سبک‌های متفاوت رهبری در سازمان‌ها

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 67
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 1045
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 7
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 105
    آي پي امروز آي پي امروز : 22
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 348
    بازدید هفته بازدید هفته : 67
    بازدید ماه بازدید ماه : 3706
    بازدید سال بازدید سال : 754592
    بازدید کلی بازدید کلی : 2360815

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.145.180.18
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

سبک‌های متفاوت رهبری در سازمان‌ها

سبک‌های متفاوت رهبری در سازمان‌ها

 

 


1- رهبری اقتدارگرایانه (Autocratic Leadership): در سازمان‌هایی که دچار بحران جدی شده‌اند و نیاز به تصمیم‌گیری‌های سریع دارند و فرآیندهای کاری روتین و غیرتخصصی است، اجرا می‌شود. برای سازمان‌های نظامی این سبک رهبری مناسب است و مزایایی مانند سرعت در تصمیم‌گیری و قدرت بلامنازع در رهبری را به همراه دارد.

 


2- رهبری بوروکراتیک (Leadership Bureaucratic): برای سازمان‌هایی که کارهای دقیق و علمی و نا ایمن انجام می‌دهند و لزوم توجه به قوانین و دستورالعمل‌ها برای انجام درست و ایمنی جدی است، بسیار مناسب است. مزایای این روش رهبری سازمانی بالا بردن ایمنی و کم‌کردن ریسک ناشی از کارکردهای تعیین نشده است.

 


3- رهبری کاریزماتیک (Charismatic Leadership): برای سازمان‌هایی که از بی‌تفاوتی و عدم احساس مسوولیت کارکنان ناراضی هستند انتخاب این سبک رهبری می‌تواند مفید باشد که با شور و انرژی خود سازمان را به حرکت درمی‌آورند. این سبک از رهبری برای سازمان‌هایی که به تغییرات درونی نیاز دارند، مناسب است و رهبری در این سبک باید با الگو قرار دادن خود سایرین را به عملکردهای فوق‌العاده مجاب کند.

 


4- رهبری مشارکتی (Participative Leadership): در سازمان‌هایی که نوآوری و خلاقیت رمز موفقیت و نیاز به مشارکت کارکنان مهم‌ترین عامل در ماندگاری سازمان است این سبک از رهبری مناسب است. این نوع رهبری برای شرایط غیربحرانی بسیار موثر است و در شرایط بحرانی که نیاز به سرعت در تصمیم‌گیری دارد پاسخ معکوس می‌دهد. برای سازمان‌هایی که تمرکز بر بهبودهای عملیاتی و بهبود محصول یا ارائه بهتر خدمت دارند، نیز مناسب است و از معایب آن طولانی شدن تصمیم‌گیری‌ها و مشخص نشدن برخی از ناکارآمدی‌های فردی است.

 


5- رهبری عدم مداخله ( Laissez - Faire Leadership): برای سازمان‌هایی که نیاز به روش‌های خود مدیریتی دارند و مدیریت زمان اهمیت زیادی دارد مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای کارهایی که نیاز به هدایت نداشته و اطمینان داریم که کارها با حداقل خطا انجام می‌گیرد مناسب است و اگر دانش مناسب در بین کارکنان نباشد ریسک زیان‌دهی آن بالا است.

 


6- رهبری مردم محور (People - oriented Leadership ): این سبک رهبری برای توسعه کارهای تیمی است و با توجه به اینکه رهبری سازمان نگاه یکسانی به کارکنان دارد تیم‌های مقتدر و قوی در آن تشکیل می‌شود. نقطه ضعف بزرگ این نوع سبک رهبری فراموشی مسوولیت‌های فردی است و باعث می‌شود قابلیت‌های فردی کارکنان نادیده گرفته شود.

 


7- رهبری خدمتگزار (Servant Leadership): این سبک رهبری برای سازمان‌های آموزشی یا خدماتی مانند بیمارستان، دانشگاه بسیار مناسب است و معمولا رهبری سازمان به شاخص‌های فرهنگی و ارزشی بسیار پایبند است و تعهد به‌کار، صداقت، راستگویی و همدلی از ارزش‌های مطرح در این نوع رهبری است. در این سبک به‌رغم کندی تصمیم‌گیری ایجاد فرهنگ ارزشی و خدمت در سازمان از نکات مثبت آن است.

 


8- رهبری وظیفه‌گرا (Task - Oriented Leadership): این سبک از رهبری توجه وسیعی برکنترل کار، وظایف و دستورالعمل‌ها دارد و معمولا به‌دلیل عدم توجه به مشکلات کارکنان نارضایتی در بین آنها گسترش می‌یابد.

 


9- رهبری تعاملی(Transactional Leadership): این نوع سبک رهبری مناسب با سازمان‌هایی است که کارها را به شکل پروژه‌ای انجام می‌دهند و برای سازمان‌های دانش محور که نیاز به نوآوری و خلاقیت دارند، مناسب نیست.

 


10- رهبری تحولی (Transformational Leadership): این سبک رهبری با تعیین چشم‌انداز و اهداف روشن و مکالمه آن در سازمان سعی در جذب مشارکت کارکنان می‌کند. این مهم با درک درستی از تحولات پیرامونی و شیوه‌های ایجاد انگیزه امکان می‌یابد و رهبری با هوش عاطفی خود توانمندی‌های جدیدی نسبت به قبل برای سازمان ایجاد می‌کند. از نقاط ضعف این سبک تایید رهبری از سوی تمامی رده‌های سازمانی است و درصورتی‌که زیرساخت‌های تغییر را ایجاد نکند امکان موفقیت بسیار کاهش می یابد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 31 / 6 / 1396 ساعت: 10:46 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

برای شروع به کار باید چه کار کرد

اگر در آغاز يك كسب و كار هستيد يا در حال تلاش براى تميز كردن منزلتان و يا چيزى ميانه اين دو، يافتن انگيزه مى تواند براى شما كمى دشوار باشد. اين مطلب را بخوانيد تا با ده راهكار ساده براي زمان هايى كه به نظر مى رسد شروع كار سخت تر است، آشنا شويد.

 

 

1. يك دفتر يادداشت روزانه داشته باشيد.
دنبال كردن افكار و احساساتتان در نوشته هايتان يك راه خوب براى ديدن الگوهاى فكرى و رفتار خودتان است. اين كار همچنين مى تواند براى ثبت حالات مثبت و الهام بخشى به خودتان در روزهايى كه انرژى بيشترى داريد، به شما كمك كند. بعد از آن، مى توانيد به نوشته هاى خودتان نگاه كنيد و از آن ها براى الهام گرفتن و شروع با انگيزه بهره ببريد.

 

2. يك تابلوى تجسمى بسازيد.
گاهى، براى اينكه بر روى نتيجه و جايزه تان متمركز بمانيد، نياز داريد كه جايزه تان را عينا ببينيد. با تصاويرى كه هدف و رويايتان را نشان مى دهند، يك تابلو بسازيد. مى توانيد از نمادهايى براى موارد غير قابل لمس مثل عشق و خانواده و يا تصاويرى از اشياء فيزيكى كه براى رسيدن به آن ها تلاش مى كنيد، مثلاً يك خودروى جديد، استفاده كنيد.

 

3. وارد جامعه شويد.
مسئوليت هاى شخصى و تاثير هاى متقابل گروه ها، براى با انگيزه ماندن اهميت زيادى دارند. به يك پرتابل آنلاين ملحق شويد. ارتباط با ديگران، شنيدن داستان هايشان و به اشتراك گذاشتن داستان هاى خودتان شما را باانگيزه نگه مى دارد و به شما كمك مى كند دوستان جديد پيدا كنيد.

 

4. يك ليست پخش الهام بخش بسازيد.
يك ليست پخش از آهنگ هايى كه به شما الهام مى دهند و انگيزه تان را بالا مى برند بسازيد. آهنگ ها مى توانند با ريتم تند و يا از نظر متن آهنگ و احساس تاثيرگذار باشند. اين آهنگ ها هرچه كه هستند باعث مى شوند شما بهترين احساس را پيدا كنيد و بخواهيد كارتان را همين امروز با تمام وجود شروع كنيد


5.دليل شروع كارتان را به خاطر داشته باشيد.
تمركز داشتن بر روى دليل تان براى رفتن به دانشگاه، يا اين كه هم زمان در دو شغل مشغول به كار هستيد تا پول بيشترى ذخيره كنيد، يك راه خوب براى ماندن در مسير اصلي است. با به ياد آوردن دليل تان براى شروع و هدف نهايى، خارج شدن از مسير را براى خود سخت تر كنيد.

 

6. با كسى كه در جايگاه مطلوب شما هست هم كلام شويد.
يك فرد موفق كه همان جايى كه شما مى خواهيد باشيد، بوده است و آنچه شما مى خواهيد انجام بدهيد را انجام داده است، مى تواند يكى از عالى ترين منابع براى شما باشد. اين كار نه تنها باعث نوسازى برنامه هايتان مى شود، بلكه ممكن است نكته هاى مفيدى براى تمركز بيشتر بر روى مسيرتان به شما بدهد.

 

7. داستان هاى الهام بخش بخوانيد و به سخنرانى هاى انگيزشى گوش دهيد.
برانگيخته شدن به خصوص پس از شنيدن صحبت هاى ديگران درباره موفقيت و تصميم گرفتن، به نظر آسان مى رسد. خواندن يك مجموعه از گفتار هاى الهام بخش، گوش دادن به يك سخنگوى انگيزشى آنلاين، و يا خواندن داستان هايى از موفقيت هاى مطرح، مي تواند يك جهش پرقدرت براى شروع پروژه شما باشد.

 

8. بلاگ شخصى خود را بسازيد.
تاريخچه ى سفر خود را به صورت آنلاين ثبت كنيد و با ديگر وبلاگ نويسان در تعامل باشيد تا نسبت به هدف خود مسئوليت پذير بمانيد. به روزرسانى وبلاگتان، به شما حس مسئوليت پذيرى بيشترى نسبت به برنامه خودتان و همچنين خواننده هايتان مى دهد. علاوه بر اين، داشتن كسى كه شما را تحسين و ستايش مى كند يك محرك بزرگ است.

 

9. به خودتان پاداش بدهيد.
اگر بدانيد پس از انجام يك كار دشوار به يك مقصود رضايت بخش مى رسيد، طى كردن مسير بسيار فريبنده تر به نظر مى رسد. البته به هنگام شروع كار، شما يك هدف بلند مدت داريد، اما داشتن اهداف كوتاه مدت نيز مى تواند بسيار انگيزه بخش باشد.

 

10.بخش به بخش به جنگ هدفتان برويد.
هدف كلىتان را به بخش هاى كوچك تقسيم كنيد و يك ليست از جزئيات جايى كه مى خواهيد در پايان كار به آن برسيد درست كنيد. قدم هاى بزرگ و اصلي براي رسيدن به هدف را مشخص كنيد و در نهايت آن ها را به وظايفي كه بايد هر روز يا هر هفته به آن ها عمل كنيد، تقسيم بندي كنيد. وقتى كه مكرراً پيشبرد خود را ببينيد، احساس موفقيت مى كنيد، كه اين خود باعث افزايش انگيزه شما مى شود.

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 30 / 6 / 1396 ساعت: 9:18 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تفاوت افرادی که مانند مرغابی هستند،با افرادی که عقابند!

تفاوت افرادی که مانند مرغابی هستند،با افرادی که عقابند!



وقتی شما به شهر نیویورک سفر می‌کنید، جالب‌ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید. اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است؛ اگر راننده تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده‌اید؛ اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است؛ و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید. خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید...


هاروی مک کی می‌گوید: روزی پس از خروج از هواپیما، در محوطه‌ای به انتظار تاکسی ایستاده بودم که ناگهان راننده‌ای با پیراهن سفید و تمیز و پاپیون سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت: "لطفا چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید." سپس کارت کوچکی را به من داد و گفت: "لطفا به عبارتی که رسالت مرا تعریف می کند توجه کنید." بر روی کارت نوشته شده بود: در کوتاه‌ترین مدت، با کمترین هزینه، مطمئن‌ترین راه ممکن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می‌رسانم. من چنان شگفت‌زده شدم که گفتم نکند هواپیما به جای نیویورک در کره‌ای دیگر فرود آمده است.

راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته‌ای شدم. پس از آن‌که راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من کرد و گفت: "پیش از حرکت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یک فلاسک قهوه معمولی و فلاسک دیگری از قهوه مخصوص برای کسانی که رژیم تغذیه دارند هست." گفتم: "خیر، قهوه میل ندارم، اما با نوشابه موافقم". راننده پرسید: "در یخدان هم نوشابه دارم و هم آب میوه، کدام را میل دارید؟" و سپس با دادن مقداری آب میوه به من، حرکت کرد و گفت: "اگر میل به مطالعه دارید مجلات تایم، ورزش و تصویر و آمریکای امروز در اختیار شما است." آنگاه، بار دیگر کارت کوچک دیگری در اختیارم گذاشت و گفت: "این فهرست ایستگاه‌های رادیویی است که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید. ضمنا من می‌توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی شهر نیویورک اطلاعاتی به شما بدهم و اگر تمایلی نداشته باشید می‌توانم سکوت کنم.

در هر صورت من در خدمت شما هستم." از او پرسیدم: "چند سال است که به این شیوه کار می‌کنید؟" پاسخ داد: " دو سال." پرسیدم: "چند سال است که به این کار مشغولید؟" جواب داد: "هفت سال." پرسیدم "پنج سال اول را چگونه کار می‌کردی؟" گفت: "از همه چیز و همه‌کس، از اتوبوس‌ها و تاکسی‌های زیادی که همیشه راه را بند می‌آورند، و از دستمزدی که نوید زندگی بهتری را به همراه نداشت می‌نالیدم. روزی در اتومبیلم نشسته بودم و به رادیو گوش می‌دادم که وین دایر شروع به سخنرانی کرد. مضمون حرفش این بود که مانند مرغابی‌ها که مدام واک واک می‌کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقاب‌ها اوج گیرید. پس از شنیدن آن گفتار رادیویی به پیرامون خود نگریستم و صحنه‌هایی را دیدم که تا آن زمان گویی چشمانم را بر آن‌ها بسته بودم.

تاکسی‌های کثیفی که رانندگانش مدام غرولند می‌کردند، هیچ‌گاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبی نداشتند. سخنان وین دایر، بر من چنان تاثیری گذاشت که تصمیم گرفتم تجدید نظری کلی در دیدگاه‌ها و باورهایم به وجود آورم." پرسیدم: "چه تفاوتی در زندگی تو حاصل شد؟" گفت: "سال اول، درآمدم دوبرابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسید. نکته‌ای که مرا به تعجب واداشت این بود که در یکی دو سال گذشته، این داستان را حداقل با سی راننده تاکسی در میان گذاشتم؛ اما فقط دو نفر از آن‌ها به شنیدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال کردند. بقیه چون مرغابی‌ها، به انواع و اقسام عذر و بهانه‌ها متوسل شدند و به نحوی خود را متقاعد کردند که چنین شیوه‌ای را نمی‌توانند برگزینند."


شما در زندگی خود از اختیار کامل برخوردارید و به همین دلیل نمی‌توانید گناه نابسامانی‌های خود را به گردن این و آن بیندازید. پس بهتر است برخیزید، به عرصه پر تلاش زندگی وارد شوید و مرزهای موفقیت را یکی پس از دیگری بگشایید.

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 30 / 6 / 1396 ساعت: 8:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نکاتی برای افزایش کاریزما و بهبود ارتباطات

نکاتی برای افزایش کاریزما و بهبود ارتباطات

 



۱. آدم ها تمایل دارند با کسانی کار کنن که دوستشان دارند . پس جوری رفتار کنید که دوست تان داشته باشند . مودب و صبور باشید .

 

۲. مردم جذب آدم هایی می شوند که سر حرفشان می ایستند . یعنی اگر قولی می دهید ، دقیقا چیزی را که گفته اید ، انجام دهید.آن را در همان زمان که گفته اید یا حتی زودتر انجام دهید .

 

۳. مردم به آدم های خوش قلب اعتماد می کنند . وقتی به آن ها توصیه ای می کنید که به آن ها بیشتر از خودتان سود می رسانید ، به خوش قلبی تان ایمان می آورند .

 

۴. مردم تمایل دارند با آدم هایی کار کنند که در کارشان متخصص باشند . پس اول از همه احتیاج دارید تا در زمینه ی فعالیت تان از طریق تمرین ، تحقیق ، تعلیم ،آموزش و مطالعه تخصص پیدا کنید .

 

۵. مردم دوست دارند که سرمایه شان را در اختیار آدم های صادق، با اخلاق و درست قرار دهند. پس در مطالب بازاریابی تان دروغ نگویید .

 

۶. مردم به اشخاصی گرایش دارند که از نظر ظاهری ، گیرا باشند و یا حداقل زننده نباشند پس همیشه آراسته باشید .

 

۷. مردم با آن هایی که واقعی به نظر بیایند راحت تر هستند . بهترین راه برای نشان دادن این که آدم عادی هستید این است که صمیمی و دوستانه رفتار کنید و به بقیه علاقه نشان بدهید .

 

۸. مردم به افرادی که به آن ها گوش می دهند و توجه می کنند ، جواب میدهند . این کلیشه ی قدیمی یادتان باشد : شما دو گوش دارید و یک دهان .

 

۹. مردم کنار کسانی که مثل خودشان هستند ، احساس راحتی می کنند .رمز این کار این است که یک مورد مشترک بین خودتان پیدا کنید . بعد ، از همان برای برقراری ارتباط استفاده کنید .

 

۱۰. مردم جذب افراد فروتن می شوند . پس خودستایی نکنید .

 

۱۱. مردم تحت تاثیر اشخاصی قرار می گیرند که پرمشغله به نظر می رسند ، پس هیچ وقت از کسادی بازارتان نگویید :)

 

۱۲. مردم تمایل دارند افراد مفید دور برشان باشند .افرادی که با آن ها زندگی شان راحت تر می شود.

 

منبع: کتاب تبدیل رویا به ثروت، نوشته مایکل مسترسون، ترجمه ژان بقوسیان

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 27 / 6 / 1396 ساعت: 6:19 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه ژیلت از یک فروشنده دوره‌گرد،به میلیاردری بزرگ تبدیل شد

چگونه ژیلت از یک فروشنده دوره‌گرد،به میلیاردری بزرگ تبدیل شد

 

کینگ کمپ ژیلت، فروشنده‌ای دوره‌گرد و مردی خیال‌باف بود. او به تمام شهرها سفر می‌کرد تا اجناسش را بفروشد، در حالی که رویای خلق جامعه آرمانی را در سر می‌پروراند که عاری از فقر، جرم، جنایت و جنگ باشد. همچنین آرزوی ابداع وسیله یا راهی را داشت تا او را به شهرت و ثروت برساند اما برای هیچ‌یک از اختراعاتش، نتوانست پولی به دست آورد.


چیزی که زندگی ژیلت را عوض کرد، سر بطری نوشابه بود. مشتریان پس از یک‌بار مصرف، آن را دور می‌انداختند و جدیدش را می‌خریدند؛ این موضوع به شدت نظر ژیلت را جذب کرد. ژیلت سال‌ها وقت صرف کرد تا فهرستی از کالاهای یک‌بار مصرف را تهیه کند.


یک روز صبح در سال 1895، تیغ ریش‌تراشی خود را برداشت تا صورتش را اصلاح کند. در آن دوران، تیغ‌ها لبه فولادی کلفتی داشتند که آن‌ها را باید مرتب به چرم می‌کشیدند تا تیز بمانند. تیغ ژیلت آنقدر کند شده بود که به چرم کشیدنش نیز فایده‌ای نداشت، باید آن را پیش چاقو تیز کن می‌برد تا تیزش کند.


اینجا بود که فکری به ذهنش رسید. ژیلت نخستین سالی که محصولش را به بازار عرضه کرد، 51 تیغ و کمتر از دویست لبه تیغ فروخت! سال بعد، نودهزار تیغ و 15 میلیون لبه تیغ فروخت! ژیلت تا آخر عمرش، بیش از بیست میلیون تیغ در سال فروخت...!


چرا لبه تیغی به نازکی کاغذ و آن‌قدر ارزان نسازیم تا بتوان پس از یک‌بار مصرف آن را دور انداخت؟ هشت سال طول کشید تا ژیلت به این فکر جامه عمل بپوشاند اما تیغ ژیلتی که در سال 1903 به بازار آمد برای همیشه ریش‌تراشی را عوض کرد. همچنین راه را برای فرهنگ یک‌بار مصرف امروزی باز کرد که در نوع خود یک تحول بود...

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 25 / 6 / 1396 ساعت: 6:15 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

زندگی‌نامه‌ی مارک کوبان از فروش کیسه زباله تا میلیادری

زندگی‌نامه‌ی مارک کوبان از فروش کیسه زباله تا میلیادری

 

مارک کوبان در یک خانواده‌ی متوسط در پیتس‌بورگ ایالات متحده متولد شد. از همان دوران کودکی و نوجوانی به دلیل وضعیت اقتصادی خانواده و همچنین به سبب علاقه‌ی فراوان خودش به تجارت به این عرصه قدم گذاشت. در سن 12 سالگی کودکی دست‌وپا چلفتی با یک عینک ته‌استکانی در محله‌های اطراف کیسه زباله می‌فروخت و اندک درآمد خود را صرف هزینه‌های ضروری کودکانه‌اش می‌کرد. در همان روزها بود که اصول اولیه تجارت را به خوبی آموخت؛ او دریافت که هیچ شغلی سبب کاهش اعتبار اجتماعی نمی‌شود و از سویی دیگر آموخت که برای کسب درآمد حتما نیازی نیست که انسان سرمایه کلان اولیه داشته باشد.
او که در مدرسه علیرغم مشکل بینایی و همچنین فرصت اندک برای درس خواندن به سبب کار روزانه‌اش توانسته بود همواره بهترین نمرات را به دست آورد، به‌عنوان یکی از بهترین شاگردان مدرسه دوران تحصیلی را به اتمام رساند و تصمیم ورود به دانشگاه گرفت. رشته‌ی مورد علاقه او بازرگانی بود و در سراسر ایالات متحده تنها ده دانشگاه تدریس این رشته را در اختیار داشتند. از میان این ده دانشگاه، کم‌‌هزینه‌ترین یعنی دانشگاه ایندیانا را برگزید و برای ادامه تحصیل وارد آنجا شد. اگر چه ایندیانا در مقایسه با دیگران کم هزینه‌تر بود اما به هر حال دوران دانشجویی نیز خرج و مخارج خاص خود را داشت، و مارک برای تامین هزینه‌هایش به مشاغل گوناگونی روی آورد تا بتواند حداقل علاوه بر هزینه تحصیل، خود را از گرسنگی برهاند.


از همان سال اول با مشکلات فراوانی روبه‌رو شد: سنگینی هزینه‌ها و اجبار او برای روی آوردن به حرفه‌های مختلف از یک سو و رفتار خشن و ناملایم ناظم دانشکده از سویی دیگر هر لحظه او را تشویق به ترک تحصیل می‌کرد؛ اما علاقه‌ی او به بازرگانی توانست تا اخذ مدرک کارشناسی با بهترین نمرات او را همراهی سازد.


با بیرون آمدن از دانشگاه کوبان تصمیم گرفت تا تمامی آموخته‌ها و تجربیات این سال‌های سخت را به کار ببندد، و تلاش خود را برای آینده‌ای روشن آغاز نماید. او که با نیاز بازار وقت جامعه به خوبی آشنایی داشت تصمیم گرفت تا وارد بازار کامپیوتر شود، صنعتی که حتی کوچک‌ترین اطلاعاتی در مورد آن نداشت و با به‌کارگیری تمامی زوایای اقتصادی و همچنین مطالعه‌ی بسیار در مورد مسائل ابتدایی این عرصه، کوبان در سال 1983 یک شرکت کامپیوتری با نام «MICroSolutinos» و با کاربری مشاوره‌ی کامپیوتری بنا کرد که در عرض چند سال به سرعت به اولین شرکت مشاوره و ادغام سیستم‌ها تبدیل شد و از سالی 1990 این شرکت سالانه درآمدی معادل 30 میلیون دلار به دست آورد. اما در آمد واقعی زمانی عاید کوبان شد که کمپانی بزرگ «COMPU Sever» اقدام به خرید شرکت نمود و در جریان این معامله سرمایه بسیار خوبی از آن او کرد.


با به دست آوردن این گنج باور نکردنی کوبان دیگر تمامی روزهای سخت گذشته را پشت سر گذاشته بود و حال تمامی رویاهایش را در عالم واقعیت می‌دید.
او که علاقه‌ی شدیدی به ورزش بسکتبال داشت، با خود می‌اندیشید که چرا نمی‌تواند بازی تیم‌های مورد علاقه‌اش را از اینترنت دنبال کند، همین فکر جرقه‌ای بود برای یک پدیده‌ی نوین.


این سوال به تولد «Broadcast.com» در سال 1995 انجامید و در نتیجه‌ی آن کوبان به شهرت بسیار بالایی دست یافت. با روی کار آمدن«Broadcast.com» دیگر تمامی کاربران اینترنتی قادر بودند تمامی برنامه‌های دلخواه‌شان را به طور مستقیم از طریق اینترنت دریافت کنند و این مساله شور و هیجان خاصی در میان مردم پدید آورد. چندی بعد در سال 1999 یاهو این سایت را به مبلغ 2 میلیارد دلار از کوبان خرید و با این اقدام او را روانه‌ی لیست میلیاردرهای دنیا نمود...

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 22 / 6 / 1396 ساعت: 7:23 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

کارهای بزرگ چگونه شروع می‌شوند؟

کارهای بزرگ چگونه شروع می‌شوند؟

 

روزی شيوانا از نزديک مزرعه‌ای می‌گذشت. مرد ميانسالی را ديد که کنار حوضچه‌ای نشسته و غمگين و افسرده به آن خيره شده است. شيوانا کنار مرد نشست و علت افسردگی‌اش را جويا شد. مرد گفت: "اين زمين را از پدرم به ارث گرفته‌ام. از جوانی آرزو داشتم در اينجا ماهی پرورش دهم. همه‌چيز آماده است. فقط نيازمند سرمايه‌ای بودم که اين حوضچه را لايروبی و تميز کنم و فضای سربسته مناسبی برای پرورش و نگهداری ماهی ايجاد کنم. اين آرزو را از همان ايام جوانی داشتم و الان بيش از ده سال است که هنوز چنين سرمايه‌ای نصيبم نشده است. بچه‌هايم در فقر و دست‌تنگی بزرگ می‌شوند و آرزوی من برای رسيدن به سرمايه لازم برای آماده سازی اين حوض بزرگ هر روز کم‌رنگ‌تر و محال‌تر می‌شود. ای کاش خالق هستی همراه اين حوض بزرگ به من سرمايه‌ای هم می‌داد تا بتوانم از آن ثروت مورد نياز خانواده‌ام را بيرون بکشم.


شيوانا نگاهی به اطراف انداخت و سپس حوضچه سنگ کوچکی را در فاصله دور از حوض بزرگ نشان داد و گفت: "چرا از آنجا شروع نمی‌کنی؟! هم کوچک و قابل‌نگهداری است و هم می‌تواند دست‌گرمی خوبی برای شروع کار باشد.


مرد ميانسال نگاهی نااميدانه به شيوانا انداخت و گفت: "من می‌خواستم با اين حوض بزرگ شروع کنم تا به يکباره به ثروت عظيمی برسم و شما حوضچه کوچک سنگی را به من پيشنهاد می‌کنيد. آن را که همان ده سال پيش خودم به تنهايی می‌توانستم راه بيندازم"
شيوانا سری تکان داد و گفت: "من اگر جای تو بودم به جای دست روی دست گذاشتن و حسرت خوردن لااقل با آن حوضچه کوچک آرزوهای بزرگم را تمرين می‌کردم تا کمرنگ نشود و از يادم نرود"


مرد ميانسال آهی کشيد و نظر شيوانا را پذيرفت و به سوی حوضچه کوچک رفت تا خودش را سرگرم کند. چند ماه بعد به شيوانا خبر دادند که مردی با يک گاری پر از خرچنگ خوراکی نزديک مدرسه ايستاده و می‌گويد همه‌ی اين‌ها را به رايگان برای مدرسه هديه آورده است و می‌خواهد شيوانا را ببيند. شيوانا نزد مرد رفت و ديد او همان مرد ميانسالی است که آرزوی پرورش ماهی را داشت. او را به داخل مدرسه آورد و جويای حالش شد.


مرد ميانسال گفت: "شما گفتيد که اگر جای من بوديد اول از حوضچه سنگی شروع می‌کرديد. من هم تصميم گرفتم چنين کنم. وقتی به سراغ حوضچه سنگی رفتم متوجه شدم که آبی که حوضچه را پر می‌کند از چشمه‌ای زيرزمينی و متفاوت می‌آيد و املاح آن برای پرورش ماهی اصلا مناسب نيست... اما برای پرورش ميگو عالی است! به همين دليل بلافاصله همان حوضچه کوچک را راه انداختم و در عرض چند ماه به ثروت زيادی رسيدم. ای کاش همان ده سال پيش همين کار را می‌کردم و اين‌قدر به خود و خانواده‌ام سختی نمی‌دادم.


شيوانا تبسمی کرد و گفت: "حال می‌خواهی چه کنی؟!"
مرد گفت: "ثروت حاصل از اين حوضچه سنگی و پرورش ميگو تمام خانواده من را کفايت می‌کند. می‌خواهم از اين به بعد در راحتی و آسايش به پرورش ميگو در حوضچه سنگی کوچک بپردازم."


شيوانا تبسمی کرد و گفت: "من اگر جای تو بودم با سرمايه‌ای که اکنون به دست آورده‌ام به سراغ حوض بزرگ هم می‌رفتم و در آن پرورش ماهی را هم شروع می‌کردم. مردم اين دهکده و دهکده‌های اطراف به ماهی نياز دارند و حوض بزرگ تو می‌تواند بسياری را از گرسنگی نجات دهد."
وقتی بدانیم که به کجا می‌رویم، تبدیل به شخص موثرتری می‌شویم...

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 19 / 6 / 1396 ساعت: 6:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

راز میلیاردر شدن احد عظیم‌زاده،بزرگترین تاجر فرش و یتیم‌نواز ایرانی

راز میلیاردر شدن احد عظیم‌زاده،بزرگترین تاجر فرش و یتیم‌نواز ایرانی

 

 

هفت ساله بودم كه پدرم را از دست دادم. امكانات مالی ما اجازه نمی‌داد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به كلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشينم و قالی‌بافی كنم. تا 13 سالگی روزها قالی می‌بافتم و شب‌ها درس می‌خواندم.

چاره‌ای نبود، وسع مالی ما جز اين اجازه نمی‌داد. خاک خوردم و زحمت بسيار كشيدم. در سال 2 بار بيشتر نمی‌توانستيم برنج بخوريم. يک بار روز 21 ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبه‌سوری. آرزو داشتم يا خلبان شوم يا پولدار و برای رسيدن به اين آرزوها بسيار زحمت كشيدم.


كارم را با به دوش كشيدن پشتی و قالی‌های كوچک و بردن آن‌ها از اسفنجان يا اسكو برای فروش آغاز كردم. در آغاز كار از هركدام از آن‌ها يک يا دو تومان (نه هزار يا 2هزار تومان) سود می‌كردم. پنج سال اين‌چنين سخت كار كردم. بسيار دشوار بود.

اما پشتكار و اعتقاد به هدف با توكل به خدا تحمل سختی‌ها را آسان می‌كرد. در 18 سالگی توانستم 20 هزار تومان پس‌انداز كنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اين‌كه مجبور به ترک تحصيل شدم.


در اين فكر بودم كه سرمايه‌ام را افزايش بدهم تا بتوانم كاری بكنم. می‌خواستم يک كارگاه فرش‌بافی راه بيندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض كردم و 60 هزار تومان هم از بانک وام گرفتم. سرمايه‌ام شد 100 هزار تومان يعنی به اندازه يک تراول صد تومانی امروزی.


وقتی اين پول دستم آمد تازه به فكر افتادم كه چه بكنم. چه ايده جديدی داشته باشم؟ ماه‌ها فكر كردم. آن روزها چون انقلاب پيروز شده بود تا 2 سال به هيچ ايرانی پاسپورت نمی‌دادند. در اين مدت فكر كردم و فكر كردم تا به اين نتيجه رسيدم كه با صادرات كارم را شروع كنم.


اما هيچ اطلاعاتی نداشتم. شنيده بودم آلمان مركز تجارت فرش است. ويزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در يک مسافرخانه يا پانسيون مستقر شدم. به سالن‌ها و انبارهای فرش آن‌جا سرزدم و با سليقه‌ها آشنا شدم. آن‌جا به من گفتند ثروتمندان برای خريد فرش به سوئيس می‌روند. ويزای 15 روزه سوئيس گرفتم و به ژنو رفتم.


زبان هم نمی‌دانستم. در يک هتل با تاجری آشنا شدم و او ايده اصلی را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در ايران فرش گرد بافته نمی‌شد و كيفيت توليد فرش و رنگ‌بندی‌ها هم مناسب نبود. چای و قهوه‌ام را خوردم و همان روز به ايران برگشتم.


به ده خودمان آمدم و ساختمانی اجاره كردم. دستگاه خريدم، با 10 درصد نقد و بقيه اقساط. ابريشم هم قسطی خريدم. انسان بايد ريسک‌پذير باشد و من هم ريسک كردم. با دست خالی و از هيچ.


شروع به بافتن فرش گرد كردم و چند نمونه كه بيرون آمد سر و كله تاجران آلمانی پيدا شد و آنان به اسفنجان آمدند. باور می‌كنيد يا نه؟ در اولين معامله 6.5 ميليون تومان نقد پرداختند و شش ميليون تومان هم چک دادند! آن شب از شدت هيجان نخوابيدم. احساس آن شب را خوب به خاطر دارم. سرمايه 100 هزار تومانی من كه 80 هزار تومانش قرض بود در كارخانه اجاره‌ای اين‌چنين سودی نصيب من كرده بود، در اولين قدم... كسب‌وكارم رونق گرفت و صادراتم را به آلمان، ايتاليا، سوئيس، انگليس، بلژيک و ديگر كشورها آغاز كردم. بسيار سفر كردم و ايده‌های جديد دادم. از موزه‌های فرش كشورها بازديد می‌كردم و از طرح‌ها اقتباس، يا از آن‌ها عكس می‌گرفتم و با الهام از آن‌ها و تلفيق طرح‌ها، ايده‌های نو بيرون می‌دادم. در اين مدت سليقه مشتريان را شناختم.


می‌پرسيد هدف من چیست؟ و چه احساسی نسبت به پول دارم؟ پول ديگر من را ارضا نمی‌كند. هدف من كارآفرينی است. تنها در پروژه یک هتل 600 نفر به طور مستقيم كار می‌كنند.


من برنده تنديس الماس بزرگ‌ترين بيزينس‌من شدم و بزرگ‌ترين صادركننده فرش كشور هستم. اما می‌دانيد بزرگ‌ترين افتخار من چيست؟ يتيم‌نوازی. افتخار می‌كنم 2 سال خير نمونه كشور شدم. افتخار می‌كنم جزو 100 كارآفرين برتر كشور هستم.

دوست دارم اشتغال‌زايی كنم. دوست دارم سفره مرتضی علی باز كنم، معتقدم خدا من را وسيله قرار داده است. هم‌اكنون 1070 بچه يتيم را زير پوشش دارم و با خودم پيمان بستم تا عمر دارم هر سال 100 بچه به آن‌ها اضافه كنم. وصيت كرده‌ام وقتی مردم تا 10 سال بعد از عمرم هر سال 100 بچه يتيم اضافه شود و مخارج همه يتيم‌ها را از محل ارثم بپردازند. بعد از 10 سال هم اگر بازماندگانم لياقت داشتند، راه من را ادامه می‌دهند. سفره كه می‌اندازيم برای يتيم‌ها و می‌آيند و غذا می‌خورند، كيف می‌كنم. گريه می‌كنم و حال می‌كنم.


احد عظیم زاده میلیاردر تبریزی در همین ایرانی ارزش‌آفرین وثروت‌آفرین شده است که هنوز هم خیلی‌ها می‌گویند محیط مناسبی برای کسب و کار ندارد...

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 18 / 6 / 1396 ساعت: 9:27 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

۱۰ راهکار عالی برای مقابله با استرس

۱۰ راهکار عالیبرای مقابله با استرس

 

 

1. شنیدن موسیقی
پژوهش‌های دانشمندان نشان می‌دهد که شنیدن موسیقی به کاهش و رفع استرس کمک می‌کند. موسیقی‌های آرام و بدون کلام برای این کار از همه مناسب‌تر هستند.

 

2. تمرینات تنفسی
تمرینات تنفسی یا تمریناتی ویژه برای باز شدن عضلات و همچنین یوگا موثر هستند. یوگا ورزشی است که به انرژی و تمرکز نیاز دارد و ممکن است در نگاه اول سخت و دشوار باشد، اما فرد را آرام می‌کند و به توازن و تعادل او کمک می‌کند. یکی از نکات مهم استمرار و تداوم در انجام تمرینات است.

 

3. قدم زدن در فضای سبز
قدم زدن در فضای سبز و آزاد در رفع استرس بسیار تاثیرگذار است. دیدن درختان و فضای سبز معمولا روح انسان را آرام می‌کند و مغز استرس‌زده نیز بر اثر هوای تازه جانی دوباره می‌گیرد.

 

4. همنشینی با دوستان
وقتی انسان دچار استرس است، غالبا فراموش می‌کند که نگرانی‌ها و فشارها را می‌توان با دوستان و نزدیکان تقسیم کرد. نشست و صحبت با دوستان معمولا در کاهش و رفع استرس موثر است و سبب می‌شود که انسان با دیدی دیگر و تازه به مسائل نگاه کند.

 

5. حمام یا وان آب گرم
استرس فقط فشاری روحی نیست، بلکه وضعیت جسمی و بدن انسان را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. حمام یا وان آب گرم در رفع استرس موثر است، چرا که بر اثر این گرما ماهیچه‌های بدن نرم می‌شوند و روح انسان نیز به‌تدریج آرام می‌گردد.

 

6. ورزش کردن
ورزش نیز در رفع استرس بسیار مفید است. ورزشی را انتخاب کنید که انجام آن برایتان لذت‌بخش است و سبب می‌شود که استرس‌تان را کاهش دهد، خواه دویدن، خواه دوچرخه‌سواری یا شنا. فعالیت‌های ورزشی مستمر و درازمدت به شما کمک می‌کند تا با معضل استرس بهتر کنار بیایید.

 

7. غذا خوردن در آرامش
افرادی که دچار استرس هستند، غذا خوردنشان نیز با سرعت و اضطراب همراه است. بسیاری‌ها در لحظات پراسترس غذا را به جای آنکه بخورند، می‌بلعند. سعی کنید که در چنین مواردی در آرامش غذا بخورید و از آن لذت ببرید. همین استراحت و وقفه کوتاه از استرس شما می‌کاهد.

 

8. خوابیدن سروقت
نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه داشت، خواب کافی است. در موارد یا روزهایی که دچار استرس هستید، بکوشید که به موقع بخوابید و به بدن و روح خود فرصت استراحت بدهید.

 

9. استراحت‌های کوتاه بین روز
وقفه و استراحت کلا نقش مهمی در دوران و ساعات پراسترس بازی می‌کنند. گاهی حتی استراحت‌ها و تنفس‌های ۵ دقیقه‌ای کافی است تا از استرس شما کاسته شود. سعی کنید این وقفه‌های کوچک را در برنامه روزانه خود بگنجانید و در نظر بگیرید.

 

10. خندیدن
خندیدن نیز به کاهش و رفع استرس کمک می‌کند. خندیدن سبب باز شدن عضلات و ماهیچه‌ها می‌شود و همچنین با هورمون‌های استرس‌زا مقابله می‌کند. جالب توجه این که خندیدن حتی در مواردی که از روی ادب می‌خندید یا لبخند می‌زنید هم تاثیر دارد.

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 15 / 6 / 1396 ساعت: 6:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چطور روابط کاری موفقی با همکارانمان داشته باشیم؟

چطور روابط کاری موفقی با همکارانمان داشته باشیم؟

 

 

گاهی در محل کار گفتگوهایی میان همکاران به وجود می‌آید که در نهایت به چالش‌های حل نشدنی تبدیل می‌شود. اگر از جمله افرادی هستید که خیلی رابطه‌ عمیقی با همکارانتان ندارید و در روابط کاری موفق نیستید، باید هنر گفتگو را بیاموزید و بدانید چگونه بر این مشکل غالب شوید.


معمولاً در ادارات و سازمان‌ها همکاران به بهانه‌های مختلف با هم بحث‌وجدل می‌کنند و در گفتگوهایشان دچار مشکل هستند.
در ادامه نکاتی را بیان می‌کنیم که هنر گفتگو با همکاران را به شما می‌آموزد.

 

احترام متقابل را در نظر بگیرید

باید با ذهنی مثبت و باز وارد گفتگو شوید و در رابطه با همکارانتان، احترام را برای خود و طرف مقابل بخواهید. گاهی برای جلوگیری از بحث‌وجدل، مدام حرف‌هایی که می‌خواهیم بزنیم را در ذهنمان مرور می‌کنیم. باید در گفتگو با همکارانتان شنونده‌ خوب، جواب دهنده خوب و ناظر خوبی نیز باشید.

 

صادقانه حرف بزنید

با همکاران خود رابطه صادقانه و محترمانه داشته باشید تا یک رابطه‌ متقابل میان شما ایجاد شود. شاید گفتگویی میان شما به وجود آید که از نظر فرهنگی و شخصیتی با طرف مقابل اختلاف زیادی داشته باشید، در این مواقع از او بخواهید بگوید چه درکی از حرف‌های شما داشته و در زمان تکرار صحبت‌ها، تلاش کنید گفتگوی‌تان را به سمتی ببرید که نتیجه‌ آن مشخص شود.

 

به سادگی از مسائل با اهمیت نگذرید

شاید در گفتگوها از برخی مسائل مهم عبور کنید و به خود بگویید بعداً این موضوع را مطرح خواهم کرد، در این صورت باید دیدگاه خود را تغییر دهید و همان موقع تمام مسائل را بازگو کنید. باید هر چیزی که نیاز است را به زبان آورید تا به یک راه حل مناسب برسید. البته این کار کمی ریسک دارد، اما باید به طرف مقابل هم اجازه دهید در مورد مسائل مطرح شده فکر کند تا به یک نتیجه‌ مناسب دست یابید. سعی کنید در گفتگوها محترمانه، صادقانه و خلاقانه رفتار کنید و جلو بروید.

 

منتظر نتایج مثبت باشید

در گفتگوهای خود مدام در ذهنتان بگویید: "نتیجه این گفتگو تأثیر فوق‌العاده‌ای در بهبود روابط خواهد داشت." روی نتایج گفتگوهایتان که سبب ایجاد روابط متقابل می‌شود تمرکز کنید. وقتی روی خروجی مثبت متمرکز شوید، در گفتگو با همکارانتان که با آن‌ها مشکل دارید و مدام از شما انتقاد می کنند موفق خواهید شد، زیرا ذهن شما به دنبال دست یابی به این هدف است.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 14 / 6 / 1396 ساعت: 6:30 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه از دل زشت‌ترین توهین‌ها انسانی موفق و انگیزه‌بخش متولد شد

چگونه از دل زشت‌ترین توهین‌ها انسانی موفق و انگیزه‌بخش متولد شد

 

لیزی ولاسکز دختر بیست‌وهفت ساله‌ی آمریکایی دکترای ارتباطات از دانشگاه تگزاس را دارد. او گرفتار بیماری مرموزی است که تنها دو نفر در جهان به آن مبتلا هستند؛ این بیماری باعث شده است بدن او چربی ذخیره نکند، عضله‌ای نسازد و وزنی اضافه نکند...


بیماری او با گذشت زمان پیشرفت می‌کند و موجب آسیب دیدن چهره‌ی او می‌شود... علاوه بر این یک چشم او نابینا و چشم دیگرش کم‌بیناست...
او با وجود تمام مراقبت‌های پزشکی فقط ۲۶ کیلوگرم وزن دارد و با وجود مصرف ۶ وعده‌ی غذایی در روز و استفاده از ویتامین و قرص آهن ذره‌ای چربی در بدنش وجود ندارد.


لیزی به خاطر چهره‌ی خاصش در تمام زندگی‌اش مورد تمسخر قرار گرفته و می‌گیرد...
با عبارت هایی مانند "من اگر جای تو بودم یک ماسک وحشتناک می‌خریدم تا مردم کمتر بترسند!" یا "چند می‌گیری تو خواب من نیای؟!"
اگر جای لیزی بودید چه می‌کردید؟ او بارها به فکر خودکشی افتاد... بارها به زمین و زمان ناسزا گفت... اما سرانجام؛ از یک جایی به بعد به این نتیجه رسید که او هم حق زندگی دارد و حالا که نمی‌تواند تقدیرش را تغییر دهد، باید نگاه مردم را عوض کند!
او تصمیم گرفت با تمام توانایی‌هایی که دارد، زنده بماند و زندگی کند.

 

او می‌گوید: «من یک انسانم و اگرچه این مسائل (طرد شدن از اجتماع، تحقیر، توهین) به من صدمه می‌زند اما سعی می‌کنم نسبت به این امور بی تفاوت باشم.»


او تصمیم گرفت ۴ هدف را در زندگی‌اش دنبال کند: خود را به عنوان یک سخنران توانمند در تشویق دیگران به پیشرفت و زندگی معرفی کند؛ تحصیلات عالی داشته باشد؛ کتاب بنویسد؛ برای خودش زندگی تشکیل دهد و شغل مناسبی داشته باشد.
او اکنون در یک انجمن خیریه کار می‌کند و برای بچه‌های بی‌سرپرست لباس و مواد غذایی تهیه می‌کند. همچنین در طی ۷ سال توانسته بیش از ۲۰۰ کارگاه آموزشی برپا کند. کتاب دوم وی اخیرا به چاپ رسیده است.
همه‌ی انسان‌ها می‌توانند عالی باشند، حتی اگر زیبا نباشند، بیمار باشند و... از نقاط ضعف باید به عنوان موضع قدرت استفاده کرد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 13 / 6 / 1396 ساعت: 7:16 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چه مسائلی را نزد همکاران خود بازگو نکنیم؟

چه مسائلی را نزد همکاران خود بازگو نکنیم؟

 

 

۱) اگر شغلتان را دوست ندارید، راجع به این موضوع با کسی صحبت نکنید. می‌توانید پنهانی به دنبال کار جدید بگردید، اما به همکارانتان نگویید که از شغلتان ناراضی هستید.

 

۲) اگر مدیر یا مدیرانتان را دوست ندارید، احساستان را به همکارانتان نگویید. اگر بگویید، ممکن است ناخواسته رازتان را فاش کنند و شما را به دردسر بیندازند.

 

۳) اگر به دنبال شغل جدید هستید، درباره‌اش با کسی صحبت نکنید. وقتی شغلی به شما پیشنهاد شد و آن را پذیرفتید، آن وقت می‌توانید همکارانتان را در جریان بگذارید.

 

۴) درباره وضعیت مالی، درآمد و هزینه‌هایتان چیزی به همکارانتان نگویید، حتی اگر آنها شما را در جریان مسائل مالی‌شان قرار می‌دهند.
اگر شرایط مالی خوبی داشته باشید، ممکن است حس حسادت آنها را بر انگیزید. اگر از نظر مالی در مضیقه باشید، سوژه گفت‌وگوهایشان می‌شوید. مردم وقتی ناراضی یا بیکارند، دوست دارند پشت سر دیگران بدگویی کنند. بهانه به دست آنها ندهید.

 

5) اگر احساس می‌کنید شغلتان در حد و اندازه شما نیست، درباره این موضوع به همکارانتان چیزی نگویید. اگر به آنها بگویید: «برای ماندن در این سازمان، لازم نیست باهوش یا باسواد باشید»، مطمئنا احساس خوبی نخواهند داشت.

 

۶) اگر برنامه‌ریزی کرده‌اید در آینده دور، از شغلتان استعفا دهید، رازتان را به کسی نگویید. اگر همکارانتان را در جریان برنامه‌های جاه‌طلبانه‌تان قرار دهید، از اینکه هیچ برنامه‌ای ندارند و خودشان را به این سازمان محدود کرده‌اند، احساس بدی پیدا خواهند کرد.

 

۷) اگر به یکی از همکارانتان علاقه پیدا کرده‌اید و تصمیم به ازدواج دارید، مادامی که رسما از او درخواست نکرده‌اید، کسی را در جریان قرار ندهید. زمانی که رابطه شکل گرفت و جدی شد، ابتدا مدیر سازمان را در جریان بگذارید. او باید این خبر را از شما بشنود، نه از همکارانتان.

 

۸) اگر موسسات کاریابی دائما با شما تماس می‌گیرند، لزومی ندارد این موضوع را در سازمان جار بزنید. اگر همکارانتان به اندازه شما پیشنهاد شغلی دریافت نکنند، ممکن است نسبت به شما حسادت بورزند و حسادت، روحیه تیم را تضعیف می‌کند.

 

۹) اگر قوانین سازمان را زیر پا گذاشته‌اید (مثلا مرخصی استعلاجی گرفته اید در حالی که بیمار نبودید)، این موضوع را به کسی نگویید. اگر رازتان را فاش کنید، عواقب آن دامن خودتان را خواهد گرفت.

 

۱۰) اگر قصد دارید به واحد دیگری منتقل شوید، این موضوع را به همکارانتان نگویید. ممکن است یکی از آنها نزد مدیریت برود و بگوید: «حدس بزن چه کسی بدون اطلاع تو تصمیم گرفته انتقالی بگیرد؟»

 

هرچه محیط سازمان سالم‌تر باشد، حتی اگر ناخواسته حرفی از دهان تان بپرد، نگران نمی‌شوید که مبادا رازتان به گوش دیگران برسد. اما اگر محیط سازمان ناسالم باشد، مجبور می‌شوید مراقب تک تک کلماتی که از دهانتان خارج می‌شود باشید. اگر محیط کار بقدری بد است که به جز آب و هوا، نمی‌توان با خیال راحت درباره موضوع دیگری صحبت کرد، این یک زنگ خطر است.


نویسنده: Liz Ryan

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 11 / 6 / 1396 ساعت: 7:20 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه عادات مغزی بر سازگاری با همکاران تاثیر می‌گذارد؟

چگونه عادات مغزی بر سازگاری با همکاران تاثیر می‌گذارد؟

 

 

اگرچه مغز ما 4 درصد توده بدن را شامل می‌شود، اما حداقل 20 درصد گلوکز خون بدن را مصرف می‌کند تا بتواند کار دشوار تفکر و راه‌اندازی بدن را انجام دهد. این تحلیل منابع، مغز را به یک سیستم ناکارآ تبدیل می‌کند، بنابراین با مسیریابی پیام‌های عصبی در مسیرهای کارآتر و با مقاومت کمتر، انرژی را حفظ می‌کند.

 

کارن گوردون، مدیر ارشد اجرایی Dynamics 5، که یک شرکت مشاوران کار تیمی است و مشتریان آن لینکدین، IDEO و هاروارد هستند؛ می‌گوید: «این مسیر مشابه مسیرهای در جنگل است؛ شما می‌توانید در یک مسیر تکراری و فرسوده با سرعت بیشتری حرکت کنید؛ مگر اینکه نیاز به ایجاد راهی جدید داشته باشید.»

 

این حقیقت که مغز ما مسیری را ترجیح می‌دهد که با حداقل مقاومت همراه است، در کار تیمی نیز دارای دلالت‌هایی است. برمبنای تحقیقی که اخیرا انجام شده است، گوردون مدیر این تحقیق، می‌گوید چهار مسیر وجود داد که مردم طی یک فرآیند از آن استفاده می‌کنند:

 

1-کشف کردن. کسانی که عاشق جلسات دور از محل کار، جلسات توفان فکری (brainstorming) و نگاه به سناریوهای «چه می‌شود اگر» هستند در طبقه «کشف کردن» رتبه بالایی دارند. آنها موقعیت را درک می‌کنند، روابط را می‌بینند و راه‌حل‌های خلاقانه را توسعه می‌دهند.

 

2- برانگیختن. کسانی که بر یادگیری در مورد افراد، ایجاد ارتباطات و مشارکت در گفت‌وگوها بسیار متمرکز هستند، در این طبقه جایگاه بالایی دارند. آنها انرژی خود را صرف تهییج افراد دیگر در مورد ایده‌شان، گسترش حمایت داخلی و ایجاد یک تیم می‌کنند.

 

3- آزمون کردن. کسی که عاشق پایگاه‌های داده، تحلیل کار و نگاه به جنبه‌های تاریخی است در این طبقه قرار می‌گیرد. آنها با استفاده از داده‌ها یک برنامه اجرایی را توسعه می‌دهند؛ برنامه زمانی، بودجه‌ها، برنامه ساعات کار، نقش‌های واضح و قوانین ایجاد می‌کنند؛ مشکلات را پیش‌بینی می‌کنند و اشتباهات را می‌یابند.

 

4- اجرا کردن. کسانی که بر انجام آنچه مهم است، ایجاد لیست بایدها و تایید وظایف متمرکز هستند، در این طبقه رتبه بالایی دارند. آنها به‌طور مصمم، برنامه را اجرا می‌کنند و افراد را پاسخگو نگه می‌دارند و عملکرد را اندازه‌گیری می‌کنند.

 

گرچه Dynamics 5 دارای یک ارزیابی است که توانایی‌های یک فرد را شناسایی می‌کند، اما شما می‌توانید با تفکر در مورد آنچه از انجام آن لذت می‌‌برید و وظایفی که به شما انرژی مضاعف می‌دهد، ترجیحات را تعیین کنید. گوردون می‌گوید: «کارهایی که انرژی شما را تحلیل می‌برند، در نقاطی وجود دارند که در آنها برتری ندارید.»


منبع: fastcompany

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 11 / 6 / 1396 ساعت: 7:16 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تعدادی از احماقانه ترین قوانین آمریکا

تعدادی از احماقانه ترین قوانین آمریکا:

 

 

فهرست این قوانین توسط UKTV تهیه شده است.


ایالت آرکانزاس: مرد قانونا میتواند همسرش را کتک بزند اما فقط یکبار

 

ایالت اوکلاهاما: پلیس میتواند کسانی را که برای سگها شکلک در می آورند دستگیر کند.

 

ایالت اوهایو: فروختن کورن فلکی (پف فیل خودمان) در روز یکشنبه در مغازه ها ممنوع است.

 

ایالت اینیانا: سیگار کشیدن میمونها غیر قانونی است.

 

ایالت جورجیا: رد شدن جوجه از عرض خیابان غیر قانونی است(این دیگه آخرشه)

 

ایالت کالیفرنیا: مرد قانونا میتواند همسرش را با کمربند چرمی کتک بزند.به شرطی که قطر کمربند بیشتر از ۵ سانتی متر نباشد. در صورت استفاده از کمربند قطورتر باید از همسرش اجازه بگیرد.

 

شلیک به سمت هر نوع شکاری غیر قانونی است مگر اینکه شکار یک نهنگ باشد.

 

ایالت ماساچوست: گذاشتن ریش پروفسوری بدون مجوز غیر قانونی است.همراه داشتن اسلحه فضایی غیر قانونی محسوب میشود.

 

گاز گرفتن کسی با دندانهای طبیعی حمله ساده است ولی گاز گرفتن با دندان مصنوعی حمله مسلحانه است.

 

ایالت نبراسکا: اگر کودکی هنگام مراسم مذهبی در کلیسا آروغ بزند پلیس میتواند پدر و مادر کودک را دستگیر کند.

 

ایالت ورمونت: سوت زدن زیر آب غیر قانونی است

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید 


تاریخ ارسال پست: 11 / 6 / 1396 ساعت: 6:15 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

7 عادت افرادی که واقعا در کارشان شاد هستند

7 عادت افرادی که واقعا در کارشان شاد هستند

 

 

نظرسنجی‌های جدید (عمدتا در آمریکا و کانادا) نشان می‌دهد بیشتر کارکنان در شغل‌شان احساس شادی ندارند. برخی افراد آنقدر احساس ناراحتی در کار دارند که می‌خواهند شغل تازه‌ای پیدا کنند.


درحالی‌که روانشناسان و دانشمندان علوم اجتماعی معتقدند بخشی از شادی در وجود ما ذاتی است، اما بخش قابل توجهی از آن تحت کنترل خودمان است.


صرف‌نظر از موقعیتی که در کارتان دارید، هفت عادت افرادی را که در کارشان شاد هستند، معرفی می‌کنیم.

 

1) به رشد مداوم به عنوان هدف زندگی متعهدند. افراد شاد معتقدند باید نهایت سعی خود را در هر کاری بکنند؛ چه به آنها گفته شده باشد، چه نه. این موضوع به خودشان حس بهتری می‌دهد.

 

2) اهدافی دارند که تلاش برای تحقق آنها ارزش دارد. افرادی که اهداف مشخص در زندگی دارند، می‌توانند همه چیز را فراتر از مشکلات کاری روزمره ببینند. وقتی همه چیز به خوبی پیش نمی‌رود، آنها به جای تمرکز بر موقعیت منفی پیش آمده در محیط کار، بر هدفی که تعیین کرده‌اند متمرکز می‌شوند.

 

3) درگیر مسائلی که فراتر از کنترل آنها است، نمی‌شوند. افراد شاد به خودشان اجازه نمی‌دهند از نظر احساسی درگیر جو منفی و شایعات مسموم در محیط کار شوند. آنها بر کاری که در دستشان است و توانایی‌هایشان برای انجام آن کار متمرکز می‌شوند و خودشان را در درگیری‌هایی که به آنها مربوط نمی‌شود دخالت نمی‌دهند.

 

4) دوست دارند به دیگران کمک کنند. افراد شاد همیشه به دنبال راه‌هایی برای کمک کردن به دیگران هستند. محققان دانشگاه ویسکانسین دریافته‌اند افرادی که در محیط کار به دیگران کمک می‌کنند، در مقایسه با سایرین شادترند.

 

5) تا جایی که ممکن است از افراد منفی دوری می‌کنند. افراد شاد وقتی با یک فرد منفی‌باف یا کسی که دائم شکایت دارد مواجه می‌شوند، سعی می‌کنند به دنبال یک راه‌حل بگردند یا موقعیت را از زاویه دیگری مورد توجه قرار دهند.

 

6) قدردانی بخشی ثابت از وجود آنها است. این رویکرد قدردان بودن دیگران را جذب انرژی مثبت آنها می‌کند. همکاران دوست دارند دور چنین افرادی باشند و در کنار آنها کار کنند.

 

7) احساسات خود را مدیریت می‌کنند و حس شوخ‌طبعی دارند. افراد شاد سعی می‌کنند از هر موقعیتی در کار، خانه یا دورهمی‌ها بیشترین بهره را ببرند. آنها می‌دانند که می‌توانند احساسات خود را با یک لبخند یا شوخی تغییر دهند. همچنین می‌توانند با فکر کردن به مسائل خوشحال‌کننده ، حواسشان را از مسائل ناراحت‌کننده پرت کنند.‌

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 6 / 6 / 1396 ساعت: 6:52 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

6 مهارت ساده برای موفقیتکه آموزش داده نشده‌اند

6 مهارت ساده برای موفقیتکه آموزش داده نشده‌اند

 

1. چگونه “نه” گفتن
اکثر ما طوری تعلیم دیده‌ایم که بیش از آنکه به تمایلات شخصی خود اهمیت دهیم به سعی در راضی نگاه داشتن دیگران داشته باشیم. حتی وقتی که موفق می‌شویم خود را از انجام کاری که به آن تمایل نداریم خلاص کنیم، باز هم پیش می‌آید که نسبت به رد درخواست طرفمان احساس گناه می‌کنیم! اما اشتباه نکنید؛ آموختن نه گفتن و اینکه نسبت به نه گفتن احساس بدی نداشته باشیم، مهارتی ضروری برای داشتن یک زندگی موفق است.

 

2. چگونه پاسخ رد را بپذیریم

از همان آغاز کودکی که برای زندگی به دیگران وابسته بودیم، به ما یاد داده‌اند تا مقبولیت در بین دیگران و تایید آنها برایمان ارزشمند باشد. این امر باعث می‌شود زمانی که تایید دیگران را دریافت نمی‌کنیم، دچار ترس شدید شویم. از طرفی ترس از پاسخ رد شنیدن و پس زده شدن بسیاری از ما را از رفتن به دنبال بزرگترین رویاهایمان بازمی‌دارد. آموختن اینکه حتی اگر دیگران با ما موافق نباشند نیز مشکلی نیست، کلید خوشبختی است.

 

3. چگونگی فهمیدن اینکه چه می‌خواهید
هنگامی که با جهان آشنا می‌شویم، بسیاری از ما برای جلب محبت و تایید دیگران، در تشخیص اینکه دیگران چه می‌خواهند و اولویت بخشیدن به خواسته‌های آنان متخصص می‌شویم. این عادتی نیست که بتواند شما را به شکوفایی شخصی رهنمون سازد. آموختن اینکه چگونه آنچه را حقیقتا می‌خواهید شناسایی کنید و همچنین جرات افتخار کردن به آن را داشته باشید، چیزی نیست که به ما یاد دهند، اما مسلما برای رسیدن به موفقیت حیاتی است.

 

4. چگونه به راهنمایی‌های درونی گوش کنید
به عنوان یک تکنیک متداول به ما یاد داده‌اند که به حرف پدر و مادرها و سپس به حرف آموزگارانمان گوش کنیم و به خرد درونی خود وقعی نگذاریم. آموختن توجه کردن به راهنمایی‌های درونی می‌تواند نقش بزرگی در داشتن یک زندگی شاد ایفا کند. با آموختن اینکه خرد خود را به رسمیت بشناسید و از آن پیروی کنید می‌تواند فواید بسیاری برایتان به همراه بیاورد.

 

5. چگونه لذت خود را در اولویت قرار دهید
در بیشتر فرهنگ‌ها، داستان این است که اول کار، بعدا پاداش؛ تازه اگر خوش‌شانس باشیم! ما پیش پیش زحمت‌مان را می‌کشیم و به امید پاداش می‌نشینیم. اما در اغلب موارد نتیجه‌ی این رویکرد به زندگی، استرس و بدبختی است. داشتن اراده‌ی این‌که شادی و لذت را مستقلا به زندگی‌تان بیافزایید، راه خردمندانه‌ای برای رسیدن به موفقیت حقیقی است.

 

6. چگونه تقاضای کمک کنیم
ترس از نه شنیدن و سربار دیگران شدن (یا شاید تمایل ما به مستقل بودن)، اغلب ما را از تقاضای کمکی که برای رسیدن به چیز دلخواهمان بدان نیازمندیم بازمی‌دارد. بهتر است این مسائل را برای خودتان حل کنید، چرا که انجام بسیاری از کارهای بزرگ بدون همکاری دیگران ممکن نیست. تقاضای کمک و حمایت کردن، بی‌شک مهم‌ترین مهارت برای موفقیت است.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 6 / 1396 ساعت: 7:3 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

داستان زندگی میلتون هرشی کارخانه دار و نیکوکار و موسس شکلات سازی هرشی

میلتون هرشی، کارخانه‌دار و نیکوکار آمریکایی و موسس کمپانی شکلات‌سازی هر‌شی بود.

 

از آنجا که او و همسرش فرزندی نداشتند، به کارهای نیکوکارانه روی آوردند، میلتون هرشی زندگی سختی داشت و در فقر زندگی می‌کرد، از همین ‌رو در سال 1871، میلتون مدرسه را ترک کرد و در چاپخانه‌ای محلی که یک روزنامه انگلیسی- آلمانی را منتشر می‌کرد، مشغول کار شد.

 

او به این‌گونه کارها علاقه‌ای نداشت بنابراین خیلی زود به کارش خاتمه داد، مادرش هرشی 14 ساله را برای شاگردی به یک شیرینی‌فروشی فرستاد.

 


در طول چهارسالی که هرشی در این شیرینی‌فروشی کار کرد، مهارت پختن شیرینی را آموخت و در سال 1876 به فیلادلفیا رفت تا اولین شیرینی‌ فروشی‌ اش را با 150 دلاری که از عمه‌اش قرض گرفته بود، راه‌ بیندازد.

 

به مدت پنج سال، هرشی تلاش و وقتش را برای این کسب‌ و کار گذاشت، اما موفقیت از او اجتناب می‌کرد تا اینکه سرانجام شیرینی ‌فروشی ‌اش را بست.

 

هرشی چندین بار شکست خورد تا اینکه در سال 1883، با اعتقاد به اینکه می‌تواند یک کمپانی موفق شکلات‌سازی بسازد، به لنکستر بازگشت و کمپانی کارامل لنکستر(Lancaster Caramel Company)را راه انداخت.

 

بالاخره موفقیت سراغش آمد، طی چند سال، هرشی یک کسب ‌و کار موفق داشت و توانست کارامل ‌هایش را به سراسر کشور بفرستد، در سال 1893، درست زمانی که بخش تولید کارامل به موفقیت قابل توجهی دست یافته بود، او کمپانی شکلات‌سازی هرشی(Hershe Chocolate Company)را راه‌اندازی کرد.

 

هرشی مصمم بود که فرمولی جدید پیدا کند تا بتواند شکلات‌های شیری را به تولید و توزیع انبوه برساند، بنابراین در سال 1900 کمپانی کارامل لنکستر را فروخت و سه سال بعد کارخانه شکلات‌سازی را با ابزار مدرن ساخت و در سال 1905 آن را افتتاح کرد.

 

▪️نتیجه گیری راهبردی:
شکست را به موفقیت تبدیل کنید‼️

 

تعداد شکست‌های میلتون هرشی بیشتر از موفقیت‌هایش بود، در حقیقت، تعداد شکست‌هایش آنقدر زیاد بود که نمی‌توانیم در این مطلب لیست کنیم‼️

 

تا به حال کسی زیاد از شکست‌هایش نشنیده است، زیرا هرشی شکست‌های تکرارشده در کارش را به موفقیت تبدیل کرد، او کارش را با تولید کارامل آغاز کرد، نه شکلات.

 

میلتون در دنور، شیکاگو و نیواورلند سرمایه‌گذاری کرد و سعی داشت مکانی را برای مستقر کردن کسب‌وکارش پیدا کند، در آن زمان تصمیم نهایی‌اش نیویورک بود، فروشگاه‌هایش را اجاره و تجهیزاتش را راه‌اندازی کرد. چه می‌شد اگر در مقاطع حساس کارش تسلیم می‌شد
طبیعتا کمپانی فوق‌العاده شکلات‌سازی هرشی امروز وجود نداشت، تسلیم نشوید، به راه‌تان ادامه دهید.

 

دنیای کسب‌ و کار دنیای سختی است و از آن سخت‌تر موفقیت در کسب ‌و کار است.

 

شکست‌هایتان را به موفقیت تبدیل کنید، آنچه اهمیت دارد تعداد دفعاتی که هرشی شکست خورده نیست، بلکه دفعاتی که او تلاش کرده است.

 

کیفیت بهترین راه تبلیغات است‼️

 

هرشی یک نابغه تبلیغات واقعی بود، او می‌توانست هر چیزی را به فروش برساند، حتی برای فروش شکلات ‌هایش کاری تحسین ‌برانگیز انجام داد.

 

او محصولی را در اوایل دهه 1900 به فروش رساند که تا آن زمان کالایی لوکس به حساب می‌آمد و آن را تبدیل به محصولی کرد که هرکسی توان خریداری‌اش را داشت، در عین حال او هرگز کیفیت را قربانی نکرد.

 

او راه‌های فوق‌العاده‌ای برای ارزان‌تر فروختن محصولش پیدا کرد، مثلا کارش را در پنسیلوانیا نزدیک کارخانه شیر و سایر منابعی که نیاز داشت، آغاز کرد، همین مسئله هزینه حمل‌ و نقل شیر و سایر محصولات برای تولید شکلات را حذف کرد و به او این امکان را داد تا با قیمتی مناسب شکلات‌ هایش را به فروش برساند.

 

هرشی محصولاتش را کاملا شفاف تبلیغ می‌کرد، اما اولویت نخستش کیفیت بود، او معتقد بود:محصولاتی با کیفیت عرضه کنید، این بهترین نوع تبلیغات در جهان است.

 

اجازه ندهید ترس مانع رسیدن به اهداف‌تان شود‼️

 

درست مثل هر کسب ‌و کار دیگری در جهان، می‌خواهید کسب ‌و کارتان پولساز باشد، این دقیقا کاری است که همه انجام می‌دهند اما باور هرشی این بود:اگر می‌خواهید پول دربیاورید، باید کارتان را با روشی بزرگ انجام دهید.

 

زمانی که می‌ترسید، کارها را با روش‌ های بزرگ انجام نمی‌دهید، به‌خصوص وقتی که قرار است کاری را که پیش از این انجام نداده بودید، آغاز کنید و دچار تردید هستید.

 

اگر می‌خواهید در زندگی و کسب ‌و کارتان موفق باشید، باید از راه‌های بزرگ وارد شوید، نباید به عقب برگردید، اجازه ندهید ترس شما را از جایگاهی که قرار است به آن برسید، باز دارد.

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 6 / 1396 ساعت: 6:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ﻫﻔﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﻮﻓﻖﺗﺮﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ.

ﻫﻔﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﻮﻓﻖﺗﺮﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ.

 



1. ﺍﺯ ﻣﺴﺆﻟﯿﺖ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺄﺧﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺭﺳﻨﺪ، ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﺭﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ.



2. ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺗﺮﺳﻨﺎﮎ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺗﺮﺱ ﺯﻧﺪﮔﯽ‌ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺮﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻣﻮﺭ ﺟﺪﯾﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻭ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.

 


3. ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺎﻩ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻧﻤﯽﺑﺮﻧﺪ. ﺯﯾﺮﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ﺩﺭ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﺍﺣﺖ ﻃﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ.



4. ﻫﺮﮔﺰ ﻫﯿﭻ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ، ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﻓﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ، ﻣﻮﮐﻮﻝ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ. بلکه ﺑﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻗﺪﺍﻣﺎﺕ ﻻ‌ﺯﻡ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ.



5. ﺗﻼ‌ﺵ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺳﻠﻄﻪ ﯾﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ.



6. ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﭘﯿﺶ ﺩﺍﻭﺭﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﯾﺮﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﺪﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺮﺗﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﻏﯿﺎﺏ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪ.



7. ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻧﻤﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ مقایسه نمی کنند.

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 6 / 1396 ساعت: 6:22 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

داستانی درباره ی گرسنگی یک فروشنده ی ماهر

داستانی درباره ی گرسنگی یک فروشنده ی ماهر

 

▪️فروشنده ‌اي به قصد فروش محصولاتش در حال گذر از روستايي كوچك بود.

 

او به شدت احساس گرسنگي مي كرد و همين طور كه با نااميدي به دنبال خوراكي مي گشت، ناگهان سوسوي نوري كه از كلبه اي كوچك به بيرون مي تابيد را مشاهده كرد.

 

با خوشحالي در كلبه را زد، صاحبخانه كه كشاورزي ساده بود، در را گشود.

 

+فروشنده: دوست عزيز من بسيار گرسنه هستم، آيا مي توانيد كمي غذا به من بدهيد؟


-كشاورز: برو دنبال كارت، اين وقت شب ما هيچ غذايي نداريم كه به تو بدهيم.


+فروشنده:لطفا يك لحظه صبر كنيد، آيا ممكن است كمي آب و يك ظرف به من بدهيد؟


-كشاورز: آب را براي چه مي خواهي؟ +فروشنده:ميخواهم براي خودم يک سوپ خوشمزه درست كنم، آن هم از سنگ.

 

زن كشاورز با كنجكاوي گفت: فكر نكنم اگر كمي آب به او بدهيم، اشكالي پيش بيايد، كشاورز نيز خواسته فروشنده را پذيرفت.

 

+فروشنده:خانم، از شما ممنونم، اشكالي دارد اگر ظرف آب را روي آتش بگذارم؟


-زن كشاورز:اوه، اگر لازم است، اشكالي ندارد و فروشنده را به آشپزخانه برد و ظرف را روي اجاق گذاشت.

 

+فروشنده:بسيار خوب، حالا يك تكه سنگ را در ظرف ميگذارم و صبر مي كنم تا خوب بپزد.

 

كشاورز و همسرش كه كنجكاو شده بودند، نزد فروشنده ماندند تا از كار او سر در بياورند.

 

بعد از مدتي فروشنده در ظرف را برداشت و كمي از سوپ را چشيد و گفت:اوه، بد نيست، اما به مقداري نمك احتياج داريم.

-زن كشاورز:صبر كنيد، الان نمك مي آورم، آشپز نمك را درون ظرف ريخت.



+فروشنده:بگذاريد تا دوباره مزه اش را امتحان كنم. باور نكردني است!!!

 

زن كشاورز با بي قراري:بايد خوشمزه باشد، نه؟


+فروشنده:بله، اما با يك پياز مي توانيم مزه اش را بهتر كنيم .


-كشاورز رو به همسرش:زود برو يك پياز بياور و گرنه مجبوريم، تمام شب او را تحمل كنيم.

 

آشپز پياز را از زن گرفت و به سوپ افزود، فروشنده:به نظر مي رسد كه همه چيز روبه راه است، اما اگر كمي هويج و سيب زميني هم به آن اضافه كنيم عالي مي شود.

 

-كشاورز با بي ميلي:صبر كن، الان مي آورم، آشپز هويج و سيب زميني را به سوپ اضافه كرد و بعد از مدتي سوپ به جوش آمد.

 

-كشاورز:به نظر تو نبايد دوباره از آن بچشي؟
+فروشنده: البته، اما شما هم بايد در خوردن سوپ با من سهيم شويد، اجازه بدهيد تا كمي ادويه و سبزي هم به آن اضافه كنيم.
-زن كشاورز:بله حتما اين كار را بكنيد.

 

بوي غذا فضاي كلبه را پر كرده بود. سوپ كه آماده شد.

 

+فروشنده گفت:بسيار خوب، لطفا تعدادي كاسه بياوريد تا از خوردن اين سوپ خوشمزه در كنار هم لذت ببريم.

 

-زن كشاورز:با كمي نان سفره مان كامل ميشود.


-كشاورز: اوه چه سوپ لذيذي!!!


-زن كشاورز: اوه! باور نكردني است، شما چطور آن را درست كرديد؟


+فروشنده: اين غذا را مديون سنگي هستيم كه به همراه داشتيم.

 

-زن كشاورز:ممكن است كمي از آن را به من نشان بدهيد؟


+فروشنده: اوه، متاسفم دوست عزيز، من نمي توانم اسرار كارم را فاش كنم، بسيار متشكرم و شب خوش!

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 3 / 6 / 1396 ساعت: 9:26 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

قانون معروف ۷%-۳۸%-۵۵% که گاهی به عنوان قانون طلایی ارتباطات و زبان بدن شناخته می‌شود

قانون معروف ۷%-۳۸%-۵۵% که گاهی به عنوان قانون طلایی ارتباطات و زبان بدن شناخته می‌شود

 

تا به حال برای‌تان پیش آمده که ایمیلی از همکارتان را بخوانید و از کلماتی که روی مانیتور می‌بینید، برداشت اشتباهی کنید؟

 

ممکن است احساس کرده باشید که همکارتان می‌خواسته از شما یا کارتان انتقاد کند؛ در حالی که او اصلا چنین منظوری در ذهن نداشته است. یا شاید تجربه گفت‌وگوی تلفنی با یک مشتری را داشته باشید که تن صدایش کافی بود تا بفهمید که این دفعه قرار نیست چیزی از شما بخرد.

 

برقراری ارتباط چیزی بیشتر از کلماتی است که بر زبان می‌آوریم. تن صدا، حالت چهره و زبان بدن همه و همه در درک دیگران از حرف‌های ما نقش اساسی دارند. اگر در موقعیتی گفت‌وگو می‌کنیم که امکان استفاده از این عناصر را نداریم، لازم است که خیلی مراقب باشیم.

 

شاید آن آمار مشهور را شنیده باشید که می‌گوید تنها هفت درصدِ پیامِ صحبت از طریق کلمات منتقل می‌شود. ۹۳ درصد باقیمانده به نظر از طریق سرنخ‌های نامحسوسی چون تن صدا و زبان بدن منتقل می‌شوند. این ادعا از پژوهشی استخراج شده که روانشناسی به نام آلبرت محرابیان حول و حوش شصت‌سالگی انجام داده است. اما مراقب باشید، این قضیه خیلی جاها اشتباهی نقل شده است!

 


یکی از پژوهشگران به نام آلبرت محرابیان به این نتیجه رسیده که تأثیر کلی یک پیام، ۷ درصد بصورت کلامی و ۳۸ درصد صوتی(نشانه های آوایی) و ۵۵ درصد غیرکلامی(نشانه های چهره ای) است. پروفسور بردویتسل (Birdwhistell) برآورد مشابهی از میزان ارتباطات غیرکلامی که ما بین انسان ها صورت می گیرد به عمل آورده است. طبق برآورد او انسان معمولی، در مجموع حدود ۱۰ تا ۱۱ دقیقه در روز صحبت می کند و یک جمله ی معمولی فقط ۵/۲ ثانیه به طول می انجامد. وی نیز مانند محرابیان به این نتیجه رسیده که بخش کلامی، حداکثر ۳۵ درصد یک پیام را تشکیل می دهد و بیش از ۶۵ درصد آن غیرکلامی است.

 

چگونه از این مدل استفاده کنیم؟
هنگامی که در مورد موضوعات حساس و عاطفی ایمیل رد و بدل می‌کنید، داشتن اطلاعات در باب این مدل می‌تواند به کارتان بیاید. در این موقعیت‌ها که اثری از تن صدا و حالت چهره نیست، باید در انتخاب کلمات دقت بیشتری داشته باشید. بدون سرنخ‌های غیرکلامی، خیلی راحت ممکن است معنای کلمات اشتباه فهمیده شود. برای همین است که شکلک‌ها (emoticons) در ایمیل‌های خودمانی این قدر اهمیت دارند.

 

این مدل در مکالمات تلفنی هم به درد می‌خورد. یادتان باشد که در نبود حالات چهره، تن صدا و انتخاب کلمات تأثیر بسیار بیشتری دارند. هنگام حرف زدن با تلفن، به تن صدای خود توجه کنید و در مورد کلماتی که استفاده می‌کنید حساسیت به خرج دهید. مطمئن شوید که پیامی که هر کلمه انتقال می‌دهد، همانی باشد که قصدش را داشتید؛ به ویژه اگر در مورد مسائل عاطفی صحبت می‌کنید.



از این مدل می‌توان به عنوان یک راهنما برای انتخاب نحوه‌ی ارتباط در موقعیت‌های گوناگون استفاده کرد. فرض کنید می‌خواهید به یکی از همکاران‌تان بازخورد نه چندان مثبتی بدهید. از آنجایی که زبان بدن و حالات چهره در انتقال احساس‌تان در مورد عملکرد وی نقش مهمی ایفا می‌کنند، پس متوجه می‌شوید که اگر به جای ایمیل یا تلفن زدن، رودررو از انتقادتان حرف بزنید، احتمال این‌که وی را ناراحت کنید خیلی کمتر می‌شود. در ارتباط رودررو می‌توانید با کمک حالات چهره و تن صدا، مقصود واقعی‌‌‌تان را واضح‌تر برسانید. در ضمن می‌توانید واکنش مخاطب‌تان را هم فورا ببینید و اگر لازم بود جملات یا نحوه‌ی صحبت‌تان را کمی تغییر بدهید.

 

مدل محرابیان در جلسات کاری هم می‌تواند مؤثر واقع شود. فرض کنید قرار است در یک جلسه‌‌ی مهم ارائه‌ای داشته باشید و موضوع آن پروژه‌ای است که خیلی برای‌تان اهمیت دارد. وقتی از تعهد و تلاش‌تان برای این پروژه می‌گویید، زبان بدن و حالات چهره‌تان خیلی بیشتر از کلماتی که بر زبان می‌آورید احساس واقعی‌تان در مورد پروژه را نشان خواهند داد. اگر لازم باشد شنوندگان‌تان را قانع کنید که چقدر به پروژه متعهدید، حیاتی است که به نحوه‌ی حرف‌زدن‌تان حسابی دقت کنید.

 

در مصاحبه‌های کاری نیز می‌توان از این مدل استفاده کرد. وقتی می‌خواهید از متقاضیان استخدام مصاحبه بگیرید، دقت کنید ببینید چطور به سؤالاتی که بار عاطفی دارند جواب می‌دهند. مثلا یکی از سؤال‌های خوب این است که «چه چیزی در مورد کار کردن در این شرکت براتون جذابه؟» حالت‌های چهره و تن صدایی که در جواب دارند، به شما خواهد گفت که آیا واقعا علاقه‌مندند عضوی از این تیم باشند یا فقط دنبال حقوقی هستند که زندگی‌شان را بچرخاند.


نوشته شده توسط شهرزاد حسنی

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 2 / 6 / 1396 ساعت: 11:48 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اهمیت ثبات و پشتکار

اهمیت ثبات و پشتکار

 

 

مهمترین ویژگی رفتاری من، ثبات و پشتکار است، ثبات و پشتکار است که تکانش بزرگ را، آشکار می کند.

 

داشتن ثبات و پشتکار، ویژگی نایابی است، حتی افراد جاه طلب و بلندپرواز هم، از نداشتن این ویژگی رنج می برند.

 

اگر در انجام عادت و رفتاری جدید، بی ثبات باشید، هرگز نمی توانید به تکانش بزرگ، دست یابید، در حقیقت به محض اینکه می خواهید، به تکانش دست یابید، دست از کار می کشید و همین موضوع باعث هدر رفتن، تمام تلاش های شما می شود.

 

برای پی بردن به اهمیت ثبات و پشتکار، بیایید مثال زیر بررسی کنیم:

 

یک پمپ چاه آب را در نظر گیرید، که آب را از اعماق زمین بالا می کشد، سیستم این پمپ به این صورت عمل می کند که، باید چندین بار اهرم آن را بالا و پایین بیاورید، تا آب به سطح زمین بیاید.

 

اغلب افراد در ابتدا با قدرت و سرعت هرچه تمام تر، پمپ می زنند اما بعد از گذر چند دقیقه، وقتی هیچ آبی فوران نمی کند، ناامید می شوند و دست از پمپ زدن می کشند، درست همانند بلند شدن فضاپیما و یا حرکت قطار، پمپاژ آب از اعماق زمین به سطح زمین، به انرژی زیادی احتیاج دارد.

 

اغلب افراد در همین ابتدا، تسلیم می شوند، اما گروهی هستند که ادامه می دهند و بالاخره به چند قطره آب، دست می یابند، در این هنگام تعداد زیادی هستند که می گویند: این همه تلاش برای همین چند قطره؟

 

این افراد هم تسلیم می شوند و دست از تلاش و پایداری برمی دارند، در نهایت تعداد کمی هستند که پایدار باقی می مانند.

 

اشخاصی که پایداری می کنند، پاداش خود را می گیرند و بعد از چند دقیقه، به جریان آب قابل توجهی، دست می یابند . درست است، اثر مرکب ، فعال شد‼️

 

در این هنگام، دیگر لازم نیست به شدت پمپ بزنید، فقط کافی است هر چند لحظه یک بار، اهرم پمپ را بالا و پایین بیاورید، تا جریان آب حفظ شود، به بیان دیگر، شما به تکانش دست یافته اید.

 

حال سوال اینجاست که اگر اهرم پمپ را، به حال خودش رها کنید، چه اتفاقی می افتد

 

جریان آب به تدریج کم می شود و دوباره آب، به اعماق زمین می رود، تکانش از بین رفته است، باید از اول شروع کنید و با شدت و سرعت زیاد، پمپ بزنید.

 

این اتفاقی است که برای خیلی از ما، می افتد، کسب و کاری را راه اندازی می کنیم و در ابتدا، زمان زیادی را به آن اختصاص می دهیم و به نتایج کمی هم دست می یابیم، اما به تدریج دست از تلاش می کشیم و به سراغ خوشگذرانی می رویم.

 

دوباره شب ها بر روی کاناپه، لم می دهیم و سریال های بیهوده تلویزیونی را، تماشا می کنیم.

 

خیلی از افراد هستند که شروع به خواندن کتاب یا شرکت در سمیناری می کنند در ابتدا بسیار هیجان زده هستند و تغییراتی را هم، در زندگی خود احساس می کنند، اما بعد از چند هفته، بی خیال می شوند و دوباره به روند زندگی گذشته خود، باز می گردند.

 

اگر بی ثباتی و عدم پایداری شما و برای چند هفته، فقط کمی در نتایج شما، تغییر ایجاد می‌کرد، اشکالی نداشت، اما واقعیت این است که، عدم پشتکار شما و غفلت از انجام دادن عادت رفتاری، تمام تلاش های تان را هدر می دهد و از آشکار شدن نیروی بزرگ تکانش، جلوگیری می کند.

 

تمام برندگان، یک ویژگی مشترک دارند و آن پشتکار و ثابت قدم بودن است، هر شخصی که در انجام عادت های رفتاری مثبت، ثبات و پشتکار داشته باشد، در هر رقابتی، پیروز می‌شود.

 

در مسیر دستیابی به موفقیت، یادتان باشد که باید به تکانش، دست یابید و از همه مهم تر، باید تکانش را حفظ کنید.

 

کتاب:اثر مرکب
نویسنده:دارن هاردی

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 2 / 6 / 1396 ساعت: 8:54 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نخستین مصاحبه شخصی با مهندس یوسفی زاده مدیر عامل شرکت آسیا تک

نخستین مصاحبه شخصی با مهندس یوسفی زاده

مدیر عامل شرکت آسیا تک

 

 

محمد علی یوسفی زاده از جمله مدیران موفق حوزه فناوری اطلاعات است که توانسته با درایت،تیزبینی و به کارگیری روش های نوین مدیریتی طی چهار سال،آسیا تک را به رتبه نخست شرکت ارائه دهنده خدمات دسترسی به اینترنت ارتقا دهد و ضمن ایجاد گسترده ترین پوشش کشوری،تعداد مشترکین را از 60 هزار مشترک به 700 هزار مشترک برساند.جالب اینجاست که همه این کار با تیمی تقریبا یک سوم برابر سایر شرکت های فعال در این حوزه صورت گرفته است.این اعداد برای همه کسانی که در صنعت فناوری اطلاعات هستند،معنای مشخصی دارد.همچنین اخیرا آسیا تک ضمن دریافت پروانه FCPکه افق های جدیدی را برای این شرکت می گشاید،توانسته است در ارزیابی سازمان تنظیم مقررات رتبه نخست را به خود اختصاص دهد وبالاتر از شرکت هایی مانند شاتل،های وب و پارس آنلاین قرار گیرد.به همین بهانه به گفتگو با این مدیر موفق نشستیم.

 

 

شروع مصاحبه ی با مهندس یوسفی زاده

 

 

جنای آقای یوسفی زاده،لطفا ضمن معرفی خود،کمی از گذشته و زندگی فعلی خودتان بگویید.

من محمد علی یوسفی زاده هستم که البته اکثرا من را شهراد صدا می کنند.یازدهم خرداد ماه 58 در نوشهر در خانواده ای با چهار خواهر و یک برادر،به دنیا آمدم.پدرم فرهنگی بود و تخصصش گل و گیاه و عموما ریسک ناپذیر.تا قبل از آنکه به تهران بیایم،درهمان شهر درس می خواندم و با پدر و مادرم زندگی می کردم.سبک زندگی ما این بود که حسب مدل طراحی شده پدرم،هر کدام از اعضای خانواده در زندگی اجتماعی و خانوادگی یکسری وظایف داشتیم.من از همان زمان از کارکردن در مغازه یاد گرفتم که چطور روی پای خودم بایستم.سال 74 در مقطع دوم دبیرستان بودم که به تهران آمدم.به شدت کار می کردم،تا جایی که این کارکردن به روزی 17 یا 18 ساعت رسید ودیگر ادامه تحصیل ندادم.من در 22 سالگی ازدواج کردم.الان دوتا بچه دارم.اولین بچه من بعد از 10 سال از ازدواجم به دنیا آمد.دوسال بعد از پسرم حامی،خداوند دخترم حریر را به من و همسرم هدیه داد.یکی از دلایل که الان من به جایی که هستم رسیدم،وزندگی ام به این شکل،سمت و سو گرفته حمایت های همرسم بوده و هست.گرچه همیشه مرز مشخصی بین زندگی شخصی و کاری خودم داشتم،اما درک شرایط من توسط همسرم و درکلیات همراه بودن یکی از حسن های زندگی من بود که به نوعی باعث شد که کاری که در حال انجامش بودم،برکت داشته باشد.

 

پس شما هم ترک تحصیل مثل بیل گیتس و یا استیو جابز داشتید؟

 

تقریبا بله!چون من خیلی زود مستقل شدم و کارکردم،فرصتی برای درس خواندن نبود؛البته چند بار دانشگاه را شروع کردم،ولی هر بار تحصیل رهاشد.مدیریت صنعتی در دانشگاه اصفهان به ترم نرسید،چون می خواستم کار کنم و پول دربیارم؛مهندسی نرم افزار را در دانشگاه آزاد کرج هم به سال نکشید.به تدریج کار و تجارت هم توسعه پیدا می کرد وهم زمان ازدواج هم کرده بودم.گرچه هیچ وقت یادگیری را رها نکردم وحتی شکل آکادمیک آن را هم به آینده موکول کردم.البته هر نوع از دانش های انتخاب شده ای که احساس می کردم نیازدارم را به شدت دنبال می کردم.مثلا زمانی که هنوز سیسکو وارد ایران نشده بود من جزو اولین کسانی بودم که کلاس رفتم،مطالعه کردم و آموزش دیدم.یا مثلا میکروتیک و لینوکس هنوز در ایران جا نیفتاده بود که من آموزش دیدم.یا حتی در مورد خود ویندوز!پروژه ای که یکسال درگیرش بودم،اولین سی دی ویندوز 98 تبدیل کردیم.تا جایی که به تدریج وظایف مدیریتی من بیشتر شد و دوره های مرتبط را شروع کردم.از دوره حسابداری بیمه و مالیات تا ایزو و استانداردو غیره.احساس می کردم که به این ابزارها نیاز دارم تا افراد و نیازهای سازمانم درک کنم ضمنا بعد از گذشت سال ها مجددا به دانشگاه برگشتم و مهندسی فناوری اطلاعات را برای تحصیل انتخاب کردم.

 

از کجا به به دنیای مخابرات علاقه مند شدید و جرقه کارهای فعلی خورد؟

 

رشته من در دبیرستان علوم تجربی بود،شاید به خاطر رشته و تخصص پدرم.ولی زمانی که اکثر هم دوره ای های من درس های اختیاری خودشان را از رشته هنر انتخاب می کردند،من به کامپیوتر و حسابان و این طور درس ها علاقه داشتم.آن زمان مجله بزرگراه رایانه تازه آمده بود و من هم مشترک و مخاطب پروپاقرص این نشریه بودم وبه دقت همه صفحات آن را می خواندم.ازهمان جا دنیای BBS ها را یادگرفته ام.یادم هست مقاله ای دراین نشریه بود که نوشته بود:در دنیا اگر منابع طبیعی و خدادادی مانند سنگ و نفت و گاز و غیره را کنار بگذاریم،بالاترین رشد و درآمد و توسعه را صنعت تلکام دارد.گرچه دردنیای آن زمان تلکام هم به VOICE ختم می شد وهنوز موبایل در ایران پیاده سازی نشده بود و تازه دولت در ابتدا راه بود،اما آن مقاله ذهنیت و تفکری برای من ساخت که ادامه زندگی من در همان مسیر بود.عدم وابستگی به منابع طبیعی و درآمد و رشد و توسعه از طریق صنعت تلکام.اما پس از آن،بیشترین نقش در ورودم به دنیای فناوری و تلکام را برادرم رقم زد.پدرم،زیاد موافق ورود من به این کار نبود و شاید این یکی از دلایلی است که دردبیرستان علوم تجربی خواندم،درحالی که خواهر ها و برادرم رشته ریاضی بودند.اما در ادامه حرفه ای شدن من،زمانی اتفاق افتاد که روی پای خودم ایستادم.ولی در مجموع شروع کارم از شرکتی بود که برادرم داشت.شرکت وی آرشیکام بود که کار معماری انجام می داد و در شرکت آوند کام کارهای کامپیوتری کلید خورد.

 

از علاقه تان به صنایع ارتباطات و همکاری با برادرتان گفتید،لطفا کمی راجع به مسیری که در دنیای فناوری اطلاعات و به خصوص اینترنت سپری کردید،بفرمایید

 

زمانی که من وارد کار شدم تا حدود سال 82به طور کلی اینترنت با این سازوکار در ایران وجود نداشت.اینترنت با قیمتی گزاف از طریق ماهواره 64Kدر اختیار بود و باید آن را در حد چند هزار دلار ماهیانه قرارداد می بستیم،ضمنا همان هم به صورت فقط دریافت اطلاعات(RECEIVE ONLY)و هم زمان مبتنی بر پراکسی (PROXY BASE)بود.مشتری ها روی دستگاه هایی با ویندوز NT4پراکسی تنظیم می کردند.از همان ابتدا که با برادرم شرکت آوند کام را داشتیم،کانکشن اینترنت برای ما جالب بود.نخستینDIAL-UPرا حدود سال 76 شروع کردیم.در آن زمان اصلا اینترنت در ایران نیومده بود.مدتی بعد اینترنت دانشگاه شریف در مرکز تحقیقات فیزیک نظری راه اندازی شد و ماخطSEND و DIAL-UPاز آن ها می گرفتیمو دیش RECEIVE ONLY می گذاشتیم.اینترنت ساعتی 1000 تومان یا کیلو بایتی 1 تومان بود و مشتریان با خط تلفنی معمولی وصل می شدند. تااینکه تکنولوژی E1میسر شدٰبعدهم از فروش DIAL-UP رسیدیم به سرویس های هوشمند و IN.هم زمان با این سرویس سرور پست الکترونیکی را در داخل ایران راه اندازی کردیم که مدتی در فضاهای مختلفی میزبانی شد تا پس از دوسال،سرعت اینترنت خودمان از 256Kبالاتر رفت و خودمان میزبان سرویس های خود شدیم.به این ترتیب با فراز و نشیب زیاد و سختی،سرمایه گذاری در این صنعت از E1 بهIN،سپس از INبه WIFI وبعد نهایتا به DSL رسیدیم و پیش رفتیم.خوب یادم هست که در آغاز با پس انداز دو ماه حقوقم،160 هزارتومان جمع کردم و با آن 2 تا خط تلفن خریدم.تاجایی که با 30 نفر در سال 78،30 اکانت داشتیم.به نسبت 30 نفر 8 خط هم زمان به اشغال درمی آمد.آن زمان شرکت ها بسیار کوچک بودند،اما می توانم به جرات بگویم جز اولین ها بودم.به عنوان مثال 8 ماه تا 1 سال بعد از اینکه من سرویس را راه اندازی کرده بودم،البرز رایانه،پارس آنلاین و مروا راه افتادند.درآن زمان مجتمع فنی،داده پردازی،ایز ایران و شرکت کانون انفورماتیک نیز سرویس می داند که همه شرکت هایی کوچک بودیم.البته در این میان تجارب و دانشی که به دست آمده بودرا،در اختیار دیگران نیز گذاشتم و همین باعث شد تا برای راه اندازیISP ها از من کمک بگیرند،و مجموعا در ساخت 117 مورد ISPمشارکت داشتم.برخی از این ISPها هنوز هم فعال هستند که به عنوان نمونه باید از شهراد شبکیه نام ببرم.شهراد را در سال 80 پایه گذاری کردم.البته در آن زمان ISPها.فقط سرویس اینترنت ارائه می کردند،اما من رویاهای بزرگ تری در سر داشتم.درحال حاضر شهراد علاوه بر ارائه اینترنت خانگی و سازمانی،شبکه های مجازی سازمانی و سرویس میزبانی اینترنتی نیز دارد.

 

گفتید اینترنت در ایران چندان فعال نبود.پس چطور ارزیابی کردید و کارت های اینترنتتان را فروختید؟

 

کارت اینترنتی اول نبود.اوایل بعضی مغازه ها مثل نماینده برای ما عمل می کردند و اینترنتی ساعتی می فروختند.به این ترتیب که کسی 10 ساعت می خواست،10/000 تومان به آن ها می داد،بعد ان ها به ما زنگ می زدند و مثلا می گفتند کاربر ALIبا پسورد 123 را بسازید.ما بعد از این که این اکانت را می ساختیم،دردفتری که برای نگه داری اطلاعات داشتیم 10 ساعت برایش منظور می کردیم.سپس هربار وصل و قطع شدنش راهم ثبت می کردیم تا بتوانیم مجموع زمان های اتصالش را حساب کنیم.بعدها کمی پیشرفت کردیم و ابزارها و نرم افزارهای مدیریت این شرایط فراهم شد.درآن زمان کارت اینترنت هنوز وجود نداشت.ما در یک حرکت نو،اکانت های یک تا چند ساعته می ساختیم،پرینت می کردیم و دریک پاکت می گذاشتم.بعدها برای اینکه مشتری از صحت پاکت مطمئن باشد،سرب پلمپ خریدیم،نخ می کردیم وسر پاکت را پلمپ می کردیم.این اولین کارت اینترنتی بود،که وارد بازار ایران شد.بعدها روش های مختلف اشتراک به وجود آمد.یادم هست که البرز و چند شرکت دیگر پاکت هایی مثل پاکت های رمز بانک ها درست می کردند.البته مدتی بعد کارت های اسکرچ وارد بازار شد و اتفاقات کارت اعتباری در ایران راه افتاد.آن زمان اگر روزی 100 ساعت اینترنت فروخته می شد،برایمان خیلی خوب بود.اما الان که نگاه می کنم،لحظه ای 10/000ساعت در حال خرید وفروش است و این حس خوب و خیلی متفاوتی دارد.

 

و چطور به آسیا تک رسیدید؟

 

من از روز اولی که شرکت های PAPراه افتادند و اولین مرکز را در ایران نصب کردند.با هر 11 شرکت جلسه گذاشتم و برای دریافت نمایندگی آن ها اقدام کردم،که درنهایت در شرکت شهراد شبکیه با 4 تا از آن ها کارمی کردیم.اما اواخر 89 بود که دیگر به این نتیجه رسیده بودم که مستقیما وارد یک PAP بشوم.این پیشنهاد آْسیا تک و دو شرکت دیگر بود که درنهایت سال 89 قرارداد با آسیا تک امضا شد و من از سال نود رسما مدیریت آسیا تک را عهده دار شدم.پس از آن پله پله رشد،بالندگی و پیشرفت آسیا تک رقم زده شدو اینک با دریافت مجوز FCPافق های جدیدی پیش روی خودداریم.

 

درپایان برای مخاطبینی که دوست دارند بتوانند یک کارآفرین موفق مثل شما باشند،چه توصیه ای دارید؟

 

برای رسیدن به هرنقطه ای باید بهای آن را پرداخت.همین طور مهم است که وقتی به آن نقطه می رسیم یادمان باشد،خودمان را از دست ندهیم.هم برای رسیدن به هدف تلاش بسیاری لازم است و هم برای نگه داشتن آن باید خیلی سختی ها را متحمل شویم.به خاطر همین در طول مدت،باید فرآیندهای هیجانی را بشدت کنترل کرد.بعلاوه مدام باید به ارتقا و پیشرفت و یادگیری فکر کرد و آن را به یک عادت مستمر تبدیل کرد.

 

کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 21 / 5 / 1396 ساعت: 8:53 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ده کاری که مدیران چابک باید متفاوت انجام دهند

ده کاری که مدیران چابک باید متفاوت انجام دهند، عبارتند از:

 

۱- کار کمتر:
کارٍ در جریان را در سطح سبد محصول محدود کنید، اتلاف را حذف نمایید، تمرکز ایجاد کنید، کارهای موازی کمتری انجام دهید، مسائل را ساده نگاه دارید.

 

۲- اکتشاف و تطبیق:
به جای دنبال کردن برنامه ای مشخص، اکتشاف کنید و خود را با آموخته هایتان تطبیق دهید.

 

۳- یادگیری سریع:
چرخه های بازخورد را کوتاه کنید، تحملِ پذیرش اشتباهات را داشته باشید و برای یادگیری و بهبود مستمر ارزش قائل شوید.

 

۴- یک تیم، یک هدف:
برای جلوگیری از انباشته شدن کارها، تیمهایی محصول محور ، متحد و چندتخصصی با هدفی مشترک تشکیل دهید و سیاسی کاری را سرکوب کنید.

 

۵- تمرکز روی ارزش:
به جای هزینه، روی ارزش تمرکز کنید، ارزش را هر چه زودتر و به تدریج تحویل دهید و روی ساخت محصولِ درست تمرکز کنید.

 

۶- توانمندسازی تیمها:
با الهام بخشیدن و تعامل با تیمها، فرصتی برای ایجاد محرک های ذاتی مانند اختیار ، تسلط و هدف فراهم کنید.

 

۷- پذیرش واقعیت های سخت:
در پذیرش مشکلات و واقعیت های سخت باز عمل کنید و تیم خود را در حل مشکلات یاری و حمایت نمایید و همواره به یاد داشته باشید که چابکی مشکلات شما را حل نمیکند، بلکه آنها را برایتان نمایان می سازد.

 

۸- افکار بزرگ، شروع کوچک:
چشم اندازی بزرگ داشته باشید ولی آنرا در بخش های کوچک تحویل دهید.

 

۹- همکاری:
نقش خود را به خوبی ایفا نمایید و اعضای تیم خود را حمایت کنید و به افراد فرصت دهید که حضوری فعال در پروژه ها داشته باشند.

 

۱۰- رهبری نمونه بودن :
ابتدا خود چابک باشید، از تکنیک های آنهاستفاده کنید، اصول چابکی را به معرض نمایش قرار دهید و مانند رهبری خدمتگزار رفتار نمایید.

 

کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 17 / 5 / 1396 ساعت: 6:45 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

استراتژی در معاشرت و دوستی به زبان ریاضی

استراتژی در معاشرت و دوستی به زبان ریاضی

 

استاد رياضی در وقتِ خارج از درس، می‌گفت:
اعداد کوچکتر از یک ، خواص عجیبی دارند .

 

شاید بتوان آنها را با انسان‌های بخیل مقایسه کرد ...

 

مثلا عدد (0.2 = دو دهم) !!!

 

وقتی در آنها ضرب می‌شوی
یا می‌خواهی با آنها مشارکت کنی،
تو را نیز کوچک می‌کنند.
3×0.2=0.6

 

وقتی میخواهی با آنها تقسیم شوی یا مشکلاتت را با آنها
تقسیم کنی و بازگو کنی، مشکلاتت بزرگتر میشوند.
3÷0.2=15

 

وقتی با آنها جمع می‌شوی و در کنار آنها هستی مقدار زیادی به تو اضافه نمی‌شود و چیزی به تو نمی آموزند.
3+0.2=3.2

 

و اگر آنها را از زندگی کم کنی چیز زیادی از دست نداده ای !!!
3-0.2=2.8

 

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ‌ها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه می‌شود.

 

دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است.

 

همنشینی با نااهلان ضایع کردن عمر است.
دوستی با افراد کوچک ( رذل ) شما رو کوچک خواهد کرد.
در معاشرت و در دوستی، استراتژیت انسان هایی باشد که روح بزرگی دارند.
انسان هایی که منشأ خیر برای مردم هستند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 5 / 1396 ساعت: 6:27 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

کارآفرین موفق به چه دوستانی نیاز دارد؟

کارآفرین موفق به چه دوستانی نیاز دارد؟

 

کارآفرینی با اعداد گره خورده است. تعداد کارمندان، مشتری ها، درآمد و... هرچه این اعداد بیشتر باشند کارآفرین قوی تر و موفق تر می شود. به عنوان یک کارآفرین علاوه بر بینش، تجربه، منابع و اطلاعات، به دوستانی نیاز دارید که در این راه به شما کمک کنند. کیفیت و کمیت دوستان برای یک کارآفرین حیاتی است. در زیر 5 نوع دوستی که می تواند در این مسیر همراه تان باشند آورده شده است:

 

مربی
کارآفرینی بازی آسانی نیست. به جرأت، ریسک و حمایت زیادی برای موفقیت در این راه نیاز دارید. شاید دوستان کارآفرینی داشته باشید که همزمان با شما در این راه قدم گذاشته باشند و با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم کنند، اما آنهایی در این راه می توانند به شما کمک کنند که جلوتر از شما قرار دارند و مسیری که شما در آن هستید را با موفقیت طی کرده باشند. اینها هم می توانند به شما انگیزه ی ادامه ی کار را بدهند هم به دیگر کارمندان در رسیدن به اهداف شرکت انگیزه دهند.

 

 مشاور استراتژیک
مشاوران استراتژیک کسانی هستند که بازار مشتری مشابه به شما را دارند. می توانید ایده های تان را با آنها تبادل کنید و استراتژی هایی که آنها برای موفقیت به کار گرفته اند را دنبال کنید. غالبا این استراتژی ها در کسب و کارها یکسان هستند. دوستی با چنین ویژگی می تواند راه را برای شما کوتاهتر کند.

 

 رابط
دوستی که بتواند شما را در زمان مناسب به افراد پر نفوذ معرفی کند، رابط است. هرگز این دوستان را نباید از دست بدهید. در معاملاتی که می کنید صداقت داشته باشید و با اینکه دوست تان پر نفوذ است، پیشنهاد کمک تان را به او بدهید تا دوستی شما محکم تر شود.

 

 معتمد
دوستانی که همیشه شما را حمایت کنند و نقطه ی اتکای شما باشند را معتمد می نامند. این نوع دوستان هر وقت که نیازشان داشته باشید به شما کمک می کنند چه مالی چه روانی. علاوه بر این، همیشه شما را به پیشروی تشویق کرده و نمی گذارند درجا بزنید.

 

 نقاد
دوستی که بدون دخیل کردن نظر شخصی اش شما را به طور هوشمندانه و سازنده ای نقد می کند را می توان نقاد نامید. هدف او تحقیر کردن شما نیست بلکه می خواهد مسیر رسیدن به اهداف تان را به شما نشان دهد. هر کارآفرین باید دوستی با این ویژگی داشته باشد و از اینکه آن شخص آیینه اش باشد نهراسد. این افراد نقص و کاستی های شما را به خوبی نشان می دهند و باعث قوی تر شدن کسب و کار تان می شوند.


منبع: successstory

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 2 / 5 / 1396 ساعت: 7:29 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

بیماری اجتماعی رقیق شدگی هوش ایرانیان و تمرکز استراتژیک بر مساله اشتباه

بیماری اجتماعی رقیق شدگی هوش ایرانیان و تمرکز استراتژیک بر مساله اشتباه

 

روزنامه ها تیتر زدند: متاسفانه مریم میرزاخانی را از دست دادیم. مریم میرزاخانی از میان ما رفت. اما اگر درست و دقیق بنگریم بیش از 15 سال است که ما مریم را از دست داده ایم و کک مان هم نگزید. ما مریم را زمانی از دست دادیم که وی به آمریکا مهاجرت کرد و ما بهره مان از او این شد که مریم روزی جایزه ای جهانی گرفت و ما مثل همیشه بسیار خرسند شدیم که یک ایرانی جایزه گرفت و البته جایزه اش برای دانشگاه آمریکایی اعتبار آورد و نه ما (هرچند که او چون شهروند آمریکا نبود، جایزه اش به نام یک ایرانی ثبت شد). امروز که او به آن جهان رحلت کرده همه پیام تسلیت می نویسند به ويژه سیاسیون! ولی آن روز که وی به آن سوی جهان مهاجرت کرد کسی حتی نفهمید چه برسد به این که تسلیت بگوید.

 

زمانی در دانشگاه صنعتی شریف با دو المپیادی که هر دو مدال طلا داشتند هم اتاق بودم. به وضوح می دیدم که آنان علاوه بر نبوغ شان، منافع بسیاری برای جامعه دارند. مهم تر از تولید، بازتولید و انتشار علمی که انجام می دهند، مایه دلگرمی و الهام دیگرانند. دیگران به آنان به چشم یک پیشرو، یک الگو و یک قهرمان نگاه می کردند و وجودشان چقدر مغتنم و دلگرم کننده بود و همین المپیادی ها، همین نخبه ها، همین باهوش ها وقتی فارغ التحصیل می شوند و وارد کار، صنعت، دولت و یا کسوتی دانشگاهی می شوند چقدر می توانند گره از کار فروبسته ما بگشایند.

 

روزی روزگاری می گفتیم موج مهاجرت نخبگان اکنون کار به «سونامی فرار نخبگان» رسیده است. در گذشته تا مقطعِ كارشناسی براي جهان اول نيرو تربيت می کردیم و آن را دو دستی به همان غربی تحویل می دادیم که بر علیه شان شعار مرگ بر می دهیم یعنی سرمایه گذاری بی بازگشت. اکنون کار به جایی رسیده است که ارشد و دكترا صادر می کنیم و این یعنی تاراج.

 

به همین خاطر است که دچار بیماری «رقیق شدگی هوش ملی» شده ایم. بگذارید ساده تر توضیح دهم: فرض کنید که هر کدام از ما یک میزان هوش داریم. هوش تمام ایرانیان را اگر با هم جمع کنیم و تقسیم بر 80 میلیون ایرانی کنیم می شود هوش متوسط ایرانیان. حال اگر در طول 30 سال پیاپی، باهوش ها و نخبگان از کشور مهاجرت کنند به تدریج متوسط هوش ما کاهش پیدا می کند به این می گویند رقیق شدگی متوسط هوش جامعه. رفتن نخبگان از یک طرف باعث ترقیق هوشی می شود یک تاثیر بد دیگر هم دارد: کاهش انباره ژنتیکی. یعنی چه؟ وقتی یک نخبه می رود با خودش ژن نخبگی دخترش، پسرش و نسل آتی اش را هم می برد. یعنی باهوش بعدی دیگر در ایران متولد نمی شود!

 

تجویز راهبردی:

 

هر سیستم اقتصادی-اجتماعی که نتواند مسایل مهم اش را از مسایل فرعی تشخیص دهد، کامیاب نخواهد شد. اولین کار همه ما این است که مساله مهاجرت نخبگان را مانند ثروت ملی، برجسته و تبدیل به یک مساله ملی کنیم. اگر خاطرتان باشد دکلی نفتی در دولت قبلی گم شده بود. بیش از هزار بار در رسانه ها توسط مسوولین تکرار شد. سوال من این است، آیا نخبگانی که رفتند به اندازه یک دکل نفتی ارزش نداشتند؟ می خواهم تاکید کنم آن چه مرا متاثر می کند مهاجرت نخبگان نیست، مهاجرت بی بازگشت و بی بازده نخبگان است. این موضوع را باید آنقدر تکرار کرد که به یک تقاضای اجتماعی تبدیل شود. دست کم به اندازه یکی از کشورهای جنوب شرقی آسیا عمل کنیم که یک پایگاه اطلاعاتی و دسترسی شبانه روزی به نخبگان خارج از کشور دارد و در هر موضوعی که لازم است مشورت یا خدمت می گیرد و بسیار نیز راهگشا بوده است.

 

حالا فرض کنید که نخبگان ماندند یا نخبگان بازگشتند، همین کافیست؟ آنچه ما با آن روبرو هستیم فقط مساله مهاجرت نخبگان نیست. «فرسایش نخبگان» نیز مطرح است. حالا ممکن است بگویید چرا این قدر باید لی لی به لالای نخبگان گذاشت. یک مثال شاید کمک کند: از زمانی که پروفسور سمیعی به ایران آمده است منشا خدمات و برکات بسیاری شده است، اگر او زودتر و بیشتر به ایران می آمد می توانست بسیار بیشتر برای کشور خلق ارزش کند. وقتی یک پروفسور سمیعی می توان چنین طوفانی بپا کند، فکرش را بکنید که هزاران نخبه ثروت و معرفت اگر به کشور بازگردند (نه حتی تمام سال) چه می شود؟

 

عددهای بسیاری در مورد مهاجرت نخبگان گفته اند از این که فرار مغز‌ها در چند سال اخیر ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده است. چون همه این ها تخمین است به آن ها استناد نمی کنم. فقط یک نکته را می گویم و تمام: خداوند فرمود اگر شکرگزار نعمت ها باشیم، افزون خواهد شد و اگر نه عذابش شدید خواهد بود. رقیق شدن هوش ملی، عذابی شدید نیست؟ حیف است این سرزمین هزاران پزشک و مدیر و مهندس و متخصص داشته باشد اما سلامت، مدیریت، صنعت و تجارت ما به سامان نباشد. اگر برای نخبگان این سرزمین بیش از دکل نفتی ارزش قائل شویم، آینده ای بهتر در انتظار ماست.

 

دکتر مجتبی لشکربلوکی

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 2 / 5 / 1396 ساعت: 7:25 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

3 اقدام برای افزایش شجاعت

3 اقدام برای افزایش شجاعت:

 

1  وقتی به موقعیتی که از آن می ترسید فکر می کنید،سعی کنید بدترین اتفاقی که ممکن است روی دهد، شناسایی کنید.

 

2 وقتی به بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد فکر کردید، تصمیم بگیرید که اگر این اتفاق افتاد، آن را بپذیرید. این گونه از میزان نگرانی شما کاسته می شود و این نگرانی را از ذهن خود بیرون می کنید.

 

3  بعد از آن باید همه ی تلاش تان را بکنید که این حادثه اتفاق نیفتد.

 


جان پل گتی با استفاده از این اصل توانست به ثروتمند ترین مرد جهان تبدیل شود. وقتی از او رمز موفقیتش را سوال کردند گفت:
«هر کاری که می خواهید بکنید،ابتدا به بدترین حادثه ای که ممکن است برای تان اتفاق بیفتد فکر کنید و بعد کاری کنید تا از این اتفاق جلوگیری کنید»

 

وقتی بدترین اتفاقی را که ممکن است روی بدهد شناسایی کردید، هراس ها و نگرانی های تان بخار می شوند و به هوا می روند.
در این زمان ذهن تان آرام می گیرد و شما می توانید تمام نیرو و انرژی تان را صرف دستیابی به هدف تان کنید.

 

برایان تریسی

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 2 / 5 / 1396 ساعت: 7:22 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

استارت آپ ها زندگی ایرانیان را فتح می کنند؟

استارت آپ ها زندگی ایرانیان را فتح می کنند؟


استارت آپ اینجا، استارت آپ آنجا، استارت آپ همه جا

 

اگر چهار سال پیش همه با دیدن بیلبردهای بزرگ تبلیغاتی دی جی کالا با دیده شک به خرید اینترنتی فکر می کردند و خیلی ها گارد بسته جدی نسبت به آن داشتند اما حالا همه چیز به شکل عجیبی تغییر کرده است و هر روز شاهد رشد خرید و فروش اینترنتی و گرفتن خدمات از شرکت های استارت آپی این چنینی هستیم تا جایی که سعید محمدی یکی از بنیانگذران دیجی‌کالا آبان 1395 یعنی 8 ماه پیش در جریان دوازدهمین همایش مدیریت کسب و کار های هوشمند در سازمان مدیریت صنعتی٬ گزارش عملکرد و اطلاعات مربوط به فروش دیجی‌کالا را برای اولین بار اعلام کرد و گفت:« در حال حاضر تعداد فروش روزانه دیجی کالا ۲۰۰۰ سفارش با متوسط ۶۰۰ هزار تومان است که با یک ضرب به عدد فروش (درآمد ناخالص) ۱٫۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰تومان در روز می رسیم.» و این در شرایطی است که 10 سال پیش این مجموعه کارش را تنها با 5 نفر نیرو شروع کرد و حالا به بزرگ ترین فروشگاه اینرنتی کشور تبدیل شده است تاجایی که در سال 2015 مجله معتبر اقتصادی اکونومیست آن را به عنوان بزرگ ترین استارت آپ اینترنتی ایران معرفی کرد و ارزش تقریبی آن را 150 میلیون دلار تخمین زد که حتما طی دو سال گذشته با رشد بسیاری رو به رو بوده است.

 

آمارهای رسمی ارائه شده از سوی سازمان فناوری اطلاعات ایران نشان می‌دهد که در ایران به ازای هر دو نفر، یک نفر دارای گوشی هوشمند است و این یعنی بیش از 40 میلیون نفر در ایران کاربر این گوشی ها هستند، گوشی هایی که یکی از خدمات مهمشان استفاده از اپ هاست. سلجوقی عضو هیأت عامل سازمان فناوری اطلاعات چندی پیش گفته بود: «از هر دو نفر در کشورمان حداقل یک نفر گوشی هوشمند در اختیار دارد که برآورد می‌شود شمار کاربران گوشی‌های هوشمند به ۴۰‌ میلیون نفر می‌رسد.» او ادامه گفته بود: «رسیدن آمار دو میلیون گوشی هوشمند در سال ۹۲ به ۲۰‌ میلیون گوشی در سال ۹۳ نشان‌ دهنده فراهم‌ شدن ابزار دولت موبایل است و رسیدن این عدد در سال ۹۴ به ۴۰‌ میلیون و از ابتدای سال ٩٥ تا به الان حدود ٥٠‌ میلیون گوشی هوشمند در کشور نشان از افزایش رو به رشد استفاده از گوشی همراه در کشور دارد.»

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 2 / 5 / 1396 ساعت: 6:21 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه یک تیم قدرتمند تشکیل بدهیم؟

چگونه یک تیم قدرتمند تشکیل بدهیم؟

 

برخی از تیم ها محیط‌ کاری بسیار مناسبی را برای سایر هم تیمی های خود فرآهم می‌کنند که منجر می‌شود که از همکاری و کار کردن در این محیط‌ها لذت ببرند.

 

این در حالی است که کار کردن در برخی دیگر از تیم ها یا شرکت‌ها بسیار رنج‌آور است و اعضای تیم برای پایان رسیدن زمان همکاری خود لحظه‌شماری می‌کنند.

 


ویژگی‌ یک محیط کاریِ خوب چیست؟

 

هرچند ارائه نوعی لیست جامع در این مورد ممکن نیست، اما برخی از ویژگی‌هایی که یک محیط کار را برای کار کردن لذت‌بخش می‌کنند عبارت‌اند از:

 

1در محیط‌های کاری خوب عدالت برقرار است. در این محیط‌ها هم تیمی ها احساس برابری می‌کنند و تبعیض میان آن‌ها وجود دارند. در این محیط‌ها پاداش و فرصت‌ها به شکل برابر قابل دسترس‌ هستند و به درخواست‌ها به شکل عادلانه رسیدگی می‌شود.

 

2حاکمیت اخلاق: در محیط‌های کاری خوب، صراحت، شفافیت و اعتماد حاکم است. در محیط‌ها اخلاق حرف اول را می‌زند. افراد فرصت گفتگو دارند و احترام متقابل میان آن‌ها حکم‌فرماست.

 

3مشارکت: در محیط‌های کاری خوب، اعضای تیم هم‌پای رهبران شناخته و بینشِ کامل و دقیقی از مأموریت، اهداف و مختصات سازمان و برنامه‌های آن دارند. سایر اعضای تیم در تصمیم‌گیری‌ها مهم مشارکت داده می‌شوند.

 

4محیط‌های کاری خوب، محیطی امن برای کار کردن هستند. در این محیط‌ها افراد به واسطه کار کردن دچار آسیب‌های جبران‌ناپذیر جسمانی و روانی نمی‌شوند و در صورتی که به آن‌ها آسیبی وارد شود، رهبران و سایر اعضا از آن‌ها حمایت کامل می‌کند.

 

5حس افتخار: محیط کاری خوب محیطی است که فرد به کار کردن در آن محیط افتخار می‌کند. در این محیط‌ها افراد از کارکردن لذت می‌برند.

 

كانال تلگرامي ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 26 / 4 / 1396 ساعت: 6:38 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تعریفی از مدل مفهومی شهر هوشمند

تعریفی از مدل مفهومی شهر هوشمند

 

ده سال پیش، سازمان ملل متحد اعلام کرد که نژاد انسان به نقطه اوج خود رسیده است. سال 2007 سالی بود که بیش از 50 درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی می کردند. امروزه این نسبت بسیار بالاتر است و تنها مفهوم قابل تصور برای میلیاردها زندگی شهری است.
خوشبختانه استاندارد جدید ISO / IEC می تواند این رشد در حال پیشرفت را مطمئن و متداوم سازد.

 

اگر یک چیز واحد وجود داشته باشند که بیشتر مردم با آن موافق باشند آن است که شهرها باید هوشمند باشند. شهرها نیاز به این دارند که از ابتدا، در صورت امکان، از قبل طراحی شده باشند و رشد و توسعه مداوم آنها نیز باید هوشمندانه باشد. اما پیدا کردن یک مفهوم مشترک که در واقع شهر هوشمند چه هست، بسیار سخت تر است. این جایی است که ISO / IEC JTC1 وارد می شود.

 

در قلب استاندادهای شناخته شده و گسترده ترین استاندارد ICT در جهان، ISO/IEC ، یک استاندارد بین المللی جدید را توسعه داده است که مفاهیم ضروری را ارائه می دهد. این اجزای نامشهود زندگی شهری ، چیزهایی مانند مکان، جامعه، خدمات و منابع است.مدل مفهومی شهر هوشمند ISO / IEC 30182- راهنمایی برای ایجاد یک مدل جهت قابلیت همکاری داده ها منتشر شده در می2017،در مدل شهر هوشمند (SCCM) راهنمایی ارائه می دهد. علاوه بر تعریف این مفاهیم، ISO / IEC 30182 روابط بین آنها مانند منابع سازمان و یا یک رویداد در یک مکان را نیز تعریف می کند.

 

درست همانطور که هیچ شهر تنهایی وجود ندارد که تعریف کند کدام شهرها کلی هستند، هیچ نقشه ای هم به تنهایی برای یک شهر هوشمند وجود ندارد که بتواند در همه بخش ها اعمال شود. اما #ISOIEC30182 ، با ارائه یک مدل مفهومی، اشتراک ایده ها، اطلاعات و راه حل ها را تسهیل می کند. این بدان معنی است که بهبود گردش ، کاهش آلودگی، اطلاعات سریعتر و افراد باهوشتر و شادتر با یکدیگر هم به لحاظ فیزیکی و هم به صورت یکپارچه به عنوان یک جامعه در ارتباط هستند.

 

یکی از اهداف استاندارد بین المللی این است که از استفاده فعلی داده ها به عنوان یک تسهیل کننده خدمات شهری فراتر باشد. هدف این است که تصمیم گیرندگان را تشویق کنند تا استفاده مجدد از داده ها را به عنوان یک منبع برای نوآوری جهت سیستم ها و خدمات آینده مورد بررسی قرار دهند. با بررسی برخی از بینش های مختلف (عملیاتی، انتقادی، تحلیلی و استراتژیک) ، ISO / IEC 30182ا با هر دو داده باز (مشترک تحت لایسنس باز) و داده بسته (که در آن امنیت و حریم خصوصی محتوا محافظت می شوند) ارتباط دارد. هنگامی که همان مدل مفهومی برای همه اعمال شود، می توان از همان مسیری که آمار و تجزیه و تحلیل از داده های عملیاتی استخراج شده،پیگیری شود و تاثیر تصمیمات استراتژیک را مشاهده کند.

 

استاندارد ISO / IEC 30182 دارای برنامه های ضروری و کاربردی دنیای واقعی می باشد که در مورد اینکه زندگی شهری چگونه هوشمند تر می شود صحبت می کند. این پرسش که هوشمندانه ترین راه برای به هم پیوستن جمعیت و استفاده بهینه از منابع چیست؟ ابزاری برای تسهیل این بحث و یکی از مهمترین موضوعات سیاره ما بوده است.

 

کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 24 / 4 / 1396 ساعت: 7:50 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

9 فن علمی برای داشتن یک مذاکره موفق

9 فن علمی برای داشتن یک مذاکره موفق :

 

انسان موجودی اجتماعی است و تقریبا تمام منافعش ارتباط مستقیمی با نحوه‌ی مذاکره و گفتگو با دنیای پیرامونش دارد. هر فردی در مذاکره معمولا تلاش می‌کند تا امتیازاتی را به دست بیاورد و قطعا مذاکره‌ای موفق است که شما بتوانید امتیاز بیشتری به‌دست بیاورید و کمترین امتیاز را به طرف مقابل خود بدهید. البته نگه‌داشتن طرف مقابل تا پایان کار هم یک بُرد برای شما محسوب می‌شود.


در این گزارش سعی شده تا شما با ۹ فن علمی برای داشتن یک مذاکره موفق، آشنا شوید:

 

▪️با نوع گفتگو آشنا شوید


▪️یک پیشنهاد تهاجمی بدهید


▪️قبل از مذاکره یک کفِ‌ قیمتی برای خودتان مشخص کنید


▪️در مذاکره مانند آیینه باشید


▪️بر روی پتانسیل‌های خود پافشاری کنید


▪️بر روی یک رقم پافشاری نکنید


▪️در مورد خودتان صحبت کنید


▪️اولین پیشنهاد را شما بدهید


▪️همه‌ی گزینه‌ها را روی میز نگه دارید

 

کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 19 / 4 / 1396 ساعت: 6:39 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

فواید کار گروهی برای رسیدن به موفقیت

فواید کار گروهی برای رسیدن به موفقیت


افراد زیادی تصور می کنند که موفقیت شغلی آنها فقط تابع درستی عملکردهای شخصی آنهاست. این تصور از سرنوشت خودآفرین باعث شده محیطی در اداره ها و شرکت ها به وجود آید که همکاران برای جلو افتادن از یکدیگر و رسیدن به مقامی بالاتر از هم، اطلاعاتشان را از هم مخفی نگاه می دارند و از کسی تقاضای کمک نمی کنند.

 

اما این تنها راه رسیدن به موفقیت نیست. در واقع، هرچه از نردبان ترقی بالاتر روید، به این نکته خواهید رسید که زمانی می توانید پیشرفت بیشتری داشته باشید که بدانید چطور از همکاران خود برای گرفتن اطلاعات استفاده کنید و به اتفاق هم برای یک هدف مشترک تلاش کنید.

 

شما همه ی کارها را نمی توانید به تنهایی انجام دهید. قبول دست کمک دیگران یا محول کردن بعضی مسئولیت ها به سایرین، نشانه ی ضعف و ناتوانی نیست، بلکه روشی خردمندانه است که به شما کمک می کند زودتر به موفقیت دست یابید و پیشرفت کنید.

 

چه کارتان را به تازگی شروع کرده باشید و چه به پُست ها و مقام های بالای شرکت رسیده باشید، باید یاد بگیرید که چطور خود را برای قبول کمک و ارائه کمک آماده کنید.

 

فواید:

▪️سرعت بخشیدن به کار


▪️گرفتن ترفیع


▪️افزایش عملکرد کارمندانتان


▪️ایجاد اعتماد و ارتباط


▪️آموختن از دیگران


▪️کاهش استرس

 

▪️تمرکز بر هدف اصلی


▪️بهره بردن از دیگران

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 


تاریخ ارسال پست: 17 / 4 / 1396 ساعت: 6:9 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سخنان یک بورس باز با تجربه

آنچه یک ملت را بزرگ و سربلند می سازد و به آن بزرگی و افتخار می بخشد،وسعت خاک و ثروت بسیار نیست.بلکه وجود مردمانی سخت کوش و علاقه مند به اعتلای سرزمینشان است.کشورهای برتر دنیا مانند دانمارک،هلند،سوییس،بلژیک،سوئد،ژاپن،کره جنوبی،نیوزلند و ....از نظر رفاه اجتماعی و امید به زندگی و همه شاخصه های مثبت،از منابع نفت و گاز و معادن و وسعت خاک بهره مند نیستند.اما با پشتکار و برنامه ریزی مدیران جامعه به بالاترین درجه رشد و شکوفایی نائل آمده اند.درآمد سرانه آن ها ده ها برابر بیشتر از درآمد سرانه کشور ما با برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز است.باحمایت و تشویق کارآفرینان و توجه به صنایع کوچک و ایجاد اشتغال مولد و ترویج فرهنگ مصرف تولیدات ملی و بالا بردن بازده کار مفید و سرلوحه قراردادن روایت((دست هایی که خدمت می کنند،مقدس تر از لب هایی هستند که دعا می خوانند))کار وتولید عار پنداشته نشود.خوشبختانه آیینی را پرستش می کنیم که پیامبر بزرگوارش بوسه بر دستان کارگر می زد.امیدوارم همه کسانی که با نیت خیر و خداپسندانه اقدام به سرمایه گذاری می کنندو هدف نهایی آنان کمک به پیشرفت تولید و افزایش اشتغال و از بین بردن واردات و رونق صادرات و تقویت ارزش پول ملی و کاهش تورم و افزایش سطح رفاه عمومی مردم است،هیچ گاه از ورود و فعالیت در بازار سرمایه،احساس و اظهار ندامت نکرده و از برکات نیات خیرشان برخوردار شوند.اعتقاد دارم موفقیت به کسانی روی می آورد که برای خوشبختی دیگران تلاش می کنند.کسانی که آرزومندند روشنایی چراغ های همسایه بیشتر شود،بدون شک حوالی خانه شان روشن تر خواهد شد.اگر با مساعدت دست اندرکاران سازمان بورس در اطلاع رسانی و تنویر افکار عمومی،اعتماد مردمی جلب و اطمینان به آینده سرمایه گذاری ایجاد شود،با راه اندازی و توسعه شرکت ها و صنایع پیشرفت اقتصادی جامعه شتاب گرفته،فقر از میان رخت خواهد بست و بازتاب آن شامل حال همگان خواهد شد.

 

به امید صنایعی پیشرفته تر با مدیرانی لایق تر،رفاهی بیشتر و ایرانی آبادتر و سرافرازتر

 

محمد علی نوروزی 

 

برگرفته گوشه ای از کتاب روش های سرمایه گذاری در بازارهای مالی 

 

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 4 / 1396 ساعت: 11:28 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اصول و استراتژی قیمت گذاری

اصول و استراتژی قیمت گذاری

 

 مانند کسی نباشید که، قیمت همه چیز را می داند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند!
 "اسکار وایلد"

 

مانند دیگر جنبه های مدیریت، قیمت گذاری و بازاریابی تلفیقی از هنر و دانش است.
علیرغم منعطف به نظر رسیدن بحث قیمت، اصولا تصمیم گیری درمورد قیمت، برگشت ناپذیر است و یکی از پر ریسک ترین( p) از ( ۴p) بازاریابی است.

 

برخلاف آن چه بسیاری ازشرکت های ایرانی همچنان به عنوان پارادایم فکری خود درقیمت گذاری محصولات و خدمات در ذهن دارند، نقطه عزیمت قیمت گذاری تحلیل جایگاه رقابتی شرکت در بازار و رحجان مخاطب است و نه محاسبات هزینه ای مدیریت مالی.

 

مارپیچ مرگبار قیمت گذاری
spiral deat pricingg

 

اگر نماینده خرید مشتری در هنگام خریدبه شمابگوید که قیمت فروش رقیب شمابرای همین کالا بجای ۱۰ دلار، ۸ دلار است و شما نیز به تخفیف ۲دلاری راضی شوید، در اینصورت احتمالا شرایط به اینصورت پیش میرود که نماینده خرید تخفیفی ۲دلاری را کافی نداند و به سراغ فروشنده قبلی برود و از وی بخواهد که کالا را ارزان تر از ۸ دلار بفروشد تا خرید خود را از آنان انجام دهد.بدین ترتیب یک فرآیند رفت و برگشتی آغاز می شود که استراتژی باخت –باخت را برای فروشنده رقم میزند و تنها خریدار نفع می برند.

 

راه حل :
در مورد بالا باید با چانه زنی خریدار را قانع کرد که تفاوت قیمت بخاطر اختلاف کیفیت و عملکرد محصول است وحتی می تواند کالایی مشابه کالای رقیب را به قیمت ۷٫۹دلار بفروشد! در واقع باید به او بفهماند که هر ارزانی بی دلیل نیست .

در این صورت فروشنده برنده است، چه محصول ارزانتر خود را بفروشد که قیمت آن رقابتی است و چه محصول گرانتر خود را که عملکرد آن رقابتی است.

 

قاعد بازی:

1 قانون اول:
عادت تخفیف را باکمی غرور جایگزین کنید

 

2 قانون دوم:
ارزش ارائه شده به مشتریان خود را بشناسید .

 

3 قانون سوم:
یکی از ۳ استراتژِی ساده قیمت گذاری را به کار ببرید.

 

4 قانون چهارم:
با مشتریان خود بهتر بازی کنید.

 

5 قانون پنجم:
برای افزایش سود، قیمت گذاری کنید.

 

6 قانون ششم:
برای رشد و افزایش انعطاف پذیری در مذاکره، بر محصولات و خدمات خود بیافزایید.

 

7 قانون هفتم:
رقبای خود را مجبور کنید نسبت به قیمت های شما واکنش نشان دهند.

 

8 قانون هشتم:

ستون فقرات فروش خود را تشکیل دهید

 

9 قانون نهم:
حرکت ازقیمت گذاری مبتنی بر تجربه به سمت قیمت گذاری مبتنی بر ارزش

 

10 قانون دهم:
با اطمینان قیمت گذاری کنید به یاد داشته باشید که شما چه کسی هستید.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 

 

 


تاریخ ارسال پست: 11 / 4 / 1396 ساعت: 6:14 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

عباراتی مفید برای "نه" گفتن

عباراتی مفید برای "نه" گفتن

 دوستان گرانقدر صاحب کسب و‌کار، بدون شک به این یقین رسیده اید که گفتن «نه» ، هنر میخواهد و یکی از پارامترهای مهمی است که می‌تواند برای کسب موفقیت در کسب و کارتان تاثیر گذار باشد، درمطالب قبلتر در اینخصوص خدمتتان ارائه کرده بودم.

 

 اما، اگر شما از جمله كساني هستيد كه "نه گفتن" در مقابل درخواست ديگران برايتان سخت است، بدانيد كه عزت نفس شما قدري پايين است و نيازمند تاييد ديگران هستيد.

 

به صورت ريشه اي بايستي تلاش كنيد و مهر طلبي را از خود دور نماييد.

 

به دليل اينكه فرايند تغيير، زمان بر خواهد بود بهتر است از جملات زير استفاده نماييد و به جاي گفتن جوابهاي مثبت اتوماتيك، قدري زمان بخريد تا در مورد قبول و يا رد درخواست ديگران بتوانيد بالغانه فكر كنيد.

 

اين جملات عبارتند از:


١- من در حال حاضر نميتوانم جوابي بدهم. اگر ممكن است يک وقت ديگري در اين مورد حرف بزنيم.


٢- مي خواهم كمك كنم ولي نميتوانم.


٣- الان نمي توانم هيچ قولي بدهم.


٤- من متشكرم كه از من درخواست كردي ولي واقعا نمي توانم.


٥- من مي فهمم كه تو واقعا به كمك نياز داري ولي واقعا نمي توانم جوابي بدهم.


٦- الان جواب من "نه" هست ولي اگر تغييري در برنامه ام داشتم به تو اطلاع خواهم داد.


٧- جواب من "نه" هست ولي ميتوانم بخشي ازدرخواستت را عملي كنم.


٨- به من چند دقيقه اي اجازه بده تا برنامه هايم را چك كنم.


9- من تا چند دقيقه ديگر به تو خبر خواهم داد.(پس از فكر كردن حتما جواب بدهيد).


10- من نياز به هماهنگي با ( خانواده، همسر، محل كار و ... ) دارم و بعد به تو اطلاع مي دهم.


فراموش نكنيد به دليل ريشه دار بودن مهرطلبي، اگر بخواهيد توضيحات بيش از اندازه براي جواب منفي بدهيد شكست مي خوريد و حتي دچار احساس گناه خواهيد شد.
بدانيد هركسي مسئول زندگي خويش است و توانايي اين را دارد تا مشكلاتش را حل نمايد، ولي در صورتيكه بالغانه امكان ياري و كمك به ديگري را داريد، اين كار را انجام دهيد.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 3 / 4 / 1396 ساعت: 5:16 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه ایده های خود را به کسب و کاری میلیاردی تبدیل کنیم؟

چگونه ایده های خود را به کسب و کاری میلیاردی تبدیل کنیم؟

 

آیا در ذهن خود ایده های عالی برای راه اندازی کسب و کار و یا ارائه کالا یا خدمت می پرورانید؟ شما ممکن است ایده های بیشماری داشته باشید، شاید هم ایده ای در ذهن نداشته باشید. نگران و ناامید نباشید. شما برای راه اندازی کسب و کار تنها به ایده نیاز ندارید. چرا؟ اجازه دهید که توضیح دهم. ایده ها نیازمند تحقیقات یکپارچه از بازار هدف، استراتژی مناسب و برنامه دقیق کسب و کار هستند و بدون چنین ملزوماتی فقط ایده هستند و نه چیزی بیشتر. اگر می خواهید ایده خود را به کسب و کار تبدیل کنید، گام های زیر را دنبال کنید.

 

1 بر روی یک ایده متمرکز شده و آنرا مطرح کنید.

اگر با تعداد زیادی ایده روبرو هستید، اطمینان داشته باشید که نمی توانید هیچ یک را عملیاتی سازید. بررسی سطحی ایده های مختلف در هر روز شما را به جایی نمی رساند.برروی یک ایده که علاقه مندی بیشتری به آن دارید متمرکز شوید. حال سعی کنید آنرا بر روی کاغذ بیاورید، تصاویری رسم کنید، کلمات کلیدی را بنویسید. درمورد اینکه ممکن است تا اندازه ای خیالی به نظر برسد، نگرانی به خود راه ندهید. نوشتن افکارتان بر روی کاغذ، ایده شما را قابل مدیریت می کند.

 

2 سؤال بپرسید.

مارک میتلند می گوید: " سؤالات منجر به پاسخ می شوند". بنابراین به پرسیدن سؤال در مورد کسب و کارتان ادامه دهید تا جایی که سؤالات مطرح شده به شما در نوشتن خلاصه اجرایی طرح کسب و کارتان کمک کند. هراندازه سؤالات بیشتری از خود بپرسید، انگیزه بیشتری برای اجرایی کردن ایده تان خواهید داشت.

 

3 ایده خود را ارزیابی نمایید.

اگر ایده خود را نزد خود نگه دارید و مشتریان واقعی آنرا ارزیابی نکنند، ایده شما حقیقتاً ایده ای بی ارزش خواهد بود. چگونه در این مرحله می توان به مشتریان دست پیدا کرد؟ نمونه ابتدایی یا کمینه محصول مورد نظر خود را بسازید. نمونه ای که ارزش اصلی کسب و کار شما و مشکلی که از مشتریان حل می کند را نشان دهد. این نمونه می تواند در قالب اسلاید، تصویر و ... باشد. این نمونه در طول یک روز یا یک هفته آماده می شود.این نمونه را با افراد مختلفی که در شبکه ارتباطی خود دارید به اشتراک بگذارید و عکس العمل ها و واکنش ها را بررسی کنید. آیا مردم از استفاده از آن خشنود هستند؟

 

4 جزئیات کسب و کار مد نظر را بنویسید.

بایستی جزئیات کسب و کار مد نظر خود را بنویسید که شامل موارد روبرو است:جزئیات محصول و منافع حاصل از آن، تیم مدیریتی چه کسانی هستند؟ برآوردهای مالی شما جیست؟ مشتریان شما چه کسانی هستند و انتظارات آنها چیست؟ برنامه شما برای توسعه محصولات و یا خدمات چیست؟

 

5 شیوه تأمین مالی و مسائل مالی را مطرح نمایید.

لنون می گوید:" اگر در طرح شما، جایی برای مدل و جریان درآمدی شما نیست، ایده شما بیشتر شبیه سرگرمی است، نه یک کسب و کار." مسائل مالی و شیوه های تأمین مالی را حتماً مد نظر قرار دهید.

 

6 بازاری بزرگ بیابید.

زمان خود را صرف ایده ای نکنید که بازارهدف بزرگی ندارد. بررسی کنید که آیا ایده شما به حل مشکل تعداد انبوهی از مردم منتهی می شود یا خیر؟ تا آنجا که می توانید بزرگ و جهانی فکر کنید.

 

7تفکر بلند مدت داشته باشید

کسب و کار شما در کوتاه مدت، کسب و کاری کوچک است. اما برای ادامه مسیر، بایستی تصویری واضح از آینده آن داشته باشید. کسب و کارتان در پنج سال یا 10 سال آینده کجا خواهد بود؟ چه تعداد کارمند خواهید داشت؟ و سوالاتی از این قبیل.

 

8نگاهی دوباره به ایده خود داشته باشید.

تلاش نمایید که ایده خود را از زوایای مختلف نگاه کنید. از دیدگاه مصرف کنندگان، مشتریان، شرکای تجاری و حتی کارمندان فعلی و آتی شرکت. این کار به شما کمک خواهد کرد که اقدامات لازم را انجام دهید و نظرات بیشتری را بشنوید و به منتقدان خود گوش دهید و حتی آنهارا تائید کنید و یا آنها را به اشتباهشان واقف کنید.

 

9 از ابتدا به مسائل قانونی توجه کنید.

برای توسعه و اجرایی نمودن ایده خود آماده شوید.

طرح کسب و کار خود را دوباره بررسی نمایید، محصول مد نظرخود، تیم و استراتژی های بازاریابی و مالی خود را بهنگام نمایید و تمامی منابع مورد نیاز برای اجرایی نمودن ایده خود را فراهم آورید. با داشتن برنامه ای که در بازار هدف خود آنرا ارزیابی نموده اید و منابعی که فراهم آورده اید، قادر خواهید بود که ایده خود را اجرایی کنید. اطمینان حاصل کنید که افراد تیم شما به انتظاراتی که از آنها دارید، واقف و آگاه هستند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 29 / 3 / 1396 ساعت: 10:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پایان «مهندسی مردم» و آغاز «مردم مهندس»

پایان «مهندسی مردم» و آغاز «مردم مهندس»

 

 عده‌ای هنوز بر این باورند که می‌شود ذهن مردم و تصمیم جمعی آن‌ها را مهندسی کرد و به هر شکلی درآورد. این‌ها هنوز برای گروه‌های مرجع مردم خیلی وزن قائل هستند و فکر می‌کنند مردم به افراد و گروه‌های خاصی نظر دارند و مطابق دیدگاه‌ آن‌ها عمل می‌کنند.


 چنین تصوراتی درباره مردم بدون ملاحظه تغییرات عمیقی است که در جامعه ایران صورت گرفته است. جامعه‌ای که در چهل سال گذشته چند گونه دولت، تجربیات تاریخی و سیاست‌هایی با نتایج بسیار متفاوت را پشت سر گذاشته است. ایران جامعه‌ای است که میلیون‌ها دانشجو و تحصیل‌کرده دارد، و هر کسی در گوشی همراه خود هم‌زمان مصرف‌کننده، توزیع‌کننده و تولیدکننده محتواهای مختلف است. جامعه ایرانی مقاومت کردن، تغییر دادن، منعطف بودن، صبر کردن، اعتراض و سکوت، و از همه مهم‌تر انتخاب‌گر بودن و سبک زندگی ترکیبی را آموخته است.


 سبک زندگی ترکیبی ویژگی آد‌م‌هایی است که دیگر ارزش‌ها و هنجارها و سلیقه‌های یکدست ندارند. این‌ها آدم‌هایی هستند که می‌توانند موسیقی لس‌آنجلسی گوش کنند، روزه بگیرند، نماز بخوانند، هم‌زمان با دخالت دین در سیاست مخالف باشند، ولی رعایت هنجارهای دینی را در زندگی خود بپسندند، اما غیردینداران را هم تحمل کنند؛ سفر زیارتی هم می‌روند اما از سفر تفریحی به آنتالیا هم نمی‌هراسند. این آدم‌ها در فضای مجازی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم انتخاب‌گر هستند و رهبران سیاسی را برای خود می‌خواهند و نه خود را در خدمت رهبران سیاسی. سیاستمداران و این مردم می‌توانند با هم تعامل کنند و دست آخر این آدم‌ها هستند که سیاستمداران را تغییر می‌دهند.


 مردم انتخاب‌گر با سبک زندگی‌های ترکیبی، سیاستمداران را در خود حل می‌کنند. آن‌ها که بخواهند این مردم را در خود حل کنند، یا قائل به مهندسی‌کردن اذهان باشند، راه به جایی نخواهند برد. مردم انتخاب‌گر را می‌توان طرف گفت‌وگو قرار داد، آن‌ها را قانع کرد، از آن‌ها عذرخواهی کرد و انتظار داشت اعتماد کنند، اما به سختی می‌شود چیزی را به زور تکرار یا هجوم تبلیغاتی در ذهن آن‌ها فرو کرد.


 این مردم البته یکدست نیستند و همه نیز در یک سطح از انتخاب‌گری و سبک زندگی‌های ترکیبی قرار ندارند، اما تداوم روندهای اجتماعی و اقتصادی فعلی تعداد بیشتری از این گونه شهروندان به‌وجود خواهد آورد. جامعه و سیاست اگر خواهان ثبات و آرامش و پیشرفت است، زبان سخن گفتن با این تعداد فزاینده نیز ناگزیر باید تغییر کند. تغییر زبان سخن گفتن با مردم، بزرگ‌ترین چالشی است که شخصیت‌ها، جریان‌ها و گروه‌های سیاسی در این وضعیت پیش روی خود دارند.

 

 

 تغییر زبان نیز صرفاً چیزی در عالم گفت‌وگو باقی نمی‌ماند. هر تغییر زبان به معنای ضرورت تغییر شیوه‌ها و پذیرش ابزارها و اهداف جدید نیز هست. آینده جامعه ایران نیز تا اندازه زیادی بر اثر میزان پیدایش چنین تغییراتی رقم خواهد خورد. تغییری که عصر «مهندسی مردم» را خاتمه‌یافته تلقی کند و بفهمد که «مردم مهندس» متولد شده است، مردمی که طراحی می‌کنند، عناصر زندگی‌شان را ترکیب می‌کنند، محصولات فکری و اجتماعی جدید تولید می‌کنند؛ و به جهان در چارچوب محدودیت‌های خودشان شکل می‌دهند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 27 / 3 / 1396 ساعت: 6:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

گرگ ها را به زندگی خود دعوت کنید و با آن ها برقصید!

گرگ ها را به زندگی خود دعوت کنید و با آن ها برقصید!

 

در سال 1995 مجموعه اتفاقات عجیبی در پارک های یلواستون آمریکا رخ داد. مسوولان پارک 14 گرگ را به مجموعه حیوانات پارک اضافه کردند، همین! و این سرآغاز یک طوفان بود. لابد فکر می کنید که آن ها به قتل و غارت پرداختند. اما صبر کنید. هفتاد سال بود که سرو‌کله گرگ‌ها در آنجا پیدا نشده بود و به همین دلیل هم تعداد گوزن‌ها به شدت اضافه شده بود؛ چون هیچ موجودی آنها را شکار نمی‌کرد. آن‌ها با چریدن خود، تقریبا پوشش گیاهی را کم و نابود کرده بودند. ولی به محض این که سروکله گرگ‌ها پیدا شد، تعدادی از گوزن‌ها را کشتند؛ اما این موضوع خیلی مهم نبود. گرگ ها به طرز قابل ملاحظه‌ای رفتار گوزن‌ها را تغییر دادند. گوزن‌ها از جاهای مشخصی در پارک دوری می‌کردند. جاهایی که خیلی راحت در آن گیر می‌افتند به خصوص دره‌ها.

 

بلافاصله این مناطق احیا شدند. در بعضی نواحی ارتفاع درختها تنها در عرض 6 سال 5 برابر شد. دره‌های بایر به سرعت به جنگلهای سپیدار، بید و صنوبر تبدیل شدند. حشرات آمدند و با این اتفاق پرندگان شروع به مهاجرت به این جنگل‌ها کردند. تعداد پرندگان آوازخوان و مهاجر زیاد شد و به جمعیت سگ‌های آبی هم اضافه شد؛ چون سگ‌های آبی دوست دارند درخت بخورند. سگ‌های آبی هم مثل گرگ‌ها، مهندسان اکوسیستم هستند. آنها برای گونه‌های دیگر جانوری ماوای امنی ایجاد می‌کنند و سدهایی که بر روی رودخانه ها می‌سازند برای سمور آبی، همستر، مرغابی، ماهی، خزندگان و دوزیستان؛ محلی برای زندگی ایجاد می‌کنند.

 

گرگ‌ها، گرگ‌های صحرایی را کشتند و در نتیجه تعداد خرگوش‌ها و موش‌ها اضافه شد. این اتفاق تعداد شاهین‌ها، راسوها، روباه‌ها و گورکن‌ها را زیاد کرد. عقاب‌ها پایین آمدند تا از پسماندهایی که گرگ‌ها برجا گذاشته بودند؛ بخورند. خرس‌ها هم از این سفره نصیب بردند و جمعیتشان زیاد شد. بخشی از علّتش هم این بود که در بیشه‌های تازه، تمشک‌های بیش‌تری وجود داشت و خرس‌ها با شکار کرّه‌گوزن‌ها تاثیر گرگ‌ها را بیشتر کردند.

 

ولی ماجرا این‌جا خیلی جالب می‌شود. گرگ‌ها رودخانه‌ها را تغییر دادند. با رویش دوباره گیاهان و درختان، فرسایش خاک کمتر شد. مجاری رودخانه‌ها باریکتر شد. آبگیرها و شیارهای بیشتری ایجاد شد. تمامی این اتفاقات برای زیست بوم بسیار مفید بود. رودخانه‌ها به خاطر گرگ‌ها تغییر کردند و علّتش هم این بود که جنگل‌های جدید کناره رودخانه‌ها را حفظ کرد و مانع از نابودی سریع آنها شد و در نتیجه مسیر رودخانه‌ها ثبات بیشتری پیدا کرد پس با بیرون راندن گوزن‌ها از بعضی مناطق و احیای پوشش گیاهی در مناطق درّه‌ای فرسایش خاک کمتر شد چون پوشش گیاهی باعث تثبیت خاک می‌شد و به این ترتیب برخلاف تعداد کم گرگ‌ها نه تنها اکوسیستم منطقه "یلواستون" که منطقه بسیار بزرگی است، تغییر کرد بلکه جغرافیای فیزیکی آن هم تغییر کرد.

 


تحلیل و تجویز راهبردی:
همه ما فکر می کنیم که اتقاقات بزرگ ناشی از تغییرات و تلاش های بزرگ است. اما نکته اینجاست که در دانش پویایی شناسی سیستم ها (یا همان سیستم داینامیکس)، نقاطی وجود دارند که به آن ها نقاط اهرمی گفته می شوند. تغییرات کوچک در این نقاط اهرمی منجر به تغییرات بزرگ می شود. صرفا برای تقریب به ذهن بگذارید مثال بزنم. رولزرویس موتور هواپیما تولید می کرد. در فروش آن مشکل داشت. با یک تغییر و تاثیر بر نقطه اهرمی به فروش موفقیت آمیز دست یافت: به جای آن که موتور هواپیما را بفروشد که همه تا آن موقع این کار را می کردند تصمیم متفاوتی گرفت: آن ها موتور هواپیما را اجاره می دهند و تمام خدمات تعمیر و نگهداری را برعهده می‌گیرند و بر اساس میزان ساعت پرواز به موتورها رسیدگی می‌کنند. این تغییر در «نقطه اهرمی» باعث شده تا شرکت‌های هواپیمایی نه متحمل هزینه های سنگین خرید اولیه شوند و نه متحمل هزینه‌های سنگین تعمیر و نگهداری و رولز رویس نیز جریان درآمدی مناسبی برای خود به صورت یکنواخت ایجاد کند. همین تغییر ساده منجر به تحول کسب وکار شد.

 

بنابراین
1- به این بیاندیشیم که نقاط اهرمی زندگی من، کسب وکار من، کشور من چیست؟ و من چگونه می توانم این نقاط را دستخوش تغییرات محدود کنم تا این تغییرات محدود سرآغاز تغییرات اساسی شود؟ به عبارتی گوزن ها و گرگ های زندگی من کدامند؟

 

2-درک کنیم که خیلی از تغییراتی که در زندگی ما رخ می دهد (ورود گرگ ها به زندگی، کسب وکار و کشور) ممکن است در گام اول تلخ و ناگوار باشد اما این تغییرات سرآغاز یک سلسله تغییرات خوب و دوست داشتنی است. از خداوند بخواهیم که حتی اگر ما در گام اول خوشمان نیاید، گرگ ها را وارد زندگی ما کند که او دانا و خیرخواه مطلق است.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 26 / 3 / 1396 ساعت: 3:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چهار ويژگي مديران موفق در سطح جهاني

چهار ويژگي مديران موفق در سطح جهاني :

 

1  واضح کردن هدف (تمرکز بر هدف): هدف نقطه شروع است و موفقیت به معنی دستیابی به هدف می‌باشد. بنابراین تمرکز بر هدف و واضح بودن دلیل کار، مهمترین ویژگی یک مدیر است. برعکس آن مدیری است که هدف نمی‌گذارد، صرفاً به اتفاقات واکنش نشان می‌دهد و وقایع بیرونی مسیر او را تعیین می‌کنند.



2  مهارتهای ارتباطی عالی: توانایی بیان واضح هدف و ایده‌ها برای دیگران، طوری که آنها شما را درک کنند، موافق شوند و طبق ایده شما عمل کنند توانایی مهم بعدی است. در مقابل آن مدیری است که ارتباطات واضحی ندارد، در صحبت‌هایش سوتفاهم ایجاد می‌شود، غیرمستقیم صحبت می‌کند و دلخوری به وجود می‌آورد.

 

3  مهارت برنامه‌ریزی منطقی: توانایی تحلیل وقایع و ایجاد یک برنامه مکتوب مفصل از اقدامات اجرایی برای دستیابی به هدف، به مؤثرترین شیوه ممکن. در مقابل آن مدیری است که بدون برنامه، با اتفاقات پیش می‌رود.

 

4  مدیریت منطقی تضادها: مدیران باید بتوانند شخصیت‌های مختلف را در تیم هماهنگ و هدایت کنند، طوری که به تقویت و تکمیل دیگر اعضا بیانجامد. همچنین بتوانند در موضوعات و موقعیت‌های دشوار، به خوبی بحث را پیش ببرند. در مقابل آن مدیری است که محیطی بهم خورده در شرکت دارد و افراد در مورد هم بد می‌گویند و زیرآب می‌زنند

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 24 / 3 / 1396 ساعت: 4:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مدیریت در عصر رسانه های جدید

مدیریت در عصر رسانه های جدید :

 

امروزه ، ضرورت مدیریت دنیایی که با ظهور و گسترش رسانه های نوین مواجه است ، بسیار قابل تامل می باشد .
در دنیای امروزی ، به موازات ظهور و گسترش رسانه های نوین که ناشی از تکامل فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی در دهه های اخیر است و اتخاذ سیاست های همگرایانه ناشی از مفهوم جهانی شدن توسط کشورهای پیشرفته غربی و پیچیده تر شدن مسائل اقتصاد جهانی و بازار خبر و اطلاعات که شامل تولید ، پردازش و توزیع محصولات خبری و اطلاعات است ، ضرورت بیش از پیش مدیریت در عصر رسانه های جدید را جلوه گر می سازد .

 

مهمترین ویژگی های مهم عصر اطلاعات :
افزایش رایانه های شخصی ، رسانه های تعاملی ، شبکه های ارتباطات جهانی ، کتابخانه های دیجیتالی ، انتشارات الکترونیکی و امثال آن می باشند که رشد و توسعه در چنین فضایی ، نقش پررنگ و موثر مدیرانی را می طلبد که در خصوص چگونگی سازماندهی ، بهره برداری از دارایی های اطلاعاتی سازمانها ، آگاهی و احاطه ی کامل داشته باشند ، تا بتوانند ارزش استراتژیک اطلاعات را برای تمام سازمان ، آشکار سازند .
پر واضح است که در عصر اطلاعات ، انجام تصمیم گیری و اتخاذ راهبردهای صحیحی که منطبق با اهداف و سیاستهای سازمانها باشد ، بدون دستیابی مستمر و پی در پی به اطلاعات لازم ، ممکن و میسر نخواهد بود .

 

مشکلات مدیران در عصر ارتباطات نوین :
همیشه مشکلات مدیران از کمبود اطلاعات نیست ، بلکه برعکس ، گاها قابل مشاهده است که مدیران از افزونگی اطلاعاتی رنج می برند ، که نتوانسته اند نیازهای اطلاعاتی خود را متناسب با تغییرات عصر اطلاعات ، منطبق سازند ، بطوریکه در عصر اطلاعات ، بیشتر مدیران داده ها و اطلاعاتی را دریافت می کنند که نمی توانند آنها را جذب کنند و به عبارتی از اضافه بار اطلاعات در عذابند .

 

راهکار حل مساله :
برای رفع این مشکل باید ساز و کارهایی را جست و جو کرد که اطلاعات مورد نیاز کاربران را تامین کند . طراحی و استقرار سیستم های اطلاعاتی مناسب یکی از این سازوکارهاست . مهمترین وظیفه سیستمهای اطلاعاتی ، تصفیه و تلخیص اطلاعات است ؛ یعنی طراحی سیستمهای اطلاعاتی که با اهداف و سیاستهای سازمان ، همگام و هم راستاست تا از بروز انباشتگی و افزونی غیر ضروری اطلاعات ، جلوگیری بعمل آورد .
از اینرو لزوم اتخاذ راهبردهای اطلاعاتی که همسو با ارتقاء بهره وری ، افزایش کارآیی ، برنامه ریزی در جهت تحقق اهداف و برنامه های تدوین شده سازمانها باشد ، از شاخصه های مدیران سازمانهای متناسب با عصر اطلاعات است .

 

در شرایط ارتباطات جدید ، موفقیت کدام سازمان تضمین شده است ؟
در عصر امروز که عصر رسانه های نوین است، قطعا موفقیت سازمانی تضمین شده است که اهداف و سیاستهای سازمانش با جریان های اطلاعاتی روز همگام و همسو شده باشد.
خوب است که در این عرصه، مدیران جهت حفظ و تداوم عمر سازمانشان، داده ها و اطلاعات مناسب را بی وقفه و پی در پی، در مسیر فعالیتهای سازمان جاری سازند تا در این ره رشد و تعالی سازمانی نیز به منصه ی ظهور درآید.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 23 / 3 / 1396 ساعت: 6:52 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 265