| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
چرا تامين مالي براي كسبوكارهاي كوچك دشوار است؟
مترجم: فرناز براري
شركتهاي كوچك به دنبال دستيابي به سرمايه رشد (روشي انعطافپذير در تامين مالي) هستند، ولي بانكها و سرمايهگذاران بسيار محتاط عمل ميكنند.
عبارت بالا به نقل از جان پاليا، استاد مالي و محقق ارشد پروژه بازارهاي سرمايه خصوصي پپرداين، آمده است. پروژه مذكور، نظرسنجياي است كه دو مرتبه در سال صورت ميگيرد و در آن اطلاعاتي راجع به كسبوكارهاي خصوصي و سرمايهگذاران و وامدهندگان به آنها جمعآوري ميگردد. گزارش اخير نشان ميدهد كه در طول 18 ماه گذشته، تلاشهاي متعددي از طرف شركتها براي كسب سرمايه بينتيجه ماندهاند. پاليا اخيرا با كارن اي كلين مقاله نويس Smart Answers مصاحبهاي داشته است كه متن آن را در ادامه ميخوانيد.
چه گروههايي در تحقيقات شما مورد مطالعه قرار گرفتهاند؟
ما در تحقيقات خود بانكها، اعطاكنندگان وامهاي رهني، سهامداران شخصي، سازمانهاي سرمايهگذاري مخاطرهآميز (venture capital organizations)، سرمايهگذاران شخصي براي شركتهاي نوپا، صاحبان كسبوكار، ارزيابان كسبوكار و كارگزاران را مورد مطالعه قرار دادهايم. اين تحقيق در شش ماه دوم سال 2009 آغاز شد و هماكنون در دسترس عموم است.
* شما 559 شركت خصوصي را مورد مطالعه قرار دادهايد كه تقريبا نيمي از آنها درآمد سالانه خود را حدود سه ميليون دلار گزارش كردهاند. مهمترين نگراني آنها چيست؟
اولين و مهمترين نگراني شركتهاي خصوصي بر اساس ادعاي 31 درصد از آنها، دستيابي به سرمايه است. حدود 27 درصد نيز اوضاع اقتصادي را مهمترين نگراني خود برشمردهاند. جالب اينجاست كه بيش از نيمي از شركتها (53 درصد) اعلام كردهاند كه درآمد آنها در شش ماه گذشته افزايش يافته است. اين در حالي است كه 70 درصد از شركتها بيان داشتهاند كه هزينههاي آنها در اين مدت كاهش يافته يا به ميزان درآمد آنها بوده است.
71 درصد از شركتها نيز گزارش كردهاند كه اگر سرمايه رشد بيشتري داشتند، درآمد آنها نيز بيشتر ميبود و همچنين 63 درصد اعلام كردهاند كه فرصتهاي رشد در شش ماه گذشته افزايش يافته است. تحقيقات شما نشان ميدهد كه بانكها ريسكگريزتر از گذشته هستند و بيشتر به ضامنهاي شخصي و وثيقه اعتماد ميكنند. به نظر ميرسد كه بانكداران، نسبت به گذشته، زمان بيشتري را براي رسيدگي به درخواستهاي وام صرف ميكنند. تا حدود دو يا سه سال گذشته ديدي سطحي به اين امور وجود داشت و با سختگيري كمتري عمل ميشد، اما پس از وقوع بحران، بانكها پروندهها را با دقت و موشكافي بيشتري بررسي ميكنند.بسياري از بانكداران اظهار ميدارند كه كاهش ميزان وامها نسبت به قبل به دليل كم شدن تقاضا براي وام است، ولي تحقيقات شما خلاف اين ادعا را نشان ميدهد.
به طور كلي، تقاضا براي وام در ميان صاحبان كسبوكار افزايش يافته است. همچنين 72 درصد از بانكهايي كه مورد مطالعه قرار گرفتهاند، بيان داشتهاند كه تعداد تقاضا براي وام در شش ماه گذشته افزايش پيدا كرده است؛ بنابراين ادعاي بانكها در مورد كاهش تقاضا براي سرمايه، عجيب به نظر ميرسد.
* در مورد نرخ قبول وام چطور؟
براساس گزارش بانكدارها، 72 درصد از وامهاي مبتني بر وجه نقد، 90 درصد از وامهاي مبتني بر املاك و 7/46 درصد از وامهاي مبتني بر وثيقه رد شدهاند. مهمترين دلايل رد شدن اين وامها، پايين بودن ميزان درآمد و حجم بدهيهاي موجود بانك بوده است.
* ولي تحقيقات شما نشان ميدهد كه برخلاف اوضاع اقتصادي موجود، اعتبار وامگيرندگان افزايش يافته است.
بله. اكثر بانكها (55 درصد) ادعا داشتهاند كه اعتبار درخواستكنندگان وام در شش ماه گذشته افزايش پيدا كرده است؛ بنابراين ميتوان اينگونه برداشت كرد كه بانكها ريسكگريزتر شدهاند و شركتها در حال افزايش استانداردهاي خود هستند. بر اساس آمار، 39 درصد از بانكها از كاهش ميزان قراردادهاي پرداخت وام خبر ميدهند.
* شما همچنين در مورد سازمانهاي سرمايهگذاري مخاطرهآميز و سرمايهگذاران شركتهاي نوپا تحقيق كردهايد. يافتههاي شما در اين زمينه چه بوده است؟
اينگونه شركتها نيز به دليل مشكلات اخير، ريسكگريزتر شدهاند. با توجه به نتايج تحقيقات، اين شركتها منابع مالي خود را بيشتر روي سازمانهايي كه قبلا در آنها سرمايهگذاري كردهاند يا آنهايي كه در مراحل پس از تاسيس هستند، متمركز ميكنند. بيش از 80 درصد از اين شركتها پيش بيني كردهاند كه تقاضا براي سرمايهگذاري اوليه در دوازده ماه آينده افزايش خواهد يافت، ولي محدوديتهاي سرمايهگذاري كماكان ادامه دارد. همچنين 57 درصد اذعان داشتهاند كه تمايل عمومي براي ريسكپذيري كاهش يافته است.
* اين ميزان از احتياط در سرمايهگذاري به طور كلي در اقتصاد چه معني خواهد داشت؟
اين روند، در آينده مشكلزا خواهد بود. اين نكته، به اين معني است كه فرصتهاي سرمايهگذاري در كسبوكارهاي نوپا كه ميتوانستند در آينده موفقيت اقتصادي به دنبال داشته باشند، از بين خواهد رفت.
فهرست زیر اگرچه کامل نیست اما موارد مهم مربوط به عزت نفس پایین افراد را نشان می دهد:
*آن ها عموما شایعه ساز هستند
*آن ها طبیعت و سرشت انتقاد آمیزی دارند وطوری انتقاد می کنند که گویی مسابقه ای وجود دارد و آن ها مجبورند که جایزه راببرند.
*آن ها بسیار جاه طلب و بلند پرواز هستند و معتقدند که همه چیز را می دانند.کسانی که عزت نفس پایینی دارند.عموما بادیگران به سختی کار می کنند و دیگران را وادار می کنند تا احساس کنند که آن ها(افراد با عزت نفس پایین)برتر هستند.
*آن ها فکر بسته ای دارند و خودمحور هستند.
*آن ها همیشه بهانه و عذری دارند و عدالت را رعایت نمی کنند.
*همیشه دیگران را سرزنش می کنند و وهرگز مسئولیت پذیر نیستند.
*آن ها طرز فکر تقدیر گرایانه دارند بدون هیچ قوه ی ابتکاری همیشه منتظرند اتفاقی بیفتد
*آن ها طبیعتا حسودند.
*مشتاق نیستند که انتقادهای سازنده و مثبت را قبول کنند و در برابر انتقاد حالت تدافعی می گیرند.
*وقتی که تنها هستند ناراحت و کم حوصله اند.
*عزت نفس پایین باعث از بین رفتن محبوبیت و شایستگی می شود.کسانی که عزت نفس پایین دارند نمی توانندمرزی بین شایستگی ها و خوبی ها و بی نزاکتی ها و بدی ها بکشند.آن ها نمی دانند حد بین کستاخ بودن و باادب بودن چیست
*آن ها دوست های حقیقی و بی ریا و خالص ندارند برای این که خودشان خالص و بی ریا نیستد.
*آن ها قول هایی می دهند که می دانند نمی توانند انجامشان دهند.عمل نکردن به قول ها باعث می شود که آن ها اعتبار کمتری به دست آورندکسی که عزت نفس بالا دارد ترجیح می دهد شغلش رااز دست بدهد،اما اعتبارش را حفظ کند.زیرا می دانند که برای اعتبار نمی توان ارزش و بهایی تعیین کرد.
*رفتارشان غیر معقول(دم دمی مزاج)و بی احساس هستند.آن ها از این سو به آن سو می برند.آن ها شاید امروز خوب و مهربان باشند ولی فردا به رنگ دیگری درآیند.آن ها متعادل نیستند.
*آن ها مردم را از خودشان می رنجانند و بیشتر تمایل دارند تنها باشند
*آن ها به طور طبیعی زودرنج هستند و این وضعیت خودشکننده نامیده می شود.کسی که دارای شخصیت خودشکننده است به شخصیت خود صدمه می زند و باعث افسردگی می شود.
چه اختلافی بین رودرنج بودن و حساس بودن است؟زودرنجی روش کاکتوس است:((تو من را لمس می کنی و من به تو صدمه خواهم زد))حساس بودن رویکرد مثبت یا روش مواظبت است.خیلی وقت ها هردوی این ها قابل تبدیل به یکدیگر هستند.مردم می گویند وقتی که درباره ی چیزی صحبت می کنید مواظب باشید او خیلی حساس است(درواقع منظور این است که او زود رنج است)
رابطه ای مستقیم بین احساسات مردم و بهره وری آن ها وجود دارد.عزت نفس بالا در احترام به خودمان،به دیگران،قانون،اموالمان،والدینمان و کشورمان کاملا مشهود است.عزت نفس پایین درست عکس آن است.
عزت نفس باعث موارد زیر می شود:
*عقیده واراده را محکم می سازد.
*اشتیاق برای قبول مسئولیت را به وجود می آورد.
*نگرش ها را خوش بینانه می سازد.
*باعث می شود روابط با دیگران بهتر شود و زندگی سرشار از لذت و خوشی گردد.
*شخص را در برابر نیازهای دیگران حساس تر می کند و نگرش توجه را توسعه می دهد.
*باعث می شود شخص با آغوش باز فرصت ها و چالش های تازه و جدید را به مبارزه بطلبد.
*عملکرد را بهبود می بخشد و توانایی ریسک کردن در زندگی را افزایش می دهد.
*کمک می کند تا شخص راحت تر و مدبرانه تر انتقادها و تمجیدها را قبول کند یا از دیگران انتقاد و تعریف کند.
گدایی با یک کاسه پر از مداد در ایستگاه قطار نشسته بود.مدیر جوانی از کنار او گذشت و یک دلار در کاسه ی او انداخت و سپس سوار قطار شد.قبل از این که درها بسته شود چیزی به ذهنش رسید سپس به طرف گدا برگشت و یک دسته از مدادها را برداشت وگفت:((آن ها درست قیمت گذاری شده اندروی هم رفته شما یک فروشنده هستید ومن هم همین طور))و آن جا را ترک کرد.شش ماه بعد همان مدیر در یک مهمانی حضور پیدا کرد.گدا هم با یک لباس شیک و کروات آنجا بود.گدا توانست مرد جوان را بشناسد.سپس به طرف او رفت و گفت.احتمالا من را به یاد نمی آورید ولی من شما را به یاد می آورم.سپس داستانی را که شش ماه پیش افتاده بود تعریف کرد.مدیر جوان گفت:حالا تو را به یاد آوردم ویادم می آید تو گدایی می کردی.حالا با این لباس شیک و کروات این جا چه کار می کنی؟گدا جواب داد:احتمالا نمی دانی که برای من آن روز چه کاری انجام دادی؟تواولین نفر در زندگی من بودی که بزرگی و مقام مرا به من برگرداندی.تویک دسته از مدادهای من را برداشتی وگفتی آن ها درست قیمت گذاری شده اند،روی هم رفته تو یک تاجر هستی ومن هم همین طور.سپس تو رفتی،باخودم فکر کردم من این جا چه کار می کنم؟چرا من گدا هستم؟تصمیم گرفتم کارمفیدی برای زندگیم انجام دهم.کیفم را بستم و شروع کردم به کارکردن و الان این جا هستم.فقط می خواهم از تو برای این که هویت مرا به من بازگرداندی،تشکر کنم.آن اتفاق زندگی من را تغییر داد.
چه تغییری در زندگی گدا به وجود آمد؟
چیزی که تغییر کرده بود این بود که او عزت نفس خودرا بالابرد وسپس توانست کارش را اعتلا بخشد.این امر جادوی عزت نفس در زندگی ماست.چگونگی احساس هرفرد درباره ی خودش را عزت نفس گویند.عقاید ما درباره ی خودمان همه چیز را به طور شدید وبحرانی تحت تاثیر قرار می دهد؛عملکردمان در کار،روابطمان،ونفشمان به عنوان والدین برای انجام کارهای زندگی،عزت نفس بزرگترین عامل تعیین کننده در شکل یک تصمیم موفقیت آمیزو یا شکست خورده است.عزت نفس بالاباعث شادی و رضایت مندی و هدف دار بودن زندگی می شود.تا زمانی که خود را فرد باارزشی ندانید،نمی توانید عزت نفس بالایی داشته باشید.
تمام معلمان و رهبران بزرگ در سراسر تاریخ به این نتیجه رسیده اند که هر کسی باید باطنا سخت کوش باشد و تابتواند موفق باشد.ماخودارزیابی ناآگاهانه ی خود را به دیگران انتقال می دهیم و آن ها بر طبق آن به ما عکس العمل نشان می دهند.کسانی که عرت نفس بالایی دارند باایمان رشد کرده اند ومی توانند با شایستگی و با اشتیاق مسئولیت ها را قبول کنند.آن ها با خوش بینی با زندگی روبرو می شوند وروابط بهتری با دیگران دارند و پر از احساس زندگی هستند.آن ها دارای انگیزه و بلند همت بوده و کاملا حساس اند.دارای توانایی عملکرد و خطر پذیری بالایی می باشند.آن ها فرصت ها وچالش های جدید را با آغوش باز به مبارزه می طلبد و می توانند به آسانی و به طور مدبرانه انتقادها و تمجیدهاراقبول کنند وهم چنین از دیگران انتقاد و یا تمجید کنند.آگاهی از این که چه چیزی خوب است و چگونه باید انجام شود مربوط به احساس عزت نفس است.
خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید.
از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟
فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی داشت.
بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد.
خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد!
بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عزیمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!
وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟
…
…
…
…
فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت.......!