| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
40 تفکر سمی
كتاب «يك دقيقه اين 40 فكر سمّي را كنار بگذار» ريشه بسياري از مشكلات انسانها را خطاي فكري مي داند. افسردگي،احساس عدم خوشبختي ،فشارهاي رواني شديد،احساس ناكامي،ترسها و مشكلات ارتباطي باديگران و احساس گناه بي جا ،برخي از پيامد هاي اين خطاهاي فكري هستند . در اين كتاب با توجه به تاثيرات منفي باور هاي غلط ،باور هاي مثبت را مد نظر قرارداده است .
فكر سمّي 1
تفريح اتلاف وقت است.
باور مثبت
استراحت ، سرگرمي وآرامش هم لازم است.
فكر سمّي 2
به نفع توست كه ديگران را كنترل كني.
باور مثبت
اگر مي خواهي ديگران با تو كنار بيايند ، آنها راكنترل نكن.
فكر سمّي 3
بهتر است «عقده دلت را خالي كني ».
باور مثبت
به جاي آنكه عقده دلت را خالي كني ابراز وجود كن .
فكر سمّي 4
هرطور رفتار كني، خانواده و دوستانت بايد عاشقت با شند.
باور مثبت
عملكرد تو از اينكه تو كي هستي ، مهم تر است.
فكر سمّي 5
مهرباني برنامهرباني پيروز خواهد شد.
باور مثبت
با نامهرباني محكم برخورد كن، به هيچكس اجازه نده با تو بد رفتاري كند.
فكر سمّي 6
چيزي نگو كه ديگران رابرنجاني.
باور مثبت
حرفهاي مهم را مدبرانه بزن.
فكر سمّي 7
هدفت بايد كمال باشد.
باور مثبت
دنبال مزيت باش نه كمال.
فكر سمّي 8
نه بگو چون اگه رو بدي آسترم مي خواهند.
باور مثبت
اگر براي رابطه ايي ارزش قائل هستي تا حد امكان در آن بله بگو .
فكر سمّي 9
اتمام حجت ، بگو مگوها را مي خواباند.
باور مثبت
مذاكره و مصالحه ، بگو مگوها را مي خواباند.
فكر سمّي 10
صداقت محض بهترين سياست است.
باور مثبت
عشق بهترين سياست است نه صداقت محض.
فكر سمّي 11
جواب ابلهان خاموشي است.
باور مثبت
عزيزانت ارتباط مي خواهند نه سكوت.
فكر سمّي 12
به هرچه مي خواهي ، مي رسي.
باور مثبت
اگر هدفت واقع بينانه باشد و زحمت بكشي به آن مي رسي.
فكر سمّي 13
اگر مي خواهي كارها درست پيش بروند خودت آنها را انجام بده.
باور مثبت
الويت بندي كن مسئوليتهايت را ،متعادل كن كارهايي را كه دوست داري و مي تواني انجام بدهي انجام بده و بقيه كار ها را به ديگران محول كن.
فكر سمّي 14
وقتي كار ها خوب پيش نمي روند دنبال مقصر بگرد.
باور مثبت
وقتي كارها خوب پيش نمي روند دنبال راه حل بگرد.
فكر سمّي 15
تنبيه بهترين تربيت است.
باور مثبت
به جاي آنكه رفتار هاي بد راتنبيه كني، رفتار هاي خوب را پيداكن و به آنها پاداش بده.
فكر سمّي 16
احساساتت را بروز نده.
باور مثبت
احساساتت را بروز بده تا اعتماد بسازي و صميميت ايجاد كني.
فكر سمّي 17
با همان اولين برداشت مي تواني آدم ها را بشناسي.
باور مثبت
هر آدمي بي همتاست،تا او رادر شرايط مختلف نديده باشي واقعا نمي تواني اورابشناسي.
فكر سمّي 18
رضايت پدر و مادرت از هرچيز ديگري مهم تر است.
باور مثبت
اجازه والدين خوب است، ولي شرط خوشبختي نيست.
فكر سمّي 19
پول و موفقيت ، خوشبختي مي آورند.
باور مثبت
رابطه عاشقانه خوشبختي مي آورد.
فكر سمّي 20
قرباني، هميشه قرباني است.
باور مثبت
تو مي تواني خودت را از دام ناراحتي هاي گذشته برهاني.
فكر سمّي 21
فروتن باش و به خودت نبال.
باور مثبت
نقاط قوت و توانايي هايت را راحت و صادقانه بيان كن.
فكر سمّي 22
انتقاد ، بهترين راه اصلاح اشتباهات مردم است.
باور مثبت
به جاي آنكه از ديگران ايراد بگيري ، دنبال راه حل باش.
فكر سمّي23
خودخواه نباش اول ديگران بعدا خودت.
باور مثبت
خودت را به اندازه ديگران دوست داشته باش
فكر سمّي 24
همسرم بايد عاشق پدر و مادر و خانواده ام باشد.
باور مثبت
مي توانم از همسرم بخواهم با خانواده ام محترمانه برخورد كند ولي نمي توانم مجبورش كنم عاشق خانواده ام باشد.
فكر سمّي 25
وقتي آرزوهاي بلند پروازانه داريم،حداكثر تلاش مان را به خرج مي دهيم.
باور مثبت
وقتي انتظارات معقول داريم، حداكثر تلاشمان را به خرج مي دهيم.
فكر سمّي 26
همه بايد آدم را دوست داشته باشيد.
باور مثبت
آن كه هستي و آن چه هستي را دوست د اشته باش.
فكر سمّي 27
اگر مشكلات را ناديده بگيري، برطرف مي شوند.
باور مثبت
به جاي آنكه مشكلات راناديده بگيري آن را حل كن.
فكر سمّي 28
هميشه براي بردن بازي كن.
باور مثبت
هميشه براي لذت بردن، همكاري و رشد ، بازي كن.
فكر سمّي 29
براي خودت و ديگران ، قوانين روشني وضع كن.
باور مثبت
از بايد ها بپرهيز چون خوشحالي تو در گرو انعطاف است .
فكر سمّي 30
عاشق واقعي توبايد بداند چه نيازي داري.
باور مثبت
اميال و خواسته هايت را راحت و روشن كن چون چنين چيزي لايق عاشق واقعي تواست.
فكر سمّي 31
بي احترامي ، عذاب آور است.
باور مثبت
بي احترامي عذاب آورنيست ،مگر اين كه خودت بخواهي عذاب آور باشد.
فكر سمّي 32
به صلاح توست كه به خودت سخت بگيري.
باور مثبت
با خودت و ديگران منصفانه رفتار كن.
فكر سمّي 33
با معذرت خواهي همه چيز رو به راه مي شود.
باور مثبت
معذرت خواهي كافي نيست مهم اينست كه اعمال و رفتارشان را عوض كنند.
فكر سمّي 34
اگر مي خواهي تغيير كني بايد دليل رفتارهايت راپيدا كني.
باور مثبت
اگر مي خواهي تغيير كني به جاي كند و كاو گذشته،كاري بكن.
فكر سمّي 35
اشتباهاتت را بپوشان،مهم اين است كه درست به نظر برسي.
باور مثبت
هيچ كس كامل نيست،به كارهاي درست خودت افتخاركن و اشتباهت را بپذير.
فكر سمّي 36
اگر به احساساتت گوش بدهي،هرگز اشتباه نخواهي كرد.
باور مثبت
احساسات تو مي توانند گمراهت كنند، پس بهتر است قبل از هر اقدامي ،شواهد محكمي جمع كني.
فكر سمّي 37
زندگي بايد عادل باشد.
باور مثبت
اگر چه زندگي عادل نيست ،اما مي تواني آنرا بهتر كني.
فكر سمّي 38
زن و شوهر هاي خوشبخت نسبت به ديگران بي تفاوت هستند.
باور مثبت
خانواده هاي خوشبخت به فكر ديگران هستند.
فكر سمّي 39
حرف مرد يكي است، هيچوقت زير قولت نزن.
باور مثبت
پاي قولت بايست مگر آنكه شرايط نگذارد به قولت عمل كني .
فكر سمّي 40
رنج و كار سخت ، شخصيت آدم را مي سازد.
باور مثبت
الگو گرفتن از ديگران و توجه كردن به ديگران،شخصيت آدم را مي سازد.
21 راز موفقیت در لحظه های بحرانی
مولف: برایان تریسی
آرامش خود را حفظ کنید: کسی که قرار است برعوامل خارجی مسلط شود در ابتدا باید بر احساسات درونی اش مسلط باشد. از غمگین شدن یا عصبانی شدن بپرهیزید,با مطرح کردن سوال,گوش سپردن به پاسخ دیگران و اندیشیدن به راه حل های ممکن,حساسیتهای عاطفی خود را کم کنید.اندیشه های شما بسیار نیرومند هستند و سبب می شوند که غمگین یا شاد;مثبت یا منفی; هیجان زده یا آرام باشید.
آرامش خود را حفظ کنید
کسی که قرار است برعوامل خارجی مسلط شود در ابتدا باید بر احساسات درونی اش مسلط باشد.
از غمگین شدن یا عصبانی شدن بپرهیزید,با مطرح کردن سوال,گوش سپردن به پاسخ دیگران و اندیشیدن به راه حل های ممکن,حساسیتهای عاطفی خود را کم کنید.اندیشه های شما بسیار نیرومند هستند و سبب می شوند که غمگین یا شاد;مثبت یا منفی; هیجان زده یا آرام باشید.
اندیشه های شما تعیین کننده ی احساسات شما هستند.وقتی خودتان را در موقعیتی بحرانی می بینید, وقتی با بدبیاری یا شکستی ناگهانی مواجه می شوید,نخستین وظیفه شما این است که اندیشه ها و احساسات خود را مهار کنید تا اطمینان یابید که در آن موقعیت به بهترین شیوه عمل خواهید کرد.
دو احساس منفی بسیار مهم که به هنگام بروز بحران یا شکست به وجود می آید ترس از شکست و ترس از طرد شدن است.این احتمال وجود دارد که هر یک از آن ها به بروز خشم,افسردگی یا بی تفاوتی منجر شود.ترس از شکست را زمانی احساس می کنید که در حال از دست دادن سرمایه,مشتری ها,شغل یا اعتبار خود هستید.ترس از طرد شدن ارتباط نزدیکی با ترس از انتقال یا عدم تایید دارد.
به توانمندی های خود اعتماد کنید
شهامت همچون ارزشی است که زندگی ان را از انسان دریافت می کند تا به او آرامش بخشد.(اميليا ارهات)
به خودتان یاد آوری کنید که در گذشته با موفقیت به همه ی مشکلات رسیدگی کرده اید و اکنون نیز می توانید به خوبی به مشکل فعلی رسیدگی کنید.
شهامت پیشروی کردن داشته باشید
شهامت ودلیری امری مسری است.وقتی یک انسان شجاع ازجای خود بر می خیزد،اغلب اوقات،ستون فقرات دیگران صاف و محکم می شود.(بيلي گرام)
بدبیاری ها و شکست های غیر منتظره.اغلب اوقات شما را بهت زده می کنند و سبب می شوند واکنش جنگیدن یا فرار کردن را بر گزینید.به جای این که تسلیم چنین احساساتی شوید به کارهایی ویژه بیندیشید که می توانید آنها را انجام دهید و موقعیت را بهبود ببخشید.
وقتی در حیطه ی شغلی با موقعیتی بحرانی مواجه می شوید.باید بقا و ماندگاری سازمان خود را در اولویت قرار دهید.موقعیت های ناامید کننده اغلب اوقات به اقدام هایی ناامید کننده منجر می شود.شما باید آماده باشید تا اقدامات لازم را برای برطرف کردن بحران و رهایی یافتن از آن موقعیت انجام دهید.
شهامت دارای دو شاخه است.نخستین شاخه به اقدام کردن,دست به کار شدن و با اطمینان گام برداشتن مربوط می شود, بی آن که تضمینی برای موفقیت وجود داشته باشد.این شاخه از شهامت بسیار مهم و بنیادین است و با تمرین کردن می توانید آن را در خودتان پرورش دهید.
دومین شاخه ی شهامت به استقامت ورزیدن و پشتکار داشتن در رویارویی با ناکامی ها و شکست های موقتی مربوط می شود.
حقیقت این است که همه ی انسانها می ترسند. همه ی ما ترسهای گوناگونی به صورت کوچک و بزرگ یا نهان و اشکار داریم. "شهامت داشتن به معنی نترسیدن نیست بلکه به معنی مهار ترس یا تسلط بر ترس است."
شما ،در لحظه های بحرانی،باید همه ی شهامت خود را به کار بگیرید تا تصمیم هایی دشوار اتخاذ کنید و اقدامات لازم را انجام دهید وبه این ترتیب سلامتی و ماندگاری انسانها و سازمانی را تضمین کنید که به شما وابسته هستند.
حقایق را بیابید
بهترین معیار سنجش شهامت این است که شکست را تحمل کنیم،بی آنکه دلسرد شویم.(رابرت اينگرسول)
قبل از تصمیم گیری زمانی را در نظر بگیرید تا دقیقا پی ببرید که چه اتفاقی افتاده است.شاید دلیل اصلی دستیابی به موفقیت در زندگی این است که به وضوح روشن کنید ماهیت واقعی شما چیست,چه خواسته ای دارید و جزئیات موقعیتی که با آن روبه رو می شوید چگونه است.هرچه درباره ی ماهیت دقیق بحرانی که با آن سر و کار دارید اطلاعات بیشتر و بهتری داشته باشید, آرامش بیشتری خواهید داشت و تصمیم های بهتری اتخاذ خواهید کرد.
اختیار همه ی امور را دردست بگیرید
شهامت همچون نردبانی است که همه ی فضیلتهای دیگر روی آن رشد می کند.(كلربوث لوس)
مسئولیت رسیدگی کردن به مشکل یا بحران را به طور کامل بپذیرید. از بهانه آوردن یا سرزنش کردن دیگران بپرهیزید به گذشته متمرکز نشوید زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد بر کارهایی متمرکز شوید که می توانید آن ها را در آینده انجام دهید.
اگر می خواهید در تغییر موضوع دادن مهارت پیدا کنید و در موقعیت های بحرانی اختیار همه ی امور مربوط به سازمان یا شغل خود را به عهده بگیرید,نخست باید مسئولیت کامل خودتان و همه ی رویدادهایی را بپذیرید که از این دقیقه به بعد اتفاق می افتد.
مدیران موفق مسئولیت را می پذیرند و اقدام می کنند.انسان های دنباله رو از پذیرش مسئولیت پرهیز می کنند و آن را به دیگران می سپارند.
هرچه زودتر جلوی ضرر را بگیرید
آماده ی فاصله گرفتن از موقعیت ها یی باشید که نمی توانید آن ها را اصلاح کرد.(ساموئل جانسون).
اشتیاق شما برای اتخاذ تصمیم های ضروری و دشوار در لحظه ی بحرانی و متوقف کردن هر چه سریع تر خسارت ها, به طور کلی, میزان موفقیت یا شکست شما را, هم در کوتاه مدت هم در بلند مدت تعیین میکند.
بحران را مهار کنید
شهامت داشتن به این معنی است که باوجود ترسیدن باز هم گام کوچکی به سوی جلو برداریم.(بورلي اسميت).
این زمان در حقیقت زمان آزمایش است.چنین آزمایشی در مسیر مدیران, بزرگسالان و همه ی افرادی قرار میگیرد که به نوعی دارای مسئولیت هستند.مسئولیت را بر عهده بگیرید, برنامه ریزی کنید و سرگرم برطرف کردن مشکل شوید.
بحران در حقیقت یک مشکل یا شکستی بزرگ است که کاملا به صورت غیر منتظره اتفاق می افتد,آرامش تان را بر هم می زند و نسبت به هر کاری که در آن لحظه انجام می دهید در اولویت قرار می گیرد.بحران در حقیقت لحظه ای مهم است و زمان آزمایش ما محسوب میشود.هر آنچه را تصمیم می گیرید انجام دهید یا در انجام دادن آن شکست می خورید بسیار حائز اهمیت است و پیامدهای مثبت و منفی مهمی در آینده ی زندگی شغلی و شخصی شما دارد.
پیوسته با دیگران ارتباط برقرار کنید
بهترین معیارسنجش شهامت ما ترسی است که برآن غلبه کردیم.(نورمن اف. ديكسون).
با همه ی افرادی صحبت کنید که بحران شما نیز بر آن ها تاثیر گذار است. برای آن ها توضیح دهید که چه اتفاقی می افتد, موقعیت خود را برای افرادی در داخل و خارج سازمان تان توضیح دهید و از آن ها تقاضای کمک کنید.
هشتاد و پنج درصد مشکلات شما, در زندگی شخصی و شغلی, به این دلیل به وجود می آیند که نمی توانید با انسانهای مهم پیرامون تان به شیوه ای موثر ارتباط برقرار کنید. در زمان بحران باید به انسان های مهمی که در حیطه ی شغلی شما یا خارج از آن قرار دارند خبر دهید که چه بحرانی اتفاق افتاده است.چنین اقدامی تمایز بین موفقیت و شکست را به وجود می آورد.
موانع خودرا تعیین کنید
بزرگ یا کوچک به نظر رسیدن موانع سر راه تان براساس بزرگ یا کوچک بودن خودتان تعیین می شود.(اوريسون سوئت ماردن).
چنین مانعی عامل محدود کننده است که سرعت شما را در دستیابی به هدف تان تعیین می کند به از بین بردن این مانع متمرکز شوید.
بین جایگاهی که هم اکنون در آن قرار دارید و جایگاهی که قصد دارید در آینده به آن برسید همیشه عامل یا غالب اوقات عواملی وجود دارند که مانع پیشروی شما می شوند.برای این که بحران فعلی را به خوبی پشت سر بگذارید و به اهداف شخصی و شغلی خود برسید باید موانع تان را تعیین کنید. این موانع همان عواملی هستند که شما را از پیشروی کردن باز می دارند.
نیروی خلاق وجودتان را آزاد کنید
دعا نکنید که مسؤلیت های همسان باقدرت تان به شما اعطا شود دعا کنبد قدرتی همسان با مسؤلیتهایی که بر دوش دارید به شما اعطا شود.(فيليپس بروکس).
شما می توانید برای هر مشکلی که با ان روبه رو می شوید راه حل پیدا کنید. اندیشه های خود را روی کاغذ بیاورید. تا آنجا که میتوانید راه حل های احتمالی بسیاری را برای مشکل تان بیابید و سپس اقدام کنید.
خلاقیت به عضله های بدن شباهت دارد. هر چه بیشتر از خلاقیت خود استفاده کنید،نیروی خلاق وجودتان قوی تر میشود هر چه راه حلهای بیشتری را برای حل مشکلات و بهبود وضع زندگی خود پیدا کنید، در اینده راه حلهای بیشتری به ذهنتان خواهد رسید. با استفاده از نیروهای خلاق وجودتان به معنای واقعی توانایی پیدا می کنید تا وضعیت کار وزندگی خود را به شیوه های گوناگون بهبود بخشید.
بر بخشهای پربازده تمرکز کنید
این موقعیت ها نیستند که انسان را می سازد بلکه این انسان است که موقعیت زندگی اش را می سازد.(فردریک. رابتسون).
در هر شغل یا در هر سازمان فقط پنج تا هفت بخش پربازده وجود دارد. این بخشها شامل کارهایی می شوند که برای موفقیت شغلی خود باید آن ها را به خوبی انجام دهیم.
بر اولویتها متمرکز شوید
ذهن ضعیف در رویارویی با بدبیاری ها مغلوب می شود،اما ذهن قدرتمند برآنه غلبه میکند.(واشنگتون ایروینگ).
قانون 20/80 را در همه ی کارها ی خود به کار ببرید. به خاطر داشته باشید 80 درصد پیامها از 20 درصد فعالیت های شما نشات می گیرد. تعیین کنید که چگونه می توانید از هر لحظه ی خود بهترین بهره ها را ببرید و بی درنگ بر انجام دادن آن کار مهم متمرکز شوید.
توانایی شما برای متمرکز ماندن و مسلط عمل کردن در لحظه ها ی بحرانی , میزان موفقیت یا شکست تان را تعیین می کند. شما نمی توانید همه ی کارها را انجام دهید , اما می توانید یک یا دو تا از مهمترین کارها بپردازید و به آن ها ادامه دهید تا به شیوه ای رضایت بخش کامل شوند.چنین اقدامی برای عبور از لحظه های بحرانی ضروری است.
چند مرحله وجود دارد که با دنبال کردن آنها میتوانید بر برترین اولویتهای خود متمرکز بمانید.
نخست اینکه اندیشه هایتان را روی کاغذ بیاورید. واجب است که نکته های مهم را یادداشت کنید تا بتوانید به هنگام ضرورت یا در لحظه ی بحرانی اختیار همه ی امور را در دست بگیرید.
قبل از هر اقدامی،فهرستی از کارهایی تهیه کنید که برای حل مشکلات و عبور از بحران باید انها را انجام دهید.
دست به ضد حمله بزنید
ما دیگر عروسکهای خیمه شب بازی نیستیم که با نیروی قدرتمند بیرونی مهار شویم،ما خودمان،همان نیروی قدرتمند هستیم.(لیوبوسکالیا).
وقتی موقعیت را ارزیابی کردید , اطلاعات لازم را بدست آورید و برنامه ریزی های لازم را انجام دادید, زمان آن فرا می رسد که پیشروی کنید و دست به ضد حمله بزنید.
هدفی را تعیین کنید که برای برطرف کردن وپشت سر گذاشتن بحران باید به ان برسید و معمولا هدفی مالی محسوب می شود.
اطمینان پیدا کنید که این هدف برای همه افراد گروه واضح و روشن است.خودتان را عادت بدهید که در ابتا قاطعانه بر هدف اصلی متمرکز شوید و از وسوسه شدن برای اصلاح امور جزیی بپرهیزید.
جریان نقدینگی سازمان تان راحفظ کنید
بشر آفریده ی موقعیت ها نیست،موقعیت ها آفریده بشر هستند.مامخلوقاتی با اراده آزاد هستیم وبشر بسیارقدرتمندتراز ماده است.(بنجامین دیسراییلی).
بسیاری از بحران های شخصی و شغلی به نحوی مسائل مالی مربوط می شود نقدینگی برای هر سازمان مانند خون برای مغز است.
اغلب اوقات , بحران به دلیل ایجاد وقفه در جریان نقدینگی به وقوع می پیوندد.این امر بقای سازمان را به مخاطره می اندازد.علت اصلی کاهش نقدینگی را معمولا باید در بخش فروش جستجوکرد. گاهی , بعضی از کالاهایی که باید بقا و رشد سازمان تان فروخته شوند به دلایلی فروش نمی روند.
به مشتریان خود احترام بگذارید
هیچ کار در برابر پشتکار ومهارت انسان غیر ممکن نیست.کارهای شگرف ثمره ی نیرو و قدرت انسان نیستند بلکه ثمره عزم راسخ وپشتکاراو محسوب می شوند.(بروس بارتون).
هدف از کسب و کاری این است که مشتریانی کافی را جذب و حفظ کنیم تا ماندگاری و موفقیت سازمان مان تضمین شود.
بسیاری از مردم تصور می کنند که هدف ازهر کسب و کاری دستیابی به منفعت مالی است ,اما فقط در نتیجه ی جذب مشتری به شیوه ای سود آور می توان به منفعت رسید. مهم ترین معیار موفقیت در کسب و کار میزان رضایت مشتری است. هر چی بیشتر و بهتر در جلب رضایت مشتری بکوشید , آن ها نیز بیشتر از شما خرید می کنند و به دوستان شان هم توصیه می کنند که برای خرید نزد شما بیایند. بنابراین , جلب رضایت مشتری باید مهمترین بخش فعالیت ها ی شما را تشکیل دهد.
معامله های بیشتری را جوش بدهید
فقط دراین مکان که همان تماشا خانه ی ذهن تان است به پیروزی در جنگ دست خواهید یافت.(مارکوس مالتوز).
باید فعالانه از مشتریان تان در خواست کنید که کالاها و خدمات شما را بخرند و بابت آن ها پول بپردازند تا بتوانید بحران مالی خود را پشت سر بگذارید.
همه ی امور را ساده کنید
پیچیده کردن امور کارآسان است،اما ساده کردن آنها کار پیچیده ای محسوب می شود.(قانون مایر).
آن دسته از کارهایی را تعیین کنید که قصد ندارید آن ها را انجام بدهید این کار عاملی مهمی در ساده کردن امور محسوب می شود.
انرژی خود را حفظ کنید
برای دستیابی به عالی ترین وشکوهمندترین موفقیتها باید از آرامش ذهنی وخرسندی ونشاط برخوردار باشیم.(ناپلؤن هیل).
لحظه های بحرانی , اغلب اوقات , انرژی عاطفی شما را از بین می برد و شما را خسته و فرسوده می کند ; به گونه ای که دیگر نمی توانید عملکرد عالی داشته باشید. میتوان گفت که سطح انرژی عاطفی شما با میزان انرژی یک باتری برابر است.
هر چه بیشتر با بدبیاری های عاطفی روبه رو شوید , انرژی عاطفی شما بیشتر تحلیل می رود ; تا این که سرانجام توانایی خود را برای اتخاذ تصمیم های مناسب از دست می دهید. اجازه ندهید چنین اتفاقی برای شما بیفتد.
ارتباط خود را باخالق هستی حفظ کنید
هرکس به هویت راستین خود وبه یگانگی اش با آن قادر مطلق ودانای مطلق پی برده است،درحقیقت،این امکان را فراهم می کند تا قانون هایی بر اواشکارشوند که فراتر از قدرت درک ذهن بشری درحالت عادی هستند.(رالف والدو ترین).
وقتی به این نیروی عظیم پناه می برید , همه ی مشکلات موجود در مسیر هدف تان به طور پیوسته و طبیعی از بین می روند ; فقط باید هدف تان واضح و روشن باشد .
شاید اهداف بلند مدت شما در موقعیت های آشفته و نابسامان, مانند لحظه های بحرانی , مبهم و متناقض به نظر برسند. به همین دلیل , برای کمک گرفتن از آن نیروی بیکران , در ابتدا باید به آرامش ذهنی برسید و سپس در جستجوی راه حل هایی برای مشکلات خود باشید.
با دعا کردن، تفکر و تدبر می توانید قانون جذب را فعال کنید. در این وضعیت، ذهنتان را به آهنربایی تبدیل می کنید که فقط نگرشها ، انسانها،اطلاعات و منابع لازم را برای کمک به شما جذب می کند تا مشکلات تان را حل کنید و به اهدافتان برسید.
با هربار کمک گرفتن از این نیروی بیکران و همیشه در دسترس، در حقیقت،برقراری ارتباط بعدی شما آسان تر می شود واین نیرو نیز سریعتر به شما کمک می کند.
منش نیکو بسیارتاثیر گذار است
با آرامش ونشاط کار کنید وبدانید که اندیشه های درست و تلاشهای مناسب،بی تردید،به پیامد های درست منجر می شود.(جیمز الن).
ارزشمندترین سرمایه شما در حیطه شغلی و شخصی نام نیک و اعتبار شما خواهد بود.نام نیک شما به این موضوع مرتبط می شود که،وقتی حضور ندارید، دیگران در مورد شما چگونه می اندیشند وچه می گویند.اعتبارتان در حقیقت ارزیابی کلی مردم درباره ی ویژگی ها وشخصیت شما خواهد بود.
همه ی راهکارها را گرد آوری کنید
قاطعانه تصمیم بگیرید با پشتکار به کارتان ادامه دهید تا موفق شوید. تصمیم شما برای تسلیم نشدن , به معنای واقعی , تضمین کننده ی موفقیت نهایی شما خواهد بود.
در سراسر زندگی , پیوسته , با مشکلات و موانع بسیاری مواجه خواهید شد. اما اگر هر بار که با مشکلی مواجه شدید , بر آن غلبه کنید ; به انسانی تبدیل می شوید که شایستگی اش را دارید. در این وضعیت , بی گمان رشد خواهید کرد و اوج خواهید گرفت.
ابرثروتمندان
مترجم: مینا خرم
رکود یا رونق، هر دو به ابرثروتمندان کمک میکند که ثروتمندتر شوند
بحران اقتصادی را فراموش کنید. هیچ فرصتی بهتر از این برای عضویت در منحصربهفردترین باشگاه وجود نداشته است: باشگاه ابرثروتمندان جهان.
بله، این حقیقت دارد، یک درصد بالای درآمدی در آمریکا در شروع بحران اقتصادی جهانی آسیب دیدند و حدود 50 درصد از درآمدهای خود را از دست دادند. سهم آنها از درآمد آمریکا از حدود 23/5 درصد به 18/1 درصد سقوط کرد. اما در مسیر بهبود آرام اقتصاد، وضعیت آنها با سرعت بیشتری بهبود یافت. در سال 2012، اقتصاددان برجسته، امانوئل سیز، نتیجه میگیرد که در سال اول بهبود اقتصادی، یک درصد بالا توانست 93 درصد از درآمد از دست رفته خود را احیا کند.
تفاوت ثروتمندان و سایر افراد در فرآیند بهبود اقتصادی با دو عامل توجیه میشود. اول اینکه، بیکاری عمومی به میلیونها نفری آسیب زده است که برای گذراندن زندگی به درآمد حاصل از کارشان تکیه دارند، نه آنهایی که متکی بر سرمایهشان هستند. بیشتر ثروت افراد ابرثروتمند از طریق سهام، اوراق قرضه و داراییهای مالی دیگر کسب میشود. دوم اینکه، برای قشر متوسط آمریکایی مهمترین بخش ثروت، مسکن شخصی است. با آنکه از سیام ماه ژوئن بازار مسکن دوباره به حالت اول برگشته است، اما 31 درصد از افراد صاحب مسکن در وضعیت بحرانی قرار دارند. به این دلیل که بدهی آنها بابت وام مسکن بیش از ارزش واقعی خانهشان هستند.
ترکیدن حباب مسکن عامل اصلی از بین رفتن نزدیک به 40 درصد متوسط ارزش خالص دارایی یک خانواده نوعی آمریکایی از سال 2007 تا 2010 است. بانک مرکزی و بقیه سازمانهای دولتی، با ابزارهایی چون نرخ بهره پايین که منجر به رشد سود شد، بخش مالی و بازار سهام را نجات داده و به ثبات رساندهاند. اما انسداد سیاسی مانع پیشرفت در تغییر ساختار یا کاهش سطح وسیع بدهیهایی شدهاست که بازار مسکن طبقه متوسط را تهدید میکند. اما نتیجه چیست؟ ثروت متوسط خانوادههای آمریکایی نسبت به قبل از رکود اقتصادی در سطحی پايینتر قرار دارد.
اما بقیه ثروتمندان جهان در چه وضعیتی قرار دارند؟ اطلاعات درباره ثروتمندان جهانی به سختی
قابل دسترسی است. افراد منتسب به حکومت در روسیه، سرمایهداران مکزیکی و شاهزادههای کمونیست چینی عادت ندارند که اطلاعات دارایی خود را فاش کنند. اما اطلاعات موجود نشان میدهد الگوی جهانی ثروتمندان بسیار شبیه به شرایط ثروتمندان در
ایالات متحده است.
براساس گزارش گروه مشاوران کپجمینی (Capgemini) در شروع دوره بهبود اقتصادی در سال 2009، مجموع ثروت 10 میلیون میلیونر و میلیاردر در سراسر جهان 18/9 درصد رشد داشته است. در واقع پیش از سقوط 20 درصدی در سال 2008، اوج ثروت این افراد در سال 2007 بوده است و تا سال 2010 به آن نقطه اوج برنگشته است. همچنین براساس اطلاعات کردیت سوئیس، یک درصد از افراد پردرآمد حدود 44 درصد از کل ثروت جهان را در سال 2010 به خود اختصاص دادهاند. براساس گزارش سال 2008 موسسه جهانی تحقیقات و توسعه اقتصاد، درصد سهم ثروتمندان از سال 2000 به کندی رشد کرده است. این درصد در سال 2000، حدود 40 درصد کل ثروت جهان بودهاست. امروز، نیمی از فقیرترین افراد جهان که جمعیتی بالغ بر 3/5 میلیارد نفر هستند، کمتر از یک درصد از ثروت جهانی را در دست دارند و بسیاری از آنها در حال حاضر به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی تحت فشار هستند.
بنابراین جای تعجبی ندارد، حتی در شرایط بیکاری گسترده و نومیدی عمومی در بسیاری از کشورهای صنعتی و همچنین رشد اقتصادی رو به کاهش در چین و اقتصادهای نوظهور، شرایط برای ثروتمندان جهانی همچنان بسیار خوشایند باشد. بر اساس یک تحقیق در سال جاری توسط بانک خصوصی سیتی و مرکز مشاورهای نایت فرانک تنها کمتر از یک چهارم افراد با خالص ثروت بالا در جهان نسبت به آینده ثروت خود خوشبین نبودهاند.
این افراد در سال 2012 مطابق گزارش موسسه چشمانداز سرمایهگذاری فیدلتی، درباره آینده مالی خود خوشبینتر از 5 سال گذشته بودهاند. به هرحال یک چهارم از ثروتمندانی که با این موسسه مشورت کردهاند، خود را ثروتمند نمیدانستهاند، اگرچه ثروت آنها 5 میلیون دلار یا بالاتر بوده است.
بنابراین ثروتمندان متفاوت از بقیه افراد جامعه هستند. آنها بسیار سریعتر از فاجعه اقتصاد جهانی نجات خواهند یافت.
ارزشيابي شركتهاي كوچك
نويسنده: محمد آزاد
چکيده:
امروزه با جهاني شدن بازارها، تحولات رقابتي، تقاضا براي منابع مالي جديد و انتظارات روزافزون سرمايهگذاران، شركتهاي كوچك بيش از پيش مورد توجه قرار گرفتهاند. تقريبا تمام تصميمگيريهاي مالي مستلزم تعيين ارزش افزودهاي است كه به موجب اين تصميمات كسب خواهد شد.
ارزشيابي شركتهاي كوچك
● مقدمه:
امروزه با جهاني شدن بازارها، تحولات رقابتي، تقاضا براي منابع مالي جديد و انتظارات روزافزون سرمايهگذاران، شركتهاي كوچك بيش از پيش مورد توجه قرار گرفتهاند. تقريبا تمام تصميمگيريهاي مالي مستلزم تعيين ارزش افزودهاي است كه به موجب اين تصميمات كسب خواهد شد. شركتها براي ايجاد ارزش نه تنها از سوي سهامداران بلكه از طرف كليه ذينفعان تحت فشار قرار دارند. شركتهاي كوچك بايد تلاش كنند تا بتوانند به صورت موثري با شركتهاي بزرگ رقابت كنند.
صاحبان شركتهاي كوچك بايد آگاه باشند كه حداكثر كردن ارزش ايجادشده تنها در سايه بهكارگيري كارا و اثربخش منابع، ميسر است كه خود نيازمند برنامهريزي و كنترل دقيق عمليات شركت است. برنامهريزي و كنترل عمليات مستلزم داشتن تواناييهاي لازم براي پيشبيني و تشخيص رابطه بين انتظارات مالكان حال و آينده است. از زماني كه شركتهاي كوچك در مراحلي از رشد، بهطور گستردهاي به دنبال تامين منابع مالي برآمدند، نياز خاصي به محاسبه ارزش ايجاد شده در شركتهايشان احساس كردند. السن و نايت (۱۹۹۷) ميگويند: «ايجاد ارزش براي سهامداران با ايجاد ارزش براي ساير ذينفعان همسو و سازگار است». البته واژه ارزش، مفهوم كلـــي را شامل ميشود كه از نظر سهامداران و ساير ذينفعان با توجه به منافع هر يك، به اشكال مختلف تعبير ميشود.
شركتهاي داراي نرخ بالاي ايجاد ارزش، ميتوانند سريعتر رشد كنند، راحتتر به بازارهاي سرمايه دسترسي پيدا كنند، شرايط بهتري براي كاركنان خود فراهم آورند و قابليت بيشتري براي اداره منابعشان داشته باشند. بنابراين ايجاد ارزش ميتواند معرف وجود ساختارهاي رشد يافته باشد. در چنين ساختارهايي منافع مشتريان نيز بهتر تامين ميشود چرا كه شركت ميتواند سرمايههايي با هزينه كمتر جذب كند. پايين بودن هزينه سرمايه در فعاليتهاي سرمايهگذاري موجب ميشود انتظارات مشتريان در زمينه قيمت كالا يا خدمات تامين شود.
در اين تحقيق سعي شده است مسائل مربوط به ارزشيابي شركتهاي كوچك مورد بررسي قرار گرفته و همچنين مزيت كاربرد مدل اهلسن و قدرت پيشبيني كنندگي اين مدل در مقايسه با ساير مدلهاي سنتي ارزشيابي بررسي شود.
● مشكلات ارزشيابي شركتهاي كوچك
هدف از ارزشيابي يك شركت، برآورد قيمتي است كه بر مبناي آن، گروه خريداران و فروشندگان در شرايط كاملا آگاهانه و فارغ از هرگونه اجبار اقدام به معامله واحد تجاري ميكنند. در صورتي كه فرض شود بازارهاي سرمايه در سطح نيمه قوي از فرضيه بازار كارا قرار دارند (يعني تمام اطلاعات در قيمت سهام منعكس شده است) آنگاه آخرين قيمت معامله شده سهام يك شركت سهامي عام، ارزش آن شركت را دقيقا به ما خواهد داد. بنابراين تعيين ارزش يك شركت بزرگ سهامي عام كه سهام آن در بازار، معامله ميشود، امري نسبتا آسان است، ولي تعميم اين فرضيه در مورد شركتهاي كوچك غير قابل تصور است. بسياري از صاحبان شركتهاي كوچك تمايلي ندارند كه مالكيت شركت از طريق عرضه سهام به عموم در دست عده بيشتري قرار گيرد. وقتي ماهيت ارزش شركتي قابل رويت نباشد، بحث درباره روشهايي كه بر مبناي ارزش قرار دارند، مشكل است. علاوه بر اين در شركتهايي كه مالكيت آنها در دست عده محدودي حفظ ميشود كه اين عده هم مالك و هم مدير آن شركت هستند، ممكن است ارزش مالكيت- مديريت بيش از ارزشهاي مادي باشد. ارزشيابي يك شركت كوچك مستلزم شناخت ويژگيهايي است كه در مدلهاي ارزشيابي شركتهاي بزرگ سهامي عام، در نظر گرفته نميشود.
ويژگيهاي منحصربهفرد شركتهاي كوچك ميتواند مجموعهاي از مشكلات و مسائل مالي را ايجاد كند كه هيچ گاه در مورد شركتهاي بزرگ مشاهده نميشود. وجود همين تفاوتها است كه موجب شده مديران و مالكان شركتهاي كوچك معيارهاي متفاوتي را در تصميمگيريهاي مالي خود لحاظ كنند و به دنبال انواع مختلف راهكارهاي تامين مالي باشند.
سهام شركتهاي بسيار كوچك به ندرت در حجم معاملات سهام يك شركت بزرگ خريد و فروش ميشود. سرمايهگذاران بالقوه براي خريد سهام شركتهاي كوچك معمولا خيلي سخت تر ميتوانند اطلاعات لازم را كسب كنند.
هيتون (۸۹۹۱) بيان ميكند: «كسب اعتبار از سوي شركتهاي كوچك نسبت به شركتهاي بزرگ بسيار دشوارتر است». استراتژيهاي مالي نيز تحت تاثير اندازه شركت است، بهطوري كه شركتهاي كوچك بايد در مقابل كسب بازده بالاتر ريسك بيشتري نسبت به شركتهاي بزرگ تقبل كنند. بهعلاوه شركتهاي كوچك اغلب از طرف سهامداران موسس اداره ميشود كه ممكن است فاقد دانش و تجربه كافي در مسائل مالي باشند. به اين ترتيب اغلب شركتهاي كوچك از سوي مجموعهاي از افراد كه در برنامهريزي و كنترل استراتژيها مكمل يكديگر هستند، اداره نميشود و اين يعني انعطافپذيري كمتر در مقابل مراحل رشد شركت. شركتهاي كوچك در مقايسه با شركتهاي بزرگ با هزينههاي بالاتري نيز روبهرو هستند (هزينههاي معاملات، دعاوي مطروحه و هزينههاي مربوط به ورشكستگي).
بالاخره اينكه در مقايسه با شركتهاي بزرگ در بيشتر قراردادهايي كه بين شركتهاي كوچك و ساير ذينفعان بيروني وجود دارد، اعتبار مالكان نقش اصلي را ايفا ميكند.
● معيارهاي ارزشيابي سهام
فرآيند تعيين ارزش يك سهم معين را ارزشيابي سهم گويند. يك روش ارزشيابي ايدهآل به گونهاي طراحي شده است كه بتواند ارزش كليه سهام را بهطور دقيق اندازهگيري كند. اگر يك سرمايهگذار در زمان انجام معامله، سهام معيني را زير قيمت خريداري كند، قيمت آن سهم به تدريج افزايش خواهد يافت تا زماني كه در قيمت «مشخص» آن را به فروش برساند و سپس وارد معامله ديگري از «خريد» شود بنابراين هيچ روش كاملي براي ارزشيابي سهام وجود ندارد.
ارزشيابي سهام يكي از مسائل بسيار پيچيده است و هيچ مدل ارزشيابي وجود ندارد كه بتواند به درستي ارزش ذاتي يك سهم را پيشبيني كند. حتي هيچ مدلي وجود ندارد كه بتواند پيشبيني دقيقي از تغييرات قيمت در آينده را ارائه دهد. به هر حال مدلهاي ارزشيابي سهام مبنايي براي مقايسه و سنجش معيارها و عوامل مربوط به ارزش سهام را ارائه ميدهند. به علاوه با استفاده از برخي مدلهاي ارزشيابي ميتوان در شرايطي كه سهام «پايينتر از ارزش واقعي» معامله ميشوند، حدود ميانگين نرخ بازده بازار را محاسبه كرد.
● مدلهاي ارزشيابي سهام
براي ارزشيابي سهام مدلهاي مختلفي وجود دارد. برخي از اين مدلها ساده و برخي پيچيـــده هستند. در اكثر مدلهاي پيچيده عواملي مثل: ارزش دفتري سهام، سودهاي آتي، درصد تقسيم سود، نرخ بهره بدون ريسك، ريسك سهم يا همان بتاي سهم و زمان را ديد.
ارزش دفتري بيانگر ارزش جاري يك سهم است كه محافظهكارانهترين برآورد از ارزش آن است. ارزش دفتري مبنايي براي پيشبيني سودهاي آتي است كه براي تعيين ارزش ذاتي سهام بهكار ميرود. البته به جز مواردي كه هيچ گونه سود نقدي به سهامداران پرداخت نميشود، يعني درصد تقسيم سود صفر است. بنابراين مشخص ميشود كه در بيشتر مدلها، سودهاي آتي تضمين شده نيست و نميتوان گفت حتما بهطور كامل در ارزش يك سهم لحاظ شده است. نرخ بهره بدون ريسك، ميتواند نرخ بازده سرمايهگذاري باشد كه از سوي دولت تضمين شده است. بهعلاوه دورهاي كه يك سهم معين بازده بالاتري از نرخ بهره بدون ريسك، متوسط صنعت يا كل بازار دارد، بسيار مهم است. متوسط نرخ بازده شركتهاي جديدالتاسيس در حال رشد نوعا بسيار بالا خواهد بود و در مقابل شركتهاي قديمي تر متوسط نرخ بازده پايدارتري خواهند داشت. زمان و شايد مهمتر از آن ريسك سهم، دو متغيري هستند كه باقي ميماند و البته با توجه به ويژگيهاي هر مدل خاص به روشهاي مختلف قابل محاسبه هستند، در تحقيق حاضر ارزش ذاتي به دست آمده از برخي مدلهاي پيچيده مدل ارزشيابي اهلسن و ساير مدلهاي سنتي ارزشيابي براي شركتهاي كوچك مقايسه و بررسي شده است. كليه ارزشهاي واقعي بازار و ساير متغيرهاي غير بازار مربوط به پايان سال ۲۰۰۰ ميلادي است. مدلها و متغيرهاي بهكار رفته در زير تشريح شده است.
● مدلهاي اهلسن
مدل اهلسن، روشهاي ساده و در عين حال قدرتمندي را براي محاسبه ارزش بنيادي سهام قابل معامله در بازار به حسابداران و مديران مالي ارائه ميكند. بهعلاوه اين مدل به سرمايهگذاران كم تجربه يا فاقد تجربه در زمينه تحليلهاي مالي امكان ميدهد كه به سرعت ارزش بنيادي يك شركت را برآورد كنند. برخلاف مدل ارزش افزوده اقتصادي كه مورد توجه سرمايهگذاران (اعم از سهامداران يا اعتباردهندگان) با ديد بلندمدت قرار دارد، مدل اهلسن تنها به سرمايهگذاران معمولي تاكيد ميكند.
دلايل بسياري وجود دارد كه باعث ميشود روش ارزشيابي اهلسن نسبت به ساير مدلهاي ارزشيابي سنتي از قبيل مدلهاي مبتنيبر جريانهاي نقد تنزيل شده و سودهاي نقدي تنزيل شده به ويژه در مورد شركتهاي كوچك كاربرد بيشتري داشته باشد. در روشهاي ارزشيابي سنتي مزبور فرض شده است كه شركتها هر سال سود سهام خود را پرداخت ميكنند و اين در حالي است كه بسياري از شركتهاي كوچك حتي آنهايي كه از سود آوري بالايي برخوردارند و در بازار مورد معامله قرار ميگيرند، هرگز سود سهام پرداخت نكردهاند. پس چگونه بايد سهام چنين شركتهايي را مورد ارزشيابي قرار داد؟
مدلهاي مبتنيبر جريانهاي نقد تنزيل شده نيز اشكالاتي دارند به طور مثال اين مدلها ارزش شركت را به طور كلي به جريان سودهاي آتي آن مرتبط ميداند و به ساير اطلاعات مربوط و موجود در ترازنامه توجهي ندارد. در واقع در مدلهاي مبتنيبر جريانهاي نقد تنزيل شده بحث مربوط به ترازنامه در ارزش يك شركت، به جريانهاي نقدي (سودهاي) طرحهـاي آتي محدود است. اين مساله باعث ميشود پيشبيني دورههاي آتي نقش بيشتري در ارزشيابي شركت داشته باشد كه اين خود علت اصلي بروز مشكلاتي در زمينه برآورد ارزش نهايي است. روش ارزشيابي اهلسن مشكل مربوط به ارزش نهايي را با برنامهريزي سود باقيمانده آتي كاهش داده است. در ضمن اطلاعات اوليه لازم در مدل ارزشيابي اهلسن به راحتي از اطلاعات موجود در صورتهاي مالي قابل استخراج است و يا با استفاده از مدل ارزشيابي داراييهاي سرمايهاي قابل محاسبه ميباشد. رابطه مدل اهلسن به شكلي كه در اكثر متون مالي و حسابداري رايج است در زير ارائه شده است.
كه:
٭tP= ارزش محاسباتي هر سهم در زمان t است.
tB= ارزش دفتري هر سهم در زمان t است.
ROE: نرخ بازده حقوق صاحبان سهام كه برحسب درصد بيان ميشود و از تقسيم سود متعلق به سهامداران عادي بر ميانگين سهام عادي به دست ميآيد.
er= نرخ هزينه سرمايه شركت (با استفاده از مدل CAPM برآورد ميشود).
در اين مقاله مدلهاي اهلسن پايه و اهلسن بتاي اهرمي براي پيشبيني و محاسبه ارزش شركتهاي كوچك بهكار برده شده است.
● مدل اهلسن پايه
اين مدل اهلسن، نمونهاي از يك مدل ارزشيابي مبتنيبر جريانهاي نقدي است، كه معمولا از اطلاعات موجود و واقعي سهام استفاده ميكند. در اين مدل كليه عوامل موثر از قبيل ارزش دفتري، سودهاي آتي، درصد تقسيم سود، نرخ بهره بدون ريسك، ريسك سهم و زمان لحاظ شده است. در انجام محاسبات نرخ بازده اوراق قرضه دولتي به عنوان نرخ بهره بدون ريسك و دوره زماني ارزشيابي ۱۰سال است. ريسك سهم معادل بتاي سهم در نظر گرفته ميشود.
● مدل اهلسن بتاي اهرمي
اين مدل كاملا شبيه مدل قبلي است، بهجز در مورد ريسك سهم يا همان بتا كه بهواسطه سطح اعتبار سهم، تعديل شده است. در اين مدل سطوح اعتباري بالا معرف ريسك بالاتر سهم ميباشد.
● مدلهاي مبتنيبر بازار
دو مدل از رايجترين مدلهاي ارزشيابي مبتنيبر اطلاعات بازار در زير مورد بررسي قرار گرفته است.
● مدل ارزش ذاتي بر مبناي PEG
در اين مدل چنين بيان ميشود كه نسبت قيمت به سود هر سهم ( P/E) در صورتي كه قيمت بهطور منصفانه تعيين شده باشد، معادل نرخ رشد آن سهم است. نسبت قيمت به سود هر سهمي كه بالاتر (پايينتر) از قيمت واقعي خود معامله ميشود، در مقايسه با نرخ رشـد مورد انتظارش بالاتر (پايين تر) خواهد بود. در واقع نسبت قيمت به سود هر سهم (P/E) به نرخ رشد سود است.
PEG= (P/E) (earning growth percentage)e
و ارزش ذاتي يك سهم بر مبناي برابر است با قيمت روز بازار آن سهم تقسيم بر PEG:
PEG Value = observed current market price / PEG
مدل ارزش ذاتي بر مبناي نسبت قيمت به سود هر سهم پيشبيني شده
در اين مدل فرض ميشود همواره هر سهم داراي نسبت قيمت به سود هر سهم (P/E) ثابت است. بنابراين با استفاده از نسبت قيمت به سود هر سهم ميتوان ارزش ذاتي سهام را پيشبيني كرد. البته براي اين منظور لازم است دو نسبت قيمت به سود هر سهم محاسبه شود. يكي بر مبناي سود جاري و ديگري بر مبناي سود پيشبيني شده سال آتي كه از سوي تحليلگر برآورد ميشود. به عبارت ديگر:
همانطور كه مشاهده ميشود در هر دو مدل ياد شده براي محاسبه ارزش ذاتي سهام، پيشبيني سودهاي آتي ضروري است.
● تحليل آماري
نمونه بررسي شده شامل ۴۷۷ شركت كوچك از ۱۰ صنعت است. در جدول شماره يك اطلاعات مربوط به آمار توصيفي و نتايج به دست آمده از هر يك از مدلهاي اهلسن و بازار ارائه شده است.
نزديكترين ميانگين قيمتهاي پيشبيني شده به ميانگين قيمتهاي واقعي مربوط به مدل اهلسن بتاي اهرمي است. بهعلاوه انحراف معيار هر دو مدل اهلسن از مدلهاي بازار كمتر است. جهت تجزيه و تحليل بيشتر آزمونهاي آماري زير انجام شده است.
نخستين آزمون، بررسي همبستگي پيرسون بين قيمتهاي واقعي و برآورد شده بر اساس هر يك از مدلها است. نتايج به دست آمده در جدول شماره ۲، ارائه شده است. قويترين همبستگي (۷۲۵۵/۰) بين قيمت واقعي سهام و قيمت محاسبه شده بر اساس مدل پيشبيني شده وجود دارد. ضعيفترين همبستگي (۳۹۳۴/۰) GEP مربوط به نتايج به دست آمــده از مـدل مبتنيبر است. دو مدل مزبور همان دو مدل مبتنيبر بازار هستند. نتايج مربوط به مدلهاي اهلسن به ترتيب ۵۳۰۶/۰ و ۵۰۰۸/۰ است كه بيانگر يك رابطه قوي بين قيمتهاي واقعي و پيشبيني شده هستند.
در گام بعدي خطاي پيشبيني هر يك از مدلها بررسي شده است. خطاي پيشبيني در واقع تفاوت بين قيمت پيشبيني شده با قيمت واقعي است و خطاي مطلق پيشبيني از قدر مطلق خطاي پيشبيني به دست ميآيد.
مدل اهلسن بتاي اهرمي كمترين ميانگين خطاي پيشبيني را با ۲۷/۴ داشته است. نسبت ميانگين خطا به ميانگين قيمت واقعي (۲۷/۴ تقسيم بر ۶۳/۱۷) ۲/۲۴درصد است. مدل پيشبيني شده با ميانگين خطاي ۱۹/۵ در رده دوم قرار دارد. دو مدل مزبور بر اساس نتايج به دست آمده براي ميانگين مطلق خطاي پيشبيني نيز در ردههاي اول و دوم قرار ميگيرند با اين تفاوت كه مدل پيشبيني شده با ۹۸/۶ كمترين ميانگين مطلق خطا و مدل اهلسن بتاي اهرمي با ۹۴/۸ در رتبه دوم است.
● نتيجهگيري
در اين نوشتار مزيت كاربرد مدل اهلسن نسبت به ساير مدلهاي ارزشيابي سهام به خصوص در مورد شركتهاي كوچك بررسي شد. قيمتهاي واقعي با قيمتهاي برآوردشده حاصل از دو مدل اهلسن و بازار مورد مقايسه قرار گرفت. بهطور كلي نتايج نشان داد در پيشبينيهاي انجام شده مدل اهلسن نسبت به مدل مبتنيبر بازار از دقت بالاتري برخوردار است.
روش ارزشيابي اهلسن نسبت به ساير مدلهاي ارزشيابي سنتي از قبيل مدلهاي مبتنيبر جريانهاي نقد تنزيل شده و سودهاي نقدي تنزيل شده كاربرد بيشتري دارد. بيشتر شركتهاي كوچك هيچ گونه سود نقدي پرداخت نميكنند، بهعلاوه در خيلي از موارد دسترسي بهاين قبيل اطلاعات بسيار دشوار است. مدلهاي مبتنيبر جريانهاي نقد تنزيل شده نيز براي شركتهاي كوچك مناسب نيستند، چون مدلهاي يادشده مشكلات زيادي با تعيين ارزش نهايي دارند كه برآورد آن بهويژه براي شركتهاي كوچك يا در حال رشد مشكل است. البته مدل ارزشيابي اهلسن اين مشكل را با برنامهريزي سود باقي مانده آتي كاهش داده است.
منابع: ۱- مديريت مالي ۲، وستون و بريگام، ترجمه سيد مجيد شريعت پناهي، چاپ اول، ۱۳۷۶. ۲- Michael F.Spivey & Jeffrey J.McMillan ,"Using the Edwards-Bell-Ohlson to value small and entrepreneurial type businesses”.
ابداعات مالي
مترجم: مجيد روئين پرويزي
اصلاح «پيمانهاي جبران نكول» بر حذف آنها ترجيح دارد
ابداعات مالي معمولا چهار مرحله را از سر ميگذرانند. ابتدا، همه آنها را به عنوان نشانه اي از نبوغ بانكداران مبتكرشان تحسين ميكنند. سپس با تلاش سرمايهگذاران براي كسب سود از آنها، زمينه معاملات سفته بازانه فراواني ميشوند. و بعد هنگامي كه موجبات بحران و ضرر عده زيادي را فراهم آوردند مورد تنفر همگان قرار ميگيرند. حال سوال اين است كه: مرحله بعدي (چهارم) چه بايد باشد، حذف آنها يا اصلاحشان؟
آخرين ابداع مالي كه گرفتار اين چرخه شده «پيمان جبران نكول» (the credit – default swap) يا به طور مخفف CDS ميباشد. برخلاف نام پرطمطراقاش، CDS اساسا بر انديشهاي ساده استوار است: اين پيمان به سرمايهگذاران امكان ميدهد كه خود را در برابر خطر عدم توان شركتها در بازپرداخت بدهيهايشان بيمه كنند. در ابتداي انتشار، CDS ابزار سودمندي به شمار ميآمد زيرا افراد ميتوانستند با خيالي آسودهتر اوراق قرضه شركتي را كه ريسك عدم توان بازپرداختش حذف شده بود خريداري كنند و خود اين افزايش استقبال از اوراق قرضه، هزينه تامين سرمايه را كاهش ميداد.
اما لازمه هر نوع قرارداد بيمه اين چنيني آن است كه شخصي مسووليت طرف ديگر قرارداد را بر عهده گيرد، فردي كه معمولا ميتوان او را يك سفته باز (speculator) ناميد. براي مثال هنگاميكه يك شركت بيمه (حتي ضعيف) به شما بيمه آتشسوزي ميفروشد در حقيقت روي اين كه خانه شما نخواهد سوخت ريسك ميكند. بيمهگران براي اين منظور حجم عظيمي از اطلاعات تاريخي دارند كه بر مبناي آن حق بيمه شان را تعيين ميكنند، با وجود اين بسياري از آنها تا به حال ورشكست شدهاند. ولي فروشندگان پيمانهاي CDS هيچگونه از اين اطلاعات تاريخي را براي اتكا نداشتند. به عبارت بهتر، گذشته نميتوانست راهنماي آينده CDS ها باشد، زيرا بازار اوراق قرضه شركتها (the corporate debt market) طي بيست سال گذشته در پي تمايل سرمايهگذاران به كسب بازده بالاتر، با قرضدهي به قرضگيرندگان كم اعتبار تر تغيير شكل داده است. در نتيجه همانند ساير نوآوريها، اين بار سفته بازي روي سلامت مالي شركتها خيلي زود نياز به بيمه را، كه هدف اصلي بازار از ايجاد اين اوراق بود، به حاشيه راند. ارزش قراردادهاي CDS در زمان اوج شان بالغ بر 62 هزار ميليارد دلار گرديد، كه با ارزش كل اوراق قرضهاي كه پايه ايجاد اين قراردادها بودند، اختلاف عظيمي داشت. شركتهايي مانند AIG- بيمه گر غول پيكر آمريكايي- پيمانهايي، بسيار بيش از حد، تحرير نمودند. همين نوسانات شديد هزينه بيمه اوراق قرضه سبب شد كه بانكهاي سرمايهگذاري نظير Bear Stearns و Lehman Brothers نتوانند در اوج بحران نياز به سرمايههاي جديد خود را تامين كنند و در نتيجه روند ورشكستگي شان تسريع شد. وقتي لمان برادرز سقوط كرد، بهنظر ميرسيد بازار ديگر جاي امني نيست: زيرا لمان نه تنها خود اوراق قرضه منتشر مينمود (كه اين اوراق هم به نوبه خود پايه CDS هاي فراواني قرار ميگرفتند) بلكه يكي از معاملهگران عمده اوراق قرضه ساير شركتها نيزبود (لمان برادرز در 10-7 درصد كل معاملات بازار نقش ايفا ميكرد).
حال بسياري از مردم (از جمله نماينده بيمه نيويورك) به اين نتيجه رسيده اند كه سرنوشت مرحله چهارم CDSها واضح است: حذف. آنها ميخواهند بر بازار مقررات جديد سختگيرانهاي وضع شود، از جمله محدود نمودن خريداران پيمانهاي CDS به افرادي كه نفعي در اوراق قرضه پايه آنها داشته باشند. ولي در اصل، اصلاح راه منطقيتري بهنظر ميرسد؛ چرا كه تنها با اشارهاي اندك، بازار خود را اصلاح خواهد كرد. در حال حاضر معاملات به صورت مستقيم تسويه ميشوند كه اين امر هر يك از طرفين معامله را در معرض خطر ورشكستگي طرف ديگر قرار ميدهد. طبق گزارش شركت رتبهبندي اعتباري «موديز» (Moody’s) وجود يك اتاق تسويه (پاياپاي) مركزي ميتوانست آثار زيانبار سقوط لمان برادرز را در حدود 3/2 كاهش دهد. هرچند حتي بدون وجود اتاق تسويه مركزي، بازار، سقوط لمان برادرز و قبل از آن ورشكستگي فاني مي و فردي مك دو غول بخش مسكن (كه عمدتا مربوط به مسائل فني ميشد) را تاب آورد. و همان رويه نسبتا پيچيده تسويه معاملات، بدون درهم شكستن ساير بنگاهها، كار خود را انجام داد؛ با وجودي كه Moody’s زيانهاي مربوط به فعاليتهاي لمان برادرز را بسيار گسترده ميدانست، با اين حال اگر بانكها و سرمايهگذاران تنها يك چيز از اين بحران فرا گرفته باشند، آن اين است كه قبل از معامله مطمئن شوند بنگاه طرف قراردادشان ميتواند از عهده تعهدات مربوط به خود برآيد.
شكي نيست كه بازار CDS مشكلات فراواني ايجاد كرده است، كه عمدتا هم بهخاطر مشخص نبودن و عدم شفافيت عملكرد سرمايهگذاران بوده است. ورشكستگي AIG و لمان برادرز ميتوانست كل بازار را ساقط سازد. هنوز هم به مشكل خوردن يك بانك بزرگ ديگر ميتواند سيستم را با دشواري روبهرو كند، ولي مسلما تنها فعاليت بازار CDS علت آن نيست. به اين نكته توجه داشته باشيد كه ورشكستگي ناشران بزرگ اوراق قرضه اساسا بسيار پيش از آن كه كسي به فكر اختراع CDS بيفتد، عملكرد سيستم را مختل كرده بود.
در شكلگيري هر حباب زياده رويهاي گوناگوني دخيلاند و اين كه از ميان آنها تنها بر روي CDSها انگشت بگذاريم، معقول نيست. حتما به خاطر ميآوريد كه در هنگام سقوط بازار 1987 هم انگشتهاي اتهام به سمت «بازار معاملات آتي سهام» (the equity – futures market) نشانه رفت، معاملاتي كه شركتها از آن براي جلوگيري از افت ارزش سهام موجود در پرتفوي شان استفاده ميكردند. گفته ميشد كه اين معاملات سقوط بازار را تشديد نموده اند. بهدنبال آن كميسيوني تشكيل شد؛ و محدوديتهايي نيز اعمال گرديدند. حال بيست سال بعد از آن اقدامات، بازار معاملات آتيها و اختيارات سهام شيكاگو به حدي گسترده شده كه تنها در سال گذشته 45هزار ميليارد دلار قراردادهايي از اين نوع در شاخص S&P 500 معامله شدند، در حالي كه كل ارزش بازار سهام آمريكا چيزي در حدود 10 هزار ميليارد دلار است. ولي در اين بحران ديگر كسي كاري به معاملات آتي سهام ندارد. بيست سال بعد هم احتمالا CDSها وضع كنوني معاملات آتي سهام را خواهند داشت. اما به شرطي كه اصلاح شوند. در كنار ايجاد اتاق تسويه، بازار نيز بايد شفاف تر شود. بانكها و ديگر موسسات درگير بايد مشخص كنند تا چه حد اطلاعاتشان در بازار شفاف است. CDS ها نيز كاربردهاي خود را دارند، و اگر سرمايهگذاران ميتوانند بر پايه سهام، ارز، كالا، يا چيزهاي ديگر سفتهبازي كنند چه دليلي دارد كه بر پايه اوراق قرضه شركتها نتوانند؟