| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
مرد میلیاردر قبل از سخنرانیش خطاب به حضار گفت:
از میون شما خانوم ها و آقایون، کسی هست که دوست داشته باشه جای من باشه، یه آدم پولدار و موفق؟ همه دست بلند کردند! مرد میلیاردر لبخندی زد و حرفاشو شروع کرد: با سه تا از رفیق های دوره تحصیل، یه شرکت پشتیبانی راه انداختیم و افتادیم توی کار. اما هنوز یه سال نشده، طعم ورشکستگی پنجاه میلیونی رو چشیدیم!رفیق اولم از تیم جدا شد و رفت دنبال درسش! ولی من با اون دو تا رفیق، به راهم ادامه دادم. اینبار یه ایده رو به مرحله تولید رسوندیم، اما بازار تقاضا جواب نداد و ورشکست شدیم! این دفعه دویست میلیون! رفیق دوم هم از ما جدا شدو رفت پی کارش!
من موندم و رفیق سوم. بعد از مدتی با همین رفیق سوم، شرکت جدید حمل و نقل راه انداختیم، اما چیزی نگذشت که شکست خوردیم. این بار حجم ضررهای ما به نیم میلیارد رسید! رفیق سوم مستاصل شد و رفت پی شغل کارمندیش! توی این گیرودار، با همسرم تجارت جدیدی رو راه انداختیم و کارمون تا صادرات کالا هم رشد کرد. اوضاع خوب بود و ما به سوددهی رسیدیم اما یهو توی یه تصادف لعنتی، همسرمو از دست دادم! همه چی بهم ریخت و تعادل مالیمو از دست دادم! شرکت افتاد توی چاله ورشکستگی با دو میلیارد بدهی! شکست پشت شکست!
مدتی بعد پسر کوچیکم بخاطر تومور مغزی فوت کرد. چند سال بعد، ازدواج دوم داشتم که به طلاق فوری منجر شد! بالاخره در مرز پنجاه و هفت سالگی، با پسر بزرگم شرکت جدیدی زدیم با محصول جدید. اولش تقاضا خوب بود اما با واردات بی رویه نمونه جنس ما، محصولمون افت فروش پیدا کرد و باز ورشکست شدیم. هفت سال حبس رو بخاطر درگیری با طلبکارهای دولتی و خصوصی گذروندم! و اموالمون همش مصادره شد! شکست ها باهام بودند و منم هنوز بودم!
به محض رهایی از حبس، باز کار جدیدی رو استارت زدیم و این بار موفق شدیم. شرکتمون افتاد توی درآمد و وضعمون خوب شد. من به سرعت و با یه رشد عالی، از چاله بدهی ها دراومدم. الان شرکت من ده شرکت وابسته داره و شده یه هلدینگ بزرگ، اونم با ده هزار پرسنل.
مرد میلیاردر بعد از رسیدن به این قسمت از حرف هاش، از حضار پرسید: همونطور که شنیدید، من برای رسیدن به این مرحله از زندگی، تاوان دادم. عذاب کشیدم. آیا کسی حاضر هست بازم مسیر منو طی کنه؟
هیچ کس دستشو بلند نکرد! مرد میلیاردر پوز خنده بلندی کرد و سپس با گفتن یه جمله از پشت تریبون اومد پائین : خیلی هاتون دوست دارید الان جای من باشید اما حاضر به طی کردن مسیر سختی نیستید که من طی کردم نیستید
اصول و ﻓﺮﻣﻮﻝ ﻫﺪﻑ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ "ﺑﺮﺍﯾﺎﻥ ﺗﺮﯾﺴﯽ"
1 ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺸﺨﺺ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ.
ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺑﺪﻫﯿﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺸﺨﺺ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﭼﻪ ﺩﺭﺁﻣﺪﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ.
2 ﻫﺪﻑ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﮑﺘﻮﺏ ﮐﻨﯿﺪ. ﻫﺪﻓﯽ ﮐﻪ ﻣﮑﺘﻮﺏ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﯾﮏ ﺧﯿﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﯾﺎﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺲ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻭ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
کم رنگترین قلم ها، از پر رنگترین ذهنها ماندگارترند.
3 ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻫﺪﻑ ﺧﻮﺩ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺸﺨﺺ ﺳﺎﺯﯾﺪ. ﺫﻫﻦ ﻧﯿﻤﻪ ﻫﻮﺷﯿﺎﺭ ﺷﯿﻔﺘﻪ ﺿﺮﺏﺍﻻﺟﻞ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﻌﺎﻝ ﺳﺎﺯﺩ.
ﺍﮔﺮ ﻫﺪﻑ ﺷﻤﺎ ﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻫﺪﻓﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻧﻬﺎﯼ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ.
4 ﻓﻬﺮﺳﺘﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪﻥ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﻬﯿﻪ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﻨﯿﺪ.
5 ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﺑﻨﺪﯼ ﮐﻨﯿﺪ. ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﻢ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ.
6 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﺪﻓﺘﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺷﻮﯾﺪ. ﻋﻠﺖ ﺍﺻﻠﯽ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻋﻤﻠﮕﺮﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ.
ﻧﺎﮐﺎﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ﺧﻮﺩ ﺗﻮﺟﯿﻬﺎﺗﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﯾﺮﯼ ﻧﻤﯽﮔﺬﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺒﻼ ﺑﻮﺩﻩﺍﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﯽﮔﺮﺩند.
7 ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﮐﺎﺭﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﻫﯿﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﻫﺪﻑ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ.
ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺳﺎﻟﯽ 365 ﺭﻭﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ...!
معرفی یک روش کسب درآمد از تلگرام
سلام دوستان
همونطور که می دونید یکی از کارهایی که ما در کانال برای اعضا انجام می دیم این هست که روش های مختلف کسب درآمد رو بهشون معرفی می کنیم.
امروز تونستیم یک راه جالب کسب درآمد اینترنتی رو پیدا کنیم که خوش بختانه وابستگی به سن و جنسیت و شرایط مالی نداره.
برای استفاده از این روش شما تنها به یک گوشی و اینترنت احتیاج دارید که اگه دارید این متن رو می خواید بدون شک تمام امکانات لازم رو دارید.
تو این روش که فقط تو تلگرام قابل استفاده هست شما وارد رباط زیر می شید و توش ثبت نام می کنید. بعد از عمل ثبت نام رباط به شما یک لینک مخصوص بازاریابی می ده. حالا شما باید این لینک رو تو گروه هایی که هستید بفرستید و دیگران رو تشویق کنید که وارد این رباط بشند و توش ثبت نام کنند. تمام کار ثبت نام فقط چند کلیک طول می کشه.
در عوض هر یک نفری که وارد این رباط بشه و ثبت نام کنه شما مبلغ ۱۰۰۰ تومان را دریافت می کنید.
یعنی اگه کاری کنید که ۱۰۰ نفر در این رباط ثبت نام کنند شما ۱۰۰ هزار تومان به دست می آورید. عالیه نه؟
اطلاعات اضافه مثل روش درآمد زایی این رباط، روش تصویه حساب در خود رباط توضیح داده شده.
فقط کافی هست روی لینک زیر کلیک کنید.
اسنپ و تپسي چه بر سر آژانس هاي تاكسيراني سنتي آوردند!؟
داستان اپلیکیشنهای درخواست خودرو، در نوع خود جالب و عبرتآموز است. سالهای سال، بدنه غيرچابك تاکسیرانی و آژانسهای کرایه خودرو، به معنای واقعی کلمه، فناوریهای نوین دیجیتالی را ندیده گرفتند. اجازه بدهید برای روشن کردن این بیتوجهی، چند مثال بزنم. مدتزمانی طولانی است که امکان چک کردن نقشه ترافیک در تهران وجود دارد، اما کمتر راننده آژانسی را دیدهام که از این قابلیت استفاده کند! سالهاست که امکان پرداخت موبایلی در کشور فراهم شده، اما هیچگونه تسهیلاتی در این خصوص در اختیار یک مسافر آژانس جهت سهولت در پرداخت قرار نگرفته است! حداقل يك دهه است که نرمافزارهای تعاملی، امکان دریافت بازخورد از مشتریان را فراهم کردهاند، اما دریغ از دریافت یک نظر از مشتری در این آژانسها! نوآوری در مدلها و خدمات، واژهای غریب در این صنف است.
نتیجه این رویکرد چه بود؟ امپراتوری اتحادیههای تاکسیرانی و آژانسهای خدمات خودرو، در مدت زمانی حدود یکسال، توسط دو اپلیکیشن موبایل (اسنپ و تپسی) به زیر کشیده شد. تمام آن نیازهای مشتری، که سالها مورد بیتوجهی آژانسها قرار گرفته بود، به خوبی توسط اپلیکیشنهای درخواست خودرو پوشش داده شد. حالا تاکسیرانی، مبهوت از شکستی که خورده (البته هنوز ابتدای این داستان است) به ایندر و آندر میزند تا رقیب را با شکایت و مسائل حقوقی از میدان بهدر کند که البته به نتیجه نخواهد رسید.
هفته پیش از آژانس محلهمان که طی 15 سال گذشته مشتری ثابتشان بودهام، تماس گرفتند و گفتند 20 درصد در همه مسیرها قیمت را کاهش داده اند! آن روز عجله داشتم وگرنه برایشان مفصل توضیح میدادم که مساله مشتري، فقط قیمت نیست و تا قدرت فناوری و قابلیتهای آن در ايجاد خوشايندي براي يك سفر درون شهري را درک نکنند، اتفاقی نخواهد افتاد. البته معتقدم آنها صدای انقلاب فناوریهای دیجیتالی را بسیار دیر شنیدهاند و تا اندازه زيادي، كار از كار گذشته است!
همين داستان، بزودي بر سربسياري از كسب وكارهاخواهد آمد يا آمده است، پس براي پيشگيري سريعأ اقدام كنيد.
جک ولش جمله معروفی دارد که متناسب با داستانی است که نقل شد:
"تغییر کنید، قبل از آنکه مجبور به تغییر شوید".
برگرفته از نوشته استاد مهدي شامي زنجاني
۳ قانون موفقیت در اقتصاد
چارلی مانگر، شریک تجاری وارن بافت است که حالا یکی از میلیاردرهای مشهور جهان محسوب میشود و به صورت مستقل سرمایهگذاری میکند. کتاب «چالری آلماناک بیچاره» او شهرت بسیاری داشته، توصیههای حرفهای و شغلی جالبی دارد: «من ۳ قانون برای خودم دارم، ۳ قانون موفقیت، شاید نتوانید هر ۳ را همزمان انجام دهید اما باید تلاشتان را بکنید. این ۳ قانون اینگونه هستند:
هیچوقت چیزی را که خودتان به عنوان خریدار آن را نمیخرید به دیگری نفروشید.
هرگز برای کسی که به او احترام نمیگذارید یا ستایشاش نمیکنید کار نکنید.
فقط با کسانی کار کنید که از کارکردن با آنها لذت میبرید.»
این میلیاردر خودساخته که برای رسیدن به ثروت بسیار تلاش کرده توصیههایی هم درباره زندگی دارد: «سعی کنید هر روز که از خواب بیدار میشوید کمی بهتر از قبل باشید و سعی کنید انسان بهتری باشید. به وظایف خودتان با دقت و از روی میل عمل کنید. سعی کنید قدم به قدم پیش بروید، لازم نیست که خیلی سریع پیشرفت کنید، آرامآرام و باحوصله اما همیشه رو به جلو حرکت کنید.» آخرین توصیه مانگر هم این است: «مهمترین نکته این است که با تغییرات زندگی کنید و به آنها عادت کنید. اگر قرار بود که دنیا تغییر نکند من هنوز پول کمی داشتم و یک کارمند ساده بودم.»
رالف وانگر-موفقیت در سهام کوچک وانگی
رالف وانگر،مدیر بازنشسته صندوق کلمبیا آکورئف،بدنبال سهام کوچکی است که معتقد است هنوز توسط وال استریت کشف نشده اند.وانگر برای سرمایه گذاری بدنبال شرکت هایی است که از نظر مالی قوی هستند و فرصت های رشد مهمی در پیش روی آنها قراردارد.اینها معیارهای آشکاری است که اغلب سرمایه گذاران بدنبال آن هستند.
باوجود این،در حالیکه سرمایه گذاران بدنبال آن هستند وتمایل دارند تا از ارزشگذاری سهام چشم پوشی کنند،وانگر معتقد است که شرکت های رشدی تنها باید بایک قیمت منطقی خریداری شوند.بازارها در اغلب موارد سهام رشدی را بیش از حد ارزشگذاری می کنند.در نتیجه باید به این نکته ی مهم،توجه داشت.با وجود این،ازجنبه مثبت،شرکتهای کوچکی که وانگر بدنبال آنها است اغلب توسط تحلیل گران وال استریت مورد غفلت قرار می گیرند.
بنابراین،بسیاری از سرمایه گذاران از فرصت های رشد بالقوه آگاه نیستند.چون سر مایه گذاران کمی به شرکت های کوچک تر توجه دارند،شانس یافتن سهامی که پایین قیمت گذاری شده اند احتمالا بیشتر است.بجای استفاده از روش بالا به پایین برای سرمایه گذاری که در آن،سرمایه گذاران ابتدا روندهای شاخص های اقتصاد کلان مثل رشد تولید ناخالص داخلی در یک کشور خاص را تجزیه و تحلیل می کنند.وانگر از ایده های سرمایه گذاری مبتنی بر طرح ها استفاده می کند.برای مثال،اگر وانگر معتقد باشد که ثروت مردم چین افزایش می یابد،او ممکن است تولید کنندگان کالاهای مصرفی را که اقلام مصرفی در کشور می فروشند،انتخاب کند.
وانگر از حرکت در خلاف جهت روند نیز هراسی ندارد.دراوخر سالهای 1990،بسیاری از همتایان او که به دنبال شرکت های کوچک رشدی بودند با شرط بندی برروی سهامی که قبلا قیمت بالایی داشتند به دلیل اشتیاق سرمایه گذاران برای سهام فن آوری،بازده های بالایی کسب کردند.(این استراتژی اصطلاحا((حماقت بزرگتر))نامیده می شود)
البته آن تاکتیک با ریسک همراه بود،و بسیاری از صندوق ها قیمت بالایی برای خرید پرداخت کرده اند.
با وجود همه این موارد،وانگر مثل همیشه عمل کرد:او بدنبال کسب و کارهای درستی که سودآوری قوی داشتندو جریان نقدی آنها به نظر می رسید ناچیز است،بود.این تاکتیک در سال 1999باعث شد تا صندوق وانگر عقب بماند،اما او سرانجام ثابت کرد که کار او درست است.از مارس 2000تا 30 آوریل 2001 صندوق او در کل 16/8درصد بازده بدست آورد،درحالیکه شرکت های مشابه او در کل31%زیان دیدند.به همین دلیل وانگر از نظر عملکرد سالهای مدیدی در لیست افراد برتر مورنینگ استار قرار داشته است.
اگر شما 10000دلار در سال 1970 در این صندوق سرمایه گذاری کرده بودید در ژوئن 2003 سرمایه شما به حدود 1/3 میلیون دلار رسیده بود.برعکس،همین میزان پول اگر در شاخص s&p500سرمایه گذاری می شد بیشتر از 400000 دلار،رشد نمی کرده است.
بیل روان-بهترین سرمایه گذار ارزشی
بیل راون برعکس بسیاری،دقت بالایی دارد.روان از سال 1970 مدیر صندوق اسکویا بود و موفقیت های زیادی نیز کسب نمود.
10000دلار سرمایه گذاری دراین صندوق قبل از 1970 در سال 2004 به بیش از 1/7میلیون دلار رسیده است.
در بیشتر زمان ها،استراتژی سرمایه گذاری روان نه دقیقا اما خیلی مشابه استراتژی بافت است.
هردوسرمایه گذار بزرگ ازشاگردان بن گراهام در دانشگاه کلمبیا بودند،وحتی در دوره ای برای او کار می کردند.
به همین دلیل است که واژه هایی مثل(ارزش ذاتی)و(حاشیه ایمنی)اغلب در گفتار روان دیده می شود.
به همین دلیل است که در هنگام نوشتن این کتاب،برکشایی بزرگترین سرمایه گذار صندوق اسکویا می باشد.
روان بدنبال شرکت هایی است که وضعیت مالی سالم و شعبه های قوی دارند و تنها سهامی را که پائین تر از ارزش ذاتی معامله می شوند،خریداری می کند.
روان در صورت لزوم از ابزار مخالفت با روندهای مدیریت سنتی سرمایه ابائی ندارد.برای مثال،بسیاری از مدیران تلاش می کنند تا سهام های داغ را خریداری نمایند تااز کاهش عملکرد خود جلوگیری کنند.
صندوق روان هرگاه به این نتیجه می رسید که قیمت ها خیلی بالاست پول نقد نگه می داشت و اقدام به خرید نمی کرد.این استراتژی مطمئنا در طی زمان کاملا به نفع سهامداران بوده است.
وقتی سهام خیلی داغ شده اند روان کنار می نشیند،اما وقتی شدیدا به یک سهم اعتقاد داشته باشد،تمایل دارد تابرروی آن شرط بندی نماید.برای مثال،برکشایی گاهی اوقات تا 30درصد از دارایی های صندوق اسکویا را تشکیل می دهد.
سایر شرکت ها نیز اغلب بخش زیادی از صندوق اسکویا را تشکیل می دادند.روان معمولا با این وضعیت ها راضی است زیرا او آنها را با حاشیه ایمنی زیادی خریداری می کند،حتی اگر سهامی بطور موقت عملکرد بدی داشته باشد،حاشیه ایمنی معمولا بعنوان ضربه گیر عمل کرده و از زبان های شدید جلوگیری می کند.این،بهترین روش برای سرمایه گذاری ارزشی است.
استیو فوربز ناشر میلیاردرآمریکائی میگوید :
منبع حقیقی ثروت و سرمایه در این عصر مادیات نیست . این منبع نشات گرفته از ذهن انسان ، روح انسان ، تخیلات انسان و ایمان ما به آینده است.
اگر به دقت به این جمله توجه کنیم تفاوت بین یک پولدار را با یک ثروتمند تا حدودی متوجه می شویم. استیو فوربز داشتن ذهن و روح و خلاقیت و ایمان را ثروت و سرمایه می داند که باعث بدست آوردن ثروت مادی می شوند.
۱۰ فاجعهی بزرگ برندسازی در جهان
۱- برند Braniff شعار کوتاه «رو چرم پرواز کنید» را برای جلب مشتریان انتخاب کرد، اما ترجمهی این شعار در زبان اسپانیایی به مفهوم «برهنه پرواز کنید» بود.
۲- شعار انتخاب شده Coors -«راحت باشید»- در زبان اسپانیایی به مفهوم «از اسهال رنج ببرید» ترجمه میشود.
۳- برند Frank Predue شعار «طبخ یک مرغ برشته کار هر مردی نیست» را برای خود برگزید اما این شعار در زبان اسپانیایی معنای ضد اخلاقی دارد.
۴- نام خودروی Chevy Nova در زبان اسپانیایی به «راه نمی رود» ترجمه میشود. بنابراین، فروش این محصول هرگز در کشورهای اسپانیایی با موافقت مواجه نشد.
۵- زمانی که Pepsi فعالیت بازاریابی خود را چنین آغاز کرد، شعار زیبای «Pepsi شما را به زندگی باز میگرداند» را انتخاب کرد، در حالی که واژههای انتخاب شده برای این شعار در زبان چینی معنای «Pepsi اجداد شما را از قبر بیرون میآورد» بودند.
۶- زمانی که Coca-Cola برای نخستین بار به بازار چین وارد شد نام محصولش را به گونهای انتخاب کرد که تلفظ آن در زبان چینی شبیه Coca-Cola باشد. اما کاراکترهای به کار رفته، مفهوم «قوباغه مومیایی شده را بجوید» میرساند. این شرکت با متوجه شدن این اشتباه به سرعت ترکیب کاراکترهای خود را تغییر داد و کاراکترهایی را انتخاب کرد که معنای «لذت در دهان» را انتقال دهد.
۷- شرکت تولیدکنندهی موی Clairol محصول جدید خود را با نام Mist-Stick - نوعی دستگاه برای مجعد ساختن مو - به بازار آلمان معرفی کرد، اما مشکل اینجا بود که Mist در زبان آلمانی به معنای «فضولات» است.
۸- زمانی که شرکت Gerber برای نخستین بار فروش غذاهای مخصوص نوزادان را در آفریقا آغاز کرد، از بستهبندی های کاملاً مشابه با بستهبندی هایی که در امریکا عرضه میکرد، استفاده کرد. روی برچسب بستهبندی، تصویر یک نوزاد زیبای خندان قرار گرفته بود. بعدها این شرکت دریافت که در آفریقا به دلیل نرخ بالای بیسوادی تمامی شرکتها تصویری از محتوای بسته را روی بستهبندی نصب میکنند.
۹- شرکت ژاپنی Mitsubishi مجبور شد نام مدل Pajero را در کشورهای اسپانیایی زبان تغییر دهد، زیرا این واژه در زبان اسپانیایی در برگیرنده مفاهیم غیر اخلاقی است.
۱۰- مدل خودرو Mr2 تولید Toyota از فروش اندکی در فرانسه برخوردار شد، زیرا تلفظ این نام در زبان فرانسوی شبیه یک ناسزا است.
۱۱-یا همین پودر لباس شویی برف خودمون. برف تو زبان انگلیسی به معنی بالا آوردن هست.
پیتر لینچ یکی از بزرگترین مدیران صندوق و از معروف ترین سرمایه گذاران است.او موفقیت های بزرگی را هنگامی که مدیر سرمایه گذاری صندوق فیدلیتی مگالن،بوده است(از سال 1977تا 1990)،کسب نمود.سوابق بسیار خوب لینچ در مگالن،سرمایه گذاران را با سرعت زیادی به سمت خود کشید بطوریکه تا سال 1983دارایی های صندوق به یک میلیارد دلار رسید.
در طول 13 سال که لینچ مدیر صندوق بود،مگالن 11 سال بازده بالاتری نسبت به شاخص s&p500 کسب نمود.لینچ حتی پس از اینکه مگالن با 13 میلیارد دلار دارایی،بزرگترین صندوق سرمایه گذاری مشترک کشوربود،این عملکرد را کسب نمود.موفقیت مگالن مدیون وجود لینچ بوده است.تا آن زمان کسی چنین صندوق بزرگی را با چنان موفقیتی مدیریت نکرده بود.
چندین روش برای سرمایه گذاری در سطح بین المللی:
***سهامی را مثل ریگلی و کوکاکولا که فعالیت بین المللی گسترده ای دارند،خریداری نمائید.
***سهامی بین المللی که در بورس های معتبر دنیا پذیرفته شدند یا گواهی سپرده در این بورس هامنتشر نمودند،خریداری کنید.
***سهام بین المللی در یک بورس خارجی خریداری کنید
***در صندوق های سرمایه گذاری سهمی بین المللی،سرمایه گذاری کنید
اختیار خرید و فروش سهام
هسته اصلی تمام مباحث و استراتژی های مربوط به اختیارات،اختیار خرید وفروش است.اختیار خرید به دارنده اش اختیار خرید سهم مشخصی را در قیمت مشخصی،که به عنوان قیمت توافقی شناخته می شود،در یک دوره ی زمانی مشخص در آینده می دهد.
اختیار فروش به دارنده اش اختیار فروش سهم معینی را در یک قیمت معین(که قیمت توافقی نامیده می شود)در یک دوره زمانی معین در آینده می دهد.
jun0750c
این قرارداد به یک اختیار خرید با قیمت توافقی 50 دلار که سرسید آن ژوئن 2007 می باشد،اشاره دارد.دارنده ی این اختیار خرید این اختیار را خواهد داشت تا هرزمانی قبل از تاریخ سررسید درژوئن 2007 این سهم را باقیمت 50 دلار خریداری کند.
awg08 75p
این قرارداد،به اختیار فروش با قیمت توافقی 75 دلار که سررسید آن آگوست 2008 است،اشاره دارد.دارنده این اختیار فروش این اختیار را دارد که آن سهم را هرزمانی قبل از انقضای قرارداد در آگوست 2008 با قیمت 75 دلار به فروش برساند.
@eghtesadjahani
قرارداد اختیار چیست؟
اختیار،به صورت واحدهایی که قرارداد نامیده می شود معامله می گردد.هر قرارداد به خریدار اختیار،حق خرید 100 سهم مورد قرارداد را تا تاریخ سررسید می دهد.بنابراین،
اگر هفت قرارداد اختیار خرید خریداری کنید حق خرید 700سهم را به دست خواهید آورد.
برای هرخریدار قرارداد اختیار،یک فروشنده اختیار وجود دارد.به ازای وجه نقدی که فروشنده قرارداد اختیار فروش یا خرید دریافت می کند،او حق خرید یا فروش سهام اصلی را به شخص دیگری برای دوره قرارداد واگذارمی کند.
برای مثال،اگر دارنده اختیار خرید از حق خود استفاده نموده و بخواهد سهام را در قیمت مشخص شده خریداری نماید،فروشنده اختیار باید سهام را در همان قیمت تحویل دهد.
قبل از آنکه کیف پولتان را از فقیر به ثروتمند تبدیل کنید, باید ذهنتان را از فقیر به ثروتمند تبدیل کنید. "رابرت کیوساکی"
استقلال مالی یکی از مهیج ترین آرزوهای هرکس است, البته با یک دلیل خوب. شما هیچ وقت نمیدانید کی قرار است برایتان بحران مالی بوجود آید، تا تمام ثروت و منابعتان را جارو کند و با خود ببرد. به همین دلیل؛ باید اصول استقلال مالی را یاد بگیرید، تا هروقت خودتان خواستید به استقلال مالی برسید...
رابرت کیوساکی؛ یک کارآفرین و سرمایه گذار که در دبیرستان از مدرسه اخراج شد، یکی از محبوبترین نویسنده های کتاب هایی با موضوع پول و ثروت و یکی از مفسران زندگی امروزی است. کتابش با نام “پدر پولدار, پدر بی پول” به عنوان کتاب شماره یک علم مالی تا حالا است، که در آن به جزییات رسیدن به استقلال مالی و رهایی از بند بی پولی پرداخته است.
اینها 10 درس از رابرت کیوساکی هستند برای داشتن استقلال مالی
1. تمام مسولیت را بپذیرید
هر تصمیمی میگیرید، نتیجه ای در بر دارد و بعضی از آنها امکان دارد به طور کامل به ثروتتان صدمه بزند. ازینرو، باید تمام مسولیت را بپذیرید تا از آینده مالی تان محافظت کنید. این نکته را به خاطر بسپرید؛ هر تصمیم یا انتخابی امروز بگیرید, آینده تان را شکل خواهد داد.به همین علت، مهم است که تمام تصمیمات مالی تان را ارزیابی کنید، هزینه ها و مخارج تان را در زمینه اهداف مالی بلند مدتتان بگیرید.
2.بر روی مخارجتان نظارت کنید
ما در یک دنیای رو به مصرف گرایی زندگی میکنیم که مجبوریم مکررا پول خرج کنیم.عادات خرج کردنتان یکی از مهم ترین دلایلی خواهد بود که قادر نخواهید بود به آزادی مالی دست پیدا کنید. تمام هزینه هایتان را پیگیری کنید و قبل از هر خریدی دو بار فکر کنید. برای بار اول شاید سخت باشد, مخصوصا اگر مایل به خرج کردن های بدون کنترل باشید. اما وقتی که یاد گرفتید چگونه هزینه هایتان را مدیریت کنید, راه دستیابی به آزادی مالی هموارتر خواهد بود برایتان.
3.داشتن یک بودجه ضروری است
تهیه کردن یک مقدار بودجه و زندگی با محدودیت هایش بسیار بسیار مهم است برای رسیدن به استقلال مالی در زندگیتان. یک بودجه به شما یک ورودیی خواهد داد تا دارایی تان را مدیریت کنید و بر هزینه هایتان نظارت کنید. به طور خلاصه :یک بودجه به شما حس جوابگویی میدهد.اگر میخواهید از دارایی شخصیتان محافظت کنید, یک بودجه بندی خوب جوابگوی شما خواهد بود.
4.اول به خودتان پول بدهید
یکی از کلیدی ترین اصول تمرین برای رسیدن به استقلال مالی، کار کردن برای خودتان است, تا بانک و حساب بانکیتان. یاد بگیرید اول به خودتان پول بدهید تا به کس دیگری.
با این کار 2 دستاورد خواهید داشت : 1) ثروتمند تر خواهید شد 2)دیگه فقیرتر نمیشوید
فقط پولی را که امروز ذخیره کردید میتوانید فردا سرمایه گذاری کنید.
5.هیچوقت هیچ بدهیی نداشته باشید
بدهی یکی از عمده دلایل هدایت انسان ها به سمت نا ایمنی مالی در زندگی است. بدهی شروع میکند اول شما را از درون مصرف کند, مانع دنبال کردن رویاهایتان ,امیدهایتان و اهدافتان در زندگی میشود. بدهی شما را از یک آینده شاد محروم میکند. بدون بدهی بودن, باید یکی از هدفهای تغییر ناپذیر زندگیتان باشد؛ و باید متعهد باشد به هدفتان تا در این راه بمانید.
6. وجوه اضطرارى کنار بگذارید
وجوه اضطرارى پولی است که شما اگر هیچ درآمدی نداشته باشید تا 3 ماه بتوانید زندگی خود را ادامه دهید, به همان کیفیت. حتی اگر نیازی فوری به آن داشتید, مانند تعمیرات, خرج بیمارستان یا حوادث ناگهانی که به پول نیاز داشته باشید شما را بی نیاز کند.وجوه اضطراری به شما این اطمینان را از آینده میدهد که هروقت چنین اتفاقاتی برایتان افتاد خیالتان ازینکه نخواهید بروید قرض بگیرید راحت کند.همین امر باعث یک آسودگی خاطر بیشتر برای حل مشکلاتتان خواهد شد.
یکی از بهترین راه های کنار گذاشتن پولی به صورت ماهانه برای خرج های اضطراری داشتن یک حساب بانکی است که هیچوقت با آن تا روز مبادا کاری نداشته باشید.
7.همیشه درحال یادگیری باشید
تعلیم علم مالی به خودتان باید اولین اولویتتان باشد.
امروزه, منابع بسیار زیادی برای به روز کردن هوش مالی خودتان وجود دارد, اینکه چطور کار میکند و چطور بتوانید باهاش کار کنید.بجای خواندن تمام مطالب در یک روز, سعی کنید هر روز یک مطلب بخوانید, هرچقدر یادگیریتان مداوم باشد ,بهتر است.
8.اهداف شفاف و مختصر داشته باشید.
اگر هیچ هدف شفاف تعریف شده ای نداشته باشید, پس راه شما به سمت استقلال مالیتان خیلی سخت خواهد بود.اگر میخواهید کسب و کاری راه اندازی کنید, در راه راه اندازی کسب و کارتان کار کنید. اگر میخواهید یک سرمایه گذار باشید,باید یاد بگیرید چگونه فرصت های درست را از غلط تشخیص بدهید و سریعا آنها را اجرا کنید. فقط وقتی که اهداف مالی شفافی در ذهن داشته باشید میتوانید پتانسیل واقعی خودتان را بشناسید.
@eghtesadjahani
۷ جمله الهام بخش از استیو جابز که در دنیا محبوب شد
✔️ زمان شما محدود است، پس این زمان محدود را با زندگی بر اساس اهداف و دغدغههای دیگران هدر ندهید
✔️ وجه تمایز یک رهبر، نوع آوری و خلاقیت است
✔️ کار بخش مهمی از زندگی شماست. پس به دنبال کار مورد علاقه خود بروید و تا پیدا کردن آن آرام نشینید
✔️ وقتی کار بزرگ و متمایزی انجام میدهید، به تماشای آن ننشینید. بلافاصله کار شگفت انگیز بعدی خود را شروع کنید
✔️ کارآفرینی یعنی پشتکار و تلاش بی حد و مرز. چیزی که کارآفرینهای ناموفق آن را ندارند
✔️ حریص باش، دیوانه باش
✔️ این را به خاطر بسپارید در آخر بزرگترین افسوس ما بابت کارهایی است که دوست داشتهایم انجام دهیم و هرگز انجام ندادهایم
چرا بیشتر افراد تازه وارد در بازاریابی شبکه ای شکست می خورند؟
کیم تامپسون یکی از بازاریابان موفق در مقاله ای 7 عامل را بیان کرده که منجر به شکست 95 درصد افراد در این حرفه می گردد. او می گوید: این من رو ناراحت می کند که می بینم بسیاری از افراد به امید دست یابی به زندگی بهتر در این کسب و کار مشارکت می کنند اما بسیاری از آنان در دست یابی به اهداف مورد نظرشان شکست می خورند. اگر بخواهم با شما صادق باشم باید بگویم خود من نیز یکی از افرادی بودم که قبل از رسیدن به جایگاه فعلی ام، دچار شکست شدم.
براساس تجربه شخصی ام 7 عامل را در شکست بازاریابان مؤثر می دانم که این عوامل عبارتند از:
1- کمبود آموزش/عدم رشد شخصی
اعتماد به نفس، مهارت های ارتباطی، مهارت های فروش و آشنایی با مفاهیم علمی در این حرفه از عوامل مؤثر در کسب موفقیت است. هرکدام از بازاریابان نیاز دارند که در این موارد سرمایه گذاری انجام دهند و به دنبال کسب یا افزایش مهارت هایشان باشند ؛ حتی اگر این آموزش ها توسط شرکت به شما ارائه نمی گردد، لازم است که در خارج از شرکت به دنبال افزایش توانایی هایتان در موارد ذکر شده باشید. توانمند بودن و رشد شخصی از مهمترین عوامل کسب موفقیت در این حرفه است.
2- عدم هدفگذاری
جمله معروفی می گوید اگر در برنامه ریزی شکست بخورید برای شکست تان برنامه ریخته اید. در هر حرفه تعیین هدف و برنامه ریزی برای دست یابی به آن یکی از عوامل تعیین کننده موفقیت در آن حرفه است. هدف دار بودن انگیزه حرکت و تلاش را به شما خواهد داد. ابتدا اهداف کوتاه مدت برای خودتان خلق کنید و سپس حرکت به سوی اهداف بلند مدت داشته باشید.
3- از یک شاخه به شاخه دیگر پریدن
ساختن یک کسب و کار موفق زمان بر است. هیچ کاری در یک زمان کوتاه به نتیجه نمی رسد و متأسفانه اکثر بازاریابان به دنبال کسب موفقیت در کوتاه مدت هستند. کسانی که به دنبال کسب نتیجه در کوتاه مدت هستند، می بایست خودشان را برای شکست آماده کنند. اگر شرکت باسابقه و موفق را انتخاب کنید و خودتان را به آن متعهد کنید و در جهت صحیح و اصولی حرکت داشته باشید، می توانید امیدوار به کسب موفقیت در بلند مدت باشید.
4- تعلل و تنبلی
بسیاری از افراد فکر می کنند در این حرفه پول درآوردن راحت است. تصور آنان این است که در این حرفه مجبور به کار و تلاش نیستند و فقط با تهیه یک لیست و چند تلفن می توانند اسکناس هایشان را بشمرند. توصیه من به آن ها این است، از صندلی هایتان بلند شوند و فعالیت تان را آغاز کنید. اگر از افراد موفق در این حرفه سؤال کنید به شما خواهند گفت که فروش و جذب افراد در این حرفه کار راحتی نیست و نیاز به تلاش سخت دارد.
5- اقدامات نامناسب و غیرقانونی
فقط کار مناسب و در چهارچوب انجام دهید؛ در غیر این صورت به موفقیت نخواهید رسید. پایبندی به اخلاق حرفه ای و کار علمی ضامن موفقیت در این حرفه خواهد بود.
6- ترس
تنها مطلبی که در این مورد می توانم بگویم، این است که شما یک انتخاب دارید، بترسید یا موفق شوید. شما نمی توانید هر دو این ها را با هم داشته باشید. زمانی که برای اولین بار می خواهید با افراد غریبه در مورد محصولات و کسب و کارتان صحبت کنید، ممکن است احساس کنده شدن قلبتان از سینه تان را داشته باشید، اما زمانی که مشتریانتان را جذب می کنید و فروشتان افزایش پیدا می کند، اعتماد به نفس شما بالا خواهد رفت و خوشحال خواهید شد. برای رسیدن به این مرحله لازم است مهارت هایتان را افزایش دهید.
7- فقدان رهبری خوب
من سال ها به دنبال فردی بودم که به طور صحیح من را هدایت کند و خوشبختانه 5 سال پیش یکی از آن ها را پیدا کردم. به دنبال رهبران با تجربه و متعهد باشید. اگر لیدر شما به سؤالات تان پاسخ نمی دهد از افراد دیگر کمک بگیرید.
اگر موارد گفته شده در بالا را رعایت کنید، می توانید امیدوار باشید که در مسیر صحیح قرار گرفته اید.
قوانینی که کارآفرینان موفق شکسته اند:
1- بیرون از جعبه استخدام کنید
ا Kara Goldin مدیر شرکت Hint:
در طول هشت سال گذشته نکته مهمی که آموخته ام این بوده که زمانی که می خواهید محصول و مدل کسب و کار جالب و متفاوتی را ارائه دهید، بهتر است افرادی را برای کار انتخاب کنید که داخل صنعت نیستند. افرادی که تجربه کار در صنعت را داشته اند، روشی ثابت برای توسعه یک برند، عرضه محصول به بازار و فروش محصول دارند. ولی برای ارائه یک محصول خط شکن باید خلاق اندیشید و متفاوت فکر کرد تا موقعیت هایی را دید که بقیه از یافتن آن ها عاجزند. من اغلی شاهد این بوده ام که افرادی که از داخل صنعت هستند قادر به تفکر خلاقانه نیستند.
2 -زمان بندی متغیر تیم
ا Erica Cerulo پدیدآورنده of a kind:
تیم ما هیچ وقت تا قبل از ساعت 10 و نیم صبح فعالیت کاری خود را آغاز نمی کند. ما این تصمیم را به این خاطر گرفته ایم که نیاز به تخصیص صبح به کارهای شخصی و روزانه داشتیم. بعد از تشکیل شرکت چیزی نگذشته بود که متوجه شدیم اغلب اعضای تیم شب ها را تا دیروقت زمان خود را صرف مهمانی می کنند و در صورتی که صبح زود مجبور به حضور در محل کار باشند از انجام تمیزکاری های شخصی و ورزش باز می مانند. همین باعث شد که زمانی متفاوت را برای شروع کار انتخاب کنیم.
3-هرکاری کنید، حتی کارهایی که فکر می کنید در شان تان نیست
ا Chelsea Kocis پدیدآورنده Swerve Fitness
در روزهای شروع کار ما هر کاری می کردیم تا پول نقد ذخیره کنیم و این موضوع بیشتر از هر چیزی به ما کمک کرد تا متوجه بشویم که چقدر می توانیم کارآمدتر عمل کنیم و منجر به احترام بسیار زیاد از سوی مشتریانمان شد. زمانی که می دیدند ما برایشان هرکاری می کنیم و از جان و دل مایه می گذاریم آن ها هم متقابلاً چنین کاری می کردند.
4 -بیخیال شوید!
ا Tracey Noonan مدیرعامل Wicked Good Cupcakes
بیخیال کار شوید و زمانی را صرف کودک و خانواده تان کنید. هرچند ممکن است بسیار علاقه داشته باشید که از نقش مدیرعاملی خود یک لحظه هم دور نشوید، ولی این کار منجر به ساعت های کاری طولانی و طاقت فرسا خواهد شد. گوشی خود را برای چند ساعت خاموش کنید، با این کار به کارآفرین و انسان بهتری تبدیل خواهید شد.
5- تیم را مجبور به توقف کنید
ا Sarah Milstein مدیرعامل و پدیدآورنده Lean Startup Productions
شرکت ما یک کسب و کار توزیع شده است. اغلب ما از خانه و با زمان های کاری متنوع فعالیت می کنیم. ما یک قانون مهم داریم: هیچ ایمیلی در آخرهفته ها و از ساعت 7 به بعد عصر نباید ارسال شود. این کار به اعضای تیم کمک می کند که از کارهای طولانی مدت و خسته کننده اجتناب کنند، نسبت به کاری که می کنند آگاه باشند و ارتباطات معنایی بین خود را حفظ کنند.
6-به نکاتی توجه کنید که کمتر به آنها توجه می شود
اKatrina Lake مدیرعامل Stitch Fix:
بسیاری از شرکت های تجارت الکترونیک به نقاط حساسی که مشتری با آنها در ارتباط است، توجه نمی کنند. برای مثال ارسال مرسوله خود یک فرصت بزرگ به حساب می آید و تجربه کاربری فوق العاده ای به مشتری می دهد. بسیاری از شرکت ها تا جای ممکن می خواهند هزینه های پستی خود را کاهش دهند و این کار منجر به بسته بندی های کثیف و رعایت نکردن برخی جزییات می شود. ما سرمایه گذاری زیادی روی جعبه های بسته بندی و کاغذهایی که محصولات را با استفاده از آن ها به هم میپیچیدیم کردیم. به شکلی که مشتری، بعد از دریافت محصول احساس دریافت هدیه ای زیبا را پیدا می کرد.
7- کسب و کار شما خود شمایید
ا Emily Chase Smith نویسنده:
قوانین جدید کسب و کار ثابت می کند که برای شروع تجارت دیگر یک مدل کسب و کار بزرگ نیاز نداریم بلکه دوستان و اقوام، سرمایه گذاران و مشتریان به خود شما و شخصیت تان بعنوان یک صاحب کسب و کار توجه می کنند. چه چیزی برای گذاشتن روی میز دارید؟ تجربه مناسبی دارید؟ دوست داشتنی هستید؟ و یا حس خوبی را منتقل می کنید؟
کسب و کار در دنیای مدرن کاری نیست که شما می کنید۷ بلکه شخصی است که شما هستید.
8- جلسات بیهوده را کنار بگذارید
ا Luke Knowles مدیرعامل Kinoli Inc:
ما علاقه چندانی به جلسات و دورهمی ها نداریم. تنها جلسه ما بصورت هفتگی و در طی سی دقیقه با حضور همه کارکنان برگزار می شود. جلسات اغلب به چیزی که به دنبال آن هستیم نمی رسند و در بیشتر مواقع زمان شرکت کنندگان آن تلف می شود. ما ترجیح می دهیم به جای اینکه راجع به انجام دادن کارها صحبت کنیم، آن ها را انجام دهیم.
منبع: mashable
استیو جابز در دهه 1980 میلادی ایده ای از تصویر سه بعدی در سر داشت که همه صنایع دفاع، نفت و پزشکی را دگرگون کند. اما او در ایده پردازی خود اشتباه کرد و برای این اشتباه میلیون ها دلار از سرمایه شخصی خود را از دست داد و در سال 1991 میلادی، کمپانی 125 هزار دلاری پیکسار را تعطیل کرد.
در آن زمان، تنها سود حاصل از پیکسار، تیم کوچکی از انیماتورهایی بود که از نرم افزار پیکسار برای برای ساخت تبلیغات کامپیوتری تلویزیون بهره می گرفتند. همین گروه بعدها کارتون داستان اسباب بازی ها را تولید کردند. هنگامی که جابز در سال 2011 میلادی درگذشت، بیش از 70 درصد از سرمایه 8.3 میلیارد دلاری او حاصل از سهام او در استودیو پیکسار بود، صنعتی که هرگز قصد ورود به آن را نداشت.
تراژدی خفگی در کوچه بن بست در شهری پر از آزادراه
بگذارید با یکی دو مثال آزاردهنده شروع کنم
اینفوسیس یک شرکت هندی گمنام در سال 1981 و تنها با شش کارمند تاسیس شد. امروز که این مطلب را در انتهای سال 2016 برای شما می نویسم 190 هزار کارمند از 129 کشور دارد! جزو 8 شرکتبرترخدماتفناوریاطلاعات دنیاست. درآمدی حدود 10 میلیارد دلار دارد و از طریق شش بازار سهام مختلف در دنیا تامین مالی می کند! تصورش را بکنید این شرکت توانسته است از 129 کشور دنیا، سرمایه انسانی جذب کند.
کشوری هست که در آن فوتبال ورزش اول نیست. هیچکس این کشور را به فوتبال نمی شناسد. اما بیشترین توپ های دست دوز درجه اول فوتبال دنیا را این کشور تولید می کند. رونالد و مسی هر دو پاهایشان با توپ های ساخت این کشور معجزه می کنند. این کشور یاد گرفته است که با دنیا کار کند. فوروارد اسپورتز از کشور پاکستان آموخته است که با اکثر شرکت های معروف دنیا از جمله آدیداس کار کند.
این دو مثال را زدم که فکر نکنید فقط کشورهای پیشرفته جهانی عمل می کنند. جهان، جهانی شده است. این جمله یعنی چه؟ سرمایه، محصولات، خدمات، ایده ها، نیروی انسانی و دانش فنی از مرزها عبور می کنند. حتی کشاورزی هم دیگر بین المللی شده است. چین، کره و برخی کشورهای عربی در سرزمین خود کشاورزی نمی کنند.
اما متاسفانه ایران نه بواسطه تحریم های اقتصادی بلکه به واسطه محدودیت های ذهنی، در کوچه بن بست گیر افتاده است. ایران پر از پتانسیل های جهانی است اما این پتانسیل ها جهانی نشده است.
چرا می گویم محدودیت های ذهنی؟ بگذارید برای شما مثال دیگری بزنم: فکر می کنید که رییس کل بانک مرکزی انگلستان از چه کشوری است؟ خوب بدیهی است که چنین پستی را به هیچ کس جز یک انگلیسی نمی دهند اما ریاست کل بانک مرکزی این کشور را به یک اجنبی سپرده اند: یک کانادایی. دقت کنید ما داریم راجع به انگلستان صحبت می کنیم. کشوری که مهد صنعت مالی و همچنان پیشرو جهان در صنعت مالی و بانکداری است. آنها آموخته اند که باید جهانی عمل کنند. حالا این رفتار را مقایسه کنید با استخدام یک مربی خارجی برای یکی از تیم های ورزشی ما. مثلا فکرش را بکنید که بخواهند مدیر عامل ایران خودرو را یک خارجی بگذارند. اگر رییس جمهور استیضاح نشود حتما وزیر صنعت استیضاح می شود.
خب بلافاصله به ذهن ما می رسد که دولت باید کاری کند که کشور ما نیز بین المللی و جهانی عمل کند. دولت ناتوان تر و گرفتارتر از آن است که بتواند چنین کند. بهترین راهکار آن است که تک تک ما و سازمان ها و شرکت ها مسیر جهانی شدن را طی کنند.
تجویز راهبردی
برای شروع در سطح فرد چند توصیه کلیدی دارم: در شبکه های اجتماعی مانند لینکدین به افراد خارج از کشور وصل شوید. خود را از دایره تنگ رفقای محلی و بومی برهانید. یک زبان خارجی بیاموزید. فرهنگ، آداب و رسوم یک کشور خارجی را مطالعه کنید. هر ماه یک روز یک روزنامه خارجی مطالعه کنید.
به این فکر کنید در هر رشته ای که هستید چگونه می توانید هنر/توانمندی خود را در یک بازار خارجی عرضه کنید.
میزبان توریست های خارجی شوید آن ها را به یک عصرانه یا شام دعوت کنید.
شاید یکی از زیباترین شعرهایی که خوانده ام این شعر از ايرج جنتي عطايي باشد (شما هم با دقت بخوانید):
میون این همه کوچه که به هم پیوسته. کوچه قدیمی ما کوچه بن بسته
توی این کوچه به دنیا اومدیم. توی این کوچه داریم پا میگیریم
یه روز هم مثل پدربزرگ باید. تو همین کوچه بن بست بمیریم
اما ما عاشق رودیم مگه نه؟ نمیتونیم پشت دیوار بمونیم
ما یه عمره تشنه بودیم، مگه نه؟ نباید آیه حسرت بخونیم .
خداوند نیز نگران این است که ما در کوچه بن بست بمانیم و بمیریم از این رو گفته است: بروید و در زمین خداوند سیر کنید!
دکتر مجتبی لشکربلوکی
قانون جذب و رسیدن به خواسته ها:
قصد كنيد كه به هر چيزي كه دوست داريد نگاه كنيد و به خود بگوييد :
« مي توانم اين را فراهم كنم .مي توانم اين را بخرم »
آن وقت انديشه تان را می توانید عوض كنيد و شروع كنيد به داشتن حس بهتري نسبت به پول .
پول بدهيد تا پول بيشتري به زندگي تان جلب شود .
وقتي شما سخاوتمند باشيد و احساس خوبي از شريك كردن ديگران در پول خود داشته باشيد ، داريد مي گوييد « من خيلي پول دارم . »
كفه ي ترازوي انديشه هايتان را به سوي ثروت خم كنيد . ثروتمند بيانديشيد .
زماني كه مي خواهيد رابطه اي را به سوي خود جذب كنيد ، مطمئن شويد كه انديشه ها ، كلمات ، اعمال و محيط پيرامون شما در تضاد با آرزوهاي شما نباشند .
با احترام و عشق با خود برخورد كنيد . آن وقت افرادي را به سوي خود جلب مي كنيد كه به شما عشق و احترام نثار مي كنند .
وقتي نسبت به خود احساس بدي داريد ، عشق را بلوكه مي كنيد و در عوض افراد و شرايطي را جذب مي كنيد كه احساس بد شما را تداوم مي بخشد .
بر صفاتي كه در خود دوست داريد تمركز كنيد و قانون جاذبه چيزهاي عالي ديگري درباره خودتان به شما نشان خواهد داد .
براي اينكه رابطه درست كار كند ، بر آنچه در شخص مورد نظر ارج مي نهيد تمركز كنيد نه بر شكايت هايتان . وقتي بر قدرت ها متمركز مي شويد ، مقدار بيشتري از آنها را دريافت خواهيد كرد .
تاثير داروي كاذب نمونه اي از قانون جاذبه در عمل است . زماني كه بيمار حقيقتا" به قرصي كه به او مي دهيد باور دارد ، آنچه را كه باور دارد دريافت مي كند .
« تمركز بر سلامتي كامل » چيزيست كه ما مي توانيم همگي در درون خود انجام دهيم عليرغم آنچه ممكن است در بيرون اتفاق بيفتد .
خنده موجب جذب شادي و رها كردن منفي ها مي شود و به سوي شفاي معجزه آسا هدايت مي كند .
در برابر هر چيزي كه مقاومت كنيد آن را به سوي خود جذب مي كنيد، زيرا به صورت قدرتمندانه اي با عواطف خود بر آن متمركز هستيد . براي تغيير هر چيزي به درون برويد و علائم جديدي با انديشه ها و احساس هاي خود مخابره كنيد.
شما بر تمركز بر چيزهاي منفي نمي توانيد جهان را عوض كنيد . وقتي بر وقايع منفي دنيا تمركز مي كنيد نه تنها بر آن ها مي افزائيد بلكه به زندگي خود نيز چيزهاي منفي بيشتري را جذب خواهيد كرد .
به جاي تمركز بر مشكلات جهان ، انرژي و توجه خود را به سوي اعتماد ، عشق ، فراواني ، آمرزش و صلح معطوف كنيد تا قانون جذب همين ها را به شما هديه كند.
هرگز چيزهاي خوب تمام نخواهد شد زيرا بيش از اندازه ي كافي براي همه هست . زندگي يعني فراواني . پس هرآنچه آرزو داريد را جذب زندگي تان كنيد.
آنچه دوست داريد انجام دهيد .
اگر نمي دانيد چه چيز شما را شاد مي كند بپرسيد « شادي من كجاست ❓» وقتي به شادي خود متعهد مي شويد ، سيلي از چيزهاي خوب را به سوي خود جذب مي كنيد زيرا شادي از شما مي تراود .
حال كه شما دانش راز را آموخته ايد ، آنچه خواهيد كرد به شما بستگي دارد . هر انتخابي بكنيد درست است . قدرت كاملا" در دست شماست .
راز هر آنچه را كه بخواهيد به شما ارزاني مي كند ، شادي ، سلامتي و ثروت .
چرا استیو جابز به فرزندانش آی پد نداد؟
در سال 2010 که اولین تبلتهای این شرکت به بازار آمد جابز در مصاحبه با یکی از روزنامهها گفت: « فرزندان من از این وسیله استفاده نمیکنند. ما میزان استفاده از تکنولوژی در خانه را برای فرزندانمان محدود کردهایم.»
در میان والدینی که در مورد استفاده کودکانشان از ابزار تکنولوژی نگران هستند، پدر و مادرهایی هم هستند که خودشان دستی درتولید این ابزار داشتند و از قضا نگران بودند. یکی از این افراد استیو جابز، بنیانگذار شرکت اپل بود. حتی مرد شماره یک فناوری دنیا هم در مورد مواجهه فرزندانش با تکنولوژی نگران بود. جالب است بدانید که استیو جابز به فرزندانش اجازه نمیداد بیش از حد با گجت اختراعی خودش وقت بگذرانند و حتی زمانی که در سال 2010 اپل موفق ترین ابزار خود یعنی تبلت را به دنیا عرضه کرد، کوچکترین دختر جابز حتی آی پد هم نداشت.
به جای آی پاد با هم شام میخوریم
در سال 2010 که اولین تبلتهای این شرکت به بازار آمد جابز در مصاحبه با یکی از روزنامهها گفت: « فرزندان من از این وسیله استفاده نمیکنند. ما میزان استفاده از تکنولوژی در خانه را برای فرزندانمان محدود کردهایم.»
جابز سه فرزند داشت که به همراه لوران پاول با هم زندگی می کردند. رید، پسر بزرگ و 23 ساله استیو، ارین دختر 19 ساله این نابغه و ایو 16 ساله دختر ته تغاریاش. او همچنین یک دختر هم از ازدواج اولش دارد. زمانی که آی پاد به بازار آمد ارین و او 12و 15 ساله بودند. شرح حال نویس استیو جابز، یعنی والتر آیزاکسون به روزنامه تایمز گفت که استیو هر شب روی یک میز بزرگ همراه خانواده اش شام میخورد و درباره کتابهای مختلف، تاریخ و چیزهای جالب و متنوع دیگر بحث میکرد. در این حین هیچ کس از جیبش آی پد یا تبلت در نمی آورد و به هیچ عنوان به نظر نمیرسید که هیچ کدام از بچهها یه این وسایل معتاد باشند. جابز حتی بچههایشان را در مدارسی ثبت نام کرد که غیرتکنولوژیک بودند و آنها فقط روی آموزش کلاسیک تمرکز کردند.
جابز تنها نبود
همفکران جابز کم نبودند. تعداد دیگری از مدیرانی که تولید کننده تکنولوژی بودند میزان مواجهه فرزندانشان را با این وسایل محدود کردند. یکی دیگر از این افراد کریس اندرسون، مدیر عامل شرکت تولیدکننده هواپیماهای بدون سرنشین است. او میگوید: « بچههایم، من و همسرم را متهم کردند که ما بیش از حد نگران تکنولوژی هستیم و میگویند هیچ کدام از دوستانشان چنین قوانینی را در خانه ندارند.» اندرسون که 5 فرزند 6 تا 17 ساله دارد حالا دلیل واضحی برای این کارش دارد. دلیلش این است که خطرات ناشی از تکنولوژی را دیده و میگوید دلش نمیخواهد این اتفاق برای فرزندانش بیفتد.
مخالفان جابز
برخی والدین متخصص در ابزارهای تکنولوژیک با این نظر مخالف هستند. علی پرتوی که مدیر ارشد دراپ باکس است میگوید زمانی را که فرزندانش از کامپیوتر برای خلق چیزی استفاده میکنند با زمانی که آنها بازی میکنند و وقتشان را تلف میکنند متمایز میکند. او ادامه میدهد: « همانطور که من نمیتوانم درباره زمانی که کودکان پیانو مینوازند یا نقاشی میکنند و مینویسند محدودیت قائل شوم بی فایده است که زمانی را که کودک با کامپیوتر هنری را خلق میکند یا ویدئوی را ویرایش میکند یا با کامپیوتر برنامه نویسی میکند هم محدود کنم.»
شاید جابز حق داشت
اگر اعتیاد فعلی ما به اپل و دیگر ابزار تکنولوژیک یک نشانه است شاید ما فرزندانمام را زمانی که در سالهای اول زندگی با تکنولوژی اسیر کنیم عملا وارد یک زندگی ناکامل عاری از تخیل، خلاقیت و هر چیز هیجان انگیزی کردیم. ما از نسل قبل هستیم، نسلی که همیشه خارج از خانه بازی کردیم چون هیچ وقت موبایل و لپتاپ ندیدیم. ما از طریق جنبش، تعامل رو در رو و گرفتن اطلاعات از طریق کتابها و اجتماع و دیگران توانستیم دانش به دست آوریم نه از گوگل. یادگیری به روشهای مختلف قطعا فردی با توانمندی بیشتر از ما میسازد و نباید این قابلیت را از کودکانمان بگیریم به این ترتیب به نظر میرسد استیو جایز در این مورد حق داشت. بنابراین دفعه بعد که میخواهید به فرزندتان گوشی موبایل بدهید حواستان باشد که رشد فانتزیهای ذهنی او را مختل میکنید همین جاست که باید تامل کنید و برایش جایگزین بهتری انتخاب کنید.
نتورك ماركتينگ كارخانه ي انسان ساز
هر كسي وقتي وارد اين صنعت ميشه (نتورك ماركتينگ) فكر ميكنه ، خب اگه دو يا چند نفروارد كنم و آموزش بدم و حمايتشون كنم پول دار ميشم ! نه !
اين حرفه با بقيه حرفه ها متفاوته ، اينطوري نيست.
هر شغلي سختيهاي خودش را داره ولي اين حرفه سختيهاش با بقيه شغلا فرق داره ، اينجا اولين كاري كه بايد بكنيم ساختن خودمونه كه واقعاً همه از زيرش در ميرند.
خودسازي ، سخت ترين كاري كه در دنيا وجود داره.
معلمي كه درس رو بلد نباشه نمي تونه به شاگرداش درس بده ، پس اولين چيزي كه مي خواد اينه كه اول خودش شاگرد خوبي باشه تا بعد بتونه معلم خوبي هم بشه.
حرفاي قشنگ همه بلدند بزنند ، عمل و نتيجه مهمه. اگه شما هر روز يه عده از مردم رو جم كنين و درباره پول دار شدن صحبت كنين و خودتون اجاره خونتون را نداشته باشين! آيا كسي حاضره به حرفاي شما گوش بده ؟
پس اول بايد خودتون عمل كنيد و بعد به بقيه راه را نشون بديد ، من تو اين حرفه چيزاي زيادي ياد گرفتم ، افرادي رو ديدم توي مجموعه كه از اهداف و جنگيدن براي اهداف خيلي خوب صحبت مي كردند ولي بعد از مدتي خبري از خودشون هم نبود (حرفاي هميشگي ، من تا چند ماهه ديگه نمي تونم بيام فعلاً كار دارم ، بدهكارم ، بدهي هام رو ميدم بعد ميام و .......) اينجا بايد از درون قوي بشيم ، بايد كينه و نفرت را دور بريزيم ، بايد دلمون را صاف كنيم ، بايد حقه ،كلك و دروغ را كنار بذاريم.
خيلي از كسائي كه توي نتورك دارن كار مي كنن وقتي وارد زندگيشون ميشيم ميبينيم توي خونه با همه فاميلها و آشناها مشكل داره ، حتي با خانم خودش مشكل داره ، به نظر شما كسي كه نميتونه مشكل خودش را حل كنه ميتونه مشكل يه عده آدم ديگه را حل كنه؟
كسي كه با مادر خودش هر روز بحث داره با خواهرش با داداشش با خانمش با پسرش با دخترش و ...... چطور ميتونه مشكل من را حل كنه؟
كسي كه ميخواد به من راهكار بده بايد خودش انجام داده باشه . يكي يه ماه طاقت مياره يكي يه سال يكي دو سال يكي ........... بالاخره بخاطر مشكلات درونش نميتونه طاقت بياره .
خب حالا بيائيم منطقي به اين صنعت نگاه كنيم، پس هر كسي كه مشكلات درون خودش را درست كنه ميتونه توي اين حرفه موفق بشه و نه تنها اينجا ، هرجاي ديگه ، هر جا كه باشه زندگيش قشنگ ميشه ، افرادي هم هستند كه از درون خوب هستند ولي راه موفقيت را بلد نيستند ، اينا زودتر به نتيجه ميرسند ولي اون هايي كه شخصيت دروني آشفته اي دارن بايد بيشتر روي خودشون كار كنند و انتظار نداشته باشند كه زود به نتيجه برسند .
خيلي ها به دليل عدم آموزش صحيح عقب افتادند ، اگه اينجا آموزشها را جدي بگيرند خيلي زود رشد ميكنند .
من هميشه ميگم اينجا مكتب شكوفائي نخبگان خفته است .
پس اونائي كه دارن اين مطالب را ميخونند اگه دارند كار ميكنند ، سعي كنند خودشون را از درون قوي كنند تا موفق بشند ، اگه كار ميكردند و الان نميكنند يه نگاهي به اطرافشون بكنند ، اگه هر روز از اين و اون شاكي هستند و زندگي براشون سخته تغيير نياز دارند ، اگه تغيير نكنند تا آخر عمر وضعيتشون بهتر از اين نميشه و بدونند كه اونها هم ميتونند همون كاريهايي كه بالاسريهاشون كردند بكنند و فكر نكنند اگه اونا از كار كنار بكشند ، نتورك ماركتينگ تعطيل ميشه و اينم بدونند كه هر موقع برگشتند كسائي هستند كه با آغوش باز ازاونها استقبال كنند.
و دسته سوم افرادي كه هنوز وارد كار نشدند ، بدونند اينجا ميدون جنگه اگه حاضري با خودت بجنگي بيا جلو, كسائي هستند كه از جون برات مايه بذارند و يادت بدند فقط بايد انجام بدي ، آره اينجا ميدون مبارزه با نفسه.
ویژگی های یک حسابدار موفق
یک حسابدار واقعا موفق در دنیای کسب و کار ویژگی های مشخصی دارد. حسابداری که کل ویژگی های زیر را داشته باشد کمیاب است اما اکثر حسابداران موفق بسیاری از این ویژگی ها رادارند.
1 تمرکز
حسابدار موفق سعی می کند ضمن آگاهی حداقلی از حوزه های مختلف حسابداری از قبیل حسابدازی مالیاتی، حسابداری مالی، حسابداری بهای تمام شده، حسابداری مدیریت، حسابداری بخش دولتی، حسابرسی داخلی و ... در یک محور اصلی به طور خاص تمرکز کند و در آن حوزه یک متخصص تمام عیار می شود.
2تخصص و دانش
• تخصص فنی: حسابدار موفق اصول و استانداردهای حسابداری را خوب می شناسد. وی سعی می کند تا حد امکان گواهی نامه های حرفه ای مرتبط با رشته را اخذ کند و مطالعات مستمر داشته باشد. آموزش مستمر چیزی است که حسابدار موفق از آن غافل نمی شود.
• تخصص مدیریتی: یک حسابدار موفق، از اصول و تکنیک های مدیریت و اداره کسب و کار آگاه است. بنابراین برای موفق شدن در حسابداری، باید مطالعاتی در حوزه علم مدیریت هم داشت.
• مهارت سخنوری و نوشتن: یک حسابدار موفق خوب حرف می زند و خوب می نویسد. وی قواعد نوشتن را کاملا رعایت می کند و دقیق و صحیح و محترمانه می نویسد.
3 ویژگی های شخصی و ظاهری
• ظاهر: حسابدار موفق لباسهای مرتبی می پوشد و همواره به آراستگی ظاهر در عین سادگی توجه می کند. وی حتی به تمیز بودن کفشها و کوتاه بودن ناخن ها و مرتب بودن موهای سرش هم توجه می کند. حسابدار موفق ظاهری بشاش و تمیز دارد.
• درستکاری: حسابدار دو چیز برای فروش دارد یکی زمان و دیگری درستکاری می باشد. حسابدار موفق استانداردهای شخصی بالایی برای صداقت و درستکاری دارد و همواره با استانداردهای بالای سازمانی خود را مطابقت می دهد و با آن زندگی می کند. حسابدار موفق زندگی شخصی خود را با استانداردهای زندگی حرفه ای هماهنگ می کند.
• اعتماد به نفس: حسابدار موفق اعتماد به نفس دارد، اما نه بیش از حد.
• خدمت محوری: حسابدار موفق همواره برای ارائه خدمات حرفه ای به دیگران تلاش می کند و به حل مشکلات آنان می اندیشد.
• دفتر کار یا محل کار: حسابدار موفق، دفتر کار تمیز، سازمان دهی شده، جذاب و راحتی دارد.
• بهداشت شخصی: حسابدار موفق همیشه خوشبو و خوشرو است. او به آرامی و شمرده شمرده صحبت می کند، با صدای بلند سخن نمی گوید. سالم و پر انرژی به نظر می رسد. در محیط کار نه خواب آلود است و نه خسته.
• طرز نگرش به محیط: حسابدار موفق مثبت اندیش( البته با تردیدهای حرفه ای )است و همیشه کار کردن را دوست دارد. وی از حل مسائل مشعوف می شود.
• خوش مشربی: حسابدار موفق با گروه های مختلف تعامل دارد، حتی با افرادی که دیگران احساس خوبی از تعامل با آنها ندارند. وی از انزوا و دوری از محیط پرهیز می کند.
• خلاقیت: حسابدار موفق راه حلهای خلاقانه ای را برای مسائل پیدا می کند و گزینه های مختلف را در پیش روی خود قرار می دهد و بررسی می کند.
4 مدیریت منظم منابع
• مدیریت پول: حسابدار موفق با پول سازمان و حتی با پول خودش ولخرجی نمی کند. او در وهله اول مدیر مالی خوبی برای زندگی شخصی خود است.
• مدیریت زمان: حسابدار موفق از زمان به به نحو کارآ و مؤثر استفاده می کند. افرادی که نمی توانند زمان را به درستی مدیریت کنند حسابدار موفقی نخواهند شد.
5 رعایت آداب معاشرت
حسابدار موفق:
• قادر به مدیریت جلسات و خاتمه دادن به آنها در زمان مناسب است.
• به جزئیات توجه می کند و بر اساس واقعیت ها و حقایق و شواهد سخن می گوید.
• هیچ وقت گفتن« متشکرم »را فراموش نمی کند و بابت خدماتی که از دیگران دریافت می کند سپاس گذاری می کند.
• وقتی وارد جمعی می شود، خود را به افراد جدید معرفی می کند.
• همیشه از تواضع کافی برخوردار است و هیچ گاه حس خود برتربینی را به دیگران منتقل نمی کند.
• وقت شناس است و هیچ گاه دیگران را منتظر نمی گذارد.
• می داند که چه زمانی باید به احترام دیگران از جا برخیزد.
@eghtesadjahani
چطور پول خرج کنیم؟
گاهی وقتها عدم موفقیتهای مالی به علت داشتن الگوهای مالی قدیمی و نادرست اتفاق میافتد.
شما با تغییر این الگوها، میتوانید رفتارهای مالیتان را بهبود بخشید و به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنید.
یک راه خوب برای خارجشدن از چهارچوب الگوهای قدیمی این است که برنامه مالی مشخصی داشته باشید و مصارف و مخارجتان را بودجهبندی کرده و درصد مشخصی از درآمدتان را به کارها و فعالیتهای موردنظرتان تخصیص دهید و سعی کنید از این الگو پیروی کنید.
این کار کمک میکند تا بهتر بتوانید هزینههایتان را مدیریت کنید. برای شروع میتوانید از الگوی پیشنهادی زیر استفاده کنید.
تاریخ ارسال پست: 25 / 9 / 1395 ساعت: 7:30 بعد از ظهر
چند راهکار مهم برای موفقیت در بورس
حتما شما نیز این جمله معروف که “استمرار موفقیت نسبت به کسب آن از اهمیت بیشتری برخوردار است” را بارها شنیده اید. به عقیده بسیاری از سرمایه گذاران بازار سهام یا بورس، موفقیت تنها در خرید سهام های ارزان و فروش آنها با قیمتی چند برابر که سود قابل توجه ای را برای شما به همراه دارد خلاصه می شود.
✔️انتخاب سهام مناسب
اولین گام پیش از سرمایه گذاری در بازار بورس انتخاب سهامی مناسب است. بررسی دقیق وضعیت سهام شرکت هایی که به واسطه گزارش های تحلیلی و تبلیغات رسانه ای به خرید آنها علاقمند شده اید از اهمیت بسیاری برخوردار است. با انجام این کار و انتخاب سهامی مناسب در واقع قسمت دشوار سرمایه گذاری در بورس را پشت سر گذاشته و می توانید به کسب سودی سرشار در آینده امیدوار باشید.
✔️طرح های بلند مدت سرمایه گذاری
طرح های سرمایه گذاری کوتاه مدت در نگاه اول جذاب به نظر می رسند اما باید به این نکته توجه داشت که در آمد و سود حاصل از اینگونه سرمایه گذاری نمی تواند اعتبار و ثبات شما را در بازار بورس تضمین کند،. اما طرح و برنامه ریزی برای انجام سرمایه گذاری های بلند مدت در بورس توصیه همیشگی شرکت های تجاری و سرمایه گذاری بوده است.
سود بیشتر و تضمین شده مزیت اصلی این قبیل سرمایه گذاری ها در برابر سرمایه گذاری های کوتاه مدت است البته در صورتی که بازارهای سرمایه از ثبات لازم برخوردار باشند.
✔️تنوع در خرید سهام
سرمایه گذاران باتجربه که از قدرت خطرپذیری بالاتری برخوردار هستند هیچ گاه حضور خود را در بازار بورس محدود به خرید سهام یک شرکت خاص نمی نمایند. آنها هم چنین از نقش کلیدی زمان در انجام فعالیت های تجاری و مالی آگاه هستند و با توجه به این عامل کلیدی در زمان های مشخص اقدام به خرید سهام و سرمایه گذاری در بخش های جدید می نمایند. می توان گفت که سرمایه گذاری و خرید سهام در بورس یک تصمیم شخصی است که باید با حداکثر تمرکز، آگاهی و واقع بینی همراه باشد.
✔️طرح و برنامه ریزی مدون
زمانی که قصد دارید پول خود را در بورس سرمایه گذاری نمایید برنامه ریزی و تدوین نحوه فعالیت شما از اهمیت بسیاری برخوردار است. طرح های دقیق و برنامه ریزی شده در جهت کنترل سرمایه و مدیریت گردش مالی،برای رسیدن شما به اهداف و تحقق خواسته هایتان نقش مهمی را ایفا می نماید.
نکته مهم دیگر اختصاص قسمتی از سرمایه خود به عنوان بودجه پشتیبان است. این امر می تواند امنیت فعالیت های مالی و اقتصادی شما را در زمان بروز بحران های اقتصادی و تاثیر آن بر بازار بورس تامین نماید.
✔️ثبات و تعیین اهداف مشخص
البته ارزش پولی که برای خرید سهام در بورس هزینه نموده اید با توجه به شرایط حاکم بر بازار قابل تغییر است، حفظ ثبات و تعیین اهداف مشخص می تواند عامل موفقیت شما در بازار سرمایه گذاری گردد. این امر می تواند زمان کافی را در اختیار شما قرار دهد تا با کسب مهارت های مورد نیاز، سرمایه گذاری های بزرگ و موفقی را در بورس انجام داده و از درآمد و سود سرشاری در آینده برخوردار شوید.
کنترل منظم وضعیت بازار و استفاده از آن در جهت شناخت بسترهای مناسب سرمایه گذاری می تواند آینده ای تضمین شده را برای شما به ارمغان بیاورد.
مديريت چه چیزی نيست!؟
یکی از روش های تعریف و تشخیص مرزهای هر مفهوم در علوم اجتماعی "استدلال برهان خلف" است. این نوشتار قصد دارد با استفاده از این روش، حدود و صغور "مدیریت" را تا حدودی تعیین کند. بدین ترتیب گزاره هایی که معمولا به اشتباه تحت عنوان "مدیریت" اطلاق می گردد تشریح می شود. گزاره هایی که بعضا نقیض مدیریت می باشد و به پانتومیم مدیریت شبیه است تا مدیریت!
١- مديريت تمركز بر اجراى دقيق قوانين و مقررات نيست؛ تمركز بر تحقق اهداف است. قوانين و مقررات ابزار اقتضائى تحقق اهداف است، نه خود هدف.
٢- مديريت، ابلاغ دستور صرف نيست!! بعضا ناز کشیدن کارمند، دلجویی از ارباب رجوع، گوش دادن و عمل کردن به تذکرات رده پایین ترین ذی نفعان سازمان است.
٣- مديريت، جابجايى صرف كاركنان در پست های سازمانی نيست!! توانمندسازى کارکنان و برنامه ریزی برای رشد و ارتقاء آنان است.
٤- مديريت، كار با ماشين و موجودات بی روح نيست، مديريت كار با "انسان" است.
٥- مديريت نيل به اهداف سازمانى از طريق كاركنان نيست، "نيل به اهداف كاركنان" با استفاده از هم جهت ساختن تلاشهاى کارکنان و اهداف سازمانى است.
٦- مديريت، تحقير زیردستان نيست!! دنبال بهانه گشتن براى تاييد كارمند و افزایش انگیزش وی از طریق اثر كاميابى فراخود است.
٧- مديريت، افزایش و کاهش مداوم پاداش های مادی نيست! تلاش برای ايجاد امنيت مالى برای منابع انسانی به منظور افزایش تعهد سازمانی است.
٨- مديريت، پاداش هاى مادى صرف نيست؛ تكريم و ارتقا كارمند در بين خانواده و جامعه از طریق پاداش های مادی و غیر مادی است.
٩- مديريت، ورود به جزئيات عملكرد كاركنان نيست؛ مديريت تفكر استراتژيك و تدوين اهداف و خروجی هر شغل است تا نیروی انسانی خود براى تحقق آن اهداف در حوزه خویش برنامه ريزى كند.
١٠- مديريت، حضور دائمی در اتاق رياست با شعار حفظ پرستيژ نيست؛ حضور گاه و بيگاه در بين كاركنان و ارباب رجوع و بعضا گپ و گفت با ايشان است.
١١- مديريت، واكنش نشان دادن به هر نوع خطا و حتى بدگويى عمدى و غیرعمدی كاركنان نيست؛ غفلت ورزى مثبت و ندیدن خطا ها براى حفظ حريم ها و خود كنترلى كاركنان است.
١٢- مديريت، تقسيم بيشترين پاداش بين نیروهای جنجال آفرين سازمان نيست؛ اولویت دهی اعطاى پاداش از ضعيف ترين كاركنان است.
١٣- مديريت، حمد و ثناگويى مقامات مافوق و تحقير نيروهاى ضعيف سازمان نيست؛ مديريت حداكثر احترام و تكريم ضعيف ترين نيروهاى سازمان و حقظ عزت نفس در قبال نيروهاى مافوق است.
١٤- مديريت، استفاده ابزاری از رسانه های خبری برای جبران کمبود های شخصیتی و شمول تمامى اخبار سازمان بر مدیر نيست!! ابزارهای رسانه ای و سایت های اطلاع رسانی ابزار ارتقا برند سازمان است.
١٥- مديريت، آرامش سازمانى و عدم وجود جنجال سازمانی صرف نيست، حركت رو به جلو است.
١٦- مديريت، واكنش نشان دادن به محيط نيست؛ وادار كردن محيط به واكنش در قبال اقدامات سازمان است.
حرف آخر: مدیریت از طریق مشاهده رفتار سایر نامدیران و سعی در تقلید حرکات ایشان حاصل نمی گردد. مدیریت تلفیقی از علم، تجربه و ویژگی های شخصیتی است. خطاهای فوق در خصوص مدیریت از فقدان علم، کمبود تجربه و مهم تر از آنها خطای نگرشی مدیر در قالب دو محور "مالک سازمان" و "بیش فهمی نسبت به دیگران" سرچشمه می گیرد که می بایست این تفکر به سمت "هماهنگ کننده سازمان برای حرکت به سمت ماموریت سازمانی" اصلاح شود.
شبکه خوب، شبکه بد!
جمله دیشب در مورد شرکت هرمی باعث شد خیلی از افرادی که با عنوان بازاریابی شبکه ای و MLM کار می کنند جبهه بگیرند. جالب بود کسی در مورد تفاوت بین شبکه هرمی با بازاریابی شبکه ای، صحبتی نمیکرد و فقط درگیر کلمات و اصطلاحات هستند. انقدر تعصب داشته باشی اما ندونی کار تو رو با چه چیزی اشتباه می گیرند؟ شاید یکی از دلایلش این باشه که این دو روش کسب درآمد، الگوی شبیه به هم دارند و به صورت "چند سطحی" کار می کنند. یکی دیگه از دلایل هم شاید این باشه که صلاح نیست تفاوتشون رو بدونی چون شرکتهای زیادی دچار مشکل میشن. من برخی از تفاوت های MLM و طرح هرمی (pyramid scheme) رو طبق تعاریف wfdsa و ftc براتون میارم:
در بازاریابی شبکه ای MLM (نوع سالم و پایدارتر بازاریابی شبکه ای نسبت به هرمی):
اعضای شبکه برای جذب اعضای جدید، پورسانت دریافت نمی کنند و یا سود ناچیزی دریافت می کنند و تنها راه کسب سود اصلی اعضای شبکه، فقط فروش محصول به مصرف کننده ی نهایی است حتی اگر عضو شبکه نباشد. پس تمرکز بر فروش محصول، سود بیشتری نسبت به عضوگیری دارد.
برای ورود و یا ماندن در شبکه، اجباری برای خرید اولیه و یا حتی خرید به صورت ماهیانه از شرکت وجود ندارد. (در شرکت های هرمی، اصل درآمد و پورسانتها از طریق پول اعضای جدید تامین می شود و زمانی که شبکه اشباع شود و عضو جدیدی وجود نداشته باشد که عضو شبکه شود، شبکه از هم می پاشد).
در شرکت های MLM کالاهایی که اعضا دریافت می کنند تا بازاریابی اش کنند، در صورت فروش نرفتن، قابل عودت و پس گرفتن توسط شرکت می باشد و قوانین شفاف و نه مبهم در این زمینه دارند.
همچنین هنگام خروج از شبکه، شرکت MLM اجناس مانده در دست بازاریاب (عضو شبکه) را خریداری می کند. البته مشاهده می شود که شرکت های هرمی با سواستفاده از نام MLM و فروش محصولات دارای تاریخ انقضای نزدیک، به نوعی این قانون را دور می زنند.
مدل کسب و کار شرکت های MLM به راحتی قابل درک است. آنها به جای دادن وعده های خارق العاده و ثروت آفرینی عجیب و یا صحبت از یک انقلاب و یا تاکید بر عضوگیری های بیشتر، کاملا مشخص می کنند که سود معقول و منطقی آنها به چه مقدار و به چه نحو تامین و پرداخت می شود.
اگر فردی وارد شرکت های MLM شد و نتوانست فرد دیگری را وارد شبکه کند، به هیچ عنوان ضرر نمیکند. همچنین تعداد افرادی که سود نمی کنند اختلاف فاحشی با تعداد افرادی که سود می کنند، ندارد. البته بحث اختلاف درآمد، جدا است.
@eghtesadjahani
نگاهی نو دربازاریابی وفروش
ارائه همان چیزی است که منجر به فروش واقعی میشود. در فرایند فروش میتوانید اشتباهات زیادی مرتکب شوید، اما کیفیت ارائه ، تعیینکننده خرید یا عدم خرید مشتری است.
بهترین روش فروش، نشان دادن ، توضیح دادن و پرسیدن یک سوال است. برای مثال میگویید:«این یک نرمافزار حسابداری برای مشاغل کوچک است که با آن میتوانید همه اعداد کسبوکار خود را مدیریت کنید. آیا به این موضوع علاقه دارید؟»
در ارائه فروش از «فروش آزمایشی» استفاده کنید. این سوالی است که میتواند بدون متوقفکردن فرایند فروش، جوابی «منفی» داشته باشد، زیرا فرصت دیگری برای ارائه پاسخ در اختیار فروشنده قرار میدهد. برای مثال:
فروشنده: آیا مایلید این نرمافزار را روی لپ تاپتان نصب کنید؟
مشتری: نه ترجیح میدهم در دفتر خود از آن استفاده کنم.
فروشنده: مشکلی نیست. این نرمافزار هم روی کامپیوترهای خانگی کار میکند و هم روی لپ تاپتان.
بهعلاوه، در ارائه فروش قوی و حرفهای ، مرتبا به تجارب مشتریانی که با موفقیت از این محصول یا خدمت استفاده کردهاند اشاره میشود.داستان مشتریانی را تعریف کنید که شرایطی نزدیک یا مشابه با مشتریان احتمالی داشته ، محصول یا خدمت شما را خریدهاند و از نتایج آن راضی هستند.
سوالات ساده و چالشی استخدامی شرکت گوگل
یکی از علل شهرت شرکت گوگل پرسش های دشواری است که هنگام مصاحبه شغلی ذهنتان را درگیر می کند تا توانایی شما را در شرایط دشوار به چالش بکشد. اکثر این سوالات شما را تحت شرایطی قرار می دهد که باید در کمترین لحظه درست ترین تصمیم را بگیرید و انتخاب کنید.
گفتنی است؛ گوگل سوالات استخدامی خود را مدام تغییر می دهد.
بسیاری از سوالات گوگل بسیار ساده هستند ولی این پرسش ها به گونه ای مطرح می شوند که شما را به اشتباه می اندازند.
در ادامه به این سوالات می پردازیم:
۱. کدام یک از محصولات گوگل را بیشتر دوست دارید و چگونه آن را ارتقا می دهید؟
۲. اگر تبلیغات یوتیوب حذف شود. چگونه از سایت کسب درآمد میکنید؟
۳. از گوگل چی می دونی؟
۴. یک خروج اضطراری برای ساختمان طراحی کنید.
۵. کدامیک در بوستون فضای تبلیغاتی بیشتری دارد، گل فروشی یا مرده شویی؟
۶. یک سکه را هزار بار شیر یا خط می اندازیم، ۵۶۰ بار روی شیر آن می آید، به نظر شما این سکه تقلبی است؟
۷. گوگلی شدن برای شما چه مفهومی دارد؟
۸. یکی از شوخی هایی که بعد از استخدام شدن با مدیر ایکس می کنید، نام ببرید.
۹. آیا شما موافقید که از افراد خواسته شود برای ساختن اکانت در جی میل و گوگل پلاس از نام اداری و رسمی خود استفاده کنند؟
۱۰. اگر شما مجبور نبودید کار کنید، چه کارهایی دوست داشتید انجام دهید؟
۱۱. چه چیزی شما را می ترساند؟
۱۲. برای پیدا کردن یک سوزن در انبار کاه چند راه به ذهتان می رسد؟
۱۳. چه تعداد توپ تنیس می تواند در یک هواپیما جا شود؟
۱۴. اگر شما بتونید فقط یک جمله به ذهنتان بسپارید، آن جمله چیست؟
۱۵. اگر شما مجبور باشید برای ادامه عمرتان تنها یک آهنگ را انتخاب کنید، آن چه خواهد بود؟
۱۶. به نظر شما دنیای تبلیغات دیجیتالی در سه سال آینده چقدر و چگونه تغییر می کند؟
۱۷. اگر امروز مدیر عامل بودید، کدام یک از سه چیز در محل کار و یا دانشگاهتان تغییر می دادید؟
۱۸. تکنولوژی تبلیغات ادوردز گوگل را برای یک پسر بچه هفت ساله توصیف کنید.
۱۹. فرض کنید یک خدمات تحویل مواد غذایی دارید (چیزی شبیه آمازون) که در عرض ۲۴ ساعت غذا را به دست افراد می رساند. تخمین بزنید که چه تعداد کامیون برای اداره این خدمات نیاز دارید.
۲۰. چگونه می توانید فرآیند پردازش ابری را برای یک کودک ۶ ساله توضیح دهید.
۲۱. نظر شما درمورد پرداخت ماهیانه یک دلاری کاربران به شرکت گوگل برای استفاده از جی میل چیست؟
۲۲. به نظر شما سالانه چه تعداد کوتاهی مو در آمریکا انجام می شود؟
۲۳. شش چیزی که شما را مضطرب می کند.
۲۴. یه چیزی درمورد خودتون بگید که در رزومه تون ذکر نشده است.
۲۵. در سال ۲۰۲۰ بازار ماشین های بدون سر نشین چگونه خواهد بود؟
۲۶. بارش قطرات باران را در یک پیاده رو طراحی کنید (پیاده رو یک متر و قطرات باران یک سانتی متر است.) چطوری می توانیم متوجه شویم که پیاده رو کاملا خیس شده است؟
۲۷. من چگونه می توانیم اهمیت HTML5 را برای لری پیج و سپس برای مادربزرگم توضیح دهم؟
۲۸. برام یک جک تعریف کن.
۲۹. کدامیک را ترجیح می دهید؟ کسب درآمد یا یادگیری؟
۳۰. اگر من همین الان به شما ۱۰ میلیون دلار پول بدهم با آن چه می کنید؟
۳۱. یک سرویس را تعریف کنید که به شما این امکان را می دهد به آینده سفر کنید.
۳۲. شما چگونه معضل بی خانمانی را در پایین شهر سان فرانسیسکو حل می کنید؟
۳۳. تیراژ کتاب های جدیدی که سالانه در ایالت متحده منتشر می شود چندتاست؟
۳۴. چگونه به رشد و ارتقای یک کارخانه کفش کمک می کنید؟
عمل زیبایی مغز، جراحی بدون خونریزی و بیهوشی!
ایران سرزمین زیباییها است. بگذارید جمله را دقیق تر بگوییم ایران سرزمین عمل زیبایی و محصولات زیبایی است. ما جزو کشورهایی با بالاترین واردات و مصرف مواد آرایشی هستیم و همچنین دیگر به عنوان یک قطب عمل زیبایی مطرح شده ایم. قطعا و یقینا صنعت زیبایی در ایران میلیارد دلاری است. راستش را بخواهید خودم جزو طرفداران آرایش، آراستگی، زیبایی و عمل زیبایی هستم و آن را نیز مشروط به شرایطی توصیه نیز می کنم.
اما آنچه امروز می خواهم به آن بپردازم فقط در مورد عمل زیبایی مغز است. من و تو حتی اگر زیباترین اندام و مو و چهره را داشته باشیم دیر یا زود زشتی یا زیبایی مغز ما آشکار می شود. حتی اگر چنین نیز نشود خود از زشتی/زیبایی آن در عذاب/آرامش هستیم.
بگذارید برای شما مثالی بزنم آمریکایی ها در سال 2008، 11 میلیارد دلار یعنی چیزی حدود 40 هزار ميلیارد تومان فقط روی محصولات توسعه و بهبود فردی (عمل زیبایی مغز) صرف کرده اند. آن ها دریافته اند که علاوه بر خوش فرمی بینی، شکم های سیکس پک و موهای زیبا، نیازمند مغز زیبا نیز هستند. صرفا با اندام زیبا نمی شود بر سرنوشت خویش مسلط شد و زندگی رضایت بخش داشت.
عمل زیبایی مغز آنجایی اهمیت پیدا می کند که متاسفانه نه نظام آموزش و پرورش ما و نه آموزش عالی ما مهارت های تفکر، تحلیل گری، موفقیت، مهارت های زندگی را به ما نمی آموزد. فارغ التحصیل می شویم اما هنوز از حقوق مدنی خود بی خبریم. هنوز نمی توانیم با همسر خود یک ارتباط موثر و قوی داشته باشیم. هنوز در مذاکره و توافق با دیگران ضعف داریم. هنوزم که هنوز است متاسفم از اینکه بهترین ایام عمرم را چنین گذرانده ام.
زیبایی را محدود به زیبایی فک و صورت نکنیم که این فک در اولین جنبش از زشتی و زیبایی ذهن شما پرده برخواهد داشت.
تجویز راهبردی:
چند پیشنهاد مشخص برای عمل زیبایی مغز دارم:
تلویزیون را کنار بگذارید. می دانم سخت است بنابراین پیشنهادم را پس می گیرم و فقط می گویم که 25% کمتر برای این موجود خنگ کننده وقت بگذارید.
به یک کانال مهارتی در تلگرام بپیوندید و از یک کانال زشت لفت بدهید.
یک کتاب خوب در زمینه بهبود و توسعه فردی یا مهارت های تصمیم گیری بخرید و آن را سه بار بخوانید و فقط به یک دهم گفته های آن عمل کنید.
روی موبایل خود فایل های صوتی بریزید و زمان هایی که در رفت و آمد و ترافیک و انتظار هستید فایل صوتی گوش کنید امتحان کنید شما بعد از یکسال، حدود 100 ساعت کلاس آموزشی رایگان موفقیت شرکت کرده اید.
این عملی است که باید خودتان انجام دهید و حتی از پروفسور سمیعی هم کاری ساخته نیست
دکتر مجتبی لشکربلوکی
20 مهارت شغلی نرم افزاری که درآمد سالانه آن ها بیش از ۱۰۰,۰۰۰ دلار است.
(بخش دوم)
۱۲- REDSHIFT (میانگین درامد: سالیانه ۱۱۳,۹۵۰ دلار)
آمازون Redshift، سرویس خدمات مدیریت انبار داده ای مبتنی بر کلود در مقیاس پتابایت است. این سرویس عملکرد پرس و جو سریع با استفاده از ابزارهای مبتنی بر SQL و همچنین برنامه های کاربردی کسب و کار شرکتی را ممکن می سازد.
۱۱- ELASTIC BEANSTALK (میانگین درامد: سالیانه ۱۱۴,۲۱۹ دلار)
AWS Elastic Beanstalk سرویسی که خدمات مختلف شرکت آمازون مانند S3، EC2، SNS، CloudWatch و Autoscaling را هماهنگ می کند. مدیران شبکه و توسعه دهندگان از این سرویس به عنوان یک راه کار سریع و آسان برای گسترش و مدیریت برنامه های خود استفاده می کنند.
۱۰- OPENSTACK (میانگین درامد: سالیانه ۱۱۶,۶۰۵ دلار)
OpenStack یک پلتفرم نرم افزاری اپن سورس مورد استفاده برای محاسبات ابری است. با حمایت برخی از بزرگترین شرکت های فعال در توسعه نرم افزار، اکثر مواقع به عنوان آینده ی محاسبات ابری نیز شناخته می شود. با استفاده از این سرویس ادمین ها به سهولت قادر خواهند بود تا به مدیریت ماشین های مجازی خود (VM) بپردازند.
۹- APACHE KAFKA (میانگین درامد: سالیانه ۱۱۷,۲۲۴ دلار)
آپاچی کافکا یک پلتفرم اپن سورس توزیع شده توسط بنیاد نرم افزار آپاچی است که با Scala و Java نوشته شده است. کافکا را با هدف ساخت یک سیستم متحد، با تاخیر اندک، و پلتفرمی با بازده بالا قلمداد می کنند که برای کار با داده های در لحظه مناسب است.
۸- KEY MANAGEMENT SERVICE (میانگین درامد: سالیانه ۱۱۷,۲۲۷ دلار)
KMS شرکت آمازون، یک سرویس مدیریتی است که به شما امکان ایجاد و کنترل کلیدهای رمزگذاری داده ها را می دهد که با استفاده از سخت افزار ماژول های امنیتی، به بهبود امنیت کلیدها کمک می کند و با کمک دیگر خدمات وب سایت آمازون به منظور افزایش حفاظت از داده ها، تماما یکپارچه شده است.
۷- KINESIS (میانگین درامد: سالیانه ۱۲۱,۴۲۹ دلار)
آمازون kinesis پلتفرمی است که برای به جریان در آوردن داده ها بر روی AWS استفاده می شود. هر جریان داده را به طور مستقل در میان هزاران جریان در ثانیه پردازش می کند. هر یک از این جریان ها می توانند خوانندگان و نویسندگان متعدد داشته باشند. به نظر می رسد که این سرویس رقیبی جدی برای Apache Kafka باشد!
۶- LAMBDA (میانگین درامد: سالیانه ۱۲۱,۴۸۱ دلار)
آمازون Lambda یک پلتفرم محاسباتی بدون نیاز به سرور است که با مدیریت منابع، اجازه می دهد تا یک کد در پاسخ به رویدادهای مختلف اجرا شود. می توان از آن در گسترش سایر خدمات AWS شرکت آمازون و یا ایجاد خدمات سفارشی استفاده نمود.
۵- CLOUDWATCH (میانگین درامد: سالیانه ۱۲۱,۹۸۰ دلار)
همان گونه که از نامش پیدا است، آمازون CloudWatch یک سرویس برای نظارت بر منابع ابری خدمات AWS است. در واقع می توان از CloudWatch برای جمع آوری و پیگیری داده های مختلف، مدیریت فایل های لاگ، تنظیم آلارم، و واکنش تغییرات به طور خودکار در منابع AWS استفاده کنید.
۴- ELASTICACHE (میانگین درامد: سالیانه ۱۲۵,۶۲۵ دلار)
AWS ElastiCache شرکت آمازون سرویسی است که به شما در تنظیم و مدیریت کش در کلود کمک می کند. به یمن عملکرد بالا، مقرون به صرفه بودن و طبیعت مقیاس پذیر آن، جزو مهارت های پرتقاضا به حساب می آید.
۳- CLOUDFORMATION (میانگین درامد: سالیانه ۱۳۲,۳۰۸ دلار)
CloudFormation آمازون یک سرویس رایگان فراهم می کند که مشتریان AWS می توانند با ابزارهای موجود، به ایجاد و مدیریت زیرساخت های نرم افزار کاربردی بپردازند. کاربران می توانند تا با استفاده از CloudFormation آمازون، به راحتی یک نمونه از سرویس EC2 آمازون را در سیستم عامل لینوکس آمازون و یا ویندوز سرور راه اندازی کنند.
۲- ELASTIC MAPREDUCE (میانگین درامد: سالیانه ۱۳۶,۲۵۰ دلار)
یک وب سرویس است که پردازش تکه های زیادی از داده ها را با بازده بالا انجام می دهد. با استفاده از پردازشگر Hadoop و سایر محصولات AWS به انجام اقداماتی مانند داده کاوی، ایندکس کردن صفحات وب، تجزیه و تحلیل فایل های لاگ، شبیه سازی های علمی و یادگیری ماشینی می پردازد.
۱- DYNAMODB (میانگین درامد: سالیانه ۱۴۱,۸۱۳ دلار)
صدر نشین لیست پردرآمدترین مهارت نرم افزاری، DynamoDB آمازون است. این سرویس به طور کامل مدیریت خدمات پایگاه داده ی را NoSQL ارائه می دهد که عملکرد سریع و با مقیاس پذیری یک پارچه ای در اختیار توسعه دهندگان قرار می دهد. با استفاده از DynamoDB، دیگر نیازی به نصب، پیکربندی و … سیستم نخواهید داشت.
۲۰ مهارت شغلی نرم افزاری که درآمد سالانه آن ها بیش از ۱۰۰,۰۰۰ دلار است!
اگر نگاهی به پردرآمدترین مهارت های نرم افزاری برای برنامه نویسان بیاندازیم، متوجه می شویم مهارت های مرتبط با رایانش ابری یا «کلود» در صدر دنیای تکنولوژی هستند که از آن جمله می توان به سرویس های شرکت آمازون مانند DynamoDB، MapReduce و CloudFormation اشاره کرد. شرکت ارائه دهنده ی خدمات کلود تحت عنوان NovelAspect لیست شغل های مختلف را از سایت کاریابی Indeed جمع آوری کرده است. این یک لیست از پردرآمدترین مهارت های نرم افزاری مورد تقاضا در 200 کسب و کار متفاوت در حوزه ی آی تی است. با نگاهی به این مهارت ها، شاید شما تصمیم به یادگیری آن ها در سال 2017 بگیرید.
۲۰- MYSQL (میانگین درامد: سالیانه ۹۸,۹۷۰ دلار)
MySQL یک سیستم مدیریت پایگاه داده ی اپن سورس است که از زبان SQL استفاده می کند. از این سیستم برای مدیریت پایگاه داده و اتصال آن به نرم افزارهای مختلف استفاده می شود. یکی از مزیت های MYSQL، انعطاف پذیری آن با پلتفرم های مختلف است.
۱۹- UBUNTU (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۰,۹۱۳ دلار)
توزیع لینوکسی اوبونتو، محبوب ترین سیستم عامل اپن سورس دنیا است که از دلایل محبوبیت آن می توان به سهولت استفاده، امنیت، ابزارهای مدیریت، پشتیبانی، و رایگان بودن اشاره کرد.
۱۸- UNIX (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۱,۲۸۴ دلار)
یونیکس یک مجموعه از سیستم عامل های چند وظیفه ای و چند کاربره است که از یونیکس اصلی AT & T مشتق شده اند که به طور گسترده برای سرورهای اینترنتی، رایانه های بزرگ و ... استفاده می شود.
۱۷- WEBSPHERE (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۳,۴۸۶ دلار)
IBM WebSphere یک نام تجاری از محصولات نرم افزاری کامپیوتر است. این ها در ژانری از نرم افزارهای شرکتی، به نام «اپلیکیشن و یکپارچه سازی میانی» دسته بندی می شوند. این گونه محصولات توسط کاربران عادی، برای ساخت و یکپارچه سازی برنامه های کاربردی استفاده می شود.
۱۶- POSTGRESQL (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۴,۵۶۶ دلار)
PostgreSQL یک سیستم دیتابیس قدرتمند و اپن سورس است که توسط تیمی از توسعه دهندگان داوطلب در سراسر جهان ارائه شده است. در طول این سال ها، PostgreSQL شهرت خود را به لطف معماری اثبات شده، قابل اطمینان بودن، صحت و تمامیت داده ها و ... به دست آورده است.
۱۵- DEBIAN (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۵,۲۲۲ دلار)
توزیع دبیان سیستم عامل گنو/لینوکس به طور کامل از نرم افزارها و امکانات رایگان تشکیل شده است. به غیر از کاربران دسکتاپ، سیستم عامل دبیان با توجه به ثبات، امنیت و امکانات بسیارش، انتخاب مطلوبی برای سرور به حساب می آید.
۱۴- KALI LINUX (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۸,۴۷۸ دلار)
کالی لینوکس، محبوب ترین سیستم عامل تست نفوذ پذیری است. این سیستم عامل به طور پیش فرض با صدها ابزار هک مختلف مجهز شده که آن را به یک انتخاب مناسب برای هکرهای کلاه سفید و محققان امنیتی کرده است.
۱۳- MATLAB (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۹,۰۳۳ دلار)
متلب، یک زبان محاسباتی فنی با کارایی بالا است که در محیط کاربری ساده اجازه ی محاسبات، برنامه نویسی، و تجسم را به کاربر می دهد؛ استفاده های معمول متلب عبارتند از الگوریتم توسعه، ریاضی و محاسبات، تحلیل داده ها، مدل سازی، گرافیک مهندسی و غیره.
اثر شبکه ای
اثر شبکه ای هنگامی بروز می یابد که ارزش یک کالا یا خدمات خاصی که افراد زیادی از آن استفاده می کنند برای هر دو گروه کاربران فعلی و جدید افزایش می یابد.
هم چنین این اثر زمانی اتفاق می افتد که سایر شرکت ها محصولاتی طراحی می کنند که در واقع تکمیل کننده محصول فعلی می باشد،بنابراین در این شرایط ارزش آن محصول ارتقا می یابد.اثر شبکه ای یکی از قوی ترین مزیت های رقابتی پایدار می باشد و می تواند به سرعت شرکت ها را در صنایع جدید به رهبر بازار تبدیل کند.
چگونه شرکت ها می توانند مزیت اقتصادی پایدار ایجاد کنند؟
یک شرکت از چند طریق می تواند برای خود مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند.چندین معیار کیفی ذیل جهت سنجش و ارزیابی مزیت اقتصادی شرکت ها بکار می روند:
متمایز بودن محصول به طور واقعی یا انتزاعی
کاهش هزینه ها و پیشرو بودن درآن
حفظ و وابسته نمودن مشتریان به خود از طریق افزایش هزینه های مراجعه به محصول سایر شرکت ها
حذف یا کاهش قدرت رقبا ازطریق ایجاد موانع فراوان برای ورود آنها به صنعت یا ایجاد موانع گسترده جهت جلوگیری از موفقیت آنها در بازار
موفقیت شرکت دل چگونه به دست آمد؟
موفقیت شرکت دل مرهون شهرت شرکت در ایجاد مدل کسب و کار((ساخت بر مبنای سفارش و فروش مستقیم))است.این امر باعث حذف واسطه هایی که هزینه ها را افزایش می دادند شده،سرمایه در گردش را کاهش داده و اطلاعات به موقع از بازار را برای مدیریت مهیا ساخته است.این مدل که یکی از مزیتهای آن کاهش هزینه های سربار است،به شرکت اجازه داده است تا رقبا را بدون دردسر و تحمل هزینه از صحنه خارج سازد دل بابکارگیری این مدل در بازارهای جدید،به طور پیوسته حاشیه سود و درآمد خود را بدون توجه به اینکه وضعیت اقتصادی مناسب است یا خیر،افزایش داده است.دل اخیرا گام های بزرگی در ارائه محصولات الکترونیک که دارای حاشیه سود پایئنی در بازار هستند،برداشته است.این شرکت با برخورداری از ساختار هزینه پایین ممکن است در آینده حتی وضعیت بهتری پیدا کند.از سوی دیگر،مزیت رقابتی دل در تولید رایانه ها،سرورها و لب تاب ها در پایین ترین قیمت ممکن،شرایط بسیار دشواری را برای سایر رقبا،به خصوص شرکت های گیت وی و اچ دی کامیک ایجاد کرده است.هرچند چرخه صنعت تکنولوژی اطلاعات با مخاطرات بسیاری مواجه است،اما برخورداری شرکت دل از جریان نقدی وترازنامه مطلوب به آن کمک کرده است تا این مخاطرات را کاهش دهد
با سلام خدمت دوستان عزیز
برای شما دوستان عزیز یه روشی آوردم از تلگرام که خیلی راحت می تونید درآمد زایی کنید این روش،روشی آسونی می باشد و فقط باید روزی 2 ساعت وقت بگذارید
توضیح این روش:
در این روش شما باید به یک ربات وصل بشوید و بعد ربات میاد به شما یک لینک میده که باید شما لینک رو به دیگران بدید و با هر زیر مجموعه می توانید 1000 تومان درآمد کسب کنید
با 2 ساعت وقت گذاشتن می تونید روزی کمه کم 20 هزار تومان دربیاورید البته باید یه مقدار صبور باشید تا به این درامد برسید شما در هفته اول می تونید به این درامد برسید
برای شروع درآمد زایی روی لینک زیر کلیک کنید
در اینجا با شعار تبلیغاتی و استراتژیک ۲۵ شرکت معتبر دنیا آشنا می شوید
۱- فولکس واگن : کوچک فکر کنید.
۲- پورشه: جایگزینی نیست.
۳- آستون مارتین: قدرت، زیبایی و روح.
۴- وال مارت: پول بیشتری ذخیره کنید، زندگی بهتری داشته باشید.
۵- ریبوک: من همانی هستم که هستم.
۶- نایک: فقط انجامش بده!
۷- آدیداس: غیر ممکن وجود نداره.
۸- مارک اند اسپنسر: حق همیشه و کاملاً با مشتری است.
۹- تری ام: نوآوری
۱۰- آی بی ام: راه حلی برای سیاره هوشمند.
۱۱- سونی: باورش کن.
۱۲- آی مکس: بزرگ فکر کن.
۱۳- دوپونت: معجزه دانش.
۱۴- انرگایزر: به مسیرت ادامه بده، ادامه بده، ادامه بده …
۱۵- پلی استیشن: در دنیای خود زندگی کنید، در دنیای ما بازی کنید.
۱۶- بلاگر: دکمه انتشار را فشار دهید.
۱۷- کانن: آن چیزی که ما اعتقاد داریم را ببینید.
۱۸- نیکون: در قلب تصویر
۱۹- کداک: لحظاتت را به اشتراک بذار، زندگی ات را به اشتراک بذار.
۲۰- فدکس: وقتی که هیچ فردایی نیست.
۲۱- دیزنی لند: شادترین نقطه ی روی زمین
۲۲- فورچن: برای افرادی که تغییر را رقم خواهند زد.
۲۳- مک دونالد: من عاشقشم!
۲۴- کوکاکولا: درب قوطی را باز کن تا سرحال شی.
۲۵- ام اند ام: در دهانتان آب می شود، نه در دستانتان
گفت: از خدا خواستم و خودم بدست آوردم.
گفتند چگونه؟
گفت من بیکار بودم. گفتم خدایا کاری برایم پیدا کن تا در آمد کافی برای پرداخت اجاره یک منزل نقلی را داشته باشم.
چون از طرف خدا اقدامی انجام نشد، خودم دست بکار شدم و به خدا گفتم: خدایا تو به این نیازهای کوچک رسیدگی نکن.
من خودم کار پیدا میکنم. تو فقط حقوقم را افزایش بده.
کاری در راه آهن پیدا کردم. کارگری.
در کوره لوکوموتیو ذغال سنگ می ریختم.
اما حقوق اش اندک بود.
به خدا گفتم تو سرت شلوغ است و کارهای مهم تری داری. تو خانه نقلی مناسبی برایم پیدا کن و من تلاش ام را بیشتر میکنم و بیشتر کار میکنم تا درآمد بیشتری کسب کنم.
پس از پیاده شدن از قطار، به ذغال فروشی پرداختم. اندکی درآمدم اضافه شد ولی از خانه نقلی خبری نشد.
گفتم خدایا میدانم خانه نقلی پیدا کردن در مقام و شأن تو نیست. من خودم آن را پیدا میکنم. در عوض تو شریک زندگی مرا پیدا کن.
اگر میخواستم منتظر خدا بشوم هنوز هم مجرد بودم. پس دختر مناسبی پیدا کردم و با او دوست،و سپس نامزد شدیم و ازدواج کردیم.
هرچه را از خدا خواستم، به نوعی به من گفت، خودت میتوانی، پس زحمت آن را به دوش من نیانداز و روی پای خودت بایست.
رابطه من و خدا هنوز به همین صورت پیش میرود و او هنوز به من اعتماد کافی دارد که میتوانم قدم بعدی را هم خودم بردارم.
همین اعتماد او به من قوت قلب میدهد و من با پای خویش جلو میروم.
خدایا متشکرم که بجای گدا، مرا همچون خودت کردی تا متکی به کسی یا چیزی نشوم.
به ۷ دلیل می توان به ایران به عنوان یک غول کارآفرینی نگاه کرد.
تحلیلگر کارآفرینی فوربس مطرح کرد؛ اگرچه تجارت در ایران هنوز هم موانع بزرگی پیش رو دارد،
اما به ۷ دلیل می توان به ایران به عنوان یک غول کارآفرینی نگاه کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، الیزابت مک براید تحلیلگر کارآفرینی وب سایت فوربس در یادداشتی نوشت:
اخبار مربوط به اقتصاد ایران به تازگی کمرنگ شده است؛ اما سرعت رشد این اقتصاد نه. بنابر گزارش بانک جهانی، انتظار می رود اقتصاد ۴۰۰ میلیارد دلاری ایران که پس از عربستان سعودی در جایگاه دوم در خاورمیانه قرار دارد، سال آینده حدود ۷ درصد رشد کند.
تصور کنید چه می شود اگر این رشد اقتصادی با نظام آموزشی ایران که هر ساله ۲۳۳ هزار دانشمند و مهندس تحویل جامعه می دهد، ادغام شود. اگر مانعی سر راه آن قرار نگیرد، حاصل آن ایجاد هزاران شغل و کسب و کار کوچک خواهد بود. حدود چند ماه پیش "ناصر غانم زاده، " استاد استارتاپ و مشاور کارآفرینی که در همایشی در سانفرانسیسکو حضور داشت گفت: در ۳ سال گذشته، بیش از ۲۰۰ شرکت نوپا در ایران کسب و کار خود را آغاز کرده اند و در حال حاضر نیز این تعداد رو به افزایش است.
تجارت در ایران هنوز هم موانع بزرگی را پیش رو دارد. رشد این کسب و کارها تا حدودی به این بستگی دارد که سیاست های دولت از آنها حمایت کند و آشفتگی های ژئوپولتیک مانع رشد آنها نشود. اما می توان به ایران به چشم یک غول کارآفرینی نگاه کرد. در زیر ۷ دلیل برای آن مطرح شده است:
۱- اندازه اقتصاد و لغو تحریم های جهان. ایران جمعیتی حدود ۸۰ میلیون نفر دارد و ظرفیت تولید آن در خاورمیانه بی نظیر است. نفت و گاز تنها ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی آن محسوب می شود. این بدان معناست که ایران پایه های متفاوتی برای رشد دارد. بیشتر تحریم های آمریکا به قوت خود باقی مانده است. بنابراین نمی توان در انتظار معاملاتی با آمریکایی ها بود؛ اما تجارت با شرکت های اروپایی و آسیایی در راه است.
۲- جمعیت ایران بسیار تحصیل کرده است. حدود ۹.۴ درصد (معادل ۷.۵ میلیون نفر) از مردم ایران تحصیلات دانشگاهی دارند.
۳- ایران توانایی های منحصربه فردی در زمینه فناوری دارد. این کشور دانشگاه "صنعتی شریف" را دارد که بسیاری از مردم آن را همانند مؤسسه فناوری ماساچوست آمریکا می دانند. چند ماه پیش در قاهره، "کامران الهیان، " سرمایه گذار طرح های نوین، فناوری نانو را زمینه ای برای رشد دانست.
۴- باوجود تحریم های آمریکا، روابطی میان جوامع کارآفرین ایران و آمریکا در حال شکل گیری است. در نشست شورای آتلانتیک، "لیلی صرافان، " یک ایرانی-آمریکایی مؤسس سازمان "هوم کر اسیستنس" در خصوص کنفرانس های جامعه فناوری ایران از جمله "آی بریجز" و "تدکس کیش" سخنرانی کرد. به گفته وی، آمریکایی ها از نظر قانونی اجازه ندارند به ایرانی ها مشاوره دهند؛ اما میتوانند با آنها در ارتباط باشند. مبارزه برای لغو محدودیت های صدور روادید ایرانی آمریکاییهایی که قصد سفر به اروپا را دارند نیز بر ارتباط این دو کشور افزوده است.
۵- زیرساخت های کشور در حال تجدید است. شاملو در نشست شورای آتلانتیک گفت: در سفر ماه ژانویه (۴ ماه پیش) به ایران، افرادی در خصوص برنامه های این کشور برای بازسازی اساسی زیرساخت ها، اطلاعاتی در اختیار ما قرار دادند.
۶- تغییرات سریعتر از انتظار مردم رخ می دهند. کریستوفر شرودر، یک سرمایه گذار و کارآفرین آمریکایی در خصوص ۲ سفر خود به ایران گفت: "در نخستین سفر من به ایران، دسترسی به اینترنت ۳G و ۴G بسیار دشوار بود. یک سال بعد که به این کشور سفر کردم، این خدمات ۲۰ میلیون مشترک داشت. "
۷- ورود صحنه نوآوری به دوران اوج. در آمریکا بسیاری از صنایع پیشتر بوسیله فناوری مختل شده اند. کارآفرینان با ایده های جدید می آیند به این امید که بتوانند بازاری برای ایده های خود بیابند. صرافان اعلام کرد در تدکس کیش جوانانِ کارآفرین ایده های خود را ارائه می کردند. اما ارزش معاملات شرکت من در اینجا اهمیتی نداشت؛ بلکه مسئله مهم نقش من در پیشرفت کشورم بود.
اگر از "پنتاگونا" که صرفا بازی پول بود و خیلی هم زود دستش برای همه رو شد بگذریم، نتورک مارکتینگ با ظهور شرکت"مای سون دایاموندز m7d "وارد ایران عزیز شد و با حضور گلدکوئست در سال 79 رنگ جدی تری به خود گرفت. دو شرکتی که یکی ادعای فروش الماس داشت و دیگری طلا!
کوئست در سال 81 بود که با ظهور تیم جدیدی که بنیان گذار آموزش و تکثیر بودند، عملا رشد تصاعدی خود را شروع کرد و خیلی زود به سراسر نقاط ایران کشیده شد.
در این میان شرکت های متعددی به صرافت افتادند که نه در رقابت با کوئست بلکه در کنار آن به فعالیت بپردازند که از آن جمله می توان از "ای بی ال" با محصولی موهوم یا "گلد ماین" و "گاما" و... نام برد. شرکت هایی که در ماهیت و پلن تفاوت و تمایز چندانی با هم نداشتند و حقیقتا به خاطر رقم ورودی پایین ترشان توانستند بخشی از بازار هدف را از چنگ کوئست در بیاورند!
اما به هیچ کدام از این شرکت ها نمی توان لفظ نتورک مارکتینگ را اطلاق کرد. زیرا در این شرکت ها، کسی محصول خاصی را بازاریابی نمی کرد و تنها و تنها هدف استفاده از طرح درآمد زایی یا همان پلن بود. به عبارت دیگر نتورکر های ایران، پلن فروش بودند تا محصول فروش. و در این شرایط معلوم است که برنده ی اصلی کمپانی ست که پول محصول را تمام و کمال گرفته و درصد بسیار اندکی هم پورسانت داده است.
تا این که در سالهای 83 و 84 به دلیل نارضایتی مردم و عکس العمل دولت، تبلیغات منفی سنگین علیه این دست شرکت ها زیاد شد و به همین دلیل روش های بسیار غیر علمی و بعضا ناجوانمردانه در نتورک ایران شکل گرفت. از دعوت های دروغین به کار تا زندانی کردن پراسپکت! و در این شرایط که دیگر محصولات نه چندان ارزشمند کوئست به ایران نمی رسید، محصول شد بهانه و نتورک هم شد، هوا فروشی و پلن فروشی!
در این آشفته بازار دو شرکت"آسو" و "وست ویژن" هم با داعیه ی دروغین قانونی بودن و صرفا با استفاده از ارتباط های مدیران عاملشان در نهادهای دولتی و قانونی، دست به کار شدند و مدتی از این آب گل آلود، ماهی های خوبی هم صید کردند. اما دیری نپایید که با تغییر پلن و آگاه شدن اعضا، این شرکت ها هم تبدیل به خاطره شدند.
در این اثنی به مرور همه متوجه شده بودند که باید برای موفقیت در این صنعت به فروش محصول حقیقی و با قیمت واقعی رو بیاورند. شرکت هایی محصول محور با این اندیشه شکل گرفتند که به ازای تمام مبلغ ورودی، کالا فروخته شود و پورسانت فقط از منبع پس انداز هزینه ی تبلیغات و حذف واسطه تامین شود. فرمولی که اساسا عامل شکل گیری نتورک مارکتینگ بود ولی ما طی سال ها به بیراهه رفته بودیم.
اما....
طوفان "اینوست" از راه رسید و تخم سوخته ای را در خاک کرد که هیچ وقت محصولی نداد! تبری به نام "سوییس کش" در سال 86 ریشه ی همان نتورک نوپایی که رفته رفته داشت به مسیر صحیح وارد می شد را از ته زد و آتشی هولناک را در سفره ی فعالان شبکه ای انداخت.
عمر کوتاه سوییس کش 9 ماه بود و از خاکستر آن فرزند نامشروعی متولد شد که دیگر اسامی مختلفی داشت: ایمپریال، گالف، پالینور و...
سایت هایی که رقابتشان با هم در درصد سود ماهیانه بود. وقاحت به جایی رسید که تا 50 درصد سود هم داده شد!! سایت های هایپ گونه ای که ادعای سرمایه گذاری در بازارهای نوین مالی از جمله فارکس را داشتند. اما در حقیقت چند تا از لیدرهای ایرانی شرکت های مختلف پشت همه ی این دسیسه های هرمی بودند.
نهایتا در پاییز 88 این فتنه های اینوستی، ناگهان توسط تیم های مختلف اطلاعاتی و امنیتی خاموش شد و همزمان کلیه ی سایتهای موجود در اختیار آن ها قرار گرفت و رهبرانشان نیز روانه ی زندان شدند!
لیکن نمیشد وجود اشتیاق و تقاضا برای بازاریابی شبکه ای در بین توده ی مردم را نادیده گرفت و یا خاموش کرد! بنابراین با توجه به پتانسیل این بخش عظیم اجتماعی و اقتصادی، دولت سعی در تدوین قانون جامع بازاریابی شبکه ای در اواخر سال 1388 کرد و اولین شرکت قانونی نتورک در ایران به طور رسمی کار خودش را در سال 1390 آغاز کرد.