| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
رئیس بنیاد ملی بازیهای رایانهای با بیان این که متوسط زمان استفاده از بازی های رایانه ای در میان کاربران ایرانی ۷۹ دقیقه در روز برآورد میشود، گفت:۷۵ درصد افراد از طریق گوشی موبایل بازی میکنند.
کریمی قدوسی درباره وضعیت بازیهای رایانهای در کشور اظهار داشت: بر اساس پیمایشی که در سراسر کشور و با ارائه ۷۰ هزار پرسشنامه در میان مردم انجام دادیم، آمار مصرف بازیهای رایانهای تا پایان سال گذشته در کشور مشخص شده است.بر مبنای این پیمایش هماکنون ۲۳ میلیون نفر در کشور بازی رایانه ای انجام می دهند و به طور متوسط روزانه ۷۹ دقیقه از وقت خود را به بازی اختصاص میدهند.وی با بیان این که سال گذشته ۴۶۰ میلیارد تومان در کشور بازی رایانهای به فروش رسید، افزود:5 درصد این میزان از فروش، سهم بازیهای رایانهای ایرانی بود و ۹۵ درصد این مبلغ به بازیهای خارجی اختصاص داشت.وی از افزایش سهم فروش بازیهای رایانهای ایرانی طی 1.5 سال گذشته خبر داد و گفت: پیش از این تنها3درصد فروش بازیها را، بازیهای ایرانی در اختیار داشتند که هماکنون این رقم به 5 درصد رسیده است.وی با اشاره به افزایش فروش بازیهای ایرانی به دلیل عرضه شدن بازیهای موبایلی در کشور ادامه داد: شواهد نشان میدهد که استقبال خوبی از بازیهای موبایلی ایرانی از سوی کاربران صورت گرفته ؛ به نحوی که ۷۵ درصد کاربران از طریق گوشیهای موبایل بازی میکنند و تنها ۲۵ درصد کاربران ازرایانه برای بازی کردن استفاده میکنند.وی با اشاره به استقبال مردم از بازیهای موبایلی و آنلاین تأکید کرد: هماکنون بسیاری از بازیهای موبایلی ایرانی که در بازارهای داخلی وجود دارد، موفق بوده و برخی تا میلیاردها تومان نیز فروش داشته و به خارج از کشور هم صادر شده است.وی تأکید کرد: برای تقویت این بخش نیازمند ایجاد بازار عادلانه با استفاده از قانونگذاری در این حوزه هستیم تا بتوانیم شاهد افزایش تولید بازیهای آنلاین موبایلی در داخل کشور باشیم.
تفاوت كشورهای ثروتمند و فقير، تفاوت قدمت آنها نيست. براي مثال كشور مصر بيش از ۳۰۰۰ سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است! اما كشورهای جديدی مانند كانادا، نيوزيلند، استراليا كه ۱۵۰ سال پيش وضعيت قابل توجهی نداشتند، اكنون كشورهایی توسعهيافته و ثروتمند هستند.
تفاوت كشورهای فقير و ثروتمند در ميزان منابع طبيعی قابل استحصال آنها هم نيست. ژاپن كشوری است كه سرزمين بسيار محدودی دارد كه ۸۰ درصد آن كوههایی است كه مناسب كشاورزی و دامداری نيست اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد. اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناوری می باشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر میكند. مثال بعدی کشور سوئيس است. کشوری كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمیآيد اما بهترين شكلاتهای جهان را توليد و صادر ميكند. در سرزمين كوچك و سرد سوئيس كه تنها در چهار ماه سال ميتوان كشاورزی و دامداري انجام داد، بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد میشود. سوئيس كشوری است كه به امنيت، نظم و سختكوشی مشهور است و به همين خاطر به گاوصندوق دنيا مشهور شدهاست (بانكهای سوئيس).
افراد تحصيل کردهای كه از كشورهای ثروتمند با همتايان خود در كشورهای فقير برخورد دارند برای ما مشخص میكنند كه سطح هوش و فهم نيز تفاوت قابل توجهی در اين ميان ندارد. نژاد و رنگ پوست نيز مهم نيستند. زيرا مهاجرانی كه در كشور خود برچسب تنبلی می گيرند، در كشورهای اروپایی به نيروهای مولد و فعال تبديل میشوند.
پس تفاوت در چيست؟
تفاوت در رفتارهایی است كه در طول سالها فرهنگ و دانش نام گرفته است. وقتی كه رفتارهای مردم كشورهای پيشرفته و ثروتمند را تحليل میكنيم، متوجه میشويم كه اكثريت غالب آنها از اصول زير در زندگی خود پيروی میكنند:
۱ .اخلاق به عنوان اصل پايه
۲.وحدت
۳.مسئوليت پذيری
۴.احترام به قانون و مقررات
۵.احترام به حقوق شهروندان ديگر
۶.عشق به كار
۷.تحمل سختیها به منظور سرمايهگذاری روي آينده
۸.ميل به ارائه كارهای برتر و فوقالعاده
۹.نظم پذيری
۱۰.دروغ کثیفترین فعل غیر انسانی دنیا است
بارها شده بعنوان مدیر یا ارباب رجوع از کم کاری یک کارمند کلافه بشید؟
وقتی در یک شرکت کارها درست انجام نمی شود یا اصلا انجام نمی شود سوال بالا ذهن مدیر را به خود مشغول می کند. طبق تحقیقات گسترده ای که فردیناند فورینز انجام داده است عمده ترین دلیلی که کارمندان کارهایی را که شما می خواهید انجام نمی دهند این است که:
آن ها نسبت به کارهایی که باید انجام دهند توجیه نیستند؛ یا به عبارتی آن ها اصلا نمی دانند قرار است چه کاری انجام دهند.
وقتی یک کارمند نمی داند دقیقا باید چه کاری انجام دهد مشکل از او نیست بلکه از مدیر است.
برای اینکه شرکت بتواند بازدهی بالایی داشته باشد، مدیر باید به 4 چیز به طور جدی پایبند باشد:
1) انتظارات خود را به طور صریح به همه انتقال دهد.
2) اطلاعات و امکانات لازم را برای درست انجام دادن کارها فراهم کند.
3) بازخورد بگیرد و ارزیابی کند، کارمندان خوب را تشخیص دهد و از آن ها به خوبی تجلیل کند.
4) کارمندان را به پیشرفت تشویق کند.
اینکه مردم چگونه با برندها آشنا میشوند میتونه بهتون کمک کنه تا هزینه های تبلیغاتی تون رو هدفمند کنید.
هنگام پرزنت مشتری سعی کنید با هیجان و با اعتماد به نفس کامل حرف بزنید.
اگر برای سوال مشتری جوابی ندارید، لطفا جواب را حدس نزنید.
قبل از پرزنت مشتری جدید سعی کنید اطلاعاتی در مورد آن از جاهای مختلف بدست آورید.
لطفا همه واقعیت ها در مورد محصول و سرویس خود را ارائه بدهید. هیچ محصول و سرویسی بی عیب و نقص نیست.
مشتری را با پیشنهاد های گوناگون گیج نکنید. در هر جلسه سعی کنید فقط یک محصول یا خدمات را معرفی کنید.
بهترین بازاریاب و مدیر فروش شهر را انتخاب کنید و با هر قیمتی آن را استخدام کنید.
بابت سرویس و خدمات خود، قیمت های توهمی و پرت ندهید. مشتری از قیمت بازار و کیفیت کار شما خبر دارد.
با همکار خود در مقابل مشتری بحث و جدال نکنید.
درآمد: هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.
خرج: اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.
پس انداز: آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.
ریسک: هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.
سرمایه گذاری: همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.
انتظارات: صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید.
- نگاهی به درخت سيب بيندازيد. شايد پانصد سیب روی درخت باشد که هر کدام حاوی دست کم ده دانه است.
چرا اين همه دانه لازم است تا فقط چند درخت ديگر اضافه شود؟
اينجا طبيعت به ما چيزی ياد می دهد :
اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهيد چيزی اتفاق بيفتد، بهتر است بيش از يکبار تلاش کنيد.
- بايد در بيست مصاحبه شرکت کنی تا يک شغل بدست بياوری.
- بايد با چهل نفر مصاحبه کنی تا يک فرد مناسب استخدام کنی.
- بايد با پنجاه نفر صحبت کنی تا يک ماشين، خانه، جاروبرقی، بيمه و يا حتی ايده ات را بفروشی.
- بايد با صد نفر آشنا شوی تا يک رفيق شفيق پيدا کنی.
«قانون دانه» را درک کنيد و نااميد نشويد و به راحتی احساس شکست نکنيد.
قوانين طبيعت را بايد درک کرد و از آنها درس گرفت.
ﺭﺍﺯ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻓﻘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﺮﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮ ﻭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ، ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺭﺍﺯﻫﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﻼ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ.
ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﻨﯿﺪ ﺷﺎﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺟﺰﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﺮﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ …
ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﺪ. ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﺮﻫﺎ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﮐﻤﺘﺮ ﺑﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﻟﻮﮐﺲ ﻭ ﻣﺪﻝ ﺑﺎﻻ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﻘﯿﻪ ﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﻣﺪﻝ ﺑﺎﻻ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺧﻮﺩ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﺮﺟﯽ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻧﯿﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺨﺮﯾﺪ. ﭼﺮﺍ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﺧﺮﯾﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﻫﺎﯼ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺨﺮﯾﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻃﺮﻑ ﮐﻨﺪ. ﺩﺭ ﻏﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺷﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯾﺪ ﻭ ﻭﻗﺖ ﻭ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﯿﺰ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﻫﺎﯼ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺼﺮﻑ ﺻﺮﻑ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ.
ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ
ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪ ﯾﮏ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﭼﺎﻧﻪ ﺯﺩﻥ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ. ﺑﺎ ﺧﺮﺝ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺣﺪ ﻭ ﻣﺮﺯ ﻫﺮﮔﺰ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯾﺪ. ﺷﻤﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﮐﻢ، ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺷﺪ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺮﯾﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﺑﻌﺪ ﺑﺨﺮﯾﺪ.
ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ
ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﻮﻝ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﯾﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻭ ﯾﺎ ﻫﺮ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﯿﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﻡ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﻭ ﺳﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯾﺪ.
ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ، ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ، ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ
ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎﻥ ﻣﺎﻟﯽ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺣﺪﺍﻗﻞ 10 ﺗﺎ 20 ﺩﺭﺻﺪ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﮐﻨﯿﺪ. ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﺮﻫﺎﯼ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﺩ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺎﺩﯼ ﺁﻭﺭ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ، ﺑﻮﺩﺟﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ. ﻭﻗﺘﯽ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻮﺩﺟﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ . ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﺪﻑ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮐﻤﮏ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
۱. تجزیه و تحلیل مشکل
۲. آماده شدن برای جلسه
۳. گوش دادن پویا
۴. کنترل احساسات
۵. ارتباط کلامی
۶. همکاری و کار گروهی
۷. حل مشکل
۸. قابلیت تصمیمگیری
۹. مهارتهای بین فردی
۱۰. اخلاق و قابل اطمینان بودن
ظاهر: یک بازاریاب برای فروش کالا باید ظاهری آراسته و لباسی تمیز و مرتب بر تن داشته باشد. افراط و تفریط در این مورد، شما را در اولین قدم ارتباطی با مشتری شکست خورده خواهد کرد.
البته توجه داشته باشید که همیشه هم نیازی به خرید لباس های گران و متنوع نیست، خیلی وقت ها می توان با کمی سلیقه با همان لباس های قدیمی، جذاب و حرفه ای ظاهر شد!
فن بیان: یک بازاریاب باید فن بیان مناسبی داشته باشد. به مدیران فروش توصیه می شود در آموزش فروش افراد تیم بسیار دقیق و حساس عمل کنند.
فن بیان مناسب، ادب و احترام در همان رفتارهای اولیه کاملا مشخص هستند، از این رو لازم است تا چشمان خود را کاملا باز کنیم.
صبر: یک بازاریاب باید به قابلیت صبر و حوصله در اندازه بی نهایت آن مجهز باشد
در هنگام آموزش فروش بهتر آن است که صبر و حوصله وی را نیز اندازه گیری کنید. البته در طول آموزش نمی توان خیلی شرایط واقعی فروش را برای افراد ترسیم کرد،لذا بهتر است برای شروع کار آن ها را سریع تر وارد مراحل فروش کرد تا ترسشان بریزد.
هر فروشنده چند خریدار را از دست میدهد. برای مقابله با این مشکل، مدام معامله جدید ایجاد کنید. بهترین منبع ایجاد معاملات جدید فهرست خریداران است. نیازهایشان را برطرف کنید. روابط خود با خریداران فعلی را عمیقتر کنید تا جریانهای درآمدی جدیدی به دست آورید.
انسانها ناخودآگاه از واژه «نه» میترسند. درحالیکه «نه» در فروش شاید فقط به معنی «امروز نه» باشد. فهرست همه افرادی که گفتهاند «نه امروز نه» از ارزشمندترین داراییها است.
به صورت دورهای با این خریداران احتمالی ملاقات کنید. شاید از زمان آخرین ملاقات تغییراتی به وجود آمده باشد. با هر کسی که تاکنون درخواست داده است، تماس بگیرید. از خریداران راضی بخواهید مشتریان جدیدی به شما معرفی کنند. وقتی مشتریان شغلشان را تغییر میدهند، آنها را پیگیری کرده و رابطهتان را حفظ کنید.
کسانی که قبل از 30 سالگی کارگری می کردند
١- جراح پلاستيکی نقل میکرد که بارها مردان میانسالی را دیده است که برای جوانترساختن چهره خود به او مراجعه کردهاند، برای اینکه فکر میکنند از این طریق در مسیر شغلی خود موفقتر خواهند بود! چرا؟ به این خاطرکه سرمایهگذاران، جوانان را برای راهاندازی شرکتهای نوپای فناورانه ترجیح میدهند. براساس مطالعات انجامشده از سوي مجله «هارواردبیزینس» در سال ٢٠١٤ میانگین سن مؤسسان و کارآفرینانی که شرکتهای حداقل یک میلیارددلاری تأسیس کردهاند ٣١ سال بوده است! حتی دانشگاه «امآیتی» خبرنامهای برای معرفی نوآوران زیر ٣٥ سال دارد و شاید همه اینها مرهون تحولات عصر ارتباطات و اینترنت باشد که انتظارها را از جوانان بهشدت بالا برده است.
٢- همه ما، در مقاطعی از زندگی خود با افرادی مواجه شدهایم که خواستهاند بیشتربودن سن و تجربه و بالاتر بودن مدرک تحصیلی خود را پایه ای کنند برای برتری و تحکم بر جوانترها و کم تجربه ترها. علاوه بر فضای کاری، فضای مدرسه، خدمت سربازی، دانشگاه و محل کار پر از اینگونه مثالهاست. خب جوان ترها چه می کنند؟
آرزوی دارند سن شان زودتر بالا برود تا از زیر بار این کم سن و سالی در بیایند.
به فکر گرفتن مدارک تحصیلی بالاتر می افتند و ...
٣- اما در دنیای امروز ما اتفاقات تازهای افتاده است؛ دنیای امروز تشنه پشتکار، خلاقیت، مهارت و نوآوری است که لزوما ارتباطی با سن، مدرک تحصیلی یا سابقه ندارد. دنیایی که بسیاری از افراد ٢٠ تا ٣٠ساله فارغ از مدرک و سابقه، زندگی ما را تغییر داده اند.
«مارک زاکربرگ» در ٢٠سالگی، فیسبوک با بیش از یکمیلیاردو ٧٠٠ میلیون نفر کاربر در کل دنیا را بنيان نهاد و در سال دوم از دانشگاه هاروارد انصراف داد.
«استیو جابز» در ٢١سالگی شرکت اپل (یکی از تأثیرگذارترین شرکتهای دنیای امروز) را پایهگذاری کرد و آخرین مدرک تحصیلیاش، تحصیلات دبیرستان باقی ماند.
تجویز راهبردی:
اگر در جایی از کره زمین، پیش فرضها، تغییر کرده است (همه می خواهند جوان باشند (از طریق جراحی زیبایی) تا به خاطر جوانی شان به آن ها اعتماد کنند!!!) این تغییر پیش فرض با درخواست از بزرگ ترها حل نشده است. بلکه جوان ترها، بی محابا مسیری متفاوت رفتند. یاد گرفتند به جای آن که در مورد کسب حمایت از بزرگ ترها بحث کنند، باید دست به عمل بزنند و در عمل نشان دهند که دنیا، متعلق به کسانی که جرات، جسارت، خلاقیت و البته استقامت لازم را دارند. وقتی نتایج موفقیت آمیز خودش را نشان داد، دارندگان مدرک و تجربه بالاتر در فکر خود تجدیدنظر خواهند کرد.
دقت کنید که این پیام متضمن رها کردن تحصیلات دانشگاهی نیست. جان سخن این است: برای تغییر جهان و خلق محصول جدید/کسب وکار جدید یا ارایه خدمت اجتماعی جدید، لزوما نیازی به داشتن مدرک و سن و تجربه نیست. نباید منتظر باشیم در سنی خاص، پس از مدرکی خاص یا سابقهای خاص کاری بزرگ انجام دهیم. همین الان می شود دست به اقدام زد، اقداماتی که کوچک هستند با ریسک کنترل شده ولی می توانند آغازگر یک داستان جدید باشند.
نوشته ی مهندس وحید شامخی
جان کوم زمانی که 16 سال سن داشت از اوکراین به امریکا مهاجرت کرد . اون پناهنده ی بسیار فقیری بود . جوری که پول تلفن زدن به پدرش و در اوکراین نداشت و وقتی پدرش فوت کرد یه حسرت بزرگ رو دلش موند چون نتونسته بود قبل از مرگش باهاش حرف بزنه
زندگی خیلی سختی رو پشت سر گذاشت ولی هیچ وقت نا امید نشد . چندین بار شکست خورد ولی دست از تلاش دوباره برنداشت ...
در سال 2009، وی و برایان اکتون ، اپلیکیشن برقراری ارتباط واتس اَپ را برای برقراری ارتباط بهتر مردم در سراسر جهان راه انداختند که به طور غالب جایگزین ارسال پیامک شد .
این اپلیکیشن حالا بیش از 600 میلیون مخاطب در سراسر جهان دارد و اوایل امسال با مبلغ 19 میلیارد دلار به فیسبوک فروخته شد و کوم را میلیاردر کرد .
سختی برای هممون هست.. مشکلات مالی و رفاهی برای خیلیا هست . بعضی ها همین مشکلات و بهانه میکنن برای درس نخوندن و پیشرفت نکردن. بعضی ها هم مثل همین آقای کوم وخیلی های دیگه ای که داستان زندگیشونو شنیدی،
همین مشکلات و سختیها با انگیزه ترشون میکنه و بهشون قدرت میده تا دنیاشونو به کام خودشون تغییر بدن !
روشهای بسیار زیادی برای بیشتر پول درآوردن وجود دارند، چون مشکلات بسیار زیادی وجود دارند که باید حل شوند. هر کسی که بتواند مشکلات بیشتری را حل کند، ثروتمندتر خواهد شد!
آیا میدانستید که اقلیت 5 درصدی از کل ثروتمندان جهان را فروشنده هایی تشکیل میدهند که اغلب آنها از محل فروش محصولات شرکتهای دیگر و دریافت کمیسیون، پورسانت، پاداش و دیگر مزایای حاصل از فروش موفق به این ثروت و امکانات دست یافته اند؟
- آیا میدانستید که فروشندگان حرفه ای و موفق در مقایسه با مدیران، پزشکان، وکلا، بازرگانان، تحصیلکرده ها و دیگر اقشار ثروتمند جامعه درآمد بیشتری دارند و در واقع از لحاظ سطح درآمد جزو 20 درصد اول اجتماع هستند؟
- فروشندگان موفق شغل مطمئن و درآمد بالایی دارند، به لحاظ ساعات کاری از آزادی عمل و اختیار بیشتری برخوردارند و در مدت زمانی که مشغول به کار هستند، بیشترین میزان پول و ثروت را تولید میکنند و از سوی دیگر، شرکت ها و کسب و کارهای مختلف نیز از منافعی که فروشندگان موفق تولید میکنند، رونق میگیرند و از گردش مالی ایده آلی برخوردار میشوند.
پدر ثروتمندم هميشه مي گفت: "بدون داشتن استقلال مالي ، هرگز طعم آزادي
حقيقتي را نخواهي چشيد. آزادي شايد رايگان به نظر برسد، اما بهايي نيز دارد." اين
كتاب به افرادي تقديم م يشود كه حاضرند بهاي آن را پرداخت كنند.
به نحوه پاسخگویی منشی تان به مشتریان و تماس ها دقت بیشتری بکنید... برخی از منشی ها سد بزرگی برای دسترسی فرصت ها به مدیران هستند.
امروز یکبار دیگر و با دقت بیشتری به نحوه پاسخگویی و ارتباط منشی تان با مشتریان توجه کنید. آیا می دانستید بسیاری از ناکامی ها و شکست ها از بی تفاوتی و پاسخگویی غیر حرفه ای اولین فردی است که به تلفن های شرکت پاسخ می دهد.
یکی از بزرگترین سدهایی که هر کدام از ما در برخی سازمان ها و شرکت ها گرفتارش می شویم اولین فردی است که تلفن را پاسخ می دهد.
ممکن است فرصت طلایی در شرکت را بزند ولی با یک سربه هوایی و بی تفاوتی منشی به یک تهدید تبدیل شود و این فرصت در اختیار شرکت رقیب قرار گیرد.
این پیام یک پیام جدی به شما مدیران است؛ منشی خود را مسئولیت پذیر انتخاب کنید و نسبت به اهمیت مشتری و ارتباطات، او را توجیه کنید و برای ارتباط مناسب با مشتریان آموزشش دهید.
این پیامی که امروز ارایه شد، مربوط به برخی از منشی ها می باشد که شاید هر یک از ما در ارتباط تلفنی و حضوری با ایشان برخورد داشتیم و شیوه پاسخگویی تلخ ایشان را تجربه کردیم؛ در این میان بسیاری از منشی های شرکت های بزرگ آموزش دیده و نسبت به اهمیت هریک از تماس ها و ارتباطات به شرکت توجیه هستند. (لطفا موجب کدورت نشود.)
مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چند ملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»
صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟»
کارمند تازه وارد گفت: «نه»
آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق»
مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.»
مدیر اجرایی گفت: «نه»
کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.
در کشور ژاپن مرد ثروتمندی زندگی میکرد که از درد چشم، خواب به چشمش نمی آمد. وی برای مداوای چشم دردش انواع داروها را مصرف کرد اما نتیجه چندانی نگرفت.
پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان متعدد، درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند.
او به آن راهب مراجعه میکند و راهب پس از معاینه به او پیشنهاد میدهد که برای مدتی به هیچ رنگی به جز رنگ سبز نگاه نکند.
وی پس از بازگشت از نزد راهب، به تمام مستخدم های خود دستور میدهد با خرید قوطی های رنگ سبز، تمام خانه را به رنگ سبز رنگ آمیزی کنند و همینطور تمام وسایل خانه را به رنگ سبز درآوردند. پس از مدتی، رنگ ماشین، لباس اعضای خانواده، روپوش مستخدمان و هرآنچه را به چشم می آمد به رنگ سبز تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسکین می یابد.
مرد ثروتمند برای تشکر از راهب، او را به منزلش دعوت میکند. راهب نیز که با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد شده بود، متوجه میشود که باید لباسش را عوض کرده و خرقه ای به رنگ سبز به تن کند.
او نیز چنین کرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد، از او میپرسد آیا چشم دردش تسکین یافته؟
مرد ثروتمند نیز تشکر کرده و میگوید: "بله؛ اما این گران ترین درمانی بود که تا به امروز انجام داده بودم."
راهب میگوید:
"اتفاقا این ارزان ترین تجویزی بود که تا به امروز انجام داده بودم"
شما کافی بود به جای هزینه های بسیار برای سبز کردن دنیای اطرافتان، فقط یک عینک با شیشه سبز تهیه میکردید.
نتیجه: برای تغییر دنیا، کافیست بینش و دیدگاه خودمان را تغییر دهیم.
جان مینارد کینز، اقتصاددان و متفکر برجستهی قرن بیستم می گوید: «هنگامی که انباشت ثروت دیگر اهمیت اجتماعی بالایی نداشته باشد، تغییرات بزرگی در قواعد اخلاقی روی خواهد داد.»
ترامپ ۳/۷ میلیارد دلار دارایی دارد، اما عجیب است که وقتی با ۱۰،۰۰۰ دلار در ماه میتوان زندگی خیلی خوبی در آمریکا داشت پولهای افرادی مثل ترامپ به چه دردشان میخورد و چرا زندگیشان را وقف فعالیتی معنیدار مثل شناخت علمی از جهان یا کمک به دیگران یا آفرینش هنری نمیکنند؟
پاسخ ساده است: در شخصیت ترامپ جنبههای معنوی-فکری رشد چندانی نیافته است. برای آدمهایی مثل او پول و سلطه داشتن و مشهور بودن نزد عوام مهمترین چیز است. شاید بگویید ولی بیل گیتس که نابغهی کامپیوتر است! کسی که این را میگوید با علم کامپیوتر آشنایی کافی ندارد.
خیلی از اساتید دانشگاهی برجستهی کامپیوتر علاقهای به ورود به بازار ندارند، چون علاقهشان ثروتمند بودن و تحسین شدن توسط عوام نیست. برای مثال، وقتی پروفسور Donald Knuth، نرمافزار ارزشمند TeX را ساخت آن را رایگان عرضه نمود. او کتابها و مقالات اثرگذارش را مینویسد، خانواده و دوستانش را دارد، متخصصین بسیاری تربیت نموده، حقوق مادی مناسبی دریافت میکند، و از زندگی لذت میبرد. برای Knuth اهمیتی ندارد چند صد میلیون آدم نادان اسم او را بدانند، یا او را بهخاطر داشتن پول زیاد تحسین کنند.
شرکتی که فروش عینک برای سگ ها آن را به ثروتی هنگفت رساند.
عینک برای سگ خانگی؟ عجیب است نه؟ اما عجیب تر از آن اینست که افرادی از راه ساخت و فروش همین عینک ها صاحب میلیون ها دلار پول و ثروت شوند.
صاحبان این کارخانه که کار خود را با ساخت عینک برای سگ ها آغاز کردند، حالا کسب و کار خود را گسترش داده اند و وسایل دیگری مثل کوله پشتی، تی شرت، کلاه و اسباب بازی هم برای حیوانات می فروشند.
دوستان عزیزم بزرگترین بیزینس ها براساس ایده هایی راه اندازی شده اند که شاید به ذهن خیلی های دیگر هم رسیده بوده اما مهم افرادی هستند که آن را به فعل تبدیل کرده اند.همواره برای آغاز پیشرفت باید از جایی شروع کرد.اینکه بنشینیم و همواره به خود و دیگران انرژی منفی بدهیم به جز اتلاف وقت ارزش دیگری نخواهد داشت.
عاشق ریسک کردن باشید که هرگزززززززززز هیچ کس بدون ریسک به موفقیت نرسیده است.
آقای بابک بختیاری متولد ۱۳۵۷ اهل تهران موسس و صاحب امتیاز فروشگاه های زنجیره ای آیس پک و مدیر عامل شرکت آیس پک ایرانیان.
این مجموعه کمتر از دو سال توانست ۱۳۰ فروشگاه در داخل و خارج از ایران ایجاد نماید که در مقایسه با سیستم های بزرگ و معروف زنجیره ای دنیا نظیر مک دونالد، استار باکس، کینگ برگر و غیره قابل توجه و بلکه بسیار موفق تر عمل نموده است.
او دوران دبيرستان را در مدرسه موسيبنجعفر (ع) تهران به پايان رساند. همان سال در رشته عمران وارد دانشگاه شد، اما بعدها به دليل مشغله فراوان پس از اتمام 110 واحد درسي ترك تحصيل كرد و مدرك فوقديپلم گرفت.
ایشان دم در خانه بساط فروش نوشابه و کیک پهن کرده است. مسافر کشی هم کرده. خودش میگوید: انسان به صورت مقطعی کارهایی انجام میدهد که به سرمایه ای برسد، بعد وضعیتش را تغییر میدهد.
بختیاری میگوید:تقریباً سال دوم راهنمایی در ساختمانی ساکن بودیم که تعداد زیادی خانواده در آن بود. در آن دوران بروشوری چاپ و اعلام کردم ساندویچ هایی با قیمت مناسب می فروشیم. همسایهها زنگ میزدند و سفارش میدادند، در حالیکه اصلاً نمیدانستند رستورانی در کار نیست. با یک بروشور و خط تلفن ساندویچ میفروختم.
پس از مذاكره با مديران سه مدرسه توانستم بوفهاي را براي مدت يك سال تحصيلي اجاره كنم و با سرمايه بسيار اندك، سه يخچال دست دوم و كهنه ، بوفه اين مدرسهها را راهاندازي كردم.
سپس به خريد و فروش لوازم دست دوم روي آوردم ، به طوري كه از طريق آگهيهاي روزنامه لوازم دست دوم خريداري كرده و در طبقه دوم خانه رنگ ميكردم و پس از آن وارد بازار ميكردم.
سپس مركز ميزهاي كامپيوتر رادر خيابان ولي عصر با همكاري يك شريك راه انداختم. در ظرف مدت كوتاهي دو شعبه از مركز ميزهاي كامپيوتري را ايجاد كردم ؛ اما به دليل بيتجربگي و عجله داشتن براي پيشرفت در اثر سهلانگاري در برخورد با شريكم دچار مشكل شده و ورشكست شدم.
تصمیم گرفتم برای بدست آوردن سرمایه یک ماشین پیکان بخرم و در مسیر رفت و برگشت مسافر کشی کنم.
از مسافر کشی خسته شده بودم ، بنا براین شغلم را تغییر دادم . مغازه ای در هروی پیدا کردم . برای آن خیلی رویا داشتم و میدیدم که قرار است صاحب رستوران بشوم .
با آنکه پیکان را فروختم ، دو میلیون کم بود ، با یکی از اقوام شریک شدم و رستوران را راه اندازی کردیم . باید یک سری دستگاه و لوازم دیگر میخریدیم ، که همین مسئله به کشیدن چک یک ماهه منجر شد . از آن پس هر چه در آمد داشتیم بابت بدهی میدادیم .و در عمل پولی در صندوق برای خرید مواد اولیه غذایی نمی ماند . در نتیجه کار رستوران هم موفق نبود.
از آنجا بود كه تنها راه را در پرورش يك فكر خلاقانه و كسب و كاري جديد ديدم.
از دوران كودكي بستنيها را با هم زدن رقيق مي كردم و با موز يا اسمارتيز هم ميزدم و ميخوردم خيلي از اين كار لذت ميبردم.
لذا تصميم گرفتم اين كار را در مقياس بزرگ عملي كنم. به اين فكر افتادم كه يك بستني متفاوت براي مردم عرضه كنم.
فكر متفاوت بودن از ذهنم بيرون نميرفت.
تصميم گرفتم بستني بسازم رقيقتر، حاوي ميوه كه با بستهبندي كردن آن از طريق ني بشود آن را نوشيد.
پس از شكلگيري اين ايده در ذهنم نمونههاي اوليه آن را آماده كردم و براي امتحان به اعضاي فاميل و آشنايان دادم و ايده با استقبال خوبي روبهرو شد. تصميم گرفتم ايده خود را عملي كنم و آماده راهاندازي اولين شعبه آيس پك شدم.
از همان روز نخست چشمانداز جهاني شدن محصول را در ذهنم ميپروراندم. به همين منظور روي تابلوي اولين مغازه خود نوشتم آيس پك شعبه مركزي و بعد از سنجش توان بالقوه بازار در مكانهاي ديگر شعبات دوم و سوم و ... را راهاندازي كردم.
اكنون بالغ بر 120 شعبه در ايران و 10 شعبه در كويت، مالزي، دبي و هند در حال فعاليت ميباشد.
ایشان معتقدند زمانی که شکست می خورید و به مشکلات نگاه می کنید، دیگر نمی توانید بلند شوید، خودتان را می بازید و زمین می خورید. باید یاد بگیرید که به مشکلات فکر نکنید و به آینده نگاه کنید.
آقای بختیاری میگوید : دوست دارم همانطور که دنیا آمریکا را با فروشگاه های زنجیره ای مک دونالد میشناسد، آیس پک معرف ایران عزیزمان برای تمام مردم دنیا باشد. یقین دارم روزی فرا خواهد رسید که یکی از شعب آیس پک رادر قلب آمریکا افتتاح کنم.
وقتی صحبت از بنیانگذاران شرکت اپل می شود همه از استیو جابز و استیو وزنیاک نام می برند. اما در روزهای اول اپل نفر سومی هم وجود داشت. او بعد از 12 روز سهامش را به ۸۰۰ دلار به استیو جابز فروخت.
او اکنون می توانست صاحب صدها میلیون دلار ثروت باشد اما تصمیمی که گرفت زندگی او را تغییر داد و اکنون به عنوان مهندسی بازنشسته روزگار می گذراند...
نام او رونالد واین بود.
هرگز تسليم نشويد . شايد تا موفقيت تنها يك اينچ باقي مانده باشد .
مرد جوان فقیر و گرسنه ای دلتنگ و افسرده روی پلی نشسته بود
و گروهی از ماهیگیران را تماشا می کرد،
در حالیکه به سبد پر از ماهی کنار آنها چشم دوخته بود.
با خود گفت: کاش من هم یک عالمه از این ماهی ها داشتم.
آن وقت آن ها را می فروختم و لباس و غذا می خریدم.
یکی از ماهیگیران پاسخ داد:
اگر لطفی به من بکنی هر قدر ماهی بخواهی به تو می دهم.
-:این قلاب را نگه دار تا من به شهر بروم و به کارم برسم.
مرد جوان با خوشحالی این پیشنهاد را پذیرفت.
در حالیکه قلاب مرد را نگه داشته بود،
ماهی ها مرتب طعمه را گاز می زدند و یکی پس از دیگری به دام می افتادند.
طولی نکشید که مرد از این کار خوشش آمد و خندان شد.
مرد مسن تر وقتی برگشت، گفت: همه ی ماهی ها را بردار و برو
اما می خواهم نصیحتی به تو بکنم. دفعه
بعد که محتاج بودی وقت خود را با خیالبافی تلف نکن.
قلاب خودت را بنداز تا زندگی ات تغییر کند،
زیرا هرگز آرزوی ماهی داشتن تور ما را پر از ماهی نمی کند
1- پگاه آهنگرانی برای هر فیلم ۱۲۰ میلیون تومان
۲- ساره بیات برای هر فیلم حداقل ۱۲۰ میلیون تومان
۳- الناز شاکردوست برای هر فیلم ۱۴۰ میلیون تومان
۴- هانیه توسلی برای هر فیلم ۱۴۰ میلیون تومان
۵- ویشکا آسایش در صورت بازی در نقش اول کمتر از ۱۵۰ میلیون تومان نمیگیرد
۶- مریلا زارعی دستمزدش میانگین ۱۵۰ میلیون تومان
۷- باران کوثری برای بازی در هر فیلم کمتر از ۱۵۰ میلیون نمیگیرد
۸- پریناز ایزدیار برای هر فیلم۱۵۰ میلیون تومان
۹- طناز طباطبایی برای هرفیلم بین۱۵۰تا۱۷۰ میلیون تومان
۱۰- مهتاب کرامتی برای هرفیلم بین ۱۵۰تا۱۷۰ میلیون تومان
۱۱- سحر دولتشاهی برای هر فیلم بین ۱۵۰تا۲۰۰ میلیون تومان
۱۲- نیکی کریمی برای هر نقش آفرینی ۲۰۰میلیون تومان
13- ترانه علیدوستی برای هر فیلم ۲۵۰ میلیون تومان
۱۴- مهناز افشار برای هر فیلم حداقل ۲۵۰ میلیون تومان
۱۵- هدیه تهرانی حداقل ۲۵۰میلیون تومان دریافتی برای هر فیلم
۱۶- لیلا حاتمی اگر در فیلمهای شوهر و یا دوستانش بازی نکند دستمزدهای بسیار کلانی طلب میکند. میانگین ۳۰۰ میلیون تومان
یکی از بخشهای مهم هر نظام اقتصادی، نظام تجاری آن میباشد. اینکه نظام تجاری به چه شکلی عمل کند بستگی به داشتن استراتژی هوشمند تجاری و صنعتی خواهد داشت. امروزه نميتوان بدون استراتژي مشخص و بي توجهي به ضريب ناامني وابستگي استراتژي تجاري و صنعتی تدوين کرد.
صنعت خودروسازي کشورمان دچار يک اشتباه استراتژيک شده است که به هيچ وجه با اصول اقتصاد مقاومتي سازگار نيست.
اقتصاد مقاومتي بر اصل تقسيم و مديريت ريسک استوار است. اما اقدام صنعت خودروسازي کشورمان کاملاً ريسک ناشي از وابستگي را افزايش داده است.
سومین قرارداد خودرویی مهم پسابرجام در فرانسه بین سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (ایدرو) و شرکت رنو منعقد شد. پیش از این پژو با ایران خودرو و سیتروئن با سایپا، قرارداد همکاری مشترک در زمینه خودرو منعقد کرده بودند. اکنون با ۳ قرارداد خودرویی مواجه هستیم که اشاره به چند نکته درباره این قراردادها ضروری است.
هر ۳ قرارداد خودرویی پسابرجامی ایران با خودروسازان فرانسوی بسته شده است.
اتکای کامل خودروسازی کشور در روابط خارجی به یک کشور خاص، خلاف منطق و موجب آسیب پذیری این صنعت در صورت بازگشت تحریم هاست.
این موضوع مبین پذیرش دو فرضیه است یا متوليان صنعت خودرو در کشورمان کاملاً با ادبيات استراتژي تجاري بيگانه اند و یا تعارض منافع گروهی خاص اجازه نمیدهد که قراردادهای صنعت خودرو با کشوری غیر از فرانسه منعقد شود.
براي کشوری که طعم تلخ تحريم را چشيده است جاي تعجب دارد که با دست خودش براي خودش ريسک و مخاطره بتراشد.
فارغ از اين موضوع که فرانسوي ها پيش از اين در پارس جنوبي بد عهدي کرده بودند و در مذاکرات هسته اي هم به عنوان پليس بد نقش آفريني ميکردند و شايسته منفعت اقتصادي از سوي ايران نبايد باشند، اما اصل ماجرا اين است که ما همه تخم مرغ هايمان را در يک سبد گذاشته ايم و با يک لگد فرانسه کل صنعت خودرو سازي کشور تحت تاثير قرار خواهد گرفت.
پيشنهاد اين است که بهتر بود سه شرکت ايراني با سه کشور مختلف قرارداد انعقاد ميکردند.
اتخاذ رویکرد تقسیم و مدیریت ریسک هم مختص به کشور ما نیست، در انگلستان سیاستگذاران حوزه انرژی مقيد هستند که نبايد به هيچ کشوري در واردات انرژي بيش از ۴٠ درصد نياز وارداتي وابسته باشند. زيرا نمي خواهند بدين وسيله مورد نفوذ سياسي کشور مبداء قرار بگيرند.
فقدان استراتژی صنعتی در صنعت خودروسازی
اگر ما میخواهیم صنعت خودروی موفقی داشته باشیم باید در سیاستگذاری هم هوشمند باشیم، صنعت خودرو در ایران پیش از صنعت خودرو در کره جنوبی شروع بکار کرد، اما امروز صنعت خودرو در کره جنوبی، صنعتی پیشتاز و بین المللی است اما در ایران صنعتی سربار است که نتوانسته خارج از مرزهای کشور توفیقی بدست بیاورد. اما سوال اساسی این است که چرا چنین اتفاقی افتاده است؟
هنگامی که در ایران تصمیم گرفته شد از صنعت داخلی خودرو حمایت شود، تعرفه سنگین بر واردات خودرو وضع شد، اما تعرفه بر واردات قطعه سنگین نبود.
در همان زمان در کره جنوبی سیاستی بر عکس در راستای حمایت از تولید ملی اتفاق افتاد؛ تعرفه بر قطعات سنگین بود و تعرفه بر واردات خودرو ناچیز وضع شد.
نتیجه این شد که در ایران قطعات ارزان خارجی، خودروهای ملی را تولید کردند، اما در کره جنوبی قطعات بسیار گران خودروهای خارجی صرفه وارد کردن نداشت، لذا عوامل تولید در کره جنوبی تولید قطعه را اقتصادی دیدند و مجبور به قطعه سازی شدند.
کرهایها وقتی قطعه سازهای موفقی شدند؛ در خودرو سازی هم توانستند موفق عمل کنند. این در حالی است که کره جنوبی علاوه بر اینکه قدرت خود در تولید خودرو را بالا برد، توان خود در ایجاد زنجیره ارزش را هم افزایش داد.
در سال 2013 بیش از 40 درصد تجارت دنیا مربوط به محصولات و خدماتی بوده است که توسط زنجیره ارزش بین المللی تولید شده اند. این هم آسیب دیگری است که صنعت خودروی ما به دلیل فقدان هوشمندی سیاست گذار کشور را از این منبع درآمد و اشتغال بی بهره کرده است.
هر دو سیاست گذار در ایران و کره جنوبی قصد حمایت از تولید ملی داشتند، ولی تفاوت در عمق نگرش موجب تفاوتی این چنینی می شود. سیاست گذار باید هوشمند، دوراندیش و عمیق باشد. سحطی نگری و حل کردن مشکلات با مُسکن بزرگترین آفت سیاستگذاری است.
منبع: روزنامه صبح نو،
سید سجاد پادام
هنگامی که کسی زیاد تنبلی کند و یا کج و معوج بنشیند و یا لم بدهد، به او می گویند: مگه تنبلخونه شاه عباسه؟
امروز به ریشه یابی این مثل عامیانه می پردازیم.
شاه عباس کبیریک روز گفت: خدا را شکر! همه اصناف در مملکت ایران به نوایی رسیده اند
و هیچ کس نیست که بدون درآمد باشد.
سپس خطاب به مشاوران خود گفت: همین طور است؟ همه سخن شاه را تایید کردند.
از نمایندگان اصناف پرسید،
آن ها هم بر حرف شاه صحه گذاشتند و از تلـاش های شاه در آبادانی مملکت تعریف کردند.
اما وزیر عرض کرد: قربانتان بشوم، فقط تنبل ها هستند که سرشان بی کلـاه مانده.
شاه بلـافاصله دستورداد تا تنبلخانه ای در اصفهان تاسیس شود و به امور تنبلها بپردازد.
بودجه ای نیز به این کار اختصاص داده شد.کلنگ تنبل خانه بر زمین زده شد
و تنبل خانه مجللی و باشکوهی تاسیس شد. تنبل ها از سرتاسر مملکت را در آن جای گرفتند
و زندگیشان از بودجه دولتی تامین شد. تعرفه بودجه تنبل خانه روز به روز بیشتر می شد،
شاه گفت: این همه پول برای تنبل خانه؟
عرض کردند: بله. تعداد تنبلها زیاد شده و هر روز هم بیشتر از دیروز می شود!
شاه به صورت سرزده و با لباس مبدل به صورت ناشناس از تنبلخانه بازدید کرد.
دید تنبلها از در و دیوار بالـا می روند و جای سوزن انداختن نیست.
شاه خودش را معرفی کرد. هرچه گفتند: شاه آمده، فایده ای نداشت،
آن قدر شلوغ بود که شاه هم نمی توانست داخل بشود.
شاه دریافت که بسیاری از این ها تنبل نیستند و خود را تنبل جا زده اند تا مواجب بگیرند.
شاه به کاخ خود رفت و مساله را به شور گذاشت.
داستان ضرب المثل تنبل خانه شاه عباسی | داستان ضرب المثل
مشاوران هریک طرحی ارایه دادند تا تنبل ها را از غیر تنبل ها تشخیص بدهند
ولی هیچ یکی از این طرح ها عملی نبود.سرانجام دلقک شاه گفت:
برای تشخیص تنبل های حقیقی از تنبل نماها همه را به حمامی ببرند
و منافذ حمام را ببندند و آتش حمام را به تدریج تند کنند،
تنبل نماها تاب حرارت را نمی آورند و از حمام بیرون می روند
و تنبلهای حقیقی در حمام می مانند.
شاه این تدبیر را پسندید و آن را به اجرا درآورد.
تنبل نماها یک به یک از حمام فرار کردند.
فقط دو نفر باقی ماندند که روی سنگ های سوزان کف حمام خوابیده بودند.
یکی ناله می کرد و می گفت: آخ سوختم، آخ سوختم.
دیگری حال ناله و فریاد هم نداشت گاهی با صدای ضعیف می گفت:
بگو رفیقم هم سوخت!
بیش از ۷ میلیارد آدم رو زمین هست و تو اجازه میدی یک نفر روزت رو خراب کنه
اجازه نده.
درآمد: هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.
خرج: اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.
پس انداز: آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.
ریسک: هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.
سرمایه گذاری: همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.
انتظارات: صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید
نحوه گفتار هر جامعه تا حدود زیادی نشان دهنده طرز تفکر آن جامعه است . ما در مورد" پول " بیشتر از فعل در آوردن ، استفاده میکنیم ، یعنی پولی هست ما باید " در بیاوریم" ، " از جیب کسی ، از زیر زمین و ..."
ولی در انگلیسی تا جایی که من میدانم : بیشتر از فعل پول ساختن (making money) استفاده میشود یعنی پولی وجود ندارد ، باید آن را ساخت، به تنهایی یا با دیگران .
جمعیت جهان در حال پیر شدن است. در سالهای اخیر ما شاهد کاهش نرخ باروری در دنیا بودیم و امید به زندگی هم افزایش یافته است که در نتیجه این مساله سهم افراد بالای ۶۰ سال که در زمین زندگی میکنند افزایش یافته است و این روند ادامه خواهد داشت. اما اینکه افراد در دوره سالمندی چگونه زندگی کنند و از چه امکاناتی برخوردار باشند مسالهای است که بسته به کشوری که افراد در آن زندگی میکنند متفاوت است. شاخص جهانی حمایت از سالمندان سال ۲۰۱۵ مولفههایی را که روی سلامت اقتصادی و اجتماعی افراد سالمند اثر میگذارد شناسایی و مطالعه کرده است.
نکته جالب اینجاست که هماکنون شمار افراد سالمند در دنیا بیش از افراد زیر پنج سال است و تا سال ۲۰۵۰ میلادی شمار سالمندان از افراد زیر ۱۵ سال هم بیشتر میشود و این مساله میتواند فاجعهای بزرگ برای بازار کار در کشورهای صنعتی و توسعهیافته باشد. همچنین سرعت پیر شدن در کشورهای در حال توسعه دنیا بیشتر از کشورهای صنعتی است به این معنا که تا سال ۲۰۵۰ میلادی هشت نفر از هر 10 سالمند در کشورهای در حال توسعه زندگی خواهند کرد.
مطالعات نشان میدهد سرعت پیر شدن جمعیت در کشورهای اروپای غربی، آمریکای شمالی و استرالیا بیش از دیگر کشورهای جهان است و تا سال ۲۰۵۰ میلادی بیش از یکسوم جمعیت در این کشورها بیش از ۶۰ سال خواهند داشت.
در تهیه شاخص حمایت از سالمندی چهار مولفه مهم برای افراد سالمند در نظر گرفته میشود. این چهار مولفه عبارتند از: امنیت درآمدی، وضعیت سلامت، توانایی و ایجاد فضایی که افراد مسن برای انجام مستقل فعالیتهای روزمره خود به آن نیاز دارند. هر مولفه، دامنه امتیازی دارد و میانگین این امتیازها میتواند رتبه نهایی کشورها را از نظر حمایت از سالمندان تعیین کند.
البته هر مولفه چندین زیرمجموعه هم دارد.:
به عنوان مثال در بخش امنیت درآمدی چهار مساله مهم در نظر گرفته میشود که این چهار مساله عبارتند از: پوشش درآمد بازنشستگی، نرخ فقر در دوره سالمندی، رفاه نسبی افراد سالمند و در نهایت سرانه درآمد ناخالص ملی.
در بخش وضعیت سلامت سه زیربخش وجود دارد که عبارتند از: امید به زندگی بیش از ۶۰ سال، سلامت جسمی در سنین بالای ۶۰ سال و در نهایت سلامت روانی سالمندان.
سومین مولفه مهم هم توانایی سالمندان است که دو زیربخش امکان اشتغال در دوره سالمندی و وضعیت آموزش و سطح سواد سالمندان را شامل میشود
و در نهایت در بخش شرایط مساعد محیطی هم میتوان زیربخشهای ارتباطات اجتماعی، امنیت فیزیکی، آزادی فردی و دسترسی به وسایل حملونقل عمومی را در نظر گرفت.
ایران در شاخصهای مختلف سهولت کسب وکار رتبه مناسبی ندارد. سهولت کسب و کار به رشد و ظهور شرکتهای بزرگ در یک اقتصاد کمک می کند.
مردی به دنبال کار در دوران رکود اقتصادی در آمریکا
3 شغل بلدم. به 3 زبان صحبت می کنم. 3 سال جنگیده ام. 3 فرزند دارم. 3 ماه است که بیکارم.
ولی تنها چیزی که می خواهم یک شغل است.
ایران بیشترین ذخیره نفت روی آب در جهان را دارد
آمارها نشان میدهد ایران با ۳۵.۵ میلیون بشکه بیشترین میزان ذخیرهسازی روی آب را در جهان دارد.
دلایل شکست کسب و کار
میشل آمس در کتاب خود دلايل زير را برای شکست کسب وکارها در سال اول فعالیتشان بيان کرده است
✔️ رقابت
✔️ فروش پائين
✔️ عدم کنترل قوی
✔️ عدم وجود تجربه
✔️ نداشتن جايگاهی مناسب
✔️ عدم سرمايه کافی
✔️ قراردادهای اعتباری ضعيف
✔️ سرمایهگذاری بيش از اندازه در دارائیهای ثابت
✔️ استفاده شخصی از سرمایههای تجاری
عجیب اما واقعی!
باشگاه لايپزيگ آلمان:
2009 باشگاه ساخته شد
2010 قهرمان لیگ دسته 7
2011 قهرمان لیگ دسته 6
2012 قهرمان لیگ دسته 5
2013 قهرمان لیگ دسته 4
2014 قهرمان لیگ دسته 3
2015 قهرمان لیگ دسته 2
الان در بوندسلیگا همراه بایرن مونیخ در صدر جدول قرار دارد...
هیچ موفقیتی شانسی نیست
برای اینکه فردا تو صدر باشی امروز باید با برنامه و هوش تلاش کنی