اهمیت ثبات و پشتکار

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 1138
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 99
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 114
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 10
    آي پي امروز آي پي امروز : 379
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 33
    بازدید هفته بازدید هفته : 17578
    بازدید ماه بازدید ماه : 3732
    بازدید سال بازدید سال : 754618
    بازدید کلی بازدید کلی : 2360841

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 18.119.100.196
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

اهمیت ثبات و پشتکار

اهمیت ثبات و پشتکار

 

 

مهمترین ویژگی رفتاری من، ثبات و پشتکار است، ثبات و پشتکار است که تکانش بزرگ را، آشکار می کند.

 

داشتن ثبات و پشتکار، ویژگی نایابی است، حتی افراد جاه طلب و بلندپرواز هم، از نداشتن این ویژگی رنج می برند.

 

اگر در انجام عادت و رفتاری جدید، بی ثبات باشید، هرگز نمی توانید به تکانش بزرگ، دست یابید، در حقیقت به محض اینکه می خواهید، به تکانش دست یابید، دست از کار می کشید و همین موضوع باعث هدر رفتن، تمام تلاش های شما می شود.

 

برای پی بردن به اهمیت ثبات و پشتکار، بیایید مثال زیر بررسی کنیم:

 

یک پمپ چاه آب را در نظر گیرید، که آب را از اعماق زمین بالا می کشد، سیستم این پمپ به این صورت عمل می کند که، باید چندین بار اهرم آن را بالا و پایین بیاورید، تا آب به سطح زمین بیاید.

 

اغلب افراد در ابتدا با قدرت و سرعت هرچه تمام تر، پمپ می زنند اما بعد از گذر چند دقیقه، وقتی هیچ آبی فوران نمی کند، ناامید می شوند و دست از پمپ زدن می کشند، درست همانند بلند شدن فضاپیما و یا حرکت قطار، پمپاژ آب از اعماق زمین به سطح زمین، به انرژی زیادی احتیاج دارد.

 

اغلب افراد در همین ابتدا، تسلیم می شوند، اما گروهی هستند که ادامه می دهند و بالاخره به چند قطره آب، دست می یابند، در این هنگام تعداد زیادی هستند که می گویند: این همه تلاش برای همین چند قطره؟

 

این افراد هم تسلیم می شوند و دست از تلاش و پایداری برمی دارند، در نهایت تعداد کمی هستند که پایدار باقی می مانند.

 

اشخاصی که پایداری می کنند، پاداش خود را می گیرند و بعد از چند دقیقه، به جریان آب قابل توجهی، دست می یابند . درست است، اثر مرکب ، فعال شد‼️

 

در این هنگام، دیگر لازم نیست به شدت پمپ بزنید، فقط کافی است هر چند لحظه یک بار، اهرم پمپ را بالا و پایین بیاورید، تا جریان آب حفظ شود، به بیان دیگر، شما به تکانش دست یافته اید.

 

حال سوال اینجاست که اگر اهرم پمپ را، به حال خودش رها کنید، چه اتفاقی می افتد

 

جریان آب به تدریج کم می شود و دوباره آب، به اعماق زمین می رود، تکانش از بین رفته است، باید از اول شروع کنید و با شدت و سرعت زیاد، پمپ بزنید.

 

این اتفاقی است که برای خیلی از ما، می افتد، کسب و کاری را راه اندازی می کنیم و در ابتدا، زمان زیادی را به آن اختصاص می دهیم و به نتایج کمی هم دست می یابیم، اما به تدریج دست از تلاش می کشیم و به سراغ خوشگذرانی می رویم.

 

دوباره شب ها بر روی کاناپه، لم می دهیم و سریال های بیهوده تلویزیونی را، تماشا می کنیم.

 

خیلی از افراد هستند که شروع به خواندن کتاب یا شرکت در سمیناری می کنند در ابتدا بسیار هیجان زده هستند و تغییراتی را هم، در زندگی خود احساس می کنند، اما بعد از چند هفته، بی خیال می شوند و دوباره به روند زندگی گذشته خود، باز می گردند.

 

اگر بی ثباتی و عدم پایداری شما و برای چند هفته، فقط کمی در نتایج شما، تغییر ایجاد می‌کرد، اشکالی نداشت، اما واقعیت این است که، عدم پشتکار شما و غفلت از انجام دادن عادت رفتاری، تمام تلاش های تان را هدر می دهد و از آشکار شدن نیروی بزرگ تکانش، جلوگیری می کند.

 

تمام برندگان، یک ویژگی مشترک دارند و آن پشتکار و ثابت قدم بودن است، هر شخصی که در انجام عادت های رفتاری مثبت، ثبات و پشتکار داشته باشد، در هر رقابتی، پیروز می‌شود.

 

در مسیر دستیابی به موفقیت، یادتان باشد که باید به تکانش، دست یابید و از همه مهم تر، باید تکانش را حفظ کنید.

 

کتاب:اثر مرکب
نویسنده:دارن هاردی

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 2 / 6 / 1396 ساعت: 8:54 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نخستین مصاحبه شخصی با مهندس یوسفی زاده مدیر عامل شرکت آسیا تک

نخستین مصاحبه شخصی با مهندس یوسفی زاده

مدیر عامل شرکت آسیا تک

 

 

محمد علی یوسفی زاده از جمله مدیران موفق حوزه فناوری اطلاعات است که توانسته با درایت،تیزبینی و به کارگیری روش های نوین مدیریتی طی چهار سال،آسیا تک را به رتبه نخست شرکت ارائه دهنده خدمات دسترسی به اینترنت ارتقا دهد و ضمن ایجاد گسترده ترین پوشش کشوری،تعداد مشترکین را از 60 هزار مشترک به 700 هزار مشترک برساند.جالب اینجاست که همه این کار با تیمی تقریبا یک سوم برابر سایر شرکت های فعال در این حوزه صورت گرفته است.این اعداد برای همه کسانی که در صنعت فناوری اطلاعات هستند،معنای مشخصی دارد.همچنین اخیرا آسیا تک ضمن دریافت پروانه FCPکه افق های جدیدی را برای این شرکت می گشاید،توانسته است در ارزیابی سازمان تنظیم مقررات رتبه نخست را به خود اختصاص دهد وبالاتر از شرکت هایی مانند شاتل،های وب و پارس آنلاین قرار گیرد.به همین بهانه به گفتگو با این مدیر موفق نشستیم.

 

 

شروع مصاحبه ی با مهندس یوسفی زاده

 

 

جنای آقای یوسفی زاده،لطفا ضمن معرفی خود،کمی از گذشته و زندگی فعلی خودتان بگویید.

من محمد علی یوسفی زاده هستم که البته اکثرا من را شهراد صدا می کنند.یازدهم خرداد ماه 58 در نوشهر در خانواده ای با چهار خواهر و یک برادر،به دنیا آمدم.پدرم فرهنگی بود و تخصصش گل و گیاه و عموما ریسک ناپذیر.تا قبل از آنکه به تهران بیایم،درهمان شهر درس می خواندم و با پدر و مادرم زندگی می کردم.سبک زندگی ما این بود که حسب مدل طراحی شده پدرم،هر کدام از اعضای خانواده در زندگی اجتماعی و خانوادگی یکسری وظایف داشتیم.من از همان زمان از کارکردن در مغازه یاد گرفتم که چطور روی پای خودم بایستم.سال 74 در مقطع دوم دبیرستان بودم که به تهران آمدم.به شدت کار می کردم،تا جایی که این کارکردن به روزی 17 یا 18 ساعت رسید ودیگر ادامه تحصیل ندادم.من در 22 سالگی ازدواج کردم.الان دوتا بچه دارم.اولین بچه من بعد از 10 سال از ازدواجم به دنیا آمد.دوسال بعد از پسرم حامی،خداوند دخترم حریر را به من و همسرم هدیه داد.یکی از دلایل که الان من به جایی که هستم رسیدم،وزندگی ام به این شکل،سمت و سو گرفته حمایت های همرسم بوده و هست.گرچه همیشه مرز مشخصی بین زندگی شخصی و کاری خودم داشتم،اما درک شرایط من توسط همسرم و درکلیات همراه بودن یکی از حسن های زندگی من بود که به نوعی باعث شد که کاری که در حال انجامش بودم،برکت داشته باشد.

 

پس شما هم ترک تحصیل مثل بیل گیتس و یا استیو جابز داشتید؟

 

تقریبا بله!چون من خیلی زود مستقل شدم و کارکردم،فرصتی برای درس خواندن نبود؛البته چند بار دانشگاه را شروع کردم،ولی هر بار تحصیل رهاشد.مدیریت صنعتی در دانشگاه اصفهان به ترم نرسید،چون می خواستم کار کنم و پول دربیارم؛مهندسی نرم افزار را در دانشگاه آزاد کرج هم به سال نکشید.به تدریج کار و تجارت هم توسعه پیدا می کرد وهم زمان ازدواج هم کرده بودم.گرچه هیچ وقت یادگیری را رها نکردم وحتی شکل آکادمیک آن را هم به آینده موکول کردم.البته هر نوع از دانش های انتخاب شده ای که احساس می کردم نیازدارم را به شدت دنبال می کردم.مثلا زمانی که هنوز سیسکو وارد ایران نشده بود من جزو اولین کسانی بودم که کلاس رفتم،مطالعه کردم و آموزش دیدم.یا مثلا میکروتیک و لینوکس هنوز در ایران جا نیفتاده بود که من آموزش دیدم.یا حتی در مورد خود ویندوز!پروژه ای که یکسال درگیرش بودم،اولین سی دی ویندوز 98 تبدیل کردیم.تا جایی که به تدریج وظایف مدیریتی من بیشتر شد و دوره های مرتبط را شروع کردم.از دوره حسابداری بیمه و مالیات تا ایزو و استانداردو غیره.احساس می کردم که به این ابزارها نیاز دارم تا افراد و نیازهای سازمانم درک کنم ضمنا بعد از گذشت سال ها مجددا به دانشگاه برگشتم و مهندسی فناوری اطلاعات را برای تحصیل انتخاب کردم.

 

از کجا به به دنیای مخابرات علاقه مند شدید و جرقه کارهای فعلی خورد؟

 

رشته من در دبیرستان علوم تجربی بود،شاید به خاطر رشته و تخصص پدرم.ولی زمانی که اکثر هم دوره ای های من درس های اختیاری خودشان را از رشته هنر انتخاب می کردند،من به کامپیوتر و حسابان و این طور درس ها علاقه داشتم.آن زمان مجله بزرگراه رایانه تازه آمده بود و من هم مشترک و مخاطب پروپاقرص این نشریه بودم وبه دقت همه صفحات آن را می خواندم.ازهمان جا دنیای BBS ها را یادگرفته ام.یادم هست مقاله ای دراین نشریه بود که نوشته بود:در دنیا اگر منابع طبیعی و خدادادی مانند سنگ و نفت و گاز و غیره را کنار بگذاریم،بالاترین رشد و درآمد و توسعه را صنعت تلکام دارد.گرچه دردنیای آن زمان تلکام هم به VOICE ختم می شد وهنوز موبایل در ایران پیاده سازی نشده بود و تازه دولت در ابتدا راه بود،اما آن مقاله ذهنیت و تفکری برای من ساخت که ادامه زندگی من در همان مسیر بود.عدم وابستگی به منابع طبیعی و درآمد و رشد و توسعه از طریق صنعت تلکام.اما پس از آن،بیشترین نقش در ورودم به دنیای فناوری و تلکام را برادرم رقم زد.پدرم،زیاد موافق ورود من به این کار نبود و شاید این یکی از دلایلی است که دردبیرستان علوم تجربی خواندم،درحالی که خواهر ها و برادرم رشته ریاضی بودند.اما در ادامه حرفه ای شدن من،زمانی اتفاق افتاد که روی پای خودم ایستادم.ولی در مجموع شروع کارم از شرکتی بود که برادرم داشت.شرکت وی آرشیکام بود که کار معماری انجام می داد و در شرکت آوند کام کارهای کامپیوتری کلید خورد.

 

از علاقه تان به صنایع ارتباطات و همکاری با برادرتان گفتید،لطفا کمی راجع به مسیری که در دنیای فناوری اطلاعات و به خصوص اینترنت سپری کردید،بفرمایید

 

زمانی که من وارد کار شدم تا حدود سال 82به طور کلی اینترنت با این سازوکار در ایران وجود نداشت.اینترنت با قیمتی گزاف از طریق ماهواره 64Kدر اختیار بود و باید آن را در حد چند هزار دلار ماهیانه قرارداد می بستیم،ضمنا همان هم به صورت فقط دریافت اطلاعات(RECEIVE ONLY)و هم زمان مبتنی بر پراکسی (PROXY BASE)بود.مشتری ها روی دستگاه هایی با ویندوز NT4پراکسی تنظیم می کردند.از همان ابتدا که با برادرم شرکت آوند کام را داشتیم،کانکشن اینترنت برای ما جالب بود.نخستینDIAL-UPرا حدود سال 76 شروع کردیم.در آن زمان اصلا اینترنت در ایران نیومده بود.مدتی بعد اینترنت دانشگاه شریف در مرکز تحقیقات فیزیک نظری راه اندازی شد و ماخطSEND و DIAL-UPاز آن ها می گرفتیمو دیش RECEIVE ONLY می گذاشتیم.اینترنت ساعتی 1000 تومان یا کیلو بایتی 1 تومان بود و مشتریان با خط تلفنی معمولی وصل می شدند. تااینکه تکنولوژی E1میسر شدٰبعدهم از فروش DIAL-UP رسیدیم به سرویس های هوشمند و IN.هم زمان با این سرویس سرور پست الکترونیکی را در داخل ایران راه اندازی کردیم که مدتی در فضاهای مختلفی میزبانی شد تا پس از دوسال،سرعت اینترنت خودمان از 256Kبالاتر رفت و خودمان میزبان سرویس های خود شدیم.به این ترتیب با فراز و نشیب زیاد و سختی،سرمایه گذاری در این صنعت از E1 بهIN،سپس از INبه WIFI وبعد نهایتا به DSL رسیدیم و پیش رفتیم.خوب یادم هست که در آغاز با پس انداز دو ماه حقوقم،160 هزارتومان جمع کردم و با آن 2 تا خط تلفن خریدم.تاجایی که با 30 نفر در سال 78،30 اکانت داشتیم.به نسبت 30 نفر 8 خط هم زمان به اشغال درمی آمد.آن زمان شرکت ها بسیار کوچک بودند،اما می توانم به جرات بگویم جز اولین ها بودم.به عنوان مثال 8 ماه تا 1 سال بعد از اینکه من سرویس را راه اندازی کرده بودم،البرز رایانه،پارس آنلاین و مروا راه افتادند.درآن زمان مجتمع فنی،داده پردازی،ایز ایران و شرکت کانون انفورماتیک نیز سرویس می داند که همه شرکت هایی کوچک بودیم.البته در این میان تجارب و دانشی که به دست آمده بودرا،در اختیار دیگران نیز گذاشتم و همین باعث شد تا برای راه اندازیISP ها از من کمک بگیرند،و مجموعا در ساخت 117 مورد ISPمشارکت داشتم.برخی از این ISPها هنوز هم فعال هستند که به عنوان نمونه باید از شهراد شبکیه نام ببرم.شهراد را در سال 80 پایه گذاری کردم.البته در آن زمان ISPها.فقط سرویس اینترنت ارائه می کردند،اما من رویاهای بزرگ تری در سر داشتم.درحال حاضر شهراد علاوه بر ارائه اینترنت خانگی و سازمانی،شبکه های مجازی سازمانی و سرویس میزبانی اینترنتی نیز دارد.

 

گفتید اینترنت در ایران چندان فعال نبود.پس چطور ارزیابی کردید و کارت های اینترنتتان را فروختید؟

 

کارت اینترنتی اول نبود.اوایل بعضی مغازه ها مثل نماینده برای ما عمل می کردند و اینترنتی ساعتی می فروختند.به این ترتیب که کسی 10 ساعت می خواست،10/000 تومان به آن ها می داد،بعد ان ها به ما زنگ می زدند و مثلا می گفتند کاربر ALIبا پسورد 123 را بسازید.ما بعد از این که این اکانت را می ساختیم،دردفتری که برای نگه داری اطلاعات داشتیم 10 ساعت برایش منظور می کردیم.سپس هربار وصل و قطع شدنش راهم ثبت می کردیم تا بتوانیم مجموع زمان های اتصالش را حساب کنیم.بعدها کمی پیشرفت کردیم و ابزارها و نرم افزارهای مدیریت این شرایط فراهم شد.درآن زمان کارت اینترنت هنوز وجود نداشت.ما در یک حرکت نو،اکانت های یک تا چند ساعته می ساختیم،پرینت می کردیم و دریک پاکت می گذاشتم.بعدها برای اینکه مشتری از صحت پاکت مطمئن باشد،سرب پلمپ خریدیم،نخ می کردیم وسر پاکت را پلمپ می کردیم.این اولین کارت اینترنتی بود،که وارد بازار ایران شد.بعدها روش های مختلف اشتراک به وجود آمد.یادم هست که البرز و چند شرکت دیگر پاکت هایی مثل پاکت های رمز بانک ها درست می کردند.البته مدتی بعد کارت های اسکرچ وارد بازار شد و اتفاقات کارت اعتباری در ایران راه افتاد.آن زمان اگر روزی 100 ساعت اینترنت فروخته می شد،برایمان خیلی خوب بود.اما الان که نگاه می کنم،لحظه ای 10/000ساعت در حال خرید وفروش است و این حس خوب و خیلی متفاوتی دارد.

 

و چطور به آسیا تک رسیدید؟

 

من از روز اولی که شرکت های PAPراه افتادند و اولین مرکز را در ایران نصب کردند.با هر 11 شرکت جلسه گذاشتم و برای دریافت نمایندگی آن ها اقدام کردم،که درنهایت در شرکت شهراد شبکیه با 4 تا از آن ها کارمی کردیم.اما اواخر 89 بود که دیگر به این نتیجه رسیده بودم که مستقیما وارد یک PAP بشوم.این پیشنهاد آْسیا تک و دو شرکت دیگر بود که درنهایت سال 89 قرارداد با آسیا تک امضا شد و من از سال نود رسما مدیریت آسیا تک را عهده دار شدم.پس از آن پله پله رشد،بالندگی و پیشرفت آسیا تک رقم زده شدو اینک با دریافت مجوز FCPافق های جدیدی پیش روی خودداریم.

 

درپایان برای مخاطبینی که دوست دارند بتوانند یک کارآفرین موفق مثل شما باشند،چه توصیه ای دارید؟

 

برای رسیدن به هرنقطه ای باید بهای آن را پرداخت.همین طور مهم است که وقتی به آن نقطه می رسیم یادمان باشد،خودمان را از دست ندهیم.هم برای رسیدن به هدف تلاش بسیاری لازم است و هم برای نگه داشتن آن باید خیلی سختی ها را متحمل شویم.به خاطر همین در طول مدت،باید فرآیندهای هیجانی را بشدت کنترل کرد.بعلاوه مدام باید به ارتقا و پیشرفت و یادگیری فکر کرد و آن را به یک عادت مستمر تبدیل کرد.

 

کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 21 / 5 / 1396 ساعت: 8:53 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ده کاری که مدیران چابک باید متفاوت انجام دهند

ده کاری که مدیران چابک باید متفاوت انجام دهند، عبارتند از:

 

۱- کار کمتر:
کارٍ در جریان را در سطح سبد محصول محدود کنید، اتلاف را حذف نمایید، تمرکز ایجاد کنید، کارهای موازی کمتری انجام دهید، مسائل را ساده نگاه دارید.

 

۲- اکتشاف و تطبیق:
به جای دنبال کردن برنامه ای مشخص، اکتشاف کنید و خود را با آموخته هایتان تطبیق دهید.

 

۳- یادگیری سریع:
چرخه های بازخورد را کوتاه کنید، تحملِ پذیرش اشتباهات را داشته باشید و برای یادگیری و بهبود مستمر ارزش قائل شوید.

 

۴- یک تیم، یک هدف:
برای جلوگیری از انباشته شدن کارها، تیمهایی محصول محور ، متحد و چندتخصصی با هدفی مشترک تشکیل دهید و سیاسی کاری را سرکوب کنید.

 

۵- تمرکز روی ارزش:
به جای هزینه، روی ارزش تمرکز کنید، ارزش را هر چه زودتر و به تدریج تحویل دهید و روی ساخت محصولِ درست تمرکز کنید.

 

۶- توانمندسازی تیمها:
با الهام بخشیدن و تعامل با تیمها، فرصتی برای ایجاد محرک های ذاتی مانند اختیار ، تسلط و هدف فراهم کنید.

 

۷- پذیرش واقعیت های سخت:
در پذیرش مشکلات و واقعیت های سخت باز عمل کنید و تیم خود را در حل مشکلات یاری و حمایت نمایید و همواره به یاد داشته باشید که چابکی مشکلات شما را حل نمیکند، بلکه آنها را برایتان نمایان می سازد.

 

۸- افکار بزرگ، شروع کوچک:
چشم اندازی بزرگ داشته باشید ولی آنرا در بخش های کوچک تحویل دهید.

 

۹- همکاری:
نقش خود را به خوبی ایفا نمایید و اعضای تیم خود را حمایت کنید و به افراد فرصت دهید که حضوری فعال در پروژه ها داشته باشند.

 

۱۰- رهبری نمونه بودن :
ابتدا خود چابک باشید، از تکنیک های آنهاستفاده کنید، اصول چابکی را به معرض نمایش قرار دهید و مانند رهبری خدمتگزار رفتار نمایید.

 

کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 17 / 5 / 1396 ساعت: 6:45 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

استراتژی در معاشرت و دوستی به زبان ریاضی

استراتژی در معاشرت و دوستی به زبان ریاضی

 

استاد رياضی در وقتِ خارج از درس، می‌گفت:
اعداد کوچکتر از یک ، خواص عجیبی دارند .

 

شاید بتوان آنها را با انسان‌های بخیل مقایسه کرد ...

 

مثلا عدد (0.2 = دو دهم) !!!

 

وقتی در آنها ضرب می‌شوی
یا می‌خواهی با آنها مشارکت کنی،
تو را نیز کوچک می‌کنند.
3×0.2=0.6

 

وقتی میخواهی با آنها تقسیم شوی یا مشکلاتت را با آنها
تقسیم کنی و بازگو کنی، مشکلاتت بزرگتر میشوند.
3÷0.2=15

 

وقتی با آنها جمع می‌شوی و در کنار آنها هستی مقدار زیادی به تو اضافه نمی‌شود و چیزی به تو نمی آموزند.
3+0.2=3.2

 

و اگر آنها را از زندگی کم کنی چیز زیادی از دست نداده ای !!!
3-0.2=2.8

 

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ‌ها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه می‌شود.

 

دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است.

 

همنشینی با نااهلان ضایع کردن عمر است.
دوستی با افراد کوچک ( رذل ) شما رو کوچک خواهد کرد.
در معاشرت و در دوستی، استراتژیت انسان هایی باشد که روح بزرگی دارند.
انسان هایی که منشأ خیر برای مردم هستند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 5 / 1396 ساعت: 6:27 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

کارآفرین موفق به چه دوستانی نیاز دارد؟

کارآفرین موفق به چه دوستانی نیاز دارد؟

 

کارآفرینی با اعداد گره خورده است. تعداد کارمندان، مشتری ها، درآمد و... هرچه این اعداد بیشتر باشند کارآفرین قوی تر و موفق تر می شود. به عنوان یک کارآفرین علاوه بر بینش، تجربه، منابع و اطلاعات، به دوستانی نیاز دارید که در این راه به شما کمک کنند. کیفیت و کمیت دوستان برای یک کارآفرین حیاتی است. در زیر 5 نوع دوستی که می تواند در این مسیر همراه تان باشند آورده شده است:

 

مربی
کارآفرینی بازی آسانی نیست. به جرأت، ریسک و حمایت زیادی برای موفقیت در این راه نیاز دارید. شاید دوستان کارآفرینی داشته باشید که همزمان با شما در این راه قدم گذاشته باشند و با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم کنند، اما آنهایی در این راه می توانند به شما کمک کنند که جلوتر از شما قرار دارند و مسیری که شما در آن هستید را با موفقیت طی کرده باشند. اینها هم می توانند به شما انگیزه ی ادامه ی کار را بدهند هم به دیگر کارمندان در رسیدن به اهداف شرکت انگیزه دهند.

 

 مشاور استراتژیک
مشاوران استراتژیک کسانی هستند که بازار مشتری مشابه به شما را دارند. می توانید ایده های تان را با آنها تبادل کنید و استراتژی هایی که آنها برای موفقیت به کار گرفته اند را دنبال کنید. غالبا این استراتژی ها در کسب و کارها یکسان هستند. دوستی با چنین ویژگی می تواند راه را برای شما کوتاهتر کند.

 

 رابط
دوستی که بتواند شما را در زمان مناسب به افراد پر نفوذ معرفی کند، رابط است. هرگز این دوستان را نباید از دست بدهید. در معاملاتی که می کنید صداقت داشته باشید و با اینکه دوست تان پر نفوذ است، پیشنهاد کمک تان را به او بدهید تا دوستی شما محکم تر شود.

 

 معتمد
دوستانی که همیشه شما را حمایت کنند و نقطه ی اتکای شما باشند را معتمد می نامند. این نوع دوستان هر وقت که نیازشان داشته باشید به شما کمک می کنند چه مالی چه روانی. علاوه بر این، همیشه شما را به پیشروی تشویق کرده و نمی گذارند درجا بزنید.

 

 نقاد
دوستی که بدون دخیل کردن نظر شخصی اش شما را به طور هوشمندانه و سازنده ای نقد می کند را می توان نقاد نامید. هدف او تحقیر کردن شما نیست بلکه می خواهد مسیر رسیدن به اهداف تان را به شما نشان دهد. هر کارآفرین باید دوستی با این ویژگی داشته باشد و از اینکه آن شخص آیینه اش باشد نهراسد. این افراد نقص و کاستی های شما را به خوبی نشان می دهند و باعث قوی تر شدن کسب و کار تان می شوند.


منبع: successstory

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 2 / 5 / 1396 ساعت: 7:29 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

بیماری اجتماعی رقیق شدگی هوش ایرانیان و تمرکز استراتژیک بر مساله اشتباه

بیماری اجتماعی رقیق شدگی هوش ایرانیان و تمرکز استراتژیک بر مساله اشتباه

 

روزنامه ها تیتر زدند: متاسفانه مریم میرزاخانی را از دست دادیم. مریم میرزاخانی از میان ما رفت. اما اگر درست و دقیق بنگریم بیش از 15 سال است که ما مریم را از دست داده ایم و کک مان هم نگزید. ما مریم را زمانی از دست دادیم که وی به آمریکا مهاجرت کرد و ما بهره مان از او این شد که مریم روزی جایزه ای جهانی گرفت و ما مثل همیشه بسیار خرسند شدیم که یک ایرانی جایزه گرفت و البته جایزه اش برای دانشگاه آمریکایی اعتبار آورد و نه ما (هرچند که او چون شهروند آمریکا نبود، جایزه اش به نام یک ایرانی ثبت شد). امروز که او به آن جهان رحلت کرده همه پیام تسلیت می نویسند به ويژه سیاسیون! ولی آن روز که وی به آن سوی جهان مهاجرت کرد کسی حتی نفهمید چه برسد به این که تسلیت بگوید.

 

زمانی در دانشگاه صنعتی شریف با دو المپیادی که هر دو مدال طلا داشتند هم اتاق بودم. به وضوح می دیدم که آنان علاوه بر نبوغ شان، منافع بسیاری برای جامعه دارند. مهم تر از تولید، بازتولید و انتشار علمی که انجام می دهند، مایه دلگرمی و الهام دیگرانند. دیگران به آنان به چشم یک پیشرو، یک الگو و یک قهرمان نگاه می کردند و وجودشان چقدر مغتنم و دلگرم کننده بود و همین المپیادی ها، همین نخبه ها، همین باهوش ها وقتی فارغ التحصیل می شوند و وارد کار، صنعت، دولت و یا کسوتی دانشگاهی می شوند چقدر می توانند گره از کار فروبسته ما بگشایند.

 

روزی روزگاری می گفتیم موج مهاجرت نخبگان اکنون کار به «سونامی فرار نخبگان» رسیده است. در گذشته تا مقطعِ كارشناسی براي جهان اول نيرو تربيت می کردیم و آن را دو دستی به همان غربی تحویل می دادیم که بر علیه شان شعار مرگ بر می دهیم یعنی سرمایه گذاری بی بازگشت. اکنون کار به جایی رسیده است که ارشد و دكترا صادر می کنیم و این یعنی تاراج.

 

به همین خاطر است که دچار بیماری «رقیق شدگی هوش ملی» شده ایم. بگذارید ساده تر توضیح دهم: فرض کنید که هر کدام از ما یک میزان هوش داریم. هوش تمام ایرانیان را اگر با هم جمع کنیم و تقسیم بر 80 میلیون ایرانی کنیم می شود هوش متوسط ایرانیان. حال اگر در طول 30 سال پیاپی، باهوش ها و نخبگان از کشور مهاجرت کنند به تدریج متوسط هوش ما کاهش پیدا می کند به این می گویند رقیق شدگی متوسط هوش جامعه. رفتن نخبگان از یک طرف باعث ترقیق هوشی می شود یک تاثیر بد دیگر هم دارد: کاهش انباره ژنتیکی. یعنی چه؟ وقتی یک نخبه می رود با خودش ژن نخبگی دخترش، پسرش و نسل آتی اش را هم می برد. یعنی باهوش بعدی دیگر در ایران متولد نمی شود!

 

تجویز راهبردی:

 

هر سیستم اقتصادی-اجتماعی که نتواند مسایل مهم اش را از مسایل فرعی تشخیص دهد، کامیاب نخواهد شد. اولین کار همه ما این است که مساله مهاجرت نخبگان را مانند ثروت ملی، برجسته و تبدیل به یک مساله ملی کنیم. اگر خاطرتان باشد دکلی نفتی در دولت قبلی گم شده بود. بیش از هزار بار در رسانه ها توسط مسوولین تکرار شد. سوال من این است، آیا نخبگانی که رفتند به اندازه یک دکل نفتی ارزش نداشتند؟ می خواهم تاکید کنم آن چه مرا متاثر می کند مهاجرت نخبگان نیست، مهاجرت بی بازگشت و بی بازده نخبگان است. این موضوع را باید آنقدر تکرار کرد که به یک تقاضای اجتماعی تبدیل شود. دست کم به اندازه یکی از کشورهای جنوب شرقی آسیا عمل کنیم که یک پایگاه اطلاعاتی و دسترسی شبانه روزی به نخبگان خارج از کشور دارد و در هر موضوعی که لازم است مشورت یا خدمت می گیرد و بسیار نیز راهگشا بوده است.

 

حالا فرض کنید که نخبگان ماندند یا نخبگان بازگشتند، همین کافیست؟ آنچه ما با آن روبرو هستیم فقط مساله مهاجرت نخبگان نیست. «فرسایش نخبگان» نیز مطرح است. حالا ممکن است بگویید چرا این قدر باید لی لی به لالای نخبگان گذاشت. یک مثال شاید کمک کند: از زمانی که پروفسور سمیعی به ایران آمده است منشا خدمات و برکات بسیاری شده است، اگر او زودتر و بیشتر به ایران می آمد می توانست بسیار بیشتر برای کشور خلق ارزش کند. وقتی یک پروفسور سمیعی می توان چنین طوفانی بپا کند، فکرش را بکنید که هزاران نخبه ثروت و معرفت اگر به کشور بازگردند (نه حتی تمام سال) چه می شود؟

 

عددهای بسیاری در مورد مهاجرت نخبگان گفته اند از این که فرار مغز‌ها در چند سال اخیر ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده است. چون همه این ها تخمین است به آن ها استناد نمی کنم. فقط یک نکته را می گویم و تمام: خداوند فرمود اگر شکرگزار نعمت ها باشیم، افزون خواهد شد و اگر نه عذابش شدید خواهد بود. رقیق شدن هوش ملی، عذابی شدید نیست؟ حیف است این سرزمین هزاران پزشک و مدیر و مهندس و متخصص داشته باشد اما سلامت، مدیریت، صنعت و تجارت ما به سامان نباشد. اگر برای نخبگان این سرزمین بیش از دکل نفتی ارزش قائل شویم، آینده ای بهتر در انتظار ماست.

 

دکتر مجتبی لشکربلوکی

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 2 / 5 / 1396 ساعت: 7:25 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

3 اقدام برای افزایش شجاعت

3 اقدام برای افزایش شجاعت:

 

1  وقتی به موقعیتی که از آن می ترسید فکر می کنید،سعی کنید بدترین اتفاقی که ممکن است روی دهد، شناسایی کنید.

 

2 وقتی به بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد فکر کردید، تصمیم بگیرید که اگر این اتفاق افتاد، آن را بپذیرید. این گونه از میزان نگرانی شما کاسته می شود و این نگرانی را از ذهن خود بیرون می کنید.

 

3  بعد از آن باید همه ی تلاش تان را بکنید که این حادثه اتفاق نیفتد.

 


جان پل گتی با استفاده از این اصل توانست به ثروتمند ترین مرد جهان تبدیل شود. وقتی از او رمز موفقیتش را سوال کردند گفت:
«هر کاری که می خواهید بکنید،ابتدا به بدترین حادثه ای که ممکن است برای تان اتفاق بیفتد فکر کنید و بعد کاری کنید تا از این اتفاق جلوگیری کنید»

 

وقتی بدترین اتفاقی را که ممکن است روی بدهد شناسایی کردید، هراس ها و نگرانی های تان بخار می شوند و به هوا می روند.
در این زمان ذهن تان آرام می گیرد و شما می توانید تمام نیرو و انرژی تان را صرف دستیابی به هدف تان کنید.

 

برایان تریسی

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 2 / 5 / 1396 ساعت: 7:22 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

استارت آپ ها زندگی ایرانیان را فتح می کنند؟

استارت آپ ها زندگی ایرانیان را فتح می کنند؟


استارت آپ اینجا، استارت آپ آنجا، استارت آپ همه جا

 

اگر چهار سال پیش همه با دیدن بیلبردهای بزرگ تبلیغاتی دی جی کالا با دیده شک به خرید اینترنتی فکر می کردند و خیلی ها گارد بسته جدی نسبت به آن داشتند اما حالا همه چیز به شکل عجیبی تغییر کرده است و هر روز شاهد رشد خرید و فروش اینترنتی و گرفتن خدمات از شرکت های استارت آپی این چنینی هستیم تا جایی که سعید محمدی یکی از بنیانگذران دیجی‌کالا آبان 1395 یعنی 8 ماه پیش در جریان دوازدهمین همایش مدیریت کسب و کار های هوشمند در سازمان مدیریت صنعتی٬ گزارش عملکرد و اطلاعات مربوط به فروش دیجی‌کالا را برای اولین بار اعلام کرد و گفت:« در حال حاضر تعداد فروش روزانه دیجی کالا ۲۰۰۰ سفارش با متوسط ۶۰۰ هزار تومان است که با یک ضرب به عدد فروش (درآمد ناخالص) ۱٫۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰تومان در روز می رسیم.» و این در شرایطی است که 10 سال پیش این مجموعه کارش را تنها با 5 نفر نیرو شروع کرد و حالا به بزرگ ترین فروشگاه اینرنتی کشور تبدیل شده است تاجایی که در سال 2015 مجله معتبر اقتصادی اکونومیست آن را به عنوان بزرگ ترین استارت آپ اینترنتی ایران معرفی کرد و ارزش تقریبی آن را 150 میلیون دلار تخمین زد که حتما طی دو سال گذشته با رشد بسیاری رو به رو بوده است.

 

آمارهای رسمی ارائه شده از سوی سازمان فناوری اطلاعات ایران نشان می‌دهد که در ایران به ازای هر دو نفر، یک نفر دارای گوشی هوشمند است و این یعنی بیش از 40 میلیون نفر در ایران کاربر این گوشی ها هستند، گوشی هایی که یکی از خدمات مهمشان استفاده از اپ هاست. سلجوقی عضو هیأت عامل سازمان فناوری اطلاعات چندی پیش گفته بود: «از هر دو نفر در کشورمان حداقل یک نفر گوشی هوشمند در اختیار دارد که برآورد می‌شود شمار کاربران گوشی‌های هوشمند به ۴۰‌ میلیون نفر می‌رسد.» او ادامه گفته بود: «رسیدن آمار دو میلیون گوشی هوشمند در سال ۹۲ به ۲۰‌ میلیون گوشی در سال ۹۳ نشان‌ دهنده فراهم‌ شدن ابزار دولت موبایل است و رسیدن این عدد در سال ۹۴ به ۴۰‌ میلیون و از ابتدای سال ٩٥ تا به الان حدود ٥٠‌ میلیون گوشی هوشمند در کشور نشان از افزایش رو به رشد استفاده از گوشی همراه در کشور دارد.»

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 2 / 5 / 1396 ساعت: 6:21 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه یک تیم قدرتمند تشکیل بدهیم؟

چگونه یک تیم قدرتمند تشکیل بدهیم؟

 

برخی از تیم ها محیط‌ کاری بسیار مناسبی را برای سایر هم تیمی های خود فرآهم می‌کنند که منجر می‌شود که از همکاری و کار کردن در این محیط‌ها لذت ببرند.

 

این در حالی است که کار کردن در برخی دیگر از تیم ها یا شرکت‌ها بسیار رنج‌آور است و اعضای تیم برای پایان رسیدن زمان همکاری خود لحظه‌شماری می‌کنند.

 


ویژگی‌ یک محیط کاریِ خوب چیست؟

 

هرچند ارائه نوعی لیست جامع در این مورد ممکن نیست، اما برخی از ویژگی‌هایی که یک محیط کار را برای کار کردن لذت‌بخش می‌کنند عبارت‌اند از:

 

1در محیط‌های کاری خوب عدالت برقرار است. در این محیط‌ها هم تیمی ها احساس برابری می‌کنند و تبعیض میان آن‌ها وجود دارند. در این محیط‌ها پاداش و فرصت‌ها به شکل برابر قابل دسترس‌ هستند و به درخواست‌ها به شکل عادلانه رسیدگی می‌شود.

 

2حاکمیت اخلاق: در محیط‌های کاری خوب، صراحت، شفافیت و اعتماد حاکم است. در محیط‌ها اخلاق حرف اول را می‌زند. افراد فرصت گفتگو دارند و احترام متقابل میان آن‌ها حکم‌فرماست.

 

3مشارکت: در محیط‌های کاری خوب، اعضای تیم هم‌پای رهبران شناخته و بینشِ کامل و دقیقی از مأموریت، اهداف و مختصات سازمان و برنامه‌های آن دارند. سایر اعضای تیم در تصمیم‌گیری‌ها مهم مشارکت داده می‌شوند.

 

4محیط‌های کاری خوب، محیطی امن برای کار کردن هستند. در این محیط‌ها افراد به واسطه کار کردن دچار آسیب‌های جبران‌ناپذیر جسمانی و روانی نمی‌شوند و در صورتی که به آن‌ها آسیبی وارد شود، رهبران و سایر اعضا از آن‌ها حمایت کامل می‌کند.

 

5حس افتخار: محیط کاری خوب محیطی است که فرد به کار کردن در آن محیط افتخار می‌کند. در این محیط‌ها افراد از کارکردن لذت می‌برند.

 

كانال تلگرامي ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 26 / 4 / 1396 ساعت: 6:38 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تعریفی از مدل مفهومی شهر هوشمند

تعریفی از مدل مفهومی شهر هوشمند

 

ده سال پیش، سازمان ملل متحد اعلام کرد که نژاد انسان به نقطه اوج خود رسیده است. سال 2007 سالی بود که بیش از 50 درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی می کردند. امروزه این نسبت بسیار بالاتر است و تنها مفهوم قابل تصور برای میلیاردها زندگی شهری است.
خوشبختانه استاندارد جدید ISO / IEC می تواند این رشد در حال پیشرفت را مطمئن و متداوم سازد.

 

اگر یک چیز واحد وجود داشته باشند که بیشتر مردم با آن موافق باشند آن است که شهرها باید هوشمند باشند. شهرها نیاز به این دارند که از ابتدا، در صورت امکان، از قبل طراحی شده باشند و رشد و توسعه مداوم آنها نیز باید هوشمندانه باشد. اما پیدا کردن یک مفهوم مشترک که در واقع شهر هوشمند چه هست، بسیار سخت تر است. این جایی است که ISO / IEC JTC1 وارد می شود.

 

در قلب استاندادهای شناخته شده و گسترده ترین استاندارد ICT در جهان، ISO/IEC ، یک استاندارد بین المللی جدید را توسعه داده است که مفاهیم ضروری را ارائه می دهد. این اجزای نامشهود زندگی شهری ، چیزهایی مانند مکان، جامعه، خدمات و منابع است.مدل مفهومی شهر هوشمند ISO / IEC 30182- راهنمایی برای ایجاد یک مدل جهت قابلیت همکاری داده ها منتشر شده در می2017،در مدل شهر هوشمند (SCCM) راهنمایی ارائه می دهد. علاوه بر تعریف این مفاهیم، ISO / IEC 30182 روابط بین آنها مانند منابع سازمان و یا یک رویداد در یک مکان را نیز تعریف می کند.

 

درست همانطور که هیچ شهر تنهایی وجود ندارد که تعریف کند کدام شهرها کلی هستند، هیچ نقشه ای هم به تنهایی برای یک شهر هوشمند وجود ندارد که بتواند در همه بخش ها اعمال شود. اما #ISOIEC30182 ، با ارائه یک مدل مفهومی، اشتراک ایده ها، اطلاعات و راه حل ها را تسهیل می کند. این بدان معنی است که بهبود گردش ، کاهش آلودگی، اطلاعات سریعتر و افراد باهوشتر و شادتر با یکدیگر هم به لحاظ فیزیکی و هم به صورت یکپارچه به عنوان یک جامعه در ارتباط هستند.

 

یکی از اهداف استاندارد بین المللی این است که از استفاده فعلی داده ها به عنوان یک تسهیل کننده خدمات شهری فراتر باشد. هدف این است که تصمیم گیرندگان را تشویق کنند تا استفاده مجدد از داده ها را به عنوان یک منبع برای نوآوری جهت سیستم ها و خدمات آینده مورد بررسی قرار دهند. با بررسی برخی از بینش های مختلف (عملیاتی، انتقادی، تحلیلی و استراتژیک) ، ISO / IEC 30182ا با هر دو داده باز (مشترک تحت لایسنس باز) و داده بسته (که در آن امنیت و حریم خصوصی محتوا محافظت می شوند) ارتباط دارد. هنگامی که همان مدل مفهومی برای همه اعمال شود، می توان از همان مسیری که آمار و تجزیه و تحلیل از داده های عملیاتی استخراج شده،پیگیری شود و تاثیر تصمیمات استراتژیک را مشاهده کند.

 

استاندارد ISO / IEC 30182 دارای برنامه های ضروری و کاربردی دنیای واقعی می باشد که در مورد اینکه زندگی شهری چگونه هوشمند تر می شود صحبت می کند. این پرسش که هوشمندانه ترین راه برای به هم پیوستن جمعیت و استفاده بهینه از منابع چیست؟ ابزاری برای تسهیل این بحث و یکی از مهمترین موضوعات سیاره ما بوده است.

 

کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 24 / 4 / 1396 ساعت: 7:50 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

9 فن علمی برای داشتن یک مذاکره موفق

9 فن علمی برای داشتن یک مذاکره موفق :

 

انسان موجودی اجتماعی است و تقریبا تمام منافعش ارتباط مستقیمی با نحوه‌ی مذاکره و گفتگو با دنیای پیرامونش دارد. هر فردی در مذاکره معمولا تلاش می‌کند تا امتیازاتی را به دست بیاورد و قطعا مذاکره‌ای موفق است که شما بتوانید امتیاز بیشتری به‌دست بیاورید و کمترین امتیاز را به طرف مقابل خود بدهید. البته نگه‌داشتن طرف مقابل تا پایان کار هم یک بُرد برای شما محسوب می‌شود.


در این گزارش سعی شده تا شما با ۹ فن علمی برای داشتن یک مذاکره موفق، آشنا شوید:

 

▪️با نوع گفتگو آشنا شوید


▪️یک پیشنهاد تهاجمی بدهید


▪️قبل از مذاکره یک کفِ‌ قیمتی برای خودتان مشخص کنید


▪️در مذاکره مانند آیینه باشید


▪️بر روی پتانسیل‌های خود پافشاری کنید


▪️بر روی یک رقم پافشاری نکنید


▪️در مورد خودتان صحبت کنید


▪️اولین پیشنهاد را شما بدهید


▪️همه‌ی گزینه‌ها را روی میز نگه دارید

 

کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید

 

 


تاریخ ارسال پست: 19 / 4 / 1396 ساعت: 6:39 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

فواید کار گروهی برای رسیدن به موفقیت

فواید کار گروهی برای رسیدن به موفقیت


افراد زیادی تصور می کنند که موفقیت شغلی آنها فقط تابع درستی عملکردهای شخصی آنهاست. این تصور از سرنوشت خودآفرین باعث شده محیطی در اداره ها و شرکت ها به وجود آید که همکاران برای جلو افتادن از یکدیگر و رسیدن به مقامی بالاتر از هم، اطلاعاتشان را از هم مخفی نگاه می دارند و از کسی تقاضای کمک نمی کنند.

 

اما این تنها راه رسیدن به موفقیت نیست. در واقع، هرچه از نردبان ترقی بالاتر روید، به این نکته خواهید رسید که زمانی می توانید پیشرفت بیشتری داشته باشید که بدانید چطور از همکاران خود برای گرفتن اطلاعات استفاده کنید و به اتفاق هم برای یک هدف مشترک تلاش کنید.

 

شما همه ی کارها را نمی توانید به تنهایی انجام دهید. قبول دست کمک دیگران یا محول کردن بعضی مسئولیت ها به سایرین، نشانه ی ضعف و ناتوانی نیست، بلکه روشی خردمندانه است که به شما کمک می کند زودتر به موفقیت دست یابید و پیشرفت کنید.

 

چه کارتان را به تازگی شروع کرده باشید و چه به پُست ها و مقام های بالای شرکت رسیده باشید، باید یاد بگیرید که چطور خود را برای قبول کمک و ارائه کمک آماده کنید.

 

فواید:

▪️سرعت بخشیدن به کار


▪️گرفتن ترفیع


▪️افزایش عملکرد کارمندانتان


▪️ایجاد اعتماد و ارتباط


▪️آموختن از دیگران


▪️کاهش استرس

 

▪️تمرکز بر هدف اصلی


▪️بهره بردن از دیگران

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 


تاریخ ارسال پست: 17 / 4 / 1396 ساعت: 6:9 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سخنان یک بورس باز با تجربه

آنچه یک ملت را بزرگ و سربلند می سازد و به آن بزرگی و افتخار می بخشد،وسعت خاک و ثروت بسیار نیست.بلکه وجود مردمانی سخت کوش و علاقه مند به اعتلای سرزمینشان است.کشورهای برتر دنیا مانند دانمارک،هلند،سوییس،بلژیک،سوئد،ژاپن،کره جنوبی،نیوزلند و ....از نظر رفاه اجتماعی و امید به زندگی و همه شاخصه های مثبت،از منابع نفت و گاز و معادن و وسعت خاک بهره مند نیستند.اما با پشتکار و برنامه ریزی مدیران جامعه به بالاترین درجه رشد و شکوفایی نائل آمده اند.درآمد سرانه آن ها ده ها برابر بیشتر از درآمد سرانه کشور ما با برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز است.باحمایت و تشویق کارآفرینان و توجه به صنایع کوچک و ایجاد اشتغال مولد و ترویج فرهنگ مصرف تولیدات ملی و بالا بردن بازده کار مفید و سرلوحه قراردادن روایت((دست هایی که خدمت می کنند،مقدس تر از لب هایی هستند که دعا می خوانند))کار وتولید عار پنداشته نشود.خوشبختانه آیینی را پرستش می کنیم که پیامبر بزرگوارش بوسه بر دستان کارگر می زد.امیدوارم همه کسانی که با نیت خیر و خداپسندانه اقدام به سرمایه گذاری می کنندو هدف نهایی آنان کمک به پیشرفت تولید و افزایش اشتغال و از بین بردن واردات و رونق صادرات و تقویت ارزش پول ملی و کاهش تورم و افزایش سطح رفاه عمومی مردم است،هیچ گاه از ورود و فعالیت در بازار سرمایه،احساس و اظهار ندامت نکرده و از برکات نیات خیرشان برخوردار شوند.اعتقاد دارم موفقیت به کسانی روی می آورد که برای خوشبختی دیگران تلاش می کنند.کسانی که آرزومندند روشنایی چراغ های همسایه بیشتر شود،بدون شک حوالی خانه شان روشن تر خواهد شد.اگر با مساعدت دست اندرکاران سازمان بورس در اطلاع رسانی و تنویر افکار عمومی،اعتماد مردمی جلب و اطمینان به آینده سرمایه گذاری ایجاد شود،با راه اندازی و توسعه شرکت ها و صنایع پیشرفت اقتصادی جامعه شتاب گرفته،فقر از میان رخت خواهد بست و بازتاب آن شامل حال همگان خواهد شد.

 

به امید صنایعی پیشرفته تر با مدیرانی لایق تر،رفاهی بیشتر و ایرانی آبادتر و سرافرازتر

 

محمد علی نوروزی 

 

برگرفته گوشه ای از کتاب روش های سرمایه گذاری در بازارهای مالی 

 

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 4 / 1396 ساعت: 11:28 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اصول و استراتژی قیمت گذاری

اصول و استراتژی قیمت گذاری

 

 مانند کسی نباشید که، قیمت همه چیز را می داند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند!
 "اسکار وایلد"

 

مانند دیگر جنبه های مدیریت، قیمت گذاری و بازاریابی تلفیقی از هنر و دانش است.
علیرغم منعطف به نظر رسیدن بحث قیمت، اصولا تصمیم گیری درمورد قیمت، برگشت ناپذیر است و یکی از پر ریسک ترین( p) از ( ۴p) بازاریابی است.

 

برخلاف آن چه بسیاری ازشرکت های ایرانی همچنان به عنوان پارادایم فکری خود درقیمت گذاری محصولات و خدمات در ذهن دارند، نقطه عزیمت قیمت گذاری تحلیل جایگاه رقابتی شرکت در بازار و رحجان مخاطب است و نه محاسبات هزینه ای مدیریت مالی.

 

مارپیچ مرگبار قیمت گذاری
spiral deat pricingg

 

اگر نماینده خرید مشتری در هنگام خریدبه شمابگوید که قیمت فروش رقیب شمابرای همین کالا بجای ۱۰ دلار، ۸ دلار است و شما نیز به تخفیف ۲دلاری راضی شوید، در اینصورت احتمالا شرایط به اینصورت پیش میرود که نماینده خرید تخفیفی ۲دلاری را کافی نداند و به سراغ فروشنده قبلی برود و از وی بخواهد که کالا را ارزان تر از ۸ دلار بفروشد تا خرید خود را از آنان انجام دهد.بدین ترتیب یک فرآیند رفت و برگشتی آغاز می شود که استراتژی باخت –باخت را برای فروشنده رقم میزند و تنها خریدار نفع می برند.

 

راه حل :
در مورد بالا باید با چانه زنی خریدار را قانع کرد که تفاوت قیمت بخاطر اختلاف کیفیت و عملکرد محصول است وحتی می تواند کالایی مشابه کالای رقیب را به قیمت ۷٫۹دلار بفروشد! در واقع باید به او بفهماند که هر ارزانی بی دلیل نیست .

در این صورت فروشنده برنده است، چه محصول ارزانتر خود را بفروشد که قیمت آن رقابتی است و چه محصول گرانتر خود را که عملکرد آن رقابتی است.

 

قاعد بازی:

1 قانون اول:
عادت تخفیف را باکمی غرور جایگزین کنید

 

2 قانون دوم:
ارزش ارائه شده به مشتریان خود را بشناسید .

 

3 قانون سوم:
یکی از ۳ استراتژِی ساده قیمت گذاری را به کار ببرید.

 

4 قانون چهارم:
با مشتریان خود بهتر بازی کنید.

 

5 قانون پنجم:
برای افزایش سود، قیمت گذاری کنید.

 

6 قانون ششم:
برای رشد و افزایش انعطاف پذیری در مذاکره، بر محصولات و خدمات خود بیافزایید.

 

7 قانون هفتم:
رقبای خود را مجبور کنید نسبت به قیمت های شما واکنش نشان دهند.

 

8 قانون هشتم:

ستون فقرات فروش خود را تشکیل دهید

 

9 قانون نهم:
حرکت ازقیمت گذاری مبتنی بر تجربه به سمت قیمت گذاری مبتنی بر ارزش

 

10 قانون دهم:
با اطمینان قیمت گذاری کنید به یاد داشته باشید که شما چه کسی هستید.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 

 

 


تاریخ ارسال پست: 11 / 4 / 1396 ساعت: 6:14 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

عباراتی مفید برای "نه" گفتن

عباراتی مفید برای "نه" گفتن

 دوستان گرانقدر صاحب کسب و‌کار، بدون شک به این یقین رسیده اید که گفتن «نه» ، هنر میخواهد و یکی از پارامترهای مهمی است که می‌تواند برای کسب موفقیت در کسب و کارتان تاثیر گذار باشد، درمطالب قبلتر در اینخصوص خدمتتان ارائه کرده بودم.

 

 اما، اگر شما از جمله كساني هستيد كه "نه گفتن" در مقابل درخواست ديگران برايتان سخت است، بدانيد كه عزت نفس شما قدري پايين است و نيازمند تاييد ديگران هستيد.

 

به صورت ريشه اي بايستي تلاش كنيد و مهر طلبي را از خود دور نماييد.

 

به دليل اينكه فرايند تغيير، زمان بر خواهد بود بهتر است از جملات زير استفاده نماييد و به جاي گفتن جوابهاي مثبت اتوماتيك، قدري زمان بخريد تا در مورد قبول و يا رد درخواست ديگران بتوانيد بالغانه فكر كنيد.

 

اين جملات عبارتند از:


١- من در حال حاضر نميتوانم جوابي بدهم. اگر ممكن است يک وقت ديگري در اين مورد حرف بزنيم.


٢- مي خواهم كمك كنم ولي نميتوانم.


٣- الان نمي توانم هيچ قولي بدهم.


٤- من متشكرم كه از من درخواست كردي ولي واقعا نمي توانم.


٥- من مي فهمم كه تو واقعا به كمك نياز داري ولي واقعا نمي توانم جوابي بدهم.


٦- الان جواب من "نه" هست ولي اگر تغييري در برنامه ام داشتم به تو اطلاع خواهم داد.


٧- جواب من "نه" هست ولي ميتوانم بخشي ازدرخواستت را عملي كنم.


٨- به من چند دقيقه اي اجازه بده تا برنامه هايم را چك كنم.


9- من تا چند دقيقه ديگر به تو خبر خواهم داد.(پس از فكر كردن حتما جواب بدهيد).


10- من نياز به هماهنگي با ( خانواده، همسر، محل كار و ... ) دارم و بعد به تو اطلاع مي دهم.


فراموش نكنيد به دليل ريشه دار بودن مهرطلبي، اگر بخواهيد توضيحات بيش از اندازه براي جواب منفي بدهيد شكست مي خوريد و حتي دچار احساس گناه خواهيد شد.
بدانيد هركسي مسئول زندگي خويش است و توانايي اين را دارد تا مشكلاتش را حل نمايد، ولي در صورتيكه بالغانه امكان ياري و كمك به ديگري را داريد، اين كار را انجام دهيد.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 3 / 4 / 1396 ساعت: 5:16 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه ایده های خود را به کسب و کاری میلیاردی تبدیل کنیم؟

چگونه ایده های خود را به کسب و کاری میلیاردی تبدیل کنیم؟

 

آیا در ذهن خود ایده های عالی برای راه اندازی کسب و کار و یا ارائه کالا یا خدمت می پرورانید؟ شما ممکن است ایده های بیشماری داشته باشید، شاید هم ایده ای در ذهن نداشته باشید. نگران و ناامید نباشید. شما برای راه اندازی کسب و کار تنها به ایده نیاز ندارید. چرا؟ اجازه دهید که توضیح دهم. ایده ها نیازمند تحقیقات یکپارچه از بازار هدف، استراتژی مناسب و برنامه دقیق کسب و کار هستند و بدون چنین ملزوماتی فقط ایده هستند و نه چیزی بیشتر. اگر می خواهید ایده خود را به کسب و کار تبدیل کنید، گام های زیر را دنبال کنید.

 

1 بر روی یک ایده متمرکز شده و آنرا مطرح کنید.

اگر با تعداد زیادی ایده روبرو هستید، اطمینان داشته باشید که نمی توانید هیچ یک را عملیاتی سازید. بررسی سطحی ایده های مختلف در هر روز شما را به جایی نمی رساند.برروی یک ایده که علاقه مندی بیشتری به آن دارید متمرکز شوید. حال سعی کنید آنرا بر روی کاغذ بیاورید، تصاویری رسم کنید، کلمات کلیدی را بنویسید. درمورد اینکه ممکن است تا اندازه ای خیالی به نظر برسد، نگرانی به خود راه ندهید. نوشتن افکارتان بر روی کاغذ، ایده شما را قابل مدیریت می کند.

 

2 سؤال بپرسید.

مارک میتلند می گوید: " سؤالات منجر به پاسخ می شوند". بنابراین به پرسیدن سؤال در مورد کسب و کارتان ادامه دهید تا جایی که سؤالات مطرح شده به شما در نوشتن خلاصه اجرایی طرح کسب و کارتان کمک کند. هراندازه سؤالات بیشتری از خود بپرسید، انگیزه بیشتری برای اجرایی کردن ایده تان خواهید داشت.

 

3 ایده خود را ارزیابی نمایید.

اگر ایده خود را نزد خود نگه دارید و مشتریان واقعی آنرا ارزیابی نکنند، ایده شما حقیقتاً ایده ای بی ارزش خواهد بود. چگونه در این مرحله می توان به مشتریان دست پیدا کرد؟ نمونه ابتدایی یا کمینه محصول مورد نظر خود را بسازید. نمونه ای که ارزش اصلی کسب و کار شما و مشکلی که از مشتریان حل می کند را نشان دهد. این نمونه می تواند در قالب اسلاید، تصویر و ... باشد. این نمونه در طول یک روز یا یک هفته آماده می شود.این نمونه را با افراد مختلفی که در شبکه ارتباطی خود دارید به اشتراک بگذارید و عکس العمل ها و واکنش ها را بررسی کنید. آیا مردم از استفاده از آن خشنود هستند؟

 

4 جزئیات کسب و کار مد نظر را بنویسید.

بایستی جزئیات کسب و کار مد نظر خود را بنویسید که شامل موارد روبرو است:جزئیات محصول و منافع حاصل از آن، تیم مدیریتی چه کسانی هستند؟ برآوردهای مالی شما جیست؟ مشتریان شما چه کسانی هستند و انتظارات آنها چیست؟ برنامه شما برای توسعه محصولات و یا خدمات چیست؟

 

5 شیوه تأمین مالی و مسائل مالی را مطرح نمایید.

لنون می گوید:" اگر در طرح شما، جایی برای مدل و جریان درآمدی شما نیست، ایده شما بیشتر شبیه سرگرمی است، نه یک کسب و کار." مسائل مالی و شیوه های تأمین مالی را حتماً مد نظر قرار دهید.

 

6 بازاری بزرگ بیابید.

زمان خود را صرف ایده ای نکنید که بازارهدف بزرگی ندارد. بررسی کنید که آیا ایده شما به حل مشکل تعداد انبوهی از مردم منتهی می شود یا خیر؟ تا آنجا که می توانید بزرگ و جهانی فکر کنید.

 

7تفکر بلند مدت داشته باشید

کسب و کار شما در کوتاه مدت، کسب و کاری کوچک است. اما برای ادامه مسیر، بایستی تصویری واضح از آینده آن داشته باشید. کسب و کارتان در پنج سال یا 10 سال آینده کجا خواهد بود؟ چه تعداد کارمند خواهید داشت؟ و سوالاتی از این قبیل.

 

8نگاهی دوباره به ایده خود داشته باشید.

تلاش نمایید که ایده خود را از زوایای مختلف نگاه کنید. از دیدگاه مصرف کنندگان، مشتریان، شرکای تجاری و حتی کارمندان فعلی و آتی شرکت. این کار به شما کمک خواهد کرد که اقدامات لازم را انجام دهید و نظرات بیشتری را بشنوید و به منتقدان خود گوش دهید و حتی آنهارا تائید کنید و یا آنها را به اشتباهشان واقف کنید.

 

9 از ابتدا به مسائل قانونی توجه کنید.

برای توسعه و اجرایی نمودن ایده خود آماده شوید.

طرح کسب و کار خود را دوباره بررسی نمایید، محصول مد نظرخود، تیم و استراتژی های بازاریابی و مالی خود را بهنگام نمایید و تمامی منابع مورد نیاز برای اجرایی نمودن ایده خود را فراهم آورید. با داشتن برنامه ای که در بازار هدف خود آنرا ارزیابی نموده اید و منابعی که فراهم آورده اید، قادر خواهید بود که ایده خود را اجرایی کنید. اطمینان حاصل کنید که افراد تیم شما به انتظاراتی که از آنها دارید، واقف و آگاه هستند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 29 / 3 / 1396 ساعت: 10:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پایان «مهندسی مردم» و آغاز «مردم مهندس»

پایان «مهندسی مردم» و آغاز «مردم مهندس»

 

 عده‌ای هنوز بر این باورند که می‌شود ذهن مردم و تصمیم جمعی آن‌ها را مهندسی کرد و به هر شکلی درآورد. این‌ها هنوز برای گروه‌های مرجع مردم خیلی وزن قائل هستند و فکر می‌کنند مردم به افراد و گروه‌های خاصی نظر دارند و مطابق دیدگاه‌ آن‌ها عمل می‌کنند.


 چنین تصوراتی درباره مردم بدون ملاحظه تغییرات عمیقی است که در جامعه ایران صورت گرفته است. جامعه‌ای که در چهل سال گذشته چند گونه دولت، تجربیات تاریخی و سیاست‌هایی با نتایج بسیار متفاوت را پشت سر گذاشته است. ایران جامعه‌ای است که میلیون‌ها دانشجو و تحصیل‌کرده دارد، و هر کسی در گوشی همراه خود هم‌زمان مصرف‌کننده، توزیع‌کننده و تولیدکننده محتواهای مختلف است. جامعه ایرانی مقاومت کردن، تغییر دادن، منعطف بودن، صبر کردن، اعتراض و سکوت، و از همه مهم‌تر انتخاب‌گر بودن و سبک زندگی ترکیبی را آموخته است.


 سبک زندگی ترکیبی ویژگی آد‌م‌هایی است که دیگر ارزش‌ها و هنجارها و سلیقه‌های یکدست ندارند. این‌ها آدم‌هایی هستند که می‌توانند موسیقی لس‌آنجلسی گوش کنند، روزه بگیرند، نماز بخوانند، هم‌زمان با دخالت دین در سیاست مخالف باشند، ولی رعایت هنجارهای دینی را در زندگی خود بپسندند، اما غیردینداران را هم تحمل کنند؛ سفر زیارتی هم می‌روند اما از سفر تفریحی به آنتالیا هم نمی‌هراسند. این آدم‌ها در فضای مجازی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم انتخاب‌گر هستند و رهبران سیاسی را برای خود می‌خواهند و نه خود را در خدمت رهبران سیاسی. سیاستمداران و این مردم می‌توانند با هم تعامل کنند و دست آخر این آدم‌ها هستند که سیاستمداران را تغییر می‌دهند.


 مردم انتخاب‌گر با سبک زندگی‌های ترکیبی، سیاستمداران را در خود حل می‌کنند. آن‌ها که بخواهند این مردم را در خود حل کنند، یا قائل به مهندسی‌کردن اذهان باشند، راه به جایی نخواهند برد. مردم انتخاب‌گر را می‌توان طرف گفت‌وگو قرار داد، آن‌ها را قانع کرد، از آن‌ها عذرخواهی کرد و انتظار داشت اعتماد کنند، اما به سختی می‌شود چیزی را به زور تکرار یا هجوم تبلیغاتی در ذهن آن‌ها فرو کرد.


 این مردم البته یکدست نیستند و همه نیز در یک سطح از انتخاب‌گری و سبک زندگی‌های ترکیبی قرار ندارند، اما تداوم روندهای اجتماعی و اقتصادی فعلی تعداد بیشتری از این گونه شهروندان به‌وجود خواهد آورد. جامعه و سیاست اگر خواهان ثبات و آرامش و پیشرفت است، زبان سخن گفتن با این تعداد فزاینده نیز ناگزیر باید تغییر کند. تغییر زبان سخن گفتن با مردم، بزرگ‌ترین چالشی است که شخصیت‌ها، جریان‌ها و گروه‌های سیاسی در این وضعیت پیش روی خود دارند.

 

 

 تغییر زبان نیز صرفاً چیزی در عالم گفت‌وگو باقی نمی‌ماند. هر تغییر زبان به معنای ضرورت تغییر شیوه‌ها و پذیرش ابزارها و اهداف جدید نیز هست. آینده جامعه ایران نیز تا اندازه زیادی بر اثر میزان پیدایش چنین تغییراتی رقم خواهد خورد. تغییری که عصر «مهندسی مردم» را خاتمه‌یافته تلقی کند و بفهمد که «مردم مهندس» متولد شده است، مردمی که طراحی می‌کنند، عناصر زندگی‌شان را ترکیب می‌کنند، محصولات فکری و اجتماعی جدید تولید می‌کنند؛ و به جهان در چارچوب محدودیت‌های خودشان شکل می‌دهند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 27 / 3 / 1396 ساعت: 6:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

گرگ ها را به زندگی خود دعوت کنید و با آن ها برقصید!

گرگ ها را به زندگی خود دعوت کنید و با آن ها برقصید!

 

در سال 1995 مجموعه اتفاقات عجیبی در پارک های یلواستون آمریکا رخ داد. مسوولان پارک 14 گرگ را به مجموعه حیوانات پارک اضافه کردند، همین! و این سرآغاز یک طوفان بود. لابد فکر می کنید که آن ها به قتل و غارت پرداختند. اما صبر کنید. هفتاد سال بود که سرو‌کله گرگ‌ها در آنجا پیدا نشده بود و به همین دلیل هم تعداد گوزن‌ها به شدت اضافه شده بود؛ چون هیچ موجودی آنها را شکار نمی‌کرد. آن‌ها با چریدن خود، تقریبا پوشش گیاهی را کم و نابود کرده بودند. ولی به محض این که سروکله گرگ‌ها پیدا شد، تعدادی از گوزن‌ها را کشتند؛ اما این موضوع خیلی مهم نبود. گرگ ها به طرز قابل ملاحظه‌ای رفتار گوزن‌ها را تغییر دادند. گوزن‌ها از جاهای مشخصی در پارک دوری می‌کردند. جاهایی که خیلی راحت در آن گیر می‌افتند به خصوص دره‌ها.

 

بلافاصله این مناطق احیا شدند. در بعضی نواحی ارتفاع درختها تنها در عرض 6 سال 5 برابر شد. دره‌های بایر به سرعت به جنگلهای سپیدار، بید و صنوبر تبدیل شدند. حشرات آمدند و با این اتفاق پرندگان شروع به مهاجرت به این جنگل‌ها کردند. تعداد پرندگان آوازخوان و مهاجر زیاد شد و به جمعیت سگ‌های آبی هم اضافه شد؛ چون سگ‌های آبی دوست دارند درخت بخورند. سگ‌های آبی هم مثل گرگ‌ها، مهندسان اکوسیستم هستند. آنها برای گونه‌های دیگر جانوری ماوای امنی ایجاد می‌کنند و سدهایی که بر روی رودخانه ها می‌سازند برای سمور آبی، همستر، مرغابی، ماهی، خزندگان و دوزیستان؛ محلی برای زندگی ایجاد می‌کنند.

 

گرگ‌ها، گرگ‌های صحرایی را کشتند و در نتیجه تعداد خرگوش‌ها و موش‌ها اضافه شد. این اتفاق تعداد شاهین‌ها، راسوها، روباه‌ها و گورکن‌ها را زیاد کرد. عقاب‌ها پایین آمدند تا از پسماندهایی که گرگ‌ها برجا گذاشته بودند؛ بخورند. خرس‌ها هم از این سفره نصیب بردند و جمعیتشان زیاد شد. بخشی از علّتش هم این بود که در بیشه‌های تازه، تمشک‌های بیش‌تری وجود داشت و خرس‌ها با شکار کرّه‌گوزن‌ها تاثیر گرگ‌ها را بیشتر کردند.

 

ولی ماجرا این‌جا خیلی جالب می‌شود. گرگ‌ها رودخانه‌ها را تغییر دادند. با رویش دوباره گیاهان و درختان، فرسایش خاک کمتر شد. مجاری رودخانه‌ها باریکتر شد. آبگیرها و شیارهای بیشتری ایجاد شد. تمامی این اتفاقات برای زیست بوم بسیار مفید بود. رودخانه‌ها به خاطر گرگ‌ها تغییر کردند و علّتش هم این بود که جنگل‌های جدید کناره رودخانه‌ها را حفظ کرد و مانع از نابودی سریع آنها شد و در نتیجه مسیر رودخانه‌ها ثبات بیشتری پیدا کرد پس با بیرون راندن گوزن‌ها از بعضی مناطق و احیای پوشش گیاهی در مناطق درّه‌ای فرسایش خاک کمتر شد چون پوشش گیاهی باعث تثبیت خاک می‌شد و به این ترتیب برخلاف تعداد کم گرگ‌ها نه تنها اکوسیستم منطقه "یلواستون" که منطقه بسیار بزرگی است، تغییر کرد بلکه جغرافیای فیزیکی آن هم تغییر کرد.

 


تحلیل و تجویز راهبردی:
همه ما فکر می کنیم که اتقاقات بزرگ ناشی از تغییرات و تلاش های بزرگ است. اما نکته اینجاست که در دانش پویایی شناسی سیستم ها (یا همان سیستم داینامیکس)، نقاطی وجود دارند که به آن ها نقاط اهرمی گفته می شوند. تغییرات کوچک در این نقاط اهرمی منجر به تغییرات بزرگ می شود. صرفا برای تقریب به ذهن بگذارید مثال بزنم. رولزرویس موتور هواپیما تولید می کرد. در فروش آن مشکل داشت. با یک تغییر و تاثیر بر نقطه اهرمی به فروش موفقیت آمیز دست یافت: به جای آن که موتور هواپیما را بفروشد که همه تا آن موقع این کار را می کردند تصمیم متفاوتی گرفت: آن ها موتور هواپیما را اجاره می دهند و تمام خدمات تعمیر و نگهداری را برعهده می‌گیرند و بر اساس میزان ساعت پرواز به موتورها رسیدگی می‌کنند. این تغییر در «نقطه اهرمی» باعث شده تا شرکت‌های هواپیمایی نه متحمل هزینه های سنگین خرید اولیه شوند و نه متحمل هزینه‌های سنگین تعمیر و نگهداری و رولز رویس نیز جریان درآمدی مناسبی برای خود به صورت یکنواخت ایجاد کند. همین تغییر ساده منجر به تحول کسب وکار شد.

 

بنابراین
1- به این بیاندیشیم که نقاط اهرمی زندگی من، کسب وکار من، کشور من چیست؟ و من چگونه می توانم این نقاط را دستخوش تغییرات محدود کنم تا این تغییرات محدود سرآغاز تغییرات اساسی شود؟ به عبارتی گوزن ها و گرگ های زندگی من کدامند؟

 

2-درک کنیم که خیلی از تغییراتی که در زندگی ما رخ می دهد (ورود گرگ ها به زندگی، کسب وکار و کشور) ممکن است در گام اول تلخ و ناگوار باشد اما این تغییرات سرآغاز یک سلسله تغییرات خوب و دوست داشتنی است. از خداوند بخواهیم که حتی اگر ما در گام اول خوشمان نیاید، گرگ ها را وارد زندگی ما کند که او دانا و خیرخواه مطلق است.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 26 / 3 / 1396 ساعت: 3:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چهار ويژگي مديران موفق در سطح جهاني

چهار ويژگي مديران موفق در سطح جهاني :

 

1  واضح کردن هدف (تمرکز بر هدف): هدف نقطه شروع است و موفقیت به معنی دستیابی به هدف می‌باشد. بنابراین تمرکز بر هدف و واضح بودن دلیل کار، مهمترین ویژگی یک مدیر است. برعکس آن مدیری است که هدف نمی‌گذارد، صرفاً به اتفاقات واکنش نشان می‌دهد و وقایع بیرونی مسیر او را تعیین می‌کنند.



2  مهارتهای ارتباطی عالی: توانایی بیان واضح هدف و ایده‌ها برای دیگران، طوری که آنها شما را درک کنند، موافق شوند و طبق ایده شما عمل کنند توانایی مهم بعدی است. در مقابل آن مدیری است که ارتباطات واضحی ندارد، در صحبت‌هایش سوتفاهم ایجاد می‌شود، غیرمستقیم صحبت می‌کند و دلخوری به وجود می‌آورد.

 

3  مهارت برنامه‌ریزی منطقی: توانایی تحلیل وقایع و ایجاد یک برنامه مکتوب مفصل از اقدامات اجرایی برای دستیابی به هدف، به مؤثرترین شیوه ممکن. در مقابل آن مدیری است که بدون برنامه، با اتفاقات پیش می‌رود.

 

4  مدیریت منطقی تضادها: مدیران باید بتوانند شخصیت‌های مختلف را در تیم هماهنگ و هدایت کنند، طوری که به تقویت و تکمیل دیگر اعضا بیانجامد. همچنین بتوانند در موضوعات و موقعیت‌های دشوار، به خوبی بحث را پیش ببرند. در مقابل آن مدیری است که محیطی بهم خورده در شرکت دارد و افراد در مورد هم بد می‌گویند و زیرآب می‌زنند

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 24 / 3 / 1396 ساعت: 4:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مدیریت در عصر رسانه های جدید

مدیریت در عصر رسانه های جدید :

 

امروزه ، ضرورت مدیریت دنیایی که با ظهور و گسترش رسانه های نوین مواجه است ، بسیار قابل تامل می باشد .
در دنیای امروزی ، به موازات ظهور و گسترش رسانه های نوین که ناشی از تکامل فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی در دهه های اخیر است و اتخاذ سیاست های همگرایانه ناشی از مفهوم جهانی شدن توسط کشورهای پیشرفته غربی و پیچیده تر شدن مسائل اقتصاد جهانی و بازار خبر و اطلاعات که شامل تولید ، پردازش و توزیع محصولات خبری و اطلاعات است ، ضرورت بیش از پیش مدیریت در عصر رسانه های جدید را جلوه گر می سازد .

 

مهمترین ویژگی های مهم عصر اطلاعات :
افزایش رایانه های شخصی ، رسانه های تعاملی ، شبکه های ارتباطات جهانی ، کتابخانه های دیجیتالی ، انتشارات الکترونیکی و امثال آن می باشند که رشد و توسعه در چنین فضایی ، نقش پررنگ و موثر مدیرانی را می طلبد که در خصوص چگونگی سازماندهی ، بهره برداری از دارایی های اطلاعاتی سازمانها ، آگاهی و احاطه ی کامل داشته باشند ، تا بتوانند ارزش استراتژیک اطلاعات را برای تمام سازمان ، آشکار سازند .
پر واضح است که در عصر اطلاعات ، انجام تصمیم گیری و اتخاذ راهبردهای صحیحی که منطبق با اهداف و سیاستهای سازمانها باشد ، بدون دستیابی مستمر و پی در پی به اطلاعات لازم ، ممکن و میسر نخواهد بود .

 

مشکلات مدیران در عصر ارتباطات نوین :
همیشه مشکلات مدیران از کمبود اطلاعات نیست ، بلکه برعکس ، گاها قابل مشاهده است که مدیران از افزونگی اطلاعاتی رنج می برند ، که نتوانسته اند نیازهای اطلاعاتی خود را متناسب با تغییرات عصر اطلاعات ، منطبق سازند ، بطوریکه در عصر اطلاعات ، بیشتر مدیران داده ها و اطلاعاتی را دریافت می کنند که نمی توانند آنها را جذب کنند و به عبارتی از اضافه بار اطلاعات در عذابند .

 

راهکار حل مساله :
برای رفع این مشکل باید ساز و کارهایی را جست و جو کرد که اطلاعات مورد نیاز کاربران را تامین کند . طراحی و استقرار سیستم های اطلاعاتی مناسب یکی از این سازوکارهاست . مهمترین وظیفه سیستمهای اطلاعاتی ، تصفیه و تلخیص اطلاعات است ؛ یعنی طراحی سیستمهای اطلاعاتی که با اهداف و سیاستهای سازمان ، همگام و هم راستاست تا از بروز انباشتگی و افزونی غیر ضروری اطلاعات ، جلوگیری بعمل آورد .
از اینرو لزوم اتخاذ راهبردهای اطلاعاتی که همسو با ارتقاء بهره وری ، افزایش کارآیی ، برنامه ریزی در جهت تحقق اهداف و برنامه های تدوین شده سازمانها باشد ، از شاخصه های مدیران سازمانهای متناسب با عصر اطلاعات است .

 

در شرایط ارتباطات جدید ، موفقیت کدام سازمان تضمین شده است ؟
در عصر امروز که عصر رسانه های نوین است، قطعا موفقیت سازمانی تضمین شده است که اهداف و سیاستهای سازمانش با جریان های اطلاعاتی روز همگام و همسو شده باشد.
خوب است که در این عرصه، مدیران جهت حفظ و تداوم عمر سازمانشان، داده ها و اطلاعات مناسب را بی وقفه و پی در پی، در مسیر فعالیتهای سازمان جاری سازند تا در این ره رشد و تعالی سازمانی نیز به منصه ی ظهور درآید.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 23 / 3 / 1396 ساعت: 6:52 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

۸۰ درصد رفت و آمدهای شهری حذف خواهد شد!

۸۰ درصد رفت و آمدهای شهری حذف خواهد شد!

 


آینده جهان از زبان مدیر عامل شرکت بنز

 

رقیبان ما شرکت‌های تولید خودرو نیستند بلکه شرکتهایی مثل اپل, گوگل و سیسکو هستند.

 

در پنج تا ده سال آینده نرم افزار و اطلاعات همه صنایع را خواهد بلعید.

 

شرکت خدماتی اوبر UBER که الآن بزرگترین شرکت تاکسیرانی است صاحب یک ماشین هم نیست و فقط یک نرم افزار هست.

 

هم اکنون شرکت ایرباس بزرگترین شرکت هتلداری جهان است بدون داشتن حتی یک هتل ملکی

 

شرکت Watson با ارایه نرم افزار تشخیصی خود، با دقت صد در صد به کمک پزشکان در تشخیص انواع سرطان خواهد آمد.

 

نرم افزارهای شبیه ساز ساختار DNA ، شانس موفقیت در لقاح مصنوعی یا IVF را به ۹۹ درصد خواهند رساند.

 

تا ۸۰ درصد از رفت و آمدهای شهری حذف خواهند شد و سیستمهای اطلاعاتی جای آنها را خواهند گرفت ... بنابراین آلودگی هوا نداریم، تصادف به حداقل خواهد رسید و وقت بیشتری برای تفریح خواهیم داشت.

 

به دو دلیل شرکت‌های بیمه به لبه ورشکستگی خواهند رسید، اول بخاطر کاهش فعالیتهای فیزیکی بخصوص در حمل و نقل و دوم پیش بینی بسیار دقیق سیستمهای هوش مصنوعی از آینده، نیاز ما به بیمه را کمتر خواهد کرد.

 

کشاورزی بدون خاک و مبتنی بر اطلاعات با بهره وری ۹۹ درصدی در مصرف آب ، جای کشاورزی سنتی را خواهد گرفت

 

پول جای خود را به اطلاعات یا پول دیجیتالی میدهد ، پول دیجیتالی نقش پشتوانه ارز را در جهان بازی خواهد کرد.

 

شاید بتوان گفت تنها کسب و کار فیزیکی که در آینده رشد خواهد کرد ، گردشگری است.

 

انسانها کارهای خود را به سیستم‌های اطلاعاتی واگذار خواهند کرد و تفریح را برای خود نگه خواهند داشت.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 17 / 3 / 1396 ساعت: 4:59 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

طبق اعلام يك موسسه تحقيقاتي در كانادا، موارد زير ويژگي هاي مشترك افراد موفق است

طبق اعلام يك موسسه تحقيقاتي در كانادا، موارد زير ويژگي هاي مشترك افراد موفق است:

 

در يك برگه سفيد، ويژگي هاي زير را بنويسيد و هر كدام كه با شما سازگار تر است تيك بزنيد

 

هر چه قدر از اين ويژگي هاي مثبت بيشتر به سمت ويژگي هاي منفي متمايل باشيد، از مسير موفقيت و نيل به اهداف خود دورتر هستيد:

 

١- از ديگران تعريف و تمجيد ميكنيد يا دائما انتقاد ميكنيد؟

 

٢- بيشتر قدرداني و تشكر ميكنيد يا حس حق به جانب داريد؟

 

٣- بخشش و گذشت داريد يا موضوعي به مدت طولاني در دل شما مي ماند؟

 

٤- مسئوليت شكست را ميپذيريد يا ديگران را به خاطر ناكامي هاي خود سرزنش ميكنيد؟

 

٥- هر روز ساعتي را مطالعه ميكنيد يا فقط تلوزيون تماشا ميكنيد؟

 

٦- درباره آينده صحبت ميكنيد يا هميشه از شرايط بد گله مي كنيد؟

 

٧- عادت به نوشتن وقايع داريد يا به ذهن مي سپاريد؟

 

٨- برنامه هاي شما از پيش مشخص است يا برنامه خاصي نداريد؟

 

٩- ديگران از شما چيزهايي ياد ميگيرند يا با شما وقتشان تلف مي شود؟

 

١٠- داراي يك ليست اهداف كوتاه مدت هستيد يا معتقيد در اين مملكت امكان پذير نيست؟!

 

١١-فكر مي كنيد خيلي نياز به آموزش داريد يا معتقديد تقريبا همه چيزهايي كه لازم است مي دانيد؟

 

١٢-سخت كوش هستيد يا معتقديد دنيا ارزش سخت كوشي ندارد؟

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 16 / 3 / 1396 ساعت: 5:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

هفت اصل طلایی برای موفقیت از طریق شکست

هفت اصل طلایی برای موفقیت از طریق شکست:

 

شکست و ناکامی جزو لاینفک موفقیت است چه در زندگی شخصی و چه در مدیریت سازمان ها و چه در اداره کشورها. حال که نمی شود شکست را حذف کرد باید از آن حداکثر استفاده را کرد. در ادامه به اصول استخراج طلای موفقیت از پسماند شکست می پردازم.

 

اجازه ندهید یک اشتباه دوبار تکرار شود.
اشتباه ایرادی ندارد. اما تکرار دوباره یک اشتباه یا انجام اشتباهات رایج دیگران اشتباه بزرگیست.

 

از شکست غیرقابل جبران اجتناب کنید
از ریسک های بزرگ که ممکن است کیان زندگی/سازمان/خانواده شما را نشانه بگیرد پرهیز کنید. در عوض استراتژی “شکست های کوچک آموزنده و آگاهانه را در پیش بگیرید.

 

شکست هایتان را با همان دقت پیروزی هایتان تحلیل کنید.
با همان دقت! چرا؟ اگه از یک شکست چیزی نیاموزید، تبدیل به اشتباهی میشود که دوباره تکرار خواهد شد.هر شکست لایق یک تحلیل اساسی می باشد. بدینصورت شما میتوانید مشکل را به طور اساسی برطرف کنید و نه فقط مسبب آن را.

 

فعالانه شکست ها را جستجو کنید و بازخوردهای منفی را نادیده نگیرید
موفقیت پیشگان فکر میکنند که کمی اصلاح و تغییر لازمه کار است. لذا فعالانه به دنبال بازخوردهای منفی مردم هستند، شکست ها را شناسایی و برطرف میکنند. آن ها از لجبازی نمی کنند بلکه خاضعانه می پذیرند و یاد می گیرند.

 

از چرایی منفی به چگونگی مثبت حرکت کنید.
نه تنها ببینید اشکال کار کجا بوده، بلکه ببینید چه طور میتوانید درستش کنید! در تحلیل بدبیاری ها نمانید بلکه شجاعت داشته باشید که برخی امور را نمی توان تغییر داد و برخی امور را می شود. بر دسته دوم متمرکز شوید.

 


انتظار راهبردی (صبوری و محکم ماندن) کلید پیشرفت است.
توماس ادیسون صبور بود و پس از ۱۰۰۰ شکست در اختراع لامپ باز هم دست از تلاش برنداشت. خیلی اوقات دلیل اصلی شکست کمبود منابع و تخصص نیست، بلکه زود جا زدن است. بنابراین یادتان باشد هر ناکامی ای شکست نیست. گاهی اوقات ناکامی یک موفقیت ناقص است. هر چیزی را به شکست تعبیر نکنیم.

 

دیر یا زود شکست می خورید. دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
ممکن است موفقیت همیشه با شکست شروع نشود ولی باید انتظار شکست را داشت، آن را پذیرفت و به آن به چشم فرصتی برای یادگیری نگاه کرد.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 16 / 3 / 1396 ساعت: 5:32 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

بدون افزایش حقوق به کارمندان انگیزه دهید!

بدون افزایش حقوق به کارمندان انگیزه دهید!

 

شما به‌عنوان صاحب یک کسب و کار، کاپیتان تیمتان هستید. کار شما کمک کردن به تیمتان و کارمندانتان است که تا جایی که امکان دارد چه به‌صورت فردی و چه به‌صورت یک واحد، پربار باشند و این در واقع تحریک تیم و انگیزه بخشیدن به آنها از طریق افزایش عملکرد شخصی و همکاری برای تلاش در رسیدن به عظمت و کارآمدی است. یکی از راه‌های ایجاد انگیزه، انگیزه‌های پولی مثل افزایش حقوق و پاداش است، اما این تنها راه یا حتی لزوما بهترین راه نیست. این خبر خوبی است، چرا که شاید شما همیشه قادر به متناسب ساختن پاداش‌های مالی با بودجه خود نباشید. انگیزه‌های غیرپولی درست، فقط کارمندان را تحریک می‌کند تا موثر باشند چرا که این کار به تیم شما اجازه می‌دهد برای منافعی که زندگی کاری و روحیه آنها را بهبود می‌بخشد، کار کنند. شما کارمندان خود را می‌شناسید و می‌دانید که آنها چه کاری را به بهترین نحو انجام می‌دهند، اما آیا واقعا می‌دانید چه چیزی الهام بخش آنها است تا از همه توان خود استفاده کنند؟ در اینجا پنج راه حل افزایش انگیزه غیرپولی را شرح می‌دهیم تا در پیدا کردن آن مورد الهام بخش کارمندان به شما کمک کنیم.

 

 

1. در طول پروسه انگیزش، با کارمندان خود تعامل داشته باشید. چنانچه شما در مورد آنچه به کارمندانتان انگیزه می‌بخشد، ایده‌ای داشته باشید، عالی است. ایده‌های خود را یادداشت و آنها را به‌صورتی که به نظرتان منطقی می‌رسد، سازماندهی کنید. در صورتی که‌ایده‌ای ندارید، از طریق ملاقات‌های ناگهانی، نظرسنجی، جعبه نظرات و پیشنهاد یا با پرسش در بازنگری‌های دوره‌ای کارمندان، از آنها بپرسید که چه نوع پاداشی را دوست دارند. آنها را به خلاق بودن تشویق کنید. پس از آن از بازخورد کارمندان برای ایجاد اهداف روشنی که آنها در نهایت برای افزایش جمع کل درآمد شرکت به کار می‌گیرند، استفاده کنید. وقتی که شما در این پروسه کارمندان را شریک می‌کنید، در واقع به همکاری آنها ارج نهاده‌اید و همین مساله آنها را برای شرکت در برنامه‌های تشویقی تحریک می‌کند.

 

2. کار خوب را تشخیص دهید. ارتباطات کلید برنامه انگیزشی موثر است، چرا که کارمندان باید بدانند که چه چیزی می‌تواند آنها را موفق سازد. این شامل پروسه دومرحله‌ای ارتباطات است. اول، در مورد اینکه کارمندان چگونه می‌توانند با یک برنامه نوشته شده پاداش دریافت کنند، شفاف و روشن باشید. اهداف و مقاصد ممکن است در موقعیت فردی، گروه یا تیم کار متفاوت باشد. دوم، وقتی کسی کار خود را خوب انجام می‌دهد، پاداشی که رسمیت عمومی دارد به او بدهید، این می‌تواند ایمیلی از طرف شرکت باشد یا پیغام تبریک در جلسه، میهمانی یا چیزهای قابل توجه‌تری مثل ارتقای عنوان شغلی باشد.

 

3. دادن مزایا و امتیازات. کیفیت کار روزانه افراد برای آنها مهم است و آنها وقتی که روزهای کاریشان لذت‌بخش‌تر و با ارزش‌تر باشد، سخت‌تر و دقیق‌تر کار خواهند کرد. قدرت نفوذ و نیروی مزایای بیشتر در محیط کار مانند شانس به‌دست آوردن کار در خانه، داشتن پارکینگ، ناهار فوق‌العاده یا فرصت صرف زمان بیشتر در انجام وظایفی که دوست داریم، است. همان طور که وقتی کارمندان از کار خود لذت می‌برند بهره‌وری بیشتری دارند، در نظر گرفتن پاداش اضافه برای کسب و کار هم برای همه یک بازی برد-برد است.

 

4. برای یادگیری مهارت‌های مورد نظر، فرصتی ارائه دهید. وقتی کارمندان شما در روزهای متمادی یک کار را انجام می‌دهند، نشان دهنده این است که آنها درگیر یک عادت شده‌اند. در این صورت آنها می‌توانند خود را عمیقا وارد یک کار خسته‌کننده و روتین کنند که باعث می‌شود آنها انگیزه و خلاقیت کمتری داشته باشند و در نهایت از کار خود راضی نباشند. این منجر به کاهش بهره‌وری و حتی هزینه مالی بالاتر می‌شود. برای برگرداندن این مسیر باید به کارمندان استثنایی که در طول روز کاری به یادگیری مهارت‌های جدیدی که از آنها درخواست شده می‌پردازند، پاداش داد. این کار باعث افزایش میزان رضایت شغلی آنها، بهبود خروجی کار و افزایش توانایی‌هایی که شما می‌توانید برای تقویت کسب و کار خود از آن استفاده کنید، می‌شود.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 16 / 3 / 1396 ساعت: 5:29 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

8 دستورالعمل روزانه موفقیت از 8 مدیرعامل موفق

8 دستورالعمل روزانه موفقیت از 8 مدیرعامل موفق

 

چه خانه‌داری را انتخاب کرده باشید و چه کارآفرینی آرزومند و یا مدیرعامل یکی از 500 شرکت برتر فهرست فورچون باشید؛ شکی نیست که موفقیت شما ریشه در ایجاد و حفظ عادتها و رفتارهای روزمره‌ی سازنده دارد. مساله اینجاست که بیشتر مردم نمیدانند کدام عادات سازنده هستند. و اگر عده‌ای هم این را بدانند، باز بیشتر این تعداد قلیل هم از انضباط و انسجام فکری کافی جهت حفظ این عادات بهره‌مند نیستند.


هرچند هیچ دو نفری رفتارهای مشابه ندارند و همه دارای شرایط یکسان نیستند و به همین دلیل نمیتوان نسخه‌ای واحد برای موفقیت همه صادر کرد، اما الگوبرداری آگاهانه از رفتارها و عادتهای سازنده انسانهای موفق میتواند سودمند باشد. پس اگر به دنبال ارتقا توانایی های خودتان هستید، تلاش کنید این راهکارها را در زندگی روزانه‌تان محقق کنید و فایده و مطلوبیت آنها را در کار و زندگی شخصی تان ببینید. در ادامه همراه ما شوید تا نسخه موفقیت هشت مدیرعامل برتر را مرور کنیم:

 

1. جک دورسی؛ مدیرعامل توییتر و
اسکوئیر: کار هوشمندانه؛ فراغت
بهره‌ور

جک دورسی زاده نوامبر سال ۱۹۷۶ طراح نرم‌افزار آمریکایی، بنیانگذار و مدیر عامل توییتر و همچنین اسکویر "شرکت پرداخت همراه"، به عنوان یک نوآور برجسته شناخته شده‌است. در سال 2008، دورسی از سوی مجله بررسی تکنولوژی MIT به عنوان یکی از 35 مبتکر برتر جهان با سن زیر 35 سال معرفی شد. مجله وال استریت ژورنال نیز در سال 2012 «جایزه مبتکر سال» برای تکنولوژی را به او داد.

 

شبکه اجتماعی توییتر در مارچ 2006 به وسیله جک دورسی، اوان ویلیامز، بیز استون و نوح گلس تأسیس شد. در آغاز، دورسی عنوان مدیرعامل این شرکت را در اختیار داشت ولی ظاهراً به علت ترک زودهنگام محل کار به منظور پرداختن به سایر فعالیت‌ها مثل یوگا و طراحی مُد سِمَت خود را از دست داد. در سال 2015 وی مجدداً به عنوان مدیرعامل توییتر معرفی شد. اولین توییت روی وب‌سایت توییتر برای دورسی است. در آن زمان توییتر twttr نام داشت. دورسی هم نوشته است: “مشغول راه انداختن twttrام هستم.” دورسی در میان مدیران عامل برتر جهان عادتهای منحصر بفردی دارد. او به خوبی میداند که چطور میتوان هم در زندگی شخصی و هم در کار و کسب خوش درخشید.
او برای هر روز خود یک موضوع قرار داده است. هفته دورسی به این شکل است (فراموش نکنیم در کشورهای غربی روز یکشنبه تعطیل است):

 

• دوشنبه – مدیریت و اداره شرکت
• سه‌شنبه – محصول
• چهارشنبه- بازاریابی و ارتباطات/ توسعه بازار
• پنج‌شنبه – توسعه‌دهندگان و شراکتها
• جمعه – فرهنگ سازمانی و استخدام
• شنبه – فراغت بهره‌ور
• یکشنبه – تفکر و تدبیر

 

2. مایکل براش، مدیرعاملویلو: بازار را 

رصد کنید.

مایکل براش مدیرعامل پلتفرم اجتماعی ویلو می‌گوید، "من روزانه یک تا دو ساعت را صرف رصد بازار و مرور اخبار مرتبط با فناوری در منابعی مثل توییتر می‌کنم" این گفته براش اهمیت هوشمندی بازار را گوشزد می‌کند. در واقع همانطور که من پرویز درگی گفته‌ام؛ وظیفه رصدگری بازار مثل دیده بان های ارتشی است که باید بر اساس طبقه بندی مناطق؛ بازار، مشتریان، و رقبا را رصد و تغییر و تحولات را بررسی و گزارش کنیم.


البته براش در این عادت منحصربفرد نیست و این رفتار در بسیاری دیگر از مدیران موفق دیگر نیز دیده می‌شود. اگر چشم‌ها و گوشهای خود را بروی روندهای جدید و جریانهای جاری صنعت ببندیم، قدرت نوآوری و آفرینش خود را از دست خواهیم داد.

 

3. زک سوپالا، مدیرعامل پارتیکل: تنها
چیز ثابت در دنیای فانی تغییر است.

زک سوپالا در دانشگاه کامپيوتر میخواند٬ اما به علم طراحی علاقمند شد و و به همین دلیل مدیریت و طراحی خواند. در دوران تحصيل با دوره‌های کارآفرینی آشنا شد و تصميم گرفت کار و کسبی برای خودش راه‌اندازی کند؛ اما قبل از اقدام به انجام هر کاری به عنوان یک کارآموز در چند شرکت دانش‌بنيان مشغول به کار شد و توانست تجربه با ارزشی کسب کند و شبکه خوبی از دوستان متخصص و مفيد در اطراف خود گرد آورد.


به نظر زک سوپالا که یکی از نوآورترین مدیران عامل حال حاضر جهان است؛ کلید موفقیت در ایجاد تحول در عادتهای روزانه نهفته است. به بیان دیگر اگر عادتهای مشابهی را به مدت 25 سال حفظ کنید، نمیتوانید انتظار تغییر در زندگی خود داشته باشید. میتوانید روی اصول خود پایبند باشید، اما این به معنای آن نیست که از تطبیق با شرایط روز چشم‌پوشی کنید.
بقول خودش: «من همیشه چیزهای جدید را امتحان میکنم و شکل کار کردنم را تغییر می‌دهم».

 

4. برت یورمارک، مدیرعامل بروکلین نتز:
خداحافظ رخت‌خواب

برت یورمارک شاید یکی از سحرخیزترین مدیران عامل جهان باشد. جوان ترین مدیر عامل لیگ بسکتبال NBA ساعت ۳:۳۰ از خواب بلند می شود و ساعت ۴:۳۰ به محل کارش می رود. در آنجا ورزش می کند و ایمیل هایی سرشار از انگیزه به اعضای تیمش می فرستد. اگر نمی توانید تصور کنید که بیدار شدنکنید.


این ساعت از صبح چگونه است، یک فرصت بزرگ را برای افزایش بهره وری روزانه از دست خواهید داد. پس زود از بستر جدا شوید و کار روزانه تان را شروع کنید. زمان بیشتر،کار شما برای پیوستن به جمع مدیرعاملان موفق هموار می‌کند.

 

5. مارک کوبان، مدیرعامل و کارآفرین
سریالی: جلسات بی‌فایده ممنوع

در سن 12 سالگی کودکی دست و پا چلفتی به نام مارک با یک عینک ته‌استکانی در محله‌های اطراف کیسه زباله می‌فروخت و اندک درآمد خود را صرف هزینه‌های ضروری کودکانه‌اش می‌کرد. در همان روزها بود که اصول اولیه تجارت را به خوبی آموخت. مارک کوبان که امروز در فهرست ویکی پدیا با عناوین تاجر، سرمایه گذار، تهیه کننده ی فیلم، نویسنده، شخصیت تلویزیونی و خیر از او یاد شده است، اولین شرکت خود را در سن 25 سالگی تأسیس کرد و در حال حاضر ثروتی حدود 3 میلیارد دلار دارد.

 

مارک کوبان یکی از مدافعان سرسخت لغو برگزاری جلسات بی‌فایده است. از نظر او جلسات یکی از قاتلان زمان هستند. جلسات زمان و توان نیروی انسانی را اتلاف می کنند چنان که بعضی از مدیرعاملها آن را به کلی غیر ضروری می دانند، مگر آنکه به معامله‌ای ختم شوند. مارک کوبان در این خصوص می‌گوید: «جلسات اتلاف وقت هستند مگر زمانی که جوش خوردن یک معامله در میان باشد. روشهای بسیاری برای برقراری ارتباط همزمان یا غیر همزمان وجود دارد که می تواند از برگزاری جلسات غیر ضروری جلوگیری کند»



6. اوان ویلیامز، مدیرعامل پیشین
توییتر: زندگی با آدرنالین را تجربه
کنید.

اوان ویلیامز یکی از غول های کارآفرینی و موسس دو وبسایت از ده وبسایت برتر دنیای اینترنت یعنی بلاگر و توییتر است. او بیش از هر کسی بر ضرورت فاصله گرفتن از میزکار و بلندشدن از روی صندلی تاکید دارد. بقول ویلیامز، وقتی نمی خوابید، تغذیه خوبی ندارید، ورزش یا تمرین نمی کنید و زندگی بدون آدرنالین را برای مدت زیادی تجربه می کنید، اینگونه عملکرد شما مختل می شود. در نتیجه تصمیمات شما هم مختل می شوند. و در نهایت حتی شرکت شما هم مختل می شود.

 


7. تونی شوارتز، مدیرعامل انرجی پراجکت: مراقبه

مشکل دنیای پرهیاهوی امروز، دشواری تمرکز است. در این دنیا همه چیز با سرعت برق و باد در حال حرکت است و انسان براحتی میتواند در انبوه همهمه‌ها غرق شود. راهکار شوارتز برای مقابله با این شرایط، مراقبه و مدیتیشن ذهنی است. مراقبه راهکار بسیار رایجی برای خالی کردن ذهن و تمرکز کردن است. در مجموع مراقبه موجب بهره وری و خلاقیت بیشتر می‌شود. در واقع انسان ها هرچند ظاهری عقلایی دارند اما در باطن به مراتب احساساتی تر از آن چیزی هستند که نشان می دهند. در این بین احساسات منفی به شدت باعث افت عملکرد افراد می شود، جالب آنکه تحقیقات روانشناسان نشان میدهد ذهن انسان به طور خودکار تمایل بیشتر به امور منفی نشان می دهد و اگر شما ذهن را به حال خود رها کنید، بیشتر به اندیشیدن در مورد جنبه منفی مسایل می پردازد به همین خاطر برای جبران این انحراف ذهنی ناخودآگاه، باید تلاش کنید که به جنبه مثبت امور بیاندیشید و دقایقی از روز را صرف مراقبه و آموختن متدهای NA کنید.

 

8. گری میلفسکی، مدیرعامل اسنوپ‌وال:
خدایا شکر

میلفسکی توصیه میکند که روز خود را با نگرش مثبت و شکرگزاری به دلیل وجود موهبتها و نعمات زندگی اغاز کنیم. نگرش ترکیبی از باورها و هیجان هایی است که شخص را پیشاپیش آماده میکند تا به دیگران ، اشیا و گروه های مختلف به شیوه ی مثبت یا منفی نگاه کند . نگرشها در زمینه سازی و شکل دهی به رفتارها، ایجاد انگیزش ها، ارضای نیازها و جهت دهی به گرایش ها تاثیری جدی دارند.
البته بقول آنتونی رابینز؛ اگر داشتن فکر و اندیشه مثبت به تنهایی کارساز بود، باید همه در کودکی اسب های کوچک داشته و اکنون نیز زندگی رویایی داشته باشیم؛ در واقع هر موفقیت بزرگ با عمل به دست می آید. گری میلیفسکی نیز تاکید میکند که هیچ چیز آسان بدست نمی‌آید و نیازمند سخت‌کوشی و پرداخت هزینه‌های آن است. پس نگرش مثبت میتواند شروع قدم نهادن در مسیر درست باشد.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 4:5 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

برخی از وجوه مشترک رهبران محبوب وماندگار در تاریخ

برخی از وجوه مشترک رهبران محبوب وماندگار در تاریخ:

 

1- صلاحیت علمی و تخصصی در حوزه کاری خویش و داشتن دانش کافی برای درک مشکلات جامعه در سطوح مختلف آن

 

2- داشتن چشم انداز و افق های روشن

 

3- بلندپروازی و راضی نبودن به آنچه که موجود است. دائما در صدد تغییر دادن و تغییر یافتن از کهنه به نو هستند.

 

4- امیدواری و داشتن روحیه سرشار از باور به پیروزی بر مشکلات و موانع

 

5- نگاه مثبت به انسان های دیگر و از این منظر دوست داشتن انسان ها

 

6- اعتماد سازی از طریق حفظ حرمت دیگران

 

7- عزت نفس و نجابت و احترام گذاشتن به حریم دیگران

 

8- پشتکار و شکیبائی در سختی ها

 

9- فروتنی و فداکاری.

 

10- در هر موردی یک قدم جلوتر از دیگران هستند. شاید این مهمترین ویژگی آنهاست.

 

11- صداقت و امانت داری در تعامل با دیگران.

 

12- از فریب کاری و تحمیق دیگران دوری می جویند و به شدت شفاف هستند.

 

13- انعطاف و نرمش در برخورد با مخالفان و رقیبان

 

14- دل رحمی و مهربانی

 

15- نوآوری و هوشیاری

 

16- توان متحد و همسو کردن سازمان یا جمعیت تحت رهبری خود

 

17- انتقاد پذیری، مسئولیت پذیری و پاسخگو بودن. بیش از هر کس دیگری مسئولیت می پذیرند و بار پیامد تصمیم ها را بر دوش می کشند.

 

18- تصمیمات را با دیگران تقسیم می کنند

 

19- آنچه را برا ی خود مفید می دانند به دیگران هم روا می دارند.

 

20- خود را با قانون تطبیق داده و از روح حاکم بر جامعه پیروی می کنند

 

21- حرف و عمل آنها تا حدود زیادی با هم مطابقت دارد و خود الگوی خوبی از ایده ال هائی هستند که به دیگران معرفی می کنند.

 

22- سخت گیر و بی رحم نیستند و به افرادی که اشتباه کرده اند شانس دیگری برای جبران می دهند

 

23- از پرنسیب های اخلاقی و اصول مهم زندگی پیروی می کنند



24- شنونده های خوبی هستند و پذیرای پیشنهاد و همفکری هستند. فکر نمی کنند که تمام حقیقت یکجا در جیب آنهاست.

 

25- رابطه نزدیک با مردم دارند و برای خود حق ویژه قائل نمی شوند.

 

26- در صدد هستند از تفرقه و تشتت و جبهه بندی پرهیز کرده و در جمعیت تحت رهبری خود سازگاری ایجاد کنند.

 

27- استراتژی روشن دارند و خیلی کم بحران آفرین هستند. اما هرگاه بحرانی هم بروز کند برای برون رفت از آن چشم انداز و برنامه راهبردی روشن دارند.

 

28- امکان رشد و بالندگی دیگران را فراهم می سازند و در این رابطه هیچ مانعی نمی تراشند.

 

29- مترقی و هم فاز با تحولات زمان خویش هستند

 

30- گذشته گرا نیستند و همیشه به فردا های بهتری باور دارند

 

31- به شدت واقعگرا، خردورز و کاربردی هستند و از خیال پردازی ها بی حد و مرز دوری می جویند

 

32- خود نمونه موفقی از آنچه هستند که به دیگران توصیه می کنند. بین حرف و عمل آنها وحدت وجود دارد. خود پیش از همه به استقبال خطرها می روند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 4:0 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا افراد خنگ سریع تر از افراد باهوش پولدار میشوند؟

چرا افراد خنگ سریع تر از افراد باهوش پولدار میشوند؟

 

تا حالا برایتان اتفاق افتاده:

 

روز و شب به فکر یک کار خوب، یک درآمد خوب، یک ماشین خوب، یک خونه خوب در کل یک زندگی خوب کار میکنید، زحمت میکشید، جون میکنید و تلاش میکنید، خسته میشید اما باز کار میکنید بعد یک روزی ،یک جایی دوستِ خـنــگِ (!) دوران مدرسه تان را میبینید که چه ثروتی اندوخته و چه درآمدی داره و چه زندگی شیک و لوکسی داره، ماشین گرانقیمت، شرکت بزرگ، چند صد نفر کارمند و …

 

بعد درست در همون لحظه است که این سوال معروف به ذهن تان خطور میکنید:

 

خدااااااااااااااااااا مگه من چیم از این خِنگه(!) کمتر بود؟؟؟؟

 

میدونی؛
در واقع هیچیزت کمتر از اون خنگِ پولدار نیست. مشکل از اضافات است!

 

تو درس خوندی، خیلی هم خوب خوندی تا معدلت بالا باشه، رفتی دانشگاه، پروژه خوب تحویل دادی، رفتی یه جایی سرتو انداختی پایین کار کردی تا افزایش حقوق بگیری، خوب کار کردی تا ترفیع بگیری، بیشتر کار کردی تا اضافه حقوق بگیری، بعد دوباره ادامه تحصیل دادی تا باز اضافه حقوق بگیری و پولت رو گذاشتی بانک تا یک ذره بیشتر بشه !

 

اما میدونی اون خنگه پولدار چیکار کرده؟

وقتی تو درس میخوندی، اون ترک تحصیل کرده بود
وقتی تو درس میخوندی، اون شروع کرده بود یه جا کار کردن
وقتی تو درس میخوندی، اون بیشتر کار کرده بود
وقتی تو درس میخوندی، اون فهمید چون مدرک درست و حسابی نداره، پس برای پول بیشتر باید بهتر کار کنه
وقتی تو فارغ التحصیل شدی و مدرکت رو گرفته بودی دستت دنبال کار میگشتی، اون روی مهارت هاش کار میکرد
وقتی یه جایی استخدام شدی، اون فهمید که از مهارت هایی که الان داره، میتونه بیشتر درآمد داشته باشه بنابراین تصمیم گرفت برای خودش کار کنه
وقتی تو به فکر اضافه حقوق بودی، اون صبح ظهر شب داشت کار میکرد تا پول بدست بیاره
وقتی تو به فکر اضافه کاری بودی، اون فهمید به زندگیش نمیرسه اگر همیشه کار کنه، برای همین دو نفر رو استخدام میکنه که براش کار کنن
وقتی تو به فکر یک شرکت بهتر با حقوق بهتر بودی، اون به فکر این بود که چطور دو نفر کارگر/کارمندش رو تبدیل به 20 نفر کنه تا بیشتر درآمد داشته باشه
وقتی تو به فکر ترفیع بودی، اون به فکر این بود که شرکت خودش رو ثبت کنه و به صورت رسمی شروع به استخدام کنه
وقتی تو فکر مصاحبه استخدامی بودی، اون به فکر استخدام کارمند خوب
وقتی تو به فکر ادامه تحصیل مجدد بودی برای حقوق بیشتر، اون به فکر دفتر دوم شرکتش بود

 

و وقتی تو اتفاقی اون خنگِ دوران مدرسه ت رو دیدی با خودت گفتی “خداااااا مگه من چیم ازین کمتر بود؟؟؟؟”

 

اون داشت میگفت:
“خدایا… ممنونم که شرایطم بدتر از اون بود“

 

همیشه، با بیشتر دانستن، در شرایط بهتر بودن و یا دسترسی به منابع بیشتر بودن موفقیت حاصل نمیشه… هر کمبودی در زندگی وجود دارد، شانسی برای یک بهتر کردن آن به شما داده شده، واگرنه هیچوقت در چنین شرایطی قرار نمیگرفتید.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 

 


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:50 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

کارآفرین ٤۰ کاره

کارآفرین ٤۰ کاره

 

 شاگرد بیش‌فعال مدرسه که دست چپش را با گونی بستند تا راست‌دست شود و شیطانی که در وجودش حلول کرده بود، بیرون بیاید، بعدها شد یکی از برترین تولیدکننده‌های کشور در صنعت مواد غذایی؛ برندی که در ساعات مختلفی از شبانه‌روز بر صفحه تلویزیونی هم ظاهر می‌شد و با شعار «دوست من سلام» روحمان را تازه می‌کرد. اما این توان کاری ریشه در تجارب بسیاری دارد. فروتنی که سرمایه‌ ۵ هزار تومانی‌اش به بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان تبدیل می‌شود، روزی روزگاری در مغازه آهنگری، شاگردی کرده است. برگه‌ تبلیغاتی بر دیوار مسیر مدرسه چسبانده، توپ فوتبال را با دهان باد کرده و به دوستانش اجاره داده و پول گرفته. انگار از همان نخستین سال‌های عمرش می‌خواسته حاصل دسترنجش را بخورد و کاری دست‌وپا کند. مسیر مدرسه‌اش از امیریه تا نارمک را با چهار کورس اتوبوس پیموده و تنها زمانی که برای خواب داشته، به صورت ایستاده در میان شلوغی و ازدحام جمعیت اتوبوس بوده است.

 

 فروتن می‌گوید: «تجربه انجام بیش از ۴۰ کار را طی همه سال‌های عمرم دارم. از ریخته‌گری، باد کردن توپ و اجاره دادن، مهندسی ذوب فلزات و... گرفته تا تولید مواد غذایی به گستردگی کارخانه بهروز. بستنی‌سازی، پنچرگیری دوچرخه، تعمیر رادیو، جمع کردن فیلم‌‌های سینمایی و اجاره دادن از دیگر کارهایی است که در کودکی انجام می‌دادم. تور فوتبال اجاره می‌دادم، عکاسی می‌کردم و عکس می‌گرفتم؛ هر کدام ۲ ریال. در بوفه مدرسه کار می‌کردم، دفترداری می‌کردم، تدارکات شرکت ساختمانی بودم و از همان‌جا به پیمانکاری و مهندسی ذوب فلزات رسیدم. کار آرشیو هم کرده‌ام، روزنامه‌باطله‌ها را می‌گرفتم و خبرهای مناقصه را می‌بریدم و به‌ازای ماهی ۱۰ تومان به پیمانکار می‌دادم. تجربه روزنامه‌نگاری هم در کیهان سال‌های ۴۴ -۴۵ دارم، تئاتر هم کارگردانی می‌کردم؛ حتی دوره پیشاهنگی هلال‌احمر را هم گذرانده‌ام.»

 

نوروز تلخ زندگی‌ام

هر جوانی در یک مقطع سنی، پدر و مادر را الگوهای زندگی می‌بیند. پدرم به واسطه نوع تربیتش الگوی من بود و بسیار دوستش داشتم؛ اما خیلی زود از دستش دادم. روز اول فروردین ۱۳۳۴ ساعت ۹، سال تحویل شد و این یعنی اوج شادی برای من ۱۰ساله؛ اما نیم‌ساعت بعد از سال تحویل، پدرم از دنیا رفت و هیجان و شادی من به تلخی بزرگی تبدیل شد. اما من کتاب «همیشه برخاستن» را به کسانی تقدیم می‌کنم که به من ستم روا داشته‌اند یا موجبات سختی‌کشیدنم را فراهم کرده‌اند. چون معتقدم که هر بار سختی کشیدید، بعدها لذت آن سختی برایتان حاصل می‌شود. سختی، تاثر و گریه زیادی در زندگی‌ام داشته‌‌ام اما معتقدم که سختی‌ها سازندگی امروز را برایم رقم زده است.

 

روزهای امروزی فروتن

۵:۳۰ صبح بیدار می‌شوم؛ حتی اگر ۳ صبح خوابیده باشم. به ایمیل‌هایم پاسخ می‌دهم، با نوه‌ام کارتون می‌بینم و کیف می‌کنم و حتی از او شیطانی‌های بیشتری دارم. موسیقی شاد هم گوش می‌کنم و کلا با هر چیزی که غم و غصه در آن باشد، بیگانه‌ام.

 

 مشتری‌مداری فروتنانه

برند بهروز طی مدیریت بهروز فروتن، ۶۳ نوع محصول غذایی تولید کرده است. فروتن یکی از دلایل استقبال از محصولات غذایی تولیدی‌اش را مسائلی از این دست می‌داند: «طعم، بسته‌بندی و کیفیت باید جذاب باشد و بهترین خاطره را در ذهن مشتری ایجاد کند. من پیوسته در پی ارتقاء این مسائل بودم. در صنعت غذا همیشه خاطره‌ها مشتری جذب می‌کنند. محصول فرزند انسان است. همه آنچه را برای بچه خودمان می‌خواهیم باید برای محصول بخواهیم. یعنی درون زیبایی داشته باشد، صاحب منش و اندیشه باشد، خوش‌پوش باشد و تاثیرگذار. این مسائل در مورد محصولی که تولید می‌کنیم هم صادق است. برند بهروز نوع تبلیغات متفاوتی نیز داشت. تبلیغاتی که تکراری نبود و بیشتر به صورت غیرمستقیم و با درج شعارهایی بر بدنه اتوبوس‌های شهری با مضمون‌های اجتماعی و فرهنگی از قبیل بزرگداشت مقام مادر، تشویق به کتابخوانی یا حفظ محیط زیست، اهدای کتاب به بازدیدکنندگان از نمایشگاه‌ها و ... انجام می‌شد. در واقع بهروز صبغه‌ای فرهنگی و اجتماعی نیز برای خود قائل بود و فروتن یکی از دلایل موفقیت برندش را همین توجه به مسئولیت اجتماعی‌اش می‌داند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:37 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سه دليل اصلی شكست كسب و كارهای خانوادگی و نحوه‌ی اجتناب از آنها

سه دليل اصلی شكست كسب و كارهای خانوادگی و نحوه‌ی اجتناب از آنها

 

7 درصد كسب و كارهاي خانوادگي قبل از ورود به مرحله‌ي دوم شكست مي‌خورند يا فروخته مي‌شوند. يكي از بزرگ‌ترين دلايل اين شكست،‌ طلاق كسب و كار است. اين اصطلاح به طور محاوره‌اي براي توصيف جدايي بين مالكان يك كسب و كار به كار مي‌رود و ممكن است به اندازه‌ي طلاق معمولي، دردناك باشد. اين موضوع، به ويژه در مورد يك كسب و كار خانوادگي صدق مي‌كند. اين نوع كسب و كارها اغلب به خاطر طلاق كسب و كار شكست مي‌خورند و به پايان مي‌رسند، زيرا:

 

- خصومت خانوادگي بين اعضايي كه قدرت برابر دارند، اجتناب‌ناپذير است.

 

- اعضا، احساسات خود را كنترل نمي‌كنند.

 

- خانواده، داراي امكانات و توانايي‌هاي مناسب براي اداره‌ي مسائل پيچيده‌ي كسب و كار نيست.

 

خصومت خانوادگي:

خصومت خانوادگي، در هر خانواده‌اي وجود دارد. به عنوان مثال رقابت خواهر و برادر خيلي رايج است. فرزندان خانواده فكر مي‌كنند همه چيز تمام شده، ولي والدين آنها برعكس فكر مي‌كنند. اعضا نمي‌توانند غرور خود را كنترل كنند، به خصوص وقتي كه بعضي از آنها داراي مقام و قدرت برابر در اين كسب و كار باشند. تصميمات ضعيفي در كسب و كار گرفته مي‌شود و به نتايج ضعيف منجر مي‌گردد. نتايج ضعيف هم باعث شكست بالقوه ي كسب و كار شده و در طول زمان، منجر به طلاق كسب و كار مي‌گردد.

 

احساسات:

يك دليل رايج ديگر، احساسات است. با اينكه اصطلاحا مي‌گويند"اين فقط يك كسب و كار است"، ولي در يك كسب و كار خانوادگي، هرگز "فقط" كسب و كار محسوب نمي‌شود، بلكه همه چيز شخصي است. مثلا ممكن است كسي بگويد چرا فلاني بايد به اندازه‌ي من حقوق بگيرد، در حالي كه شخصيت من باعث اعتبار اين كسب و كار شده است؟ برخلاف محيط ساير كسب و كار‌هاي غيرخانوادگي، در اينجا وقتي يك مسئله‌ي مربوط به كسب و كار بين مالكان تقسيم مي‌شود، به يك مسئله‌ي شخصي تبديل مي‌گردد. اين امر به خصوص در زماني صادق است كه عضو جديدي وارد خانواده مي‌شود(مثلا عروس يا داماد).

 

مسائل پيچيده:

سومين دليل رايج شكست اين نوع كسب و كارها، نداشتن توانايي‌ها و امكانات مناسب براي مواجهه با مسائل پيچيده است. وقتي كسب و كارها رشد مي‌كنند با چالش‌هاي زيادي مثل مسائل مالي و قانوني روبرو مي‌شوند. كسب و كارهاي خانگي معمولا با مالكاني آغاز مي‌شوند كه هيچ تخصصي در زمينه‌ي اين موضوعات پيچيده ندارند. اين مسائل همزمان با رشد كسب و كارها، برجسته‌تر مي‌شوند و اگر ناديده گرفته شوند، هر كدامشان مي‌توانند موجب تعطيلي كسب و كار گردند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool

 


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:28 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

درس‌هایی از ناپلئون هیل درباره هدف‌گذاری

درس‌هایی از ناپلئون هیل درباره هدف‌گذاری:

 

1. اگر اعتقاد داشته باشید که می‌توانید، حتماً می‌توانید.
به هر‌چه اعتقاد داشته باشیم اتفاق می‌افتد. به این اصطلاحاً تحقق باور می‌گویند. اغلب ما هرگز متوجه نمی‌شویم که از چه نیروی عظیمی برخورداریم زیرا نمی‌خواهیم تن به انجام دادن کارهایی بدهیم که در‌نظر دیگران امکان انجام دادنش وجود ندارد. کارهای غیر‌ممکن به تلاش و تمرکز بیشتری نیاز دارد، اما وقتی اینها تحقق پیدا می‌کنند، پاداشی گران حاصل می‌شود. ممکن است نتوانید به هرچه دوست دارید دسترسی پیدا کنید، اما تا معتقد نباشید که توان انجام کاری را دارید، هرگز به انجام دادن آن موفق نمی‌شوید.

 

2. اگر مطلبی را به‌دفعات برای خود تکرار کنید، حتی اگر واقعیت نداشته باشد آن‌را باور می‌کنید.
تکرار یک مطلب باعث می‌شود ذهن نیمه هشیارتان آن‌را به عنوان یک حقیقت بپذیرد، و آن‌را به یک حقیقت فیزیکی تبدیل می‌کند. می‌توانید از این موقعیت استفاده کنید و به جنبه‌های مثبت امور توجه کنید. جای «می‌توانم این کار را بکنم.» را با «این‌کار را خوااهم کرد.» عوض کنید.

 

3. اگر به خود و دارندگی‌ها و امتیازات خود اعتقاد نداشته باشید، دیگران هم به شما و دارندگی‌هایتان اعتقاد نخواهند داشت.
در فروش قاعده اصولی وجود دارد و آن قاعده این‌است: قبل از اینکه به دیگران بفروشید، باید به خودتان بفروشید. اگر به کالا و خدمات خود اعتقاد نداشته باشید، بدانید که دیگران هم به خدمات و کالاهای شما اعتقاد نخواهند داشت. اگر دیگران را فریب بدهید و آن‌ها را به معامله‌ای غیر‌منصفانه وادار کنید، باید قبل از همه بر مقاومت درونی خود در برابر انجام دادن کار اشتباه غلبه کنید.

 

4. چه کسی به‌شما گفت که این‌کار عملی نیست، به چه موفقیت عظیمی رسیده است که او را واجد شرایط کرده تا برای شما تعیین محدودیت بکند؟
در جریان زندگی به نکته مهمی پی می‌برید و آن نکته این ‌است که کسانی که بیش از همه توصیه می‌کنند و پند و اندرزی می‌دهند، کمتر از دیگران شایسته انجام این‌کار هستند. اشخاص موفق و درگیر فرصت آن‌را ندارند که خطوط زندگی شما را مشخص کنند آن‌ها گرفتار زندگی خود هستند.ناموفق‌ها و ناقابل‌ها بیش از هرکسی فرصت دارند که خط و خطوط زندگی دیگران را ترسیم کنند. این اشخاص از شکست خوردن و ناکام ماندن شما لذت می‌برند. وقتی کسی به‌شما می‌گوید، چیزی که می‌خواهید به آن برسید غیرممکن است و یا ارزش تحمل زحمتش را ندارد، نگاهی دقیق به او بیاندازید و ببینید که در زندگی خود به کجا رسیده‌اند، چه موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند. آدم‌های موفق خوشبین هستند و به موفقیت عادت کرده‌اند.

 

5. اگر به رفتار امروزتان ادامه دهید، ده سال دیگر در چه شرایطی قرار خواهید داشت؟
خیلی‌ها متوجه نیستند که موفقیت‌های بزرگ از موفقیت‌های کوچکی که اغلب در مدتی طولانی به‌دست آمده‌اند نشات می‌گیرند. واقعیتی است که آدم‌های موفق اندیشمندان بلند‌مدت هستند، آن‌ها می‌دانند که باید از هر موفقیت خود درسی بگیرند و هر موفقیت را زیربنای موفقیت بعدی قرار دهند. مرور منظم پیشرفت و ترقی، بخش مهمی از هدف‌گذاری است. هدف چیزی آنقدر‌ها بیش از یک میل و اشتیاق نیست، مگر اینکه برای دستیابی به آن زمان‌بندی کنید. مهم است که در برنامه‌ریزی هدف‌ها به هدف‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و دراز‌مدت توجه داشته باشید. با توجه به شرایط در هدف‌های خود تجدید نظر کنید، به زمان انجام شدن آن‌ها توجه داشته باشید و به تدریج هدف‌های بزرگتری برای خود انتخاب کنید. دقت کنید که در مسیر درستی در حرکت باشید.

 


6. از زندگی چه می‌خواهید و برای رسیدن به این خواسته به زندگی چه می‌دهید؟
در فیزیک قانونی هست که می‌گوید: برای هر عملی، واکنشی به همان اندازه در جهت مخالف وجود دارد. همین مطلب در زندگی ما نیز صدق می‌کند. هرچه بکارید همان را برداشت می‌کنید. برداشت شما با سرمایه‌گذاری شما رابطه مستقیم دارد. به هر‌چیز یک برچسب قیمت الصاق شده است. وقتی برای خود هدفی درنظر می‌گیرید و برای رسیدن به آن‌هدف تلاش می‌کنید می‌بینید که هیچ هدفی دور از دسترس نیست.

 

 

7. به‌جای آنچه نمی‌خواهید به آنچه می‌خواهید توجه کنید.
به هرچه فکر کنید به آن می‌رسید. به هرچه برای مدت کافی فکر کنید، بخشی از روان شما می‌شود، از این قانون به سود خود استفاده کنید. اگر ذهن خود را متوجه مسایل کنید، به مسئله می‌رسید، و اگر به راه‌حل بیندیشید، به راه‌حل می‌رسید. داشتن تردید، هراس و احساس عدم امنیت خاطر طبیعی است. انسان موفق به این مهم توجه می‌کند و با متمرکز شدن روی جنبه‌های مثبت و هدف‌های مطلوب راه غلبه بر آ‌ن‌ها را می‌یابد.

 


8. به هرچه بخواهید می‌رسید، مشروط بر آنکه جایگزینی را به‌جای این خواسته خود نپذیرید.
کسانی که در زندگی خود به موفقیت‌های بزرگ می‌رسند کسانی هستند که به کمتر از آنچه می‌خواهند رضایت نمی‌دهند. وقتی می‌بینید که به دریافت کمتر از حد مطلوب فکر می‌کنید، لحظه‌ای صبر کنید و موقعیت را تحلیل نمائید. آیا موانعی که پیش روی خود می‌بینید برطرف ناشدنی هستند؟ آیا راه دیگری برای حمله به مسئله وجود ندارد؟ هر قدمی که در مسیر درست برداشته شود، هرقدر کوچک و جزیی به‌نظر برسد شما را به‌سمت هدف سوق می‌دهد.

 


9. مهم نیست که در گذشته چه کرده‌اید، مهم این است که در آینده چه خواهید کرد.
این گفته شکسپیر است که « آنچه گذشته است پیشگفتار است» هر کاری که در گذشته انجام داده‌ایم در حکم پیشگفتار و مقدمه‌ای برای کار بعدی ماست. برای موفقیت‌‌های آتی خود برنامه‌ریزی کنید و پیروزی‌های امروز خود را جشن بگیرید.

 


10. به دقت به آنچه می‌خواهید بیندیشید.
بسیاری از مردم برای تعطیلات آخر هفته خود بیش از زندگیشان برنامه‌ریزی می‌کنند. و بعد ناگهان متوجه می‌شوند که بی‌آنکه بدانند زندگیشان گذشته است. وقتی دقیقا مطالعه کنید و بدانید که از این زندگی چه می‌خواهید، نیرو و توان‌تان را برای رسیدن به این خواسته‌ بسیج می‌کنید. یکی از امتیازات مهم داشتن هدف مشخص در زندگی این ‌است که به‌شما این امکان را می‌دهد تا فعالیت‌های خود را از پیش سازماندهی کنید. در این شرایط خودبه‌خود می‌دانید که آیا به‌سوی هدف پیشرفت می‌کنید یا از آن فاصله می‌گیرید. اینگونه می‌توانید از زمان، از پول و از انرژی خود برای رسیدن به هدفتان استفاده کنید.

 

11. ترقی شما در زندگی از ذهن‌تان شروع و به همانجا ختم می‌شود.
هر موفقیت بزرگی با یک ایده در ذهن شروع می‌شود و بعد به حقیقت می‌پیوندد. با یادگیری و مطالعه دائم ذهن خود را با نقطه نظرها انباشت کنید و بعد برای تحقق آن‌‌ها بکوشید. حتی یک ایده کم‌مقدار که به مرحله عمل گذاشته می‌شود به‌مراتب از یک ایده عالی که به مرحله عمل درنمی‌آید بهتر است.

 


12. ثبات هدف اولین اصل موفقیت است.
برای دستیابی به موفقیت باید طرحی مدبرانه برای زندگی داشته باشید و به‌رغم همه مشکلاتی که احتمالا وجود دارد به آن بچسبید. توجه داشته باشید که در عمل همه اشخاص موفق جایی در زندگی مایوس می‌شوند. اما هیچ مانعی وجود ندارد که شخص با ثبات رای و مصمم از عهده آن بر نیاید.

 


13. انسان هدفمند همیشه موفق است.
هدف‌گذاری را بخشی همیشگی از زندگی خود قرار دهید. می‌توانید هدف‌هایی کوچک و قابل‌حصول را درنظر بگیرید و آنقدر در جهت نیل به آن بکوشید و تلاش تا به آن برسید. بدانید که موفقیت‌های کوچک به موفقیت‌های بزرگتر ختم می‌شوند.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:20 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تفاوت کارکنان امروزی با کارکنان ۱۰ سال پیش

تفاوت کارکنان امروزی با کارکنان ۱۰ سال پیش:

 

مطالعه موردی در ایران

 

طی تحقیقی که چند سال پیش به همت دکتر بهزاد ابوالعلایی پدر منابع انسانی نوین در ایران انجام شد، مهم‌ترین تغییرات کارکنان امروزی نسبت به کارکنان 10 سال پیش بررسی شد و اینکه کارکنان امروزی در زمینه روحیات، انتظارات و عملکرد چه تفاوت بزرگی با کارکنان گذشته دارند. نتایج بسیار جالب توجه بود:

 

کارکنان امروزی انتظارات و توقعات بیشتری دارند. ترقی‌خواه و افزون‌طلبند. حرمت و احترام بیشتری می‌خواهند. عجول و تیزبین‌ترند. باهوش‌تر و باسوادتر شده‌اند. پایبندی سازمانی کمتری هم دارند. سازمان را محلی برای امرارمعاش می‌دانند. خود را مدیون سازمان نمی‌دانند. دوست دارند مشارکت کنند. طالب حضور در صحنه هستند. می‌خواهند یاد بگیرند. بی‌انضباط‌تر شده‌اند. برخوردهای خشک را نمی‌پذیرند. ابهام را نمی‌پذیرند. انتظار رشد شغلی دارند. بیش از قدیمی‌ها پرسش می‌کنند. دوست ندارند بگوییم چرا انجام بده و چگونه انجام بده و تعداد دیگری از پاسخ‌ها که با همین تعابیر بود. سپس از مدیران پرسیده شد، حال که معتقدید کارکنان نسبت به گذشته تغییر یافته‌اند، مدیران چگونه باید رفتار خود را تغییر دهند تا بتوانند بهره‌وری منابع انسانی را افزایش دهند. پاسخ مدیران به این پرسش نیز بسیار نقاط مهم و کلیدی داشت:

 

1- باید به کارکنان امروزی تفویض اختیار بیشتری کرد.

 

2- تبدیل مدیریت آمرانه به مدیریت مشارکتی و ایجاد سبک رهبری سازمان مناسب.

 

3- فرصت بیشتری برای نوآوری کارکنان به‌وجود آورد.

 

4- به ایده آنان احترام گذاشت و استفاده از خرد جمعی اولویت سازمان باشد.

 

5- باید اهمیت بیشتری به شخصیت و نیازهای روحی کارکنان داد.

 

6- فرصت رشد برای کارکنان را باید پدید آورد.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:12 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

7 چیز که نباید هیچگاه به رییس تان بگویید

7 چیز که نباید هیچگاه به رییس تان بگویید:

 

1. آن کار را چطور انجام بدهم؟

وقتی رئیس‌تان از شما می‌خواهد کاری انجام بدهید، به محض اینکه فهمیدید از چه صحبت می‌کند، وظیفه‌ی شما این است که بگویید: «حتما، مشکلی نیست. می‌توانید روی من حساب کنید.» سپس محل را ترک کنید و راه انجام آن کار را پیدا کنید، و حتما انجامش بدهید. در این روش بدون اینکه چیزی از ارزش‌های شما کاسته شود و مشکل‌ساز شوید، مسئولیت بیشتری می‌پذیرید که خیلی هم خوب است.

 

۲. وقتش را ندارم

اجازه بدهید رازی را با شما در میان بگذارم. هیچ کسی هرگز وقتش را نداشته است. دائما از همه‌ی ما کار بیشتر با پول کمتر می‌خواهند، این شامل رئیس شما و رئیس رئیس شما هم می‌شود. این جزئی از کار است. کافی است بفهمید کاری که از شما خواسته‌اند چه اهمیتی دارد و اولویت‌بندی کنید. اگر به‌عهده گرفتن آن کار به معنای این است که مسئولیت کار دیگری باید از دوش شما برداشته شود، بگذارید چنین شود و این را به رئیس‌تان هم بگویید.


۳. نه

به رئیس‌تان «نه» نگویید، مگر در مواردی که غیرقانونی یا غیراخلاقی است. حتی یک موقعیت به ذهنم نمی‌رسد که در آن نه گفتن به رئیس‌تان ایده‌ی هوشمندانه‌ای باشد. می‌توانید سؤال بپرسید، عقب بکشید یا مذاکره کنید اما نه نگویید مگر در صورتی که رزومه‌ای قوی دارید و نیازی هم به این شغل ندارید. با این کار فقط دنبال دردسر می‌گردید. هوس بیان خلاقانه‌ی «نه» با عباراتی مثل «فکر نکنم که…» هم به سرتان نزند.


۴. این کار پیشکش خودت باشد

شاید رئیس شما پست‌ترین آدم روی زمین باشد. شاید او ظالم و سوءاستفاده‌گر است و پرخاشگری‌های دوران کودکی‌اش را روی کارکنانی خالی می‌کند که آنها را بردگان خود می‌داند. مهم نیست او چه آدمی است و چه می‌کند. زمانی که تصمیم به ترک شغل‌تان گرفتید، این کار را حرفه‌ای انجام بدهید. پل‌های پشت سرتان را خراب نکنید؛ عواقب این کار متوجه خود شما خواهد بود.


۵. به واحد نیروی انسانی ارجاع می‌دهم

زمانی که مهندس جوانی بودم، از رئیسم سؤال کردم که چرا ارزیابی ضعیفی از من ارائه کرده است. پاسخم را داد اما من که قانع نشده بودم از او پرسیدم آیا برای او مشکلی نیست که با مافوقش صحبت کنم. او گفت نه و من این کار را کردم. مشکلی نیست اگر به سراغ بالادستی رئیس‌تان بروید، به این شرط که این کار را به‌نحو درست (صادقانه و محترمانه) و به دلایل صحیح انجام بدهید. اما اگر این کار نتیجه نداد رفتن به سراغ واحد نیروی انسانی سازمان کمکی به شما نخواهد کرد. اگر موضوع جدی است استعفا دهید. اگر غیرقانونی است، شکایت کنید. وگرنه، دست از گله و شکایت بردارید و واحد منابع انسانی را فراموش کنید.


۶. تقصیر من نبود، زیر سر فلانی است

اگر مسئول شمایید، مسئولانه رفتار کنید. اگر مسئولیت یا تقصیری بر گردن ندارید و توضیح دادن فایده دارد توضیح بدهید. اما هرگز انگشت اتهام را به سوی دیگری نشانه نروید. بله، می‌دانم که این دست رفتارها از برخی مدیران و سیاستمداران سر می‌زند. اما این افراد بی‌کفایت‌اند، غیرحرفه‌ای هستند و هزاران سال دیگر هم آنها را استخدام نخواهم کرد. مانند این افراد نباشید.
مقاله مرتبط: ۱۲ راه برای کاهش استرس در محیط کار


۷. فلانی یک احمق است

فرقی ندارد درباره‌ی همکارتان باشد یا مشتری یا فروشنده یا هرکس دیگر، حتی برای ثانیه‌ای این فکر به سرتان نزند که سفره‌ی دل‌تان را پیش رئیس‌تان باز کنید یا با او علیه دیگری توطئه‌ای بچینید، طوری که انگار او رفیق شماست. رئیس شما رفیق‌تان نیست. و با چنین رفتاری این خطر را به جان می‌خرید که بی‌حرمتی یا انتقادتان شامل حال کسی بشود که اهمیتش برای شرکت بیشتر از شخص شماست. علاوه بر این رئیس‌تان را به فکر فرو خواهید برد که پشت سر او به دیگران چه می‌گویید و اعتماد او را بعد از این هرگز نخواهید داشت.

 

توجه کنید، رؤسا هم درست مانند من و شما آدم‌های زمینی هستند. آنها درست مثل من و شما انسان‌اند. اما در موقعیت منحصربه‌فردی قرار دارند، و به همین دلیل لازم است که ارتباط با آنها تابع برخی ملاحظات باشد. در حالت کلی، اگر این رابطه را حرفه‌ای، مرتبط با کسب‌وکار و همراه با درجه‌ای از احترام حفظ کنید متقابلا همین‌ها را دریافت خواهید کرد. اگر مسئولیتی را پذیرفتید، در قبال آن پاسخ‌گو باشید و کارتان را به اتمام برسانید، در این صورت پیشرفت خواهید کرد.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 2:10 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

10 کار روزانه آدم های فوق العاده موفق

10 کار روزانه آدم های فوق العاده موفق

 

"زمانی که شما یک آدم موفق می بینید، فقط تعریف و تمجید عموم مردم درباره او را می بینید و هرگز فداکاری های شخصی او برای موفقیت را نمی بینید." وِیبهاو شاه



دکتر تراویس بِرَدبِری می نویسد: کِوین کروس اخیرا با بیش از 200 آدم فوق العاده موفق مصاحبه کرده که 7 تای آنها میلیاردر، 13 تای آنها قهرمانان المپیک، و گروهی از آنها کارآفرینان موفق و خودساخته می باشند.



او از آنها پرسیده: "راز شماره یک شما در بهره وری چیست؟"

 

کِوین با کد بندی پاسخ ها، به پیشنهادات خیلی جالبی رسیده که در ذیل به برخی از آنها که به نظر من از همه مطلوب تر می باشند اشاره می شود.

 

1. آنها روی دقایق تمرکز دارند نه ساعت ها: بیشتر مردم به صورت پیش فرض برنامه ریزی های ساعتی و یا نیم ساعتی دارند. در نقطه مقابل، آدم های خیلی موفق می دانند که در هر روز تنها 1440 دقیقه زمان در اختیار دارند. آنها می دانند که پول از دست رفته می تواند برگردد اما زمان از دست رفته هرگز بر نمی گردد. شانون میلر، قهرمان افسانه ای بازیهای المپیک به کِوین گفته: "تا امروز به یک برنامه پایبند بوده ام که تقریبا دقیقه به دقیه بوده است." برای تسلط بر زندگی باید بر دقایق آن مسلط باشید!

 

2. آنها فقط روی یک چیز تمرکز می کنند: آدم های فوق العاده مولد، می دانند که "مهمترین وظیفه" آنها چیست و هر روز صبح یک تا دو ساعت بدون وقفه روی آن کار می کنند. چه وظیفه و کاری بیشترین تاثیر در رسیدن شما به هدفتان را دارد؟ چه دستاوردی موجب ارتقای شغلی شما می شود؟ آن همان کاریست که باید هر روز صبحتان را صرف آن کنید.

 

3. آنها از لیست وظایف روزمره استفاده نمی کنند: لیست وظایف روزمره خودتان را دور بریزید و بجای آن هر کاری را روی تقویمتان برنامه ریزی کنید. نتایج یافته ها حاکی از آنست که 41% موارد لیست های روزمره انجام نمی شوند. همه این موارد انجام نشده منجر به استرس و بی خوابی شده که نتیجه اثر زیگارنیک (Zeigarnik) می باشد به این معنی که کارهای ناتمام تا تکمیل شدن در ذهن شما باقی می مانند. آدم های فوق العاده مولد، هر چیزی را در تقویم خود نگه داشته و با آن تقویم کار و زندگی می کنند.

 

4. آنها از یک دفترچه یادداشت استفاده می کنند: ریچارد برنسون مرد پنج میلیارد دلاری و موسس گروه ویرجین در چند مناسبت تاکید می کند که بدون داشتن یک دفترچه یادداشت که همه جا آنرا همراه خود دارد، نمی توانسته این شرکت بزرگ را بسازد. در یک مصاحبه، اریستوتل اوناسیس غول کشتیرانی یونانی گفته:" همیشه یه دفتر یادداشت همراه خودت داشته باش. همه چیز را در آن بنویس...این یک درس میلیون دلاریه که در مدارس کار و کسب به شما یاد نمی دهند!" آدمهای فوق العاده مولد به محض خطور فکر جدید، ذهنشان را با نوشتن همه چیز آزاد می کنند.

 

5. آنها ایمیل های خود را تنها چند بار در روز پردازش می کنند: آدمهای فوق العاده مولد ایمیل های خود را در کل روز مرتبا چک نمی کنند. آنها به هر ارتعاش یا ضربه ای که در قالب نامه الکترونیکی ناگهان وارد صندوق پستی شان می شود پاسخ نمی دهند. در عوض، آنها مثل سایر کارهای خود، طبق یک جدول زمانبندی، ایمیل های خود را سریع و کارا پردازش می کنند. برای بعضی ها این کار روزی یکبار و برای دیگران این کار صبح، ظهر و شب انجام می پذیرد.

 

6. آنها به هر قیمتی شده، از جلسات اجتناب می کنند: وقتی کِوین از مارک کیوبان، مرد سه میلیارد دلاری خواست که بهترین توصیه درباره بهره وری را ارائه کند، او بلافاصله پاسخ داد: "هرگز در جلسات شرکت نکنید مگر اینکه یکی برای شما یک چک بنویسد." جلسات بدجور وقت کش هستند. دیر آغاز می شوند، آدم های اشتباه در آنها شرکت می کنند، به موضوع اصلی نمی پردازند و موضوعات را می پیچانند، و خیلی کش پیدا می کنند. باید هروقت می توانید این جلسات را ترک کنید و خودتان هم کمتر از این جلسات را برگزار کنید. اگر جلسه ای برگزار می کنید، کوتاه و فقط درباره موضوع اصلی باشد.

 

7. آنها تقریبا به همه چیزی "نه" می گویند: وارن بافت میلیاردر می گفت: "فرق بین آدمهای موفق و خیلی موفق اینه که آدمهای خیلی موفق تقریبا به هر چیزی "نه" می گویند." و جیمز آلتوچر موسس بیش از بیست شرکت به کِوین این نکته را گوشزد کرد: "اگه یه چیزی یک "بله جهنمی" نیست، پس آن یک "نه" می باشد." یادتان باشد که شما در یک روز تنها 1440 دقیقه زمان دارید. آنها را آسان از دست ندهید.

 

8. آنها از قانون 20-80 پیروی می کنند: طبق اصل پارِتو Pareto Principle ، در بسیاری از موارد، 80% نتایج از تنها 20% فعالیت ها بدست می آیند. آدم های فوق العاده مولد، می دانند چه فعالیت هایی بیشترین نتایج را به همراه دارند، روی همان ها تمرکز می کنند و بقیه را نادیده می گیرند.

 

9. آنها تقریبا همه کارها را به دیگران تفویض و واگذار می کنند: آدم های فوق العاده مولد نمی پرسند: "چگونه من می توانم این کار را انجام دهم؟" در عوض آنها می پرسند، " این کار چگونه می تواند انجام پذیرد؟" آنها تا حداکثر امکان "من" را از پرسش خود بیرون می آورند. آنها آدم های کنترل گری نیستند و وقت خود را صرف مدیریت امور جزئی نمی کنند. در بسیاری از موارد، به قدر کافی خوب، به قدر کافی خوب است.

 

10. آنها به هر کاری فقط یک بار دست می زنند: چند بار تا بحال یک ایمیل معمولی و یا یک قبض آب و برق را باز کرده اید و آنرا برای بعد گذاشته اید؟ هرچند وقت یکبار یک ایمیل را می خوانید و آنرا می بندید و آنرا در صندوق پستی خود رها کره تا بعدا پاسخ دهید؟ آدم های فوق العاده موفق به هر کاری اگر کمتر از 5 یا 10 دقیقه زمان می برد، همان موقع و همانجا دست می زنند. این کار باعث کاهش استرس می شود چرا که آن کار در پس زمینه ذهنی آنها باقی نمی ماند و دیگر نیازی به بازخوانی و یا ارزیابی مجدد نیست.

 

شما ممکن است قهرمان المپیک، میلیاردر و یا کار آفرین نباشید (یا حتی بخواهید که یکی از آنها باشید)، اما رازهای آنها می تواند به شما کمک کند که کارهای بیشتری در زمانی کمتر انجام داده و در متوقف کردن احساس پرکاری و سراسیمگی به شما یاری رساند.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 14 / 3 / 1396 ساعت: 3:17 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا استیو جابز در ذهن ها ماندگار شد ؟ با مهمترین ویژگیهای شخصیتی استیو جابز آشنا شويد

چرا استیو جابز در ذهن ها ماندگار شد ؟ با مهمترین ویژگیهای شخصیتی استیو جابز آشنا شويد:

 

چرا استیو جابز در ذهن ها ماندگار شد ؟

 

استیو جابز، یکی از خاص ترین افراد در طول تاریخ کمپانی های تکنولوژی است. او اپل را تاسیس کرد، سپس از آن اخراج شد و پیکسار را تاسیس کرد، آنرا تبدیل به کمپانی موفقی کرد و سپس دوباره به اپل بازگشت و نه تنها آنرا از نابودی نجات داد، بلکه آنرا تبدیل به یکی از موفق ترین کمپانی هایی کرد که تا این لحظه وجود داشته است.

 

اگر استیو، در اولین مرحله و بدون تجربه هیچ شکستی، موفق میشد، کاراکتر او اینقدر جذاب نبود اما او 3 مرتبه، از صفر آغاز کرد و به موفقیت های بزرگ رسید و به همین علت تقریبا از دید همه، به یک قهرمان جهانی تبدیل شده است.

 

دلایل زیادی برای اثر گذار بودن و قهرمان شدن او وجود دارد. ما در این مقاله 5 دلیل اصلی را ذکر می کنیم تا بتوانید با ساخت این ویژگیها در خود، به موفقیت مورد نظرتان برسید.

 


5 دلیل برای اثر گذار بودن استیو جابز

 

1) بسیار قانع کننده بود : وقتی بیشتر درباره زندگی او مطالعه میکنید، متوجه خواهید شد که شخصیت او، بسیار تاثیر گذار بوده است. او می توانست مردم را به خوبی قانع کند و ملاقات های ساده خود با دیگران را، به قرارداد های سود آورد تبدیل کند. به همین علت است که می گوییم ۹۰ درصد موفقیت شما در زندگی، به دانش روانشناسی شما یا بصورت دقیق تر، میزان مراجعات شما به هر آنچه که برای رسیدن به موفقیت نیاز دارید را بصورت جامع و تفکیک شده، بیان کرده ایم.

 

2) او هیچگاه نه را قبول نمی کرد : استیو هرگز نه را قبول نمی کرد. او به این معروف بود که در خواسته هایش، بسیار صریح بود. او یک خواسته و سوال را آنقدر تکرار می کرد تا نهایتا پاسخ آن را بیابد. به همین علت، مردم و کارمندانش، معمولا از بحث مستقیم با او خودداری می کردند زیرا می دانستند او توانایی بسیار بالایی در قانع کردن دیگران داشت تا جایی که هر کسی همراه با ایده او میشد و نمی توانست مقاومت کند.

 

3) او اهمیت بیشتری به محصول میداد تا به پول فروش آن :
استیو هرگز به پول اهمیتی نداد. وقتی به سی سالگی رسید، ثروت خالص او ۱۰۰ میلیون دلار بود و چند سال بعد نیز یک میلیاردر شد اما در تمام اوقات، تمرکز اصلی او روی تولید محصولات ماندگار بود، نه ثروتمند شدن. او کمپانی هایی را می شناخت که حتی پس از رفتن موسسین آن، کماکان معروف ماندند به همین علت تمام تمرکزش را روی ساخت محصولاتی با کیفیت می گذاشت.

 

4) او میخواست زندگی ها را عوض کند : بسیاری از افراد، آرزوهای کوچکی دارند. آنها ماشین خوب، کار مناسب و همسر خوبی میخواهند. اما برای استیو جابز، همه چیز متفاوت بود. او میخواست زندگی مردم را توسط محصولاتش بهتر کند و به همین علت است که هنوز اسم او بر سر زبانهاست، با اینکه خود، دیگر کنار ما نیست.

 

5) او هیچ اهمیتی به واقعیت نمی داد : استیو هیچ اهمیتی به این مساله نمیداد که واقعیت چیست. او مهندسین را مجبور به تولید محصولاتی می کرد که عملا تولید آنها قبل از وجود شرکت اپل، غیر ممکن بود. مهم نیست که این محصول، یک مک بوک بسیار نازک بود یا محصولی با پیچیدگی آیفون و آیپد، همین آگاهی استیو جابز و نپذیرفتن واقعیتها از سوی او بود که باعث الهام گرفتن دیگران و کارمندانش میشد و او را تبدیل به رهبری موفق می کرد.

 

چطور از این مقاله به سود خود استفاده کنید ؟

 

زندگی استیو جابز، اثباتی بر این مساله است : تا زمانیکه با مداومت به دنبال رویاهای خود هستید، هیچ غیر ممکنی وجود ندارد. او کامپیوتر را دید و به رویای ساخت یک کامپیوتر خانگی مشعول شد حال آنکه همه کمپانی های بزرگ فکر می کردند کامپیوتر ها هرگز به یک شخص معمولی فروخته نخواهند شد اما نهایتا در طی چند سال، همه مسیر استیو را دنبال کردند.

 

از آنجایی که او عمیقا به خود باور داشت، مردم را نیز به این سمت هدایت کرد که به او باور داشته باشند و به همین علت است که او تبدیل به قهرمانی شد که امروز همه او را میشناسیم. مهم نیست رویایتان چیست، به رویایتان باور داشته باشید و آنرا دنبال کنید تا به واقعیت شما تبدیل شود. فراموش نکنید : وقتی کاری را شروع می کنید، هرکسی غیر از خودتان، محصول و رویاهای شما را احمقانه خواهد دانست، پس این شما هستید که باید عمیقا به خود باور داشته باشید.

 

ما در این زندگی، در قوانینی محبوس شده ایم که بسیاری از آنها را دیگران درست کرده اند و به همین علت است که هیچوقت پتانسیل واقعی خود را کشف نمی کنیم. استیو یکی از افرادی بود که بر خلاف این قوانین، طغیان میکرد و نهایتا نیز ثابت کرد که این قوانین، قابل شکسته شدن هستند. بله مسیر آسان نبود، بهایی که باید بپردازید زیاد است اما اگر آن را صحیح انجام دهید، ممکن است استیو جابز بعدی باشید.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 14 / 3 / 1396 ساعت: 3:13 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

برای موفقیت، یک سرفه ای هم باید کرد ..!

برای موفقیت، یک سرفه ای هم باید کرد ..!

 

شخص ساده لوحي مكرر شنيده بود كه خدا روزی رسان است. به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدي برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزي خود را بگيرد. يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد. همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد. هرچه به انتظار نشست برايش ناهاري نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكي براي شام كرد و چشم به راه ماند و خبری از غذا نشد . چند ساعتي از شب گذشته درويشي وارد مسجد شد و در گوشه ای نشست و شمعي روشن كرد وشروع به خوردن غذا کرد. مرد ساده لوح كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزي كرده بود و در تاريكي و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود، ديد درويش نيمي از غذا را خورد و به زودی باقيش را هم مي خورد بي اختيار سرفه اي كرد. درويش كه صداي سرفه را شنيد گفت: « بفرما » مرد بينوا كه از گرسنگي داشت مي لرزيد مشغول خوردن شد. وقتي سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش گفت:«فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودي من از كجا مي دانستم كه تو اينجايي تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزي خودت برسي؟ شكي نيست كه خدا روزي رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!”

 

داستان بالا حکایت این روزهای بخش عمده ای از جامعه جوان ماست .جوانانی که شنیده اند شرایط کشور تغییر کرده و امروز میتواند با یک ایده خوب با بهره گیری از شرایط مسیر موفقیت را طی کنند و به آرزوهای بزرگشان برسند. آرزوهایی مثل داشتن کسب و کار های بزرگ و بین المللی،ثروت ،شهرت و …اینها را تعداد شرکت کنندگان در انواع رویدادهایی که افراد موفق در آن داستان موفقیت خود را نقل میکنند میشود فهمید .

 

سوال اینجاست که آیا با نشستن و حرف زدن و دعا کردن و رویا بافتن اتفاقی می افتد؟ آیا با گوش دادن بارها و بارها به حرف های افراد موفق و بررسی زندگی آنها و خواندن هزاران جلد کتاب میتوانیم موفق شویم؟

 

قطعا پاسخ این است که نه ! یک سرفه ای هم باید کرد! باید یک اقدام عملی کرد باید حرکتی کرد تا موفقیت به سمت ما جلب شود. باید کاری کرد که چیزی برای ارائه فراهم شود.رویداد های مختلف استارتاپی میتواند محل خوبی برای طرح ریزی یک شروع حرکت باشد البته به شرطها و شروطها:

 

1  دست از کپی کردن کسب و کارهای دیگر و مدل های آنها برداریم

 

2  دست از فکر کردن به این موضوع که همه استارتاپ ها در حوزه فناوری وب هستند برداریم

 

3  بزرگ تصور کنیم اما کوچک و سریع اقدام کنیم .

 

4  رویداد را مکانی آموزشی ببینیم نه مکانی رقابتی و البته نه مکانی تفریحی

 

5  تیمی را انتخاب کنیم که توانمندی های مورد نیاز ما برای شروع مسیر را داشته باشند (توانمندی فنی،توانمندی کسب و کار و توانمندی مدیریت و کنترل برنامه و روند ) تا بعد از رویداد ها بتوانیم مسیر را ادامه بدهیم .قرار نیست با دوستانمان به اردو برویم .

 


یادمان باشد : اگر قرار بود با دوستان فعلی مان که با آنها به تفریح میرویم، کسب و کاری را شروع کنیم، تا الان اتفاق افتاده بود .بهتر است از دایره افرادی که میشناسید افراد مناسب و حرفه ای تر رو به عنوان همراهان تیمتون انتخاب کنید.

 

رویداد های نزدیک رو بررسی کنید و اونهایی که باعث شور و هیجان در شما میشه رو انتخاب کنید .

 


 سخن آخر : برای به دست آوردن موفقیت فقط حرف کافی نیست ،کلاس رفتن کافی نیست …

 

یک سرفه ای هم باید کرد ..!

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 14 / 3 / 1396 ساعت: 3:9 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

داستان زنی که از سرطان به یک کسب‌وکار موفق رسید

داستان زنی که از سرطان به یک کسب‌وکار موفق رسید

 

لوئیزیا فریاس، بانوی کارآفرینی است که داستان زندگی الهام‌بخشی دارد. او درست قبل از اینکه برای یک سال تحصیل به خارج از کشور سفر کند، متوجه شد سرطان دارد. نوع نگرش و ایمان خانم فریاس او را از سرطان نجات داد و تبدیل به کارآفرینی کرد که به خانم‌ها در ایجاد توازن میان کار و زندگی‌شان کمک می‌کند.

 

او تنها سه روز مانده به ترک کشورش برای نزدیک به یک‌ سال تحصیل، متوجه شد که سرطان دارد. روزی که فهمید سرطان دارد بدترین روز زندگی‌اش بود که به‌ناگهان به بهترین روز زندگی‌اش تبدیل شد.

 

او تصمیم گرفت تا از هر لحظه زندگی‌اش استفاده کند. البته پذیرش مسئولیت زندگی با سرطان برای او به‌آرامی صورت گرفت اما خانم فریاس شجاعانه با مشکل خود برخورد کرد و پس از یک‌سال که با دکترش تماس گرفت متوجه شد که هیچ اثری از سرطان در بدنش نیست. به‌همین دلیل انگیزه بزرگی برای ادامه زندگی و الهام‌بخشی به دیگران پیدا کرد. شکست سرطان آغاز دیگری برای او بود تا پا در راه آموزش دیگران برای داشتن توازن میان کار و زندگی بگذارد.

 

خانم فریاس یک لایف‌هکر حرفه‌ای است. لایف‌هکر کسی است که راهکارهایی برای حل مسئله، ساده‌سازی وظایف، کم کردن ناامیدی‌ها و... ارائه می‌دهد. او به افراد و کسب‌وکارها آموزش می‌دهد که چطور با استفاده از آموزش اولویت‌بندی در زندگی‌شان توازن ایجاد کنند. این روش همچنان کاربردی است.

 

او عادت داشت از این روش برای همکاری یا آموزش دیگران استفاده کند تا اینکه متوجه شد می‌تواند با دیدگاه خاص خودش آن را تبدیل به کسب‌وکار کرده و به یک گروه خیلی خاص یعنی زنان کارآفرین خدمات ارائه کند. او اعتقاد دارد برای پا گذاشتن در عرصه کسب‌وکار باید یک برنامه دقیق روی کاغذ داشته باشید. تنها داشتن یک طرح کسب‌وکار کافی نیست و نیاز به قطب‌نمای دقیق برای تحقق رویاها وجود دارد.

 

او از همان روز اول با تمام قدرت کار خود را آغاز کرد. او گام‌های کوچک اما محکم برمی‌داشت و در کتاب‌ها مقالات و پادکست‌ها ظاهر می‌شد و از این پس نیز در نمایشگاه‌های شبکه‌ای حضور خواهد داشت. تمام این موفقیت‌ها تنها به این دلیل به‌دست آمد که او علاقه و شفافیت زیادی در کار خود داشت.

 

توضیح اینکه یک لایف‌هکر دقیقا چکار می‌کند، یکی از مهم‌ترین سختی‌های کارش بود. اما وقتی متوجه شد چگونه بگوید که چه کار می‌کند، نتایجش را به‌خوبی دید.

 

او هر شب قبل از خواب به ایجاد فرصت‌های تازه برای کسب‌وکارش فکر می‌کند و از نظر او همیشه فرصت برای کمک به دیگران وجود دارد. این فلسفه باعث شده درها یکی پس از دیگری به روی او و کسب‌وکارش باز شوند. وقتی یک نفر به‌خاطر استواری، استقلال و ارائه بهترین خدمات شناخته‌شده باشد، همواره در یادها خواهد ماند. او به‌شدت اعتقاد دارد که می‌تواند برای دیگران کار انجام دهد و در طول این مدت بدون اغراق حتی یک ساعت هم از این کار دست نکشیده است.

 

توصیه او به سایر کارآفرینان این است که ذهن، بدن، روح و نفس خود را آماده کنند و برای پا گذاشن در راه یک کسب‌وکار مهیا شده تا در سختی‌ها بتوانند دوام آورند. روش او برای باانگیزه ماندن در سختی‌ها این است که به یادآورد چرا پا در این راه گذاشته است. فلسفه کسب‌وکار خانم فریاس هم خیلی ساده است: با اشتیاق و حرارت کار کنید و همواره برای ارائه خدمات در جهت حل یک مشکل آماده باشید. این باعث می‌شود حتی یک روز هم برای خودتان زندگی نکنید تا یک زندگی غیرمعمول از نوع هیجان‌انگیز برایتان رقم بخورد.

 

او وقتی با یک چالش بزرگ در زندگی‌اش روبه‌رو می‌شود، آن را به چشم یک فرصت می‌بیند. او با استفاده از راه‌حل‌هایی چون شکستن موضوع به اجزای کوچک‌تر و مهندسی معکوس، نه‌تنها یاد می‌گیرد که پیچیدگی‌های مشکل را ببیند، بلکه به‌سرعت آن را حل می‌کند.

 

بزرگ‌ترین ترس او از دست دادن حس کنجکاوی و شجاعانه‌ترین کاری که انجام داده دادن شانس به رویاهایش برای عملی شدن بوده است. خانم فریاس اگر به 20 سالگی برگردد فقط به خودش می‌گوید: «انجامش بده».

 

او معتقد است فرصت‌های بی‌شماری برای بزرگ شدن در این دنیا وجود دارد و خدمت کردن به دیگران باعث می‌شود دیگران جذب فرد شده و به او پاداش دهند. از نظر او، نتیجه قدم گذاشتن در این راه چیزی جز موفقیت نیست. او همان جایی است که باید باشد، چون مسیر را برایش باز کرده‌اند.

 

بزرگ‌ترین درسی که او تابه‌حال گرفته این است که بخواهد تا رشد کند و یاد بگیرد و خود را سرزنش نکند. ابزار یا منبع مورد علاقه خانم فریاس یک سیستم مدیریت محصول به‌نام Trello ا ست که برای بسیاری از پروژه‌ها و موقعیت‌های سخت جواب داده است.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:47 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

8 شگرد برای موفقیت در کسب و کار خانگی

8 شگرد برای موفقیت در کسب و کار خانگی

داشتن یک کسب و کار خانگی می‌تواند راه فوق‌العاده‌ای برای ایجاد درآمد از کاری باشد که واقعا دوست دارید انجامش دهید. خیلی چیزهاست که قبل از شروع باید در نظر بگیرید. اگر طرح بی‌نقصی بچینید و آن را دنبال کنید می‌توانید صاحب یک کسب و کار خانگی موفق باشید.

 

در ادامه ۸ شگرد را می خوانیم که کمک می کنند کسب و کار خانگی موفقی داشته باشیم:

 

1 اگر کسب و کار خانگی تان ایجاب می‌کند برای ملاقات با مشتریان‌تان سفر کنید، املاک و اموال را بازرسی کنید، یا خریدی انجام دهید، مطمئن شوید که اسناد همه‌ی هزینه‌های سفر را نگه می‌دارید. ۱۰۰ درصد مخارج سفر و ۵۰ درصد مخارج غذای سفر مالیات‌پذیر هستند. پس مطمئن شوید که برای همه چیز رسید می‌گیرید و اطمینان حاصل کنید که این رسید هزینه‌ی نهایی پرداخت شده را نشان می‌دهد.

 

2 همه چیز را درباره‌ی محصول‌تان بدانید. شما باید یک خبره باشید. می‌توانید مقاله‌هایی بنوسید که نشانی وبگاه و ایمیل کسب‌و‌کارتان را داشته باشد. توجه کنید که سخنرانی درباره‌ی محصول‌تان در برابر عموم، برای هر قشری می‌تواند جذاب باشد. مدرسه‌ها می‌توانند جای خوبی برای معرفی برخی محصولات باشند، ولی وقتی یک خبره شوید بهترین جاها برای سخنرانی درباره‌ی محصول‌تان را خودتان خواهید شناخت.

 

3 مطمئن شوید که نام کسب‌و‌کار خانگی‌تان و نشانی اینترنتی وبگاه‌تان را به‌عنوان امضای تمام ایمیل‌های ارسالی‌تان قراردهید. همین کار را برای وبلاگ یا دیگر جاهایی که می‌نویسید انجام دهید. افرادی که دوست دارند بدانند چه حرفی برای گفتن دارید احتمالا روی پیوست‌تان کلیک خواهند کرد.

 

4 برای کاهش مزاحمت‌ها در خانه، رفت‌و‌آمد بچه‌ها را به اتاق کارتان محدود کنید. ساعات کاری مشخصی داشته ‌باشید، تا بتوانید هم برای کسب‌و‌کار هم برای خانواده وقت بگذارید. بچه‌های بزرگ‌تر باید درک کنند که در هنگام کار مزاحم شما نشوند. برای موفقیت کسب‌و‌کارتان، خانواده باید حمایتگر باشد و به زمان کاری شما احترام بگذارد.

 

5 شروع کسب‌و‌کارتان در خانه‌ی خودتان می‌تواند تجربه‌ای عالی باشد ولی باید محوطه‌ی کاری خاص خودتان را از بقیه‌ی خانه جدا کنید. این‌گونه احساس می‌کنید که سر کار می‌روید و می‌دانید که وقتی در این محدوده هستید زمان تمرکز بر کارتان است. هم‌چنین به جلوگیری از مزاحمت‌های خانواده و دوستان کمک خواهد کرد.

 

6 این مهم است که کارت ویژه‌ی کسب‌و‌کارتان را داشته باشید. هم‌چنین با چند جست‌و‌جوی اینترنتی می‌توانید کارت‌های کسب‌و‌کارتان را به‌طور رایگان تهیه کنید. مشتریان متوجه نمی‌شوند که آن‌ها رایگان هستند و هنوز خیلی از کارت‌های رایگان توسط حرفه‌ای‌ها طراحی می‌شوند. این مهم است که مطمئن شوید این کارت‌ها اطلاعات تماس کسب و‌ کار دارند.

 

7 شما باید وب‌گاهی داشته باشید که محصولات کسب و کار خانگی تان را تبلیغ کند. شروع یک کسب و کار خانگی از طریق اینترنت راه بسیار خوبی برای به دست‌آوردن سود بیشتر است چرا که دیگر نیازی به اجاره‌ی مکانی برای کارتان نخواهید داشت.

 

8 قبل از شروع کسب و‌ کار خانگی‌تان باید کاملا مطمئن شوید که واقعا به کاری که می‌کنید علاقه‌مندید. اگر علاقه‌ی کمی دارید یا اصلا علاقه‌ای ندارید رسیدن به موفقیت برایتان خیلی سخت خواهد بود. خیلی از مردم به این باور رسیده‌اند که اگر عاشق کاری باشند که انجام می‌دهند به موفقیت‌های بی‌نظیری می‌رسند.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:43 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اشتباهات رايج مديران

اشتباهات رايج مديران

 

1- کارمند خوب پیدا نمی‌شود
مشکل از آنجاست که مهارت کافی در استخدام نداریم. البته منظور ما این نیست که استخدام کار بسیار راحتی است. کار سخت است ولی امکان‌پذیر است.

 

2- هیچکس کار را مثل خود آدم انجام نمی‌دهد
باید در «واگذاری کارها» مهارت بیشتری کسب کنیم. واگذاری قابل یادگیری است و نکات فراوانی دارد که باید رعایت کنیم تا کارمندان کار را به خوبی انجام دهند.

 

3- اگر من نباشم کارمندان کار نمی‌کنند
انگیزه دادن به کارمندان را بلد نیستیم. اگر رهبر خوبی باشیم و مدام به کارمندان انگیزه بدهیم کارها به خوبی انجام خواهند شد.

 

4- اگر به کارمندان آزادی و اختیار می‌دهیم سوءاستفاده می‌کنند
مشکل از آنجاست که هیچ سیستمی برای سنجش عملکرد کارکنان نداریم. اگر عملکرد کارکنان با معیارهای عددی سنجیده شود امکان سوء استفاده از بین می‌رود.

 

5- آنقدر سرم شلوغ است که فرصت بازاریابی و تبلیغات ندارم
مدیریت زمان ضعیفی داریم و همچنین کارها را به اندازه کافی واگذار نمی‌کنیم.

 

6- شرایط اقتصادی خوب نیست و نمی‌توان کاری کرد
به اندازه کافی بر بازاریابی و تبلیغات تمرکز نکرده‌ایم. با شنیدن کلمه بازاریابی بلافاصله به فکر بیل‌بورد و تبلیغات چند میلیونی نیفتید. راه‌های بسیار ارزانی وجود دارد که می‌تواند مشتریان زیادی ایجاد کند.

 

7- رقیبان نمی‌گذارند فروش خوبی داشته باشیم
مشکل از آنجاست که استراتژی ندارید یا حداقل استراتژی مناسبی ندارید. آنقدر در کارهای روزانه غرق شده‌اید که دیدگاه بلندمدت را از دست داده‌اید.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مهمترین ویژگیهای آدمهای موفق! آیا شما از این گروه هستید؟

مهمترین ویژگیهای آدمهای موفق! آیا شما از این گروه هستید؟

 

1. آنها فرصت‌ها را می‌بینند.


2. از مشكلات درس می‌گیرند.


3. روی راه‌حل‌ها تمركز می‌كنند.


4. هوشیارانه و روشمندانه موفقیت‌شان را می‌سازند.


5. اجازه نمی‌دهند ترس آنها را كنترل و محدود كن


6. به ندرت از چیزی شكایت می‌كنند و منفی فکر نمی کنند.


7. مسوولیت كارهایشان را تماما به عهده می‌گیرند.


8. خودشان را با افرادی كه با آنها هم فكر هستند، متحد می‌كنند.


9. هوشیار و بلندپرواز هستند.

 

10. به‌وضوح و دقیقا می‌دانند كه چه چیزی در زندگی می‌خواهند.


11. بیشتر از آنكه تقلید كنند، نوآوری می‌كنند.


12. در انجام كارهایشان امروز و فردا نمی‌كنند.


13. همواره برای یادگیری روی خودشان كار می‌كنند.


14. در زندگی از این شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر نمی پرند.


15. ریسك‌های حساب‌شده‌ای انجام می‌دهند.


16. در مقابل مشكلات سرشان را زیر برف نمی‌كنند.


17. منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی‌مانند.


18. روی احساسات‌شان كنترل دارند.


19. ارتباط‌گرهای خوبی هستند و روی رابطه‌ها كار می‌كنند.


20.برای زندگی‌شان برنامه دارند .


21. قدر و ارزش كار كردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمند.


22. تعادل دارند.


23. اعتماد به نفس دارند.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

13 اصل روانشناسی فروش

13 اصل روانشناسی فروش

 

در دنیای کسب و کار، فروش و بازاریابی یکی از اهرم‌های قدرتمند رونق زندگی مالی شما هستند که باید توجه ویژه‌ای به آن‌ها داشته باشید. در این میان توجه به روانشناسی افراد و کاری که برای جذب آنان در کسب و کارتان انجام می‌دهید بسیار مهم و حیاتی است. با ما همراه باشید و با ۱۳ اصل حیاتی و آسان روانشناسی فروش آشنا شوید تا بتوانید در یکی از همین روزها یک فروش بینظیر داشته باشید و به درآمد خوبی دست یابید.

 


 اصل ۱: دو دلیل اصلی خرید یا عدم خرید میل به سود بردن و ترس از ضرر کردن است.

 

 اصل ۲: مردم احساسی تصمیم می‌گیرند و بعد با منطق این تصمیم را توجیه می‌کنند.

 

 اصل ۳: برای مشتری مهم نیست که کالای شما چیست و چه گونه است برای او مهم این است که کالای شما چه کاری برای او انجام می‌دهد.

 

 اصل ۴: فروش حرفه‌ای باتحلیل نیاز‌ها شروع می‌شود.

 

 اصل ۵: اشخاص به دلایل خود از شما خرید می‌کنند نه به دلایل شما.

 

 اصل ۶: مشتری احتمالی، تنها زمانی از شما خرید می‌کند که بداند دوست او هستید و منافعش را رعایت می‌کنید.

 

 اصل ۷: مشتریان معمولا روی پیشنهاد شما فکر نمی‌کنند، به محض اینکه از دفتر یا محل کار مشتری بالقوه بیرون می‌روید او حتی فراموش می‌کند کسی مثل شما در این دنیا زندگی می‌کند.

 

 اصل ۸: هرگز انتظار نداشته باشید مشتریان به شما زنگ بزنند.

 

 اصل ۹: جواب نه مشتری احتمالی، جواب رد به شخص شما نیست. مقاومت اولیه در برابر فروش هم مقاومت در برابر شما نیست

 

اصل۱۰. ۸۰ درصد فروش‌ها قبل از ۵ جلسه پیگیری قطعی نمی‌شوند و تنها ۱۰ درصد فروشندگان برای قطعی کردن فروش بیش از ۵ بار تماس می‌گیرند بیش از ۵۰ درصد از فروشندگان بعد از یک بار تماس از خیر فروش می‌گذرند.

 

 اصل۱۱: وقتی کسی به شما جواب نه می‌دهد، به شما به عنوان یک شخص جواب نه نمی‌دهد، بلکه به پیشنهاد یا ارائه قیمت شما جواب نه می‌دهد.

 

 اصل ۱۲: اگر جواب " نه " را شخصی تلقی کنید به این نتیجه می‌رسید که احتمالا اشکالی در شما وجود دارد و یا به این نتیجه می‌رسید که گناه به گردن محصول یا شرکت شماست. وقتی این گونه فکر می‌کنید، به زودی مایوس می‌شوید، اشتیاق خود را به فروش از دست می‌دهید.

 

 اصل ۱۳: روش دیگری که فروشندگان می‌خواهند از امکان شکست خوردن اجتناب کنند این است که به لحاظ جغرافیایی حیطه فعالیت خود را وسیع می‌کنند. این فروشندگان ابتدا با یک سمت شهر تماس تلفنی بر قرار می‌کنند و تلفن بعدی را بعدازظهر به سمت دیگر شهر می‌زنند، این کار سبب می‌شود که مدت حرکت آنها در اتومبیل افزایش یابد. فروشنده وانمود می‌کند که دارد کار می‌کند و این در حالی است که وقت را می‌کشد.

 

کانال تلگرامی ما

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 13 / 3 / 1396 ساعت: 3:32 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 265