| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
چگونه کارمندان را تشویق به انجام وظایفی فراتر از نقششان کنیم؟
هر روز کارمندان تصمیم میگیرند که آیا میخواهند برای مشارکت در موفقیت سازمانشان سنگتمام بگذارند یا خیر. این تصمیم بسیار مهمی است، زیرا زمانی که کارمندان میخواهند با کمک کردن به همکارانشان، داوطلب شدن برای به عهده گرفتن وظایف خاص، معرفی ایدهها و فعالیتهای جدید، شرکت در جلسات غیراجباری، وقف ساعات اضافی برای تکمیل پروژههای مهم و...، کاری بیش از نقشهای تعریفشده سازمانی انجام دهند، شرکتهایشان کارآتر میشوند.
در نتیجه، یک وظیفه مهم برای مدیران موفق، انگیزه دادن به کارمندانشان برای تعهد به این گونه رفتارهاست؛ رفتارهایی که محققان آن را «رفتارهای شهروندی» یا citizenship behaviors مینامند.
از سوی دیگر، برخی مطالعات نشان داده است که کارمندان گاهی برای اینکه شهروند سازمانی خوب باشند، احساس فشار میکنند و ممکن است تنها برای اینکه از طرف سازمان پذیرفته شوند، این کار را انجام دهند.
با فرض اهمیت رفتار شهروندی برای موفقیت سازمانی، یک روش بطور بالقوه موثر برای انجام این کار چیزی است که ما آن را «دگرگونسازی شهروندی» مینامیم. دگرگونسازی شهروندی بر مبنای این مفهوم است که کارمندان میتوانند روشهایی را شکل دهند که فراتر از وظیفه خود عمل کنند؛ به طوری که نه تنها در سازمان همکاری کنند، بلکه شخصا از نقاطقوت خود به بهترین شکل بهره ببرند.
به این دلیل، ما مدیران را تشویق میکنیم تا به کارمندانشان اجازه دهند بدانند چه نوع رفتار شهروندی برای کار گروهی آنها مهمتر است؛ کارمندان باید در مورد اینکه چه نوع رفتارهای شهروندی با نقاط قوت، انگیزهها و علایق آنها پایدارتر است، با مدیرانشان رک و راست باشند.
به عنوان مثال مهندس درونگرایی که از اجتماع هراس دارد اما گاهی شببیداری برای انجام امور برایش چندان اهمیتی ندارد، ممکن است احساس تعهد کمتری به شرکت در هر رخداد اجتماعی داشته باشد، با اینکه میداند اگر نیاز باشد یک فرد تا دیروقت بیدار بماند و یک پروژه مهم را به انجام برساند، آن یک نفر خود اوست.
یا فروشندهای که نمیتواند تا پایان جلسات بنشیند اما از فرصتها برای تربیت دیگران استفاده میکند، میتواند درخواست کند تا از کارهای تیمی ملالآور دور شود و در عوض زمان اضافی برای مشاوره غیررسمی استخدامیهای جدید بدست میآورد.
با درک این نکته که همه شهروندان خوب شبیه هم نیستند و اجازه دادن به کارمندان برای سازمان دادن رفتار شهروندیشان با علایق و استعدادهای منحصربهفرد آنها، مدیران میتوانند همزمان رفاه کارمندان و بهرهوری کار گروهی را بالا ببرند.
در نهایت، دگرگونی شهروندی باید نیاز مدیران به استراتژی چماق و هویج را کاهش دهد.
منبع: HBR
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
هوش مالی و سرمایه گذاری برای بچه هاو فرزندان دلبندمان
سواد مالی کودکان
در هر سنی چه چیزی به بچه هایمان یاد بدهیم؟
با آنها در چه سنی در مورد پول حرف بزنیم؟
پول توجیبی
همه ما (والدین خانه و مدرسه) دوست دارند که بچههایی باهوش داشته باشند. در نظر آنها کودکی که اسم رنگها را میداند، چند لغت انگلیسی بلد است و میتواند پایتخت کشورها را نام ببرد، بچهای زیرک است؛ اما معمولا وقتی بحث به پول میرسد، با بچهها صادق نیستیم. خیلی پیش میآید که از آنها پول قرض کنیم و بدهی خود را نپردازیم.
در دارایی آنها دخل و تصرف کنیم. گاهی برایشان بدون مرز پول خرج کنیم و وقتی خواستههایشان بیش از توان مالی ما است، موضوع را به صراحت به آنها توضیح ندهیم. شاید برخی از والدین دوست نداشته باشند فرزندانشان درگیر مفهوم پول شوند؛ اما سواد مالی کودکان جدیتر از چیزی است که فکر میکنیم. سوادی که میتواند بر آینده آنها تاثیر بگذارد.
ارزش زمانی پول چیست؟
بعضی از بچهها به پول فیزیکی دلبستگی پیدا میکنند و به بانک اعتماد ندارند. داشتن کارتبانک و تجربه خرید با آن میتواند تا حد زیادی اعتماد او را جلب کند. مسائل امنیتی استفاده از کارت را به او توضیح بدهید؛ مثلا به او بگویید که رمز کارتش یک راز بزرگ است و هیچکس (حتی خود شما) نباید از آن خبر داشته باشد.
همچنین میتوانید با او در مورد تورم صحبت کنید. به او بگویید که اگر بهره بانکی ۱۵% است و تورم ۱۰%، پول او بعد از یکسال ۵ درصد زیاد شده است. برای او مثال بیاورید. قبلا با ۱۰۰ هزار تومان میتوانست ۱۰۰ نان بخرد، اما حالا با ۱۰۵ هزارتومانش میتواند ۱۰۰ نان بیشتر بخرد. این یعنی ۵ %.
سوال اینجا است که در چه سنی در مورد چه چیزهایی با آنها حرف بزنیم؟
7سالگی: پسانداز
7سالگی سن بسیار حساسی است. در این سن کودک به مدرسه میرود و برای نخستین بار حضور در جامعه را تجربه میکند. در این سن معمولا خانوادهها به او پولتوجیبی میدهند. بهاینترتیب کودک یاد میگیرد که برای خودش خرید کند و مراقب پولش باشد.
8سالگی: طلب
8سالگی سن خوبی است که کودک با مفهوم طلب آشنا شود. میتوانیم از او پول قرض بگیریم و برای پرداخت آن یک زمان مشخص کنیم. این زمان را در یک دفترچه یادداشت کنیم و درست سر موقع قرض را به او بازگردانیم.
9 سالگی: بدهی
این سن وقت خوبی است که به او تجربه بدهکار بودن را منتقل کنیم. این بار میتوانیم به او پول قرض بدهیم و از او بپرسیم چه زمان میتواند قرض را پس بدهد. میتوانیم از آموزههای قبلی استفاده کنیم. او تا اینجا با دو مفهوم پسانداز و طلب آشنا شده است. حالا میتواند از پسانداز برای پرداخت بدهیاش استفاده کند.
10 سالگی: ارزش زمانی پول
▪️برای این منظور میتوانیم برای پسانداز او یک حساب پسانداز کوتاهمدت درست کنیم. پسانداز او را در بانک بگذاریم و وقتی پولش بیشتر شد، به او توضیح بدهیم که این پول اضافه از کجا آمده است. لازم است او بداند که گرفتن سود از بانک، رخدادی طبیعی است و این مبلغ اضافه جایزه یا رخدادی استثنایی نیست.
11سالگی: مالیات و خیریه
▫️هدف از انتقال سواد مالی این نیست که کودکی ناخنخشک تربیت کنیم که همیشه مو را از ماست بکشد. برای همین بود که به او یاد دادیم پول قرض بدهد و به پول فیزیکی دلبستگی نداشته باشد.
12سالگی: شغل
بعضی از بچهها مقداری بیشتر از پولتوجیبی خود درخواست میکنند. پاسخ دادن به درخواست آنها میتواند چالشبرانگیز باشد. آیا باید خواستههای آنها را بیچونوچرا پذیرفت؟ یا باید در مقابل برخی از خواستههای او مقاومت کرد؟
کارهایی هم وجود دارند که خارج از حیطه وظایف او هستند؛ مثلا ممکن است او در شستن ظرف یا پاک کردن سبزی مشارکت نداشته باشد. حالا میتوانید برخی از این وظایف را در مقابل دستمزدی مشخص به او بسپارید.
13سالگی: بورس!
▫️بله! بورس! در این سن میتوانید برای فرزند خود یک کد بورسی بگیرید و پساندازش را به بازار سرمایه ببرید. توصیه میشود برای او صندوق قابل معامله در بورس با درآمد ثابت بخرید تا در بدو ورودش ضرر را تجربه نکند. حتی خودتان میتوانید به مقدار پساندازش اضافه کنید.
14 سالگی: سود و زیان
▪️حالا فرزند شما دیگر کودکی آسیبپذیر نیست. برای همین میشود او را با روی سیاه بازار سرمایه آشنا کرد. البته برای آموزش زیان نباید او را به موقعیتی مضر وارد کنید. بلکه میتوانید او را با یک سرمایهگذاری پرریسک آشنا کنید. (فقط بخش کوچکی از پسانداز او را به خطر بیندازید، نه تمام آن را.)
15سالگی: به دنیا واقعی خوشآمدی
▫️در سن 15 سالگی فرزند شما دبیرستانی است و باید بتواند برای آینده خود تصمیمات مهمی بگیرد. او باید انتخاب رشته تحصیلی کند و برای ورود به دانشگاه آماده شود. اگر مراحل آموزش مالی را بهخوبی طی کرده باشد، حالا شناخت بهتری از زندگی واقعی خواهد داشت...
منبع:مدرسه مالی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چرا شرکت ثبت کنم ؟
اگر صاحب کسب و کاری هستید ولی هنوز شرکت ندارید، بر خلاف باور عمومی از ثبت شرکت هراس و نگرانی نداشته باشید، برعکس داشتن یک شرکت می تواند خیلی به شما کمک کند.
شما با داشتن شرکت:
1 شخصیت حقوقی خواهید داشت و میتوانید در مناقصات و مزایدات پروژه هایی با مبالغ بسیار بالاتر شرکت کنید.
2 میتوانید از بانکها خیلی بیشتر وام بگیرید. مطابق اعلام بانک مرکزی در سال 95 حدود 80 درصد تسهیلات بانکی به شرکتها داده شده است!
3 مالیات شما از طریق اداره مالیات بر درآمد شرکتها بسیار کمتر و حساب شده تر از اداره مالیات بر درآمد مشاغل و اصناف خواهد بود!
4 در صورت ورشکستگی احتمالی ، از آنجا که شرکت شخصیت مستقلی از صاحبان آن دارد صرفا اموال به نام شرکت توقیف شده و بر خلاف حالت کسب و کار شخصی، هیچ کس نمی توانند اموال شخصی شما را توقیف و یا شما را خدای نکرده بازداشت کند!
5 نقل و انتقال سهام و یا خروج شریک از شرکت فقط با ثبت صورتجلسه تغییرات و طبق ضوابط خاصی و معمولا با موافقت سایر شرکا صورت می پذیرد. بر خلاف کسب و کار شخصی و سنتی که شریک تجاری شما هر وقت که اراده نماید بدون موافقت شما میتواند شراکت خود را بر هم زده یا سهم خود را به هر کس بخواهد انتقال دهد!
6 اگر در مناطق آزاد اقتصادی مانند قشم، کیش، آبادان، ارس، سلفچگان و ... شرکت ثبت کنید معافیت مالیاتی 10 ساله خواهید داشت!
7 اگر شرکت دانش بنیان داشته باشید و موفق به ارائه محصولی دانش بنیان در حوزه فناوریهای نو بشوید از مالیات معاف بوده و از انواع تسهیلات و حمایت های دولت برخوردار خواهید شد!
8 در حالت کسب و کار شخصی بدون داشتن شرکت شما تاجر و از نظر مالی توانمند محسوب شده و از بسیاری مزایای قانونی مانند اعسار (عدم پرداخت هزینه های دادرسی و یا پرداخت مهریه و بدهی های دیگر به صورت قسط بندی شده) محروم خواهید شد. حال آن که اعضا و سهامداران شرکت می توانند از این شرایط استفاده کنند زیرا از نظر قانونی به تنهایی تاجر محسوب نمی شوند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
ترکیه چرا ترکیه شد؟،تحلیل دلایل موفقیت کشور ترکیه
دکتر آرش خلیلی نصر
عضو هیات علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد
دانشگاه صنعتی شریف
همواره دولت مردان ما از کشورهای منطقه و ترکیه سخن می گویند و تمایل دارند از این کشور ها به خصوص ترکیه جلو بزنند ،اما به نظر می رسد که شناخت کافی از این کشور ، دستاورد هاو دلایل رشد آن در دست آنها نیست۰مطالب ذیل با همکاری چند استاد و مشاور از دانشگاه های ترکیه نوشته شده است،امیدوارم سرآغاز بحث ها و عملکرد سازنده در کشور ما باشد.
اطلاعات کلی و آشنایی با کشور ترکیه :
ترکیه «هفدهمین» اقتصاد بزرگ دنیا است و «هشتصد و پنجاه میلیارد»دلار تولید ناخالص داخلی دارد۰
«سومین» تولید کننده بیسکویت در دنیا است و«هفتمین» در لوازم خانگی است و۰۰۰
متوسط سنی افراد آن ۳۱ سال و نرخ رشد تولید ناخالص آن «۵ درصد» است و همانند ایران ۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد۰
دلایل موفقیت ترکیه
البته بحث بر سر دلایل می تواند بسیار مفصل و طولانی تر از نوشته ذیل باشد که منتخبی از آن را برای شما در ذیل آورده شده است:
قابلیت مدیریت در شرایط پیچیده:
ترکیه «اقتصادِ باز» را سال هاست تمرین می کند و شرکت ها در طول زمان با کالاهای وارداتی به رقابت و مبارزه پرداخته اند۰تحقیقات نشان داده است که «علت اینکه امروز ترکیه دارای ۱۳ شرکت بین المللی است ، به سبب آموزش ها ،مبارزات و توانمندی هایی است که برای رقابت با کالاهای وارداتی انجام داده اند۰»
این مبارزه علمی واجرایی و همیشگی با کالاهای وارداتی آنها را توانمند ساخته است که پیچیده فکر و عمل کنند۰برای مثال شرکت های ترک،هر کجا وارد می شوند تحقیقات بازار وسیعی انجام میدهند،مراکز تحقیق و توسعه خود را راه اندازی می کنند ،خبره های صنعت و دانشگاه را به خدمت می گیرند و بر تکنولوژی های روز به میزان بالایی سرمایه گذاری می کنند۰
یادگیری فرهنگ بین المللی
شرکت های ترک یاد گرفته اند که شرکت های بین المللی در راستای یادگیری و تعامل بین المللی شکل می گیرند و اینگونه علاوه بر حل معضل بیکاری،ارز آوری وسیعی کرده اند۰ترک ها نیز به تنوع و گوناگونی افکار و عقاید احترام گذاشته وآنرا به جای تهدید برای رشد،فرصت گونه می بییند۰
ترک ها،خبره ها را در سطح بین المللی جذب کرده و پرورش می دهند۰شرکت های ترک،ارزیایی عملکرد سنگینی را در سطح شرکت و دپارتمان و افراد دارند و پرسنل را تشویق و راهنمایی و همسو می کنند تا به اهداف بلند شرکت دست یابند۰
صمیمات سریع و با کیفیت
ترک ها به اخذ تصمیمات مناسب در زمان کوتاه شهرت دارند و آن کلید موفقیت در بازارهای نوظهور می دانند۰
ترک ها به لطف «دپارتمان های استراتژی و مدیریت ریسک»خود،تحلیل و تدوین و پیاده سازی استراتژی را همواره انجام داده و تصمیم گیری درست را عادت وار انجام می دهند۰
روحیه کارافرینی و تفکر راجع به آینده:
بیشتر شرکت های ترک،چشم انداز مشخصی دارند،آنها به آینده فکر می کنند و دقیقا میدانند که ۵ سال دیگر کجا هستند۰ترک ها روحیه کارافرینی بسیار بالایی را در خود ایجاد کرده اند۰ کار و تلاش برایشان یک ارزش است تا یک وظیفه و اجبار ۰
تفکر طراحی:
ترک ها علاوه بر طراحی محصول،به طراحی کل «تجربه مشتریان» می پردازند۰آنها نیاز مشتریان را به درستی با انجام تحقیقات بازار می فهمند و تجربه منحصر بفردی را برای آنها طراحی می کنند و از مشتری فیدبک گرفته و اصلاح می کنند۰
سوال کلیدی این است که چرا با وجود اینکه ایران عزیز ما هم ۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد که تقریبا میانگین سنی برابری با کشور ترکیه دارد،اما در بیشتر شاخص ها از ترکیه ضعیف تر است؟
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
تجربه ی تلخ 246.2 میلیارد یورویی
شرکت نوکیا یکی از قدرتمندترین شرکت های دنیا و بزرگترین تولید کننده گوشی های تلفن همراه در جهان بود که اخیرا پس از کاهش 99 درصدی ارزش سهامش توسط شرکت مایکروسافت خریداری شد. در طول برگزاری نشست خبری اعلام فروش این شرکت به مایکروسافت رییس این شرکت گفت:
"ما بهترین تیم مدیریتی و اجرایی را در اختیار داشتیم، ماهیچ اقدام اشتباهی انجام ندادیم، سخت تلاش کردیم اما علی رغم همه این ها شکست خوردیم."
بعد از گفتن این جمله تمام تیم مدیریتی نوکیا و خود رییس آن شرکت به طور غم انگیزی گریه کردند
از اوایل سال 1990 تا سال 2012، نوکیا یکی از قدرتمندترین کمپانی های دنیا و بزرگترین تولیدکننده گوشی های تلفن همراه در جهان با در اختیار داشتن 80 درصد سهم بازار بود. قیمت هر سهم این شرکت 42 دلار و ارزش این شرکت 250 میلیارد یورو بود. نوکیا یک شرکت فوق العاده قوی با مدیرانی کاربلد و حرفه ای بود که کارشان را به خوبی انجام می دادند. اما متاسفانه امروزه به خوبی کار کردن و حفظ وضع موجود برای موفقیت کافی نیست
رهبران نوکیا، به دنبال یادگیری مداوم و تغییر و نوآوری سریع نبودند. آنها نتوانستند تغییرات مداوم و سریع صنعت تلفن همراه را که به واسطه شرکت های سامسونگ و اپل آورده شدند را پیش بینی کنند.
شرکت های اپل و سامسونگ تا چند سال قبل هرگز گوشی موبایل تولید نمی کردند اما آنها شرکت های یادگیرنده ای بودند و مدام به دنبال یادگیری، تغییر و نوآوری می گشتند
خیلی سریع iphone و Galaxy گوشی های نوکیا را در بازار کنار زده و سهم قابل توجهی از بازار گوشی های تلفن همراه را به خود اختصاص دادند. از سال 2011 تا 2013 نوکیا از رتبه اول بازار به رتبه دهم سقوط کرد. سهم بازار 80 درصدی نوکیا به 3 درصد رسید. ارزش هر سهم نوکیا از 42 دلار به 2.5 دلار کاهش پیدا کرد. هزاران کارمند سخت کوش نوکیا از کار برکنار شدند. ارزش شرکت نوکیا با کاهشی 99 درصدی از 250 میلیارد یورو به 3.79 میلیارد یورو رسید.
شرکت نوکیا هیچ اشتباهی نداشت. آنها هیچ کار خطایی انجام ندادند اما جهان به سرعت در حال تغییر است. ضعف آنها در عدم یادگیری، رشد و تغییر مداوم و سریع بود. آنها به این خاطر که یادگیری مداوم را فراموش کردند، نه تنها شانس خود برای رسیدن به موفقیت را از دست داده بلکه شانس بقا را نیز از دست دادند
امروزه اگر به دنبال رشد و پیشرفت نباشید و از موفقیت امروز خود راضی بوده و به دنبال حفظ وضع فعلی باشید شکست خواهید خورد. نوکیا به واسطه موفقیت چشمگیری که داشت شکست خورد. آنها قربانی موفقیت خود شدند
اگر شما از وضع خود راضی باشید و به جای آموزش های جدید و یادگیری مداوم به دنبال حفظ وضع کنونی بوده و از یادگیری و آموزش دست بکشید قطعا قربانی خواهید شد
نوآوری و پیش بینی تغییرات رمز ماندگاری و موفقیت است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اشتباهات متداول سرمایه گذار
ویلیام جی اونیل
ترجمه : رباب وفایی
خلاصه راه موفقیت آن است که ضعف های خود را اصلاح کنید ، تا زمانی که آنها به قوت شما تبدیل شوند . در طی یک دوره 35 سال، ویلیام اونیل با هزاران فرد ریسک پذیر ، از مبتدی تا حرفه ای ها در ارتباط بوده است. شرح زیر اشتباهاتی است که اغلب توسط سرمایه گذارانی که زیاد موفق نبودند، روی داده است.
1.بسیاری از سرمایه گذاران از دروازه های شروع نمی گذرند، آنها معیارهای انتخاب خوب را استفاده نمی کنند. آنها نمی دانند برای پیدا کردن یک سهم موفق چه چیز را جستجو کنند، بنابراین سهامی را می خرند که در بازار، رفتار غوغا کننده دارند درحالی که پیشروهای واقعی بازار نیستند.
2. یک راه خوب برای اطمینان از نتایج مصیبت بار، خرید در مسیر کاهش قیمت است!
در ظاهر یک سهام نزولی یک معامله ی خوب به نظر می رسد، چون ارزان تر از چند ماه قبل است، در حالی که گاه شرکت مورد نظر درگیر مشکلی جدی یا در آستانه ی ورشکستگی است.
3. یک عادت بدتر، کم کردن میانگین خریدتان قبل از دیدن علائم افزایشی هست.
اگر شما یک سهام در 40 دلار خریده اید و بعد در 30 دلار دوباره خرید کرده اید و میانگین خرید خود را به 35 دلار رسانده اید، شما با قرار دادن پول خوب در انتخاب بد ،ضرر و اشتباه خود را دنبال کرده اید. این استراتژی آماتور می تواند ضررهای جدی بسازد .
4.علاقه ی عمومی به خرید سهام ارزان، وقتی در قیمتهای پایین تر فروخته می شود، وجود دارد.
افراد به اشتباه حس می کنند که خرید تعداد زیاد سهام ارزان100یا 1000، کار عاقلانه ای است و این حس خوبی به آنها می دهد. ولی بهتر است 30یا 50 سهم از شرکت شناخته شده را بخرید. باید به مبلغ سرمایه گذاری فکر کنید نه تعداد سهامی که می توانید بخرید. شما نمی توانید بهترین کیفیت را با ارززان ترین قیمت خریداری کنید.
5. در وهله ی اول سفته بازان می خواهند توفیق ناگهانی در بازار بدست بیاورند.
آنها بدون مطالعه ی لازم و آماده سازی یا دستیابی به روش ها و مهارت های ضروری، می خواهند تا سود سریع و زیاد داشته باشند. به جستجوی راهی ساده و سریع بدون سپردن زمان یا تلاش برای یادگیری واقعی آنچه لازم هست، می باشند.
6. دلخوشی اصلی سرمایه گذاران در خرید پیشنهادات، شایعات، شنیده ها است . به عبارت دیگر، آنها مایل هستند پولی را که به سختی به دست آورده اند بخاطر گفته های دیگران به خطر بیندازند، به جای کسب آگاهی برای آن چیزی که آنها باید خودشان انجام دهند و اغلب شایعات نادرست هستند.
7. افراد سهم شرکتهایی را می خرند که با آن آشنایی دارند یا نامش را می دانند، تنها به دلیل اینکه شما برای جنرال موتورز کار می کنید، آن را لزوما یک سهم خوب برای خرید نمی سازد
بسیاری از بهترین سرمایه گذاری ها در نام های جدیدی خواهد بود که شما نمی دانید، اگر کمی مطالعه و تحقیق داشته باشید، می توانید و باید بدانید.
8. بسیاری از سرمایه گذاران قادر به پیدا کردن اطلاعات و مشاوره خوب نیستند. اگر آنها مشاوره ای بشنوند، نمی توانند آن را تشخیص یا دنبال کنند.
همیشه اقلیت بسیار کوچک دوستانتان ،کارگزاران، و یا خدمات مشاوره به اندازه کافی در بازار موفق می باشند تا شایستگی توجه تان را داشته باشند. کارگزاران برجسته بازار سهام و یا خدمات مشاوره بیشتر از پزشکان برجسته، وکلا یا بازیکنان بیس بال نیستند. تنها یک نفر از نه بازیکن بیس بال است که قرارداد حرفه ای با لیگ های بزرگ را امضا می کند.
9. اکثریت سرمایه گذاران غیرماهر، وقتی که ضرر آنها کم و معقول هست، سرسختانه اقدام به نگهداری سهام می کنند. آنها می توانند ارزان تر خارج شوند، اما به علت درگیر کردن احساس با نگهداری سهم به امید بازگشت قیمت، باعث هزینه های بزرگتر و عمیق تر می شود.
10. بیش از 98٪ افراد از خرید سهامی که شروع به بالارفتن در سطح قیمتی جدید (قیمت معقول) هستند، می ترسند، این به نظر آنها بیش از حد بالا به نظر می رسد.
احساسات و نظرات شخصی به مراتب دارای دقت و صحت کمتری از جهت بازار است. به همین ترتیب، سرمایه گذاران در سودهای کوچک کسب شده، نقد می کنند و در ضررهایشان نگهداری. این تاکتیک دقیقا برعکس روش سرمایه گذاری درست است.
11. سرمایه گذاران گاه نگران مالیات و کارمزد هستند. فعالیت شما باید در وهله ی اول منجر به سود خالص گردد.
نگرانی بیش از حد در مورد مالیات معمولا منجر به سرمایه گذاری غلط، به امید بدست آوردن یک پناه مالیاتی می گردد.در زمان های گذشته، سرمایه گذاران سود خوب را با نگه داشتن بیش از حد طولانی سهم از دست می دادند. هزینه های کمیسیون خرید یا فروش سهام، به ویژه از طریق تخفیف کارگزار، یک عامل نسبتا جزئی، در مقایسه با جنبه های مهم تر مانند تصمیم گیری درست در وهله اول و اقدام عمل در زمانی که مورد نیاز است. یکی از مزیت های بزرگ داشتن سهام نسبت به املاک واقعی، کمیسیون قابل ملاحظه ی پایین و قابلیت نقدینگی آن هست.
این شما را قادر به محافظت از خود با هزینه پایین و یا استفاده از گرایش های جدید بسیار سود آور می سازد.
12. سفته بازان در قراردهای آتی بیشتر هستند، چون آنها فکر می کنند ثروت بیشتری در زمان کمتری بدست می آورند.
وقتی آنها اختیار خرید یا فروش می خرند، آنها کاملا در کوتاه مدت تمرکز می کنند. قراردادهای اختیار خرید و فروش کوتاه مدت، نوسان و ریسک بیشتری دارند، این عملکرد ناصحیح سرمایه گذاری هست.
13. سرمایه گذاران تازه کار معمولا برای خرید و فروش خود محدودیت قیمتی قرار می دهند، آنها به ندرت سفارشات باز قرار می دهند.این روش ضعیفی است زیرا سرمایه گذار به جای تاکید بر جنبش و حرکت مهم تر و بزرگتر، درگیر ابهام در نقطه ی قیمتی است.
سفارشات محدود در نهایت منجر به از دست دادن کامل بازار می شود و عدم خروج از سهامی که باید به فروش می رفت تا از ضرر قابل توجهی جلوگیری شود.
14. برخی سرمایه گذاران در تصمیم به خرید یا فروش دچار آشفتگی اند، به عبارت دیگر، دو دل هستند و نمی توانند تصمیم بگیرند، در حقیقت نمی دانند چه می کنند.
آنها برنامه و طرح ، مجموعه از اصول یا قوانینی ندارند تا هدایتشان کنند و این باعث عدم اطمینان در آنچه باید انجام دهند، می شود.
15. بسیاری از سرمایه گذاران نمی توانند بی طرفانه به سهام نگاه کنند. آنها همیشه امیدوارند و علایقی دارند و بر علایق و وعقاید شخصی خود تکیه می کنند ، بدون توجه به دیدگاه بازاری که به مراتب درست تر هست.
اگر شما مشتاق تبدیل شدن به یک سرمایه گذار برنده هستید، این آیتم ها را بارها با دقت بخوانید و با خود روراست باشید!
تمام
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
استراتژی برتر برای رشد کسب و کار
استراتژی یک برنامه عملی (action plan) است که برای دستیابی به یک هدف خاص طراحی می شود. استراتژی رشد کسب و کار یک راهکار عملی برای دستیابی به رشد در کسب و کار است. در اینجا برخی از استراتژی های رشد که معروف و محبوب هستند را ذکر خواهیم کرد:
1 تنوع
تنوع، یک استراتژی رشد است که حتما باید به طور صحیح انجام شود.
2 توسعه بازار
یک کارآفرین می تواند به دنبال ایجاد یک بازار جدید برای محصولات و خدمات موجود خود باشد.
3 توسعه محصول
یک کارآفرین به جای پیدا کردن یک بازار جدید برای محصولات موجود، می تواند یک محصول جدید را در بازار فعلی ارائه دهد.
4 نفوذ در بازار
استراتژی نفوذ در بازار به افزایش سهم بازار محصول یا خدمات فعلی در بازار موجود کمک می کند.
5 سرمایه گذاری مشترک
دو یا چند شرکت والد موافقت می کنند که سرمایه، فن آوری، منابع انسانی، ریسک ها و پاداش ها را در شکل گیری یک نهاد جدید و تحت کنترل مشترک هر دو شرکت، به اشتراک بگذارند.
6 ادغام
ادغام، ترکیب دو یا چند شرکت موجود در قالب یک شرکت است.
7 فرانشیز
فرانشیز یکی از استراتژی تجاری است که به خوبی شناخته شده است. انجام یک کسب و کار کوچک با فرانشیز و تحت یک سازمان دیگر، برای شرکت هایی که نمی توانند سرمایه گذاری های زیادی را برای کسب و کارشان انجام دهند، بسیار سودمند است.
8 بازار جاویژه (Niche Market)
این استراتژی شامل شناسایی یک بخش خاص از بازار است که هیچ صاحب کسب و کاری تاکنون در آن حوزه به ارائه محصول یا خدمت نپرداخته باشد.
9 شبکه سازی یا کار شبکه ای
شبکه سازی شامل حفظ ارتباطات قدیمی و ایجاد ارتباطات جدید و گسترش پایگاه شبکه ای می شود. این شبکه می تواند شامل مشتریان، تامین کنندگان، خرده فروشان، عمده فروشان، سازمان های دولتی و غیر دولتی باشد.
تمرکز جغرافیایی
10 تمرکز صنایع در یک منطقه خاص جغرافیایی، تمرکز جغرافیایی نام دارد.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
جف بزوس، مدیرعامل آمازون، مالک 80 میلیون سهم (معادل ۱۷ درصد) از کل سهام شرکتی است که رشد فوق العاده خود را تا حدود زیادی مدیون بخش پردازش های ابری است. با این حال، آمازون از ابتدا یک غول تکنولوژی نبود. این شرکت در سال ۱۹۹۴ به عنوان یک کتابفروشی آنلاین تأسیس شد، اما با سریع ترین رشد در تاریخ کسب وکار، در سال ۲۰۱۵ به درآمد سالانه ۱۰۰ میلیارد دلاری رسید. چنین موفقیت خیره کننده ای، مستلزم تمرکز کاری است. با هم ۶ دیدگاه ارزشمند مدیرعامل تأثیرگذار آمازون را مرور می کنیم.
1 مهارتهای خود را با نیازهای بازار همسو کنید.
در سال ۲۰۰۹، جف بزوس، فلسفه شرکتی را که موجب موفقیت کتابخوانهای الکترونیک کیندل شده شرح داد. در آن زمان، کیندل، پرفروش ترین محصول آمازون بود. او توضیح داد که یکی از استراتژی هایی که باعث موفقیت کارآفرینان می شود، این است که بهترین مهارت خود را بشناسند و به دنبال بخشی از بازار بگردند که به این مهارتها نیاز دارد. گزینه دیگر هم این است که پی ببرید مشتریان . چه نیازهایی دارند و مهارتهای خود را در جهتی ارتقا دهید که به رفع این نیازها کمک کند. آمازون در توسعه کیندل از روش دوم استفاده کرد. خوانندگان برای مطالعه ای بوک ها به ابزاری نیاز داشتند و آمازون محصولی را تولید کرد که مورد پسند مخاطبان بود.
2 سازگار شوید و زنده بمانید
در سال ۲۰۱۳، جف بزوس که پیش از این تجربه ای در زمینه نشریات نداشت، واشنگتن پست را به مبلغ ۲۵۰ میلیون دلار خریداری کرد. این معامله، تعجب همگان را برانگیخت، چرا که بزوس، یک نوآور افسانه ای بود و نشریات چاپی، بیشتر متعلق به دوران گذشته بودند. شکی نیست که با رواج رسانه های دیجیتال، مخاطبان نشریات چاپی، به شدت کاهش یافته بودند. با این حال، بزوس نگاه دیگری به این ماجرا داشت. بزوس، با این باور که واشنگتن پست، برندی قدرتمند است و کارمندانی زبردست را در استخدام خوددارد، تصمیم گرفت برخلاف روند صنعت رسانه ها، امتیاز این روزنامه را خریداری کند. این حرکت، معنای عمیق تری داشت؛ اگر واقعیت را بپذیرید و خود را با آن سازگار کنید، قدرت پیدا می کنید. در غیر این صورت، راه زوال را انتخاب کرده اید.
بزوس در مصاحبه ای به شبکه ABC گفت: «من همیشه به آینده فکر می کنم. هنگامی که دنیای اطراف شما تغییر میکند و به خصوص اگر این تغییرات علیه شماست، باید فکر کنید که چه کاری از دستتان برمی آید. چراکه شکایت کردن، هیچ چیزی را حل نمی کند.».
3 همیشه جوان بمانید
جف بزوس معتقد است یکی از کلیدهای موفقیتهای فوق العاده او، این است که دلش را جوان نگه می دارد.
شبکه ABC از بزوس خواست نظرش را در مورد بلک بری بیان کند. بلک بری در دهه ۹۰ میلادی، پیشگام انقلابی بود که در صنعت موبایل به وجود آمد. اما این برند، موفق تشد نوآوری های خود را ادامه دهد و از بازار روز عقب افتاد. سال ۲۰۱۳، این شرکت مجبور شد ۴۰ درصد از کارکنانش را تعدیل کند. از طرف دیگر، آمازون شرکتی بود که از اوایل 90 رشد مداومی داشت. بزوس گفت: «اگر میبینید با گذشت زمان، متوسط سن مشتریان پایه شما بالا و بالاتر میرود، باید بدانید که در نهایت مهجور خواهید ماند. باید مدام مشتریان جدیدتان و نیازهایشان را شناسایی کنید و راهی بیابید که همیشه به روز و جوان بمانید.»
4 آزمایش کنید و از تلاش هایتان درس بگیرید
راه موفقیت شرکت آمازون، به کمک آزمایشهای متعدد و تجربه ها هموار شده است. برخی از این آزمایش ها موفق بوده اند و برخی دیگر به شکست های سختی منجر شده اند، از جمله پروژه های زیر:
✳️ فایرفون
✳️ سایت مقصد سفر آمازون
✳️ آمازون محلی
✳️ زدشاپ
بزوس، به جای اینکه برای اشتباهاتش ماتم بگیرد، به کسب و کار خود، به چشم یک لابراتوار نگاه می کند. او اخیرا به نشریه فورچون گفت: «تجربه ها و آزمایش ها کلیدهای نوآوری هستند. چراکه به ندرت به نتیجه دلخواه شما میرسند و شما مطالب زیادی از آنها یاد می گیرید.»
5 از نزدیک شدن به کارهای دشوار نهر اسید
واقعیت این است که بزوس به خاطر محافظه کاری، به دومین مرد ثروتمند جهان تبدیل نشده است. برعکس، گرچه هزینه شکست های عظیم بنیانگذار آمازون، با پول شرکت پرداخت شده، ولی موفقیتهای او میلیاردها دلار را به آمازون بازگردانده است. به ازای هر فایرفون یا مقصد سفر (پروژه های ناموفق)، یک آمازون پرایم یا مارکت پلیس وجود داشته که درآمد هرکدام، بیش از حد تصور است. از هر ۱۰ تلاش ریسک پذیر، ۹ مورد به شکست منجر می شوند. به همین دلیل، بزوس تأکید دارد که باید به ریسک کردن ادامه دهید، چون تلاشی که به موفقیت میرسد، نتیجه ای بزرگتر از صدماتی که متحمل شده اید خواهد داشت.
6 به پروسه ها و پروتکلها وابسته نشوید
بزوس معتقد است زمانی که شرکتها در مرحله رشد قرار می گیرند، به سیستمها و پروسه های خود متکی و وابسته می شوند. درست است که صرف سیستماتیک شدن سازمان مشکل زا نیست، ولی نباید به جای محصول، روی پروسه هامتمرکز شوید. این یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که ممکن است در زمان مدیریت کسب وکار مرتکب شوید. همانطور که بزوس میگوید، آنچه سرانجام شرکت شما را رقم میزند، موفقیت محصولات و خدمات نهایی است و اصرار بیش از حد به هر فرایندی، خطرناک است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مدیران بزرگ چگونه استعدادها را کشف میکنند؟
تجربه نشان داده که حتی اگر شما بدانید که استعدادهای نهفته در افراد چگونه شناسایی میشوند، بازهم نمیتوانید به آسانی افرادی که از آن استعدادها برخوردارند را پیدا کنید. مشکل اول در اینجا اینست که خیلی از افراد اطلاعی راجع به استعدادهای کلیدی و نابشان ندارند.
پیتر دراکر بزرگ در اینباره گفته است: «حتی امروز هم بسیاری از آمریکاییها نمیتوانند شغل مناسبی برای خود پیدا کنند و برای این کار نیاز به کمک دیگران دارند.
بنابراین هنگامی که از آنها میپرسید که در چه کاری خوب هستید؟ آیا به محدودیتهای خود واقف هستید؟ جواب قانعکنندهای از خیلیها دریافت نمیکنید.»
به طور کلی، شناسایی دانش و مهارتهای یک فرد، چه از سوی خود او و چه توسط دیگران به آسانی صورت میگیرد، اما درباره استعداد افراد، چنین نیست، چرا که فرآیند شناسایی استعدادها به خاطر پیچیدگیهای ذهنی و درونی افراد به سختی صورت میگیرد.
از سوی دیگر، خیلی از افراد جویای کار به دلایل مختلف تغییر رفتار داده و به گونهای متفاوت خود را به مصاحبهگران شغلی نشان میدهند. مثلا کسی که الگوی رفتاریاش از نوع تهاجمی است سعی میکند خود را فردی منطقی نشان دهد و به عبارت بهتر، ذات خود را پنهان میکند.
با وجود تمام این موانع و پیچیدگیها مدیران بزرگ بهخوبی میتوانند استعدادهای واقعی افراد را شناسایی کنند.
▪️در وهله نخست، برای شناسایی مطلوب استعدادها مدیران باید به فراسوی عناوین شغلی و شرح وظایف شغل نگاه کنند.
آنها باید با توجه به فرهنگ شرکت، مشخص کنند که آیا در شرکت، آمار و ارقام به عنوان مقیاس سنجش عملکرد افراد عمل میکند یا کیفیت و اثربخشی عملکرد ملاک ارزیابی است؟ آیا صرف دستیابی به اهداف حائز اهمیت است یا اینکه کسب مزیتهای رقابتی اهمیت دارد؟
پاسخ مدیران به هرکدام از این سوالات مشابه میتواند در تعیین استعدادهای مورد نیاز در داوطلبان شغل تاثیرگذار باشد. بعضی از شغلها به استعدادهای استدلالی نیاز دارند و برخی دیگر به استعداد ارتباطی.
▪️ علاوه بر توجه به فرهنگ حاکم بر شرکت، شما بهعنوان مدیر باید به مسائل دیگری نیز در هنگام شناسایی استعدادهای برتر توجه کنید.
مثلا شما باید مشخص کنید دقیقا چه توقعاتی از افرادتان دارید و اینکه تا چه حد و به چه صورت میخواهید افراد را تحت نظارت قرار دهید.
شما باید به طور شفاف به آنها نشان دهید که بهعنوان مدیر چه رابطهای با او خواهید داشت، سبک مدیریتی شما چگونه است و اینکه آیا به تحقق اهداف کوتاهمدت علاقهمند هستید یا اهداف بلندمدت؟
شما باید اطلاع دهید که وجود چه استعدادها و مهارتها و دانشی را خواستارید. همچنین شما باید از همان آغاز، محیط کاری که در شرکت انتظار افراد جدید را میکشد، برایشان توصیف کنید.
منبع: Gallup
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
تحلیل رفتگی شغلی یاBURNOUT
تحلیلرفتگی شغلی حالت خستگی مفرط احساسی و جسمیه. معمولا اون رو با سه بُعد خستگی مفرط، بدبینی و عدم بهرهوری شناسایی میکنن. به طور مشخصتر، فرد دچار تحلیلرفتگی شغلی، علائم زیر رو داره:
احساس میکنه که هر روز در کار، روز بدیه؛
اغلب احساس خستگی مفرط داره؛
اشتیاقی به کارش نداره یا حتی کارش براش افسردهکننده است؛
احساس میکنه مسئولیتهاش بیش از تواناییاشه؛
به راههای گریز مثل مصرف الکل یا سکس پناه میبره؛
در مقابل دیگران صبرش کمتر میشه؛
در مورد زندگی یا کار احساس ناامیدی میکنه؛
علائم فیزیکی بروز میکنن؛ مثل درد در قفسه سینه، کم آوردن نفس، بیخوابی و تپش قلب.
مراحل 12 گانهای که فرد طی میکنه تا به تحلیلرفتگی شغلی برسه معولا به شرح زیره؛ البته ترتیبشون الزاما به این شکل نیست:
احساس اضطرار به اثبات خود، شروع با انگیزهی بیش از حد
کار کردن بیش از حد توان و پذیرش مسئولیتهای اضافی برای اینکه ثابت بشه وجودشون جدا نیازه، در جایگاه شغلی که معمولا از اول مناسبشون نبوده
فراموش کردن نیازهای دیگه در زندگی، شامل خواب کافی، تغذیه سالم، دیدار دوستان و ورزش
بروز علائم اولیه. البته در این مرحله ریشهی مشکلات رو نمیپذیرن، فقط متوجه میشن که یه جای کار ایراد داره
بازبینی ارزشها؛ انزوا، پرهیز از درگیری و انکار نیازهای فیزیکی اولیه، سیستم ارزشیشونو تغییر میده. چیزهای مهمی مثل تفریحات و دوستان بیاهمیت میشن. تنها ملاک ارزشگذاری خودشون رو شغلشون قرار میدن. بیاحساس میشن.
انکار مشکلاتی که به وجود میان؛ عدم تحمل، دیدگاه منفی نسبت به همکاران، غیرقابل تحمل شدن تعاملات اجتماعی و بدبینی. مشکلاتشون رو ناشی از فشار کاری میدونن نه تغییراتی که کردن.
چشمپوشیها؛ به حداقل رسوندن روابط اجتماعی، احساس ناامیدی و سرگردونی کردن، پناه بردن به راههای فرار مثل الکل و مواد مخدر
تغییر محسوس رفتار؛ اطرافیان دیگه نمیتونن تغییرات این افراد رو نادیده بگیرن. فرد، ترسو، خجالتی یا بیاحساس میشه و احساس بیارزشی میکنه
مسخ شخصیت؛ فرد، نه خودش و نه اطرافیانش رو باارزش نمیبینه، به نیازهاش توجه نداره، بازهی زمانی دیدش محدود به زمان حال میشه، به یه موجود مکانیکی تبدیل میشه
تهی شدن درون؛ پوچی اوج میگیره، در فرار از این وضعیت به پرخوری، مصرف الکل و مواد مخدر پناه میبرن.
افسردگی؛ در این مرحله سندروم تحلیلرفتگی شغلی معادل افسردگی میشه. افراد بیتفاوت، ناامید و بیش از حد خسته هستن. زندگی معناش رو از دست میده.
سندروم تحلیلرفتگی شغلی؛ فروپاشی احساسی و جسمی؛ نیاز فوری به مراقبتهای پزشکی. تقریبا تمام قربانیان تحلیلرفتگی شغلی در این مرحله به خودکشی به عنوان راهی برای فرار از وضعیتشون فکر میکنن. .
به نقل از آکادمی مدیریت حرفه ای
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
کاری که هر فرد کارآفرین انجام میدهد، معادل کار سه کارمند معمولی است!
یک ضربالمثل معروف وجود دارد که میگوید: «انسانهای جهان به دو دسته تقسیمبندی میشوند: کارآفرینان و مابقی افراد.»
کارآفرینان نوع خاصی از انسانها هستند که صفات خوب و بد زیادی دارند. در ادامه بیشتر به بررسی تفاوت افراد کارآفرین و دیگران میپردازیم.
۱. کارآفرینان کسانی هستند که اهل ریسک هستند و سعی میکنند کارهای خود را با ابتکار عمل پیش ببرند؛ در حالی که افراد معمولی کارهای خود را از راههای اصولی و تکراری انجام میدهند. آنها به صحبتهای دیگران گوش میدهند و تمایلی به رهبری کردن دیگران ندارند. همچنین از موقعیت شغلی ثابت خود لذت میبرند.
۲. در مقایسه با این افراد، کارآفرینان همواره سعی میکنند سنتهای قدیمی را از بین ببرند و کسبوکار جدیدی را از هیچ راهاندازی کنند. این درست همان چیزی است که به آنها انگیزه میدهد.
کارآفرینان ویژگیهای برجستهی دیگر نیز دارند که آنها را از دیگران متمایز میکند.
۳. اولین ویژگی آنها این است که انعطافپذیرند و بسیار سخت کار میکنند. راهاندازی یک کسبوکار کوچک بسیار انرژی میخواهد و افرادی که تجربهی شخصی دارند یا کسانی را میشناسند که این کار را انجام داده باشند، این موضوع را درک میکنند.
۴. کارآفرینان نقشهای متفاوتی در شرکت دارند. این افراد وظایف متعددی از جمله مدیریت شرکت، بازاریابی و حتی نظارت بر حملونقل را ممکن است تجربه کنند. طبق نظرسنجی که در سایت New York Life صورت گرفت، مشخص شد کاری که هر فرد کارآفرین انجام میدهد، معادل کار سه کارمند معمولی است!
۵. کارآفرینان مانند تکه سنگهایی هستند که به آب پرتاب میشوند و موجهایی زیبا خلق میکنند. اینکه آنها چه کسانی هستند و چه چیزی خلق میکنند، مانند همان موجهای مثبتی است که دیگر مردم جهان را تحت تأثیر قرار میدهد.
اولین موج، کارآفرینی است که کسبوکار جدیدی راهاندازی میکند.
موج دوم مربوط به تیمی است که این فرد میسازد و شغلهایی که برای آنها خلق میکند.
موج سوم مربوط به امور اقتصادی است. این افراد حقوق دریافت میکنند و مالیات میپردازند.
موج آخر الهامبخشی است. فرد کارآفرین و کسبوکارش به یک مثال ملموس تبدیل میشوند و دیگران از فعالیتهای آنها درس میگیرند.
۶. مالکوم گلدول در یکی از کتابهای خود، کارآفرینان را به «اتصالدهندگان» تشبیه کرده است؛ زیرا از نظر او این افراد در مرکز فعالیت قرار دارند و افراد زیادی را میشناسند و سپس آنها را به یکدیگر پیوند میدهند.
اگر کمی به حرف های او دقت کنید متوجه میشوید که درست میگوید. صاحب یک کسبوکار در مرکز فعالیتها قرار گرفته است و به اندازهی سه نفر فعالیت میکند. او مانند چسبی است که همه را در کنار یکدیگر نگه میدارد. او مسئول استخدام کارمندان، بازاریابی، رشد کسبوکار و پرداخت حقوق و دستمزد است و زندگی افراد زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد. همین موضوع باعث میشود که اگر اتفاق غیر منتظرهای برای صاحب کسبوکار بیفتد، همه چیز با خطر روبهرو میشود و هزینهی زیادی برای حفظ و نگهداری آن کسبوکار باید پرداخت شود.
۷. صاحبان کسبوکارهای کوچک میدانند که زندگی افراد زیادی به آنها و فعالیتشان بستگی دارد؛ بنابراین نهایت تلاش خود را انجام میدهند تا از سقوط کسبوکار جلوگیری کنند. این افراد میدانند که انجام دادن کار درست برای کارمندان، در آینده به نفع خودشان خواهد بود. کارمندان خوشحال به معنای مشتریهای راضی خواهند بود و مشتریهای راضی همان مشتریهای وفادار یک برند هستند.
۸. کارآفرینان دوست دارند به آینده بیندیشند و استراتژیهایی پیدا کنند که در راه اثرگذاری مثبت به آنها کمک کند.
۹. یک کارآفرین همیشه میداند که چگونه با انجام دادن کارهایی مانند انرژی و انگیزه دادن به کارمندان و حمایت از مشتریها، روی دیگران تأثیر مثبت بگذارد.
منبع: ENTREPRENEUR
بنفشه نیکبخت، زومیت
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
ایده چیست؟ چگونه یک ایده طراحی کنیم؟
ایده ها را هرگونه جمع بندی و نتیجه گیری یا تعمیم که بر پایه علم، آگاهی عمومی، مبانی فلسفی و پیش فرض های عرفی باشد، تعبیر می کنند. علاوه بر این، در تعاریف، ایده ها را به گونه ای دسته بندی و تعبیر می کنند که این ویژگی ها را در بر داشته باشند:
- خلاق باشند.
- نوآورانه باشند.
- مبتنی بر حل مساله باشند.
همچنین در بررسی ادبیات ایده پردازی با این درس ها نیز روبرو می شویم:
- ایده پردازی، پیوند دقیقی با تفکر انتقادی دارد.
- ایده پردازی بر نوعی خلاقیت و یا تفکر خلاق مبتنی است.
- ایده پردازی باید خواه ناخواه همراه با نوعی مهارت ها و توان مندی هایی باشد که از جمله آن ها توانایی و مهارت بارش مغزی است.
برای آشنایی بیشتر با مبانی مفهومی و نظری ایده و نیز چگونگی طراحی یک ایده، خوب است که با تفکر انتقادی و تفکر خلاق بیشتر آشنا شویم.
تفکر انتقادی:
به تفکری انتقادی می گوییم که براساس سنجش و ارزیابی دقیق از اتفاقات و مشاهدات پیش رود و با در نظر گرفتن همه عوامل مربوط و شیوه درست منطقی به نتایجی برسیم که قابل لمس هستند و ممکن است که افراد زیادی بتوانند به همان نتایج برسند.
براساس تفکر انتقادی اطلاعات ما به وسیله مشاهده، تجربه، دلایل و ارتباط با دیگران به دست می آید. اطلاعاتی را نیز که به دست آوردیم براساس ملاک های صحیح و درست و به دقت و همچنین براساس سندهای معتبر، روشن و بدون هیچ ابهام، بی طرفانه و منصفانه ارزیابی و قضاوت می شود.
مراحل و اجزای تفکر انتقادی چیست؟
- باید بتوانیم افکار و دیدگاه هایمان را دسته بندی کنیم و آن ها را بر اساس موضوعات مختلف طبقه بندی کنیم. این یکی از اجزای مهم تفکر انتقادی است.
- برای ادعاهایمان، مثلا برای این که درستی حدس و پاسخ خود را برای یک رویداد مشخص کنیم، باید دلیل داشته باشیم.
- باید بتوانیم کلمات و تعبیرهای خود را در مورد هر موضوع و رویداد درست انتخاب کنیم و برای آن دلیل روشنی داشته باشیم و همین طور بتوانیم آنها را ارزیابی کنیم.
- دلایل خود را از طریق جمع آوری اطلاعات به دست آورده باشیم.
- بتوانیم، با استفاده از اطلاعاتی که در دسترس داریم، حدس ها و تحلیل خود در مورد یک موضوع، مساله یا رویداد را ارزیابی کنیم و بالاخره به جمع بندی و نتیجه گیری برسیم و قضاوتی به جا از موضع یا مساله و پدیده داشته باشیم.
البته باید توجه کنیم که تفکر انتقادی، لزوما باعث نمی شود که به حقیقت یا نتیجه گیری درست و صحیح دست پیدا کنیم. هیچ کس در هیچ کجا نمی تواند مجموعه ای کامل از اطلاعات را در یک مجموعه جمع آوری کند. خیلی از اطلاعات وجود دارد و ممکن است کشف نشده باقی مانده باشند. جهت گیری هر کسی می تواند مانعی برای جمع آوری و ارزیابی درست اطلاعات شود.
تفکر انتقادی چه سؤال هایی را مطرح می کند؟
- چه هدفی را دنبال می کنیم؟
- آیا می خواهیم نتیجه گیری کنیم؟
- چرا فکر می کنیم که درست می گوییم یا حق با ماست؟
- منبع اطلاعاتی ما چیست؟
- چه نوع اطلاعات و فرضیه هایی باعث نتیجه گیری ما می شود؟
- اگر اشتباه کنیم چه اتفاقی می افتد؟
- آیا می توانیم دو منبع نام ببریم که با دلایل ما مخالف بوده و دلیل آن را نیز ذکر کنیم؟
- چگونه به این نتیجه رسیدیم که چیزی را که می گوییم درست است و حقیقت دارد؟
- آیا برای ان چیزی که می گوییم،می توانیم دلیل دیگری نیز بیاوریم؟
تفکر خلاق:
به تفکری خلاق می گوییم که ابتکار و کشف و نوآ وری در آن وجود دارد. یعنی با این تفکر می توانیم این ویژگی ها را انجام دهیم. خلاقیت یا خلق کردن یا به وجود آوردن به نوعی فرآیند ذهنی است که مسئولیت تولید ایده ها و مفاهیم جدید و یا ارتباط بین این ایده ها و مفاهیم را به عهده دارد. از نظر علمی به وجود آمدن تفکر خلاق بیشتر به اصالت تناسب موضوع اشاره دارد. حالا به بیان امروزی تر: "خلاقیت بیشتر به معنی به وجود آوردن ایده ها و چیزهای نو و یا ابتکار در موضوع های هنری که متخصصان به عنوان یک ورزش علمی، هنری یا اجتماعی و فن آوری پذیرای آن هستند".
افرادی که اهل تفکر خلاق هستند دارای وِیژگی هایی از قبیل:
- انگیزه برای پیشرفت بیشتر
- کنجکاوی فراوان
- علاقه زیاد به نظم و ترتیب
- قدرت گفتن اینکه من هم هستم و همچنین داشتن اعتماد به نفس
- شخصیت غیر معمول
- پشتکار زیاد
- استقلال
- دارای طرز تفکر انتقادی
- دارای انگیزه های بالا و دانش زیاد
- سرشار از اشتیاق و احساس
- زیبا پسند، اشتیاق فراوان به مسائل اجتماعی دارای قدرت تأثیر گذاری بر دیگر مردم
برای اینکه بتوان به یک تفکر خلاق دست یافت:
- هدف و انگیزه را مشخص و تشخیص بدهیم.
- مهارت های پایه را ایجاد کرده و به دست آوریم.
- تشویق شدن برای به دست آوردن دانش مربوط به حوزه های مشخص و تخصصی
- برانگیختن و تشویق روحیه کنجکاوی و کشف کردن
- به وجود آوردن انگیزه به خصوص انگیزه های درونی
- تشویق و تقویت نمودن اعتماد به نفس
- دقت و اصرار داشتن در سبقت از دیگران و ارائه توانایی های خود
- بالا بردن سطح باورها و عقاید خود درباره خلاقیت
- ارائه فرصت هایی برای انتخاب و کشف کردن
- گسترش دادن و بهتر کردن توانایی های خود. (مانند: مدیریت؛ مثلاً مدیریت خود) آموزش دادن فنون و راه هایی برای آسان کردن عملکردهای خلاقانه
- به وجود آوردن تعادل
چگونه می توانیم یک ایده طراحی کنیم؟
به عنوان مثال، ما در کلان شهر تهران با مسائل مختلفی روبرو هستیم. محیط زیست، ترافیک، خدمات شهری و مسائلی از این قبیل. حالا می خواهیم که ایده ای را در یکی از این حوزه ها طراحی کنیم.
با در نظر گرفتن آنچه که در مورد شهر تهران و آن حوزه خاص می دانیم و با رعایت آنچه در مورد تفکر انتقادی و خلاق می دانیم، به عنوان مثال می خواهیم در مورد مسائل زیست محیطی، ایده ای را طراحی کنیم. برای این کار سعی می کنیم که این مراحل کلی را طی نمائیم:
1. اطلاعات لازم در مورد وضعیت آن حوزه را جمع آوری کنیم.
2. اطلاعات مان را دسته بندی کنیم.
3. تحلیلی در مورد آن اطلاعات ارائه کنیم.
4. سعی کنیم که این اطلاعات و تحلیل ها را به گونه تازه و نوآورانه یا جدیدی ببینیم. طوری که قبلا کمتر به این شکل تحلیل شده باشد.
5. انتخاب های موجود شهر برای مدیریت این مساله را در نظر بگیریم.
6. فرضیه ها و حدس هایی را در مورد راه حل های احتمالی و مناسب آن مساله در نظر بگیریم
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
پیشنهاد فوربز برای طرز فکر کارآفرینان
مانند یک استارت آپ فکر کنید
مرحله اول: شما چه نوع شرکتی می خواهید؟
با برخی از واکنش ها شروع کنید. از خودتان بپرسید: چه نوع شرکتی می خواهید؟ چگونه با کارکنان خود رفتار می کنید؟ کارکنان شما چه احساسی در مورد کار کردن در شرکت شما دارند؟
کارکنان، مشتریان، تامین کنندگان و سهامداران چگونه برند شما را توصیف خواهند کرد؟ مزایای کارکنان شما منعکس کننده قدرت برند شماست.
این سوالات پایه ای، برای ارزیابی وضعیت فعلی طرح مزایای کارکنان شما مهم است.
مرحله دوم: از کارکنان خود بپرسید چه نوع شرکتی باید باشید.
کارمندان شما، نیروی حیاتی شرکت شما هستند. بازخوردها را بگیرید و آن را با تفکر و برنامه خود ترکیب کنید.
از کارکنان خود بپرسید چه احساسی نسبت به مزایای کارکنان فعلی دارند و بازخوردها را جمع آوری کنید.
مرحله سوم: مزایایی را پیدا کنید که به کارمندان و شرکت کمک می کند.
اضافه کردن مزایای کارمندان جدید موفقیت نیست. کارفرمایان زمانی پیروز می شوند که کارکنانشان برنده شده باشند.
جنگ بر سر استعدادها شدید است. نه تنها شما نیاز به جذب استعدادهایبرتر دارید، بلکه باید سازمان خود را برای مدت طولانی حفظ و تقویت کنید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
طرح کسب و کارم را در چه زمان هایی به روز کنم؟
بعضی از مردم زمانیکه یک کسب و کار جدید را راه اندازی می کنند، یک طرح کسب و کار تهیه می کنند، اما از آن تنها به عنوان سندی که در یک مکان قفل شده نگهداری میشود استفاده کرده و برای مدت طولانی آن را فراموش می کنند و هرگز از آن استفاده نمی کنند.
با این حال، اگر می خواهید شانس موفقیت کسب و کار خود را به حداکثر برسانید، باید مطابق با طرح کسب و کار به روز شده خود پیش روید.
شما باید طرح کسب و کار خود را بهصورت یک سند زنده و ابزاری کارآمد برای کسب و کارتان مورد استفاده قرار دهید. بدون داشتن یک طرح کسب و کاری که مرتبا به روز می شود و به طور دقیق کسب و کار شما، بازار آن، اهداف، استراتژی های توسعه و پیش بینی های جریان های نقدی را شرح می دهد، شما بی هدف هفته ها را پشت سر گذاشته و هرگز نمیدانید که به کجا می روید.
بدین ترتیب، به احتمال زیاد کسب و کار شما آنگونه که میتواند رشد نخواهد کرد و بطور خلاصه شما نمیتوانید سرنوشت کسب و کار خود را کنترل کنید. به همین دلیل یک طرح تجاری می تواند به شناختن و جلوگیری از مشکلات، قبل از آنکه جدی شده و شما را در معرض خطر قرار دهد، کمک کند.
یک طرح تجاری ممکن است تمام پاسخ ها را نداشته باشد اما حداقل باید تمام سوالات را مطرح کند. این طرح باید نقشه جامعی برای سال آینده باشد. گاهی اوقات این طرح میتواند مانع از تصمیم گیریهای بد شما خواهد شد و شما را وادار به انجام کارهایی عاقلانهتر خواهد کرد.
به روزرسانی طرح کسب و کار معمولا راحتتر از شروع آن از اول می باشد؛ زیرا به جای تلاش برای کشف آنچه که مفهوم اساسی کسب و کار شماست، شما فقط باید درباره تغییرات آن تصمیم بگیرید.
در اینجا هفت دلیل برای بروزرسانی طرح کسب و کار شما را معرفی خواهیم نمود. اگر یکی از این دلایل در مورد شما صدق می کند زمان بروزرسانی طرح کسب و کار شما رسیده است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه میتوانید جلوی یک محیط کاری سمی را بگیرید؟
یک نقطه خوب برای آغاز این است که مطمئن شوید همه کارمندان برای بهتر شدن شرایط سازمان تلاش میکنند و به دنبال این هستند که کارشان را به بهترین شکل انجام بدهند تا ترسی که در سازمان وجود داشت، از بین برود.
اگر باز هم رفتارهای سمی مشاهده کردید، میتوانید استراتژیهای زیر را پیادهسازی کنید:
▪️برای ارزیابی محیط کار و عملکرد مدیران یا رهبری سازمان، نظرسنجی انجام بدهید. اگر مشکلی وجود داشت، منابع انسانی باید وارد عمل شود و سلامت سازمانی را ارزیابی کند.
مدیران منابع انسانی باید ملاقاتهایی ترتیب بدهند و از استعفای کارمندان خوب جلوگیری کنند.
▪️برای حذف کارمندانی که فضا را مسموم میکنند رفتارهایی مانند «احترام»، «کار تیمی» و «اشتیاق» را در فرایندهای ارزیابی عملکرد کارمندان درنظر بگیرید.
▪️برای آموزش مدیران و کارمندان هزینه کنید.
▪️زمانی که با یک همکار سمی برخورد دارید که بحث را به جدال تبدیل میکند، از فرد سومی بخواهید که جلسات را بهصورت دقیق مستندسازی کند تا بتوانید خود را از عواقب کارها در امان نگه دارید.
▪️همه کارمندان باید ارزشها و حد و مرزهای سازمان را بدانند. رفتار قابل قبول را برای آنها تعریف کنید و سپس در این مرزهای تعیینشده با کارمندان ارتباط برقرار کنید.
▪️با ترویج یک فرهنگ سالم و رعایت کردن ارزشهای مشخصشده، مشکل را آشکار کنید و موارد نامطلوب مانند شایعه، زورگویی، خرابکاری، بیاحترامی و سرپیچی را محکوم کنید.
هرچه اعضای گروه با جدیت بیشتری علیه رفتارهای سمی مبارزه کنند، بهتر میتوانند شرایطشان را تغییر بدهند.
منبع : Forbes
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
راهکار ایجاد انگیزه دائمی در کارکنان
نیروی انسانی، موتور محرک سازمان هاست و با استفاده صحیح از این منبع ارزشمند می توان بازدهی سازمان را به مراتب افزایش داد. سوخت این موتور محرک چیزی جز افزایش انگیزه کارکنان نیست.
برای مثال فرض کنید که فردی را برای مدیریت شبکه های اجتماعی استخدام می کنید. این کار کمی کسل کننده بوده و تنها کافی است چند تصویر و نوشته از سایت های مختلف جمع آوری کرده و در شبکه های اجتماعی بارگذاری کرد. همین عامل ممکن است باعث کاهش انگیزه فرد شود، در این صورت شما به عنوان مدیر برای افزایش انگیزه او چه کار خواهید کرد؟
شاید پاسخ شما وعده افزایش حقوق باشد اما اینکار در روحیه کارمند تاثیر چندانی نخواهد داشت؛ چون خود او می داند که تخصص خاصی ندارد و نمی تواند بیش از مقدار مشخصی دستمزد بگیرد.
افزایش انگیزه کارکنان تنها در پاداش های مالی، امنیت شغلی یا مرخصی های مستمر خلاصه نمی شود. این موارد می تواند از کم شدن انگیزه کارمند جلوگیری کند اما تنها با ایجاد یک چشم انداز روشن از آینده می توان انگیزه کارکنان را به صورت پیوسته افزایش داد.
رهبران بزرگ به خوبی می دانند که با ترسیم تصویری از آینده سازمان و موفقیت هایی که در این مسیر در انتظار کارکنان است، اشتیاق آنها را برای کار چند برابر می کنند.
برای انگیزه دادن به مسئول شبکه های اجتماعی نباید به او وعده غیر واقعی افزایش حقوق داده یا او را تهدید کنید که در صورت عدم جذب مخاطب کافی از کار اخراج می شود. در عوض با روشن ساختن اهمیت حضور سازمان در رسانه های اجتماعی، نقش وی در استراتژی کلان شرکت را توضیح دهید.
برای مثال اگر یک فروشگاه دارید و برای اطلاع رسانی تخفیف ها و آفرهای ویژه از رسانه های اجتماعی استفاده می کنید، برای این کارمند تاثیر حضور در این شبکه ها بر فروش کلی شرکت و جذب مشتریان بیشتر را توضیح دهید.
اکثر افراد شاغل در یک سازمان می دانند چه نقشی را برعهده دارند اما نکته مهم آگاهی از چگونگی قرار گرفتن این نقش ها در کنار یکدیگر و ترسیم تصویر بزرگتر است.
کارکنانی که نقش خود در موفقیت شرکت را درک نمیکنند، به احتمال زیاد از لحاظ احساسی ارتباطی با شرکت برقرار نمیکنند. از اینرو شما باید به آنان دلیل حضورشان در سازمان و تاثیرشان بر دستیابی به اهداف را توضیح دهید؛ بدین ترتیب کارکنان احساس می کنند در موفقیت کلی گروه نقش داشته و با جدیت بیشتری کار خواهند کرد.
در پایان باید گفت که همه کارکنان از بالاترین تا پایین ترین سطح، باید مطمئن شوند که تلاشهایشان در استراتژی گسترده تر شرکت نقش خواهد داشت.
منبع : INC
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چرا تغییرات سازمانی با شکست مواجه می شوند؟
واقعیت تلخی درباره تغییر و تحولات سازمانی وجود دارد و آن ای است که درصد بالایی از چنین طرحهایی به شکست میانجامد. اما چرا؟
یکی از دلایل این امر آن است که مدیران هنگام شروع کار، اغلب با روشهای مختلف پیاده سازی تغییر و تحول در سازمان مواجه میشوند و معمولا در دريای انواع توصیههای ضد و نقیض مدیریتي غرق میشوند. گاهی اوقات برخی شرکتها سعی میکنند با کنار گذاشتن یک اسلوب خاص تغییر که پیشتر توفیقی در آن به دست نیاوردهاند، روش دیگری را امتحان کنند. این روش نیز خسارت بار است و تحمیل هزینههای هنگفت انسانی و مالی به سازمان، یکی از معایب آن به شمار میرود.
برای اجرا و پیاده سازی یک تغییر موفق، ابتدا باید دو نظریه اصلی تغییر را درک کرد:
۱. نظریه E
این نظریه بر ارزشهای اقتصادی تمرکز دارد و میزان موفقیت آن، فقط بر اساس ارزش سهام شرکت اندازه گیری میشود. در این رویکرد «سخت» با استفاده از مشوقهای اقتصادی، اصلاح و تجدید ساختار سازمان و اخراج بیمحابای کارکنان، بازده کاری افزایش مییابد. شرکت دانلوپ، یک نمونه شاخص در این زمینه به شمار میرود که با اخراج ۱۱ هزار تن از کارمندان و فروش چندین واحد کسب و کار خود، ارزش سهامش را سه برابر کرد و به ۹ میلیارد دلار رساند.
۲. نظریه O
این نظریه رویکردی «نرم» به شمار میرود و بر توسعه فرهنگ سازمانی و ارتقای سطح تواناییهای نیروی انسانی تمرکز دارد. در این روش، از طریق ارتباطات و کار گروهی، به تدریج در نیروها اعتماد و «تعهد عاطفی» به سازمان ایجاد میشود.
ایجاد توازنی بین این دو رویکرد کاملاً متفاوت، کار آسانی نیست چرا که معمولاً کارمندان به آن دسته از مدیرانی که گاهی به رشد و پرورش نیروها روی میآورند و گاهی به اقدامات خشن و سختگیرانه، چندان اعتمادی ندارند. اما در صورت پیاده سازی موفقیت آمیز، سازمان هم شاهد افزایش سود و بهرهوری خواهد بود و هم از مزیت رقابتی پایدار، که پیش افتادن از رقبا را به دنبال دارد، بهرهمند خواهد شد.
در جدول پست بعد ، تفاوتهای موجود بین دو نظریه E و O و مدل ترکیب این دو نظریه ارائه شده است:
یک نمونه عملی از موفقیت ترکیب نظریه E و O
فروشگاههای زنجیرهای ASDA در انگلیس، در سال ۱۹۹۱ در مرز ورشکستگی قرار گرفت. آرچی نورمن، مدیرعامل این شرکت با ترکیب دو نظریه E و O، به نتایج خارق العادهای دست یافت: فضایی باز و مبتنی بر اعتماد پایه ریزی شد و ارزش سهام شرکت نیز ۸ برابر رشد داشت.
در مجموع مطالعات ما نشان میدهد شرکتهایی که هر دو رویکرد سخت و نرم را به گونهای موثر و کارا، با هم به کار میبرند، میتواند به سود مالی فراوان و بهره وری قابل ملاحظهای دست یابند. از سوی دیگر احتمال اینکه چنین شرکتهایی به یک مزیت رقابتی پایدار برسند، بیشتر است.
این شرکتها همچنین قادر خواهند بود اضطراب ناشی از اجرای طرح تغییر و تحول در سازمان را کاهش دهند.
منبع: Harvard Business Review
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
سازمان آمارگیری مشاغل آمریکا(BLS) گزارشی منتشر کرده است و لیستی از بهترین و آینده دار ترین شغل ها را تا سال 2026 معرفی کرده است.
1- پرستاری
تعداد شغل ایجاد شده تا سال 2016: نفر437000
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 68450 دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: لیسانس
2-توسعه اپلیکیشن و نرم افزار
تعداد فرصت های شغلی ایجاد شده تا سال 2016: 253400نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 100080
میزان تحصیلات مورد نیاز : لیسانس
3-مدیریت کلی و عملیات
تعداد فرصت های شغلی ایجاد شده تا سال 2026: 205900نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 99310دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: لیسانس
4- مدیریت امور مالی
تعداد فرصت شغلی ایجاد شده تا سال 2026: 108400نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016:121750دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: لیسانس
5-پزشکی تخصصی و جراحی
تعداد فرصت های شغلی ایجاد شده در سال 2026: 49600 نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 206920 دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: تحصیلات دکتری یا دارا بودن مدرک تخصصی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
تعامل مثبت با مشتری ها:
وقتی توانستید برخوردی گرم و صمیمانه با مشتری داشته باشید، رابطۀ خود را از طریق تعامل مثبت با مشتری ادامه دهید. اگر مثبت و سازنده برخورد کنید، مردم هم به همان شکل به شما پاسخ خواهند داد. بسیار مشکل است که با کسی که رفتاری مثبت و صمیمانه دارد، خشک و بی روح رو به رو شوید. خودتان دوست دارید بیشتر با چه افرادی در ارتباط باشید؟ با کسانی که شما را سر حال می آورند؟ یا با کسانی که باعث کسالت و از بین رفتن سرحالی تان می شوند؟ در محیط کار، سعی کنید فردی باشید که دیگران را سر حال می آورد.
مفید و کمک کننده باشید:
به مشتری های خود نشان بدهید که برایشان اهمیت قائلید. سعی کنید هر چه در توان دارید برایشان انجام دهید. این مسأله را به عنوان یک هدف فردی برای خودتان در نظر بگیرید که سعی کنید در هر روز حداقل به یک نفر کمک کنید. وقتی این هدف را برآورده سازید،احساس بهتری خواهید داشت. این عادت فردی بسیار پسندیده ای است که می توانید در خودتان ایجاد کنید.
متعهد باشید:
وقتی نسبت به کمپانی و مشتری های خود احساس تعهد داشته باشید، به دنبال راه هایی خواهید گشت تا روند امور را بهتر نمایید. هیچ تفاوتی ندارد که امروز چه کاری بر عهدۀ شما گذاشته شده است،هر کاری که هست تمام تلاشتان را به کار بگیرید تا آن را به نحو احسن انجام دهید.
به محصولات خود اعتقاد داشته باشید:
تفاوتی نمی کند که کمپانی تان چه چیزی تولید می کند یا می فروشد؟ باید به محصولاتتان اعتقاد داشته باشید. صداقت در واقع ناشی از اعتقادی است که به محصولات خود دارید. اعتقاد داشتن با این مسأله که محصولاتتان به مشتری هایتان کمک خواهند کرد یکی از ضروریات انجام امور درست و مناسب برای آنها است. در هر بخشی از کمپانی که باشید، اگر واقعاً به این مسأله اعتقاد داشته باشید که محصولاتتان به مشتری ها کمک می کنند، سعی خواهید کرد باعث پیشرفت محصولات، کمپانی و خودتان شوید و این کار را به شکلی مثبت و با رفتاری صادقانه به انجام خواهید رساند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
شغل هایی که در ۲۰۱۸ شانس بیشتری دارند !
واقعیت مجازی
آیا واقعیت مجازی، مرز بعدی تکنولوژی است؟ لوازم و تجهیزات واقعیت مجازی (VR) از سال ۲۰۱۵ به بازار عرضه شدند؛ اما در همین مدت کوتاه، محبوبیت زیادی پیدا کردند.انتظار میرود درآمد حاصل از واقعیت مجازی و واقعیت افزوده (AR) در سال ۲۰۱۸ تا ۷ میلیارد دلار افزایش پیدا کند و تا پایان سال ۲۰۲۱ به حدود ۷۵ میلیارد دلار برسد. واقعیت مجازی یک میدان باز با پتانسیلی بسیار بالا است. بنابراین سخت است که پیشبینی کنیم چه صنایعی تحت تأثیر توسعهی آن قرار خواهند گرفت.
تعطیلات خانوادگی داوطلبانه !
برای برخی از افراد، تعطیلات فقط فرصتی برای دور شدن از زندگی روزمره نیست، بلکه موقعیتی است که میتوان به بهبود جهان کمک کرد. صنعت «گردشگری آزاد یا Voluntourism» بهوسیلهی گردشگرانی که میخواهند به جهان خدمت کنند، تعریف میشود. صنعت گردشگری آزاد بهسرعت در حال پیشرفت است. با در نظر گرفتن ترجیحات جوانان امروز و همچنین رواج هر چه بیشتر دورکاری، این سفرها در آیندهای نزدیک رقیب سرسخت تعطیلات سنتی خواهند شد.
انرژیهای سبز یا انرژی های تجدید پذیر
در طول ۱۰ سال گذشته صنعت انرژی سبز در آمریکا رشد مداومی داشته است و شرکتهای مطرحی هم در اروپا و چین فعالیتهای چشمگیر خود را به جهان نشان دادهاند. انرژیهای تجدید پذیر یک منبع خوب شغلی هم به شمار میروند؛ چنانکه در سال ۲۰۱۷ بیش از ۲.۷ میلیون نفر فقط در کشور آمریکا در این صنعت شاغل بودهاند.
هواپیمای بدون سرنشین
پهپادها نخستین بار بهعنوان یک فناوری نظامی مورد استفاده قرار گرفتند و هنوز هم مهمترین کاربردشان در برنامههای نظامی و امنیتی است. کاربرد این فناوری در ساختوساز، سینما، آتشنشانی و کشاورزی محرز است. بهعلاوه آنها میتوانند بهصورت ریموت آتشفشانها و مناطق سیلزده را مورد بازدید قرار دهند، محصولات را بهطور مؤثر بررسی کنند و حتی بستههای سفارشی را تحویل دهند. شاید اگر قیمت این فناوری کاهش پیدا کند، تعداد بیشتری از مردم آنها را برای مقاصد شخصی خریداری کنند.
تکنولوژیهای حملونقل مسافر و جاده ای
آیا حاضرید سوار اتومبیلهای خودکار بدون راننده شوید؟ اتومبیلهای خودکار بدون راننده بیشتر به داستانهای علمی تخیلی شبیهاند؛ ولی در حال حاضر بسیاری از تولیدکنندگان مهم خودرو و شرکتهای بزرگ تکنولوژی در حال توسعهی این فناوری هستند.
بیوتکنولوژی
بیوتکنولوژی در دههی ۷۰ میلادی، از فصل مشترک زیستشناسی و تکنولوژی به وجود آمد. بیوتکنولوژی پتانسیل حل مشکلات مختلفی در زمینههای پزشکی، کشاورزی و صنعتی دارد و همچنان که این صنعت رشد پیدا میکند، پتانسیلهای آنهم افزایش مییابند. در حال حاضر بیوتکنولوژی در زمینههای رفع مشکلات موجود در تکنولوژیهای جدید احیاکننده پزشکی، کمک به درمان بیماریهای صعبالعلاج مثل آلزایمر و سرطانها و همچنین بهبود محصولات کشاورزی فعالیت میکند.
بازاریابی محتوا
امروزه بدون در نظر گرفتن بازاریابی محتوا، صحبت کردن از بازاریابی غیر ممکن است. بازاریابی محتوا بخش جداییناپذیر بازاریابی دیجیتال است و در کنار سئو، شبکههای اجتماعی و بازاریابی ایمیلی قرار میگیرد. این محتوای اصیل است که برند شما را تعریف میکند، خریداران جدیدی را به سمت شما جذب میکند و وفاداری مشتریانتان را تضمین میکند. رشد بازاریابی محتوا به این زودی متوقف نمیشود و نهتنها در سال ۲۰۱۸، بلکه در سالهای بعد نیز ادامه خواهد داشت.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مدیریت نسل جدید
سال ۲۰۱۵ با توجه به یافتهها و مشاهدات عینی شرکت پیو (Pew)، در اکثر محیطهای کاری آمریکا، نسل هزاره (نسل متولد حدود سالهای ۲۰۰۰) گوی سبقت را از نسل قبل ربودهاند. این مسئله، رهبران کسب و کارها را سردرگم کرده است که چگونه این نسل جدید را در محیطهای کاری با بیشترین بازده مشغول به کار کنند. به این سؤال اصلی می رسیم که اگر کسانی که ما هدایتشان را بر عهده داریم تغییر کنند، پس ما چگونه آنها را رهبری کنیم؟
در مصاحبههایی که با بیش از ۶۰۰ مدیر کسب و کار انجام شد، یک نکته بارها و بارها تکرار میشد، آن نکته تلاش برای جذب مشارکت کارمندان جوان بود که بهعنوان رویکرد جدید در رهبریت از آن یاد میشود. آمارها هم این واقعیت را نشان میدادند؛ در نظرسنجیهای گالوپ (Gallup) برخی از تفاوتهای جالب بین نسل جدید و نسلهای قبلتر روشن شده است:
1 پول: این روزها برای جذب کارمندان به مواردی فراتر از پول احتیاج دارید؛ نظیر آشنایی کارمندان با اهداف! همچنین نحوه رهبری از اهمیت بالایی برخوردار است.
2 فرصتهای شغلی و اهداف: نسل هزاره با بررسی چشماندازهای حرفهای خود، مطالبات جدیدتری را تعریف میکنند. فرصتهایی نظیر یاد گرفتن، رشد کردن، پیشرفت و انجام کارهایی که مهم هستند. بهعبارت دیگر، آنان از اهداف و فرصتها بهعنوان نیروی محرکه در مسیر دستیابی به اهدافشان استفاده میکنند.
3 رهبری: نسل جدید همچنین کیفیت رهبری و مدیریت کسانی را که برای آنها کار میکنند، ارزیابی میکنند. آنها به دنبال افرادی هستند که مشوق و پشتیبان تلاشهای بیوقفهی آنها باشند. به عبارتی آنها رهبرانی میخواهند که به حرف آنان روح ببخشند نه مدیرانی که از حل مشکلات سرباز میزنند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اگر کسی از ایده شما کسب اعتبار کند، چه باید کرد؟
فرض کنید در محل کار خود ایده ای را با ذکاوت خود مطرح می کنید. این ایده با مقاومت مواجه می شود و موردقبول واقع نمی گردد. بعد از مدتی، یک همکار یا مدیر ایده شما را با کلمات خود بازنویسی و تصحیح می کند. در این حالت از ایده او در شرکت شما پشتیبانی می شود و برای ارائه آن مورد تشویق قرار می گیرد!
در این حالت آنچه که باید به او بگویید این است:
"از توجه شما به نقطه نظر من متشکرم !"
این جمله اگر با آرامش بیان شود، کارکردهای زیر را دارد:
• با اشاره کردن به تخلفی که در مورد ایده شما شده، مانع از آن می شود که موضوع، شما را ناراحت کند.
• این امکان را به شما می دهد تا ایده خود را بدون نیاز به تجدید نظر، مجددا به دست آورید.
• هنگام رسیدگی به موضوع با مدیرتان، جایگاه شما را بالا می برد.
• در صورت بیان آن در مقابل دیگران، با ارائه جزئیات یا شفاف سازی جهت تأثیر بیشتر، فرصتی برای مالکیت بیشتر بر ایده تان بدست می دهد.
می توانید بگویید: "ممنون بابت توجه شما به نقاط نظر من، چند موضوع دیگر نیز وجود دارد که باید در کنار هم قرار بگیرند. من آنها را سریعا بررسی خواهم کرد و می توانیم در جلسه بعدی جزئیات بیشتری را مطرح کنیم. "
برگرفته از: HBR
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
در یک متقاضی کار به دنبال چه خصوصیاتی بگردیم؟
۱. به دنبال کسی باشید که نسبت به وقایع پیرامونش آگاه باشد. شاید این موضوع پیش پا افتادهای به نظر برسد اما یک مساله اساسی است.
۲. به دنبال کسی باشید که داستانی برای روایت داشته باشد. بسیاری از مردم هیچ داستانی ندارند. آنها وقتی درباره حرفه خود صحبت میکنند، میگویند: «من در شرکت A استخدام شدم. ابتدا همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه عذرم را خواستند. خواهرم پیشنهاد کرد به شرکت B بروم اما آن شرکت نیز پس از مدتی تعطیل شد.»
به دنبال کسی باشید که خودش برای خودش تصمیم بگیرد.
۳. به دنبال کسی باشید که دارای عقیده باشد و پای آن عقیده بایستد و دنبال این نباشد که شما حرف او را تایید کنید. اینکه شما چه عقیدهای دارید، چه اهمیتی دارد؟
۴. کسی را استخدام کنید که میان شغل سابقش و شغل پیشنهادی شما، یک وجه اشتراک یا شباهت پیدا کند. ممکن است او در یک حوزه متفاوت فعالیت کرده باشد. اینکه او در چه زمینهای سابقه کار دارد، مهم است اما از همه مهمتر این است که بتواند خودش را جای مدیر استخدام بگذارد و بگوید:
«من فرمایش شما را متوجه شدم. ظاهرا شما با مشکل X مواجه هستید. من در گذشته با مشکل مشابهی روبهرو بودم و آن مشکل را اینگونه حل کردم.»
۵. به دنبال کسی باشید که شوخطبع باشد. ما بخش اعظمی از زمان خودمان را در محل کار و با جدیت میگذرانیم. اگر کار خشک و رسمی باشد، دیگر جذابیتی نخواهد داشت.
۶. افرادی را استخدام کنید که تواناییهای خود را باور دارند. کسی را که از اظهار نظر میهراسد استخدام نکنید. یک انسان ترسو چطور میتواند به شما در حل مشکلات بزرگ کمک کند؟ به دنبال یک کارمند بله قربانگو یا مطیع نباشید.
۷. به دنبال کسی باشید که برای زندگی شخصیاش ارزش قائل باشد.
۸. کسی را استخدام کنید که بداند از حرفهاش چه میخواهد. وقتی یک متقاضی میگوید: «من قصد دارم برای شرکتها کار کنم و سپس، کسبوکار خودم را راه بیندازم»، واقعا هیجان آور است.
این روزها، همه ما باید روحیه کارآفرینی داشته باشیم، چه کارمند باشیم، چه صاحب کسبوکار خودمان.
۹. کسی را استخدام کنید که انتظارش از یک شغل، فراتر از حقوق و مزایاست. با کسانی کار کنید که ایده دارند و دوست دارند چیزهای جدید را تجربه کنند.
۱۰. و در نهایت، به دنبال کسی باشید که مسوولیت تصمیماتش را بر عهده بگیرد.
همه ما با موانع و سختیها روبهرو میشویم. این جزئی از زندگی است. آنچه مهم است، نحوه برخورد ما با مشکلات است. کسی را استخدام کنید که با مشقتها مواجه شده و بر آنها غلبه کرده است. باید به دنبال کسی باشیم که باهوش، توانمند و فوقالعاده باشد.
نباید فضایی ایجاد کنیم که فرد ناچار شود برای دریافت شغل مربوطه، در جلسه مصاحبه نقش بازی کند یا سطح رزومه خود را پایین بیاورد. به دنبال کسی باشید که به جای فرار از فرصتها، با آنها مواجه شده باشد، چراکه اگر با مشکلات مواجه نشویم، هرگز رشد نخواهیم کرد.
نویسنده: Liz Ryan
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"در تخصیص منابع مالی به بخش مولد و صنایع اقتصادی کشور به چه عواملی باید توجه شود؟"
- محوریت قرار دادن امر حمایت از تولید و اشتغال در کلیه ابعاد بانکداری کشور ،
- تلاش در جهت استمرار بهبود نسبی محیط کسب و کار ، کنترل و مدیریت نرخ تورم و افزایش رشد اقتصادی کشور،
- افزایش اعتماد ، ترویج امید و نشاط میان آحاد جامعه در رویکرد های بانکی و افزایش کیفیت خدمات به آنان ،
- حفظ ثبات اقتصاد کلان کشور و هدایت فعالان اقتصادی کشور به اتخاذ روش هایی مبتنی بر قانونگرایی ،
- احصاء مداوم عوامل موثر برافزایش رونق اقتصادی و بهبودمعیشت مردم ، توسعه اشتغال ، رفع مشکل بیکاری ، جذب سرمایهگذاری خارجی ، خصوصیسازی بمنظور مردمی کردن اقتصاد کشور از سوی دولتمردان و مسئولان ،
- افزایش کارایی و کاهش موانع در فرایند تامین مالی نظام بانکی بمنظور حداقل کردن هزینه تامین مالی ،
- توجه به برنامه های اصلی اقتصاد کشور در مسیر اهداف مورد نظر چشم انداز ۱۴۰۴، و اعمال مدیریت جهت تخصیص منابع به سرفصل های پیش بینی شده در برنامه ها ،
- توجه به اصول سیاست های اقتصاد مقاومتی ،
- بستر سازی جهت استفاده حداکثری از منابع بازار مالی داخلی ،
- افزایش قابلیت نظام بانکی در تعاملات بینالمللی پولی با افزایش ثبات ، انعطاف پذیری و سلامت نظام بانکی ،
- بازنگری فرایند پرداخت تسهیلات از طریق عقود اسلامی ،
- تضمین اصالت قراردادهای منعقده و جلوگیری از اشاعه عقود صوری در سیستم پولی کشور ،
- تعیین نوع عقود از حیث وجه مبادلاتی یا مشارکتی آنها با دقت در تعیین موضوع مورد معامله و مدت اعتبار آنها،
- حرکت در مسیر بهبود قوانین و روش های بانکداری بدون ربا و اسلامی ، در جهت برداشتن گام های موثر به سمت برقراری عدالت اجتماعی و بهبود وضعیت زندگی آحاد جامعه ،
- پرهیز جدی از صرف منابع مالی بانکها به تامین نیازهای جاری دولت ،
- حداقل شدن اتکا دولت بر منابع بانکی بمنظور تامین وجوه مورد نیاز هزینههای غیر سرمایه ای،
- ارتقای درجه شفافیت نظام مالی به عنوان یک عامل مهم نقش اثرگذاری در بهبود شرایط سرمایه گذاری در راستای تحقق اهداف سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر ،
- اعمال روش هایی که منتج به کاهش هزینههای تامین مالی بنگاههای اقتصادی و همچنین هدایت منابع به سوی بخشهای تولیدی و مولد می گردد.
- تلاش در جهت افزایش سرمایه پایه بانکهای دولتی متناسب با روند تغییرات و نیازهای بانکها و بهبود نسبت کفایت سرمایه بانک های دولتی بمنظورحراست از منافع سپردهگذاران ،
- هدایت نقدینگی ها به سمت تامین نیاز های مالی واحدهای اقتصادی دارای ظرفیت تولید صادراتمحور ، اشتغالآفرین و دارای بازدهی بالا به منظور تعمیق رونق اقتصادی کشور.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
۵ راه ساده برای پولدار شدن:
ذخیره کردن را آغاز کنید:
این بدان معنا نیست که پولهای اضافی خود را جمع و ذخیره کنید بلکه قانون اصلی این نخریدن لوازم اضافه و جلوگیری از ولخرجی است. یعنی زمانی که به بیرون از خانه میروید و در محل عبور خود به فروشگاه کفش و یا عطر فروشی میرسید آن را ندید گرفته و از کنارش بی توجه عبورکنید. نکته ی ساده و البته مهم دیگر ذخیره کردن پولهای خورد است برای خود قلکی تهیه کرده و مختص پولهای با ارزش پایین تر قرار دهید بعد از مدتی خواهید دی که چقدر کمک کننده است و یا اگر پول درشت دارید تا حد امکان آن را خورد نکنید تا بستر خرج کردن آن فراهم نشود.
برای خود بودجه تعیین کنید:
اول یا آخر هرماه هر زمانی که شما پول مشخصی را دریافت میکنید همان موقع برایش برنامه ریزی کنید و برای خود حتی نقطه ی تشویق هم بگذارید که اگر بهتر از حد انتظار در دخل و خرج تان عمل کردید می توانید به تیک های موفقیت خود اضافه کنید.
همیشه خواهان بهترین ها نباشید:
خریدن اجناس با کیفیت ضعیف نه تنها اقتصادی نیست بلکه کاملا به ضرر است پس این بخش به این معنا نیست که اجناس ارزان بخرید اتفاقا برعکس اگر اجناس با کیفیت اما کمتر بخرید اقتصادی تر است. اما گاهی کیفیت حرف اول را نمی زند مثلا اگربرای خرید یک ماشین برنامه دارید و پول شما برای خرید یک ماشین مدل بالا و شیک کافی نیست بهتر است فکر قرض کردن و گرفتن وام را نکنید و ماشینی متناسب و به اندازه ی پولتان بخرید.
در مصرف انرژی ها صرفه جویی کنید:
شعاری است که همیشه از طریق تلویزیون و رادیو می شنویم اما همیشه فکر می کنیم که به نفع کس دیگری به جز خود ما است اما اگر دقت کنید پرداخت کننده ی همین قبوض خود ما هستیم و اگر کمبودی در انرژی ها به وجود آید قیمت بالای آنها را هم ما باید بپردازیم.
در استفاده از کارت اعتباری هوشیار باشید:
زمانی که پول شما داخل کیف پول شماست حواستان به این هست که چه مقدار از پولتان خرج و چه مقدار از آن باقی مانده است اما زمانی که کارت اعتباری دارید قبول کنید که بی احتیاط تر خرج می کنید و این اصلا به نفع شما نیست.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
" آنچه در پیرامون تاثیر و تشخیص عوامل اقتصادی مطرح است "
اختلاف نظر در دید گاه های اقتصادی موجب می شود تا برخی از صاحبنظران با کنکاش در دامنه تاثیرات آرای غالب ، مباحث با اهمیتی را مورد مداقه قرار دهند . در سال های اخیر شاهد پافشاری صابنظران اقتصادی کشور برشناخت تاثیرات دو نظریه متداول در اقتصاد یعنی «اقتصاد جریان اصلی» و «اقتصاد اتریشی» بوده و مباحث مرتبط با آنها همواره برجسته شده است .محققان بر این باورند که با وجود اختلافات موجود در مباحث نظری ، این دوجریان اقتصادی گاهاً با یکدیگر در تعامل بوده و بدلیل شباهت های ماهوی هم سو عمل میکنند . بطور مثال هردو جریان ، در تضاد با رویکرد دیدگاه «مکانیکی» اقتصاد می باشند .
یعنی مخالف ترویج توهم تغییر در وضع اقتصادی جامعه ، بدون ارائه پاسخ مناسب به تاثیرعوامل درگیر در آن می باشند .
بعبارتی معتقدند که برخی عوامل اقتصادی ، قابلیت تنظیم مجدد و هماهنگی با تصمیمات اقتصادی جدید را دارند بنابراین این مشخصه آنها که توام با هوشمندی ماهوی می باشد ، گاهاً موجب انحراف از معیار اهداف پیش بینی شده از واقعیات ناشی ازاجرای تصمیمات اقتصادی جدید می گردد .برخی معتقدند دلیل اصلی میل سیاست گذاری ها اقتصادی جدید به سوی سیاستگذاری های اقتصادی بی ثمر درکشور، عدم توجه به ماهیت تاثیرات برخی عوامل اقتصادی قبل می باشد .
مع الوصف این دو جریان فکری علاوه بر وحدت دیدگاه ها ، از تضاد دیدگاه ها نیز برخوردارند . اقتصاد جریان اصلی معتقد است که سیستمهای اقتصادی واکنش درونزا دارند ، بنابر این اقتصاد دانان باید بصورت دینامیکی مدل واکنش های اقتصادی را ترسیم کرده و با نتایج حاصله از پاسخ های بدست آمده ، سیاست های اقتصادی را طراحی کنند . دیدگاهی که قبلاً مورد تاکید یکی از شاگرادن "میلتون فریدمن" یعنی آقای "رابرت لوکاس"برنده نوبل اقتصاد درسال 1995 بوده است و پی آمد نقد مشهور اقتصادی به نام «نقد لوکاس» می باشد .
اما باید اشاره نمود که آقای میلتون فریدمن استاد فقید دانشگاه شیکاگو از مدافعان اقتصاد بازار آزاد تلقی می گردیدکه برخلاف سایر اقتصاددانان جریان اصلی ، به استفادهی گسترده از ریاضی در بیان دیدگاههای خویش اعتقاد نداشت او معتقد بود ،کارآمدی بازار آزاد چنان عیان است که دیگر نیازی به این الگوهای ریاضی در اثبات آن نیست . به اعتقاد ایشان آزادی اقتصادی بسیار جذاب بوده و مسیر آزادی سیاسی را خواهد گشود .
در مطالعات تاریخی نیز شاهد آن هستیم که برخی اقتصادانان قبل از فریدمن معتقد بودند که با کاهش مالیات یا افزایش هزینه های دولت می توان مشکل بیکاری را حل کرد ، اما او با رد این تئوری معتقد بود که در بلند مدت این نظریه قالب نبوده و ناکار آمد است . یا میبینیم که برخی از اقتصاد دانان رابطه میان "افزایش تورم" و "افزایش بیکاری" را یک رابطه معکوس می دانند ، اما بعد ها دیده می شود که در مقاطعی با افزایش تورم بیکاری نیز افزایش می یابد . یا بطور مثال در « معضل پس انداز» آقای کنز را داریم که استدلال می کند در اندازه یک فرد ، پس انداز و کاهش در مصرف امری منطقی تلقی می گردد اما در اندازه جامعه اگر همه بخواهند از مصرف بکاهند تا پسانداز کنند نتیجتاً ، سطح کلی مصرف کاهش یافته و بنگاهها چارهای غیر از کاستن از میزان تولید و بیکارکردن بخشی از نیروی کار ندارند ، پس احتمالاً سطح درآمد هم سقوط میکند و بعید نیست شاهد کاهش میزان پسانداز هم باشیم . در گذشته ، اقتصاددانان میکوشیدند تا با تکیه بر رویدادهای گذشته وضعیت حال و آینده اقتصاد را برآورد کنند چراکه بنگاههای اقتصادی می بایست از میزان فروش آینده خود اطمینان کسب کنند و چنین کاری بدون دانستن این که اقتصاد درسطح سراسری در چه وضعیتی است عملی و امکانپذیر نبود .
آیا رشد اقتصادی فعلی ادامه مییابد ؟ یا برسر بیکاری چه خواهد آمد ؟ اگر نتوانیم نشان دهیم این انتظارات چهگونه شکل می گیرند طبیعتاً پاسخ دیگر پرسشها هم نامعلوم میماند و نخواهیم دانست که مصرف یا پسانداز و یا سرمایهگذاری به چه میزان خواهد بود.
"رابرت لوکاس" الگوهای نظری خود را با طرح پیشگزاره «انتظارات عقلایی» در اقتصاد حل می کرد. او معتقد بود اقتصاد دانان فرآیند عملکرد نظام اقتصادی را میدانند . بطوز مثال همگان واقفند که پدیده هایی نظیر بیکاری و تورم با یکدیگر مرتبط بوده ، مضافاً ازتغییرات نرخ بهره تأثیر می پذیرند و جهت تغییرات را هم تعیین میکنند . به عبارت دیگر ، هر عامل اقتصادی یک الگوی ریاضی از چگونگی عملکرد نظام اقتصادی در ذهن دارد که میتواند در آن انتظارات خود از مزد ، قیمتها و دیگر متغیرها را مشخص کند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
کشورهایی با بیشترین تعطیلات با حقوق
یکی از بزرگترین شرکتهای مشاوره منابع انسانی جهان به نام Mercer، با در نظر گرفتن مزایای شغلی یک کارمند و با احتساب ۱۰ سال سابقه کاری و پنج روز کار در هفته، مطالعاتی را در خصوص تعطیلات آنها انجام داد. نتایج این مطالعه در قالب یک ردهبندی منتشر شد.
ایتالیا و نیوزیلند با ۳۱ روز، مقام دهم
در نیوزیلند تمام کارمندان به ازای ۱۲ ماه کاری، حق استفاده از ۴ هفته مرخصی با حقوق را دارند. دولت ۱۱ روز را نیز به عنوان تعطیلی رسمی مشخص کرده است. ایتالیا نیز در مجموع با ۳۱ روز تعطیلی با حقوق، دارای وضعیتی مشابه است.
لتونی و جمهوری چک با ۳۲ روز، مقام نهم
کارمندان اهل چک ۲۰ روز مرخصی با حقوق دارند و تعطیلات رسمیشان هم ۱۲ روز است. کشور لتونی هم با ۳۲ روز در همین رده جای میگیرد.
مجارستان، آفریقای جنوبی و اسلوونی با ۳۳ روز، مقام هشتم
تعطیلات در کشور مجارستان بسته به سن کارمندان محاسبه میشود و حداقل آن ۲۰روز است. ۲۳روز برای افراد ۳۳ساله و در نهایت ۳۰ روز برای ۴۵سالهها. ۱۰روز تعطیلی رسمی هم توسط دولت مقرر شده است.
دانمارک و کرهجنوبی با ۳۴ روز، مقام هفتم
در دانمارک کارکنان ۲۵ روز در سال مرخصی با حقوق دارند و دولت نیز ۹روز تعطیلی رسمی مقرر کرده است. در کرهجنوبی تعطیلات سالانه با سابقه کار و تجربه افراد محاسبه میشود. بعد از ۱۰ سال، ۱۹ روز تعطیلات تعلق میگیرد و ۱۵ روز تعطیلی هم برای افراد دیگر با سابقههای مختلف در نظر گرفته میشود.
نروژ، لوکزامبورگ، پرتغال، قبرس و اسلواکی با ۳۵ روز، مقام ششم
کارمندان این کشورها با ۳۵ روز تعطیلی از خوشحالترین مردم دنیا هستند. مردم نروژ و لوکزامبورگ از ۲۵ روز مرخصی با حقوق بهرهمندند و ۱۰ روز تعطیلی رسمی دارند.
بریتانیا، لهستان، سوئد و اسپانیا با ۳۶ روز، مقام پنجم
از آوریل ۲۰۰۹، انگلیسیها از ۲۸ روز مرخصی با حقوق و ۸ روز تعطیلی رسمی برخوردار شدهاند. لهستانیها حق دارند از ۲۶ روز تعطیلی با حقوق و ۱۰ روز تعطیلی رسمی استفاده کنند.
یونان با ۳۷ روز، مقام چهارم
کارکنان یونانی ۲۵ روز تعطیلی در سال دارند و این در صورتی است که ۱۰ سال سابقه کار نزدِ یک کارفرما یا ۱۲ سال سابقه کار نزد کارفرمایان متفاوت داشته باشند. تعطیلات رسمی این کشور نیز ۱۲ روز است.
جمهوری مالت و اتریش با ۳۸ روز مقام سوم
اهالی مالت ۱۴ روز تعطیلی رسمی و ۲۴ روز مرخصی با حقوق دارند. البته نباید فراموش کرد که آنها ۴۰ ساعت در هفته کار میکنند. اتریشیها نیز دارای ۲۵ روز مرخصی با حقوق و ۱۳ روز تعطیلی رسمی هستند.
فنلاند، فرانسه و روسیه با ۴۰ روز، مقام دوم
فنلاندیها و فرانسویها پنج هفته تعطیلات در سال دارند. دولتشان ۱۰روز تعطیلی رسمی مقرر کرده و کارکنان ۳۰روز مرخصی با حقوق دارند. این دو کشور بهصورت مشترک رده دوم لیست را اشغال کردهاند.
برزیل و لیتوانی با ۴۱ روز، مقام اول
کارکنان برزیلی ۳۰ روز مرخصی با حقوق در سال، علاوه بر ۱۱ روز در نظر گرفته شده برای تعطیلات رسمی دارند. این کشور با ۴۱ روز تعطیلی در سال در رده اول جای گرفته است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
فرهنگ پاسخگویی به مشتری در سازمان های موفق:
یکی از نشانه های سازمان های موفق، میزان و درجه ی نهادینه شدن فرهنگ پاسخگویی در آن سازمان است.
آیا در سازمان شما تمام کارکنان از در نگهبانی تا بالاترین رده ی سازمان خودشان را در مقابل مشتری مسئول می دانند و اگر فردی که مشتری با او کار دارد در محل کارش حاضر نباشد دیگران داوطلبانه و مشتاقانه برای پاسخگویی راهگشا به او اقدام می کنند و نبود آن همکار را دلیل محکمی برای اینکه ارباب رجوع در روز دیگری مراجعه کند نمی دانند؟
چگونه می توانیم فرهنگ پاسخگویی را در سازمان خویش نهادینه کنیم؟
1 وقتی مدیران در تمام سطوح، رفتار مطلوب را سرمشق قرار دهند و از رفتارهای تجزیه گرایانه بین واحدهای مختلف سازمان جلوگیری کنند و مشتری نوازی را در قالب یک نگرش سیستمی در کل سازمان مورد تأکید و تشویق قرار می دهند.
2 وقتی کارکنان برای پاسخگویی آموزش ببینند و میزان آگاهی خویش را برای ارتقای رضایت مشتریان در تمام رفتارها، بویژه پاسخگویی بموقع، بجا و مطلوب به دستورات مشتری را فرا گیرند و اجرا کنند.
3 وقتی کارکنان برای پاسخگویی انگیزه داشته باشند، آنگاه می توانیم ادعا کنیم که فرهنگ پاسخگویی در سازمان مان نهادینه شده است.
یادمان باشد آگاهی به یک موضوع، با علاقه به اجرای آن متفاوت است لازم است فعالیت های دل افزاری در سازمان مورد عنایت مدیران باشد. مدیران انگیزه ی کارکنان را برای پاسخگویی ارتقا دهند.
4 وقتی کارکنان برای پاسخگویی اختیار داشته باشند.
البته مسئولیت خواهی باید با میزان اختیاری که به فرد داده می شود تناسب داشته باشد. مدیران لازم است امر تفویض اختیار را پس از آموزش در سازمان جدی بگیرند، اما این امر را هم بدانند که تفویض اختیار نافی مسئولیت تفویض کننده نیست و تفویض اختیار نیروهای شایسته را با رهایی سازی مسئوایت ها و سپس تنها گذاشتن آنها اشتباه نگیرند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
جمع آوری اطلاعات مشتری
با ارزش ترین دارایی هر کسب و کاری نه محصولات تولیدی است و نه ماشین آلات و نه تجهیزات گران قیمت است
با ارزش ترین دارایی هر کسب و کاری پایگاه داده مشتریان است .
به عنوان مثال شرکت کردیت سوئیس نزدیک به 2.5 میلیون مشتری در پایگاه داده خود دارد.
داده های مشتری را تجزیه و تحلیل می کند.سودآورترین ویژگی مشتریان را شناسایی می کند و برنامه های بازاریابی برای هر بخش ایجاد می کند که توسط کارشناسان فروش پیگیری می شود.
تجهیزات گلف تیلور مید دارای پایگاه داده ای مشتمل بر 1.5 میلیون بازیکن گلف است که شامل اطلاعات تماس ، نوع دوره های بازی و دوره تعطیلات بازیکنان گلف است .
اطلاعاتی که در طی سالهای طولانی و از منابع مختلف جمع آوری شده است مهمترین منبع اطلاعاتی هر کسب و کاری است.
ایجاد پایگاه داده مشتری، پایه هر فعالیت مدیریت ارتباط با مشتری است.
برای شرکتهایی که اطلاعات کافی در مورد مشتریان خود جمع آوری نکرده اند مستلزم جستجو داده های مربوط به تماس های گذشته مشتریان از برخی از منابع داخلی مثل نرم افزار های حسابداری ، فایلهای اکسل و بخش خدمات است.
بهترین راه برای جمع آوری داده های مشتریان نقاط تماس با مشتری (تماس تلفنی، نمایشگاه ،گفتگوی آنلاین، شبکه های اجتماعی، وب سایت و...) است هر زمان که مشتریان با شرکت شما ارتباط برقرار کردند می توانید اطلاعات را جمع آوری و تکمیل کنید.
با اطلاعات اولیه ای چون نام، زمینه فعالیت، آدرس و ایمیل شروع کنید. وب سایت مشتریان و سایتهای تبلیغاتی مهمترین منبع اطلاعاتی برای جمع آوری اطلاعات بیشتر درباره مشتریان است.
در تماس های بعدی همانطور که اعتماد مشتریان تان نسبت به شما افزایش می یابد، جزئیات بیشتری در مورد شخصیت، ارزش ها و شیوه زندگی آنها جمع آوری کنید.
یکی از بهترین راهها برای جمع آوری اطلاعات مشتری ارایه محصول رایگان در مقابل تکمیل فرم اطلاعات مشتری است
بسیاری از وب سایتها از طریق تهیه کتاب الکترونیکی رایگان و تشویق مشتریان برای ثبت نام و یا درج ایمیل خود در وب سایت سعی میکنند تا اطلاعات بیشتری ازبازدید کنندگان وب سایت خود بدست بیاورند.
از جمع آوری اطلاعاتی مثل منطقه جغرافیایی، پتانسیل مشتری ،زمینه فعالیت، سطح درآمد و... که بتوانید مشتریان را بر اساس این اطلاعات بخش بندی کنید غافل نشوید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اصول موفقیت در بازاریابی تلفنی:
در این مطلب قصد داریم روش های اصولی بازاریابی تلفنی را توضیح دهیم. با استفاده از این روش ها و رعایت باید ها و نباید ها می توانید درصد موفقیت تماس های تلفنی را افزایش دهید. همواره به یاد داشته باشید اگر خط قرمز های بازاریابی تلفنی را رعایت نکنید به موفقیت دلخواه دست پیدا نخواهید کرد.
پر انرژی صحبت کنید.
تمام وسایل مورد نیاز را روی میزتان قرار دهید.
یکی از اشتباهات مرگبار بازاریابی تلفنی منتظر گذاشتن مخاطب است. شما باید برای تمام شرایط آماده باشید و تحت هیچ شرایطی مشتری احتمالی را پشت تلفن منتظر نگذارید.
گوشی تلفن را زمین نگذارید .
محاورات پرکاربرد را برای خودتان بنویسید.
منشی را دست کم نگیرید.
بدانید به چه کسی قرار است بفروشید.
مزاحم مشتری نشوید .
وقت شناس باشید.
زمانی که با فردی برای فروش محصول تماس میگیرید مطمئن شوید در فرصت مناسبی تماس گرفته اید. این کار میتواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم صورت پذیرد و شما باید در این کار حرفه ای شوید. زمانی که مشتری نمی تواند به مکالمه با شما ادامه دهد از او عذرخواهی کنید و به او بگویید بعدا با او تماس می گیرید.
پایان مکالمه را به یاد ماندنی کنید.
مسلما اگر قرار باشد روزانه با ده ها نفر تماس بگیرید ، گفتن خدانگهدار و عبارات این چنین در پایان تماس برای شما سخت خواهد بود و تاثیر چندانی هم در ذهن مخاطب نخواهد داشت. سعی کنید برای پایان مکالمه خود چندین جمله زیبا پیدا کنید و روی همان کاغذ محاورات رایج آنها را یادداشت کنید و در پایان هر مکالمه از یکی از آنها استفاده کنید. سعی کنید جملاتی انتخاب کنید که در عین حفظ عرف و ادب توجه مشتری را جلب کند.
در صورتی که وقت کافی در اختیار دارید قبل از پایان مکالمه می توانید ضمن حسن جویی از طرف مقابل از او بابت وقتی که در اختیار شما قرار داده است تشکر کنید این به شما کمک می کند تا دفعه ی بعد شانس بیشتری برای فروش داشته باشید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه نگاه فلسفی میتواند یک کارآفرین بزرگ بسازد؟
نویسنده: Nicholas Mille
مترجم: بهناز پذیرایی
یک کلیشه قدیمی وجود دارد که میگوید فارغالتحصیلان رشتههای فلسفه بیکار هستند، اما این بیشتر شبیه شوخی است. کارآفرینانی همچون ریدهافمن(موسس لینکدین)، پیترتیل (از موسسان پیپال) و کارلی فیورینا(یکی از بزرگترین مدیران شرکت اچپی) از پیشزمینه و سابقه تحصیلی خود در فلسفه برای موفقیتشان استفاده کردند.
حتما از این موضوع شگفتزده شدهاید! میخواهیم در ادامه این موضوع را بیشتر بررسی کنیم.کارآفرینان رشتههای مختلف در بازار کار دیدگاههای خود را دارند؛ بهطور مثال یک فارغالتحصیل دانشکده مهندسی میپرسد: «سیستم چگونه کار میکند؟» یا فارغالتحصیل دانشکده حقوق میپرسد: «آیا این قانونی است؟» یا فارغالتحصیل رشته فلسفه میپرسد: «رویکردهای شرکت اخلاقی است؟» اما آیا واقعا یک فارغ التحصیل فلسفه میتواند در کسب و کار موفق باشد؟ آمار و ارقام میگویند: نه!
هر دو شغل به ارتباط روشن، تفکر انتقادی و توانایی فروش ایدههایشان نیاز دارند؛ درحالیکه این فقط چند مهارت است که کارآفرینان با فیلسوفان به اشتراک میگذارند. درسهای ارزشمند زیادی وجود دارد که بنیانگذاران و مدیران اجرایی میتوانند از این رشته انسانی دیرینه بیرون بکشند. در ادامه پنج دلیل که فارغالتحصیلان رشته فلسفه را تبدیل به کارآفرینان بزرگی میکند، ذکر میکنیم.
۱- آنها دوست دارند بحث کنند.
یکی از راههایی که میتواند کسبوکار شما را ارزشمند کند، پیادهسازی یک سیاست بحث آزاد است. کارمندان خود را بدون توجه به سطح کاری، تشویق کنید تا دیدگاههای مختلف خود را به اشتراک بگذارند یا دلیل موافق نبودن با تصمیمات را اعلام کنند.
۲- آنها مشکلات و پیچیدگیها را مدیریت میکنند.
فلسفه به شما میآموزد که عدم قطعیت را مدیریت کنید و آرام باشید. به گفته والت ویتمن بهعنوان یک کارآفرین «فایق آمدن و توانایی کنترل، تحمل، جسارت، انجام کار پرمخاطره» را در پیشروی خود دارید و احتمالا زمان زیادی را برای ناشناختهها صرف میکنید، بنابراین باید بتوانید ابهام را تحمل کنید و بار دیگری که خود را بر سر دوراهی دیدید، تصمیمگیری را با اعتماد به نفس بیشتر انجام دهید.
۳- آنها تصورات بزرگی از کوچکترین جزئیات دارند.
داشتن یک نگاه فلسفی ارزشمند است؛ زیرا به شما کمک میکند تا بدانید که تصمیمهای بزرگ در نهایت به تصمیمهای کوچکتر بستگی دارد و چگونه نظرات شما میتواند به پیشرفت کسبوکارتان کمک کند.
۴- آنها احساسات خود را کنترل میکنند.
در فلسفه شما یاد میگیرید احساسات خود را رها کرده و تصمیمات منطقی بگیرید. بهعنوان یک کارآفرین، این درس ارزشمندی است که نباید به خاطر اینکه عاشق ایده یا محصولی هستید، زمان یا پول را در آن سرمایهگذاری کنید و نقاط ضعف آشکار آن را نادیده بگیرید.
۵- آنها مشکلات پیچیده را حل میکنند.
آلبرت انیشتین میگوید: «اگر یک ساعت وقت برای حل یک مساله داشتم، ۵۵ دقیقه به خود آن مساله فکر میکردم و پنج دقیقه در مورد راهحل آن.» بهعنوان یک کارآفرین بالاخره دیر یا زود با مسائل پیچیده روبهرو میشوید؛ به جای اینکه روی یک مساله کلی تمرکز کنید، باید بتوانید آن مساله را بشکافید و به مسائل کوچکتر تقسیم کنید
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
پنج نیروی پورتر
پروفسور مایکل پورتر Michael Porter یکی از مدرسین اقتصاد دردانشگاه هاروارد و از برجسته ترین نظریه پردازان اقتصاد درجهان است .
وی ملقب به پیامبر برنامه ریزان راهبردی (استراتژیک) میباشد.
مایکل پورتر مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه هاروارد در رشته مدیریت و مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد کسب و کار از همین دانشگاه اخذ نموده است ، وی جزو چهار فردی است که در صد سال گذشته توانستهاند در دوران جوانی استاد دانشگاه هاروارد شوند.
اولین کتاب او به نام استراتژی رقابتی (competitive strategy) در سال ۱۹۸۰ منتشر گردیده است که تا کنون بیش از ۶۰ بار تجدید چاپ شده و به بیش از ۲۰ زبان دنیا نیز ترجمه شده است.
یکی از مهمترین نظریات وی مشهور به "پنج نیروی پورتر" است .
نظریه پورتر میزان جذابیت سرمایه گذاری در یک حوزه را مورد مداقه قرارداده و رابطه آنرا با پنج متغیر مرتبط دیگرتشریح می کند .
از ویژگیهای مقالات وتحقیقات پرفسور پورتر آنست که نتیجه تحقیقات وی به حدی جامع است که پس از سالها نمی توان آنها را افزایش یا کاهش داد.
روش خنثی کردن پنج نیروی پورتر
- تهدید ورود رقبای جدید به بازار را ، با ایجاد موانع نظیر انجام یک کار برجسته اقتصادی (ارزان کردن محصول) ، بازدارندگی مداوم ، تغییر طراحی بمنظور کاهش هزینه خنثی سازید .
- تهدید رقابت را با تولید یک چیز متمایز و در اختیار گرفتن روش قیمت گذاری در بازار ، تولید محصولات متفاوت ، مشارکت با دیگر تولید کنندگان ، خنثی سازید.
- تهدید جایگزینی محصولات جدید در بازار ، را با افزایش جذابیت محصول خود نسبت به محصول جایگزین ، ارائه خدمات با کیفیت بالاتر ، ارتقاء قابلیتهای جانبی محصول تولیدی خودتان ، خنثی سازید .
- جهت تعامل مطلوب باخریداران ، بدنبال بازارهای جدید بگردید ، محصولات متفاوت تولید کنید ، با آنان شریک شوید .
- جهت تعامل مطلوب با تامین کنندگان ، تعداد تامین کنندگان Sole (منحصربفرد) را کاهش دهید ، با تامین کنندگان در دوره های بلند مدت مشارکت کنید ، در تامین منابع جدید تلاش کنید .
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه با یک شنونده بد کار کنیم؟!
کار کردن با افراد، همکاران و حتی مدیرانی که به صحبتهای ما گوش نمی کنند، یک چالش محسوب می شود. اینکه همکاران شما صحبتهای شما را قطع کنند، سخن بی ربط بگویند و یا همیشه در انتظار نوبت خود برای سخن گفتن باشند، تاثیر یکسانی بر شما دارد: شما احساس می کنید که شنیده نمی شوید و احتمال بروز سوء تفاهم و اشتباهات بالا می رود.
وقتی کسی بطور کامل در گفتگو حضور نداشته باشد، کیفیت آنچه را که می گویید، تضعیف می کند. بعنوان مثال، ممکن است باعث شود شما رشته افکار خود را از دست بدهید یا آنچه را که در ابتدا برای گفتگو برنامه ریزی کرده اید، پایمال کنید. همچنین ممکن است فکرتان به این سمت برود که چرا این اتفاق می افتد؟
در اینجا چند راهکار برای کارکردن با همکارانی که شنونده خوبی نیستند، ارائه می شود.
سبک کار آنها را در نظر بگیرید
برخی افراد بصری و برخی دیگر کلامی هستند. از همکاران خود بپرسید که از چه راهی ترجیح می دهند اطلاعات را دریافت کنند؟
به رفتار خودتان توجه کنید
قرار گرفتن در مقابل همکاری که شنونده بدی است، اغلب باعث می شود که شما به آینه نگاه کنید و از خود بپرسید آیا شما خودتان شنونده خوبی هستید یا خیر؟
شاید شما یک گوینده و سخنران پرسروصدا هستید یا شنونده را با اعداد و ارقام سردرگم می کنید. شاید نیاز دارید که داستانهای بیشتری حین صحبت تعریف کنید.
برای کسب اطلاعات درخصوص سبک ارتباط و گفتگوی خود وقت صرف کنید .
گوش دادن همدلانه را نشان دهید
یک راه برای تشویق همکارانتان برای بهتر گوش دادن اینست که گوش دادن همراه با همدلی را تمرین کنید. سعی کنید واقعا نقطه نظرات افراد دیگر را درک کنید. زمانیکه همکارتان در حال صحبت کردن است، یادداشت برداری کنید. سپس هنگامیکه یک توقف طبیعی در مکالمه وجود داشته باشد، نکات اصلی همکار خود را تایید کنید.
اهمیت پیام خود را برجسته کنید
قبل از شروع یک گفتگو، چیزی مشابه این جملات بیان کنید که: "من مطلب واقعا مهمی برای گفتگو در مورد آن با شما دارم و نیاز به کمک شما دارم."
این جملات سیگنالی را به همکارتان ارسال می کند که باید گوش بدهند.
مسئولیت و پاسخگوئی ایجاد کنید
مهم اینست که همکار خود را برای گوش دادن به سخنان تان پاسخگو نگه دارید. برای مثال، زمانیکه با یک رئیس پرمشغله صحبت می کنید، می توانید بگویید:
"من امکان انتخاب سه استراتژی را دارم که می خواهم در مورد آنها با شما صحبت کنم. در پایان ،برای تصمیم گیری در مورد یکی از آنها مرا راهنمایی کنید."
نگرانی خود را نشان دهید
بیان کردن رفتار بد یک همکار معمولا نگران کننده است. اما در صورتیکه از روی همدلی و محبت انجام شود، می توانید آنرا انجام دهید. شما می توانید بگویید: "به نظر می رسد که شما مسائل زیادی دارید که نیازمند توجه شماست. کاری می توانم انجام دهم که بار شما سبک تر شود و بتوانید هنگامیکه گفتگو می کنیم، کاملا حضور ذهن داشته باشید؟ "
به مشکل بطور مستقیم اشاره کنید
اگر شنونده بد شما ، همکار نزدیک و یا رئیس تان است که با او ارتباط قوی دیگری دارید، مساله را بطور مستقیم با گفتن اینکه آنها به آنچه افراد باید بگویند گوش نمی کنند، موردتوجه قرار دهید.
اما به دقت عمل کنید. شما واقعا نیاز دارید که ارتباط مثبتی با شخص داشته باشید تا موثرتر باشید. درغیر اینصورت آن شخص می تواند با حالت تدافعی مکالمه را به پایان برساند.
یک قرارداد اجتماعی پیشنهاد کنید
گزینه دیگر اینست که اگر مشکلی پیش بیاید، یک قرارداد اجتماعی پیشنهاد کنید که پارامترهایی را روی اینکه افراد تیم شماچگونه بایکدیگر تعامل کنند، ارائه کند. این قرارداد - که باید بطور منظم بروزرسانی شود - بیان می کند که همکاران نباید بر مکالمه غالب شوند و هر فردی یک شانس برای اشتراک نظر خود دارد.
ترجمه از : Harvard Business Review
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"اهمیت رشد سرمایه گذاری خارجی در کشورهای در حال توسعه"
سرمایهگذاری خارجی موجب ارتباط اقتصاد کشورهای در حال توسعه و یا در حال رشد ، با اقتصاد کشورهای توسعه یافته و اقتصاد جهانی می شود ، در سرمایهگذاری خارجی با انتقال مستقیم یا غیر مستقیم سرمایه ، تکنولوژی ، تخصص و مدیریت ، زمینه حضور کشورهای سرمایهپذیر در اقتصاد و تجارت جهانی تقویت میگردد .
کشور ها علیرغم دارا بودن مدل نظام اقتصادی خاص ، از چالش های جهانی ناشی از بازتاب منفی شرایط اقتصادی سایرکشورهای همسایه در سطح منطقهای و قارهای در نظام اقتصادی خویش تاثیر پذیری دارند .
موضوع سرمایه گذاری خارجی همواره از شاخصهای مهم فرآیند جهانی شدن اقتصاد و سبب رشد و ازعوامل توسعه تجارت بینالملل درسطح جهان بوده است . سرمایه گذاری خارجی فقدان منابع مالی و پولی کشورهای فقیر را مرتفع نموده ، آنها را قادر میسازد تا اجرا و تداوم برنامههای توسعه اقتصادی و تجاری کشور خویش را راهبری کنند .
علاوه بر تاثیر مزیت نسبی کشورها در جذب سرمایه گذاری خارجی در بخش های انتقال دانش و تکنولژی ، صادرات کالا ، گردشگری و ... کشورها برای افزایش جذب سرمایه های خارجی باید جهت بهبود وضعیت متغیرهای تاثیر گذار ذیل ، برنامه ریزی جامع و قانون مندی را حاکم کنند .
عواملی همچون :
- ضرورت امنیت اقتصادی و سیاسی ،
- ثبات مقررات ، بعنوان مهمترین پیش شرط جذب سرمایه ،
- حذف قوانین ضد و نقیض زاید و رفع مشکلات حقوقی ،
- حداقل نمودن اهرمهای کندکننده جذب سرمایه در داخل ،
- بهبود محیط کسب و کار سرمایه گذار خارجی در داخل،
هرچند امروزه در نظام اقتصادی جهان تشویق و حمایت داخلی کشورها از موضوع سرمایهگذاری خارجی امری اجتنابناپذیر بوده و پیدرپی در تمامی ادوار مذاکرات تجاری و اصول و مقررات سازمان جهانی تجارت بر آن تاکید میگردد . یکپارچگی موضوع تجارت جهانی و ناچاراً گرد هم آمدن همه کشورهای جهان در مقوله تجارت جهانی مستلزم یکسانسازی قواعد و مقررات تجاری و اقتصادی و اصلاح مقررات مربوط به پذیرش سرمایه گذاری خارجی در داخل کشور ها می باشد .
لازم به ذکر است که سازمان جهانی تجارت در حال حاضر در حدود ۱۵۰ عضو دارد که بیش از ۹۷ درصد تجارت جهانی را در اختیار دارند و تقریبا کل تجارت جهانی را زیر پوشش خود داشته و امروزه قواعد و مقررات آن سازمان در واقع به قانون اساسی تجارت جهانی تبدیل شده است کمتر از ۳۰ کشور جهان از جمله ایران که دارای عضویت ناظر در سازمان مذکور بوده در مرحله الحاق به این سازمان قرار دارند ، و ناگزیر بودن ایران در الحاق به این سازمان و ضرورت رعایت مقررات و الزامات سازمان مذکور در فرآیند الحاق اجتناب ناپذیر است . بنابر این روانسازی مولفههای متعدد ضوابط و مقررات شفاف اقتصادی ، تجاری ، حقوقی ، عوامل و مقررات بازرگانی ، مقررات بانکی ، مقررات گمرگی ، مقررات بیمه و کار و همچنین مقررات حوزههای فعالیتی برای سرمایهگذار خارجی در زمینههای نفت و گاز و پترو شیمی و صنعت و معدن و کشاورزی و غیره همگی با رعایت استانداردهای بینالمللی باید سبب اطمینان خاطر و امنیت مالی و فکری برای سرمایهگذار خارجی در بازگشت سرمایه و سود حاصل ناشی از آن در سرمایهگذاری گردد .
امروزه با گذشت زمان و بسط تئوری ها و الگوهای مختلف رشد اقتصادی و پیچیده تر شدن تنوع سرمایه گذاری ها ، متغیرهای جدیدی به عنوان موتور رشد اقتصادی مطرح شده و نظر اقتصاد دانان را به خود جلب نموده است ، لذا مشاهده می شود ، بطور مداوم نقش و جایگاه سرمایه و سرمایه گذاری در الگوهای رشد و توسعه ، مورد بازنگری و بررسی قرار می گیرند.
مطالعه آثار سرمایه گذاری خارجی بر رشد اقتصادی کشور ها با تاکید با دو نوع سرمایه گذاری خارجی ، یعنی سرمایه گذاری مستقیم خارجی FDI و سرمایه گذاری پرتفوی خارجی FPT ، دلالت بر آن دارد که اثر ورود سرمایه بر رشد اقتصادی در طول زمان در حال تقویت است و از بین جریانات مختلف سرمایه گذاری خارجی ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی FDI بر رشد اقتصادی کشورها نقش اثرگذارتری دارد.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
4 نکته از وارن بافت برای سرمایه گذاران فردی
1به سهام به عنوان بخشی از یک کاروکسب نگاه کنید. از خودتان بپرسید: اگر فردا صبح تا 3 سال دیگر بورس سهام بسته شود، چه احساسی خواهم داشت؟ اگر کماکان نسبت به داشتن آن سهام در این شرایط خوشحال هستم، پس آن کاروکسب را دوست دارم. داشتن این قالب ذهنی برای سرمایه گذاری مهم است!
شرکت برکشایر تحت رهبری او در حال حاضر مالک 400 میلیون سهم غول نوشیدنی جهان یعنی کوکا کولا و به ارزش 16.7 میلیارد دلار است. سود سهامی که امسال نصیب شرکتش شد 560 میلیون دلار بود که معادل نصف میزان سرمایه گذاری آن در کوکاکولا در 27 سال پیش است.
"بازار سهام ابزاری است برای انتقال پول از جیب افراد عجول به جیب افراد صبور"! وارن بافت
جالب است که او در سهامِ بیزینس و کاروکسبی که از اول تا آخر؛ از تولید تا مصرف و از صفر تا صد آنرا نفهمد، هرگز وارد نمی شود. به همین دلیل وقتی ده سال پیش از او سوال شد چرا در مایکروسافت، اپل،... سرمایه گذاری نمی کنی، پاسخ داد من آنها را نمی فهمم!
2وجود بازار سهام برای این است که به شما خدمات ارائه کند نه راهنمایی! بازار به شما نمی گوید سرمایه گذاری درستی کرده اید یا اشتباه، بلکه نتایج کاروکسبی که سهامش را خریده اید است که می گوید تصمیمتان برای انتخاب آن سهم درست است یا اشتباه!
3شما دقیقا نمی دانید ارزش یک سهم چقدر است، پس برای خودتان یک حاشیه امن تدارک ببینید. به گونه ای وارد یک سهم شوید که تا حدی امکان اشتباه کردن داشته باشید تا به محض پی بردن به آن و با فروش سهم، کماکان سرپا و روبراه باشید!
4وام گرفتن و سرمایه گذاری آن در بازار سهام، متداول ترین روشی است که افراد باهوش را ورشکسته می کند!
چرا؟ چون وام دهنده انتظار سود بدون ریسک دارد و وارد کردن این وام در یک ابزار کاملا ریسکی و دارای نوسان قیمت، به معنی امکان نکول در بازپرداخت آن است!
امیرعباس زینت بخش
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
" الزامات اقتصادی در بخش توسعه اقتصادی حوزه های فناوری "
امروزه فناوری اطلاعات بویژه حوزه نرم افزار از مهمترین صنایع جهانی محسوب می گردند . بررسی عملکرد شرکت های برتر موجد کسب و کار جهانی ، نشان می دهدکه فناوری اطلاعات در میان سایر صنایع از جایگاه ویژه ای برخوردار است . امروزه بسیاری از مطرح ترین برندهای تجاری جهانی مربوط به شرکت های نرم افزاری مانند گوگل ، مایکروسافت و ... هستند . این موضوع درجه اهمیت نرم افزار در دنیای کسب و کار ، جامعه و زندگی روزمره مردم را هویدا می سازد .
با این وصف متاسفانه در کشور ما ، عدم تناسب عرضه و تقاضا در بازار فناوری و نرمافزار کشور باعث رکود این بازار شده است . شاید اجرای کامل طرح دولت الکترونیکی از راه های نجات این بازار پررونق در کشور باشد که باید با قانونمند ساختن سیاست های تامین مالی و تزریق سرمایه به بازار نرمافزار و حمایت از فعالان اقتصادی ذیربط همراه گردد .
نرم افزار در معنای عام کلمه به کلیه روش ها و داده ها و هر آنچه که منجر به ایجاد آگاهی می شود اطلاق می شود . نرم افزار به عنوان یک صنعت دارای ویژگی هایی می باشد مانند بازار بزرگ و پویا ، بی نیازی از هزینه های تولید انبوه و همکاری از راه دور ( تیم های جهانی) .
به استناد اطلاعات منتشره از نتایج تحقیقات انجام شده، شرکت مایکروسافت بهبود وضعیت چهار عامل اصلی تقاضا ، سرمایه ، نیروی انسانی و فناوری را موثر بر حرکت چرخه بازار نرم افزار می داند . حذف هریک از این عوامل اصلی موجب عدم تولید نرم افزار در بازار های ذیربط می گردد . در کشور ما نیز در جهت بهبود تقاضای بازار اقداماتی نظیر : تصویب قانون مالکیت معنوی برای کلیه نرم افزارهای تولید داخل توسط مجلس ، طرح حمایت از پایگاه داده تهیه شده توسط شورای عالی انفورماتیک و ضمانت دولتی در قرارداد شرکت های ایرانی و خارجی ، توسط دولت انجام یافته اما با این وصف وضعیت کنونی بازار نرم افزار ایران مطلوب نیست .
مضافاً اهم دلایلی که موجب شده تا شرکت های انفورماتیک فعال در کشور علاقه مند به تولید و گسترش واحدهای تولیدی خود نباشند ، با کمبود منابع سرمایه ای و عدم وجود نیروی انسانی متخصص مرتبط میباشد ، دراین حوزه کارشناسان پیشنهاد می کنند تا رئوس سیاستگذاری های دولت :
- در بخش فناوری به ساماندهي پارك هاي فناوري ، تعيين اولويتهاي فناوري نرمافزار و اعطاي امتياز به تحقيقات كاربردي دانشگاهها ، بپردازد .
- در بخش نيروني انساني به توسعة شركت هاي دانشگاهي ، حمايت از پروژههاي مشترك دانشگاه صنعت ، تسهيم و مشاركت نيروي انساني در شركت ها ،آموزش گسترده ،ايجاد مزيت براي حفظ نخبگان وجذب نيروهاي مقيم خارج ، بپردازد .
- در بخش افزایش تقاضا به استفاده از فرصتهاي صادرات نرمافزار ، توسعة بازار داخل ، استفاده از اهرم دولت به عنوان مشتري عمده براي ارتقاي كيفيت صنعت وجديت بیشتر در اجراي قانون مالكيت معنوي (داخلي) ، بپردازد .
- در بخش سرمايهگزاري به ارائه مشوق هاي مالياتي و تسهيلات ، اصلاح قوانين و حمايت از سرمايهگذاري بخش خصوصي و ايرانيان مقيم خارج ، بپردازد .
تغییرات صنعت فناوری اطلاعات در چند ساله اخیر و رویکرد ویژه آن به حوزه نرم افزار تحولات وسیعی را در بازار نرم افزار ایجاد نموده است. عرضه نرم افزار صرفاً در بازار جهانی به صرفه بوده و ورود نرم افزار به بازار جهانی بدون توان رقابتی از حیث قیمت ، فناوری نوین ، روشهای جدید نرم افزاری ، نیروی آموزش دیده و نوآوری امکان پذیر نیست . ورود به بازار جهانی موجب رونق بازارهای داخلی میگردد .
در حال حاضر در صنعت فناوری اطلاعات در حوزه های مختلف سخت افزار، ارتباطات و نرم افزار با شتاب بسیار زیاد و همسو و تنگاتنگ یکدیگر در حال توسعه هستند . با رشد شبکه های ملی و بین المللی و توسعه بستر ارتباطی روح تازه ای در فناوری نرم افزار دمیده شده است بطوریکه محصولات نرم افزاری آخرین دستاوردهای سخت افزاری و ارتباطی موجود را به کارگرفته و مزایای آنرا برای کاربران قابل استفاده می نمایند .
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
5 گام برای بازاریابی کسب و کار جدید شما
گام اول: مخاطبین خود را تعریف کنید
سریعاً یک پروفایل برای مخاطبین خود بنویسید.
1- ویژگیهای مخاطب: جنسیت، سن، موقعیت جغرافیایی و...
2- ارزشی که برای آنها ایجاد می کنید
نوشتن این دو مورد، شما را در داشتن دیدگاهی صریح و واضح بر روی اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند و به دنبال چه چیز میگردند کمک میکند.
گام دوم: یک برنامه بازاریابی مقدماتی بنویسید
نیازی نیست که حتماً یک برنامه بازاریابی جامع و رسمی باشد، همینکه شما صریحاً بدانید به کجا میخواهید بروید و چگونه میخواهید به هدف خود برسید کفایت میکند. لیستی از چند هدف واضح و ساده خود را تهیه کنید. من استفاده از SMART framework را پیشنهاد میکنم.
وقتیکه اهداف خود را لیست کردید، برای هر یک چندین نکته که بیان میکنند چگونه میخواهید به هر یک از اهداف برسید یادداشت کنید.
گام سوم: نام خود را بر سر زبانها بیاندازید
اکثر استارتآپها (و کسبوکارهای تازه) بر اساس انتقال نام دهان به دهان و معارفهها توسعه مییابند. بنابراین در مورد صحبت درباره کسب و کار جدید خود در میان مردم خجالت نکشید، به خانواده و دوستان خود بگویید و از آنها بخواهید که به دیگران هم بگویند. اینکه یک تجربه خوب را برای مشتریان جدید خود بیان کنید واقعاً مهم است، چراکه آنها نیز در توسعه نام شما بسیار مؤثرند.
گام چهارم: اینترنتی شوید
هیچ کسب و کاری نمی تواند بدون حضور در اینترنت، ادامه بقاء دهد. این مورد به شما کمک میکند تا یک اقبال عمومی پیدا کرده و تصویری فراتر از یک فروشگاه از شما میسازد.
گام پنجم: انعطافپذیر و خلاق باشید
در بازاریابی میبایست انعطافپذیر باشید و برای وقوع هر اتفاقی که آنرا پیشبینی نمیکردید آماده باشید، بنابراین مخاطبین خود را همیشه در ذهن داشته باشید، همانند آنان فکر کنید و در امور بازاریابی خود خلاق باشید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
قدردانی: موفقیت کارکنان خود را ببینید!
یکی از شایعترین شکایتهایی که کارکنان از مدیرعاملها دارند آن است که کارکنان معتقدند آنها موفقیتهایشان را نمیبینند. رهبران باید به صورت فعالانه حس ارتباط را با کارکنانشان ایجاد کنند. این مهم با ابراز قدردانی به آنها آغاز میشود. بنابراین برای قدردانی از موفقیتهای کارکنان؛
کمکهای منحصر به فرد کارکنان را مورد توجه قرار دهید. وقتی کارکنان به موفقیتی دست پیدا میکند و یا عملکرد خوبی در انجام کاری دارند، چیزی بگویید که نشان دهید شما این کمک آنها را درک کردهاید. برای مثال بگویید: «من واقعا از زحمات شما بابت تلاشی که در جلب مشارکت افراد واحدهای دیگر برای دستیابی به اهداف تیم دارید را کمال سپاسگزاری را دارم؛ شما نشان دادهاید که در مهارت ارتباطی حرف ندارید».
هم به شکل خصوصی و هم در حضور دیگران از کارکنان قدردانی کنید. تعاملاتی روزانهای که دارید، چه این تعاملات در داخل آسانسور باشد و چه در پارکینگ سازمان، فرصتهایی برای آن است که تلاشهای کارکنانتان را مورد تقدیر و تشکر قرار دهید. همچنین قدردانی از افراد به شکل رسمی در جلسهها، یا ارسال ایمیل یا نامههای رسمیِ قدردانی هم در افزایش روحیه کارکنان و ارائه حس تشخص و احترام به آنها بسیار کارساز است
از کارکنانتان نظرخواهی کنید. با نظرخواهی از کارکنانتان، این حس را به آنها دهید که نظراتشان برای شما مهم است. به آنها فرصت ابراز وجود بدهید تا نظراتشان را بیان کنند. به صورت فعالانه نظرات کارکنان را درباره روشهای بهبود کسب و کار و ارتقای ارزش سهام شرکت جویا شوید و نظر آنها را در مورد مسائل مهم جویا شوید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
نگذارید کارکنانتان فقط به کار فکر کنند!
در مقاله ای در هاروارد بیزنس ریویو گفته شده است که حتی در محیط های کاری پرفشار هم برای خود کارکنان و هم برای مدیران آنها بهتر است که افراد فقط هویت کاری نداشته باشند و کار را آنقدر بزرگ تعریف نکنیم که جای دیگر جنبه های زندگی را هم بگیرد.
بسیاری سازمان ها کارمند ایده ال را کسی می دانند که زندگی اش را وقت کارش کرده باشد، چیزی که در بعضی شغل ها شاید تا حدی اجتناب ناپذیر به نظر برسد.
با این حال باید دانست، کارمندان شما فقط کارمند نیستند، بلکه هویت های دیگری مانند قهرمان ورزشی، هنرمند، نقش پدر و مادری و مانند آن هم می توانند داشته باشند. کارکنان در تفکیک زندگی شخصی و کاریشان به روشهای مختلفی عمل می کنند، برخی همه چیزشان را در کار تعریف می کنند و کسانی هم چنین نمی کنند.
نتایج پژوهش ها نشان می دهد با آزاد گذاشتن کارکنان و پذیرش این هویت های مختلف، خود سازمان ها نیز بهره مند می شوند و می توانند از این منابع ارزشمند خود بهتر استفاده کنند.
در اینجا توصیه شده است نه تنها این تنوع را بپذیرید و کارمندان خود را فقط کارمند نبینید، بلکه گاهی حتی به صورت رسمی آنها را وادار کنید به جنبه های دیگر زندگی شان هم برسند (اگر می بینید کارمندتان زیاد درگیر کارش شده است، گاهی او را به مرخصی اجباری بفرستید، این بیشتر به نفع شماست)
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"تاثیر مخرب مشاغل سیاه برپویایی اقتصاد کشور"
ترویج مشاغل سیاه ، از سطوح ساده دستفروشی در حاشیه بازارها تا فعالیت حرفه ای درواسطه گری های بازار سکه و طلا ، ارز ، تجارت چمدانی و تمایل به حضور در شرکتهاي هرمي ، توسط جویندگان کار موجب تسری جبران ناپذیر آسیب های وارده بر برنامه ریزی های اقتصادی کشور می گردد .
مکان هایی مانند حاشیه خیابانهای مرکزی شهر ، ایستگاه ها و واگن های مترو و مراکز پر رفت آمد شهر در برگیرنده مجموعهای از بازارهای سیاه است که در ید اختیار افرادی قرارگرفته اند که روزانه به انواع مشاغل سیاه پرداخته و از آنجاییکه متاسفانه هیچگونه کنترل تاثیر گذار و ممنوعیتی از سوی نهادهای نظارتی بر وجود این پدیده مزموم اعمال نمی گردد لذا به محل مبادله و معامله دائمی انواع کالاهای بی کیفیت ، قاچاق و .... تبدیل شده است . شواهد حاکی از تجربیات کشور های در گیر این پدیده سیاه در گذشته ، بیانگر آن است که ادامه وضعیت کنونی احتمالاً منجر به تشکیل باند های مخوف مافیایی در گوشه و کنار شهر خواهد شد .
صاحبنظران معتقدند دامنه آسیب های ناشی از بیکاری معمولاً کم تر از آسیب های ناشی از مشاغل سیاه بوده اما متاسفانه میزان افزایش دامنه بيکاري با جذب طیف وسیعی از جویندگان کار به بازارهای کار غیر رسمی خارج از نظارت های کنترلی دولت و نهادهای پولی و مالی ، ار تباط مستقیم دارد .
در حال حاضر ، مشاغل کاذب از برخي امورات سطحي و قابل مشاهده به سمت مشاغل دلالي حرفه اي ، غيرقابل مشاهده و تعيين کننده در بازار کار کشور تسری یافته است و چنانچه تاثیر افسار گسیخته این پدیده ضد اقتصادی به نحو مطلوب کنترل نشود قطعاً سودجويي واسطه گران بازار های سیاه مانند واسطه گران بازار ارز و دلار و ... سرمايه های کشور را از بازار اصلي کار و توليد به بازار دلالي و واسطه گري منحرف خواهد ساخت .
متاسفانه امروزه در خیابان های اصلی شهر های بزرگ کشور ، در فواصل کوتاه شاهد گسترش مشاغل سیاهی هستیم که توسط کودکان کارو اشخاصی که با سازماندهی مشخص ، به اصرار کالایی را برای فروش عرضه می دارند اما در اصل موضوع بهره برداری باند های تجارت های سیاه که فرآیند فروش انواع کالاهای بی کیفیت به نازلترین قیمت ها را در کشور طراحی کرده اند ، می باشیم . در واقع این مشاغل سیاه ، بازده تصاعدی سرمایه گذاری باندهای تجارت سیاه در کشور را که بعضاً از محل پولشویی و فساد تامین می گردد ، محقق میسازند .
حال آنکه بسیاری از کشورها در مقابله جدی با این پدیده مزموم ، اقدام به اعمال کنترل های وسیع از طریق بکارگیری و استخدام نیروهای کار ماهر در سرکشی و بازرسی اقتصادی بمنظور حضور مستمردر مکان های پر رفت وآمد شهر بویژه ایستگاه های مترو و ... تحت عناوینی چون پلیس اقتصادی ، پلیس مترو ، پلیس ... نموده اند .
امروزه در کشورهای پیشرفته اقتصادی ، عوامل مخل ایجاد فرصتهای شغلی پویا ، شناسایی و از طرق مقتضی از بین می روند ، لذا به نظر می رسد در کشور ما نیز ، دولت باید با اتخاذ تصمیمات عملیاتی و استفاده از سازوکارهای لازم از لطمات جبرانناپذیر وارده برپیکره اقتصاد کشور با ایجاد فضای شغلی مناسب و حمایت از تولید ملی ، موجبات پویایی اقتصادی کشور را بخوبی فراهم نماید
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید