| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
تکنیک گاو بنفش
چند سال پیش به همراه خانواده ام در فرانسه مشغول رانندگی بودم، مجذوب صدها گاوی شديم که در مرتع زیبایی در کنار جاده می چریدند. از پشت شیشه اتومبیل، به این منظره چشم دوختیم و از این همه زیبایی لذت می بردیم.
پس از بیست دقیقه، همه چیز رنگ باخت. گاو های جدید به طور کامل شبیه به گاوهای قبلی بودند و چیزی که تا پیش از این سرگرم کننده بود، دیگر عادی شده بود. بدتر از عادی، کسالت آور شده بود.
گاوها پس از مدتی که آن ها را می بینید، خسته کننده می شوند. ممکن است گاو های بسیار خوب و جذابی باشند، گاو هایی خوش اخلاق یا سالم تر، اما باز کسالت آورند. ولی یک گاو بنفش می تواند جالب باشد.
آنچه خواندیم نوشته ست گادین نویسنده کتاب گاو بنفش بود. او می گوید باید "گاو بنفش" داشته باشیم تا بتوانیم توجه دیگران را به خودمان و محصولمان جلب کنیم. به زبان دیگر چیز «چشم گیر» چیزی است که ارزش دارد در مورد آن حرف زده شود، شایسته توجه است، چیزی است استثنایی، جدید و جالب. کالاهای متعارف (همانند گاوهای قهوه ای) کسالت آورند و به چشم نمی آیند.
تکنیک گاو بنفش هم در زندگی شخصی کاربرد دارد، هم در موفقیت سازمان ها و کشورها. شما برای اینکه از بین هزاران فرد مشابه انتخاب شوید، یا سازمان شما برای آن که از بین صدها مورد مشابه در ذهن مردم برجسته شود یا کشورتان برای آن که از بین 196 کشور جهان، مورد انتخاب یک توریست یا سرمایه گذار قرار گیرد باید بنفش باشد.
پس موضوع بنفش دست مردم بدهید! ويژگی، محصول و خدمتی ارائه کنید که مردم بایستند، گوش کنند و خودشان بصورت خود خواسته داستانی که از شما کشف کرده اند را با دیگران در میان بگذارند.
تجویز راهبردی:
در عصر اطلاعات و بمباران داده، بسیار مهم است که گاو بنفش وجود داشته باشد وگرنه توجه دیگران هیچگاه جلب نخواهد شد. برای دستیابی به یک موضوع بنفش 3 نکته و فکرافزار «چرا که نه؟» را به صورت ويژه مورد توجه قرار دهید:
1- قابل توجه بودن (بنفش بودن) به معنای بالاترین کیفیت یا بهترین بودن نیست. تنها کافیست آنقدر متفاوت و یکتا باشید که برای شروع یک مکالمه بین مشتریان ارزشمند باشید و بتوانید ذهن دیگران را درگیر خود کنید. فراموش نکنید یک گاو بنفش نه بهتر از یک گاو قهوه ای است و نه بدتر از آن. فقط اگر ساده بیان کنیم: کاملا متفاوت است. آنقدر متفاوت که ارزش آزمایش شدن گفتگو کردن و پرداختن توسط دیگران را دارد..
2- اگر کاری که دیگران می کنند را انجام دهید، و یا ويژگی ای که دیگران دارند را کپی کنید، هیچگاه به گاو بنفش نخواهید رسید.
3- هرگز همه افراد خوشحال نخواهند بود! اگر خاص و قابل توجه بشوید، احتمالا عده ای از مردم دیگر شما را دوست نخواهند داشت. این قسمتی از معنای خاص بودن است. می توان برای همه برجسته بود اما نمی توان برای همه قابل قبول و دوست داشتنی بود.
چرا که نه؟ تقریبا هیچ دلیل خوبی برای اکثر آن چیزهایی که انجام نمی دهیم ، نداریم! و این عدم نوآوری، نتیجه ترس از ادامه ندادن مسیر دیگران است. ذهن خود را باز بگذارید و پیرو نباشید.
اگر مدام در ذهن خود تکرار کنید: روش انجام فلان کار این است، چون همیشه همین طور انجام شده و همه همین کار را می کنند، فرصت های زیادی را از دست خواهیم داد! مثلا یک تغییر رویه ساده در بسته بندی می تواند یک بازار کاملا جدید ایجاد کند: تا زمان زیادی تولید کننده های رنگ از قوطی های فلزی، که حتی باز کردن درب آن ها سخت بود، استفاده می کردند، و هیچ کس حتی سوال نمی کرد، چرا؟ چون همه با خود می گفتند حتما دلیلی دارد! تا اینکه فردی بجای سطل های فلزی، رنگ را در اسپری ریخت؛ یک بسته بندی جدید! و بازار وفادار و بزرگی را برای خود دست و پا کرد. پس بعضی موقع ها بد نیست از خود بپرسیم، چرا این روش؟ به خلاف آن فکر کنیم و از خود بپرسیم چرا که نه؟
به این سوال مهم فکر کنیم، چرا دیده نمی شویم؟ آیا من اصلا موضوع بنفشی به دیگران داده ام که مورد توجه آنان قرار گیرم؟ چرا دیگران باید من/سازمان من/کشور من را انتخاب کنند؟ چگونه می توان یک گاو بنفش خلق کرد؟
دکتر مجتبی لشکربلوکی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
طرح کسب و کارم را در چه زمان هایی به روز کنم؟
بعضی از مردم زمانیکه یک کسب و کار جدید را راه اندازی می کنند، یک طرح کسب و کار تهیه می کنند، اما از آن تنها به عنوان سندی که در یک مکان قفل شده نگهداری میشود استفاده کرده و برای مدت طولانی آن را فراموش می کنند و هرگز از آن استفاده نمی کنند.
با این حال، اگر می خواهید شانس موفقیت کسب و کار خود را به حداکثر برسانید، باید مطابق با طرح کسب و کار به روز شده خود پیش روید.
شما باید طرح کسب و کار خود را بهصورت یک سند زنده و ابزاری کارآمد برای کسب و کارتان مورد استفاده قرار دهید. بدون داشتن یک طرح کسب و کاری که مرتبا به روز می شود و به طور دقیق کسب و کار شما، بازار آن، اهداف، استراتژی های توسعه و پیش بینی های جریان های نقدی را شرح می دهد، شما بی هدف هفته ها را پشت سر گذاشته و هرگز نمیدانید که به کجا می روید.
بدین ترتیب، به احتمال زیاد کسب و کار شما آنگونه که میتواند رشد نخواهد کرد و بطور خلاصه شما نمیتوانید سرنوشت کسب و کار خود را کنترل کنید. به همین دلیل یک طرح تجاری می تواند به شناختن و جلوگیری از مشکلات، قبل از آنکه جدی شده و شما را در معرض خطر قرار دهد، کمک کند.
یک طرح تجاری ممکن است تمام پاسخ ها را نداشته باشد اما حداقل باید تمام سوالات را مطرح کند. این طرح باید نقشه جامعی برای سال آینده باشد. گاهی اوقات این طرح میتواند مانع از تصمیم گیریهای بد شما خواهد شد و شما را وادار به انجام کارهایی عاقلانهتر خواهد کرد.
به روزرسانی طرح کسب و کار معمولا راحتتر از شروع آن از اول می باشد؛ زیرا به جای تلاش برای کشف آنچه که مفهوم اساسی کسب و کار شماست، شما فقط باید درباره تغییرات آن تصمیم بگیرید.
در اینجا هفت دلیل برای بروزرسانی طرح کسب و کار شما را معرفی خواهیم نمود. اگر یکی از این دلایل در مورد شما صدق می کند زمان بروزرسانی طرح کسب و کار شما رسیده است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه میتوانید جلوی یک محیط کاری سمی را بگیرید؟
یک نقطه خوب برای آغاز این است که مطمئن شوید همه کارمندان برای بهتر شدن شرایط سازمان تلاش میکنند و به دنبال این هستند که کارشان را به بهترین شکل انجام بدهند تا ترسی که در سازمان وجود داشت، از بین برود.
اگر باز هم رفتارهای سمی مشاهده کردید، میتوانید استراتژیهای زیر را پیادهسازی کنید:
▪️برای ارزیابی محیط کار و عملکرد مدیران یا رهبری سازمان، نظرسنجی انجام بدهید. اگر مشکلی وجود داشت، منابع انسانی باید وارد عمل شود و سلامت سازمانی را ارزیابی کند.
مدیران منابع انسانی باید ملاقاتهایی ترتیب بدهند و از استعفای کارمندان خوب جلوگیری کنند.
▪️برای حذف کارمندانی که فضا را مسموم میکنند رفتارهایی مانند «احترام»، «کار تیمی» و «اشتیاق» را در فرایندهای ارزیابی عملکرد کارمندان درنظر بگیرید.
▪️برای آموزش مدیران و کارمندان هزینه کنید.
▪️زمانی که با یک همکار سمی برخورد دارید که بحث را به جدال تبدیل میکند، از فرد سومی بخواهید که جلسات را بهصورت دقیق مستندسازی کند تا بتوانید خود را از عواقب کارها در امان نگه دارید.
▪️همه کارمندان باید ارزشها و حد و مرزهای سازمان را بدانند. رفتار قابل قبول را برای آنها تعریف کنید و سپس در این مرزهای تعیینشده با کارمندان ارتباط برقرار کنید.
▪️با ترویج یک فرهنگ سالم و رعایت کردن ارزشهای مشخصشده، مشکل را آشکار کنید و موارد نامطلوب مانند شایعه، زورگویی، خرابکاری، بیاحترامی و سرپیچی را محکوم کنید.
هرچه اعضای گروه با جدیت بیشتری علیه رفتارهای سمی مبارزه کنند، بهتر میتوانند شرایطشان را تغییر بدهند.
منبع : Forbes
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
این متن توسط مؤسسه ی آنتونی رابینز برای موفقیت شما فرستاده شده است و تا بحال 10 بار در سرتاسر جهان فرستاده شده است.
۱.به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید.
۲. با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند.
۳.همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید.
۴.وقتی می گویید: دوستت دارم. منظورتان همین باشد.
۵.وقتی می گویید :متاسفم. به چشمان شخص مقابل نگاه کنید.
۶.قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید.
۷.به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید.
۸.هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند.
۹.عمیقاً و با احساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید.
۱۰.در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید.
۱۱.مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید.
۱۲.آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید.
۱۳.وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید :چرا می خواهی این را بدانی؟
۱۴.به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند.
۱۵.وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید : عافیت باشد.
۱۶.وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید.
۱۷.این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.
۱۸.اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند.
۱۹.وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید.
۲۰.وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود.
۲۱.زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید. یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
راهکار ایجاد انگیزه دائمی در کارکنان
نیروی انسانی، موتور محرک سازمان هاست و با استفاده صحیح از این منبع ارزشمند می توان بازدهی سازمان را به مراتب افزایش داد. سوخت این موتور محرک چیزی جز افزایش انگیزه کارکنان نیست.
برای مثال فرض کنید که فردی را برای مدیریت شبکه های اجتماعی استخدام می کنید. این کار کمی کسل کننده بوده و تنها کافی است چند تصویر و نوشته از سایت های مختلف جمع آوری کرده و در شبکه های اجتماعی بارگذاری کرد. همین عامل ممکن است باعث کاهش انگیزه فرد شود، در این صورت شما به عنوان مدیر برای افزایش انگیزه او چه کار خواهید کرد؟
شاید پاسخ شما وعده افزایش حقوق باشد اما اینکار در روحیه کارمند تاثیر چندانی نخواهد داشت؛ چون خود او می داند که تخصص خاصی ندارد و نمی تواند بیش از مقدار مشخصی دستمزد بگیرد.
افزایش انگیزه کارکنان تنها در پاداش های مالی، امنیت شغلی یا مرخصی های مستمر خلاصه نمی شود. این موارد می تواند از کم شدن انگیزه کارمند جلوگیری کند اما تنها با ایجاد یک چشم انداز روشن از آینده می توان انگیزه کارکنان را به صورت پیوسته افزایش داد.
رهبران بزرگ به خوبی می دانند که با ترسیم تصویری از آینده سازمان و موفقیت هایی که در این مسیر در انتظار کارکنان است، اشتیاق آنها را برای کار چند برابر می کنند.
برای انگیزه دادن به مسئول شبکه های اجتماعی نباید به او وعده غیر واقعی افزایش حقوق داده یا او را تهدید کنید که در صورت عدم جذب مخاطب کافی از کار اخراج می شود. در عوض با روشن ساختن اهمیت حضور سازمان در رسانه های اجتماعی، نقش وی در استراتژی کلان شرکت را توضیح دهید.
برای مثال اگر یک فروشگاه دارید و برای اطلاع رسانی تخفیف ها و آفرهای ویژه از رسانه های اجتماعی استفاده می کنید، برای این کارمند تاثیر حضور در این شبکه ها بر فروش کلی شرکت و جذب مشتریان بیشتر را توضیح دهید.
اکثر افراد شاغل در یک سازمان می دانند چه نقشی را برعهده دارند اما نکته مهم آگاهی از چگونگی قرار گرفتن این نقش ها در کنار یکدیگر و ترسیم تصویر بزرگتر است.
کارکنانی که نقش خود در موفقیت شرکت را درک نمیکنند، به احتمال زیاد از لحاظ احساسی ارتباطی با شرکت برقرار نمیکنند. از اینرو شما باید به آنان دلیل حضورشان در سازمان و تاثیرشان بر دستیابی به اهداف را توضیح دهید؛ بدین ترتیب کارکنان احساس می کنند در موفقیت کلی گروه نقش داشته و با جدیت بیشتری کار خواهند کرد.
در پایان باید گفت که همه کارکنان از بالاترین تا پایین ترین سطح، باید مطمئن شوند که تلاشهایشان در استراتژی گسترده تر شرکت نقش خواهد داشت.
منبع : INC
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چرا تغییرات سازمانی با شکست مواجه می شوند؟
واقعیت تلخی درباره تغییر و تحولات سازمانی وجود دارد و آن ای است که درصد بالایی از چنین طرحهایی به شکست میانجامد. اما چرا؟
یکی از دلایل این امر آن است که مدیران هنگام شروع کار، اغلب با روشهای مختلف پیاده سازی تغییر و تحول در سازمان مواجه میشوند و معمولا در دريای انواع توصیههای ضد و نقیض مدیریتي غرق میشوند. گاهی اوقات برخی شرکتها سعی میکنند با کنار گذاشتن یک اسلوب خاص تغییر که پیشتر توفیقی در آن به دست نیاوردهاند، روش دیگری را امتحان کنند. این روش نیز خسارت بار است و تحمیل هزینههای هنگفت انسانی و مالی به سازمان، یکی از معایب آن به شمار میرود.
برای اجرا و پیاده سازی یک تغییر موفق، ابتدا باید دو نظریه اصلی تغییر را درک کرد:
۱. نظریه E
این نظریه بر ارزشهای اقتصادی تمرکز دارد و میزان موفقیت آن، فقط بر اساس ارزش سهام شرکت اندازه گیری میشود. در این رویکرد «سخت» با استفاده از مشوقهای اقتصادی، اصلاح و تجدید ساختار سازمان و اخراج بیمحابای کارکنان، بازده کاری افزایش مییابد. شرکت دانلوپ، یک نمونه شاخص در این زمینه به شمار میرود که با اخراج ۱۱ هزار تن از کارمندان و فروش چندین واحد کسب و کار خود، ارزش سهامش را سه برابر کرد و به ۹ میلیارد دلار رساند.
۲. نظریه O
این نظریه رویکردی «نرم» به شمار میرود و بر توسعه فرهنگ سازمانی و ارتقای سطح تواناییهای نیروی انسانی تمرکز دارد. در این روش، از طریق ارتباطات و کار گروهی، به تدریج در نیروها اعتماد و «تعهد عاطفی» به سازمان ایجاد میشود.
ایجاد توازنی بین این دو رویکرد کاملاً متفاوت، کار آسانی نیست چرا که معمولاً کارمندان به آن دسته از مدیرانی که گاهی به رشد و پرورش نیروها روی میآورند و گاهی به اقدامات خشن و سختگیرانه، چندان اعتمادی ندارند. اما در صورت پیاده سازی موفقیت آمیز، سازمان هم شاهد افزایش سود و بهرهوری خواهد بود و هم از مزیت رقابتی پایدار، که پیش افتادن از رقبا را به دنبال دارد، بهرهمند خواهد شد.
در جدول پست بعد ، تفاوتهای موجود بین دو نظریه E و O و مدل ترکیب این دو نظریه ارائه شده است:
یک نمونه عملی از موفقیت ترکیب نظریه E و O
فروشگاههای زنجیرهای ASDA در انگلیس، در سال ۱۹۹۱ در مرز ورشکستگی قرار گرفت. آرچی نورمن، مدیرعامل این شرکت با ترکیب دو نظریه E و O، به نتایج خارق العادهای دست یافت: فضایی باز و مبتنی بر اعتماد پایه ریزی شد و ارزش سهام شرکت نیز ۸ برابر رشد داشت.
در مجموع مطالعات ما نشان میدهد شرکتهایی که هر دو رویکرد سخت و نرم را به گونهای موثر و کارا، با هم به کار میبرند، میتواند به سود مالی فراوان و بهره وری قابل ملاحظهای دست یابند. از سوی دیگر احتمال اینکه چنین شرکتهایی به یک مزیت رقابتی پایدار برسند، بیشتر است.
این شرکتها همچنین قادر خواهند بود اضطراب ناشی از اجرای طرح تغییر و تحول در سازمان را کاهش دهند.
منبع: Harvard Business Review
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
سازمان آمارگیری مشاغل آمریکا(BLS) گزارشی منتشر کرده است و لیستی از بهترین و آینده دار ترین شغل ها را تا سال 2026 معرفی کرده است.
1- پرستاری
تعداد شغل ایجاد شده تا سال 2016: نفر437000
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 68450 دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: لیسانس
2-توسعه اپلیکیشن و نرم افزار
تعداد فرصت های شغلی ایجاد شده تا سال 2016: 253400نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 100080
میزان تحصیلات مورد نیاز : لیسانس
3-مدیریت کلی و عملیات
تعداد فرصت های شغلی ایجاد شده تا سال 2026: 205900نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 99310دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: لیسانس
4- مدیریت امور مالی
تعداد فرصت شغلی ایجاد شده تا سال 2026: 108400نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016:121750دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: لیسانس
5-پزشکی تخصصی و جراحی
تعداد فرصت های شغلی ایجاد شده در سال 2026: 49600 نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 206920 دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: تحصیلات دکتری یا دارا بودن مدرک تخصصی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
سازمان هولوگرافیک چیست؟
در عصر جدید سازمان ها مایلند تا ویژگی ها و اهداف حاکم بر کل سازمان در یکایک اجزاء آن ها نیز نمایان شود، به طوریکه هر جزء آینه تمام نمای کل باشد این امر باعث تبلور ویژگی کل گرائی در یکایک اجزاء و پیدایش سازمان های کل گرا یا هولوگرافیک شده است. در یک دیدگاه برای ساختار هولوگرافیک وظایف ۸ گانه ای درنظر گرفته شده است که به دلیل ویژگی هولوگرام هر وظیفه متشکل از سایر وظایف نیز می شود. این وظایف عبارتند از:
۱- خلق و نوآوری که ابداع کننده در این میان نقش رهبری در توسعه و ایجاد یک سری اصول راهنما براساس ارزشهای بنیادین سازمان رادارد و عملکرد سازمان را در آینده مشخص می سازد.
۲- پروژه سازی و طراحی سازمان ایده آل، که طراح، توانایی های بالقوه اشخاص و سازمان را به فعل تبدیل می سازد.
۳- تعیین مسیر وجهت توسعه استراتژی که معمولأ توسط بالاترین رده مدیریت در سازمان مشخص شده ودرحقیقت قصد و نیت سازمان و چگونگی انجام کار را تعیین می کند.
۴- هدایت و رهبری که هماهنگ کننده جریان منابع در دسترس، برای توسعه سازمان است. در یک سازمان هولوگرافیک منابع به معنی همه نوع منبع، شامل مردم، اطلاعات و کالاهای حقیقی(قابل لمس) می باشد.
۵- ارتباط سازمان به عنوان بخشی از خانواده جهانی مطرح می باشد و امکان برقراری ارتباطات تقویت شده و فرآیندهای همکاری مشترک براساس دوستی ایجاد می گردد.
۶- ترفیع و ارتقاء در توسعه بازار با آگاهی و شناخت کامل از زمان، مکان و روش صحیح ارائه کالا، خدمات و نیز حفظ هویت سازمان.
۷- تولیدوبکارگیری امکانات و تجهیزات ایده آل برای ساخت، تولید و ارائه خدمات، تا سازمان بتواند به تولید انبوه ویا ارائه خدمت ایده آل دست یابد.
۸- تکمیل و متعاقب آن احساس رضایت درکارفرما و مشتری تا از انجام فعالیت به بهترین شکل اطمینان حاصل گردد.
سازمان هولوگرافیک، سازمانی است کلی و به گونه ای در اجزاء منعکس می گردد که هر جزء همچون کل عمل کند. برای آنکه سازمانی با این خاصیت داشته باشیم باید :
۱- از تخصصی کردن بیش از حد آن ها جلوگیری کنیم.
۲- تنوع وپیچیدگی وظائف مورد نیازرا درنظربگیریم (یعنی واحدها بتوانند مستقلاً به نیارهای محیط خود پاسخ گویند).
۳- حداقل برای سازمان ضوابطی را وضع کنیم که سازمان انعطاف داشته باشد و برای آنکه به بی نظمی نگراید در سازمان توانایی برخورد پویا با مسائل را ب وجود آوریم و اجزای آن را برای عملکردی هماهنگ، منظم سازیم و کارآفرینان بتوانند ازاین خاصیتها بهره جویند.
اصل هولوگرافیک در کارکرد سازمان دارای اثر مثبت زیادی است و استعاره سازمان هولوگراف، بیانگر سیستمی است که کل را در همه اجزاء متبلور میداند، به گونه¬ای که هر جزء از سیستم توانایی خودسازماندهی، بازسازی و بازآفرینی را بطور مستمر دارا میباشد.علت این ویژگی آن است که همه اجزاء حاوی کل اطلاعات مورد نیاز در ساختار سازمان میباشد. در سازمان هولوگرافیک همه کارکنان درک روشنی نسبت به سازمان، فلسفه وجودی آن، اهداف، فرهنگ و ساختار آن دارند و با وجود تصویر ذهنی متفاوت هر کارمند از سازمان به دلیل ویژگی خاص این نوع ساختار هولوگرام آنچه مهم است طرح کلی سازمان و اهدافش میباشد.در یک دسته بندی کلی میتوان ویژگیهایی به قرار زیر برای سازمان هولوگرافیک بیان نمود.
۱- سازمانهایی با حافظه شگفت آور که بصورت غیرمتمرکز سازماندهی شده اند.
۲- دیدگاه متفاوت به مدیریت.
۳- ظرفیتها، اطلاعات ویژه و کنترل به گونه ای توزیع شده که هر فرد میتواند به یک جزء حیاتی از کل تبدیل شود.
۴- سازمانهای هولوگرافیک، مغزهای هوشمند خودسازماندهی اند که انعکاسی از سازمان یادگیرنده می باشند.
نقاط قوت و ضعف سازمان هولوگرافیک
نقاط قوت:
۱ ـ درک بهتر یادگیری سازمانی و ظرفیت خود سازماندهی.
۲ ـ تاکید بر نحوه طراحی مدیریت استراتژیک جهت تسهیل آموزش یادگیری.
۳ ـ فراهم شدن وسیلهای که با آن به آن سوی عقلانیت محدود (که مشخصه بسیاری از سازمانهای امروزی است) دست یافت.
۴ ـ ارائه اصول و تئوریهای مدیریت متناسب با عصر اطلاعات.
ضعفها نیز عبارتند از:
۱ ـ خطر نادیده انگاشتن تعارض شدید بین «الزامات یادگیری و خود سازماندهی» و «واقعیت قدرت و کنترل» در سازمان وجود دارد.
۲ ـ چون هر حرکت به سوی خود سازماندهی «باید با تغییر عمده در گرایشها و ارزشها همراه باشد، تحقق این امر مستلزم تغییر شخصیت در طول زمانی قابل ملاحظه است و میدانیم این تغییر شخصیت از تغییر فرهنگ ناشی میشود.
منبع: کتاب سازمان های عصر دانش، نوشته محمد علی سرلک، 1387
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه یک مدیر کاریزماتیک باشیم؟
جذبه مدیریتی داشتن فراتر از محبوبیت و قدرت پیدا کردن در بین دیگران است. یکی از مهمترین فوایدش اینست که در کاهش استرس به مدیر کمک میکند. مدیرانی که جذبهی مدیریتی دارند و بر لحظه تمرکز میکنند، بهتر میتوانند به روشهای مختلف با انواع چالشها روبهرو شوند. سه عامل "جذبه مدیریتی" را بوجود میآورد:
متانت: چطور رفتار میکنید؟
ظاهر: چطور به نظر میرسید؟
ارتباط: چطور صحبت میکنید؟
هیولت میگوید: طرز رفتار شما نشان دهنده اعتمادبنفس و تواناییتان برای منتقل کردن افکار و ایدههایتان است. او میگوید: اینروزها ما برای رهبرانی ارزش قائلیم که آرام و با اعتمادبنفس هستند، نه آنهایی که از سختگیری برای پیدا کردن دنبالهرو استفاده میکنند.
وی معتقد است این مدیران:
• آرامتر هستند.
• درک و تفکر شفافی دارند.
• شجاعت بیشتری مییابند.
• انرژی و اشتیاق بیشتری دارند.
• بهتر با تغییرات مواجه میشوند.
• تمرکز بیشتری بر اولویتها دارند.
• قدرت مجاب کردن شان بالاتر است.
• توانایی بیشتری در کنترل اختلافات دارند.
نویسنده: سیلویا آن هیولِت
▪️منبع: کتاب «Executive Presence»
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
10 چیزی که هرگز نباید در مورد خودتان بگویید!
1 نگوييد من «خرابكار» هستم. لازم نيست بگوييد هميشه در موقعيتهاي خوب كار اشتباه انجام داده ام كه الان وضعم اين است.
2 نگوييد من «عامل تغييرات» هستم. كسي كه شما را استخدام كند، انتظار دارد بازوي او باشيد.
3 نگوييد «استاد حل مشكل» هستم. مشكل را حل كنيد، ديگران از شما تعريف ميكنند.
4 نگوييد «خلاق» هستم؛ نشان بدهيد كه چه چيزي خلق كرده ايد.
5 نگوييد «مشهور» هستم. اگر باشيد، حتما شهرت شما به گوش طرف مقابل رسيده است.
6 نگوييد من «رهبر» هستم. اگر رهبر باشيد، ديگران خودخواسته به دنبالتان حركت ميكنند.
7 نگوييد «عضو» فلان گروهام يا بهمان جا درس خواندهام. اينها بخش مهمي از سرگذشت شما هستند، اما شما چه نقشي در آن گروه داشته ايد. اين داستان شماست.
8 نگوييد «نويسنده/كارگردان/طراح وب و ...» هستم. به جاي فهرست كردن تخصصها، بگوييد از دانشتان چگونه ميتوانيد استفاده كنيد. شنيدهايد كه ميگويند همه كاره هيچ كاره است!
9 نگوييد «پر كار» هستم. كار زياد وقتي ارزشمند بود كه ماشينها اين همه پيشرفت نكرده بودند. امروز، شيوه تفكر شما ارزشمند است و كسي كه ميخواهد از شما استفاده كند، بيشتر نيازمند دقت و خوش فكري شما در كار است.
10 نگوييد همه از همكاري با من«سود» برده اند. قرار نيست ارزش حضورتان را تا حد چند برگ اسكناس پايين بياوريد. شما بايد قهرمان داستان كشف و خلاقيت و نوآوري باشيد، پس درباره شخصيت خودتان حرف بزنيد، نه درباره پول.
منبع : Forbes
عنوان مقاله: Ten Things Never, Ever To Say About Yourself
ترجمه: احسان محمدی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
تعامل مثبت با مشتری ها:
وقتی توانستید برخوردی گرم و صمیمانه با مشتری داشته باشید، رابطۀ خود را از طریق تعامل مثبت با مشتری ادامه دهید. اگر مثبت و سازنده برخورد کنید، مردم هم به همان شکل به شما پاسخ خواهند داد. بسیار مشکل است که با کسی که رفتاری مثبت و صمیمانه دارد، خشک و بی روح رو به رو شوید. خودتان دوست دارید بیشتر با چه افرادی در ارتباط باشید؟ با کسانی که شما را سر حال می آورند؟ یا با کسانی که باعث کسالت و از بین رفتن سرحالی تان می شوند؟ در محیط کار، سعی کنید فردی باشید که دیگران را سر حال می آورد.
مفید و کمک کننده باشید:
به مشتری های خود نشان بدهید که برایشان اهمیت قائلید. سعی کنید هر چه در توان دارید برایشان انجام دهید. این مسأله را به عنوان یک هدف فردی برای خودتان در نظر بگیرید که سعی کنید در هر روز حداقل به یک نفر کمک کنید. وقتی این هدف را برآورده سازید،احساس بهتری خواهید داشت. این عادت فردی بسیار پسندیده ای است که می توانید در خودتان ایجاد کنید.
متعهد باشید:
وقتی نسبت به کمپانی و مشتری های خود احساس تعهد داشته باشید، به دنبال راه هایی خواهید گشت تا روند امور را بهتر نمایید. هیچ تفاوتی ندارد که امروز چه کاری بر عهدۀ شما گذاشته شده است،هر کاری که هست تمام تلاشتان را به کار بگیرید تا آن را به نحو احسن انجام دهید.
به محصولات خود اعتقاد داشته باشید:
تفاوتی نمی کند که کمپانی تان چه چیزی تولید می کند یا می فروشد؟ باید به محصولاتتان اعتقاد داشته باشید. صداقت در واقع ناشی از اعتقادی است که به محصولات خود دارید. اعتقاد داشتن با این مسأله که محصولاتتان به مشتری هایتان کمک خواهند کرد یکی از ضروریات انجام امور درست و مناسب برای آنها است. در هر بخشی از کمپانی که باشید، اگر واقعاً به این مسأله اعتقاد داشته باشید که محصولاتتان به مشتری ها کمک می کنند، سعی خواهید کرد باعث پیشرفت محصولات، کمپانی و خودتان شوید و این کار را به شکلی مثبت و با رفتاری صادقانه به انجام خواهید رساند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
شغل هایی که در ۲۰۱۸ شانس بیشتری دارند !
واقعیت مجازی
آیا واقعیت مجازی، مرز بعدی تکنولوژی است؟ لوازم و تجهیزات واقعیت مجازی (VR) از سال ۲۰۱۵ به بازار عرضه شدند؛ اما در همین مدت کوتاه، محبوبیت زیادی پیدا کردند.انتظار میرود درآمد حاصل از واقعیت مجازی و واقعیت افزوده (AR) در سال ۲۰۱۸ تا ۷ میلیارد دلار افزایش پیدا کند و تا پایان سال ۲۰۲۱ به حدود ۷۵ میلیارد دلار برسد. واقعیت مجازی یک میدان باز با پتانسیلی بسیار بالا است. بنابراین سخت است که پیشبینی کنیم چه صنایعی تحت تأثیر توسعهی آن قرار خواهند گرفت.
تعطیلات خانوادگی داوطلبانه !
برای برخی از افراد، تعطیلات فقط فرصتی برای دور شدن از زندگی روزمره نیست، بلکه موقعیتی است که میتوان به بهبود جهان کمک کرد. صنعت «گردشگری آزاد یا Voluntourism» بهوسیلهی گردشگرانی که میخواهند به جهان خدمت کنند، تعریف میشود. صنعت گردشگری آزاد بهسرعت در حال پیشرفت است. با در نظر گرفتن ترجیحات جوانان امروز و همچنین رواج هر چه بیشتر دورکاری، این سفرها در آیندهای نزدیک رقیب سرسخت تعطیلات سنتی خواهند شد.
انرژیهای سبز یا انرژی های تجدید پذیر
در طول ۱۰ سال گذشته صنعت انرژی سبز در آمریکا رشد مداومی داشته است و شرکتهای مطرحی هم در اروپا و چین فعالیتهای چشمگیر خود را به جهان نشان دادهاند. انرژیهای تجدید پذیر یک منبع خوب شغلی هم به شمار میروند؛ چنانکه در سال ۲۰۱۷ بیش از ۲.۷ میلیون نفر فقط در کشور آمریکا در این صنعت شاغل بودهاند.
هواپیمای بدون سرنشین
پهپادها نخستین بار بهعنوان یک فناوری نظامی مورد استفاده قرار گرفتند و هنوز هم مهمترین کاربردشان در برنامههای نظامی و امنیتی است. کاربرد این فناوری در ساختوساز، سینما، آتشنشانی و کشاورزی محرز است. بهعلاوه آنها میتوانند بهصورت ریموت آتشفشانها و مناطق سیلزده را مورد بازدید قرار دهند، محصولات را بهطور مؤثر بررسی کنند و حتی بستههای سفارشی را تحویل دهند. شاید اگر قیمت این فناوری کاهش پیدا کند، تعداد بیشتری از مردم آنها را برای مقاصد شخصی خریداری کنند.
تکنولوژیهای حملونقل مسافر و جاده ای
آیا حاضرید سوار اتومبیلهای خودکار بدون راننده شوید؟ اتومبیلهای خودکار بدون راننده بیشتر به داستانهای علمی تخیلی شبیهاند؛ ولی در حال حاضر بسیاری از تولیدکنندگان مهم خودرو و شرکتهای بزرگ تکنولوژی در حال توسعهی این فناوری هستند.
بیوتکنولوژی
بیوتکنولوژی در دههی ۷۰ میلادی، از فصل مشترک زیستشناسی و تکنولوژی به وجود آمد. بیوتکنولوژی پتانسیل حل مشکلات مختلفی در زمینههای پزشکی، کشاورزی و صنعتی دارد و همچنان که این صنعت رشد پیدا میکند، پتانسیلهای آنهم افزایش مییابند. در حال حاضر بیوتکنولوژی در زمینههای رفع مشکلات موجود در تکنولوژیهای جدید احیاکننده پزشکی، کمک به درمان بیماریهای صعبالعلاج مثل آلزایمر و سرطانها و همچنین بهبود محصولات کشاورزی فعالیت میکند.
بازاریابی محتوا
امروزه بدون در نظر گرفتن بازاریابی محتوا، صحبت کردن از بازاریابی غیر ممکن است. بازاریابی محتوا بخش جداییناپذیر بازاریابی دیجیتال است و در کنار سئو، شبکههای اجتماعی و بازاریابی ایمیلی قرار میگیرد. این محتوای اصیل است که برند شما را تعریف میکند، خریداران جدیدی را به سمت شما جذب میکند و وفاداری مشتریانتان را تضمین میکند. رشد بازاریابی محتوا به این زودی متوقف نمیشود و نهتنها در سال ۲۰۱۸، بلکه در سالهای بعد نیز ادامه خواهد داشت.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مدیران محترم! به آینه نگاه کنید...
برخی مدیران که تعدادشان هم رو به افزایش است، فکر میکنند داشتن رفتار بد با دیگران مسیری به سوی موفقیت شخصی است. بسیاری از کارشناسان هم این مدیران را تحسین میکنند.
مدیران قلدر به افراد و سازمانها آسیب میزنند. تحقیقات مختلف نشان میدهد افرادی که با بیادبی، توهین و تحقیر مواجه میشوند، عملکردشان تحتتاثیر قرار میگیرد؛ از جمله مهارتهای تصمیمگیری، بهرهوری، خلاقیت و تمایل به سختکوشی و کمک به همکاران.
هرچقدر جایگاه شما در سازمان بالاتر رود، ریسک بیاحساس بودن نسبت به دیگران افزایش مییابد. تحقیقات زیادی نشان میدهند قدرتمند بودن و احساس قدرت داشتن باعث میشود افراد بیشتر بر خواستههای خودشان متمرکز شوند و نسبت به نیازها و احساسات دیگران بیتوجه باشند.
انسان میل شدیدی به انکار و فریب دارد. اغلب ما اطلاعی در مورد نقصهای خودمان نداریم و حتی وقتی به کمبودها اعتراف میکنیم، شدت و اثرات منفی آن را دستکم میگیریم.
دنیل کانمن، برنده جایزه نوبل، معتقد است مشکل اعتمادبهنفس بیش از حد، مخربترین سوگیری بشر است. در این حالت، افراد دوست دارند تصویری تحریف شده و بیش از حد مثبت از خود به نمایش بگذارند و اطلاعات منفی در مورد خودشان را انکار کنند. بیشتر ما اگر میخواهیم بدانیم چه زمانی به افراد آسیبزننده تبدیل میشویم، باید بر جانبداریهایمان غلبه کنیم.
این را در نظر بگیرید که بیش از ۵۰ درصد مردم آمریکا میگویند مدیران قلدر را تجربه کردهاند، اما کمتر از یک درصد به اینکه چنین رفتاری دارند، اعتراف میکنند. این یعنی بسیاری از افراد مخرب در محیط کار به گناههای خود اعتراف نمیکنند و یا حتی از اینکه چنین رفتاری دارند، ناآگاهند.
هایدی هالورسون، روانشناس دانشگاه کلمبیا میگوید: کلید خودآگاهی درون مغز ما پیدا نمیشود، بلکه باید کشف کنیم دیگران چه دیدی نسبت به ما دارند؛ حتی اگر این واقعیت خوشایند ما نباشد.
اوضاع زمانی بدتر میشود که مدیران نخواهند واقعیت را بشنوند. اگر سعی کنید واقعیت را بشنوید، ریسک داشتن رفتار بد با دیگران را کم میکنید.
هرقدر شکاف بین دیدی که نسبت به خودمان داریم و دیدی که دیگران نسبت به ما دارند بیشتر شود، روابط بدتر خواهد شد. بنابراین پذیرفتن اینکه نظر دیگران نسبت به ما چیست، دستاورد خوبی محسوب میشود.
به هر حال، برای اینکه به چنین دستاوردی برسید، به افرادی نیاز دارید که شما را بشناسند و واقعیت را از شما پنهان نکنند؛ افرادی که هر بازخوردی را از آنها بپذیرید. اگر موضوع بدی را در موردتان میگویند، تشکر کنید و جبهه نگیرید.
نویسنده: Robert I. Sutton
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مدیریت نسل جدید
سال ۲۰۱۵ با توجه به یافتهها و مشاهدات عینی شرکت پیو (Pew)، در اکثر محیطهای کاری آمریکا، نسل هزاره (نسل متولد حدود سالهای ۲۰۰۰) گوی سبقت را از نسل قبل ربودهاند. این مسئله، رهبران کسب و کارها را سردرگم کرده است که چگونه این نسل جدید را در محیطهای کاری با بیشترین بازده مشغول به کار کنند. به این سؤال اصلی می رسیم که اگر کسانی که ما هدایتشان را بر عهده داریم تغییر کنند، پس ما چگونه آنها را رهبری کنیم؟
در مصاحبههایی که با بیش از ۶۰۰ مدیر کسب و کار انجام شد، یک نکته بارها و بارها تکرار میشد، آن نکته تلاش برای جذب مشارکت کارمندان جوان بود که بهعنوان رویکرد جدید در رهبریت از آن یاد میشود. آمارها هم این واقعیت را نشان میدادند؛ در نظرسنجیهای گالوپ (Gallup) برخی از تفاوتهای جالب بین نسل جدید و نسلهای قبلتر روشن شده است:
1 پول: این روزها برای جذب کارمندان به مواردی فراتر از پول احتیاج دارید؛ نظیر آشنایی کارمندان با اهداف! همچنین نحوه رهبری از اهمیت بالایی برخوردار است.
2 فرصتهای شغلی و اهداف: نسل هزاره با بررسی چشماندازهای حرفهای خود، مطالبات جدیدتری را تعریف میکنند. فرصتهایی نظیر یاد گرفتن، رشد کردن، پیشرفت و انجام کارهایی که مهم هستند. بهعبارت دیگر، آنان از اهداف و فرصتها بهعنوان نیروی محرکه در مسیر دستیابی به اهدافشان استفاده میکنند.
3 رهبری: نسل جدید همچنین کیفیت رهبری و مدیریت کسانی را که برای آنها کار میکنند، ارزیابی میکنند. آنها به دنبال افرادی هستند که مشوق و پشتیبان تلاشهای بیوقفهی آنها باشند. به عبارتی آنها رهبرانی میخواهند که به حرف آنان روح ببخشند نه مدیرانی که از حل مشکلات سرباز میزنند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اگر کسی از ایده شما کسب اعتبار کند، چه باید کرد؟
فرض کنید در محل کار خود ایده ای را با ذکاوت خود مطرح می کنید. این ایده با مقاومت مواجه می شود و موردقبول واقع نمی گردد. بعد از مدتی، یک همکار یا مدیر ایده شما را با کلمات خود بازنویسی و تصحیح می کند. در این حالت از ایده او در شرکت شما پشتیبانی می شود و برای ارائه آن مورد تشویق قرار می گیرد!
در این حالت آنچه که باید به او بگویید این است:
"از توجه شما به نقطه نظر من متشکرم !"
این جمله اگر با آرامش بیان شود، کارکردهای زیر را دارد:
• با اشاره کردن به تخلفی که در مورد ایده شما شده، مانع از آن می شود که موضوع، شما را ناراحت کند.
• این امکان را به شما می دهد تا ایده خود را بدون نیاز به تجدید نظر، مجددا به دست آورید.
• هنگام رسیدگی به موضوع با مدیرتان، جایگاه شما را بالا می برد.
• در صورت بیان آن در مقابل دیگران، با ارائه جزئیات یا شفاف سازی جهت تأثیر بیشتر، فرصتی برای مالکیت بیشتر بر ایده تان بدست می دهد.
می توانید بگویید: "ممنون بابت توجه شما به نقاط نظر من، چند موضوع دیگر نیز وجود دارد که باید در کنار هم قرار بگیرند. من آنها را سریعا بررسی خواهم کرد و می توانیم در جلسه بعدی جزئیات بیشتری را مطرح کنیم. "
برگرفته از: HBR
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
در یک متقاضی کار به دنبال چه خصوصیاتی بگردیم؟
۱. به دنبال کسی باشید که نسبت به وقایع پیرامونش آگاه باشد. شاید این موضوع پیش پا افتادهای به نظر برسد اما یک مساله اساسی است.
۲. به دنبال کسی باشید که داستانی برای روایت داشته باشد. بسیاری از مردم هیچ داستانی ندارند. آنها وقتی درباره حرفه خود صحبت میکنند، میگویند: «من در شرکت A استخدام شدم. ابتدا همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه عذرم را خواستند. خواهرم پیشنهاد کرد به شرکت B بروم اما آن شرکت نیز پس از مدتی تعطیل شد.»
به دنبال کسی باشید که خودش برای خودش تصمیم بگیرد.
۳. به دنبال کسی باشید که دارای عقیده باشد و پای آن عقیده بایستد و دنبال این نباشد که شما حرف او را تایید کنید. اینکه شما چه عقیدهای دارید، چه اهمیتی دارد؟
۴. کسی را استخدام کنید که میان شغل سابقش و شغل پیشنهادی شما، یک وجه اشتراک یا شباهت پیدا کند. ممکن است او در یک حوزه متفاوت فعالیت کرده باشد. اینکه او در چه زمینهای سابقه کار دارد، مهم است اما از همه مهمتر این است که بتواند خودش را جای مدیر استخدام بگذارد و بگوید:
«من فرمایش شما را متوجه شدم. ظاهرا شما با مشکل X مواجه هستید. من در گذشته با مشکل مشابهی روبهرو بودم و آن مشکل را اینگونه حل کردم.»
۵. به دنبال کسی باشید که شوخطبع باشد. ما بخش اعظمی از زمان خودمان را در محل کار و با جدیت میگذرانیم. اگر کار خشک و رسمی باشد، دیگر جذابیتی نخواهد داشت.
۶. افرادی را استخدام کنید که تواناییهای خود را باور دارند. کسی را که از اظهار نظر میهراسد استخدام نکنید. یک انسان ترسو چطور میتواند به شما در حل مشکلات بزرگ کمک کند؟ به دنبال یک کارمند بله قربانگو یا مطیع نباشید.
۷. به دنبال کسی باشید که برای زندگی شخصیاش ارزش قائل باشد.
۸. کسی را استخدام کنید که بداند از حرفهاش چه میخواهد. وقتی یک متقاضی میگوید: «من قصد دارم برای شرکتها کار کنم و سپس، کسبوکار خودم را راه بیندازم»، واقعا هیجان آور است.
این روزها، همه ما باید روحیه کارآفرینی داشته باشیم، چه کارمند باشیم، چه صاحب کسبوکار خودمان.
۹. کسی را استخدام کنید که انتظارش از یک شغل، فراتر از حقوق و مزایاست. با کسانی کار کنید که ایده دارند و دوست دارند چیزهای جدید را تجربه کنند.
۱۰. و در نهایت، به دنبال کسی باشید که مسوولیت تصمیماتش را بر عهده بگیرد.
همه ما با موانع و سختیها روبهرو میشویم. این جزئی از زندگی است. آنچه مهم است، نحوه برخورد ما با مشکلات است. کسی را استخدام کنید که با مشقتها مواجه شده و بر آنها غلبه کرده است. باید به دنبال کسی باشیم که باهوش، توانمند و فوقالعاده باشد.
نباید فضایی ایجاد کنیم که فرد ناچار شود برای دریافت شغل مربوطه، در جلسه مصاحبه نقش بازی کند یا سطح رزومه خود را پایین بیاورد. به دنبال کسی باشید که به جای فرار از فرصتها، با آنها مواجه شده باشد، چراکه اگر با مشکلات مواجه نشویم، هرگز رشد نخواهیم کرد.
نویسنده: Liz Ryan
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"در تخصیص منابع مالی به بخش مولد و صنایع اقتصادی کشور به چه عواملی باید توجه شود؟"
- محوریت قرار دادن امر حمایت از تولید و اشتغال در کلیه ابعاد بانکداری کشور ،
- تلاش در جهت استمرار بهبود نسبی محیط کسب و کار ، کنترل و مدیریت نرخ تورم و افزایش رشد اقتصادی کشور،
- افزایش اعتماد ، ترویج امید و نشاط میان آحاد جامعه در رویکرد های بانکی و افزایش کیفیت خدمات به آنان ،
- حفظ ثبات اقتصاد کلان کشور و هدایت فعالان اقتصادی کشور به اتخاذ روش هایی مبتنی بر قانونگرایی ،
- احصاء مداوم عوامل موثر برافزایش رونق اقتصادی و بهبودمعیشت مردم ، توسعه اشتغال ، رفع مشکل بیکاری ، جذب سرمایهگذاری خارجی ، خصوصیسازی بمنظور مردمی کردن اقتصاد کشور از سوی دولتمردان و مسئولان ،
- افزایش کارایی و کاهش موانع در فرایند تامین مالی نظام بانکی بمنظور حداقل کردن هزینه تامین مالی ،
- توجه به برنامه های اصلی اقتصاد کشور در مسیر اهداف مورد نظر چشم انداز ۱۴۰۴، و اعمال مدیریت جهت تخصیص منابع به سرفصل های پیش بینی شده در برنامه ها ،
- توجه به اصول سیاست های اقتصاد مقاومتی ،
- بستر سازی جهت استفاده حداکثری از منابع بازار مالی داخلی ،
- افزایش قابلیت نظام بانکی در تعاملات بینالمللی پولی با افزایش ثبات ، انعطاف پذیری و سلامت نظام بانکی ،
- بازنگری فرایند پرداخت تسهیلات از طریق عقود اسلامی ،
- تضمین اصالت قراردادهای منعقده و جلوگیری از اشاعه عقود صوری در سیستم پولی کشور ،
- تعیین نوع عقود از حیث وجه مبادلاتی یا مشارکتی آنها با دقت در تعیین موضوع مورد معامله و مدت اعتبار آنها،
- حرکت در مسیر بهبود قوانین و روش های بانکداری بدون ربا و اسلامی ، در جهت برداشتن گام های موثر به سمت برقراری عدالت اجتماعی و بهبود وضعیت زندگی آحاد جامعه ،
- پرهیز جدی از صرف منابع مالی بانکها به تامین نیازهای جاری دولت ،
- حداقل شدن اتکا دولت بر منابع بانکی بمنظور تامین وجوه مورد نیاز هزینههای غیر سرمایه ای،
- ارتقای درجه شفافیت نظام مالی به عنوان یک عامل مهم نقش اثرگذاری در بهبود شرایط سرمایه گذاری در راستای تحقق اهداف سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر ،
- اعمال روش هایی که منتج به کاهش هزینههای تامین مالی بنگاههای اقتصادی و همچنین هدایت منابع به سوی بخشهای تولیدی و مولد می گردد.
- تلاش در جهت افزایش سرمایه پایه بانکهای دولتی متناسب با روند تغییرات و نیازهای بانکها و بهبود نسبت کفایت سرمایه بانک های دولتی بمنظورحراست از منافع سپردهگذاران ،
- هدایت نقدینگی ها به سمت تامین نیاز های مالی واحدهای اقتصادی دارای ظرفیت تولید صادراتمحور ، اشتغالآفرین و دارای بازدهی بالا به منظور تعمیق رونق اقتصادی کشور.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
6 عادت بد در مکالمات و چگونگی رفع آنها
شاید متعجب شوید که در مورد بسیاری از افراد، گفته های آنها نیست که آنها را عقب نگاه می دارد، بلکه کارهایی است که انجام می دهند. در اینجا به 6 عادت بد می پردازیم که به ارتباطات شخصی صدمه می زنند:
1. قطع کردن صحبت دیگران
2. از این شاخه به آن شاخه پریدن
3. تکرار مداوم یک سری حرف های تکراری در طول مکالمه
4. ناتمام گذاشتن حرفهای طرف مقابل
5. وراجی کردن و بحث در طول مکالمه
6. نگاه کردن به گوشی در طول مکالمات
گرچه این شش عادتِ مخرب، اَشکال متفاوتی دارند، ولی همگی آنها نتیجۀ یک چیز هستند: گوش ندادن!
بسیار خوب، راه حل غلبه بر این شش عادت بد در مکالمات چیست؟
درخصوص نحوۀ تعاملاتتان صادق باشید
اگر شما شخصی کلامی هستید، به اشخاص درونگراتر توضیح دهید که پیش از مشخص کردن موضعتان درخصوص یک موضوع نیاز دارید که آن را به طور کامل مورد بحث قرار دهید. اگر ترجیح می دهید که افراد توضیحات خود را به جای شرح مبسوط در قالب نکات کلیدی مطرح کنند، این را به آنها یادآوری کنید.
به مکالمه متعهد باشید
گوشی موبایل خود را از روی میز و از دسترستان دور سازید. در طول مدت زمان مکالمه، تماس چشمی خود را حفظ کرده و نسبت به بدن زبان، تون صدا، و کلمات ادا شده توسط گوینده حساسیت نشان دهید.
مکث کردن را تمرین کنید
اگر عادت دارید صحبت دیگران را پیش از پایان قطع کنید، سعی کنید با شمردن تا 5، پیش از هر گونه واکنش، خود را به چالش بکشید. این کار به شما اطمینان می دهد که شخص مقابلتان بازگو کردن افکار خود را تمام کرده و شما می توانید عقاید خود را مطرح کنید.
مطالب شنیده شده را خلاصه کرده و سپس سؤالاتی را مطرح سازید
با تکرار کردن سخنان طرف مقابل، وی را متوجه سازید که حرف هایش را فهمیده اید. «چیزی که من از صحبت های شما متوجه شدم، x,y,z است. آیا درست متوجه شده ام؟» آنگاه منتظر تأیید یا حرکت سر باشید. سؤالات برای نشان دادن حضور شما در مکالمه بسیار مفید هستند.
افکار خود را منسجم سازید
از مکث کردن برای سازماندهی افکارتان استفاده کنید تا بتوانید موجز و روشن صحبت کنید. به صحبت های خود گوش دهید و وقتی متوجه تکراری بودن حرف هایتان شدید، افکارتان را مهار سازید.
از نشانه های بصری بهره بجویید
شیئی را به عنوان نماد هدف خود برای تبدیل شدن به یک شنوندۀ مؤثر بر روی میزتان قرار دهید تا هدفتان را به شما یادآوری کند. من به شخصه یک کریستال صورتی با برش های بسیار را روی میزم قرار داده ام. هر بار که آن را می بینم به خاطر می آورم که باید به وجوه مختلف صحبت های طرف مقابلم گوش دهم.
اجازه دهید دیگران اول صحبت کنند
اگر از دسته کسانی هستید که تمام زمان مکالمه را اشغال می کنید، به دیگران اجازه دهید اول برنامه هایشان را مطرح کنند و سپس به سراغ ایده های خود بروید. همچنین می توانید مدت زمان صحبتتان در طول جلسات را مدنظر داشته باشید تا بدین ترتیب پیشرفت خود در واگذار کردن زمین به طرف مقابل را اندازه بگیرید.
زمانیکه فرآیند بهبود عمدی تعاملات بین شخصی خود را آغاز می کنید، از اعضای تیمتان بپرسید که آیا تغییری را در نحوۀ رفتار شما متوجه شده اند یا خیر. پرسیدن این سؤال این علامت را به دیگران می دهد که شما در حال بهبود عادات ارتباطی خود هستید و همچنین باعث می شود در مورد تغییرات مثبت در شما نیز اندیشه کنند.
منبع : Forbes
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
۵ راه ساده برای پولدار شدن:
ذخیره کردن را آغاز کنید:
این بدان معنا نیست که پولهای اضافی خود را جمع و ذخیره کنید بلکه قانون اصلی این نخریدن لوازم اضافه و جلوگیری از ولخرجی است. یعنی زمانی که به بیرون از خانه میروید و در محل عبور خود به فروشگاه کفش و یا عطر فروشی میرسید آن را ندید گرفته و از کنارش بی توجه عبورکنید. نکته ی ساده و البته مهم دیگر ذخیره کردن پولهای خورد است برای خود قلکی تهیه کرده و مختص پولهای با ارزش پایین تر قرار دهید بعد از مدتی خواهید دی که چقدر کمک کننده است و یا اگر پول درشت دارید تا حد امکان آن را خورد نکنید تا بستر خرج کردن آن فراهم نشود.
برای خود بودجه تعیین کنید:
اول یا آخر هرماه هر زمانی که شما پول مشخصی را دریافت میکنید همان موقع برایش برنامه ریزی کنید و برای خود حتی نقطه ی تشویق هم بگذارید که اگر بهتر از حد انتظار در دخل و خرج تان عمل کردید می توانید به تیک های موفقیت خود اضافه کنید.
همیشه خواهان بهترین ها نباشید:
خریدن اجناس با کیفیت ضعیف نه تنها اقتصادی نیست بلکه کاملا به ضرر است پس این بخش به این معنا نیست که اجناس ارزان بخرید اتفاقا برعکس اگر اجناس با کیفیت اما کمتر بخرید اقتصادی تر است. اما گاهی کیفیت حرف اول را نمی زند مثلا اگربرای خرید یک ماشین برنامه دارید و پول شما برای خرید یک ماشین مدل بالا و شیک کافی نیست بهتر است فکر قرض کردن و گرفتن وام را نکنید و ماشینی متناسب و به اندازه ی پولتان بخرید.
در مصرف انرژی ها صرفه جویی کنید:
شعاری است که همیشه از طریق تلویزیون و رادیو می شنویم اما همیشه فکر می کنیم که به نفع کس دیگری به جز خود ما است اما اگر دقت کنید پرداخت کننده ی همین قبوض خود ما هستیم و اگر کمبودی در انرژی ها به وجود آید قیمت بالای آنها را هم ما باید بپردازیم.
در استفاده از کارت اعتباری هوشیار باشید:
زمانی که پول شما داخل کیف پول شماست حواستان به این هست که چه مقدار از پولتان خرج و چه مقدار از آن باقی مانده است اما زمانی که کارت اعتباری دارید قبول کنید که بی احتیاط تر خرج می کنید و این اصلا به نفع شما نیست.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
پنج تکنیک با ارزش مدیریت زمان
یکی از با ارزش ترین دارایی های هر فرد به ویژه یک کارآفرین زمان است. وقتی که هر ثانیه اش برابر مقداری پول در آینده است اگر شیوه استفاده از آن را بداند. اما در دنیای امروزی مشغله کاری به شدت افزایش پیدا کرده و همین امر باعث شده اکثر متخصصان و کارآفرینان با مشکل کمبود وقت مواجه شوند, اما آیا واقعا چنین پدیده ای وجود دارد؟ خیر
شماره ١ : لیست تهیه و استفاده کنید.
هیچ نظمی را در هیچ سیستمی در هیچ کجای دنیا پیدا نخواهید کرد که بدون تهیه و استفاده از لسیت وجود داشته باشد. شما نمیتوانید تمامش را در ذهنتان نگه دارید؛ شما در کل ٤ نوع لیست نیاز دارید :
- برنامه زمانی شخصی : برای تمام سال، روز به روز
- کارهایی که باید انجام شوند : کارهایی که باید به ترتیب ماهانه، هفتگی، سالانه انجام شوند (ترتیب مهم است)
- تماس هایم : فقط افرادی را که باید باهاشون تماس بگیرید، نه دفترچه تلفن !
- گفتگوها : این یکی برای گفتنی هایی است که شما میخواهید به افرادی که در روز میبینید بگید و باید لیست کنید تا بدانید به هرکسی چه چیزی و کی باید بگید.
این تکنیک تهیه لیست استفاده فوق العاده زیادی برای شما خواهد داشت. افراد موفق جهان بی شک تمامی از لیست ها استفاده میکنند تا زمانشان را مدیریت کنند. از طرفی این گفته را فراموش نکنید، اگر شما لیستی ندارید، بی شک پول زیادی هم بدست نمی آورید.
شماره ٢ : یادآوری با کاغذهای یادآوری
ایده ساده است. شما یک پوشه ٩٠ پرونده ای دارید؛ قرمز از ١ تا ٣٠، ابی از ١ تا ٣٠ و سفید هم از ١ تا ٣٠ که نشانگر ماه جاری، ماه آینده و یک ماه بعد از ماه آینده.
فرض کنیم شما با مشتریی به توافق رسیدید و قرار فروش را برای دهم ماه بعد گذاشتید. کاری که باید انجام دهید تمام یادداشت ها، تمام پرونده، تمام مشخصان مشتری را در دهمين پوشه از پرونده آبی قرار میدهید و سپس فراموشش میکنید. در دهم ماه بعد شما به سراغ پوشه که رفتید جزء به جزء اطلاعات یادتان خواهد آمد.
با استفاده صحیح این تکنیک با کاهش آشفتگی در محل کار یا زندگی شخصیتان روبرو خواهید شد. البته نرم افزار های فراوانی هستند هم برای کامپیوتر هم برای گوشی های تلفن همراه که این کار را انجام میدهند، اما کار دستی ماندگاری بیشتری دارد، البته فرقی ندارد با هرکدام راحت هستید کار کنید.
شماره ٣ : جلسات را به حداقل برسانید.
هیچ کار مفیدی در جلسات انجام نمیشود ! اما برای بعضی افراد محلی برای خودنمایی یا احساسی برای مهم بودن است. اما جایی نیست که کاری از پیش ببرد. شما به یک استراتژی نیاز دارید تا از این جلسات وقت گیر خلاص شوید.اگر شما جلسات را رهبری میکنید، لازم است که به صورت فوق العاده متمرکز و کوتاه پیش ببرید. اما اگر باید به جلساتی که دعوت شدید برید، حتما به فکر یک استراتژی فرار باشید، حتما…
شماره ٤ : زمانتان را بلوکه کنید.
برنامه زمانی اکثر مردم پر است از قرارهایی که با دیگران دارند. اما افراد موفق برنامه زمانی دارند که حاوی قرارهای از پیش تعیین شده و غیر قابل تغییری با خودشان و کارشان است. برای هر ماه کارهایی که باید 100% انجام شوند را تعیین کنید.
برای مثال تمام تماس هایتان را جمع کنید و در یک ” روز تلفن ” تمام آنها را انجام دهید. دیگر هیچ برنامه خارجی در آن روز نگنجانید. اینطور وقتتان فوق العاده آزاد خواهد شد و تمرکزتان هرچه بیشتر بر روی کارهای روزانه تان خواهد بود.
شماره ٥ : از “اوقات بیکاری” تان سود ببرید
امروزه همه چیز پرتابل است. شما میتوانید یک سمینار را آنلاین شرکت کنید، یا سی دی و دی وی دی کنسرتی را که میخواهید بروید تهیه کنید. تمام کتاب ها را میتوانید به صورت الکترونیکی مطالعه کنید به راحتی هرچه بیشتر.
میتوانید از یوتیوب برای مواردی غیر از تماشای اسکی سگ ها روی یخ استفاده ببرید. همیشه یادتان باشد هرکجا که میروید یک کتاب همراهتان باشد. هیچ بهانه ای برای وقت بیکاریتان نیست وقتی در فرودگاه منتظرید یا در سالن انتظار منتظرید.
اکثر مردم اوقات بیکاریشان را صرف جواب دادن به تماس های از دست رفته شان، اس ام اس یا ایمیل زدن میکنند که به کلی اشتباه است به ٣ دلیل :
یک) شما اینکار را شتاب زده و بدون آمادگی قبلی انجام میدهید و اگر یکی از آنها مهم باشد، نباید ضعیف انجام شود.
دو) کار فوق العاده اشتباهی است اگر با کسی هستید که به شما و کسی که دارید با او مکاتبه میکنید دسترسی داشته باشد و از گفتگوهایتان خبردار شود.
سه) وقتی را که میتوانید صرف خواندن، شنیدن، فکر کردن و فهمیدن کنید؛ از شما میرباید.
انضباطِ استفاده از زماني که همه آنرا اسراف میکنند میتواند نقطه قوتی برای شما باشد. نویسنده بزرگ سری کتاب های هری پاتر هنگام مسافرت اولین نسخه کتابش را نوشت؛ وقتی دیگران در حال گفتگو برای گذران وقت بودند یا خوابیده بودند. برای بعضی مردم وقت ارزش آنچنانی ندارد بنابرین اسرافش میکنند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
" آنچه در پیرامون تاثیر و تشخیص عوامل اقتصادی مطرح است "
اختلاف نظر در دید گاه های اقتصادی موجب می شود تا برخی از صاحبنظران با کنکاش در دامنه تاثیرات آرای غالب ، مباحث با اهمیتی را مورد مداقه قرار دهند . در سال های اخیر شاهد پافشاری صابنظران اقتصادی کشور برشناخت تاثیرات دو نظریه متداول در اقتصاد یعنی «اقتصاد جریان اصلی» و «اقتصاد اتریشی» بوده و مباحث مرتبط با آنها همواره برجسته شده است .محققان بر این باورند که با وجود اختلافات موجود در مباحث نظری ، این دوجریان اقتصادی گاهاً با یکدیگر در تعامل بوده و بدلیل شباهت های ماهوی هم سو عمل میکنند . بطور مثال هردو جریان ، در تضاد با رویکرد دیدگاه «مکانیکی» اقتصاد می باشند .
یعنی مخالف ترویج توهم تغییر در وضع اقتصادی جامعه ، بدون ارائه پاسخ مناسب به تاثیرعوامل درگیر در آن می باشند .
بعبارتی معتقدند که برخی عوامل اقتصادی ، قابلیت تنظیم مجدد و هماهنگی با تصمیمات اقتصادی جدید را دارند بنابراین این مشخصه آنها که توام با هوشمندی ماهوی می باشد ، گاهاً موجب انحراف از معیار اهداف پیش بینی شده از واقعیات ناشی ازاجرای تصمیمات اقتصادی جدید می گردد .برخی معتقدند دلیل اصلی میل سیاست گذاری ها اقتصادی جدید به سوی سیاستگذاری های اقتصادی بی ثمر درکشور، عدم توجه به ماهیت تاثیرات برخی عوامل اقتصادی قبل می باشد .
مع الوصف این دو جریان فکری علاوه بر وحدت دیدگاه ها ، از تضاد دیدگاه ها نیز برخوردارند . اقتصاد جریان اصلی معتقد است که سیستمهای اقتصادی واکنش درونزا دارند ، بنابر این اقتصاد دانان باید بصورت دینامیکی مدل واکنش های اقتصادی را ترسیم کرده و با نتایج حاصله از پاسخ های بدست آمده ، سیاست های اقتصادی را طراحی کنند . دیدگاهی که قبلاً مورد تاکید یکی از شاگرادن "میلتون فریدمن" یعنی آقای "رابرت لوکاس"برنده نوبل اقتصاد درسال 1995 بوده است و پی آمد نقد مشهور اقتصادی به نام «نقد لوکاس» می باشد .
اما باید اشاره نمود که آقای میلتون فریدمن استاد فقید دانشگاه شیکاگو از مدافعان اقتصاد بازار آزاد تلقی می گردیدکه برخلاف سایر اقتصاددانان جریان اصلی ، به استفادهی گسترده از ریاضی در بیان دیدگاههای خویش اعتقاد نداشت او معتقد بود ،کارآمدی بازار آزاد چنان عیان است که دیگر نیازی به این الگوهای ریاضی در اثبات آن نیست . به اعتقاد ایشان آزادی اقتصادی بسیار جذاب بوده و مسیر آزادی سیاسی را خواهد گشود .
در مطالعات تاریخی نیز شاهد آن هستیم که برخی اقتصادانان قبل از فریدمن معتقد بودند که با کاهش مالیات یا افزایش هزینه های دولت می توان مشکل بیکاری را حل کرد ، اما او با رد این تئوری معتقد بود که در بلند مدت این نظریه قالب نبوده و ناکار آمد است . یا میبینیم که برخی از اقتصاد دانان رابطه میان "افزایش تورم" و "افزایش بیکاری" را یک رابطه معکوس می دانند ، اما بعد ها دیده می شود که در مقاطعی با افزایش تورم بیکاری نیز افزایش می یابد . یا بطور مثال در « معضل پس انداز» آقای کنز را داریم که استدلال می کند در اندازه یک فرد ، پس انداز و کاهش در مصرف امری منطقی تلقی می گردد اما در اندازه جامعه اگر همه بخواهند از مصرف بکاهند تا پسانداز کنند نتیجتاً ، سطح کلی مصرف کاهش یافته و بنگاهها چارهای غیر از کاستن از میزان تولید و بیکارکردن بخشی از نیروی کار ندارند ، پس احتمالاً سطح درآمد هم سقوط میکند و بعید نیست شاهد کاهش میزان پسانداز هم باشیم . در گذشته ، اقتصاددانان میکوشیدند تا با تکیه بر رویدادهای گذشته وضعیت حال و آینده اقتصاد را برآورد کنند چراکه بنگاههای اقتصادی می بایست از میزان فروش آینده خود اطمینان کسب کنند و چنین کاری بدون دانستن این که اقتصاد درسطح سراسری در چه وضعیتی است عملی و امکانپذیر نبود .
آیا رشد اقتصادی فعلی ادامه مییابد ؟ یا برسر بیکاری چه خواهد آمد ؟ اگر نتوانیم نشان دهیم این انتظارات چهگونه شکل می گیرند طبیعتاً پاسخ دیگر پرسشها هم نامعلوم میماند و نخواهیم دانست که مصرف یا پسانداز و یا سرمایهگذاری به چه میزان خواهد بود.
"رابرت لوکاس" الگوهای نظری خود را با طرح پیشگزاره «انتظارات عقلایی» در اقتصاد حل می کرد. او معتقد بود اقتصاد دانان فرآیند عملکرد نظام اقتصادی را میدانند . بطوز مثال همگان واقفند که پدیده هایی نظیر بیکاری و تورم با یکدیگر مرتبط بوده ، مضافاً ازتغییرات نرخ بهره تأثیر می پذیرند و جهت تغییرات را هم تعیین میکنند . به عبارت دیگر ، هر عامل اقتصادی یک الگوی ریاضی از چگونگی عملکرد نظام اقتصادی در ذهن دارد که میتواند در آن انتظارات خود از مزد ، قیمتها و دیگر متغیرها را مشخص کند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
کشورهایی با بیشترین تعطیلات با حقوق
یکی از بزرگترین شرکتهای مشاوره منابع انسانی جهان به نام Mercer، با در نظر گرفتن مزایای شغلی یک کارمند و با احتساب ۱۰ سال سابقه کاری و پنج روز کار در هفته، مطالعاتی را در خصوص تعطیلات آنها انجام داد. نتایج این مطالعه در قالب یک ردهبندی منتشر شد.
ایتالیا و نیوزیلند با ۳۱ روز، مقام دهم
در نیوزیلند تمام کارمندان به ازای ۱۲ ماه کاری، حق استفاده از ۴ هفته مرخصی با حقوق را دارند. دولت ۱۱ روز را نیز به عنوان تعطیلی رسمی مشخص کرده است. ایتالیا نیز در مجموع با ۳۱ روز تعطیلی با حقوق، دارای وضعیتی مشابه است.
لتونی و جمهوری چک با ۳۲ روز، مقام نهم
کارمندان اهل چک ۲۰ روز مرخصی با حقوق دارند و تعطیلات رسمیشان هم ۱۲ روز است. کشور لتونی هم با ۳۲ روز در همین رده جای میگیرد.
مجارستان، آفریقای جنوبی و اسلوونی با ۳۳ روز، مقام هشتم
تعطیلات در کشور مجارستان بسته به سن کارمندان محاسبه میشود و حداقل آن ۲۰روز است. ۲۳روز برای افراد ۳۳ساله و در نهایت ۳۰ روز برای ۴۵سالهها. ۱۰روز تعطیلی رسمی هم توسط دولت مقرر شده است.
دانمارک و کرهجنوبی با ۳۴ روز، مقام هفتم
در دانمارک کارکنان ۲۵ روز در سال مرخصی با حقوق دارند و دولت نیز ۹روز تعطیلی رسمی مقرر کرده است. در کرهجنوبی تعطیلات سالانه با سابقه کار و تجربه افراد محاسبه میشود. بعد از ۱۰ سال، ۱۹ روز تعطیلات تعلق میگیرد و ۱۵ روز تعطیلی هم برای افراد دیگر با سابقههای مختلف در نظر گرفته میشود.
نروژ، لوکزامبورگ، پرتغال، قبرس و اسلواکی با ۳۵ روز، مقام ششم
کارمندان این کشورها با ۳۵ روز تعطیلی از خوشحالترین مردم دنیا هستند. مردم نروژ و لوکزامبورگ از ۲۵ روز مرخصی با حقوق بهرهمندند و ۱۰ روز تعطیلی رسمی دارند.
بریتانیا، لهستان، سوئد و اسپانیا با ۳۶ روز، مقام پنجم
از آوریل ۲۰۰۹، انگلیسیها از ۲۸ روز مرخصی با حقوق و ۸ روز تعطیلی رسمی برخوردار شدهاند. لهستانیها حق دارند از ۲۶ روز تعطیلی با حقوق و ۱۰ روز تعطیلی رسمی استفاده کنند.
یونان با ۳۷ روز، مقام چهارم
کارکنان یونانی ۲۵ روز تعطیلی در سال دارند و این در صورتی است که ۱۰ سال سابقه کار نزدِ یک کارفرما یا ۱۲ سال سابقه کار نزد کارفرمایان متفاوت داشته باشند. تعطیلات رسمی این کشور نیز ۱۲ روز است.
جمهوری مالت و اتریش با ۳۸ روز مقام سوم
اهالی مالت ۱۴ روز تعطیلی رسمی و ۲۴ روز مرخصی با حقوق دارند. البته نباید فراموش کرد که آنها ۴۰ ساعت در هفته کار میکنند. اتریشیها نیز دارای ۲۵ روز مرخصی با حقوق و ۱۳ روز تعطیلی رسمی هستند.
فنلاند، فرانسه و روسیه با ۴۰ روز، مقام دوم
فنلاندیها و فرانسویها پنج هفته تعطیلات در سال دارند. دولتشان ۱۰روز تعطیلی رسمی مقرر کرده و کارکنان ۳۰روز مرخصی با حقوق دارند. این دو کشور بهصورت مشترک رده دوم لیست را اشغال کردهاند.
برزیل و لیتوانی با ۴۱ روز، مقام اول
کارکنان برزیلی ۳۰ روز مرخصی با حقوق در سال، علاوه بر ۱۱ روز در نظر گرفته شده برای تعطیلات رسمی دارند. این کشور با ۴۱ روز تعطیلی در سال در رده اول جای گرفته است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اثر "پیگمالیون" یا تاثیر انتظار بر واقعیت چیست؟
در افسانههای یونان ، پیگمالیون نام مجسمه سازی بود که عاشق تندیسی شد که خودش ساخته بود. او مجسمه اش را در آغوش میگرفت و به تدریج احساس کرد از سختی سنگ آن مجسمه کاسته شده است. مجسمه به تدریج نرم و نرمتر شد و در نهایت مانند پیکر یک انسان، در آغوش پیگمالیون قرار گرفت.
پيگماليون در واقع دلباخته تصويري شد كه در ذهن خود از محبوبش ساخته بود و اين افسانه يوناني، نمايشنامه نويس ايرلندي، جرج برنارد شاو را بر آن داشت تا نمايشنامه پيگماليون را بنويسد.
در این نمايشنامه، اليزا دوليتل (يكي از شخصيتهاي نمایش) ميگويد ؛
"بايد گفت که در اصل تفاوت يک بانو و يک دختر خدمتکار در اين نيست که آنها چگونه رفتار ميکنند، بلكه تفاوت در اين است که با آنها چگونه رفتار ميشود. براي پروفسور هيگينز، من هميشه يک خدمتکار هستم، زيرا او هميشه با من مثل يک دختر خدمتکار رفتار کرده و ميکند. اما ميدانم که ميتوانم براي تو بانويي متشخص باشم، چون تو هميشه با من مثل يک خانم رفتار کرده و ميکني"
پیگمالیون را به عنوان نماد «انتظار» و «تاثیر انتظار بر واقعیت» میدانند. هنگامی که شما از یک انسان انتظاری دارید، این انتظار شما، در نهایت منجر به توسعه توانمندیهای مختلف در آن فرد میشود، این پدیده را "اثر پیگمالیون" می نامند که در زندگی شخصی و ارتباط با دیگران بسیار کاربرد داشته و موثر است و در مدیریت نیز بسیار بکار می رود.
روشی که مدیران برای مدیریت کارکنان زیردست خود استفاده میکنند به صورت پنهان، ولی بسیار مهم، تابع انتظار و برداشت آنها از توانمندی کارکنانشان است.
هنگامی که یک مدیر به اشتباه فکر میکند کارمندش ناتوان است، زخمهای سنگینی را روی روح و جان او میگذارد که عزت نفس کارمند و تصویر ذهنی که او از خودش دارد تا سالها آسیب میبیند. و قطعا کارمند همانی می شود که مدیر انتظار دارد. در مقابل، زمانی که یک مدیر فکر میکند کارمندش توانمند است، اعتماد به نفس کارمند افزایش مییابد، توانمندی و خروجی کاری او نیز زیادتر میشود و می توان گفت ماجرای پیگمالیون برای کارمند تکرار میشود.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
فرهنگ پاسخگویی به مشتری در سازمان های موفق:
یکی از نشانه های سازمان های موفق، میزان و درجه ی نهادینه شدن فرهنگ پاسخگویی در آن سازمان است.
آیا در سازمان شما تمام کارکنان از در نگهبانی تا بالاترین رده ی سازمان خودشان را در مقابل مشتری مسئول می دانند و اگر فردی که مشتری با او کار دارد در محل کارش حاضر نباشد دیگران داوطلبانه و مشتاقانه برای پاسخگویی راهگشا به او اقدام می کنند و نبود آن همکار را دلیل محکمی برای اینکه ارباب رجوع در روز دیگری مراجعه کند نمی دانند؟
چگونه می توانیم فرهنگ پاسخگویی را در سازمان خویش نهادینه کنیم؟
1 وقتی مدیران در تمام سطوح، رفتار مطلوب را سرمشق قرار دهند و از رفتارهای تجزیه گرایانه بین واحدهای مختلف سازمان جلوگیری کنند و مشتری نوازی را در قالب یک نگرش سیستمی در کل سازمان مورد تأکید و تشویق قرار می دهند.
2 وقتی کارکنان برای پاسخگویی آموزش ببینند و میزان آگاهی خویش را برای ارتقای رضایت مشتریان در تمام رفتارها، بویژه پاسخگویی بموقع، بجا و مطلوب به دستورات مشتری را فرا گیرند و اجرا کنند.
3 وقتی کارکنان برای پاسخگویی انگیزه داشته باشند، آنگاه می توانیم ادعا کنیم که فرهنگ پاسخگویی در سازمان مان نهادینه شده است.
یادمان باشد آگاهی به یک موضوع، با علاقه به اجرای آن متفاوت است لازم است فعالیت های دل افزاری در سازمان مورد عنایت مدیران باشد. مدیران انگیزه ی کارکنان را برای پاسخگویی ارتقا دهند.
4 وقتی کارکنان برای پاسخگویی اختیار داشته باشند.
البته مسئولیت خواهی باید با میزان اختیاری که به فرد داده می شود تناسب داشته باشد. مدیران لازم است امر تفویض اختیار را پس از آموزش در سازمان جدی بگیرند، اما این امر را هم بدانند که تفویض اختیار نافی مسئولیت تفویض کننده نیست و تفویض اختیار نیروهای شایسته را با رهایی سازی مسئوایت ها و سپس تنها گذاشتن آنها اشتباه نگیرند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
جمع آوری اطلاعات مشتری
با ارزش ترین دارایی هر کسب و کاری نه محصولات تولیدی است و نه ماشین آلات و نه تجهیزات گران قیمت است
با ارزش ترین دارایی هر کسب و کاری پایگاه داده مشتریان است .
به عنوان مثال شرکت کردیت سوئیس نزدیک به 2.5 میلیون مشتری در پایگاه داده خود دارد.
داده های مشتری را تجزیه و تحلیل می کند.سودآورترین ویژگی مشتریان را شناسایی می کند و برنامه های بازاریابی برای هر بخش ایجاد می کند که توسط کارشناسان فروش پیگیری می شود.
تجهیزات گلف تیلور مید دارای پایگاه داده ای مشتمل بر 1.5 میلیون بازیکن گلف است که شامل اطلاعات تماس ، نوع دوره های بازی و دوره تعطیلات بازیکنان گلف است .
اطلاعاتی که در طی سالهای طولانی و از منابع مختلف جمع آوری شده است مهمترین منبع اطلاعاتی هر کسب و کاری است.
ایجاد پایگاه داده مشتری، پایه هر فعالیت مدیریت ارتباط با مشتری است.
برای شرکتهایی که اطلاعات کافی در مورد مشتریان خود جمع آوری نکرده اند مستلزم جستجو داده های مربوط به تماس های گذشته مشتریان از برخی از منابع داخلی مثل نرم افزار های حسابداری ، فایلهای اکسل و بخش خدمات است.
بهترین راه برای جمع آوری داده های مشتریان نقاط تماس با مشتری (تماس تلفنی، نمایشگاه ،گفتگوی آنلاین، شبکه های اجتماعی، وب سایت و...) است هر زمان که مشتریان با شرکت شما ارتباط برقرار کردند می توانید اطلاعات را جمع آوری و تکمیل کنید.
با اطلاعات اولیه ای چون نام، زمینه فعالیت، آدرس و ایمیل شروع کنید. وب سایت مشتریان و سایتهای تبلیغاتی مهمترین منبع اطلاعاتی برای جمع آوری اطلاعات بیشتر درباره مشتریان است.
در تماس های بعدی همانطور که اعتماد مشتریان تان نسبت به شما افزایش می یابد، جزئیات بیشتری در مورد شخصیت، ارزش ها و شیوه زندگی آنها جمع آوری کنید.
یکی از بهترین راهها برای جمع آوری اطلاعات مشتری ارایه محصول رایگان در مقابل تکمیل فرم اطلاعات مشتری است
بسیاری از وب سایتها از طریق تهیه کتاب الکترونیکی رایگان و تشویق مشتریان برای ثبت نام و یا درج ایمیل خود در وب سایت سعی میکنند تا اطلاعات بیشتری ازبازدید کنندگان وب سایت خود بدست بیاورند.
از جمع آوری اطلاعاتی مثل منطقه جغرافیایی، پتانسیل مشتری ،زمینه فعالیت، سطح درآمد و... که بتوانید مشتریان را بر اساس این اطلاعات بخش بندی کنید غافل نشوید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
با جسارت، سازنده باشید
آرتور شوپنهاور فيلسوف معروف می گوید:
«تمام حقايق سه مرحله را طي ميكنند: مرحلهي اول استهزاء و تمسخر است. سپس مرحلهي مخالفت شديد قرار دارد و در پايان، آن حقيقت به عنوان اصل بديهي پذيرفته ميشود»
مدیرانی كه جرأت انجام كارهاي جدید و غیر معمول را دارند خودشان را براي مقاومت در برابر مخالفتها نيز آماده ميكنند. آنها با جسارت خاصي به عقايد خودشان پايبند ميباشند و با آغوش باز آمادهاند تا مسخره شوند، با آنها مخالفت شود اما می دانند که در نهايت، افكارشان پذيرفته می شود.
دوری از انتقادات امري بسيار ساده است، كافي است كاري نكنيد، حرفي نزنيد، تابع باشید و هيچ كس نباشيد!
مدیران موفق ميدانند هنگامی که بر عقاید و ایده های جدیدشان تاکید می ورزند، و از عقاید سنتی فاصله میگیرند، افراد بسیاری که مفاهیم جدید را نمیپذیرند شروع به اعتراض، مسخره و مخالفت می کنند.
تنها مدیرانی كه هيچ كاري نميكنند ميتوانند از انتقادات فرار كنند مطمئناً شما چنين مدیری نيستيد و نبايد باشيد.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
تکه کتاب(رهبری در 90 روز)
شاید رهبر با تجربه ای هستید که می خواهید مهارت های رهبری خود را ارتقا دهید، یا شاید به عنوان یک رهبر با چالش هایی مواجه شده اید که در حل آن با مشکل روبرو هستید، یا شاید در محیط کاری خود تازه واردید و مشتاقید با افزایش اثرگذاری خود، تفاوتی ایجاد کنید
جدای از دلایل شما برای بهبود، من بسیار هیجان زده هستم تا این برنامه نود روزه ی ارتقای رهبری را به شما ارایه کنم، چرا
زیرا همه چیز به رهبری بستگی دارد، رهبری بهتر، به شما کمک می کند تاثیر مثبتی بر جهان بگذارید؛ رهبری، همان تاثیرگذاری است‼️
اگر بتوانید تاثیر بیشتری بر دیگران بگذارید، می توانید رهبری اثربخشی داشته باشید، اغلب افراد فکر می کنند با پیشرفت کاری به رهبری می رسند، این اندیشه نادرستی است، برای دستیابی به موقعیت رهبری، باید به پرورش مهارت رهبری خود بپردازید
نشانه رهبری خوب، پیشرفت فردی شما نیست بلکه پیشرفت گروه کاری شماست، وقتی دیگران موفق می شوند و گروه کاری شما بهتر عمل می کند، نشانه آن است که رهبری شما بهبود یافته است
در طی نود روز آتی، گام های مشخصی به شما ارایه می شود که به رشد رهبری شما کمک می کند، به شما یادآوری می شود تا تمرکز خود را از عنوان شغلی بردارید و کشف کنید که چطور می توانید احترام و اعتماد گروه کاری خود را از طریق توسعه روابط به دست آورید.
کتاب:رهبری در 90 روز
نویسنده:جان سی مکسول
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
پیرسالاری Elderocracy
در دنیای علوم انسانی برای انتقال معناها و پیامها میتوان بهسادگی مفهوم سازی کرد. مفاهیم عمدتاً برای رفتارها، کنشها، انتخابها، علائق و رویههایی که جدید هستند ولی مرتباً تکرار میگردند ساخته میشوند.
شاید یکی از موضوعات مهم برای مفهومسازی که قدمت زیادی هم دارد، حکومتها و نظامهای سیاسی باشد. از یونان باستان تا کنون برای اداره امور و حکمرانی با توجه به تجارب ملتهای مختلف، مفاهیم گوناگونی ساخته شده است مانند: دموکراسی، تئوکراسی، تیرانی، آریستوکراسی، الیگارشی، اوتوکراسی، مونارکی و ...
و این روزها با دیدن اتفاقاتی که در گوشه کنار جهان رخ میدهد خصوصا جوانتر شدن نسل دولتمداران و مدیران ارشد در برخی کشورها و بالعکس پیر ماندن و حتی مسنتر شدن بدنه تصمیمگیران و زمامداران و دولتمردان برخی دیگر، به فکرم رسید که شاید بهتر است مفهوم دیگری نیز برای این نوع دومی ساخته شود، شکل حکمرانی که دایره تصمیمگیری و مدیریت کلان را روز به روز تنگ و تنگتر میکند و بهسختی آنرا محدود به ریش سفیدان و کهنسالها میکند. البته نه اینکه جوانان اصلا مجالی برای عرض اندام نداشته باشند، شماری از آنها مخصوصاً ژنهای خوب و نزدیکان و خویشاوندان گاهی هم چند نفری بر حسب شانس و تصادف میتوانند خود را به دایره تنگ مدیریت کلان برسانند. اما در مجموع در چنین سیستمهایی کمترین اعتماد به نیروهای جوان میشود و صندلیها به سختی توسط مسنترهای شیفته خدمت رها میشود. بی گمان استفاده از انسانهای با تجربه خصوصا در مناصب مشاورهای امری مطلوب است و میتوان از این طریق ضریب خطا را کاهش داد، اما هیچ پیشرفتی بدون حضور فکرهای تازه و جوان بهدست نخواهد آمد.
با این اوصاف من مفهوم جدیدی را پیشنهاد میکنم که بایستی از آن در کنار دیگر مفاهیم برای معرفی برخی نظامهای سیاسی، دولتها و اداره امور کلان استفاده کرد:
پیرسالاری Elderocracy و ویژگیهای الدروکراسی:
۱. سخت به محافظهکاری گرایش دارد
۲. تغییر را بهسختی میپذیرد
۳. گردش نخبگان در آن رسما تعطیل است
۴. عمدتا پس از بازنشستگی نخبه(اگر رخ دهد)، کماکان امکان تداوم پستهای جدید برایش وجود دارد
۵. انگیزه برای تلاش و پیشرفت در میان جوانان به طوری جدی کاهش مییابد
۶. به جوانها عمدتاً نه بهعنوان فرصت بلکه خطر نگاه میشود
و ویژگیهای دیگری که میتوان برای چنین وضعیتی بر شمرد.
در مجموع الدروکراسی اگر برای مدت طولانی تداوم یابد، رکود و سکون در جامعه حاکم خواهد شد و در عمل سیر قهقرایی در پیش خواهد گرفت.
الدروکراتها بهتر است برای بقای خودشان هم که شده از فرصت دادن به فکرها و نیروهای جوان و باانگیزه نهراسند، به جوانان اعتماد کنند و مثلا درِ کابینهشان را بهروی آنها باز کنند، البته منظورم کابینه دولت است نه آن کابینه دیگر...
نوشته شده توسط دکتر افشین زرگر
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اتاق فکر (Think tank) چیست؟
ارزشمند بودن اتاق های فکر در تعاملات سیاسی،اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و تاثیر مثبت آن در توسعه و ارتقای سازمانهایی که خدماتی را به قشرهای متفاوت جامعه ارائه می دهند باعث شده این تشکیلات، جایگاه ویژه ای در ساختار سازمانها پیدا کند.
یکی از عادتهای بدی که دامن گیر جامعه ماست،عمل پیش از تفکر یا تفکر پس از عمل است که راه برون رفت از این سیکل معیوب، نهادینه سازی الگوی عمل مبتنی بر معرفت است. اتاق فکر، مغزی برای اندیشیدن، ذهنی برای پرواز کردن و فکری برای گشودن است. اتاق فکر عرصهای است که در آن خرد جمعی به منصه ظهور می رسد .
در این فضا شرکتکنندگان درخصوص مسایل و موضوعات مورد بحث به اجماعی همگانی دست مییابند،چرا که در اینجا دیگر از روابط قدرت خبری نیست.
اتاقهای فکر چهار ویژگی عمده دارند:
1 – جمع اندیشی
2 – تولید فرآوردههای فکر و انتقال به مخاطب
3 – معطوف بودن کوششها به مسایل روز
4 – درگیر نشدن در مسایل اجرایی و تشریفات رسمی سیاستگزاری
در اینجا کمیت بسیار مهم بوده و از تعداد پیشنهادهای بیشتر استقبال میگردد، زیرا احتمال رسیدن به راه حل بهتر را افزایش میدهد.
در این روش یک گروه 5 الی 15 نفره با حضور یک رییس (البته نه از نوع روسای خودمحور) برای اداره نمودن جلسه و یک دبیر برای ثبت پیشنهادهای صورت گرفته با استفاده از برخی ابزار و امکانات تشکیل جلسه میدهند.
دستور کار جلسه قبلا با وضوح کامل به اعضا اعلام میشود . باید مطمئن شد تمامی اعضای گروه موضوع موردنظر را درک نموده باشند.
اعضا در طی جلسه به نوبت پیشنهادهای خود را اعلام و دبیر جلسه آنها را یادداشت مینماید. با این حال این روش قواعدی دارد که به این شرح میباشد:
1 – اظهار نظر آزاد و بیواسطه و هر چند غیرمعمول بلامانع است (از ایدههای غیرمعمول استقبال میشود)
2 – به هیچ اندیشه ای انتقاد نمیشود (انتقاد ممنوع است)
3 – حداکثر نظرات ارایه و جمعآوری میشود (تاکید بر کمیت نظرات و ایدههاست)
4 – تکوین نظرات در مدت معین صورت میگیرد (ایدهها ترکیب و بهبود پیدا میکنند).
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مدیران، رهبران آینده نیستند !
«مدیران کسانی هستند که کارها را به درستی انجام میدهند، رهبران کسانی هستند که کارهای درست را انجام میدهند.»
این جمله را بارها شنیدهایم، جملهای که عرف شده است. چنین برخوردی با مدیریت باعث میشود مدیران تلاش کنند مبدل به رهبرانی تاثیرگذار شوند که کارکنان میتوانند به آنها تکیه کنند.
مهمترین تفاوت بین یک مدیر بزرگ و یک رهبر بزرگ در میزان تمرکز آنها نهفته است.
مدیران بزرگ به درون مینگرند. آنها بر درون شرکتها، افراد، تفاوت سبکهای کاری کارمندان، اهداف و نیازهای آنها و انگیزههای متفاوت افراد تمرکز میکنند. آگاهی کامل از این تفاوتها میتواند مدیران را به سوی راه درست برای آزاد کردن استعدادهای منحصربهفرد هرکدام از کارکنان و تبدیل آنها به بهترین عملکرد ممکن راهنمایی کند.
در نقطه مقابل، رهبران بزرگ قرار دارند؛ کسانی که به برون مینگرند. آنها توجه زیادی بر رقابتهای آینده و مسیرهای جایگزین دارند. این رهبران میکوشند استعدادها و توانمندیهای کارمندان را به هم پیوند بزنند. رهبران سازمانی بزرگ افرادی پر از اندیشههای استراتژیک هستند.
همچنین، مدیران بزرگ مانند مجریان خردهپایی که به شدت به رهبران سازمان وابستهاند، نیستند؛ همانطور که رهبران بزرگ نیز صرفا مدیرانی دارای تجربیات و دانش فردی نیستند.
واقعیت آن است که فعالیتهای هستهای یک مدیر و یک رهبر سازمانی، با هم تفاوت دارند. به همین دلیل این احتمال وجود دارد که یک نفر، مدیری فوقالعاده باشد، اما در رهبری سازمان ناتوان و عاجز. عکس این حالت هم امکانپذیر است.
در دنیای کسب و کار، کسانی که هم مدیران بزرگی هستند و هم رهبرانی تاثیرگذار، افرادی استثنایی به حساب میآیند. بنابراین ترکیب کورکورانه نقشهای مدیریتی و رهبری در یک فرد، در هر شرکتی میتواند به فروپاشی آن شرکت منجر شود.
آنچه شرکتها میتوانند برای حمایت از مدیران بکار گیرند، کمک به آنها برای متمرکز شدن روی چهار فعالیت محوری است که عبارتند از:
انتخاب افراد مناسب، مشخص کردن انتظارات از افراد، انگیزه دادن به افراد و کمک به پیشرفت آنها.
لذا صرفنظر از سبک مدیریتی هر مدیر، چنانچه او بتواند در انجام این چهار نقش موفق باشد و بتواند استعدادهای کارمندان را به عملکرد مطلوب تبدیل کند، آن مدیر، مدیر موفقی خواهد بود.
منبع: Gallup
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
ارتباط میان رژیم غذایی و بهره وری
احتمالاً در نقطه ای از زندگی خود این جمله را شنیده اید که «شما همان چیزی هستید که می خورید!». قطعاً منطقی پشت پندهای قدیمی نهفته است که موجب پایداری آنها شده است، ولی این نیز درست است که ما همانگونه کار می کنیم که می خوریم.
خوردن بیش از حد و یا مصرف غذاهای اشتباه در طول روز می تواند شدیداً به بهره وری ما آسیب برساندو ارتباط میان رژیم غذایی و خروجی کار ما بسیار عمیق تر از این چیزهاست.
کربوهیدرات ها بهره وری را می کُشند
کربوهیدرات ها غالباً در غذاهایی با منشأ نان و قندی یافت می شوند و ارتباط مستقیم آنها با سطوح انسولین بدن می تواند تأثیری ویرانگر بر روی ذخایر انرژی روزانه داشته باشد. غذاهای غنی از کربوهیدرات باعث تولید مقادیر بالایی انسولین می شوند که آن نیز موجب ترشح هورمون های خواب آوری همچون سروتونین و تریپتوفان می گردد (مرتبط ترین هورمون با کلمۀ «چُرت زدن»).
سطح پایین قند خون = سطح پایین خودکنترلی
«سطوح گلوکز» شیوۀ دیگر توصیف «قند خون» است. مطالعه ای که اخیراً در مجلۀ بررسی های شخصیتی و روان شناسی چاپ شد می گوید: « گلوکز انرژی لازم برای تقریباً تمامی فعالیت های مغز را فراهم می کند و ممکن است که خودکنترلی، به عنوان یک فرایند بسیار پیچیدۀ فعالیت های مغزی، وابسته به گلوکز باشد».
به عبارت دیگر، قند خون پایین منجر به قدرت ارادۀ پایین تر و کاهش توانایی برای ادامۀ کار و انجام آن به نحو احسن می گردد.
عادات رژیم غذایی تأثیری مستقیم بر چرخه های خواب دارند
بدن های ما تحت کنترل چیزی به نام ریتم های شبانه روزی قرار دارند که به ما دیکته می کنند چه زمان باید احساس خستگی کنیم، چه زمان نیاز به خواب داریم، و چه زمان بیشترین هشیاری را در طول روز داریم.
شیوۀ غذا خوردن شما به شدت می تواند ریتم های شبانه روزی بدنتان را تحت تأثیر قرار داده و نهایتاً باعث شوند زمانی که نمی خواهید احساس خستگی کنید، خسته باشید!
متخصصین شما را از خوردن بیش از حد در طول عصر و شب برحذر می دارند (انجام این کار این پیغام را به بدنتان می دهد که زمان رفتن به سر کار است!). آنها همچنین خوردن غذاهای چرب به هنگام انجام کارهای فکری شدید را منع کرده و از شما می خواهند تا مفصل ترین وعدۀ غذایی تان را در صبح میل کنید (زیرا بدن شما تمام آن انرژی را برای مقابله با روز پیش رو نیاز دارد).
بنابراین با قدری توجه و مراقبت می توانید غذای خود را به سوخت تبدیل کرده و به کمک آن بیشترین بهره برداری را از روز خود داشته باشید.
منبع: forbes- skillema
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اصول موفقیت در بازاریابی تلفنی:
در این مطلب قصد داریم روش های اصولی بازاریابی تلفنی را توضیح دهیم. با استفاده از این روش ها و رعایت باید ها و نباید ها می توانید درصد موفقیت تماس های تلفنی را افزایش دهید. همواره به یاد داشته باشید اگر خط قرمز های بازاریابی تلفنی را رعایت نکنید به موفقیت دلخواه دست پیدا نخواهید کرد.
پر انرژی صحبت کنید.
تمام وسایل مورد نیاز را روی میزتان قرار دهید.
یکی از اشتباهات مرگبار بازاریابی تلفنی منتظر گذاشتن مخاطب است. شما باید برای تمام شرایط آماده باشید و تحت هیچ شرایطی مشتری احتمالی را پشت تلفن منتظر نگذارید.
گوشی تلفن را زمین نگذارید .
محاورات پرکاربرد را برای خودتان بنویسید.
منشی را دست کم نگیرید.
بدانید به چه کسی قرار است بفروشید.
مزاحم مشتری نشوید .
وقت شناس باشید.
زمانی که با فردی برای فروش محصول تماس میگیرید مطمئن شوید در فرصت مناسبی تماس گرفته اید. این کار میتواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم صورت پذیرد و شما باید در این کار حرفه ای شوید. زمانی که مشتری نمی تواند به مکالمه با شما ادامه دهد از او عذرخواهی کنید و به او بگویید بعدا با او تماس می گیرید.
پایان مکالمه را به یاد ماندنی کنید.
مسلما اگر قرار باشد روزانه با ده ها نفر تماس بگیرید ، گفتن خدانگهدار و عبارات این چنین در پایان تماس برای شما سخت خواهد بود و تاثیر چندانی هم در ذهن مخاطب نخواهد داشت. سعی کنید برای پایان مکالمه خود چندین جمله زیبا پیدا کنید و روی همان کاغذ محاورات رایج آنها را یادداشت کنید و در پایان هر مکالمه از یکی از آنها استفاده کنید. سعی کنید جملاتی انتخاب کنید که در عین حفظ عرف و ادب توجه مشتری را جلب کند.
در صورتی که وقت کافی در اختیار دارید قبل از پایان مکالمه می توانید ضمن حسن جویی از طرف مقابل از او بابت وقتی که در اختیار شما قرار داده است تشکر کنید این به شما کمک می کند تا دفعه ی بعد شانس بیشتری برای فروش داشته باشید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه نگاه فلسفی میتواند یک کارآفرین بزرگ بسازد؟
نویسنده: Nicholas Mille
مترجم: بهناز پذیرایی
یک کلیشه قدیمی وجود دارد که میگوید فارغالتحصیلان رشتههای فلسفه بیکار هستند، اما این بیشتر شبیه شوخی است. کارآفرینانی همچون ریدهافمن(موسس لینکدین)، پیترتیل (از موسسان پیپال) و کارلی فیورینا(یکی از بزرگترین مدیران شرکت اچپی) از پیشزمینه و سابقه تحصیلی خود در فلسفه برای موفقیتشان استفاده کردند.
حتما از این موضوع شگفتزده شدهاید! میخواهیم در ادامه این موضوع را بیشتر بررسی کنیم.کارآفرینان رشتههای مختلف در بازار کار دیدگاههای خود را دارند؛ بهطور مثال یک فارغالتحصیل دانشکده مهندسی میپرسد: «سیستم چگونه کار میکند؟» یا فارغالتحصیل دانشکده حقوق میپرسد: «آیا این قانونی است؟» یا فارغالتحصیل رشته فلسفه میپرسد: «رویکردهای شرکت اخلاقی است؟» اما آیا واقعا یک فارغ التحصیل فلسفه میتواند در کسب و کار موفق باشد؟ آمار و ارقام میگویند: نه!
هر دو شغل به ارتباط روشن، تفکر انتقادی و توانایی فروش ایدههایشان نیاز دارند؛ درحالیکه این فقط چند مهارت است که کارآفرینان با فیلسوفان به اشتراک میگذارند. درسهای ارزشمند زیادی وجود دارد که بنیانگذاران و مدیران اجرایی میتوانند از این رشته انسانی دیرینه بیرون بکشند. در ادامه پنج دلیل که فارغالتحصیلان رشته فلسفه را تبدیل به کارآفرینان بزرگی میکند، ذکر میکنیم.
۱- آنها دوست دارند بحث کنند.
یکی از راههایی که میتواند کسبوکار شما را ارزشمند کند، پیادهسازی یک سیاست بحث آزاد است. کارمندان خود را بدون توجه به سطح کاری، تشویق کنید تا دیدگاههای مختلف خود را به اشتراک بگذارند یا دلیل موافق نبودن با تصمیمات را اعلام کنند.
۲- آنها مشکلات و پیچیدگیها را مدیریت میکنند.
فلسفه به شما میآموزد که عدم قطعیت را مدیریت کنید و آرام باشید. به گفته والت ویتمن بهعنوان یک کارآفرین «فایق آمدن و توانایی کنترل، تحمل، جسارت، انجام کار پرمخاطره» را در پیشروی خود دارید و احتمالا زمان زیادی را برای ناشناختهها صرف میکنید، بنابراین باید بتوانید ابهام را تحمل کنید و بار دیگری که خود را بر سر دوراهی دیدید، تصمیمگیری را با اعتماد به نفس بیشتر انجام دهید.
۳- آنها تصورات بزرگی از کوچکترین جزئیات دارند.
داشتن یک نگاه فلسفی ارزشمند است؛ زیرا به شما کمک میکند تا بدانید که تصمیمهای بزرگ در نهایت به تصمیمهای کوچکتر بستگی دارد و چگونه نظرات شما میتواند به پیشرفت کسبوکارتان کمک کند.
۴- آنها احساسات خود را کنترل میکنند.
در فلسفه شما یاد میگیرید احساسات خود را رها کرده و تصمیمات منطقی بگیرید. بهعنوان یک کارآفرین، این درس ارزشمندی است که نباید به خاطر اینکه عاشق ایده یا محصولی هستید، زمان یا پول را در آن سرمایهگذاری کنید و نقاط ضعف آشکار آن را نادیده بگیرید.
۵- آنها مشکلات پیچیده را حل میکنند.
آلبرت انیشتین میگوید: «اگر یک ساعت وقت برای حل یک مساله داشتم، ۵۵ دقیقه به خود آن مساله فکر میکردم و پنج دقیقه در مورد راهحل آن.» بهعنوان یک کارآفرین بالاخره دیر یا زود با مسائل پیچیده روبهرو میشوید؛ به جای اینکه روی یک مساله کلی تمرکز کنید، باید بتوانید آن مساله را بشکافید و به مسائل کوچکتر تقسیم کنید
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
لطفا دچار غرور کاذب نشوید!
یکی از مهمترین اشتباهاتی که از اغلب مدیران تازهکار سر میزند خودبزرگ بینی و غرور است. آنها فکر میکنند تمام دنیا زیر پایشان است، چرا که توانستهاند به مقام مدیریت ارتقا یابند و پشت میز احترام برانگیز مدیریت یک سازمان مستقر شوند و کسی را یارای برکناریشان نیست.
در واقع اگرچه مدیر شدن برای خیلیها عامل کسب احترام و بالا رفتن از نردبان ترقی است، اما مدیران تازهکار باید بدانند که یک مدیر خوب بودن تفاوتهای بسیاری با یک کارمند یا کارگر خوب بودن دارد و راه موفقیت در آن بسیار دشوارتر و پیچیدهتر است.
چرا مدیران متفاوت هستند؟
شما مدیران تازهکار باید بدانید هنگامی که عنوان «مدیر» را دریافت میکنید، دیگران به شما متکی میشوند و به شما بهعنوان مشاور خود و از همه مهمتر دوست خود مینگرند. آنها از شما توقع دارند تا در یافتن مسیر شغلی درست و حفظ امنیت شغلیشان کمک کنید.
در واقع شما نقش تعیینکنندهای در موفقیت آنها در کار و زندگیشان ایفا خواهید کرد و همین مسئولیتهاست که مدیریت را به حرفهای پرچالش و حساس تبدیل کرده است.
بخشی از این چالشها از آنجا ناشی میشود که زیردستان یک مدیر درک و شناخت درستی از ماهیت شغلی و مسئولیتهای مدیران مافوق خود ندارند و نمیدانند مدیران در شرکت چه نقشی را ایفا میکنند.
بنابراین یک مدیر موفق کسی است که مانند یک پدر و محافظتکننده، ایفای نقش کرده و به نیابت از دیگران یک سری مسئولیتها را به انجام برساند. به عبارت دیگر، مدیر باید الهامبخش و الگوی زیردستانش باشد، درحالیکه اگر مدیری دارای روحیات خودبزرگبینانه باشد، نخواهد توانست چنین کارکردی داشته باشد.
باید دانست که موفقیتهای یک تیم یا سازمان فقط به حساب مدیر آن نوشته نمیشود، بلکه همه اعضای گروه از آن موفقیت احساس سربلندی خواهند کرد.
پس مدیران تازهکار باید هوشیار باشند که در زمره مدیران پرشماری قرار نگیرند که مست باده قدرت و مقام خود شده و در نهایت نیز دچار ناکامیهای فاحشی میشوند و باید پست خود را با سرافکندگی ترک کنند.
علاوهبر این، مدیران تازهکار باید بدانند که اگر محبوب زیردستان خود نباشند، هیچ گاه موفق نخواهند شد.
چه باید کرد تا به چنین سرنوشتی دچار نشد؟
یک شروع خوب!
مدیران تازهکار باید یک لیست کامل و حاوی جزئیات در مورد مدیران پیش از خود تهیه کنند که در آن عوامل موفقیت و عدم موفقیت پیشینیان آنها مشخص شده باشد. در مرحله بعد آنها باید خود را به جای مدیران پیشین تصور کرده و در ذهن خود به جای آنها تصمیم بگیرند و به این فکر کنند که اگر جای آنها بودند چه میکردند.
علاوهبر این، آنها باید از موفقیتها و ناکامیهای پیشینیان خود درس گرفته و برای تکرار موفقیتهای آینده برنامهریزی کنند.
آنها باید همیشه از خود بپرسند که آیا رفتار مدیران سابق با زیردستانشان درست و مطلوب بوده یا نه؟ و اینکه آیا آنها توانسته بودند تاثیر مثبتی بر زیردستان خود داشته باشند و آنها را به سمت کار بیشتر و بهتر سوق دهند یا خیر؟ آیا به آنها احترام کافی میگذاشتند یا با بیاحترامی و آمرانه با آنها برخورد کردهاند و اگر چنین بوده واکنش زیردستان چگونه بوده است؟
منبع: Asked Manager
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید