بهترین تابلو یک کاسبی چیست؟

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 129
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 99
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 13
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 10
    آي پي امروز آي پي امروز : 43
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 33
    بازدید هفته بازدید هفته : 16569
    بازدید ماه بازدید ماه : 2723
    بازدید سال بازدید سال : 753609
    بازدید کلی بازدید کلی : 2359832

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.144.97.63
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

بهترین تابلو یک کاسبی چیست؟

بهترین تابلو یک کاسبی چیست؟

 



بانکداری با یک شعار

 

بهترین تابلو یک کاسبی شعار آن کاسبی است. من از شعارهایی که روی تابلو بانک ها و شرکت ها میدیدم لذت می بردم و آن ها را کلمات زیبای تبلیغاتی تلقی می کردم. ولی بعدها متوجه شدم که شعار یک شرکت معرف استراتژی و ماموریت آن شرکت است. حالا شعارهای تابلوهای بانک ها و شرکت ها فقط شعارند. در بردارنده وجه تمایز نیستند.

 

 

 

برای نمونه به برخی شعارهای بانک هاي ايراني توجه کنید:

 

 

 بانک صادرات ایران: در خدمت مردم

در این شعار یک ادعای عمومی مطرح است و انگار که بانک های دیگر در خدمت درختان هستند! این شعار هیچ وجه تمایزی را در ارائه خدمات بانکداری نشان نمی دهد.

 

 بانک تجارت: بانک فردا

این شعار یعنی بانک تجارت آینده شما را تضمین می کند. شاید هم منظور این است که بانک تجارت با تکنولوژی های فردا منطبق است. باز هم یک ادعای کلی است.

 

 بانک سپه: نخستین بانک ایرانی

پدر بزرگ یکی از دوستان من هم اولین عکاس شهر بود ولی این اواخر وقتی از کسی عکس میگرفت بیشتر مناسب انتشار توسط پلیس برای دستگیری یک قاتل فراری بود.

 

 بانک پارسیان: بانک ایرانیان

من فکر کردم بانک ویتنامی هاست! از این شعار نه تنها وجه تمایزی برداشت نمی شود بلکه تداعی کننده خدمات بانکداری هم نیست.

 

 بانک اقتصاد نوین : اولین بانک خصوصی

باز هم داستان بانک سپه تکرار میشود. آیا نخستین بانک خصوصی بودن ارزشی خاص را برای مشتری ایجاد می کند؟!

 

 بانک ملی: هر جا سخن از اعتماد است نام بانک ملی ایران می درخشد

برداشت من این است که هر جا سخن از بی اعتمادی است نام سایر بانک ها می درخشد! مبنای خدمات بانکداری جلب اعتماد کسانی است که پول دارند.

 

 بانک رفاه: نیم قرن تجربه بانکداری

بانک سپه و ملی و صادرات بالای شصت سال تجربه بانکداری دارند. نیم قرن تجربه چه ارزش ویژه ای را خلق کرده است؟ استراتژی بانک رفاه چیست؟

 


بانک ملت: در گذشته نمانید

قرار نیست کسی در گذشته بماند. امروزه همه در تلاشند تا رو به آینده باشند. این شعار ذاتا خوب است ولی خیلی کلی است.

 

بانک کشاورزی: بانک همه مردم ایران

اگر منظور خدمات فراگیر و عمومی است و همه می توانند مشتری بانک کشاورزی باشند، بانک های صادرات و ملی شایسته ترند. بانک همه مردم ایران یعنی همه مردم ایران مشتریان بانک کشاورزی هستند.

 

 همه این شعارها یک وجه مشترک دارند: استراتژی و ماموریت ویژه و متمایزی را نشان نمی دهند و جنبه تبلیغاتی آنها بر معرفی استراتژی بانک مربوطه و یا خلق ارزش های ویژه غلبه دارد.

 

حالا شعار های بهتر را ببینیم

 

 بانک سامان: بانک هوشمند

یعنی وجه تمایز خود را بر استفاده بهتر از فن آوری اطلاعات نموده به طوری که در بستر فضای مجازی و گوشی های هوشمند خدمات بهتری ارائه می دهد. نسبتا بد نیست ولی باز هم تردید فراگیر و کلی بودن شعار در ذهن مخاطب ایجاد می شود.

 

 بانک کارآفرین: دانش جهانی راه حل ایرانی

یعنی با دانش بانکداری بین المللی، طوری بومی سازی می کنیم که برای شما راه حل های مالی و اعتباری مناسب داریم. این یک وجه تمایز را میخواهد نشان دهد. اگر بانک کارافرین واقعا این خدمت را اجرایی کند ارزش ویژه را خلق نموده است.

 

 بانک ملی فلوریدا : اولین انتخاب شما

یعنی به محض مراجعه به بانک ما جای دیگری نخواهید رفت. بانک ملی فلوریدا واقعا این کار را می کند. مثل تور ماهیگیری مشتری را در دام می اندازد.

 


آدیسون اونیو: ما بگوشیم شما بگویید

یعنی بانک ما برای هر نیازی که دارید، سیستم سرویس دهی دارد. کارکنان این بانک فقط می شنوند و چیزی نمی گویند و سپس انجام می دهند.

 

 امریکن اکسپرس: زندگی من کارت من

این شعار نشانگر وجه تمایز و ارزش ویژه در فن آوری تجمیع خدمات در یک کارت است.

 

آ ان زد : بیشترین شناخت را از شما داریم

چون مشتری را خوب و کامل می شناسد؛ بیشترین کار هم برای مشتری انجام می دهیم. یعنی وجه تمایز در مکانیزم کانال ارتباطی با مشتری و سیستم دریافت اطلاعات از مشتری است که پایه خلق خدمات ویژه برای مشتری را بنا نهاده است.

 

فدرال کردیت یونیون: هر قدم با شما

یعنی وجه تمایز در بانکداری همراه. این بانک واقعا همراه مشتری است. مشتری را بد عادت می کند.

 

 محمد هادي موقعي

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 8 / 8 / 1397 ساعت: 2:42 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اگر استخدام بدی انجام داده‌اید، چه باید بکنید؟

اگر استخدام بدی انجام داده‌اید، چه باید بکنید؟

 

 

گاهی اتفاق می‌افتد که یک کاندید شغل که ویژگی‌های درستی دارد و به نظر می‌رسد که در فرآیند مصاحبه به خوبی عمل کرده و معرف‌های خوبی نیز داشته، پس از استخدام به یک مشکل غیرمنتظره تبدیل شده است. اگر این اتفاق هنوز برای شما نیفتاده است، خودتان را خوش‌شانس فرض کنید؛ چون بنا به مطالعه‌ای که انجام شده است، تنها ۱۹ درصد استخدام‌های جدید کاملا موفقیت‌آمیز از آب درمی‌آیند.

 

اگر در این موقعیت بوده‌اید، باید با این مساله روبه‌رو شده باشید که آیا کار با کارمندی که نمی‌تواند از پس کارش بربیاید و در حال صدمه زدن به تیم است بدتر است یا علنی کردن اینکه یک اشتباه قابل‌توجه مرتکب شده‌اید؟

 

معمولا در این موقعیت‌ها، ایجاد یک تغییر کمتر هزینه دارد و هر چه زودتر این کار را انجام دهید بهتر است. گرچه مواجهه و فائق آمدن بر اثر یک استخدام بد هرگز آسان نخواهد بود، اما پیروی از گام‌های زیر به شما کمک خواهد کرد تا شرایط بهبود یابد و با حداقل صدمه ممکن به همه کار‌ها ادامه دهید.

 

 

1-  برای یک مکالمه مستقیم و احتمالا ناخوشایند با فرد تازه استخدام‌شده آماده شوید:

 

به‌جای امید داشتن به بهترین عملکرد یا تلاش برای جلوگیری از یک مواجهه، صادق بودن با فرد تازه استخدام‌شده در مورد نارضایتی‌ها و مشکلات عملکردی او می‌تواند راهی برای حل مشکلات مشترک ایجاد کند.
با در میان گذاشتن نگرانی‌های خود ممکن است بتوانید پیشنهاد‌های عملی پیدا کنید یا حداقل بدانید که این موقعیت واقعا تا چه حد بد است.
در خاطر داشته باشید که ممکن است کارمند جدید برای فرصتی که برای رفع شک و شبهه‌ها و کار روی یک راه‌حل با یکدیگر در اختیارش قرار داده‌اید سپاسگزار نیز باشد.

 

 

2-  با بازخورد متمرکز یا انتصاب دوباره، برای اصلاح موقعیت تلاش کنید:

 

اگر به فردی بازخوردهای بسیاری ارائه می‌دهید و تلاش فردی قابل‌توجه و بهبود واقعی را طی ۳ تا ۶ ماه آینده از او شاهد نیستید، در یک نقطه مشخص باید آماده باشید تا به ضررهای خود پایان دهید.

 

 

3-  هزینه فعلی و آینده حفظ یک استخدام بد را شناسایی کنید:

 

در برخی مواقع، اثر منفی استخدام بد روی سایر اعضای تیم یا کسب‌و‌کار، جست‌وجوی سایر فرصت‌های داخلی یا سرمایه‌گذاری در توسعه را غیرممکن می‌کند. هزینه‌های معمول شامل بهره‌وری کاهنده یا هزینه‌های فرصت فزاینده، استعفای کارمند و درگیری فزاینده بین دپارتمان‌ها می‌شود. همچنین باعث برگزاری پس‌جلسه‌های اضافی است که اغلب تلاشی از سوی همکاران برای جبران تلاش‌های یک فرد با عملکرد ضعیف به شمار می‌رود.
این اثرات را با هزینه جایگزینی و آماده‌سازی بدو استخدام برای یک کاندیدای جدید مقایسه کنید.

 

 

4-  برای خروج او دلیل بیاورید:


اگر این رابطه مخرب نمی‌تواند نجات یابد، به دنبال این باشید تا این خروج را تا حد ممکن آرام و برازنده انجام دهید. یک مکالمه صادقانه می‌تواند به فرد استخدام‌شده ناموفق، حس بهتری بدهد و به شما نیز مهلتی برای یافتن یک جایگزین ارائه دهد.
به‌طور خاص اگر کارمند قبلا اظهار ناراحتی کرده است، می‌توانید با جملاتی مانند این شروع کنید «اینکه از میزان نگرانی خود به من می‌گویید بسیار ارزشمند است و موقعیت فعلی اثری منفی روی تیم دارد؛ بنابراین فکر می‌کنم که ما می‌توانیم به طریقی کار کنیم که به همه منفعت برساند.»
در غیر این صورت، اگر این امر باید برای کارمند غیرمنتظره باشد، صریح باشید: «همان‌طور که چندین بار بحث کرده‌ایم، یک فرد در نقش شما باید بتواند این وظایف را با موفقیت انجام دهد و شما نتوانسته‌اید. بنابراین متاسفانه، ما می‌خواهیم به استخدام شما پایان دهیم.»

 

منبع: Hbr

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 8 / 8 / 1397 ساعت: 2:30 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چطور موفقیت و شادی را در محیط کار تجربه کنیم؟

چطور موفقیت و شادی را در محیط کار تجربه کنیم؟

 

 

نوع شغل شما با این که چطور می خواهید وظایفتان را انجام دهید، مقوله‌ای متفاوت است. در واقع سِمَت نقش بسیار مهمی در میزان موفقیت شغلی‌تان دارد، اما عاداتی که دارید هم روی احساس خشنودی و کارآمدی تأثیرگذار است. عادات و آداب شما همان کارهایی است که قبل و بعد از سرکار رفتن و در طول روزهای کاری خود انجام می دهید.

 

 

اگر هفت عادت روزانه زیر را تمرین کنید، قطعاً موفقیت خود در محیط کار را تضمین کرده‌اید:

 

1️ روی نقاط قوت خود متمرکز شوید، نه نقاط ضعف

گاهی در پروسه‌ تلاش برای این که کامل و بدون نقص باشیم، مقدار زیادی از زمان و انرژی خود را صرف بهتر شدن در کارهایی می کنیم که استعداد ذاتی ما بحساب نمی آید.
هر کارمندی کاری را باید انجام دهد که به او انگیزه و انرژی می دهد، نه کاری که سبب می شود احساس پوچی و بی‌ارزشی کند. پس در محیط کار خود این عادت را به وجود آورید تا جای ممکن روی مهارت‌ها و نقاط قوت خود تمرکز کنید نه روی نقاط ضعفتان.

 

2️به گونه‌ای کار کنید که بهترین عملکرد را از خود نشان دهید

برخی افراد ترجیح می دهند در فضاهای باز کار کنند اما بعضی دیگر به کار کردن در اتاق‌های در بسته علاقه دارند. پس تمام افراد در شرایط مشابه کار نمی کنند. اگر شرکت شما کارمندان را برای کار کردن به فضای باز می برد، شما نمی توانید کار کردن پشت درهای بسته را انتخاب کنید؛ اما برخی عادت‌های شغلی وجود دارد که می توانید در جهت منافع خود از آن‌ها استفاده کنید و تمرکزتان را بالا ببرید.
اگر شرکت شما فضای مناسبی در اختیار کارمندان قرار نمی دهد، به دنبال تغییرات کوچکی باشید که می توانید در محیط کار خود ایجاد کنید. مثلا اگر نیاز است کار مهمی انجام دهید، هدفون درون گوشتان بگذارید یا در گوشه‌ دنجی بنشینید که مزاحمتی برای انجام کارهایتان وجود ندارد.

 

3️ کنترل نگرشتان را در دست بگیرید

ضرب‌المثلی قدیمی می گوید خوشبختی از ذهن شما به دست می آید. برای اینکه رضایتمندی بیشتری از شغل خود داشته باشید باید مرتب طرز تفکر خود را مورد بررسی قرار دهید، زیرا منفی گرایی تمام زندگی‌تان را خراب می کند. علاوه بر آن، منفی گرایی باعث می شود ذهن، جسم و روحتان افسرده و ناتوان شود و کارایی‌تان به طور قابل توجهی پایین بیاید.

 

4️ مواد غذایی سالم مصرف کنید

اینکه چه مواد غذایی مصرف می کنید و بدن خود را چطور قبل، حین و بعد از کار کردن تغذیه می کنید، تأثیر قابل توجهی روی توانایی شما در انجام وظایفتان دارد.
اکنون چند توصیه‌ مهم برای تغذیه مناسب در محل کار بیان می کنیم: تا یک ساعت بعد از بلند شدن از خواب صبحانه بخورید و هر سه یا چهار ساعت غذا یا میان وعده‌ای مصرف کنید. در اولین وعده‌ غذایی روزانه‌ خود به سراغ یک غذای کم کالری و سرشار از پروتئین مانند تخم مرغ یا ماست یونانی بروید. با مصرف حداقل چهار تا شش فنجان نوشیدنی بدون شکر در محل کار، آب کافی به بدنتان برسانید و از چند ساعت قبل از ترک محل کار، از مصرف نوشیدنی‌های کافئین دار مانند چای و قهوه خودداری کنید تا خوابتان دچار اختلال نشود.

 

5️ به کارمندان کمک کنید

باید در محل کار به نیازهای جسمی و روحی خود رسیدگی کنید. اگر عادت کنید کار خیرخواهانه‌ای در حق همکارتان انجام دهید، حال بهتری خواهید داشت. خیرخواهی می تواند انجام کارهای ساده برای یک همکار دستپاچه و ناشی باشد یا تعارف قهوه در اول صبح. وقتی به تیمتان کمک کنید به طور شگفت انگیزی احساس خوشحالی خواهید کرد.

 

6️ فکر خودتان را مشغول نکنید

وقتی یک روز بد را پشت سر می گذارید، در مسیر خانه مدام اتفاقات آن روز را در ذهنتان مرور می کنید.
شما آن رویداد را به طور فیزیکی در بدن خود بازسازی می کنید و سطح هورمون‌های استرس خود را افزایش می دهید. اگر می بینید ذهنتان هنوز درگیر آن قضیه است، 10 دقیقه آن اتفاق را در ذهن خود مرور کنید. ببینید چه تجربه‌ای به دست می آورید، سپس دست از خیال‌بافی بکشید و اتفاق رخ داده را فراموش کنید.

 

7️ ساعتی از عصر را به تفکر و مدیتیشن اختصاص دهید

یک عادت مؤثر که می تواند به شما کمک کند از فکر و خیال‌های منفی رها شوید، اینست یک مراسم عصرگاهی به تفکر و اندیشیدن اختصاص بدهید.
هر روز عصر پیش از اینکه وسایل خود را جمع و جور کرده و محل کار را ترک کنید، کمی وقت بگذارید و به سه اتفاق خوبی که در طول روز اتفاق افتاده یا سه چیزی که باید برای آن‌ها شکرگزاری کنید، بیاندیشید.
مهم نیست چه روز سختی را پشت سر گذاشته‌اید، مهم این است هر روز را با نگرشی مثبت به پایان برسانید.

 

منبع: usnews

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 29 / 7 / 1397 ساعت: 10:23 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

یک درس اقتصادی از ایستگاه‌های صلواتی

یک درس اقتصادی از ایستگاه‌های صلواتی

 

 

این روزها بسیاری از هم می‌پرسند با گرانی‌های اخیر چه کنیم؟ خیلی‌ها راهکار را در خریدن می‌دانند. آنها زیاد خرید می‌کنند و انبار خود را پر از کالاهای مختلف می‌کنند و این را پاتکی به تک‌های گرانی می‌دانند. برخی‌ها هم می‌سوزند و می‌سازند چون راه دیگری ندارند.

 

مراسم محرم امسال اما شاهد یک اتفاق ویژه در برخورد با گرانی‌ها بودیم. قیمت ظروف یک‌بار مصرف در آستانه محرم به شدت افزایش یافت. کسانی که ایستگاه صلواتی راه انداخته بودند یا می‌خواستند نذری بدهند، زانوی غم بغل نگرفتند و به سرعت راهکاری مشخص برای این گرانی پیدا کردند.

 

استکان‌های شیشه‌ای، جای لیوان‌های یک بار مصرف را گرفت. بشقاب‌های رویی ( همان روحی خودمان) جای ظرف‌های یک بار مصرف را گرفت. این ابتکار را به شخصه در 10 یا 15 ایستگاه صلواتی در تهران و کرج دیدم.

 

شرایط کشور چه بخواهیم و چه نخواهیم غیر عادی و ویژه است. مسؤولان کشور هم نشان داده‌اند فعلا نمی‌توانند به سرعت این وضعیت را کنترل کنند و باید خودمان را با این اوضاع غیر عادی هماهنگ کنیم.

 

خریدن، خریدن و خریدن راه حل مقابله با این وضعیت نیست. خریدن تنها باعث می‌شود قیمت‌ها هر روز بالاتر رود چون آنهایی که دستی بر این آتش دارند، به فکر من و شما نیستند و تنها به سود زندگی خود فکر می‌کنند. برخی از این افراد برای سود بیشتر از خانواده خود می‌گذرند چه برسد به ما.

 

ما به عنوان کسانی که استخوان‌هایمان در حال خرد شدن در زیر چرخ اقتصاد است باید کار کنیم. اولین گام، نخریدن است و گام دوم جایگرین کردن درست مانند کاری که ایستگاه‌های صلواتی انجام دادند.

 

شاید در نگاه اول پیشنهاد استفاده از کهنه به جای پوشک خنده دار به نظر می‌رسید اما اگر بخشی از پدران و مادران بچه‌های خود را کهنه می‌کردند و پوشک روی دست صاحبان پوشک باد می‌کرد آنها مجبور بودند با قیمت پایین آن را به بازار عرضه کنند.

 

وقتی ما دوان دوان به سمت خرید کالاهای مختلف می‌رویم و از هر کدام چندتا هم می‌خریم، آنهایی که دستی بر آتش دارند به ویژه محتکران تلاش می‌کنند از این عطش بیشترین سود را ببرند.

 

واقعا وقتی ما برای ثبت نام خودرو سر و دست می‎‌شکنیم، نمی‌شود انتظار داشت قیمت‌ها سیر نزولی داشته باشد. باور کنید ماشین‌های شرکت‌های خودروساز تا سال‌ها نمی‌تواند در انبار خاک بخورد، بالاخره آنها مجبور می‌شوند آنها را به بازار عرضه کنند.

 

باید باور کنیم ما هم در بوجود آمدن این شرایط کم تقصیر نداریم. کسانی که کالا احتکار می‌کنند به خوبی ما را شناخته‌اند. آنها می‌دانند وقتی کالایی کم می‌شود، مردم به هم رحم نمی‌کنند و بسیاری به دنبال خریدن بیشتر کالایی هستند که کم است.

 

کالا کم عرضه می‌کنند ما هم کم بخریم تا ببینم بالاخره در این میان چه کسی کم می‌آورد. ما یا آنها!

 

مصطفی داننده

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 29 / 7 / 1397 ساعت: 10:19 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

فرسودگی شغلی BURN OUT

فرسودگی شغلی BURN OUT

 

 

فرسودگي شغلي، عواقب و هزينه‌هاي بسياري بر سازمانها و كاركنان تحميل مي‌كند مانند تعويض مكرر شغل و محل كار (افزايش نقل و انتقالات)، غيبت‌ها و مرخصي‌هاي فراوان ، افت كميت و كيفيت كار ، تحت تاثير قرار گرفتن سلامت رواني فرد ،‌كاهش كيفيت خدمت ارائه شده به ارباب رجوع،‌ ركورد و تاخير در سلسله كارهاي تخصصي و اداري و ...


از اينرو با توجه به اهميت فرسودگي شغلي و تاثير آن در عملكرد كاركنان و ميزان بهره‌وري سازماني در اين مقاله سعي بر آن است به تبيين فرسودگي شغلي، علل و عوامل بوجود آورنده آن،‌ پيامدها و روشهاي مقابله با آن پرداخته شود.

 


مفهوم و تعاريف مربوط به فرسودگي شغلي:‌


رايج ترين تعريف فرسودگي شغلي مربوط به مازلاك و جكسون (1993 ) است كه ْآن را سندرمي روانشناختي متشكل از سه بعد خستگي احساسي يا هيجاني ، مسخ شخصيت و كاهش احساس كفايت شخصي دانستند.
در تعريف گيبسون ( 1994 ) فرسودگي كاري عبارت است از يك فرايند روان شناختي كه تحت شرايط استرس شغلي شديد حادث مي‌شود و خود را بصورت فرسودگي عاطفي،‌ مسخ شخصيت Depersonalization ، كاهش انگيزه براي پيشرفت و ترقي نشان مي‌دهد.

 

 خستگي هيجاني يا احساسي: كاملاً همانند متغير فشار رواني عمل مي‌كند،‌ و به مثابه احساس زير فشار قرار گرفتن و از ميان رفتن منابع هيجاني در فرد قلمداد مي‌شود . در اين حالت ممكن است فرد بي رغبت و بي تفاوت شود و ديگر كار ، هيچ شور و احساس مثبتي را در او برنمي‌انگيزد.
 مسخ شخصيت : پاسخ منفي و سنگدلانه به اشخاصي است كه معمولاً دريافت كنندگان خدمت از سوي فرد هستند. در اين وضعيت ،‌نگرش فرد فرسوده نسبت به ارباب رجوع منفي است . او تصور مي‌كند در واقع ارباب رجوع يعني «طلبكار» و آغاز فشارها. به اين ترتيب به پرخاشگري‌هاي فعال ( كلامي و غير كلامي ) و نافعال ( كارشكني و تاخير‌هاي عمدي) رو مي‌آورد.


كاهش احساس كفايت شخصي: كم‌شدن احساس شايستگي درانجام وظيفه شخصي است و يك ارزيابي منفي از خود درخصوص انجام كار به شمار مي‌رود. در واقع احساس عدم كفايت نتيجه طبيعي سيكل يا چرخه معيوبي است كه قبلاً ايجاد شده است كه اصطلاح « فسيل شده » كه در بين كارمندان به كار برده مي‌شود، قابل فهم‌تر شود.

 

 

 

مراحل پنج گانه فرسودگی شغلی عبارتند از :

 


۱- مرحله ماه عسل: در این مرحله فرد احساسات شادمانی و سرخوشی ناشی از برخورد با شغل جدید را تجربه می کند این احساسات عبارتند از: تهییج ، اشتیاق ، غرور و چالش


۲- مرحله کمبود سوخت: در این مرحله فرد نوعی احساس مبهم زوال ، خستگی و گیجی را تجربه می کند. نشانه های این مرحله عبارتند از: نارضایتی شغلی ، عدم کارایی ، اختلال در خواب و احساس خستگی


۳- مرحله نشانه مزمن: نشانه های عادی این مرحله عبارتند از: فرسودگی مزمن ، بیماری جسمی ، خشم و افسردگی


۴- مرحله بحران: در این مرحله فرد احساس می کند که بر او ستم رفته است و تمایلات مربوط به بدبینی ، شک و تردید نسبت به خود، در او افزایش می یابد.


۵- مرحله برخورد با دیوار: این مرحله از نشانگان فشار روانی ناشی از فرسودگی شغلی با به پایان رسیدن نیروی فرد برای سازگاری با محیط کار مشخص می شود و احتمال دارد در این مرحله فرد شغل خود را از دست بدهد.

 

با تشکر از اقای دارابی فرد

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 29 / 7 / 1397 ساعت: 10:6 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

یک دروغ بزرگ: محیط کار جای خوش گذراندن نیست!

یک دروغ بزرگ: محیط کار جای خوش گذراندن نیست!

 



 ما کسب وکارمان را طوری مدیریت می‌کنیم که انگار فقط با اعداد و ارقام سر و کار داریم، مثل تعداد نقص‌ها در هر نوبت تولید یا تعداد دقایقی که یک کارمند تاخیر کرده است. اما این تنها دروغ رایج در دنیای کسب وکار نیست. دروغ‌های دیگری هم وجود دارند که یکی از آنها از بقیه بدتر است: «قرار نیست کار جذاب باشد. اگر جذاب بود، دیگر اسمش کار نبود.»

 

گر درباره این جمله بیشتر فکر کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که اصلا با عقل جور در نمی‌آید. اگر قرار نیست کار جذاب باشد، پس یعنی کسل‌کننده یا طاقت‌فرسا است.


اگر در محیط کار به کارکنان خوش بگذرد، مثل این است که چیزی مجانی گیرشان آمده باشد. مدیران ترسو از اینکه کارکنانشان روز خود را با فراغ بال بگذرانند و همزمان با کار خوش بگذرانند، می‌ترسند. احساس می‌کنند قدرت خود را از دست داده‌اند. آنها معتقدند «کارمند باید هر روز به محل کار بیاید و کارها را طبق برنامه‌ریزی پیش ببرد، نه اینکه شوخی کند و بخندد.»

 

برای این مدیران، خندیدن و شوخی کردن یک کارمند با همکارانش مساوی است با از زیر کار در رفتن و تنبلی. این قطعا درست نیست. ایده‌آل‌ترین حالت این است که کارمان را آنقدر دوست داشته باشیم که حاضر باشیم مجانی انجامش دهیم. اما به هر حال، همه ما به پول نیاز داریم.
پیدا کردن شغلی که عاشقش هستید، یک موفقیت بزرگ است، نه اینکه بابتش احساس گناه یا عذرخواهی کنید. بعضی از مدیران نمی‌دانند کارمندی که عاشق شغلش است و از آن لذت می‌برد، قطعا بهتر از بقیه کارکنان است.

 

وقتی محیط کار جذاب است، کارکنان آرامش دارند و ایده‌های جالب به ذهنشان می‌رسد. آنها راحت‌تر و با میل خودشان با هم مشارکت می‌کنند و نوآوری و مشارکت خود به خود اتفاق می‌افتد.


اگر محیط کار برای کارکنانتان جذاب نباشد، این نشانه شکست شما به‌عنوان یک مدیر است. دلیلی ندارد که یک کار، سخت یا کسل‌کننده باشد. مدیران ترسو دوست ندارند به کارکنان اختیار و آزادی عمل بدهند تا کارشان را آن‌طور که دوست دارند انجام دهند.

 

کار باید جذاب و سرگرم‌کننده باشد وگرنه دارید مشتریان و سهامداران خود را فریب می‌دهید. هیچ مدیری دوست ندارد در مقابل جمعی از سرمایه گذارانش بایستد و به آنها اعلام کند: «در شرکت ما، کار جذاب نیست. کارکنان در اینجا کار می‌کنند چون گزینه بهتری ندارند.» کدام مدیر از گفتن اینها احساس غرور می‌کند؟

 

هر کس اعتراف کند که کارکنانش شغلشان را دوست ندارند، در واقع به ناکارآمدی و بی کفایتی خودش اعتراف کرده. مشتریان و سهامداران انتظار دارند شرکتی که از آن خرید می‌کنند یا سهامش را می‌خرند، جای فوق‌العاده‌ای برای کار کردن باشد، چون حضور، اشتیاق و مشارکت کارکنان در امور به نفع آنها نیز هست.

 

جذب و حفظ کارکنان باهوش و استعداد چه خرجی دارد؟ هیچ خرجی! کافی است فرهنگ سازمان جذاب و انسان گونه باشد. ایجاد چنین فرهنگی مسوولیت هر مدیر در برابر مشتریان و سهامداران است.


مدیران هوشمند حقیقت را می‌دانند: اگر سرگرمی در محیط کار به یک اولویت استراتژیک تبدیل شود، همه چیز بهتر خواهد شد.

 

نویسنده: Liz Ryan

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 29 / 7 / 1397 ساعت: 9:57 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

تأثیر همدلی مدیران در افزایش رضایت شغلی کارمندان

تأثیر همدلی مدیران در افزایش رضایت شغلی کارمندان

 

 

تقریبا همه افراد شاغل حداقل هشت ساعت از شبانه‌روز را به کار کردن می‌پردازند. پس اگر بگوییم رضایتمندی از زندگی در گروی داشتن رضایت شغلی است بیراه نگفته‌ایم.


شاید به همین خاطر است که همه بعنوان عضوی از یک سازمان دوست دارند رضایت شغلی بالایی داشته باشند و مدیران و کارفرمایان هم تلاش می‌کنند شرایطی فراهم کنند تا کارمندانشان رضایت شغلی بالاتری داشته باشند.

 

اگر بخواهیم در یک جمله ساده رضایت شغلی را تعریف کنیم باید بگوییم رضایت شغلی احساس مثبت و رضایت‌بخشی است که یک فرد نسبت به شغل خود دارد.


استیفن. پی. رابینز در کتاب رفتار سازمانی رضایت شغلی را این‌گونه تعریف می‌کند:
"وقتی در اثر بررسی و ارزیابی ویژگی‌های شغلی خود احساسی مثبت تجربه می‌کنیم پس رضایت شغلی داریم."

 

رضايت شغلي مفهومي چندبعدي است و تنها یک عامل سبب رضايت شغلي نمی‌شود. رضایت داشتن از ماهیت کار، مدیران و سرپرستان، همکاران، میزان درآمد، میزان پیشرفت در کار و... در کنار هم سبب می‌شود فرد در درون خود احساس رضايت و خشنودي کند، به كار خود علاقه‌مند شود، برای رسیدن به موفقیت بیشتر تلاش بیشتری کند و درنتیجه بازده شغلي بالاتری داشته باشد.

 

 

لزوم همدلی مدیران با کارمندان

همدلی یعنی احساس و درک کردن دیگران. مدیران برای اینکه بتوانند به درک بهتری از کارمندانشان برسند باید بتوانند از زاویه دید آنها به مسائل و موقعیتشان نگاه کنند. بنابراین درک و بینش بهتری نسبت به آنها پیدا می‌کنند و بهتر می‌توانند در جهت رفع مشکلات و بهبود شرایط گام بردارند.

 

 

راهکارهایی برای افزایش همدلی مدیران با کارمندان:

 

▪️از زاویه دید آنها به مسائل نگاه کنید
مثلا اگر سازمان در پرداخت حقوقشان دیرکرد داشته، با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی به آنها حق بدهید که از این مسأله ناراضی باشند.

 

▪️تغییراتی که در رفتار و انتظارات شغلی آنها ایجاد می شود را بپذیرید
طبیعی است وقتی فردی چند سال است به انجام کاری اشتغال دارد دچار تغییراتی شده باشد. به‌عنوان یک مدیر به جای مقایسه مدام و گوشزد کردن این تغییرات و بازخورد منفی دادن بهتر است تلاش کنید بفهمید برمبناي چه احساس، تفكر، عقیده و شرایطی دچار اين تغيير شده است.

 

▪️او را در موقعیت‌های تنش‌زا درک کنید
در زندگي روزمره زياد پيش می‌آيد كه افراد تحت فشارهاي مقطعي قرار بگيرند. بهتر است به کارمندانتان حق بدهيد و آنها را مجاز بدانيد در اثر اين فشارهاي موقتي و مقطعي‌ در روند کارشان تغییر و کاهش ایجاد شود.

 

▪️برای بهبود شرایط شغلی و رفع مشکلات و نارضایتی‌ها تلاش کنید
یکی از مهم‌ترين فرسودگي‌هایی که افراد در زندگی با آن مواجه می‌شوند مربوط به دغدغه‌ها و مشكلات شغلي است. اگر کارمندان شما دچار چنين حالتي شده باشند درك شما از علت اين خستگي و فرسودگی مي‌تواند در راستاي رهايي از آن، بسيار كمك‌كننده باشد. به‌عنوان يك مدیر و کارفرمای همدل و مسئول نبايد قضاوت كنيد؛ ميزان توان افراد در موقعيت‌هاي گوناگون متفاوت است.

 

▪️همواره شناخت تان را نسبت به نیازها و انتظارات کارمندانتان افزایش دهید
هر از گاهی سعی کنید در زمینه‌های مختلف نظر کارمندانتان را بپرسید و میزان رضایت آنها را از عوامل مختلف جویا شوید.

 

 

تحقیقات نشان داده همدلی به‌طور خاص ممکن است یک عامل محافظ در برابر فرسودگی شغلی و خستگی کاری باشد. بنابراین اگر می‌خواهید به عنوان یک مدیر بازدهی بالاتری در کارتان مشاهده کنید باید روابط دوستانه و مبتنی بر درک مشترک یا همان همدلی را بین افراد بالا ببرید. پس لازم است:

 

▪️در درجه اول خود با آنها همدلانه رفتار کنید.


▪️همدلی و رفتار همدلانه را به آنها آموزش دهید.


▪️رفتار همدلانه را در محیط کار ترویج و کارمندانتان را تشویق به رفتار همدلانه کنید.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 29 / 7 / 1397 ساعت: 9:51 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

۱۰ روش جذب نیرو که کارجویان را فراری می‌دهد !

۱۰ روش جذب نیرو که کارجویان را فراری می‌دهد !

 

 

همه سازمان‌ها استراتژی‌هایی برای جلب مشارکت مشتری دارند. اما اغلب سازمان‌ها هیچ استراتژی‌ای در رابطه با تجربه متقاضی ندارند.
چرا فرآیندهای جذب نیرو تا این حد فاجعه‌اند؟ چون ما هنوز هم ذهنیت قدیمی خودمان را داریم. هنوز هم فکر می‌کنیم قدرت دست کارفرماست و کارمند، مثل قطعه‌ای است که می‌تواند عوض شود. متقاضیان کار حتی از کارکنان نیز کم اهمیت ترند.

 

بسیاری از کارفرمایان با متقاضیان بدرفتاری می‌کنند. در هر مرحله از فرآیند استخدام با متقاضی از موضع بالا رفتار می‌کنند: از آگهی استخدام گرفته تا نحوه اجرای مصاحبه. اما چرا کارجویان به این رویه اعتراض نمی‌کنند؟ چون به این بدرفتاری‌ها عادت دارند. چون هیچ رفتار دیگری را تجربه نکرده‌اند. آنها نمی‌دانند که در این موازنه، قدرت بیشتری دارند. تنها چیزی که همیشه شنیده‌اند این است: «همین که شغل پیدا کنی یعنی خیلی خوش شانسی!»

 

کارفرمایان باهوش می‌دانند چطور با متقاضیان کار رفتار کنند: مثل طلا.
بیرون از دیوارهای سازمان، یک جامعه یکدست وجود دارد، متشکل از همه کسانی که سازمان شما را می‌شناسند. کسانی که برای کار به شما رجوع می‌کنند، محصولات شما را نیز می‌خرند و تبلیغ می‌کنند. و اگر با کارجویان بدرفتاری کنید، ممکن است از شما و محصولاتتان بدگویی کنند.
باید با کارجویان همان‌قدر محترمانه و با فروتنی برخورد کنید که با مشتریان خود رفتار می کنید.

 

 

روش‌های نادرست جذب نیرو:

 

1- آگهی استخدامی که به زبان خشک و رسمی نوشته شده. بعضی از آگهی‌ها متقاضی را سوم شخص خطاب می‌کنند: «فرد منتخب این موارد را در اختیار خواهد داشت.» چرا به مخاطبان خود این را القا می‌کنید که انتخابشان نخواهید کرد؟

 

2- آگهی‌هایی که محدوده حقوق را تعیین نمی‌کنند. شما با این کار دارید وقت متقاضی و خودتان را تلف می‌کنید و تلویحا این پیغام را می‌دهید: «ما محدوده حقوقی در نظر داریم اما نمی‌خواهیم به شما بگوییم به این امید که رقم پیشنهادی شما کمتر باشد.»

 

3- سیستم‌های ردیابی کم‌سرعت که جویندگان کار را وادار می‌کنند ده‌ها فرم اینترنتی پر کنند. در اینجا نیز شما دارید یک پیغام واضح به متقاضی می‌فرستید: «شما یکی از ده‌ها نفری هستید که به این شغل علاقه‌مند است. برای ما مهم نیست چه کار کنی. می‌توانی فرم پر کنی یا بروی پی کارت.»

 

4- ایمیل‌های اتوماتیکی که به متقاضی می‌گویند: «اطلاعات شما دریافت شد» اما هیچ اطلاعات مفیدی به متقاضی نمی‌دهند. پیامی که به متقاضی منتقل می‌شود: «شاید روزی به شما خبر بدهیم شاید هم نه. ولی خیلی هم امیدوار نباش.»

 

5- تست‌های قبل از استخدام که به متقاضی اعلام می‌کند: «ما بیشتر به دنبال حذف گزینه‌ها هستیم تا تعامل با افراد باهوش و بااستعدادی که برای این شغل مناسبند.»

 

6- مصاحبه‌هایی که شامل سوال‌های کلیشه‌ای هستند و مسوول مصاحبه‌ای که هیچ اطلاعاتی درباره شغل مربوطه ندارد و هنوز رزومه متقاضی را ندیده است.

 

7- درخواست از متقاضی مبنی بر افشای حقوق سابقش، به‌عنوان یکی از شروط استخدام. یک مسوول استخدام باتجربه، به راحتی می‌تواند با نگاهی به رزومه فرد و صحبت با او، ارزش بازار او را تخمین بزند.

 

8- قطع ارتباط کامل با متقاضی، به محض اینکه فهمیدید قصد استخدامش را ندارید. آیا سه دقیقه وقت ندارید که یک «نامه تشکر» محترمانه به تک تک متقاضیانی که رد شده‌اند بفرستید؟

 

9- درخواست از متقاضی برای اینکه قبل از استخدام، مجانی برایتان کار کند.

 

 فرآیند استخدام یعنی غربال متقاضیان با هدف پیدا کردن یک گزینه بی‌عیب و نقص. این تفکر اشتباه است. فرآیند جذب نیرو یعنی گشتن به دنبال کارمندی که برای حل مشکل سازمان، راه‌حل دارد؛ نیازهای سازمان را می‌شناسد و برای حل مشکل، شایستگی و هیجان دارد.

 

بدرفتاری با متقاضیان در هیچ یک از مراحل استخدام، نه ضروری است، نه عاقلانه. وقت آن رسیده که فرآیند جذب نیرو را انسان‌گونه انجام دهیم و برند خود را به‌عنوان کارفرما ارتقا دهیم.

 

نویسنده: Liz Ryan
منبع: Forbes

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 20 / 7 / 1397 ساعت: 4:25 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نحوه‌ سؤال کردن مدیران باهوش و کارآمد در محل کار

نحوه‌ سؤال کردن مدیران باهوش و کارآمد در محل کار

 



خیلی از ما در زندگی‌مان با پرسش‌هایی مواجه می شویم که پاسخ آنها را می دانیم، اما با این حال دوست داریم نظر دیگران را هم جویا شویم. گاهی بعد از پرسیدن این سؤالات احساس کم هوشی کرده‌ایم، در بیشتر مواقع واکنش دیگران سبب ایجاد چنین احساسی در ما شده است. مهم این است چطور از دیگران سؤال بپرسیم.

 

افراد باهوش از دیگران سؤالاتی می پرسند که پاسخ‌های خوب و متنوعی دارد و می توانند چیزهای خوبی از آنها یاد بگیرند.
مشکل اینجاست که ما سؤالات محدودکننده‌ای داریم. بگونه‌ای سؤال می کنیم که پاسخ آن از قبل مشخص است. حتی در خیلی موارد اصلاً به پاسخ طرف مقابلمان توجه نداریم. چون طوری سؤال می‌پرسیم که پاسخ آن واضح و روشن است.

 

 

◀️ سؤالات اشتباه در محیط کار و بهترین جایگزین برای آنها:

 

▪️سؤالاتی که برای دریافت تائید دیگران پرسیده می شود

این سؤالات تنها ذهن طرف مقابل را محدود می کند. پس او به جای فکر کردن و ارائه‌ بهترین راه حل، تنها پاسخ دلخواهتان را به شما می دهد. مانند اینکه بپرسیم: "بهتر نیست آن سفارش را همین طور که هست تحویل دهیم؟ به نظر شما باز هم باید منتظر بمانیم؟"
خیلی از این سؤالات تنها یک پاسخ دارند و پاسختان کاملاً واضح و روشن است.
می توانید این سؤالات را بدین صورت مطرح کنید:
"به نظر شما درباره‌ این سفارش‌ها چه کاری می توانیم انجام بدهیم؟ فکر می کنید بهتر است چه کار کنیم؟"
این سؤالات پاسخ اصلی را در بر ندارد و هر یک از آن‌ها به طرف مقابل امکان می دهد درباره‌ پاسخ خوب فکر کنند. برای این سؤالات پاسخ‌های زیادی هم وجود دارد.

 

▪️سؤالاتی که تنها دو گزینه پیش روی طرف مقابل قرار می دهد

تصور کنید می خواهید یک سفارش به دست مشتری برسانید اما در بین راه متوجه می شوید کیفیت مطلوبی ندارد. درباره آن چاره اندیشی می کنید و فقط دو راه حل برای آن دارید که هر دو جوانب مثبت و منفی دارند. اکنون از اعضای گروهتان سؤال می کنید و دو راه حل مقابلشان می گذارید. "به نظر شما باید تمام کار را از اول شروع کنیم؟ یا باید ادامه دهیم و امیدوار باشیم مشتری متوجه نقصان سفارش نمی شود؟"
اعضای تیم یکی از این دو راه حل را انتخاب می کنند؛ زیرا تنها دو راه حل محدود وجود دارد و ذهنشان به همین دو راه معطوف است. قطعاً راه حل بهتری هم وجود دارد که شما به آن توجه نکرده‌اید.
پس با پرسش اشتباه و محدودتان، قدرت تفکر درباره‌ راه سوم را از اعضای تیم گرفته‌اید. نباید ذهن اعضای گروهتان را تنها با چند راه حل محدود کنید.

 

▪️سؤالاتی که واقعاً برای دانستن پرسیده نشده‌اند

فکر می کنید اگر درباره چیزی سؤال کنید ضعف خود را نشان داده‌اید؟ آیا به‌عنوان یک مدیر ضعیف و آسیب پذیر جلوه می کنید؟ شاید حق با شما باشد. بهترین راه این است به جای سؤال پرسیدن، توضیح بخواهید. سؤال خود را به این صورت مطرح کنید:
"راه حل شما مرا تحت تأثیر قرار داد. تصور کنید من هیچ اطلاعی در این باره ندارم، چطور می توانید آن را برایم توضیح دهید؟"

 

 

◀️ نکاتی درباره نحوه‌ بیان سؤال:

 

▪️سؤال خود را در قالب یک جمله بیان کنید

باید سؤالاتتان را واضح و با جزئیات بپرسید، اما تنها به یک جمله محدود شوند. برای مثال: "چطور می توان کیفیت محصول را بهبود داد؟"

 

▪️تنها وقتی برای سؤالاتتان گزینه‌ای مطرح کنید که هیچ گزینه‌ دیگری ممکن نیست

البته این موضوع در بیشتر مواقع صادق نیست؛ زیرا معمولاً برای هر مشکلی راه حل‌های زیادی وجود دارد.

 

▪️پاسخ را در سؤالات خود نگنجانید

اگر پاسخ را می دانید، نیاز نیست آن را در سؤالتان بگنجانید. پس سؤالاتی که می پرسید، نباید پاسخ‌های احتمالی داشته باشد.

 

▪️تا جای ممکن کمتر حرف بزنید

وقتی از دیگران سؤال می کنید به معنای آن است که می خواهید چیزی که درباره‌ این موضوع می دانند یا حدس می زنند را بدانید. پس ساکت بمانید و تنها گوش دهید. وقتی از فردی به روش درست سؤال می پرسید، باید انتظار داشته باشید چیزهای زیادی از پاسخ‌های او یاد بگیرید.



منبع: inc

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 20 / 7 / 1397 ساعت: 4:22 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

آیا حقوقی که دریافت می کنید، منصفانه است؟

آیا حقوقی که دریافت می کنید، منصفانه است؟

در این روزها که بیشتر افراد از وضعیت اقتصادی موجود ناراضی هستند و ادعا دارند که حقوقی کمتر از چیزی که حقشان است، دریافت می کنند، بهتر است قبل از این که وقت ملاقاتی با مدیر تعیین کنید و درباره درخواست افزایش حقوق، صحبتی با مدیر کنید، دیدی واقع بینانه به میزان درآمدی که در حال حاضر دارید، داشته باشید.

برای همین منظور مواردی که در زیر آمده است را در نظر داشته باشید که بتوانید به صورت منطقی تری نتیجه لازم را بگیرید:

▪️به چگونگی استخدام و آخرین گفتگویی که پیرامون دستمزدتان انجام شد، فکر کنید

چنانچه مدت زمان طولانی ای است که در شرکتی مشغول به کار هستید و تاکنون در مورد افزایش حقوق تان صحبتی با مدیریت نکرده اید، این احتمال می رود که فرصت هایی که برای بالا بردن میزان درآمدتان داشته اید را از دست داده اید.
همچنین باید توجه داشته باشید که شرایط شرکت در زمانی که با شما قرارداد بسته شده به چه صورت بوده است و چنانچه در زمان رکود اقتصادی به سر می برده است و الان اوضاع بهتری پیدا کرده است به احتمال زیاد دستمزدی منصفانه ای دریافت نمی کنید.

▪️جستجو کردن در اینترنت و یا گفتگو کردن با دیگران

با وجود آن که صحبت کردن در مورد حقوق دریافتی در حالت معمول امری نامطلوب است اما می تواند اطلاعات سودمندی را در مورد اشخاص دیگر که شرایط کاری مشابهی دارند و میزان درآمدی که دارند، در دسترس شما قرار دهد. بهترین منبع برای این کار، همکاران شما هستند که دقیقا یک شغل مشابه چه در داخل شرکت شما و چه در شرکت هایی که رقیب هستند، دارند.
برای این کار حتی شما می توانید به فضای اینترنت و یا انجمن های گفتگو هم سر بزنید و در آن جا با افراد دیگر در مورد حقوق هایی که دریافت می کنند، صحبت کنید.

▪️برای مصاحبه کردن به شرکت های دیگر هم بروید

یکی از بهترین روش ها برای این که متوجه شوید استعدادها و مهارت هایی که شما دارید، چقدر با ارزش هستند، گرفتن پیشنهادهای شغلی در شرکت های دیگر است. اگر حقوق پیشنهاد شده به میزان قابل توجهی بیشتر از آن چیزی است که هم اکنون دریافت می کنید، بنابراین به احتمال زیاد در حال حاضر مطابق با چیزی که حق شماست، دستمزد نمی گیرید.
شما همچنین می توانید وقتی که از اختصاص یافتن آن موقعیت شغلی به خودتان اطمینان حاصل کردید، از آن برای افزایش حقوق تان در شرکت کنونی استفاده کنید.

▪️مزایای شغلی ای که دارید را در نظر بگیرید

زمانی که اعتقاد پیدا کردید حقوقی که دریافت می کنید، منصفانه نیست بهتر است پارامترهای دیگری که در میزان درآمد شما نقشی ندارند اما حضور دارند را هم مد نظر قرار دهید. برای مثال حق بیمه، منعطف بودن ساعت های کاری، توانایی کار کردن از راه دور و غیره.
در همین رابطه «مارک بابیت»، موسس شرکت YouTern عنوان کرده است که "بعضی مواقع افراد نمی توانند فرق میان مزایا را از دلار و سنت ها تشخیص بدهند. اگر می توانید به شرکت دیگری بروید و درآمد بیشتری در این زمینه بدست آورید اما اگر مجبور باشید ساعت های بیشتری را تلاش کنید و انعطاف پذیری پایین تری هم داشته باشید، به شما بستگی دارد که کدام نوع زندگی برای شما ارزشمند تر خواهد بود."

▪️عملکردتان را در نظر بگیرید

واقع بین باشید و مشاهده کنید که آیا واقعاً کارمند مفیدی برای شرکت بوده اید یا خیر. اگر به طور مکرر بازخوردهای مثبتی از عملکردتان دریافت می کنید احتمالاً شانس خوبی برای افزایش حقوقتان خواهید داشت. اما چنانچه برای رسیدن به اهداف با مشکل مواجه می شوید، بنابراین بهتر است پیش از صبحت کردن در مورد افزایش حقوق، کمی بیشتر روی ضعف هایتان کار کنید.

منبع: Business insider

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 20 / 7 / 1397 ساعت: 4:16 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

آیا مسیر کاری واضحی برای شما در شرکت‌تان وجود ندارد؟

آیا مسیر کاری واضحی برای شما در شرکت‌تان وجود ندارد؟

 

 

همه ما این نسخه قدیمی را می‌دانیم: در یک شرکت استخدام شو، به سختی کار کن و پیشرفت کن. اما دلیل اینکه این نسخه دهه‌ها وجود داشته است نه فقط بخاطر تعدیلات نیرو یا برون‌سپاری یا روبات‌ها، بلکه به دلیل قابل‌اعتماد بودن این مسیر است.

 

این روزها، این عامل که بسیاری از افراد حرفه‌ای را از شناسایی مسیر حرفه‌ای واضح در شرکت‌شان بازمی‌دارد، دیگر وجود ندارد. با فرض اینکه شرکت‌های موفق باید اغلب برای وفق دادن با تغییرات در بازار آماده باشند و نیمه عمر بسیاری از مهارت‌ها اکنون پنج سال یا کمتر تخمین زده می‌شود، شرکت‌ها اغلب هیچ ایده‌ای از نیازهای کارمندان در چند سال آینده یا اینکه چه کسی برای تامین آنها واجد صلاحیت است، ندارند.

 

ما در واقع از یک نردبان شرکتی به یک شبکه شرکتی حرکت کرده‌ایم؛ که در آن پیشرفت کار افراد حرفه‌ای ممکن است تنها «گاهی» خطی (داشتن شغل ثابت) باشد و اغلب ممکن است در عوض اریب یا غیر خطی ظاهر شود.
راهنمایی از سوی شرکت‌ها در مورد نحوه پیشرفت در این محیط اغلب بسیار کم است؛ چرا که آنها نیز از مسیر اطمینان کافی ندارند.

 

 

در اینجا چهار استراتژی را آورده‌ایم که افراد حرفه‌ای می‌توانند برای هدایت موفقیت‌آمیز قلمرو جدید از آن پیروی کنند.

1- خودتان را از احتمالات آگاه‌سازید.

یکی از جاذبه‌های مسیر کاری خطی سنتی این بود که نیاز به تحقیقات زیاد نداشت؛ گرچه همه افراد به هدف نهایی (مانند یک ترفیع) دست نمی‌یافتند، اما هدف نهایی کاملا روشن بود. در واقعیت محیط کار جدید، افراد حرفه‌ای تقریبا باید در حالی که فرصت‌ها را بررسی و آزمایش می‌کنند، یک نگرش کارآگاه مانند را اخذ کنند. این امر ممکن است در شرکت‌های کوچک‌تر ممکن نباشد اما در بنگاه‌های بزرگ جهانی، اطلاعات امری کلیدی است.

 

2- بسیار مهم است که به دنبال کمک باشید.

حتی اگر کارفرمای شما راهنمای روشنی در مورد مسیر شغلی شما ارائه نمی‌کند، احتمالا ارزش کارمند متعهدی که درخواست حمایت می‌کند را می‌داند و به آن ارج می‌نهد. اگر با پیشنهادهایی در مورد برنامه‌های توسعه حرفه‌ای کسب‌و‌کار نزد منابع انسانی شرکت بروید، آنها اغلب به شدت پذیرا خواهند بود؛ چرا که شما در حال مدل‌سازی رفتار ایده‌آلی هستید که بسیاری از رهبران استعداد در دنیای امروز در جست‌وجوی ترویج آن هستند.

 

3- فرصت‌های ایده‌آلتان را بشناسید

یقینا، تغییر به سمت نقش جدید در یک شرکت، می‌تواند شبیه یک تغییر شغلی از یک مشاور مدیر به یک سرآشپز باشد. ممکن است بسیاری از شرکت‌ها و بخش‌ها دیدگاه‌های کوته‌نظرانه‌ای در مورد انتقال‌پذیری مهارت‌ها و تجربیات داشته باشند ( مثلا «او تنها در بخش آسیا کار کرده است.» «در مورد بازار آمریکای لاتین چه می‌داند؟»)
این وظیفه شماست تا با دقت فرصت‌هایی را هدف‌گذاری کنید که برای شما بیشترین جذابیت را دارد و یک استراتژی برای ارتباط با آنها توسعه دهید.

 

4- هم‌پیمانان موثر ایجاد کنید.

داشتن یک هیات‌مدیره، مشاور و راهنما که بتواند هنگام سنجش احتمالات به شما راهنمایی برساند، همواره مفید است و داشتن یک حامی (sponsor)، یک رهبر سازمانی که می‌خواهد سرمایه حرفه‌ای را به نفع شما به‌کار ببرد نیز حتی بهتر است.
ولی با به‌دست آوردن این دوستان و هم‌پیمانان کلیدی، کار شما تمام نشده است. وقتی شما در شرکت‌تان و در شغل‌تان پیشرفت می‌کنید، ضروری است که مشاوران و حامیان خود را از پیشرفت‌تان مطلع کنید؛ به این ترتیب آنها از مهارت‌های جدیدی که توسعه داده‌اید و آرزوهای شغلی فعلی شما آگاه می‌شوند.

 

اگر شرکت شما یک پیشرفت شغلی خطی برای شما ایجاد نکرده است، ممکن است اندکی نگران‌کننده باشد. اما این امر فرصت بزرگی برای ایجاد شغلی است که به‌طور منحصربه‌فرد با نیازها، مهارت‌ها و علایق شما متناسب باشد. با پیروی از گام‌های گفته شده، می‌توانید فعالانه آینده حرفه‌ای خود را بسازید.

منبع: HBR

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 20 / 7 / 1397 ساعت: 4:14 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,
می پسندم نمی پسندم

ضعف سواد‌رسانه‌ای مخاطب و بازیچه رسانه‌ها شدن!

ضعف سواد‌رسانه‌ای مخاطب و بازیچه رسانه‌ها شدن!

 


اتفاقاتی که این روزها در بازار سکه و ارز شاهد آن هستیم تا مدت‌ها میتونه موضوع پژوهش‌ها و مقالات مختلفی باشه؛ از بررسی رفتار مردم گرفته تا بررسی نقش رسانه‌ها.

 

اما چیزی که بیش از بقیه من رو عذاب میده سطح پایین سواد‌رسانه‌ای مردم جامعه و نبود نگاه انتقادی در آن‌ها نسبت به رسانه‌ها است.

 

مثلا فرض کنید بنده به عنوان یک دلال یا مفسد اقتصادی یا آقازاده یا عامل دولت یا هرچیز دیگه‌ای، تنها مبلغ یک میلیارد تومان رو بین کانال‌های پرمخاطب تلگرام، توئیتر و فالشگرام‌های اینستاگرام توزیع کنم و از اونا بخوام که یک خط خبری ثابت درباره افزایش قیمت دلار و هجوم مجدد مردم برای خرید ارز در میدان فردوسی و صرافی‌ها رو دنبال کنند و همزمان چندین میلیارد دیگه بین دلال‌ها توزیع کنم که توی میدان فردوسی شروع کنند به خرید و فروش دلار با قیمت بالا، به نظرتون عکس‌العمل مردم و بازار نسبت به این کار من چیه و چه تاثیری روی بازار میذاره؟!!!

 

حالا اگه بگم یکی از دلایل اصلی افزایش دلار در ماه‌های گذشته همین بوده نظرتون چیه؟!!! اگه بگم عکس همین قضیه در روزهای اخیر برای کاهش قیمت ارز اتفاق افتاد چی؟!!!

 

متاسفانه در روزگاری که اخلاق رسانه‌ای تقریبا مُرده و پول حرف اول رو میزنه، بی سوادی رسانه ای و عدم مواجهه‌ی انتقادی با رسانه‌ها باعث شده که مردم جامعه طعمه‌ی راحتی برای سودجویان باشند که همواره و در هر شرایطی متضرر می شوند!

 

فرض کنید طی یک هفته مدام اخباری در رسانه‌های پرمخاطب تلگرامی منتشر شود مبنی بر اینکه با توجه به شرایط اقتصادی کشور و به نظر کارشناسان اقتصادی و متخصصین حوزه خودرو، قیمت پراید در سال ۹۸ با رشد چهل درصدی مواجه خواهد شد یا اینکه عرضه پراید توسط شرکت سایپا تا هفتاد درصد کاهش خواهد یافت.

 

به نظرتون چه راهکاری راحت تر از این برای خالی کردن انبارهای شرکت سایپا و هجوم مردم برای پیش‌خرید پراید و جبران کمبود احتمالی بودجه شرکت سایپا وجود داره؟!!!

 

متاسفانه اخبار دقیقی داریم که بسیاری از کانال‌های پرمخاطب تلگرامی به راحتی با دریافت رانت و هزینه‌های بالا، درباره موضوعات مختلف، اخبار کذبی رو منتشر می‌کنند و با مهندسی افکار عمومی جامعه، به رفتار مردم جهت‌دهی می‌کنند که همواره موجب سود عده‌ای خاص و ضرر عموم مردم می‌شود!

 

منبع: سواد رسانه ای

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 


تاریخ ارسال پست: 20 / 7 / 1397 ساعت: 2:38 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

۹ اشتباه که در ۱۰ دقیقه اول روز کاری مرتکب می شویم

۹ اشتباه که در ۱۰ دقیقه اول روز کاری مرتکب می شویم

 

 

۱۰ دقیقه اول روز کاری شما برای بهره‌وری ۸ ساعت بعدی بسیار مهم و حساس است.

 

 


ما کمی تحقیق کرده‌ایم و ۹ تله‌ی رایج را گردآوری کردیم که می‌تواند در ۱۰ دقیقه اول روز کاری شما را به دام بیندازد.

 

۱. دیر می‌رسید

ممکن است شما حتی قبل از این‌که روزتان شروع شود، آن را خراب کنید.
اخیرا پژوهشی که در هافینگتون پست به آن اشاره شده‌است، نشان داده‌است معمولا رؤسا کارمندانی را که دیر می‌رسند غیرمتعهدتر می‌پندارند و در ارزیابی عملکرد به آنها رتبه‌ی پایین‌ترین می‌دهند حتی اگر آن کارمندان محل کار را دیرتر ترک کنند.
این منصفانه نیست اما درحال‌حاضر واقعیت دارد. بنابراین سعی کنید تا حد امکان زود به دفتر کار برسید.

 

۲. با همکاران‌تان خوش و بش نمی‌کنید

شما با چند دقیقه گفت‌وگوی کوتاه می‌توانید روحیه‌ای خوب برای خودتان و اطرافیان‌تان بسازید.
بر اساس گفته‌ یک متخصص محل کاراگر به اعضای تیم‌تان نمی‌گویید “سلام”، مهارت‌های مردمی به ظاهر پایین‌تان می‌تواند قابلیت فنی‌تان را تحت‌الشعاع قرار دهد.

حتی اگر شما یک مدیر نیستید، در صورتی که بدون هیچ کلامی مستقیما به سوی میزتان بروید ممکن است خودتان را همکاری جلوه دهید که نزدیک شدن به او سخت است.

 

۳. قهوه می‌نوشید

اگر شما به محض بیدار شدن یک فنجان قهوه را سر نمی‌کشید، احتمالا به محض این‌که به دفتر کار برسید به سراغ قهوه می‌روید.

اما پژوهش‌ها حاکی از این است که بهترین زمان برای نوشیدن قهوه بعد از ۹:۳۰ دقیقه صبح است.
چون هورمون استرس، یعنی کورتیزول، که تنظیم‌کننده‌ی انرژی است، معولا بین ساعت ۸ و ۹ در بالاترین میزان است.
وقتی در طول این مدت قهوه می‌نوشید، بدن کورتیزول کم‌تری تولید می‌کند و بیش‌تر به کافئین اتکا می‌کند.

هنگامی که پس از ۹:۳۰ صبح کورتیزول به‌تدریج کاهش پیدا می‌کند، ممکن است واقعا به بالا بردن کافئین نیاز داشته‌باشید.

 

۴. به تمام ایمیل‌های صندوق دریافت پاسخ می‌دهید
وقتی در صندلی خود قرار می‌گیرید، وسوسه‌کننده است که مستقیما در دریاچه‌ی پیام‌هایی که در طول شب آمده‌است شیرجه بزنید.

اما بر اساس گفته‌ مایکل کر، سخنران بین‌المللی و نویسنده‌ “شما نمی‌توانید جدی باشید! درکار شوخ‌طبع باشید”، ۱۰ دقیقه اول روز کاری باید صرف مرور سریع و اولویت‌بندی ایمیل‌ها شود.

به این طریق می‌توانید ببینید آیا ایمیلی فوری هست یا نه و برنامه‌ای بریزید که بعدا سایر پیام هارا پاسخ دهید.

 

۵. بدون این‌که یک زمان‌بندی مبتنی بر تجربه در ذهن داشته‌باشید، کارتان را شروع می‌کنید

 

۶. اول آسان‌ترین وظایف را انجام می‌دهید

پژوهش‌ها حاکی از این است که معمولا با سپری شدن روز، انرژی و انگیزه‌ شما کاهش می‌یابد.
برای همین ضروری است در اسرع وقت مهم‌ترین چیزها را انجام دهید و آنها را از سر راه وظایف دیگر بردارید.
بعضی آدم‌ها این استراتژی را قورت دادن قورباغه می‌نامند، که بر گرفته از گفتاوردی از مارک تواین است: “اول صبح یک قورباغه‌ی زنده بخورید و در باقی روز هیچ چیزی بدتر از آن برایتان اتفاق نخواهدافتاد.”

 

۷. چند وظیفه‌ای هستید
چون صبح‌ها انرژی خیلی زیادی دارید، ممکن است احساس کنید که می‌توانید هم‌زمان میلیون‌ها کار مختلف را انجام دهید.

اما پژوهش‌ها حاکی از آن است که چندوظیفه‌ای بودن می‌تواند به عملکرد شما در وظیفه‌ی اصلی‌تان آسیب بزند، و بهتر است در هر زمان فقط یک کار را انجام دهید.

 

۸. روی افکار منفی تمرکز می‌کنید
ممکن است یک عابر در مسیر رفتن به محل کار با شدت مستقیما به شما تنه بزند. یا شاید شب گذشته با نامزدتان دعوا کرده‌باشید.
اجازه ندهید این تجربه‌ها حواس‌تان را از وظایفی که باید امروز انجام شود پرت کند.
تیلور توصیه می‌کند ذهن‌تان را تقسیم‌بندی کنید و هنگامی که هفته‌تان را شروع می‌کنید آن افکار منفی را در “جعبه‌ای جداگانه” قرار دهید. اگر لازم باشد می‌توانید بعدا این افکار را بازبینی کنید.

 

۹. جلسه دارید
جلسه‌های صبحگاهی می‌تواند منابع شناختی شما را هدر دهد.

بر اساس گفته‌ی لورا وندرکم، نویسنده‌ “آن‌چه موفق‌ترین آدم‌ها قبل از صبحانه انجام می‌دهند”، باید صبح زود را به وظایفی مانند نوشتن اختصاص دهید که مستلزم تمرکز حواس و توجه زیاد است.
اگر در جلسات با رییس و هم‌کاران‌تان حرفی برای گفتن دارید، مطمئن شوید آن را در زمان‌هایی برگزار می‌کنید که انرژی‌تان پایین است، مثل بعد از ظهر، مگر این‌که یقین دارید جلسه‌تان مستلزم انرژی ذهنی زیادی است.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 20 / 7 / 1397 ساعت: 2:19 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

هفت درس کار تیمی از اپل

هفت درس کار تیمی از اپل

 

 

1-  درس اول: یک نفر مسئول هر کار
استیو جابز (رهبر سابق اپل) برای هر پروژه یا جریان کار فقط و فقط یک نفر مسئول قرار می‌داد. این یک نفر در عالی‌ترین سطح مسئولیت پذیری، کار را به سرانجام می‌رساند

 

2-  درس دوم: یک بار دور هم نشینی در هفته
زمانی که استیو جابز رهبر اپل بود، یکایک تیم‌های کاری اپل یک بار در هفته دور هم جمع می‌شدند تا هم‌دیگر را از همه جوانب و زوایای پروژه‌های خود آگاه سازند. هدف از این آگاه سازی همگانی این بود تا با هم‌‌‌افزایی و هم‌فکری بتوانند به چشم انداز خانواده اپل نزدیک‌تر شوند

 

3-  درس سوم: شروع کار تیمی از سطوح مدیریتی بالای سازمان
تجربه نشان داد که خواسته یا ناخواسته، فرهنگ کار تیمی از مدیران رده بالای سازمان نشأت می‌گیرد و به تدریج به سطوح پایین‌تر سرایت می‌کند. اگر تیم ارشد مدیریتی سازمان به صورت واحدی یکپارچه عمل نکند، بعید است که سایر اعضای سازمان بتوانند به صورت تیمی کار کنند

 

4- درس چهارم: کلید اعتماد
اعتماد مهم‌ترین و با ارزش‌ترین ویژگی هر تیم به حساب می‌آید. وقتی اعضای تیم عمیقاً به هم اعتماد داشته باشند، بدون ترس یا تعارف هر انتقادی را که لازم و سازنده باشد بیان می‌کنند. هر زمان احساس کنند رفتار هم تیمی‌شان با فرهنگ تیم همخوانی ندارد، این مسأله را به او تذکر داده و با اطمینان به اصلاح‌پذیر بودن او رفتارش را به چالش می‌کشند.

 

 

به قول استیو جابز:
«کار یک رهبر این است که افراد فوق‌العاده را به کار بگیرد و برای انجام کارها به آن‌ها اعتماد کند»

 

 

5-  درس پنجم: مباحثات شگفت‌انگیز
خیلی وقت‌ها استیو جابز در دید عموم، یک رهبر بی‌رحم و ظالم به نظر می‌آمد. او یک بار گفت: «من نباید به افراد راحت بگیرم. من باید کاری کنم که آن‌ها بهتر از چیزی شوند که الان هستند». او همیشه کارکنان اپل را برای یافتن بهترین راه حل در کسب و کار به چالش دعوت می‌کرد. او اعتقاد داشت که همیشه بهترین ایده‌ها برنده هستند!

 

6-  درس ششم: اجازه تصمیم‌گیری
اگر در یک سازمان افراد خیلی باهوش و فوق‌العاده کاربلد را به کار بگیریم اما آزادی عمل را از آن‌ها سلب کنیم، نتیجه این می‌شود که در نهایت همان افراد ناامید خواهند شد و تعهد کاری‌شان را از دست خواهند داد. استیو جابز نه تنها برای هر کاری فقط یک نفر مسئول به کار می‌گرفت و کارکنان را به مباحثات شگفت انگیز دعوت می‌کرد، بلکه به آن‌ها اعتماد می‌کرد و به ایشان اجازه تصمیم‌گیری می‌داد

 

7-  درس هفتم: پیش‌روی به سمت یک هدف
یک ویژگی بارز همه تیم‌های موفق این است که در این تیم‌ها کارهای به ظاهر ساده (اما اساسی) به بهترین حالت ممکن انجام می‌شود. این همان نکته‌ای است که استیو جابز با دقت به آن توجه می‌کرد و مهارت عجیبی در به تصویر کشیدن هدف برای تیم‌های کاری اپل داشت

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 7 / 1397 ساعت: 9:27 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پنج روش برای تسخیر قدرت در کار و زندگی

پنج روش برای تسخیر قدرت در کار و زندگی

 

 

الیوت شرمن، استادیار رفتار سازمانی به افرادی که می‌خواهند در کار و زندگی به رده‌های بالای قدرت برسند، موارد زیر را توصیه می‌کند:

 

 

1-  یاد بگیرید که دیگران را تحت تاثیر قرار دهید. پیش رفتن به جلو در ابتدای کارتان، یعنی توسعه و نشان دادن قابلیت‌ها. اما بعد از مدتی پیشرفت به این معنا خواهد بود که چطور می‌توانید بر دیگران تاثیر بگذارید. آیا می‌توانید در مورد یک رویکرد جدید برای حل مشکل آنها را با خود همراه کنید؟ آیا می‌توانید با آنها به یک اجماع نظر برسید؟ دادن پاسخ درست به این سوال‌ها کافی نیست. باید بتوانید پیش‌بینی کنید، انگیزه‌های افراد را بدانید و بفهمید چگونه آنها را با خود همراه کنید.

 

2-  تفاوت‌های فرهنگی را درک کنید. تفاوت‌های فرهنگی نوع نگاه افراد به قدرت را شکل می‌دهند. در بیشتر فرهنگ‌های غربی، افراد قدرت را روشی برای رسیدن به اهداف شخصی خود می‌دانند، اما در برخی فرهنگ‌های شرقی قدرت می‌تواند محدودکننده باشد و حس مسوولیت‌پذیری در قبال رفاه دیگران را به مدیران القا کند.
حدود ۱۰ سال پیش، مدیر عامل شرکت ژاپن ایرلاینز حقوقش را به ۹۰ هزار دلار کاهش داد، دفتر کارش را رها کرد و تصمیم گرفت در کافی شاپ بنشیند و خوراکی بخورد. اما می‌توانید تصور کنید مدیر یک بانک سرمایه‌گذاری در آمریکا چنین کاری کند؟

 

3-  تشنه رقابت بمانید. همه می‌گویند یک همکار ایده‌آل کسی است که به دیگران فکر و به آنها کمک می‌کند. اما این کل داستان نیست.
درست است، همه دوست دارند با فردی کار کنند که هدفش با آنها مشترک و قابل اعتماد است. اما افراد رده‌های بالاتر، همکاری را می‌خواهند که تشنه رقابت مثبت باشد. آنها همیشه به دنبال سیگنال‌هایی هستند که تعهد طرف مقابل را بسنجند. آنها نیاز دارند به شما احساس اعتماد داشته باشند تا با خیال راحت روی شما سرمایه‌گذاری کنند.

 

4-  سیاست‌ها را بدانید. اگر می‌خواهید پله‌های موفقیت در سازمان را طی کنید، دانستن سیاست‌های کاری آن سازمان بسیار مهم است. باید در مورد موضع افراد نسبت به مسائل برجسته یا درگیری‌هایی که قبلا در شرکت پیش آمده، اطلاعات جمع کنید؛ به‌خصوص اگر اخیرا به شرکت پیوسته‌اید.
معمولا کسی تمایل ندارد رک و راست به این سوال‌ها جواب بدهد، بنابراین زمان و مکان مناسب را برای پرسیدن آنها انتخاب کنید و به یاد داشته باشید اگر افراد اطلاعات حساسی را در اختیارتان می‌گذارند، انتظار دارند شما هم این کار را انجام بدهید.

 

5-  مساله جنسیت را در نظر بگیرید. بچه داشتن باعث می‌شود به قدرت رسیدن برای زنان سخت‌تر شود. نگهداری از کودک معمولا کار زنان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. جامعه می‌گوید زنان می‌توانند به پیشرفت برسند، اما آنها در ضمن باید مادری نمونه باشند و به الگو تبدیل شوند. این یک هدف کاملا غیرواقع‌گرایانه است.

 

منبع: London business school

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 1 / 7 / 1397 ساعت: 4:46 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چهار دنیای کاری در سال ۲۰۳۰

چهار دنیای کاری در سال ۲۰۳۰

 



دنیایی را تصور کنید که در آن کارکردهای منابع انسانی به شکلی که ما می‌شناسیم محو شود و اتوماسیون، برون‌سپاری و تیمهای خودسازماندهی‌کننده جایگزین آن شود؛ یا دنیایی که در آن جنگ بر سر جذب استعدادهای برتر آنقدر شدید است که بیشتر متخصصان حوزه تکنولوژی، مدیر برنامه‌هایی را برای مذاکره و مدیریت امورشان می‌گمارند. این تصورات مثل یک داستان علمی است. اما دنیای کار آنقدر سریع در حال تحول است که هر سناریویی در آن می‌تواند به واقعیت تبدیل شود.

 

کارشناسان موسسه PwC چهار گزینه برای «دنیای کار آینده» متصور شده‌اند که هر کدام با یک رنگ مشخص شده است. این سناریوها به سازمان‌ها کمک می‌‌کنند احتمالات مختلف را بررسی کنند و برای مواجه شدن با آن آماده شوند.

 

مطمئنا، در آینده کاری یکی از عوامل چهار دنیایی که متصور شده‌ایم - قرمز، آبی، سبز و زرد - نفوذ و قدرت بیشتری دارد. اما منطقی که در پس هر یک از این دنیاها قرار گرفته، برای کسانی که مسوول استخدام و توسعه نیروی کار هستند و نیز برای خود نیروی کار، اثرات و معنی‌های مهمی دارد.

 

 

دنیای قرمز

▪️در دنیای قرمز کوچک‌تر بودن نشانه قدرت است. تکنولوژی به کسب‌وکارهای بسیار کوچک امکان می‌دهد از ذخایر اطلاعات، مهارت‌ها و پول که قبلا فقط در اختیار سازمان‌های بزرگ بود، بهره‌برداری کنند. در دنیای قرمز، آهسته و پیوسته رفتن معنایی ندارد، بلکه متخصصانی موفق خواهند بود که خیلی سریع به نتیجه می‌رسند.

 

▪️در این دنیا واحد منابع انسانی دیگر کارکرد مجزایی ندارد. استفاده از اتوماسیون برای پیدا کردن استعدادهای مناسب و وفق دادن کارکنان با کارفرمایان و نیز وفق دادن مهارت‌ها با تقاضا، متداول خواهد شد.

 

▪️در میان رقابت شدیدی که برای جذب استعدادها وجود دارد، کسانی که دارای مهارت‌های پرتقاضا هستند، خیلی بیشتر از همه پول درمی‌آورند. مذاکرات کاری به جای اینکه منحصرا در مورد میزان حقوق و پاداش باشد، فاکتورهایی مثل مالکیت دارایی‌های فکری و آزادی داشتن در کار را شامل می‌شود.

 

 

 دنیای آبی

▪️در دنیای آبی شرکت‌های بزرگ جهانی محور قرار می‌گیرند و بیش از همیشه، بزرگ‌تر و قدرتمندتر و تاثیرگذارتر می‌شوند.

 

▪️جنگ بر سر جذب استعدادها سخت‌تر می‌شود. واحد منابع انسانی از معیارهای پیشرفته‌ برای پیش‌بینی نیازهای استعدادهای آینده و سنجش عملکرد کارکنان استفاده می‌کند.

 

▪️شرکت‌ها از گروه کوچکی از «ابرکارکنان» که بهره‌وری خود را با تکنیک‌ها و ابزارهای توسعه فیزیکی و پزشکی به حداکثر می‌رسانند، بهره خواهند برد. تقاضا برای نیروی کار قراردادی با مهارت‌های تخصصی بالا خواهد بود و این گروه پاداش‌های خوبی دریافت خواهند کرد.

 

 

 دنیای سبز

▪️دنیای سبز بر اساس نیاز به آگاهی اجتماعی قدرتمندی پیش خواهد رفت و مسوولیت‌پذیری در برابر محیط زیست، تنوع‌گرایی، رعایت حقوق بشر و عدالت، الزاماتی هستند که شرکت‌ها باید رعایت کنند.

 

▪️مدیر عامل هدایت‌کننده استراتژی مدیریت افراد برای سازمان است. واحد منابع انسانی به «مردم و جامعه» تغییر نام خواهد داد و نقش‌های جدیدی مثل حفاظت از برند، بازاریابی، مسوولیت اجتماعی شرکتی و تجزیه و تحلیل داده به آن محول خواهد شد. استراتژی‌های پاداش حول «شهروند شرکتی» و رفتارهای خوب حین عملکرد کارکنان خواهد چرخید.

 

▪️کارکنان می‌دانند که اخلاق کاری آنها به‌طور جدی مورد توجه است و عملکردشان با طیف گسترده‌ای از معیارها ارزیابی خواهد شد. کارکنان آینده ساعات کاری منعطف و متناسب با نیازهای خانواده خواهند داشت و برای شرکت در پروژه‌های مفید اجتماعی تشویق خواهند شد.

 

 

 دنیای زرد

▪️در دنیای زرد ، کارکنان و شرکت‌ها به دنبال معنا و ارتباطات بیشتری هستند و به ابعاد انسانی ارزش زیادی داده خواهد شد. کارکنان انعطاف و استقلال خواهند داشت و برای سازمان‌هایی با سوابق اجتماعی و اخلاقی قوی کار خواهند کرد.

 

▪️کارکردهای سنتی واحد منابع انسانی به رهبران کسب‌وکار یا یک مدیریت جمعی واگذار خواهد شد. مفهوم «پرداخت عادلانه»‌ رواج خواهد یافت. درگیری بین تکنولوژی از یک طرف و ابعاد انسانی از طرف دیگر، معمولا به نفع مورد دوم حل و فصل خواهد شد. از آنجا که مشتریان در برابر همه‌گیر شدن اتوماسیون مقاومت می‌کنند، شرکت‌ها روی محصولات خود نشانه‌هایی می‌گذارند که نشان دهد این محصول به دست انسان ساخته شده، نه ماشین.

 

▪️کارکنان بیشترین وفاداری را نه به کارفرماهای خود، بلکه به افراد دیگری که مهارت‌ها یا انگیزه‌های یکسانی دارند، نشان خواهند داد. این موضوع زمینه را برای ظهور انجمن‌های صنفی جدید فراهم می‌کند که مسوول رفاه، مزایای بازنشستگی، آموزش و حتی تحصیلات دانشگاهی اعضای خود خواهند بود.

 

منبع: Strategy+Business

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 1 / 7 / 1397 ساعت: 4:28 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نگهداشت کارکنان شایسته

"نگهداشت کارکنان شایسته"

 

 

کارکنان شایسته آنهایی هستند که از شنیدن خبر رفتنشان خواب از سرمان میپرد، به آنها وابسته ایم، به آنها نیاز داریم و روی آنها سرمایه گذاری کرده ایم. سیاستها و تدابیر زیر میتواند خطر از دست دادن این قبیل کارکنان را کاهش دهد:

 

1- تناسب

هر چقدر تناسب کارمند با شغل و سازمان ما (از نظر فضا و فرهنگ و ارزشها) بیشتر باشد، احتمال از دست دادن او کمتر میشود.

 

2- ارتباط و اتصال

ارتباط صمیمانه کارمند با مافوق و همکارانش میتواند او را به سازمان وابسته کرده و در سازمان، ماندگار نماید.

 

3- پر هزینه کردن رفتن

هر چقدر تصمیم به ترک سازمان برای کارمند هزینه های بیشتری بهمراه داشته باشد، احتمال آنکه این تصمیم را بگیرد و به مورد اجرا بگذارد، کمتر میشود.

 

 

در ایران خودرو، شرکتی تأسیس شده بود به نام "تعاونی خاص کارکنان " که اغلب کارکنان بصورت داوطلبانه عضو و سهامدار آن بودند. سازوکار عضویت در این تعاونی و پرداخت حق عضویت در آن و نیز، سهمی که شرکت برای تکمیل سرمایه گذاری اعضاء به عهده گرفته بود و بقیه ضوابط، به گونه ای ماهرانه و سیاستمدارانه تنظیم شده بود که اعضای این تعاونی هر چقدر بیشتر در شرکت میماندند، از سود بیشتری برخوردار میشدند و بر عکس، با ترک شرکت که بمنزله پایان عضویت در این تعاونی محسوب میشد، سود قابل توجهی را از دست میدادند.

 

البته، نگهداری کارکنان شایسته در شرکت به تنهایی کافی نیست، بلکه باید آنها را بنحوی مدیریت کرد و با آنها به شیوه ای رفتار کرد که وقتی میمانند با رغبت کامل و با همه وجود بمانند.

 

دکتر بهزاد ابوالعلایی

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 1 / 7 / 1397 ساعت: 4:18 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه به عنوان یک مدیر عادل شناخته شویم؟

چگونه به عنوان یک مدیر عادل شناخته شویم؟

 

 

احتمالا شما هم در طول زندگی حرفه‌ای‌تان با مدیرانی برخورد کرده‌اید که به نظرتان بی‌انصاف بوده‌اند. احتمالا با خود فکر کرده‌اید «وقتی مدیر شوم، هرگز این‌گونه نخواهم بود!» اکنون که به سمت مدیریت ارتقا یافته‌اید، ‌به احتمال زیاد زمان و انرژی زیادی را به این مساله اختصاص می‌دهید که تصمیمات بی‌طرفانه اتخاذ کنید، ‌اما بدون شک ایجاد تعادل در این زمینه کار چندان ساده‌ای نیست.

 

برای شروع می‌توانید از استانداردترین معیار سنجش عدالت که بر «نتایج» تصمیمات شما دلالت دارد تمرکز کنید. آیا فرآیند تصمیم‌گیری شما به یک توزیع عادلانه برای همه افراد مشارکت‌کننده انجامیده است؟ می‌توانید این آزمایش را روی تصمیمات معمولی مدیریتی مانند چگونگی تخصیص حجم کار، و تشویق و پاداش به کار گیرید.

 

مطمئن باشید که تیم شما نتایج این تصمیمات مهم را به دقت زیر نظر دارند. اگر حتی یک نفر تحت تاثیر تصمیم‌گیری‌ شما مزایای مثبتی دریافت نکند و این مساله چند بار تکرار شود، احتمال دارد که تصمیم‌گیری شما ناعادلانه برداشت شود. اگر این همه آن چیزی بود که باید نگران آن می‌بودید، زندگی نسبتا آسان بود.

 

متاسفانه مسائل پیچیده‌تر از این است. علاوه بر عدالت در مورد نتایج، تیم‌تان عدالت شما در فرآیندها را نیز مورد قضاوت قرار می‌دهند. آیا فرآیند تصمیم‌گیری‌ شما ذاتا و بدون در نظر گرفتن نتیجه عادلانه بوده است؟
مشکل اینجاست که وقتی می‌خواهید عدالت را در یکسو برقرار کنید، ممکن است سهوا طرف دیگر را مورد بی‌توجهی قرار دهید.

 

تحقیقات نشان داده‌اند که اهمیت نسبی عدالت در نتایج در مقابل عدالت در فرآیند، بستگی به این دارد که آن کارمند درباره کدامیک اول شنیده باشد. به عنوان مثال، در یک آزمایش، وقتی به افراد برای اولین‌بار گفته شد که استخدام نشده‌اند، در حالی که هیچ توضیحی درباره فرآیند اتخاذ این تصمیم به آنها داده نشد، آنها فورا فرض کردند که این تصمیم ناعادلانه است.
این تحقیق نتیجه مهمی دارد. وقتی یک فرآیند عادلانه را طی می‌کنید که ممکن است به یک نتیجه ناعادلانه منتهی شود، مطمئن شوید که جزئیات فرآیند را به اطلاع تیم خود برسانید قبل از آنکه تیم از تصمیم شما مطلع شود.

 

اینکه عدالت در تصمیم یا نتیجه کدام یک مقدم است، بستگی به طبیعت تصمیم دارد. در حالی که سعی دارید کار تیمی و ارتباطات را تقویت کنید، توزیع مساوی نتیجه می‌تواند مفید باشد. مثلا اشتراک سود یک روش رایج برای پاداش دادن به کل گروه است وقتی موفقیتی که آنها به دست آورده‌اند نتیجه کار گروهی همه آنها بوده است. اما زمانی که قصد دارید کارآیی فردی افراد را افزایش دهید باید روی فرآیند عادلانه بودن متمرکز شوید. پاداش فروش و سایر پاداش‌های فردی کارمندان را تشویق می‌کند تا حداکثر تلاش خود را به کار گیرند.
اجازه دهید اهداف هر موقعیت خاص مشخص کند که چه فرمولی باید مدنظر قرار گیرد.

 

حتی زمانی که تلاش زیادی می‌کنید تا تصمیم عادلانه بگیرید، باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که تصمیم شما از دید آنها هم عادلانه برداشت شود. این اشتباه را مرتکب نشوید که فکر کنید تصمیمات شما خودشان گویای واقعیت هستند. اگر به دنبال یک فرآیند عادلانه از انتخاب اینکه چه کسی ارتقا بگیرد هستید، اجازه دهید تیم شما درباره شیوه قضاوت و تمایلات شما مطلع باشند.
یادتان باشد که در میان گذاشتن آنچه به آن فکر می‌کنید بسیار مهم است. شفافیت اعتماد را افزایش می‌دهد و در عین حال ورای فرآیند تصمیم‌گیری برای کارمندان‌تان ارزش خلق می‌کند.

 

در پایان همه ما می‌دانیم که زندگی عادلانه نیست. شما به عنوان مدیر، این مهم را زودتر از دیگران درک می‌کنید. با تصمیمات سختی روبه‌رو می‌شوید که هیچ راه‌حل ایده‌آلی ندارد و نتیجه تصمیم برای بعضی‌ها عادلانه و برای برخی ناعادلانه است. به خودتان زیاد سخت نگیرید. تا زمانی که با دقت درباره نیازهای کسب و کار فکر کرده‌اید و ارزیابی شما از راه‌حل‌های موجود تا حد امکان عینی و عاقلانه است، کار خود را به خوبی انجام داده‌اید. همیشه این فرصت را دارید که در تصمیم بعدی خود تعادل را مجددا برقرار کنید.

 

منبع: hbr

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 1 / 7 / 1397 ساعت: 4:14 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه از خود و کسب‌وکارتان محافظت کنید؟

چگونه از خود و کسب‌وکارتان محافظت کنید؟

 

 

 همه مدارس کسب‌و‌کار رفتار اخلاقی در کسب‌وکار را به‌عنوان یک اولویت مهم تدریس می‌کنند و اغلب آن را در بیانیه‌های ماموریت خود ارجاع می‌دهند. این کار بسیار با ارزش است و شاید منجر به ایجاد بازاری با محیط خصمانه به مراتب کمتری شود. اما تا زمانی که این مدینه فاضله ایجاد شود، باید این واقعیت تلخ را بپذیرید که افراد بسیار زیادی در بازار وجود دارند که حاضرند هر کاری بکنند تا پول‌تان را از چنگ‌تان دربیاورند.

 

گاهی می‌توان از یک رفتار غیراخلاقی تفاسیر مختلفی داشت. آنچه برای یک فرد بی‌عدالتی است، برای فرد دیگری فعالیتی بی‌عیب در کسب‌و‌کار است. اغلب افراد گروه دوم اصرار خواهند کرد که هیچ قانونی را زیر پا نگذاشته‌اند. من این ایده را تایید نمی‌کنم که شما باید با رفتار غیراخلاقی‌تر تلافی کنید اما باید هر کاری می‌توانید انجام دهید تا خودتان را از کارمندان متقلب، مشتریان دروغگو، مالکان کلاهبردار، عرضه‌کنندگان بدنام و رقبای ظالم محافظت کنید.

 

کتاب‌های بسیار زیادی وجود دارند که می‌توانند اطلاعات بیشتری فراهم کنند اما من یک جمله را به‌‌عنوان قاعده کلی بیان می‌کنم: استفاده‌ از وکلا برای جلوگیری از مشکلات به‌جای حل آنها، در بلندمدت، بسیار ارزان‌تر و با دردسر کمتری همراه است.
کارآفرینان می‌توانند با پیروی از این قوانین از خودشان محافظت کنند:

 

 

▪️اعتماد کورکورانه به کسی نداشته باشید:
گرچه ایجاد روابط قوی بین عرضه‌کنندگان، مشتریان، کارمندان و سایرین نکات کلیدی برای شانس هر کارآفرینی برای موفقیت هستند؛ شما نباید کورکورانه وارد رابطه کاری شوید و این تصور را داشته باشید که طرف مقابل به همان صمیمیتی که نشان می‌دهد رفتار خواهد کرد.
مثلا یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که می‌توانید مرتکب شوید این است که کل میزان پول را قبل از تکمیل کار به فردی پرداخت کنید.

 

▪️همه معاملات را ثبت کنید:
جالب است که پذیرش این مفهوم برای اکثر افراد دشوار است. برخی افراد این کار را توهین قلمداد می‌کنند؛ برخی نیز از درخواست چنین چیزی احساس خجالت می‌کنند. اما این کار هنوز بهترین روش برای اجتناب از سوء‌تفاهم‌ها و اختلافات است. چه می‌شود اگر یک تصادف هولناک برای شریکتان اتفاق بیفتد و معامله شما روی کاغذ نوشته نشده باشد؟

 

▪️فاصله مناسب با کارمندان را حفظ کنید:
ایجاد یک محیط کاری خانواده دوست، مزیت‌های زیادی دارد؛ از جمله افزایش روحیه، انگیزه، عملکرد، رضایت شغلی و حفظ کارمندان. متاسفانه، برخی کارآفرینان این مفهوم را به شکل افراطی آن می‌پذیرند.
حفظ برخی فاصله‌ها به رئیس شرکت اجازه می‌دهد تا نظم و نظارت را که هر دو برای یک سازمان موثر و کارآ ضروری هستند، حفظ کند. یک رئیس خوب باید مسوول، صادق، شفاف و در دسترس باشد بدون اینکه به کارمندانش اجازه دهد که فراموش کنند برای چه کسی کار می‌کنند.

 

ما از اینکه یک هیولای ظالم باشید دفاع نمی‌کنیم اما اینکه مانند یک بره قربانی رفتار کنید نیز چندان جالب نخواهد بود. اگر کسب‌و‌کارتان و خودتان را محافظت نکنید، مدت تصدی شما به‌عنوان یک کارآفرین کوتاه و نامطلوب خواهد بود.

 

منبع: کتاب Never Bet The Farm

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 1 / 7 / 1397 ساعت: 3:57 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

بازی قدرت در سازمان‌ها

بازی قدرت در سازمان‌ها

 

 

همه انسان‌ها دوست دارند راه خودشان را پیدا کنند و افراد قدرتمند این راه را بهتر و بیشتر می‌یابند. ما معمولا رفتار بهتری با این افراد داریم و به آنچه می‌گویند گوش می‌دهیم. چه کسی دوست ندارد در موضع قدرت باشد؟ اما رسیدن به این جایگاه چندان ساده نیست.

 

دانشگاهیان، قدرت را حق امتیاز دسترسی به منابعی تعریف می‌کنند که افراد دیگر به آن نیاز دارند، اما دسترسی ندارند. این منبع می‌تواند پول باشد. بنابراین، رئیس شما که می‌تواند درآمد شما را با افزایش حقوق، ترفیع یا اخراج‌تان کنترل کند، بر شما قدرت دارد. به هر حال این منبع هر چه باشد، همه کس به آن دسترسی ندارد.

 

انا اینسی، استادیار رفتار سازمانی در مدرسه کسب‌وکار لندن می‌گوید: «قدرت وابسته به موقعیت است. مدیری که در یک بخش قدرت را در اختیار دارد، در یک حوزه دیگر چنین جایگاهی ندارد. مدیر عاملی را در نظر بگیرید که وقتی به خانه می‌رود، باید حرف کودک لجبازش را گوش کند. پس مساله این است که کدام منبع در آن لحظه مهم است و چه کسی به آن دسترسی بیشتری دارد.
قدرت در حال تغییر و زودگذر است. قدرت نسبی است و همواره به این ربط دارد که در این لحظه چه چیزی اهمیت دارد.»

 

دکتر اینسی در مورد رابطه قدرت و فساد توضیح می‌دهد که قدرت لزوما مدیران را به افراد بدی تبدیل نمی‌کند، بلکه به آنها آزادی می‌دهد تا بیشتر همراستا با اهداف شخصی خود حرکت کنند. بنابراین، اگر کاری دارید که شما را در معرض رشوه‌خواری قرار می‌دهد و در آن کار به موضع قدرت می‌رسید، احتمال اینکه رشوه بگیرید، بیشتر می‌شود. همزمان، اگر فردی اجتماعی و بخشنده هستید، با به قدرت رسیدن، بیشتر از این ویژگی‌های خود استفاده می‌کنید.
در شرکت‌هایی که سلسله مراتب قدرت در آنها قوی‌تر است، چون چند منبع قدرت (پول، احترام و نفوذ) هم‌راستا می‌شوند، رفتارهای افسارگسیخته تشدید می‌شوند.

 

کلتنر، استاد روانشناسی دانشگاه یو.سی برکلی، در مورد «پارادوکس قدرت» می گوید که مدیران معمولا به خاطر ویژگی‌های خوب و شایستگی‌هایی که داشته‌اند به قدرت می‌رسند، اما وقتی چنین جایگاهی به‌دست آوردند، به تدریج این ویژگی‌ها را از دست می‌دهند.
کلتنر می‌نویسد: «ما به سبب ماهیت انسانی خود به قدرت می‌رسیم و در دنیا تفاوت ایجاد می‌کنیم، اما تجربه کردن قدرت و امتیازهایی که به دست می‌آوریم، باعث می‌شوند مثل افراد جامعه‌ستیز غیرقابل کنترل به بدترین شکل رفتار کنیم و از این قدرت افول کنیم.»

 

کلتنر می‌گوید که تعریف سنتی از قدرت دیگر قدیمی شده و دنیای مدرن شکل نرم‌تری از آن را به رسمیت می‌شناسد:
"قدرت همه تعاملات ما را از روابط بین والدین و فرزندان تا روابط بین همکاران، شکل می‌دهد. قدرت وسیله‌ای است که از طریق آن با هم ارتباط برقرار می‌کنیم. قدرت یعنی از طریق نفوذ در دیگران، در دنیا تفاوت ایجاد کنیم."

 

منبع: London Business School

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 16 / 6 / 1397 ساعت: 12:40 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

آیا بازخورد ضعیف رشد شرکت‌تان را کند کرده است؟

آیا بازخورد ضعیف رشد شرکت‌تان را کند کرده است؟

 

 

نسل هزاره‌ای که وارد بازار کار شده، به دریافت بازخورد مثبت عادت کرده و خیلی از افراد این نسل انتظار دارند همواره تحسین شوند، ارتقا بگیرند و در شغل‌شان پیشرفت کنند. در نتیجه، مدیران برای پشتیبانی از این کارکنان خود تحت فشار هستند.

 

مشکل اینجا است که ارائه بازخورد مثبت تنها نیمی از این معادله است. کارکنانی که می‌خواهند در کار خود برتر باشند، نیاز دارند تصویر کاملی از عملکرد خود را ببینند و این یعنی شرکت‌ها باید روش‌هایی را برای ارائه انتقاد سازنده به‌کار بگیرند.

 

به همین منظور، شرکت "اکسلریشن پارتنرز" مدیران خود را به تمرین «اعتباردهی محترمانه» تشویق می‌کند. اعتباردهی محترمانه یعنی توانایی بیان کردن صادقانه نظرات و دیدگاه‌های خودتان و در عین حال احترام گذاشتن به چشم‌اندازها و احساسات دیگران. این یک اصل مهم است که هم در روابط کاری و هم در روابط شخصی کاربرد دارد و به مباحثات و دستاوردهایی با کیفیت بهتر منجر می‌شود.

 

هدف بازخورد بهبود دادن است، نه دلسرد کردن و تضعیف روحیه؛ بنابراین مهم است که هنگام راهنمایی کارکنان، از بازخوردهای دقیق و درست استفاده شود، مسائل را شخصی نکنید، در پیش‌داوری و قضاوت اشتباه اصرار نورزید و لجبازی نکنید.
قانون نانوشته من این است که ظرف سه روز از گذشت یک اتفاق بازخورد ارائه دهید و در غیر این صورت، آن را نادیده بگیرید.

 

 

هر وقت بازخورد ارائه می‌دهید، دو نکته را در نظر داشته باشید:

 

۱) باید شأن و احترام افراد را حفظ کنید.
۲) افراد می‌خواهند واقعیت را بدانند و سپس آن را مدیریت کنند.

 

از به‌کار بردن زبان اتهام‌زننده مثل «این کار همیشگی شما است» یا «هیچ‌وقت از پس یک کار برنمی‌آیید» خودداری کنید. در عوض، در مورد موقعیت، رفتار و اثر آن رفتار بر شرکت صحبت کنید.
نکته‌ای که در اینجا وجود دارد اینکه مشکل را برای فرد از منظر اثری که بر کسب و کار می گذارد توضیح دهید و تاکید کنید که مساله اصلا جنبه شخصی برای شما ندارد.

 

 

برای اینکه اعتباردهی محترمانه را بهتر توضیح دهیم، آن را در قالب یک ماتریس ۲×۲ که انواع بازخورد را نشان‌ می‌دهد، می‌بریم:

ماتریس را با یک مثال توضیح می‌دهیم. اگر شخصی بپرسد «نظرت در مورد این طراحی چیست؟» و شما واقعا آن را دوست نداشته باشید، چهار نوع جواب می‌توانید بدهید.

 

▪️رک و بی‌پرده:
خیلی راحت می‌توانید بگویید «دوستش ندارم.» این یک پاسخ صادقانه، اما واقعا غیرمحترمانه است.

 

▪️پرخاشگری منفعل:
اگر دلیل شما برای دوست نداشتن طراحی این باشد که ممکن است طراحی شما را زیر سوال ببرد، ممکن است بگویید: «خوبه، اما مطمئن نیستم مدیرعامل آن را بپسندد.» این نوع پاسخ هم صادقانه نیست و هم غیرمحترمانه و همراه با بی‌اعتنایی است.

 

▪️اجتناب از درگیری:
اگر بگویید «خوب است» درحالی‌که واقعا از طراحی خوشتان نیامده، ممکن است فرد نازنین و مودبی به نظر برسید، اما صداقت نداشته‌اید و در واقع موضوع را از سر باز کرده‌اید. این بازخورد به آن کارمند کمکی نمی‌کند تا کارش را اصلاح کند و در نهایت هم به نفع شرکت نیست.

 

▪️مودب و صادق:
«من ترجیح می‌دادم که این طراحی ویژگی‌های فلان و فلان را داشته باشد. این پاسخ از همه سنجیده‌تر است و تصریح می‌کند که خیلی از طراحی خوشتان نیامده و در عین حال طرف مقابل را به خوبی راهنمایی می‌کند.

 

 

اغلب اوقات افراد از گزینه‌های دوم و سوم استفاده می‌کنند که هر دو نتایج بهینه‌ای ندارند. در پرخاشگری منفعل، نظر واقعی شما پشت آنچه می‌گویید گم می‌شود و در اجتناب از درگیری، پاسخی صادقانه و موثر همراه با احترام داده نمی‌شود. آیا فکر نمی‌کنید کسی که از شما نظر می‌خواهد سزاوار بهتر از اینها است؟

 

دفعه بعدی که به کارکنان خود بازخورد می‌دهید یا نظری از شما پرسیده می‌شود، به این فکر کنید چطور صادقانه و محترمانه رفتار کردن می‌تواند کارآمد باشد. این رویکرد به‌ویژه زمانی ارزشمند است که در انتقال یک پیام با سختی مواجه هستید. در این شرایط، طرف مقابل از بازخورد محترمانه شما استقبال می‌کند. ارائه بازخورد خوب افراد را از تکرار اشتباه بازمی‌دارد و امکان پیشرفت به آنها می‌دهد.

 

منبع: Forbes

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 11 / 6 / 1397 ساعت: 3:49 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چقدر کارکنانمان را می شناسیم؟

چقدر کارکنانمان را می شناسیم؟

 

 

شرکت های موفق در عرصه رقابت، مشتریان خود را خوب می شناسند و این شناخت را مرتبا به روزآوری می کنند تا آنچه به بازار عرضه می کنند با خواست و نیاز مشتری تناسب داشته باشد. هر چه دیگران را بهتر و دقیق تر بشناسیم، می توانیم رفتارمان با آنها را هم مناسب تر و موثرتر تنظیم کنیم.

 

مدیران موفق باید در 3 حوزه مهم، کارکنان خود را بشناسند تا بتوانند روابطی اثربخش را با آنها تنظیم و در مورد آنها اجرا کنند:

 

 

1-  نقاط قوت و ضعف

مدیران موفق شطرنج بازی می کنند، آنها از میدان حرکت و مانور هر مهره مطلع هستند و ویژگی های متمایز هر یک از کارکنان را خوب می شناسند. آنها روی همین ویژگی های مثبت متمایز سرمایه گذاری می کنند و البته و در کنار آن نقاط ضعف کارکنان را هم از طریق آموزش و تکنولوژی و ... کنترل می نمایند.

 

2- محرک ها و عوامل پیش برنده روحی

مدیران موفق می دانند که کارکنان شان چه می خواهند، چگونه به هیجان می آیند و چگونه می توان به آنها انگیزه داد." روانشناسی نیاز و انگیزش" به مدیران کمک می کند تا به هر یک از کارکنان چیزی بدهند که با خواست و نیاز آنها بیشترین تناسب و بر روحیه و رضایت آنها بیشترین اثر مثبت را داشته باشد.

 

3-  سبک یادگیری

مدیران، مسئول آموزش و یادگیری کارکنان هم هستند، لذا باید بدانند هر کارمند چگونه یاد می گیرد. شناخت سبک یادگیری کارکنان، آموزش آنها را اثربخش تر و سازمان را موفق تر می کند.

 

در کنار آثار مستقیم حاصل از شناخت کارکنان، به نظرتان وقتی کارمندی می بیند که مدیرش برای شناخت استعدادها، قوت ها، انگیزه ها و سایر ویژگی ها و نیازهای او وقت صرف کرده و حساس بوده چه حالی پیدا می کند؟

 

 دکتر بهزاد ابوالعلائی

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 11 / 6 / 1397 ساعت: 3:45 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

وفاداری بیشتر با ایجاد جو احترام در سازمان

وفاداری بیشتر با ایجاد جو احترام در سازمان

 

 

وقتی از کارکنان یک کسب‌وکار می‌پرسید بیشترین چیزی که برایشان اهمیت دارد چیست، اغلب احساس مورد احترام بودن اولین چیزی است که به آن اشاره می‌کنند. با اینکه کارکنانی که احترام نمی‌بینند، فقدان آن را به خوبی درک می‌کنند، اما افرادی که در نقش‌های مدیریتی یا دیگر پست‌های ارشد هستند و این احترام را لمس می‌کنند، چندان به آن فکر نمی‌کنند. بنابراین، رهبران سازمانی ممکن است به سادگی از وجود این مشکل خبر نداشته باشند.

 

مساله بزرگ‌تر این است که رهبران سازمان از آنچه احترام در محیط کار را شکل می‌دهد، درک ناقصی دارند بنابراین حتی تلاش‌های ناشی از حسن نیت برای ایجاد محیط کاری محترمانه، بی‌سرانجام می‌ماند.

 

تحقیقات ما نشان می‌دهد که کارکنان دو نوع احترام را ارزش می‌دانند. «احترام طبیعی» که به‌طور مساوی به همه اعضای یک گروه کاری یا سازمان داده می‌شود و نیاز ذاتی انسان را برای اینکه احساس کند ارزشمند است و به حساب آمده است، برطرف می‌کند. در محیط‌هایی که احترام طبیعی وجود ندارد یا خیلی کم است، شاهد نظارت بیش از حد بر ریزه‌کاری‌ها و مدیریت خرد، خشونت و سوء استفاده از قدرت هستیم و این حس وجود دارد که کارمندان قابل جایگزین شدن هستند.

 

نوع دوم، «احترام اکتسابی» است که نصیب کارکنانی می‌شود که ویژگی‌ها یا رفتارهای ارزشمند به نمایش می‌گذارند. این نوع احترام بین افرادی که انتظارات فراتر از حد دارند و افرادی که کار علمی می‌کنند تمایز قائل می‌شود و تایید می‌کند که هر کارمندی نقاط قوت و استعدادهای منحصر به فرد دارد. احترام اکتسابی نیاز انسان را برای احساس ارزشمند بودن در قبال انجام یک کار خوب، برطرف می‌کند. اعتباردزدی برای جلوگیری از موفقیت دیگران و ناتوانی در درک دستاوردهای کارکنان، نشانه‌های نبود این نوع احترام در سازمان است.

 

یکی از چالش‌های دقیق و ظریف در ایجاد یک جو محترمانه، یافتن توازن درست بین این دو نوع احترام است. تحقیقات نشان می‌دهد عدم توازن می‌تواند باعث ناامیدی کارکنان شود. به‌عنوان مثال، محیط‌های کاری که احترام طبیعی در آنها خیلی زیاد است، اما احترام اکتسابی زیادی وجود ندارد، دستاوردهای فردی را به یک اولویت کم‌اهمیت برای کارکنان تبدیل می‌کنند، چون آنها فکر می‌کنند با هر کسی صرف نظر از اینکه چه دستاوردی دارد، به یک شکل رفتار می‌شود. در محیط‌هایی که اهداف سازمان در قالب تیم محقق می‌شود، این ترکیب می‌تواند مناسب باشد، اما ریسک کاهش انگیزه و مسوولیت‌پذیری افراد وجود دارد.

 

در مقابل، محیط‌های کاری که احترام طبیعی در آنها پایین است، اما احترام اکتسابی بالایی وجود دارد، کارکنان را به رقابت زیاد تشویق می‌کنند. در محیط‌هایی که تیم‌های فروش با هم رقابت می‌کنند و کارشان چندان به هم وابسته نیست، این توازن می‌تواند مناسب باشد. اما از اینکه افراد دانش خود را در مورد موفقیت‌‌ها یا شکست‌هایشان با دیگران به اشتراک بگذارند، جلوگیری می‌کند و اغلب باعث تکروی و رفتارهایی با حاصل جمع صفر می‌شود.

 

رهبران سازمان با دانستن این تفاوت‌ها و نکات ریز، می‌توانند محیطی ایجاد کنند که متناسب‌ با موقعیت‌شان باشد. باید گفت در بیشتر مواقع، سطوح بالایی از هر دو نوع احترام نام برده‌شده مورد نیاز است.

 

از آنجا که شغل افراد اغلب عامل مهمی است که نشان می‌دهد آنها که هستند و چه درکی از خودشان دارند، کلیدهای احترام‌ قائل شدن در یک جو حرفه‌ای، سیگنال‌های مهم ارزش اجتماعی هستند. به علاوه، کارکنان اغلب به امید توسعه هویت خود در طول زمان و از طریق رشد حرفه‌ای و تبدیل شدن به نسخه‌های بهتری از خودشان، به سازمان‌ها می‌پیوندند. احترام یک مکانیزم بازخورد مهم و کاتالیزوری برای این رشد است. تحقیقات نشان می‌دهد وقتی کارکنان جدید یک سازمان رفتارهای ناخوشایندی را در شروع کار تجربه می‌کنند، به‌تدریج آن رفتار را در خودشان نهادینه می‌کنند.

 

یک محیط کار سرشار از احترام، مزایای قابل توجهی برای سازمان به همراه می‌آورد. کارکنانی که می‌گویند در محیط کارشان مورد احترام هستند، رضایت شغلی بیشتری دارند و نسبت به شرکتی که در آن کار می‌کنند، قدردان و وفادار هستند. همچنین انعطاف بیشتری از خود نشان می‌دهند و با دیگران همکاری می‌کنند و خلاقیت بیشتری از خود نشان می‌دهند. این افراد راحت‌تر راهنمایی‌های رهبر سازمان را می‌پذیرند.

 

در مقابل، نبود احترام می‌تواند آسیب جدی در روابط سازمانی ایجاد کند. جمله‌ای در کتاب «گفت‌وگوهای سرنوشت‌ساز» آمده که می‌گوید «احترام مثل هواست.» تا وقتی وجود دارد، به آن فکر نمی‌کنیم، اما وقتی از ما گرفته شود، همه به فکر آن می‌افتیم.

 

منبع: hbr

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 11 / 6 / 1397 ساعت: 3:40 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ترفندهای زبان بدن که باعث موفقیتتان در محل کار می شود

ترفندهای زبان بدن که باعث موفقیتتان در محل کار می شود

 



 زبان بدن (Body Language) از بهترین روش‌های ارتباط با همکاران و مدیران در محل کار، هنگام سخنرانی یا قرار ملاقات‌هاست. در واقع، حرکات دست، صورت و حتی آهنگ صدا تأثیرگذاری بیشتری از کلمات دارد که با آن‌ها صحبت می کنیم. زبان بدن می تواند پیاممان را به خوبی به مخاطب انتقال دهد.

 

به گفته‌ روانشناسان، میزان تأثیرگذاری زبان بدن در ارتباطات فردی 55 درصد است. در حالی که آهنگ صدای فرد 38 درصد و کلمات تنها 7 درصد در ارتباطات تأثیر دارند. آنچه کارشناسان روی آن اتفاق نظر دارند، این است زبان بدن تأثیر زیادی روی ارتباطات انسانی دارد؛ به طوری که تأثیر زبان بدن از آی کیو هم بسیار بیشتر است.

 

حالت صورت، تماس چشمی با مخاطب، حرکات بدن و آهنگ صدا از اجزای زبان بدن هستند که پیام‌هایی را به دیگران منتقل می کنند. زبان بدن در بیشتر موارد غیرارادی است، اما شناخت اجزای آن به ما کمک می کند از نحوه‌ برخورد خود با دیگران مطلع شویم.

 

زبان بدن ما در محل کار باید طوری باشد که بتوانیم به راحتی صلاحیت، اعتماد به نفس و قابل اعتماد بودن خود را در معرض نمایش قرار دهیم.

 

 

▪️چهره

لبخند بزنید. لبخند زدن در ارتباط با دیگران، خصوصاً همکاران و مدیران تأثیر بسیار زیادی دارد. البته لبخند زدن باید واقعی باشد، چرا که لبخند مصنوعی به سرعت مشخص می شود. لبخند واقعی سبب می شود فردی قابل اعتماد به نظر برسید و به دیگران امکان دهد آسان‌تر با شما ارتباط برقرار کنند؛ پس برای نشان دادن صلاحیت و اعتماد به نفس خود، به دنبال تقویت این مهارت باشید.

 

▪️چشم‌ها

وقتی می خواهید در محل کار ارتباط برقرار کنید، مستقیم در چشم‌های طرف مقابل نگاه کنید. روش مثلث وارونه یک روش خوب برای برقراری تماس چشمی است. در این روش، باید نگاهتان را از یک چشم به چشم دیگر و سپس به طرف دهان فرد معطوف کنید. البته به معنی خیره شدن به چشم‌های طرف مقابل نیست، بلکه باید سعی کنید طوری چشم‌هایتان را از صورت فرد حرکت دهید تا کاملاً طبیعی به نظر برسد.

 

▪️حرکات بدن

در محل کار دست به کمر بایستید. این یکی از حرکات زبان بدن برای افزایش اعتماد به نفس است. دست‌هایتان را به گونه‌ای حرکت دهید تا هنگام صحبت دیگران را تحت تأثیر قرار دهید.
طریقه نشستن تان هم تأثیر زیادی دارد. در هنگام نشستن، یکی از پاها را طوری روی پای دیگر بیندازید که آرامش و اعتماد به نفستان را به نمایش بکشد.

 

▪️صدا

باید بتوانید آهنگ صدایتان را کنترل کنید. لرزش صدا به دیگران می فهماند عصبی هستید و اعتماد به نفس کافی ندارید. همیشه سعی کنید شمرده، واضح و با لحن مناسب صحبت کنید تا اعتماد به نفستان را به دیگران نشان دهید. نباید صدایتان خیلی بلند یا آرام باشد. می توانید از روش‌های جذاب کردن صدا در هنگام صحبت هم استفاده کنید.

 

منبع: lifehack

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 11 / 6 / 1397 ساعت: 3:34 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

آیا در کارآفرینی شریک داشتن خوب است؟

آیا در کارآفرینی شریک داشتن خوب است؟

 

 

 اکثر افراد بر این باورند که اگر شما یک شرکت را راه‌اندازی کرده‌اید، پس رئیس بزرگ هستید و تنها باید در برابر نهادهایی مانند اداره مالیات پاسخگو باشید. اما این باور صحیح نیست. شما باید تکریم و وفاداری خود را به مشتریان، عرضه‌کنندگان، ماموران دولتی و وکلا نشان دهید. برخلاف ظاهر، اکثر فعالیت‌های اقتصادی موفق نمی‌توانند به دیدگاه و فعالیت‌های یک فرد به طور مجزا نسبت داده شوند.

 

 

بیل گیتس، آکیو موریتا و استیو جابز به تنهایی شرکت‌های خود- به ترتیب شرکت‌های مایکروسافت، سونی و اپل- را بنیان ننهادند؛ هر چند این باوری هست که توسط رسانه‌های عمومی ترویج شده‌ است. در این بخش توصیه‌های پیرامون گرفتن یک شریک با طرح سه پرسش زیر مطرح می‌کنیم:

 

▪️چرا یک شریک مورد نیاز است؟
▪️شریک شما چه کسی باید باشد؟
▪️چرا رسیدن به یک اجماع مهم است؟

 



چرا یک شریک مورد نیاز است؟

اکثرا افراد جذب مشاغل در حوزه کارآفرینی می‌شوند؛ چرا که تصور می‌کنند کارآفرینی جایی است که آنها می‌توانند فردیت خود را ابراز کنند؛ بنابراین مفهوم داشتن یک شریک به نظر غیر قابل ‌پذیرش می‌آید. اما، یک شریک به شما منفعت خواهد رساند؛ چون:

 

▪️یک شریک می‌تواند در ریسک‌ها سهیم شود.
▪️یک شریک می‌تواند دلگرمی و حمایت ایجاد کند.
▪️هیچ‌کس نمی‌تواند همه کارها را به تنهایی و بدون کمک انجام دهد.
▪️یک شریک ممکن است به یک فعالیت اقتصادی اعتبار بدهد.

 

شریک شما چه کسی باید باشد؟

هرگز کسی را صرفا به این خاطر که در دسترس است، اولین کسی است که داوطلب شده یا خویشاوند یا دوست شماست، به عنوان شریک انتخاب نکنید. باید کسی را به عنوان شریک انتخاب کنید که علاقه شدیدی به کارآفرین شدن داشته باشد، مکمل شما در مهارت‌ها، تجربیات، دانش و شخصیت مفید برای فعالیت اقتصادی‌تان باشد و بتوانید دیدگاه خود برای فعالیت اقتصادی‌تان را با او به اشتراک بگذارید.

 

بهترین تیم‌های کسب‌و‌کار آنهایی بوده‌اند که شرکا یکدیگر را برحسب مهارت‌ها، تجربیات، دانش و شخصیت تکمیل و توازنی بین رفتارها پیدا کرده‌اند. مثلا اگر فردی خوش‌بین هستید و همیشه دیدگاهی فانتزی نسبت به آینده دارید، ممکن است نیاز به یک شریک بدبین داشته باشید که اندکی واقع‌بین باشد.

 

ریچارد برانسون خیلی زود دریافت که داشتن فردی در کنارش برای جبران نقاط ضعفش تا چه حد مهم و ضروری است. برانسون در مجله «دانش‌آموز» جانی جمز را در کنار خود داشت. جمز می‌دانست که مجله باید با چه کسانی مصاحبه کند و چرا؛ در حالی‌که برانسون توانایی برای ترغیب آنها برای موافقت کردن با یک مصاحبه را داشت. مایکروسافت، اپل و اوراکل محصولات و فرهنگ‌های کاملا متفاوتی دارند اما حداقل در یک مورد مشترک هستند: هر کدام از آنها یک فروشنده پرانرژی را در کنار یک نابغه تکنیکی قرار داده‌اند: بیل گیتس با پل آلن در مایکروسافت، استیو جابز با استیو وازنیاک در اپل و لری الیسون با باب ماینز در اوراکل.

 

چرا رسیدن به یک اجماع مهم است؟

فعالیت‌های اقتصادی کارآفرینانه اغلب مملو از داستان‌های مشاجره‌ها و حتی دعواهای دادگاهی بین شرکاست. گاهی این مشاجره‌ها در حد یک رنجش و دلخوری هستند و گاهی می‌توانند فاجعه‌آمیز باشند. بنابراین شرکا باید تا جای ممکن روی بسیاری از مسائل- از جمله استراتژی شرکت و فرآیندهای حول انحلال شرکت- به اجماع برسند.

 

منبع: کتاب Never Bet The Farm

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 3 / 6 / 1397 ساعت: 4:54 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

از مهم ترین پشیمانی های بزرگ کارآفرینان موفق درس بگیرید!

از مهم ترین پشیمانی های بزرگ کارآفرینان موفق درس بگیرید!

 

 

این که فکر کنیم کارآفرینان موفق از ثروتمند ترین های دنیا هستند، تا حدود زیادی نادرست می باشد. زیرا وقتی ما حرف از "ثروت" می زنیم، در واقع از نقطه نظر مالی به قضایا نگاه می کنیم. در صورتی که فعالیت به عنوان یک تاجر یا فروشنده شناخته شده، با گذاشتن سرمایه خود در بانک متفاوت می باشد.

 

به دلیل تصمیمات مهمی که یک کارآفرین باید در طول عمر کاری خود بگیرد، همواره پشیمانی هایی نیز در ذهن خود خواهد داشت. در اینجا به 10 کاری می پردازیم که یک تاجر موفق، اگر به عقب بازگردد طور دیگری آن ها را انجام می داد.

 

 

1-  آرزو می کنند که ای کاش زوتر شروع می کردند

این یکی از رایج ترین پشیمانی های افراد موفق به شمار می رود. همه آن ها دوست داشتند که ایده های درخشان خود را زودتر پیدا می کردند.

 

2- کاش به دانشگاه نمی رفتیم

تقریباً همه تاجران موفق از تحصیلات آکادمیک خود پشیمان هستند. دلیل این امر مشخصاً بلا استفاده بودن واحد هایی است که در آن دوره گذرانده اند. زیرا اگر دانشگاه را سکوی پرتابی برای ورود به بازار کار بدانیم، این کارآفرین ها از این سکو کمکی نگرفته اند.

 

3-  از عجله داشتن خود پشیمان هستند

خواستن موفقیت و ثروت بیشتر برای کسب و کار خود، کار بسیار ساده ای می باشد. اما صبر داشتن در شروع یک کار، باعث کاهش تعداد و شدت شکست های یک تجارت می گردد.

 

4-  پشیمانی از عدم ارتباط مناسب با دیگران

اگر نتوانید یک رابطه کاری سودمند را با یک برند، یا طیفی از مشتریان خود برقرار سازید، حتماً در آینده به مشکل خواهید خورد. داشتن ارتباطات قوی با مردم، به شما کمک می کند تا یک پایگاه نیرومند متشکل از مشتریان و همکاران داشته باشید.

 

5-  نداشتن یک زندگی اجتماعی با کیفیت

اگر محیط کاری شما خیلی سرد و بی روح باشد، انرژی و انگیزه لازم برای پیشرفت و تلاش در بدنه شرکت شما پدیدار نخواهد شد. پس از امروز به دنبال یک تعامل دوستانه با دیگران باشید.

 

6-  غافل شدن از خانواده

خانواده شما همیشه باید در اولویت اول قرار داشته باشند. اگر به اندازه کافی با آن ها وقت نگذرانید، از شما دور می شوند و این سردی، در کار شما نیز تاثیر منفی خواهد نهاد.

 

7-  کار بیش از حد و بی توجهی به دیگران

این که بیش از اندازه به کسب و کار خود توجه کنید، ناخواسته موجب می شود تا از زندگی لذت نبرید و برای ایجاد دوستی های تازه زمانی نداشته باشید.

 

8-  ارتباط ناکافی با بچه ها

بیشتر افراد موفق انقدر مشغول جلسه ها و همایش های مختلف هستند، که وقتی برای بچه های خود ندارند. این برای سلامت خانواده و روحیه آن ها مضر است.

 

9-  نظر نخواستن از مشتریان

اگر در مورد خدمات و محصولات خود از مشتریان سوال نکنید، آن ها به سادگی به سمت گزینه های دیگر خواهند رفت.

 

 عدم ایجاد یک فرهنگ مثبت در شرکت

برای این که در مسیر پر تلاطم موفقیت در بازار امروز، کاری از پیش ببرید، نیاز دارید تا یک روحیه تیمی مثبت و قوی را در بطن تجارت خود تزریق نمایید.

 

منبع: SuccessStory.com

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 3 / 6 / 1397 ساعت: 4:33 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

دوست دارید زمان بیشتری در اختیار داشتید، یا پول بیشتری؟

دوست دارید زمان بیشتری در اختیار داشتید، یا پول بیشتری؟

 

 

یک مطالعه جدید نشان می‌دهد افرادی که برای زمان نسبت به پول اهمیت بیشتری قائل‌اند نسبت به افرادی که بیشتر به جمع کردن ثروت بها می‌دهند افراد خوشحال‌تری‌اند.

 

یافته‌های این پژوهش بیان‌کننده این موضوع است که خیلی فرقی نمی‌کند که فرد از کدام از این دو منبع (پول و زمان) بیشتر در اختیار دارد، در عوض آن‌چه مهم است ذهنیت او نسبت به این دو موضوع است، از این رو فردی که به زمان بیش از پول اهمیت می‌دهد زندگی و روحیه خوش‌تری نسبت به فردی دارد که جیبش پرپول است و به آن بهای زیادی می‌دهد.

 

پژوهش‌گران دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه کالیفرنیا (UCLA) از ۴۴۰۰ نفر یک سوال ساده پرسیدند: «از کدام بیشتر در اختیار دارید: پول یا زمان؟»

 

پس از آن از افراد حاضر در این مطالعه پرسش‌هایی پرسیده شد که هدف آن‌ها سنجش میزان خوشحالی و خوشبختی افراد بود.

 

پس از پایان پژوهش، نتایج نشان می‌داد که بیشتر افراد، یعنی حدود ۶۴ درصد، خواهان پول بودند، در صورتی که افرادی که بیشتر زمان و وقت را جست‌وجو می‌کردند آدم‌های خوش‌حال‌تری بودند. نتایج نشان می‌دهد که خیلی مهم نیست افراد چه چیزی در حال حاضر دارند بلکه آن‌چه مهم است چیزی است که به دنبال آن‌اند و در نتیجه فکر می‌کنند از اهمیت بیشتری برخوردار است.

 

در مقاله این مطالعه که در مجله Social Psychological and Personality Science به چاپ رسیده، آمده: «چیزی که در این مسئله حائز اهمیت است ارزشی است که افراد برای هر منبع قائل‌اند. خوشحالی و شادی بیشتر به چیزی که به دنبال‌ آن‌اند وابسته است نه میزان منبعی که در اختیار دارند».

 

به طور کلی این پژوهش نشان می‌دهد که پول زیاد داشتن به معنای شادتر بودن نیست. پول‌دار و فقیر فرقی ندارد، آن‌که به زمان بیش از پول اهمیت می‌دهد زندگی شادتری دارد.
منبع: ScienceAlert

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 3 / 6 / 1397 ساعت: 4:22 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

تجربه‌های ارزشمند ۶ کارآفرین برتر

تجربه‌های ارزشمند ۶ کارآفرین برتر

 

 

1-  زمان را با مقیاس‌های مشخص ارزش‌گذاری کنید.

زمان بزرگ‌ترین سرمایه شماست و هیچ‌گاه توانایی بازگرداندن آن را ندارید.بنابراین روی اولین اولویت زندگی و کسب و کار خود برنامه‌ریزی کنید.
به‌عبارت دیگر مقدار ارزشی که برای زمان قائل هستید، نقشی اساسی در زندگی شما ایفا می‌کند.

کوین هارینگتون،بنیان‌گذار «As Seen on TV».



2-  استمرار کنجکاوی

به مهارت‌هایی که به‌واسطه نشست‌های کارآفرینی شکل گرفته توجه کنید. من پس از سال‌ها زندگی به اعتقاداتی رسیدم که دقیقا متضاد با طرز فکر من بود.
با داشتن فکری باز و ذهنی پویا، ایده‌های جدید و نوآوری خلق کنید، این امر سبب می‌شود فرصت‌هایی را برای خود ایجاد ‌کنید.
خودتان را در معرض دید قرار دهید و در فعالیت‌های تولیدی و کسب و کارها، دامنه کاری خود را توسعه دهید.
در واقع با تعامل و ارتباط با کسب و کارهای دیگر، دامنه فعالیت شما گسترش می‌یابد.
عکس این موضوع هم صادق است، یعنی اگر ذهنتان منحصرا درگیر فعالیت خودتان باشد، دیدگاه و ذهن شما محدود خواهد شد و فرصت‌های مناسبی را از دست می‌دهید.
مایکل آلدن، مدیر کل CloiXonné



3-  برتری انگیزه‌ها و تفکرات شما

بیشترین تجربیات من از شکست‌ها و ناکامی‌ها به دست آمدند.
برای هر شخص شکست دردناک است، اما این امر سبب پرورش خودآگاهی خواهد شد. آن شکست‌ها باعث ‌شدند زمانم را صرف افزایش تسلط بر مهارت‌ها و تسلط بر افکار و انگیزه‌های خود کنم. در گذشته بسیار پریشان بودم. اگر شما یک کارآفرین با افکار پراکنده و احساسات ناخوشایند هستید، مطمئن باشید به‌صورت اشتباه واکنش نشان می‌دهید که سبب عقب ماندگی بیشتر، شکست‌های بزرگ‌تر و چالش‌های ناگهانی می‌شود.
بنابراین هر روز اهداف خود را مرور کنید. با توجه به اهداف و اندیشه‌های خود و شناختی که از خود دارید، زمان را تقسیم‌بندی کنید و به آنچه که در زندگی می‌خواهید دست یابید.
کارآفرین Com Mirza «مرد ۵۰۰ میلیون دلاری» و مدیر عامل شرکت «میرزا هلدینگ» که تا به امروز هشت مرتبه در کسب و کار خود شکست خورده است اما اکنون یک سازمان با بیش از ۶۰۰ کارمند را فرمانروایی می‌کند.

 

4-  اعتقادتان به بینش و چشم‌انداز

یک کودک را در نظر بگیرید. او بسیار پرماجرا، حریص، غیرقابل انکار، الهام بخش و سرسخت است. اکثر کارآفرینان پس از چند بار شکست اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند. برخی‌ها شکست را غیر قابل اجتناب تصور می‌کنند.
اما دقیقا در همین زمان است که باید مهم‌ترین اقدامات مانند اخذ تصمیمات اساسی برای کسب و کار و تجدید نظر بر روی اهداف و برنامه‌ریزی جهت دستیابی به موفقیت انجام شود، بنابراین شما می‌توانید از شکست خود درس بگیرید و به سمت موفقیت حرکت کنید.
یکی دیگر از درس‌های مهمی که من آموخته‌ام این است که همیشه در جست‌وجوی روش‌هایی برای بهبود کسب و کار و ایجاد ارزش در زندگی مردم باشم.
هنگامی که شما رو به شکست پیش می‌روید، در آن لحظه باید فکر کنید که چه محصول یا خدماتی برای افراد جامعه مفید است تا به آن بپردازید.
مارینا رز،، بنیانگذار DNA Acceleration

 

5-  توانمندسازی استعدادهای با انگیزه

محیط و فضای محل کار باید به نحوی طراحی شود که شما و افراد گروه بتوانید به خوبی وظایف محوله خود را انجام دهید.
به‌عنوان یک کارآفرین پر تلاش و فعال اغلب نگران از دست دادن مشتریان هستیم. شما در یک صورت می‌توانید استعدادهای با انگیزه را جذب کنید و آن طراحی سازمانی است که شما انجام داده‌اید.به عبارت دیگر شخصی که فقط به فکر گذراندن ساعات روزانه خود است و نسبت به چشم انداز شرکت حس مثبتی ندارد مناسب نیست. من هیچ کسی را با این ذهنیت ضعیف استخدام نمی‌کنم.

AJ Rivera، کارشناس بازاریابیseven-figure و مشاور کسب و کار و مدیر عامل شرکت FitPro Heroes

 


6- خارج شدن از مسیر

در ذهنم یک مدل طراحی کردم که در آن من موتور یک کشتی هستم. با استفاده از این ذهنیت، هفت روز هفته را به کار مشغولم و دو برابر کردن این زمان برایم بسیار دشوار است. در حال حاضر کسب‌و‌کار من از سوی سه رکن رهبر کسب و کار، پرسنل و سیستم شکل گرفته است.
این سه رکن می‌تواند در کسب و کار شما تغییراتی در راستای رشد و موفقیت‌های پایدار به‌وجود آورد.
رهبر کسب و کار چشم‌انداز معینی را معرفی می‌کند، وظایف تیم را مشخص و آنها را در راستای تحقق اهداف هدایت می‌کند. به تیمتان نشان دهید که به آنها اعتماد دارید و آنها را به افراد کلیدی در سازمان خود تبدیل کنید.
همه افرادی که برای شما کار می‌کنند برابر هستند. من هیچ وقت اجازه نمی‌دهم کسی من را «رئیس» خطاب کند. مهم نیست که چقدر رشد کرده و بزرگ شده‌اید، این نکته را به یاد داشته باشید که بدون تیم‌تان هیچ چیزی نیستید.
مدیرعامل اینتل

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 3 / 6 / 1397 ساعت: 4:17 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

اگر افرادتان، تغییرات مورد نظرتان را نمی‌خواهند چه باید کرد؟

اگر افرادتان، تغییرات مورد نظرتان را نمی‌خواهند چه باید کرد؟

 

 

تغییر و تحول در درون سازمان و بین کارکنان به هر شکلی که باشد در ابتدا با مقاومت افراد مواجه می‌شود که درهم شکستن این مقاومت‌ها نیازمند هوشیاری زیادی است.
حال اگر شما هم جزو آن دسته از مدیرانی هستید که به‌شدت مشتاق تغییردادن سازمان و افراد تحت ‌مدیریت‌شان هستند اما بسیاری از افراد در برابر آن مقاومت می‌کنند و به دگرگون‌شدن خود و فرآیندها تن در نمی‌دهند، به راهکارهایی نیاز دارید که با استفاده از آنها بتوانید با کمترین چالش، سخت‌ترین مقاومت‌ها و سرسخت‌ترین کارمندان را درهم بشکنید.

 

 

در ادامه به هفت استراتژی و راهکار کلیدی برای شکستن مقاومت‌ها در برابر تغییر و تحول در درون سازمان‌ها اشاره شده است:

 

1-  علت عدم تمایل افراد برای تغییر را بشناسید:
هر مدیری باید به‌طور شفاف از کارکنانش بپرسد که چرا با تغییر کردن و تغییر دادن مخالفند. این کار به مدیران کمک می‌کند تا با از بین بردن عامل کندی کار یا عدم پیشرفت، فرآیند تغییر تسریع و تسهیل شود.

 

2-  در برابر کارکنان مقاومت‌کننده بیشتر شنونده باشید تا گوینده:
افراد شما وقتی ببینند که شما به شکلی محترمانه به دلایل مخالفت آنها گوش می‌کنید و در صورت امکان آنها را به‌کار خواهید بست تا حد زیادی از ادامه مقاومت در برابر آن دست برمی‌دارند. در این میان هدف اصلی دیگر عبارت است از شناسایی راه‌های پیشبرد فرآیند تغییر و تحریک کارکنان برای تغییر دادن خود و شرایط.

 

3-  درجه شدت مقاومت‌ها را شناسایی کنید:
تا شما ندانید شدت مقاومت در برابر تغییراتی که مدنظر شماست چقدر است، نخواهید توانست آن را به خوبی مدیریت کنید. این کار همچنین باعث می‌شود تا مدیر و رهبر سازمان درک درست‌تری در مورد خصوصیات و اقدامات کارکنان به‌دست آورد و در آینده خواستار تغییراتی در سازمان شود که با مقاومت کمتری روبه‌رو شوند.

 

4-  احساسات کارکنان‌تان را نیز مدنظر داشته باشید:
بی‌توجهی یا کم‌توجهی به احساسات و عواطف کارکنان می‌تواند به مقاومت آنها در برابر تغییر و تحول دامن بزند و سایر اقدامات شما در این زمینه را بی‌نتیجه سازد.

 

5- از همه کمک بخواهید:
شما به عنوان مدیر و رهبر سازمان باید همیشه به‌یاد داشته باشید که تغییر، فرآیند دستوری و از بالا به پایین نیست و به ابزارهایی نیاز دارد که هر کدام از اعضای سازمان می‌توانند از آنها برخوردار باشند و به مدیران در این زمینه کمک کنند.

 

6- گام‌های بعدی‌تان را تعیین کنید:
در بسیاری موارد کارکنان یک سازمان به این دلیل با ایجاد تغییر مخالفت می‌کنند که از آینده این تغییرات نامطمئن هستند. بنابراین لازم است که شما به عنوان مدیر و رهبر سازمان هم به مراحل بعدی کار توجه کافی داشته باشید و هم افرادتان را از تردید در مورد آینده نجات دهید و بدانید که آنها پس از مطمئن‌شدن از موفقیت‌آمیز بودن تغییرات از مقاومت در برابر آن دست برمی‌دارند.

 

7- آهسته و پیوسته حرکت کنید:
برای اینکه تغییر و تحول را به کارکنان خود بقبولانید باید صبور باشید و آهسته و پیوسته حرکت کنید و یقین داشته باشید که بخش عمده‌ای از افرادی که در ابتدا با تغییرات مورد نظر شما مخالف بوده‌اند، وقتی مصمم بودن شما را ببینند، دست از مقاومت کردن در برابر آن برمی‌دارند و در این مسیر با شما همراه می‌شوند.

 

منبع: مجله Strategic Management

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 28 / 5 / 1397 ساعت: 3:5 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

مشوق‌های پولی همیشه کارساز نیستند

مشوق‌های پولی همیشه کارساز نیستند

 

 

بسیاری از مدیران به اشتباه فکر می‌کنند که بهترین راه تشویق کارکنان به کار بیشتر و بهتر از طریق دادن پاداش‌های پولی به آنها است. با این همه در بسیاری موارد، پرداخت‌های اضافی و ویژه به برخی از کارکنان و مدیران نه تنها کمکی به بهبود عملکرد آنها نکرده است بلکه با واکنش‌های منفی سایر کارکنان مواجه شده است.
علت اصلی این مساله را باید در اجرا نکردن درست برنامه‌های تشویقی از یکسو و بی‌فایده بودن مشوق‌های پولی در بعضی موارد جست‌وجو کرد.

 

تجربه نشان داده کارکنان یک سازمان اگر به مدیران و برنامه‌های شان اعتماد و اعتقاد کافی نداشته باشند حتی اگر پول بیشتری هم دریافت کنند باز هم ناراضی خواهند بود. پس پرداخت‌های اضافی و برنامه‌های انگیزشی مالی درون سازمانی اگر به‌طور کامل با عملکرد و کاری افراد در ارتباط نباشند به‌طور قطع به شکست خواهند انجامید و پس از آن نیز دیدگاه مشتریان و سهامداران شرکت‌ها را نیز تخریب خواهند کرد.

 

تحقیق اخیر موسسه رهبری و مدیریت(ILM) در مورد میزان تاثیرگذاری مشوق‌های پولی بر کارکنان نشان داده است که تنها ۱۳‌درصد از ۱۰۰۰ کارمندی که در این تحقیق مورد سوال قرار گرفتند با هدف دریافت مشوق‌های پولی اقدام به کار بیشتر می‌کردند.
عوامل عاطفی شامل لذت بردن از کار (۵۹‌درصد)، بودن با همکاران خوب (۴۲‌درصد) و رفتار محترمانه مدیران با کارکنان (۲۲‌درصد) از جمله عواملی بودند که بر اساس یافته‌های این تحقیق از نظر کارمندان دارای اهمیت بیشتری نسبت به مشوق‌های پولی بودند.
همچنین شرایط کاری انعطاف‌پذیر (۱۶‌درصد) و امکان ارتقای سازمانی (۹‌درصد) در رتبه‌های بعدی انگیزشی قرار داشتند.

 

 

بر این اساس کارکنان سازمان‌ها را می‌توان از حیث محرک کلیدی برای کار بیشتر به چهار گروه زیر تقسیم کرد:

 

▪️کارکنانی که دوست دارند در سازمان ترقی کنند:
این دسته از کارمندان که عمدتا زیر ۳۵ سال سن دارند، با ارتقای مقام یا امیدوار بودن به آن به شکل عجیبی تشویق به کار بیشتر می‌شوند. ارائه آموزش‌های جدید و توسعه شغلی به این گروه از کارکنان از هر مشوق پولی و غیرپولی دیگری موثر‌تر خواهد بود.

 

▪️کارکنانی که می‌خواهند مورد توجه مدیران مافوق و همکاران‌شان قرار گیرند:
این گروه از کارکنان که عمدتا کارکنانی با دستمزدهای پایین هستند علاقه دارند که از طرف مدیران موردتوجه و احترام قرار بگیرند و در صورت ارضای این نیاز بهره‌وری بیشتری از خود بروزمی‌دهند. علاوه بر این حضور این نوع افراد در میان همکارانی خونگرم و مهربان می‌تواند به چندین برابر شدن کارآمدی و علاقه آنها به کار بینجامد.

 

▪️کارکنانی که به خاطر پول و پاداش‌های مالی کار می‌کنند:
پرواضح است که باید برای برانگیختن این افراد برای کار بیشتر به آنها وعده حقوق و مزایای بیشتر داد، هر چند که این نوع محرک‌ها پس از مدت کوتاهی خاصیتشان را از دست خواهند داد. تحقیقات نشان داد که این فاکتور در میان کارکنان مرد طرفدار بیشتری دارد.

 

▪️کارکنانی که به دنبال کار انعطاف‌پذیر و استقلال در کار هستند:
این گروه از کارکنان دوست دارند در نحوه انجام وظایف‌شان مستقل باشند و از انعطاف‌پذیری بیشتری برخوردار شوند. اگر خود را در محیطی ببینند که به اندازه کافی به آنها اختیار عمل برای کار کردن داده شده است، حاضرند بسیار بیشتر از وظایف محوله کار کنند.

 

به‌طور کلی آگاهی از عواملی که باعث تشویق کارکنان به کار بیشتر و بهتر و در نتیجه افزایش بهره‌وری می‌شوند می‌تواند به مدیران کمک کند تا به شکل راحت‌تر و سریع‌تری به اهداف سازمانی برسند. بنابراین باید این عقیده قدیمی و نادرست که مشوق‌های پولی تنها عامل برانگیزاننده کارکنان به کار بیشتر است به‌طور کلی فراموش شود.

 

منبع: hbr

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 28 / 5 / 1397 ساعت: 3:0 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

میزان درصد افراد و پورسانت بازاریاب و فروش به نکات زیر وابسته است

میزان درصد افراد و پورسانت بازاریاب و فروش به نکات زیر وابسته است:

 

 

۱- قیمت کالا و خدمات:پورسانت بازاریاب

برخی از محصولات و خدمات قیمت بسیار بالایی دارند، مثل ماشین ها و یا آهن آلات. برای درصد پورسانت بازاریاب این نوع کالاها حتی ۱% هم درصد بسیار بالایی می باشد بنابراین در این موارد درصد پورسانت فروش و بازاریابی بازاریابان بسیار کم خواهد بود.

 

۲- دانش فروش محصولات:

بعضی از محصولات و یا خدمات نیاز به دانش خاصی دارد، مثلاً بازاریابان محصولات پزشکی باید دانش نحوه و موارد استفاده محصولاتی را که برای آن بازاریابی می کنند داشته باشند، طبعاً پورسانت بازاریاب و فروش این افراد باید میزان بالاتری داشته باشد.

 

۳- مسئولیت چک های پاس نشده

چنانچه مسئولیت پاس شدن و نشدن چک هایی که از مشتریان دریافت می شود با بازاریاب و یا ویزیتور باشد باید میزان پورسانت بازاریاب نیز بیشتر شود.

 

۴- بازاریاب و ویزیتور مستقر در شرکت و یا سیار

فروش بعضی محصولات به صورت تلفنی می باشد، اما در مقابل فروش بعضی از محصولات به صورت حضوری است و باید ویزیتور برای فروش به سراغ مشتریان برود، بنابراین پورسانت بازاریاب که به صورت حضوری کار می کند باید بیشتر باشد.

 

۵- زمان مورد نیاز برای برنامه ریزی بازاریابی و بازاریابی :

بعضی از محصولات و خدمات هستند که زمان مورد نیاز برای برنامه ریزی و آموزش بازاریابی و اجرای بازاریابی آنها بسیار زیاد است مثلا بعضی از محصولات در سال ۱ عدد از آنها فروخته می شود، بنابراین پورسانت بازاریاب در نظر گرفته شده برای بازاریابی و فروش این محصول باید به گونه ای باشد که خرج بازاریاب و ویزیتور را تامین نماید.

 

۶- هزینه های بازاریابی:

کار ویزیتوری و یا بازاریابی بسیار پرهزینه است، گاهی برای فروش و بازاریابی یک محصول نیاز است که بازاریاب به شهری سفر کند و یا به شرکت مشتریان برود. و در هر صورت بسته به اینکه هزینه های احتمالی را کدام یک از طرفین (بازاریاب و شرکت) متحمل گردد پورسانت بازاریاب و فروش متغییر خواهد بود.

 

۷- مدل فروش:

بعضی از بازاریابان به صورت نقد کار می کنند و برخی دیگر به صورت چک، بنابراین چنانچه بازاریابی شرکت را دچار چالش های چک و نقد و وصول آن نکند پورسانت بیشتری دریافت می کند.

 

۸- میان حق الزحمه ثابت:

بهترین شیوه تعیین حق الزحمه یک ویزیتور ترکیب حقوق ثابت به اضافه پورسانت بازاریاب است، چنانچه ویزیتوری حقوق ثابت بالایی دریافت می نماید پورسانت او کاهش می یابد.

 

۹- سابقه کاری ویزیتور بازاریابی :

چنانچه می خواهید ویزیتور یا بازاریاب با سابقه و تجربه کاری خوبی استخدام نمایی باید پورسانت بالایی را برای او در نظر بگیرید.

 

۱۰- شهرستانی که بازاریاب در آن ساکن است:

اگر بازاریاب و یا ویزیتوری در تهران زندگی می کند باید میزان پورسانت بیشتری برای او در نظر بگیرید زیرا هزینه زندگی در تهران به نسبت شهرستانها بسیار بالاتر است.

 

اما به صورت تقریبی یک فرمول برای محاسبه میزان پورسانت بازاریاب وجود دارد که به شرح زیر می باشد.

۱- به طور حدودی محاسبه نمایند که ویزیتور شما در سال و یا ماه چه میزان فروش دارد.

۲- از بازاریاب بپرسید میزان حق الزحمه ای که می خواهد چقدر است؟

۳- حق الزحمه ثابتی که برای او در نظر دارید به چه میزان می باشد؟

 

با استفاده از اطلاعات بالا می توانید خیلی ساده درصد پورسانت مناسب بازرایاب را بدست آورید. البته نکته ای که بسیار در زمینه فروش لازم و واجب می باشد این است که برای بازاریابان خود سقف فروش نگذارید.


/روزنامه کسب و کار

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 28 / 5 / 1397 ساعت: 2:23 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

زنگ خطرهای یک پیشنهاد شغلی بد کدامند؟

زنگ خطرهای یک پیشنهاد شغلی بد کدامند؟

 

 

۱. اگر حقوق پرداختی کمتر از رقمی بود که با کارفرما توافق کرده‌ای یا اگر میان شغل پیشنهادی و آنچه در عمل باید انجام دهی، تفاوت زیادی وجود داشت، پیشنهاد را رد کن.

 

۲. اگر به افرادی که طی فرآیند مصاحبه با آنها ملاقات کرده‌ای اعتماد نداری، پیشنهاد را رد کن.

 

۳. اگر در محیط کار احساس راحتی نمی‌کنی پیشنهاد را رد کن. اگر جو حاکم بر محیط سنگین باشد و همه ناراضی یا ناراحت به‌نظر برسند، این یعنی فرهنگ سازمان دچار مشکل است.

 

۴. اگر مستقیما یا تلویحا بگویند که به تو اعتماد ندارند پیشنهاد را رد کن. مثلا بخواهند که فیش حقوقی شغل سابقت را به آنها نشان دهی. چرا باید به کسانی که به تو اعتماد ندارند، اعتماد کنی؟

 

۵. اگر طی فرآیند استخدام با هرگونه بدرفتاری مواجه شدی، پیشنهاد را رد کن. وقتی کارفرما، به تو که قصد استخدامت را دارد احترام نمی‌گذارد، وقتی کارمند شرکت شوی، بیشتر به تو بی‌احترامی خواهد کرد.

 

۶. اگر به تو اجازه ندادند که با همکاران آینده‌ات دیدار کنی، محیط کار را ببینی یا یک کپی از دفترچه راهنمای کارکنان داشته باشی، پیشنهاد را رد کن. دفترچه راهنما شامل اطلاعاتی درباره فرهنگ سازمان، سیاست‌ها، شرایط کار، انتظارات کارفرما و... است.

 

۷. اگر هفته‌ها تو را بی‌خبر گذاشتند و یک روز، ناغافل با تو تماس گرفتند و پیشنهاد شغلی دادند، این یعنی برای تو احترام قائل نیستند وگرنه با تو در تماس می‌ماندند و تو را در تمامی مراحل همراهی می‌کردند.

 

۸. اگر احساس کردی که شغل پیشنهادی، یک شغل واقعی نیست و کارفرما به دنبال کسی است که برای مدت کوتاهی به او مشاوره دهد، پیشنهاد را رد کن. متاسفانه برخی از کارفرمایان برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها، به جای مشاور، یک کارمند تمام‌وقت استخدام می‌کنند، چراکه دستمزد مشاور به مراتب بیشتر است.

 

۹. اگر بارها با آنها مصاحبه کرده‌ای و نمی‌گویند که چند مصاحبه دیگر باقی‌مانده، پیشنهاد را رد کن. سازمان‌هایی که به‌درستی مدیریت می‌شوند، نهایتا ۴ بار با یک کاندیدا مصاحبه می‌کنند. برخی از کارفرمایان تنها به دنبال این هستند که از کارجو ایده بگیرند. اگر تعداد مصاحبه‌ها بیش از حد معمول باشد، این یک زنگ خطر است.

 

۱۰. اگر جلسه مصاحبه به درستی مدیریت نشود و مسوول مصاحبه بارها مرتکب اشتباه شود و حتی متوجه اشتباهاتش نشود، بهتر است پیشنهاد را رد کنی.

 

۱۱. اگر برای مصاحبه به سازمانی رفتی و آنها فراموش کرده بودند که با تو قرار دارند، این نشانه را جدی بگیر. بی‌نظمی یک زنگ خطر جدی است و یعنی در آن سازمان عدم هماهنگی وجود دارد.

 

گاهی به ندای درونت گوش کن. اگر نسبت به این فرصت شغلی احساس خوبی نداری، به احساست اعتماد کن. نگرشت را تغییر بده و استانداردهای خود را بالا ببر. هرکسی استحقاق تو را ندارد.


منبع: Forbes
/دنیای اقتصاد

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 28 / 5 / 1397 ساعت: 2:6 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه کار پیدا کنیم؟

چگونه کار پیدا کنیم؟

 

 

چه قصد تغییر شغل فعلیتان را داشته باشید، یا تازه فارغ التحصیل شده‌اید و تلاش می‌کنید برای اولین بار استخدام شوید، در هر دو صورت بدون توجه به سن یا تجربه استخدام در بازار کار می‌تواند امری دشوار و سخت باشد.

 

با جستجو در اینترنت برای یافتن فرصت‌های شغلی شروع کنید، رزومه کاری و نامه ارسالی خود را مطابق با آنچه کارفرمایان می‌خواهند تنظیم کنید و سپس این رزومه‌ها را ارسال کنید. این فرایند ممکن است دلهره‌آور باشد، اما با داشتن اراده و برنامه‌ای خوب فرصت مناسبی را پیدا خواهید کرد.

 

 

1-  پیدا کردن فرصت شغلی

▪️آنلاین جست‌وجو کنید

▪️از شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید.

 

لینکدین: شما می‌توانید از این سایت برای ایجاد یک پروفایل حرفه‌ای آنلاین استفاده کنید. برای این منظور می‌توانید یک بیوگرافی پست کنید که کارفرمایان بالقوه را از وجود شما مطلع می‌سازد.

 

توییتر: اگر با توییتر آشنا هستید، می‌توانید شرکت‌هایی را که علاقه مند هستید دنبال کنید و پست‌های تبلیغاتی را مشاهده کنید. شما همچنین می‌توانید در این سایت از هشتگ‌های محبوب مانند #شغل و #جستجوی شغلی استفاده کنید.

 

▪️از بانک اطلاعاتی کار دولتی استان خود استفاده کنید.

▪️شبکه‌سازی کنید.
شبکه‌سازی فرصتی برای تقویت ارتباط با افراد در حوزه حرفه‌ای شما است. برای این امر می‌توانید با این افراد تماس بگیرید:
اساتید سابق، کارفرمایان گذشته، کارمندان شرکتی که می‌خواهید برای آن کار کنید، کسی که می‌دانید شغلی شبیه به آنچه که می‌خواهید، دارد و ...

▪️به دیگران بگویید به دنبال کار هستید

▪️در نمایشگاه شغلی شرکت کنید.

▪️سازمان یافته باشید. زمانی را برای ایجاد طرح چگونگی انجام جستجوی شغلی خود، اتخاذ کنید.

 

 

2-  ایجاد رزومه

▪️رزومه خود را با شغل درخواستی مطابقت دهید. زمانی را به تغییر دادن رزومه‌ خود متناسب با هر درخواست شغلی اختصاص دهید. اطمینان حاصل کنید که بر مهارت‌هایی که برای آن کار خاص مهم هستند، تأکید داشته باشید.

 

▪️یک پروفایل شخصی ایجاد کنید. رزومه خود را با کمی اطلاعات در مورد خودتان شروع کنید. یک پاراگراف مختصر بنویسید که کارفرمایان را در مورد مهارت‌هایتان مطلع می‌سازد و به آن‌ها می‌گوید که چه مهارت‌های خاصی را می‌توانید به این کار بیاورید.

 

▪️یک نامه همراه بنویسید. بسیاری از شغل‌ها فقط نیاز به یک رزومه دارند، اما بعضی دیگر نامه همراه نیز می‌خواهند. یک نامه کتبی خوب باید تجربه و مدارک شما را توضیح دهد.

 

▪️با دقت ویرایش کنید. اطمینان حاصل کنید که هر گونه املای غلط یا خطاهای دستوری را رفع کنید. از یک دوست یا اعضای خانواده بخواهید که آن را بخواند و اشتباهاتش را پیدا کند.

 

▪️پست‌های آنلاین خود را ویرایش کنید. مراقب باشید که پروفایل‌های رسانه‌ای مثبت و حرفه‌ای ایجاد کنید. یک کارفرمای بالقوه ممکن است اطلاعات شما را مشاهده کند.

 

 

3-  درخواست کار

▪️به دقت توصیف شغل را بخوانید. برای شغل‌هایی که مطلقاً برای آن‌ها واجد شرایط نیستید درخواست نکنید.

▪️کلید واژه‌ها را هایلایت کنید. به آنچه موقعیت شغلی تأکید دارد توجه کنید. اطمینان حاصل کنید که این اصطلاحات را هم در رزومه و هم در نامه همراه خود ذکر می‌کنید.

▪️رزومه خود را اصلاح کنید. طمینان حاصل کنید که تمام اطلاعات شما به درستی وارد شده‌اند.

▪️مصاحبه‌ خود را به خوبی پشت سر بگذارید. اگر از شما خواسته شد برای مصاحبه بروید، زمانی را به آماده شدن اختصاص دهید. لباس حرفه‌ای بپوشید، تماس چشمی داشته باشید و با اطمینان صحبت کنید، به موقع برسید.

▪️پیگیری کنید. اگر یک مصاحبه داشته‌اید، نوشتن یک یادداشت کوتاه برای تشکر امری پسندیده است. به طور معمول این کار توسط ایمیل انجام می شود. شما همچنین می‌توانید پس از ارسال یک درخواست شغلی پیگیری کنید.

 

منبع: Wikihow

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 23 / 5 / 1397 ساعت: 2:50 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

دو نوع ثروتمند در اقتصاد ایران

دو نوع ثروتمند در اقتصاد ایران

 

 

عامه مردم که آشنایی کافی با علم اقتصاد ندارند اغلب این تصور را دارند که در هر بده‌بستانی اگر یک طرف سود زیادی ببرد طرف دیگر حتما زیان کرده است. از این رو، اقلیت ثروتمندان جامعه را به چشم استثمارگرانی نگاه می‌کنند که موقعیت ممتاز خود را به قیمت فقیر کردن اکثریت به دست آورده‌اند.

 

البته تردیدی در این نیست که در هر جامعه‌ای عده‌ای ممکن است ثروت خود را از روش‌های نادرست و به زیان دیگران کسب کرده باشند و اتفاقا همین واقعیت است که بدبینی مردم را نسبت به هرگونه انباشت ثروت دامن می‌زند.

 

اما در این میان نکته بسیار مهمی که اغلب مغفول می‌ماند این است که بازار آزاد رقابتی اگر واقعا جاری باشد اجازه کسب ثروت به زیان دیگران را نمی‌دهد و درست برعکس، در بازارهای دولت‌زده، سرکوب شده و انحصاری است که یک عده خاص این امکان را پیدا می‌کنند به ناحق و به زیان عامه مردم ثروت‌های بادآورده بیندوزند.

 

با نگاهی گذرا به وضعیت اقتصاد ایران می‌توان پی برد که به دلیل غلبه برخی دیدگاه‌های ایدئولوژیک و سیاست‌زده در کشور ما، این اقتصاد گرفتار نوعی ساختار دولتمدار است؛ به طوری که رد پای مداخله دولت را در اکثریت قریب به اتفاق بازارهای موجود در آن می‌توان مشاهده کرد.

 

نکته جالب این است که مداخله دولت در بسیاری از موارد به بهانه حمایت از فعالان اقتصادی و بنگاه‌های تولیدی صورت می‌گیرد و با کمال شگفتی این حمایت‌ها نتیجه معکوس می‌دهد؛ یعنی به جای اینکه بخش‌های مورد حمایت را از لحاظ اقتصادی تقویت کند موجب تضعیف آنها می‌شود.

 

نمونه بارز این پدیده صنعت خودروی داخلی است که به‌رغم ده‌ها سال حمایت بی‌دریغ دولت‌ها از آن، که همیشه به قیمت اجحاف به مصرف‌کنندگان صورت گرفته، نه‌تنها به صنعت قدرتمندی با بهره‌وری قابل‌قبول تبدیل نشده، بلکه به شدت متزلزل و آسیب‌پذیر در برابر رقابت خارجی است. بقیه بخش‌ها و صنایع مورد حمایت دیگرهم وضعیتی بهتر از این ندارند.

 

در مقابل در اندک صنایعی که دولت مورد حمایت قرار نداده و بازار کم و بیش رقابتی در آنها حاکم بوده، مانند برخی صنایع غذایی و شکلات‌سازی، وضع کاملا متفاوت است و بنگاه‌های نسبتا قوی و رقابت‌پذیر در سطح منطقه‌ای و جهانی شکل گرفته‌اند. کسانی که با فعالیت در چنین بازارهای رقابتی موفق می‌شوند و به ثروت می‌رسند نه‌تنها ثروت آنها در تضاد با منافع عمومی نیست، بلکه کاملا همسو با آن است؛ چون آن سوی سکه این ثروت، رضایت و رفاه عامه مصرف‌کنندگان است.

 

حال آنکه ثروت‌اندوزی از طریق صنایع مورد حمایت دولت درست در تضاد با منافع عمومی قرار دارد؛ چراکه نتیجه آن نه‌تنها رضایت و رفاه مصرف‌کنندگان نیست، بلکه اتلاف منابع عمومی متعلق به بیت‌المال است.
مداخله دولت در بازارها همیشه به بهانه حفظ منافع عمومی صورت می‌گیرد، اما در عمل نتیجه معکوس می‌دهد.

 

در جریان مداخله دولت در تعیین دستوری نرخ ارز که در فروردین‌ماه سال‌جاری صورت گرفت، هدف اعلام شده دولت کنترل تلاطم در بازار ارز و بازگرداندن آرامش به آن بود. دولت با اعلام یک نرخ دستوری، راه را برای هر گونه معامله آزادانه ارز بست و انجام آن را قاچاق و غیر‌قانونی دانست.

 

از همان آغاز اقتصاددانان به این رویکرد نادرست اعتراض کردند و خطرات آن را برای منافع ملی برشمردند. اما متاسفانه گوش دولتیان به حرف حساب بدهکار نبود. اقدامی که با هدف مبارزه با سفته‌بازی زیانبار و سودهای بادآورده آغاز شد و نتیجه‌ای کاملا بر عکس به همراه آورد.

 

دولتیانِ مجذوب قدرت اداری و دستوری خود نه‌تنها به قوانین خدشه‌ناپذیر اقتصادی اعتنا نکردند، بلکه به جنگ با آن برخاستند که در نتیجه به سفته‌بازی، رانت‌خواری و فساد در ابعاد گسترده‌ای دامن زده شد. آنها توجه نکردند که دولت می‌تواند بازار آزاد را سرکوب کند؛ اما نمی‌تواند آن را معدوم سازد.

 

به این ترتیب، بازار «آزاد» یا دقیق‌تر بگوییم بازار غیر‌رسمی (قاچاق) ارز به‌رغم سرکوب شدید و بگیر و ببندهای پلیسی، در شرایط بسیار پرریسک و خطرناک ادامه حیات داد و تلاطم و نااطمینانی را در اقتصاد ملی بیشتر کرد و همه بازارهای دیگر را به هم ریخت.

 

ظاهرا نزدیک به چهار ماه اتلاف منابع ارزی، گسترش بی‌سابقه رانت‌خواری و فساد لازم بود تا دولتمردان محترم «موقتا» پی ببرند که با شمشیر چوبین دستور اداری و سیاسی نمی‌توان به جنگ علم و واقعیت‌های انکارناپذیر رفت.

 

رانت‌های نجومی که در این مدت چند ماهه اقتصاد ایران را در گرداب فساد و آشوب فلج کرد نتیجه بی‌اعتنایی دولتیان به منطق اقتصادی و بی‌توجهی به مبانی علمی در سیاستگذاری ارزی بود. به راستی تا کی باید ملت ایران هزینه به رسمیت نشناختن علم اقتصاد از سوی دولتمردان را بپردازد؟

 

برداشت از سرمقاله دکتر موسی غنی‌نژاد در روزنامه دنیای اقتصاد

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 23 / 5 / 1397 ساعت: 2:18 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

۵ راه شگفت‌زده کردن مشتریان

۵ راه شگفت‌زده کردن مشتریان

 

 

قبل از شروع هر کاری،‌ از خود بپرسید «آیا کاری که می‌کنید قابلیت تاثیرگذاری بر مشتری‌ها را دارد؟» اگر نتوانید جواب این سوال را پیدا کنید، به احتمال زیاد کسب‌وکارتان مشتریان ثابتی نخواهد داشت.

 

تاثیرگذار بودن کسب‌وکارهای کوچک به قدری مهم است که باید یکی از اصل‌های ارتباط شما و مشتری‌ها باشد. چرا؟ زیرا اگر بتوانید آن‌ها را تحت تاثیر قرار بدهید، مشتری‌های ثابتی پیدا خواهید کرد که آن‌ها نیز با تعریف کردن از برند شما باعث جذب مشتری‌های جدید می‌شوند.

 

اکنون سوال اینجاست که چگونه مشتری‌ها را تحت تاثیر قرار دهید؟ اگر شما مشتری‌هایتان را بشناسید، متوجه می‌شوید چه چیزی آن‌ها را شگفت‌زده می‌کند. با توجه به نکات زیر، شما می‌توانید عامل تاثیرگذار مخصوص کسب‌وکار خود را پیدا کنید.

 

 

1-  استفاده از دست‌خط خودتان

چه چیزی به مشتری‌ها نشان می‌دهد که شما برای آن‌ها وقت بیشتری گذاشته‌اید؟ یک دست‌نوشته!
ما این روزها به ندرت یادداشت یا دست‌نوشته دریافت می‌کنیم؛ اما حتما به یاد می‌آورید که وقتی از دوستان کارت پستال یا نوشته‌ای دریافت می‌کردید،‌ چقدر هیجان‌زده می‌شدید.

یک فروشگاه آنلاین سفارش من را با این یادداشت تحویل داد: «ممنون وحید، امیدوارم از خریدت لذت ببری!» من بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و به سرعت عکسش را در «اینستاگرام» به اشتراک گذاشتم. این کار نیازمند اختصاص دادن وقت بیشتر برای هر مشتری است اما نتیجه بسیار خوبی خواهد داشت.

 

2-  اهمیت بسته‌بندی

در سال ۲۰۱۶، ۵۱ درصد از خریدها به صورت آنلاین بود. سفارش‌های آنلاین باید برای مشتری‌ها ارسال شوند، بنابراین بسته‌بندی آن‌ها باید متفاوت باشد. کاری کنید که باز کردن بسته‌بندی به یک لحظه خاطره‌انگیز تبدیل شود. زمانی که از یک شرکت محلی جواهری خریدم، آن را در یک کیسه کوچک که در جعبه‌ای براق قرار داشت، به همراه یک بروشور کوچک درباره شرکت و چند برچسب تحویل دادند. همه چیز طوری طراحی شده بود که باز کردن بسته‌بندی را جذاب‌تر کند. شما هم با دقت در بسته‌بندی می‌توانید مشتری‌ها را تحت تاثیر قرار دهید.

 

3-  اعتماد به مشتری

گاهی اوقات اعتمادکردن به مشتری‌ها می‌تواند بهترین راه برای تحت تاثیر قرار دادن آن‌ها باشد. سرپرست بازاریابی ما، ‌کوین اسرج، یک آباژور از یک شرکت لوازم خانگی خریده بود؛ بعد از باز کردن بسته‌بندی متوجه شد یکی از پایه‌ها کمی آسیب دیده است؛ او با شرکت تماس گرفت، در حالی که هنوز تردید داشت، زیرا به احتمال زیاد باید برای برگرداندن آن بسته بزرگ به شرکت هزینه‌ای پرداخت می‌کرد: اما در کمال تعجب آن‌ها جنس جدیدی ارسال کردند و جنس قبلی را برای اثبات از مشتری نخواستند. آن‌ها همه چیز را برای مشتری آسان کرده بودند. واضح است که این کار هر کسی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و او را برای خریدهای بعدی مشتاق‌تر می‌کند.

 

4-  هدیه‌ها تاثیرگذارند

مردم عاشق وسایل مجانی هستند، اما تاثیر یک هدیه دور از انتظار و هوشمند بسیار بیشتر است. سال گذشته یکی از دوستانم دندان عقلش را کشیده بود. کشیدن دندان معمولا تجربه جالبی نیست اما بسته‌ای که در روز بعد دریافت کرد این تجربه را برای او کمی خوشایندتر کرد. درون بسته یک کارت هدیه ده دلاری برای خرید ماست یخ‌زده و یک یادداشت از دندان‌پزشکش بود. او نوشته بود که ماست یخ‌زده به بهبود درد لثه‌هایش کمک خواهد کرد. حتما شما می‌توانید واکنش ما و دوستم را تصور کنید،‌ بله ما بسیار شگفت‌زده شدیم.

 

5-  و حالا کمی تفاوت

مردم زمانی تحت تاثیر قرار می‌گیرند که شما کارهای معمولی را به صورت خارق‌العاده انجام دهید. همه ما از خراب شدن وسیله محبوبمان پس از کمی استفاده ناامید می‌شویم. معمولا مشتری باید به دنبال رسید خرید بگردد تا اگر کالا هنوز شامل گارانتی می‌شود آن را تعویض کند. اما یک کارخانه چاقوسازی در سن‌دی‌گو (این کارخانه متعلق به دو فرد با تجربه است که برای ارتش چاقو می‌سازند) عکس‌العمل متفاوتی دارد؛ آن‌ها به محصولات خود اعتماد زیادی دارند، بنابراین چاقوهای آن‌ها گارانتی مادام‌العمر دارند؛‌ آن‌ها با این تفاوت مشتری‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند.
/توسعه و اقتصاد

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 23 / 5 / 1397 ساعت: 2:13 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ده راز بزرگ کازینو که کسی به شما نمی گوید

ده راز بزرگ کازینو که کسی به شما نمی گوید

 

 

صنعت ۷۳ میلیارد دلاری کازینو یکی از پول ساز ترین و حرفه ای ترین صنایع در حال فعالیت در دنیا است که همیشه راز های بزرگی را در دل خود داشته است. راز هایی که همیشه پاسخ گوی جذب مشتریان جدید و قدیم خود بوده است

 

حال در این مقاله شما با ۱۰ راز بزرگ کازینو ها که روزانه میلیون ها دلار را روانه حساب هایشان میکند آشنا میشوید

 

 

راز اول : تو قهرمان دوستانت هستی

در بیشترعکس های تبلیغاتی کازینو ها، تمامی افراد در کنار معشوقه ها، دوستان و یا همسر خود در حال خندیدن و بازی کردن هستند. این عکس ها به صورت ناخودآگاه این حس را به مخاطبان می رساند که این یک موقعیت است که شما در کنار دوستان خود به تفریح مشغول شوید. این که یک فرد در کنار دوستان خود شروع به بازی می کند باعث می شود تا کاملا تحت تاثیر روانی دوستان و همراهان قرار بگیرد و قدرت کنترل و تصمیم گیری خود را از دست بدهد و در نتیجه بازی بیشتر،ریسک بالاتر و پول بیشتری خرج کند

 

راز دوم : تو هم میتوانی برنده شوی

در کازینو ها همیشه برنامه ها به صورتی زمان بندی می شوند که همه ی افراد حاضر در سالن حداقل یکبار پیروزی و برنده شدن افراد را به صورت مشهود توسط بازی با نور و صدا و همچنین تجمع جمعیت و تشویق مجری در سالن را ببیند و این حس به آن ها دست بدهد که اگر او توانست پس من هم می توانم

 

راز سوم : فرصت ها در همه جا

فرصت ها در همه جا هستند. حتی در سرویس های بهداشتی. این به این معنی هست که افراد در هر لحظه و در هر موقعیت که تصمیم به بازی گرفتند یک دستگاه در کنارشان باشد تا ثانیه ای باعث نشود تا تصمیمشان تغییر کند و یا فرصتی به دلیل دور بودن تحت تاثیر قرار گیرد

 

راز چهارم : امکانات رایگان

اگر قرار است دقیقه دقیقه های افراد سود مند باشد. پس چه بهتر که هر چه بیشتر افراد را در محل نگه بدارند، آن هم به وسیله ی امکانات رایگان. در بیشتر کازینو ها خوراکی ها و نوشیدنی های مختلف به صورت رایگان در اختیار افراد قرار می گیرد تا دلیلی باشد بر تداوم حضور افراد و حضور افراد یعنی بازی بیشتر و کسب درآمد بیشتر برای کازینو

 

راز پنجم : زمان

در کازینو ها شما نمی توانید هیچ ساعتی پیدا کنید، اما چرا ؟ چون افراد نباید گذر زمان را متوجه شوند . زمانی که در رو به روی شما هیچ ساعتی نباشد و دکوراسیون پر زرق و برق و جذاب سالن هیچ پنجره ی شیشه ای به بیرون نداشته باشد تا شما متوجه گذر زمان شوید، پس میتوانید هر چه بیشتر در کازینو بدون نگرانی از زمان بمانید و پول خرج کنید

 

راز ششم : ژتون به جای پول

در کازینو های دنیا تمامی بازی ها توسط سکه های مخصوصی انجام می شود که آن ها را ژتون می نامند، اما چرا ژتون ؟ به دلیل آنکه افراد احساس از دست دادن پول خود را نداشته باشند. ژتون در ضمیر ناخودآگاه افراد ارزش پول را ندارد پس ریسک های بالاتری را می توان با آن انجام داد و پول بیشتری خرج کرد

 

راز هفتم : منطق ظاهری ریاضی

اگر این چند شماره و یا شکل در کنار هم قرار بگیرند شما برنده ی ۱۰۰ هزار دلار می شوید، به همین سادگی

اما آیا این حساب و کتاب ساده واقعا به همین سادگی رخ می دهد ؟ مطمئنا خیر. سرعت بالای بازی ها، بازی با نور، جو جمعیت و ... همه و همه باعث می شوند که شما روند بازی را درست متوجه نشوید و به ظاهر الگوریتم ریاضی بازی را خیلی ساده و دست یافتنی در ذهن تصور کنید

 

راز هشتم : قدم به قدم کنترل

وقتی شما حکم یک قلک پول را دارید پس از همان لحظه که وارد می شوید ارزشمند و مهم هستید و باید کنترل شوید تا تمام پول های این قلک تمام شود. در تمامی جای جای کازینو ها دوربین هایی قرار دارند که تمامی افراد را کنترل میکنند تا در بعضی از بازی ها به قصد شما را برنده و در خیلی های دیگر بازنده کنند

 

راز نهم : نوشیدنی های الکلی رایگان

حالا که افراد مشغول بازی هستند و تمامی این تاکتیک ها بر روی آن ها تاثیر مد نظر را گذاشته پس چرا با چند لیوان نوشیدنی الکلی ریسک پذیری افراد را بالا تر نرود و بازی ها جذاب تر نشوند ؟ ریسک پذیری بیشتر یعنی خرج کردن پول بیشتر

 

راز دهم : توهم قدرت انتخاب

در کازینو هیچ کس به شما نمی گوید که کدام بازی را باید انجام دهید، شما هر بازی که دوست دارید و احساس می کنید که در آن استعداد بیشتری دارید می توانید انجام دهید و این یعنی قدرت انتخاب. هنگامی که افراد دارای قدرت انتخاب باشند و آزادی عمل بیشتری داشته باشند زمان بیشتری را در سالن می گذرانند و لذت بیشتری می برند. این قدرت انتخاب باعث می شود افراد هر چه بیشتر اعتماد کنند و در ضمیر ناخودآگاه خودشان تصور کنند که قهرمان بازی امشب آن ها هستند

 

حسین جم

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 17 / 5 / 1397 ساعت: 2:42 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اهمیت لیست نبایدها در کارآفرینی

اهمیت لیست نبایدها در کارآفرینی

 

 

اغلب کارآفرینان تنها روی هدف نهایی و کارهایی که باید انجام دهند تمرکز می کنند درصورتی که تهیه ی لیست نبایدها نیز به همان اندازه مهم است...

 

کارآفرینی یا همان راه اندازی کسب وکار جدید بیش از هر زمانی میان مردم جا افتاده است و اغلب آن ها با تهیه ی یک لیست انجام کار و لیستی از انتظاراتشان وارد بازار می شوند. نکته ی مهم این که که تهیه ی لیستی از کارهایی که نباید انجام شود نیز به همان اندازه مهم است. به عبارت دیگر این افراد مقصد نهایی خود را می دانند اما مشکلات مسیر را پیش بینی نمی کنند. این افراد باید عجله را کنار بگذارند و از خود و ایده شان محافظت کنند. هدف داشتن در هر کسب وکاری ضروری است اما اجتناب از اشتباهات نیز مهم است. علاوه براین پیش بینی مشکلات مسیر، سرعت رسیدن به اهداف نهایی را نیز تسریع می کند. در ادامه این مقاله ی زومیت به بررسی زیادتر کارهایی می پردازیم که باید در لیست نبایدهای یک کارآفرین جا بگیرد.

 

 

1-  انتظار نداشته باشید بازاریابان اولین مشتری را پیدا کنند.

هرگز انتظار نداشته باشید که اولین مشتری کسب وکار از کمپین های بازاریابی پیدا شود. مشتری های اولیه برند باید توسط کارآفرین کشف شده و سپس وارد مذاکره شوند. بسیاری از محققان موافق این موضوع هستند و عنوان کرده اند مذاکرات رو در رو تا ۳۴ درصد موفق تر از بازاریابی ایمیلی عمل می کند.

 


2-  کسب درآمد تمام ماجرا نیست.

پول درآوردن مهم است اما نباید هدف اول و آخر یک کارآفرین باشد. حتی تمام پول های کره ی زمین هم نمی توانند کسب وکاری با طراحی و بنیان گذاری ضعیف را نجات دهند. بنابراین پیش از اینکه به فکر جذب سرمایه باشید، استراتژی های خود را دوباره ارزیابی کنید. به عنوان مثال بسیاری از مردم حتی پیش از ارزیابی محصول خود برای جذب سرمایه اقدام می کنند. شاید مفهوم ایده روی کاغذ جالب باشد اما مشکلات اصلی را حل نمی کند. بسیاری از مشکلات زمانی که وارد عمل شوید بروز پیدا می کنند. جالب است بدانید اغلب استارتاپ ها به دلیل عدم آگاهی از کار و نه به دلیل کمبود سرمایه محکوم به شکست هستند.

 


3-  حسرت فرصت‌های گذشته را نخورید.

هیچ‌کس به فرصت‌های از دست رفته اهمیت نمی‌دهد بنابراین دست از سرزنش خودتان بردارید و نگویید که می‌توانستید قانع‌کننده‌تر ظاهر شوید. این افکار نه تنها نتیجه‌ی مثبتی ندارند بلکه ابتکار عمل را نیز از بین می‌برند. تصور و مرور موقعیت‌های غیرواقعی شانس رسیدن به دستاوردهای جدید را کاهش می‌دهد، فرآیند پیشرفت را کند کرده و فرصت پیشرفت را به رقبا واگذار می‌کند.

به جای فکر کردن به اینکه چرا نفر اول نیستید روی دستاوردهایی که داشته‌اید تمرکز کنید. کارآفرینی مسیری است که باید به کمک اعضای تیم طی شود و هیچ‌کس دلیل اصلی موفقی یا شکست نیست. اینکه چه توانایی یامهارت‌هایی دارید مهم نیست، مهم این است که کل اعضای تیم تا چه اندازه موفق خواهند بود.

 


4-  گوش دادن را فدای صحبت کردن نکنید.

آیا همیشه دنبال این هستید که خودتان را ثابت کنید؟ شما یک زبان و دو گوش دارید. به عبارت دیگر باید دو برابر بیشتر از زمانی که حرف می‌زنید، گوش دهید تا نکات مثبت و جدید یاد بگیرید. از سوال کردن نترسید و با دقت به پاسخ طرف مقابل گوش دهید. داشتن مربی و گوش دادن به صحبت‌های او بهترین تمرین برای تقویت مهارت شنیداری است.

 

5-  برای پیشرفت عجله نکنید

اگر برای رسیدن به موفقیت عجله دارید و بیش از اندازه روی این موضوع تمرکز کرده‌اید باید بدانید احتمال اشتباه کردن را افزایش داده‌اید. موفق شدن در هر کسب‌وکاری مهم است اما یک شبه حاصل نمی‌شود. موفقیت در استارتاپ مانند مسابقه‌ی دوی ماراتن است نه دوی سرعت.

 

پیشرفت کردن را در اولیت قرار دهید و از شکست‌ها استقبال کنید. قبل از اینکه به گسترش کسب‌وکار فکر کنید، از استخدامنیروی کار مناسب مطمئن شوید و ببنید آیا در مسیر درستی قرار گرفته‌اید یا خیر؟ آیا استراتژی کسب‌وکارتان با هدف جذب مشتری‌های وفادار طراحی شده است یا خیر؟ این موارد بهتر است پیش از گسترش کسب‌وکار در نظر گرفته شوند.

 

قبل از اینکه به طور جدی به راه‌اندازی استارتاپ فکر کنید لیست نبایدها را نیز همزمان با لیست بایدها تنظیم کنید. در این صورت می‌توانید رو به جلو حرکت کرده و با پیش‌بینی اشتباه‌ها مسیر موفقیت را هموار کنید.


/زومیت

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 17 / 5 / 1397 ساعت: 2:38 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

شرکت‌هایی که از یک کشور بیشتر پول دارند!

شرکت‌هایی که از یک کشور بیشتر پول دارند!

 

 

والمارت: یکی از بزرگ ترین فروشگاه های زنجیره ای جهان که درآمد عملیاتی آن در سال ۲۰۱۷ معادل ۴۸۶ میلیارد دلار بوده است. این درآمد از اقتصاد ششمین اقتصاد بزرگ منطقه یورو یعنی بلژیک با ۴۶۸ میلیارد دلار بیشتر است. اگر والمارت یک کشور بود بیست و چهارمین اقتصاد جهان به شمار می‌رفت.

 

فولکس واگن: درآمد این خودروساز مشهور آلمانی از تولید ناخالص داخلی شیلی بیشتر است. با وجود شایعه رسوایی خودروهای دیزلی، این خودروساز سال گذشته ۲۷۶ میلیارد دلار درآمد داشت که بیشتر از کل اقتصاد شیلی با ۲۵۰میلیارد دلار ارزش است. فولکس واگن در صورت فرض شدن به عنوان یک کشور، چهل و دومین اقتصاد بزرگ دنیا بود.

 

 اپل: غول بزرگ تکنولوژی آمریکا با درآمد ۲۲۹ میلیارد دلاری خود می‌توانست در صورت کشور بودن در رده چهل و هفتمین اقتصاد بزرگ جهان قرار گیرد. برای مقایسه بهتر است بدانید تولید ناخالص داخلی پرتغال در سال ۲۰۱۶ حدود ۲۰۵ میلیارد دلار بوده است.

 

 آمازون: این شرکت آمریکایی که به سرعت در حال تبدیل شدن به بزرگ ترین شرکت جهان است، سال گذشته ۱۱۷ میلیارد دلار سود کسب کرد که از اقتصاد کویت به ارزش ۱۱۱ میلیارد دلار بیشتر است.

 

 آلفابت: یکی از زیرمجموعه های اصلی شرکت گوگل که سال گذشته با ۱۱۱ میلیارد دلار سودآوری از اقتصاد پرتوریکو بیشتر درآمد کسب کرد. این شرکت می توانست در صورت کشور بودن، پنجاه و نهمین اقتصاد بزرگ جهان به شمار رود. /ایسنا

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 17 / 5 / 1397 ساعت: 2:34 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه می‌توان از انرژی احساسی کارمندان بهره‌برداری کرد؟

چگونه می‌توان از انرژی احساسی کارمندان بهره‌برداری کرد؟

 



هنگامی که از کارمندان شرکت‌های موفق جویا می‌شویم که چه چیزی آنان را از کار در آن محیط خشنود می‌سازد، اغلب شگفت‌زده می‌شویم که چگونه پاسخ‌های دریافتی از تمامی افراد یک سازمان، جدا از رده، کارکرد یا گروه‌شان، یکپارچه و هم‌راستا هستند. این تکیه‌گاه‌های فرهنگی برای افراد خارج از این محیط همیشه به سرعت قابل مشاهده نیستند.

 

ممکن است نیروی محرکه کارمندان یک مرکز درمانی خیریه، این باشد که کار آنان سبب افزایش طول عمر و سلامت بیماران خواهد شد؛ کارکنان یک شرکت معروف ممکن است از کار کردن در یک برند برتر و در سطح جهانی شناخته شده احساس افتخار کنند؛ افراد شاغل در شرکت‌های تازه تاسیس شاید ساختار شکنانه بودن شرکت خود را همچون یک نشان افتخار بدانند؛ کارگران یک کارخانه شاید به سهم خود در نقش مولد کارخانه بنازند. این تفاخر، سوخت «انرژی احساسی» را تامین می‌کند که مفهومی حیاتی هم برای درک ما از فرهنگ سازمانی و هم برای بازدهی حداکثری کارمندان است.

 

البته امتیازهای بالا در بازدهی حداکثری کارمندان همواره به این معنا نیست که فرهنگ شما پشتیبان راهبردهای شما است یا به‌عکس، امتیاز‌های بازدهی پایین الزاما به این معنا نیست که فرهنگ شما نابسامان است. ضرورتا، پیشرفت فرهنگی مترادف با بهبود بازدهی کارمندان نیست. بیایید نگاهی ژرف‌تر به چیستی این امر بیندازیم.

 

انرژی احساسی، فارغ از مشوق‌های بیرونی نظیر پاداش یا مزایا، کارمندان را تشویق می‌کند که ادامه دهند و پیش بروند. منبع تغذیه این انرژی احساسی نقاط قوت به‌خصوصی هستند که منشا حس افتخار در داخل یک شرکتند که افراد را به سوی سختکوشی بیشتر در جهت ارتقای سازمان هدایت می‌کند. احساس غروری که از این دستاورد حاصل می‌شود خود منبع تامین انرژی احساسی بیشتری خواهد شد که افراد را تشویق می‌کند برای دستیابی به موفقیت‌های افزون‌تر باز هم بکوشند و به همین شکل این چرخه تکرار می‌شود.

 

درباره اینکه چرا احساس افتخار از پول اهمیت بیشتری دارد: جان کاتسن باخ در قدرتِ بزرگ‌ترین نیرو محرکه جهان چنین توضیح می‌دهد که احساس افتخار، یک اوج احساسی است که به دنبال کسب موفقیت پدید می‌آید. پیش‌بینی موفقیت‌‌های آتی همچون یک منبع نیرو محرکه ذاتی‌ عمل می‌کند که اغلب اوقات قدرتمندتر از مشوق‌های رسمی و پاداش‌هاست.

 

توانایی بهره‌وری از این منابع احساس افتخار به‌ویژه در دوره‌های دگرگونی و اختلال اهمیت پیدا می‌کند. در هنگام تلاش برای ایجاد دگرگونی‌هایی با مقیاس بزرگ، شرکت‌هایی که تعهد کارمندی بر پایه افتخار، احساسات یا فرهنگ موجود را به عنوان منبعی برای قدرت خود به‌کار می‌برند تقریبا دو برابر بیش از شرکت‌هایی که از این منابع استفاده نمی‌کنند، احتمال دستیابی به دگرگونی پایدار را دارا هستند.

 

تلاش‌های ایجاد دگرگونی می‌تواند منابع احساس افتخار و در پی آن انرژی احساسی کاری شما را به مخاطره بیندازد. هنگامی که این معیارهای فرهنگی مورد حمله قرار می‌گیرند، کارمندان دچار بی‌اعتمادی و تشویش خاطر شده و ممکن است در مقابل تغییرات مقاومت کنند. در این شرایط رفتارهایی ضدتولید پدید می‌آیند، ازجمله زبان‌بازی برای پُربازده کردن اهداف و پنهان‌سازی اطلاعات به‌منظور حمایت از گروه‌های جداگانه (در درون یک سازمان).


در چنین حالتی دیگر جای تعجب نیست که پس از دو، سه سال، هزینه‌ها کم کم افزایش یافته، سازمان‌های مقلد شکل گرفته و شرکت خود را ناگزیر از رفتن زیر بار یک برنامه بازسازی دیگر می‌بیند.

 

برای بهره‌وری کامل از انرژی احساسی یک سازمان، بایسته است که اهداف آن سازمان با چیزهایی که سبب ایجاد احساس افتخار در افراد از کار کردن در آن مکان می‌شود، پیوند بخورد.

 

نویسنده: Alice Zhou

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 12 / 5 / 1397 ساعت: 11:45 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

درباره کتاب زوربای یونانی، اثر نیکوس کازانتزاکیس

درباره کتاب زوربای یونانی، اثر نیکوس کازانتزاکیس

 

 

این کتاب اجمالا داستان مرد کتاب خوان و روشنفکریه که تصمیم می گیره مدتی دور از کتاب به میان مردم عادی بره و با اونا زندگی کنه. اون در ابتدای سفرش به جزیره کرت برای بهره برداری از معدنی که از پدرش بهش رسیده، با پیرمرد سرزنده ای به نام زوربا آشنا میشه و زوربا قبول می کنه که برای اون کار کنه و داستان شرح مواجهه این جوان متفکر و کتابخوان با زوربای تحصیل نکرده اما دنیا چشیده است.

 

زوربا مردیه که اهل تحلیل و حساب کتاب کردن نیست، به احساساتش اعتماد می کند، تا می تواند از زندگی کام می گیرد، درگیر گذشته و نگران آینده نیست، به اخلاقیات اعتنای چندانی ندارد، به دنبال کشف حقیقت هستی نیست، آزادانه زندگی می کند، عقاید منجمدی ندارد، اهل کتاب و کلمات نیست، خجالت و حساسیت در کارش وجود ندارد و به هر کاری مشغول شود، آن را با جدیت انجام می دهد و این ویژگی ها کاملا متضاد ویژگی های ارباب کتاب خوان و متفکرش است که با او همراه شده است.

 

زوربا گرچه بی سواد است، اما صاحب فرزانگی خاصی است که باعث می شود اربابش شیفته او شود. ارباب او در ذهنش دائما در حال کلنجار رفتن با سوالاتش است و به دنبال راهی برای بهتر زیستن، اما زوربا توجهش به دنیای بیرونست و با تکیه بر احساساتش با اشتیاق زندگی می کند.

 

 

من بعضی از جملات کتاب را که برای خودم جذاب بود را انتخاب کرده ام و در این جا برایتان آورده ام:

 

 

زوربا: تنها راه نجات خودت این است که برای نجات دیگران مبارزه کنی

 

زوربا: آدم وقتی جوان است جانور درنده ایست، بلی ارباب، جانور درنده ای که آدم می خورد. گوسفندها را هم می خورد، مرغ ها و خوک ها را هم، ولی تا گوشت آدم نخورد سیر نمی شود.

 

چیزهایی که برای ما عادی هستن، برای زوربا به صورت معماهای بسیار وحشتناک جلوه می کنند. زوربا وقتی یک زن،مرد، یک درخت به گل نشسته یا یک لیوان آب خنک را می بیند، مات و متحیر می پرسد: این چه رمزیست؟ این چه موجودیست؟ او هر روز هر چیز را انگار بار اولست که می بیند.

 

نیاز انسان واقعی با چیز کم هم برآورده می شود.

 

ارباب: با خود گفتم این مرد به مدرسه نرفته و مغزش مغشوش نشده است. او همه رنگش را دیده، فکرش باز شده و قلبش منبسط گشته است بی آن که شهامت و جسارت نخستینش را از دست داده باشد. او همه مسائل بغرنج را که برای ما لاینحل مانده است، مانند همشهری خود اسکندر کبیر که با یک ضربت شمشیر گره گوردیان را گشود، حل می کند.

 

خطا کردن و زمین خوردن برای زوربا مطرح نیست، چون همه جایش از پا تا سر به زمین تکیه دارد. او مانند مار، مادر طبیعت را لمس می کند، با او در می آمیزد و با او یکی می شود، ولی ما مردم درس خوانده پرندگان بی مغز هوا هستیم.

 

کنفوسیوس می گوید: "بسیار کسان خوشبختی را در بالاتر از آدمی می جویند و گروهی در پایین تر از او، ولی خوشبختی درست به قامت آدمیست." بنابراین، به تعداد قد آدمیان خوشبختی وجود دارد.

 

آه که چگونه روح آدمی بر حسب آب و هوا و سکوت و انزوا یا معاشرانی که در مصاحبتشان به سر می برد، در تغییر و تحول است.

 

بلندترین فکرها را هم وقتی خوب می شکافیم، می بینیم که عروسک های پر شده از خاک اره هستند که لای آن خاک اره، فنری از حلبی گذاشته اند.

 

زوربا به ارباب: گفتی دردسر نمی خواهی؟ پس چه می خواهی؟ زندگی خودش دردسر است ولی مرگ نه.

 

ارباب با خود می اندیشد که: من تا آن درجه سقوط کرده بودم که اگر قرار بود بین عاشق شدن به یک زن و خواندن کتاب عشقی، یکی را انتخاب کنم، کتاب را انتخاب می کردم.

 

زوربا خطاب به ارباب: محاسبه نکن ارباب! این اعداد و ارقام را دور بینداز. این ترازوی لعنتی را خرد کن و از من بشنو و دکانت را تخته کن. همین حالاست که تو می توانی روحت را رستگار کنی یا از دست بدهی.

 

زوربا: به من بگو با آن چه می خوری چه می کنی تا بگویم که کیستی.

 

زوربا: سعادت واقعی همین است که انسان هیچ توقعی نداشته باشد و مثل یک زنگی کار کند، به طوری که ظاهرا همه گونه توقعی دارد …

 

ما نباید شتاب کنیم، نباید بی تابی از خود نشان بدهیم و باید با اعتماد تمام از آهنگ ابدی طبیعت پیروی کنیم.

 

بودا آخرین انسانست. ما هنوز در آغاز راهیم. ما به قدر کافی نه خورده ایم، نه آشامیده ایم و نه دوست داشته ایم. ما هنوز زندگی نکرده ایم. این پیرمرد نحیف از نفس افتاده خیلی زود به سراغمان آمده است. بگو هرچه زودتر برود پی کارش.

 

دوست ارباب: به جز کار ای استاد بی کاره من، راه دیگری برای رستگاری وجود ندارد.

 

همه آدم ها جنون خاص خود را دارند و اما بزرگ ترین جنون به نظر من آنست که آدم جنون نداشته باشد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 9 / 5 / 1397 ساعت: 12:3 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 176