| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
7 درصد كسب و كارهاي خانوادگي قبل از ورود به مرحلهي دوم شكست ميخورند يا فروخته ميشوند. يكي از بزرگترين دلايل اين شكست، طلاق كسب و كار است. اين اصطلاح به طور محاورهاي براي توصيف جدايي بين مالكان يك كسب و كار به كار ميرود و ممكن است به اندازهي طلاق معمولي، دردناك باشد. اين موضوع، به ويژه در مورد يك كسب و كار خانوادگي صدق ميكند. اين نوع كسب و كارها اغلب به خاطر طلاق كسب و كار شكست ميخورند و به پايان ميرسند، زيرا:
- خصومت خانوادگي بين اعضايي كه قدرت برابر دارند، اجتنابناپذير است.
- اعضا، احساسات خود را كنترل نميكنند.
- خانواده، داراي امكانات و تواناييهاي مناسب براي ادارهي مسائل پيچيدهي كسب و كار نيست.
خصومت خانوادگي:
خصومت خانوادگي، در هر خانوادهاي وجود دارد. به عنوان مثال رقابت خواهر و برادر خيلي رايج است. فرزندان خانواده فكر ميكنند همه چيز تمام شده، ولي والدين آنها برعكس فكر ميكنند. اعضا نميتوانند غرور خود را كنترل كنند، به خصوص وقتي كه بعضي از آنها داراي مقام و قدرت برابر در اين كسب و كار باشند. تصميمات ضعيفي در كسب و كار گرفته ميشود و به نتايج ضعيف منجر ميگردد. نتايج ضعيف هم باعث شكست بالقوه ي كسب و كار شده و در طول زمان، منجر به طلاق كسب و كار ميگردد.
احساسات:
يك دليل رايج ديگر، احساسات است. با اينكه اصطلاحا ميگويند"اين فقط يك كسب و كار است"، ولي در يك كسب و كار خانوادگي، هرگز "فقط" كسب و كار محسوب نميشود، بلكه همه چيز شخصي است. مثلا ممكن است كسي بگويد چرا فلاني بايد به اندازهي من حقوق بگيرد، در حالي كه شخصيت من باعث اعتبار اين كسب و كار شده است؟ برخلاف محيط ساير كسب و كارهاي غيرخانوادگي، در اينجا وقتي يك مسئلهي مربوط به كسب و كار بين مالكان تقسيم ميشود، به يك مسئلهي شخصي تبديل ميگردد. اين امر به خصوص در زماني صادق است كه عضو جديدي وارد خانواده ميشود(مثلا عروس يا داماد).
مسائل پيچيده:
سومين دليل رايج شكست اين نوع كسب و كارها، نداشتن تواناييها و امكانات مناسب براي مواجهه با مسائل پيچيده است. وقتي كسب و كارها رشد ميكنند با چالشهاي زيادي مثل مسائل مالي و قانوني روبرو ميشوند. كسب و كارهاي خانگي معمولا با مالكاني آغاز ميشوند كه هيچ تخصصي در زمينهي اين موضوعات پيچيده ندارند. اين مسائل همزمان با رشد كسب و كارها، برجستهتر ميشوند و اگر ناديده گرفته شوند، هر كدامشان ميتوانند موجب تعطيلي كسب و كار گردند.
1:قانون رهبری:
اول بودن بهتر از برتر بودن است.
2:قانون طبقه:
اگر در یک طبقه نمی توانید اول باشید،طبقه دیگری درست کنید.
3:قانون ذهن:
وارد شدن به دنیای ذهن مشتریان بهتر از ورود به بازار است.
4:قانون تصورات:
بازاریابی جنگ محصولات نیست،جنگ تصورات است.
5:قانون توجه:
اثرگذارترین مفهوم در بازاریابی،داشتن کلمه ای در ذهن مشتریان است.
6:قانون انحصار:
دو شرکت نمی توانند یک کلمه مشترک در ذهن مشتری داشته باشند.
7:قانون نردبان:
استراتژی مورد استفاده شما،به پله ای بستگی دارد که در نردبان روی آن ایستاده اید.
8:قانون مسابقه دو نفره:
در بلند مدت هر بازاری به محل مسابقه دو اسب تبدیل می شود.
9:قانون عکس:
اگر هدفتان جایگاه دوم است،استراتژی شما را رهبر بازار تعیین می کند.
10:قانون تقسیم:
در طول زمان مقوله تقسیم،و به دو یا چند مقوله تبدیل می شود.
11:قانون چشم انداز:
آثار بازاریابی در گستره زمان نمایان می شود.
12:قانون توسعه خط:
فشار غیر قابل مقاومتي برای توسعه محصولات با نام تجاری پیشین وجود دارد.
13:قانون قربانی:
برای به دست آوردن چیزی،به ناچار باید چیز دیگری را از دست بدهید.
14:قانون ویژگی ها:
در برابر هر ویژگی،یک ویژگی اثر گذار دیگر وجود دارد.
15:قانون صداقت:
هنگامی که شما امتیاز منفی را می پذیرید،مشتری یک امتیاز مثبت به شما می دهد.
16:قانون حرکت جسورانه:
در هر موقعیت،تنها یک حرکت نتیجه غایی را تعیین می کند.
17:قانون غیر قابل پیش بینی بودن:
اگر نتوانید برنامه رقبای خود را بنویسید،نمی توانید آینده را پیش بینی کنید.
18:قانون موفقیت:
موفقیت معمولا غرور می آفریند و غرور به شکست می انجامد.
19:قانون شکست:
باید در انتظار شکست بود و آن را پذیرفت.
20:قانون سر و صدا:
شرایط در بیشتر موارد بر عکس چیزی است که در مطبوعات درج می شود.
21:قانون شدت:
برنامه های موفق مبتنی بر مد نیستند،بلکه بر پایه روند ها تنظیم می شوند.
22:قانون منابع:
بدون پول کافی هیچ ایده ای به نتیجه نمی رسد.
من در برخی از امتحاناتم مردود شدم...
اما دوستم تمام درسهایش را با موفقیت گذراند
اکنون او یک مهندس در شرکت مایکروسافت است و من فقط مالک مایکروسافت هستم ...
بیل گیتس
1 - در حد درآمد خود خرج کنید
در حد درآمد خود خرج کردن به معنی آن است که خانه، ماشین و سطح زندگی شما مناسب با درآمدتان باشد. میزان رهن یا اجاره منزل مسکونی، صورتحسابها و اتومبیلی که از آن استفاده میکنید، باید متناسب با میزان درآمد ماهانه شما باشد.
نباید بیش از یک سوم درآمد خود را به اجاره اختصاص دهید. حدود یک دهم را برای مخارج ماشین و بنزین و بیمه آن در نظر بگیرید. مابقی را صرف صورتحسابها و سایر مخارج روزانه کنید.
2 - تنها روی میزان درآمد خود حساب کنید
زمانی که منابع درآمد شما محدود است، باید در مورد تخصیص آنها با دقت عمل کنید. چارهای نیست یا باید درآمد خود را افزایش دهید یا باید حد و حدود مخارج را رعایت کرده، از آن فراتر نروید.
بعد از کسر قبضها ، اجاره خانه و هزینههای ماشین، میزان باقیمانده را به خورد و خوراک و خرید اختصاص دهید.
برای خود و سایر اعضاء خانواده با توجه به میزان پول باقیمانده، مقرری یا پول توجیبی در نظر بگیرید.
میزان پول باقیمانده را به ماه، هفته و روز تقسیم کنید و برای هریک از اعضاء خانواده به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه مقرری تعیین کنید.
توجه داشته باشید که بیش از این حد خرج کردن و استفاده از کارتهایی که مجبور به پرداخت آنها در پایان ماه باشید، چیزی جز بدهی و افزایش صورتحسابهای بعدی به دنبال نخواهد داشت.
3 - هزینههای مربوط به غذا را پایین آورید
سعی کنید کمتر از یک چهارم درآمد خود را به خرید سوپرمارکت اختصاص دهید. قیمتها را با هم مقایسه کنید و از مارکهای معمولیتر استفاده کنید.
به طور موقت تا بهتر شدن شرایط مالی، از رفتن به رستوران صرف نظر کرده، برای تفریح کم هزینهتر، در صورت خوب بودن هوا با اعضاء خانواده به پیکنیک بروید.
4 - هزینههای سرگرمی را پایین آورید
فعالیتهای سرگرمکننده مانند رفتن به سینما و مراکز تفریحی را که هزینهبر است، میتوان به زمان مناسبتر موکول کرد.
زمانی که درآمد پایینی دارید، اینها چیزهایی نیستند که محوریت داشته، حتما مجبور به انجام آن باشید. میتوانید در مورد این مبالغ صرفهجویی کنید. با اجاره فیلم بهراحتی سینما را به خانه خود آورید.
اگر درآمد شما کمتر از هزینههای لازم بوده و جوابگوی نیازهای ضروری شما نیست، به دنبال شغل دوم باشید.
هیچوقت برای ساخت ثروت دیر نیست.
وارن بافت سومین مرد ثروتمند جهان
بیش از 99 درصد ثروتش را
بعد از 50 سالگی ساخته است...
۱ـ فروشندگانی که به مشتری خود سلام نمیکنند و تُرشرو هستند.
۲ـ فروشندگانی که پشت تلفن و هنگام صحبت با مشتری خود، لبخند نمیزنند.
۳ـ فروشندگانی که روی هر شیشۀ مغازۀ خود نوشتهاند: «لطفا تکیه ندهید»، «لطفا دست نزنید»، «لطفا با خوراکی وارد نشوید»... انگار که نوشته باشند: «کلاً وارد نشوید!»
۴ـ فروشندگانی که روی همۀ جنسهای مغازهشان نوشتهاند: «لطفا دست نزنید.»
۵ـ فروشندههایی که وقتی خریدار از آنها میخواهد جنسی را نشانشان بدهد (معمولاً هم با لحنی تُند) میگویند: «اگر میخری
بیارم!»
۶ـ فروشندگانی که به ظاهر خود نمیرسند، موی ژولیده و نامرتب دارند و بدنشان خوش بو نیست.
۷ـ فروشندگانی که متناسب با شغل خود لباس نمیپوشند (مثل فروشندۀ کت و شلوارهای رسمی که شلوار جین و لباس اسپرت میپوشد و موهایش را فشن درست میکند!)
۸ـ فروشندگانی که بیدلیل با خریدار صمیمی میشوند و جوک میگویند.
۹ـ فروشندگانی که جلوی مشتری، با سایر همکاران خود جروبحث میکنند.
۱۰ـ فروشندگانی که همانجا در برابر مشتری، دربارۀ کالاها و قیمتها با ویزیتورها یا نمایندگان شرکتها صحبتهایی میکنند که لزومی ندارد مشتریان در جریان آنها باشند.
۱۱ـ فروشندگانی که اصلاً گوش نمیکنند و توجه ندارند خریدار دنبال چه نوع جنسی است و میخواهند سلیقۀ خود را به او تحمیل کنند.
۱۲ـ فروشندگانی که خریداران را برای خرید، با اصرار زیاد و...، در رودربایستی قرار میدهند.
۱۳ـ فروشندگانی که قسمهای الکی میخورند.
۱۴ـ فروشندگانی که نزد خریدار، از دیگر شرکتهای تولیدی، ویزیتورها و... بدگویی میکنند.
۱۵ـ فروشندگانی که نزد خریدار، از همکاران خود نیز بدگویی میکنند.
۱۶ـ فروشندگانی که پس از خرید، از مشتری خود بهخاطر خریدش تشکر نمیکنند.
۱۷ـ فروشندگانی که از بس حواسشان پرتِ چیزهای دیگر است، خریدار را مجبور میکنند یک چیز را چند بار از آنها بخواهد (حتی شده مشتری جنس را برداشته و میخواهد پولش را بدهد، بارها باید بپرسد چقدر شد تا پولش را بدهد و از مغازه برود بیرون!).
۱۸ـ فروشندگانی که وقتی خریدار از آنها مشورت و راهنمایی نخواسته، اصرار دارند که به او مشورت بدهند و راهنماییاش کنند.
۱۹ـ فروشندگانی که در مورد کیفیت و کارایی کالاها و یا خدمات خود، اغراق میکنند.
۲۰ـ فروشندگانی که اگر خریدار برای یک خرید نسبتا کم، تراول ۵۰ هزار تومانی به آنها بدهد، اخم میکنند.
۲۱ـ فروشندگانی که فکر میکنند خودشان همه چیز را بلدند و دنبال آموزشهای بیشتر نمیروند.
۲۲ـ فروشندگانی که اگر مشتری سوالی دربارۀ جنسی داشته باشد که آنها ندارند (اما میتوانند دربارهاش راهنمایی کنند، یا مغازههای اطراف را معرفی کنند)، فقط سرشان را به علامت ندانستن بالا میبرند و به خودشان زحمت کوچکترین راهنمایی را هم نمیدهند (یا حداقل اینکه بگویند: متاسفانه من در این مورد اطلاعی ندارم).
۲۳ـ فروشندگانی که فقط میخواهند مشتری را هیجانی کنند تا بخرد، اما اصلا توجه نمیکنند که شاید مشتری به آن کالا یا خدمات نیاز نداشته باشد.
۲۴ فروشندگانی که اگر سوالات مشتری زیاد شود، از کوره در میروند.
۲۵ـ فروشندگانی که بقیۀ پول مشتری را با کالاهای کمقیمت دیگر میدهند، اما عذرخواهی نمیکنند که چون پول خُرد ندارند مجبور به این کار هستند و حق انتخاب هم به مشتری نمیدهند.
۲۶ـ فروشندگانی که ته ذهنشان فکر میکنند: فروش یعنی قالب کردن چیزی به دیگران.
۲۷ـ فروشندگانی که رفقای خود را پشت دخل میبرند و در حضور مشتری، صحبتهای بیربط با هم میکنند.
۲۸ـ فروشندگانی که ویترین و یا داخل مغازهشان شلخته است.
۲۹ـ فروشندگانی که جنس خاکگرفته را از قفسه به مشتری میدهند و وقتی مشتری خواهش میکند آن را با یک دستمال پاک کنند یا یک کالای خاکنگرفته به او بدهند، با مشتری بحث میکنند و نهایتا با اکراه این کار را انجام میدهند.
1) کسب و کارهای اینترنتی
2) کسب و کارهایی که دیگر وجود ندارند...
امروزه با گسترش اینترنت در ایران بازار کسب و کارهای اینترنتی بسیار بسیار رونق گرفته اند به گونه ای که بسیاری از افراد با داشتن یک ایده خوب و راه اندازی آن درآمد های آسان چندین میلیون تومانی کسب میکنند...از سوی دیگر بازار خاص ایران و مسائلی که در کسب و کارهای فیزیکی وجود دارند مثل پول رهن بالا برای مغازه ها... پرداخت اجاره بهای سنگین مغازه ها...هزینه بالای دکوراسیون و پر کردن مغازه و رکود بازار و ... افراد بسیاری را به سمت کسب و کارهای اینترنتی سوق داده است که هر روزه هم بر تعدادشان افزوده میشود...
چرا که در کسب و کارهای اینترنتی بسیاری از هزینه ها از قبیل: پول رهن مغازه، اجاره ماهیانه مغازه، هزینه دکور و خرید اجناس برای فروشگاه و... حذف میشود و افراد با هزینه ای بسیار کمتر نسبت به کسب و کار های فیزیکی میتوانند کسب و کار اینترنتی خود را راه اندازی نمایند و کسب درآمد کنند...
در پاسخ به این سوال عرض میکنم، پولدار ها سه دسته اند :
✔️ پولدار به دنیا آمده اند (ارث)
✔️ عاشق پول بوده اند
✔️ عاشق کارشان بوده اند
ما که وارث نبوده ایم و از طرفی احتمالا "عاشق پول وکارمان نبوده ایم در نتیجه پولدار هم نشده ایم، ما حداکثر پول و کارمان را دوست داشته ایم.
عاشق برای کسب معشوق از خود میگذرد ما برای کسب پول حاضر نبوده ایم از همه چیز بگذریم. از خواب، تفریح، غرور، عزت، اعتقادات، شرافت و...
به همین خاطر پولدار نشده ایم و از طرفی عاشق کارمان هم نبودیم، اگر بودیم اول از پول میگذشتیم، بعد پول خودش می آمد. مثل بسیاری از مخترعین و کارآفرینها.
آنها که عاشق پول بوده اند وقتی پولدار شدند، مردم هم بیشتر عاشق پولشان میشوند تا خودشان
ولی آنهایی که عاشق کارشان هستند که بسیار هم اندک اند وقتی پولدار شدند مردم بیشتر عاشق خودشان میشوند تا پولشان.
به هر تقدیر باید برای رسیدن به هر چیزی عاشق شد، اگرچه لزوماً همه عاشق ها به معشوق نمیرسند ولی نامشان می ماند.
مرتضی یوسفی طهارم
» این شرکت هیچ اهمیتی به سن، جنسیت و سابقه کاری کارمندانش نمیدهد، تنها و مهم ترین چیزی که باید کارمند داشته باشید خلاقیت است.
» در گوگل مدیران اتاق جداگانه ای ندارند
» هرکس میتواند لوازم دلخواهش را به گوگل بیاورد و محیط کاری اش را تزیین کند
» گوگل جزیره ای خریداری کرده است و کارمندانش میتوانند تعطیلات به صورت رایگان آنجا سپری کنند
» کارمندان ساعت کاری ندارند، آنها میتوانند هرزمانی که میخواهند بیایند و هرزمانی که میخواهند شرکت را ترک کنند
» گوگل در کنار صدها پروژه موفق اش، هزاران پروژه شکست خورده دارد
» در گوگل شدیدا سوء استفاده از کاربران آنلاین و ترغیب آنها به کلیک گناه بزرگ محسوب میشود و شعار آنها Don’t be evil
» هیچ لباس رسمی در گوگل وجود ندارد. مدیران آنها اکثر اوقات با تی شرت هستند
» هر روز کارمندان گوگل کلاس هایی باید شرکت کنند که هیچ ربطی به کار آنها ندارد (تا قوه خلاقیت آنها تقویت شود)
» چارت سازمانی در گوگل وجود ندارد ! هرکس میتواند با هرکسی که میخواهد به صورت مستقیم در ارتباط باشد
گوگل قوانین کلی سازمانی و مدیریتی را دستخوش تحول کرد... شاید وقت آن است نگاهی جدی تر به تحولات شرکت ها در آینده داشته باشیم .
در كسب و كارتان هيچ موقع مغرور نشويد، و به
هواي اينكه بهترين هستيد،ثابت نمانيد.همواره دنياي بيرون را رصد كنيد،و همگام با تغييرات حركت كنيد.
كسب وكارهاي فراواني در ايران وجود دارند كه هنوز هم در باد غرور ابهت گذشته شان هستند و مايل به تغيير نيستند و همين عامل باعث مي شود كه روز به روز ضعيف تر شوند.براي مثال بازار لباس رو در نظر بگيريد،بعد از ورود ديجي كالا به اين بازار با نام ديجي استايل،بسياري از فعالين اين حوزه ،عذا گرفته اند و نگران كسادي بازارشان هستند،در حالي كه قبل از اين ،كلي فرصت داشتند تا با تشكيل تيم هايي،خود به فروش اينترنتي محصولاتشان رو بياورند.
همچنين به عنوان مثال ديگر،ميتوان از شرکت CBS كه بزرگترین شبکه رسانه ای امریکا با بیش از هشتاد سال سابقه کاری است نام برد كه امروزه در مقابل جهش رسانه های چابک و كوچك دچار مشکلات فراوانی شده است ،امروز بیش از قدرت ،به چابکی سیستم و سرعت نیاز است.
شايد قدرت و سرمايه ي CBSچند صد برابر رقباي كوچك باشد ولي چون همگام با تغييرات حركت نكرده،و سرعت و چابكي آن ها را نداشته ،با مشكلات فراواني روبه رو شده است.
پس هميشه تغييرات را به دقت رصد كنيد و براي آنها برنامه ريزي داشته باشيد.
50 سال قبل پزشک سالخورده ای که در روستا زندگی میکرد به شهر آمد . از کالسکه پیاده شد و آرام و بی سرو صدا به داروخانه ای رفت و با فروشنده جوان آن سرگرم صحبت شد . پزشک و داروفروش بیش از یک ساعت با هم حرف زدند . آنگاه دکتر از داروخانه بیرون آمد ، به سمت کالسکه رفت و از آن یک کتری قدیمی بزرگ و یک همزن چوبی برداشت و آن را به داروخانه برد .
داروفروش کتری را به خوبی و به دقت وارسی کرد بعد دست در جیب برد و از آن دسته اسکناسی بیرون کشید و آن را به پزشک داد . دسته اسکناس دقیقا 500 دلار بود که همه پس انداز طول عمر فروشنده را تشکیل میداد .
پزشک پول را گرفت و کاغذی را به داروفروش داد که روی آن فرمولی سری نوشته شده بود . این نوشته ارزشی فراوان داشت ، البته نه برای پزشک . این کلمات جادویی با کتری در ارتباط بودند . اما نه پزشک و نه داروفروش نمی دانستند که از این کتری چه عاید خواهد شد .
داروفروش تمام پس انداز طول زندگیش را برای یک کتری قدیمی پرداخته بود اما در خواب هم نمی دید که سرمایه گذاری او روزی چه سود کلانی عاید او خواهد کرد .
آنچه داروفروش خرید یک نقطه نظر بود .
کتری قدیمی ، همزن چوبی و فرمول نوشته شده روی کاغذ روی هم رفته به کالایی منتهی شدند که شما امروز آن را به نام کوکاکولا میشناسید .
محصولی که اقتصاد منطقه جنوب را متحول ساخته و میلیونها نفر را به کار گرفته است . یک کتری قدیمی یک شهر کوچک را به مرکز بزرگ در امر تجارت تبدیل کرده که سرنوشت زندگی همه مردم ناحیه را رقم میزند
فقط پولدارا میتونستن اونجا خرید کنن
یه روز که تعدادی از پولدارا تو قنادی در حال خرید بودن
یه گدای ژنده پوش وارد شد و تموم جیبهاشو گشت، یه 500 تومنی پیدا کرد و گذاشت رو میز، گفت اینو شیرینی بهم بده !!!!
مدیر قنادی با دیدن این صحنه جلو اومد و به اون فقیر تعظیم کرد و با خوشحالی و لبخند ازش حال پرسید و گفت :
قربان !خیلی خوش اومدید و قنادی ما رو مزین فرمودید ...
پولتون رو بردارید و هر چقدر شیرینی دوست دارید انتخاب کنین !!!!
امروز مجانیه اینجا ...
پولدارا ازین حرکت ناراحت شدن و اعتراض کردن که چرا با ما اینجوری برخورد نکرده ای تا حالا؟
مدیر قنادی گفت: شما هم اگه مثل این آقا، تموم داراییتون رو، رو میز میذاشتین، جلوتون تعظیم میکردم.
برخی مواقع انسانها چیزهایی را میخرند که شاید هرگز از آن استفاده نکنند؛ اما دلیل آن چیست؟ دلیل آن فروشنده است!
او با استفاده از تکنیک بازاریابی حسی روی شما تأثیر میگذارد و شما را وادار به خرید میکند.
اما این تکنیکها چه چیزهایی هستند؟
1 اغلب انسانهای تصمیمات احساسی میگیرند
آنها بر اساس احساسات، نیازها و عواطف خود تصمیم میگیرند نه بر اساس منطق و فکر. وقتی شما دارید چیزی را میفروشید، باید سعی کنید روی احساسات طرف مقابل تأثیر بگذارید.
2 انسانها به دنبال ارزش هستند
ارزش کالای شما بستگی به چیزی دارد که میفروشید. شما باید ارزش کالای خود را به نحوی بیان کنید که مشتری بداند در قبال هزینهای که پرداخت میکند کالایی دریافت میکند که برای او منفعت زیادی دارد و هزینه بیجا پرداخت نکرده است.
3 برای آنهای مثال بزنید
انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و علاقه زیادی به تأیید شدن دارند. در نتیجه هنگام فروش کالا استفاده از این موارد را فراموش نکنید: اعلام تعداد افرادی که این کالا را خریدهاند، نشان دادن نظر مشتریان و میزان رضایت آنها و …
4 شما نباید افراد را مجبور به کاری کنید
شما میتوانید افراد را ترغیب به خرید کنید، میتوانید احساس نیاز آنها را برانگیزید تا از شما خرید کنند، اما هرگز نباید آنها را مجبور کنید تا از شما خرید کنند چون با اینکار آنها نه تنها از شما خرید نمیکنند بلکه هرگز به فروشگاه شما باز نخواهند گشت.
5 مردم عاشق خرید کردن هستند
مردم علاقه خاصی دارند تا محصولات جدید را بخرند اما هرگز دوست ندارند فریب بخورند. پس به جای اینکه سعی کنید به آنها بفروشید سعی کنید آنها را راهنمایی کنید که آیا کالا برای آنها مفید است یا نه؟ با اینکار اعتماد آنها افزایش مییابد و فروش خودبهخود اتفاق میافتد.
6 مردم همیشه به دنبال چیزهای مشخصی هستند
عشق، سلامتی، راحتی، آرامش و شکوه چیزهایی هستند که اکثر مردم به دنبال آن هستند. پس سعی کنید هنگام فروش یکی از این موارد را به مشتری خود یادآوری کنید مثلاً بگویید با خرید این کالا همه عاشق شما میشوند یا با خرید این کالا شما میتوانید کارهای خود را خیلی راحتتر انجام دهید.
7 انسانها دوست دارند قبل از خرید ببینند، لمس کنند، بشنوند، مزه کنند یا بو کنند
برخی افراد هرگز از اینترنت خرید نمیکنند چون آنها نمیتوانند کالای مورد نظر خود را لمس کنند.
اول بررسی بعد سرمایه گذاری
ارزشمندترین سرمایه تان برای کسب پول عبارت است از سرمایه ذهنی و جسمی تان یا توان کسب درآمدتان
ممکن است اصلا ندانید که ارزشمندترین دارایی که دارید، مگر در حالتی که همین حالا ثروتمند باشید، توانایی تان برای کارکردن است. با حداکثر استفاده از توان کسب درآمدتان میتوانید سالی چندین میلیون تومان وارد زندگی تان کنید. با بکارگیری توان کسب درآمدتان درتولید کالا ها و خدمات ارزشمند میتوانید آنقدر پول ایجاد کنید که بتوانید هر چه در زندگیتان میخواهید داشته باشید.
درآمد امروزتان نشان میدهد تاکنون توان کسب درآمدتان را چقدر رشد داده اید.
اولین نتیجه قانون سرمایه میگوید:ارزشمندترین دارایی تان زمان تان است. تنها چیزی که برای فروش دارید زمان تان است.توان کسب درآمدتان تا حد زیادی بستگی به این دارد که چقدر زمان میگذارید و در این زمان چقدر از خودتان مایه میگذارید.ضعف در مدیریت زمان یکی از دلایل اصلی کارایی ضعیف و کم کاری در تمام صنایع است.همچنین مشکل اصلی مدیران و فروشندگان در هر رشته ای است.
دومی نتیجه قانون سرمایه میگوید : وقت و پول را میشود یا خرج کرد و یا سرمایه گذاری کرد.
پول و وقت تا اندازه ای قابل تبدیل به یکدیگر هستند.اگر خرج شان کنید برای همیشه از بین میروند و نمی توانید پسشان بگیرید.دراین صورت تبدیل به هزینه های هدر رفته یا هزینه های حرام شده زندگیتا ن میشوند.
از طرف دیگر میتوانید آن هارا سرمایگذاری کنید که در این صورت برایتان بازدهی میدهد که میتواند ادامه پیدا کند.اگر وقت و پول تان را برای کسب آگاهی و مهارت بیشتر سرمایه گذاری کنید،میتوانید ارزشتان را بالا ببرید با افزایش توانایی تان در جهت کسب نتایج برای خودتان و دیگران، توان کسب درآمدتان و پولی که نصیبتان میشود را افزایش میدهید که گاهی تاثیرش تا پایان دوره کارتان میماند. یکی از عاقلانه ترین کارهایی که میتوانید بکنید این است که هر ماه3درصد درآمدتان را برای رشد شخصی خودتان و کاریتان و همینطور برای بهتر شدن در مهم ترین کارهای تان سرمایه گذاری کنید.بیشترین سودی که میتوانید از پول ببرید این است که بخشی از وقت و پول تان را دوباره برروی توان تان برای کسب درآمد بیشتر سرمایه گذاری کنید.همه افراد موفق و ثروتمند این موضوع را فهمیده اند(حال دیر یا زود) و همه افراد فقیر و بدبخت هنوز در تلاش هستند که از آن سردربیاورند.
سومین نتیجه قانون سرمایه میگوید:یکی از بهترین زمینه های سرمایه گذاری وقت و پول تان است.
هدف برنامه ریزی راهبردی سازمانی این است که نسبت بازده سرمایه(roe)را افزایش بدهد.لازمه این کار سازمان دهی و بازسازمان دهی فعالیت های سازمانی است تا شرکت از سرمایه اش سود بیشتری به دست آورد.
سرمایه شخصی شما در زندگی کاری تان، دارایی ذهنی و عاطفی تان است.پس کارشما این است که از سرمایه انسانی تان بالا ترین بازده را بگیرید تا نسبت بازده انرژی،انرژی تا ن ا افزایش دهید.ببینید در شغل تان انجام کدام کارها با ارزش ترین استفاده از زمان تان است و وقت تان را هر چه بیشتر و بیشتر روی آن کارهای متمرکز کنید که بهترین فعالیت ها برای مهم ترین نتایج هستند. همیشه بدنبال روش هایی بگردید که نسبت بازده انژی تان را افزایش بدهد.
به خاطر باورهایی که دارند
افرادباوضع مالی ضعیف تصور میکنن
باید سخت کارکنند عرق بریزند تا بتونند یه لقمه نون دربییارند
این باوربخاطر محیطی که توش بزرگ شده
مثلاتوبچگی پدرشو میبینه که ازکله سحرتاشب کارمیکنه تا یه لقمه نون دربییاره
این باور براش ایجادمیشه که منم باید سخت کارکنم تا پول دربییارم
ولی افرادباوضع مالی خوب بخاطرباورهایی که ازبچگی بهشون ازطرف خانواده ومخیط زندگیشون القاشده
باورهای خوب درمورد پول وپولدارترشدن دارند
به همین دلیل که راحت پول درمییارند
این داستان برای شما آشنا نیست؟
یک روز از یک هیزم شکنی که هر روز سخت کار میکرد پرسیدند : «آیا تــبَری که از آن استفاده میکنی را تیز کرده ای؟» هیزم شکن که سخت مشغول بریدن چوب ها بود پاسخ داد : «خیر… من آنقدر سَرم شلوغ هست که فرصت این کارها را ندارم»
این سوالات چطور؟ تا حالا به ذهن تان خطور کرده؟
چرا افراد ثروتمند دنیا، تحصیلات کمی دارند؟
چرا بعضی افراد بااینکه زیاد کار میکنند، پولدار نمیشوند دارند؟
چرا بعضی افراد موفق میشوند؟ بعضی دیگر خیر؟
این سوالات، شاید به ذهن هرکسی خطور نکند.
اگر شما راجع به پاسخ آنها فکر میکنید، تصور نکنید همه برای پیدا کردن پاسخ این سوالات تقلا میکنند… فقط افراد معدودی هستند که برایشان مهم است پاسخ این سوالات را بدانند.
بالغ بر 80% مردمی که اطرافتان میبینید، آنقدر مشغولِ شکستنِ هیزم هایشان با تبـَرِ کـُند هستند که فرصت فکر کردن به تیزکردنِ تَبرشان ندارند.
اما، افــرادِ خاصّی هستند که برایشان مهم است بدانند چرا ثروتمندترین افراد دنیا کارنامه تحصیلی موفقی نداشتند؟ و یا چرا بعضی افراد با اینکه سخت کار میکنند، اما هیچوقت پولدار نمیشوند و درجا میزنند و اصلا چرا بعضی افراد موفق میشوند؟
اگر شما هم اکنون درحال مطالعه این خط هستید، یعنی آنقدر کنجکاو هستید که بدنبال پاسخ این سوالات باشید، شما به دسته افــراد عــــام تعلق ندارد. شما متفاوت هستید.
و اما پاسخ سوالات
خیلی ساده افراد موفق به طور پیوسته در حال یادگیری هستند.
بله، افراد موفق و ثروتمندی که میبینید، به طور پیوسته در حال آموزش و یادگیری خارج از مدرسه هستند. آنها یادگیری را فقط در مدرسه و کلاس نمیدانند. هرکسی و هرچیزی را یک معلم میدانند تا درس بگیرند.
یاعلی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
یاعلی
چند روز پیش، خانم جین لیو؛ رئیس شرکت "دیدی چوشینگ" که مالک بزرگترین پلتفرم رزرو آنلاین تاکسی در چین می باشد، اعلام کرد شرکتش به زودی عملیات شرکت "آبِر Uber" آمریکا در چین را تصاحب خواهد کرد. طبق گزارش ها این تلفیق به معنی شکل گیری شرکتی به بزرگی 35 میلیارد دلار می باشد!
یادآوری جمله معروف جک ما؛ موسس علی بابا بجاست:
eBay may Be a shark in the ocean, but I am a crocodile in the Yangtze river!”
شرکت "ای بی" ممکن است در اقیانوس یک نهنگ باشد، اما من یک کروکدیل در رودخانه یانگ تسه چین هستم!
"خانم لیو؛ که دختر آقای لیو چوآنژی موسس شرکت لنوو Lenovo می باشد، تا سال 2012 به مدت 12 سال با بانک سرمایه گذاری گلدمن سَکس همکاری کرد که در سال های آخر به عنوان مدیرعامل بخش آسیا فعالیت می کرد. پس از آن در ماه جولای 2014 به عنوان مدیرارشد اجرایی عملیات شرکت "دیدی دَچ" مشغول فعالیت شد و سپس این شرکت را با رقیب اصلیش یعنی "کوآیدی دَچ" تلفیق کرد که حاصل آن؛ پلتفرم تاکسی موبایل به نام "دیدی کوآیدی" شد که بعدا به "دیدی چوشینگ" در سال 2015 تغییر نام داد.
سامانه دیدی با بیش از 100 میلیون نفر کاربر و با 1.5 میلیون راننده و حضور در 300 شهر چین؛ روزانه 3 میلیون نفر را جابجا می کند!
"شرکت فست کمپانی، خانم لیو را به عنوان یکی از خلاق ترین افراد جهان در کار و کسب انتخاب کرد.همچنین مجله معتبر فورچون خانم جین را در لیست قدرتمندترین زنان دنیا و جزء 25 زن تاجر اثرگذار بازار چین اعلام کرد. از سوی دیگر، مجله کارآفرینی چین، خانم جین را در سال های 2013 و 2015 از رهبران عالی کار و کسب اعلام کرد."
نکات کلیدی خانم لیو برای اداره کردن یک شرکت برجسته و تاپ
1 رقابت را در آغوش بگیرید!
رقابت شما را قویتر می کند. ما عاشق رقابتیم چرا که این ما را متمرکزتر می کند.
زمانی که لیو دو غول بازار یعنی دیدی و کوآیدی را علیه آبر تلفیق کرد، موفق به جذب سرمایه گذاری هایی از سوی علی بابا، تِن سِنت، و اَپل گردید.
"لیو به شرکت دیدی چوشینگ کمک کرد تا یک سرمایه گذاری 1 میلیارد دلاری از شرکت اَپل دریافت کند."
"لیو تبلیغات منفی آبر علیه شرکت خود را "با نمک" می نامید!
2 تمرکزتان روی آینده را حفظ کنید!
متمرکز ماندن روی ماموریت شرکت بسیار مهم است. وقتی در رقابت هستید، شما در بازی موانع قرار دارید که فقط به تمرکز نیاز است. نه به پشت سر و نه به بغل خود نگاه کنید بلکه فقط نگاهتان را به جلو و چیزی که می خواهید بدست آورید متمرکز کنید.
3 علاقه ها و منافع شرکت و کارکنان را با یکدیگر هم تراز کنید!
شرکت های موفق، میان اهداف شرکت با اهداف کارکنان ارتباط ایجاد می کنند. اگر یک چیز باشد که من فراگرفته ام این است که چگونه می توان میان علاقمندی و منافع شخصی و شرکتی توازن و تراز ایجاد کنم. به عنوان مثال، در شرکت دیدی ماموریت ما این است که خدماتی راحت، مناسب و مقرون به صرفه ارائه کنیم. چگونه این را به هر کارمند ارتباط می دهیم؟ با ایجاد فضایی که در آن هر کارمند کارکردن را نوعی تفریح و معنا دار می بیند.
در اینجا مناسب است به سخن حکیمانه کنفسیوس اشاره کنیم:
"Choose a job you love, and you will never have to work a day in your life."
"شغلی را انتخاب کن که عاشقش هستی تا اینکه هرگز مجبور نباشی حتی یک روز در عمرت کار کنی!"
چرا؟
چون دیگه اون کار نیست بلکه تماما تفریحه!
4 شما یک پوست کلفت لازم دارید!
در بازار کار و کسب جهانی، سکسکه ها؛ دست اندازها و بالا و پایین شدن ها چه درحرفه و چه در امور فردی زیاد است! شما به یک دل قوی نیاز دارید تا همه چیز را ببلعید!
١-جدي نگرفتن كار
٢-شك کردن به کار نتورک و شرکت
٣-نتورک را راه سريع پولدار شدن میدانن
٤-وقت براي آموزش نميگذارند
٥-تمركز ندارند
٦-فقدان ديد به آینده نتورک
٧-نداشتن مهارت پرزنت و فروش
٨-نداشتن بينش(نگرش درست)
1-افراد ثروتمند در مورد هر چیزی از خود سؤال می پرسند.
یکی از نکات کلیدی در فرآیند تولید ثروت بهرهمندی از تفکر پرسشگرانه است. انسانهای ثروتمند در مورد هر چیزی سوال می پرسند. چگونه میتوانم به آنجا برسم؟ چگونه میتوانم در این کار موفق شوم؟ چگونه میتوانم روزی ... تومان درآمد داشته باشم؟
یادتان باشد پرسشهای شما نباید با چرا شروع شود. باید با چگونه شروع شود.
2- انسانهای ثروتمند در آینده زندگی میکنند.
انسانهای پولدار نسبت به اطرافیان خود تنها یک چیز را متفاوت انجام میدهند و آن هم پیشبینی روندهای آینده است. استیو جابز این نکته را در زندگی روزانهی خود به نمایش گذاشت و تأثیر این پیشبینی را میتوان در پلت فرم اغلب محصولات نوع آورانه ی اپل مشاهده کرد. وقتی در مورد تولید ثروت صحبت میکنیم، بهترین عادتی که باید هر روز آن را تمرین کنیم، پیشبینی فرصتها و نیازهای آینده است.
3-انسانهای ثروتمند ورزش می کنند.
شایعترین دلیل برای ورزش نکردن، نداشتن وقت کافی ست. افراد ثروتمند با اینکه وقت کمتری نسبت به افراد عادی دارند اما بهانه نمیآورند و همیشه ورزش را در برنامهی روزانهی خود قرار میدهند. چون آنها میدانند که سلامت جسمی و روحی بزرگترین دارایی آنهاست.
4-افراد ثروتمند رژیم غذایی سالمیدارند و از غذاهای سالم و مقوی استفاده میکنند.
افراد ثروتمند عاشق خود و زندگی هستند. آنها به رژیم غذایی که می خورند اهمیت زیادی می دهند تا وجودی سالم و شاداب و جوان و عمری طولانی داشته باشند.
5-انسانهای ثروتمند با حداقل امکانات زندگی میکنند
وارن بافت می گوید: اگر چیزهایی را بخرید که به آنها نیاز ندارید، به زودی چیزهایی را خواهید فروخت که به آنها نیاز دارید. منظور از اینکه انسانهای ثروتمند با حداقل امکانات زندگی میکنند این نیست که این افراد در یک خانهی کوچک بدون برق زندگی میکنند. منظور این است که این افراد تمایلی به افراطگرایی در زندگی، ولخرجی و خرید لوازم لوکس بدرد نخور ندارند.
6-افراد ثروتمند هر روز کتابهایی در زمینهی رشد و توسعهی فردی مطالعه میکنند.
از طریق مطالعهی کتب مختلف میتوانیم چیزهای زیادی در مورد راههای موفقیت، قدرت انسان و سبکهای زندگی بیاموزیم. اکثر ثروتمندان و انسانهای موفق جهان بطور متوسط روزی نیم ساعت مطالعه می کنند. انسانهای فقیر میگویند که از مطالعهی کتب مختلف لذت نمیبرند و یا اینکه وقتی برای این کار ندارند. آنها به سادگی منبعی غنی از دانش و اطلاعات بکر را از دست میدهند.
7-انسانهای ثروتمند هر روز چیز جدیدی می آموزند.
افراد ثروتمند به صورت آگاهانه و از روی عمد هر روز به دنبال یاد گرفتن چیزی جدید و افزودن بر دانش و مهارتهای خود هستند. با یادگیری اینکه چطور مردم این کرهی خاکی عمل میکنند، به چه چیزهایی نیاز دارند و چه فرصتهایی برای پول دار شدن وجود دارد، می توانید خیلی زودتر به جایی که می خواهید برسید.
8-افراد ثروتمند قدردانی خود را نشان میدهند.
قدردانی و شکرگزاری تنها ابزاری قوی برای ثروتمندان نیست، بلکه عادتی مفید و بزرگ است که هر کس باید در زندگی خود و به صورت روزانه آن را تمرین کند. ابراز قدردانی و شکرگزاری بابت نعمتها راهی مناسب برای حفظ و تقویت مثبت اندیشی است. علاوه بر شکرگزاری، افراد ثروتمند عادت دارند که از دیگران بخاطر کارهایشان تشکر کنند.
9-انسانهای ثروتمند از تلویزیون و رسانههای اجتماعی دوری میکنند.
75 درصد ثروتمندان جهان روزانه کمتر از یک ساعت از وقت خود را صرف تماشای برنامههای تلویزیونی میکنند. برنامههای تلویزیونی، مسابقات ورزشی، سریالها ، چت کردن در شبکه های اجتماعی همگی ابزارهایی مدرن و امروزی هستند که ذهن ما را از واقعیات زندگی منحرف می سازند. این زمان های ارزشمند زندگیتان را می توانید صرف پیدا کردن راهی برای تولید ثروت و موفقیت کنید.
10-افراد ثروتمند صبح زود از خواب بیدار میشوند
زود بیدار شدن به این معنی نیست که سریع صبحانه بخوریم و با عجله برای رفتن به محل کار از خانه خارج شویم. بلکه قبل از شروع کارهای روزانهی خود وقت کافی برای تفکر، برنامهریزی و سازماندهی کارهای روزانه و آرزوها و اهداف آینده داشته باشیم.
11-افراد ثروتمند هر روز با افراد جدیدی آشنا می شوند.
مطالعات اخیر نشان داده است که اکثر مردم از صحبت در مقابل جمع میترسند. با این حال ، ثروتمندان از طریق ملاقات و یا مکالمات ساده با افراد جدید بر این ترس غلبه میکنند. تمرین این عادت به صورت روزانه موجب اعتماد به نفس لازم برای سخنرانی در مقابل گروههای بزرگتر میشود.
12-انسانهای ثروتمند برنامه ریزی می کنند.
بیش از ۸۰ درصد افراد ثروتمند علاوه بر اینکه اهداف بلند مدت خود را می نویسند. یک لیست روزانه برای انجام کارهای خود نیز دارند. و نه تنها ثروتمندان لیست وظایف و مسئولیتهای روزانهی خود را با دقت مینویسند، بلکه با دقت تمام آن را دنبال میکنند.
13-افراد ثروتمند کارهای خود را سادهسازی میکنند
انسانهای ثروتمند بجای تصمیمهای کوچک و کم اهمیت روزانه مانند اینکه چه بپوشم و برای ناهار چه بخورم، کارهایشان را سادهسازی میکنند تا قادر باشند به کارهای مهمترشان برسند و روی آنها تمرکز کنند.
جواب اين سوال بسيار مهم است. چون نه تنها نشان مي دهد كه چرا فقرا كمتر به آينده فكر مي كنند، بلكه دليل اصلي ماندگاري فقرا در دام فقر نيز تا حدودي به اين موضوع وابسته است.
جواب اين سوال در كتاب Poor Economics يا اقتصاد فقير به شرح زير بيان شده است.
كتاب به اين داستان اشاره مي كند كه بسياري از فقراي صحرا يا كنيا در آفريقا، مي توانند باپرداخت تنها ١٠ دلار، "پشه بند" خريداري كنند و شبها فرزندانشان از گزند مالاريا، در امان باشند. ولي عده كمي از مردم حاضر به پرداخت اين مي شدند! حتي در مقطعي اين پشه بند ها به صورت رايگان در اختيار فقرا قرار مي گرفت. ولي باز برخي، اينها را براي استفاده هاي متفرقة تهيه مي كردند و نه استفاده بابت جلوگيري از گزند پشه مالاريا..!
مساله خيلي ساده است؛
"..فقرا به قدري درگير مشكلات امروزشان هستند، كه ذهن آنها ديگر ظرفيتي براي انديشيدن به آينده ندارد..."
دقيقا مثل برخي ضرب المثل ها"... طرف شيش اش گروه هشت اش است.."
تا زماني كه نتوانيم حداقل حاشيه امنيت را از نظر " درآمد" و " مهارت" و "شغل" براي جامعه فقير ايجاد كنيم، اين امكان وجود دارد كه حتي منابع كمكي، فقط صرف مشكلات موجود فقر شود و فقير(فقرا) در دام فقر باقي بمانند.
براي خروج از دام فقر، يك نيروي بيروني مي تواند با انرژي مضاعف، دام و چرخه منفي فقر را (حتي به صورت مقطعي) بشكند و فرصتي براي آموزش، كسب مهارت و سرمايه گذاري براي آينده فراهم كند.
ابراهيم نژاد
در شهری توریستی در گوشه ای از دنیا درست هنگامی که همه در یک بدهکاری بسر می برند..و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند و پولی در بساط هیچکس نیست، ناگهان، یک توریست بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود.
او وارد تنها هتلی که در این شهر ساحلی است می شود، اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان هتل می گذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.
صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را برمی دارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد. قصاب اسکناس 100 یوروئی را برمی دارد و با عجله سراغ دامداری می رود و بدهی خود را به او می پردازد.
دامدار، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام که از او برای گوسفندانش یونجه و جو خرید کرده می دهد.
یونجه فروش برای پرداخت بدهی خود، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب به شهرداری می برد و بابت عوارض ساخت و سازی که انجام داده به شهرداری می پردازد.
حسابدار شهرداری اسکناس را با شتاب به هتل می آورد. زیرا شهرداری به صاحب هتل بدهکار بود و هنگامی که چند کارمند و بازرس از پایتخت به شهرداری این شهر آمده بودند یک شب در این هتل اقامت کرده بودند.
حالا دوباره هتل دار اسکناس را روی پیشخوان خود دارد. در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمی گردد و اسکناس 100 یوروئی خود را برمی دارد و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند.
در این پروسه هیچکس صاحب پول نشده است. ولی به هر حال همه شهروندان در این هنگام به هم بدهی ندارند همه بدهی هایشان را پرداخته و تسویه حساب کرده اند و … این است تعریف ساده اقتصاد.
به همین دلیل است که می گویند انباشتن ثروت مجاز نیست آن را باید به کار بگیری تا همه چرخ های اقتصاد به گردش درآید و همه اجتماع از گردش پول بهره ببرند.
خانواده ای كه مي خواست خودكفا باشد يك گاو شيرده خريد و به آپارتمان خود برد. اين كار خردمندانه نبود. چون آدم عاقل براي روزي دو ليتر شيرگاوي نمي خرد كه 50 ليتر شير درحالي بدهد كه براي 48 ليتر شيراضافي هيچ بازاري در اختيار ولي ندارد داستان به همين جا ختم نمي شود.
مدتي بعد از آن گاو بيمار مي شود و به ناگزير دامپزشكي به بالينش مي آورند كه دليل بيماري را تنهايي گاو تشخيص مي دهد و سفارش مي كند براي نجات وي از مرگ چند گاو ديگر هم خريداري كنند و به آپارتمان بياورند. این کار انجام می شود و گاو اولي به طور موقت بهبود مي يابد.
ولي خانواده با مشكلات روزافزوني روبه رو مي شود. هزينه گزاف تغذيه گاوها، بي مشتري ماندن شيری که تولید می شد و آلودگي شديدی که تولید می کردند (منزل سابق، گاوداری فعلی)، خانواده را به شدت دچار بحران مي كند و در معرض نابودي قرار مي دهد.
داستان صنعت در ايران همانند همين مثال است. کارخانه/صنعتی در ایران کلنگ می خورد (گاو اول)، سپس آن صنعت/کارخانه دچار عارضه می شود. صدها كارخانه و كارگاه جانبی دیگر ايجاد مي شود تا کارخانه از تنهايي و بيماري خارج شود و از مرگ رهايي يابد. نتيجه كار در كوتاه مدت ثمربخش است. ولی در بلندمدت دوباره آن صنعت به مشکل برمی خورد و در ضمن تبعات آن گریبانگیر جامعه می شود.
تحلیل راهبردی:
به هر دلیلی ممکن است ما در سرمایه گذاری اولیه مان اشتباه کنیم. البته بدیهی است که این همه دانش مدیریت و سرمایه گذاری وجود دارد که بتواند به ما کمک کند که تصمیمات درست بگیریم و سرمایه گذاری هوشمندانه کنیم. انسان های موفق و ناموفق هر دو اشتباه می کنند تفاوت از آن جایی آغاز می شود که یکی درگیر پدیده ای می شود به نام تشدید تعهدات و دومی خطا را می پذیرد و برمی گردد.
پدیده تشدید تعهدات (escalation of commitment) سابقه ای 40 ساله در دانش سرمایه گذاری و مدیریت دارد و ساده شده اش این است: ما زمانی یک تصمیم می گیریم و از طریق تخصیص زمان، توان، اعتبار، پول به آن تصمیم متعهد می شویم. بعدا آن تصمیم به خوبی آنچه فکر می کردیم جلو نمی رود. به جای آن که آن تصمیم را اصلاح کنیم، زمان، توان و اعتبار و یا پول بیشتری به آن تخصیص می دهیم و بهمین خاطر می گویند تشدید تعهدات که اگر بخواهیم درست تر ترجمه اش کنیم می شود تشدید غیرمنطقی تعهدات.
اولین مقاله ای که در این زمینه نوشته شده یک عبارت زیبا را در عنوان مقاله خود آورده: تا زانو در گل (باتلاق)! به نظر من همین عنوان برای راهنمایی ما کفایت می کند. از این پس اگر به هر علتی سخت تان بود که از تصمیم قبلی تان برگردید، از خودتان فقط یک سوال بپرسید: اینکه من تا زانو در گل هستم بدان معنا است که باید تا گلو هم بروم زیر گل یا باید برگردم و خودم را نجات بدهم؟
نکته پایانی: برای منزل تان گاو نخرید! اگر خریدید هر زمان که احساس کردید تصمیم تان اشتباه است، به جای آن که گاوهای بیشتری بخرید، گاو اول را بفروشید حتی اگر زیان کردید یا اعتبارتان را از دست دادید بهتر است از اینکه زیان های خود را بیشتر کنید. خرید و فروش و نگهداری گاو را به افراد حرفه ای آن بسپارید.
تحلیل راهبردی از شبکه استراتژیست بر گزیده ای از نوشته دکتر ساسانی
نگویید نمیتوانم ازپس اینکار برآیم
بگویید من چگونه می توانم از پس اینکار برآیم؟
رابرت کیوساکی
در این سامانه شما دوستان می توانید به راحتی درآمد زایی کنید این سامانه از چند سایت که هر کدام هدف های خاصی را دنبال می کنند تشکیل شده است.
درضمن اگر شما در این سامانه یک حساب کاربری درست کنید می توانید با همین حساب کاربری به بقیه ی سایت های سامانه میترا دسترسی داشته باشید واحتیاج نیست که در هر کدام از این سایتها دوباره ثبت نام کنید(ثبت نام در یکی از سایتها می توانید به کل سامانه دسترسی داشته باشید)
حالا در مورد هریک از سایتها توضیح مختصری می دهم تا شما دوستان زیاد سر در گم نشوید وبنابر علاقه ی خود در هر کدم از سایتها این سامانه شروع کنید به درآمد زایی
سایت میترا نت:امکان همکاری در نمایش تبلیغ در وب سایت شما و کسب درآمد،پرداخت تا 1000 ریال برای هرکلیک واقعی و موفق،گزارش آماری دقیق ازتعداد کلیک ها در روز
سایت میترا رنک:افزایش تعداد ورودی گوگل وب سایت،افزایش بازدید واقعی وب سایت و وبلاگ،افزایش لایک فیس بوک فن پیچ شما(درآمد زایی از طریق فیس بوک)همکاری در انجام بازدید کلیک ها و کسب درآمد
سایت میترا دیزاین:عرضه وب سایت های آماده با امکانات متنوع و قیمت های اقتصادی،این سایت بیشتر در زمینه ی طراحی سایت می باشد برای کسانی که می خواهند سایت داشته باشند با قیمت مناسب و خیلی شیک
سایت مجله اینترنتی میترا:شما می توانید در این سایت مقاله مجله خود را با موضوعات مختلف در سایت بگذارید و با بازدید دیگران از مجله های شما درآمد کسب کنید وهم چنین مقالات و مجله های دیگران را مطالعه و بابت مطالعه مطالب دیگران درآمد کسب کنید.
سایت دستیار رایگان و هوشمند مدیران وب سایت:دراین سایت شما دوستان فایل های خود را به اشتراک می گذارید و با دانلود فایل شما اعم از(ورد،تصویری،عکس و غیره...)درآمد کسب کنید.
سایت میترا گت:در این سایت شما می توانید یک درگاه پرداخت شخصی آنلاین برای خود ایجاد کنید و مشتریان شما از این طریق پول را به حساب شما واریز کنند وهم چنین می توانید فروشگاه شارژ راه اندازی کنید و از طریق فروش شارژ درآمد زایی کنید،سرور مجازی و اف تی پی هم می توانید از سایت خریداری کنیدو یا به دیگران بفروشید و پورسانت دریافت کنید
سایت همینو:جامع ترین مجله اختصاصی معماری و عمران و شهرسازی ایران می باشد این سایت بیشتر بدرد دانشجوها و فارغ التحصیلان رشته های مورد اشاره می خورد وراه کسب درآمد از این سایت به این صورت می باشد که باید مقاله ها و مجله های خود را در زمینه ی معماری و عمران را درسایت قرار بدید وبا دانلود مقاله ها و مجله های شما درآمد زایی کنید هم چنین می توانید با مطالعه و دریافت مقاله های دیگران نیز درآمد کسب کنید
خوب اگر می خواهید شروع به درآمد زایی کنید از طریق سامانه های میترا(دراین سایت بیشتر کارها به عهده ی کامپیوتر می باشد وفقط شما کار نظارت را انجام می دهید)به لینک زیر بروید
باز تکرار می کنم ثبت نام در یکی از سایتهای میترا به دیگر سایتها با همان نام کاربری و رمز دسترسی دارید و نیازی نیست در هر سایتی دوباره ثبت نام کنید
ثبت نام در سامانه های درآمد زایی میترا
1:قانون رهبری:
اول بودن بهتر از برتر بودن است.
2:قانون طبقه:
اگر در یک طبقه نمی توانید اول باشید،طبقه دیگری درست کنید.
3:قانون ذهن:
وارد شدن به دنیای ذهن مشتریان بهتر از ورود به بازار است.
4:قانون تصورات:
بازاریابی جنگ محصولات نیست،جنگ تصورات است.
5:قانون توجه:
اثرگذارترین مفهوم در بازاریابی،داشتن کلمه ای در ذهن مشتریان است.
6:قانون انحصار:
دو شرکت نمی توانند یک کلمه مشترک در ذهن مشتری داشته باشند.
7:قانون نردبان:
استراتژی مورد استفاده شما،به پله ای بستگی دارد که در نردبان روی آن ایستاده اید.
8:قانون مسابقه دو نفره:
در بلند مدت هر بازاری به محل مسابقه دو اسب تبدیل می شود.
9:قانون عکس:
اگر هدفتان جایگاه دوم است،استراتژی شما را رهبر بازار تعیین می کند.
10:قانون تقسیم:
در طول زمان مقوله تقسیم،و به دو یا چند مقوله تبدیل می شود.
11:قانون چشم انداز:
آثار بازاریابی در گستره زمان نمایان می شود.
12:قانون توسعه خط:
فشار غیر قابل مقاومتي برای توسعه محصولات با نام تجاری پیشین وجود دارد.
13:قانون قربانی:
برای به دست آوردن چیزی،به ناچار باید چیز دیگری را از دست بدهید.
14:قانون ویژگی ها:
در برابر هر ویژگی،یک ویژگی اثر گذار دیگر وجود دارد.
15:قانون صداقت:
هنگامی که شما امتیاز منفی را می پذیرید،مشتری یک امتیاز مثبت به شما می دهد.
16:قانون حرکت جسورانه:
در هر موقعیت،تنها یک حرکت نتیجه غایی را تعیین می کند.
17:قانون غیر قابل پیش بینی بودن:
اگر نتوانید برنامه رقبای خود را بنویسید،نمی توانید آینده را پیش بینی کنید.
18:قانون موفقیت:
موفقیت معمولا غرور می آفریند و غرور به شکست می انجامد.
19:قانون شکست:
باید در انتظار شکست بود و آن را پذیرفت.
20:قانون سر و صدا:
شرایط در بیشتر موارد بر عکس چیزی است که در مطبوعات درج می شود.
21:قانون شدت:
برنامه های موفق مبتنی بر مد نیستند،بلکه بر پایه روند ها تنظیم می شوند.
22:قانون منابع:
بدون پول کافی هیچ ایده ای به نتیجه نمی رسد.
1. شما خیلی ریزبین هستید.
2. روی اشتباهات آنها تمرکز میکنید.
3. ایدههای آنها را نادیده میگیرید.
4. جلسههای بیهدف تشکیل میدهید.
5. قولهای توخالی میدهید.
6. روی حرفتان نمیایستید.
7. موفقیتهای آنها را نادیده میگیرید.
8. کاری که برای آنها تعیین میکنید خیلی بیشتر از توان یک نیروی کاری است و از آنها توقع زیادی دارید.
9. به برخی نیروهای خود بیشازحد بها میدهید.
ﻫﺮ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺑﺎ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﯾﮏ ﺳﺮﯼ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺮﺧﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﮐﺴﺐ ﮐﻨﯿﺪ. ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﻓﻖ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻼ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﺭﻣﻮﺯ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺁﻣﺮﺩﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﯾﻞ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﻮﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺭﺍ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ:
1 - ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻗﺪﻡ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ! ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﻻ ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺘﯽ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
2 - ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﯿﺪ! ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺍﺣﺘﯿﺎﺟﺎﺕ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﭙﻮﻧﺪﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺍﯾﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻭ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ!
3 - ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﯾﮏ ﮐﺎﻻ ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ! ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﻮﻝ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺟﯿﺐ ﺑﺰﻧﯿﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺷﺪ. ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ. ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﯾﮏ ﮐﺎﻻ ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺍﯾﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﮐﺲ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ!
4- ﭘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ! ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﯿﺪ (ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ، ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﯽ، ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮐﺎﺭ، ﻣﮑﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ… ﺑﺎﯾﺪ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﮐﻨﯿﺪ.) ﺗﺎ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﯾﺪ! ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺍﮔﺮ ﺑﺬﺭ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﮑﺎﺭﯾﺪ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﮐﺎﻓﯽ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ.
5- ﺑﺮ ﺳﻮﺩﺁﻭﺭﯼ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﮐﻨﯿﺪ! ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻤﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﻫﺴﺘﯿﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ! ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺎﺩﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ… ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﯿﺪ ﻣﯽ ﺧﺮﻧﺪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺷﺮﻃﯽ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺧﺮﯾﺪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻧﺼﯿﺐ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
6- ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﮐﻨﯿﺪ! ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﻻ ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎﺗﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﺸﺘﺮﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ ﭘﻮﻟﯽ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﺎﻻ ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﯿﺪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ، ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ، ﮐﺎﺗﺎﻟﻮﮒ ﻫﺎﯼ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﻭ… ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﮐﺎﻻ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ. ﻭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻨﺮ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﯿﺪ ﮐﺎﻻ ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎﺗﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﻔﺮﻭﺷﯿﺪ. ﺍﮔﺮ ﮔﺎﻻﯼ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﺤﻮ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﯿﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻗﻮﯼ ﺗﺮﯼ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﻏﯿﺐ ﮐﻨﯿﺪ ﺍﺯ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪ.
7- ﺑﺎ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ! ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﮐﻨﻨﺪ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺻﺎﺩﻗﯽ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﮐﺎﻻ ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺘﯽ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ. ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﻮﻝ ﺩﻫﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﮐﻨﯿﺪ ﭘﻮﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺍﺩ. ﺷﺎﯾﺪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﮐﺎﻻ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ ﻫﻢ ﺭﺍﻩ ﺣﻠﯽ ﻫﺴﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﭘﻮﻝ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﮐﺎﺭﻣﺰﺩ ﮐﺴﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻼﻫﺒﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺳﺮ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺍﺭﺯﺩ!
8- ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺩﺍﺭﯾﺪ! ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﮐﻤﮏ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ، ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺍﯼ، ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺏ ﻫﺎ ﻭ ﺩﻻﻝ ﻫﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﺪ. ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺩﻻﻝ ﻫﺎ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺍﺭﻣﻐﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﺑﯿﺪ. ﺩﻻﻝ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺏ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺩﺳﺘﺮﺳﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺩﻻﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ: «ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺧﺮﺳﻨﺪ ﺷﻤﺎ!»
9- 30 ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺯ ﺳﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ. ﺍﺯ ﭘﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ، ﭼﺎﭖ ﮐﺎﺗﺎﻟﻮﮒ، ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻭﺏ ﺳﺎﯾﺖ، ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﻻ ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﺗﺮ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺗﺮ ﮐﻨﺪ! ﻭ… ﺑﺎﯾﺪ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﮐﻨﯿﺪ. ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻞ ﭘﻮﻝ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﻋﻤﻞ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺧﺴﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﻫﯿﺪ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ!
10 - ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﺪ! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﭘﯿﺸﺮﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﺪ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ
استقلال مالی سه پایه دارد: پس انداز بیمه و سرمایه گذاری
یکی از مسؤلیت های مهمی که نسبت به خودتان و افراد تحت تکلفتان دارید این است که به تدریج دور خودتان یک دژمالی بسازید.کارشما این است که شرایطی ایجاد کنید که از ناامنی های بیرون درامان باشید.برای رسیدن به این هدف باید نسبت درستی از دارایی تان را درهر کدام از این سه تا نگه دارید: پس انداز،بیمه وسرمایه گذاری.
اولین تنیجه قانون سه تایی می گوید: که برای امنیت کامل در برابر مسایل غیره منتظره، احتیاج به پس انداز نقد شدنی معادل مخارج 2تا6ماهتان دارید.
اولین هدف مالی تان باید این باشد که چنین پولی را پس انداز کنید که اگر تا 6 ماه منبع درآمدتان را از دست دادید ،آنقدر پول کنار گذاشته باشید تا زندگیتان بگذرد.
فقط همین که این مبلغ را پس انداز کرده و در یک حساب جداگانه مثل پس انداز کوتاه مدت پرسود بگذارید و یا اوراق قرضه بخرید، به شما احساس اطمینان و آرامش فوق العاده ای میدهد.اینکه بدانید چنین پولی را کنار گذاشته اید باعث میشود بسیار موثرتر از وقتی باشید که نگران حقوق بعدی یا خرید بعدیتان هستید.
دومین نتیجه قانون سه تایی میگوید: باید به اندازه ی کافی بیمه داشته باشید تا برای هر اتفاق ضروری که توان پرداخت هزینه اش را ندارید.آماده باشید.
همیشه به اندازه کافی بیمه داشته باشید تادر شرایط اظطراری که نمیتوانید هزینه اش را بدهید از خودتان محافظت کنید.بیمه درمان کافی داشته اشید تا مخارج خودتان و سایرین رادرهرشرایط اظطراری پزشکی تامین کنید. برای ماشین تان بیمه شخص ثالث و بیمه بدنه داشته باشید. بیمه عمر داشته باشید تا اگر اتفاق ناگواری برای تان افتاد،افراد تحت تکلفتان تامین باشند.شاید عمیق ترین نیاز و خواسته بشریت میل به امنیت باشد و بدون بیمه کافی مخاطراتی را می پذیرید که از پسش بر نمی آیید.
سومین نتیجه قانون سه تایی میگوید.هدف مالی نهایی تان باید این باشد که آنقدر سرمایه فراهم کنید که درآمد حاصل از سرمایه گذاری های تان بیشتر از درآمدی شود که میتوانید از شغل تان داشته باشید.
زندگی تان به طور کلی سه قسمت دارد که البته با هم تداخل دارند:
1.سال های آموزش که بزرگ میشوید و تحصیل میکنید.
2.سال های کوشش که تقریبا از 20 سالگی تا 65 سالگی است و پول در میاورید.
3.سال های آسایش که طول عمر متوسط امروز 80 سال و در حال افزایش است.
ساده ترین و موثرترین راهکار مالی این است که در طول زندگی کاریتان پس انداز و سرمایه گذاری کنید تا اینکه درآمد حاصل از سرمایه گذاری هایتان بیشتر از درآمدی شود که میتوانید از شغل تان داشته باشید. دراین مرحله میتوانید کم کم شروع کنید به پایان دادن شغل عادی تان و اختصاص دادن وقت بیشتر برای اداره سرمایه هایتان.
این یک راهکار بسیار ساده برای برنامه ریزی عمری است: اماجالب است که تعداد کمی از مردم آن را دنبال میکنند و چه تعداد زیادی از مردم با اندوخته ناچیز به سن 65 سالگی میرسند.
امروزه کل دارایی یک فرد بازنشسته در امریکا به طور متوسط فقط حدود 31000دلار به علاوه حقوق بازنشستگی است.نگذارید این بلا برسر شما هم بیاید.
1. دنبال پول باشید : در اوضاع اقتصادی امروز نه تنها در ایران بلکه در هر کشوری پول درآوردن سخت و نگه داشتن آن سخت تر است. اما شما برای اینکه میلیاردر شوید باید این اصل را رعایت کنید و تمرکزتان را بر روی افزایش درآمدتان قرار دهید. اجازه ندهید درآمد شما بر روی شما کنترل داشته باشد بلکه شما باید بر روی درآمدتان کنترل داشته باشید.
اگر اوایل کار کمی دشوار بود کاملا طبیعی است اما از لحظه ای که شروع کنید بر روی درآمدتان تمرکز کنید و سطح رضایتتان را بالا ببرید به طرز عجیبی درآمدتان نیز بیشتر خواهد شد.
2. نقش میلیاردر ها را بازی نکنید؛ خود میلیاردر باشید : قبل از اینکه کسب و کارتان را راه اندازی کنید و از درآمد ماهیانه ثابت آن خیالتان راحت باشد لازم نیست پول هنگفتی را برای بدست کردن ساعت های گران قیمت لوکس کنید و یا تمام پولتان را که قرار است وارد کارتان کنید بدهید تا یک ماشین خوب سوار شوید تا به دیگران نشان دهید شما میلیاردر هستید.
شما باید اول میلیاردر باشید و بعد آنرا نشان دهید. اگر “نشان دادن” بر “بودن” تقدم پیدا کند قطعا شما هم مانند قشر متوسط جامعه هیچوقت نخواهید توانست از این مخمصه بیرون بیایید.
3. پس انداز کنید که سرمایه گذاری کنید؛ برای پس انداز کردن پس انداز نکنید : تنها دلیل پس انداز پولتان باید سرمایه گذاری باشد. پولتان را هرچقدر که باشد در حسابی امن و دور از دسترستان قرار دهید و از آن هرگز استفاده نکنید – حتی روز مبادا (تا باعث شود اصل اول تقویت شود).
اگر فعلا جایی برای سرمایه گذاری پیدا نمیکنید بهتر از در بانک پس انداز کنید؛ مرتب و بدون برداشت.
(توصیه میشود این مطلب را بخوانید : 12 توصیه قدرتمند سرمایه گذاری از نفر شماره یک سرمایه گذاری دنیا : وارن بافت)
4. از بدهی هایی که برایتان پولساز نیستند دور باشید : این اصل میتواند تفاوت شما (یک میلیاردر) با افراد عادی باشد. اگر دقت کنید تمام افراد سطح متوسط جامعه پولشان را صرف خرید وسایل گران قیمت خانگی میکنند : تلوزیون، ماشین و … اما افراد ثروتمند ابتدا پولشان را سرمایه گذاری میکنند و بعد با درآمد آن پول شروع به خرید میکنند.
قبل از آنکه بخواهید پولی خرج کنید و یا قرض بگیرید از خودتان بپرسید : آیا با خرج/قرض کردن این پول، قرار است پول بیشتری بدست آورم؟ یا قرار است پول از دست بدهم؟
5. خسیس باشید : افراد عادی آرزو میکنند میلیونر شوند اما افراد میلیاردر آنرا در اولویت خودشان قرار داده اند… اگر میخواهید میلیاردر شوید و میلیاردر بمانید باید یاد بگیرید آنرا در اولویت خودتان قرار دهید. باید پول درآوردن و خرج کردن آن حساب شده باشد. فکر و ذکرتان در مورد سرمایه گذاری و کارآفرینی باشد.
اگر به پولتان اهمیت ندید و ولخرجی کنید؛ تعجبی ندارد که پول هم به شما اهمیت نمیدهد زیرا قدرش را نمیدانید.
6. پول تعطیلی ندارد : پول ،نه میداند خواب چیست، نه مسافرت و تفریح میرود و نه بیکار مینشیند (شما هم همینطور) پول عاشق آدم هایی است که کار میکنند. ازینکه 2 ساعت بیشتر کار کنید هراس نداشته باشید. شما اگر میخواهید میلیاردر باشید باید خیلی از کارهایی را که قبلا انجام میدادید را انجام ندهید(12 ساعت خوابیدن) و خیلی از کارهایی را که قبلا انجام نمیدادید انجام دهید (حداکثر 6 ساعت خواب)
اگر کمتر بخوابید (طوری که به سلامتی تان ضرر نرساند) و بیشتر کار کنید بدون شک شما جلوتر از دیگران برای رسیدن به موفقیت و ثروت هستید.
7. فقیر بودن هیچ افتخاری ندارد : یکی از جملات معروف بیل گیتس : اگر شما فقیر به دنیا آمدید؛ این تقصیر شما نیست. اما اگر فقیر از دنیا بروید قطعا شما مقصر هستید.
اگر فقیر باشید هیچ افتخاری ندارد.
همه میتوانند فقیر باشند اما افراد خیلی معدودی میتوانند میلیاردر شوند. شما تا میتوانید باید از فقر و زندگی با درآمد ناچیز دور بمانید. سعی کنید مانند میلیاردر ها زندگی و کار کنید. به قول معروف به جای اینکه چایی کم مصرف کنید تا صرفه جویی کنید اصل 1 را رعایت کنید و مانند ثروتمندان دست و دلباز برای خودتان چایی درست کنید.
8. یک مشاور میلیاردر داشته باشید : اگر این نوشته را میخوانید احتمالا اوضاع مالی میلیاردی ندارید و میخواهید داشته باشید پس بهتر است این اصل را حتما رعایت کنید.
شما نیاز به فردی دارید که میلیاردر است تا از او تقلید کنید. به همین سادگی. باید افکار، رفتار و نصیحت های یک میلیاردر را بشناسید. مهم نیست آیا راهی که به شما برای میلیاردر شدن توصیه میکند درست است یا نه شما میخواهید به طرز فکر و رفتار این افراد آشنا شوید. شاید راهی که او رفته راه شما نباشد اما رفتار و شخصیتی که در این راه داشته با دیگر میلیاردر ها حتما مشترک است.
9.پولتان را بفرستید باشگاه بدنسازی : شما باید یاد بگیرید چطور کاری کنید که پولتان برای شما کار کند. شما باید پول دربیاورید، آنرا سرمایه گذاری کنید تا پولتان برای شما کار کند و شما راحت تر پول بیشتری برای سرمایه گذاری بدست آورید.
برای مثال اگر پولی بدست آورده اید از پس انداز و یا … آنرا اگر در بانک قرار دهید. ماهیانه مقداری به پول شما اضافه میشود. این مثال ساده کار کردن پولتان است.
10. برای ماهیانه 1 میلیارد برنامه ریزی کنید؛ نه 1 میلیون : بزرگ فکر کنید. از فکر کردن به رویاهای بزرگ نترسید. اگر رویاهایتان شما را نمی ترساند پس به اندازه کافی بزرگ نیستند.
اگر کاری را میخواهید شروع کنید خیلی کوچیک و گام به گام شروع کنید به تکمیل آن اما اگر میخواهید آینده کسب و کارتان را تصور کنید بزرگ فکر کنید. بزرگ فکر کردن باعث میشود در ضمیر ناخودآگاه شما تصویری از آینده کاری که میخواهید انجام دهید شکل بگیرد و ناخودآگاه شما را به آن سمت ببرد.
11. کارآفرینی کنید : اگر میخواهید میلیاردر شوید باید کارآفرین شوید. هیچ راه دیگری ندارد. شما اگر کارمند باشید تا آخر عمرتان هم پولتان را پس انداز کنید هیچوقت نمیتوانید میلیاردر شوید. راه میلیاردر شدن چنین است : کارمندی -> خوداشتغالی -> کارآفرینی -> سرمایه گذاری
روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفر هایشان در بیابانی گم شدند وتا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. نا گهان از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند. دیدند زنی در چادر محقری با چند فرزند خود زندگی می کند.آن ها آن شب را مهمان او شدند. واو نیز از شیر تنها بزی که داشت به آن ها داد تا گرسنگی راه بدر کنند.
روز بعد مرید و مرشد از زن تشکر کردند و به راه خود ادامه دادند. در مسیر، مرید همواره در فکرآن زن بود و این که چگونه فقط با یک بز زندگی می گذرانند و ای کاش قادر بودند به آن زن کمک می کردند،تا این که به مرشد خود قضیه را گفت.مرشد فرزانه پس از اندکی تامل پاسخ داد:"اگر واقعا می خواهی به آن ها کمک کنی برگرد و بزشان را بکش!".
مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی نگفت وبرگشت و شبانه بز را در تاریکی کشت واز آن جا دور شد.
سال های سال گذشت و مرید همواره در این فکر بود که بر سر آن زن و بجه هایش چه آمد.
روزی از روزها مرید و مرشد قصه ما وارد شهری زیبا شدند که از نظر تجاری نگین آن منطقه بود.سراغ تاجر بزرگ شهر را گرفتند و مردم آن ها را به قصری در داخل شهر راهنمایی کردند.صاحب قصر زنی بود با لباس های بسیار مجلل و خدم و حشم فراوان که طبق عادتش به گرمی از مسافرین استقبال و پذیرایی کرد، و دستور داد به آن ها لباس جدید داده و اسباب راحتی و استراحت فراهم کنند. پس از استرا حت آن ها نزد زن رفتند تا از رازهای موفقیت وی جویا شوند. زن نیز چون آن ها را مرید و مرشدی فرزانه یافت، پذیرفت و شرح حال خود این گونه بیان نمود:
سال های بسیار پیش من شوهرم را از دست دادم و با چند فرزندم و تنها بزی که داشتیم زندگی سپری می کردیم. یک روز صبح دیدیم که بزمان مرده و دیگر هیچ نداریم. ابتدا بسیار اندوهگین شدیم ولی پس از مدتی مجبور شدیم برای گذران زندگی با فرزندانم هر کدام به کاری روی آوریم.ابتدا بسیار سخت بود ولی کم کم هر کدام از فرزندانم موفقیت هایی در کارشان کسب کردند.فرزند بزرگ ترم زمین زراعی مستعدی در آن نزدیکی یافت. فرزند دیگرم معدنی از فلزات گرانبها پیدا کرد ودیگری با قبایل اطراف شروع به داد و ستد نمود. پس از مدتی با آن ثروت شهری را بنا نهادیم و حال در کنار هم زندگی می کنیم.
مرید که پی به راز مسئله برده بود از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه زده بود.
دوستان و سروران گرامی بز زندگیتونو پیدا کنید و بکشید
1. لیست کارهایی که باید انجام دهید، بصورت روزانه، ماهیانه، فصلی و سالانه (باید حتما حداقل یکی از این لیستها را داشته باشید):
شما لیستی از کارهایی که باید انجام دهید را تهیه کنید. این لیست هرچقدر جزئیات بیشتری شامل شود بهتر است.
برای مثال؛ لیست کارهایتان میتواند سالانه، ماهیانه، فصلی، روزانه باشد.
شما اگر بتوانید سه لیست کارهای سالانه، ماهیانه، روزانه تان را تهیه کنید، به تنهایی مسیر موفقیت تان را به وضوح برای خودتان مشخص خواهید کرد و دقیقا 50% مسیر رسیدن به اهدافتان را طی کردید.
برای مثال می توانید لیست روزانه تان را هرشب برای روز بعد بنویسید.
2. لیست کارهایی را که باید به دیگران محول کنید (لیست برون سپاری):
فقط به خاطر اینکه میتوانید کاری را انجام دهید، دلیل نمی شود که باید حتما انجامش دهید !
برایان تریسی سخنران و نویسنده کتاب پرفروش قورباغه را قورت بده میگوید “اگر کسی را پیدا کردید که حتی 51% از کارهایی را که شما در طول روز در محل کارتان انجام میدهید را میتواند انجام بدهد، کارهایتان را به او بسپارید!!”
زیاد کار کردن شما را موفق نمیکند. شما باید فکرتان آزاد باشد تا بر روی کارتان فکر کنید نه در کارتان.
3. لیستی از ویژگی هایی که میخواهید داشته باشید (لیست باید-باشم)
یکی از تاثیرگذارترین زنان دنیا، اپرا وینفری ، می گوید “شما همانی خواهید بود که باور دارید خواهید شد.“
دکتر گایل ماتیو، پرفسور دانشگاه کالیفرنیا، در تحقیقات 20 ساله ای که بر روی دانش آموزان مدارس ابتدایی انجام داد به نتایج جالبی از اهمیت تعیین چشم انداز زندگی برای آینده رسید. در دوران ابتدایی از 100 دانش آموزش سوالاتی بر این مبنا پرسیده شد که چند نفر از آنها اهدافشان را مکتوب کرده اند؟، چند نفر هدف دارند و چند نفر هیچ هدفی ندارند؟
20 سال بعد، مجددا از وضعیت زندگی این 100 نفر اطلاعاتی جمع آوری کردند و مشخص شد 3% افرادی که اهدافشان را مکتوب کرده بودند، جزو مرفه ترین و پولدارترین خانواده های شهرشان شده بودند و به معنی واقعی کلمه موفقیت را در زندگیشان بدست آورده بودند.
شما نیز هر هدفی دارید، اعم از اینکه میخواهید به چه کسی بعد از چند سال تبدیل شوید و چه وضعیتی داشته باشید و ... را در لیستی مکتوب کنید.
کافیست روزانه حداقل یکبار این 3 لیست را مرور کنید تا تاثیر شگفت انگیز آنرا به وضوح حس کنید!!
فناوریهای واژگونگر*: ابداعاتی هستند که یک بازار یا زنجیرهای جدید از ارزش میسازند و در نهایت، بازار یا زنجیره ارزش موجود را واژگون میکنند.
پاییز همیشه شروع فصل سرد برای استارتآپهاست. گویی تابستان که تمام میشود مدیرانی که شش ماه اول را در گرما چرتی بهاری زدهاند، ناگهان از خواب بیدار میشوند تا چند برگ سبز دیگر را به زمین بیندازند؛ تاکنون امنیت، حاکمیت و مالکیت، ابزارهای این هرس کردن تجاری بودهاند.
این است که در پاییز پربینندهترین شبکه بهاشتراکگذاری ویدئویی کشور با محدودیت جدی و حکم قضایی مواجه میشود، یک اپراتور وقتی نمیتواند موفقترین بازارچه نرمافزارهای موبایل را بخرد خودش یک برنامه میلیاردی تلویزیونی در زمستان راه میاندازد و وقتی بانکها نمیتوانند خودشان پا به پای نیازهای کاربران حرکت کنند شب عید یکدوجین سایت را فلهای فیلتر میکنند. ایستگاه بعدی کجاست؟ فقط آن سرمایهگذاری که قبلاً از صافی سرمایهگذاری در اپراتور دوم گذشته حق دارد در یک استارتآپ حمل و نقل شهری میلیاردی هزینه کند و اگر شما یکی از معاونتهای ریاست جمهوری را الیالابد زیر نگین ندارید بهتر است اصلاً به سرمایه خارجی فکر نکنید.
چنین روندهایی از خودیسازی تجارت، کسب و کار و سرمایه نه تنها در کشور ما که در جهان هم بیگانه نیست. روزگاری بوده که ایزایران و صاایران در این کشور تلویزیون و موبایل ساختهاند، شهاب و پارس زیر نظر بنیادها کار کردهاند، اولین سیمکارت را خود دولت دست مردم داده و حتی هنوز هم میشود دید که وزارت ارتباطات شرکت فیبر نوری تاسیس میکند یا تامین اجتماعی میخواهد با قرارداد دفترچه الکترونیکی اپراتور آخر را نجات دهد.
در جهان هم اگر خوشخیال نباشیم همواره سطحی از ذینفع بودن را دولتهای بزرگ در سازمانهای موثر اطلاعاتی و ارتباطی حفظ میکنند که شاید همیشه مستقیم و آشکار نباشد ولی دستکم طی سالهای اخیر به لطف افشاگریهای متعدد از اسنودن گرفته تا جولیان آسانژ، دیگر انکارشدنی نیست که این اهرم در اغلب موارد هنوز در دست رجال سیاسی است اما این تمام ماجرا نیست.
آلوده شدن بنگاههای بزرگ دولتی یا فرادولتی به رقابت تجاری با استارتآپهایی که به نیازی واقعی در کشورشان پاسخ میدهد، خواه یک پیامرسان باشد خواه یک سرویس ویدئویی، نه تنها آزمودن دوباره یک آزموده تلخ در ناکامی تجاری است بلکه در عمل نیز ساختارهای بزرگتر کشور همچون صدا و سیما، بانکها و مخابرات را به رقابتی گره میزند که دیر یا زود بازنده آن خواهند بود. این فناوریهای واژگون حتی اگر اکنون به ضرب دادگاه و فیلترینگ از میدان به در شوند، دیر یا زود بازمیگردند و با خود هر چه در پیش دارند واژگون میکنند؛ چه بهتر که این تحول از درون کشور باشد. توسعه محتوای بومی بیش از شبکه ملی به عزم ملی یا شاید در این موارد اخیر کمی رحم ملی نیاز دارد.
* معمای خلاقیت؛ وقتی فناوریهای نو سازمان بزرگ را فرو میاندازند. کلیتون امکریستینسن، مدرسه کسب و کار هاروارد، ۱۹۹۷
رئیس بنیاد ملی بازیهای رایانهای با بیان این که متوسط زمان استفاده از بازی های رایانه ای در میان کاربران ایرانی ۷۹ دقیقه در روز برآورد میشود، گفت:۷۵ درصد افراد از طریق گوشی موبایل بازی میکنند.
کریمی قدوسی درباره وضعیت بازیهای رایانهای در کشور اظهار داشت: بر اساس پیمایشی که در سراسر کشور و با ارائه ۷۰ هزار پرسشنامه در میان مردم انجام دادیم، آمار مصرف بازیهای رایانهای تا پایان سال گذشته در کشور مشخص شده است.بر مبنای این پیمایش هماکنون ۲۳ میلیون نفر در کشور بازی رایانه ای انجام می دهند و به طور متوسط روزانه ۷۹ دقیقه از وقت خود را به بازی اختصاص میدهند.وی با بیان این که سال گذشته ۴۶۰ میلیارد تومان در کشور بازی رایانهای به فروش رسید، افزود:5 درصد این میزان از فروش، سهم بازیهای رایانهای ایرانی بود و ۹۵ درصد این مبلغ به بازیهای خارجی اختصاص داشت.وی از افزایش سهم فروش بازیهای رایانهای ایرانی طی 1.5 سال گذشته خبر داد و گفت: پیش از این تنها3درصد فروش بازیها را، بازیهای ایرانی در اختیار داشتند که هماکنون این رقم به 5 درصد رسیده است.وی با اشاره به افزایش فروش بازیهای ایرانی به دلیل عرضه شدن بازیهای موبایلی در کشور ادامه داد: شواهد نشان میدهد که استقبال خوبی از بازیهای موبایلی ایرانی از سوی کاربران صورت گرفته ؛ به نحوی که ۷۵ درصد کاربران از طریق گوشیهای موبایل بازی میکنند و تنها ۲۵ درصد کاربران ازرایانه برای بازی کردن استفاده میکنند.وی با اشاره به استقبال مردم از بازیهای موبایلی و آنلاین تأکید کرد: هماکنون بسیاری از بازیهای موبایلی ایرانی که در بازارهای داخلی وجود دارد، موفق بوده و برخی تا میلیاردها تومان نیز فروش داشته و به خارج از کشور هم صادر شده است.وی تأکید کرد: برای تقویت این بخش نیازمند ایجاد بازار عادلانه با استفاده از قانونگذاری در این حوزه هستیم تا بتوانیم شاهد افزایش تولید بازیهای آنلاین موبایلی در داخل کشور باشیم.
تفاوت كشورهای ثروتمند و فقير، تفاوت قدمت آنها نيست. براي مثال كشور مصر بيش از ۳۰۰۰ سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است! اما كشورهای جديدی مانند كانادا، نيوزيلند، استراليا كه ۱۵۰ سال پيش وضعيت قابل توجهی نداشتند، اكنون كشورهایی توسعهيافته و ثروتمند هستند.
تفاوت كشورهای فقير و ثروتمند در ميزان منابع طبيعی قابل استحصال آنها هم نيست. ژاپن كشوری است كه سرزمين بسيار محدودی دارد كه ۸۰ درصد آن كوههایی است كه مناسب كشاورزی و دامداری نيست اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد. اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناوری می باشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر میكند. مثال بعدی کشور سوئيس است. کشوری كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمیآيد اما بهترين شكلاتهای جهان را توليد و صادر ميكند. در سرزمين كوچك و سرد سوئيس كه تنها در چهار ماه سال ميتوان كشاورزی و دامداري انجام داد، بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد میشود. سوئيس كشوری است كه به امنيت، نظم و سختكوشی مشهور است و به همين خاطر به گاوصندوق دنيا مشهور شدهاست (بانكهای سوئيس).
افراد تحصيل کردهای كه از كشورهای ثروتمند با همتايان خود در كشورهای فقير برخورد دارند برای ما مشخص میكنند كه سطح هوش و فهم نيز تفاوت قابل توجهی در اين ميان ندارد. نژاد و رنگ پوست نيز مهم نيستند. زيرا مهاجرانی كه در كشور خود برچسب تنبلی می گيرند، در كشورهای اروپایی به نيروهای مولد و فعال تبديل میشوند.
پس تفاوت در چيست؟
تفاوت در رفتارهایی است كه در طول سالها فرهنگ و دانش نام گرفته است. وقتی كه رفتارهای مردم كشورهای پيشرفته و ثروتمند را تحليل میكنيم، متوجه میشويم كه اكثريت غالب آنها از اصول زير در زندگی خود پيروی میكنند:
۱ .اخلاق به عنوان اصل پايه
۲.وحدت
۳.مسئوليت پذيری
۴.احترام به قانون و مقررات
۵.احترام به حقوق شهروندان ديگر
۶.عشق به كار
۷.تحمل سختیها به منظور سرمايهگذاری روي آينده
۸.ميل به ارائه كارهای برتر و فوقالعاده
۹.نظم پذيری
۱۰.دروغ کثیفترین فعل غیر انسانی دنیا است
بارها شده بعنوان مدیر یا ارباب رجوع از کم کاری یک کارمند کلافه بشید؟
وقتی در یک شرکت کارها درست انجام نمی شود یا اصلا انجام نمی شود سوال بالا ذهن مدیر را به خود مشغول می کند. طبق تحقیقات گسترده ای که فردیناند فورینز انجام داده است عمده ترین دلیلی که کارمندان کارهایی را که شما می خواهید انجام نمی دهند این است که:
آن ها نسبت به کارهایی که باید انجام دهند توجیه نیستند؛ یا به عبارتی آن ها اصلا نمی دانند قرار است چه کاری انجام دهند.
وقتی یک کارمند نمی داند دقیقا باید چه کاری انجام دهد مشکل از او نیست بلکه از مدیر است.
برای اینکه شرکت بتواند بازدهی بالایی داشته باشد، مدیر باید به 4 چیز به طور جدی پایبند باشد:
1) انتظارات خود را به طور صریح به همه انتقال دهد.
2) اطلاعات و امکانات لازم را برای درست انجام دادن کارها فراهم کند.
3) بازخورد بگیرد و ارزیابی کند، کارمندان خوب را تشخیص دهد و از آن ها به خوبی تجلیل کند.
4) کارمندان را به پیشرفت تشویق کند.
اینکه مردم چگونه با برندها آشنا میشوند میتونه بهتون کمک کنه تا هزینه های تبلیغاتی تون رو هدفمند کنید.