزاري جلساتي با حضور كارآفرينان و بيان مشكلات موجود و ارائه شيوه‌هاي مقابله با آن مشكلات.
    معرفي يك روز به عنوان روز كارآفرين به منظور ارزش و اعتبار بخشي به فعالیت آنها.
باعنایت به فعالیتهای انجام شده اميد آن مي‌رود كه فضاي كشور به گونه‌اي فراهم شود كه كارآفرينان بتوانند رشد نمايندکه اين امر مستلزم همكاري نزديك محافل علمي و مؤسسات اجرايي براي شناسايي و پرورش و توسعه استعدادهاي افراد است تا بتوان هر چه بهتر و بيشتر از اين ذخاير گرانبها به نحو احسن استفاده نمود.



 


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:18 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

فرایند حل خلاق مسئله

فرایند حل خلاق مسئله

حل مسئله بخش جدایی ناپذیر زندگی سازمانی است. هر بار که مدیر یا رهبر افراد را در تولید یک محصول یا ارائه یک خدمت راهبری می کند  حل مسئله روی میدهد و تصمیم گیری صورت می گیرد.و هر بار که عضوی  از سازمان به روش جدیدی می اندیشد حل مسئله روی میدهد.

اما اینکه این حل مسئله امر واقعا خلاقی است جای بررسی دارد.برای افراد توسعه مهارت حل مسئله یک ضرورت است نه یک امر تشریفاتی و برای سازمانها نیز توسعه این مهارت در افرادشان یک ضرورت است و نواورترین افراد و سازمانها کسانی هستند که ماندگاری و کامیابی خود را با درجه اطمینان بالایی حفظ کرده اند.

در این بخش به شما نشان خواهیم داد که چگونه حل مسئله به صورت خلاق ار آغاز کنید.یا از فرصاها به صورت خلاقانه استفاده کنید چه در کار و چه در زندگی شخصیتان.

حل خلاق مسئله 
تا چند سال اخیر حل خلاق مسئله را یک امر استدلالی و عقلایی تعریف می کردند و دانشمندان برای تجزیه و تحلیل به عوامل کیفی توجه داشتند . اما اکنون پی بردند که یک یک روش کاملا استدلالی و عقلایی تمام ابعاد حل مسئله را  در بر نمی گیرد و خلاقیت در این فرایند  ضروری است.بنابرای از این فرایند به عنوان فرایند حل خلاق مسئله نام (CPS )نام بردند.
در فرایند حل خلاق مسئله هشت مرحله وجود دارد که عبارتند از تحلیل محیط ،تشخیص مسئله ،شناخت مسئله ،فرضیه سازی ،ارائه راهکارها،انتخاب راهکار،اجرای راهکار و کنترل .این فرایند در نماب رشماره 2-1 نشان داده شده است.

1) تحليل محيط
اگر پيوسته در جست و جوي مسائل نباشيد پس چگونه خواهيد دانست كه آيا اين مسائل وجود دارد يا نه؟
شركت نفت  Royal Dutch/shell ميليون ها دلار سالانه صرف پيگيري مسائل مربوط به رقابت و اقتصاد و كسب اطلاعات درباره مشتريان خود مي كند و اين هزينه صرفاً براي يك نوع سيستم اطلاعاتي، يعني سيستم اطلاعات راهبردي صورت مي گيرد.

2) تشخيص مسئله
پيش از آنكه بتوانيد مسئله اي را حل كنيد يا از فرصتي استفاده كنيد بايد از وجود آن مسئله يا فرصت با خبر شويد.
براي مثال هنگامي كه ميكيوكيتا نو در اوايل دهه 1990 اقدام به تجزيه و تحليل اطلاعات مربوط به هزينه توليد در شركت نمود در نهايت، احساس كرد يك جاي كار خراب است. مشكل اين بود كه پس انداز لازمي را كه مي بايست از بابت اتوماسيون و روباتي كردن كارخانه كه به تازگي آن را تكميل كرده است به دست آورد، به دست نمي آورد

3) شناخت مسئله
تفكر استدلالي و شهودي هر دو در اين مرحله صورت مي گيرد.اما شناسايي يك فرآيند عقلايي و استدلالي است.
سئوالات اصلي مطرح شده در شناخت مسئله:
1- چه اتفاقي افتاد، يا خواهد افتاد؟
2- روي چه كسي تأثير گذاشت يا خواهد گذاشت؟
3- چه زماني اتفاق افتاد يا خواهد افتاد؟
4- چگونه اتفاق افتاد با خواهد افتاد؟
5- چرا اتفاق افتاد يا خواهد افتاد؟
6- چه بايد بكنيم تا موفق باشيم

4) فرضيه سازي
فرضيه سازي درباره وضعيت عوامل آينده در شرايط حل مسئله، امري ضروري است.
براي مثال: وضعيت اقتصاد به هنگامي كه محصولات جديد راه اندازي شود چگونه خواهد بود؟ يا واكنش مديرتان نسبت به پيشنهادتان چه خواهد بود؟
در شركت FRITO-LAY حل خلاق مسئله،رمز موفقيت است.
شركت FRIYO-LAY توليد كننده مواد غذايي سبك مستقر در دالاس كه ساليانه 5/3 ميليارد دلار فروش دارد نخستين بار برنامه حل خلاق مسئله (CPS ) را در سال 1987 آغاز كرد. برنامه CPS در FRITO-LAY در هست مرحله انجام مي شود: 1- يافتن مسئله  2- جمع آوري اطلاعات 3- تعريف مسئله 4- نظريه پردازي براي يافتن راه حل 5- ارزيابي و انتخاب بهترين نظريه ها 6- تدوين يك برنامه عملي 7- قبولاندن نظريه به مديريت ارشد  و 8- عملي كردن راه حل 

5) خلق راه كارهاي گوناگون
خلق راه كارهاي مختلف مستلزم فهرست بندي راه كارهاي شناخته شده و ايجاد راه كارهاي اضافي مي باشد.خلق راه كارهاي مختلف تا حدودي يك امر عقلايي و استدلالي و تا حدودي شهودي و غير استدلالي است. هنگامي كه مهندسان شركت اپل كامپيوتر«نيوتن» را كه يك كامپيوتر دستيار ديجيتالي شخصي بود طراحي كردند صدها قابليت جايگزين را براي اين ماشين ايجاد كردند. در پايانة چندين قابليت اصلي از بين بقيه انتخاب شد.

6) انتخاب از بين راه كارهاي مختلف
هنگامي كه مهندسان هوندا براي اولين بار موتوري را طراحي كردند كه 55 مايل در هر گالن مصرف داشت، راه  كارهاي مختلفي براي انتخاب در اختيار داشتند. تأثير فن آوري جديد بر هزينه توليد، سازگاري با سيستم هاي انتقال نيرو و غيره براي تصميم گيري آنان در انتخاب فن آوري، اهميت پسياري داشت.هر يك از فن آوري هاي ممكن مي بايست به لحاظ تأثير آنها بر اين عوامل، مورد ارزيابي قرار مي گرفت.

7) اجرا
پس از آنكه ديدگاه روشني نسبت به كاري كه مي خواهيد انجام بدهيد پيدا كرده و برنامه اي براي انجام آن داشتيد آنگاه مي توانيد عملاً دست به كار شويد. اجرا مستلزم توچه دايم است. اين امر يعني دقيق شدن در جزئيات و پيش بيني موانع و غلبه بر آنها .

8) کنترل
ارزيابي نتايج آخرين مرحله فرآيند حل خلاق مسئله است كه اغلب ناديده گرفته مي شود. اين مرحله مستقيماً به مرحله تجزيه و تحليل محيط راه پيدا مي كند و چرخه جديدي از حل خلاق مسئله آغاز مي شود.تشخيص  نقايص در اين مرحله حايز اهميت است.
شركت سهامي ايتون، سازنده دنده و سوپاپ موتور، اكسل كاميون، مدار شكن و ديگر قطعات متداول، عمدتاً براي خودروسازيها، داراي 38000 نفر كارگر در 110 كارخانه در سراسر چهان است.كاهش چشمگير هزينه ها چهت افزايش بهره وري از عوامل موفقيت اين شركت است. ايتون دفاتر حساب هاي خود را باز گذاشت تا در تصميم گيري آگاهانه به آنها كمك كنند از طريق برنامه هاي  تسهيم سود، يادداشت ها تقديري كاركنان خود را به تلاش جدي در امر نوآوري فرآيند، ترغيب نموده است.

منبع: کتاب 101 تکنیک حل خلاق مسئله، (راهنمای اندیشه نو برای کسب و کار)
تالیف : جیمز هیگینز ، ترجمه : محمود احمدپور داریانی

 


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:16 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سير تاريخي مفهوم كارآفريني

سير تاريخي مفهوم كارآفريني:

بنا بر مطالب متتشر شده توسط دبیرخانه طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاه‌های کشور، واژه کارآفرینی در طول زمان همراه با تحول شيوه هاي توليد و ارزش هاي اجتماعي دچار دگرگوني و افزايش مفاهيم در برگيرنده شده است. از آنجا كه بررسي اين تحولات و موارد كاربرد اين واژه تا حد زيادي در راستاي توسعه نظريه كارآفريني حركت كرده است, مروري داريم به پنج دوره دگرگوني, در مفهوم كارآفريني.

 

دوره اول:

قرون 15 و 16 ميلادي «صاحبان پروژه هاي بزرگ»

اولين تعاريف كارآفريني در اين دوره ارائه مي شود. اين دوره همزمان با دوره قدرتمندي ملاكين و حكومتهاي فئودالي در اروپا است. كارآفرين كسي است كه مسئوليت اجراي پروژه هاي بزرگ رابر عهده مي گيرد و البته در اين راه مخاطره اي را نمي پذيرد، زيرا عموماً منابع توسط حكومت محلي تامين مي شود و او صرفاً مديريت ميكند. نمونه بارز كارآفرين در اين دوره معماران مسوول ساخت كليسا، قلعه ها و تاسيسات نظامي هستند.

 

دوره دوم:

قرن 17 ميلادي «مخاطره پذيري»

در اين دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتي بعد جديدي به كارآفريني اضافه شد: مخاطره. كانتيلون يكي از اولين محققين اين موضوع، كارآفريني را اينگونه تعريف مي كند: كارآفرين كسي است كه منابع را با قيمت نامشخص مي خرد، روي آن فرايندي انجام مي دهد و آن را به قيمتي نامشخص و تضمين نشده مي فروشد، از اين رو مخاطره پذير است. كارآفرين در اين دوره شامل كساني نظير بازرگانان، صنعتگران و ديگر مالكان خصوصي مي گرديد.

 

دوره سوم:

قرون 18 و 19 ميلادي و اوايل قرن بيستم « تمايز كارآفرينان از ديگر بازيگران صحنه اقتصاد»

در اين دوره ابتدا كارآفرين از تامين كننده سرمايه متمايز مي گردد. يعني كسي كه ً مخاطره ً مي كند باكسي كه سرمايه را تامين مي كند، متفاوت است.

اديسون به عنوان يكي از كارآفرينان اين دوره پايه گذار فن آوري هاي جديد شناخته مي‌شود، ولي او سرمايه مورد نياز فعاليت هاي خود را از طريق اخذ وام از سرمايه گذاران خصوصي تامين مي‌كرد. همچنين دراين دوره ميان كارآفرين و مدير كسب و كار نيز تفاوت گذارده مي‌شود.كسي كه سود حاصل از سرمايه را دريافت مي كند با شخصي كه سود حاصل از توانمندي هاي مديريتي را دريافت مي كند، تفاوت دارد.

 

دوره چهارم:

دهه هاي مياني بيستم ميلادي «نوآوري»

مفهوم نوآوري در اين دوره به يك جزء اصلي تعريف كارآفريني تبديل مي شود. از تعاريف برآمده از اين دوره مي توان موارد زير را نام برد .

كارآفرين فردي نوآور و توسعه دهنده فن آوري هاي به كار گرفته نشده است. كارآفرينان كسب و كاري جديد را شروع مي كنند در حالي كه ديگران برخلاف آنان تغييرات اندكي درمحصولات موجود مي دهند.

مفهوم نوآوري مي تواند شامل همه چيز، از خلق محصولي جديد تا ايجاد يك نظام توزيع نوين يا حتي ايجاد يك ساختار سازماني جديد براي انجام كارها باشد.اضافه شدن اين مفهوم به خاطر افزايش رقابت در بازار محصولات و تلاش در استفاده از نوآوري براي ايجاد مزيت رقابتي در كسب و كارهاي موجود و بقاي آنهاست.

 

دوره پنجم:

دوران معاصر (از 1980 تاكنون) «رويكرد چند جانبه»

در اين دوره همزمان با موج جديد ايجاد كسب و كارهاي كوچك و رشد اقتصادي و شناخته شدن كارآفريني به عنوان تسريع كننده اين ساز و كار، توجه زيادي به اين رشته جلب شد. تا اين زمان كارآفريني فقط از ديدگاه محققان اقتصادي مورد بررسي قرار مي‌گرفت، ولي در اين دوره توجه جامعه شناسان و روانشناسان نيز به اين رشته معطوف گرديد. عمده توجه اين محققين بر شناخت ويژگي هاي كارآفرينان و علل حركت فرد به سوي كارآفريني است.

از تعاريف شناخته شده تر اين دوره مي توان به مورد زير اشاره كرد:

كارآفريني روند پويايي در جهت ابجاد و افزايش سرمايه است، اين كار توسط كسي انجام مي شود كه مخاطره از دست دادن زمان يا فرصت هاي شغلي ديگر را با هدف ايجاد ارزش براي يك محصول يا خدمت مي پذيرد.

امروزه واژه كارآفريني مفاهيم زير را به ذهن متبادر مي سازد:

- نوآوري

- مخاطره پذيري

- ايجادياتجديد ساختار يك واحد اقتصادي، اجتماعي

- رضايت شخصي و استقلال طلبي

كارآفرين ايده اي را يافته و آن را تبديل به فرصتي اقتصادي مي كند. در فضاي كسب و كار، فرصت، فكر نويي است كه قابليت تجاري شدن دارد.آگاهي از محيط، بازار و نيازهاي مشتري و نگرش كارآفرين او را در، يافتن فرصت و پرداختن به آن ياري مي‌دهد. سپس كارآفرين يك طرح تجاري مي نويسد كه در آن مسائلي چون بازار محصول يا خدمت، مسائل حقوقي و قانوني شركت، تامين سرمايه راه اندازي و رشد، سازماندهي و مديريت كسب و كار را بررسي مي نمايد. در واقع كارآفرين مانند يك رهبر اركستر وظيفه دارد كه مهارت ها و توانايي هاي مختلف را در كنار هم جمع نمايد و برنامه‌اي تدوين شده ارائه دهد.همانطور كه صدا بايد دلنشين باشد،طرح نهايي كارآفرين نيز بايد زيبا باشد. دو رويكرد متفاوت به كارآفريني وجود دارد:رويكرد شخصيتي و رويكرد رفتاري.در رويكرد شخصيتي،تمركز بر كارآفرين و شناسايي ويزگيهاي فردي اوست. در واقع اين رويكرد تقدم زماني دارد چرا كه اول كارآفرينان وجود داشتند و بعد كارآفريني به عنوان يك مفهوم مستقل به وجود آمد. در رويكرد رفتاري تكيه بر رفتارهاي كارآفرين در فرآيند راه اندازي يك كسب و كار است.البته قابل ذكر است امروزه كارآفرين تنها يك جزء از فرآيند كارآفريني است. درانتها، شايد بهترين تعريفي كه مي توان ارائه كرد اين است كه كارآفريني عبارت است از فرآيند نوآوري و بهره گيري از فرصت ها،باتلاش و پشتكار بسيار و همراه با پذيرش ريسك هاي مالي، رواني و اجتماعي كه باانگيزه كسب سود مالي،توفيق طلبي، رضايت شخصي و استقلال صورت پذيرد.

 

body> رويكردهايمطالعهكارآفريني


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:14 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

رويكردهايمطالعهكارآفريني

رويكردهايمطالعهكارآفريني

در سير تبيين مفهوم كارآفريني، ويژگي ها، كاركردها و فعاليت هاي متنوعي به فرد كارآفرين نسبت داده مي شوند. بنابراين ارائه چارچوب و طبقه بندي تعاريف مي تواند تا حدودي از ابهام هاي موجود بكاهد. كارآفريني در بطن تئوري هاي اقتصادي تبلور يافت و از قرن نوزدهم تا دهه 1960  تنها انديشمندان اقتصادي به آن مي‌پرداختند كه بعد از آن همراه با گرايش تحليل هاي اقتصادي به استفاده از شيوه هاي آماري و رياضي، عملاً از تئوري هاي اقتصادي حذف شد. با خارج شدن كارآفريني از نظريه‌هاي اقتصادي و پر رنگ شدن نقش كارآفرينان در توسعه اقتصادي، روانشناسان با هدف ارائه نظريه هايي مبتني بر ويژگي هاي شخصيتي و همچنين با تفاوت قائل شدن بين كارآفرينان با مديران و غيركارآفرينان، به بررسي ويژگي هاي روان شناختي كارآفريني پرداختند. نظريه كارآفريني امروزه به جاي اين كه صرفاً پديده كارآفريني را مستندسازي كند، داراي قابليت هاي تشريح و توصيف رفتار كارآفرين‌ها، پيش بيني شرايطي كه منجر به كارآفريني مي شود و ارائه رهنمودهاي ارزشي براي اقدام درست در يك شرايط معين است. مطالعه كارآفريني حیطه‌ي گسترده‌اي از رشته‌هاي مديريت،اقتصاد، جامعه شناسي و روانشناسي را در بر مي گيرد و داراي اهميت ميان رشته اي است. لذا نظريه كارآفريني را مي توان بر مبناي نگرشي در قالب چهار ديدگاه روانشناختي، فرهنگي -اجتماعي، اقتصادي و شبكه هاي ارتباطي بررسي كرد. در اینجا سه رويكرد كارآفريني مورد توجه قرار مي گيرد، این سه رویکرد با منابع زیر مرتبط هستند :

1. سهم نويسندگان و نظريه پردازان اقتصادي در خصوص نقش كارآفرين در توسعه اقتصادي و كاربرد نظريه اقتصادي .

2. رويكرد ويژگي هاي روانشناختي يا ويژگي هاي شخصيتي كارآفرين .

3. رويكرد فرهنگي-  اجتماعي كه تأثير محيط اجتماعي را مورد توجه قرار مي دهد.

هر رويكرد داراي مزايا و معايب خاص خود هستند؛ با اين حال آنها درك ما را از فرآيند كارآفريني بالا مي برند. (کردنائیج،1386)

 

1. رويكرداقتصادي :

اقتصاددانان نقش كارآفرين را در قرن هاي گذشته شناسايي كرده و مورد بحث قرار داده اند و چندين مكتب فكري براي آن بوجود آورده اند. رويكرد اقتصادي در قالب دو رويكرد قابل بررسي است كه عبارتند از:  اقتصاد كلاسيك و اقتصاد نئوكلاسيك، كه در ادامه به توضيح هر يك پرداخته مي شود.

 

 

1-الف) اقتصادكلاسيك :

اقتصاد كلاسيك به سهم اقتصاد در پيش از اواخر قرن نوزدهم اشاره دارد كه در اغلب موارد به اقتصاد سیاسی معروف شده است. در زمينه اقتصاد كلاسيك چندين مكتب در كشورهاي مختلف قابل شناسايي است:

 

- مكتبآمريكايي :

اين مكتب توسط آماسا واكر (1875-1799) مطرح شد كه نقش كارآفرين را به عنوان ايجادكننده ثروت در نظر مي گرفت . بعدها پسرش فرانسيس اي . واكر (1897–1840) بيان كرد كه كارآفرينان موفق داراي ويژگیهاي آينده نگري، تسهيل كنندگي در سازمان، مجري، پر انرژي و رهبري هستند .او چهار نوع كارآفرين را شناسايي كرد:

1. افراد تيزهوش و پراستعداد - كه آينده نگر، مصمم و راسخ هستند و قادرند تا در افراد ايجاد انگيزه كرده و آنها را هدايت كنند.

2. افراد با استعداد سطح بالا - كه مهارت ذاتي داشته، آگاه، دقيق و مصمم هستند.

3. افرادي كه در كسب و كار نسبتا خوب هستند - به جاي آنكه افرادي باهوش و با استعداد باشند، داراي پشتكار و عزم و اراده ي قوي هستند.

4. افراد بي عرضه،  آنهايي كه حرفه شان را به درستي شناسايي نكرده اند.

به علاوه، او معتقد بود كه سود در ازاي مهارت، توانايي يا استعداد فرد كارآفرين به وي بر مي گردد.

در مقابل، هاولي (1929– 1843) سود را به عنوان پاداشي براي كارآفرين به خاطر تحمل ريسك و به عنوان نتيجه كارش مي ديد . بنابراين مفاهيم ريسك و عدم اطمينان به طور قابل ملاحظه اي مورد توجه قرار گرفته است . به زعم هاولي و پيروانش، تمام تعاملات كسب و كار در شرايط عدم اطمينان صورت مي گيرد .بنابراين افرادي كه درگير تعاملات كسب و كار بوده و ريسك كار را مي پذيرند، همان كارآفرينان هستند.

 

- مكتبانگليسي :

مكتب انگليس به وسيله ي نويسندگاني چون آدام اسميت (790–1723) و ديويد ريكاردو (1823–1772) تجلي پيدا كرد. آنها وظيفه كارآفرين را با سرمايه دار تلفيق كردند. از ديدگاه آنها سود به عنوان پاداشي براي سرمايه ي مخاطره آميز در نظر گرفته مي شد و نه به خاطر پيش بيني آينده و هدايت مناسب كسب و كار .كارآفرينان در كسب و كارهايشان بر اساس تقاضا براي محصولاتشان سرمايه گذاري مي كنند و پاداش مي گيرند.  اين مفهوم بيشتر از نوشته هاي جِرِمي بنتام (1832–1748) گرفته شد و مفهوم كسب و كار آزاد از كنترل (Laissez Faire) را مطرح كرد كه سه عامل كليدي را در خود دارد:

- تمايل  (تمايل به ايجاد ثروت)

- دانش فني (دانش ايجاد ثروت)

- قدرت سرمايه (توانايي ايجاد ثروت)

وي استدلال مي كند كه دولت ها كمتر از طريق قانون اين سه عامل را تحت تأثير قرار داده اند و از رويكرد آزاد از كنترل طرفداري مي كنند.  عليرغم اين كه او موضوع ماهيت كارآفرين را به طور مستقيم مورد تأكيد قرار نداده است، ولي از طريق استنباط بيان كرد كه كارآفرينان براي ايجاد ثروت داراي تمايل، دانش فني و قدرت سرمايه هستند.

 

- مكتبفرانسوی :

همان گونه كه در تمام مباحث مربوط به كارآفريني آمده است، اصطلاح كارآفريني ريشه در فعل فرانسوي Entreprendre (به معنی متعهد شدن) دارد. بنابراين عجيب نيست كه نخستين اقتصادداني كه تصور مي شود نقش كارآفريني را شناسايي كرده باشد، ريچارد كانتيلون (Richard Contillon) باشد . از او مقاله اي در همين مورد پس از مرگش در سال 1755 ميلادي چاپ شد. كانتيلون در آن مقاله بيان كرد كه كارآفرين در كسب و كارها براي به دست آوردن سود تلاش مي كند؛ كارآفرين كسي است كه ريسك كسب و كار را در مواجه با عدم اطمينان مي آزمايد.

كانتيلون، بين سرمايه دار و كارآفرين تمايز قايل بود. از نگاه او، كارآفرين ريسك پذير است كه قادر نيست ريسك هاي درگير در تصميم ها را محاسبه كند .همچنين كارآفرين يك نوآور هم نيست كه انتظار داشته باشد به جاي ايجاد تقاضا، آن را محاسبه كنيد. در نتيجه، اقتصاددانان موفق فرانسوي اين مفهوم را بيشتر توسعه دادند . در بين سال هاي 1730 تا 1792 باوديو (1832–1767) كمك كرد تا تئوري كانتيلون شناسانده شود . او بين كارآفرين و سرمايه دار تمايز قايل بود، اما بر خلاف كانتيلون، ريسك و عدم اطمينان را به عنوان نقطه ثقل كاركرد كارآفرين در نظر نگرفت . بلكه از نگاه سي، كارآفرين مديري بود كه نياز داشت تا تقاضا را برآورد يا پيش بيني كند.  با اين حال او كارآفرين را به عنوان يك عامل تغيير در يك اقتصاد پويا در نظر نگرفت.

البته مکاتب دیگری مثل مکاتب اتریشی و آلمانی هم در رویکرد اقتصاد کلاسیک به کارآفرینی وجود دارد که ما از تشریح آنها صرف نظر می کنیم .

 

1-ب) اقتصادنئوكلاسيك :

همان گونه كه گلنسي و مك كوايد (2000) نشان داده اند، محور اصلي اقتصاد نئوكلاسيك آن است كه اقتصاد مي تواند به صورت سيستمي كه در آن تعادل وجود دارد، به مدل در آيد. اقتصاد نئوكلاسيك با اقتصاد دستوري كه دولت ها تصمیم مي‌گيرند تا منابع را تخصيص بدهد مرتبط نيست بلكه اقتصاد نئوكلاسيك با علوم اقتصادي مبتني بر بازار آزاد يا تركيبي كه عوامل بازار در آن تعيين كننده هستند، در ارتباط است . در اقتصاد نئوكلاسيك اعتقاد بر آن است كه وقتي سيستم در تعادل به سر مي برد گرايش كمي به كارآفريني وجود دارد . در مدل هاي اوليه تعادل، كارآفرين به عنوان مدير يا هماهنگ كننده سه عامل اصلي توليد يعني زمين، نيروي كار و سرمايه در نظر گرفته مي شود.

كارآفرين، مدير فرآيند توليد است كه مسؤول تعيين حداكثر بازده براي سطح تعيين شده ي ترجيحات مصرف كننده مي باشد. با اين حال، در مدل تعادل جزيي كه به وسيله ي مارشال (1924–1842) مطرح شد، بين كسي كه روش هاي جديد را به كار مي گيرد و كسب و كارها را بهبود بخشيده و ريسك پذير است و فردي كه از شكست مي ترسد و دستمزد مديريت خود را مي گيرد، تفاوت وجود دارد.

به نظر مارشال، توسعه كسب و كار به فردي بيش از يك مدير نياز دارد و مستلزم

موارد زير است:

- دانش مبادله

- دانش فني

- توانايي پي شبيني

- توانايي شناسايي فرصتها

- توانايي رهبري

- تمايل به بهبود عملكرد

به علاوه او معتقد است كار مديريت يك شركت سودده شامل دو مؤلفه ي مهم است:  نخست، تلاش ذهني سازماندهي و انديشيدن بر روي روش هاي جديد، و دوم نگراني و ريسك . او سود را نه صرفاً كار مديريت كسب و كار بلكه به عنوان پرداخت براي چنين خدماتي در نظر مي گيرد.  او همچنين معتقد است كه كسب و كارهاي كوچك جديد از طريق فرآيند انتخاب طبيعي بقا يافته و رشد مي كنند.

مفهوم ريسك از طريق كار نايت (1921) كه احتمالاً نخستين اقتصاددان نئوكلاسيك بود، براي شناسايي كار كارآفرينانه خاص در يك سيستم تعادل عمومي به جاي يكي از كارهاي مديريتي، بهبود داده شد . او ميان دو نوع ريسك قابل بيمه و غير قابل بيمه تمايز قائل شده است. كارنايت عدم اطمينان غير قابل بيمه را با تغييرات سريع اقتصادي و توانايي كارآفرينانه به هم مرتبط مي سازد . وي استدلال مي كند كه در شرايط ريسك امكان برآورد احتمال هر رويداد وجود دارد، درحالي كه در شرايط عدم اطمينان اين امكان وجود ندارد . اين تئوري عدم اطمينان به ايجاد مرز بين مدير و كارآفرين كمك مي كند . بر طبق اين تئوري، مديري كارآفرين مي شود كه در كار قضاوتش همراه با خطا باشد و مسؤوليت صحت كارش را بپذيرد. بنابراين وي معتقد است كه كارآفرينان توانايي هدايت ديگران را در شرايط عدم اطمينان دارند، كه اين توانايي مستلزم موارد ذيل است:

- دانش و قضاوت

- آينده نگري

- توانايي سطح بالاي مديريتي

- اعتماد به نفس

بر طبق اين نظريه، درآمد كارآفرينانه در بر گيرنده دو جزء است : دستمزد توانايي فرد و پرداخت تحمل عدم اطمينانش است . بنابراين در هر سازماني ممكن است كارآفريناني يافت شوند و سازمان هاي بزرگ، پر از افراد كارآفرين هستند . نايت معتقد است كه بهترين كارآفرينان از طريق توانايي و رقابت فعال به سطح عالي چنين سازمان هايي مي رسند. به علاوه، او فرض مي كند اگر افراد بتوانند درآمدي بيش از درآمدي كه از طريق استخدام در سازمان به دست مي آورند، كسب كنند، خوداشتغالي را انتخاب خواهند كرد.

از اين رو وقتي كه نرخ دستمزد ها پايين مي آيد، افراد بيشتري به سمت خود اشتغالي مي روند و وقتي نرخ هاي دستم زد بالا برود، افراد كمتر به خوداشتغالي روي می‌آورند.

بر طبق نظر وان ميسس (1972–1881) تمام تصميمات اقتصادي مستلزم ارزيابي‌ و انتخاب گزينه ها و انطباق با عدم اطمينا ن هاي آينده است . او از اين هم فراتر مي رود و معتقد است كه اقدام انسان هم آينده را تحت تأثير قرار مي دهد و هم تحت تأثير آينده قرار مي گيرد. از نظر وان ميسس، كارآفرين تصميم گيرند هاي است كه از طريق چشم انداز آتي خود، آينده را تحت تأثير قرار مي دهد و هم تحت تأثير آينده قرار مي‌گيرد. ميسس به مسأله عدم اطمينان همانند نايت مي نگردد و معتقد است كه قابليت سوددهي پيامد چنين رفتار كارآفرينانه اي است. با اين حال، او به تصميم گيري درباره ي كارهاي نوآورانه صرفاً به عنوان يكي از فعاليت هاي تصميم گيري فرد كارآفرين مي نگرد.

يك انحراف مهم از مدل تعادل عمومي اقتصاد نئوكلاسيك به وسيله شومپيتر (1950–1883) ايجاد شد . بر طبق نظر گلنسي و مك كوايد (2000) شومپيتر كارآفرين را به عنوان كسيكه تركيباتجديديازابزارهايتوليدراايجادمی كند ويكنوآوراست، می بیند .

در تئوري توسعه اقتصادي شومپيتر، نقش كارآفرين تخريب وضع موجود (تعادل عمومی) از طريق نوآوري است . نوآوري ممكن است در شكل هاي مختلف به وجود آيد:

- خلق محصول جديد

- تبديل كيفيت محصول فعلي

- توسعه فرآيند جديد توليد

- ايجاد بازار جديد

- تصرف منبع جديد از عرضه

- ايجاد يك سازمان يا حرفه جديد

بر طبق نظر شومپيتر، كارآفريني منبع تغيير است.  نوآوري فعاليت ها و بازارهاي جديدي را خلق مي كند.  تحت چنين شرايطي، سود، مازاد يا حاشيه اي است كه به واسطه ي عمل نوآورانه اي كه منجر به هزينه هاي پايين تر يا قيم تهاي بالاتر مي شود، به دست مي آيد.  اندازه مازاد مستقيماً با بهره وري فرد كارآفرين ارتباط دارد و سود، پرداخت قيمت خدمات فرد كارآفرين است. سود پاداش ريسك نيست. اگر شومپيتر درست بگويد و كارآفريني تحريك و بر هم زدن حالت تعادل باشد، پس بر طبق اقتصاد نئوكلاسيك، لازم است تا تعادل جديدي ايجاد شود.

گلسني و مك كوايد (2000) پيشنهاد مي كنند كه اين امر از طريق انطباق در تعداد كارآفرينان به دست مي آيد.

 

2. رويكردفرهنگی-اجتماعي :

اين رويكرد كارآفرين را به محيط يا زمينه فرهنگي - اجتماعي مرتبط مي كند و به فرهنگ به عنوان عامل تعيين كننده كارآفريني مي نگرد و براي رشد كارآفريني در يك جامعه تناسب بين سازه هاي ايدئولوژيكي و رفتار اقتصادي را ضروري مي‌داند .اين رويكرد، كارآفرين را به عنوان يك تصميم گيرنده كه درون يك مجموعه فرهنگي- اجتماعي خاص عمل مي كند، مي نگرد . هافستد در مطالعه اي در سال1980  در تبيين تفاوت مدل هاي فرهنگي كشورها، چهار بعد را براي يك فرهنگ ذكر كرده است:

- فاصله قدرت

- فردگرايي در مقابل جمع گرايي

- اجتناب از عدم اطمينان

- مردسالاري

همچنين برنر (Brenner) مي گويد: آن گروه هايي كه موقعيت اجتماعي خود را از دست مي دهند براي كارآفريني برانگيخته مي شوند، بنابراين كارآفريني پاسخ به عدم تحرك اجتماعي است.

رابرت لمب (1952) معتقد به نقش كارآفرين به عنوان تصميم گيرنده است .

وي معتقد است كه كارآفريني يك نوع تصميم گيري اجتماعي است كه توسط نوآوران اقتصادي انجام مي شود. نقش عمده ي كارآفرين اجراي گسترده ي ايجاد جوامع محلي، ملي و بين المللي يا دگرگون ساختن نمادهاي اجتماعي و اقتصادي است. (پالمر، 1987)

ژوزف مك گواير (1962) معتقد است نقش كارآفريني در جوامع مختلف با توجه به تنوع فرهنگي متفاوت است و منابع طبيعي و سرمايه ي نقدي ممكن است يكسان باشد . اما آنچه را كه بايد در درك تفاوت رفتار مورد توجه قرارداد عواملي است همچون:

- عقايد اجتماعي

- هنجارها

- پاداش رفتارها

- آرمان هاي فردي و ملي

- مكاتب ديني

- تعليم و تربيت (پالمر، 1987)

 

3. رويكردویژگیهای شخصیتی :

طبق این رويكرد، ويژگي هاي شخصيتي مشخص و معيني، افراد را مستعد كارآفريني مي كند. بنابراين يكي از مباحثي كه به طور مكرر در مورد آن تحقيق شده جستجو براي تعيين ويژگي هاي روا ن شناختي مشترك كارآفرين ها است .كارآفرين شخصي است، اهل عمل و با انگيزه قوي كه براي دست يافتن به هدف، قبول مخاطره مي كند. تا به حال ويژگي هاي زيادي در خصوص كارآفرينان در تحقيقات مختلف مطرح شده است .در اين رابطه روانشناسان سعي مي كنند، دريابند كه چه چيزي در يك كارآفرين وجود دارد كه اين اعمال از او سر مي زند. به جاي اين كه ما جهان را به كارآفرينان و غير كارآفرينان تقسيم بندي كنيم، بايد توانايي هاي بالقوه اي كه يك فرد را كارآفرين مي سازد، را مورد ملاحظه قرار دهيم.

 

منبع: کردنائیج، اسداله و دیگران، 1386، ابزار سنجش ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان، دفتر نشر آثار علمی دانشگاه تربیت مدرس، چاپ اول

 


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:11 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

رویکرد ویژگی های شخصیتی کارآفرینان

رویکرد ویژگی های شخصیتی کارآفرینان

در سال های اخیر به نقش کارآفرینان در تسهیل توسعه اقتصادی جهانی توجه ویژه ای شده است . برای مثال بر اساس مطالعات انجام شده در برخی از کشورها، 90 درصد رشد استخدام‌ها از بخش کارآفرینانه اقتصادی ناشی شده است . همچنین پژوهشی نشان داده است که بین کارآفرینی و رشد اقتصادی رابطه همبستگی مثبت با شدت 70 درصد وجود دارد.

از این رو اکثر صاحبنظران در مورد اهمیت نقش کارآفرینان در توسعه اقتصادی توافق نظر دارند. تجربه موفق کشورهای صنعتی در توجه به کارآفرینی باعث شد که کشورهای در حال توسعه نظیر مالزی، سنگاپور و کره جنوبی سعی کنند تا با الگو گیری از آنها اقدام به توسعه و ترویج کارآفرینی نمایند . حتی کشورهایی نظیر هندوستان و پاکستان نیز با درک اهمیت این مقوله در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعیشان به کارآفرینی روی آورده اند .

توسعه و ترویج کارآفرینی در یک کشور نیازمند اقدامات همه جانبه و هماهنگی در جنبه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی و حتی فردی است . حمایت های مالی از کارآفرینان، تشویق صنعتگران موفق، حمایت از فعالیت ها و موسسات نوپا، بستر سازی برای تسهیل تعاملات تجاری، اصلاح در قانون تجارت، ثبات قوانین تجاری و بازرگانی، تلاش در حفظ امنیت سرمایه گذاری، تدوین سیستم های آموزشی متناسب با نیازهای کسب و کار، و نظایر اینها، اقداماتی هستند که در این راستا باید انجام پذیرند .

یکی از اقدامات اساسی زمینه ای در این راستا شناسایی افراد کارآفرین و نیز شناسایی کسانی است که ظرفیت های کارآفرینی در آنها وجود دارد. شناسایی این افراد می تواند به سیستم آموزشی کمک کند تا افرادی را برای ورود به موسسات آموزش کارآفرینی انتخاب کند که قابلیتهای بیشتری برای کارآفرین شدن داشته باشند، یا در اعطای مجوزهای قانونی اولویت به افراد کارآفرین داده شود یا هنگام آزمونهای مختلف به ظرفیتهای کارآفرینانه افراد توجه شده و برنامه ریزی ها براساس آنها صورت پذیرد.(کردنائیج،1386)

 

ویژگی‌های کلیدی شخصیتی کارآفرینان:

1.کانون کنترل

کانون کنترل به عنوان یکی از ویژگی های شخصیتی از موضوعات مهم مورد مطالعه در رشته مدیریت سازمانی است که بر بسیاری از جنبه های رفتاری کارکنان و مدیران تاثیر گذار است. به عنوان مثال افراد دارای کانون کنترل بیرونی از ویژگی هایی مانند مسولیت پذیری کم، غیر منطقی بودن در برابر حوادث و علل رویدادها، رضایت شغلی پایین، نرخ غیبت بالا و احساس بیگانگی نسبت به محیط کار، عدم اعتماد به دیگران، انگیزش کم، اعتماد به نفس پایین و نظایر اینها برخوردارند. در صورتی که افراد دارای کانون کنترل درونی از مسولیت پذیری بالا، سلامت و بهداشت روانی بیشتر، تمایل به همکاری با دیگران و اعتماد به آنان، میل به پیشرفت و اعتماد به نفس زیاد تر بهره مندند. به طور کلی کانون کنترل عبارت است از این که شخص چگونه منبع نتایج مثبت یا منفی را به خود یا دیگران نسبت می دهد(محمد هادی،1379).

کانون کنترل به سه قسمت تقسیم می‌شود:

 

1-1.کنترل درونی:

کنترل درونی بدین معنی است که شخص رویداد خاصی را ناشی از رفتار یا ویژگی های نسبتا پایدار خود می داند(اتیکنسون و همکاران،1369). به عبارت دیگر کانون کنترل درونی به این معناست که تقویت و تنبیه های شخصی حامل تلاش ورای کنترل او است(لیبرت و اسپیلبگر،1375)

 

1-2.کنترل بیرونی:

کنترل بیرونی به این معناست که شخص نوعی تقویت مثبت یا منفی را که به دنبال رفتار خاصی آمده، معلول رفتار خود ندانسته، بلکه آن را نتیجه تصادف و اتفاق و شانس تلقی می کند یا آن را به نفوذ افراد قدرتمند نسبت می دهد و با پیش کشیدن عامل محیطی، امکان پیش بینی آن را نفی می کند(اتیکنسون و همکاران،1369). بنابراین اگر مکان کنترل را بر روی یک پیوستار تصور کنیم در یک طرف پیوستار مکان کنترل، درون گرایان قرار می گیرند که معتقدند پیشامدهایی که با آن مواجه می شوند اساساً از اعمال خودشان سرچشمه می گیرد و در انتهای دیگر پیوستار، برون گرایان هستند که معتقدند بیشتر چیزهایی که برایشان اتفاق می افتد نتیجه ای از علل خارجی و فراسوی کنترل مستقیم آنهاست.

کانون کنترل درونی با واقع بینی، شناخت و منطقی بودن همراه است در حالی که کانون کنترل بیرونی احساساتی بودن، عدم شناخت و غیر منطقی بودن در برابر حوادث یا علل رفتارها را به همراه دارد(کریمی،1370).

افراد دارای منبع درونی کنترل معتقدند که روندد مثبت زندگی در نتیجه نقشه ریزی دقیق و کوشش پی گیر خود آنها به دست می آید . در صورتی که افراد دارای منبع کنترل بیرونی بین رفتار خود و رویدادها چگونگی رابطه علت و معلولی را نمی بینند و برای کوشش های خود ارزش قایل نمی شوند. آنها به کنترل زندگی خود به دست خویش در حال و آینده چندان ایمانی ندارند. در مقابل کسانی که معتقد به منبع درونی کنترل هستند بر این باورند که کنترل زندگی خود را شخصاً در دست دارند و برای مهارت ها و توانایی های خود ارزش قائل می شوند( بال، 1373).

 

1-3.کنترل درونی - بیرونی:

هنگامی که فرد از بعد کنترل درونی و از بعد کنترل بیرونی وضعیت متوسط داشته باشد، داری این نوع کانون کنترل است(اتیکنسون و همکاران،1369).

 

2. خلاقیت :

صاحبنظران روانشناسی و مدیریت، هر کدام به نحوی در مورد اندیشیدن خلاق سخن گفته اند. توجیه روانکاوان از اندیشیدن آفریننده، متکی بر جنبه های ناهشیار اندیشیدن است. فروید(1959)، اندیشیدن خلاق را نوعی رویای روز یا خیال بافی می داند که در آن، ذهن فرآیندهای ثانوی را کنار می گذارد و به فرآیندهای ابتدایی (اصلی) رو می‌آورد. همان تفکر دوره کودکی که در آن عروسک بیجان صاحب شخصیت و تمایلات یک آدم واقعی است و تکه چوبی به راحتی یک اسب تلقی می‌شود. اما در مورد بزرگسالان خلاق، حوزه عمل فرایند ابتدایی ذهن به واقعیت محک زده می‌شود.در مکتب رفتار گرایان(برای مثال مدینک،1964،1962) آفرینندگی چیزی جز تکوین تداعی بین محرک ها و پاسخ های دور از هم نیست. بر مبنای نظریه آزمون های تداعی بعید برای اندازه گیری استعداد آفرینندگی تهیه شده است.گاهی هم سعی شده است که رفتار خلاق بر طبق الگوی شرطی شدن ابزاری توجیه شود. به همین اساس فرد خلاق در برابر رفتارهای خلاق با پاداش روبه رو می‌شود و به تدریج اندیشه و نیروی او در مسیر رفتار های خلاق متمرکز می‌شود(براهنی،1366).

ویژگی اساسی این شیوه اندیشیدن آن است که فرد به طور گسترده به محیط توجه کرده ودرباره آن می اندیشد و حذف و سانسور شناختی در افراد خلاق کمتر صورت می گیرد (امید،1358).

جرسیلد (JERSILD) می گوید تصورات،اساس و پایه خلاقیت است و کودک به جای آن که محدود به محسوسات دنیای خود شود با توسعه دامنه تصوراتش دنیایی از شگفتی بر روی او باز خواهد شد.

گلندر (GOLDNER) بر خلاف کسانی که خلاقیت را مترادف تفکر غیر واقعی تلقی کرده اند ان را به عنوان یک سازمان ادراکی،تصوری معتبر معرفی می‌کند.

گیلفود  (GUILFOLD)به دو نوع نفکر همگرا و واگرا اشاره می کند. تفکر همگرا در جهت یک راه حل صحیح که به وسیله وقایع تعیین شده است،هدایت می‌شود ولی تفکر واگرا که مترادف با نفکر خلاق است تفکری است که در جهات مختلف سوق پیدا می‌کند. البته بروز این تفکر خلاق در آدمی می تواند متاثر از عوامل مختلفی باشد.

 

 

2-1. عوامل موثر در خلاقیت

مهمترین عوامل موثر در خلاقیت افراد عبارتد از (امید1358):

 

2-الف. جنسیت: درمورد جنسیت چنین گفته می‌شود که پسرها نسبت به دخترها به ویژه در دوره کودکی خلاقیت بیشتری از خود نشان می دهند. قسمت عمده این اختلاف ناشی از روش های متفاوت تربیتی است که نسبت به آنها اعمال می‌شود و با نشان دادن ابتکار و استعداد بیشتر مورد تشویق والدین و معلمان قرار می گیرند.

 

2-ب. موقعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده: در مورد وضع اقتصادی، اجتماعی بچه هایی که دارای طبقات اجتماعی – اقتصادی بالا هستند به خلاقیت تمایل بیشتری دارند تا یچه های طبقات پایین. در اکثر موارد گروه اول کودکان خود را با روش های دموکرانیک پرورش می دهند، در حالی که گروه دوم روش سخت گیری را اعمال می‌کنند.

 

2-ج. ترتیب تولد فرد: در مورد ترتیب تولد چنین گزارش شده است:بچههایی که بعد از بچه اولمتولد شده اند،معمولا خلاقیت بیشتری نسبت به بچه های اول دارند و این نتیجه این طور توجیه شده است که بچه های اول تحت فشار بیشتری جهت مطابقت با انتظارات والدین قرار می گیرند تا بچه هایی که بعد از او متولد می شوند.

 

2-د. وسعت خانواده: بچه هایی که در خانواده های کوچک پرورش یافته اند اگر از لحاظ سایر عوامل مساوی باشند خلاق تر از بچه هایی هستند که از خانواده های بزرگ هستند.در خانوائه های بزرگ،تعلیم و تربیت اطاعت طلبانه و فقدان اوضاع اقتصادی اجتماعی مطلوب و بیشتر محروم کننده است و با رشد خلاقیت منافات دارد.

 

2-ه. تاثیرات محیطی شهری: با توجه به نتایج به دست آمده ،کودکان شهری درمقایسه با کودکان روستایی تمایل بیشتری به خلاقیت دارند.تربیت اطاعت طلبانه در خانواده های روستایی در مقایسه با محیط شهری محرک های کمتری را برای ایجاد خلاقیت عرضه می دارد.

به منظور بررسی نظریه های بیان شده تحقیقات متعددی از طریق مطالعه وضع زندگی مشاهیر و دانشمندان بزرگ به عنوان افراد خلاق و از طریق مقایسه شرایطی که گروهای تجربی خلاق و غیر خلاق درآن پرورش یافته اند صورت گرفته است از جمله تحقیقی که به وسیله روRoe) 1935) در زمینه خصوصیات افراد خلاق صورت گرفته است.

تصویر رو از افراد خلاق به این شرح است : نخستین کودک یک خانواده طبقه متوسط حرفه ای (قاضی، معلم یا پزشک) است که در کودکی طفلی بیمارگون بوده و شاید یکی از والدین خود را از دست داده است وبهره هوشی بسیار بالا دارد(براهنی،1366).

نتایج تحقیق مک کنیون (Me-kanion) نشان داد که افراد خلاق به طور گروهی از سطح هوش بسیار بالایی برخوردارند،قدرت تخیل قوی دارند،فردگرا  و مستقل وخود پیروند وبه رفتار خود مسلط هستند.

اسپیرینگر و ویزبرگ در تحقیق خود دریافتند مادرانی که به اجبار تمایل بیشتر داشتند و فرزندان خود را موظف به انجام کار می دانستند کمتر دارای فرزندان خلاق بودند.

همچنین تحقیقات گترلز و جکسون(1992) نشان داد که کودکان واگرا از هر نظر مخالف عرف و عادت بودند.این کودکان کمتر از کودکان همگرا مورد قبول هم کلاسان یا معلمان خود بودند(براهنی،1366).

 

3. تحمل ابهام :

قدرت تحمل ابهام عبارت است از پذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی از زندگی، توانایی ادامه حیات با دانش ناقص درباره محیط و تمایل به آغاز فعالیتی مستقل بی آنکه شخص بداند آیا موفق خواهد شد یا خیر. به نظر می رسد که کارآفرینان به مراتب بیش از مدیران شرکت ها قدرت تحمل ابهام را داشته باشند، کارآفرینان بدون اینکه احساس تهدید یا ناراحتی کنند قادرند به طور اثر بخش با شرایط و اطلاعات مبهم، ناقص، غیر قطعی، سازمان نیافته و غیر شفاف روبرو شوند و ضمن رفع ابهامات، آنها را به نفع خود تغییر دهند. در واقع ابهام سبب انگیزش آنها می‌شود (احمدپور ، 1378).

کورتاکو و هاجتس در زمینه تحمل ابهام این گونه مطرح می‌کنندکه کارآفرینان در شروع کار با عدم قطعیت و تغییرات مداوم رو به رو هستند که منجر به ابهام و استرس در تمام جنبه های کارآفرینی می‌شود. کارآفرینان موفق عاشق هیجان هایی مانند ابهام هستند، امنیت شغلی و امثال آن برای آنها مهم نیست.

فرای در این رابطه معتقد است که تحمل ابهام، پذیرش عدم قطعیت به عنوان یک هنجار در زندگی است. یعنی توانایی زندگی با حداقل دانش در مورد محیط. در واقع کار کارآفرینان شروع یک کسب و کار بدون اطمینان لازم در مورد موفقیت یا عدم موفقیت، عکس العمل رقبا، یا منابع مورد نیاز است. حتی بعضی از کارآفرینان تمایل دارند موقعیت های عدم قطعیت را با دانش جزیی تجربه کنند. کارآفرینان از مدیران بنگاه های بزرگ بیشتر تحمل ابهام دارند. در مقابل، مدیران به محیط ساختار یافته با اطلاعات کافی از محیط تمایل دارند. کارآفرینان نیازی به قطعیت ندارند، زیرا آموخته اند که موقعیت محیط مطمئن حاوی تمام جواب لازم نیست. تحمل ابهام امری مفید و ضروری برای کارآفرینان است.

وریسون (1998) در رابطه با تحمل ابهام می گوید : یکی از ویژگی های محیط کارآفرینی ابهام، عدم ثبات و فقدان دانش پایه ای کافی است. برای بسیاری از افراد غیر کارآفرین چنین محیطی غیر قابل پذیرش است.

بودنر (1962) تحمل ابهام را به صورت تمایل به پذیرش موقعیت های مبهم به عنوان منبع تهدید معرفی می کند. افرادی که از نظر تحمل ابهام در سطح پایینی قرار دارند از موقعیت های سازمان نیافته و نامطمئن و سخت دوری می‌کنند. سطح مشخصی از تحمل ابهام برای موفقیت سازمانی مفید است. زیرا حوادث سازمانی اکثر اوقات بدون ساختار و نامطمئن هستند. از این رو، موفقیت سازمانی نیازمند تمایل و توانایی سازگاری با عدم قطعیت است.

این ویژگی با سایر ویژگی های کارآفرین ارتباط دارد. برای مثال، تحمل ابهام با خلاقیت و توانایی تولید ایده های بیشتر از طریق سیال سازی ذهن مرتبط است. یعنی توانایی ایده پردازی و نوآوری نیازمند برخورداری از ویژگی تحمل ابهام است. بر همین اساس نتایج تحقیقات نشان می دهد که افراد دارای تحمل ابهام تحت شرایط یکسان، ریسک بالاتری را می پذیرند. (کردنائیج،1386)

 

4. ریسک پذیری :

خطر پذیری به حالتی گفته می‌شود که فرد برای انجام کاری یا پذیرش مسئولیتی که احتمال شکست در آن وجود دارد، اعلام آمادگی می کند. خطر کردن ممکن است به آگاهی فرد از موضوع بستگی نداشته باشد و حتی فرد از نتایج و پیامدهای احتمالی آن نیز بی اطلاع باشد. ارنستو اشمیت به عنوان یک فرد کارآفرین در مورد خطر پذیری خود می‌گوید : هنگامی که شغلم را به عنوان عضو گروه بُستون رها کردم، برای چهار ماه هیچ درآمدی نداشتم. برای راه اندازی کسب و کار خود باید پول قرض می‌کردم و نیز خانه ام را می فروختم. من آماده بودم که خود را به پرتگاه برسانم ( برنز،2001).

خطر کردن به شخصیت فرد و به نتایج کارهایی که فرد در گذشته یا حال به دست آورده است، بستگی دارد. کارآفرینان اعتدال در خطر پذیری را ترجیح می دهند یعنی موقعیتی را که در آن نه موفقیت حتمی وجود دارد و نه شکست حتمی.

هنگامی که از ریسک بحث می‌شود، باید به تفاوت های بین ریسک مطلق و ریسک متناسب و معتدل توجه کرد. در ریسک مطلق، بر خلاف ریسک معتدل، فرد خطر پذیر هیچ احتمالی برای موفقیت ندارد. اما ریسک معتدل شامل فعالیت هایی هستند که مهارت و کوشش شخص در آن نقش اصلی را ایفا می کند. ممکن است در آن فعالیت ها شانس و اقبال هم نقشی داشته باشد اما تاثیر شانس به واسطه مهارت و تلاش فرد به حداقل می‌رسد و نتیجه کار جزء مسئولیت های شخص محسوب می‌شود. به عبارت دیگر کارآفرینان از خطر استقبال می‌کنند، در صورتی که آن حساب شده باشد. این افراد مسئولیت هایی را که در آن هیچ گونه امکان موفقیتی وجود نداشته باشد، تقبل نمی‌کنند. لزوم پذیرش خطر در این زمینه جرأت است، یعنی افراد با جرأت بیشتر خطر می‌کنند تا افرادی که این خصیصه در آنها پایین است. خطر پذیری ویژگی ذاتی صرف نیست بلکه محیط در پرورش آن نقش اساسی دارد. خطر پذیری از یک طرف به ویژگی‌های شخصیتی افراد از قبیل کانون کنترل درونی، عزت نفس، ابراز وجود و غیره و از طرف دیگر به امکاناتی که محیط در اختیار افراد می گذارد از قبیل تشویق و ترغیب والدین (شیوه  فرزند پروری)، مربیان و مسئولان و حمایت دولت و غیره بستگی دارد.

 

5. نیاز به موفقیت یا توفیق طلبی:

انگیزه موفقیت به عنوان تمایل فرد به کسب هدف براساس مجموعه ای از استاندارها است. توفیق طلبی، بیانگر گرایش همه جانبه به ارزیابی عملکرد خود با توجه به عالی ترین معیارها،تلاش برای موفقیت در عملکرد و برخورداری از لذتی که با موفقیت در عملکردهمراه است(ماسن،1370).

هر چند به طور عمومی از این اصطلاح زیاد استفاده می‌شودولی اغلب آن برای همگان به طور یکسان قابل فهم نیست.مهمترین تعاریفی که از نیاز توفیق طلبی شده است عبارتند از انگیزه ای است که شخص را به فعالیت و انجام دادن کامل یک کار وادار می کند واو بدین وسیله می خواهد در دیگران اثر بگذارد(شعاری نژاد،1364).

همان طور که در تعاریف انگیزش پیشرفت مشاهده می‌شود، تعریف عملیاتی قابل توافق برای این مفهوم دشوار است ودلیل ان نیز ناشی از ماهیت انگیزش پیشرفت است.نخستین خصیصه انگیزه پیشرفت این است که معمولا استاندارد جالبی برای این موقعیت به کار می‌رود و آن ارزیابی عمل بر حسب کیفیت است.

خصیصه دیگر موقعیت پسشرفت این است که نتیجه اغلب مبهم است و آنچه که بیشتر بیان می‌شود این است با حد مشخصی از تلاش در گذشته چه چیزی انجام می شد یا به صورت عادت انجام می‌شود.سرانجام انگیزه پیشرفت اشاره می کند که یک شخص به واسطه تلاش خودش چه می تواند انجام دهد.به طور کلی وقتی انگیزش پیشرفت به کار می رود تمرکز بر این است که چطور شخص به چنین موقعیت هایی پاسخ می دهد. در مجموع برای انگیزش پیشرفت عناصری را در نظر گرفته اند که در ارزیابی ها به همین عناصر امتیاز داده می‌شود.

 

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ

  1. اتكينسون و همكاران، 1369. زمينه روانشناسي.(جلد اول ). ترجمه براهني و همكاران. تهران : انتشارات رشد.
  2. اميد، هما. 1358. "بررسي عوامل مؤثر در شكوفائي خلاقيت ". پايان نامه تحصيلي كارشناسي ارشد دانشگاه تهران.
  3. براهني، محمد تقي. 1366 . آفرينندگي. نشريه دانشكده علوم تربيتي، شماره اول، دوره هفتم، صص 11-19
  4. شعاري نژاد، علي اكبر . ( 1364 ). فرهنگ علوم رفتاري . تهران : انتشارات اميركبير.
  5. كردناييج، اسدالله، شناسايي وتدوين تجربيات يكصد كار آفرين ايراني،پروژه تحقيقاتي، مركز كار آفريني دانشگاه امير كبير، تهران،1380.
  6. كريمي، يوسف، 1370، روانشناسي شخصيت. تهران: دانشگاه پيام نور.
  7. ليبرت، رابرت و اسپيلبگر، ميشل، 1375. شخصيت از ديدگاه رفتاري . ترجمة حسن صبوري مقدم، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوي .
  8. ماسن، هنري پاول . ( 1370 ).رشد و شخصيت كودك . ترجمة: مهشيد ياسايي، تهران: نشر مركز.
  9. محمد هادی، فریبرز، 1379 . بررسی رابطه کانون کنترل مدیران با گرایش آنان به عدم تمرکز در تصمیم گیری در سازمان های آموزش. پایان نامه تحصیلی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران.
    1.  Burns، Paul (2001). Entrepreneurship and Small Business. England: Palgrave.

 

 

 

 

 

 

 


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:9 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

روند تکاملي مفهوم کارآفريني و ارائه تعاريف گوناگون از مفهوم کارآفريني

روند تکاملي مفهوم کارآفريني و ارائه تعاريف گوناگون از مفهوم کارآفريني:

براي درک هر چه بهتر مفهوم کارآفريني در اين بخش به مرور سير تکاملي مفهوم کارآفريني و ارائه تعاريف گوناگون از مفهوم کارآفريني از ديد صاحبنظران مختلف مي‌پردازيم :

خاستگاه واژه کارآفريني کشور فرانسه است. اين واژه، از واژه فرانسوي Entreprendre که به معناي متعهد شدن است، گرفته شده است. در اوايل سده شانزدهم ميلادي کساني را که ماموريتهاي نظامي را هدايت مي کردند، کارآفرين مي‌خواندند . از حدود سال 1700 ميلادي به بعد فرانسويان اين واژه را براي پيمانکاران دولت که مسئول ساخت جاده، پل، بندر و ... بودند به کار بردند. اين واژه در ادبيات فارسي ابتدا به معناي کارفرما و سپس کارآفرين ترجمه شد. البته اين ترجمه، جامع، مانع و مفيد معناي دقيق واژه نيست. در واقع اگر اين واژه " ارزش آفرين " ترجمه مي شد، به نظر رساتر بود. گرچه معناي واژه اي " ارزش " در ادبيات اقتصادي غرب با معناي آن در ادبيات ديني ما متفاوت است (احمدپور،1383). در اوايل قرن هجدهم، برنارد دو بليدور اقتصاددان فرانسوي تعريف فراگيرتري را ارائه نمود که عبارت است از : خريداري نيروي کار و مواد اوليه به بهايي نامعين و به فروش رساندن محصولات به بهايي طبق قرارداد . ريچارد کانتيلون در تعريف کارآفرين مي آورد : فردي است که ابزار توليد را به منظور ادغام آنها براي توليد محصولاتي قابل عرضه به بازار ارائه مي کند . جان تامپسون مي‌گويد : فرايندي که در آن بتوان با استفاده از خلاقيت، عنصر جديدي را همراه با ارزش جديد با استفاده از زمان، منابع، ريسک و به کارگيري ديگر عوامل، به وجود آورد، را کارآفريني گويند. کارآفريني فقط فردي نيست، سازماني هم مي‌تواند باشد. (جان تامپسون،2000) به عقيده آرتورکول کارآفريني عبارت است از فعاليت هدفمند که شامل يک سري تصميمات منسجم فرد يا گروهي از افراد براي ايجاد، توسعه يا حفظ واحد اقتصادي است. از ديگر سو «روبرت نشتات» فرهنگ کارآفريني را قبول مخاطره، تعقيب فرصتها، ارضاي نيازها از طريق نوآوري و تأسيس يک کسب ‌و ‌کار مي‌داند.جان باتيست سيمي گويد : كارآفرين فردي است كه مسئوليت توليد و توزيع فعاليت اقتصادي خود را بر عهده مي گيرد و كارآفريني يعني ارتقاء بازده منابع از سطحي به سطحي بالاتر . طبق نظر شومپيتر(که از سال 1925 تا سال 1932 استاد اقتصاد دانشگاه بُن بود و از سال 1932 تا سال1950 در دانشگاه‌هاروارد تدريس مي کرد) کارآفرين نيروي محرکه اصلي در توسعه اقتصادي است و نقش وي عبارت است از نو آوري يا ايجاد ترکيب هاي تازه مواد. استدلال ژوزف شومپيتر اين بود که نوآوري در نتيجة کارآفريني به وجود مي آيد و به فردي نياز دارد که ويژگيهاي غيرعادي داشته باشد، درصدد بنانهادن يک قلمرو خصوصي باشد، براي رفع موانع، انگيزه داشته باشد و از ايجاد مهارت و به کاربستن آن در جهت کارآفرين شدن، لذت برده و خشنود شود. شومپيتر استدلال مي کند که کارآفرينان، ساز و کارهاي ايجاد و توزيع ثروت در نظام سرمايه داري هستند. او اين فرآيند را ”تخريب خلاق“ مي نامد، چرا که کارآفرينان ثروت جديد را از طريق تخريب ساختارهاي موجود بازار ايجاد مي کنند. آنها مديران مالک شرکت هاي جديد و مستقلي هستند که نوآوريها را وارد بازارهاي موجود مي کنند . چنانچه نوآوري هاي آنها تقاضا را افزايش دهد و ثروت جديد ايجاد کند، بازارهاي موجود را از بين مي برد. هنگاميکه اين گروه جديد از سهامداران، کارگران و عرضه کنندگان افزايش درآمدها را تجربه مي کنند و گروه هاي قديمي تر شاهد کاهش درآمد خود مي شوند، کارآفرينان ثروت را توزيع مي‌کنند و به محض اينکه شرکت هاي کارآفرين، بزرگ و ثروتمند مي شوند، به طعمه اي براي کارآفرينان جديد تبديل مي شوند(احمدپور،1378). استيونسون و همکارانش معتقدند که کارآفريني عبارت است از فرايندي که فرصت ها بوسيله افراد (يا براي خودشان يا براي سازماني که در آن کار مي کنند)، بدون توجه به منابعي که در اختيار دارند تعقيب مي شوند(هارلی،1999). تيمونز1999))کارآفريني را توانايي خلق و ساخت چيزي ارزشمند از هيچ چيز مي داند . اين مفهوم يعني شروع انجام دستيابي و ايجاد يک شرکت يا سازمان ( مقيمي، 1383). «پيتر دراکر» معتقد است کارآفرين کسي است که فعاليت اقتصادي کوچک و جديدي را با سرمايه شروع مي نمايد. کارآفرين ارزش ها را تغيير مي دهد و ماهيت آن ها را دچار تحول مي نمايد. همچنين مخاطره پذير است و به درستي تصميم مي گيري مي نمايد. براي فعاليت خود به سرمايه نيز دارد ولي هيچگاه سرمايه گذار نيست، کارآفريني همواره به دنبال تغيير است وبه آن پاسخ مي دهد و فرصت ها را شناسايي مي کند وکارآفريني به عقيدهُ دراکر همانا به کار بردن مفاهيم و فنون مديريتي، استانداردسازي محصول، بکار گيري ابزار ها وفرايند ها و طراحي و  بنا نهادن کار بر پايه آموزش و تحليل کار انجام شده است. او کارآفريني را يک رفتار مي انگارد نه يک صفت خاص در شخصيت افراد.

از نظر اقتصاددانان کارآفرين کسي است که ارزش افزوده ايجاد نمايد. يعني اينکه با زمان و انرژي لازم، سرمايه ها را به گونه اي به کار گيرد که ارزش آنها و يا محصولات بدست آمده، نسبت به حالت اوليه اش افزايش يابد. «رابرت هيسريچ» فرايند کارآفريني را خلق چيزي نو مي داند که توام با صرف و  وقت و تلاش بسيار و پذيرش خطرات مالي، روحي و اجتماعي براي به دست آوردن منابع مالي، رضايت شخصي و استقلال است، که نتيجه اين فرايند از فعاليت هاي منظمي حاصل مي شود که خلاقيت و نوآوري را به نياز مندي‌ها و فرصت‌هاي بازار پيوند مي دهد. يا به عبارتي فرايند کارآفريني تنها خلق محصول يا خدمتي جديد نيست بلکه خلق محصول جديدي است که متناسب با نياز هاي بازار وتقاضاي موجود باشد و بتوان آن را به جامعه ارائه نمود(سعيدي کيا، مهدي،1382). فرد كارآفرين كسي است كه توانايي تشخيص و ارزيابي فرصت هاي كسب و كار دارد و مي‌تواند منابع لازم را جمع آوري كرده و از آنها بهره برداري نموده و عمليات مناسبي را براي رسيدن به موفقيت پي ريزي كند (مرديث،1371). «مک کله لند» تعريف گسترده‌تري از کار آفريني بيان مي کند  و فرايند کارآفريني را فراتر از شغل و حرفه بلکه يک شيوه زندگي تعبير مي نمايد به طوري که خلاقيت و نوآوري، عشق به کار و تلاش مستمر، پويايي، مخاطره پذيري، آينده نگري، ارزش آفريني، آرمان گرايي، فرصت گرايي، نياز به پيشرفت، مثبت انديشي، زير بنا و اساس زندگي کارآفرينانه مي باشد، در اين زندگي شکست مفهومي ندارد به جز اين که پله اي براي بالا رفتن، موقعيتي براي آموختن، تصور ناقصي از واقعيت، ابهامي که در هدف وجود دارد، واقعه اي که هنوز فوايد آن تبديل به سود نشده است، دراين زندگي پول انگيزه ي اصلي و اوليه فعاليت های اقتصادي نيست بلکه معياري براي سنجش ميزان موفقيت فرد محسوب مي شود. در زندگي کارآفرينانه هدف اصلي از کار و فعاليت ارضاء حس کنجکاوي، تحقق بخشيدن به آرمان ها، آزاد سازي انرژي هاي ذهني و تبديل آنها به ايده هاي عملي و نهاتاًٌ خلق ارزش است و همه چيز تحت الشاع آرمان شخصي قرار مي گيرد (صمدآقايي، 1380). در مجموع مي توان گفت کارآفريني که منجر به ايجاد رضايتمندي و يا تقاضاي جديد مي‌شود. کارآفريني عبارت است ازفرايند ايجاد ارزش از راه تشکيل مجموعه منحصر به فردي از منابع به منظور بهره گيري از فرصت ها (احمد پور،1387). و به عبارت ديگر فرايند کارآفريني، فرايندي است که فرد کارآفرين با ايده هاي نو و خلق و شناسايي فرصت هاي جديد به معرفي محصول و يا خدمت جديدي و يا بهبود ساختار توليد، که توام به پذيرش مخاطرات مالي، رواني و اجتماعي و دريافت منابع مالي، رضايتمندي شخصي و استقلال مي باشد، مبادرت مي ورزد. (سعيدي کيا، مهدي، 1382)

 

دیدگاه های مختلف نسبت به کارآفريني و کارآفرین :

اقتصاددانان، روان شناسان، جامعه شناسان و ساير محققين علوم اجتماعي، ديدگاه‌هاي متفاوتي ازكارآفريني ارائه داده اند. هركدام با استفاده ازفرهنگ،منطق و متدولوژي خاص سعي در تعريف آن از منظر رشته خود داشته اند(مركز كارآفريني كافمن). به عنوان مثال فیلون گفته است: كه هيچ تعريف واحد و مشخصي براي كارآفريني وجود ندارد و بسياري از تعاريف در تضاد با يكديگرند. درسال1998، لو و مک میلان ادعاكردند كه تعاريف شفاف و مشخص از كارآفريني كار را براي محققان تسهيل ميسازد. با شروع بكاربيش از 500000 كسب و كار جديد كه هر ماهه در آمريكا بوجود ميايند و رشد 60 الي 80 درصدي اقتصاد ملي را از راه مشاغل كوچك و زود بازده را به ارمغان مياورد. تعريف كارآفريني ازلحاظ ماهيت وساختار روشن تر شده و به افزايش رشد اقتصادي كمك ميكند.

 

ديدگاه اقتصادي:

اقتصاددانان به بررسي اينكه چگونه جامعه منابع كمياب مانندزمين، نيروي انساني، موادخام وماشينهارابراي توليدكالاهاوخدمات تقسيم ميكندمي پردازند.

ريچاردكانتيلون (1680-1734) اولين فردي بود كه واژه كارآفريني رابا الهام ازلغت فرانسوي Entreprendre (كه به معني عهده دار شدن کاری مي باشد) را به ادبيات علوم اقتصادي عرضه داشت. او كارآفرين را بعنوان شخصي معرفي ميكند كه با قيمت ثابت مي خرد و با قيمت نامعين مي فروشد. از اين رو بجاي سود بالقوه به ريسك دست ميزند.كارآفرين بيشتر از لحاظ فعاليت اقتصادي شناخته مي شود تا از لحاظ نوع شخصيت.

به پيروي از وي "ژان باتيست سي" (1767-1832) كارآفرين به عنوان فردي تعريف ميكند كه از دانش، قضاوت، مهارتهاي مديريتي، رهبري و توانايي فني براي حركت و مبدل كردن منابع اقتصادي كم بازده به منابع پربازده با عوايدي بيشتر استفاده كند. برخلاف كانتيلون، سي درتعريف خود روي حركت با عدم قطعيت تاكيد ندارد.

فرانك نايت (1921) توجه خود را بر روي كارآفريني از ديدگاه اقتصادي با تمايزقائل شدن بين مفهوم ريسك قابل پيش بيني و ريسك غيرقابل پيش بيني، معطوف كرد. او كارآفرين را بعنوان فردي تعريف كرد كه خواهان ارائه پول و شهرت در انتظار نامعلوم براي دريافت سود نامعلوم و اعتبار و رضايت شغلي از فرايندهاي توليد و توزيع است.

"ژوزف شومپيتر" (1883-1950) كه بعنوان پيشرو در زمينه كارآفريني نام گرفت ادعا مكند "مفهوم كارآفريني توانايي شكست خط مشي جاري، نابودي ساختارهاي موجود و حركت دادن سيستم به خارج ازدايره تعادل است." برطبق نظراو، مفهوم كارآفريني در درك و استفاده بموقع از فرصتها درقلمرو موسسات ظهور پيدا ميكند. اين تركيب جديد واقعيتهاي موجود اقتصادي را به چالش مي طلبد، موسسات و محصولات قديمي را با انواع بهتر جايگزين مي كند و در نتيجه سيستم اقتصادي را به مراحل بالاتري از تعادل مي رساند. اوكارآفرين را با نوآوري شناسايي   مي كند وآن رابعنوان يك حركت موقت توصيف مي كند نه يك وضعيت ثابت. از نظر او كارآفرينان 5 نوع نوآوري را عهده دار هستند:

1. معرفي نوع تازه ياكيفيت بهتري ازكالا

2. ابداع روش نويني ازتوليد

3. گشايش بازارجديد

4. استفاده عملي ازمنابع براي تامين موادخام ياكالاهاي واسطه اي

5.  به انجام رساندن تعدادجديدي ساختارسازماني ازصنعت

برخلاف نظر او از جريان بازار بعنوان تخريب خلاق، كريزنر فرض ميكند كه كارآفرينان افرادي هستندكه عدم تعادل را در شكل فرصتهاي جديد بر طرف مي كنند.

 

دیدگاه روان شناختي :

روانشناسي شامل مطالعه رفتار و پديده هاي ذهني است. اين رويكرد به دنبال شناسايي رفتارها و ويژگيهاي شخصيتي كه منحصربه كارآفرينان موفق است ميباشد. جایي كه ويژگي‌ها بعنوان خصوصيات خلقي افرادي كه زياده استوار هستند تعريف مي شوند.

تحقيق "مك كله لند" (1961) ارتباط "توفيق طلبي" با كارآفريني و بسط معني آن با توسعه اقتصادي بود. "هنسمارك" (2003) مطالعات روانشناسي زيادي را براي شناسايي ويژگيهاي شخصيتي انجام داد. اين ويژگيها شامل : درجه سازگاري و تكانش‌گري، استقلال طلبي، نياز به پيشرفت و وسعت اين باور كه شخص تا چه حدي نتايج و اتفاقات را نتيجه كنترل فعال خود ميداند تا نتيجه سرنوشت.

 

دیدگاه جامعه شناختي :

جامعه شناسي ‌مطالعه زندگي اجتماعي دگرگوني اجتماعي و علل و دستاوردهاي اجتماعي رفتار انساني است. اميل دور كيم (1858-1917)، ماكس وبر(1864) و رينلدز(1991) هركدام عدسي جامعه شناسي را بر روي فعاليتهاي انساني متمركز كردند. در اين رويكرد، گروه و ساختارهاي اجتماعي مورد آزمايش قرارگرفتند نه ويژگيهاي فردي، تا فعاليتهاي گروهي نظير كارآفريني را پيش بيني كنند. توسعه دادن كارآفريني پويا بيشتر بعنوان كاركرد نيروي اجتماعي و ساختارها در نظر گرفته مي شود تا اينكه نيازها و ويژگي‌هاي شخصيتي افراد.

وبر علاقه مند به تاثيرات تقسيم نابرابر قدرت بود. كارآفريني ميتواند از طريق تجربه و لمس فشارهايي كه بوسيله نيروهاي تعريف شده اجتماعي از قبيل: انتظارات نقش افراد، پايگاه هاي طبقه اي، گرايشهاي كلي درباره نوآوري تعريف و پيش بيني شود. ميزان توسعه يا نوسازي اجتماع شاخصه ي حياتي است كه وابسته به بنيان سازمانها بويژه سازمانهاي اقتصادي با اهداف محدود است.

بنابراین واضح است كه هيچ تعريف جامع و مانعی ازكارآفريني وجود ندارد . اما برای درک بهتر مفهوم کارآفرینی، به تعدادی از تعاريف صاحبنظران کارآفرینی از این مفهوم اشاره میکنیم :

همانطور که گفتیم براي اولين بار ريچارد کانتيلون، در سال 1775 واژة کارآفرين را به ادبيات اقتصادي معرفي نمود(احمدپور،1378). واژه کارآفريني معادل واژه انگليسي Entrepreneurship  است که در نيم قرن اخير در جهان غرب و در چند سال اخير در ايران رواج يافته است. کارآفريني رويکرد نويني به سازندگي، ايجاد کسب و کار، خلاقيت، نو آوري و توسعه پايدار ملي است که توجه ويژه دانشگاه‌ها و موسسات بزرگ علمي و رشته هاي مختلف دانشگاهي (فني مهندسي، مديريت بازرگاني و اقتصادي و ... ) را به خود معطوف داشته و به خوبي از عهده تحليل روندهاي توسعه پايدار کشور برآمده است . از کارآفريني به عنوان موتور محرک توسعه اقتصادي که سبب ساز و حرکت ساز توسعه و رشد کشور شده است ياد مي کنند. بسياري از کشورها مانند چين، ژاپن، کره، ترکيه، مالزي، تايوان و سنگاپور از وجود برنامه هاي جامع توسعه کارآفريني بهره‌مند شده‌اند. با توجه به سوابق تاريخي و قدرت و انسجام تحليل ها و مدل هاي کارآفريني مي‌توان به اين يقين رسيد که کارآفريني راهکار اساسي و به قول شومپيتر موتور توسعه است. اگر ما به عنوان کشوري صنعتي و در حال رشد به توسعه ملي پايدار مي انديشيم، بايد به مسائل ملي و جهاني از رويکرد و نظر کارآفريني بنگريم و به پرورش و توسعه کارآفرينان به ويژه در نسل جوان همت گماريم(احمدپور، 1383). يکي از تعاريف اشتباه و مصطلح که تا کنون براي واژه کارآفريني ارائه شده است، " ايجاد اشتغال " است . در حالي که رسالت کارآفريني با ايجاد کار و اشتغال تفاوت دارد و حوزه وسيع‌تري را در بر مي‌گيرد. در بين تعاريف ارائه شده از طرف دانشمندان علم مديريت، کارآفريني فرايندي است که طي آن محصول يا خدمت جديد با نوآوري و خلاقيت به بازار ارائه شود و اين کسب و کار مدام در حال رشد و ترقي باشد(احمدپور،1383).

 

منابع و مآخذ:

1. احمد پوردارياني، محمود،1378، «كارآفريني (نظريات،تعاريف،الگوها)» تهران، انتشارات پرديس
2. احمدپور دارياني، محمود، 1383، کارآفريني يک دقيقه اي : در هزار نکته کارآفرينانه، انتشارات محراب قلم
3. مقيمي، سيد محمد، 1383، کارآفريني در نهادهاي جامعه مدني، انتشارات دانشگاه تهران.
4. سعيدي کيا، مهدي، ( 1382 )، آشنايي با کارآفريني، نشر سپاس، تهران .

5. مرديث، جفري و ديگران ، كار آفريني، انتشارات دفتر بين المللي كار، مترجم : محمد صادق بني ئيان، مؤسسه كار و تامين اجتماعي، تهران، 1371،ص1.

6. صمد آقايي، جليل، تکنيک هاي خلاقيت فردي و گروهي، مديريت دولتي، چاپ اول، 1380

7. Hurley Amy ، "incorporating feminist theories in to sociological theories of entrepreneurship" ، women in management review ، vol.14 ، N2 1999.

8. Thompson john & Geoff Alvy & lee Ann، (2000) social entrepreneurship: A new look at the people and the Potential« Management Decision، vol .38،N.5.


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:6 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

خلاقیت سکوی پرتاب به سوی نوآوری

خلاقیت سکوی پرتاب به سوی نوآوری

قبل از اینکه نواوری داشته باشیم باید خلاقیت داشته باشیم وخلاقیت یک مهارت است که همه به طور نسبی از آن برخوردار هستند و توسعه آن منوط به راهنمایی و آموزش افراد توسط والدین و معلمان و غیره می باشد.

خلاقیت می تواند به صورت تصاعدی و افزایشی باشد که طی گامهای کوتاه رو به جلو روی می دهد .نظیر تحقیقات بلند مدت که به اختراع واکسن فلج اطفال منجر شد. یا اینکه به صورت جهشی و ناگهانی رخ دهد مانند قابلیت های کامپیوتری سیستم های مکینتاش.

حاصل تلاش خلاقیت علاوه بر محصول فیزیکی می تواند به صورت یک فکر ، ارتباط بین وقایع ، فرایند کارامد تر و یا خدمات جدید باشد که هر کدام از اینها وقتی به صورت کامل اظهار شوند دارای ارزش هستند.


منبع: کتاب 101 تکنیک حل خلاق مسئله، (راهنمای اندیشه نو برای کسب و کار)
تالیف : جیمز هیگینز ، ترجمه : محمود احمدپور داریانی

 


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:3 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تفاوت کشورهای فقیر و ثروتمند

دراین فایلی که برای شما دوستان عزیز قرار داده ایم به شما می گوید که کشورهای فقیرچه تفاوتهایی با کشورهای ثروتمند دارند

ضمنا باید آفیس برروی سیستم شما نصب باشد تا بتوانید از این فایل استفاده کنید

 

 

برای دریافت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 6:31 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

انگیزش تحریکی

انگیزش بیرونی می تواند شکل مشوق،انعام،ماموریت و تایید به خود بگیرد.انگیزش تحریکی چه امتیاراتی دارد؟

مزیت عمده ی آن این است تا زمانی که محرک قوی باشد می تواند خیلی خوب و موثر عمل کند.

الاغی را در نظر بگیرید که مقداری هویج در جلوی او آویزان است و یک گاری نیز به اوبسته شده است.انگیزش تحریکی تنها به شرطی فعال خواهد بود که الاغ به حد کافی گرسنه و هویج به حد کافی شیرین و بار به حد کافی سبک باشدوهرازگاهی شما باید به الاغ اجازه دهید کمی از هویج بخورد و در غیر این صورت دل سرد می شود.بعد از این که حیوان مقداری از هویج را خورد وسیر شد شما باید منتظر بمانید که حیوان گرسنه شود و گاری را بکشد.این وضعیت نوعا در محیط کارنیز مشاهده می شود.زمانی که فروشندگان به سود خود برسند،کارخود را متوقف می کنند.این امر بدان دلیل است که انگیزه ی ان ها محدود به سودشان می شود و این امر مربوط به انگیزه ی بیرونی است نه درونی


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 3:55 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

زیان های انگیزش ترس

بیرونی است،به این معنی که انگیزش وجود دارد به شرطی که برانگیزاننده حاضر باشد.وقتی برانگیزاننده(محرک)حاضر نباشد انگیزش هم کاهش پیدا می کند.

استرس یا (فشار روانی)ایجاد می کند

عملکرد به اطاعت محدود می شود.

در طولانی مدت عملکرد کاهش پیدا می کند

خلاقیت رااز بین می برد.

فرد نسبت به تنبیه عادت می کند و متعاقبا تنبیه بیشتری را می طلبد

مشتری از کارمند سوال کرد چه زمانی شما کار را شروع می کنید او جواب داد:((هر زمان که آن ها تهدید به اخراج من کنند))


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 3:50 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تفاوت فکر انسان ها با هم دیگر

تفاوت فکر انسان ها با هم دیگر

تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 3:48 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اگر بخواهی کاری را انجام بدهی انجام می دهی به هر قیمت که شده

اگر بخواهی کاری را انجام بدهی انجام می دهی به هر قیمت که شده

تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 3:47 بعد از ظهر
برچسب ها : ,
می پسندم نمی پسندم

قایقرانِ 54 سالۀ آرژانتینی(شکست دادن سرطان)

قایقرانِ 54 سالۀ آرژانتینی(شکست دادن سرطان)

سانتیاگو لانگه، قایقرانِ 54 سالۀ آرژانتینی، پس از شکست دادن سرطان با وجود از دست دادن نیمی از یک ریۀ خود، مدال طلای مسابقات قایقرانیِ بادبانیِ المپیک ریو 2016 را کسب کرد.


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 3:44 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ذباله های ذهن

ما هرگز دوست نداریم دیگران زباله هایشان را به درون خودروی ما بیندازند.
اما به آنها اجازه میدهیم زباله های فکرشان را، افکار منفی، آیه های یاس، ناامیدی ها، ترس و بیم هایشان را به ذهن ما سرازیر کنند.
چرا؟؟

تصور کنید که سلامت روانی ما مانند یک تابلوی نفیس و سنگین است که توسط چند میخ به دیواری نصب شده است.

اگر میخ ها فرضا تلقینات منفی و پوسیده باشند تابلو وضعیتی ناپایدار پیدا میکند و احتمال دارد که پس از سقوط بر زمین نابود هم بشود.
یا اینکه شدیدا صدمه ببیند.
در این شرایط، بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم...

این است که به تدریج و یکی یکی میخ های فرسوده کج و ضعیف را خارج و به جای انها میخ های سالم را که همان تلقینات سالم و افکار مثبت است جایگزین کنیم.


تاریخ ارسال پست: 30 / 5 / 1395 ساعت: 5:27 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

جمله ای زیبا در مورد مشکلات و سختی های زندگی

جمله ای زیبا در مورد مشکلات و سختی های زندگی

حتی تاریک ترین
شب نیزپایان خواهد یافت

و خورشید خواهددرخشید
روزهای خوب خواهندآمد

ب امید فردایی روشن که
ب آرزوهای امروزمان برسیم


تاریخ ارسال پست: 30 / 5 / 1395 ساعت: 5:23 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

انگیزش بیرونی

انگیزش بیرونی از عوامل بیرونی مثل پول و تایید اجتماعی،ترس و شهرت حاصل می شود.نمونه هایی از انگیزش بیرونی شامل ترس از تنبیه شدن به وسیله ی دیگران و ترس اخراج از کار است.

 

موسسه ای قصد داشت طرح مستمری برای انتصاب افراد اجرا نماید.برای این که این طرح اجرا شود به مشارکت صد در صد اعضا نیاز داشت.همه به غیر از جان،آن را امضا کردند.طرح خوب و مود پسند جان و سایر همکاران برای ترغیب او به نتیجه ای نرسیدند.صاحب موسسه جان را به محل کارش دعوت کرد و گفت:جان این جا یک قلم و تعدادی ورقه وجود دارد که باید در طرح مستمری ثبت نام نمایید.اگر شما ثبت نام نکنید از این لحظه اخراج هستید.جان امضا کرد صاحب کارخانه پرسید.چرا قبلا امضا نکرده بودید؟جواب داد:هیچ کس طرح را به روشنی توضیح نداده بود.


تاریخ ارسال پست: 30 / 5 / 1395 ساعت: 5:10 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

انگیزش ترس(مزایای انگیزش ترس)

***باعث می شود که به فوریت انجام پذیرد.

***حالت ضرب الاجل دارد.

***با عمل به موقع جلوی خسارت را می گیرد

***درکوتاه مدت عملکرد شخص را افزایش می دهد


تاریخ ارسال پست: 30 / 5 / 1395 ساعت: 5:7 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

انگیزش-چگونه عمل می کند؟وانواع انگیزش

اگر شما به اصلی پی ببرید که فردی ر ابرمی انگیزاند،می توانید برای رسیدن به اهدافتان پیش قدم شوید وبه دیگران نیز انگیزه بدهید.انگیزش درونی شما مربوط به نگرش است.نگرش کلید سطحی است که شما از دیگران می خواهید.چگونه یک فرد برانگیخته می شود و بر آن تکیه می نماید؟ابزار مهمی که به وسیله ی ورزشکاران در دراز مدت استفاده می شود خود-پیشنهادی نامیده می شود.خود تلقین بیانات مثبتی هستند که در زمان حال ایجاد شده و به طور منظم تکرار می شوند.به عبارتی دیگر آن خود گویی مثبت است.انگیزش به دو دسته درونی،بیرونی طبقه بندی می شود که به دسته های زیر تقسیم می شوند:

1-انگیزش بیرونی 

2-انگیزش ترس

3-انگیزش تحریکی

4-انگیزش درونی

 


تاریخ ارسال پست: 30 / 5 / 1395 ساعت: 4:57 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تعریف کلی انگیزش در زندگی

سوال منطقی ما این است که انگیزش چیست؟

انگیزش چیزی است که عمل یا احساس را ترغیب می کند.برانگیختن به معنی ترغیب و تشویق کردن است.انگیزش می تواند به معنی جرقه زدن و تحریک احساس و رفتار باشد.انگیزش از نیروی قدرتمندی برخوردار است.آن می تواند شما را ترغیب نموده ویا متقاعد کند و به سوی یک عمل هدایت کند.به عبارتی دیگر،انگیزش می تواند به عنوان برانگیزنده ی عمل تعریف شود.آن نیرویی است که می تواند حقیقتا زندگی را تغییر دهد.

چرا ما به برانگیخته شند نیاز داریم؟انگیزش نیروی سوق دهنده در زندگی به حساب می آید و ازتمایل به موقعیت حاصل می شود.بدون موفقیت در زندگی افتخار کمی احساس می شودو هیچ لذت یا هیجانی در خانه و محل کار پدید نمی آید.آن موقع زندگی مثل یک فرمان نامیزانی است که سواری را نامتعادل می سازد.بزرگترین دشمن انگیزش،رضایت مندی است.رضایت مندی به نومیدی منجر می شود و وقتی افراد نومید می شوند آن ها دست از تلاش می کشند زیرا نمی توانند تشخیص دهند که چه چیزی مهم است؟


تاریخ ارسال پست: 30 / 5 / 1395 ساعت: 4:49 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

بین ترغیب و انگیزش چه فرقی دارد؟

به سمینار بین المللی رفته بودم و اغلب افراد از من سوال می کردند آیا من می توانم به دیگران انگیزه بدهم؟جواب من((نه))بود،من نمی توانم.افراد به خودشان انگیزه می دهند اما آن چه که من می توانم انجام دهم این که آن ها را ترغیب نمایم به خودشان انگیزه بدهند.ما می توانیم محیطی را که حالت برانگیزندگی دارد فراهم کنیم.برای ترغیب مردم که به خودشان انگیزه بدهند باید نیازها و خواسته هایشان را خوب درک کنیم.بین انگیزش و سودمندی رابطه ی مستقیمی وجود دارد...

ترغیب،فکر را تغییر می دهد،انگیزش عمل را تغییر می دهد.انگیزش مثل جرقه ی آتش است و اگر مایع اشتغال زا به آن اضافه کنید خاموش می شود.درست مثل ورزش کردن وغذا خوردن که نباید خیلی طولانی باشند،انگیزش نیز چنین وضعی دارد.با این وجود اگر منبع انگیزش ارزش های درونی خود باشند آن موقع انگیزش طولانی مدت می شود.بزرگترین برانگیزنده ها کدام ها هستند؟آیا آن پول است؟تایید،بهبود کیفیت زندگی،پذیرش توسط افراد مورد علاقه،همه ی این ها می توانند برانگیزنده باشند.تجربه نشان داده است مردم آگاهی به خاطر پول،بیشتر مواقع به خاطر رهبری خوب،از همه بیشتر به خاطر  اعتقاداتشان برانگیخته می شوند.ما این امررا روزمره در تمامی دنیا می بینیم.افراد به خاطر اعتقاداتشان حاضرند بمیرند.رفتارو نگرش نسبت به زندگی مسئول هستیم،آن موقع تغییرات زندگی بهتر صورت می گیرند.


تاریخ ارسال پست: 30 / 5 / 1395 ساعت: 4:39 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

هر روز،خودتان و دیگران را برانگیزید

من به دو فرضیه اعتقاد دارم:الف-اکثریت افراد،آدم های خوبی هستند،اما می توانند بهتر باشند.ب-بسیاری از افراد می دانند که باید چه بکنند.پس چرا آن را انجام نمی دهند؟چیزی را که از دست می دهم جرقه یا انگیزش می باشد.بعضی از کتاب های خود یاری رویکرد آموزشی آن چه را که باید انجام دهند،پذیرفته اند؛ما رویکرد متفاوتی را اختیار کرده ایم.سوال این است که چرا شما آن را انجام نمی دهید؟اگر شما از مردم در خیابان سوال کنید که چه چیزی باید انجام گیرد آن ها به شما پاسخ درست خواهند داد.اما اگر از آن ها بپرسید که آیا آن را انجام داده اید جواب ((نه))خواهند گفت.چیزی که کم هست انگیزش می باشد.قسمت اعظم انگیزش از نظام اعتقادی شخص نشات می گیرد.یعنی آن چه را که او انجام می دهد باید باور داشته باشد و مسئولیت آن را بپذیرد.اینجاست که انگیزش اهمیت پیدا می کند.وقتی که مردم مسئولیت رفتار و اعمالشان را می پذیرند،نگرش آن ها به زندگی مثبت می شود وبسیار مولد می شوند و روابط آن ها در خانه و محل کار بهتر می شود و زندگی بسیار معنی دار و رضایت مند می شود.بعد از رفع نیازهای عمده ی فیزیکی،نیازهای عاطفی نقش انگیزشی بیشتری پیدا می کنند.هررفتار از اصل سود وزیان تبعیت می کند.اگر سودبیشتر از زیان باشد برانگیزنده است.اگر زیان و ضرر بیشتر از منفعت باشد حالت بازدارندگی دارد.سود و منفعت می تواند عینی باشد مثل پاداش های پولی،تعطیلات و هدیه یا می توانند عیر ملموس باشند مثل شناخت،قدردانی،احساس پیشرفت تحصیلی،ارتقا،پیشرفت،مسئولیت پذیری،خود ارزشمندی،فضیلت و باور.


تاریخ ارسال پست: 30 / 5 / 1395 ساعت: 4:27 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

در زندگی خود هیچ وقت عصبانی نشوید(11سپتامبر واقعی)

عصبانی نشوید 
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺣﺎﺩﺛﻪ 11 ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ ،
ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮐﻨﺎﻥ ﺑﺮﺟﻬﺎﯼ ﺩﻭﻗﻠﻮ
ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ .

ﯾﮑﯽ از آنها ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﻮﺩ که اون روز
ﺑﺎطرﯼ ﺳﺎﻋﺘﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ
ﻭ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺩﯾﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ،

یه ﻧﻔﺮ دیگه ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻬﻮﻩ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ
ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻋﻮض ﮐﺮﺩﻥ
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺩﯾﺮﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ،

اتومبیل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ آنها
ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺭﻭﺷﻦ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ،

و ﻧﻔﺮ بعدی
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺩﯾﺮ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ
ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﻧﻮ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭘﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﻮ ﺑﻮﺩن
ﮐﻔﺶ ﺗﺎﻭﻝ ﻣﯿﺰﻧﺪ و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ
ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ، ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ
ﻭ ﭼﺴﺐ ﺯﺧﻢ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺩﯾﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺵ ﺑﺮﺳﺪ
ﻭ این ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﺪ .

ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﮔﯿﺮ می کنید ،
آﺳﺎﻧﺴﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ می دهید ،
ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ،
ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻘﺒﯽ ﺑﻪ ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﻤﺎ
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ، ﻭ یا ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮﯾﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﻮﯾﺪ ،

ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻧﺸﻮﯾﺪ
آﺭﺍﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﺳﺖ ،
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩﻩ
ﻭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ ،

و ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺳﺖ

اين همان حكمت خداوند
است كه در تك تك ذرات هستى جاريست...

سعی کن در همه حال اجازه ی افکار منفی و ناراحتی و عصبانیت رو به خودت راه ندی چون با داشتن افسوس و عصبانیت هیچ چیزی درست که نمیشه تازه بدترم میشه !
شاد باش و همیشه چیزای مثبت و نقاط قوت اطراف تون رو ببینید و جذب کنید بعد از مدتی شادابی به عادت های خوب تون تبدیل میشه ...
.
لبخند فراموش نشه ...


تاریخ ارسال پست: 29 / 5 / 1395 ساعت: 2:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

راه هایی برای پولدارشدن زنان

۱-ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﺴﻞ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﺣﻖ ﺭﺍﯼ ﺩﺍﺩﻥ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭼﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟

ﺁﯾﺎ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻧﺰﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺩﻟﯿﻞ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﺟﻨﺲ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺁﻥ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﯾﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻭ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟

ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ. ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺗﺠﺎﺭﯼ ﻭ ﺍﺻﻮﻻ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺎﻟﯽ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﮏ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺭﺍﯾﺞ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺻﺪﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

ﺩﺭ ﮔﺎﻡ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﯾﮏ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪﺳﺎﺯ ﻫﯿﭻ ﻣﺤﺪﻭﺩﯾﺘﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻫﻮﺷﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺧﺮﺍﻓﯽ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮐﻪ «ﺯﻧﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﺭﺁﻣﺪﺯﺍﯾﯽ ﮐﻨﻨﺪ» ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ

۲-ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺎﻟﯽ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭﺝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﺎﻟﯽ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﺩﺧﻞ ﻭ ﺧﺮﺝ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ، ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻗﺒﻮﺽ ﯾﺎ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺩﺳﺘﻪ ﭼﮏ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﺎﺷﺪ

ﺍﻣﺎ ﺁﯾﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﻣﻬﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺷﺎﻥ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ؟

ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ؟ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﯾﺪ ﭼﻄﻮﺭ؟ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ؟

ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺎﻟﯽ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﺍﻥ ﺯﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﻤﺘﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﻭ ﻣﺠﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺭ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ، ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺗﺒﻂ، ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭﺳﻤﯿﻨﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺟﺴﺖ ﻭﺟﻮ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻭ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ﺗﺎﻥ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺁﻣﺪﺯﺍﯾﯽ ﻫﻤﻮﺍﺭ ﮐﻨﯿﺪ. ﺗﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﺎﺷﯿﺪ

۳-ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻋﻼﻗﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺸﺎﻭﺭ ﻭ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺣﻮﺯﻩ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﺸﺎﻭﺭﺍﻥ ﺧﻮﺏ ﻣﺸﺎﻭﺭﺍﻥ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻣﺸﺎﻭﺭﺍﻥ ﺧﻮﺏ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﮐﻤﮏ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ.

ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﻭﻝ ﺍﺻﺮﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺗﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﮔﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺘﺮﺳﯿﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺎﻥ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻓﺮﺽ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻫﺮ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺷﻤﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.

ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﺷﺮﻭﻉ ﯾﮏ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺩﺭﺟﺎ ﺯﺩﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻄﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ.


تاریخ ارسال پست: 29 / 5 / 1395 ساعت: 2:33 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اگر در ازای کمک به دیگران...

اگر در ازای کمک به دیگران...

تاریخ ارسال پست: 29 / 5 / 1395 ساعت: 2:31 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

یک دوره ی فشرده برای موفقیت

*برای برد بازی کنید نه برای باخت

*از اشتباهات دیگران درس بگیرید.

*باافرادی که دارای ویژگی های اخلاقی بالایی هستند مراودت کنید

*بیشتر از آن چه که می گیرید،بدهید

*در پی چیزهای بی ارزش نباشید

*همیشه عمیق فکر کنید

*نکات قوت خودراارزیابی کنید وبرآن ها تکیه کنید.

*همیشه هنگام تصمیم گیری در ذهن تان به یک تصویر بزرگ تر فکرکنید

*هیچ وقت از درستکاری خسته نشوید


تاریخ ارسال پست: 29 / 5 / 1395 ساعت: 11:50 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

دستور العملی برای موفقیت

موفقیت مثل پختن کیک است.تازمانی که شما یک دستور العمل خوبی نداشته باشید نمی توانید کارراشروع کنید.ترکیبات کیک باید بهترین کیفیت را داشته باشند  و نسبت مواد به هم درست باشند.شما نمی توانید کیک را کم یا بیش از اندازه بپزید.

زمانی که دستور العمل و کارهای شمار صحیح باشدو اشتباهات کمی داشته باشید،کیک تان خوب از آب در خواهد آمد.

چه تفاوتی بین استقامت و لجاجت وجود دارد؟تفاوت در این است که استقامت نشانگر این است که مقاومت دوام می آورد ولی لجاجت نشان از این دارد که یک مقاومت درهم می شکند.


تاریخ ارسال پست: 29 / 5 / 1395 ساعت: 11:45 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نداشتن دل و جرات

افراد موفق در جست و جوی معجزه ها و تکالیف آسان نیستند.آن ها برای غلبه بر مشکلات جرات و قدرت دارند.آن ها در جست و جوی آن چه که باقی است هستند تا در جست و جوی آن چه که از دست رفته.بدون اعتقاد راسخ که باقی است هستند تا در جست و جوی آن چه که از دست رفته.بدون اعتقاد راسخ نه آرزوها به واقعیت تبدیل می شوند و نه عقاید و انتظارات به عمل در می آیند.جرات و منش،ترکیبی مادام العمر برای موفقیت باقی خواهند ماند.این تفاوت بین افراد عادی و خارق العاده است.

زمانی که ذهنمان انباشته از شجاعت است ماترس ها را فراموش می کنیم وبر مشکلات غلبه می کنیم.جرات،نبود ترس نیست بلکه آن غلبه بر ترس است.منش(عدالت و درستکاری)بدون شجاعت عقیم است،در حالی که شجاعت بدون منش،مایه ی تشویش و نگرانی است.


تاریخ ارسال پست: 29 / 5 / 1395 ساعت: 11:35 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نداشتن هدف در زندگی چه فرصت هایی را از بین می برد

اگر شما داستان انسان هایی را که بر ناتوانی هایی خود غلبه کرده اند خوانده باشید،خواهید فهمید که علاقه ی شدید آن ها برای موفقیت،نیروی جلو برنده ی آن ها بوده و در زندگی هدف داشته اند.آن ها می خواستند خود را به محک آزمایش بگذارند که آیا می توانند علی رغم نقص هایشان موفق شوند-که موفق هم شده اند.

علاقه چیزی است که ویلما رادلوف معلول سریع ترین دونده ی زن مسابقات دو المپیک 1960 را برنده سه مدال طلا می سازد.

برای گلن کانینگهام((علاقه چیزی است که موجب می شود یک پسر با پاهای سوخته رکوردهای جهانی دوی یک مایل را به ثبت برساند))

یک فرد فلج از سن چهار سالگی برای بازیابی قدرت پاهایش ورزش شنا را شروع کرد.اواین کار را به خاطر علاقه اش برای موفقیت انجام داد.او در مسابقات سه گانه ی جهانی رکوردار است وبرنده ی مدال طلا در المپیک 1956 ملبورن است.نام او را شلی مان است.

هنگامی که افراد هدف و جهت نداشته باشند،آن ها فرصت ها نمی بینند.اگر شخصی علاقه مند باشد که کاری را به پایان رساند،جهت هدفش مشخص باشد،برای تمرکز بر کار از خود گذشتگی داشته باشد وبرای انجام کار سخت انضباط داشته باشد،بقیه ی کارها برای او به آسانی به پیش می روند.اما اگر شما اینها را نداشته باشید دیگر مهم نخواهد بود که چه چیزی داشته باشید.

منش،اساس همه ی چیزهای دیگری است که برروی آن بنا می شوند.منش همیشگی و بادوام است.

 


تاریخ ارسال پست: 29 / 5 / 1395 ساعت: 11:15 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم