شبکه بانکی، واسطه یا سیاه‌چاله وجوه؟

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 908
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 3796
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 91
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 380
    آي پي امروز آي پي امروز : 303
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 1265
    بازدید هفته بازدید هفته : 5321
    بازدید ماه بازدید ماه : 21064
    بازدید سال بازدید سال : 1085790
    بازدید کلی بازدید کلی : 1339247

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.137.175.80
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

شبکه بانکی، واسطه یا سیاه‌چاله وجوه؟

شبکه بانکی، واسطه یا سیاه‌چاله وجوه؟

 

دکترای اقتصاد مالی گفت: تعلل بیشتر در اجرای یک طرح نجات عملا به معنی حرکت به سمت بروز ورشکستگی بزرگی خواهد بود که عوارض غیرقابل جبرانی را بر اقتصاد کشور به همراه خواهد داشت.

 

 مرتضی زمانیان، دکترای اقتصاد مالی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره بحران نظام بانکی گفت: در شرایط کنونی نرخ‌های سود بانکی سپرده‌گذاری در بانک را بسیار جذاب و دریافت تسهیلات برای تولید را کاملا غیرجذاب ساخته است؛ تا حدی که تولیدکننده‌کنندگان نیز سرمایه خود را نقد کرده و آن را در بانک سپرده‌گذاری می‌نمایند. در صورتی که تورم کمی بالاتر از نرخ سود بانکی بالا باشد، بنگاه‌ها در فرایند زمانبر تولید عملا از تورم منتفع ‌می‌شوند اما با در نظر گرفتن وضعیت کنونی، شبکه بانکی کشور نه تنها کارکرد سنتی خود یعنی رساندن منابع به بخش حقیقی را انجام نمی‌دهد، بلکه به یکی از اصلی‌ترین موانع تولید تبدیل شده‌ است.

 

 عضو اندیشکده مطالعات حاکمیت و سیاست‌گذاری تصریح کرد: حال سوال اینست که عملا حجم کنونی تسهیلات بانکی با چه انگیزه‌ای به چه افرادی پرداخت می‌شود؟ متاسفانه بخش زیادی از این تسهیلات در واقع استمهال تسهیلات گذشته است. بانک‌های به دلایل مختلف از جمله پیچیدگی‌های حقوقی پیگیری مطالبات غیرجاری، بعضا ترجیح می‌دهند با ارائه تسهیلات جدید به بدهکاران برای بازپرداخت بدهی‌های قبلی خود، عملا زمان بازپرداخت بدهی‌ها را به تعویق انداخته و مطالبات غیرجاری را تبدیل به مطالبات جاری نمایند. از اینرو نه تنها آمار موجود در مورد مطالبات غیرجاری بیانگر حجم واقعی این مطالبات نیست، بلکه آمار تسهیلات بانکی نیز نشاندهنده میزان منابع انتقال یافته به بخش تولیدی نیست.

 

 وی در پاسخ به این سوال که سرانجام این فرایند به کجا منتج خواهد شد، توضیح داد: با نرخ‌های فعلی که بانک‌ها به سپرده‌گذاران پرداخت می‌نمایند عملا روز به روز به حجم سپرده‌های بانکی یا همان حجم نقدینگی افزوده می‌شود که نتیجه آن افزایش روزافزون بدهی‌های بانکی (روزانه صدها میلیارد) به سپرده‌گذاران است. از سوی دیگر به دلیل عدم وجود تولیدکنندگان علاقمند دریافت تسهیلات، عملا واسطه‌گری وجوه صورت نمی‌پذیرد که نتیجه آن عدم سودآوری فعالیت های بانکی است. بنابراین همواره بر حجم تعهدات بانکی افزوده می‌شود که این در نهایت منشا ورشکستگی بزرگی در بخش بانکی خواهد شد.

 

 زمانیان درباره راهکاری برون رفت از این وضعیت نیز گفت: با توجه به وضع موجود نکات مهمی که در هر راهکار پیشنهادی باید بدان‌ها پاسخ داد اولا مساله کاهش نرخ سود است که بدون تحقق آن عملا امکان اصلاح پایدار نظام بانکی وجود ندارد. نکته دیگری که در برخی از راهکارهای پیشنهادی از آن غفلت می‌شود آنست که راهکار مواجهه با این حجم از نقدینگی شکل گرفته صرفا مساله هدایت نقدینگی (به سمت بخش‌های حقیقی) نیست. باید توجه داشت که اکنون بخش قابل توجهی از نقدینگی موجود از سنخ بدهی‌های بدون پشتوانه‌ی (!) شبکه بانکی است که در صورت مطالبه توسط سپرده‌گذاران پیش از نقد شدن، عملا منجر به نکول بانک‌ها خواهد شد.

 

 این کارشناس ارشد اقتصادی گفت: در این شرایط بسیار خطرناک که حجم نقدینگی یا همان بدهی‌های شبکه بانکی به سرعت در حال افزایش است، تعلل بیشتر در اجرای یک طرح نجات عملا به معنی حرکت به سمت بروز ورشکستگی بزرگی خواهد بود که عوارض غیرقابل جبرانی را بر اقتصاد کشور به همراه خواهد داشت.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 29 / 3 / 1396 ساعت: 10:51 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه ایده های خود را به کسب و کاری میلیاردی تبدیل کنیم؟

چگونه ایده های خود را به کسب و کاری میلیاردی تبدیل کنیم؟

 

آیا در ذهن خود ایده های عالی برای راه اندازی کسب و کار و یا ارائه کالا یا خدمت می پرورانید؟ شما ممکن است ایده های بیشماری داشته باشید، شاید هم ایده ای در ذهن نداشته باشید. نگران و ناامید نباشید. شما برای راه اندازی کسب و کار تنها به ایده نیاز ندارید. چرا؟ اجازه دهید که توضیح دهم. ایده ها نیازمند تحقیقات یکپارچه از بازار هدف، استراتژی مناسب و برنامه دقیق کسب و کار هستند و بدون چنین ملزوماتی فقط ایده هستند و نه چیزی بیشتر. اگر می خواهید ایده خود را به کسب و کار تبدیل کنید، گام های زیر را دنبال کنید.

 

1 بر روی یک ایده متمرکز شده و آنرا مطرح کنید.

اگر با تعداد زیادی ایده روبرو هستید، اطمینان داشته باشید که نمی توانید هیچ یک را عملیاتی سازید. بررسی سطحی ایده های مختلف در هر روز شما را به جایی نمی رساند.برروی یک ایده که علاقه مندی بیشتری به آن دارید متمرکز شوید. حال سعی کنید آنرا بر روی کاغذ بیاورید، تصاویری رسم کنید، کلمات کلیدی را بنویسید. درمورد اینکه ممکن است تا اندازه ای خیالی به نظر برسد، نگرانی به خود راه ندهید. نوشتن افکارتان بر روی کاغذ، ایده شما را قابل مدیریت می کند.

 

2 سؤال بپرسید.

مارک میتلند می گوید: " سؤالات منجر به پاسخ می شوند". بنابراین به پرسیدن سؤال در مورد کسب و کارتان ادامه دهید تا جایی که سؤالات مطرح شده به شما در نوشتن خلاصه اجرایی طرح کسب و کارتان کمک کند. هراندازه سؤالات بیشتری از خود بپرسید، انگیزه بیشتری برای اجرایی کردن ایده تان خواهید داشت.

 

3 ایده خود را ارزیابی نمایید.

اگر ایده خود را نزد خود نگه دارید و مشتریان واقعی آنرا ارزیابی نکنند، ایده شما حقیقتاً ایده ای بی ارزش خواهد بود. چگونه در این مرحله می توان به مشتریان دست پیدا کرد؟ نمونه ابتدایی یا کمینه محصول مورد نظر خود را بسازید. نمونه ای که ارزش اصلی کسب و کار شما و مشکلی که از مشتریان حل می کند را نشان دهد. این نمونه می تواند در قالب اسلاید، تصویر و ... باشد. این نمونه در طول یک روز یا یک هفته آماده می شود.این نمونه را با افراد مختلفی که در شبکه ارتباطی خود دارید به اشتراک بگذارید و عکس العمل ها و واکنش ها را بررسی کنید. آیا مردم از استفاده از آن خشنود هستند؟

 

4 جزئیات کسب و کار مد نظر را بنویسید.

بایستی جزئیات کسب و کار مد نظر خود را بنویسید که شامل موارد روبرو است:جزئیات محصول و منافع حاصل از آن، تیم مدیریتی چه کسانی هستند؟ برآوردهای مالی شما جیست؟ مشتریان شما چه کسانی هستند و انتظارات آنها چیست؟ برنامه شما برای توسعه محصولات و یا خدمات چیست؟

 

5 شیوه تأمین مالی و مسائل مالی را مطرح نمایید.

لنون می گوید:" اگر در طرح شما، جایی برای مدل و جریان درآمدی شما نیست، ایده شما بیشتر شبیه سرگرمی است، نه یک کسب و کار." مسائل مالی و شیوه های تأمین مالی را حتماً مد نظر قرار دهید.

 

6 بازاری بزرگ بیابید.

زمان خود را صرف ایده ای نکنید که بازارهدف بزرگی ندارد. بررسی کنید که آیا ایده شما به حل مشکل تعداد انبوهی از مردم منتهی می شود یا خیر؟ تا آنجا که می توانید بزرگ و جهانی فکر کنید.

 

7تفکر بلند مدت داشته باشید

کسب و کار شما در کوتاه مدت، کسب و کاری کوچک است. اما برای ادامه مسیر، بایستی تصویری واضح از آینده آن داشته باشید. کسب و کارتان در پنج سال یا 10 سال آینده کجا خواهد بود؟ چه تعداد کارمند خواهید داشت؟ و سوالاتی از این قبیل.

 

8نگاهی دوباره به ایده خود داشته باشید.

تلاش نمایید که ایده خود را از زوایای مختلف نگاه کنید. از دیدگاه مصرف کنندگان، مشتریان، شرکای تجاری و حتی کارمندان فعلی و آتی شرکت. این کار به شما کمک خواهد کرد که اقدامات لازم را انجام دهید و نظرات بیشتری را بشنوید و به منتقدان خود گوش دهید و حتی آنهارا تائید کنید و یا آنها را به اشتباهشان واقف کنید.

 

9 از ابتدا به مسائل قانونی توجه کنید.

برای توسعه و اجرایی نمودن ایده خود آماده شوید.

طرح کسب و کار خود را دوباره بررسی نمایید، محصول مد نظرخود، تیم و استراتژی های بازاریابی و مالی خود را بهنگام نمایید و تمامی منابع مورد نیاز برای اجرایی نمودن ایده خود را فراهم آورید. با داشتن برنامه ای که در بازار هدف خود آنرا ارزیابی نموده اید و منابعی که فراهم آورده اید، قادر خواهید بود که ایده خود را اجرایی کنید. اطمینان حاصل کنید که افراد تیم شما به انتظاراتی که از آنها دارید، واقف و آگاه هستند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 29 / 3 / 1396 ساعت: 10:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پایان «مهندسی مردم» و آغاز «مردم مهندس»

پایان «مهندسی مردم» و آغاز «مردم مهندس»

 

 عده‌ای هنوز بر این باورند که می‌شود ذهن مردم و تصمیم جمعی آن‌ها را مهندسی کرد و به هر شکلی درآورد. این‌ها هنوز برای گروه‌های مرجع مردم خیلی وزن قائل هستند و فکر می‌کنند مردم به افراد و گروه‌های خاصی نظر دارند و مطابق دیدگاه‌ آن‌ها عمل می‌کنند.


 چنین تصوراتی درباره مردم بدون ملاحظه تغییرات عمیقی است که در جامعه ایران صورت گرفته است. جامعه‌ای که در چهل سال گذشته چند گونه دولت، تجربیات تاریخی و سیاست‌هایی با نتایج بسیار متفاوت را پشت سر گذاشته است. ایران جامعه‌ای است که میلیون‌ها دانشجو و تحصیل‌کرده دارد، و هر کسی در گوشی همراه خود هم‌زمان مصرف‌کننده، توزیع‌کننده و تولیدکننده محتواهای مختلف است. جامعه ایرانی مقاومت کردن، تغییر دادن، منعطف بودن، صبر کردن، اعتراض و سکوت، و از همه مهم‌تر انتخاب‌گر بودن و سبک زندگی ترکیبی را آموخته است.


 سبک زندگی ترکیبی ویژگی آد‌م‌هایی است که دیگر ارزش‌ها و هنجارها و سلیقه‌های یکدست ندارند. این‌ها آدم‌هایی هستند که می‌توانند موسیقی لس‌آنجلسی گوش کنند، روزه بگیرند، نماز بخوانند، هم‌زمان با دخالت دین در سیاست مخالف باشند، ولی رعایت هنجارهای دینی را در زندگی خود بپسندند، اما غیردینداران را هم تحمل کنند؛ سفر زیارتی هم می‌روند اما از سفر تفریحی به آنتالیا هم نمی‌هراسند. این آدم‌ها در فضای مجازی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم انتخاب‌گر هستند و رهبران سیاسی را برای خود می‌خواهند و نه خود را در خدمت رهبران سیاسی. سیاستمداران و این مردم می‌توانند با هم تعامل کنند و دست آخر این آدم‌ها هستند که سیاستمداران را تغییر می‌دهند.


 مردم انتخاب‌گر با سبک زندگی‌های ترکیبی، سیاستمداران را در خود حل می‌کنند. آن‌ها که بخواهند این مردم را در خود حل کنند، یا قائل به مهندسی‌کردن اذهان باشند، راه به جایی نخواهند برد. مردم انتخاب‌گر را می‌توان طرف گفت‌وگو قرار داد، آن‌ها را قانع کرد، از آن‌ها عذرخواهی کرد و انتظار داشت اعتماد کنند، اما به سختی می‌شود چیزی را به زور تکرار یا هجوم تبلیغاتی در ذهن آن‌ها فرو کرد.


 این مردم البته یکدست نیستند و همه نیز در یک سطح از انتخاب‌گری و سبک زندگی‌های ترکیبی قرار ندارند، اما تداوم روندهای اجتماعی و اقتصادی فعلی تعداد بیشتری از این گونه شهروندان به‌وجود خواهد آورد. جامعه و سیاست اگر خواهان ثبات و آرامش و پیشرفت است، زبان سخن گفتن با این تعداد فزاینده نیز ناگزیر باید تغییر کند. تغییر زبان سخن گفتن با مردم، بزرگ‌ترین چالشی است که شخصیت‌ها، جریان‌ها و گروه‌های سیاسی در این وضعیت پیش روی خود دارند.

 

 

 تغییر زبان نیز صرفاً چیزی در عالم گفت‌وگو باقی نمی‌ماند. هر تغییر زبان به معنای ضرورت تغییر شیوه‌ها و پذیرش ابزارها و اهداف جدید نیز هست. آینده جامعه ایران نیز تا اندازه زیادی بر اثر میزان پیدایش چنین تغییراتی رقم خواهد خورد. تغییری که عصر «مهندسی مردم» را خاتمه‌یافته تلقی کند و بفهمد که «مردم مهندس» متولد شده است، مردمی که طراحی می‌کنند، عناصر زندگی‌شان را ترکیب می‌کنند، محصولات فکری و اجتماعی جدید تولید می‌کنند؛ و به جهان در چارچوب محدودیت‌های خودشان شکل می‌دهند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 27 / 3 / 1396 ساعت: 6:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا رشد اقتصادی را حس نمیکنیم ؟

چرا رشد اقتصادی را حس نمیکنیم ؟
 دکتر محمد حسن ادیب

 

سقوط قیمت نفت باعث کوچک شدن اقتصاد به میزان 165 میلیارد دلار شده است، 165 میلیارد دلار معادل حقوق 28 میلیون کارمند است که ماهانه 2 میلیون تومان برای 12 ماه دریافت کنند، سقوط قیمت نفت باعث کوچک شدن اقتصاد شده است ،کوچک شدن اقتصاد ناشی از سقوط قیمت نفت ، باعث میشود تا عرضه و تقاضا با هم کاهش یابد

 

وقتی قیمت نفت سقوط کند و اقتصاد کوچک شود نقدینگی خیلی بیشتر از نیاز اقتصاد است .نقدینگی مازاد ، یا با تورم خنثی میشود یا با کاهش سرعت گردش نقدینگی ، آمار بهمن ماه شبکه بانکی نشان می دهد نسبت سپرده به تسهیلات ( تسهیلات منهای سود آتی ، معوقات و وام های تمدیدی و غیر قابل وصول ) 30 درصد است که گواه آن است که 70 درصد سپرده ها از چرخه اقتصاد خارج شده است و در اقتصاد گردش ندارد نقدینگی در جریان که گردش دارد 361 هزار میلیارد تومان است و نه 1200 هزار میلیارد تومان

 

مطالب فوق نشان می دهد بانکها کوچک شده اند کوچک شدن بانکها به کاهش تقاضا می انجامد، کاهش تقاضا به مهار تورم انجامیده است

 

به سبب غیر ممکن شدن ادامه تولید غیر رقابتی، صنعت به شدت کوچک شده است، کوچک شدن صنعت باعث شده تا بخش صنعت نتواند در سطح گذشته در اقتصاد تقاضا ایجاد کند

 

80 درصد آب های زیر زمینی مصرف شده این روند باعث کاهش تولید کشاورزی شده و در مجموع اقتصاد روستاها کوچک شده است کوچک شدن اقتصاد روستائی باعث کاهش تقاضا در روستاها شده است


در مجموع کوچک شدن دولت و اقتصاد متکی به دولت به سبب سقوط قیمت نفت، کوچک شدن بانکها به سبب از گردش خارج شدن 70 درصد از سپرده ها ، کوچک شدن بخش صنعت به سبب ضعف رقابت پذیری و کوچک شدن اقتصاد روستائی به سبب کاهش تولید ناشی از مصرف 80 درصد از آب های زیرزمینی ، تقاضای کل را در اقتصاد کاهش داده و تورم را در بقیه بخش ها مهار کرده است


74 درصد عامل ایجاد تورم در یکسال گذشته غذا ، اجاره و درمان است
اضافه تقاضا (تورم ) از ناحیه سه بخش ایجاد است ؛ تورم در بخش های دیگر مهار شده است

 

5 میلیون نفر حقوق بگیر بخش عمومی وجود دارد که سالانه حقوق آنها بوسیله دولت افزایش می یابد، افزایش حدود 12 درصدی حقوق با افزایش تورم به میزان 12 درصد، خنثی میشود یکی از عوامل اصلی تورم در بخش غذا ، اجاره و درمان ، افزایش حقوق سالانه بوسیله دولت است


عده ای با سود ناشی از سپرده زندگی می کنند لذا سودی که بانکها به سپرده پرداخت می کنند تقاضا را برای غذا ، درمان و اجاره بالا می برد

روزانه 3.5 میلیون بشکه انرژی در کشور با دلار 1500 تومان توزیع میشود اگر یارانه انرژی حذف شود قبوض پرداختی یک خانواده متوسط از 250 هزار تومان در ماه به 750 هزار تومان افزایش می یابد و در این حالت تقاضا برای کالاهای غیر انرژی بر به شدت کاهش می یابد ، لذا یارانه انرژی به ایجاد تقاضا در اقتصاد می انجامد
یارانه نقدی نیز تقاضا برای غذا ، درمان و اجاره را تحریک می کند

 

56 درصد غذا وارداتی است ،طی یکسال گذشته ، ارز مبادله ای 6 درصد و مواد غذائی در بازار جهانی 7 درصد افزایش قیمت داشته است، در عین حال ارز مبادله ای برخی از اقلام غذائی ای به ارز آزاد تبدیل شده است، در مجموع تورم در بخش غذا به حرکت ارز دولتی به سمت ارز آزاد و تورم جهانی مربوط میشود


بخشی از تورم بخش درمان به افزایش 7 درصدی ارز مبادله ای و بخشی دیگر به تزریق 19 هزار میلیارد تومان منابع به بخش درمان بوسیله تامین اجتماعی و 21 هزار میلیارد تومان بوسیله دولت مربوط میشود دولت و تامین اجتماعی تقاضا در این بخش را تحریک می کنند


وزن بالای اجاره خانه در تورم، با وجود کاهش 30 درصدی قیمت مسکن و نصف شدن معاملات واحد های مسکونی، به اضافه تقاضا در این بخش مربوط میشود ، در این بخش فزونی تقاضا نسبت به عرضه حرف اول را می زند ، سالانه 700 هزار ازدواج جدید رخ می دهد اما به این نسبت واحد مسکونی مناسب زوج های جوان افزایش نمی یابد، در کنار آن ، سه برابر شدن قیمت مسکن در سال 91 تقاضا برای خرید واحد های مسکونی را کاهش و تقاضا برای اجاره را بالا برده است.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 27 / 3 / 1396 ساعت: 6:31 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

گرگ ها را به زندگی خود دعوت کنید و با آن ها برقصید!

گرگ ها را به زندگی خود دعوت کنید و با آن ها برقصید!

 

در سال 1995 مجموعه اتفاقات عجیبی در پارک های یلواستون آمریکا رخ داد. مسوولان پارک 14 گرگ را به مجموعه حیوانات پارک اضافه کردند، همین! و این سرآغاز یک طوفان بود. لابد فکر می کنید که آن ها به قتل و غارت پرداختند. اما صبر کنید. هفتاد سال بود که سرو‌کله گرگ‌ها در آنجا پیدا نشده بود و به همین دلیل هم تعداد گوزن‌ها به شدت اضافه شده بود؛ چون هیچ موجودی آنها را شکار نمی‌کرد. آن‌ها با چریدن خود، تقریبا پوشش گیاهی را کم و نابود کرده بودند. ولی به محض این که سروکله گرگ‌ها پیدا شد، تعدادی از گوزن‌ها را کشتند؛ اما این موضوع خیلی مهم نبود. گرگ ها به طرز قابل ملاحظه‌ای رفتار گوزن‌ها را تغییر دادند. گوزن‌ها از جاهای مشخصی در پارک دوری می‌کردند. جاهایی که خیلی راحت در آن گیر می‌افتند به خصوص دره‌ها.

 

بلافاصله این مناطق احیا شدند. در بعضی نواحی ارتفاع درختها تنها در عرض 6 سال 5 برابر شد. دره‌های بایر به سرعت به جنگلهای سپیدار، بید و صنوبر تبدیل شدند. حشرات آمدند و با این اتفاق پرندگان شروع به مهاجرت به این جنگل‌ها کردند. تعداد پرندگان آوازخوان و مهاجر زیاد شد و به جمعیت سگ‌های آبی هم اضافه شد؛ چون سگ‌های آبی دوست دارند درخت بخورند. سگ‌های آبی هم مثل گرگ‌ها، مهندسان اکوسیستم هستند. آنها برای گونه‌های دیگر جانوری ماوای امنی ایجاد می‌کنند و سدهایی که بر روی رودخانه ها می‌سازند برای سمور آبی، همستر، مرغابی، ماهی، خزندگان و دوزیستان؛ محلی برای زندگی ایجاد می‌کنند.

 

گرگ‌ها، گرگ‌های صحرایی را کشتند و در نتیجه تعداد خرگوش‌ها و موش‌ها اضافه شد. این اتفاق تعداد شاهین‌ها، راسوها، روباه‌ها و گورکن‌ها را زیاد کرد. عقاب‌ها پایین آمدند تا از پسماندهایی که گرگ‌ها برجا گذاشته بودند؛ بخورند. خرس‌ها هم از این سفره نصیب بردند و جمعیتشان زیاد شد. بخشی از علّتش هم این بود که در بیشه‌های تازه، تمشک‌های بیش‌تری وجود داشت و خرس‌ها با شکار کرّه‌گوزن‌ها تاثیر گرگ‌ها را بیشتر کردند.

 

ولی ماجرا این‌جا خیلی جالب می‌شود. گرگ‌ها رودخانه‌ها را تغییر دادند. با رویش دوباره گیاهان و درختان، فرسایش خاک کمتر شد. مجاری رودخانه‌ها باریکتر شد. آبگیرها و شیارهای بیشتری ایجاد شد. تمامی این اتفاقات برای زیست بوم بسیار مفید بود. رودخانه‌ها به خاطر گرگ‌ها تغییر کردند و علّتش هم این بود که جنگل‌های جدید کناره رودخانه‌ها را حفظ کرد و مانع از نابودی سریع آنها شد و در نتیجه مسیر رودخانه‌ها ثبات بیشتری پیدا کرد پس با بیرون راندن گوزن‌ها از بعضی مناطق و احیای پوشش گیاهی در مناطق درّه‌ای فرسایش خاک کمتر شد چون پوشش گیاهی باعث تثبیت خاک می‌شد و به این ترتیب برخلاف تعداد کم گرگ‌ها نه تنها اکوسیستم منطقه "یلواستون" که منطقه بسیار بزرگی است، تغییر کرد بلکه جغرافیای فیزیکی آن هم تغییر کرد.

 


تحلیل و تجویز راهبردی:
همه ما فکر می کنیم که اتقاقات بزرگ ناشی از تغییرات و تلاش های بزرگ است. اما نکته اینجاست که در دانش پویایی شناسی سیستم ها (یا همان سیستم داینامیکس)، نقاطی وجود دارند که به آن ها نقاط اهرمی گفته می شوند. تغییرات کوچک در این نقاط اهرمی منجر به تغییرات بزرگ می شود. صرفا برای تقریب به ذهن بگذارید مثال بزنم. رولزرویس موتور هواپیما تولید می کرد. در فروش آن مشکل داشت. با یک تغییر و تاثیر بر نقطه اهرمی به فروش موفقیت آمیز دست یافت: به جای آن که موتور هواپیما را بفروشد که همه تا آن موقع این کار را می کردند تصمیم متفاوتی گرفت: آن ها موتور هواپیما را اجاره می دهند و تمام خدمات تعمیر و نگهداری را برعهده می‌گیرند و بر اساس میزان ساعت پرواز به موتورها رسیدگی می‌کنند. این تغییر در «نقطه اهرمی» باعث شده تا شرکت‌های هواپیمایی نه متحمل هزینه های سنگین خرید اولیه شوند و نه متحمل هزینه‌های سنگین تعمیر و نگهداری و رولز رویس نیز جریان درآمدی مناسبی برای خود به صورت یکنواخت ایجاد کند. همین تغییر ساده منجر به تحول کسب وکار شد.

 

بنابراین
1- به این بیاندیشیم که نقاط اهرمی زندگی من، کسب وکار من، کشور من چیست؟ و من چگونه می توانم این نقاط را دستخوش تغییرات محدود کنم تا این تغییرات محدود سرآغاز تغییرات اساسی شود؟ به عبارتی گوزن ها و گرگ های زندگی من کدامند؟

 

2-درک کنیم که خیلی از تغییراتی که در زندگی ما رخ می دهد (ورود گرگ ها به زندگی، کسب وکار و کشور) ممکن است در گام اول تلخ و ناگوار باشد اما این تغییرات سرآغاز یک سلسله تغییرات خوب و دوست داشتنی است. از خداوند بخواهیم که حتی اگر ما در گام اول خوشمان نیاید، گرگ ها را وارد زندگی ما کند که او دانا و خیرخواه مطلق است.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 26 / 3 / 1396 ساعت: 3:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چهار ويژگي مديران موفق در سطح جهاني

چهار ويژگي مديران موفق در سطح جهاني :

 

1  واضح کردن هدف (تمرکز بر هدف): هدف نقطه شروع است و موفقیت به معنی دستیابی به هدف می‌باشد. بنابراین تمرکز بر هدف و واضح بودن دلیل کار، مهمترین ویژگی یک مدیر است. برعکس آن مدیری است که هدف نمی‌گذارد، صرفاً به اتفاقات واکنش نشان می‌دهد و وقایع بیرونی مسیر او را تعیین می‌کنند.



2  مهارتهای ارتباطی عالی: توانایی بیان واضح هدف و ایده‌ها برای دیگران، طوری که آنها شما را درک کنند، موافق شوند و طبق ایده شما عمل کنند توانایی مهم بعدی است. در مقابل آن مدیری است که ارتباطات واضحی ندارد، در صحبت‌هایش سوتفاهم ایجاد می‌شود، غیرمستقیم صحبت می‌کند و دلخوری به وجود می‌آورد.

 

3  مهارت برنامه‌ریزی منطقی: توانایی تحلیل وقایع و ایجاد یک برنامه مکتوب مفصل از اقدامات اجرایی برای دستیابی به هدف، به مؤثرترین شیوه ممکن. در مقابل آن مدیری است که بدون برنامه، با اتفاقات پیش می‌رود.

 

4  مدیریت منطقی تضادها: مدیران باید بتوانند شخصیت‌های مختلف را در تیم هماهنگ و هدایت کنند، طوری که به تقویت و تکمیل دیگر اعضا بیانجامد. همچنین بتوانند در موضوعات و موقعیت‌های دشوار، به خوبی بحث را پیش ببرند. در مقابل آن مدیری است که محیطی بهم خورده در شرکت دارد و افراد در مورد هم بد می‌گویند و زیرآب می‌زنند

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 24 / 3 / 1396 ساعت: 4:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مدیریت در عصر رسانه های جدید

مدیریت در عصر رسانه های جدید :

 

امروزه ، ضرورت مدیریت دنیایی که با ظهور و گسترش رسانه های نوین مواجه است ، بسیار قابل تامل می باشد .
در دنیای امروزی ، به موازات ظهور و گسترش رسانه های نوین که ناشی از تکامل فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی در دهه های اخیر است و اتخاذ سیاست های همگرایانه ناشی از مفهوم جهانی شدن توسط کشورهای پیشرفته غربی و پیچیده تر شدن مسائل اقتصاد جهانی و بازار خبر و اطلاعات که شامل تولید ، پردازش و توزیع محصولات خبری و اطلاعات است ، ضرورت بیش از پیش مدیریت در عصر رسانه های جدید را جلوه گر می سازد .

 

مهمترین ویژگی های مهم عصر اطلاعات :
افزایش رایانه های شخصی ، رسانه های تعاملی ، شبکه های ارتباطات جهانی ، کتابخانه های دیجیتالی ، انتشارات الکترونیکی و امثال آن می باشند که رشد و توسعه در چنین فضایی ، نقش پررنگ و موثر مدیرانی را می طلبد که در خصوص چگونگی سازماندهی ، بهره برداری از دارایی های اطلاعاتی سازمانها ، آگاهی و احاطه ی کامل داشته باشند ، تا بتوانند ارزش استراتژیک اطلاعات را برای تمام سازمان ، آشکار سازند .
پر واضح است که در عصر اطلاعات ، انجام تصمیم گیری و اتخاذ راهبردهای صحیحی که منطبق با اهداف و سیاستهای سازمانها باشد ، بدون دستیابی مستمر و پی در پی به اطلاعات لازم ، ممکن و میسر نخواهد بود .

 

مشکلات مدیران در عصر ارتباطات نوین :
همیشه مشکلات مدیران از کمبود اطلاعات نیست ، بلکه برعکس ، گاها قابل مشاهده است که مدیران از افزونگی اطلاعاتی رنج می برند ، که نتوانسته اند نیازهای اطلاعاتی خود را متناسب با تغییرات عصر اطلاعات ، منطبق سازند ، بطوریکه در عصر اطلاعات ، بیشتر مدیران داده ها و اطلاعاتی را دریافت می کنند که نمی توانند آنها را جذب کنند و به عبارتی از اضافه بار اطلاعات در عذابند .

 

راهکار حل مساله :
برای رفع این مشکل باید ساز و کارهایی را جست و جو کرد که اطلاعات مورد نیاز کاربران را تامین کند . طراحی و استقرار سیستم های اطلاعاتی مناسب یکی از این سازوکارهاست . مهمترین وظیفه سیستمهای اطلاعاتی ، تصفیه و تلخیص اطلاعات است ؛ یعنی طراحی سیستمهای اطلاعاتی که با اهداف و سیاستهای سازمان ، همگام و هم راستاست تا از بروز انباشتگی و افزونی غیر ضروری اطلاعات ، جلوگیری بعمل آورد .
از اینرو لزوم اتخاذ راهبردهای اطلاعاتی که همسو با ارتقاء بهره وری ، افزایش کارآیی ، برنامه ریزی در جهت تحقق اهداف و برنامه های تدوین شده سازمانها باشد ، از شاخصه های مدیران سازمانهای متناسب با عصر اطلاعات است .

 

در شرایط ارتباطات جدید ، موفقیت کدام سازمان تضمین شده است ؟
در عصر امروز که عصر رسانه های نوین است، قطعا موفقیت سازمانی تضمین شده است که اهداف و سیاستهای سازمانش با جریان های اطلاعاتی روز همگام و همسو شده باشد.
خوب است که در این عرصه، مدیران جهت حفظ و تداوم عمر سازمانشان، داده ها و اطلاعات مناسب را بی وقفه و پی در پی، در مسیر فعالیتهای سازمان جاری سازند تا در این ره رشد و تعالی سازمانی نیز به منصه ی ظهور درآید.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 23 / 3 / 1396 ساعت: 6:52 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مهم ترین چالش های استارت آپ ها

مهم ترین چالش های استارت آپ ها


5 مانع پیش روی موفقیت یک استارت آپ


عدم توانايي در تجاری سازی: تحقيقات صورت گرفته توسط ستاد برگزاری جشنواره وب ايران نشان می دهد که مهم ترین چالش پیش روی استارت آپ ها در ایران و البته در جهان عدم توانایی در تجاری سازی است، یعنی افراد با وجود داشتن ایده هایی نو و خلاقانه ولی نمی توانند آن را به مرحله اجرا نهایی برساندند، به اعتقاد کارشناسان همیشه در کنار داشتن ایده های جذاب باید به فکر ارائه آن ایده ها و تبلیغات گسترده آن هم باشید؛ خیلی از افرادی که با ایده های درخشان شرکت های نوپایی را راه اندازی کرده اند تصور می کنند در صورت داشتن ایده بسیار خلاق این ایده می تواند راه خود را به سوی بازار باز کند و افراد بسیاری را به سوی خود بکشاند در صورتی که این کاملا اشتباه است، همزمان که روی ایده خود کار می کنید باید به تجاری سازی، برندین، تبلیغات و راه و روشی برای عمومی کردن و جذب مخاطبان و یا مشتریان فکر کنید.

 


عدم توانايي در جذب سرمايه: در کنار تجاری سازی یکی از چالش های اصلی دیگر جذب سرمایه است، موضوع مهمی که باعث ناامیدی بسیاری از افراد خلاق می شود و به خصوص در کشوری همچون ایران که هنوز حمایت از استارت آپ ها هنوز جدی نشده است بسیار دیده می شود. برای حل این مشکل پیشنهاد ما به شما اول صبر، دوم پشتکار، سوم تلاش و شناخت نسبت به جذب سرمایه است. این یک واقعیت است که شما باید مشتریان اصلی خود و شرکت ها و یا افرادی که می توانند حامی مالی شما باشند را بشناسید؛ در این زمینه توصیه می کنیم اول از شرکت های شتاب دهنده و دوم از مشاورین سرمایه گذاری معتبر استفاده کنید، البته به یاد داشته باشید که پیش از هرگونه ارائه ایده خود آن را به ثبت برسانید.



مشکلات حقوقی و قانونی: بسیاری از شرکت های استارت آپی با مشکلات حقوقی دست به گریبان هستند و در برخی از مواقع دیده می شود که این اختلافات در نهایت به چندپارگی شرکت ها و یا شکست ایده ها منتهی می شود. بهتر است در شروع کار به خصوص زمانی که می خواهید با یک گروهی از دوستانتان شرکت جدیدی را راه اندازی کنید روی مسائل حقوقی آن، سهام شرکت و... از مشاوران حقوقی کمک بگیرید همچنین در زمان بستن قرار دادهای جدید و یا شریک کردن سرمایه گذاران و... نیز توصیه ما به شما حتما کمک گرفتن از مشاوران حقوقی است؛ این یک واقعیت است که ما در کشورمان هنوز قوانین جامعی برای حمایت از حقوق معنوی افراد و شرکت ها نداریم و این موضوع در بسیاری از مواقع می تواند مشکل آفرین باشد. در بسیاری از مواقع دیده شد که در این پرونده های حقوقی مراجع قضایی به دلیل خلاء های قانونی باتوجه به رویه گذشته تصمیم گیری کرده اند. بسیاری از کارشناسان حقوقی پیشنهاد می کنند در اولین گام برای راه اندازی شرکت های استارآپی افرادی که در این شرکت نقش دارند یک قرار داد حقوقی بین خودشان تنظیم کنند تا بعد دچار مشکلات بزرگ نشوند.



 در انتخاب تیم دقت کنید: راه اندازی و موفقیت یک شرکت دانش بنیان و یا یک استارت آپ با کار تیمی ممکن خواهد بود، ممکن است شما به عنوان بنیان گذار یک استارت آپ ایده اصلی را مطرح کرده باشید و به فکر اجرایی کردن آن افتاده باشید ولی موفقیت شما در این راه تنها با کمک گرفتن از یک تیم از کارشناسان حوزه های مختلف امکان پذیر خواهد بود بنابراین نقش کار تیمی و داشتن یک تیم توانمند و یک درست در یک شرکت استارت آپی بسیار مهم است، نکته ای که باعث می شود شما در انتخاب اعضا تیم و یا شرکای خود دقت بسیار داشته باشید، سعی کنید در انتخاب اعضا تیم علاوه بر دانش به توانایی ها و ظرفیت های فردی و اجتماعی افراد هم توجه کنید، اگرچه که استفاده از افراد خلاق حتما به شما کمک خواهد کرد ولی داشتن هوش اجتماعی را هم فراموش نکنید.



سرعت را فراموش نکیند: جهان استارت آپ ها، دنیای سرعت است اگر ایده ای طلایی دارید هرچه زودتر و البته با برنامه به فکر اجرای آن باشید، به این فکر کنید که افرادی زیادی همچون شما به فکر راه اندازی یک شرکت جدید هستند و اگر شما با سرعت ایده ایی که در ذهن دارید را اجرایی نکنید، فرد دیگری آن را اجرایی خواهد کرد، جهان تکنولوژی وعلم با سرعت بسیار زیادی رو به حرکت است و در بسیاری از مواقع می بینیم که روی یک موضوع چندین و چند گروه ( که در بسیاری از مواقع از یکدیگر هم خبر ندارند) روی یک موضوع کار می کنند، پس اگر ایده درخشان طلایی دارید عجله برای اجرای آن هم داشته باشید.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 21 / 3 / 1396 ساعت: 10:36 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه کسب و کارمان را به گوگل بفروشیم ؟

چگونه کسب و کارمان را به گوگل بفروشیم ؟

 

چند جوان کسب و کار آنلاینی را راه‌اندازی می‌کنند و بعد از مدت کوتاهی این کسب و کار توسط یک شرکت بزرگ با رقم بسیار زیادی خریداری می‌شود و مالکانش را میلیاردر می‌کند. در دنیای وب این روزها از این دست اتفاقات خیلی شنیده می‌شود. اما آیا هیچ وقت این سوال را از خودتان پرسیده‌اید که چگونه می‌شود کسب و کار را به یک شرکت بزرگ فروخت؟‌ گوگل چه نوع شرکتی را ممکن است خریداری کند؟

 

دیوید لاوی مدیر ارشد بخش توسعه سازمانی گوگل٬ قبل از به استخدام درآمدن در این شرکت٬ ۴ شرکت راه‌اندازی کرده و آنها را فروخته است. به همین دلیل او می‌تواند فرد بسیار مناسبی برای پاسخ دادن به سوال "چگونه کسب‌وکارمان را به گوگل بفروشیم؟ " باشد.



دیوید به عنوان اولین و شاید مهمترین توصیه می‌گوید: اهداف بزرگی را در سر داشته باشید. زمانی که تصویر بزرگی را در نظر داشته باشید جمع کردن سرمایه لازم٬ استخدام کارمندان متخصص و دست آخر گرفتن پیشنهاد فروش مورد نظرتان بسیار ساده‌تر خواهد بود.

 

او می‌گوید بیشتر مواقع بر روی موضوعات بسیار کوچکی کار کرده است ولی این کار را توصیه نمی‌کند. " من بر روی موضوع انتخابی خودم متمرکز بودم و این روش٬ روش بسیار سختی است".

 

گوگل از خرید استعدادها دوری جسته و بیشتر به دنبال خرید شرکتهایی است که افق بزرگتری را در نظر گرفته‌اند.

 

دیوید لویی با اشاره به خرید شرکت‌های یوتیوب و آندروئید می‌‌گوید: " مالکان این شرکتها کارآفرینان بزرگی بودند که هدف بزرگی را در سر می‌پروراندند و با گوگل به آن اهداف رسیدند."

 

در یک شرکت که توسط کارآفرینان اداره می‌شود٬ مدیران اجرایی انتظار دارند خدمات و امکانات ارائه شده هر روز تغییر کنند. لذا در حرکت به سمت محصولات جدید مانند سرویس ایمیل و واژه پرداز٬ گوگل متوجه تشابهاتی شده است.



در مورد بزرگترین خرید یک سایت اجتماعی که همان خرید یک میلیارد دلاری انستاگرام توسط فیس‌بوک بود٬ لاوی توضیح می‌دهد که در گذشته با موسس انستاگرام٬ کوین سیستروم کار کرده است. او در همین ارتباط می‌گوید مشکل اینجاست که همه این خرید را با خرید یوتیوب توسط گوگل مقایسه می‌کنند و این در حالی است که ما هدف متفاوتی را از راه‌اندازی ویدئوی گوگل در نظر داشتیم.

 

او در ادامه توضیح می‌دهد که زمانی که شما چنین شرکتی را می‌خرید٬ با موسسان خلاقی طرف هستید که یا آنها را باور دارید و یا خیر. و زمانی که این موسسین سهام‌های خود را دریافت می‌کنند - و دیگر لازم نیست در شرکت کار کنند- کار به خطر می‌افتد٬ زیرا آنها همه آنچه را که لازم داشتند دریافت کرده‌اند.



دیوید در ادامه می‌گوید از هر ۳ خرید گوگل ۲ عدد از آنها به موفقیت می‌انجامد. اما مواردی هم از شکست در آنها دیده می‌شود.

 

برای مثال می‌توان از دنیس کرولی موسس داج‌بال صحبت کرد. گوگل شرکت داج‌بال را خرید و آن‌را تعطیل کرد. دنیس هم شرکت FourSquare را راه‌اندازی کرد که موفقیت چشم‌گیری هم در پی داشت.

 

از خرید‌های موفق گوگل می‌توان به خرید آندروئید در سال ۲۰۰۵ ٬ فیدبرنر در سال ۲۰۰۷ ٬ موتورولا موبایلیتی ۲۰۱۱ و یوتیوب در سال ۲۰۰۶ اشاره کرد.



داشتن ایده بزرگ یا ایده‌ای که بتواند دنیا را به جای بهتری برای زندگی کردن تبدیل کند می‌تواند نقطه خوبی برای شروع باشد اما باید برای تحقق آن ایده کاری کرد.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 21 / 3 / 1396 ساعت: 10:15 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

۸۰ درصد رفت و آمدهای شهری حذف خواهد شد!

۸۰ درصد رفت و آمدهای شهری حذف خواهد شد!

 


آینده جهان از زبان مدیر عامل شرکت بنز

 

رقیبان ما شرکت‌های تولید خودرو نیستند بلکه شرکتهایی مثل اپل, گوگل و سیسکو هستند.

 

در پنج تا ده سال آینده نرم افزار و اطلاعات همه صنایع را خواهد بلعید.

 

شرکت خدماتی اوبر UBER که الآن بزرگترین شرکت تاکسیرانی است صاحب یک ماشین هم نیست و فقط یک نرم افزار هست.

 

هم اکنون شرکت ایرباس بزرگترین شرکت هتلداری جهان است بدون داشتن حتی یک هتل ملکی

 

شرکت Watson با ارایه نرم افزار تشخیصی خود، با دقت صد در صد به کمک پزشکان در تشخیص انواع سرطان خواهد آمد.

 

نرم افزارهای شبیه ساز ساختار DNA ، شانس موفقیت در لقاح مصنوعی یا IVF را به ۹۹ درصد خواهند رساند.

 

تا ۸۰ درصد از رفت و آمدهای شهری حذف خواهند شد و سیستمهای اطلاعاتی جای آنها را خواهند گرفت ... بنابراین آلودگی هوا نداریم، تصادف به حداقل خواهد رسید و وقت بیشتری برای تفریح خواهیم داشت.

 

به دو دلیل شرکت‌های بیمه به لبه ورشکستگی خواهند رسید، اول بخاطر کاهش فعالیتهای فیزیکی بخصوص در حمل و نقل و دوم پیش بینی بسیار دقیق سیستمهای هوش مصنوعی از آینده، نیاز ما به بیمه را کمتر خواهد کرد.

 

کشاورزی بدون خاک و مبتنی بر اطلاعات با بهره وری ۹۹ درصدی در مصرف آب ، جای کشاورزی سنتی را خواهد گرفت

 

پول جای خود را به اطلاعات یا پول دیجیتالی میدهد ، پول دیجیتالی نقش پشتوانه ارز را در جهان بازی خواهد کرد.

 

شاید بتوان گفت تنها کسب و کار فیزیکی که در آینده رشد خواهد کرد ، گردشگری است.

 

انسانها کارهای خود را به سیستم‌های اطلاعاتی واگذار خواهند کرد و تفریح را برای خود نگه خواهند داشت.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 17 / 3 / 1396 ساعت: 4:59 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

طبق اعلام يك موسسه تحقيقاتي در كانادا، موارد زير ويژگي هاي مشترك افراد موفق است

طبق اعلام يك موسسه تحقيقاتي در كانادا، موارد زير ويژگي هاي مشترك افراد موفق است:

 

در يك برگه سفيد، ويژگي هاي زير را بنويسيد و هر كدام كه با شما سازگار تر است تيك بزنيد

 

هر چه قدر از اين ويژگي هاي مثبت بيشتر به سمت ويژگي هاي منفي متمايل باشيد، از مسير موفقيت و نيل به اهداف خود دورتر هستيد:

 

١- از ديگران تعريف و تمجيد ميكنيد يا دائما انتقاد ميكنيد؟

 

٢- بيشتر قدرداني و تشكر ميكنيد يا حس حق به جانب داريد؟

 

٣- بخشش و گذشت داريد يا موضوعي به مدت طولاني در دل شما مي ماند؟

 

٤- مسئوليت شكست را ميپذيريد يا ديگران را به خاطر ناكامي هاي خود سرزنش ميكنيد؟

 

٥- هر روز ساعتي را مطالعه ميكنيد يا فقط تلوزيون تماشا ميكنيد؟

 

٦- درباره آينده صحبت ميكنيد يا هميشه از شرايط بد گله مي كنيد؟

 

٧- عادت به نوشتن وقايع داريد يا به ذهن مي سپاريد؟

 

٨- برنامه هاي شما از پيش مشخص است يا برنامه خاصي نداريد؟

 

٩- ديگران از شما چيزهايي ياد ميگيرند يا با شما وقتشان تلف مي شود؟

 

١٠- داراي يك ليست اهداف كوتاه مدت هستيد يا معتقيد در اين مملكت امكان پذير نيست؟!

 

١١-فكر مي كنيد خيلي نياز به آموزش داريد يا معتقديد تقريبا همه چيزهايي كه لازم است مي دانيد؟

 

١٢-سخت كوش هستيد يا معتقديد دنيا ارزش سخت كوشي ندارد؟

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 16 / 3 / 1396 ساعت: 5:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

هفت اصل طلایی برای موفقیت از طریق شکست

هفت اصل طلایی برای موفقیت از طریق شکست:

 

شکست و ناکامی جزو لاینفک موفقیت است چه در زندگی شخصی و چه در مدیریت سازمان ها و چه در اداره کشورها. حال که نمی شود شکست را حذف کرد باید از آن حداکثر استفاده را کرد. در ادامه به اصول استخراج طلای موفقیت از پسماند شکست می پردازم.

 

اجازه ندهید یک اشتباه دوبار تکرار شود.
اشتباه ایرادی ندارد. اما تکرار دوباره یک اشتباه یا انجام اشتباهات رایج دیگران اشتباه بزرگیست.

 

از شکست غیرقابل جبران اجتناب کنید
از ریسک های بزرگ که ممکن است کیان زندگی/سازمان/خانواده شما را نشانه بگیرد پرهیز کنید. در عوض استراتژی “شکست های کوچک آموزنده و آگاهانه را در پیش بگیرید.

 

شکست هایتان را با همان دقت پیروزی هایتان تحلیل کنید.
با همان دقت! چرا؟ اگه از یک شکست چیزی نیاموزید، تبدیل به اشتباهی میشود که دوباره تکرار خواهد شد.هر شکست لایق یک تحلیل اساسی می باشد. بدینصورت شما میتوانید مشکل را به طور اساسی برطرف کنید و نه فقط مسبب آن را.

 

فعالانه شکست ها را جستجو کنید و بازخوردهای منفی را نادیده نگیرید
موفقیت پیشگان فکر میکنند که کمی اصلاح و تغییر لازمه کار است. لذا فعالانه به دنبال بازخوردهای منفی مردم هستند، شکست ها را شناسایی و برطرف میکنند. آن ها از لجبازی نمی کنند بلکه خاضعانه می پذیرند و یاد می گیرند.

 

از چرایی منفی به چگونگی مثبت حرکت کنید.
نه تنها ببینید اشکال کار کجا بوده، بلکه ببینید چه طور میتوانید درستش کنید! در تحلیل بدبیاری ها نمانید بلکه شجاعت داشته باشید که برخی امور را نمی توان تغییر داد و برخی امور را می شود. بر دسته دوم متمرکز شوید.

 


انتظار راهبردی (صبوری و محکم ماندن) کلید پیشرفت است.
توماس ادیسون صبور بود و پس از ۱۰۰۰ شکست در اختراع لامپ باز هم دست از تلاش برنداشت. خیلی اوقات دلیل اصلی شکست کمبود منابع و تخصص نیست، بلکه زود جا زدن است. بنابراین یادتان باشد هر ناکامی ای شکست نیست. گاهی اوقات ناکامی یک موفقیت ناقص است. هر چیزی را به شکست تعبیر نکنیم.

 

دیر یا زود شکست می خورید. دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
ممکن است موفقیت همیشه با شکست شروع نشود ولی باید انتظار شکست را داشت، آن را پذیرفت و به آن به چشم فرصتی برای یادگیری نگاه کرد.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 16 / 3 / 1396 ساعت: 5:32 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

بدون افزایش حقوق به کارمندان انگیزه دهید!

بدون افزایش حقوق به کارمندان انگیزه دهید!

 

شما به‌عنوان صاحب یک کسب و کار، کاپیتان تیمتان هستید. کار شما کمک کردن به تیمتان و کارمندانتان است که تا جایی که امکان دارد چه به‌صورت فردی و چه به‌صورت یک واحد، پربار باشند و این در واقع تحریک تیم و انگیزه بخشیدن به آنها از طریق افزایش عملکرد شخصی و همکاری برای تلاش در رسیدن به عظمت و کارآمدی است. یکی از راه‌های ایجاد انگیزه، انگیزه‌های پولی مثل افزایش حقوق و پاداش است، اما این تنها راه یا حتی لزوما بهترین راه نیست. این خبر خوبی است، چرا که شاید شما همیشه قادر به متناسب ساختن پاداش‌های مالی با بودجه خود نباشید. انگیزه‌های غیرپولی درست، فقط کارمندان را تحریک می‌کند تا موثر باشند چرا که این کار به تیم شما اجازه می‌دهد برای منافعی که زندگی کاری و روحیه آنها را بهبود می‌بخشد، کار کنند. شما کارمندان خود را می‌شناسید و می‌دانید که آنها چه کاری را به بهترین نحو انجام می‌دهند، اما آیا واقعا می‌دانید چه چیزی الهام بخش آنها است تا از همه توان خود استفاده کنند؟ در اینجا پنج راه حل افزایش انگیزه غیرپولی را شرح می‌دهیم تا در پیدا کردن آن مورد الهام بخش کارمندان به شما کمک کنیم.

 

 

1. در طول پروسه انگیزش، با کارمندان خود تعامل داشته باشید. چنانچه شما در مورد آنچه به کارمندانتان انگیزه می‌بخشد، ایده‌ای داشته باشید، عالی است. ایده‌های خود را یادداشت و آنها را به‌صورتی که به نظرتان منطقی می‌رسد، سازماندهی کنید. در صورتی که‌ایده‌ای ندارید، از طریق ملاقات‌های ناگهانی، نظرسنجی، جعبه نظرات و پیشنهاد یا با پرسش در بازنگری‌های دوره‌ای کارمندان، از آنها بپرسید که چه نوع پاداشی را دوست دارند. آنها را به خلاق بودن تشویق کنید. پس از آن از بازخورد کارمندان برای ایجاد اهداف روشنی که آنها در نهایت برای افزایش جمع کل درآمد شرکت به کار می‌گیرند، استفاده کنید. وقتی که شما در این پروسه کارمندان را شریک می‌کنید، در واقع به همکاری آنها ارج نهاده‌اید و همین مساله آنها را برای شرکت در برنامه‌های تشویقی تحریک می‌کند.

 

2. کار خوب را تشخیص دهید. ارتباطات کلید برنامه انگیزشی موثر است، چرا که کارمندان باید بدانند که چه چیزی می‌تواند آنها را موفق سازد. این شامل پروسه دومرحله‌ای ارتباطات است. اول، در مورد اینکه کارمندان چگونه می‌توانند با یک برنامه نوشته شده پاداش دریافت کنند، شفاف و روشن باشید. اهداف و مقاصد ممکن است در موقعیت فردی، گروه یا تیم کار متفاوت باشد. دوم، وقتی کسی کار خود را خوب انجام می‌دهد، پاداشی که رسمیت عمومی دارد به او بدهید، این می‌تواند ایمیلی از طرف شرکت باشد یا پیغام تبریک در جلسه، میهمانی یا چیزهای قابل توجه‌تری مثل ارتقای عنوان شغلی باشد.

 

3. دادن مزایا و امتیازات. کیفیت کار روزانه افراد برای آنها مهم است و آنها وقتی که روزهای کاریشان لذت‌بخش‌تر و با ارزش‌تر باشد، سخت‌تر و دقیق‌تر کار خواهند کرد. قدرت نفوذ و نیروی مزایای بیشتر در محیط کار مانند شانس به‌دست آوردن کار در خانه، داشتن پارکینگ، ناهار فوق‌العاده یا فرصت صرف زمان بیشتر در انجام وظایفی که دوست داریم، است. همان طور که وقتی کارمندان از کار خود لذت می‌برند بهره‌وری بیشتری دارند، در نظر گرفتن پاداش اضافه برای کسب و کار هم برای همه یک بازی برد-برد است.

 

4. برای یادگیری مهارت‌های مورد نظر، فرصتی ارائه دهید. وقتی کارمندان شما در روزهای متمادی یک کار را انجام می‌دهند، نشان دهنده این است که آنها درگیر یک عادت شده‌اند. در این صورت آنها می‌توانند خود را عمیقا وارد یک کار خسته‌کننده و روتین کنند که باعث می‌شود آنها انگیزه و خلاقیت کمتری داشته باشند و در نهایت از کار خود راضی نباشند. این منجر به کاهش بهره‌وری و حتی هزینه مالی بالاتر می‌شود. برای برگرداندن این مسیر باید به کارمندان استثنایی که در طول روز کاری به یادگیری مهارت‌های جدیدی که از آنها درخواست شده می‌پردازند، پاداش داد. این کار باعث افزایش میزان رضایت شغلی آنها، بهبود خروجی کار و افزایش توانایی‌هایی که شما می‌توانید برای تقویت کسب و کار خود از آن استفاده کنید، می‌شود.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 16 / 3 / 1396 ساعت: 5:29 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه برای کسب و کار اینترنتی مشتری جلب کنیم؟

چگونه برای کسب و کار اینترنتی مشتری جلب کنیم؟

 

یک راه بسیار موثر در جلب توجه مشتریان احتمالی و درگیر کردن فکر آنان با محصول و یا خدمات شما تصویر سازی ذهنی و القای یک تصویر جذاب به مخاطبان است.


هیچ چیز نمیتواند کسالت‌بارتر و غمگین‌تر از خواندن یه مشت اعداد و ارقام و شنیدن فهرست‌وار ویژگی یک محصول باشد . یک بازاریاب حرفه‌ای همیشه سعی بر این دارد که تمام ویژگی ها و آمار و ارقام محصول خود را در لفافه یک داستان بیان کند تا اینکه خیلی رک و بی آلایش سریع به دادن قیمت و اعدادهایی باشد که همیشه مشتری از اعداد و ارقام فرار میکند .

 

بعضی از مشتریان هستند که اصلاً حوصله عدد و ارقام را ندارند و فقط منتظر حساب و کتاب هستند برای پرداخت .

 

و بعضی دیگر هستند که قیمت براشون در اول خیلی مهم است ، واینجاست که یک فروشنده واقعی باید بتواند به این مشتری محصول خود را بفروشد، هیچ چیز مثل یک فروش جذاب نمیتواند باشد . هنر این است که مشتری احتمالی را به مشتری دائمی خود تبدیل کنی ، نه اینکه فقط نقش یک ماشین قیمت را در یک فروشگاه داشته باشید همان کاری که بعضی از دستگاه ها برای بارکد اجناس انجام میدهند.

 

داستان ها به طرز شگفت انگیز میتواند در ذهن و قلب یک خریدار رسوخ کند . داستان میتواند آستانه تحمل یک خریدار بی‌صبر و تحمل را به طرز عجیبی بالا ببرد تا جایی که میگویند در 30 ثانیه اول شما میتوانید نظر خریدار را جذب کنید در غیر این صورت خریدار از مغازه شما بیرون خواهد رفت . در نتیجه اگر بتوانیم با داستان گویی نظر مشتری را جلب کنیم در واقع توانسته ایم آستانه صبر و تحمل را تا 30 دقیقه بالا ببریم تا جایی که مشتری در همان حین در حال تصویرسازی از محصولات فروشگاه میباشد . و این لذت بخش ترین بخش فروش است .

 

شاید بتوان استیو جابز را بارزترین قصه‌گویی تاریخ کسب و کار دانست طوری که چنان در رونمایی آی پد به طوری شگفت انگیزی داستان‌سرایی کرد و تصویری زیبا را در ذهن شنوندگانش ایجاد کرد که توانست همه را به وجد بیاورد .

 

برای محصولات اینترنتی خود داستان سرایی کنید طوری که شما را از دیگر فروشندگان متمایز کند و چهره به یاد ماندنی‌ای در ذهن مشتری ایجاد کنید از محصولات فروشگاه اتان . یک فروشنده حرفه ای باید بتواند با یک تاکتیک‌های خاصی ذهن خریدار را در راستای محصولاتش قلقلک دهد و حس خیالپردازی مشتری را به جوشش درآورد.

 

فقط قیمت ندهید! فقط اعداد و ارقام نیاورید! فقط از آمار و ارقام صحبت نكنید! فقط نگویید آنجا هستید، این ارتباطی خشك و بی روح است، روح و هیجان بدهید به كارتان، به مخاطبین‌تان بگویید، واقعاً این را بگویید كه اینجائید برای اینكه به آنها كمك كنید.

 

با دلایلی مثبت و قوی به آنها این را نشان دهید. نشان دهید كه چرا كالا و خدمات شما می‌تواند به آنها كمك كند، كمك كند تا مشكلاتشان واقعاً برطرف شود برای این كار باید حقیقتاً هم به كارتان علاقمند باشید و باید حقیقتاً به كالا یا خدماتتان اطمینان داشته باشید.

 

آیا به كارتان علاقه دارید؟ آیا به كالا و خدماتی كه ارائه می‌دهید آنقدر ایمان و اطمینان دارید؟ اگر پاسخ‌تان مثبت است، پس می‌توانید خیلی راحت این احساس اطمینان قلبی خودتان را به مشتریانتان انتقال دهید. بگذارید همین‌جا یك مثال خیلی روشن و واضح برایتان بیاورم. ببینید من چطور با شور و هیجان دارم این مقالات و مطالب را می‌نویسم من به كارم علاقه دارم و به این خدمات مشاوره‌ای كه ارائه می‌دهم اطمینان دارم و آنها را باور دارم، با این نوشته‌ها آیا توانسته‌ام این احساس را به شما منتقل كنم؟

 

پس این اعتماد در مشتری یا مخاطب احتمالی ما ایجاد می‌شود اگر اول در خود ما این احساس ایجاد شده باشد یقیناً به مخاطب هم منتقل شده است .

 

این را بدانید که شما هرگز شانسی دومی برای ایجاد اثر گذاری، نخواهید داشت، پس فرصت را در فروشندگی باید به قیمت طلا فروخت ، چرا که تا 30 ثانیه اول باید رأی مشتری را برای محصول خود عوض کنید . باید طوری عمل کرد که تمام آنچه که مشتری در اولین بار از محصول شما برای ذهن خودش میسازد بسیار جذاب و ماندگار باشد . در غیر این صورت اگر این تصویر ناقص و یا اشتباه باشد، به شدت در اولین نقدهایی که از آن محصول در جراید و رسانه ها منتشر می شود، تاثیر منفی خواهد داشت و تغییر و اصلاح آن تصویر نادرست، بسیار دشوار، زمانبر و هزینه بر خواهد بود.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 16 / 3 / 1396 ساعت: 5:26 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

8 دستورالعمل روزانه موفقیت از 8 مدیرعامل موفق

8 دستورالعمل روزانه موفقیت از 8 مدیرعامل موفق

 

چه خانه‌داری را انتخاب کرده باشید و چه کارآفرینی آرزومند و یا مدیرعامل یکی از 500 شرکت برتر فهرست فورچون باشید؛ شکی نیست که موفقیت شما ریشه در ایجاد و حفظ عادتها و رفتارهای روزمره‌ی سازنده دارد. مساله اینجاست که بیشتر مردم نمیدانند کدام عادات سازنده هستند. و اگر عده‌ای هم این را بدانند، باز بیشتر این تعداد قلیل هم از انضباط و انسجام فکری کافی جهت حفظ این عادات بهره‌مند نیستند.


هرچند هیچ دو نفری رفتارهای مشابه ندارند و همه دارای شرایط یکسان نیستند و به همین دلیل نمیتوان نسخه‌ای واحد برای موفقیت همه صادر کرد، اما الگوبرداری آگاهانه از رفتارها و عادتهای سازنده انسانهای موفق میتواند سودمند باشد. پس اگر به دنبال ارتقا توانایی های خودتان هستید، تلاش کنید این راهکارها را در زندگی روزانه‌تان محقق کنید و فایده و مطلوبیت آنها را در کار و زندگی شخصی تان ببینید. در ادامه همراه ما شوید تا نسخه موفقیت هشت مدیرعامل برتر را مرور کنیم:

 

1. جک دورسی؛ مدیرعامل توییتر و
اسکوئیر: کار هوشمندانه؛ فراغت
بهره‌ور

جک دورسی زاده نوامبر سال ۱۹۷۶ طراح نرم‌افزار آمریکایی، بنیانگذار و مدیر عامل توییتر و همچنین اسکویر "شرکت پرداخت همراه"، به عنوان یک نوآور برجسته شناخته شده‌است. در سال 2008، دورسی از سوی مجله بررسی تکنولوژی MIT به عنوان یکی از 35 مبتکر برتر جهان با سن زیر 35 سال معرفی شد. مجله وال استریت ژورنال نیز در سال 2012 «جایزه مبتکر سال» برای تکنولوژی را به او داد.

 

شبکه اجتماعی توییتر در مارچ 2006 به وسیله جک دورسی، اوان ویلیامز، بیز استون و نوح گلس تأسیس شد. در آغاز، دورسی عنوان مدیرعامل این شرکت را در اختیار داشت ولی ظاهراً به علت ترک زودهنگام محل کار به منظور پرداختن به سایر فعالیت‌ها مثل یوگا و طراحی مُد سِمَت خود را از دست داد. در سال 2015 وی مجدداً به عنوان مدیرعامل توییتر معرفی شد. اولین توییت روی وب‌سایت توییتر برای دورسی است. در آن زمان توییتر twttr نام داشت. دورسی هم نوشته است: “مشغول راه انداختن twttrام هستم.” دورسی در میان مدیران عامل برتر جهان عادتهای منحصر بفردی دارد. او به خوبی میداند که چطور میتوان هم در زندگی شخصی و هم در کار و کسب خوش درخشید.
او برای هر روز خود یک موضوع قرار داده است. هفته دورسی به این شکل است (فراموش نکنیم در کشورهای غربی روز یکشنبه تعطیل است):

 

• دوشنبه – مدیریت و اداره شرکت
• سه‌شنبه – محصول
• چهارشنبه- بازاریابی و ارتباطات/ توسعه بازار
• پنج‌شنبه – توسعه‌دهندگان و شراکتها
• جمعه – فرهنگ سازمانی و استخدام
• شنبه – فراغت بهره‌ور
• یکشنبه – تفکر و تدبیر

 

2. مایکل براش، مدیرعاملویلو: بازار را 

رصد کنید.

مایکل براش مدیرعامل پلتفرم اجتماعی ویلو می‌گوید، "من روزانه یک تا دو ساعت را صرف رصد بازار و مرور اخبار مرتبط با فناوری در منابعی مثل توییتر می‌کنم" این گفته براش اهمیت هوشمندی بازار را گوشزد می‌کند. در واقع همانطور که من پرویز درگی گفته‌ام؛ وظیفه رصدگری بازار مثل دیده بان های ارتشی است که باید بر اساس طبقه بندی مناطق؛ بازار، مشتریان، و رقبا را رصد و تغییر و تحولات را بررسی و گزارش کنیم.


البته براش در این عادت منحصربفرد نیست و این رفتار در بسیاری دیگر از مدیران موفق دیگر نیز دیده می‌شود. اگر چشم‌ها و گوشهای خود را بروی روندهای جدید و جریانهای جاری صنعت ببندیم، قدرت نوآوری و آفرینش خود را از دست خواهیم داد.

 

3. زک سوپالا، مدیرعامل پارتیکل: تنها
چیز ثابت در دنیای فانی تغییر است.

زک سوپالا در دانشگاه کامپيوتر میخواند٬ اما به علم طراحی علاقمند شد و و به همین دلیل مدیریت و طراحی خواند. در دوران تحصيل با دوره‌های کارآفرینی آشنا شد و تصميم گرفت کار و کسبی برای خودش راه‌اندازی کند؛ اما قبل از اقدام به انجام هر کاری به عنوان یک کارآموز در چند شرکت دانش‌بنيان مشغول به کار شد و توانست تجربه با ارزشی کسب کند و شبکه خوبی از دوستان متخصص و مفيد در اطراف خود گرد آورد.


به نظر زک سوپالا که یکی از نوآورترین مدیران عامل حال حاضر جهان است؛ کلید موفقیت در ایجاد تحول در عادتهای روزانه نهفته است. به بیان دیگر اگر عادتهای مشابهی را به مدت 25 سال حفظ کنید، نمیتوانید انتظار تغییر در زندگی خود داشته باشید. میتوانید روی اصول خود پایبند باشید، اما این به معنای آن نیست که از تطبیق با شرایط روز چشم‌پوشی کنید.
بقول خودش: «من همیشه چیزهای جدید را امتحان میکنم و شکل کار کردنم را تغییر می‌دهم».

 

4. برت یورمارک، مدیرعامل بروکلین نتز:
خداحافظ رخت‌خواب

برت یورمارک شاید یکی از سحرخیزترین مدیران عامل جهان باشد. جوان ترین مدیر عامل لیگ بسکتبال NBA ساعت ۳:۳۰ از خواب بلند می شود و ساعت ۴:۳۰ به محل کارش می رود. در آنجا ورزش می کند و ایمیل هایی سرشار از انگیزه به اعضای تیمش می فرستد. اگر نمی توانید تصور کنید که بیدار شدنکنید.


این ساعت از صبح چگونه است، یک فرصت بزرگ را برای افزایش بهره وری روزانه از دست خواهید داد. پس زود از بستر جدا شوید و کار روزانه تان را شروع کنید. زمان بیشتر،کار شما برای پیوستن به جمع مدیرعاملان موفق هموار می‌کند.

 

5. مارک کوبان، مدیرعامل و کارآفرین
سریالی: جلسات بی‌فایده ممنوع

در سن 12 سالگی کودکی دست و پا چلفتی به نام مارک با یک عینک ته‌استکانی در محله‌های اطراف کیسه زباله می‌فروخت و اندک درآمد خود را صرف هزینه‌های ضروری کودکانه‌اش می‌کرد. در همان روزها بود که اصول اولیه تجارت را به خوبی آموخت. مارک کوبان که امروز در فهرست ویکی پدیا با عناوین تاجر، سرمایه گذار، تهیه کننده ی فیلم، نویسنده، شخصیت تلویزیونی و خیر از او یاد شده است، اولین شرکت خود را در سن 25 سالگی تأسیس کرد و در حال حاضر ثروتی حدود 3 میلیارد دلار دارد.

 

مارک کوبان یکی از مدافعان سرسخت لغو برگزاری جلسات بی‌فایده است. از نظر او جلسات یکی از قاتلان زمان هستند. جلسات زمان و توان نیروی انسانی را اتلاف می کنند چنان که بعضی از مدیرعاملها آن را به کلی غیر ضروری می دانند، مگر آنکه به معامله‌ای ختم شوند. مارک کوبان در این خصوص می‌گوید: «جلسات اتلاف وقت هستند مگر زمانی که جوش خوردن یک معامله در میان باشد. روشهای بسیاری برای برقراری ارتباط همزمان یا غیر همزمان وجود دارد که می تواند از برگزاری جلسات غیر ضروری جلوگیری کند»



6. اوان ویلیامز، مدیرعامل پیشین
توییتر: زندگی با آدرنالین را تجربه
کنید.

اوان ویلیامز یکی از غول های کارآفرینی و موسس دو وبسایت از ده وبسایت برتر دنیای اینترنت یعنی بلاگر و توییتر است. او بیش از هر کسی بر ضرورت فاصله گرفتن از میزکار و بلندشدن از روی صندلی تاکید دارد. بقول ویلیامز، وقتی نمی خوابید، تغذیه خوبی ندارید، ورزش یا تمرین نمی کنید و زندگی بدون آدرنالین را برای مدت زیادی تجربه می کنید، اینگونه عملکرد شما مختل می شود. در نتیجه تصمیمات شما هم مختل می شوند. و در نهایت حتی شرکت شما هم مختل می شود.

 


7. تونی شوارتز، مدیرعامل انرجی پراجکت: مراقبه

مشکل دنیای پرهیاهوی امروز، دشواری تمرکز است. در این دنیا همه چیز با سرعت برق و باد در حال حرکت است و انسان براحتی میتواند در انبوه همهمه‌ها غرق شود. راهکار شوارتز برای مقابله با این شرایط، مراقبه و مدیتیشن ذهنی است. مراقبه راهکار بسیار رایجی برای خالی کردن ذهن و تمرکز کردن است. در مجموع مراقبه موجب بهره وری و خلاقیت بیشتر می‌شود. در واقع انسان ها هرچند ظاهری عقلایی دارند اما در باطن به مراتب احساساتی تر از آن چیزی هستند که نشان می دهند. در این بین احساسات منفی به شدت باعث افت عملکرد افراد می شود، جالب آنکه تحقیقات روانشناسان نشان میدهد ذهن انسان به طور خودکار تمایل بیشتر به امور منفی نشان می دهد و اگر شما ذهن را به حال خود رها کنید، بیشتر به اندیشیدن در مورد جنبه منفی مسایل می پردازد به همین خاطر برای جبران این انحراف ذهنی ناخودآگاه، باید تلاش کنید که به جنبه مثبت امور بیاندیشید و دقایقی از روز را صرف مراقبه و آموختن متدهای NA کنید.

 

8. گری میلفسکی، مدیرعامل اسنوپ‌وال:
خدایا شکر

میلفسکی توصیه میکند که روز خود را با نگرش مثبت و شکرگزاری به دلیل وجود موهبتها و نعمات زندگی اغاز کنیم. نگرش ترکیبی از باورها و هیجان هایی است که شخص را پیشاپیش آماده میکند تا به دیگران ، اشیا و گروه های مختلف به شیوه ی مثبت یا منفی نگاه کند . نگرشها در زمینه سازی و شکل دهی به رفتارها، ایجاد انگیزش ها، ارضای نیازها و جهت دهی به گرایش ها تاثیری جدی دارند.
البته بقول آنتونی رابینز؛ اگر داشتن فکر و اندیشه مثبت به تنهایی کارساز بود، باید همه در کودکی اسب های کوچک داشته و اکنون نیز زندگی رویایی داشته باشیم؛ در واقع هر موفقیت بزرگ با عمل به دست می آید. گری میلیفسکی نیز تاکید میکند که هیچ چیز آسان بدست نمی‌آید و نیازمند سخت‌کوشی و پرداخت هزینه‌های آن است. پس نگرش مثبت میتواند شروع قدم نهادن در مسیر درست باشد.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 4:5 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

برخی از وجوه مشترک رهبران محبوب وماندگار در تاریخ

برخی از وجوه مشترک رهبران محبوب وماندگار در تاریخ:

 

1- صلاحیت علمی و تخصصی در حوزه کاری خویش و داشتن دانش کافی برای درک مشکلات جامعه در سطوح مختلف آن

 

2- داشتن چشم انداز و افق های روشن

 

3- بلندپروازی و راضی نبودن به آنچه که موجود است. دائما در صدد تغییر دادن و تغییر یافتن از کهنه به نو هستند.

 

4- امیدواری و داشتن روحیه سرشار از باور به پیروزی بر مشکلات و موانع

 

5- نگاه مثبت به انسان های دیگر و از این منظر دوست داشتن انسان ها

 

6- اعتماد سازی از طریق حفظ حرمت دیگران

 

7- عزت نفس و نجابت و احترام گذاشتن به حریم دیگران

 

8- پشتکار و شکیبائی در سختی ها

 

9- فروتنی و فداکاری.

 

10- در هر موردی یک قدم جلوتر از دیگران هستند. شاید این مهمترین ویژگی آنهاست.

 

11- صداقت و امانت داری در تعامل با دیگران.

 

12- از فریب کاری و تحمیق دیگران دوری می جویند و به شدت شفاف هستند.

 

13- انعطاف و نرمش در برخورد با مخالفان و رقیبان

 

14- دل رحمی و مهربانی

 

15- نوآوری و هوشیاری

 

16- توان متحد و همسو کردن سازمان یا جمعیت تحت رهبری خود

 

17- انتقاد پذیری، مسئولیت پذیری و پاسخگو بودن. بیش از هر کس دیگری مسئولیت می پذیرند و بار پیامد تصمیم ها را بر دوش می کشند.

 

18- تصمیمات را با دیگران تقسیم می کنند

 

19- آنچه را برا ی خود مفید می دانند به دیگران هم روا می دارند.

 

20- خود را با قانون تطبیق داده و از روح حاکم بر جامعه پیروی می کنند

 

21- حرف و عمل آنها تا حدود زیادی با هم مطابقت دارد و خود الگوی خوبی از ایده ال هائی هستند که به دیگران معرفی می کنند.

 

22- سخت گیر و بی رحم نیستند و به افرادی که اشتباه کرده اند شانس دیگری برای جبران می دهند

 

23- از پرنسیب های اخلاقی و اصول مهم زندگی پیروی می کنند



24- شنونده های خوبی هستند و پذیرای پیشنهاد و همفکری هستند. فکر نمی کنند که تمام حقیقت یکجا در جیب آنهاست.

 

25- رابطه نزدیک با مردم دارند و برای خود حق ویژه قائل نمی شوند.

 

26- در صدد هستند از تفرقه و تشتت و جبهه بندی پرهیز کرده و در جمعیت تحت رهبری خود سازگاری ایجاد کنند.

 

27- استراتژی روشن دارند و خیلی کم بحران آفرین هستند. اما هرگاه بحرانی هم بروز کند برای برون رفت از آن چشم انداز و برنامه راهبردی روشن دارند.

 

28- امکان رشد و بالندگی دیگران را فراهم می سازند و در این رابطه هیچ مانعی نمی تراشند.

 

29- مترقی و هم فاز با تحولات زمان خویش هستند

 

30- گذشته گرا نیستند و همیشه به فردا های بهتری باور دارند

 

31- به شدت واقعگرا، خردورز و کاربردی هستند و از خیال پردازی ها بی حد و مرز دوری می جویند

 

32- خود نمونه موفقی از آنچه هستند که به دیگران توصیه می کنند. بین حرف و عمل آنها وحدت وجود دارد. خود پیش از همه به استقبال خطرها می روند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 4:0 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

یک کارآفرین چگونه با قطعات لگو یک کسب و کار میلیاردی راه انداخت؟

یک کارآفرین چگونه با قطعات لگو یک کسب و کار میلیاردی راه انداخت؟

یک کارآفرین چگونه با قطعات لگو یک کسب و کار میلیاردی راه انداخت؟


شاید شما هم مثل من فکر می‌کنید ایده‌ کسب و کارهای موفق باید واقعا منحصر به فرد و خاص باشد، و منتظر باشید که آسمان دهان باز کند و یک ایده که کسی تا الان به چشم ندیده برای شما پایین بیاید. اما به قول معروف ایده‌های ناب و حتی خیلی خیلی خاص نه شاخ دارند و نه دم. کافیست به دور و ور خود یک نگاه بیاندازید، و شاید بهتر، به درون خودتان. ایده‌های خاص همیشه ساده هستند.

 

چه کسی فکر می‌کند شاید اجاره اسباب بازی هم ایجاد درآمد کند؟ پس بهتر است که داستان رانن لچمن را با هم مرور کنیم.

 

رانن لچمن (Ranan Lachman) خلبان سابق هواپیماهای جنگی که از دانشگاه Duke مدرک MBA خود را دریافت کرده است می‌گوید که آرزویش کار کردن در یک اسباب بازی فروشی بوده و اکنون آرزویش برآورده شده است.

 

لچمن می گوید ایده کسب و کار میلیون دلاری او در یکی از لحظاتی که شما بعنوان یک پدر یا مادر متوجه می‌شوید درحال انجام کار اشتباهی هستید به ذهنش رسیده و آنهم صرف بیش از 5000 دلار در سال برای اسباب بازی‌های شرکت لگو است.

 

توضیح: لگو یکی از بزرگترین شرکت‌های تولید اسباب بازی در دنیاست. محصول مشهور این کمپانی آجرهای پلاستیکی خانه سازی است که یکی از شناخته شده ترین اسباب بازی‌های دنیاست. امروزه مجموعه‌های لگو شامل مجسمه های کوچک، ماشین ها و سازه‌های مختلف می شود.

 

لچمن متوجه شد که اجاره کردن مجموعه‌های لگو و بازگرداندن آنها وقتی پسرش از آنها خسته می‌شود بسیار مقرون به صرفه‌تر از خرید آن می‌باشد. خوب، همچین سرویسی وجود نداشت، پس او آن را ایجاد کرد.

 

داستان موفقیت لچمن این مساله که کارآفرین ها همیشه باید خود راه انداز باشند و کسب و کارشان را با سرمایه کوچک راه اندازی و سریع رشد کنند را تایید می کند.


لچمن هم در اندازه کوچکی شروع به کار کرد و کسب و کار خود را Pley نامید. او پس اندازش را صرف راه اندازی یک وبسایت تجارت الکترونیکی و خرید صدها مجموعه بازی جدید کرد. او از گاراژ خانگی‌اش شروع به ارسال بازی‌ها به متقاضیان کرد. اما چیزی که او نتفلیکس برای لگو می‌نامد رشد ماهیانه 50 درصدی داشت. امروز، انبار اسباب‌بازی‌های Pley در سانخوزه، کالیفرنیا در همسایگی نتفلیکس واقعی قرار دارد.

 

مدل کسب و کار لچمن خیلی شبیه نتفلیکس است، به همین دلیل او مدیر ارشد عملیاتی سابق نتفلیکس را به هیئت مدیره اضافه کرد و چندین کارمند نتفلیکس را نیز برای کمک به ایجاد زیرساخت فناوری لازم جذب کرد.

 

لچمن می‌گوید کاربران با ورود به وب‌سایت ما می‌توانند اسباب بازی‌ها را از کاتالوگ انتخاب کنند و تعداد نامحدودی اسباب‌بازی به لیست انتخابی خود اضافه کنند. اولین مورد انتخابی در لیست آنها به محض بازگشت به انبار برایشان ارسال شده و کاربران می‌توانند تا هر زمانی که می‌خواهند آن را نزد خود نگه دارند. وقتی که از آن اسباب بازی خسته شدند، آن را بازگردانده و اسباب بازی انتخابی بعدی در لیست برایشان ارسال می‌شود.

 

شرکت کاتالوگی شامل 300 بازی دارد و توانسته بیش از 250000 از پیکره‌های لگو را از ماه می 2013 به مشتری ها ارسال کند. بسته به اندازه و ارزش بازی‌ها خانواده‌ها حق عضویت‌های ماهیانه 15، 25 یا 39 دلاری پرداخت کرده‌اند. حق عضویت‌ها بر اساس مصاحبه با هزاران خانواده از خریداران لگو تعیین شده است.

 

لچمن موفقیت سریعش را به قدرت تفکر تیمی نسبت می دهد. چند نفر از کارمندان PhDاش الگوریتم و پایگاه داده‌ای توسعه داده‌اند که قادر است بر اساس وزن قطعات تشخیص دهد که کدام قطعه از بازی گم شده است. ویژگی تشخیص رنگ قطعات گم شده نیز در آینده به الگوریتم اضافه خواهد شد. به این ترتیب با باز گردانده شدن یک بازی به انبار، ضدعفونی کردن آن، جایگزینی قطعات گم شده و ارسال آن به کاربر بعدی فقط 2.5 دقیقه طول می‌کشد.

 

لچمن به اینکه باعث صرفه جویی در هزینه خانواده‌ها شده افتخار می‌کند و می گوید که ما احتمالا اولین شرکت در جهان هستیم که به بچه‌ها یاد می‌دهیم که اسباب‌بازیهایشان را به همدیگر قرض بگذارند. برنامه بلند مدت لچمن این است که بازی‌های آموزشی برندهای دیگر را نیز ارائه دهد و سرویس خود را در سراسر جهان گسترش دهد.

 

وقتی کسب و کار لچمن را بررسی می کنیم ده رمزی که ریچارد برانسون برای موفقیت مطرح می کند، یعنی دنبال کردن رویاها، ایجاد یک تغییر مثبت، ایمان به ایده ها، عشق ورزیدن به کاری که می کنید و … مثل قطعات یک پازل کنار هم قرار گرفته و همدیگر را تکمیل می کنند. پس سعی کنیم که به خود اطمینان داشته باشیم، ایده‌ها را در نیازهای خود، خانواده و اطرافیانمان و در مردم اطرافمان ببینیم و کسب و کارمان را از ایده تا راه اندازی و رشد، زندگی کنیم.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:54 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا افراد خنگ سریع تر از افراد باهوش پولدار میشوند؟

چرا افراد خنگ سریع تر از افراد باهوش پولدار میشوند؟

 

تا حالا برایتان اتفاق افتاده:

 

روز و شب به فکر یک کار خوب، یک درآمد خوب، یک ماشین خوب، یک خونه خوب در کل یک زندگی خوب کار میکنید، زحمت میکشید، جون میکنید و تلاش میکنید، خسته میشید اما باز کار میکنید بعد یک روزی ،یک جایی دوستِ خـنــگِ (!) دوران مدرسه تان را میبینید که چه ثروتی اندوخته و چه درآمدی داره و چه زندگی شیک و لوکسی داره، ماشین گرانقیمت، شرکت بزرگ، چند صد نفر کارمند و …

 

بعد درست در همون لحظه است که این سوال معروف به ذهن تان خطور میکنید:

 

خدااااااااااااااااااا مگه من چیم از این خِنگه(!) کمتر بود؟؟؟؟

 

میدونی؛
در واقع هیچیزت کمتر از اون خنگِ پولدار نیست. مشکل از اضافات است!

 

تو درس خوندی، خیلی هم خوب خوندی تا معدلت بالا باشه، رفتی دانشگاه، پروژه خوب تحویل دادی، رفتی یه جایی سرتو انداختی پایین کار کردی تا افزایش حقوق بگیری، خوب کار کردی تا ترفیع بگیری، بیشتر کار کردی تا اضافه حقوق بگیری، بعد دوباره ادامه تحصیل دادی تا باز اضافه حقوق بگیری و پولت رو گذاشتی بانک تا یک ذره بیشتر بشه !

 

اما میدونی اون خنگه پولدار چیکار کرده؟

وقتی تو درس میخوندی، اون ترک تحصیل کرده بود
وقتی تو درس میخوندی، اون شروع کرده بود یه جا کار کردن
وقتی تو درس میخوندی، اون بیشتر کار کرده بود
وقتی تو درس میخوندی، اون فهمید چون مدرک درست و حسابی نداره، پس برای پول بیشتر باید بهتر کار کنه
وقتی تو فارغ التحصیل شدی و مدرکت رو گرفته بودی دستت دنبال کار میگشتی، اون روی مهارت هاش کار میکرد
وقتی یه جایی استخدام شدی، اون فهمید که از مهارت هایی که الان داره، میتونه بیشتر درآمد داشته باشه بنابراین تصمیم گرفت برای خودش کار کنه
وقتی تو به فکر اضافه حقوق بودی، اون صبح ظهر شب داشت کار میکرد تا پول بدست بیاره
وقتی تو به فکر اضافه کاری بودی، اون فهمید به زندگیش نمیرسه اگر همیشه کار کنه، برای همین دو نفر رو استخدام میکنه که براش کار کنن
وقتی تو به فکر یک شرکت بهتر با حقوق بهتر بودی، اون به فکر این بود که چطور دو نفر کارگر/کارمندش رو تبدیل به 20 نفر کنه تا بیشتر درآمد داشته باشه
وقتی تو به فکر ترفیع بودی، اون به فکر این بود که شرکت خودش رو ثبت کنه و به صورت رسمی شروع به استخدام کنه
وقتی تو فکر مصاحبه استخدامی بودی، اون به فکر استخدام کارمند خوب
وقتی تو به فکر ادامه تحصیل مجدد بودی برای حقوق بیشتر، اون به فکر دفتر دوم شرکتش بود

 

و وقتی تو اتفاقی اون خنگِ دوران مدرسه ت رو دیدی با خودت گفتی “خداااااا مگه من چیم ازین کمتر بود؟؟؟؟”

 

اون داشت میگفت:
“خدایا… ممنونم که شرایطم بدتر از اون بود“

 

همیشه، با بیشتر دانستن، در شرایط بهتر بودن و یا دسترسی به منابع بیشتر بودن موفقیت حاصل نمیشه… هر کمبودی در زندگی وجود دارد، شانسی برای یک بهتر کردن آن به شما داده شده، واگرنه هیچوقت در چنین شرایطی قرار نمیگرفتید.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 

 


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:50 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

کارآفرین ٤۰ کاره

کارآفرین ٤۰ کاره

 

 شاگرد بیش‌فعال مدرسه که دست چپش را با گونی بستند تا راست‌دست شود و شیطانی که در وجودش حلول کرده بود، بیرون بیاید، بعدها شد یکی از برترین تولیدکننده‌های کشور در صنعت مواد غذایی؛ برندی که در ساعات مختلفی از شبانه‌روز بر صفحه تلویزیونی هم ظاهر می‌شد و با شعار «دوست من سلام» روحمان را تازه می‌کرد. اما این توان کاری ریشه در تجارب بسیاری دارد. فروتنی که سرمایه‌ ۵ هزار تومانی‌اش به بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان تبدیل می‌شود، روزی روزگاری در مغازه آهنگری، شاگردی کرده است. برگه‌ تبلیغاتی بر دیوار مسیر مدرسه چسبانده، توپ فوتبال را با دهان باد کرده و به دوستانش اجاره داده و پول گرفته. انگار از همان نخستین سال‌های عمرش می‌خواسته حاصل دسترنجش را بخورد و کاری دست‌وپا کند. مسیر مدرسه‌اش از امیریه تا نارمک را با چهار کورس اتوبوس پیموده و تنها زمانی که برای خواب داشته، به صورت ایستاده در میان شلوغی و ازدحام جمعیت اتوبوس بوده است.

 

 فروتن می‌گوید: «تجربه انجام بیش از ۴۰ کار را طی همه سال‌های عمرم دارم. از ریخته‌گری، باد کردن توپ و اجاره دادن، مهندسی ذوب فلزات و... گرفته تا تولید مواد غذایی به گستردگی کارخانه بهروز. بستنی‌سازی، پنچرگیری دوچرخه، تعمیر رادیو، جمع کردن فیلم‌‌های سینمایی و اجاره دادن از دیگر کارهایی است که در کودکی انجام می‌دادم. تور فوتبال اجاره می‌دادم، عکاسی می‌کردم و عکس می‌گرفتم؛ هر کدام ۲ ریال. در بوفه مدرسه کار می‌کردم، دفترداری می‌کردم، تدارکات شرکت ساختمانی بودم و از همان‌جا به پیمانکاری و مهندسی ذوب فلزات رسیدم. کار آرشیو هم کرده‌ام، روزنامه‌باطله‌ها را می‌گرفتم و خبرهای مناقصه را می‌بریدم و به‌ازای ماهی ۱۰ تومان به پیمانکار می‌دادم. تجربه روزنامه‌نگاری هم در کیهان سال‌های ۴۴ -۴۵ دارم، تئاتر هم کارگردانی می‌کردم؛ حتی دوره پیشاهنگی هلال‌احمر را هم گذرانده‌ام.»

 

نوروز تلخ زندگی‌ام

هر جوانی در یک مقطع سنی، پدر و مادر را الگوهای زندگی می‌بیند. پدرم به واسطه نوع تربیتش الگوی من بود و بسیار دوستش داشتم؛ اما خیلی زود از دستش دادم. روز اول فروردین ۱۳۳۴ ساعت ۹، سال تحویل شد و این یعنی اوج شادی برای من ۱۰ساله؛ اما نیم‌ساعت بعد از سال تحویل، پدرم از دنیا رفت و هیجان و شادی من به تلخی بزرگی تبدیل شد. اما من کتاب «همیشه برخاستن» را به کسانی تقدیم می‌کنم که به من ستم روا داشته‌اند یا موجبات سختی‌کشیدنم را فراهم کرده‌اند. چون معتقدم که هر بار سختی کشیدید، بعدها لذت آن سختی برایتان حاصل می‌شود. سختی، تاثر و گریه زیادی در زندگی‌ام داشته‌‌ام اما معتقدم که سختی‌ها سازندگی امروز را برایم رقم زده است.

 

روزهای امروزی فروتن

۵:۳۰ صبح بیدار می‌شوم؛ حتی اگر ۳ صبح خوابیده باشم. به ایمیل‌هایم پاسخ می‌دهم، با نوه‌ام کارتون می‌بینم و کیف می‌کنم و حتی از او شیطانی‌های بیشتری دارم. موسیقی شاد هم گوش می‌کنم و کلا با هر چیزی که غم و غصه در آن باشد، بیگانه‌ام.

 

 مشتری‌مداری فروتنانه

برند بهروز طی مدیریت بهروز فروتن، ۶۳ نوع محصول غذایی تولید کرده است. فروتن یکی از دلایل استقبال از محصولات غذایی تولیدی‌اش را مسائلی از این دست می‌داند: «طعم، بسته‌بندی و کیفیت باید جذاب باشد و بهترین خاطره را در ذهن مشتری ایجاد کند. من پیوسته در پی ارتقاء این مسائل بودم. در صنعت غذا همیشه خاطره‌ها مشتری جذب می‌کنند. محصول فرزند انسان است. همه آنچه را برای بچه خودمان می‌خواهیم باید برای محصول بخواهیم. یعنی درون زیبایی داشته باشد، صاحب منش و اندیشه باشد، خوش‌پوش باشد و تاثیرگذار. این مسائل در مورد محصولی که تولید می‌کنیم هم صادق است. برند بهروز نوع تبلیغات متفاوتی نیز داشت. تبلیغاتی که تکراری نبود و بیشتر به صورت غیرمستقیم و با درج شعارهایی بر بدنه اتوبوس‌های شهری با مضمون‌های اجتماعی و فرهنگی از قبیل بزرگداشت مقام مادر، تشویق به کتابخوانی یا حفظ محیط زیست، اهدای کتاب به بازدیدکنندگان از نمایشگاه‌ها و ... انجام می‌شد. در واقع بهروز صبغه‌ای فرهنگی و اجتماعی نیز برای خود قائل بود و فروتن یکی از دلایل موفقیت برندش را همین توجه به مسئولیت اجتماعی‌اش می‌داند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:37 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سه دليل اصلی شكست كسب و كارهای خانوادگی و نحوه‌ی اجتناب از آنها

سه دليل اصلی شكست كسب و كارهای خانوادگی و نحوه‌ی اجتناب از آنها

 

7 درصد كسب و كارهاي خانوادگي قبل از ورود به مرحله‌ي دوم شكست مي‌خورند يا فروخته مي‌شوند. يكي از بزرگ‌ترين دلايل اين شكست،‌ طلاق كسب و كار است. اين اصطلاح به طور محاوره‌اي براي توصيف جدايي بين مالكان يك كسب و كار به كار مي‌رود و ممكن است به اندازه‌ي طلاق معمولي، دردناك باشد. اين موضوع، به ويژه در مورد يك كسب و كار خانوادگي صدق مي‌كند. اين نوع كسب و كارها اغلب به خاطر طلاق كسب و كار شكست مي‌خورند و به پايان مي‌رسند، زيرا:

 

- خصومت خانوادگي بين اعضايي كه قدرت برابر دارند، اجتناب‌ناپذير است.

 

- اعضا، احساسات خود را كنترل نمي‌كنند.

 

- خانواده، داراي امكانات و توانايي‌هاي مناسب براي اداره‌ي مسائل پيچيده‌ي كسب و كار نيست.

 

خصومت خانوادگي:

خصومت خانوادگي، در هر خانواده‌اي وجود دارد. به عنوان مثال رقابت خواهر و برادر خيلي رايج است. فرزندان خانواده فكر مي‌كنند همه چيز تمام شده، ولي والدين آنها برعكس فكر مي‌كنند. اعضا نمي‌توانند غرور خود را كنترل كنند، به خصوص وقتي كه بعضي از آنها داراي مقام و قدرت برابر در اين كسب و كار باشند. تصميمات ضعيفي در كسب و كار گرفته مي‌شود و به نتايج ضعيف منجر مي‌گردد. نتايج ضعيف هم باعث شكست بالقوه ي كسب و كار شده و در طول زمان، منجر به طلاق كسب و كار مي‌گردد.

 

احساسات:

يك دليل رايج ديگر، احساسات است. با اينكه اصطلاحا مي‌گويند"اين فقط يك كسب و كار است"، ولي در يك كسب و كار خانوادگي، هرگز "فقط" كسب و كار محسوب نمي‌شود، بلكه همه چيز شخصي است. مثلا ممكن است كسي بگويد چرا فلاني بايد به اندازه‌ي من حقوق بگيرد، در حالي كه شخصيت من باعث اعتبار اين كسب و كار شده است؟ برخلاف محيط ساير كسب و كار‌هاي غيرخانوادگي، در اينجا وقتي يك مسئله‌ي مربوط به كسب و كار بين مالكان تقسيم مي‌شود، به يك مسئله‌ي شخصي تبديل مي‌گردد. اين امر به خصوص در زماني صادق است كه عضو جديدي وارد خانواده مي‌شود(مثلا عروس يا داماد).

 

مسائل پيچيده:

سومين دليل رايج شكست اين نوع كسب و كارها، نداشتن توانايي‌ها و امكانات مناسب براي مواجهه با مسائل پيچيده است. وقتي كسب و كارها رشد مي‌كنند با چالش‌هاي زيادي مثل مسائل مالي و قانوني روبرو مي‌شوند. كسب و كارهاي خانگي معمولا با مالكاني آغاز مي‌شوند كه هيچ تخصصي در زمينه‌ي اين موضوعات پيچيده ندارند. اين مسائل همزمان با رشد كسب و كارها، برجسته‌تر مي‌شوند و اگر ناديده گرفته شوند، هر كدامشان مي‌توانند موجب تعطيلي كسب و كار گردند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:28 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

درس‌هایی از ناپلئون هیل درباره هدف‌گذاری

درس‌هایی از ناپلئون هیل درباره هدف‌گذاری:

 

1. اگر اعتقاد داشته باشید که می‌توانید، حتماً می‌توانید.
به هر‌چه اعتقاد داشته باشیم اتفاق می‌افتد. به این اصطلاحاً تحقق باور می‌گویند. اغلب ما هرگز متوجه نمی‌شویم که از چه نیروی عظیمی برخورداریم زیرا نمی‌خواهیم تن به انجام دادن کارهایی بدهیم که در‌نظر دیگران امکان انجام دادنش وجود ندارد. کارهای غیر‌ممکن به تلاش و تمرکز بیشتری نیاز دارد، اما وقتی اینها تحقق پیدا می‌کنند، پاداشی گران حاصل می‌شود. ممکن است نتوانید به هرچه دوست دارید دسترسی پیدا کنید، اما تا معتقد نباشید که توان انجام کاری را دارید، هرگز به انجام دادن آن موفق نمی‌شوید.

 

2. اگر مطلبی را به‌دفعات برای خود تکرار کنید، حتی اگر واقعیت نداشته باشد آن‌را باور می‌کنید.
تکرار یک مطلب باعث می‌شود ذهن نیمه هشیارتان آن‌را به عنوان یک حقیقت بپذیرد، و آن‌را به یک حقیقت فیزیکی تبدیل می‌کند. می‌توانید از این موقعیت استفاده کنید و به جنبه‌های مثبت امور توجه کنید. جای «می‌توانم این کار را بکنم.» را با «این‌کار را خوااهم کرد.» عوض کنید.

 

3. اگر به خود و دارندگی‌ها و امتیازات خود اعتقاد نداشته باشید، دیگران هم به شما و دارندگی‌هایتان اعتقاد نخواهند داشت.
در فروش قاعده اصولی وجود دارد و آن قاعده این‌است: قبل از اینکه به دیگران بفروشید، باید به خودتان بفروشید. اگر به کالا و خدمات خود اعتقاد نداشته باشید، بدانید که دیگران هم به خدمات و کالاهای شما اعتقاد نخواهند داشت. اگر دیگران را فریب بدهید و آن‌ها را به معامله‌ای غیر‌منصفانه وادار کنید، باید قبل از همه بر مقاومت درونی خود در برابر انجام دادن کار اشتباه غلبه کنید.

 

4. چه کسی به‌شما گفت که این‌کار عملی نیست، به چه موفقیت عظیمی رسیده است که او را واجد شرایط کرده تا برای شما تعیین محدودیت بکند؟
در جریان زندگی به نکته مهمی پی می‌برید و آن نکته این ‌است که کسانی که بیش از همه توصیه می‌کنند و پند و اندرزی می‌دهند، کمتر از دیگران شایسته انجام این‌کار هستند. اشخاص موفق و درگیر فرصت آن‌را ندارند که خطوط زندگی شما را مشخص کنند آن‌ها گرفتار زندگی خود هستند.ناموفق‌ها و ناقابل‌ها بیش از هرکسی فرصت دارند که خط و خطوط زندگی دیگران را ترسیم کنند. این اشخاص از شکست خوردن و ناکام ماندن شما لذت می‌برند. وقتی کسی به‌شما می‌گوید، چیزی که می‌خواهید به آن برسید غیرممکن است و یا ارزش تحمل زحمتش را ندارد، نگاهی دقیق به او بیاندازید و ببینید که در زندگی خود به کجا رسیده‌اند، چه موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند. آدم‌های موفق خوشبین هستند و به موفقیت عادت کرده‌اند.

 

5. اگر به رفتار امروزتان ادامه دهید، ده سال دیگر در چه شرایطی قرار خواهید داشت؟
خیلی‌ها متوجه نیستند که موفقیت‌های بزرگ از موفقیت‌های کوچکی که اغلب در مدتی طولانی به‌دست آمده‌اند نشات می‌گیرند. واقعیتی است که آدم‌های موفق اندیشمندان بلند‌مدت هستند، آن‌ها می‌دانند که باید از هر موفقیت خود درسی بگیرند و هر موفقیت را زیربنای موفقیت بعدی قرار دهند. مرور منظم پیشرفت و ترقی، بخش مهمی از هدف‌گذاری است. هدف چیزی آنقدر‌ها بیش از یک میل و اشتیاق نیست، مگر اینکه برای دستیابی به آن زمان‌بندی کنید. مهم است که در برنامه‌ریزی هدف‌ها به هدف‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و دراز‌مدت توجه داشته باشید. با توجه به شرایط در هدف‌های خود تجدید نظر کنید، به زمان انجام شدن آن‌ها توجه داشته باشید و به تدریج هدف‌های بزرگتری برای خود انتخاب کنید. دقت کنید که در مسیر درستی در حرکت باشید.

 


6. از زندگی چه می‌خواهید و برای رسیدن به این خواسته به زندگی چه می‌دهید؟
در فیزیک قانونی هست که می‌گوید: برای هر عملی، واکنشی به همان اندازه در جهت مخالف وجود دارد. همین مطلب در زندگی ما نیز صدق می‌کند. هرچه بکارید همان را برداشت می‌کنید. برداشت شما با سرمایه‌گذاری شما رابطه مستقیم دارد. به هر‌چیز یک برچسب قیمت الصاق شده است. وقتی برای خود هدفی درنظر می‌گیرید و برای رسیدن به آن‌هدف تلاش می‌کنید می‌بینید که هیچ هدفی دور از دسترس نیست.

 

 

7. به‌جای آنچه نمی‌خواهید به آنچه می‌خواهید توجه کنید.
به هرچه فکر کنید به آن می‌رسید. به هرچه برای مدت کافی فکر کنید، بخشی از روان شما می‌شود، از این قانون به سود خود استفاده کنید. اگر ذهن خود را متوجه مسایل کنید، به مسئله می‌رسید، و اگر به راه‌حل بیندیشید، به راه‌حل می‌رسید. داشتن تردید، هراس و احساس عدم امنیت خاطر طبیعی است. انسان موفق به این مهم توجه می‌کند و با متمرکز شدن روی جنبه‌های مثبت و هدف‌های مطلوب راه غلبه بر آ‌ن‌ها را می‌یابد.

 


8. به هرچه بخواهید می‌رسید، مشروط بر آنکه جایگزینی را به‌جای این خواسته خود نپذیرید.
کسانی که در زندگی خود به موفقیت‌های بزرگ می‌رسند کسانی هستند که به کمتر از آنچه می‌خواهند رضایت نمی‌دهند. وقتی می‌بینید که به دریافت کمتر از حد مطلوب فکر می‌کنید، لحظه‌ای صبر کنید و موقعیت را تحلیل نمائید. آیا موانعی که پیش روی خود می‌بینید برطرف ناشدنی هستند؟ آیا راه دیگری برای حمله به مسئله وجود ندارد؟ هر قدمی که در مسیر درست برداشته شود، هرقدر کوچک و جزیی به‌نظر برسد شما را به‌سمت هدف سوق می‌دهد.

 


9. مهم نیست که در گذشته چه کرده‌اید، مهم این است که در آینده چه خواهید کرد.
این گفته شکسپیر است که « آنچه گذشته است پیشگفتار است» هر کاری که در گذشته انجام داده‌ایم در حکم پیشگفتار و مقدمه‌ای برای کار بعدی ماست. برای موفقیت‌‌های آتی خود برنامه‌ریزی کنید و پیروزی‌های امروز خود را جشن بگیرید.

 


10. به دقت به آنچه می‌خواهید بیندیشید.
بسیاری از مردم برای تعطیلات آخر هفته خود بیش از زندگیشان برنامه‌ریزی می‌کنند. و بعد ناگهان متوجه می‌شوند که بی‌آنکه بدانند زندگیشان گذشته است. وقتی دقیقا مطالعه کنید و بدانید که از این زندگی چه می‌خواهید، نیرو و توان‌تان را برای رسیدن به این خواسته‌ بسیج می‌کنید. یکی از امتیازات مهم داشتن هدف مشخص در زندگی این ‌است که به‌شما این امکان را می‌دهد تا فعالیت‌های خود را از پیش سازماندهی کنید. در این شرایط خودبه‌خود می‌دانید که آیا به‌سوی هدف پیشرفت می‌کنید یا از آن فاصله می‌گیرید. اینگونه می‌توانید از زمان، از پول و از انرژی خود برای رسیدن به هدفتان استفاده کنید.

 

11. ترقی شما در زندگی از ذهن‌تان شروع و به همانجا ختم می‌شود.
هر موفقیت بزرگی با یک ایده در ذهن شروع می‌شود و بعد به حقیقت می‌پیوندد. با یادگیری و مطالعه دائم ذهن خود را با نقطه نظرها انباشت کنید و بعد برای تحقق آن‌‌ها بکوشید. حتی یک ایده کم‌مقدار که به مرحله عمل گذاشته می‌شود به‌مراتب از یک ایده عالی که به مرحله عمل درنمی‌آید بهتر است.

 


12. ثبات هدف اولین اصل موفقیت است.
برای دستیابی به موفقیت باید طرحی مدبرانه برای زندگی داشته باشید و به‌رغم همه مشکلاتی که احتمالا وجود دارد به آن بچسبید. توجه داشته باشید که در عمل همه اشخاص موفق جایی در زندگی مایوس می‌شوند. اما هیچ مانعی وجود ندارد که شخص با ثبات رای و مصمم از عهده آن بر نیاید.

 


13. انسان هدفمند همیشه موفق است.
هدف‌گذاری را بخشی همیشگی از زندگی خود قرار دهید. می‌توانید هدف‌هایی کوچک و قابل‌حصول را درنظر بگیرید و آنقدر در جهت نیل به آن بکوشید و تلاش تا به آن برسید. بدانید که موفقیت‌های کوچک به موفقیت‌های بزرگتر ختم می‌شوند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:20 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

10 نکته برای ایجاد "خلاقیت در کار"

10 نکته برای ایجاد "خلاقیت در کار"

 

نوآوری نیروی حیاتی موفقیت یک شرکت در دنیای امروز است. در بسیاری از شرکت ها نوآوری و دست یابی به ایده های برتر یک عنصر کلیدی به حساب می آید. این عنصر در همه ی شرکت ها دیده نمیشود خلاقیت و نوآوری باعث موفقیت می شود در صورتی که این خلاقیت در آن مجموعه پیاده سازی بشود. پرورش خلاقیت در هر فردی به وی کمک کند تا از ان در زندگی و کار استفاده کند.

 

در اینجا 10 استراتژی مهم را برای ایجاد خلاقیت در محیط های کاری گردآوری کرده است.

 

1 دریافت های بصری

صرف نظر از مسئولیت، نقش و کاری که انجام میدهید تجسم داده ها به شکل گیری ایده های جدید کمک میکند در واقع یک ابزار قدرتمند برای ایجاد خلاقیت دید وسیع و قدرت تجسم بالا است.

 

2 فکر آزاد

برای ایجاد خلاقیت در قدم اول ذهن را آماده میکنیم پس از آن باید ذهن شما بدون هیچ نگرانی یا استرسی از جملات منفی عبارت منفی یا موانع فکری عبور کرده و عباراتی مثل "میتوانم" و "میشود" را در ذهن پرورش دهد.



3 وارونه بنگرید

به جای اینکه یک کار را از اول به آخر نگاه کنید از آخر به اول بنگرید. هیچ وقت نگویید "چطور" انجامش دهم راهی که در ایجاد خلاقیت به کار میگیرید نباید با وجود موانع متوقف بشود.



4 بازی کنید

خلاقیت را در بازی کردن بیاموزید. در بازی ها میتوانید به خلاقیت دست یابید مثلا از کارمندان بخواهید در مورد موضوعات مختلف نظرشان را روی یک تکه کاغذ بنویسند یا ایده های کاری شان را بنویسند سپس یک کاغذ را به صورت تصادفی بردارید و آن ایده را پیاده سازی کنید.



5 همه چیز را یادداشت کنید

هیچ ایده ای دور از دسترس نیست. هر ایده ای در کار ارزشمند است برای اینکه این ایده ها فراموش نشود باید با جزییات آنها را یادداشت کنید. یادداشت همین ایده ها منجر به شکل گیری ایده های بزرگتر میشود.



6 به خود استراحت ذهنی بدهید

خیلی از رهبرهای تجارت های بزرگ از رسانه ها و یا اینترنت استفاده میکنند اما خیلی از آنها براین باورند که ذهن نیاز به استراحت دارد و استفاده ی بیش از حد از رسانه ها منجر به آشفتگی ذهنی میشود. البته ذهن نباید همیشه در حالت استراحت قرار داشته باشد چو ذهن حقیقتاً پویا است آنچه که در اینجا مطرح است همان تمرکز برای شکل گیری ایده های بهتر کاری است.



7 ساعات خوشی را فراموش نکنید

برای اینکه خلاقیت بیشتری داشته باشید باید از ذهن خود کمک بگیرید طبیعتاً یک ذهن پریشان و آشفته ایده های ندارد که در اختیار شما بگذارد بنابراین سفر کنید و در سفر ذهن خود را خالی کنید تا ایده های جدید در آن شکل بگیرد.



8 فعالیت های فیزیکی

فعالیت های بدنی ذهن را باز میکند. به خصوص اگر شغل شما به گونه ای است که باید دائما در حالت نشسته و پشت سیستم های کامپیوتری باشید باید حتما تحرک را از برنامه های روزانه خود حذف نکنید فعالیت به خوب فکر کردن شما کمک میکند.

 

9 نقاط قوت را تقویت کنید

این یک تصور غلطی است که خلاقیت تنها متعلق به انسان هایی است که طبیعتاً هنرمند هستند هر انسانی میتواند خلاق باشد به شرطی که ذهنی آماده داشته باشد لازم نیست ایده های ما خیلی فوق العاده باشند ایده های کوچک گام اول برای شکل گیری ایده های بزرگ هستند.



10  کلمات را بیرون بریزید

ذهن زمانی که آشفته است باید درمان شود و درمان آن سخن گفتن است با بیرون ریختن کلمات از ذهن آشفتگی را از خود دور کنید حتی میتوانید کلمات را بنویسید تا ذهن تان خالی شود و برای ایده های جدید فضای کافی به وجود بیاید.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:16 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تفاوت کارکنان امروزی با کارکنان ۱۰ سال پیش

تفاوت کارکنان امروزی با کارکنان ۱۰ سال پیش:

 

مطالعه موردی در ایران

 

طی تحقیقی که چند سال پیش به همت دکتر بهزاد ابوالعلایی پدر منابع انسانی نوین در ایران انجام شد، مهم‌ترین تغییرات کارکنان امروزی نسبت به کارکنان 10 سال پیش بررسی شد و اینکه کارکنان امروزی در زمینه روحیات، انتظارات و عملکرد چه تفاوت بزرگی با کارکنان گذشته دارند. نتایج بسیار جالب توجه بود:

 

کارکنان امروزی انتظارات و توقعات بیشتری دارند. ترقی‌خواه و افزون‌طلبند. حرمت و احترام بیشتری می‌خواهند. عجول و تیزبین‌ترند. باهوش‌تر و باسوادتر شده‌اند. پایبندی سازمانی کمتری هم دارند. سازمان را محلی برای امرارمعاش می‌دانند. خود را مدیون سازمان نمی‌دانند. دوست دارند مشارکت کنند. طالب حضور در صحنه هستند. می‌خواهند یاد بگیرند. بی‌انضباط‌تر شده‌اند. برخوردهای خشک را نمی‌پذیرند. ابهام را نمی‌پذیرند. انتظار رشد شغلی دارند. بیش از قدیمی‌ها پرسش می‌کنند. دوست ندارند بگوییم چرا انجام بده و چگونه انجام بده و تعداد دیگری از پاسخ‌ها که با همین تعابیر بود. سپس از مدیران پرسیده شد، حال که معتقدید کارکنان نسبت به گذشته تغییر یافته‌اند، مدیران چگونه باید رفتار خود را تغییر دهند تا بتوانند بهره‌وری منابع انسانی را افزایش دهند. پاسخ مدیران به این پرسش نیز بسیار نقاط مهم و کلیدی داشت:

 

1- باید به کارکنان امروزی تفویض اختیار بیشتری کرد.

 

2- تبدیل مدیریت آمرانه به مدیریت مشارکتی و ایجاد سبک رهبری سازمان مناسب.

 

3- فرصت بیشتری برای نوآوری کارکنان به‌وجود آورد.

 

4- به ایده آنان احترام گذاشت و استفاده از خرد جمعی اولویت سازمان باشد.

 

5- باید اهمیت بیشتری به شخصیت و نیازهای روحی کارکنان داد.

 

6- فرصت رشد برای کارکنان را باید پدید آورد.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:12 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

عادت هاي بدی که با درآمد بالا هم باعث فقر شما می‌شوند

عادت هاي بدی که با درآمد بالا هم باعث فقر شما می‌شوند

 

حتما برای شما هم پیش آمده که یک‌باره به خود می‌آیید و از اینکه همه پولهای‌تان دود شده‌اند شگفت زده می‌شوید و نمی دانید که این همه پول کجا رفتند. آیا تا حالا به این اندیشیده‌اید که چرا آخر هر ماه حساب بانکی‌تان خالی است؟

 

زیاد به این موضوع فکر می کنید که چه سوراخ‌های نامرئی وجود دارند که دائما سرمایه شما را می‌بلعند؟ اگر اینگونه است، احتمالا اینجا محل مناسبی برای برخی پاسخ‌ها است. در این ایمیل قصد داریم که به شما بگوییم دقیقا چه دلایلی باعث می‌شوند که شما علی‌رغم درآمد خوبتان، چندان قادر به پس‌انداز نیستید. در اینجا به ۸ عادت ناپسندی می پردازیم که در صورت سهل انگاری، درون درآمد شما رخنه کرده و تمام سرمایه‌تان را می خورند. پس در ادامه با ما همراه باشید.

 

با افزایش درآمد، بیشتر خرج می کنید.

اینکه در صورت توان‌تان، استاندارد زندگی‌تان را بالا ببرید، هیچ مشکل و خطری ندارد. اما اگر شما شخصی هستید که دائما دنبال راه‌های جدید برای خرج کردن پولهای‌تان می‌گردید، احتمالا به زودی زود در شرایط بسیار سخت و پیچیده‌ای گرفتار خواهید شد. اگر با هرگونه افزایشی در درآمدتان (و یا حتی عدم افزایش آن) دائما هزینه‌های تان را افزایش دهید، واقعا سخت است که بتوانید هیچ پس‌انداز واقعی داشته باشید.

 

همیشه بر حال تمرکز دارید و اصلا نگران آینده نیستید.

به طور معمول هنگامی که افراد از پس حل یک موضوع سخت و مهم بر نمی‌آیند، سعی می‌کنند که آن را نادیده بگیرند و این دقیقا دستورالعمل وقوع فجایع است. البته در زمینه مالی هم موضوع به همین شکل است. به طور معمول مردم روی نیازهای فعلی‌شان تمرکز می کنند و مذبوحانه سعی می‌کنند اینگونه بیاندیشند که نیازهای آینده‌شان هم به شکلی و در زمانی بالاخره حل خواهند شد. همان مثال ما ایرانی ها که برای هر چیزی می‌گوییم “بالاخره خدا بزرگه”.

 

ضروری است که شما همیشه در دورنمای ذهن‌تان نگاهی هم به آینده داشته باشید و برای هر تصمیم مالی آینده را هم مد نظر قرار دهید. علاوه بر این بهتر است که همیشه مراقب و نگران همه چیز در زمان حال باشید و بیشترین تلاش‌تان را هم برای حذف و تامین آینده به کار ببندید.

 

فکر می کنید که هنوز برای پس‌انداز خیلی زود است.

هنگامی که جوان هستید، احتمالا به دنبال انواع مختلف لذت و سرگرمی هستید که با پول می توانید آنها را بخرید. مردم اغلب فکر می‌کنند که هم‌اکنون برای شروع پس‌انداز یا سرمایه‌گذاری هنوز خیلی زود است. اشتباه، اشتباه! هیچ وقت برای پس‌انداز بخشی از درآمدتان زود نیست. مهم نیست که چقدر این درآمد کم یا زیاد باشد و شما در چه سنی باشید.

 

از همین امروز پس‌انداز را شروع کنید. در حقیقت، متخصصان می‌گویند که شما باید قبل از آنکه چیزی خرج کنید، اول به فکر پس‌انداز باشید. همیشه بخشی از هر میزان پول یا درآمدی را که دارید، پس‌انداز کنید و آنگاه برای خرج کردن بقیه آن نقشه بکشید.

 

هیچ‌وقت حساب و کتاب پول‌تان را نگه نمی دارید.

همه ما فکر می کنیم که همیشه می دانیم که پولهایمان کجا می روند و کی به اتمام می‌رسند. شوربختانه، این موضوع در خصوص اغلب ما صدق نمی کند. ما ممکن است مراقت هزینه‌های اصلی‌مان باشیم، اما چیزهای کوچکی که معمولا پولهای مان را می خورند بیشتر از موارد بزرگ اهمیت داشته و هزینه می‌تراشند.

ایده بسیار خوبی است که از همین الان یک دفتر یادداشت برداشته و تمامی درآمدها و هزینه‌های‌تان با ریز جزئیات (از کم تا زیاد) درون آن ثبت کنید. اینگونه بسیار بهتر می توانیم مسائل مالی مان را مدیریت و کنترل کنیم و دیدگاه بهتری در خصوص هزینه و درآمد ماهیانه و سالیانه زندگی مان خواهیم داشت.

 

عدم برنامه ریزی بودجه یا بودجه بندی ضعیف.

شاید شما همه چیز را مکتوب می‌کنید. ولی مانند اغلب افراد نقطه شروع یک برنامه ریزی بودجه درست را گم کرده‌اید. داشتن یک بودجه واقعی و به درستی مکتوب، کاری است که می تواند تمامی برنامه های مالی شما را به موفقیت برساند.

یک برنامه بودجه ماهیانه تهیه کرده و به سختی از آن پیروی کنید. این را می توان از تجربیات شخصی افراد زیادی دریافت: این موضوع می تواند تفاوت بسیار بزرگی در چگونگی نگاه شما به پول ایجاد کند. در غیاب یک برنامه بودجه، بسیار ساده است که همه چیز را بابت هزینه‌های غیر ضرور بر باد دهید.

 

نامشخص بودن خواسته‌ها، نیازها و مسائل مالی‌تان

برای اینکه بتوانید پولی پس‌انداز کرده و ثروتی جمع کنید، چیزی که نهایت اهمیت را دارد این است که شما مسلما باید در خصوص آنچه که باید داشته باشید، خوب است که داشته باشید و نباید داشته باشید، حسابی مراقب باشید. شما لازم است که اهداف مالی‌تان را اولویت بندی کنید. اگر ثروتمند شدن جزو اولویتهای اصلی تان باشد، آنگاه لازم است که برخی از لذتهای فعلی را فدا کنید، خواه دوست داشته باشید خواه نه. در خصوص اهداف‌تان با خودتان روراست باشید و آنها را بنویسید. در فواصل منظم آنها را مرور کنید تا خودتان را در مسیر درست نگه دارید.

 

بدهی‌هایتان را نادیده می‌گیرید.

برای بسیاری از مردم، مهم امروز زندگیشان است. علاقه دارند که حجم زیادی از منابع مالی‌شان را با لذت بخورند. این حقیقت دردناکی است. هنوز آنها نمی دانند که چگونه از این چرخه معیوب و شرورانه بیرون بیایند که آنها را بدون پس‌انداز یا با پس‌اندازی اندک رها کرده است.

اول از همه، پرداخت دیون و قرضها را در صدر لیست هزینه های ماهیانه‌تان ثبت کنید. برنامه منظمی برای این موضوع بچینید و شدیدا به آن پایبند باشید، مهم نیست که چه اتفاقی خواهد افتاد. شما که نمی‌خواهید باور کنید فقیرید، هستید؟

 

دائما در حال ارتقا گجتهای الکترونیک‌تان هستید.

هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد. در حالی که هیچ ضرر و زیانی در خرید گجتهایی نیست که واقعا نیاز دارید، اما خرید آنها تنها به این دلیل که نسل جدید موبایل‌تان وارد بازار شده، قطعا باعث می‌شود که شما بیش از سود با ضرر و آسیب روبرو شوید.

پس از همین امروز زندگی‌تان را تغییر دهید و هر کاری که لازم است را همین الان انجام دهید چون شما قادر به انجام آن هستید. به خودتان لطف کرده و سفرتان به سوی ثروتمندی را همین امروز آغاز کنید. به قول ویلیام شانتر، اگر پس‌انداز کردن اشتباه است، من هیچ وقت نمی‌خواهم کار درست را انجام دهم.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:6 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پردرآمدترین مشاغل برای زنان

پردرآمدترین مشاغل برای زنان

 

 شکاف درآمدی میان زنان و مردان در بسیاری از صنایع وجود دارد ، به ویژه اگر هنوز در آن صنایع مردان حرف اول را بزنند، اما بعضی رشته ها هم هستند که زنان نه تنها بخش بزرگی از شاغلان در آن رشته ها را تشکیل می دهند، بلکه در درآمدزایی هم با مردان رقابت می کنند.

 


به تازگی فهرستی از شغل هایی منتشر شده که بیشترین درآمدزایی را برای زنان آمریکایی دارند؛ شغل هایی که اگرچه آسان نیستند، اما دست کم دیگر خبری از تبعیض پرداختی در آنها به شکل گسترده وجود ندارد.

 

1 پزشک عمومی

آنها بیماران را چکاپ می کنند، معاینات عمومی و مربوط به بیماری های معمولی را انجام داده و تشخیص می دهند.
درصد زنان شاغل در این کار: 49 درصد
متوسط درآمد: 173 هزار دلار

 

2 متخصص کودکان

این افراد متخصص نوزادان، کودکان و نوجوانان هستند. بیماری های این سه گروه سنی را تشخیص داده و آنها را تا خوب شدن بیماری شان تحت نظر دارند.

درصد زنان شاغل در این کار: 74 درصد
متوسط درآمد: 152 هزار دلار

 

3 معاون بازاریابی

آنها در کار تعیین استراتژی های مناسب برای نگه داشتن سهم کالاها و خدمات فروخته شده شرکت شان در بازار هستند.

درصد زنان شاغل در این کار: 49 درصد
متوسط درآمد: 123 هزار دلار

 

4 داروساز

آنها داروهای موردنیاز بیماران را به آنها می رسانند و درباره نحوه مصرف درست داروها توصیه های کارشناسی به بیماران ارائه می دهند.

درصد زنان شاغل در این کار: 55 درصد
متوسط درآمد: 119 هزار دلار

 

5 وکیل شرکت های بزرگ

آنها در بخش های فروش، بازاریابی و کارهای عملیاتی مشاوره های حقوقی لازم را به شرکت ها می دهند و حتی توصیه های موردنیاز غیرحقوقی را هم به شرکت ها می کنند.

درصد زنان شاغل در این کار: 47 درصد
متوسط درآمد: 115 هزار دلار

 

6 بینایی سنج

سنجش میزان بینایی، انجام تست های بینایی و تشخیص و درمان مشکلات بینایی کارهایی هستند که یک بینایی سنج انجام می دهد.

درصد زنان شاغل در این کار: 55 درصد
متوسط درآمد: 109 هزار دلار

 

7 معاون منابع انسانی

این افراد بر قراردادها نظارت می کنند، سیاست های مکتوب را توسعه می دهند، بر انطباق مسائل حقوقی مربوط به نیروی انسانی نظارت می کنند و رهبری یک گروه از کارکنان در بخش منابع انسانی را به عهده دارند.

درصد زنان شاغل در این کار: 70 درصد
متوسط درآمد: 105 هزار دلار

 

8 روانپزشک

این افراد وظیفه ارزیابی سلامت روانی بیماران، تشخیص اختلالات روانی، تجویز داروهای روانپزشکی، تسهیل صحبت با بیماران روانی و گروه درمانی برای آنها و مدیریت و همراهی با بیماران در طول زندگی شان را دارند.

درصد زنان شاغل در این کار: 84 درصد
متوسط حقوق: 104 هزار دلار

 

9 مدیر حسابرسی داخلی

این شغل برای کسانی مناسب است که علاقه به عدد و رقم دارند و از بازی با اعداد لذت می برند.

درصد زنان شاغل در این کار: 40 درصد
متوسط حقوق: 96 هزار و 100 دلار

 

 10 دستیار پزشک

دستیاران پزشکان نیازی به خواندن درس پزشکی ندارند، اما می توانند درآمد خوبی در کنار پزشکان داشته باشند.

درصد زنان شاغل در این کار: 70 درصد
متوسط درآمد: 94 هزار و 600 دلار

منبع: بیزینس اینسایدر

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:1 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تعریف فیزیکی کار چیست و واحد آن چیست!؟

تعریف فیزیکی کار چیست و واحد آن چیست!؟

 

 در مصاحبه ها اولین سوالی که بصورت جدی از مصاحیه شونده میکنم این است که یک تعریف از کار ارایه نماید. پاسخهای مختلف می شنوم و وقتی سوال میکنم تعریف فیزیکی کار چیست و واحد آن چیست؟

 

اکثر قریب به اتفاق فراموش کرده اند و فکر میکنند قصد اذیت کردنشان دارم.

 

به یادشان میاورم که نیرویی که باعث جابجایی میشود، واحد اندازه گیری آن ژول است.


حال شما که داوطلب انجام کاری شده اید چه چیزی را میخواهید جابجا کنید؟

 

 یک کارگر مواد اولیه را جابجا میکند و قابل اندازه گیری است و به ازای آن مزد میگیرد.

 

یک راننده تاکسی، مسافر را جابجا میکند و با ازای هر مسافری که جابجا میکند مزد می گیرد که قابل اندازه گیری است.

 

 یک راننده کامیون بار حمل میکند و به ازای میزان بار و مسافتی که جابجا میکند، مزد دریافت میکند و قابل اندازه گیری است.

 

 یک بازاریاب سطح فروش و تعداد مشتریان را جابجا میکند و بابت آن پورسانت میگیرد که قابل اندازه گیری است.

 

 یک مدیر کارخانه سطح بهروری عوامل تولید را باید جابجا کند.

 

 یک معلم باید سطح دانش دانش آموزان را جابجا کند.

 

 یک روحانی باید سطح فهم و دانش مخاطبان را در امور دینی و یک پزشک، سطح سلامت یک فرد را باید جابجا کند.

 

 یک استاد دانشگاه سطح دانش دانشجویان را باید جابجا کند.

 

 یک حسابدار، سرعت و دقت گزارشهای مالی را باید جابجا کند.

 

یک مدیر، سطح سود آوری یک سازمان را باید جابجا کند.

 

 یک محقق سطح دانش و فهم مارا باید در مورد موضوع و سوالی جابجا کند.

 

یک فیلسوف سطح فهم مارا نسبت به هستی باید جابجا کند.

 

 و بالاخره هر کس، نهاد و سازمانی که مدعی کاری است باید چیزی را جابجا کند. البته درست و در جهت مثبت.

 

 آیا واقعا مدعیان کار، توان
وقصد جابجایی چیزی را دارند.

 

آیا در امور نامشهود، شاخصی تعریف و اندازه گیری می شود؟


و آیا به ازای میزان جابجایی در جهت مثبت، پاداش دریافت می شود؟


و یا متاسفانه چه بسیار امور را به سمت منفی به دلیل ناتوانی و نادانی ( فقدان نیرو ) جابجا میکنند و پاداش هم دریافت میکنند!

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 2:57 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

7 چیز که نباید هیچگاه به رییس تان بگویید

7 چیز که نباید هیچگاه به رییس تان بگویید:

 

1. آن کار را چطور انجام بدهم؟

وقتی رئیس‌تان از شما می‌خواهد کاری انجام بدهید، به محض اینکه فهمیدید از چه صحبت می‌کند، وظیفه‌ی شما این است که بگویید: «حتما، مشکلی نیست. می‌توانید روی من حساب کنید.» سپس محل را ترک کنید و راه انجام آن کار را پیدا کنید، و حتما انجامش بدهید. در این روش بدون اینکه چیزی از ارزش‌های شما کاسته شود و مشکل‌ساز شوید، مسئولیت بیشتری می‌پذیرید که خیلی هم خوب است.

 

۲. وقتش را ندارم

اجازه بدهید رازی را با شما در میان بگذارم. هیچ کسی هرگز وقتش را نداشته است. دائما از همه‌ی ما کار بیشتر با پول کمتر می‌خواهند، این شامل رئیس شما و رئیس رئیس شما هم می‌شود. این جزئی از کار است. کافی است بفهمید کاری که از شما خواسته‌اند چه اهمیتی دارد و اولویت‌بندی کنید. اگر به‌عهده گرفتن آن کار به معنای این است که مسئولیت کار دیگری باید از دوش شما برداشته شود، بگذارید چنین شود و این را به رئیس‌تان هم بگویید.


۳. نه

به رئیس‌تان «نه» نگویید، مگر در مواردی که غیرقانونی یا غیراخلاقی است. حتی یک موقعیت به ذهنم نمی‌رسد که در آن نه گفتن به رئیس‌تان ایده‌ی هوشمندانه‌ای باشد. می‌توانید سؤال بپرسید، عقب بکشید یا مذاکره کنید اما نه نگویید مگر در صورتی که رزومه‌ای قوی دارید و نیازی هم به این شغل ندارید. با این کار فقط دنبال دردسر می‌گردید. هوس بیان خلاقانه‌ی «نه» با عباراتی مثل «فکر نکنم که…» هم به سرتان نزند.


۴. این کار پیشکش خودت باشد

شاید رئیس شما پست‌ترین آدم روی زمین باشد. شاید او ظالم و سوءاستفاده‌گر است و پرخاشگری‌های دوران کودکی‌اش را روی کارکنانی خالی می‌کند که آنها را بردگان خود می‌داند. مهم نیست او چه آدمی است و چه می‌کند. زمانی که تصمیم به ترک شغل‌تان گرفتید، این کار را حرفه‌ای انجام بدهید. پل‌های پشت سرتان را خراب نکنید؛ عواقب این کار متوجه خود شما خواهد بود.


۵. به واحد نیروی انسانی ارجاع می‌دهم

زمانی که مهندس جوانی بودم، از رئیسم سؤال کردم که چرا ارزیابی ضعیفی از من ارائه کرده است. پاسخم را داد اما من که قانع نشده بودم از او پرسیدم آیا برای او مشکلی نیست که با مافوقش صحبت کنم. او گفت نه و من این کار را کردم. مشکلی نیست اگر به سراغ بالادستی رئیس‌تان بروید، به این شرط که این کار را به‌نحو درست (صادقانه و محترمانه) و به دلایل صحیح انجام بدهید. اما اگر این کار نتیجه نداد رفتن به سراغ واحد نیروی انسانی سازمان کمکی به شما نخواهد کرد. اگر موضوع جدی است استعفا دهید. اگر غیرقانونی است، شکایت کنید. وگرنه، دست از گله و شکایت بردارید و واحد منابع انسانی را فراموش کنید.


۶. تقصیر من نبود، زیر سر فلانی است

اگر مسئول شمایید، مسئولانه رفتار کنید. اگر مسئولیت یا تقصیری بر گردن ندارید و توضیح دادن فایده دارد توضیح بدهید. اما هرگز انگشت اتهام را به سوی دیگری نشانه نروید. بله، می‌دانم که این دست رفتارها از برخی مدیران و سیاستمداران سر می‌زند. اما این افراد بی‌کفایت‌اند، غیرحرفه‌ای هستند و هزاران سال دیگر هم آنها را استخدام نخواهم کرد. مانند این افراد نباشید.
مقاله مرتبط: ۱۲ راه برای کاهش استرس در محیط کار


۷. فلانی یک احمق است

فرقی ندارد درباره‌ی همکارتان باشد یا مشتری یا فروشنده یا هرکس دیگر، حتی برای ثانیه‌ای این فکر به سرتان نزند که سفره‌ی دل‌تان را پیش رئیس‌تان باز کنید یا با او علیه دیگری توطئه‌ای بچینید، طوری که انگار او رفیق شماست. رئیس شما رفیق‌تان نیست. و با چنین رفتاری این خطر را به جان می‌خرید که بی‌حرمتی یا انتقادتان شامل حال کسی بشود که اهمیتش برای شرکت بیشتر از شخص شماست. علاوه بر این رئیس‌تان را به فکر فرو خواهید برد که پشت سر او به دیگران چه می‌گویید و اعتماد او را بعد از این هرگز نخواهید داشت.

 

توجه کنید، رؤسا هم درست مانند من و شما آدم‌های زمینی هستند. آنها درست مثل من و شما انسان‌اند. اما در موقعیت منحصربه‌فردی قرار دارند، و به همین دلیل لازم است که ارتباط با آنها تابع برخی ملاحظات باشد. در حالت کلی، اگر این رابطه را حرفه‌ای، مرتبط با کسب‌وکار و همراه با درجه‌ای از احترام حفظ کنید متقابلا همین‌ها را دریافت خواهید کرد. اگر مسئولیتی را پذیرفتید، در قبال آن پاسخ‌گو باشید و کارتان را به اتمام برسانید، در این صورت پیشرفت خواهید کرد.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 2:10 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ميلياردر ايراني در گوگل را بیشتر بشناسيد

ميلياردر ايراني در گوگل را بیشتر بشناسيد

ميلياردر ايراني در گوگل را بیشتر بشناسيد

 

 مدیران ارشد و سهام‌داران اصلی یک شرکت،‌ همیشه به‌عنوان رهبران اصلی و موثر آن شناخته می‌شوند. این شرکت می‌تواند یک موسسه سرمایه‌گذاری یا حتی یک سایت اینترنتی باشد. گوگل هم از این قاعده مستثنی نیست. شرکت گوگل، هر روز کار خود را گسترش می‌دهد و در حوزه‌های مختلفی پیشرفت می‌کند. اما غیر از سهامداران اصلی گوگل، یک مدیر ارشد دیگر نیز، به دلیل درایت و نقش کلیدی در موفقیت‌های تجاری گوگل، شناخته شده است؛ امید کردستانی.

 

او در بهار سال ۱۹۹۹ از کمپانی NetScape به پرسنل ۱۱ نفره کارمندان گوگل پیوست و مدیر ارشد بازاریابی و توسعه بین‌المللی گوگل شد. البته او در حال حاضر معاون ارشد رئیس گوگل است و در زمینه ارائه خدمات جهانی خرید و فروش كالا، سود فراوانی را نصیب بخش خصوصی این سایت اینترنتی كرده است.

 

هفته‌نامه تایم در سال ۲۰۰۴ از قول لورا لاک نوشت: «تلاش‌های مهندس کردستانی، بزرگ‌ترین سایت جست‌وجوگر دنیا را به داغ‌ترین بازار تبلیغاتی شبكه‌ای تبدیل كرده كه فقط در ظرف ۱۸ ماه توانسته است از بیش از ۱۰۰ هزار آگهی‌كننده تبلیغاتی سبقت بگیرد. طبق محاسبات تحلیل‌گران، مالیات بر درآمد حاصل از این آگهی‌های تبلیغاتی، یك میلیارد دلار سود مالی نصیب گوگل خواهد كرد».

 

 امید کردستانی فوق‌لیسانس MBA (مدیریت اجرایی تجاری) دارد و از ایده‌پردازان اصلی گوگل به شمار می‌آید. با ورود امید کردستانی به گوگل، نگاه مدیران این موتور جست‌وجو به عنصر تبلیغات به کلی تغییر کرد. آن‌ها فهمیدند که با برنامه‌ریزی صحیح، نگاه ریزبین و آینده‌نگر و توانایی جلب اعتماد مشتری، می‌توانند بنیان‌های موسسه در حال رشد خود را استوارتر سازند. کردستانی به روسای گوگل یادآوری کرد که شناسایی مشکلات و نقطه‌ضعف‌ها و پیش‌بینی راه حل برای آن‌ها، همان‌طور که در کمپانی‌های بزرگی همچون زیراکس و فوکس به این بینش رسیده بودند، بهترین راه حفظ توسعه پایدار شرکت است. کردستانی همیشه از خودنمایی در رسانه‌ها خودداری کرده و ترجیح داده پشت‌پرده امپراتوری گوگل قرار داشته باشد. او در سن ۱۴ سالگی، چند سال پس از فوت پدرش، از ایران به شهر سن‌خوزه در ایالت کالیفرنیای امریکا مهاجرت کرد و مهندسی برق را از دانشگاه دولتی سن‌خوزه و فوق‌لیسانس مدیریت بازرگانی را از دانشگاه استنفورد امریکا گرفت.


صاحبکار سابقش در NetScape، مایک هومر، عقیده دارد کار و آموزش سخت در NetScape به موفقیت کردستانی در گوگل کمک بسیاری کرده است. او وقتی در NetScape بود توانست در عرض ۱۸ ماه فروش فصلی (سه ماهه) این کمپانی را از ۲۰ میلیون به ۵۵ میلیون دلار برساند.

 

کردستانی همیشه می‌‌گوید: «خوش‌بینی و امیدواری به آینده، از خصلت‌های مهاجران است و نقش موثری در موفقیت شغلی‌ام داشته است». او به تدریج همکاران سابقش در NetScape را هم به همکاری در گوگل طلبید. او حتی با صاحبان آگهی‌های NetScape هم تماس گرفت و از آن‌ها خواست تا آگهی‌های کوچکی به گوگل بدهند.

 

کردستانی، امروز در دنیای میلیارد دلاری رقابت تبلیغات تلویزیونی، نه تنها با صاحبان کوچک آگهی، بلکه با انواع آژانس‌های بازاریابی و تبلیغاتی که برای مشتریان خود حسابی چانه می‌زنند هم قرارداد می‌نویسد. او درباره نخستین ملاقاتش با لری و سرگی، می‌گوید: «احساس کردم این دو آدم اعتماد به نفس، عزم و اراده و ایده‌های بلندپروازانه بسیاری دارند و حتی اگر به جای اینترنت، می‌خواستند تجارت لحاف‌فروشی هم باز کنند باز هم موفق می‌شدند؛ به این خاطر بود که به تیم آن‌ها پیوستم».

 

او کارش را در نت اسپیک در بخش فروش OEM آغاز کرد و در طی دوره 6 ساله که در آن شرکت حضور داشت، مسئولیت برقراری ارتباطات تجاری با شرکت‌های چون ابی‌بی، سیتی بانک، امریکن آن‌لاین، آمازون، تراوی سیتی و اینتل را برعهده داشت. کردستانی پیش از آغاز کار در نت اسکیپ از بخش‌هایی چون بازاریابی، مدیریت محصول و توسعه کسب ‌و کار در شرکت‌هایی چون DO3، GO و هیولت پکارد فعالیت می‌کرده است. کردستانی در 8 می 2008 در مجله تایمز به عنوان یکی از صدنفری که دنیای ما را شکل داده‌اند نام گرفت.

 

امید کردستانی در لیست ثروتمند‌ترین افراد جهان که هر سال توسط مجله فوربس منتشر می‌شود در رده پانصد و پنجاه و سوم و در لیست 400 ثروتمند امریکا در مقام دویست و چهل و ششم قرار دارد.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 14 / 3 / 1396 ساعت: 3:21 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

10 کار روزانه آدم های فوق العاده موفق

10 کار روزانه آدم های فوق العاده موفق

 

"زمانی که شما یک آدم موفق می بینید، فقط تعریف و تمجید عموم مردم درباره او را می بینید و هرگز فداکاری های شخصی او برای موفقیت را نمی بینید." وِیبهاو شاه



دکتر تراویس بِرَدبِری می نویسد: کِوین کروس اخیرا با بیش از 200 آدم فوق العاده موفق مصاحبه کرده که 7 تای آنها میلیاردر، 13 تای آنها قهرمانان المپیک، و گروهی از آنها کارآفرینان موفق و خودساخته می باشند.



او از آنها پرسیده: "راز شماره یک شما در بهره وری چیست؟"

 

کِوین با کد بندی پاسخ ها، به پیشنهادات خیلی جالبی رسیده که در ذیل به برخی از آنها که به نظر من از همه مطلوب تر می باشند اشاره می شود.

 

1. آنها روی دقایق تمرکز دارند نه ساعت ها: بیشتر مردم به صورت پیش فرض برنامه ریزی های ساعتی و یا نیم ساعتی دارند. در نقطه مقابل، آدم های خیلی موفق می دانند که در هر روز تنها 1440 دقیقه زمان در اختیار دارند. آنها می دانند که پول از دست رفته می تواند برگردد اما زمان از دست رفته هرگز بر نمی گردد. شانون میلر، قهرمان افسانه ای بازیهای المپیک به کِوین گفته: "تا امروز به یک برنامه پایبند بوده ام که تقریبا دقیقه به دقیه بوده است." برای تسلط بر زندگی باید بر دقایق آن مسلط باشید!

 

2. آنها فقط روی یک چیز تمرکز می کنند: آدم های فوق العاده مولد، می دانند که "مهمترین وظیفه" آنها چیست و هر روز صبح یک تا دو ساعت بدون وقفه روی آن کار می کنند. چه وظیفه و کاری بیشترین تاثیر در رسیدن شما به هدفتان را دارد؟ چه دستاوردی موجب ارتقای شغلی شما می شود؟ آن همان کاریست که باید هر روز صبحتان را صرف آن کنید.

 

3. آنها از لیست وظایف روزمره استفاده نمی کنند: لیست وظایف روزمره خودتان را دور بریزید و بجای آن هر کاری را روی تقویمتان برنامه ریزی کنید. نتایج یافته ها حاکی از آنست که 41% موارد لیست های روزمره انجام نمی شوند. همه این موارد انجام نشده منجر به استرس و بی خوابی شده که نتیجه اثر زیگارنیک (Zeigarnik) می باشد به این معنی که کارهای ناتمام تا تکمیل شدن در ذهن شما باقی می مانند. آدم های فوق العاده مولد، هر چیزی را در تقویم خود نگه داشته و با آن تقویم کار و زندگی می کنند.

 

4. آنها از یک دفترچه یادداشت استفاده می کنند: ریچارد برنسون مرد پنج میلیارد دلاری و موسس گروه ویرجین در چند مناسبت تاکید می کند که بدون داشتن یک دفترچه یادداشت که همه جا آنرا همراه خود دارد، نمی توانسته این شرکت بزرگ را بسازد. در یک مصاحبه، اریستوتل اوناسیس غول کشتیرانی یونانی گفته:" همیشه یه دفتر یادداشت همراه خودت داشته باش. همه چیز را در آن بنویس...این یک درس میلیون دلاریه که در مدارس کار و کسب به شما یاد نمی دهند!" آدمهای فوق العاده مولد به محض خطور فکر جدید، ذهنشان را با نوشتن همه چیز آزاد می کنند.

 

5. آنها ایمیل های خود را تنها چند بار در روز پردازش می کنند: آدمهای فوق العاده مولد ایمیل های خود را در کل روز مرتبا چک نمی کنند. آنها به هر ارتعاش یا ضربه ای که در قالب نامه الکترونیکی ناگهان وارد صندوق پستی شان می شود پاسخ نمی دهند. در عوض، آنها مثل سایر کارهای خود، طبق یک جدول زمانبندی، ایمیل های خود را سریع و کارا پردازش می کنند. برای بعضی ها این کار روزی یکبار و برای دیگران این کار صبح، ظهر و شب انجام می پذیرد.

 

6. آنها به هر قیمتی شده، از جلسات اجتناب می کنند: وقتی کِوین از مارک کیوبان، مرد سه میلیارد دلاری خواست که بهترین توصیه درباره بهره وری را ارائه کند، او بلافاصله پاسخ داد: "هرگز در جلسات شرکت نکنید مگر اینکه یکی برای شما یک چک بنویسد." جلسات بدجور وقت کش هستند. دیر آغاز می شوند، آدم های اشتباه در آنها شرکت می کنند، به موضوع اصلی نمی پردازند و موضوعات را می پیچانند، و خیلی کش پیدا می کنند. باید هروقت می توانید این جلسات را ترک کنید و خودتان هم کمتر از این جلسات را برگزار کنید. اگر جلسه ای برگزار می کنید، کوتاه و فقط درباره موضوع اصلی باشد.

 

7. آنها تقریبا به همه چیزی "نه" می گویند: وارن بافت میلیاردر می گفت: "فرق بین آدمهای موفق و خیلی موفق اینه که آدمهای خیلی موفق تقریبا به هر چیزی "نه" می گویند." و جیمز آلتوچر موسس بیش از بیست شرکت به کِوین این نکته را گوشزد کرد: "اگه یه چیزی یک "بله جهنمی" نیست، پس آن یک "نه" می باشد." یادتان باشد که شما در یک روز تنها 1440 دقیقه زمان دارید. آنها را آسان از دست ندهید.

 

8. آنها از قانون 20-80 پیروی می کنند: طبق اصل پارِتو Pareto Principle ، در بسیاری از موارد، 80% نتایج از تنها 20% فعالیت ها بدست می آیند. آدم های فوق العاده مولد، می دانند چه فعالیت هایی بیشترین نتایج را به همراه دارند، روی همان ها تمرکز می کنند و بقیه را نادیده می گیرند.

 

9. آنها تقریبا همه کارها را به دیگران تفویض و واگذار می کنند: آدم های فوق العاده مولد نمی پرسند: "چگونه من می توانم این کار را انجام دهم؟" در عوض آنها می پرسند، " این کار چگونه می تواند انجام پذیرد؟" آنها تا حداکثر امکان "من" را از پرسش خود بیرون می آورند. آنها آدم های کنترل گری نیستند و وقت خود را صرف مدیریت امور جزئی نمی کنند. در بسیاری از موارد، به قدر کافی خوب، به قدر کافی خوب است.

 

10. آنها به هر کاری فقط یک بار دست می زنند: چند بار تا بحال یک ایمیل معمولی و یا یک قبض آب و برق را باز کرده اید و آنرا برای بعد گذاشته اید؟ هرچند وقت یکبار یک ایمیل را می خوانید و آنرا می بندید و آنرا در صندوق پستی خود رها کره تا بعدا پاسخ دهید؟ آدم های فوق العاده موفق به هر کاری اگر کمتر از 5 یا 10 دقیقه زمان می برد، همان موقع و همانجا دست می زنند. این کار باعث کاهش استرس می شود چرا که آن کار در پس زمینه ذهنی آنها باقی نمی ماند و دیگر نیازی به بازخوانی و یا ارزیابی مجدد نیست.

 

شما ممکن است قهرمان المپیک، میلیاردر و یا کار آفرین نباشید (یا حتی بخواهید که یکی از آنها باشید)، اما رازهای آنها می تواند به شما کمک کند که کارهای بیشتری در زمانی کمتر انجام داده و در متوقف کردن احساس پرکاری و سراسیمگی به شما یاری رساند.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 14 / 3 / 1396 ساعت: 3:17 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا استیو جابز در ذهن ها ماندگار شد ؟ با مهمترین ویژگیهای شخصیتی استیو جابز آشنا شويد

چرا استیو جابز در ذهن ها ماندگار شد ؟ با مهمترین ویژگیهای شخصیتی استیو جابز آشنا شويد:

 

چرا استیو جابز در ذهن ها ماندگار شد ؟

 

استیو جابز، یکی از خاص ترین افراد در طول تاریخ کمپانی های تکنولوژی است. او اپل را تاسیس کرد، سپس از آن اخراج شد و پیکسار را تاسیس کرد، آنرا تبدیل به کمپانی موفقی کرد و سپس دوباره به اپل بازگشت و نه تنها آنرا از نابودی نجات داد، بلکه آنرا تبدیل به یکی از موفق ترین کمپانی هایی کرد که تا این لحظه وجود داشته است.

 

اگر استیو، در اولین مرحله و بدون تجربه هیچ شکستی، موفق میشد، کاراکتر او اینقدر جذاب نبود اما او 3 مرتبه، از صفر آغاز کرد و به موفقیت های بزرگ رسید و به همین علت تقریبا از دید همه، به یک قهرمان جهانی تبدیل شده است.

 

دلایل زیادی برای اثر گذار بودن و قهرمان شدن او وجود دارد. ما در این مقاله 5 دلیل اصلی را ذکر می کنیم تا بتوانید با ساخت این ویژگیها در خود، به موفقیت مورد نظرتان برسید.

 


5 دلیل برای اثر گذار بودن استیو جابز

 

1) بسیار قانع کننده بود : وقتی بیشتر درباره زندگی او مطالعه میکنید، متوجه خواهید شد که شخصیت او، بسیار تاثیر گذار بوده است. او می توانست مردم را به خوبی قانع کند و ملاقات های ساده خود با دیگران را، به قرارداد های سود آورد تبدیل کند. به همین علت است که می گوییم ۹۰ درصد موفقیت شما در زندگی، به دانش روانشناسی شما یا بصورت دقیق تر، میزان مراجعات شما به هر آنچه که برای رسیدن به موفقیت نیاز دارید را بصورت جامع و تفکیک شده، بیان کرده ایم.

 

2) او هیچگاه نه را قبول نمی کرد : استیو هرگز نه را قبول نمی کرد. او به این معروف بود که در خواسته هایش، بسیار صریح بود. او یک خواسته و سوال را آنقدر تکرار می کرد تا نهایتا پاسخ آن را بیابد. به همین علت، مردم و کارمندانش، معمولا از بحث مستقیم با او خودداری می کردند زیرا می دانستند او توانایی بسیار بالایی در قانع کردن دیگران داشت تا جایی که هر کسی همراه با ایده او میشد و نمی توانست مقاومت کند.

 

3) او اهمیت بیشتری به محصول میداد تا به پول فروش آن :
استیو هرگز به پول اهمیتی نداد. وقتی به سی سالگی رسید، ثروت خالص او ۱۰۰ میلیون دلار بود و چند سال بعد نیز یک میلیاردر شد اما در تمام اوقات، تمرکز اصلی او روی تولید محصولات ماندگار بود، نه ثروتمند شدن. او کمپانی هایی را می شناخت که حتی پس از رفتن موسسین آن، کماکان معروف ماندند به همین علت تمام تمرکزش را روی ساخت محصولاتی با کیفیت می گذاشت.

 

4) او میخواست زندگی ها را عوض کند : بسیاری از افراد، آرزوهای کوچکی دارند. آنها ماشین خوب، کار مناسب و همسر خوبی میخواهند. اما برای استیو جابز، همه چیز متفاوت بود. او میخواست زندگی مردم را توسط محصولاتش بهتر کند و به همین علت است که هنوز اسم او بر سر زبانهاست، با اینکه خود، دیگر کنار ما نیست.

 

5) او هیچ اهمیتی به واقعیت نمی داد : استیو هیچ اهمیتی به این مساله نمیداد که واقعیت چیست. او مهندسین را مجبور به تولید محصولاتی می کرد که عملا تولید آنها قبل از وجود شرکت اپل، غیر ممکن بود. مهم نیست که این محصول، یک مک بوک بسیار نازک بود یا محصولی با پیچیدگی آیفون و آیپد، همین آگاهی استیو جابز و نپذیرفتن واقعیتها از سوی او بود که باعث الهام گرفتن دیگران و کارمندانش میشد و او را تبدیل به رهبری موفق می کرد.

 

چطور از این مقاله به سود خود استفاده کنید ؟

 

زندگی استیو جابز، اثباتی بر این مساله است : تا زمانیکه با مداومت به دنبال رویاهای خود هستید، هیچ غیر ممکنی وجود ندارد. او کامپیوتر را دید و به رویای ساخت یک کامپیوتر خانگی مشعول شد حال آنکه همه کمپانی های بزرگ فکر می کردند کامپیوتر ها هرگز به یک شخص معمولی فروخته نخواهند شد اما نهایتا در طی چند سال، همه مسیر استیو را دنبال کردند.

 

از آنجایی که او عمیقا به خود باور داشت، مردم را نیز به این سمت هدایت کرد که به او باور داشته باشند و به همین علت است که او تبدیل به قهرمانی شد که امروز همه او را میشناسیم. مهم نیست رویایتان چیست، به رویایتان باور داشته باشید و آنرا دنبال کنید تا به واقعیت شما تبدیل شود. فراموش نکنید : وقتی کاری را شروع می کنید، هرکسی غیر از خودتان، محصول و رویاهای شما را احمقانه خواهد دانست، پس این شما هستید که باید عمیقا به خود باور داشته باشید.

 

ما در این زندگی، در قوانینی محبوس شده ایم که بسیاری از آنها را دیگران درست کرده اند و به همین علت است که هیچوقت پتانسیل واقعی خود را کشف نمی کنیم. استیو یکی از افرادی بود که بر خلاف این قوانین، طغیان میکرد و نهایتا نیز ثابت کرد که این قوانین، قابل شکسته شدن هستند. بله مسیر آسان نبود، بهایی که باید بپردازید زیاد است اما اگر آن را صحیح انجام دهید، ممکن است استیو جابز بعدی باشید.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 14 / 3 / 1396 ساعت: 3:13 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

برای موفقیت، یک سرفه ای هم باید کرد ..!

برای موفقیت، یک سرفه ای هم باید کرد ..!

 

شخص ساده لوحي مكرر شنيده بود كه خدا روزی رسان است. به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدي برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزي خود را بگيرد. يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد. همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد. هرچه به انتظار نشست برايش ناهاري نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكي براي شام كرد و چشم به راه ماند و خبری از غذا نشد . چند ساعتي از شب گذشته درويشي وارد مسجد شد و در گوشه ای نشست و شمعي روشن كرد وشروع به خوردن غذا کرد. مرد ساده لوح كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزي كرده بود و در تاريكي و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود، ديد درويش نيمي از غذا را خورد و به زودی باقيش را هم مي خورد بي اختيار سرفه اي كرد. درويش كه صداي سرفه را شنيد گفت: « بفرما » مرد بينوا كه از گرسنگي داشت مي لرزيد مشغول خوردن شد. وقتي سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش گفت:«فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودي من از كجا مي دانستم كه تو اينجايي تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزي خودت برسي؟ شكي نيست كه خدا روزي رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!”

 

داستان بالا حکایت این روزهای بخش عمده ای از جامعه جوان ماست .جوانانی که شنیده اند شرایط کشور تغییر کرده و امروز میتواند با یک ایده خوب با بهره گیری از شرایط مسیر موفقیت را طی کنند و به آرزوهای بزرگشان برسند. آرزوهایی مثل داشتن کسب و کار های بزرگ و بین المللی،ثروت ،شهرت و …اینها را تعداد شرکت کنندگان در انواع رویدادهایی که افراد موفق در آن داستان موفقیت خود را نقل میکنند میشود فهمید .

 

سوال اینجاست که آیا با نشستن و حرف زدن و دعا کردن و رویا بافتن اتفاقی می افتد؟ آیا با گوش دادن بارها و بارها به حرف های افراد موفق و بررسی زندگی آنها و خواندن هزاران جلد کتاب میتوانیم موفق شویم؟

 

قطعا پاسخ این است که نه ! یک سرفه ای هم باید کرد! باید یک اقدام عملی کرد باید حرکتی کرد تا موفقیت به سمت ما جلب شود. باید کاری کرد که چیزی برای ارائه فراهم شود.رویداد های مختلف استارتاپی میتواند محل خوبی برای طرح ریزی یک شروع حرکت باشد البته به شرطها و شروطها:

 

1  دست از کپی کردن کسب و کارهای دیگر و مدل های آنها برداریم

 

2  دست از فکر کردن به این موضوع که همه استارتاپ ها در حوزه فناوری وب هستند برداریم

 

3  بزرگ تصور کنیم اما کوچک و سریع اقدام کنیم .

 

4  رویداد را مکانی آموزشی ببینیم نه مکانی رقابتی و البته نه مکانی تفریحی

 

5  تیمی را انتخاب کنیم که توانمندی های مورد نیاز ما برای شروع مسیر را داشته باشند (توانمندی فنی،توانمندی کسب و کار و توانمندی مدیریت و کنترل برنامه و روند ) تا بعد از رویداد ها بتوانیم مسیر را ادامه بدهیم .قرار نیست با دوستانمان به اردو برویم .

 


یادمان باشد : اگر قرار بود با دوستان فعلی مان که با آنها به تفریح میرویم، کسب و کاری را شروع کنیم، تا الان اتفاق افتاده بود .بهتر است از دایره افرادی که میشناسید افراد مناسب و حرفه ای تر رو به عنوان همراهان تیمتون انتخاب کنید.

 

رویداد های نزدیک رو بررسی کنید و اونهایی که باعث شور و هیجان در شما میشه رو انتخاب کنید .

 


 سخن آخر : برای به دست آوردن موفقیت فقط حرف کافی نیست ،کلاس رفتن کافی نیست …

 

یک سرفه ای هم باید کرد ..!

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 14 / 3 / 1396 ساعت: 3:9 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

در مورد آنلاین مارکتینگ بیشتر بدانیم

در مورد آنلاین مارکتینگ بیشتر بدانیم

 

بازایابی آنلاین یا بازاریابی اینترنتی ( Internet Marketing ) در معنای وسیع آن به هر فعالیت بازاریابی ( شامل معرفی،ترویج و … ) که با استفاده از زیر ساخت اینترنت انجام گردد گفته می شود. این تعریف عام، فعالیت های بازاریابی بر روی تلفن همراه را شامل نمی شود و بازاریابی اینترنتی بر دسترسی به این اینترنت از طریق کامپیوترهای شخصی تاکید دارد.

 

لازم به ذکر است که بازاریابی اینترنتی با تبلیغات اینترنتی ( Online advertising ) تفاوت دارد. تبلیغات اینترنتی فقط یکی از ابزارهایی است که در دست بازاریابان آنلاین قرار دارد و نباید این دو مفهوم با یکدیگر اشتباه شود.

 

تلفیقی بودن این رشته از بازاریابی با دانش برنامه نویسی و دیجیتال، رشد وتغییرات سریع آن، تعاملی بودن کمپین ها و همچنین ظهور هر روزه ابزار جدید باعث شده است که این رشته از دانش بازاریابی به یکی از سخت ترین و در عین حال جذاب ترین شاخه ها تبدیل شود.

 

بازاریابی اینترنتی بر سه ستون ماهیت رسانه، مخاطب و ابزار بنا شده است و ترکیب درست این سه ستون زیر بنای هر کمپین بازاریابی آنلاین را تشکیل می دهد.

 

در بخش اول سه ستون ماهیت رسانه، مخاطب و ابزار به عنوان ستون های اصلی این بازار معرفی شدند. در ادامه به بررسی ستون رسانه می پردازیم.

 

ماهیت رسانه:

 

ساختار فیزیکی شبکه جهانی اینترنت، بر گستره ای از کامپیوتر های مستقل در گوشه و کنار دنیا مبتنی است که بدون هیچ کنترل مرکزی به تبادل اطلاعات با یکدیگر می پردازند. این عدم وجود کنترل مرکزی، ارتباط همه عناصر به صورت یکسان با یکدیگر ( بدون وجود سلسه مراتب) و مهم بودن هر جزء کوچک در شکل گیری کل، ذات اصلی اینترنت را تشکیل می دهد. این تعریف ساده اولیه مهمترین نکته ای است که در بازاریابی آنلاین باید به آن توجه کرد. قدرت رسانه های مستقل، تحولات رخ داده در منطقه از طریق شبکه های اجتماعی آنلاین و تاثیر حرکت های خودجوش دسته جمعی در تاثیر گذاری بر تصمیمات کلان سازمان ها ( همانند کمپین خودجوش خلیج فارس که در اعتراض به حرکت گوگل در نام بردن از خلیج عربی در ایران اجرا شد) همه ناشی از همین تعریف پایه ای رسانه اینترنت است.

 

در کنار این تعریف کلی، برای شناخت بهتر این رسانه باید موارد زیر را در نظر گرفت:

قدرت رسانه های شخصی. هزینه پایین راه اندازی و توزیع مطالب باعث شده است که رسانه های شخصی در فضای آنلاین به سرعت رشد کنند. این رسانه ها که معمولا بر محور شخص تاسیس کننده بنا شده اند به علت صداقت و عدم تعلق به گروه یا بنگاه خاصی از قدرت تاثیر گذاری بالایی بر مخاطب برخوردار هستند.

 

تعاملی بودن رسانه:

رسانه اینترنت، بر خلاف دیگر رسانه هایی که در بازاریابی استفاده می شود به صورت کاملا تعاملی است و بازخورد مخاطبین بلافاصله قابل مشاهده است. این تعاملی بودن نشان دهنده حساسیت این رسانه و لزوم طراحی درست کمپین های تبلیغاتی است.

 

اثر ویروسی ( viral effect ):

شبکه های اجتماعی و ایمیل و ابزار پیام رسانی اینترنتی ( IM messaging )، امکان پخش یک خبر در زمانی کوتاه و در بین جامعه وسیعی از کاربران را فراهم کرده است. به علت ماهیت این انتشار که از یک دوست به دوست دیگر است، نرخ دیده شدن و مورد توجه قرارگرفتن خبر بسیار بالا است. از طرفی به خاطر اینکه انتشار توسط افراد و به صورت داوطلبانه صورت می گیرد، هزینه ای برای بنگاه به همراه ندارد.

 

تاثیر بالا در کنار هزینه پایین به قدری برای بازاریابان آنلاین جذابیت ایجاد می کند که راه اندازی کمپین های ویروسی به یکی از اصلی ترین بخش های هر برنامه بازاریابی آنلاین تبدیل شده است.

 

چند رسانه ای بودن:

اینترنت فضایی چند رسانه ای است. موسیقی، متن، ویدیو و تصویر امکانات چند رسانه ای است که در اختیار بازاریابان قراردارد. باید توجه داشت که در استفاده محتوای چند رسانه ای در ایران، باید به محدودیت سرعت اینترنت توجه داشت.

 

اندازه گیری آسان نرخ بازگشت:

فضای آنلاین با ابزارهای نرم افزاری که در اختیار بازاریابان قرار می دهد، این امکان را به وجود می آورد که به سادگی بتوانند اثر هر تومان هزینه شده را اندازه گیری کنند و به سرعت اصلاحات لازم برای رسیدن به بهترین نتیجه را انجام دهند.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 14 / 3 / 1396 ساعت: 3:2 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

گرسنگی چیست؟

گرسنگی چیست؟

گرسنگی چیست؟

 

معنی جهانی گرسنگی عدم وجود غذا در معده شما است. اما مفاهیم مختلفی از گرسنگی وجود دارد که هرکدام به روشهای گوناگونی اندازه گیری می شود:

 

کمبود تغذیه ای به مواردی اطلاق می گردد که غذای مصرفی کالری (انرژی) کافی را برای برآوردن حداقل نیازهای فیزیولوژیکی فرد به منظور داشتن یک زندگی فعال دارا نمی باشد.

 

سوء تغذیه به معنی "تغذیه نامناسب" است، اما مفهوم آن به مقدار غذایی که مصرف می کنیم یا مصرف نمی کنیم مرتبط نمی باشد. از مشخصه های سوء تغذیه می توان به کمبود پروتئین، کالری (انرژی) و ریز مغذی هاو همچنین عفونتهای مکرر و ابتلا به بیماریهای مختلف اشاره کرد.

 

شاخص جهانی گرسنگی (Global Hunger Index) همزمان ازسه مولفه تشکیل شده است . با استفاده از ترکیب شاخص ها از اشتباهات تصادفی اندازه گیری های گرسنگی کاسته میشود. شاخص جهانی گرسنگی بین رقم صفر(فاقد گرسنگی) و۱۰۰(شدیدترین گرسنگی) قرار دارد.

 

 در جدیدترین گزارش این سازمان (2015)، ایران از لحاظ این شاخص که شدت گرسنگی را اندازه می گیرد، در بین 104 کشور درگیر در این حوزه، در رتبه 92 ام قرار گرفته است. نمودار زیر وضعیت گرسنگی مردمان جهان در سال 2016 را نشان می دهد

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 14 / 3 / 1396 ساعت: 2:11 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

داستان زنی که از سرطان به یک کسب‌وکار موفق رسید

داستان زنی که از سرطان به یک کسب‌وکار موفق رسید

 

لوئیزیا فریاس، بانوی کارآفرینی است که داستان زندگی الهام‌بخشی دارد. او درست قبل از اینکه برای یک سال تحصیل به خارج از کشور سفر کند، متوجه شد سرطان دارد. نوع نگرش و ایمان خانم فریاس او را از سرطان نجات داد و تبدیل به کارآفرینی کرد که به خانم‌ها در ایجاد توازن میان کار و زندگی‌شان کمک می‌کند.

 

او تنها سه روز مانده به ترک کشورش برای نزدیک به یک‌ سال تحصیل، متوجه شد که سرطان دارد. روزی که فهمید سرطان دارد بدترین روز زندگی‌اش بود که به‌ناگهان به بهترین روز زندگی‌اش تبدیل شد.

 

او تصمیم گرفت تا از هر لحظه زندگی‌اش استفاده کند. البته پذیرش مسئولیت زندگی با سرطان برای او به‌آرامی صورت گرفت اما خانم فریاس شجاعانه با مشکل خود برخورد کرد و پس از یک‌سال که با دکترش تماس گرفت متوجه شد که هیچ اثری از سرطان در بدنش نیست. به‌همین دلیل انگیزه بزرگی برای ادامه زندگی و الهام‌بخشی به دیگران پیدا کرد. شکست سرطان آغاز دیگری برای او بود تا پا در راه آموزش دیگران برای داشتن توازن میان کار و زندگی بگذارد.

 

خانم فریاس یک لایف‌هکر حرفه‌ای است. لایف‌هکر کسی است که راهکارهایی برای حل مسئله، ساده‌سازی وظایف، کم کردن ناامیدی‌ها و... ارائه می‌دهد. او به افراد و کسب‌وکارها آموزش می‌دهد که چطور با استفاده از آموزش اولویت‌بندی در زندگی‌شان توازن ایجاد کنند. این روش همچنان کاربردی است.

 

او عادت داشت از این روش برای همکاری یا آموزش دیگران استفاده کند تا اینکه متوجه شد می‌تواند با دیدگاه خاص خودش آن را تبدیل به کسب‌وکار کرده و به یک گروه خیلی خاص یعنی زنان کارآفرین خدمات ارائه کند. او اعتقاد دارد برای پا گذاشتن در عرصه کسب‌وکار باید یک برنامه دقیق روی کاغذ داشته باشید. تنها داشتن یک طرح کسب‌وکار کافی نیست و نیاز به قطب‌نمای دقیق برای تحقق رویاها وجود دارد.

 

او از همان روز اول با تمام قدرت کار خود را آغاز کرد. او گام‌های کوچک اما محکم برمی‌داشت و در کتاب‌ها مقالات و پادکست‌ها ظاهر می‌شد و از این پس نیز در نمایشگاه‌های شبکه‌ای حضور خواهد داشت. تمام این موفقیت‌ها تنها به این دلیل به‌دست آمد که او علاقه و شفافیت زیادی در کار خود داشت.

 

توضیح اینکه یک لایف‌هکر دقیقا چکار می‌کند، یکی از مهم‌ترین سختی‌های کارش بود. اما وقتی متوجه شد چگونه بگوید که چه کار می‌کند، نتایجش را به‌خوبی دید.

 

او هر شب قبل از خواب به ایجاد فرصت‌های تازه برای کسب‌وکارش فکر می‌کند و از نظر او همیشه فرصت برای کمک به دیگران وجود دارد. این فلسفه باعث شده درها یکی پس از دیگری به روی او و کسب‌وکارش باز شوند. وقتی یک نفر به‌خاطر استواری، استقلال و ارائه بهترین خدمات شناخته‌شده باشد، همواره در یادها خواهد ماند. او به‌شدت اعتقاد دارد که می‌تواند برای دیگران کار انجام دهد و در طول این مدت بدون اغراق حتی یک ساعت هم از این کار دست نکشیده است.

 

توصیه او به سایر کارآفرینان این است که ذهن، بدن، روح و نفس خود را آماده کنند و برای پا گذاشن در راه یک کسب‌وکار مهیا شده تا در سختی‌ها بتوانند دوام آورند. روش او برای باانگیزه ماندن در سختی‌ها این است که به یادآورد چرا پا در این راه گذاشته است. فلسفه کسب‌وکار خانم فریاس هم خیلی ساده است: با اشتیاق و حرارت کار کنید و همواره برای ارائه خدمات در جهت حل یک مشکل آماده باشید. این باعث می‌شود حتی یک روز هم برای خودتان زندگی نکنید تا یک زندگی غیرمعمول از نوع هیجان‌انگیز برایتان رقم بخورد.

 

او وقتی با یک چالش بزرگ در زندگی‌اش روبه‌رو می‌شود، آن را به چشم یک فرصت می‌بیند. او با استفاده از راه‌حل‌هایی چون شکستن موضوع به اجزای کوچک‌تر و مهندسی معکوس، نه‌تنها یاد می‌گیرد که پیچیدگی‌های مشکل را ببیند، بلکه به‌سرعت آن را حل می‌کند.

 

بزرگ‌ترین ترس او از دست دادن حس کنجکاوی و شجاعانه‌ترین کاری که انجام داده دادن شانس به رویاهایش برای عملی شدن بوده است. خانم فریاس اگر به 20 سالگی برگردد فقط به خودش می‌گوید: «انجامش بده».

 

او معتقد است فرصت‌های بی‌شماری برای بزرگ شدن در این دنیا وجود دارد و خدمت کردن به دیگران باعث می‌شود دیگران جذب فرد شده و به او پاداش دهند. از نظر او، نتیجه قدم گذاشتن در این راه چیزی جز موفقیت نیست. او همان جایی است که باید باشد، چون مسیر را برایش باز کرده‌اند.

 

بزرگ‌ترین درسی که او تابه‌حال گرفته این است که بخواهد تا رشد کند و یاد بگیرد و خود را سرزنش نکند. ابزار یا منبع مورد علاقه خانم فریاس یک سیستم مدیریت محصول به‌نام Trello ا ست که برای بسیاری از پروژه‌ها و موقعیت‌های سخت جواب داده است.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:47 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

8 شگرد برای موفقیت در کسب و کار خانگی

8 شگرد برای موفقیت در کسب و کار خانگی

داشتن یک کسب و کار خانگی می‌تواند راه فوق‌العاده‌ای برای ایجاد درآمد از کاری باشد که واقعا دوست دارید انجامش دهید. خیلی چیزهاست که قبل از شروع باید در نظر بگیرید. اگر طرح بی‌نقصی بچینید و آن را دنبال کنید می‌توانید صاحب یک کسب و کار خانگی موفق باشید.

 

در ادامه ۸ شگرد را می خوانیم که کمک می کنند کسب و کار خانگی موفقی داشته باشیم:

 

1 اگر کسب و کار خانگی تان ایجاب می‌کند برای ملاقات با مشتریان‌تان سفر کنید، املاک و اموال را بازرسی کنید، یا خریدی انجام دهید، مطمئن شوید که اسناد همه‌ی هزینه‌های سفر را نگه می‌دارید. ۱۰۰ درصد مخارج سفر و ۵۰ درصد مخارج غذای سفر مالیات‌پذیر هستند. پس مطمئن شوید که برای همه چیز رسید می‌گیرید و اطمینان حاصل کنید که این رسید هزینه‌ی نهایی پرداخت شده را نشان می‌دهد.

 

2 همه چیز را درباره‌ی محصول‌تان بدانید. شما باید یک خبره باشید. می‌توانید مقاله‌هایی بنوسید که نشانی وبگاه و ایمیل کسب‌و‌کارتان را داشته باشد. توجه کنید که سخنرانی درباره‌ی محصول‌تان در برابر عموم، برای هر قشری می‌تواند جذاب باشد. مدرسه‌ها می‌توانند جای خوبی برای معرفی برخی محصولات باشند، ولی وقتی یک خبره شوید بهترین جاها برای سخنرانی درباره‌ی محصول‌تان را خودتان خواهید شناخت.

 

3 مطمئن شوید که نام کسب‌و‌کار خانگی‌تان و نشانی اینترنتی وبگاه‌تان را به‌عنوان امضای تمام ایمیل‌های ارسالی‌تان قراردهید. همین کار را برای وبلاگ یا دیگر جاهایی که می‌نویسید انجام دهید. افرادی که دوست دارند بدانند چه حرفی برای گفتن دارید احتمالا روی پیوست‌تان کلیک خواهند کرد.

 

4 برای کاهش مزاحمت‌ها در خانه، رفت‌و‌آمد بچه‌ها را به اتاق کارتان محدود کنید. ساعات کاری مشخصی داشته ‌باشید، تا بتوانید هم برای کسب‌و‌کار هم برای خانواده وقت بگذارید. بچه‌های بزرگ‌تر باید درک کنند که در هنگام کار مزاحم شما نشوند. برای موفقیت کسب‌و‌کارتان، خانواده باید حمایتگر باشد و به زمان کاری شما احترام بگذارد.

 

5 شروع کسب‌و‌کارتان در خانه‌ی خودتان می‌تواند تجربه‌ای عالی باشد ولی باید محوطه‌ی کاری خاص خودتان را از بقیه‌ی خانه جدا کنید. این‌گونه احساس می‌کنید که سر کار می‌روید و می‌دانید که وقتی در این محدوده هستید زمان تمرکز بر کارتان است. هم‌چنین به جلوگیری از مزاحمت‌های خانواده و دوستان کمک خواهد کرد.

 

6 این مهم است که کارت ویژه‌ی کسب‌و‌کارتان را داشته باشید. هم‌چنین با چند جست‌و‌جوی اینترنتی می‌توانید کارت‌های کسب‌و‌کارتان را به‌طور رایگان تهیه کنید. مشتریان متوجه نمی‌شوند که آن‌ها رایگان هستند و هنوز خیلی از کارت‌های رایگان توسط حرفه‌ای‌ها طراحی می‌شوند. این مهم است که مطمئن شوید این کارت‌ها اطلاعات تماس کسب و‌ کار دارند.

 

7 شما باید وب‌گاهی داشته باشید که محصولات کسب و کار خانگی تان را تبلیغ کند. شروع یک کسب و کار خانگی از طریق اینترنت راه بسیار خوبی برای به دست‌آوردن سود بیشتر است چرا که دیگر نیازی به اجاره‌ی مکانی برای کارتان نخواهید داشت.

 

8 قبل از شروع کسب و‌ کار خانگی‌تان باید کاملا مطمئن شوید که واقعا به کاری که می‌کنید علاقه‌مندید. اگر علاقه‌ی کمی دارید یا اصلا علاقه‌ای ندارید رسیدن به موفقیت برایتان خیلی سخت خواهد بود. خیلی از مردم به این باور رسیده‌اند که اگر عاشق کاری باشند که انجام می‌دهند به موفقیت‌های بی‌نظیری می‌رسند.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:43 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اشتباهات رايج مديران

اشتباهات رايج مديران

 

1- کارمند خوب پیدا نمی‌شود
مشکل از آنجاست که مهارت کافی در استخدام نداریم. البته منظور ما این نیست که استخدام کار بسیار راحتی است. کار سخت است ولی امکان‌پذیر است.

 

2- هیچکس کار را مثل خود آدم انجام نمی‌دهد
باید در «واگذاری کارها» مهارت بیشتری کسب کنیم. واگذاری قابل یادگیری است و نکات فراوانی دارد که باید رعایت کنیم تا کارمندان کار را به خوبی انجام دهند.

 

3- اگر من نباشم کارمندان کار نمی‌کنند
انگیزه دادن به کارمندان را بلد نیستیم. اگر رهبر خوبی باشیم و مدام به کارمندان انگیزه بدهیم کارها به خوبی انجام خواهند شد.

 

4- اگر به کارمندان آزادی و اختیار می‌دهیم سوءاستفاده می‌کنند
مشکل از آنجاست که هیچ سیستمی برای سنجش عملکرد کارکنان نداریم. اگر عملکرد کارکنان با معیارهای عددی سنجیده شود امکان سوء استفاده از بین می‌رود.

 

5- آنقدر سرم شلوغ است که فرصت بازاریابی و تبلیغات ندارم
مدیریت زمان ضعیفی داریم و همچنین کارها را به اندازه کافی واگذار نمی‌کنیم.

 

6- شرایط اقتصادی خوب نیست و نمی‌توان کاری کرد
به اندازه کافی بر بازاریابی و تبلیغات تمرکز نکرده‌ایم. با شنیدن کلمه بازاریابی بلافاصله به فکر بیل‌بورد و تبلیغات چند میلیونی نیفتید. راه‌های بسیار ارزانی وجود دارد که می‌تواند مشتریان زیادی ایجاد کند.

 

7- رقیبان نمی‌گذارند فروش خوبی داشته باشیم
مشکل از آنجاست که استراتژی ندارید یا حداقل استراتژی مناسبی ندارید. آنقدر در کارهای روزانه غرق شده‌اید که دیدگاه بلندمدت را از دست داده‌اید.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مهمترین ویژگیهای آدمهای موفق! آیا شما از این گروه هستید؟

مهمترین ویژگیهای آدمهای موفق! آیا شما از این گروه هستید؟

 

1. آنها فرصت‌ها را می‌بینند.


2. از مشكلات درس می‌گیرند.


3. روی راه‌حل‌ها تمركز می‌كنند.


4. هوشیارانه و روشمندانه موفقیت‌شان را می‌سازند.


5. اجازه نمی‌دهند ترس آنها را كنترل و محدود كن


6. به ندرت از چیزی شكایت می‌كنند و منفی فکر نمی کنند.


7. مسوولیت كارهایشان را تماما به عهده می‌گیرند.


8. خودشان را با افرادی كه با آنها هم فكر هستند، متحد می‌كنند.


9. هوشیار و بلندپرواز هستند.

 

10. به‌وضوح و دقیقا می‌دانند كه چه چیزی در زندگی می‌خواهند.


11. بیشتر از آنكه تقلید كنند، نوآوری می‌كنند.


12. در انجام كارهایشان امروز و فردا نمی‌كنند.


13. همواره برای یادگیری روی خودشان كار می‌كنند.


14. در زندگی از این شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر نمی پرند.


15. ریسك‌های حساب‌شده‌ای انجام می‌دهند.


16. در مقابل مشكلات سرشان را زیر برف نمی‌كنند.


17. منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی‌مانند.


18. روی احساسات‌شان كنترل دارند.


19. ارتباط‌گرهای خوبی هستند و روی رابطه‌ها كار می‌كنند.


20.برای زندگی‌شان برنامه دارند .


21. قدر و ارزش كار كردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمند.


22. تعادل دارند.


23. اعتماد به نفس دارند.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

13 اصل روانشناسی فروش

13 اصل روانشناسی فروش

 

در دنیای کسب و کار، فروش و بازاریابی یکی از اهرم‌های قدرتمند رونق زندگی مالی شما هستند که باید توجه ویژه‌ای به آن‌ها داشته باشید. در این میان توجه به روانشناسی افراد و کاری که برای جذب آنان در کسب و کارتان انجام می‌دهید بسیار مهم و حیاتی است. با ما همراه باشید و با ۱۳ اصل حیاتی و آسان روانشناسی فروش آشنا شوید تا بتوانید در یکی از همین روزها یک فروش بینظیر داشته باشید و به درآمد خوبی دست یابید.

 


 اصل ۱: دو دلیل اصلی خرید یا عدم خرید میل به سود بردن و ترس از ضرر کردن است.

 

 اصل ۲: مردم احساسی تصمیم می‌گیرند و بعد با منطق این تصمیم را توجیه می‌کنند.

 

 اصل ۳: برای مشتری مهم نیست که کالای شما چیست و چه گونه است برای او مهم این است که کالای شما چه کاری برای او انجام می‌دهد.

 

 اصل ۴: فروش حرفه‌ای باتحلیل نیاز‌ها شروع می‌شود.

 

 اصل ۵: اشخاص به دلایل خود از شما خرید می‌کنند نه به دلایل شما.

 

 اصل ۶: مشتری احتمالی، تنها زمانی از شما خرید می‌کند که بداند دوست او هستید و منافعش را رعایت می‌کنید.

 

 اصل ۷: مشتریان معمولا روی پیشنهاد شما فکر نمی‌کنند، به محض اینکه از دفتر یا محل کار مشتری بالقوه بیرون می‌روید او حتی فراموش می‌کند کسی مثل شما در این دنیا زندگی می‌کند.

 

 اصل ۸: هرگز انتظار نداشته باشید مشتریان به شما زنگ بزنند.

 

 اصل ۹: جواب نه مشتری احتمالی، جواب رد به شخص شما نیست. مقاومت اولیه در برابر فروش هم مقاومت در برابر شما نیست

 

اصل۱۰. ۸۰ درصد فروش‌ها قبل از ۵ جلسه پیگیری قطعی نمی‌شوند و تنها ۱۰ درصد فروشندگان برای قطعی کردن فروش بیش از ۵ بار تماس می‌گیرند بیش از ۵۰ درصد از فروشندگان بعد از یک بار تماس از خیر فروش می‌گذرند.

 

 اصل۱۱: وقتی کسی به شما جواب نه می‌دهد، به شما به عنوان یک شخص جواب نه نمی‌دهد، بلکه به پیشنهاد یا ارائه قیمت شما جواب نه می‌دهد.

 

 اصل ۱۲: اگر جواب " نه " را شخصی تلقی کنید به این نتیجه می‌رسید که احتمالا اشکالی در شما وجود دارد و یا به این نتیجه می‌رسید که گناه به گردن محصول یا شرکت شماست. وقتی این گونه فکر می‌کنید، به زودی مایوس می‌شوید، اشتیاق خود را به فروش از دست می‌دهید.

 

 اصل ۱۳: روش دیگری که فروشندگان می‌خواهند از امکان شکست خوردن اجتناب کنند این است که به لحاظ جغرافیایی حیطه فعالیت خود را وسیع می‌کنند. این فروشندگان ابتدا با یک سمت شهر تماس تلفنی بر قرار می‌کنند و تلفن بعدی را بعدازظهر به سمت دیگر شهر می‌زنند، این کار سبب می‌شود که مدت حرکت آنها در اتومبیل افزایش یابد. فروشنده وانمود می‌کند که دارد کار می‌کند و این در حالی است که وقت را می‌کشد.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:32 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چنداشتباه رایج در فروش

چنداشتباه رایج در فروش

 

در طول سال‌های گذشته اشتباهات بسیاری از متخصصان در فروش مشاهده کرده‌ایم که باعث شده است مشتریان خود را از دست بدهند. حتی بهترین متخصصان فروش ممکن است دچار چنین اشتباهاتی بشوند. برخی از اشتباهات شایع در ادامه ذکر می‌شوند که متخصصان فروش باید از آن‌ها اجتناب کنند.

 

 گوش نکردن به مشتری و پی در پی صحبتکردن

بسیاری از متخصصان فروش زمانی که در مقابل مشتریان آتی هستند زمان را در انحصار خود قرار می‌دهند و بیش از حدصحبت می‌کنند. آن‌ها پی در پی از محصول خود، خدمات و ویژگی‌های آن صحبت می‌کنند. در این‌صورت مشتری احساس خواهد کرد که شما به نیازهای وی اهمیتی نمی‌دهید و محل را ترک خواهد کرد.

 

 نپرسیدن سوال

برخی از متخصصان فقط راه‌حل ارائه می‌دهند بدون این‌که دقیق بدانند مشکل چیست. یک حرفه‌ای باید سوال بپرسد و به جلو حرکت کند تا مطمئن شود درک کامل و درستی از مشکلات و چشم‌انداز دارد.

 

بهترین راه برای کنترل تعاملات فروش سوال کردن است. این بهترین راه برای یادگیری این است که آیا محصولات یا خدمات شما پاسخگوی نیازهای چشم‌انداز شما است یا نه؟ سوال‌هایی بپرسید که مسائل خاص و مشکلات را کشف کنید که این کار برای یک متخصص ضروری است.

 

 درک نکردن نقاط قوت و ضعف محصول

درک و دانستن نقاط قوت و ضعف یک محصول برای یک فروشنده ضروری است و یک مزیت رقابتی محسوب می‌شود. به عبارت دیگر یک متخصص فروش باید بتواند ویژگی های خوب و بد محصول را در چند جمله‌ی کوتاه شرح دهد و مشتری را قانع کند. بزرگ‌ترین مهارت در جهان کنونی مهارت قانع کردن است که آن نیز با درک کامل محصول صورت خواهد گرفت.

 


 آینده‌نگر نبودن

اغلب اشتباهات رایج در کسب‌وکار به این دلیل است که آن‌ها آینده‌نگر نیستند، هنگامی که کسب‌وکارشان رونق گرفت اکتشافات و تحقیقات را متوقف می‌کنند و فکر می‌کنند که جریان کسب‌وکار ادامه خواهد داشت. در صورتی موفقیت ادامه خواهد داشت که با تغییرات تغییر سازگار باشید.

 


 غفلت‌ از جمع‌آوری داده‌های مشتری

هر زمانی که شما یک فروش انجام می‌دهید، این یک فرصت برای فروش‌های آتی است. به یاد داشته باشید که مشتریان موجود بهترین منبع درآمدی شما هستند. جمع‌آوری و بخش‌بندی داده‌های مشتری بعد از فروش حیاتی است.

 


 نداشتن رویکرد سیستماتیک برای فروش

متخصصان فروش اغلب با همراه با جریان مسیر خود را می‌یابند، آن‌ها اغلب مصاحبه فروش را بدون این‌که بدانند کجا هستند و گام بعدی برای تعاملات چیست ترک می‌کنند. نیاز به یک دنباله سیستماتیک خاص و کنترل مراحل از طریق این فرآیند به موفقیت‌های حرفه‌ای در دستیابی به مشتریان جدید و کسب‌وکار بیشتر کمک خواهد کرد.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:29 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

رهبر رسانه‌ها در کسب‌وکار خود شوید

رهبر رسانه‌ها در کسب‌وکار خود شوید

 

ایجاد آگاهی در بازار نسبت به حضور و فعالیت خودتان همواره یکی از چالش‌های کلیدی بازاریابی برای هر کسب‌وکار کوچکی به حساب می‌آید. روابط عمومی به‌عنوان یک کانال ارتباطی مقرون ‌به ‌صرفه اغلب برای رسیدن به این هدف مورد استفاده قرار می‌گیرد که البته خود دارای تکنیک‌ها و اصول خاصی هست اما من تصور می‌کنم که مدیران کسب‌وکارها خود به ‌راحتی می‌توانند بخش زیادی از این فعالیت‌ها را خصوصاً در بخش صنعتی و خدماتی هدایت کنند.

 

البته برخی از مدیران هم خود را به دلایلی از این موضوع کنار کشیده و به آن نمی‌پردازند که در ادامه راهنمایی مرحله به مرحله را برای شما منتشر می‌کنم.

 

زمانی را به برنامه‌ریزی برای این موضوع اختصاص دهید

 

– اهداف کسب‌وکار خود را شناسایی کنید.

– نوع و شیوه انتشار (یا رسانه) موردنظر خود و همچنین مخاطبان را انتخاب کنید.

 

– پیش از ارتباط برقرار کردن با آنها به‌خوبی در مورد آنها تحقیق کنید.

 

– به پوشش‌های خبری گذشته و فعلی مراجعه کنید، چه کسی در حال انتشار چه چیزی است و تم‌های اصلی را شناسایی کنید.

 

داستان یا همان محتوای خوب و مناسبی آماده کنید

 

– برای این کار شما نیاز به یک قلاب ‌دارید. به این معنا شما یا باید قلابی جذاب تهیه کنید که توجه دیگران را جلب بکند یا اینکه سوار بر موج‌های خبری موجود در اجتماع شده و از آنها سود ببرید.

 

– در صورت امکان بر داستان و محتوای یک شخص حقیقی تمرکز کنید؛ این فرد ممکن است مدیر یک کسب‌وکار، داستان شکل‌گیری یک کسب‌وکار موفق در برابر بسیاری دیگر از کسب‌وکار‌های ناموفق یا حتی داستان یک مشتری وفادار باشد.

 

– قبل از آغاز به نتیجه کار بیندیشید! آیا محتوای تهیه ‌شده واقعاً ارزش خبری دارد؟ آیا این موضوع واقعاً با هدف شما سازگار است و تأثیرگذاری مورد انتظار را خواهد داشت؟

 

– محتوای خود را در چارچوب رسانه‌ای که مدنظر قرار داده‌اید تنظیم کنید.

 

محتوای خود را به اشخاص منتخب معرفی کنید

 

– خبرنگار یا رسانه‌ای را که به دنبال خبری از جنس خبری محتوای شماست شناسایی کنید. اگر از نوع مخاطب هدف خود اطمینان دارید، مطمئناً به این نتیجه می‌رسید که تنها چند خبرنگار معدود هستند که به نوع محتوای شما علاقه دارند و شما هم در واقع تنها به چند خبرنگار کلیدی برای این کار نیاز دارید. بقیه آنها خودشان از راه می‌رسند.

 

– پیش از تاریخ معین چند روز به این خبرنگاران در مورد زمان انتشار محتوای خود اطلاع‌رسانی کنید و همچنین به‌طور رسمی از آنها دعوت به عمل آورید.

 

– به‌منظور برقراری تماس اغلب خبرنگاران تمایل دارند ابتدا ایمیلی در این رابطه دریافت کنند، سپس می‌توانید به‌صورت تلفنی نتیجه را پیگیری کنید.

 

– در مورد فعالیت خود خیلی هیجان داشته باشید تا آنها هم به سمت آن ترغیب شوند -بدانید که هیجان به‌صورت ویروسی گسترش پیدا می‌کند.

 

– از تماس با دفاتر مرکزی خبر هراسی نداشته باشید، خیلی از آنها منتظر چنین تماس‌هایی هستند.

 

– از تماس اول بازخورد بگیرید و در برخورد با خبرنگارهای بعدی اگر اشکالی هست آنها را رفع کنید.

 

– هراسی نسبت به از دست دادن قدرت کنترل روی محتوا نداشته باشید، اینها ممکن است برخی از اصلاحاتی باشد که توسط خبرنگار لازم و ضروری در نظر گرفته می‌شود.

 

– به آنها چیزی را دیکته نکنید، آنها در این زمینه تخصص دارند و خوب می‌دانند که چه چیزی ارزش خبری ندارد، اگر آنها مخالفت می‌کنند، پس سراغ یک داستان دیگر بروید.

 

. . . و در پایان

 

– انتظار واقع‌گرایانه داشته باشید و از کوچک شروع کنید.

 

– همواره توجه کنید که ضمانتی نسبت به پوشش خبری روابط عمومی و تأثیرگذاری آن وجود ندارد، این شما هستید که باید این پوشش خبری را به‌دست آورید. گاهی حتی ممکن است یک داستان و ماجرا خیلی خوب با ظهور یک خبر بسیار داغ به‌طور کامل فراموش شود.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:25 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم