| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
19 واقعیت جالب در مورد ژاپن که نمی دانستید
برترین ها: در این سال ها ژاپن تبدیل به یکی از جالب ترین کشورهای دنیا شده است. فرهنگ منحصر بفرد، غذاهای عالی و پیشرفت تکنولوژیک این کشور بقیه کشورهای دنیا را شگفت زده کرده و به آنها الهام بخشیده است.
با این وجود، بعضی از آداب و رسوم و سلایق ژاپنی کاملاً اشتباه درک شده است. این 19 واقعیت حقایقی را در مورد ژاپن مشخص می کنند و ژاپن واقعی را به تصویر می کشند:
۱.گوشت خام اسب یکی از غذاهای محبوب و متداول در ژاپن است. این گوشت که باساشی نام دارد را نازک برش می زنند و خام می خورند.
۲. بیش از ۷۰ درصد ژاپن کوهستانی است. این کشور بیش از ۲۰۰ آتشفشان دارد.
۳. یک خربزه (شبیه طالبی) گاهی تا بیش از ۳۱۴۷۳ ین (۳۰۰ دلار) فروخته می شود.
۴. نرخ سواد در ژاپن حدود ۱۰۰ درصد است.
۵. میانگین عمر ژاپنی ها ۴ سال طولانی تر از آمریکایی هاست.
۶. در ژاپن مردان به عنوان معذرت خواهی سر خود را می تراشند.
۷. ژاپن دومین کشور جهان از لحاظ کمترین نرخ قتل در دنیاست، در عین حال جنگل خودکشی اوکی گاهارا هم در همین کشور قرار دارد.
۸. ژاپن تابحال ۱۵ نامزد جایزه نوبل (در علوم شیمی، پزشکی و فیزیک)، سه مدال آور در این رشته ها و یک نامزد جایزه گاوس داشته است.
۹. کشتی گیران جوان سومو باید کشتی گیران پیش کسوت سومو را در "اصطبل" های کشتی آنها نظافت و حمام کنند.
۱۰. نرخ بیکاری در ژاپن کمتر از ۴ درصد است.
۱۱. ژاپن بیش از ۶۸۰۰ جزیره دارد.
۱۲. فیلم "تتسوئو: مرد آهنی" که البته ربطی به فیلم یا کتاب رابرت داونی جی. آر. ندارد، یک فیلم نسبتاً محبوب در ژاپن است که شینیا تسوکاموتو در کالج آن را نوشته و کارگردانی کرد.
۱۳. فرهنگ دیرینه سنگی از حدود ۳۰ هزار سال پیش از میلاد، مربوط به ساکنین ژاپن می شود.
۱۴. تاکاهی میک، فیلمساز ژاپنی، در ده سال اوج حرفه اش، بیش از ۵۰ فیلم ساخت.
۱۵. فیلم های انیمیشن و شوهای تلویزیونی (انیمه های) ژاپنی بیش از ۶۰ درصد برنامه های انیمیشنی دنیا را تشکیل می دهند. انیمیشن در ژاپن آنقدر موفق است که بیش از ۱۳۰ مدرسه صداپیشگی در این کشور وجود دارد.
۱۶. ۲۱ درصد از جمعیت ژاپن سالمند هستند که این رقم بیشترین رقم در دنیاست.
۱۷. در گذشته، نظام دادگاهی ژاپن نرخ محکومیتی در حدود ۹۹ درصد داشت!
۱۸. زندان های ژاپنی (از سال ۲۰۰۳) با ظرفیت ۱۱۷ درصد کار می کنند.
۱۹. کف بالاآمده نشان می دهد که چه زمانی باید دمپایی یا کفش خود را درآورید. در ورودی خانه های ژاپنی، کف تا ۶ اینچ (۱۵.۲۴ سانتیمتر) بالا آمده است که نشان می دهد باید کفش هایتان را درآورید و دمپایی بپوشید. اگر خانه دارای اتاقی با کفپوش تاتامی باشد، کف آن ۱ تا ۲ اینچ (۲.۵۴ تا ۵.۰۸ سانتیمتر) بالا آورده می شود و نشان می دهد که باید دمپایی خود را درآورید.
“نه” مشتری یعنی “مرا قانع کن” یا به معنای واقعی یعنی “نه”
مشتری با فرض اینکه شما اطمینان کامل دارید که مشتری بالقوه شما در گروه مشتریانی قرار میگیرند که “نه” آنها به معنای “من را قانع کن” است، راههای مختلفی برای تبدیل کردن این “نه” به “بله” وجود دارد.
۱- از او بازخورد بخواهید.
مجموعهای از چند سؤال مشخص تهیه کنید و جلسهای کوتاه برای صحبت با مشتری بالقوه خود در مورد دلیل عدم مناسب بودن پیشنهاد شما برای وی ترتیب دهید. گاهی عدم پذیرش یک پیشنهاد توسط مشتری موردنظر ممکن است تنها از یک مسئله کوچک در رابطه با نحوه ارتباط شما با وی ناشی شده باشد که منجر میشود وی تصور کند فاصله بین راهحل شما و مشکل وی خیلی بزرگتر و گستردهتر از واقعیت است. یک جلسه و گفتگو قدری غیررسمی و با فشار کمتر تأثیر بسیار زیادی در رفع و حل این مشکل میتواند داشته باشد و منجر به افزایش اعتماد و نزدیکتر شدن وی به دادن پاسخ مثبت به پیشنهاد محصول شما شود.
البته توجه داشته باشید که چنین جلساتی در رابطه با دریافت بازخورد باید تا حدودی غیررسمی و از روی کنجکاوی باشد. باید از جلسه موردنظر جهت یافتن دلیل عدم استقبال وی استفاده کنید، نه اینکه در این جلسه به دنبال اطلاعاتی باشید که از طریق آنها وی را بیشتر تحتفشار قرار دهید.
۲- آنها را به چالش بکشید.
مشتریان اغلب به دلایل مختلف دچار ترس شده و در زمان تصمیمگیری عقب میکشند. مثلاً ممکن است تحت تأثیر اندازه و وسعت پروژه پیشنهادشده قرا گرفته باشند. شاید تصور کنند که نیاز به بودجه بسیار زیادی دارد. ممکن است ارزش لازم و واقعی را در پروژه پیشنهادی مشاهده نکرده باشند. بههرحال هر دلیلی که برای خودشان دارند، باید بامهارت تمام آنها را در این رابطه به چالش بکشید. به یاد داشته باشید: پروپوزال ارائهشده باید تنها نسخهای کتبی از صحبتهای پیشین ردوبدل شده بین شما باشد و شامل هیچ نکته جدید و عامل شگفتی نباشد.
باید به مشتری اعلام کنید که متوجه نگرانیهای وی هستید و شرایط وی را درک میکنید، اما همچنین یادآور شوید که این ترس و مکث از طرف آنها نیز هیچ پایه و اساس منطقی ندارد. بهعنوانمثال اگر یک مشتری اعلام میکند که اندازه و وسعت یک پروژه چگونه و چه حجمی از استرس را بر تیم کاری وی وارد میآورد، مزایای حاصل از آن در بلندمدت را برای وی یادآور شوید. یا مثلاً اگر از قیمت یک پروژه نگرانی دارند، میزان بازگشت سرمایه ناشی از آن را برای آنها پررنگ کنید.
و زمانی که نوبت به موضوع قیمت میرسد .
۳- نسبت به قیمتها خود انعطافپذیر باشید.
اگر به این نتیجه رسیدید که یک مشتری نگرانیهایی درزمینهٔ بودجه را مطرح نمیکند و تلاشهای شما برای مطرح کردن ارزش در برابر قیمت با شکست مواجه میشوند، سعی کنید قیمت پیشنهادی خودتان را مورد ارزیابی مجدد قرار دهید. این به این معنا نیست که لزوماً باید قیمتهای خود را کاهش دهید. بهطورکلی کاهش دادن قیمت به نفع شما نیست و حتی ممکن است به ضرر شما هم تمام شود. اما اگر بتوانید با کم یا زیاد کردن خدماتی که ارائه میکنید با مشتری به توافق برسید، مطمئناً موفق به تبدیل کردن یک “نه” به “بله” خواهید شد.
۴- اعتمادسازی کنید.
اگر موفق به دریافت بله در رابطه با پیشنهاد خود پس از در نظر گرفتن این تغییرات و … نشدید، سعی کنید بر سر یک پروژه کوچکتر با آنها به توافق برسید. اگر دقت کرده باشید، هدف در این مرحله دیگر کسب سود اقتصادی نیست، بلکه هدف از کسب منفعت مالی، تنها به ایجاد اعتماد بین دو طرف تغییر پیدا میکند. پسازاین مرحله توانایی شما در فراهم آوردن خدمات مشتری فوقالعاده و با استاندارد بالا – حتی در ابعاد کوچک – بهخوبی به آنها نشان میدهد که شما شریکی خوبی برای همکاری حتی در ابعاد بزرگتر هستید.
نوشته “نه” مشتری یعنی “مرا قانع کن” یا به معنای واقعی یعنی “نه” اولین بار در مشاوره بازاریابی و آموزش بازاریابی ، تبلیغات و فروش پدیدار شد.
۱- برای خود اهداف روزانه تایید کنید
۲- متن و کتابهای انگیزه دهنده بخوانید
۳- با اطرافیان و دوستان خود در تماس باشید
۴- زمانی را به سلامتی و ظاهر خود اختصاص دهید
۵- به اولویت های خود اهمیت دهید
۶- بخندید
۷- مرتب و تمیز باشید
۸- برای کاهش استرس یکسری محدودیت در زندگی خود ایجاد کنید
۹- زمان هایی را برای استراحت خود اختصاص دهید
حواسمان باشد…
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "ﺩﻝ "ﺷﮑﺴﺖ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "جدایی " انداخت!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "آشتی " داد!
با "زبان" میشود آتش زد!
با "زبان" میشود آتش را خاموش کرد!
حواسمان به زبانمان باشد ، آلوده اش نکنیم
اگر شما دوست دارید که برای خودتان کار کنید و زمان بیشتری با خانواده بگذرانید، من به شما توصیه می کنم که کار در خانه را آغاز کنید. کارهای زیادی می توان انجام داد که هم سرتان گرم باشد و هم پول در بیاورید، تازه وقت بیشتری هم خواهید داشت. من در اینجا چند تا از راههای دم دست و عملی برای کار در خانه لیست می کنم و توضیح می دهم:
– صنایع دستی:
اگر شما از صنایع دستی مثل ساختن جواهرآلات، سفال و یا وسایل تزئینی منزل خوشتان می آید و از این کارها بلد هستید، می توانید کارتان را با ساخت و فروش این وسایل شروع کنید و در وبسایت های فروش آنلاین آنها را به فروش برسانید. در حال حاضر این وبسایت ها وجود دارند و شما به راحتی می توانید این کار را انجام دهید. با پرداخت مبلغ اندکی به این سایت ها می توانید محصولات خود را در آنجا قرار دهید.
خریداران به این سایت ها مراجعه می کنند، کالای شما را خریداری می کنند و پول را به حسابتان واریز می کنند. به همین راحتی صاحب کسب وکار و درآمد شدید.
– نویسندگی برای وبسایت ها:
بلاگرها و یا همان نویسندگان وبسایت ها اگر کارشان خوب باشد و نوشته هایشان دسته اول، می توانند مقالات و نوشته های خود را به وبسایت های دیگر بفروشند و درآمد کسب کنند. در زمینه ای که تبحر دارید تمرکز کنید و در مورد مسائل روز آن مطلب و تحلیلات خود را بنویسید، سپس به وبسایت های بزرگ مطالبتان را ارائه دهید و به آنها پیشنهاد نویسندگی بدهید. اگر وبلاگی هم دارید می توانید از طریق سرویس Pay Per Click گوگل هم پول در بیاورید.
– تدریس:
اگر شما به تدریس علاقه دارید و می توانید به خانه دانش آموزان رفت و آمد داشته باشید، درس دادن را شروع کنید. در حال حاضر وبسایت هایی هستند که شما می توانید در آنجا به عنوان مدرس ثبت نام کنید و با پرداخت مبلغ اندکی آنها شما را به کسانی که نیاز به مدرس دارند معرفی می کنند. همینطور هم می توانید آگهی های روزنامه ها را برای مدرس جستجو کنید و دانش آموز مورد نظر را بیابید.
– ترجمه:
اگر شما در بیش از یک زبان تبحر دارید، می توانید به عنوان یک فریلنسر کار خود را شروع کنید. اگر مترجم خوبی باشید، خوب پول در خواهید آورد.
من این راهها را به شما پیشنهاد کردم، حالا دیگر نوبت شماست. کار را شروع کنید!