سوگیری بازماندگی چیست؟

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 2496
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 4532
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 250
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 453
    آي پي امروز آي پي امروز : 832
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 1511
    بازدید هفته بازدید هفته : 11918
    بازدید ماه بازدید ماه : 15557
    بازدید سال بازدید سال : 766443
    بازدید کلی بازدید کلی : 2372666

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 18.219.191.41
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

سوگیری بازماندگی چیست؟

سوگیری بازماندگی چیست؟

 

 

سوگیری بازماندگی (Survival Bias) یک خطا در استدلال است و زمانی پیش می‌آید که تنها بر روی افراد یا چیزهایی که از یک فرآیند انتخاب گذشته‌اند، تمرکز کنید و آن‌هایی را که نتوانستند عبور کنند، عمدتاً به این خاطر که دیگر قابل‌مشاهده نیستند، نادیده بگیرید.

 

به‌عنوان نمونه فردی بر اساس تعداد محدودی از دانش‌آموختگان یک دبیرستان که توانسته‌اند در دانشگاه‌های خوب قبول شوند، نتیجه بگیرد که آن دبیرستان خدمات آموزشی برتری ارائه می‌دهد. این ممکن است درست باشد ولی بدون در نظر گرفتن وضعیت قبولی سایر دانش‌آموختگان آن دبیرستان نمی‌توان چنین استدلالی کرد.

 

رازهای موفقیت
این روزها کتاب‌های رازهای موفقیت که در آن به عوامل موفقیت کارآفرینان و یا سازمان‌های برتر پرداخته‌اند، طرفداران زیادی دارند. یکی از این نمونه‌ها کتاب از خوب به عالی (Good to Great) اثر جیم کالینز (Jim Collins) است که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های منتشرشده در حوزه مدیریت هم هست.

 

او یازده شرکت را از بین ۱۴۳۵ شرکت که توانسته‌اند در چهل سال گذشته در بازار سهام، عملکرد بهتری از متوسط بازار نشان دهند انتخاب کرده و سپس به دنبال ویژگی‌های مشترکی گشته که به باور او این شرکت‌ها را موفق کرده است

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

اما مشکل این است که رویکرد گذشته‌نگر (Backward-Looking)، مطالعه کالینز را در معرض سوگیری بازماندگی قرار می‌دهد. کالینز باید با فهرستی از شرکت‌ها در ابتدای دوره زمانی مطالعه شروع می‌کرد و معیارهای پذیرفتنی را برای انتخاب یازده شرکت برتر انتخاب می‌کرد.


 این معیارها باید به شکل عینی و بی‌طرفانه بدون در نظر گرفتن این‌که این شرکت‌ها در طول چهل سال بعد چطور عمل می‌کنند، اعمال می‌شد. این معنی‌دار نیست که پس‌ازاین که ببینید کدام‌یک از شرکت‌ها در این مدت خوب عمل کردند، پیش‌بینی کنید کدام شرکت‌ها در این مدت خوب عمل خواهند کرد! این پیش‌بینی نیست، بیان تاریخ است.

 

وقتی شما با رویکرد گذشته‌نگر، به هر گروهی از شرکت‌ها نگاه کنید، همیشه یک سری ویژگی مشترک می‌توانید پیدا کنید. برای مثال در لیست بالا همه شرکت‌ها در اسم خود حرف i یا r را دارا هستند. آیا می‌توان گفت وجود این دو حرف در اسم شرکت‌ها باعث موفقیت آنان شده است؟ البته که نه!

 

پس از انتشار کتاب، با مطالعه سهام این شرکت‌ها بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۲ مشخص شد شش تا از ۱۱ شرکت بالا، عملکرد مالی پایین‌تر از متوسط بازار داشتند. این نشان می‌دهد چرا رویکرد گذشته‌نگر به‌طور سامانمند غلط است.

 

پیام این بحث برای مدیران چیست؟
این مثال‌ها روشن می‌کند که برای نتیجه‌گیری نیاز دارید تا به همه نمونه‌ها توجه کنید حتی نمونه‌هایی که بلافاصله نمی‌توانید آن‌ها را مشاهده کنید. همین‌طور روشن می‌کند یادگیری از شکست‌ها همواره فرآیند ساده‌ای نیست. یادگیری نیازمند مشاهده و بررسی دقیق و فراتر رفتن از فرضیات سطحی است. وقتی تنها به نمونه‌های موفق نگاه می‌کنید ممکن است از رفتارها و اشتباهات مهلکی که نمونه‌های ناموفق به آن دچار شدند، غفلت کنید. شاید به همین دلیل است وقتی از آن حکیم پرسیدند “ادب از که آموختی؟” پاسخ داد: “از بی‌ادبان”.

 


تاریخ ارسال پست: 10 / 12 / 1397 ساعت: 7:18 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

با ترک 6 خصوصیت اخلاقی، با سرعت بیشتری به موفقیت برسید!

با ترک 6 خصوصیت اخلاقی، با سرعت بیشتری به موفقیت برسید!

 

 

▪️نبود اعتماد به نفس کافی

اعتماد به نفس، نقش کلیدی در رسیدن به موفقیت دارد. اگر در کاری که مشغول انجام آن هستید اعتماد به نفس کافی نداشته باشید، نمی‌توانید به موفقیت برسید؛ باید بدانید تظاهر به داشتن اعتماد به نفس کارساز نیست و نمی‌تواند مشکلات‌تان را حل کند.

 

▪️به تاخیر انداختن کارها

وقتی کارهایتان را به تاخیر می‌اندازید، همانند این است که هیچ وقت نمی‌خواهید آن را انجام دهید، یا اصلا نمی‌خواهید برای انجام آن هیچ تلاشی کنید.

 

▪️خود را قربانی دانستن

گاهی ممکن است فکر کنید هیچ انتخابی ندارید و قربانی شرایط شده اید. لازم است این جمله را به یاد داشته باشید: «همیشه حق انتخاب برایتان وجود دارد.» حتی ممکن است مجبور شوید «بد» را انتخاب کنید تا در دام «بدتر» نیفتید. پس دست از گله و شکایت بردارید و از بین گزینه های موجود یکی را انتخاب کنید.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

▪️انجام چند باره یک کار برای رسیدن به نتیجه متفاوت

آلبرت اینشتین می‌گوید: «این‌که بارها یک کار را تکرار کنید و انتظار رسیدن به نتیجه متفاوت داشته باشید، خود دیوانگی است.» اگر شما اینگونه رفتار می‌کنید، باید بدانید در یک موقعیت باقی می‌مانید و به موفقیت نمی‌رسید.

▪️همیشه «بله» گفتن

عده ای عادت دارند به هر خواسته ای پاسخ مثبت بدهند. اگر شما هم اینگونه هستید، بدانید با هر «بله»ای که می‌گویید، به معنای این است که به موضوع دیگری «نه» گفته‌اید؛ مثلا وقتی قبول می‌کنید بیش از ساعات معمول در محل کار بمانید، یک «نه» به ورزشی که بعد از وظایف روزمره انجام می‌دهید، یا وقت گذرانی با خانواده گفته اید. پس لازم است گاهی «نه» گفتن را یاد بگیرید.

▪️کارها خود به خود پیش می‌روند

عده ای فکر می‌کنند کارها خود به خود پیش می‌روند؛ مثلا اگر به دنبال ترفیع شغلی هستند، منتظر می‌مانند تا مدیر خود به آنها پیشنهاد ترفیع بدهد و هیچ وقت این موضوع را به زبان نمی‌آورند. اگر چنین طرز تفکری دارید، باید بدانید این شما هستید که باید برای تغییر شرایط خود تلاش کنید و نباید منتظر بمانید کارها خود به خود مطابق میل‌تان پیش بروند. پس دست از تعلل بردارید و هر چه زودتر دست به کار شوید.

منبع: inc


تاریخ ارسال پست: 10 / 12 / 1397 ساعت: 7:15 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سندروم ارضای فوری-زندگی امروزی ما انسان های روی کره ی زمین

سندروم ارضای فوری

 

 

ما از نسل مایکرو ویو هستیم و نسل های قبلی ما از نسل بار گذاشتن آبگوشت! برای درست کردن یک غذایی سنتی مانند آبگوشت از روز قبل برخی مواد را خیس می دادند تازه دو سه بار آبش را هم عوض می کردند و سپس از صبح یا شب قبل غذا را باز می گذاشتند تا به خوبی پخته شود و سپس سفره ای انداخته می شد با هم و سر فرصت آرام آرام غذا خورده می شد. اما الان یک غذای آماده یا نیمه آماده را می گذاریم در مایکرو ویو و سه دقیقه بعد تمام!


ما همه چیز را سریع می خواهیم. نسل های قبلی ما در روابط عاطفی، سال ها نامه نگاری و هدیه و رفت و برگشت تا دل معشوقی را نرم کنند (چه فرهادها مرده در کوه ها). اما اکنون می خواهیم کمتر از یک هفته کار به نتیجه برسد و گرنه کات می کنیم! لاغری در 10 روز و یادگیری زبان فرانسه در 3 روز و افزایش قد در 1 ماه .... همه چیز مایکرو ویوی شده است!!

 

این نگرش زندگی ما راتخریب کرده است. به همین خاطر جنبشی در دنیا راه افتاده است به نام زندگی آهسته. این جنبش از کجا شروع شد؟ ۱۹۸۶، در مشهورترین میدان شهر رُم، پایین پله‌های یک رستوران جدید افتتاح شد. هجوم فست‌فود آمریکایی به قلب شهر رُم حساسیت‌هایی ایجاد کرده بود. یکی از معترضان یک ژورنالیست ایتالیایی، جنبشی را آغاز کرد به نام غذای آهسته. او بر محصولات محلی، آرامش در پختن و آرامش در خوردن و بیش از همه بر لذت بردن از مزۀ اصیل ایتالیایی تأکید می‌کرد.

 

این حرکت که از غذا آغاز شد حتی فکرش را نمی کرد که این قدر توسعه پیدا کند. غذای آهسته با استقبال گسترده‌ای همراه شد و جالب است بدانید اکنون حدود بیست شاخه از آن در کشورهای مختلف ایجاد شده مثل مدیریت آهسته، تفکر آهسته، آموزش آهسته، علم آهسته، سفر آهسته، گردشگری آهسته، شهر آهسته، طراحی آهسته و خواندن آهسته یا کندخوانی. نهضت آهستگی مخالف سرعت و مدرنیته و بازگشت به گذشته نیست بلکه مخالف شتاب زدگی است. سرعت تضادی با طمانینه ندارد. آنچه ایراد دارد شتاب زدگی است. هر گونه شتاب زدگی باعث می شود که عمق کم شود: لذت عمیق از رابطه، فهم عمیق از یک کتاب، درک عمیق از یک منطقه ای که برای گردشگری انتخاب کرده ایم. ما امروزه با لذت های سطحی، فهم سطحی و درک سطحی و تصمیمات سطحی روبرو هستیم.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

تحلیل و تجویز راهبردی:

 

مهم ترین ریشه زندگی شتاب زده، رویکرد ویندوزی-مایکرو ویووی است. یعنی چه؟ یعنی چند کار را همزمان و با شتاب زدگی انجام می دهیم. قبل از ویندوز شما از کامپیوترها فقط یک کار را انتظار داشتید. اما وقتی ویندوز آمد چند پنجره را با هم باز می کنیم و همه را هم همزمان اجرا می کنیم و انتظار داریم که همه را سریع به جمع بندی برسانیم. ترکیبی از چندکارگی (ویندوزی) و شتابزدگی (جستجوی ارضای فوری).


در زندگی جدید یکی از بزرگترین مشکلات این است که طمانینه از همه ما گرفته شده است، یعنی ما چند کار را در آنِ واحد انجام می‌دهیم. شما صبحانه دارید می‌خورید ساعت مچیتان را می‌بندید تلویزیون هم روشن است. موبایل تان را هم چک می کنید. با همسرتان هم صحبت می کنید و لیست خرید روزانه تان را هم تکمیل می کنید.


در یکی از داستان ها، فرد مقدسی بود که معشوقه ای هم داشت. مشکل او در زندگی این بود که وقتی به عبادتگاه می رفت تا خدا را عبادت کند به فکر معشوقه اش رهایش نمی کرد و وقتی پیش معشوقه اش بود مدام وجدانش او را به یاد خدا می انداخت. نه عبادت عمیق داشت و نه لذت عمیق هم آمیزی با معشوقه اش.


برای رهایی از زندگی شتابزده، مدیریت شتابزده، غذای شتابزده چاره ای نداریم جز «مثلث تمرکز، عمق و تامل». از این شاخه به آن شاخه پریدن چه در امور روزانه و چه در مدیریت یک سازمان یا کشور، باعث می شود که تمرکز رخ ندهد. زمانی که به هر دلیلی یک کار متوقف می شود و به کار دیگری می پردازیم. آهنگ آن کار را از دست می دهیم و مسیر انجام کار را گم می کنیم و وقتی دوباره سراغ آن می رویم، زمان و انرژی باید بگذاریم برای دستیابی به آهنگ قبلی. بیشترین انرژی ما در رفت و برگشت بین کارهای مختلف صرف می کنیم. این رفت و برگشت ها و قطع شدن ها در مقایسه با زمانی که از ابتدا تا انتها روی یک کار متمرکز هستیم، زمان انجام برای آن کار را تا ۵ برابر بیشتر می کند. به بیان ساده، تک کاری می تواند زمان لازم را برای انجام کارهای مهم تا ۸۰ درصد کاهش داده و کیفیت و عمق کار را به شدت افزایش دهد.


پس به زبان ساده
▫️تمرکز: به جای چندکار در آنِ واحد، روی یک کار متمرکز شویم.
▫️عمق: عمیق به یک کار بپردازیم. توجه کامل به آن تخصیص دهیم و نگذاریم چیزهای دیگر به آن هجوم بیاورند (مثال: وقتی با همسرمان صحبت می کنیم موبایل مان را کنار بگذاریم).
▫️تامل: حرص و ولع این که یک کار به هر نحوی که شده به اتمام ببریم در خود کنترل کنیم و تا زمانی که لازم است به کار فعلی ادامه بدهیم و کار جدید را شروع نکنیم.

 

مجتبی لشکربلوکی


تاریخ ارسال پست: 10 / 12 / 1397 ساعت: 7:10 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

در یک مکالمه، به هیچ وجه تمجید و انتقاد را ترکیب نکنید!

در یک مکالمه، به هیچ وجه تمجید و انتقاد را ترکیب نکنید!

 

 

اگر در یک مکالمه، هم از فرد تعریف کنید و هم انتقاد، مثل این است که کلوچه‌ای به او بدهید و بعد وقتی می‌خواهد اولین گاز را به آن بزند، ضربه‌ای به قلم پایش بزنید!


در این صورت، نه تنها هیچ لذتی از خوردن کلوچه‌ای که گرفته بود نمی‌برد، بلکه یک معنی منفی در ذهنش شکل می‌گیرد و دفعه بعدی که به فرد کلوچه بدهید، منتظر است تا ضربه‌ای به پایش بخورد.

 

به این موضوع فکر کنید. تا به حال اتفاق افتاده که رئیس‌تان از شما تعریف کند و تمام مدتی که مشغول صحبت کردن است، با اضطراب منتظر باشید که کی قرار است ضربه را بزند؟ آیا بعد از تعریف‌ها و تمجید‌ها منتظر آن «اما» مانده‌اید؟ این نشان می‌دهد به دلیل اینکه سال‌ها بعد از شنیدن تعریف‌ها و تحسین‌ها انتقاد شنیده‌اید، ذهن‌تان شرطی شده است.
از نظر روانشناسی، تعریف‌های شما باید خالصانه باشد و انتقادتان هم باید سازنده باشد. داده‌ها هم چنین موضوعی را اثبات می‌کنند.

 

بیش از ۱۴ هزار نفر در یک تست آنلاین شرکت کردند که یکی از سوالات این تست این بود که وقتی بازخورد منفی می‌گیرم...

 

آیا دوست دارم همراه با یک بازخوردِ مثبت و تعریف و تمجید باشد؟

 

آیا دوست دارم واقعیت‌ها در مورد اشتباهی که پیش آمده صاف و ساده بیان شود؟

 

جالب است تنها ۳۷ درصد افراد گفتند که ترجیح می‌دهند همراه با بازخورد منفی، تعریف و تمجید هم بشنوند.

 

به نظر منطقی می‌رسد که تصور کنیم یکی از دلایلی که افراد ترجیح می‌دهند صراحتا واقعیت را بشنوند این است که آنها از اینکه یکسری تعریف و تمجید غیرواقعی از آنها صورت بگیرد تا برای انتقاد اصلی زمینه‌چینی شود، خسته‌ شده‌اند. شرطی شدن ذهن برای شنیدن جملات منفی همراه با تعریف و تمجیدهای ریاکارانه، واقعا فرساینده است.

 

در یک تحقیق دیگر بیش از ۱۸۰ هزار نفر در یک تست آنلاین با عنوان «سبک ارتباطی شما چیست؟» شرکت کرده‌اند و حدود یک چهارم افراد گفته‌اند سبک ارتباطی تحلیلی دارند. این افراد زبان مشخص و واضح را دوست دارند و به زبان مبهم علاقه‌ای ندارند و به مسائل نگاه منطقی و بی‌تعصب دارند.
این‌گونه افراد وقتی در برابر کسی قرار می‌گیرند که سعی می‌کند با تعریف و تمجید از آنها مقدمه یک انتقاد اساسی را فراهم کند، واکنش خوبی نشان نمی‌دهند. ماهیت افراد تحلیلی این است که دنبال حقایق هستند، نه احساسات.


اگر سازمان شما را نمونه کوچکی از یک جمعیت بزرگ‌ در نظر بگیریم، به یاد داشته باشیم که یک چهارم کارکنان شما ممکن است ارتباط برقرارکنندگان تحلیلی باشند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

اخیرا مطالعه کوتاهی را انجام داده‌ایم که در آن بررسی کردیم تعداد ۱۸۰۰ رهبر سازمانی، چگونه انتقادات سازنده خود را به کارکنان مطرح می‌کنند. یکی از سوالات، انتخاب یکی از گزینه‌های زیر برای هم‌خوانی با شخصیت آنها بود:

 

 

کارکنان باید به‌طور دقیق و شسته و رفته، واقعیت‌ها را در مورد اینکه آیا عملکردشان بد، خوب یا عالی بوده، بدانند.

 

من وقت ندارم که دائم به کارکنانم بازخورد ارائه دهم.

 

مطمئنا برخی کارکنان از حرف‌ها و انتقادهای من ناراحت می‌شوند. انتقاد سازنده ناراحت‌کننده است. درست است که سازنده است، اما هر چه باشد، انتقاد است.

 

من کاری می‌کنم که شنیدن انتقاد سازنده راحت‌تر باشد. معمولا از «ساندویچ تعریف و تمجید» استفاده می‌کنم. یعنی در خلال انتقادهایی که از فرد دارم، از او تعریف و تمجید هم می‌کنم.

 

نکته نگران‌کننده این است که ۵۲ درصد پاسخ‌دهندگان گزینه ۴ را انتخاب کردند. خیلی‌ها فکر می‌کنند این بهترین گزینه است،‌ چون باعث می‌شود کارکنان از دست آنها ناراحت نشوند.

 

به یاد داشته باشید که حتی اگر مدیران با ترکیب کردن انتقاد و تعریف و تمجید حس بهتری بگیرند، داده‌های تحقیقاتی که انجام شده اثبات می‌کنند کارمندان بیشتر ترجیح می‌دهند واقعیت صریح را بدانند.

 

منبع: Forbes


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 4:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چه کسانی که هرگز در کارشان پیشرفت نمی‌کنند؟

چه کسانی که هرگز در کارشان پیشرفت نمی‌کنند؟

 

 

 شاید شما هم از جمله کسانی باشید که قسمت عمده‌ی انرژی‌شان در محیط کار، صرف کار نمی‌شود. برخورد با دیگران،‌ شنیدن حرف‌های منفی اطرافیان، بحث‌های بیهوده، شایعه پراکنی‌ها، مبارزه با اخبار منفی و شایعه‌ها و ده‌ها فعالیت دیگر، بخش عمده‌ای از انرژی روزانه ما را تلف می‌کند بدون اینکه به نتیجه خاصی رسیده باشیم. اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم که گاهی، خود ما هم نمونه‌ای از چنین افرادی هستیم. الگوهای رفتاری خاصی وجود دارند که برخی کارکنان، در سازمانها به سراغ آنها می‌روند. این الگوها، مسیر رشد و پیشرفت را برای آنها کند و گاهی متوقف می‌کند و معمولاً پس از چند دهه کار و تلاش، مشاهده میکنید که در نزدیکی همان نقطه که کار را شروع کرده بودند، بازنشسته شده‌اند!

 

 افراد ترسو: افراد ترسو، مشکلات زیادی را در محیط کار ایجاد می‌کنند. اگر از اخراج شدن بترسند، هر روز تمام وقت خود را صرف جستجوی کسانی می‌کنند که ممکن است وسیله‌ی اخراج آنها را فراهم کنند. یا اینکه از صبح تا عصر، در جستجوی متهم کردن دیگران در محیط کار هستند.

 

 شایعه پردازان: همیشه از شایعه‌پردازان فاصله بگیرید. اگر آنها شایعه‌ای را با شما مطرح می‌کنند، به خاطر دوستی نزدیک با شما نیست. بلکه به خاطر «لذت شایعه‌پراکنی» است. آنها فردا هم، به سادگی خبر یا شایعه‌ای را که به شما مربوط است برای دیگران تعریف می‌کنند. اگر گیر چنین افرادی افتادید، مهم نیست چه می‌کنید، فقط با آنها موافقت نکنید. آنها پس از کسب نظر موافق شما، برای نفر بعد، شایعه را از قول شما نقل خواهند کرد!

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

 اهل عذرخواهی: هیچوقت صحبت‌ها و جلسات خود را با عذرخواهی شروع نکنید. مگر اینکه واقعاً تخطی کرده باشید. بله! اگر دیر به جلسه رسیده‌اید و همه منتظر شما هستند، منطقی است که جلسه را با عذرخواهی شروع کنید. اما اگر اسلایدهایی را آماده کرده‌اید و به نظر خودتان اسلایدهای خوبی است، منطقی نیست که در شروع ارائه بگویید: «از اینکه اسلایدها خیلی حرفه‌ای نیستند، عذر می‌خواهم…». با همین یک جمله، مخاطب بر روی ایرادهای اسلاید شما متمرکز خواهد شد.

 

 بازندگان: مهم نیست در کدام مرحله از کار و زندگی باشید. مهم نیست که آخرین موفقیتی که به دست آورده‌اید چه بوده است. همیشه کسی هست که مطمئن باشد، موقعیت فعلی شما به خاطر پدر شماست. موفقیت شما در دانشگاه به خاطر ساده بودن کنکور آن سال بوده است. آنها هزار دلیل نامربوط دارند تا به شما – و در واقع به خودشان – ثابت کنند که موفقیت شما به خاطر تلاشهایتان نبوده است. اینگونه افراد، عموماً بازندگانی هستند که با یافتن توجیه‌های غیرمنطقی برای موفقیت های بقیه، توجیهی منطقی برای شکست خود جستجو می‌کنند. نسل این افراد هرگز منقرض نمی‌شود. اما شاید بتوانید تا حد امکان از آنها فاصله بگیرید.

 

 گروه اندیشان: گروه اندیشان، کسانی هستند که مانند هم فکر می‌کنند. الزاماً هم اندیشه‌ها و افکار آنها درست نیست. اما چون یک گروه را شکل داده‌اند، از نظرات یکدیگر حمایت می‌کنند. اینها همان کسانی هستند که باعث می‌شوند تکنولوژی‌های کارخانه،‌ به روز نشوند. دستورالعمل‌های قدیمی، باقی بمانند و اصلاح نشوند. اعضای جدید یا به سازمان وارد نشوند یا اگر وارد شدند، ایزوله شوند و در قرنطینه قرار بگیرند. همانهایی که همیشه هزار داستان آماده دارند که چرا برنامه‌های تغییر و تحول قرار است شکست بخورد!


پیدا کردن و تشخیص این افراد کار سختی نیست. حتی اگر همین امروز به شرکت وارد شده باشید. آنها به صورت گروهی با هم می‌نشینند. فرد جدیدی را به سادگی داخل گروهشان راه نمی‌دهند. همه کسانی را که در بخش‌های مختلف سازمان کار می‌کنند، مسخره می کنند و مراقب هستند که هیچ اتفاق جدیدی در روند تکراری زندگی سازمانی آنها روی ندهد.


 منبع:forbes


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 4:54 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

بهترین کارکنان را همیشه در ذهن داشته باشیم

بهترین کارکنان را همیشه در ذهن داشته باشیم.

 

 

یکی از متداول‌ترین اشتباهات در میان مدیران و روسا این است که آنها معمولا بهترین و توانمندترین کارکنان خود را مورد توجه قرار نمی‌دهند و عمده‌ توجه روی کارکنان ضعیف و ناکارآمد است.

 

آنها به اشتباه تصور می‌کنند که افراد قوی و کارآمد نیازی به توجه ندارند، در حالی‌که هیچ چیز بدتر از این نیست که یک فرد، چه توانمند و چه ضعیف و ناتوان، از سوی رئیس یا مدیر مافوقش مورد بی‌توجهی قرار گیرد. چرا که این بی‌توجهی موجب از بین رفتن روابط بین مدیر و کارمندان می‌شود.

 

این اصلا درست نیست که شما به‌عنوان یک مدیر، بهترین نیروها را جذب و بعد به آنها بی‌توجهی کرده و عملکرد ایشان را مورد تشویق و تقدیر قرار ندهید.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

اگر مدیری با بهترین و درخشان‌ترین افرادش وقت نگذراند و به عبارت روشن‌تر، آنها را مورد بی‌اعتنایی قرار دهد، نخواهد دانست آنها چه نیازهایی دارند و چگونه می‌توانند به رشد بیشتری دست یابند.
مدیران باید هوشیار باشند که حتی بهترین و توانمندترین کارکنان نیز به شدت به راهنمایی و توجه خاص مدیران‌شان نیاز دارند و باید توسط آنها دیده شوند.

 

تجربه نشان داده که هر یک دقیقه وقت گذاشتن با کارمندی که نتایج درخشانی کسب کرده، چند برابر ارزشمندتر از دقایقی است که مدیران با کارمندان ضعیف گذرانده‌اند.

 

از سویی دیگر بسیاری از مدیران تصور می‌کنند گذراندن وقت با کارکنان و توجه به آنها «مدیریت خرد» بوده و باید از آن اجتناب کرد. از این نوع مدیران با عنوان «مدیران همیشه غایب» نام برده می‌شود، مدیرانی که فقط پشت میز می‌نشینند و خیلی کم در بین کارکنان ظاهر می‌شوند.
ناگفته پیداست چنین مدیرانی نمی‌توانند نقش هدایت‌گر و حل‌کننده مشکلات را ایفا کنند چرا که شناختی درباره توانایی‌ها، ضعف‌ها و نیازهای افراد خود ندارند که بخواهند آنها را حل کنند.

 

منبع: hrm


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 4:47 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

6 نکته ای که هر ایرانی لازم است به فرزندش بیاموزد

6 نکته ای که هر ایرانی لازم است به فرزندش بیاموزد

 

 

شش نکته ای که لازم دیدم به فرزندم بیاموزم و فکر می کنم هر ایرانی باید به فرزندش بیاموزد

 

1-   نسل قبلی به ما گفتند درس بخوان تا برای خودت کسی شوی. این حرف اشتباه است. درس خواندن خالی نه شعور می آورد و نه خوشبختی. این تجربه زندگی با تمام جوانب آن است که برایت شعور و خوشبختی می آورد.

وقتی می گویم زندگی یعنی همه چیز: از آشپزی بگیر تا دوچرخه سواری، از بستن چشم ها برای گوش دادن به یک موسیقی تا فوتبال گل کوچیک. از کار کردن در خیریه کوچک محله تان تا پیگیری سخنرانی های سران جهان در مجمع جهانی گروه بیست. درس خواندن خالی نه شعور می آورد و نه خوشبختی.

 

2-   در مدرسه این چیزها را به تو یاد نمی دهند: سواد مالی، سواد رسانه ای، سواد عاطفی. هر سه این ها مهم اند. هر کدام را از منابع معتبر بیاموز.

ریاضی را بیاموز نه با این هدف که پیچیده ترین معادلات را حل کنی بلکه برای آنکه بیاموزی چگونه از دانش ریاضی در تصمیم گیری های مالی ات استفاده کنی، وقتی وام می گیری، وقتی سرمایه گذاری می کنی و وقت بیمه عمر می خری اگر ریاضی بلد نباشی کلاهت پس معرکه است. خواندن ریاضی اگر منجر به افزایش سواد مالی در تو نشود، کم فایده است.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

3-   تاریخ مهم تر از جغرافیاست. اکنون نرم افزارهای موقعیت یاب، راهیاب و نقشه های آنلاین فراهم شده اند، اگر جغرافیا ندانی، باز هم راهت را پیدا خواهی کرد اما تاریخ را هیچ نرم افزاری نمی تواند خلاصه کند.

تاریخ را عمیق بخوان. تا آن اشتباهاتی که ما کردیم را تو انجام ندهی. اشتباهی که دوبار تکرار شود دیگر نامش اشتباه نیست، حماقت است.

 

4-  زبان انگلیسی، چینی و عربی به اندازه زبان فارسی اهمیت دارد. وقتی زبان فارسی بلدی، یعنی ۸۰ میلیون هم سخن عاطفی و هم کار تجاری داری، در جهان امروز این عدد می تواند به شدت گسترش پیدا کند. حلقه هم سخنان و هم کارانت را به بیش از ۸۰۰ میلیون گسترش بده. جهان فردا، جهان بدون مرز است.

 

5-  مهارت ارتباطات موثر را بیاموز. ۵۰% موفقیت به ارتباطات موثر، قانع و همراه کردن دیگران و تاثیرگذاری روی آنان است. باید بلد باشی خوب حرف بزنی، خوب ارایه کنی، خوب گزارش بنویسی و خوب متقاعد کنی. مذاکره و ارایه موثر را خوب یاد بگیر.

 

6-  مدرک مهم است اما اکنون زمان مهارت است. آن زمان که ما درس می خواندیم تعداد مدرک دارها کم بود. پس هر کسی ارشد و دکترا داشت مزیت داشت در زمان شما دیگر مدرک از مد می افتد کسانی باقی خواهند ماند که مهارت داشته باشند.

 

تا ده سال آینده بسیاری از مشاغل از بین می روند و بسیاری مشاغل جدید خلق می شوند. رشته ای را بخوان و مهارتی را کسب که به درد دنیای فعلی نمی خورد بلکه به درد دنیای آتی می خورد. اگر رشته بدی انتخاب کنی مانند این است که تولید کننده بهترین چرتکه دنیا هستی، در جهانی که هیچکس از چرتکه استفاده نمی کند.

 

دکتر مجتبی لشکر بلوکی


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 4:43 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,
می پسندم نمی پسندم

۴ روش برای دریافت بازخورد صادقانه و انتقادی از کارمندان‌تان

۴ روش برای دریافت بازخورد صادقانه و انتقادی از کارمندان‌تان

 

 

خوشبختانه، برای یادگیری نحوه تجربه سایرین از شما به‌عنوان رهبر سازمانی، نیاز به گردآوری بازخورد ۳۶۰ درجه رسمی ندارید. اگر می‌خواهید نحوه درک دیگران از خودتان را بفهمید، در عوض این چهار نکته را امتحان کنید:

 

 

1-   از همکاران‌تان بخواهید تا واکنش‌های منفی خود را ابراز کنند:

ابتدایی‌ترین روش برای درک اینکه مردم در مورد شما چه فکری می‌کنند، این است که از آنها بپرسید. اگر از رای مخالف استقبال نکنید، بعید است که حقیقت را در مورد آنچه برای شما مفید است، بشنوید. بی‌خبری ضرورتا خوش‌خبری نیست.
چه در جلسات گروهی و چه در جلسات رودررو، افراد نیاز دارند تا با ابراز واکنش‌های منفی احساس راحتی کنند و اگر شما افرادی ندارید که به‌طور روزمره ایده‌های مخالف ارائه دهند یا نگرانی‌های خود را در مورد کارهایی که در حال انجام آن هستید یا انجام داده‌اید را ابراز کنند، آنگاه باید نگران باشید.

 

2-   نشانه‌های غیرکلامی را دریابید:

افراد به‌طور مداوم از طریق نشانه‌های غیرکلامی، احساس خود در مورد شما را بیان می‌کنند. گرچه ممکن است افراد بازخورد کلامی خود را محدود کنند؛ اما چهره و بدن آنها اغلب داستان متفاوتی را بیان خواهد کرد. اگر بدانید که چگونه فکر آنها را بخوانید، این نشانه‌ها می‌تواند جریان باثباتی از بازخوردهای مفید در مورد نحوه درک حرف‌ها و فعالیت‌های آنها فراهم کند.
زمانی که افراد به پایین نگاه می‌کنند یا از تماس چشمی با شما اجتناب می‌کنند، زمانی که یک کارمند متعهد ناگهان استعفا می‌دهد یا زمانی که یک همکار متعادل، حالت تدافعی به خود می‌گیرد، باید توجه خود را بیشتر متمرکز کنید. از این نشانه‌های مهم غافل نشوید.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

3-  بر نحوه روایت داستان نظارت کنید:

به روایت درونی خودتان از چیزهایی که در اطرافتان اتفاق می‌افتد توجه کنید. اگر این صدا می‌خواهد شما را متقاعد کند که همه چیز خوب است، به عقب برگردید و دوباره همه چیز را ارزیابی کنید. مراقب باشید اگر این صدا در سرتان می‌خواهد جملات خودتوجیهی یا تسکین‌‌دهنده مانند این را بگوید که «به نظرم، ارائه مطالب خیلی خوب پیش رفت. بنابراین چه می‌شد اگر آنها هیچ سوالی نداشتند.» یا «آنها درک می‌کنند که شما گاهی بی‌حوصله هستید، اما می‌دانند که دلیل آن این است که شما واقعا به آنها اهمیت می‌دهید.» خودتان را مجبور کنید تا توضیحات جایگزین را مورد توجه قرار دهید.
مراقب باشید که بیش از حد از خود انتقاد نکنید. شما به دنبال یک چشم‌انداز متوازن و آگاهانه هستید نه چشم‌اندازی که از نفس‌تان محافظت کند یا به آن آسیب برساند.

 

4-  بیش ازاندازه بر داده‌ها و پیش‌فرض‌ها تمرکز نکنید:

داده‌های بسیار زیادی در مورد نحوه درک شما به‌عنوان یک رهبر سازمانی از سوی دیگران از قبل در دسترس شما قرار دارد. برای موثر بودن، خیلی روی بازخورد ۳۶۰ درجه رسمی تکیه نکنید. تنها با گوش دادن و عمل بر اساس اطلاعاتی که قبلا وجود داشته است، شروع کنید.

 

منبع: hbr


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 4:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

آخرین جملات استیو جابز (بنیان‌گذار و مدیر ارشد شرکت اپل)

آخرین جملات استیو جابز (بنیان‌گذار و مدیر ارشد شرکت اپل)

 

 

من در دنیای کسب و کار، به قله ی موفقیت رسیدم. به چشم دیگران، زندگی من مظهر موفقیت است. اما جدای از کار، انسان چندان شادمانی نیستم. به هر حال، ثروت یک حقیقت زندگی است که من به آن عادت کرده ام.

 

در این لحظه و در حالی که روی بستر بیماری قرار دارم و کل زندگی ام را به یاد می آورم، در می یابم که تمام شهرت و ثروتی که اینقدر به آنها افتخار می کردم رنگ باخته اند و در مواجهه با مرگ قریب الوقوع من، معنای خود را از دست داده اند.

 

در تاریکی، به چراغ های سبز رنگ دستگاه های کمک حیاتی بالای سرم نگاه می کنم و به سر و صداهای ماشینی آنها گوش می دهم و می توانم نفس خدای مرگ را، که هر لحظه نزدیک تر می شود، حس کنم.

 

حال می دانم، وقتی به اندازه ای ثروت اندوختیم که تا آخر عمرمان را کفاف بدهد، باید به مسائل دیگری بپردازیم که ربطی به ثروت ندارند. این مسئله باید چیز مهم تری باشد: شاید روابطمان، شاید هنر، شاید رؤیایی که در سال های جوانی در سر داشته ایم. مدام در پی ثروت بودن تنها نتیجه اش این است که فرد تبدیل به موجودی رنجور می شود؛ درست مثل من.

 

خداوند حس هایی در وجود هر یک از ما قرار داده است تا بتوانیم عشق را در قلب هر کسی احساس کنیم، نه توهماتی که ثروت برایمان به ارمغان می آورد.

 

من نمی توانم ثروتی که در زندگی ام کسب کرده ام را با خودم ببرم. تمام آنچه می توانم با خود ببرم خاطراتی هستند که به واسطه ی عشق ثبت شده اند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

این آن ثروت حقیقی است که شما را همراهی خواهد کرد، با شما خواهد ماند و به شما توان و روشنایی لازم برای ادامه ی مسیر را خواهد بخشید.

 

عشق می تواند هزاران مایل مسافت را دربنوردد. زندگی محدودیتی ندارد. هر جا که می خواهید بروید. به هر قله ای که می خواهید صعود کنید. تمام اینها در قلب و در دستان خود شماست.

 

گران قیمت ترین تختخواب جهان کدام است؟ بستر بیماری …

 

شما می توانید کسی را استخدام کنید که به جای شما اتومبیلتان را براند، یا برای شما پول در بیاورد. اما نمی توانید کسی را استخدام کنید تا رنج بیماری را به جای شما تحمل کند.

 

مادیات را می توان به دست آورد. اما یک چیز هست که اگر از دست برود دیگر نمی توان آن را بدست آورد و آن زندگی است.

 

آدم وقتی وارد اتاق عمل می شود، پی می برد که هنوز یک کتاب باقی مانده که آن را نخوانده است، و آن کتاب زندگی سالم است.

 

ما در این لحظه در هر مرحله ای از زندگی خود هم که باشیم، با گذر زمان، بالاخره روزی خواهد رسید که پرده ی نمایش زندگی مان پایین کشیده خواهد شد.

 

برای خانواده ی خود، همسر خود و دوستان خود عشق بیندوزید. با خودتان خوب رفتار کنید. دیگران را گرامی بدارید.


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 4:29 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا گنجشک ها در ایران تخم نمی گذارند؟

چرا گنجشک ها در ایران تخم نمی گذارند؟

 

 

دانشمندان کانادایی تصمیم گرفتند که دور تا دور تمام قسمت های یک دشت را حصارکشی کنند و راه ورود دشمنان گنجشک ها را ببندند: راکون ها، جغدها، شاهین ها و ... گنجشک ها در امان کامل بودند. بدون هیچ گونه تهدید! اما دانشمندان بلندگوهایی را در برخی نقاط این دشت جاسازی کردند. در گوشه ای از این دشت صداهای معمولی می آمد و در گوشه ای دیگر از این دشت صداهای ضبط شده راکون ها، جغدها و شاهین ها.

 

نتیجه آزمایش باورنکردنی بود: گنجشک هایی که در بخش صداهای ناخوشایند بودند چهل درصد کمتر تخم گذاشتند و آن تخم هایی هم که گذاشتند کوچک تر بود. از آن تخم های کوچک تر، نسبت کمتری هم به جوجه تبدیل شد. برخی از آن جوجه گنجشک ها هم از گرسنگی مردند. چون پدر و مادرشان جرات نمی کردند برای جستجوی غذا خیلی تقلا کنند (منبع: هنر خوب زندگی کردن).
یک بار دیگر نتایج را مرور کنید:
▫️میزان تخم گذاری کمتر.
▫️تخم های کوچک تر
▫️تبدیل کمتر تخم به جوجه
▫️میزان کمتر زنده ماندن همان معدود جوجه های سر برآورده از تخم ها.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

تحلیل و تجویز راهبردی:
این حکایت در مورد انسان ها نیز صدق می کند. این آزمایش نشان می دهد که برای تاثیرگذاری بر یک جامعه یا یک سیستم اقتصادی-اجتماعی، نیازی به تهدید واقعی نیست بلکه همان سایه تهدید کافیست. ترس و ابهام به اندازه تهدید واقعی اثرگذار است.
ما دو نوع گنجشک مهم داریم که باید زاد و ولد کنند تا چرخ های این مملکت بچرخد.
صاحبان ثروت (گنجشک های سرمایه گذار)
نخبگان علمی و فنی (گنجشگ های خلاق)
متاسفانه این روزها آن ها که می توانند می روند (فرار سرمایه و مهاجرت فراگیر نخبگان) و آن ها که می مانند تخم های کمتر و کوچک تری می گذارند و از همان تخم های کمتر و کوچک تر، جوجه های کمتر و ضعیف تری می ماند و بخشی از این جوجه ها نیز می میرند.

 

سرمایه گذاری در ایران چه شرایطی دارد: میزان ریسک پذیری کمتر، میزان سرمایه گذاری کمتر، تبدیل موفقیت آمیز کم از سرمایه گذاری به کسب وکار و میزان بیشتر مرگ و میر بیشتر کسب وکارها

 


چه می توان کرد؟

1- مدیران ارشد: دولت و مدیران ارشد وظیفه ندارند که بیمارستان بسازند، جاده بزنند، مدرسه داری، بانک داری و بنگاه داری کنند. وظیفه دولت آن است که چیزی را تولید کند که مردم نمی توانند: امنیت! تصویر مثبت و قابل پیش بینی از آینده مهم ترین خروجی حاکمیت است. اگر این تصویر را بدهید گنجشک های مهاجر برخواهند گشت و تخم های بزرگ تر و بیشتری خواهند گذاشت. آنگاه مدرسه ها، بیمارستان ها، بانک ها و بیمه ها دوباره جان خواهند گرفت. و کار نیاز به هنر دیپلماسی و سیاست گذاری هوشمندانه دارد.

 

2- اعضای جامعه: وظیفه ما حفظ امید است. اگر در شرایطی باشیم که همه متغیرهای سیاسی و اقتصادی خوب باشد و ما امیدوار باشیم که هنری نیست. امیدواری زمانی معنا دارد و فضیلت است که شرایط دشوار، مبهم و ترس آور است. وظیفه اخلاقی (تاکید می کنم وظیفه اخلاقی) همه ماست که چراغ امید را روشن نگاه داریم. ته دل جوانان را خالی نکنیم. اگر اعتراضی داشتند صبورانه بشنویم و به تخم های گذاشته شده و ثمر نشسته در همین فضا اشاره کنیم. برای من نظام استارت آپی و جوانانی که در شرکت های استارت آپی (نوپا) کار می کنند زیباترین چراغ امید است. هر گاه کسی به من می گوید که کاری نمی شود کرد من هم اسم چند استارت آپ را پشت سرهم ردیف می کنم و می گویم اگر این ها هستند پس هنوز امید هست!

 


نمی شود آرزو کرد که جغدها و شاهین ها نباشند. این سنت هستی است که دشمنی ها باشند. مهم آن است که ما چگونه هنرمندانه دشمنی ها را تبدیل به دوستی یا حداقل به «دشمنی غیرموثر» کنیم و امنیت و امید ایجاد کنیم. تا شقایق هست زندگی باید کرد!

 

مجتبی لشکربلوکی


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 4:17 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,
می پسندم نمی پسندم

ویژگی ارتباطی انواع کارکنان بد قِلق و روش مدیریت آن‌ها!!!

ویژگی ارتباطی انواع کارکنان بد قِلق و روش مدیریت آن‌ها!!!

 

 

کارکنان بد قلق (Difficult Employees) همه جا هستند. شما به عنوان مدیر در هر محیط کاری، وظیفه مدیریت کارکنان بد قلق و کارکنان سخت را بر عهده دارید. مدیریت این دسته از کارکنان دشوارتر از کارکنان دیگر است. اگر از انواع این دسته از کارکنان آگاه باشیم، بهتر می‌توانیم روش‌ها و استراتژی‌های مدیریت آن‌ها را به کار بگیریم.


کارکنان بد قلق کارکنانی هستند که با نگرش‌ها و رفتارهای نامناسب و گاهاً منفی در سازمان و محیط کار، تأثیرات نامطلوبی بر عملکرد و روحیه سایر کارکنان می‌گذارند. پیشتر در نوشتار کارکنان سمّی، درباره ویژگی‌های این کارکنان صحبت کردیم. در این نوشتار می‌خواهیم شش نوع دیگر از این کارکنان بد قلق و سخت را معرفی کنیم.

 

 

1. قربانی‌ها (Victim): قربانی، فردی در سازمان است که کمترین پاسخگویی ومسئولیت را در سازمان بر عهده می‌گیرد. برای مدیریت این دسته از کارکنان، باید به صورت شفاف محدوده‌های پاسخگویی آن‌ها را تعیین کنید. درباره کمیت و کیفیت و زمان کاری که از آن‌ها انتظار دارید، روشن و شفاف برخورد کنید.

 

2. سوسک‌ها (Hisser): این کارکنان همانند ماری هستند که حلقه زده‌اند! این دسته از کارکنان بدقلق، با ایجاد سرو صدا در محیط کاری، با اعمال زور و نشان دادن رفتارهای قلدری سازمانی از خود، آسیب‌های زیادی را به سایر کارکنان در محیط کاری وارد می‌کنند. برای مدیریت این کارکنان، باید به دنبال کشف محرک‌هایی باشید که این رفتارها را در آن‌ها برانگیخته می‌کند. اگر نتوانستید این کار را انجام دهید، باید این کارکنان را از محیط کاری خارج کنید!

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

3. منفی‌باف‌ها (Negative Nellie): این کارکنان همواره منتظر این هستند که اتفاق خوبی که در سازمان در حال رخ دادن هست را به تباهی بکشند. آن‌ها همواره در برابر تغییرات و استراتژی‌ها و فرآیندهای جدید، مقاومت می‌کنند و نگرش منفی دارند. از این کارکنان می‌توانید به عنوان رَجز خوان گروه (Devil’s advocate) و تیم استفاده کنید تا با مخالفت‌های خود مانع از دچار شدن گروه به گروه‌فکری و سایر نقصان‌های گروهی شود. از نگرش منفی او برای به دست آوردن نتایج گروهیِ مثبت استفاده کنید. اما هرگز این کارکنان را در پست‌ها کلیدی و پست‌های رهبری قرار ندهید.

 

4 اشباح (Ghost): این کارکنان همانند شبح وقتی به آن‌ها نیاز دارید، با انواع بهانه‌تراشی‌ها از محل کار ناپدید می‌شوند و خود را از دسترس خارج می‌کنند و وقتی که کار با موفقیت انجام می‌شود، به ناگهان ظاهر می‌شوند! برای مدیریت این دسته از کارکنان، باید با آن‌ها رک باشید و مشخصاً انتظار خود از آن‌ها را برای انجام کاری خاص، با تعیین محدوده زمانی بخواهید.

 

5. خودشیفته‌ها (Narcissist): این کارکنان فقط خودشان را می‌بینند و فقط به خود و کار خود اهمیت می‌دهند. تغییر رفتار این کارکنان خیلی دشوار، اما ممکن است. این ویژگی، نوعی ویژگی شخصیتی است و بنابراین تغییر آن سخت‌تر است. اما اگر بتوانید انگیزه‌های لازم برای تغییر رفتار آن‌ها را پیدا کنید و آن‌ها را در محیط کارهای تیمی قرار دهید، شاید بتوانید این دسته از کارکنان بد قلق را مدیریت کنید.

 

6. ▪️انیشتین‌ها (Einstein): این کارکنان، کارکنان باهوشی هستند که به باهوش بودن خود آگاه هستند. این کارکنان اغلب نسبت به افکار و نظرات خود سفت و سخت هستند و کمتر پا پس می‌کشند. هوش وافر آن‌ها هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی بر سایر کارکنان دارد. برای مدیریت این دسته کارکنان، به آن‌ها اجازه دهید تا تحلیل خودشان را انجام دهند و نظرشان را بگویند، اما سعی کنید با قرار دادن آن‌ها در مسیر برنامه، آن‌ها را به نوعی رهبری کنید.

 

به طور کلی، مدیریت کارکنان بدقلق، به هیچ وجه ساده نیست. مدیریت آن‌ها نوعی مهارت است که در طول سالیان و با کار کردن با کارکنان متنوع و محیط‌های کاری مختلف، به دست می‌آید. تمام تلاش رهبران و مدیران سازمان باید شناسایی این کارکنان و کم کردن اثر رفتاری و نگرشی آن‌ها بر دیگر کارکنان باشد.

 


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 4:11 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

سوگیری‌های شناختی: اثر شترمرغ!

سوگیری‌های شناختی: اثر شترمرغ!

 

 

افسانه‌ای قدیمی حاکی از آن است که هرگاه شترمرغ از چیزی بترسد، سر خویش را زیر شن فرو می‌برد بدین گونه به‌گمان خود از شر دشمن در امان است.
اثر شتر مرغ نوعی سوگیری شناختی است که ذهن مایل است از برخی مسائل دائما چشم‌پوشی کند و اصطلاحا خودش را قایم کند. در این گونه مواقع فرد ترجیح می‌دهد سرش را مثل کبک زیر برف پنهان کند!

 

در پژوهش‌های مدیریت منابع انسانی این سوگیری شناختی به شکل "صلح کل بودن" خود را نشان می‌دهد. افراد برای این که مبادا رابطه‌شان با کسی شکرآب شود از بسیاری از مسائل چشم می‌پوشند و آنجا که از آنان انتظار می‌رود واکنش نشان دهند، به عمد حواس‌شان را پرت می‌کنند.
برای افرادی که در سلسله‌مراتب سازمانی نیازمند پشتیبانی یا حمایت هستند، اثر شترمرغ در چنین موقعیت‌هایی نتایج زیان‌باری دارد. اثر شترمرغ هم‌چنین باعث می‌شود برخی مسائل مهم در روابط انسانی حل‌نشده باقی بمانند و محیط کار غیرقابل تحمل شود.

 

اثر شتر مرغ باعث می‌شود افراد از حضور در هر موقعیتی که ممکن است در نظرشان منفی جلوه کند اجتناب کنند. فردی که تحت تاثیر اثر شترمرغ رفتار می‌کند ترجیح می‌دهد از هر شرایطی که ممکن است کمی ناراحتی پیش بیاید دوری گزیند. این خطای شناختی سبب می‌شود فرد اطلاعات ضروری فراوانی را از دست بدهد زیرا ترجیح می‌دهد با آن اطلاعات کاری نداشته باشد. در نتیجه هم خود فرد دچار خطای بنیادی در قضاوت‌هایش می‌شود هم اعتماد دیگران را به‌تدریج از دست می‌دهد، زیرا در جاهایی که لازم است یا حضور ندارد یا واکنشی نشان نمی‌دهد.

 

اثر شترمرغ خود را در روابط ناسالم و موقعیت‌های سخت به‌خوبی نشان می‌دهد. افراد تحت تاثیر این خطای شناختی آن‌چه را باید ببینند نمی‌بینند و کاری را که باید انجام نمی‌دهند. در ظاهر مسئله گم می‌شود اما هیچ‌گاه حل نمی‌شود. با قایم‌شدن هم کاری سر و سامان نمی‌گیرد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

اثر شترمرغ خیلی اوقات در میان افرادی که انسان‌های واقعا خوبی هستند بیشتر نمود پیدا می‌کند، زیرا آنان دوست دارند هیچ‌کس از دست‌شان ناراحت نشود. چنینی رفتاری اما جنبه تاریک ادب بیش از حد است. آنان همواره به غلط گمان می‌کنند چون کاری نکردیم و حرفی نزدیم پس هیچ‌کس از ما چیزی به دل نگرفته در حالی‌که با سکوت، پنهان‌شدن و واکنش نشان‌ندادن ممکن است حتی بیشتر به دیگران آسیب بزنند به‌ویژه به آن‌هایی که بهشان نزدیک‌ترند و انتظار حمایت بیشتری دارند.

 

مدیریت رفتار سازمانی امری است پیچیده. تحقیقات نشان می‌دهد تا همه آزادانه درباره مشکلات سخن نگویند، مواردی مانند از زیرکار دررفتن رشد می‌کند و فرسودگی شغلی در میان نیروهای ارزش‌مند سازمان افزایش می‌یابد. در نتیجه محیط کار عملا برای بسیاری غیرقابل تحمل می‌شود.

 

افراد بهتر است هیچ‌گاه خود را از دریافت اطلاعات محروم نکنند زیرا صرف داشتن اطلاعات نمی‌تواند آسیبی به تصمیم نهایی بزند. در زمان تصمیم‌گیری با پرسیدن چند سؤال ساده می‌توان اثر شترمرغ را تشخیص داد. آیا علاوه بر آن‌چه می‌دانم اطلاعات بیشتری هم هست که می‌توانم به‌دست آورم؟ آیا آن اطلاعات را دنبال می‌کنم یا از آن‌ها چشم‌ می‌پوشم؟ در صورت چشم‌پوشی چرا آن اطلاعات اضافی را نادیده می‌گیرم؟

 

اگر در پاسخ به هر کدام از این سؤالات فرد به این نتیجه برسد که دلیل اصلی این است که حوصله سر و کله‌زدن با اطلاعات جدید را ندارد، به احتمال قریب به یقین گرفتار اثر شترمرغ شده‌ است.

 

این به آن معنا نیست که هیچ‌گاه نباید از هیچ اطلاعاتی چشم‌پوشی کرد. گاهی اوقات باید آگاهانه برخی اطلاعات را نادیده گرفت. به‌ویژه زمانی‌که مسئله‌ هیچ ربطی به ما ندارد و مسئولیت تصمیم‌گیری متوجه فرد نیست. وقتی کاری از دست‌مان ساخته نیست، لازم نیست اطلاعات بیشتری دریافت کنیم چون احتمالا دریافت اطلاعات بیشتر فقط حال‌مان را بدتر می‌کند.

 

در نهایت آن‌چه در گزینش اطلاعات مهم است تصمیم‌گیری با آگاهی کامل و از روی اندیشه است. به‌ویژه زمانی‌که درباره ورود به موقعیتی ناراحت‌کننده می‌اندیشیم؛ آیا اجتناب از آن موقعیت به نفع ما و اطرافیان است یا صرفا ریشه در ترس از مواجهه با واقعیت دارد؟ اندیشیدن به چنین پرسش‌هایی تاثیر منفی اثر شترمرغ را کاهش می‌دهد.


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 3:51 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

اثر زیگارنیک؛ اهرمی برای تمام کردن کارهای نیمه تمام!

اثر زیگارنیک؛ اهرمی برای تمام کردن کارهای نیمه تمام!

 

 

 دیدید وقتی یک شکلات تخته ای را باز می کنیم با خودمان می گوییم فقط یک تکه از آنرا می خورم و بعد از چند دقیقه کل آن تمام می شود؟ یا وقتی به قصد رفع گرسنگی سر میز ناهار خوشمزه حاضر میشیم و هر چه روبروی ما هست را تا آخرش می خوریم؟ یا دیدن اولین اپیزود از یک فیلم جذاب همان و تا چندین ساعت نشستن پای آن و دیدن آخرین قسمت آن هم همان! یا اولش با خواندن یک فصل از کتاب جالب شروع می کنیم و یک مرتبه می بینیم ساعت 3 شب است و کتاب تمام می شود؟! یا وقتی یک میهمانی تمام می شود فردایش به حرف یکی به دلیل قطع شدن توسط دیگری و نا تمام ماندن، که می خواست چه بگوید؟! فکر می کنیم! یا یک معما به ما داده می شود و زمان حل آن کوتاه است و پس از اتمام وقت، با اینکه پاداشی در کار نیست، طبق مطالعات انجام شده 86 درصد ما کماکان دنبال حل کردن آن هستیم!

 

 خانم بلوما زیگارنیک؛ روانشناس معروف روسی (1901-1988) در رستوران متوجه شد پیشخدمت ها کلیه جزئیات سفارش غذای هر مشتری را بدون نوشتن روی کاغذ تا قبل از تسویه حساب به یاد می آورند و به محض تسویه حساب نه تنها چیز زیادی از سفارش یادشان نمی آید بلکه حتی بعضی وقتها خود مشتری که غذا خورده را هم به یاد نمی آورند!

 

 او با پی بردن به این حقیقت که ذهن انسان درگیر کارها و مقولات ناتمام می شود آزمایش های دیگری نیز انجام داد. به عنوان مثال برای دو گروه یک فیلم جذاب پخش کرد، گروه اول فیلم را تا آخر دیدند و دومی ها تا اواسط فیلم را تماشا کردند. چند روز بعد از دو گروه خواسته شد فیلم را تعریف کنند...گروهی که فیلم را ناقص دیده بودند، جزئیات بیشتری از آنرا به یاد می آورند!

 

بلوما سپس به یک اصل رسید که مغز ما بیشتر درگیر کارهای ناتمام و منقطع شده می شود تا کارهای تمام شده...آنقدر آنرا به یاد می آوریم تا آن کار تمام شود...ما نیاز به تمام کردن یک کار داریم! از آنچه بیان شد به عنوان اثر زیگارنیک یاد می شود.

 

 معروف است که موتزارتِ موسیقی دان مریض بود و یکی به عیادت او رفت. موتزارت هم گفت حوصله کسی را ندارم و می خواهم تنها باشم! میهمان او به سالن کناری اتاق او رفت و مشغول زدن پیانو شد و ناگهان آنرا نیمه کاره رها کرد و رفت! می گویند موتزارت از تخت بیماری خود را کَند، سراغ پیانو رفت، نوت را کامل کرد و برگشت به تخت بیماری! چون او نمی توانست آنرا نیمه کاره در ذهن خود رها کند!

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

 بطور کلی وقتی در انجام کاری (پاسخ به 50 تا ایمیل مهم که نیاز به توجه ما دارد، نوشتن یک مقاله و یا پستی که قولش را داده ایم، کمک به دوستمان در اسباب کشی که به او قول داده ایم و...) امروز و فردا می کنیم این به معنی باز گذاشتن لوپ ذهن برای انجام آن کار است و تا این لوپ بسته نشود، درگیری ذهن با آن بیشتر و بدون اینکه خودمان متوجه شویم، انرژی فراوانی از آن هدر می رود.

 

 اثر زیگارنیک یعنی کلنجار رفتن ذهن با کارهای نیمه تمام، هر چه زمان این کلنجار بیشتر باشد به معنی استرس بیشتر و کاهش کارایی و بهره وری ذهن خواهد بود! پس بهترین اقدام؛ تمام کردن آن کار توسط خود ما یا واگذار کردن آن به دیگری است. از سوی دیگر؛ اگر کاری که قرار است تمام شود دارای اهمیت نیست و یا دارای اهمیت کمتری نسبت به کار دیگر است، یک اقدام می تواند مکتوب کردن آن و القای این پیام به ذهن است که می تواند به کار مهمتر بپردازد!

 

 حال تصور کنید 76 هزار پروژه نیمه تمام که نیاز به 700 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری دارد چه بلایی بر سر کارایی دولتی می آورد که خود را متصدی آغاز تا انجام آنها می داند! مسلما تا زمانی که لوپ باز آنها با تکمیل و یا سپردن آنها به بخش خصوصی بسته نشود، دولت نخواهد توانست به اقدامات جدید و موثر بعدی دست بزند!

 

 البته متخصصان بازاریابی و فروش و گردانندگان رسانه های موفق به خوبی از این اثر بهره گرفته و با درگیر کردن ذهن مشتری؛ او را به کام محصولات و رسانه های خود می کشند! انتخاب یک تیتر جذاب اما ناقص و یا دادن کارت تخفیف 20 درصدی برای خرید بعدی از جمله این ترفندهاست! سخنرانان و مشاوران حرفه ای هم با رساندن بحث به جایی جذاب و تمام نکردن و موکول آن به جلسات بعدی منافع خود را بیشتر می کنند!

 

 سخن آخر اینکه بیشترین زمانی که تلف می شود مربوط به زمانی است که ما دست به آغاز یک کار نمی زنیم و یک سفر هزارمایلی با برداشتن اولین قدم آغاز می شود! بنابراین برای انجام کارهای ناتمام مهم و بستن لوپ باز و خالی کردن ذهن از اطلاعات غیر مفید و کاستن استرس و افزایش خلاقیت آن، بهترین زمان همین الان است!

 


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 3:44 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

چند راهکار ساده برای بهبود مهارتهای اجتماعی

چند راهکار ساده برای بهبود مهارتهای اجتماعی

 

 

1- به صحبت‌های دیگران گوش کنید

بیشتر افراد هیچ میل و رغبتی به گوش دادن به حرف های دیگران ندارند و دلشان می خواهد جمعی که در آن هستند را در دست بگیرند. در حالی که این رفتار هیچ تأثیر مثبتی روی دیگران نمی‌گذارد. برای بهبود مهارت‌های اجتماعی باید با دقت تمام به حرف‌های دیگران گوش کنید و با پرسیدن سؤالات مرتبط، تمایل خود را به صحبت‌های طرف مقابل نشان دهید.

 

2-  به داستان‌های دیگران علاقه نشان دهید

همه‌ی ما کمی خودخواه هستیم و افرادی که با علاقه به داستان‌هایمان گوش می دهند را بیشتر از دیگران دوست داریم. معمولاً افرادی که به شنیدن صحبت‌های دیگران علاقه نشان می دهند جذابیت بیشتری برایمان دارند. پس سعی کنید به داستان‌های دیگران علاقه نشان دهید و از صحبت‌های آن‌ها نکات ارزشمندی یاد بگیرید.

 

3-  بدانید در چه جمع‌هایی احساس راحتی بیشتری دارید

برخی‌ها صحبت کردن با یک نفر را به صحبت کردن با جمع زیادی از افراد ترجیح می دهند. شما از کدام دسته افراد هستید؟ وقتی مشخص کنید در چه جمع‌هایی راحت‌تر هستید بهتر می توانید مهارت‌های اجتماعی خود را ارتقا دهید.

 

4-  از منفی بافی و سخنان کنایه آمیز دست بکشید

همه ما معمولا ارتباط با افراد مهربان، شوخ طبع و سرحال را به افراد منفی باف و ناامید ترجیح می دهیم. مطمئن باشید هیچ کسی از معاشرت با فرد منفی باف لذت نمی برد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

5-  نام دیگران را به خاطر بسپارید

برخی افراد ادعا می کنند حافظه‌ی ضعیفی دارند و نمی توانند نام دیگران را به خاطر بسپارند؛ اما اگر واقعاً بخواهید نام فردی را به خاطر بسپارید قطعاً این کار را انجام خواهید داد. پس وقتی می خواهید با فرد دیگری ارتباط برقرار کنید، نامش را بپرسید. اگر متوجه نشدید، از او بخواهید دوباره تکرار کند. سعی کنید هر فردی را با نامش صدا بزنید. این کار تأثیر فوق‌العاده‌ای در بهبود مهارت‌های اجتماعی شما دارد.

 

6- داستان‌های دیگران را به خاطر بسپارید

همیشه با تمام دقت به صحبت‌های دیگران گوش دهید و از این اطلاعات در مکالمات بعدی خود استفاده کنید. برای مثال، دانستن نام اعضای خانواده یا اطلاع از سرگرمی‌ها و جزئیات کار آن‌ها کمک می کند ارتباط بهتر و معنادارتری برقرار کنید.

 

7-  در صحبت کردن زیاده روی نکنید

نباید درباره هر موضوعی اظهار نظر کنید یا بخواهید داستانی تعریف کنید. افرادی که بیش از اندازه حرف می‌زنند جذابیت زیادی برای دیگران ندارند و معمولاً کسی دوست ندارد با آن‌ها هم صحبت شود.

 

8-  ارتباط خود را حفظ کنید

شبکه سازی به معنای ارتباط با دیگران و شروع یک مکالمه‌ی جدید نیست؛ بلکه شبکه سازی در حفظ ارتباطات نمود پیدا می کند. ارتباط همانند دوی ماراتن است و باید با سرعت یکنواختی جلو برود؛ نه اینکه با شتاب شروع شود و همانند دوی سرعت زود تمام شود. باید سعی کنید ارتباط خود را با طرف مقابل حفظ کنید. افرادی که به رابطه‌شان اهمیت می دهند و فراموش کار نیستند، تأثیر خوبی روی طرف مقابل خود می گذارند.

 

9-  ارتباط خود را به موقع قطع کنید

هیچ کسی دوست ندارد ساعات زیادی پای صحبت فردی که تازه با او آشنا شده بنشیند. هر چقدر مکالمات کوتاه‌تر باشد تأثیرگذاری و کیفیت بیشتری خواهد داشت.

 

 احساسات خود را بروز دهید

ابراز احساسات از جمله مواردی است که کیفیت مکالمات را بالا می برد. باید به دیگران احترام بگذارید، آن‌ها را تشویق کنید، موارد مثبت کارشان را درنظر بگیرید، از آن‌ها تعریف و تمجید کنید، آن‌ها را ببخشید و مورد قضاوتشان قرار ندهید.

 

منبع: inc


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 3:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

آزمایش میلگرام: فرمانبرداری از مراجع قدرت

آزمایش میلگرام: فرمانبرداری از مراجع قدرت

 

 

مردی که برای آزمایش آمده بود، دستش را در کاسه‌ای کرد که در آن کاغذهای مختلف به صورت تا شده قرار گرفته بود. قرار بود با چیزی شبیه قرعه کشی، مشخص شود که او «آزمایشگر» خواهد بود یا «آزمایش شونده». برگه را درآورد و دید: نقش او «آزمایشگر» بود.

 

هیچکس به مرد نگفت که روی تمام کاغذ‌های داخل آن کاسه، نوشته شده: «آزمایشگر». به همین دلیل، در تمام مدت آزمایش، آن فرد فکر می‌کرد که در اتاق مجاور، مرد دیگری نشسته است که قرعه‌ «آزمایش شونده» به نامش درآمده.

 

ژنراتور را روشن کردند. هدف از آزمایش،‌ «ارزیابی اثر تنبیه بر روی حافظه و کارکرد آن» بود. به آزمایشگر لیستی از کلمات و معانی آنها داده می‌شد تا آنها را با میکروفونی که داخل اتاقش بود برای «آزمایش شونده اتاق مجاور» بخواند و سپس سوالاتی چهار جوابی را برای او می‌خواند تا ببیند آیا می‌تواند گزینه‌ی درست را انتخاب کند؟

 

آزمایش شونده، با انتخاب یکی از چهار کلیدی که پیش روی او قرار داده بودند، گزینه مورد نظرش را اعلام می‌کرد. گاهی درست و گاهی نادرست.

 

هر بار که پاسخ نادرستی داده می‌شد، با فشار یک دکمه، شوک الکتریکی به مردی که در اتاق مجاور بود وارد می‌شد. میزان شوک با توجه به تعداد خطاها افزایش پیدا می‌کرد. طبیعی است که با افزایش شدت ولتاژ، صدای فریاد مردی که در اتاق مجاور بود به گوش می‌رسید.

 

بعضی وقتها، نگرانی و ناراحتی در چهره «آزمایشگر» دیده می‌شد. گاهی می‌پرسید: «واقعاً اینقدر زجر دادن لازم است؟ اصلاً انسانی است؟» و مردی که با لباس سفید آزمایشگاه، بالای سرش ایستاده بود توضیح می‌داد که: «بله. باید ادامه دهیم. چاره دیگری نداریم.»

 

به آزمایشگر گفته نشد که صداهایی که می‌شنود، صداهای ضبط شده است و واقعاً شوکی در کار نیست. او در مقابل خودش ژنراتوری را می‌دید که هر بار، ولتاژش را بالا می‌برد و با فشار یک دکمه، شوکی را به مرد دیگری که در اتاق مجاور است وارد می‌کند.

 

این آزمایش ۴۰ بار و با ۴۰ نفر مختلف انجام شد. از این ۴۰ نفر، هیچکدام وقتی شنیدند که طرف مقابل می‌گوید: من مشکل قلبی پیدا کردم، آزمایش را متوقف نکردند. ۲۵ نفر از آنها، حاضر شدند تا ۴۵۰ ولت شوک به طرف مقابل وارد کنند. این در حالی است که از ۳۴۵ ولت به بالا، صدای جیغ و اعتراض قطع می‌شد و به نظر می‌آمد که آزمایش شونده، یا مرده یا از هوش رفته است!

 

نکته دردناک این آزمایش، که استنلی میلگرام آن را ترتیب داد این بود که: این مردها، شوک را به یک غریبه وارد نمی‌کردند. آنها در زمان قرعه کشی، طرف مقابل را دیده بودند و کاملاً باور داشتند که یک تصادف، آنها را به «آزمایشگر» تبدیل کرده و ممکن بود خودشان روی صندلی اتاق مجاور نشسته باشند.

 

آزمایش میلگرام در سالهای بعد به شکلهای مختلف تکرار شد و در هیچ آزمایشی، تعداد کسانی که اعمال این شوکها را متوقف کرده و به آزمایش اعتراض کردند از یک سوم جمعیت بیشتر نشد.

 

میلگرام، در تفسیر آزمایش خود، به نکته مهمی اشاره می‌کند: رفتار ما انسانها به دو دسته تقسیم می‌شود. زمانهایی که بر اساس «مسئولیت شخصی» تصمیم می‌گیریم و زمانهایی که بر اساس «ماموریت شغلی» رفتار می‌کنیم.

 

ما زمانی که بر اساس «مسئولیت شخصی» رفتار می‌کنیم، وجدان خود را دخالت می‌دهیم. از منطق خود استفاده می‌کنیم و به پیامدهای تصمیم و رفتار خود فکر می‌کنیم. اما زمانی که بر اساس «ماموریت شغلی» رفتار می‌کنیم، نیازی نمی‌بینیم که به منطقی بودن یا اخلاقی بودن کاری که انجام می‌دهیم فکر کنیم. اصطلاح «مامور هستم و معذور»، بیان دیگری از تجربه میلگرام است که در فرهنگ ما هم شنیده می‌شود.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 

نویسنده: محمدرضا شعبانعلی

 

 


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 2:33 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

5 راه آسان‌ برای افزایش تمرکز

5 راه آسان‌ برای افزایش تمرکز

 

 

هنگامی که از دایان سایویر، خبرنگار تلویزیون پرسیده شد راز موفقیتش چیست، او پاسخ داد: "من فکر می‌کنم یکی از درس‌هایی که آموخته‌ام این است که هیچ جایگزینی برای توجه کردن نیست."
ممکن است اکنون بگویید، "من با این امر موافق هستم، اما چگونه توانایی برای تمرکز و حفظ توجه در هر شرایطی را بهبود بخشم؟"

 

 چه در یک دفتر مشغول به کار باشید، درحال تحصیل در یک مدرسه باشید، در جلسه نشسته‌اید و یا بر روی به پایان رساندن پروژه‌ای کار می‌کنید، این پنج نکته به شما کمک خواهد کرد بهتر تمرکز کنید.

 

 

1- قانون پنج تا بیشتر

از این پس، اگر در حال انجام یک وظیفه هستید و وسوسه تسلیم شدن را دارید، فقط پنج تا بیشتر از آن کار را انجام دهید: پنج صفحه بیشتر بخوانید. پنج مسئله ریاضی دیگر حل کنید. پنج دقیقه بیشتر کار کنید.
درست همان‌طور که ورزشکاران با گذشتن از نقطه خستگی خود، توانایی فیزیکی ایجاد می‌کنند، شما نیز می‌توانید با انجام این کار استقامت روحی به دست بیاورید.
ادامه تمرکز زمانی که مغز شما خسته است، کلید کشش تمرکز ذهنی و ساخت مقاومت ذهنی است.

 

2-  فقط یک فکر در آن واحد داشته باشید.

ساموئل گلدویین می‌گوید: "اگر گیج به نظر می‌آیم، به این دلیل است که دارم فکر می‌کنم." آیا احساس پراکندگی ذهنی دارید؟ به جای آنکه به ذهن خود بگویید در مورد کارهای بی‌اهمیت و اولویت‌های کمتر، نگران نباشد (که باعث می‌شود دقیقاً همین کار را انجام دهد!)، ذهن خود را به انجام فقط یک کار با زمان آغاز و پایان مشخص اختصاص دهید.
آیا هنوز نمی‌توانید نگرانی‌ها را از سرتان بیرون کنید؟ آن‌ها را در لیست کارهای انجام خود بنویسید تا بتوانید فراموششان کنید. ثبت تعهدات به این معنی است که شما مجبور نیستید از مغز خود به عنوان یک تابلو اعلان «یادآوری» استفاده کنید، بدین معنی که می‌توانید توجه خود را برای وظیفه‌ای که دارای اولویت اول است بگذارید.

 

3-  کارها را به تعویق نیندازید

دفعه بعد که قصد دارید یک مسئولیت را به تعویق بیندازید، از خودتان را بپرسید: «آیا باید این کار را انجام دهم؟ آیا باید این کار را انجام ‌دهم، تا در ذهن من باقی نماند؟ آیا بعد از آن آسان‌تر می‌شود؟» این سه سؤال می‌توانند به شما انگیزه ذهنی بدهند زیرا شما را با این حقیقت مواجه می‌کنند که این کار باید دیر یا زود انجام شود و به تعویق انداختن آن تنها به گناه شما اضافه می‌کند و سبب می‌شود ذهن و زمان شما را بیشتر به خود درگیر کند.

 

4-  از دست‌های خود برای جرقه‌ی تمرکز استفاده کنید

ذهن را به عنوان یک دوربین و چشم خود را به عنوان دیافراگم آن تصویر کنید. اغلب اوقات، چشم ما در حال "ضبط همه چیز" و مغز ما در حالت "تمرکز زاویه گسترده" است. ما در واقع می‌توانیم در مورد چیزهای زیادی فکر کنیم و به این ترتیب به طور مؤثری کار می‌کنیم (به عنوان مثال، رانندگی در یک بزرگراه شلوغ در حالی که با دوستانتان صحبت می‌کنید و در حال تنظیم رادیو هستید، مراقب اتومبیل کناری و به دنبال مسیر خروجی خود می‌گردید را تصور کنید.)
اگر هر بار که می‌خواهید از زاویه گسترده به تمرکز برسید دست خود را جلوی چشمانتان بگذارید انجام این کار مانند یک جرقه برای تمرکز می‌شود.

 

5-  کارها را به عنوان اولین بار یا آخرین بار ببینید

آیا می‌خواهید بدانید چگونه در زمان حال حاضر باشید به جای اینکه ذهنتان در جاهای دیگر سرگردان و مشغول باشد؟ به سادگی به اطراف خود نگاه کنید و محیط اطراف خود را ببینید. این گل را در گلدان تماشا کنید. به تصویر روی دیوار نزدیک شده و از هنر هنرمند شگفت زده شوید. به عزیزی که تا کنون قدر او را نمی‌دانستید نزدیک شوید و واقعاً به او نگاه کنید. انجام این کار باعث می‌شود دنیا در برابر چشمان شما زنده و پر از زیبایی شود.

 

منبع: Verywellmind

به نقل از آموزه های سازمانی

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 2 / 12 / 1397 ساعت: 2:27 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اشتباهاتی که افراد موفق هرگز تکرار نمی‌کنند

اشتباهاتی که افراد موفق هرگز تکرار نمی‌کنند

 

 

تمام انسان‌ها در زندگی دچار اشتباه می‌شوند؛ اما شکست زمانی اتفاق می‌افتد که اشتباهی را مرتب تکرار کنید، اشتباه بخشی از زندگی است. در حقیقت، از طریق اشتباهات و شکست‌ها به تجربیات و بینش دست پیدا می‌کنید و زمینه‌ای برای کسب موفقیت‌ها فراهم می‌شود. گروهی از مردم اشتباهات را به سختی می‌پذیرند؛ اما افراد موفق متوجه اشتباهات خود شده و برای یادگیری، رشد و پیشرفت گام برمی‌دارند.

 

در ادامه به بررسی ۱۴ مورد از اشتباهات بزرگی می‌پردازیم که با رعایت این نکات می‌توانید تا حدودی از شکست‌های احتمالی در زندگی اجتناب کنید.

 

مطرح نکردن سوالات دشوار:
گاهی اوقات با مطرح کردن پرسش درباره یک موضوع، احساس خوبی نخواهید داشت؛ زیرا دوست ندارید دیگران درباره شما قضاوت نادرست داشته باشند.
افراد موفق یک بار دچار اشتباه می‌شوند اما پس از آن، خجالت را کنار گذاشته و اطلاعات مورد نیاز درباره موضوعات مختلف را از طریق پرسش کردن به دست می‌آورند.

 

 محتاطانه عمل کردن:
افراد موفق در ابتدا محتاطانه عمل می‌کنند؛ اما پس از مدتی به جای خطر نکردن و ادامه زندگی ملال آور، حاضر به خطر کردن، انجام کارهای جدید و حتی شکست هستند.

 

 متهم کردن دیگران
افراد موفق شخصیت جوابگویی دارند، مسوولیت اشتباهات را می‌پذیرند و زمینه را برای پیشرفت فراهم می‌کنند. به دلیل همین ویژگی از احترام خاصی نزد دیگران برخوردار هستند.

 

تصمیم‌گیری از روی احساسات:
احساسات منفی نظیر حسادت، تردید و خشم منطقی‌ترین افراد را به ستوه می‌آورد و در ضمن تاثیرات منفی روی قدرت تفکر و تصمیم‌گیری می‌گذارد.

 

 مبارزه با خستگی:
اعتیاد به کار زیاد موجب استرس طولانی‌مدت و در نهایت به فرسودگی منجر خواهد شد. زمانی را به تجدید قوا و استراحت اختصاص دهید تا شاهد نتایج مثبتی باشید.

 

استفاده از راه میان بر:
در کسب و کار یا زندگی، هیچ راه سریع یا میان بری وجود ندارد. تلاش برای کوتاه کردن مسیر یا پیشی گرفتن به احتمال زیاد به شکست یا نتایجی نامطلوب می‌انجامد.

 

 تلاش برای خشنود ساختن تمام افراد:
تمام انسان‌ها دوست دارند تا مورد علاقه و تایید دیگران قرار بگیرند. اما افراد موفق متوجه شده‌اند که تلاش برای خشنودی تمام افراد، کار غیر ممکنی است؛ پس باید سعی کنند تا بر مشتریان اصلی و اهداف کاملا مشخص تمرکز داشته باشند.

 

 نپذیرفتن تغییر عقاید:
داشتن مقاومت در رسیدن به اهداف به شما کمک خواهد کرد در صورتی که سرسختی و نپذیرفتن تغییر عقاید یا واقعیات، موجب شکست خواهد شد.

 

 لذت آنی:
افراد موفق پی به ارزش صبوری برده‌اند و تصمیم آنها برای دستیابی به موفقیت، از هرگونه لذت فوری در زندگی مهم‌تر است.

 

دروغ گفتن:
گاهی اوقات افراد موفق هم به دروغ متوسل می‌شوند؛ اما از آنجا که برای شهرت ارزش قائل هستند و ارزش احترام و اعتماد را می‌دانند، این کار را تکرار نخواهند کرد.

 

نشان دادن شخصیت غیر واقعی:
افراد موفق می‌دانند اگر شخصیت غیرواقعی ارائه دهند تمام کارها به‌طور نامناسب، غیرقابل اعتماد و غیرمتعارفی پیش خواهد رفت.

 

داشتن طرز فکر قربانی:
افراد موفق امکان دارد یک بار نقش قربانی داشته باشند و نسبت به خود احساس ترحم کنند اما به سرعت متوجه خواهند شد داشتن طرز فکر قربانی یعنی به خاطر جلب توجه و دلسوزی دیگران، از اختیارات خود دست کشیده و مسوولیتی را قبول نکنند.

 

دادن وعده و وفا نکردن به عهد:
افراد موفق به گفته‌های خود متعهد هستند، به آنها عمل کرده و انتظارات مشتریان را برآورده می‌کنند.

 

کمک نگرفتن از دیگران:
امکان موفقیت در کارها بدون کمک و مشورت کردن با دیگران ساده نیست. در ابتدا، افراد موفق تاحدی سر سخت هستند و به دیگران اجازه کمک را نمی‌دهند؛ اما با گذشت زمان متوجه می‌شوند که همه به کمک یکدیگر نیازمند هستند.

 

منبع: Entrepreneur

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 1:7 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه می‌توان دانست زمان اخراج فرد فرارسیده است؟

چگونه می‌توان دانست زمان اخراج فرد فرارسیده است؟

 



فرض کنید یکی از اعضای تیم نه تنها در کارش بهتر نمی‌شود، بلکه به‌طور مداوم بدتر شده است. حال سوال اینجاست که آیا زمان اخراج او فرا رسیده است؟ در واقع نمی‌توان به این سوال به‌صورت مطلق پاسخ مثبت یا منفی داد؛ چرا که باید در ابتدا به سه سوال مهم پاسخ داد:

 

▪️اول اینکه آیا شما پیش از این راهنمایی‌های لازم را برای بهبود عملکرد به او داده‌اید؟
▪️دوم اینکه آیا شما اثر و پیامد ناشی از عملکرد او را روی همکارانش مشخص کرده‌اید؟
▪️و سوم اینکه آیا شما عواقب ناشی از اخراج را پیش‌بینی کرده‌اید؟

 

 

همچنین باید به این سوالات هم پاسخ بدهید: آیا تاکنون به او نشان داده‌ام که به‌عنوان یک انسان برای من مهم است؟ آیا تاکنون ثابت کرده‌ام که به چالش کشیده شدن او توسط من با هدف کمک به بهتر شدن او صورت گرفته است؟ آیا در قبال عملکرد خوب و مثبت در گذشته، بازخورد شایسته و مناسبی داشته‌ام یا اصلا آن عملکردها و نکات مثبت را ندیده‌ام؟ آیا تاکنون کمک کرده‌ام تا راه‌حل‌های کاربردی برای حل مشکلات پیدا کند؟ آیا همیشه به خاطر اشتباهاتش به او حمله کرده‌ام یا در یافتن راه‌حل‌ها یاری‌اش کرده ام؟

 

به هرحال، اگر مدیری فاقد تجربه عملی برای اخراج یک کارمند یا کارگر است و می‌خواهد برای اولین بار دست به این کار سخت بزند، بهتر است که قبل از اقدام در این زمینه، با افراد مجرب و مدیران باسابقه مشورت کرده و با در نظر گرفتن تمام جوانب کار وارد این کارزار سخت و ناخوشایند اما ضروری شود.

 

 

به‌طور کلی، چهار توجیه یا دروغ رایج وجود دارد که مدیران گریزان از اخراج کارکنان، معمولا به خود می‌گویند:

 

▪️شرایط بهتر خواهد شد: در اغلب موارد چنین اتفاقی نخواهد افتاد. بنابراین بهتر است که این دلخوش کردن‌های بی دلیل را متوقف کرد و از خود پرسید چگونه و از چه راهی ممکن است شرایط بهتر شود و فرد در معرضِ اخراج به چه صورت و با چه ابزاری می‌تواند عملکردی متفاوت با گذشته ارائه دهد؟

 

▪️وجود یک فرد بهتر از نبودنش است: اغلب موارد، حضور زیان بار و منفی یک عضو در تیم، تاثیر مخرب فراوانی را به کلیت تیم وارد می‌کند که نبودنش، چنین تاثیر منفی شدیدی نخواهد داشت.

 

▪️جابه‌جایی نیرو راه‌حل بهتری است: گاهی وقت‌ها، مدیران وسوسه می‌شوند فرد نامطلوب برای مجموعه خود را به مجموعه‌ای دیگر انتقال دهند، حتی اگر مطمئن باشند آن فرد فاقد مهارت‌های لازم برای کمک به مجموعه دیگر باشد. این کار نه تنها دردی دوا نخواهد کرد، بلکه اعتماد سایر مدیران را نسبت به شما نیز مختل خواهد کرد.

 

▪️اخراج یک عضو از تیم بر کل تیم اثر منفی می‌گذارد: واقعیت این است که بقای یک عنصر غیرفعال و نامطلوب، در یک مجموعه تاثیر منفی شدیدتری بر آن دسته از اعضای تیم دارد که عملکرد خوب و درخشانی دارند و انگیزه کار کردن را در آن می‌خشکاند.

 

 

مدیران نباید از کارمند یا کارگری که در معرض اخراج قرار دارد دوری جویند و علاوه براین، نباید فضای درونی تیم را به خاطر اخراج یکی از اعضا، منفی و نامطلوب سازند.


علاوه براین، مدیران باید همیشه این احتمال را بدهند که اگر فردی در کاری ضعیف عمل می‌کند، پس برای آن کار ساخته نشده و شاید اگر در جای دیگری مشغول به کار شود بتواند گوهر درون خود را کشف کرده و به کاری مشغول شود که برای آن ساخته شده است.

 

از سویی دیگر، حفظ افرادی که عملکرد ضعیفی دارند، چه بخواهیم و چه نخواهیم یک نوع مجازات برای افرادی محسوب می‌شود که عملکرد عالی و درخشان دارند. لذا انفعال در برابر برخورد با موضوع عملکرد بد و عدم برخورد قاطعانه با آن، به ضرر بقیه تیم خواهد بود.


بنابراین، حذف هر چه سریع تر عامل ناکارآمدی و ضعف در یک مجموعه، نه تنها مشکل‌ساز و خطرناک نیست، بلکه امری لازم و ضروری است.

منبع: hrm

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 1:3 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

پنج درس موفقیت از دنیای ورزش

پنج درس موفقیت از دنیای ورزش

 

 

برای آنهایی که یک مصاحبه کاری حساس دارند یا باید جلسه‌ای مهم با مدیران یا مشتری خود برگزار کنند، توصیه‌هایی از دنیای ورزش وجود دارد که با استفاده از آنها می‌توانند عملکردشان را حتی در شرایط پرفشار افزایش دهند.

 

 

1-  با هدف تمرین کنید

آن دسته از بازیکنان انگلیس که در گذشته پنالتی‌های خود را خراب کرده بودند، اعلام کرده‌اند که تنها به یک چیز می‌اندیشیده‌اند: «من نباید این پنالتی را خراب کنم!» این هراس باعث می‌شد تا تمرکز خود را از دست بدهند و فشار زیاد هم منجر می‌شد تا رویه‌های تمرینی خود را فراموش کنند. نکته مهم این است که تا حد ممکن شرایط رقابت و محیط پرفشار باید در تمرینات برای فرد شبیه‌سازی شود.
اصول کسب‌وکار هم تفاوت چندانی ندارد. اگر قرار است که یک ایده جدید را به‌صورت ایستاده برای هیات مدیره توضیح دهید، آن را در حالت نشسته تمرین نکنید. برای پرسش‌های چالشی آماده باشید و همواره یک برنامه جایگزین برای شرایط پیش‌بینی نشده در نظر بگیرید. نمی‌توان به‌طور کامل شرایط پرفشار را شبیه‌سازی کرد اما اگر با هدف تمرین کنید، می‌توانید برای آن آماده شوید.

 

2-  زمان کافی در نظر بگیرید

در رقابت‌های پیشین، بازیکنان فوتبال انگلیس همواره برای زدن ضربات پنالتی خود عجله می‌کردند. این وضعیت در جام جهانی ۲۰۱۸ تغییر کرد: بازیکنان مدت بیشتری پس از سوت داور صبر می‌کردند. آنها نفس عمیقی می‌کشیدند؛ خود را آرام می‌کردند، سپس به توپ ضربه می‌زدند که اکثر آنها موفقیت‌آمیز بودند.
همه ما هم می‌توانیم در زمان افزایش فشار روانی، اندکی سرعت کار را کاهش دهیم. تنها کشیدن یک نفس عمیق بیشتر قبل از صحبت یا رفتن به پشت تریبون می‌تواند تغییرات چشمگیری به دنبال داشته باشد. آرامش یکی از رموز موفقیت است و در صورت اقدام، صحبت و حتی فکر کردن سریع ممکن است آن را از دست بدهیم. در کسب‌وکار، انجام دادن درست یک کار بهتر از نخستین بودن است.

 

3-  عکس‌العمل‌های شما مهمند

مطالعات نشان داده‌اند اگر یک بازیکن، با پنالتی موفق خود تیمش را جلو بیندازد و با مشت‌های رو به آسمان به شادمانی بپردازد، احتمالا تیمش پیروز می‌شود. روانشناسان باور دارند که زبان بدن نقش بسیاری در القای احساسات به هم‌تیمی‌ها و افزایش فشار روانی روی زننده پنالتی بعدی حریف دارد. همچنین در آغوش گرفتن آن هم‌تیمی که پنالتی‌اش را خراب کرده، بسیار مفید است؛ چرا که پیغام اتحاد را به همه بازیکنان می‌رساند و از هراس آنها برای گل نشدن توپ‌هایشان می‌کاهد.
زبان بدن نقش ارزشمندی در ارتباطات غیرکلامی بر عهده دارد. شیوه ایستادن، دست دادن محکم، ارتباط چشمی و تقلید حالت‌های جسمی دیگران هم می‌تواند در محیط کار بسیار موثر باشند.

 

4-  ذهن خود را درگیر نکنید

عصب‌شناسی به نام مایکل اندرسون آزمایشی روی تعدادی گلف‌باز انجام داد. اندرسون آنها را به ۲ گروه تقسیم کرد که باید از فاصله‌ای مشابه، گوی گلف را به سمت سوراخ هدایت می‌کردند. اما پیش از آن، یک زمان استراحت ۵ دقیقه‌ای به تمام بازیکنان داده می‌شد. گروه اول در این ۵ دقیقه به بررسی تمام ابعاد و جوانب سوراخ مورد نظر می‌پرداختند و پس از آن مسابقه می‌دادند. اما گروه دوم به استراحت می‌پرداختند و به تماشای مناظری از سواحل و خودروها مشغول می‌شدند.
اما آنهایی که تمام تمرکز خود را روی تجزیه‌وتحلیل گذاشته بودند، عملکرد بسیار بدتری به جا گذاشتند و حتی در سطح خود هم ظاهر نشدند.
ما هم در بسیاری از مواقع به حدی در مورد یک جلسه کاری یا نزدیک شدن یک مهلت تحویل کار نگران می‌شویم که تمرکز خود را از دست می‌دهیم. در این زمان، باید در کمال آرامش به مجموعه کارهایی که باید انجام داد، اندیشید و خود را برای رویه‌های تمرین‌شده آماده کرد.

 

5-  اعتماد به نفس، تضمین‌کننده موفقیت نیست

مارچلو لیپی، سرمربی ایتالیا در جام جهانی ۲۰۰۶، برای آخرین ضربه پنالتی مقابل فرانسه و در فینال جام، دو مهاجم سرشناس به نام لوکا تونی و وینچنزو یاکوئینتا را داشت. با این حال، پنالتی را به فابیو گروسو داد که یک دفاع چپ بی‌حاشیه بود و ۲ سال پیش از آن در لیگ دوم ایتالیا بازی می‌کرد. استدلال لیپی این بود که گروسو بهتر می‌تواند فشار روانی را تحمل کند. توپ گل شد و ایتالیا به قهرمانی جام جهانی رسید.
در محیط کار و حتی در زندگی اجتماعی هم همواره پر سروصداترین فرد اتاق، بهترین و حتی باصلاحیت‌ترین گزینه نیست. او ممکن است تنها پرسروصداترین باشد. اشتباه سیستم شناختی ما این است که همواره افراد برون‌گرا را برای انجام وظایف مهم مدنظر قرار می‌دهیم؛ حتی اگر برای آن کار مناسب نباشند. نگاه دیگری به اطراف بیندازید و ببینید که چه کسی می‌تواند زیر فشار بهترین عملکرد را داشته باشد. درون‌گراها می‌توانند حتی از آن هم بهتر باشند!

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 12:59 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چهار اصل کلیدی برای مدیران تازه کار

چهار اصل کلیدی برای مدیران تازه کار

 

 

این کاملا طبیعی است که مدیران تازه کار در ابتدای مسیر مدیریتی شان درباره نقش جدیدشان و آنچه که باید و نباید انجام دهند دچار سردرگمی شوند. با این حال، اصولی چند در دنیای مدیریت وجود دارد که توجه به آنها از سوی نومدیران می‌تواند به موفقیت هر چه بیشتر آنها کمک شایانی کند که در ادامه به چهار مورد از مهم‌ترین آنها اشاره خواهد شد.

 

 

1-  اصل اول: کلمه «رئیس» را فراموش کنید

یکی از اصولی که نومدیران باید به یاد داشته باشند این است که به جای استفاده از عنوان رئیس برای خود از عناوینی همچون «هماهنگ‌کننده»، «رهبر تیم»، «برطرف‌کننده موانع» یا «مشاور» استفاده کنند.
استفاده از چنین عناوینی توسط نومدیران باعث می‌شود تا آنها روی نقش‌هایی متمرکز شوند که آنها را قادر می‌سازد تا اعضای تیم تحت رهبری شان را به گونه‌ای درست هدایت کنند. در واقع وظیفه شما به‌عنوان مدیر یک مجموعه این نیست که بر یکسری افراد ریاست کنید، بلکه کارکرد اصلی شما این است که کاری کنید افرادتان از تمام پتانسیل‌های شان برای رسیدن به بهترین عملکرد ممکن بهره ببرند.

 

2-  اصل دوم: راستگو باشید

هنگامی که مدیری با تمام کارکنانش شفاف و روراست باشد و آنها نیز نسبت به او چنین باشند آن‌گاه می‌توان از این مجموعه انتظار داشت تا به موفقیت‌های بزرگی دست یابند. حال سوال اینجاست که برای تحقق این خواسته و ایجاد جو سازمانی مبتنی بر صداقت چه اقداماتی را باید صورت داد؟

 

 

▪️خودتان را خوب بشناسید.
هر مدیری باید به خوبی نقاط قوت و ضعف و محدودیت‌ها و فرصت‌های رشدش را به خوبی بشناسد و بر اساس آنها برای مدیریت کارکنانش برنامه‌ریزی کند.

 

▪️حقایق را عاقلانه مطرح‌سازید.
مدیران می‌توانند حقایق و واقعیت را به راحتی و بدون بروز مشکلی خاص بیان کنند به شرطی که آنها را به شکلی معقول و سنجیده مطرح سازند تا از پیامدهای منفی و دردناک بیان حقایق بکاهند.

 

▪️با وحدت رویه و شفافیت تمام اقدام کنید.
مدیران در شروع کار باید توجه داشته باشند که در انتخاب واژگان و عباراتی که در تعامل با کارکنان شان استفاده می‌شود نهایت دقت و شفافیت را رعایت کنند تا از بروز ایهام و سردرگمی در افراد جلوگیری شود.

 

▪️به دیگران احترام بگذارید.
یک مدیر همیشه و در همه حال باید فرض را بر این بگذارد که همه کارکنان شایسته احترام بوده و افرادی ارزشمند هستند و بداند که اگر نسبت به افرادشان بی‌احترامی کرده یا آنها را فاقد ارزش و کارآیی بداند دیگر نمی‌تواند آنها را هدایت و رهبری کند.

 

 

3-  اصل سوم: از خود اشتیاق نشان دهید

این خیلی مهم است که مدیران خود را مشتاق دانستن و یاد گرفتن نشان دهند و خود را جای کارکنان بگذارند و بکوشند تا بفهمند در ذهن آنها چه می‌گذرد و آنها چه عقیده و ایده‌ای در سر دارند. در این شرایط خیلی خوب است که شما سراپا گوش باشید و با استفاده از تکنیک‌های گوش کردن فعال و واکنش نشان دادن به صحبت‌ها و ایده‌پردازی‌های آنها خود را مشتاق دانستن نشان دهید.

 

4-  اصل چهارم: انتظارات تان را خیلی شفاف بیان کنید

اگر می‌خواهید اعضای تیم تان همان چیزی را به شما تحویل دهند که شما می‌خواهید پس باید آن را با شفافیت و صراحت تمام بیان کنید تا همه بدانند چه باید بکنند و چه انتظاری از آنها می‌رود.
علاوه بر این لازم است که مدیران نسبت به سنجش عملکرد کارکنان حساسیت به خرج داده و در قبال خواسته‌هایی که از افراد دارند از آنها گزارش عملکرد بخواهند و به هیچ عنوان نباید نسبت به پیگیری ماموریت‌هایی که به افرادشان داده‌اند بی‌تفاوت باشند، چرا که این کار باعث تسری یافتن بی‌تفاوتی بین افراد و سپس کل مجموعه خواهد شد.

 

منبع: Forbes

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 12:43 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

افراد موفق و حرفه‌ای‌ها بیش از اندازه کار نمی کنند

افراد موفق و حرفه‌ای‌ها بیش از اندازه کار نمی کنند

 

 

شاید برای رسیدن به موفقیت، هر روز تلاش کنید زودتر از همیشه به سرکار بروید و سخت کار کنید و دیرتر هم به خانه برگردید. شاید می خواهید با این روند کارایی‌تان را افزایش یا رئیس‌تان را تحت تأثیر کوشش و ازخودگذشتگی‌تان قرار دهید اما جالب است که بدانید این کار نه‌تنها بهره‌وری‌تان را افزایش نمی‌دهد بلکه به مرور زمان سبب ایجاد فرسودگی شغلی هم می‌شود.

 

تحقیقات زیادی اثبات کرده‌اند که کار بیشتر از 40 ساعت در هفته به سلامتی و شادابی فرد آسیب می‌رساند، روابط اجتماعی او را به چالش می کشد و سبب کاهش بهره‌وری او می‌شود.

 

هنگامی که به اندازه کافی وقت آزاد ندارید عادات خوبی که تأثیرات منفی یک زندگی سخت و پرتنش را کم می‌کند مثل ورزش کردن، استراحت کردن در آرامش، مدیتیشن و تهیه وعده‌های غذایی سالم را مجبورند کنار بگذارند، به خوردن فست فود اکتفا کنند و دوباره کارشان را ادامه دهند. این روند در طولانی‌مدت فرسایشی می‌شود و قطعا روی سلامت فرد تأثیرات مخربی بجا می‌گذارد.

 

 

محققان و پژوهشگران تاثیر کار زیاد روی سلامتی جسم، مغز و ذهن افراد را مورد بررسی قرار داده‌اند. نتایج یافته‌های آنها به شرح زیر است:

 

 

فعالیت بیش از 10 ساعت در روز احتمال ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی را تا 60 درصد افزایش می‌دهد.

 

10 درصد افرادی که هر هفته بین 50 تا 60 ساعت کار می‌کنند، مشکلات ارتباطی دارند. این آمار برای افرادی که بیش از 60 ساعت در هفته کار می‌کنند به 30 درصد افزایش یافته است.

 

فعالیت بیش از 40 ساعت در هفته با افزایش مصرف الکل و تنباکو و افزایش وزن غیرطبیعی در مردان و ابتلا به افسردگی در زنان ارتباط دارد.

 

احتمال ابتلا به افسردگی در افرادی که بیش از 11 ساعت در روز کار می‌کنند بیشتر است.

 

نتایج تحقیقات نشان می‌دهد افزایش ساعت کاری سبب افزایش آسیب‌پذیری افراد می‌شود. میزان آسیب‌پذیری در افرادی که بیش از 60 ساعت در هفته کار می‌کنند تا 23 درصد افزایش می‌یابد.

 

خیلی از مشکلاتی که به دنبال کار زیاد به وجود می‌آید ناشی از فشار و استرسی است که با هورمون‌ها ارتباط دارد. استرس سطح هورمون کورتیزول را افزایش می‌دهد و سبب ایجاد اختلال در خواب، اشتها، فشارخون، سیستم ایمنی بدن، حافظه و رفتار می‌شود.

 

کار زیاد فقط به سلامت جسمی فرد آسیب نمی‌زند بلکه عملکرد شناختی او راده هم مختل می‌کند. در تحقیقی که پنج سال به طول انجامید، نشان داده شد افرادی که 55 ساعت کار کرده بودند نسبت به کسانی که 40 ساعت در هفته کار کرده بودند قدرت استدلال ضعیف‌تری داشتند و در یادآوری واژگان هم ناتوان‌تر بودند.

 

کار بیش از حد سبب کاهش بهره‌وری فرد نیز می‌شود. اضافه‌کاری‌های کوتاه وقتی دائمی می‌شوند به کارایی شما نمی‌افزایند، بلکه مانع از بهره‌وری‌تان هم می‌شوند. 

 

وقتی افراد هر هفته 40 ساعت کار می‌کنند فرصت بهبود خستگی و دستیابی به سطح بالاتری از بهره‌وری را دارند و کار بیشتر از 40 ساعت در هفته سبب بهره‌وری بالاتر نمی‌شد. هنری فورد 40 ساعت کار در هفته را جا انداخت تا کارمندان ساعات بیشتری را با خانواده‌شان سپری کنند و بهره‌وری‌شان افزایش یابد.

 

بعضی افراد به شغل‌شان بیش از اندازه علاقه دارند و می‌خواهند وقت آزادشان را هم به کار کردن اختصاص دهند؛ اما حتی آنهایی که عاشق کارشان هستند هم باید زمانی را برای استراحت و تجدید قوا در نظر بگیرند.
جالب است بدانید که بیش از 50 درصد کارمندانی که ساعات زیادی از روز را کار می کنند هنگام برگشت به خانه نای صحبت کردن ندارند. کار زیاد همچنین سبب می‌شود رابطه‌ی زناشویی به خشونت و دعوا منجر شود.

 

نتایج تحقیقات نشان می‌دهد کسب و کارها با یک ساعت کار اضافی یا دو روز کارِ بیشتر به جایی نمی‌رسند؛ پس اگر سلامت جسمانی و روانی، شادی و ارتباط تان با دیگران ارزشمند است، بیشتر از 50 ساعت در هفته کار نکنید.

 

منبع: inc

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 12:33 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا خارج شدن از "دایره راحتی" دشوار است؟

چرا خارج شدن از "دایره راحتی" دشوار است؟

 

 

قدم برداشتن به خارج از دایره راحتی معمولا چالش برانگیز است. برای کاهش وزن و رژیم گرفتن باید تا حدودی از غذاهایی که دوست داریم صرف نظر کنیم، برای خروج از رابطه ای که مخرب است باید تحمل و توانایی تنها ماندن و دل کندن را داشته باشیم، اگر می خواهید کسب و کار جدیدی راه اندازی کنید باید قدرت تحمل شکست و مشکلات نادیده گرفته شدن را داشته باشید. ما معمولا از بسیاری از کارهایی که به نفعمان است خودداری می کنیم به این دلیل که رنج زیادی را باید متحمل شویم و از "دایره راحتی" خود خارج شویم.

 

اما برای خیلی از ما این یک واقعیت است: همانطور که رشد می کنیم و در شغلمان و در زندگی پیشرفت میکنیم گاهی اوقات با شرایطی خارج از دایره راحتی مان مواجه شده ایم که نیاز بوده سبک رفتارهایمان را مطابق با آن ها تغییر دهیم و این کار را انجام داده ایم. همانطور که مدیر عامل IBM جینی رومتی گفته : "رشد و راحتی را نمی توان همزمان کسب کرد!"

 

 آبراهام مازلو روانشناس معروف و نظریه پرداز درمورد سلسله مراتب نیاز های انسان، نیز در همین زمینه گفته است که: "انسان در هر موقعیتی فقط دو گزینه پیش رو دارد، یا قدم به جلو بگذارد و رشد را تجربه کند یا قدم به عقب بردارد و امنیت را تجربه کند".

 

 

 در ادامه ٥ چالش بزرگ در مسیر خروج از دایره راحتی را که فرا گرفته ام برای شما میگویم:

 

 

1-  اولین چالش "تایید دیگران" است.

معمولا وقتی خارج از منطقه ی امن رفتار می کنید حس"غیر طبیعی بودن" به ما دست می دهد .
حالتی را تصور کنید که یک جوان کارآفرین می خواهد ایده ش را در یک جلسه به سرمایه گذاران که معمولا مسن و با تجربه هستند ارائه کند
احتمالا برای این مسئله "صدای خود را بلندتر می کند" تا حالت طبیعی بودن و تایید دیگران را بدست اورد.

 

2-  دومین چالش "شایستگی و صلاحیت " است.

گاهی اوقات ممکن است احساس کنید لیاقت ندارید و علاوه بر این عرضه ی کافی را ندارید! خواه صحبت کردن یا سخنرانی در یک گردهمایی باشد یا ارائه کردن یک ایده نزد شخص یا اشخاصی باشد و تمام این ها بوجود آورنده ی حس "عدم لیاقت " است.

3-  سومین چالش "آزاردهنده بودن و سخت بودن انجام آن کار " است.

موقعی که می خواهید برای اولین بار خارج از منطقه ای امن عملی را انجام دهید معمولا احساس آزاردهنده بودن به شما دست می دهد.
برای مثال: یک شخص درونگرا موقعی که میخواهد ارتباطاتی ایجاد کند و حتی صحبت هایی کوتاه داشته باشد حس عمیق ترسناک بودن را تجربه خواهد کرد.

 

4-  چهارمین چالش "ترس از مورد پسند بودن" است.

ما نگران این هستیم که مردم این ورژن (نسخه) جدید از ما را دوست نداشته باشند چون خارج از دایره راحتی مان قدم برداشته ایم!
یک مثال شاخص در تحقیقات خودم مشاهده کرده ام این است که یک کارمند ناامید که به شدت با یک تردید مواجه شده شد که زندگی او را بهم زده بود ، می خواست به شخصی ابراز علاقه کند اما بیم داشت که مبادا مورد پسند شخص مقابل قرار نگیرد.

 

5-  پنجمین چالش "بحث اخلاقی" است.

بعضی وقت ها مردم نگرانی هایی برحق در مورد رفتار هایی که انجام مى دهند دارند برای مثال موقعی که اخبار بدی یا مسئله حساسی را به شخصی می گویند یا تصمیم به اخراج یک کارمند می گیرند!

 

البته تعداد کمی از ما همه این پنج چالش را بصورت همزمان در مواقعی خارج از دایره راحتی مان رفتار می کنیم؛ تجربه می کنیم.
اما حتی یکی از این مورد ها هم مى تواند کار را سخت کند.در ضمن اکثر آدم ها چنین تجاربی را داشته اند و مطمئناً در این زمینه تنها نیستید!

 

 نوشته: دکتر Andy Molinsky استاد "مدیریت بین المللی" و "رفتار سازمانی" از دانشگاه براندیس
 ترجمه: بهزاد اندیشمند

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 12:30 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه به سوال «بزرگ‌ترین نقطه ضعف شما چیست» پاسخ دهیم؟

چگونه به سوال «بزرگ‌ترین نقطه ضعف شما چیست» پاسخ دهیم؟

 



در هر مصاحبه‌ای، گفت‌وگوها معمولا حول محور توانایی‌ها و دستاوردهای کارجو هستند. اما گاهی مدیر استخدام، مسیر مصاحبه را عوض می‌کند و این سوال را می‌پرسد: «بزرگ‌ترین نقطه ضعف شما چیست؟» آدم وقتی این سوال را می‌شنود وحشت می‌کند، چه برسد به اینکه بگویند سه تا از نقطه ضعف‌هایت را نام ببر. از بین تمام موانعی که در مصاحبه‌ها وجود دارد، این یکی از همه بدتر است.

 

 شاید با خودت فکر کنی که می‌توانی آن را نادیده بگیری، جواب ندهی یا به یک جواب مبهم، اکتفا کنی. اما «سوزی ولش»، نویسنده مشهور مقالات مدیریتی می‌گوید هدف مدیران استخدام از پرسیدن این سوال، استخراج اطلاعات کلیدی درباره شخصیت کارجو است. پس باید هوشمندانه به آن جواب‌دهی.


اگر از نقطه ضعفی حرف بزنی که باعث شود خوب به نظر بیایی (مثلا من معتاد به کارم)، فکر می‌کنند داری تظاهر می‌کنی. اگر صادق باشی و به نقطه ضعفی اقرار کنی که (نداشتنش) برای انجام آن شغل ضروری است، شانس استخدام شدنت کمتر می‌شود. پس چه باید کرد؟

 

پیشنهاد می‌کنم قبل از جواب دادن به این سوال، خودت را جای مسوول مصاحبه بگذاری و به این فکر کنی که چه انگیزه‌هایی می‌تواند داشته باشد. مسوول مصاحبه معمولا فقط ۳۰ دقیقه وقت دارد تا تصمیم بگیرد آیا می‌خواهد چندین سال با تو همکاری کند یا نه. پس به دنبال میانبرهایی است تا تو را بشناسد.

 

 من از ۱۲ مدیر استخدام پرسیدم که وقتی از کارجو درباره نقطه ضعف‌هایش سوال می‌کنند، دقیقا دنبال چه چیزی هستند. همه آنها گفتند: «هدفمان این است که ببینیم آیا کارجو خودش را زیر ذره‌بین برده و از کم‌و‌کاستی‌های خودش خبر دارد یا نه.» آنها می‌خواهند ببینند آیا نقاط ضعف و قوت تو، مکمل نقاط قوت و ضعف اعضای تیم هست یا نه. اگر از جواب دادن طفره بروی، ممکن است فکر کنند بیش از حد اعتماد به نفس داری یا هنوز به خودآگاهی نرسیده‌ای و این دقیقا همان چیزی است که آنها نمی‌خواهند.

 

 

سوزی می‌گوید هدف اصلی مدیران از پرسیدن این سوال، کشف ویژگی‌های شخصیتی‌ای است که برای انجام هر شغلی لازم است. به اعتقاد او، یک پاسخ هوشمندانه به این سوال، نشان‌دهنده این چهار ویژگی است:

 

 

♦️خودآگاهی:
یک پاسخ هوشمندانه، نیازمند خودشناسی و خودکاوی است. با خودت روراست باش و کم و کاستی‌هایت را بشناس تا بتوانی یک جواب معتبر به این سوال بدهی. از نقطه ضعفی صحبت کن که در گذشته مانع پیشرفتت شده اما بر آن غلبه کرده‌ای. شفاف و مستقیم جواب بده.

 

♦️اعتبار:
مدیران استخدام می‌خواهند مطمئن شوند که تو دروغ نمی‌گویی. صرفا برای رفع تکلیف به این سوال جواب نده. جواب کلیشه‌ای نده (مثلا من کمال‌گرا هستم) چون ممکن است بارها این جواب‌ها را شنیده باشند.

 

♦️ درایت:
پاسخ باید حرفه‌ای، مختصر و مفید باشد. نباید درباره نقطه ضعف‌های خارج از حوزه کار صحبت کنی. مدیر استخدام، روانشناس نیست. او می‌خواهد بداند که تو فرق بین نقطه ضعف شخصی و حرفه‌ای را می‌دانی یا نه. می‌توانی به هر دو اشاره کنی اما میزان جزئیاتی که فاش می‌کنی، مهم است.

 

♦️ابتکار:
فقط درباره نقطه ضعف‌ها صحبت نکن. بگو که برای رفع آنها چه کارهایی انجام داده‌ای و در جایگاه شغلی جدید، این فرآیند را چطور ادامه خواهی داد.
بهترین کار این است که صادقانه و در عین حال، هوشمندانه جواب دهی و به نقاط ضعفی اشاره کنی که کوچک و به راحتی قابل رفع هستند. مثلا ناتوانی در مدیریت زمان و سخنرانی در جمع، دو مشکل شایع هستند. اینها باعث نمی‌شوند نظر دیگران راجع به تو منفی شود. اگر شغل مربوطه، فنی است، می‌توانی به یک مهارت مفید اما نه چندان ضروری اشاره کنی و بگویی آن را بلد نیستی اما دوست داری یاد بگیری.

 

♦️به هر حال، چه بخواهی چه نخواهی، این سوال را در بعضی از مصاحبه‌ها خواهی شنید. سوزی می‌گوید: «قبل از حضور در جلسه استخدام، نقطه ضعفی را که می‌خواهی درباره‌اش صحبت کنی انتخاب کن تا وقتی این سوال را شنیدی، آمادگی داشته باشی.»

 

منبع: CNBC

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 12:13 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

هفت مشکل که شما را در محل کار ناشاد می‌سازد

هفت مشکل که شما را در محل کار ناشاد می‌سازد

 

 

به جرات می‌توان گفت که هر کارمند، کارگر یا مدیر موفقی در جهان به بقیه توصیه می‌کند همان کاری را انجام دهند که دوستش دارند؛ چرا که آنها بر این اعتقادند کار کردن یک نوع سرگرمی و تفریح است که باعث شادی و لذت بردن افراد می‌شود.
حال سوال اینجاست که چه عواملی باعث ناشادی افراد در محل کار می‌شوند؟

 

 

1-  مشکل شماره ۱: در محل کار این فرصت را ندارید که خودتان باشید.

گاهی مدیران و روسا از این بیم دارند که خود واقعی افرادشان آن چیزی نیست که آنها بخواهند و اینکه ممکن است این شخصیت واقعی با وظایف شغلی شان منافات داشته باشد. برای حل این مشکل باید به مدیران این اطمینان خاطر را داد که بروز منِ واقعی افرادشان نه تنها مزاحم کار کردن آنها نخواهد شد، بلکه از طریق افزودن بر شادکاری آنها به افزایش بهره‌وری شان کمک می‌کند.

 

2-  مشکل شماره ۲: فکر می‌کنید که حقوق و مزایای کافی به شما پرداخت نمی‌شود.

هنگامی که فردی فکر کند در حال انجام دادن کاری بی ارزش است، آن گاه احساس افسردگی و ناامیدی بر او مستولی خواهد شد. برای حل این مشکل می‌توان در هر شغلی به دنبال جنبه‌های مثبت و منطبق با ایده آل‌ها و خواسته‌های خود شد و با برجسته‌تر کردن آنها نوعی احساس شادی خودساخته به دست آورد.

 

3-  مشکل شماره ۳: کنترل اندکی بر کارتان دارید یا اصلا کنترلی بر آن ندارید.

برای پرهیز از این احساس منفی، باید به افراد یکسری اختیارات داد تا آنها احساس عاملیت و خودکارآمدی بیشتری داشته باشند.

 

4- مشکل شماره ۴: شما در کارتان هدف مشخصی را دنبال نمی‌کنید

بسیاری از افراد به این دلیل شغلی را انتخاب می‌کنند که دیگران در مورد آن کار خیلی تعریف کرده‌اند یا اینکه قصد داشته‌اند از منافع مادی آن کار منتفع شوند. اما این انگیزه‌ها پس از مدت کوتاهی رنگ می‌بازند. برای حل این مشکل لازم است که به‌طور مداوم نسبت به تعیین مسیرهای جدید و وسوسه‌کننده برای طی کردن مسیر شغلی گام برداشت.

 

5-  مشکل شماره ۵: اصول اخلاقی مورد قبول شما با اخلاقیات مورد نظر شرکت تان همخوانی ندارد.

در چنین حالتی یک نوع احساس غم و اندوه وجود افراد را فرا خواهد گرفت که موجب می‌شود آنها دل و دماغ کار کردن نداشته باشند. برای حل این مشکل لازم است که پاره‌ای مذاکرات شفاف بین افراد و روسا و مالکان شرکت‌ها صورت گیرد تا عوامل مشکل ساز و تعارض‌آمیز از نظر اخلاقی بین طرفین به حداقل برسد.

 

6-  مشکل شماره ۶: اولویت‌های کاری شما با اولویت‌های اعلام شده توسط شرکت مطابقت ندارد

اگر شما به این نتیجه برسید که فعالیت‌های مهمی در شرکت باید انجام پذیرند که از نظر مافوق هایتان فاقد اهمیت شمرده می‌شوند مشکلی بین شما و شرکتتان روی می‌دهد که ناشی از تفاوت در اولویت‌ها و نگرش هاست که برای حل آن حتما باید نقاط مشترکی بین اولویت‌های دو طرف شناسایی و پیگیری شوند.

 

7-  مشکل شماره ۷: کارتان با شخصیت تان همخوانی ندارد

برای اجتناب از آن لازم است درخواست کنید یا به بخش جدیدی در درون شرکت منتقل شوید یا اینکه قید آن کار را زده و به سراغ کاری دیگر بروید.

 

منبع: مجله Happy work

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 12:10 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

۱۰ مهارت برتر برای موفقیت انسان ۲۰۲۰

۱۰ مهارت برتر برای موفقیت انسان ۲۰۲۰

 

 

مجمع جهانی اقتصاد یا همان WEF (World Economic Forum)با مطالعه و مصاحبه با ۳۵۰ مدیرارشد نه صنعت در پانزده کشور توسعه یافته دنیا به نتایج جالبی درباره ۱۰ مهارت برتری که یک انسان موفق در سال ۲۰۲۰ به آن نیاز خواهد داشت، رسیده اند که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد:

 

 

1.Complex Problem Solving
مهارت حل مساله
که در زندگی روزمره بسته به نوع مساله(ساده یا پیچیده)نیاز است . گرچه طراحی و ساختار گرایی به روند حل مساله کمک می کند اما تصمیم گیری به موقع در موقعیت، موفقیت را بیشتر خواهد کرد که شامل: شناسایی مساله،ساختن تصویری واقعی از آن ،پیدا کردن راه حل مناسب ،تصمیم گیری،پیاده سازی و مانیتور کردن فیدبک ها می شود.

 

2. Critical Thinking
تفکر انتقادی
این مفهوم از 2500 سال پیش مطرح شده. فرد با این نوع مهارت توانایی این را خواهد داشت که ارتباط منطقی بین ایده ها را بفهمد و قدرت تشخیص و ارزیابی را داشته باشد. همچنین ارتباط و اهمیت ایده ها را درک کرده و خود قدرت بیان عقاید و نظرات خود را داشته باشد.این مهارت باعث پیشرفت مهارت های زبانی،خلاقیت و... در فرد می شود.

 

3.Creativity & Innovation:
یا همان خلاقیت و نوآوری که احتمالا همه دوستان با آن آشنا باشند.
خلاقیت و نوآوری در واقع تبدیل یک ایده یا تصویر جدید به یک واقعیت است. توانایی دید و درک جهان به روشی جدید برای پیدا کردن الگوهای مخفی و نادیده شده. البته خلاقیت و نوآوری دو روند دارد. تفکر و تولید.
اگر ایده یا تفکر جدید داشته باشید ولی نتوانید آن را عملی کنید می توان گفت خلاقیتی ندارید.

 

4.People Management:
مدیریت افراد
که اشاره به نقش پذیری به عنوان یک رویه در تربیت افراد یا انگیزه مند کردن آنها برای بهبود و اجرای بهتر است که سخت ترین و مهم ترین نقش در بحث های مدیریتی است.

 

5. Coordinating with Others:
مهارت هماهنگ شدن با دیگران
این مهارت شامل توانایی سازماندهی کار خود و لینک آن با دیگران است و توجه به فعالیت های مختلف به طور همزمان دارد. البته با اولویت بندی و تفویض اولویت در صورت لزوم.

 

6. Emotional Intelligence:
هوش هیجانی
این مهارت اشاره به توانایی فرد برای کنترل احساسات و استفاده از آن برای بالا بردن قدرت تفکر است.
افراد با هوش هیجانی بالا در تشکیل و حفظ روابط بین فردی و گروهی بهتر عمل می کنند.

 

7. Judgment & Decision Making
مهارت تصمیم گیری و قضاوت
در این مهارت فرد برای حل مشکلات از بین چند گزینه امکان پذیر،یک گزینه را انتخاب میکند. مساله ای که واضح و مشخص است ریسک پذیری و قبول آن از طرف فرد است.
این مهارت یک جزء کلیدی از مهارت های مدیریت محسوب می شود.

 

8. Service- Orientation Management:
مدیریت سرویس گرا
که به توانایی و تمایل به پیش بینی،تشخیص و رفع نیاز دیگران گفته می شود. افراد دارای این مهارت در فراهم آوردن رضایت افراد و در دسترس و تمرکز افراد اطراف خود تلاش می کنند.

 

9. Negotiation
مذاکره
روشی است که افراد آن را برای حل و فصل اختلافات به کار میوگیرند.
در این روش افراد برای درک مساله و رسیدن به بهترین نتیجه ممکن تلاش می کنند.
در مذاکره افراد به دنبال منافع متقابل و حفظ یک رابطه کلیدی برای نتیجه ای موفقیت آمیزانه هستند.

 

10. Cognitive Flexibility
که از آن به انعطاف پذیری شناختی تعبیر می شود
توانایی ذهن است برای سوئیچ بین تفکر در دو مفهموم متفاوت یا به عبارتی تفکر در مورد مفاهیم متعدد به طور همزمان با در نظر گرفتن جنبه های مختلف فکری.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 12:7 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا آموزش بهتر از تحصیلات است؟

چرا آموزش بهتر از تحصیلات است؟

 

 

بیشتر افراد دوران مدرسه را به عنوان بهترین دوران زندگی خود معرفی می‌کنند. آن‌ها خوش‌گذرانی‌ها و دوستی‌ها را به یاد دارند. اما آیا از آن چیزهایی که به آن‌ها آموزش داده شده است در زندگی خود استفاده می‌کنند؟

 

هدف مدرسه این است که دانش انتقال دهد و افراد را برای زندگی در اجتماع در آینده آماده کند. بدون شک مدرسه با این هدف والا در جهت تعلیم و تربیت گام برمی‌دارد اما به‌راستی دانش‌آموزان با فارغ‌التحصیل شدن از مدرسه مهارت‌های لازم برای زندگی در اجتماع را فرامی‌گیرند یا خیر؟

 

فارغ التحصیل نشدن از مدرسه یا دانشگاه تقریباً از دید همه به‌عنوان یک نکته منفی دیده می‌شود و معمولا احتمال داده می‌شود کسی که از مدرسه یا دانشگاه فارغ‌التحصیل نشود در پیدا کردن شغل و رسیدن به موفقیت در آینده با مشکل مواجه خواهد شد. با این حال برخی از موفق‌ترین و خلاق‌ترین افراد از دانشگاه یا مدرسه انصراف داده‌اند. آیا آموزش چیزی فراتر از مدرسه یا دانشگاه است؟

 

آموزش درواقع روند تسهیل یادگیری یا کسب دانش، مهارت‌ها، ارزش‌ها، باورها و عادات است. تحصیلات غالبا و تقریبا همیشه زیر نظر اساتید و مربیان انجام می‌شود، اما یادگیرندگان می‌توانند خودشان هم آموزش ببینند.
تحصیلات همیشه در دانشگاه یا مدرسه انجام می‌پذیرد اما آموزش می‌تواند در هر مکان، زمان یا با هر کسی و در هر موقعیتی انجام شود.
درواقع هرگونه تجربه‌ای که بر فکر، احساس یا عمل تأثیر ساختاری داشته باشد آموزش در نظر گرفته می شود.

 

در مدرسه و دانشگاه افراد زیادی به جای اینکه انرژی‌ و توان‌شان را برای آموزش مهارت‌های لازم برای داشتن یک زندگی شاد، سالم، سازنده و مفید صرف کنند صرف برآورده کردن انتظارات آموزگاران و مربیان مدرسه و اساتید دانشگاه می‌کنند.
برای رسیدن به موفقیت و تجربه زندگی شاد و موفق و سالم، عمل کردن به شیوه‌ای متفاوت و خلاقانه است نه تکرار کاری که دیگران قبلا انجام داده‌اند یا تقلید آنچه دیگران انجام می‌دهند.

 

معمولا موضوعات مهمی مثل برقراری و حفظ روابط موثر و مثبت، هدایت یک زندگی معنادار و انجام کار هوشمندانه در مدرسه آموزش داده نمی‌شود. اینها مفاهیمی هستند که در مدرسه و دانشگاه کمتر خواهید آموخت اما اگر خودتان به دنبال مطالعه کردن و مهارت‌آموزی در این زمینه‌ها بروید نه صرفا از طریق کتب آموزشی بلکه از طریق تجربه طبیعتا بیشتر به یادگیری و آموزش علاقه‌مند می‌شوید و بهتر می‌توانید دانش خود را به طور کاربردی در جهت زندگی معنادار و سازنده به کار ببرید.

 

 

 راهکارهایی برای یادگیری و آموزش موثرتر در زندگی

 

▪️یادگیری را محدود به مدرسه نکنید

از طریق کتاب‌های غیردرسی، فیلم‌های آموزشی، شرکت در دوره‌های آموزشی کاربردی و کنفرانس‌های آموزشی و حتی کارورزی و کسب تجربه در زندگی می‌توانید این یادگیری فعالانه و پایان‌ناپذیر را تجربه کنید.

 

▪️خارج از علایق خود مطالعه کنید

اگر یادگیری‌تان را محدود کنید به آنچه از قبل می دانستید و آنچه می‌دانید و علاقه‌مندید بعید به نظر می‌رسد که رشد شخصیتی قابل توجهی داشته باشید و برای اینکه بتوانید روز به روز دانش‌ و مهارت‌هایتان را افزایش دهید باید دنبال راهی برای یادگیری خارج از حلقه طبیعی خود باشید.

 

▪️با افراد هوشمند صحبت کنید

افراد موفق همواره با دیگران شبکه‌سازی می‌کنند و از آن‌ها نیز یاد می‌گیرند و همین روند یکی از عوامل موثر در رسیدن به موفقیت محسوب می‌شود.

 

▪️در مورد مسائل مختلف سؤال و فراتر از آن فکر کنید

سعی کنید در مورد مسائل مختلف عمیقا فکر کنید. اگر تفکر کنید کمی بعد شروع یک چشم انداز جدید و فوق‌العاده در زندگی برای خود متصور خواهید شد و ایده‌ها و اهدافی که می‌تواند نقطه شروعی برای رسیدن
به موفقیت و تجربه زندگی بهتر باشد خود را نمایان و به ذهن‌تان خطور می‌کنند.

 

▪️آموزش نباید یکطرفه باشد

در حقیقت، تجربه نشان می‌دهد که شما از طریق آموزش دادن و مشاوره دادن به دیگران خیلی بیشتر یاد خواهید گرفت. پس به طور فعال به دنبال فرصت‌هایی برای به اشتراک گذاشتن مهارت‌ها و دانش‌هایتان باشید.



▪️یادگیری، کسب تجربه و اعمال آموخته‌هایتان را ادامه دهید

هنگامی که قدم در راه و مسیر بی‌پایان یادگیری می‌گذارید در مورد زندگی و خودتان چیزهای زیادی کشف خواهید کرد که قبلا حتی فکرش را هم نمی‌کردید و به راحتی می‌توانید از همسالان‌تان پیشی بگیرید.

 

منبع: Lifehack

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 12:1 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

اعتیاد به کار؛ بلایی که عمرمان را می‌گیرد.

اعتیاد به کار؛ بلایی که عمرمان را می‌گیرد.

 

 

 اعتیاد به کار (Workaholism) یا اعتیاد شغلی نوعی اعتیاد رفتاری است که در آن فرد به شغل خویش معتاد می‌شود. اعتیاد به کار از جمله اعتیادهایی محسوب می‌شود که در نگاه جامعه عموما تصویر منفی ندارد و حتی گاهی به عنوان صفتی مثبت و مورد احترام در افراد در نظر گرفته می‌شود. متاسفانه حتی ممکن است فردی که مبتلا به اعتیاد شغلی است مورد تشویق و حمایت قرار بگیرد، چرا که کارفرمایان با زندگی خصوصی این افراد ارتباط برقرار نکرده و از مشکلات آنها آگاهی ندارند.

 

باید بدانید که همه‌ معتادان به کار، میلیاردر نبوده و الزاما در رده‌های بالای سازمان‌ها مشغول به کار نیستند. اعتیاد به کار تنها یک الگوی رفتاری است که در هر کسی و در هر موقعیتی ممکن است روی دهد.

 

 

 ویژگی افراد معتاد به کار:


▫️در کل باید بدانیم معتاد به کار بودن با سخت‌کوشی فرق دارد. اصطلاحا به کسی معتاد به کار می‌گویند که نتواند میان زندگی شغلی و شخصی‌اش تعادل ایجاد کند.
▫️یک فرد معتاد به کار تمام فکر و ذکرش معطوف به کار است.
▫️از کار برای التیام تنش‌های روانی خود استفاده می‌کند.
▫️همیشه بیش از زمان مقرر در دفتر کارش می‌ماند.
▫️در زمان بیکاری اغلب از حال روحی و جسمی‌اش شکایت می‌کند.
▫️از دیگر وظایف خود در قبال شریک زندگی، فرزند و فعالیت‌های اجتماعی غفلت می‌کند.
▫️زمان از دست رفته کاری را شدیدا تحت کنترل دارد.
▫️سلامتی خود را قربانی کار می‌کند.

 

 عوارض اعتیاد به کار و اهمیت درمان آن:
▫️عوارض فیزیولوژیک با نشانه‌هایی مانند سردرد و خستگی و سوء هاضمه و تیک‌های عصبی؛
▫️مشکلات رفتاری مانند زود از کوره در رفتن؛
▫️اضطراب و استرس زیاد؛
▫️بی خوابی و کم خوابی؛ کمبود خواب باعث می‌شود تا فرد نتوانید به درستی روی کارهای خود تمرکز کنید و قدرت تصمیم گیری کاهش پیدا می‌کند.

 

 چگونه می‌توان اعتیاد به کار را درمان کرد؟
▫️ یاد بگیرید که به‌موقع کار را تعطیل کنید.
▫️یاد بگیرید که چگونه استراحت‌های کوتاهی در هنگام کار برای خودتان ایجاد کنید. مثلا به جای آنکه پشت میز کارتان ناهار بخورید، آن را بیرون از محل کار صرف کنید.
▫️کار خود را به منزل نبرید.

 

در نهایت به‌یاد داشته باشید اعتیاد به کار برای هیچ‌کسی مزیتی به همراه ندارد. نه برای شما، نه برای تیم یا سازمان‌تان و نه حتی برای کل جهان. کار بیش از حد به منزله‌ی موفقیت یا بهره‌وری بیشتر نیست. اگر استراحت کافی، خواب کافی و زمان برای ایجاد روابط با دیگران و پرداختن به موضوعات شخصی مورد علاقه‌تان داشته باشید، نه‌تنها شادتر که فردی مفیدتر نیز خواهید بود. پس همواره تا حدی کار کنید که به زندگی شخصی و سلامتی‌تان لطمه‌ای وارد نشود.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 11:37 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

اهمیت مربی گری در تحولات و تغییرات فردی سازمانهای امروزی چیست؟

اهمیت مربی گری در تحولات و تغییرات فردی سازمانهای امروزی چیست؟

 

 

آندرسون و آندرسون» بر این باورند که یک فعالیت مربیگری فراتر از تجربه ای است که فرد از مربیگری دریافت میکند و دربردارنده چهار ویژگی زیر است:

 

 

1 .تغییر به منظور تحقق نیازهای بهسازی فرد و نیازهای استراتژیک سازمانی مورد توجه قرار میگیرد:

اهداف خیلی نباید خیلی ناچیز و کوچک باشند و باعث از بین رفتن فرصت و موقعیت گردد و همچنین اهداف نباید خیلی بزرگ و غیرقابل تحقق باشند که باعث تحلیل انرژی و انگیزه فرد گردد. از دیدگاه سازمانی، هدف اصلی عبارت از تنظیم و منطبق کردن بهسازی فرد با نیازهای استراتژیک سازمان میباشد.

 

2. تغییری که در اثر مربیگری رخ میدهد، بسیار ماندگار و بادوام است:
این امر مساله مهمی است و تفاوتی حقیقی بین نوعی از مربیگری است که تغییر و تحول شخصی ایجاد میکند در مقایسه با آن نوع مربیگری که صرفا به مسائل ساده و سطحی میپردازد. در مربیگری سطحی رفتار تغییر داده شده بسیار سطحی و موقتی است، به گونهای که زمانیکه کارها بخوبی پیش روند به نظر میرسد که فرد مهارت و توانایی جدید را بدست آورده است اما زمانیکه کارها دشوار گردند و یا مشکلی پیش بیاید فرد به رفتار اولیه خود بازگشت خواهد کرد چراکه با آن رفتار احساس امنیت میکند و آشناست. برای آنکه تغییر ماندگار باشد مربیان بایستی بسیار زیاد کار کنند، آنها را یاری کنند تا بینشی بدست آورند و آن بینش و دیدگاهها را به اقداماتی خاص تبدیل نمایند. اقداماتی که در نظر گرفته میشود بایستی در راستای اهداف مورد نظر باشند. این فرایند باعث میشود تا تغییرات ماندگار و بادوام گردند.

 

3. نتایج یک فرایند مربیگری زمینه توسعه و بهسازی مستمر را برای فرد، صرف نظر از حضور یا عدم حضور یک مربی، فراهم می آورد:
زمانیکه مربیگری بخوبی انجام میشود افراد نه تنها مهارتهای جدید و شیوههای برخورد با چالشها و موقعیتها را فرا میگیرند، بلکه نحوه یادگیری را هم یاد میگیرند. بدست آوردن بینش درست و صحیح، افراد را قادر میسازد تا رشد و توسعه را خود را با وجود یا عدم وجود حمایت یک مربی دنبال نمایند و ادامه دهند. برای یک مربی باارزشترین لحظات زمانی است که فرد خودش را مربیگریمیکند. با این اقدام افراد یاد میگیرند تا زمانی را به دادن بازخورد بر اهداف و عملکرد خود صرف نمایند و راههای بهبود و پیشرفت را پیدا نمایند.

 

4. تغییر تا جایی ادامه مییابد که به تکامل منجر شود و ارزش آن صرفا برای افرادیکه مربیگری را تجربه کرده اند، نمی باشد:
مربیگری فرایندی مسری است. چنانچه مربیگری تغییراتی را در افراد ایجاد میکند مانند؛ تغییراتی در نحوه تعامل با دیگران و شیوه برقراری ارتباط، افراد پیرامون آنها نیز اغلب تحت تاثیر این تغییرات قرار میگیرند. برخی افراد زمانهایی را صرف میکنند تا آنچه را که یاد گرفتهاند را با دیگرا به اشتراک بگذارند.

 

منبع: لینکدین

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 11 / 1397 ساعت: 11:32 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

هفت قانون طلایی NLP برای موفقیت

هفت قانون طلایی NLP برای موفقیت :

 

 

۱- قانون اعتقادات
به هر چیز که اعتقاد داشته باشید چه درست چه نادرست، بر قسمت نیمه‌ هوشیار ذهن تأثیر می‌گذارد و با دقتی حیرت آور به عینیت در می‌آید. هر امر باید ابتدا در قالب اعتقاد درآید تا به آن عمل شود.

 

۲- قانون انتظارات
هر آنچه که انتظارش را می‌کشید به سرتان می‌آید. مثلاً اگر انتظار یک زندگی خوب و موفق را می‌کشید، همان را خواهید داشت و برعکس. پس اگر هر عملی که انجام دهید از آن انتظار مثبت داشته باشید، نتیجه مثبت خواهید گرفت. حتماً تأثیر این قانون را در زندگی روزمره زیاد دیده‌اید.

 

۳- قانون جاذبه
منفی‌ها، منفی‌‌ها را جذب می‌کنند و مثبت ها، مثبت‌‌ها را. افراد با ذهنیت منفی، اشخاص منفی را جذب می‌کنند و برعکس، افراد با ذهنیت مثبت، اشخاص پر انرژی و مثبت‌اندیش را.

 

۴- قانون جانشینی
ذهن نیمه‌هوشیار در یک لحظه می‌تواند فقط به یک وجه از قضیه فکر کند (مثبت یا منفی). یعنی زمانی که می‌خواهیم به جنبه مثبت کاری فکر کنیم قادر نیستیم در همان لحظه جوانب منفی آن را هم بسنجیم. مگر آنکه جنبه منفی جانشین وجه مثبت شود.

 

۵- قانون کارما
آدمی تنها آنچه را که می‌دهد باز می‌ستاند. بازی زندگی، بازی بومرنگ هاست. پندار و کردار و گفتار انسان دیر یا زود با دقتی حیرت انگیز به خود او باز می‌گردد.
کارما واژه‌ای است سانسکریت به معنای «بازگشت». آنچه که آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. بسیاری از مردم از این واقعیت غافلند که هدیه دادن نوعی سرمایه گذاری است و اندوختن از سر حرص و احتکار جز تنگدستی عاقبتی ندارد.

 

۶- قانون بخشایش
این قانون می‌گوید خطا‌‌های خود و دیگران را فراموش کنید و ببخشید. فراموش کردن خطا‌‌های خود این حسن را دارد که تصویر ذهنی شخص از خود، مخدوش نمی‌شود. هر اندیشه‌ی خشک و محدود‌کننده‌ای مثل مقصر دانستن خود، یا کینه و ناراحتی داشتن از دیگران بر ذهن نیمه‌هوشیار اثر گذاشته، مانع پیشرفت می‌شود.

 

۷- قانون پرهیز از تردید و هراس
جز تردید و هراس هیچ چیز نمی‌تواند میان انسان و آرمان‌‌هایش فاصله ایجاد کند. اگر انسان بدون دلهره، برای تحقق آرزو‌هایش تلاش کند، بی‌درنگ برآورده خواهد شد. ترس، دشمن بزرگ بشر است. ترس از تنگدستی، ترس از بدبختی، ترس از شکست، ترس از بیماری، ترس از دست دادن و …

 

آنتونی رابینز

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 10 / 1397 ساعت: 7:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

10 روش آسان برای بهتر شدن در شغل خود

10 روش آسان برای بهتر شدن در شغل خود

 

 

بسیاری از ما آن‌گونه بزرگ شدیم تا شغل خود را چیزی جز راهی برای کسب درآمد نبینیم. ما اغلب به شغل خود به عنوان راهی برای رشد شخصیتی و حرفه‌ای فکر نمی‌کنیم، اما هر شغلی این فرصت را به ما می‌دهد. حتی بدترین کاری که تا اکنون داشته‌اید نیز چیزی ارزشمند به شما آموخته است.

 

رفتن به سر کار مانند رفتن به باشگاه است. همیشه تمرین جدیدی برای رشد و ایجاد عضلات جدید وجود دارد.


شما می‌توانید در کار تفریح بیشتری داشته باشید، در شغل خود موفق‌تر باشید و از کار هر روز به عنوان وسیله‌ای برای تقویت اعتماد به نفس خود استفاده کنید.

 


در ادامه 10 روش برای انجام این کار را معرفی خواهیم کرد.

 

 

1-  از قبل برنامه ریزی کنید.

هر شب قبل از رفتن به خانه از محل کار و یا زمانی که در خانه بیکارید، لیستی از اولویت‌های خود را برای روز بعد آماده کنید. اگر تا زمانی که به محل کار خود برسید در مورد برنامه‌های خود فکر نکرده باشید، از برنامه عقب هستید!

 

2-  یک نقشه اولویت ایجاد کنید.

یک ورق کاغذ ساده را بیرون بیاورید و ابتکارات و پروژه‌های مهم خود را بر روی آن بنویسید و هر کدام را به شکلی بر روی کاغذ ترسیم کنید. به دنبال اتصالات و ارتباط میان آن‌ها باشید. اولویت اول خود را به شکل بزرگ‌تری نسبت به پروژه‌های کوچک ترسیم کنید. حالا، آن‌ها را سازمان‌دهی کنید.

 

3- دفترچه یادداشت داشته باشید.

می‌توانید در محل کار (یا در خانه، اما در مورد کار خود) موضوعاتی که می‌خواهید را یادداشت کنید. نوشتن ایده‌های خود در کاغذ، یک‌راه عالی برای دیدن فرصت‌ها، مشکلات، چالش‌ها و کارهایی است که می‌توانید برای برطرف کردن آن‌ها انجام دهید.



4-  یاد بگیرید که بگویید "ای کاش می‌توانستم کمک کنم، اما نمی‌توانم."

یاد بگیرید در محل کار خود مرزهایی تعیین کنید. هیچ کس به مرزهایی که تنظیم نشده‌اند احترام نخواهد گذاشت. از رئیس و همکاران خود برای سپردن کار بیش از حد به شما عصبانی می‌شوید، اما نباید آن‌ها را سرزنش کنید. شما کسی هستید که باید بگوید "کافی است!"



5-  در مورد آینده فکر کنید.

یکی از بزرگترین مشکلات مردم در کار، این است که به مسائل درست در مقابل جلوی روی خود توجه می‌کنند و دیدگاه بلندمدت را نادیده می‌گیرند. آن‌ها فکر می‌کنند "هنگامی که به آن رسیدم، به آن فکر خواهم کرد!" موفق‌ترین افراد مردمی هستند که همیشه شش ماه، یک سال و چند سال آینده خود را می‌بینند.



6- مشاوره بگیرید.

محل کار می‌تواند مکانی رقابتی باشد. این امر درخواست کمک از همکاران را دشوار می‌کند، اما ایده خوبی است که این کار را انجام دهید! این امر زمانی که غرور خود را کنار می‌گذارید تا بپرسید "اگر شما بودید، این وضعیت را چگونه حل می‌کردید؟" اعتماد را ایجاد می‌کند.
هنگامی که از همکارانتان مشاوره بخواهید، احتمال اینکه همکارانتان نیز از شما درخواست مشاوره و کمک کند را افزایش می‌دهد.

 

7-  به لیست کارهای خود احترام بگذارید، اما آن را تنها تمرکز خود قرار ندهید.

شرایط می‌توانند در یک لحظه تغییر کنند و اولویت‌های شما می‌تواند با یک تماس تلفنی و یا ایمیل به طور گسترده‌ای عوض شود. لیست کارها ابزاری مفید است، اما نباید زندگی کاری شما را مدیریت کند. چندین بار در روز فعالیت‌های خود را به منظور اطمینان از انجام مهم‌ترین کار مجدداً بررسی کنید.

 

8-  با رئیس خود هماهنگ باشید.

بسیاری از مردم تصور می‌کنند که مدیرشان از فعالیت‌هایشان آگاه است، اما این درست نیست. یک بار در ماه و یا بیشتر در صورت امکان، با مدیر خود بنشینید و اولویت‌ها و پروژه‌های خود را عنوان کنید.
این امر به ارتباط شما کمک خواهد کرد و به مدیرتان نشان می‌دهد که چه فعالیت‌هایی انجام می‌دهید و شما را از هدر دادن انرژی برای کار بر روی چیزهایی که هیچ کسی به آن‌ها اهمیت نمی‌دهد کمک می‌کند!



9-  استراحت کنید.

ما فکر می‌کنیم زمانی که بیشترین کار را انجام می‌دهیم بیشترین کارایی را داریم اما این امر همیشه درست نیست. کار بدون استراحت و یک سره راهی عالی برای بیمار شدن و اشتباه کردن است.



10- خود را قبول داشته باشید.

بررسی عملکرد سالانه نباید تنها زمانی باشد که برای کار سخت به خود اعتبار می‌دهید. شما می‌توانید هر روز آن را انجام دهید! هنگامی که یک مهارت جدید را یاد می‌گیرید، جشن بگیرید. هنگامی که یک مشکل پیچیده را حل می‌کنید، به خود پاداش دهید. هنگامی که صدای خود را پیدا کرده و در مورد موضوعی که نیاز بود صحبت می‌کنید، از خودتان قدردانی کنید.

 

منبع: Forbes

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 10 / 1397 ساعت: 7:47 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

10 قانون کلي براي زندگي از آنتونی رابینز

10 قانون کلي براي زندگي از آنتونی رابینز :

 

 

قانون يکم
به شما جسمي داده شده. چه جسمتان را دوست داشته يا از آن متنفر باشيد. بايد بدانيدکه در طول زندگي در دنياي خاکي با شماست.


قانون دوم:
در مدرسه اي غير رسمي وتمام وقت نام نويسي کرده ايد که زندگي نام دارد.


قانون سوم:
اشتباه وجود ندارد، تنها درس است.


قانون چهارم:
درس آنقدر تکرار مي شود تا آموخته شود.


قانون پنجم:
آموختن پايان ندارد.


قانون ششم:
قضاوت نکنيد،
غيبت نکنيد،
ادعا نکنيد،
سرزنش نکنيد،
تحقيرو مسخره نکنيد و گرنه سرتان مي آيد.


قانون هفتم:
ديگران فقط آينه شما هستن.


قانون هشتم:
انتخاب چگونه زندگي کردن با شماست. همه ابزار ومنابع مورد نياز رادر اختيارداريد.


قانون نهم:
جواب هايتان در وجود خودتان است. تنها کاري که بايد بکنيد اين است که نگاه کنيد،گوش بدهيد و اعتماد کنيد.


قانون دهم:
خير خواه همه باشيد تا به شما نيز خير برسد.
به هيچ دسته كليدي اعتماد نكنيد بلكه كليد سازي را فرا بگيريد.

 

آنتونیرابینز

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 10 / 1397 ساعت: 7:39 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه یک آگهی استخدام متقاعدکننده بنویسیم؟

چگونه یک آگهی استخدام متقاعدکننده بنویسیم؟

 

 

اینکه کارجو آگهی شما را در نتایج جست‌وجو ببیند و روی آن کلیک کند مهم است، اما کافی نیست. حالا باید به این سوال پاسخ دهیم که «چطور کارجو را متقاعد کنیم که پس از خواندن آگهی، درخواست شغلی دهد؟». برای متقاعدسازی کارجو می‌توانید این مراحل را انجام دهید:

 

 

1-  اطلاعات را به ترتیب اهمیت بنویسید:

یک بازدیدکننده آنلاین معمولا فقط ۲۰ درصد محتوای یک وب‌سایت را می‌خواند و کارجویان به‌طور متوسط، ۳۰ ثانیه روی هر آگهی توقف می‌کنند. پس بهتر است اطلاعات مهم را اول بیاوریم چون احتمالش هست که کارجو، فقط چند خط اول آگهی را بخواند.

 

2-  محتوا را به چند بخش تقسیم کنید:

هیچ‌کس دوست ندارد با یک متن طولانی مواجه شود. معمولا متن‌های طولانی را تا آخرش نمی‌خوانند. هنگام نوشتن پاراگراف، سعی کنید پاراگراف‌ها کوتاه و متشکل از دو یا چند جمله باشند. مهم ترین جمله‌ها در پاراگراف، جمله‌های اول و آخر هستند. مخاطب معمولا از جملات میانی رد می‌شود. هر پاراگراف باید به یک موضوع مهم اختصاص پیدا کند. برای تقسیم شرح وظایف شغلی به چند بخش (مثل مهارت‌ها، شرایط لازم، مزایا و...) می‌توانید از سر تیترها، حروف پر رنگ (bold) یا مورب (Italic) استفاده کنید.

 

3-  بازدیدکننده را مخاطب قرار دهید:

وقتی آگهی می‌نویسید، برای اشاره به مخاطب از ضمیر سوم شخص استفاده نکنید، مثل «متقاضی موفق باید دارای این ویژگی‌ها باشد». برای اشاره به مخاطب از واژه «شما» استفاده کنید. به این ترتیب او حس می‌کند عضوی از تیم شماست، نه یک کارجوی رندوم که مثل هزار نفر دیگر، دارد رزومه می‌فرستد. شما باید کاری کنید که کارجو برای همکاری با شما انگیزه و اشتیاق داشته باشد.

 

4-  متمایز و جذاب باشید:

علاوه بر عنوان شغل، شرح وظایف شغلی نیز بهتر است متمایز باشد. شما باید توجه کارجویانی را جلب کنید که مناسب شغل مربوطه هستند.
اگر به دنبال یک معاون اداری خوش برخورد و خوش رو هستید، شرح وظایف شغلی‌تان نباید خشک و رسمی باشد. شرح وظایف شغلی را جذاب بنویسید، مثلا «شما باید نترس و متواضع باشید. مسوولیت شما این است که مشتریان را شاد و خوشحال نگه دارید. مثلا عنوان کنید: دوست داریم اگر لازم شد، هر جور که می‌توانید کمکمان کنید. اینجا اگر آتش سوزی شود، هر کسی یک سطل آب بر می‌دارد و کمک می‌کند، حتی مدیر ارشد.»

 

5-  فرهنگتان را به نمایش بگذارید:

در حال حاضر، نیمی از کارکنان سازمان‌ها را جوانان نسل هزاره (millennials) تشکیل می‌دهند. آنها به توازن میان کار و زندگی و فرهنگ سازمان بیشتر از حقوق و عنوان اهمیت می‌دهند. به‌علاوه، برای ۷۹ درصد از کارکنان، مزایا مهم تر از افزایش حقوق است. هنگام درج آگهی، فرهنگ خود را انعکاس دهید. نگویید «فرهنگ ما فوق‌العاده است.» آیا دفتر کارتان جذاب است؟ آیا رسم و رسوم خاصی دارید؟ آیا کارکنان از ساعات فراغت از کار برخوردارند؟ اگر چنین مزایایی دارید، در آگهی ذکر کنید.

 

6-  یک عکس (یا ویدئو) اضافه کنید:

استفاده از عکس، مثل عکس دفتر کار یا حیاط شرکت، یکی از بهترین راه‌ها برای افزایش جذابیت بصری آگهی است. شما با استفاده از عکس می‌توانید تصویری از شرکت خود را به مخاطب ارائه دهید. استفاده از ویدئو نیز یک راه مناسب برای نمایش محیط کار، کارکنان و فرهنگ سازمانتان است.

 

منبع: proven

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 10 / 1397 ساعت: 7:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

عواملی که موجب انگیزه کارکردن در افراد می‌شود

عواملی که موجب انگیزه کارکردن در افراد می‌شود

 

 

گروهی از افراد شاغل که از شروع هفته شاکی هستند معمولا در حرفه‌ای فعالیت دارند که با احساس امنیت و آزادی همراه است اما متاسفانه از انجام کار خود لذت نمی‌برند. عده‌ای هم با آغاز هفته، به شدت از هجوم یک هفته پر مشغله وحشت دارند و از تعطیلات پایان هفته هم لذت نمی‌برند و شرایط را برای خود و اطرافیان بدتر می‌کنند.

 

بهتر است کاری را که موجب احساس ناخوشایندی در شما می‌شود انجام ندهید. فرصت‌های فراوانی در زندگی وجود دارد، سعی کنید با تشخیص انگیزه‌های درست، فرصت‌های مناسبی را برای آینده رقم بزنید.

 

 

1-  پول :

در ابتدا، اصلی‌ترین عامل انگیزشی ارزشمند که موجب تلاش بسیار افراد می‌شود، کسب درآمد است. پول، ابزاری است که تمام انسان‌ها برای بقا به آن نیاز دارند و کسب درآمد موجب احساس غرور و بزرگی، موفقیت و دستاوردها می‌شود. اما تنها انگیزه‌ای نیست که موجب کار بسیار و احساس رضایت و خوشحالی افراد می‌شود.

 

2-  هدف :
زمانی که هدفمند هستید مسیر مشخص‌تری دارید و درباره زندگی و تصمیمات پیش‌روی، بیشتر احساس اطمینان خاطر می‌کنید. هنگامی که در موقعیت‌ها یا شرایط ناپایدار قرار می‌گیرید که موجب عدم اطمینان شما می‌شود، داشتن هدف به پیشرفت و دستیابی به اهداف والاتر کمک بسیاری می‌کند.

 

3-  ایجاد تغییرات:
افراد شاغل بیشتر اوقات خود را در محل کار می‌گذرانند؛ بنابراین بهتر است با استفاده از راهکارهایی، معنای جدیدتری به حرفه خود ببخشند. مهم‌ترین دستاورد در این زمینه، انتخاب روش‌هایی برای ایجاد تغییرات و تاثیرات در زندگی شخصی و دیگران است. زمانی که متوجه تغییرات ناشی از انجام کارها، می‌شوید نسبت به شغل و هدف خود احساس خوشایندتری خواهید داشت.

 

4- مسوولیت:
با اینکه قبول مسوولیت با استرس همراه است اما از طرفی بیکاری، استرس بیشتری به افراد وارد می‌کند. زمانی که مسوولیت و وظیفه‌ای به عهده ندارید، حل مشکلات مالی تا حدودی غیر‌ممکن به‌نظر می‌رسد اما در صورت داشتن شغل ثابت تا حدودی مطمئن هستید که از عهده حل مشکلات بر می‌آیید. مسوولیت‌پذیری منجر به احساس تعادل، موفقیت، انگیزه و اعتماد به نفس در افراد می‌شود.

 

5- چالش:
زمانی که به‌طور مناسب درگیر چالش‌ها می‌شوید انگیزه زیادتری پیدا می‌کنید. به هنگام درگیری با چالش‌های صحیح، طبیعی است برای دستیابی به فرصت‌ها، با تلاش مضاعف موانعی را که در سر راه قرار گرفته پشت سر می‌گذارید و در پایان هر روز از موفقیت‌ها، احساس رضایت خواهید کرد.

 

6-  جامعه:
محیط کار، صرف‌نظر از فراهم کردن شرایطی برای فعالیت افراد، موقعیت را برای ارتباط با دیگران میسر می‌کند. موفقیت، هرگز یک کار انفرادی نیست. ارتباط به‌صورت انفرادی یا گروهی، شما را در روابط معناداری قرار می‌دهد همچنین می‌توانید به اهداف رضایت‌بخش متقابلی برسید که برای آنها تلاش کرده‌اید.

 

7-  تایید:
مورد تایید قرار گرفتن از مهم‌ترین عوامل انگیزشی به شمار می‌رود، همه اشخاص نیاز دارند پس از انجام وظایف، مورد تایید یا رد دیگران قرار بگیرند. محل کار، محیط مناسبی است برای ایجاد انگیزه عمیق در افراد. تایید به اشکال متفاوتی نظیر تعریف و تمجید، ترفیع، ترقی، پاداش یا حمایت و حتی تشویق دیده می‌شود.

 

8-  وظیفه:
تعهد به انجام کارها و کسب موفقیت انگیزه مهمی در زندگی به شمار می‌رود که برای پیشرفت هر شخصیت مقتدری لازم است. شغل این فرصت را به افراد می‌دهد که نقشی مفید و مطابق با هنجارهای جامعه داشته باشند. زمانی که در زندگی تحت‌تاثیر ارزش‌های تاثیرگذار قرار می‌گیرید، فرصت ارتقا و متمایز کردن شخصیت خود را خواهید داشت.

 

منبع: Entrepreneur

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 10 / 1397 ساعت: 7:30 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

روشی آسان و کارآمد برای تقویت حافظه بلند مدت

روشی آسان و کارآمد برای تقویت حافظه بلند مدت

 

 

علی ارغوانی متخصص داخلی در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: ما نمی‌توانیم همه‌ چیز‌هایی را که به خاطر سپردیم را بعد از مدتی به یاد آوریم، زیرا ذهن ما اطلاعاتی که مهمتر هستند را وارد حافظه بلند مدت می‌کند و بقیه‌ اطلاعات به مرور کمرنگ و یا حذف می‌شوند ولی آیا روشی برای کنترل حافظه وجود دارد یا خیر؟


این متخصص داخلی بیان کرد: فرض کنید برای امتحانی درس می‌خوانید و یا قصد دارید لحظات خوب تعطیلات را به خاطر بسپارید، روش‌هایی هستند که به کمک آن‌ها می‌توان مغز را فریب داد تا اطلاعات مدنظر را ذخیره کند، برای اینکار به خودتان پاداش دهید، پاداش به معنای هر چیزی است که باعث شود احساس خوبی داشته باشیم، سبب فعال شدن سیستم پاداش دهی مغز (reward system) و رها شدن دوپامین می‌شود.



ارغوانی ادامه داد: آزمایشی در این زمینه انجام و از شرکت‌کنندگان درخواست شد سه کلمه گربه، سگ و ماهی را به خاطر بسپارند و هر بار که شرکت کنندگان کلمه «گربه» را به یاد می‌آوردند ۲۰ سنت دریافت می‌کردند، واضحا مشاهده شد با این روش برای مدت زمان طولانی‌تری شرکت کنندگان کلمه‌ها را به خاطر داشتند، پاداش الزاما نباید پول و یا غذای مورد علاقه باشد، حتی تشویق روحی بسیار موثر است.


وی افزود: نکته‌ مهم این است که با این روش نمی‌توان آیتم‌های بیشتری را به خاطر سپرد بلکه می‌توان آیتم‌های حفظ شده را برای مدت طولانی‌تری به خاطر آورد؛ یک روش برای ارتقا حافظه، به خاطر سپردن با بازی است به طور مثال در همان آزمایشی که انجام شد، به شرکت‌کنندگان گفته شد هر بار که بتوانند کلمه «گربه» را به خاطر بیاورند، یک بار اجازه دارند تاس بیاندازند و اگر طبق شانس ۶ بیاید، به آن‌ها جایزه داده می‌شود.

 

 

بیشتر بخوانید: برای تقویت ذهن خود چه کارهایی انجام دهیم؟

این متخصص داخلی با اشاره به اینکه یک را برای پرورش حافظهخواب کافی است، گفت: تئوری‌های مختلفی در ارتباط با نقش خواب در ارتقا حافظه وجود دارد؛ طبق یکی از معروف‌ترین تئوری‌ها وقتی ما چیزی می‌آموزیم، این اطلاعات جدید به طور کوتاه مدت بر روی هیپوکمپ ذخیره می‌شود، در حین خواب این اطلاعات به منطقه‌ای در نئوکورتکس منتقل می‌شوند و در آن ناحیه با اطلاعات قدیمی ترکیب شده و برای طولانی مدت ذخیره می‌شوند.

 

ارغوانی تشریح کرد: اولین و آخرین چیز را به خاطر بسپارید، محققان می‌گویند تمایل ذهن برای به خاطر سپردن اولین و آخرین اتفاق بیشتر است برای مثال بعد از یک سفر، اتفاقات و خاطرات روز اول و آخر را برای مدت زمان طولانی‌تری به خاطر می‌آورید، پس وقتی چند چیز را باید به خاطر بسپارید، دو تا که مهمتر هستند را اول و آخر بقیه به خاطر بسپارید.

 

منبع: باشگاه خبرنگاران

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 10 / 1397 ساعت: 7:22 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه با استرس های شغلی مقابله کنیم؟

چگونه با استرس های شغلی مقابله کنیم؟

 

 

کارمندان در محل کار با استرس، عصبانیت، خستگی و از دست دادن انرژی مواجه می‌شوند که به دلیل عوامل استرس‌زا چون کار طولانی‌مدت، مشکلات مداوم و کار با منابع محدودتر از نیاز نمود پیدا می کنند.

 

تحقیقات حاکی از آن است، عوامل استرس‌زا به اضطراب، عصبانیت، رفتارهای غیراخلاقی، تصمیم گیری نادرست، خستگی مزمن و فرسودگی شغلی منجر می‌شود که در نهایت بهره‌وری فرد و شرکت را کاهش می‌دهد.

 

 

معمولا افراد به دو طریق با استرس محل کار مقابله می‌کنند:

 

▪️دست به اقدام زدن

راه اول، دست‌وپنجه نرم کردن با مشکلات است، یعنی روی کار استرس‌زا تمرکز می‌کنند تا آن را به سرانجام برسانند. کارمندان موفق و حرفه‌ای، معمولا تاکید دارند دست به اقدام بزنند.

 

▪️عقب‌نشینی و کناره‌گیری

راهکار دیگر، عقب‌نشینی و کناره گرفتن است. اینکه فرد به طور موقت موقعیت را ترک می‌کند و از محل استرس‌زا دور می‌شود. جدیدترین مطالعات، استراحت بین ساعات کاری را مفید تلقی می‌کند. به همین خاطر برخی شرکت‌های بزرگ، امکاناتی چون اتاق‌های استراحت و وسایل سرگرمی و ورزشی برای کارمندان خود درنظر گرفته‌اند تا امکان تجدید انرژی آنها را فراهم کنند.

 

البته هر دو راهکار با مشکلات عدیده‌ای همراه هستند. از نظر علمی و روانشناختی، انسان‌ها در مدیریت کارهای سخت، با محدودیت مواجه می‌شوند و نمی‌توانند همیشه سخت کار کنند. هرچند دوری از کار، روحیه و انرژی‌مان را برمی‌گرداند، اما مشکلات پایه‌ای استرس‌زا به قوت خود باقیست. وقتی بعد از استراحت به کارمان ادامه می‌دهیم، نه‌تنها با همان مسائل و مشکلات مواجهیم، بلکه ممکن است احساس گناه و اضطراب بیشتری به سراغ‌مان بیاید.

 

پس چطور می‌توانیم از تاثیر نامطلوب استرس بکاهیم؟
جدیدترین مطالعات، راهکار سومی را پیشنهاد می‌دهد و آن تمرکز بر یادگیری است. یادگیری می‌تواند به معنای انتخاب مهارت‌های جدید، جمع آوری اطلاعات جدید یا جستجوی چالش‌های فکری باشد.

 

پرداختن به فعالیت‌های یادگیری، کارمندان را از تاثیرات مخرب استرس از جمله احساسات منفی، رفتارهای غیراخلاقی و فرسودگی شغلی دور می‌کند.
یادگیری از یک جهت، اطلاعات و دانش جدیدی در اختیار ما قرار می‌دهد که برای حل مشکلات استرس‌زا در کوتاه‌مدت مفید هستند. از سوی دیگر، ما را با مهارت‌ها و توانایی‌های جدیدی آشنا می‌کند که برای جلوگیری از عوامل استرس‌زای آینده کاربرد دارند.

 

از نظر روانشناسی، وقتی آموخته‌های خود را در اختیار دیگران قرار می‌دهیم، احساس شایستگی و کارآمدی بیشتری داشته و به این باور می‌رسیم که توانایی لازم برای رسیدن به اهداف را داریم. علاوه بر آن، یادگیری ما را به اهداف اصلی رشد و توسعه می‌رساند. بدین ترتیب به جای اینکه فکر کنیم در قابلیت‌های فعلی، گرفتار شده‌ایم، مدام خود را در حال پیشرفت و توسعه می‌بینیم.

 

 

چطور می‌توانید برای غلبه بر استرس شغلی از راهکارهای یادگیری استفاده کنید؟

 

▪️ابتدا، از درون خود شروع کنید

لازم است چالش انجام کارهای استرس‌زا را در ذهن‌تان به شیوه‌ای متفاوت تعریف کنید. وقتی با یک موقعیت استرس‌زا مواجه می‌شوید، ذهنیت خود را از «این یک وضعیت استرس‌زا است» به «این یک فرصت چالش‌برانگیز، اما لذت‌بخش برای یادگیری است» تغییر دهید.

 

▪️با دیگران کار کنید و از آنها یاد بگیرید

به جای اینکه تنها در ذهن‌تان با یک موقعیت استرس‌زا بجنگید، سعی کنید از دیگران انرژی بگیرید. اگر درباره عوامل استرس‌زا با همکاران و دوستان خود صحبت کنید، قطعا از تجربیات و نگرش آنها بهره‌مند شده و به نکات ارزشمندی پی خواهید برد.

 

▪️فعالیت‌های یادگیری را فرصتی برای استراحت بدانید

اگر یک فعالیت یادگیری، شما را از فعالیت‌های کاری دور کند و در عین حال با روحیه‌تان سازگار باشد، از نظر روانی، تفکر و ذهن شما را سیراب می‌کند؛ اما اگر فعالیت یادگیری را فرصتی برای کسب انرژی بیشتر بدانید، تجربه‌ی مثبت و لذت‌بخشی جلوی راهتان خواهد بود.

یادگیری، بهترین فرصت برای مقابله با استرس شغلی است. البته نباید در انتظار یک موقعیت استرس‌زا باشید تا از فرصت‌های یادگیری استفاده کنید. حتی بدون وجود مشکلات، یادگیری به شما کمک می‌کند انعطاف‌پذیری بیشتری پیدا کنید و برای استرس‌های بعدی آماده شوید.

 

منبع: hbr

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 10 / 1397 ساعت: 7:17 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا نمی توانیم به خوبی روی وظایف شغلی خود تمرکز کنیم؟

چرا نمی توانیم به خوبی روی وظایف شغلی خود تمرکز کنیم؟

 

 

تحقیقات انجام شده توسط یک محقق کانادایی با نام جاناتان اسکولر نشان می دهد ذهن برخی افراد حتی در انجام کارهای ساده در 15 تا 20 درصد مواقع سرگردان و حیران است.


اگر می خواهید قدرت تمرکز خود را افزایش دهید و از حواس پرتی‌های خود بکاهید، ریشه و دلیل اصلی مشکل را پیدا کنید که احتمالاً یکی از موارد زیر است:

 

 

1-  عدم خواب کافی

کمبود و محرومیت از خواب، تمرکز کردن را برایتان مشکل می کند. تمام انسان‌ها به 7 تا 9 ساعت خواب شبانه نیاز دارند؛ اما این مسئله برای افراد پرمشغله سخت است. برای رفع این مشکل باید برنامه‌ی خواب خود را تنظیم کنید و تا جایی که می توانند خواب کامل شبانه داشته باشید.

 

2-  عوامل حواس‌پرت‌کن

یکی از مواردی که تمرکز کردن را برایتان مشکل می کند، عوامل حواس پرت کنی است که در اطراف ما وجود دارد. از مواردی که باعث ایجاد حواس پرتی می شود، می توان به مکالمات تلفنی، پیامک زدن، غیبت کردن، وب گردی و چرخ زدن در شبکه‌های اجتماعی اشاره کرد.

 

3-  نبود اولویت‌بندی

گاهی نمی توانید به خوبی تمرکز کنید، چون دقیقا نمی دانید روی چه کاری باید متمرکز شوید. در بیشتر مواقع نبود اولویت بندی کارها سبب از دست رفتن تمرکز می شود.
اگر با چنین مشکلی مواجه هستید و وقت و انرژی خود را از دست می دهید، به دنبال راهکاری برای اولویت بندی وظایفتان باشید.

 

4-  استرس بالا

دکتر جان کابات زین از دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه ماساچوست می گوید، استرس و تمرکز رابطه‌ی مستقیمی باهم دارند. وقتی چند کار را هم‌زمان انجام می دهیم و روی چندین کار تمرکز می کنیم، دچار استرس بیشتری می شویم و هر قدر استرس بالاتر رود، تمرکز کردن برایمان سخت‌تر می شود. بهتر است برای تمرکز بیشتر به دنبال راهکارهایی مانند انجام تمرینات ذهنی و تمدد اعصاب باشید.

 

5-  سبک زندگی

فاکتورهای سبک زندگی از جمله مواردی است که روی توانایی تمرکز کردن تأثیرگذار است. فاکتورهایی چون تغذیه‌ی سالم، وعده‌های غذایی مناسب با ترکیبی از کربوهیدرات‌های پیچیده، پروتئین و چربی‌های سالم و ورزش روزانه در بهبود تمرکز مفید است و بهره وری شما را بالا می‌برد.

 

6-  محیط نامنظم

محیط کار نامنظم از مواردی است که تمرکز کردن را برایمان سخت می کند. وقتی خود را برای کار آماده می کنید و یکی از کارمندان پیش شما می آید و سؤالی می پرسد، هرگز نمی توانید روی کارتان متمرکز شوید و تمام توجه خود را صرف کار کنید.

 

7-  اختلال کم‌توجهی- بیش‌فعالی

اگر هیچ یک از این موارد نمی تواند کمبود تمرکز شما را توجیه کند، احتمالاً دچار مشکل ADHD یا اختلال بیش فعالی-کم توجهی هستید. اگر همیشه بی‌نظم هستید، تمرکز ندارید و احساس بی‌قراری می کنید، پیشنهاد می کنیم به پزشک مراجعه کنید.

 

اگر در بیشتر مواقع با این مشکل رو به رو هستید، احتمالاً بیش از یک مورد از موارد بالا را تجربه کرده‌اید. تمام موارد بالا، راه حل خاص خود را دارند و می‌توان تأثیر آن‌ها را کاهش داد.
هر چقدر درک بالاتری از تعامل ذهن، بدن و محیط اطراف داشته باشید، کنترل بیشتری خواهید داشت و تمرکز شما روی کارهای روزانه افزایش می یابد.

 

منبع: entrepreneur

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 10 / 1397 ساعت: 6:48 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

شبکه سازی چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ چگونه انجام دهیم؟

شبکه سازی چه هست و چه نیست؟

 

نوشته شده در مهر 27, 1396 در شبکه‌سازی, فروش

شبکه سازی چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ چگونه انجام دهیم؟

توسط بیژن وثوقی

 


تابه‌حال به این فکر کرده‌اید که چرا موقعیت‌های شغلی بسیار مهم و عالی هیچ‌وقت با آگهی پر نمی‌شوند؟


و یا تابه‌حال به این فکر کرده‌اید که چرا برخی شرکت‌ها بدون شرکت در مناقصات همیشه پروژه‌هایی در دست انجام دارند؟

 

آیا در اطرافیانتان اشخاصی را دارید که همیشه پیشنهادهای شغلی بسیار خوبی برای آن‌ها وجود دارد؟


تنها کمتر از 50% فرصت های شغلی به آگهی های استخدامی تبدیل می شوند. این بدان معناست که تعداد بسیار زیادی از فرصت های شغلی بدون اینکه آگهی شوند، پر می شوند.


همان طور که متوجه شدید افراد موفق بهترین شغل ها را از طریق ارتباطات شخصی پیدا میکنند. این افراد با کمک شبکه سازی به پیشرفت دست یافته اند. این را فراموش نکنید که اگر میخواهید مسیری طولانی بروید تنها نمی توانید. به قول معروف «یک دست صدا ندارد».


افرادی که شبکه قدرتمندی از روابط را دارند سرعت و کیفیت انجام کارها به‌مراتب برایشان بیشتر از بقیه افراد است. در دورانی که دیگران از بیکاری و کم درآمدی می‌نالند شما تنها با یک تلفن پیشنهاد شغلی و پروژه‌ها جدید می‌گیرید. اشتباه نکنید شبکه سازی هیچ کار خلاف و اشتباهی نیست برخی فکر می‌کنند این کار یعنی سوءاستفاده از موقعیت و یا برخی فکر می‌کنند شبکه سازی یعنی حق دیگران را خوردن. اما این حرف‌ها اشتباه است زیرا هرکسی می‌تواند شبکه سازی کند و به موقعیت و سن ربطی ندارد. من شبکه سازی و استفاده از شبکه‌ای از روابط قدرتمند را جادوی روابط عمومی و ارتباطات می‌دانم نه چیزی دیگر.

 

به سختی می‌توانیم کسی را پیدا کنیم که اهمیت شبکه سازی را انکار کند. همه می‌دانیم که شبکه سازی، می‌تواند به رشد و موفقیت ما کمک کرده و همچنین، انرژی و زمان مورد نیاز برای دستیابی به اهداف و خواسته‌ها را تا حد زیادی کاهش دهد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 10 / 1397 ساعت: 6:44 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

آیا می‌توانیم از افراد حسود در جهت پیشرفتمان استفاده کنیم؟

آیا می‌توانیم از افراد حسود در جهت پیشرفتمان استفاده کنیم؟

 

 

هم‌زمان با شناخته شدن شما به‌عنوان فردی کوشا و موفق، باید منتظر افراد حسود هم در زندگی خود باشید. افراد حسود در اغلب اوقات سعی می‌کنند با زیر سؤال بردن شما مانع پیشرفتتان شوند.

 

در این مطلب به ده نکته اشاره می‌کنیم که با کاربرد آن‌ها می‌توانید از رفتارهای افراد حسود که می‌تواند مانع پیشرفت شما شود به‌عنوان سوخت در جهت حرکت به سمت موفقیتتان بهره‌مند شوید.

 

 

1-  پیدا شدن افراد حسود با حرکت به سمت مسیر درست
اگر شما در اطراف خود حضور افراد حسود را احساس می‌کنید این را نشانه‌ای بدانید که قدم در مسیر درستی گذاشته‌اید؛ اگر شما هیچ دستاوردی نداشته باشید، آن وقت هیچ کس در تلاش نیست به شما توجه کند یا بخواهد انتقادی کند.

 

2-  رفتاری مخالف افراد حسود از خود نشان دهید
معمولاً از رفتارهای ناخوشایندی که افراد حسود در قبال دیگران انجام می‌دهند؛ شما می‌توانید بیاموزید که در مواجهه با این نوع رفتار و اخلاق نسبت به سایرین، آدم پذیراتری باشید. این نوع رفتار از سمت شما هم به دیگران یاری می‌رساند و هم باعث ارتباطی صمیمی و دوستانه بین شما و افراد موفق می‌شود.

 

3-  از انتقادها در جهت ارزیابی خود بهره ببرید
درست است انتقاد از سوی افراد دیگر می‌تواند ریشه در حسادت داشته باشد اما گاهی پیش می آید یک انتقاد به شما کمک کند به آدم بهتری تبدیل شوید؛ پس در این مواقع نباید ناراحت شوید بلکه باید به حرف‌هایی که دیگران نیز برای گفتن دارند گوش بسپارید.

 

4-  متواضع‌تر باشید
افراد حسود برای شما اوقات سختی را ایجاد می‌کنند؛ چون شما از آن‌ها موفق‌تر هستید. منظور این است در مواجهه با چنین رفتارهایی متواضع باشید. لازم به خودستایی نیست یا اینکه بخواهید اعتبار خود را بیش از پیش تائید کنید.

 

5-  از افراد حسود برای آموختن درباره حل تعارض استفاده کنید
گاهی اتفاقی می‌افتد شخصی شما را به‌شدت به چالش بکشد و موقعیت سخت و دشواری برایتان به وجود بیاورد. از این تجربه مانند فرصتی برای آموختن درباره‌ی حل تعارض بهره ببرید.

 

6-  خشمتان را کنترل کنید
ممکن است شما در طول روز حرف‌هایی بشنوید و یا شاهد دیدن رفتارهایی باشید که شما را به‌شدت عصبانی کند. در عوض باید بیاموزید در این مواقع واکنش خود را به‌آرامی بروز دهید. کنترل خشم خود یک توانایی محسوب می‌شود که با آموزش آن می‌توانید ثمره‌ی این توانایی را به‌دفعات بی‌شمار در زندگی خود شاهد باشید.

 

7-  چشم پوشی از اثرات منفی در مواجهه با افراد حسود
خواه ناخواه ممکن است در زندگی خود با افراد حسود رو به رو شوید. ما نمی‌توانیم همه را مجبور کنیم دوستمان داشته باشند؛ پس برای اینکه بودن این افراد مانع پیشرفت ما نشود باید از افراد حسود به‌عنوان افرادی ارزشمند برای فرا گرفتن این درس استفاده کرد.

 

8-  بهره‌مندی از افراد حسود برای تقویت فکری

ممکن است این افراد با توهین‌های خود، باورها و شخصیت شما را نشانه گرفته باشند؛ اما قرار نیست شما خود را با باورهای فرد دیگری تطبیق بدهید. در عوض باید به آنچه باعث منحصر به فرد شدنتان می‌شود افتخار کنید.

 

9-  واکنش منفی افراد حسود برای ایجاد انگیزه
ممکن است افراد حسود با گفتن حرف‌های ناامید کننده بخواهند مانع پیشرفت شما شوند، کاری که شما باید انجام دهید این است از این واکنش‌های منفی به‌عنوان انگیزه‌ای در راستای موفقیت خود استفاده کنید.

 

 قدردان پیروزی‌هایتان باشید
افراد حسود می‌توانند یادآور آن باشند که شما باید قدردان تمام موفقیت‌ها و سپاسگزار همه خوبی‌هایی باشید که در اختیار دارید.

 

منبع: entrepreneur

 

كانال تلگرامي عشق پول،دنياي تجارت كليك كنيد


تاریخ ارسال پست: 18 / 9 / 1397 ساعت: 1:34 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

علم ثابت کرده مهربانی مزیت‌های فراوانی دارد!

علم ثابت کرده مهربانی مزیت‌های فراوانی دارد!

 

 

جنیفر اسپالدینگ رهبر و مربی اجرایی است که برای ارتقای رهبران کسب و کار، کارآفرینان و تیم‌ها تلاش می‌کند. در طی دو دهه دوران حرفه ای اش، او از طریق گفتگو، کارگاه های آموزشی، مربیگری و نوشتن، مهارت‌های خود را به اشتراک می گذارد. در اینجا نیز اطلاعاتش در مورد اهمیت مهربان بودن را با ما به اشتراک گذاشته است.

 

 

◀️ چه یک کارآفرین باشید، مدیر یا عضو یک گروه موسیقی، علم ثابت می‌کند که مهربانی یک مزیت رقابتی برای شما خواهد بود.
اگر این بیانیه را در 20 سالگی شنیده بودم، این‌ نگرانی در من به وجود می‌آمد که نشان دادن مهربانی در محل کار باعث می‌شود ضعیف به نظر برسم و یا این اجازه را به دیگران می‌دهد که از من سوءاستفاده کنند. ممکن است شما نیز به همین موضوع فکر کرده باشید‌.

 

◀️ همان‌طور که در نردبان شرکتی بالاتر می‌رفتم و مرزها و حد و حدود را تمرین می کردم، متوجه شدم که محبت واقعی بلیط من برای روابط عمیق‌تر، فروش بیشتر و پروژه‌های بهتر است. به علاوه، احساس خیلی خوبی داشت و مانند انجام کار درستی به نظر می‌رسد که در مکانی از عشق و مهربانی رهبری کنیم.

 

◀️ هنوز متقاعد نشدید؟ تحقیقات فراوانی وجود دارد که ثابت می‌کند که محبت به طور مثبت محل کار را تغییر داده و به شما زمینه‌ی رقابت را می‌دهد.

 

 

مهربانی فروش را افزایش می‌دهد

 

مهربانی کردن به مشتریان، بزرگ دانستن بازگشت‌ آن‌ها، و خوشحال کردنشان زمانی که حداقل انتظار را دارند، اعتماد و شادی را در آنان ایجاد می‌کند. خرده فروشانی مانند "زاپوس" از طرفداران وفادارشان از لحاظ مالی سود می‌برند.

 

مهربانی به کارکنان انگیزه می‌دهد

 

اگر شما به عنوان فردی غیر صمیمی به نظر برسید، شانس بسیار کمی برای به دست آوردن بالاترین میزان اثربخشی به عنوان یک رهبر را خواهید داشت.

 


برخی از اقداماتی که می توانند نمره مطلوبیت رهبر را افزایش دهند عبارت‌اند از:

 

▪️تقویت ارتباطات عاطفی مثبت با دیگران


▪️نمایش یکپارچگی به طور مداوم


▪️عمل به عنوان مربی و معلم


▪️رقابت کمتر با دیگران و همکاری بیشتر


▪️الهام بخشی کسانی که در اطراف شما هستند


▪️تلاش برای تغییر در هنگام درخواست بازخورد


▪️به اشتراک گذاشتن دیدگاه خود برای آینده

 


مهربانی خلاقیت را افزایش می‌دهد

 

تعامل احترام آمیز با افراد و تیم‌ها خلاقیت را افزایش می دهد. تعامل احترام آمیز به عنوان "انتقال حضور، برقراری ارتباط، تأیید، گوش دادن مؤثر و برقراری ارتباط حمایتی" تعریف می شود.


همه این اقدامات محترمانه، یک شبکه اجتماعی مثبت تر و یک حس ارزشمند بودن بالاتر و پردازش اطلاعات ارتباطی بهتر را تسهیل می کنند. این امر، به نوبه خود، باعث افزایش خلاقیت می شود.

 



مهربانی خستگی را کاهش می‌دهد

اگر رئیس، هم تیمی یا همکارانتان زمانی که بیمار شدید، یک فرد عزیز را از دست دادید یا یک رویداد زندگی(مثلاً متولد شدن فرزندتان، عروسی، تولد و غیره) را جشن گرفتید به رسمیت شناختند، شما تأثیر مهربانی بر تمایل تان برای ماندن در آن شغل را حس می کنید.

 

 

مهربانی خوشبختی را افزایش می‌دهد

انجام اعمال محبت آمیز نه تنها احساس خوبی به شما می‌دهد، بلکه باعث افزايش رضايت کلی شما در زندگی مي شود. بنابراین لحظاتی را برای نوشتن لیستی از دو یا چند کار محبت آمیز که در هفته گذشته انجام دادید صرف کنید. آیا احساس می کنید شادی شما افزایش یافته است؟



 امروز چقدر مهربانی از خود نشان می دهید؟ اگر به چند ایده برای نشان دادن مهربانی و محبت خود نیاز دارید در ادامه چند مورد را معرفی خواهیم کرد:

 

▪️در هنگام بیان انتقاد دشوار


▪️زمانی که چیزی درست پیش نمی‌رود یا شما اشتباهی انجام می‌دهید.


▪️هنگامی که هم تیمی‌تان شما را اذیت می‌کند.


▪️وقتی رئیس، همکار یا مشتری شما برای درک چیزی مشکل دارد.


▪️هنگامی که شما هر روز صبح خود را در آینه می بینید.

 

منبع: Forbes

 

كانال تلگرامي عشق پول،دنياي تجارت كليك كنيد


تاریخ ارسال پست: 18 / 9 / 1397 ساعت: 1:30 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

ده مهارت برتر که برای موفقیت در سالهای نه چندان دور ( 2020 ) مورد نیاز است

ده مهارت برتر که برای موفقیت در سالهای نه چندان دور ( 2020 ) مورد نیاز است:

 

 

1.Complex Problem Solving
 مهارت حل مساله که در زندگی روزمره بسته به نوع مساله(ساده یا پیچیده)نیاز است . گرچه طراحی و ساختار گرایی به روند حل مساله کمک می کند اما تصمیم گیری به موقع در موقعیت، موفقیت را بیشتر خواهد کرد که شامل: شناسایی مساله،ساختن تصویری واقعی از آن ،پیدا کردن راه حل مناسب ،تصمیم گیری،پیاده سازی و مانیتور کردن فیدبک ها می شود.

 

2. Critical Thinking
یا همان تفکر انتقادی
این مفهوم از 2500 سال پیش مطرح شده. فرد با این نوع مهارت توانایی این را خواهد داشت که ارتباط منطقی بین ایده ها را بفهمد و قدرت تشخیص و ارزیابی را داشته باشد. همچنین ارتباط و اهمیت ایده ها را درک کرده و خود قدرت بیان عقاید و نظرات خود را داشته باشد.این مهارت باعث پیشرفت مهارت های زبانی،خلاقیت و... در فرد می شود.

 

3.Creativity & Innovation:
 یا همان خلاقیت و نوآوری که احتمالا همه دوستان با آن آشنا باشند.
خلاقیت و نوآوری در واقع تبدیل یک ایده یا تصویر جدید به یک واقعیت است. توانایی دید و درک جهان به روشی جدید برای پیدا کردن الگوهای مخفی و نادیده شده. البته خلاقیت و نوآوری دو روند دارد. تفکر و تولید.
اگر ایده یا تفکر جدید داشته باشید ولی نتوانید آن را عملی کنید می توان گفت خلاقیتی ندارید.

 

4.People Management:
 مدیریت افراد
که اشاره به نقش پذیری به عنوان یک رویه در تربیت افراد یا انگیزه مند کردن آنها برای بهبود و اجرای بهتر است که سخت ترین و مهم ترین نقش در بحث های مدیریتی است.

 

5. Coordinating with Others:
 مهارت هماهنگ شدن با دیگران
این مهارت شامل توانایی سازماندهی کار خود و لینک آن با دیگران است و توجه به فعالیت های مختلف به طور همزمان دارد. البته با اولویت بندی و تفویض اولویت در صورت لزوم.

 

6. Emotional Intelligence:
 هوش هیجانی
این مهارت اشاره به توانایی فرد برای کنترل احساسات و استفاده از آن برای بالا بردن قدرت تفکر است.
افراد با هوش هیجانی بالا در تشکیل و حفظ روابط بین فردی و گروهی بهتر عمل می کنند.

 

7. Judgment & Decision Making
 مهارت تصمیم گیری و قضاوت
در این مهارت فرد برای حل مشکلات از بین چند گزینه امکان پذیر،یک گزینه را انتخاب میکند. مساله ای که واضح و مشخص است ریسک پذیری و قبول آن از طرف فرد است.
این مهارت یک جزء کلیدی از مهارت های مدیریت محسوب می شود.

 

8. Servic- Orientation Management:
 مدیریت سرویس گرا
که به توانایی و تمایل به پیش بینی،تشخیص و رفع نیاز دیگران گفته می شود. افراد دارای این مهارت در فراهم آوردن رضایت افراد و در دسترس و تمرکز افراد اطراف خود تلاش می کنند.

 

9. Negotiation
 یا همان مذاکره
روشی است که افراد آن را برای حل و فصل اختلافات به کار میوگیرند.
در این روش افراد برای درک مساله و رسیدن به بهترین نتیجه ممکن تلاش می کنند.
در مذاکره افراد به دنبال منافع متقابل و حفظ یک رابطه کلیدی برای نتیجه ای موفقیت آمیزانه هستند.

 

و بالاخره آخرین مورد

10. Cognitive Flexibility
 که از آن به انعطاف پذیری شناختی تعبیر می شود
توانایی ذهن است برای سوئیچ بین تفکر در دو مفهموم متفاوت یا به عبارتی تفکر در مورد مفاهیم متعدد به طور همزمان با در نظر گرفتن جنبه های مختلف فکری.

 

شما کدام یک از مهارتهای بالا در خودتان در پرسنلتان و در فرزندانتان تقویت کرده اید؟

 

كانال تلگرامي عشق پول،دنياي تجارت كليك كنيد


تاریخ ارسال پست: 18 / 9 / 1397 ساعت: 1:27 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 265