| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
به سمینار بین المللی رفته بودم و اغلب افراد از من سوال می کردند آیا من می توانم به دیگران انگیزه بدهم؟جواب من((نه))بود،من نمی توانم.افراد به خودشان انگیزه می دهند اما آن چه که من می توانم انجام دهم این که آن ها را ترغیب نمایم به خودشان انگیزه بدهند.ما می توانیم محیطی را که حالت برانگیزندگی دارد فراهم کنیم.برای ترغیب مردم که به خودشان انگیزه بدهند باید نیازها و خواسته هایشان را خوب درک کنیم.بین انگیزش و سودمندی رابطه ی مستقیمی وجود دارد...
ترغیب،فکر را تغییر می دهد،انگیزش عمل را تغییر می دهد.انگیزش مثل جرقه ی آتش است و اگر مایع اشتغال زا به آن اضافه کنید خاموش می شود.درست مثل ورزش کردن وغذا خوردن که نباید خیلی طولانی باشند،انگیزش نیز چنین وضعی دارد.با این وجود اگر منبع انگیزش ارزش های درونی خود باشند آن موقع انگیزش طولانی مدت می شود.بزرگترین برانگیزنده ها کدام ها هستند؟آیا آن پول است؟تایید،بهبود کیفیت زندگی،پذیرش توسط افراد مورد علاقه،همه ی این ها می توانند برانگیزنده باشند.تجربه نشان داده است مردم آگاهی به خاطر پول،بیشتر مواقع به خاطر رهبری خوب،از همه بیشتر به خاطر اعتقاداتشان برانگیخته می شوند.ما این امررا روزمره در تمامی دنیا می بینیم.افراد به خاطر اعتقاداتشان حاضرند بمیرند.رفتارو نگرش نسبت به زندگی مسئول هستیم،آن موقع تغییرات زندگی بهتر صورت می گیرند.
من به دو فرضیه اعتقاد دارم:الف-اکثریت افراد،آدم های خوبی هستند،اما می توانند بهتر باشند.ب-بسیاری از افراد می دانند که باید چه بکنند.پس چرا آن را انجام نمی دهند؟چیزی را که از دست می دهم جرقه یا انگیزش می باشد.بعضی از کتاب های خود یاری رویکرد آموزشی آن چه را که باید انجام دهند،پذیرفته اند؛ما رویکرد متفاوتی را اختیار کرده ایم.سوال این است که چرا شما آن را انجام نمی دهید؟اگر شما از مردم در خیابان سوال کنید که چه چیزی باید انجام گیرد آن ها به شما پاسخ درست خواهند داد.اما اگر از آن ها بپرسید که آیا آن را انجام داده اید جواب ((نه))خواهند گفت.چیزی که کم هست انگیزش می باشد.قسمت اعظم انگیزش از نظام اعتقادی شخص نشات می گیرد.یعنی آن چه را که او انجام می دهد باید باور داشته باشد و مسئولیت آن را بپذیرد.اینجاست که انگیزش اهمیت پیدا می کند.وقتی که مردم مسئولیت رفتار و اعمالشان را می پذیرند،نگرش آن ها به زندگی مثبت می شود وبسیار مولد می شوند و روابط آن ها در خانه و محل کار بهتر می شود و زندگی بسیار معنی دار و رضایت مند می شود.بعد از رفع نیازهای عمده ی فیزیکی،نیازهای عاطفی نقش انگیزشی بیشتری پیدا می کنند.هررفتار از اصل سود وزیان تبعیت می کند.اگر سودبیشتر از زیان باشد برانگیزنده است.اگر زیان و ضرر بیشتر از منفعت باشد حالت بازدارندگی دارد.سود و منفعت می تواند عینی باشد مثل پاداش های پولی،تعطیلات و هدیه یا می توانند عیر ملموس باشند مثل شناخت،قدردانی،احساس پیشرفت تحصیلی،ارتقا،پیشرفت،مسئولیت پذیری،خود ارزشمندی،فضیلت و باور.
عصبانی نشوید
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺣﺎﺩﺛﻪ 11 ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ ،
ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮐﻨﺎﻥ ﺑﺮﺟﻬﺎﯼ ﺩﻭﻗﻠﻮ
ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ .
ﯾﮑﯽ از آنها ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﻮﺩ که اون روز
ﺑﺎطرﯼ ﺳﺎﻋﺘﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ
ﻭ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺩﯾﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ،
یه ﻧﻔﺮ دیگه ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻬﻮﻩ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ
ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻋﻮض ﮐﺮﺩﻥ
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺩﯾﺮﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ،
اتومبیل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ آنها
ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺭﻭﺷﻦ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ،
و ﻧﻔﺮ بعدی
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺩﯾﺮ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ
ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﻧﻮ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭘﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﻮ ﺑﻮﺩن
ﮐﻔﺶ ﺗﺎﻭﻝ ﻣﯿﺰﻧﺪ و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ
ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ، ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ
ﻭ ﭼﺴﺐ ﺯﺧﻢ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺩﯾﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺵ ﺑﺮﺳﺪ
ﻭ این ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﺪ .
ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﮔﯿﺮ می کنید ،
آﺳﺎﻧﺴﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ می دهید ،
ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ،
ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻘﺒﯽ ﺑﻪ ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﻤﺎ
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ، ﻭ یا ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮﯾﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﻮﯾﺪ ،
ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻧﺸﻮﯾﺪ
آﺭﺍﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﺳﺖ ،
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩﻩ
ﻭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ ،
و ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺳﺖ
اين همان حكمت خداوند
است كه در تك تك ذرات هستى جاريست...
سعی کن در همه حال اجازه ی افکار منفی و ناراحتی و عصبانیت رو به خودت راه ندی چون با داشتن افسوس و عصبانیت هیچ چیزی درست که نمیشه تازه بدترم میشه !
شاد باش و همیشه چیزای مثبت و نقاط قوت اطراف تون رو ببینید و جذب کنید بعد از مدتی شادابی به عادت های خوب تون تبدیل میشه ...
.
لبخند فراموش نشه ...
۱-ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﺴﻞ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﺣﻖ ﺭﺍﯼ ﺩﺍﺩﻥ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭼﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻧﺰﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺩﻟﯿﻞ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﺟﻨﺲ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺁﻥ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﯾﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻭ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ. ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺗﺠﺎﺭﯼ ﻭ ﺍﺻﻮﻻ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺎﻟﯽ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﮏ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺭﺍﯾﺞ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺻﺪﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﺩﺭ ﮔﺎﻡ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﯾﮏ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪﺳﺎﺯ ﻫﯿﭻ ﻣﺤﺪﻭﺩﯾﺘﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻫﻮﺷﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺧﺮﺍﻓﯽ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮐﻪ «ﺯﻧﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﺭﺁﻣﺪﺯﺍﯾﯽ ﮐﻨﻨﺪ» ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ
۲-ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺎﻟﯽ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭﺝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﺎﻟﯽ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﺩﺧﻞ ﻭ ﺧﺮﺝ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ، ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻗﺒﻮﺽ ﯾﺎ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺩﺳﺘﻪ ﭼﮏ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻣﺎ ﺁﯾﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﻣﻬﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺷﺎﻥ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ؟
ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ؟ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﯾﺪ ﭼﻄﻮﺭ؟ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ؟
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺎﻟﯽ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﺍﻥ ﺯﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﻤﺘﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﻭ ﻣﺠﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺭ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ، ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺗﺒﻂ، ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭﺳﻤﯿﻨﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺟﺴﺖ ﻭﺟﻮ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻭ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ﺗﺎﻥ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺁﻣﺪﺯﺍﯾﯽ ﻫﻤﻮﺍﺭ ﮐﻨﯿﺪ. ﺗﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﺎﺷﯿﺪ
۳-ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻋﻼﻗﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺸﺎﻭﺭ ﻭ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺣﻮﺯﻩ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﺸﺎﻭﺭﺍﻥ ﺧﻮﺏ ﻣﺸﺎﻭﺭﺍﻥ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻣﺸﺎﻭﺭﺍﻥ ﺧﻮﺏ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﮐﻤﮏ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ.
ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﻭﻝ ﺍﺻﺮﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺗﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﮔﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺘﺮﺳﯿﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺎﻥ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻓﺮﺽ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻫﺮ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺷﻤﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﺷﺮﻭﻉ ﯾﮏ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺩﺭﺟﺎ ﺯﺩﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻄﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ.