| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
یاعلی
هر ساختمان بزرگ زمانی فقط یک نقشه ساده بوده
مهم نیست امروز در چه مرحله ای هستید.
مهم آینده شماست و چیزی که به آن خواهید رسید.
بارها کلمه برند را شنیدهاید. آیا برند همان نام تجاری یک کالاست؟ یا چیزی فراتر از نام و لوگو شرکت شما؟
برند همان چیزی است که در مورد شرکت شما گفته میشود، همان نمود تصویر ذهنی شما در بازار است. چیزی که به سازمان شما اعتبار میبخشد.
تدوین استراتژی برند، خلق و قدرت بخشیدن به برند شرکت شما است. یک برنامه بلند مدت برای رسیدن به اهداف.
برای تدوین موفق استراتژی برند مراحل ده گانهای وجو دارد. این مراحل مرحله به مرحله طی شده ولی فرایند آن مستمر است و ممکن است تا رسیدن به یک برنامه استراتژیک برند، بعضی از آنها تکرار و بازبینی شود:
۱. استراتژی کلی شرکت خود را مدنظر داشته باشید.
۲. مشتریان هدف خود را مشخص کنید.
۳. در مورد مشتریان هدف خود تحقیق کنید.
۴. برندتان را جایگاهسازی کنید.
۵. استراتژی پیامی برندتان را تدوین کنید.
۶. نام، لوگو و شعار برندتان را بسازید.
۷. استراتژی بازاریابی محتوای خود را تدوین کنید.
۸. وبسایتتان را توسعه دهید.
۹. ابزارهای بازاریابی خودتان را ایجاد کنید.
۱۰. استراتژی برندتان را اجرایی کرده و بازخورد آن را رصد کنید.
مراحل دهگانه بالا نه تنها به تدوین استراتژیهای برند شما کمک میکنند بلکه باعث توسعه برند شما و ایجاد رابطه پایدار تر با مشتریانتان، خواهد شد.
در مورد هر یک از این مراحل، در پست های آتی توضیح خواهیم داد.
برند شما سرمایه شرکت شماست، برای آن برنامه داشته باشید...
فردی که هدفی ندار،هیچ چیز را از دست نمی دهد.انتخاب اهداف پست،بزرگترین اشتباه است.افراد موفق اهداف را می بینند،درحالی که افراد غیر موفق موانع را می بینند.
اهداف باید به اندازه ی کافی با ارزش باشند تا باعث انگیزه ی ما شوند،اما در عین حال باید به حد کافی واقع گرایانه باشند تا موجب دل سردی نشوند.
هرکاری که ما انجام می دهیم یا ما را به اهدافمان نزدیک می کند و یا ما را از آن ها دور می سازد.
هرهدفی باید با توجه به موارد زیر،مورد ارزیابی قرار گیرد.
1-آیا آن حقیقت دارد؟
2-آیا آن امر برای همه اهمیت دارد؟
3-آیا آن به ما اراده ی قوی می دهد؟
4-آیا آن سلامتی،ثروت و آرامش ذهنی می بخشد؟
5-آیا آن با اهداف دیگرمان سازگاری دارد؟
6-آیا من می توانم نسبت به آن متعهد باشم؟
نمونه های زیر هدف را باشکست مواجه می کنند:
الف-اگر یکی از اهداف ما تضمین سلامت اما بدون درآمد مالی باشد،کاملا روشن است که برای بقا سخت خواهد بود.آن بدین معناست که با اهداف دیگر ما سازگار نیست.
ب-اگر شخصی تمام پول دنیا را داشته باشد،اما خانواده و سلامتی اش را از دست بدهد،آن سرمایه هیچ ارزشی ندارد.
ج-اگر شخصی یک میلیون دلار درآمد از طریق فروش مواد مخدر دست و پا کند،اما قرار باشد برای باقی عمر از قانون فرار کند،آرامش ذهنی خود را به هم زده است وچنین رفتاری برای هیچ منظوری خوب نیست و هیچ آرزویی را در پی نخواهد داشت.
هرهدفی باید مورد ارزیابی قرار گیرد و همه ی اهداف باید با هم هماهنگ باشند.
اهداف بدون عمل،رویاهای خالی هستند.عمل،رویاها را به اهداف تبدیل می کند.حتی اگر ما به اهدافمان نرسیم باعث شکست ما نمی شود.تاخیر به معنای شکست نیست بلکه تنها به این معناست که فرد مجبور است برای اجرای هدف خود دوباره برنامه ریزی کند.
درست مانند دوربین عکاسی که نیاز به تمرکز کردن برای گرفتن عکس خوب دارد ما به اهدافی نیاز داریم که باعث زندگی مفید شوند.
در جریان پول درآوردن ما مسئولیت اجتماعی را فراموش می کنیم و اجازه می دهیم سیستم تخریب شود تا آن که ما خودمان نیز قربانی این تخریب می شویم.