| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
بازارگردانها و نقش آنها در روند معاملات
به عنوان مثال زماني كه انبوه سفارشات فروش وجود دارد متخصصان بازار متعهد به خريد سهام جهت تثبيت قيمت هاست.) اما از آنجايي كه مبالغ قابل توجهي سرمايه مورد نياز است تا متخصصان بازار يا بازارگردان هاي انفرادي به انجام وظايف خود بپردازند، در اغلب موارد آنها تحت پوشش شركت ها سازماندهي مي شوند. به طور نمونه در بورس نيويورك شركت هاي بازارگردان در اندازه هاي ۲ عضو تا بيش از ۲۰ نفر رتبه بندي شده اند. نكته قابل توجه اينكه شركت هاي بازارگردان يا بازارگردان تخصصي مي توانند براي بازارگرداني بيش از يك سهم در نظر گرفته شوند ولي يك متخصص بازار يا بازارگردان منفرد فقط براي هر سهم روي تابلو بورس درنظر گرفته شده است.
● شيوه هاي بازارگرداني
بازارگرداني به دو شيوه انجام مي گيرد. در يك شكل كه با عنوان معاملات وكالتي مي توان از آن نام برد، بازارگردان از طريق يك مشتري خود سهمي را به قيمت پايين تر خريده و به مشتري ديگري با قيمت بالاتر مي فروشد. در اين شيوه بازارگردان تنها يك واسطه معامله است و مالكيتي روي سهم مذكور ندارد. در حالت دوم كه اصطلاحاً مي توان معامله مالكيتي عنوان كرد بازارگردان از طريق در اختيار گرفتن سهم و مالكيت آن در مدتي كه خود مناسب مي داند و سپس فروش آن در قيمت مورد نظر، سود متعارف را كسب مي كند.
ماهيت عملياتي بازارگردان ها به گونه اي است كه آنان نياز به دانش و آگاهي گسترده از مسائل بازار سرمايه و اقتصاد دارند. به عبارتي در اختيار داشتن تحليلگران مالي از جمله پيش شرط هاي اساسي در شكل گيري و فعاليت بازارگردان ها است. در زير با توجه به اهميت موضوع و استناد به مفاهيم تكنيكي، بررسي دقيق تري در شيوه عملياتي و نحوه كار بازارگردان ها ارائه مي شود.
بازارگرداني در بازارهاي در حال توسعه و كم ثبات به لحاظ مسائل سياسي، اقتصادي و سياستگذاري نيز با مفهوم آن در بازارهاي توسعه يافته مغايرت بنيادين دارد. بررسي ها نشان مي دهد كه پهنا و عمق بازارهاي توسعه يافته با درحال ظهور تفاوت معني دار دارد و ضمناً منحني هاي عرضه و تقاضاي بازارهاي در حال ظهور نيز پيوستگي ندارد.
ارزش بازار سهام براساس عرضه و تقاضا در هر لحظه تعيين مي شود و به اين ترتيب مجموعه در تعادل قرار مي گيرد. نكته قابل توجه در تعادل بازار دارايي مالي آن است كه همواره شاهد تعامل دو بازار براي هر دارايي مالي هستيم: بازار گردشي، بازار غيرگردشي. در بازار گردشي عرضه ها و تقاضاها در زمان هاي مختلف موجب شكل گيري قيمت تعادلي مي شوند، در صورتي كه در بازار غيرگردشي عرضه و تقاضاي موجودي سهام منتشره مد نظر قرار مي گيرد.
از آنجا كه تمامي دارندگان سهام يك شركت در يك لحظه به معامله مبادرت نمي كنند بنابراين كشش پذيري عرضه در بازار غيرگردشي اندك بوده و تغييرات قيمت بر ميزان عرضه موجودي دارايي مالي اثرات چنداني نخواهد داشت. به اين ترتيب حصول تعادل ماندگار در بازار منوط به تعادل در هر دو بازار است. دارايي هاي مالي با بازارهايي به ويژگي هاي فوق است كه مورد توجه موسسات مالي بازارگرداني واقع مي شوند. بازارگردان ها ضمن تعيين گسترده اي از نوسانات قيمت حول ارزش ذاتي كه نقطه تعادل است، اقدام به خريد و فروش سهام مي كنند و به اين ترتيب از نوسانات نامناسب قيمت دارايي مالي ممانعت به عمل مي آورند. آنان همواره تعداد مشخصي از هر دارايي مالي را براي ايجاد نظم و توازن در بازار نگهداري مي كنند و در ازاي چنين اقداماتي منافعي حاصل مي آورند.
● عوامل تاثيرگذار بر فعاليت بازار گردان ها
▪ عرض بازار: وجود جريان مستمر دوسويه سفارشات خريد و فروش سهام و به عبارتي حضور تعداد زيادي از خريداران و فروشندگان در قيمت تعادلي (ارزش ذاتي) مبين ميزان عرض بازار سرمايه است. به اين ترتيب بازار اوراق بهاداري كه داراي ويژگي فوق باشد را «نقد شونده» نيز مي نامند. بازارگردان ها در چنين بازاري با تفاضل (سود) اندك نيز حاضر به فعاليت هستند.
▪ عمق بازار: وجود جريان پيوسته سفارشات خريد و فروش در قيمت هاي بالاتر و پايين تر از قيمت تعادلي را عمق بازار مي نامند. به اين معني كه منحني عرضه و تقاضا حول ارزش بازار دارايي مالي، كاملاً كشش پذير و پيوسته است. در چنين شرايطي با بروز عدم تعادل ناگهاني ميان سفارشات عرضه و تقاضا، قيمت دارايي مالي اندكي تغيير يافته و مجدداً وضعيت تعادل حاصل خواهد شد. به اين ترتيب حتي منحني تغييرات قيمت نيز در بازار با ژرفاي كافي، پيوسته خواهد بود. بازارگردان ها در بازارهاي با ژرفاي زياد با كمترين تفاضل قيمت خريد و فروش نيز به فعاليت خود ادامه خواهند داد. در صورتي كه در بازار كم عرض و كم عمق كه منحني عرضه و تقاضا اوراق بهادار گسسته و كم كشش است همواره ميزان تفاضل چشمگير خواهد بود. در چنين بازاري فعاليت بازارگردان ها در مقايسه با هزينه هايي كه بر بازار وارد مي آورند به گونه اي است كه از جذابيت حضور آنان به شدت كاسته مي شود.
▪ نسبت سرمايه گذاران اطلاعات مدار به نقدينه مدار: سرمايه گذاراني كه در بازار مشاركت دارند در دو طبقه جاي مي گيرند. گروهي از آنان مازاد منابع مالي داشته و درپي سرمايه گذاري اين منابع هستند. گروه ديگر شامل سرمايه گذاراني هستند كه اعتقاد دارند بيش از سايرين نسبت به اوراق بهادار يك شركت خاص، اطلاعات در اختيار دارند. به اين ترتيب آنان با اتكا به اطلاعات خود به ارزيابي قيمت اوراق بهادار مي پردازند و نسبت به خريد يا فروش اوراق اقدام مي كنند.
سودآوري فعاليت بازارگردان ها به طور ميانگين از سرمايه گذاران نقدينه مدار حاصل مي شود. به همين نحو، سرمايه گذاران اطلاعات مدار كه اطلاعات نادرست در اختيار داشته باشند نيز بر منافع بازارگردان ها مي افزايند. از سوي ديگر همواره اطلاعات مدارهايي كه اطلاعات درست را كسب كرده اند موجب زيان فعاليت بازارگردان ها مي شوند. به اين ترتيب در بازارهايي كه سرمايه گذاران اطلاعات مدار نسبت به نقدينه مدار فزوني يابند، احتمال زيان در فعاليت بازارگرداني را افزايش مي دهند و مسلماً بازارگردان ها متقاضي تفاضل (Spread) بيشتري خواهند بود.
شايان ذكر است كه افزايش «تفاضل» موجب مي شود تا منافع حاصل از عمليات بازارگردان در بازار سرمايه كمتر از هزينه هاي عمليات آنان شود. بنابراين ماهيت عملياتي بازارگردان ها به گونه اي است كه آنان نياز به دانش و آگاهي گسترده از مسائل بازار سرمايه و اقتصاد دارند. به عبارتي در اختيار داشتن تحليلگران مالي از جمله پيش شرط هاي اساسي در شكل گيري و فعاليت بازارگردان ها است. از سوي ديگر دستيابي به منافع مالي گسترده نيز در زمره ضروريات اقدامات اثر بخش آنان است. ليكن سطح كارآيي بازار سهام را نمي توان به فراموشي سپرد. شكل گيري و آغاز فعاليت نهادهاي بازارگردان در بازارهاي در حال ظهور كه عموماً از سطح كارايي ضعيف برخوردارند، همواره آنان را با مخاطرات: عدم دسترسي به اطلاعات صحيح و معتبر، نابساماني ها و تشتت سياستگذاري در بازار مالي، آثار تحولات سياسي و اقتصادي روبه رو مي سازد.
بازار سهام; امكانات و حقوق سهامداران
سهام در بازرگاني و امور مالي به عنوان بخش يا پارهاي از مالكيت در يك بنگاه اقتصادي است. اين سهام به طور معمول در بازارهاي عمومي سهام قابل خريد و فروش هستند. چنانچه دارندهء سهام ميتواند نفع يا عايدي اين سرمايه را اگر بتواند آن را به قيمتي بالاتر از قيمت خريد بفروشد، به دست آورد.
شركتهاي سهامي، سهامداران را قادر ميسازند كه در منافع شركت شريك باشند. پرداختهاي مربوط به منافع مشاركت به سهامداران، سود سهام ناميده ميشود. به علاوه همچنان كه سهامدار در منافع شركت ذيحق است، در صورتي كه شركت در آستانه انحلال قرار گيرد در فروش خود كارخانه نيز صاحب حق است. سهامداران همچنين ميتوانند شخصا يا توسط نمايندگانشان، در موضوعات مربوط به شركت، راي بدهند. هنگامي كه شركت سهام تازهاي را منتشر ميسازد، آنان در خريد تعداد معيني از سهام عرضه شده قبل از عرضهء عمومي، داراي حق تقدم هستند. سهامداران همچنين گزارشهاي دورهاي، معمولا سه ماهه كه در آن اطلاعاتي در زمينهء روندهاي فعاليت شركت درج شده، دريافت ميكنند.
سهام معمولا قابل تبديل است; به اين معنا كه ميتوان به اشخاص ديگر واگذار و يا فروخت.
سهامدار به عنوان شخصيت داراي مالكيت بازرگاني و دارندهء مسووليت محدود در قوانين بازرگاني و تجارت، محسوب ميشود. مسووليت محدود به اين معناست كه سهامدار شخصا در قبال بدهي شركت مسوول نيست. بخش عمدهء سرمايهء سهامدار در صورت زيان دهي و سقوط فعاليتهاي شركت در معرض نابودي قرار ميگيرد. اين امر در صورتي رخ ميدهد كه زيانهاي شركت معادل سرمايهگذاري اوليه باشد. ميزان سرمايهگذاري صاحب سهام عبارت است از مبلغي كه در هنگام خريد سهام پرداخت شده است. اين ترتيبات با ساير شكلهاي سازمانهاي بازرگاني كه به عنوان واحد شخصي يا شراكتي شناخته ميشوند، تفاوت دارد. دارندگان واحدهاي اخيردر قبال بدهكاري ناشي از كسب و كارشان، شخصا مسووليت دارند.
● بنگاههاي اقتصادي_ چگونه سهام منتشر ميكنند؟
بنگاهها اقتصادي به منظور سرمايهگذاري در فعاليتهاي مربوط به خود، مبادرت به انتشار سهام ميكنند. اين روش افزايش سرمايه، فقط براي بنگاههايي كه به صورت شركت سهامي تشكيل شدهاند امكانپذير است و بنگاههاي شخصي و شراكتي فاقد چنين امكاني هستند. شركت سهامي وجوه حاصل از فروش سهام جديد را ميتواند به چندين شكل هزينه كند. بسته به نوع شركت و موضوع فعاليت آن،اين امر ميتواند در راه گسترش تحقيقات و توسعهء عمليات شركت صورت گيرد; اختصاص به خريد تجهيزات تازه شود; تسهيلات تازه و يا بهبود تسهيلات پيشين را تامين كند يا به استخدام نيروي كار جديد اختصاص يابد.
روش ديگر افزايش سرمايه عبارت است از سرمايهگذاري اعتباري كه از طريق فروش اوراق قرضه انجام ميشود كه نوعي وام با تحمل بهرهء معين است. با انتشار اوراق قرضه، شركت متعهد ميشود سود معيني را در دورههاي تعيين شده به وامگذار - دارندهء اوراق قرضه- بپردازد و در سررسيد، كل مبلغ آن را بازپرداخت كند. اين اوراق، گواهي وام هستند در حاليكه سهام گواهي مالكيت در شركت محسوب ميشوند. سهام و اوراق قرضه كلا به عنوان اوراق بهادار معرفي ميشوند. (در حال حاضر در ايران، شركتهاي سهامي بخش خصوصي مجاز به انتشار اوراق قرضه نيستند و اين حق صرفا در اختيار دولت به منظور جذب نقدينگي جامعه و به كارگيري آن در طرحهاي ملي و در مواردي حتي به هدف به كارگيري اين وجوه براي تامين كسر بودجهء دولت كاربرد دارد.)
هنگامي كه يك شركت در اولين گام مبادرت به انتشار سهام به صورت عمومي ميكند، از همكاري يك بانك سرمايهگذاري جهت راهاندازي بازار اوليهء سهام (IPO) استفاده ميكند. بانك سرمايهگذاري، سهام منتشره از سوي شركت را در قيمت توافق شده يكجا خريداري ميكند; آن گاه اين سهام را به مشتريان بانك و يا اشخاص ديگر عرضه ميكند. شركتهايي كه داراي بازار اوليه ميشوند معمولا شركتهاي تازهاي هستند كه به مبلغ قابل توجهي از سرمايه نيازمندند. يك شركت سهامي ميتواند فقط يك بازار اوليه داشته باشد، هنگامي كه براي اولين بار مبادرت به عرضهء عمومي سهام ميكند. پس از آن شركت به عنوان شركت سهامي عام شناخته ميشود. يك شركت سهامي عام كه نياز به افزايش سرمايه براي توسعهء بيشتر كسب و كار خود دارد ممكن است انتشار سهام بيشتري را در آينده درخواست كند. اين كار به عنوان افزايش سهام در آينده يا افزايش سهام در جريان ناميده ميشود.برخي شركتها ممكن است، شكل عمومي يعني شركت سهامي عام را انتخاب نكنند. در اين حالت، شركت به عنوان شركت خصوصي - شركت سهامي خاص - محدود ميشود. اين امر زماني از سوي موسسان شركت برگزيده ميشود كه آنان نخواهند ديگران را در سود خود شريك كنند يا مايل نباشند كنترل شركت در اختيار شركا قرار گيرد.
غالب اطلاعاتي كه روزانه توسط رسانههاي خبري در بارهء خريد و فروش سهام گزارش ميشود، دربارهء سهامي است كه قبلا منتشر شده است. خريد و فروش روزانهء سهام به ندرت به بازار اوليهء سهام مربوط ميشود. اكثريت سهام معامله شده به عنوان معاملات دست دوم سهام (IPS) محسوب ميشود. از اين رو شركتهايي كه در ابتدا اين سهام را انتشار دادهاند در اين عمليات مستقيما نقشي ندارند.
ارزش سرمايهاي شركت CAPITALIZED VALUE مربوط به ارزش بازار سهام شركت ميشوند كه قبلا منتشر شدهاند و هم اكنون در دست دارندگان اين سهام قرار دارند بنابراين از سوي آنان قابل خريد و فروش هستند. ارزش سرمايهاي شركت ممكن است بيشتر و يا كمتر از ارزش دفتري - يا اسمي - BOOK VALUE شركت باشد. ارزش دفتري - يا اسمي- عبارت است از ارزش داراييهاي شركت كه در صورتهاي مالي زير عنوان حقوق صاحبان سهام منعكس و از دفاتر رسمي شركت استخراج ميشوند. ارزش سرمايهاي شركت همچنين ممكن است بيشتر يا كمتر از ارزش جايگزيني Replacement Value شركت باشد; يعني ارزشي كه در حال حاضر اگر شركت تصميم به جايگزيني داراييهاي خود بگيرد، خرج برميدارد. شركتها برخي اوقات به تجزيه سهام split ميپردازند. به اين ترتيب كه سهام در جريان outstanding share را با سهام جديد به ارزش اسمي تازهاي معادل نيم، يك سوم و يا يك چهارم قيمت اسمي پيشين تعويض كند. دراين حالت هر سهم پيشين به دو، سه يا چهار سهم جديد تقسيم ميشود.
هنگامي كه يك شركت سهام خود را به اين ترتيب افزايش ميدهد، وجه تازهاي به دست نميآورد. تجزيهء سهام معمولا هنگامي كه مديريت شركت قيمت هر سهم شركت را خيلي بالا ميپندارد، انجام ميگيرد. به وسيلهء تجزيهء سهام و كاهش قيمت آن به چند بار كمتر، خريد سهام تازه توسط سرمايهگذاران بيشتري انجام ميگيرد و اين امكان را در اختيار شركت قرار ميدهد كه جهت افزايش سرمايهء شركت در آينده از طريق انتشار سهام در جريان جديد، خريداران بيشتري را جذب كند.
● مردم چگونه سهم ميخرند؟
نفع اقتصادي، انگيزهء ابتدايي را براي خريد سهام ايجاد ميكند. نفع يا بازده هر سهم شامل دو بخش است: سود سهامكه پرداختهاي دورهاي ناشي از فعاليت سودآور شركت طي يك دورهء مالي مشخص است را در برميگيرد; و افزايش بهاي بازار سهم كه ناشي از وجود تقاضا براي خريد آن در بازار سهام - بورس اوراق بهادار - است. در بازار سرمايه، يك سرمايهگذار در واقع فقط با دو گزينه جهت بهرهبرداري از سرمايهگذاري خود در يك شركت روبهرو ميشود. خريد سهم يا اوراق قرضه اوراق قرضه همانند يك مطالبهء مالي در مقابل شركت است و از لحاظ ريسك مالي بر تمامي انواع سهام اولويت دارد. از اينرواوراق قرضه به نسبت سهام، سرمايهگذاري مطمئنتري است; بهويژه در وضعيت ضدتورمي يعني دورهاي كه بهاي كالاها و خدمات همچنين بهاي انواع داراييها و از جمله سهام به طور عموميسقوط ميكنند. در حاليكه سهام معمولا در وضعيت تورمي يعني دورهاي كه بهاي كالاها و خدمات به طور عمومي افزايش مييابند، برتري دارد; زيرا سهام شاخص داراييهايي است كه احتمالا در شرايط افزايش عمومي قيمتها با نرخ بيشتري نسبت به بهاي ساير كالاها و خدمات رشد ميكند. در اين حالت چون قيمت اسمي اوراق قرضه - يعني بهايي كه شركت انتشاردهندهء اين اوراق در سررسيد آن متعهد به پرداخت است - ثابت است، نميتواند آنگونه كه سهام شركتها در اين اوضاع و احوال افزايش قيمت پيدا ميكند، سودي را از اين زاويه به صاحبان خود برساند.
● واسطهگري مالي
سرمايهگذاران ميتوانند به دو طريق متفاوت سهام داشته باشند. راه اول مالكيت مستقيم است كه سرمايهگذاران سهام شركت معيني را به سبد سهام (PORTFOLIO ) شخصي خود ميافزايند. به اين ترتيب حساب موجودي خود از سهام (ACCOUNT ) را افزايش دادهاند. نوع دوم، مالكيت مستقيم و از طريق مشاركت در يك شركت موسوم به واسطهگري مالي است. شركت واسطهگري مالي - نهاد سرمايهگذاري - از طريق مديريت سرمايهگذاري شركت كه وجوه سهامدار خود را در انواع مختلف سهام شركتهاي ديگر سرمايهگذاري ميكند تصور ميشود كه روش مطمئنتر از سرمايهگذاري در يك شركت معين است يعني واجد ريسك كمتري است. متنوعسازي سهام و ايجاد سبد سهام، وسيلهاي است كه سهامدار با احتمال خطر كمتري در سرمايهگذاري خود مواجه ميشود، زيرا ريسك (عدم اطمينان) در تعداد زيادي بنگاه اقتصادي و نه در تعداد كمي از آنها پخش ميشود. در اين حالت سرمايهگذاران، سهام شركت واسطهگري مالي را به حساب شخصي خود ميافزايند; در حالي كه شركت واسطه، خود مستقيما مالك سهام شركتهاي ديگر است.
● دلالها و كارگزاران
سرمايهگذاران معمولا جهت خريد و فروش اوراق بهادار از خدمات دلالها و كارگزاران استفاده ميكنند. برخي از اين كارگزاران به عنوان كارگزار تمام وقت محسوب ميشوند. كارگزاران تمام وقت، انواع گستردهاي از خدمات شامل شرايط مشاورهء سرمايه گذاري را براي سرمايهگذاران فراهم ميكنند. برخي ديگر، كارگزاران درصدي محسوب ميشوند. كارگزاران درصدي تنها به ارايهء خدمات در زمينهء خريد و فروش سهام به سفارش سرمايهگذاران ميپردازند. در مورد واسطهگريهاي مالي، سرمايهگذاران ميتوانند به طور مستقيم به آنان رجوع كنند. از اين قرار براي معامله با اين گروه، سرمايهگذاران نيازي به خدمات كارگزاران و دلالها ندارند. در هر دوي اين موارد، سرمايهگذار جهت تصميم گيري درباره اينكه با كدام يك از واسطهگريهاي مالي به معامله سهام بپردازد، بهتر است كه از مشاوره با مشاوران مالي متخصص در بازار سهام، استقبال كند.
با مفهوم P/E آشنا شويم
● مقدمه
P/E يا نسبت قيمت به سود يكي از افزارهاي قديمي و عموما" پر استفاده به منظور ارزش گذاري سهام است. هر چند محاسبه ي P/E بسيار ساده است اما تفسير آن عملا" دشوار مي نمايد . در شرايط معيني اين نسبت بسيار گويا و در زمان ها ي ديگر كاملا" بي معنا جلوه مي كند . از اين رو ، غالبا" سرمايه گذاران اين اصطلاح را نادرست به كار مي گيرند و درتصميماتشان بيش از حد لازم به آن وزن مي دهند .
در بخش هاي بعدي اين مقاله ابتدا به تشريح و تبيين P/E مي پردازيم، سپس چگونگي استفاده از اين نسبت را در تجزيه و تحليل سهام بازگو مي كنيم ، و سرانجام به شرايطي مي پردازيم كه نبايد از اين نسبت استفاده شود .
● P/E چيست ؟
P/E كوتاه شده ي نسبت price(P ياقيمت سهم) به Earning Per Share( EPS يا سود هرسهم) است . همان گونه كه از نام آن پيدا است ، براي محاسبه ي P/E آخرين قيمت روز سهام يك شركت به سود هر سهم (EPS) آن تقسيم مي شود :
قيمت سهم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ = P/E
سود هر سهم
غالبا" P/E در تاريخ هايي محاسبه مي شود كه شركت ها اطلاعات EPS (معمولاٌ سه ماهانه) را افشاء مي كنند. اين P/E را كه بر مبناي آخرين EPS محاسبه مي شود بعضا" P/E دنباله دار نيز مي گويند . اما گاهي از EPSبرآوردي براي محاسبه P/E استفاده مي شود،اينEPS معمولاٌ معرف سود برآوردي سال آينده است. در اين صورت به P/E محاسبه شده P/E برآوردي يا پيشتاز گفته مي شود. محاسبه ي P/E گاهي روش سومي هم دارد كه مبتني بر ميانگين دو فصل گذشته و برآورد دو فصل باقيمانده ي سال است . تفاوت عمده اي بين اين سه نوع وجود ندارد اما بايدبدانيد كه از محاسبات داده هاي تاريخي واقعي در مقايسه با برآوردهاي تحليل گران مالي استفاده كنيد .
مشكل بزرگ محاسبه ي P/E مربوط به شركت هايي است كه سود آور نيستند و از اين رو EPS منفي دارند . در خصوص چگونگي رفتار با اين پديده ديدگاه هاي متفاوتي وجود دارد . برخي قائل به وجود P/E منفي هستند ، گروهي در اين حالت P/E را صفر مي دانند و بسياري ديگر هم معتقدند كه ديگر P/E محلي از اعراب ندارد .
به لحاظ تاريخي دربورس اوراق بهادار تهران عموماٌ ميانگينP/E در دامنه ي۲/۳ تا ۲/۱۳تجربه شده است. نوسان P/E در اين دامنه عمدتا" بستگي به شرايط اقتصادي هر زمان دارد . درحال حاضر ميانگين P/E كل شركت هاي پذيرفته شده در بورس تهران حدود۲/۸ مي باشد. همچنينP/E بين شركت ها و صنايع مي تواند كاملا" متفاوت باشد .
● كاربرد P/E
به لحاظ نظري ، P/E يك سهم به ما مي گويد كه سرمايه گذاران چند ريال حاضرند به ازاي هر ريال سود يك شركت پرداخت نمايند. به همين جهت به آن ضريب سهام نيز مي گويند . به عبارت ديگر اگر P/E يك سهم ۲۰ باشد بدين معني است كه سرمايه گذلران حاضرند ۲۰ ريال براي هر ريال از سود اين سهم( كه شركت توليدمي كند) بپردازند .
الف) رشد سود
آنچه در بحث بالا به آن پرداختيم رشد شركت ها است . قيمت سهام بازتاب انتظارات سرمايه گذاران از ارزش و رشد آينده ي شركت است . اما توجه كنيد كه اندازه ي سود (EPS ) معمولا" مبتني بر سود هاي (EPSهاي) گذشته است .
اگر شركتي انتظار رشد دارد بنابراين انتظار داريم كه سودش نيز رشد نمايد . در نتيجه تفسيري بهتر از P/E آن است كه خوش بيني بازار از آينده ي رشد يك شركت را باز تاب مي دهد .
اگر P/E شركتي بالاتر از ميانگين بازار يا صنعت باشد بدين معني است كه بازار در ماه ها يا سال هاي آينده انتظارات بزرگي از سهم اين شركت دارد . شركتي با P/E بالا بايد سود هاي فزاينده ايجاد كند، در غير اين صورت قيمت سهمش سقوط خواهد كرد .
مثالي از شركت ايران خودرو گوياي اين بحث است .
ب) ارزاني يا گراني
P/E در مقايسه با قيمت بازار شاخص بهتري براي ارزش گذاري سهم است . مثلا" به شرط پايداري ساير متغيرها ، سهمي با قيمت ۲۰۰ ريال و P/E برابر ۱۰ بسيار گران تر از سهمي با قيمت۲۰۰۰۰وP/E برابر۱۰ است . توجه كنيد كه محدوديت هايي در اين مثال وجود دارد . شما نمي توانيد P/E هاي دو شركت كاملا" متفاوت را براي ارزش گذاري بهتر آنها مقايسه كنيد. به عبارت ديگر تعيين بالا يا پايين بودن P/E بدون توجه به دو عامل اصلي بسيار دشوار است : ۱) نرخ رشد شركت و ۲) صنعت.
۱) نرخ رشد شركت
آيااندازه ي رشد گذشته ي شركت ها مي تواند معرف نرخ هاي انتظاري از رشد آينده باشد ؟ هر چند پاسخ اين پرسش نمي تواند صريح باشد اما در عمل سرمايه گذاران براي پيش بيني سود (EPS ) و محاسبه ي P/E از نرخ هاي رشد گذشته استفاده مي كنند .
۲) صنعت
مقايسه ي شركت ها تنها در صورتي فايده منداست كه به يك صنعت تعلق داشته باشند ، مثلا" شركت هاي صنعت ... عمدتا" داراي ضرايب P/E پايين هستند چون به رغم ثبات صنعت رشد پاييني دارند . از طرف ديگر شركت هاي صنعت .... به دليل انتظار رشداز P/E هاي بالايي برخوردارند .
● دام هاي كاربرد P/E
تا بدين جا آموختيم كه در شرايط معيني P/E مي تواند ما را در تعيين بالا يا پايين بودن ارزش يك شركت كمك كند . همچنين پي برديم كه P/E تنها در شرايط معيني معتبر است .اما علاوه براين دام هاي ديگري نيز در تحليل P/E وجود دارد كه در ادامه درباره ي برخي از آنها بحث مي شود .
● حسابداري
سود يك اندازه ي حسابداري است كه در محاسبه اش از اقلام غير نقدي نيز استفاده مي شود . معيارهاي اندازه گيري سود بر طبق اصول حسابداري همگاني (GAAP ) مقرر مي شوند . اين اصول در گذر زمان تغيير مي كند و در هر كشوري نيز متفاوت از ديگر كشورها است . از اين رو محاسبه ي سود ( EPS) بسته به چگونگي دفتر داري و حسابداري مي تواند به صورت هاي متفاوت ارائه شود . در نتيجه مقايسه ي سودها (EPS ها ) با يك ديگر گاهي به مقايسه ي سيب و پرتقال مي ماند .
● تورم
در شرايطي كه اقتصاد كشور تورم بالا يي را تجربه مي كند طبعاٌ كالاها و هزينه هاي استهلاك به دليل بالا رفتن هزينه هاي جايگزيني كالاها و تجهيزات در مقايسه با سطح عمومي قيمت ها كم نمايي مي شود . بنابراين در زمان هاي تورمي P/E ها عموما" پايين تر مي آيند زيرا بازار سودها را كه به صورت ساختگي به بالا گرايش دارد تخريب شده مي بيند . بررسي P/E همانند تمامي نسبت ها ، در گذر زمان براي پي بردن به روند آن ارزشمند است . تورم اين بررسي را دشوارمي كند زيرا اطلاعات گذشته در امروز از فايده مندي كم تري برخوردارند .
● تفسيري ديگر
P/E پايين لزوما" بدين معني نيست كه ارزش يك شركت كم نمايي شده است . بلكه به معناي آن است كه بازار معتقد است شركت در آينده ي نزديك با مشكل روبرو خواهد شد . سهمي كه قيمتش پايين مي آيد معمولا" دليلي دارد .
عمده ترين دليلش اين است كه سود شركت كم تر از سود انتظاري اش خواهد بود . اين مساله P/E دنباله دار بازتابي ندارد مگر آن كه سود در عمل نيز محقق گردد .
● تنها به اتكاي P/E سهام نخريد
يكي از پر بسامد ترين اشتباهاتي كه سرمايه گذاران غير حرفه اي مرتكب مي شوند خريد سهام صرفا" به اتكاي P/E بالا يا پايين است . توجه كنيد كه ارزش يابي سهام تنها با تكيه بر شاخص هاي ساده اي مانند P/E ساده انگارانه و نادرست است . P/E بالا ممكن است به معني بيش نمايي ارزش سهم باشد و هيچ تضميني وجود ندارد كه بعدا" به سرعت پايين نيايد . ضمنا" توجه كنيد كه حتي اگر ارزش سهمي كم نمايي شده باشد ممكن است ماه ها يا حتي سال ها طول بكشد تا بازار ارزش آن را اصلاح نمايد .
درهر صورت تجزيه و تحليل سهام امري بسيار پيچيده تر از دانستن چند نسبت ساده است . به عبارت ديگر هر چند كليدي براي معماي ارزش گذاري سهام است اما تمام آن نيست . از اين رو توصيه مي شود كه سرمايه گذاران براي خريد سهام با خبرگان سرمايه گذاري رايزني نمايند . پاسارگاد نيك آماده است تا سرمايه گذاران علاقمند را با قواعد سرمايه گذاري آشنا سازد .
●● نتيجه گيري
P/E همه چيز يا به عبارتي حرف آخر را درباره ي ارزش سهم نمي گويد اما براي مقايسه ي شركت هاي يك صنعت ، كل بازار يا روند تاريخي P/E يك شركت فايده مند است .
به ياد بسپاريد كه :
الف ) P/E يك نسبت است و از تقسيم P (PRICE يا قيمت روز سهم ) به E (EPS يا سود هر سهم ) به دست مي آيد .
ب) سه نوع EPS به نام هاي EPS دنباله دار ، آينده و ميانگين وجود دارد .
ج) به لحاظ تاريخي ، ميانگين P/E ها در بازه ي ۲/۳ – ۲/۱۳ قرارمي گيرد .
د) به لحاظ نظري ، P/E يك سهم به ما مي گويد كه سرمايه گذاران حاضرند چند ريال به ازاي هر ريال سود بپردازند .
ه) تفسير بهتري از P/E اين است كه آن بازتاب خوشبيني بازار از آينده ي رشد يك شركت است .
و) P/E در مقايسه با قيمت بازار شاخص بهتري براي ارزش گذاري يك سهم است .
ز) بدون در نظر گرفتن نرخ هاي رشد صنعت ، صحبت از بالا يا پايين بودن P/E يك شركت بي معناست .
ح) تغيير در اصول حسابداري شامل وجود چندين روش مجاز براي سود (EPS ) تجزيه و تحليل P/E را دشوار مي كند .
ط) P/E ها عموما" در زمان تورم حاد پايين تر مي آيند .
ي) تفاسير بسياري پيرامون دليل پايين بودن P/E يك شركت وجود دارد .
ه) تنها به اتكاي ضريب P/E اقدام به خريد و فروش سهام نكنيد .
با چه سرمايهاي بايد وارد بورس اوراق بهادار شويم؟
بر اساس اين گزارش آگاهي از اينكه چه مبلغي بايد در بازار سهام سرمايه گذاري كنيد، به شكل باور نكردني در تعيين مسير مالي و سرمايه گذاري شما مهم است، همه ما بر اساس ويژگي شخصي، ثروت خالص، و ريسك پذيري متفاوت هستيم.
يك پيشنهاد ساده اين است كه "50 درصد ثروت خالص خود را در بازار سهام سرمايه گذاري كنيد ". اين پيشنهاد براي كسي كه قصد آغاز فعاليت در اين مسير را دارد بسيار مبهم و نامعين است.
اين نوشتار سعي مي كند به شما نشان دهد كه زماني كه مي خواهيد تصميم بگيريد چقدر پول در بازار اوراق بهادار سرمايه گذاري كنيد، چه عواملي مهم است . سرانجام فقط شما تصميم خواهيد گرفت كه چه ميزان سرمايه را به بازار سهام بياوريد، با اين حال اينها عوامل مهمي هستند كه شما بدان نياز داريد.
*سن شما:
جوانترها پشتكار بيشتري دارند و مي توانند بيشتر در بازار حضور داشته باشند چون كه وقت بيشتر براي بدست آوردن پولي كه شايد در بازار از دست داده اند، را دارند. سرمايه گذاران و كساني كه نزديك به سن بازنشستگي هستند اين نعمت را ندارند و مجبورند به سرمايه گذاري محتاطانه روي آورند، زيرا اشخاص بازنشسته در وضعيت استاندارد زندگي خودشان معمولاً به سود پول سرمايهگذاري شده خود متكي هستند. آنها احتياج دارند كه كمتر سرمايه گذاري كنند تا خطرشان هم كاهش پيدا كند.
- مي خواهيد چقدر فعال باشيد؟
به طور كلي، پذيرش ريسك بيشتر، انتظار از نفع و زيان را بالا مي برد، به عبارت ديگر با سرمايه گذاري بيشتر ريسك بيشتري مي پذيريد.(حتي اگر در سهام كم خطر سرمايه گذاري كنيد)، بنابراين از خودتان درباره اهداف فعلي و بلندمدت بپرسيد و تعيين كنيد كه به چه ميزان مي توانيد در يك دوره زماني فعال باشيد.
- در بورس به خود چه نمره اي مي دهيد؟
من فقط 25درصد دارايي خالص خود را در بورس سرمايه گذاري مي كنم. با وجود اين فكر مي كنم براي سالهاي باقيمانده، بايد ريسك بيشتري را بپذيرم،زيرا دانش، مهارت و تجربه بيشتري كسب خواهم كرد. شما هم ببينيد كه در حال حاضر به خود چه نمره اي در سرمايه گذاري مي دهيد.
- پولي كه براي معيشت به آن نياز داريد را سرمايه گذاري نكنيد.
پولي كه به سادگي نمي توانيد به دست آوريد را سرمايه گذاري نكنيد، پولي را كه در بازار سهام، سرمايه گذاري مي كنيد هرگز، هرگز، هرگز از پولي نباشد كه نمي توانيد از عهده از دست دادن آن برآييد. صرفنظر از اينكه چه مقدار سرمايه گذاري شده ، اگر پولي كه به آن در زندگي خود نياز داريد، سرمايه گذاري كنيد، خطر و فشار زيادي را به خودتان تحميل كرده ايد.
- فقط به اندازه اي سرمايه گذاري كنيد كه به راحتي تحمل از دست دادن آنرا داشته باشيد:
تا زماني كه همه ما اميدواريم در سرمايه گذاري خود موفق مي شويم، فرض اينكه كه احتمالاً نمي توانيم هر مبلغي را كه سرمايه گذاري كرده ايم از دست بدهيم، غيرواقعي است. پس زماني كه از خود مي پرسيد "چقدر بايد سرمايه گذاري كنم؟ " به ياد داشته باشيد كه احتياج به درك اين واقعيت داريد كه در چه آستانه اي اگر همه پولي را كه سرمايه گذاري كرده ايد از دست رود، راحت هستيد. نه فقط اين مطلب به شما در تعيين سطح خطري كه مي پذيريد كمك خواهد كرد، بلكه شما را درباره سرمايه گذاريتان حساس نخواهد كرد. با تمام اين مفروضات كه بدان اشاره شد، شما بايد يك برآورد دقيق از اين كه چه مقدار پول بايد سرمايه گذاري شود، داشته باشيد.
- افسانه هاي متداول درباره بازار سرمايه:
من به عنوان سرمايه گذاري كه در بازار سرمايه فعاليت مي كند، تعداد زيادي باورهاي كاملاً غلط و غيرواقعي راجع به بازار سرمايه شنيده ام.گاهي اوقات باورهاي مضر و عقايد نادرست موجب دادن نظرهاي غلط و مخرب در قبال سبد سرمايه گذاري شما مي شود. در ادامه به چند نمونه از اين افسانه ها در بازار آمريكا اشاره مي شود.
1- فروش استقرضي سهام (Short Selling) يك فعاليت ضد آمريكايي است
عقيده آن است كه زمانيكه شما اقدام به فروش استقراضي مي كنيد، در واقع اعتقاد داريد كه در آينده شركت عملكرد ضعيف تري خواهد داشت و شما منفعت كسب مي كنيد. با اين كار شما اقتصاد را به سمت شكست و سقوط پيش مي بريد در حاليكه واقعيت آن است كه فروش استقراضي سهام هيچ تفاوتي با خريد سهام زماني كه وقت مناسبي براي خريد است، ندارد. واقعيت اين است كه شركت هايي كه نقطه درخشاني در اقتصاد ما ندارند و در تقديرشان شكست نوشته شده است، آيا فروش استقراضي يا خريد سهام به عمليات شركت مي تواند كمك كند؟
2- كسب پول توسط گروهي، به معني آن است كه گروه ديگر پول خود را از دست داده اند.
اين عقيده وجود دارد كه بازار سرمايه بازاري با مجموع صفر (zero-sun) است و يا به عبارت ديگر برد يكي، باخت ديگري را به همراه دارد. در حقيقت طرفداران اين عقيده باور دارند كه پول هرگز در بورس اوراق بهادار زياد نمي شود، بلكه به سادگي از يك سرمايه گذار نادان به يك سرمايه گذار زرنگ منتقل مي شود در حاليكه اين يك عقيده و باور نيرنگ آميز بازار سرمايه است كه در بعضي مواقع مي تواند درست باشد؛ اما به طور كلي بازار سرمايه، بازاري با بازي مجموع صفر نيست. چيزي كه اجازه مي دهد بازار سرمايه بر خلاف اين عقيده حركت كند اين است كه تا زماني كه بازار روند صعودي دارد، همه سرمايه گذاراني كه سرمايه گذاري بلندمدت دارند سود مي برند، بنابراين حتي اگر سرمايه گذاري در سال جاري زيان كند، ممكن است با خريد سهام ديگر سود كند و در مجموع مي توان گفت كه در بلندمدت همه سرمايه گذاران سود خواهند كرد؛ البته اگر بازار روند صعودي داشته باشد. فقط در يك مرحله كوتاه مدت و گذرا مي توان فرض كرد كه بازار سرمايه مانند بازي zero-sun است، جايي كه يك سرمايه گذار سرمايه خود را از دست مي دهد و ديگري بدست مي آورد.
3- خريد و نگهداري بهترين راهبرد است.
عقيده آن است كه بهترين راه براي افزايش ثروت اين است سهامي را كه دوست داريد، پيدا كنيد و تا زماني كه مي توانيد به پاي آنها بنشينيد؛ زيرا شما نمي توانيد از بازار سرمايه پيشي بگيريد و فقط مي توانيد براي مدت طولاني منتظر آن بمانيد.
متاسفانه اين اصل به عنوان يك اصل درست و از سالها قبل استفاده مي شود، اما حقيقت آن است كه استراتژي خريد و نگهداري سهام، نه تنها امروزه و بلكه در دوران عمر بازار سهام يك راهبرد شديداً ضعيف است.
4- شما نمي توانيد از بازار سرمايه پيشي بگيريد.
پيشي گرفتن از عملكرد بازار سرمايه ممكن نيست و كساني كه واقعاً اين شاهكار را انجام داده اند، اقبال آنها تا زمان طولاني دوام نخواهد داشت. براي پيشي گرفتن از بازار سرمايه خود را به زحمت نيندازيد؛ فقط بپذيريد كه نمي توانيد بر ميليونها سرمايه گذار ديگر كه معتقدند بازار سهام غير قابل غلبه است، پيشي بگيريد،اما واقعيت اين است كه بازار سهام مي تواند در دوره هايي نسبت به برخي سرمايه گذاران بازدهي كمتري داشته باشد، سرمايه گذاراني هستند كه اين كار را هر ساله انجام مي دهند و بعضي ها هر ساله از بازار پيشي مي گيرند. از آنجاكه انجام آن آسان نيست، امكان آن بسيار كم است. با چيزي كه گفته شد، بيشتر سرمايه گذاران به سادگي زمان زيادي ندارند تا فعالانه سبد سرمايه گذاري خود را مديريت كنند تا بتوانند نسبت به بازار عملكرد بهتري داشته باشند.
* "داستان اولين سرمايه گذاري من:
يادآوري خاطرات اولين روزي كه من به شركت كارگزاري مراجعه كردم و اولين سهام را خريداري كردم برايم جالب است. راجع به سرمايه گذاري، بازار سرمايه و اقتصاد آن زمان بسيار كم مي دانستم. اما نمي توانستم كم توجه باشم؛ من به سبب علاقه اي كه به بازار سهام داشتم جذب آن شدم و در ابتدا تمام قوانين عقلايي بازار سرمايه را مانند مردي كه در يك درياي بزرگ و در ميان كوسه هاي سفيد گرسنه قرار گرفته، ناديده گرفتم. اين هم داستان رقت انگيز و خنده دار معرفي من در بازار سرمايه.
چگونه شروع شد؟
سرمايه گذاري من زماني شروع شد كه (اواخر سال 2005) با دوستم صحبت مي كرديم و او در طول صحبت هايش اشاره مي كرد كه صاحب تعدادي سهام شركت كوكاكولاست. همواره فكر مي كردم كه كار جالبيست، اما راجع به آن زياد فكر نكردم و گفتگوي ما به سوي موضوعات ديگري كشيده شد، اما بعد از زمان كوتاهي شروع به فكر كردن راجع به بازار سرمايه كردم و بازي ويدئويي كه سابقاً با آن بازي مي كردم و راجع به اقتصاد نيز بود را به ياد آوردم، البته زماني كه آن بازي را انجام مي دادم، به طور باور نكردني سعي مي كردم كه بيشترين طلا را داشته باشم پس به سرعت پيچ و خم آن بازي اقتصادي را فرا گرفتم. همواره به اين مساله فكر مي كردم كه اگر من در بازار سرمايه واقعي اين علاقه شديد را به كار گيريم، شگفت انگيز خواهيد بود.
به سايت شركت كارگزاري رفتم و روي يك سهم سرمايه گذاري كردم. به ياد مي آورم كه فكر مي كردم كه چقدر همه چيز سخت بود. به قسمت هاي مختلف سايت مي رفتم و چيزهايي نظير اين كه "دستور بازار چيست؟ "، "چه سهمي را بايد بخرم؟ "، "حجم چيست؟ " را از خودم مي پرسيدم . بالاخره اولين سهم را خريداري كردم.
اولين سهام من
من براي اولين سرمايه گذاري، كارخانه napster را انتخاب كردم. نمي توانم به ياد بياورم كه چرا napster را انتخاب كردم. من هرگز از سرويس پرداخت آنها استفاده نكردم، و هرگز فكر نكردم كه چقدر ارزشمند است. با اين وجود احساسم مانند يك مالك مغرور بود و همواره با دوستانم شوخي مي كردم كه من مالك 000017درصد از شركت napster هستم؟ البته مالك آن درصد كوچك هم نبودم، براي اينكه من محاسبات خود را بر اساس حجم روزانه به جاي ارزش بازاري آن انجام مي دادم ( تفاوتها را نمي دانستم).
من حدود 800 دلار از آن سهام را خريده بودم، و هيجان زده مي شدم زماني كه ديدم قيمت سهم كمي افزايش يافت. من مفهوم درصدها را نمي دانستم و فقط به تغييرات ناگهاني قيمت علاقه مند بودم. سرانجام با فروش سهام به 6 دلار سود دست يافتم.
نمي توانم باور كنم كه چقدر ساده لوح بودم و چطور با تفكرات مضحك قصد سرمايه گذاري در سهام شركتها داشتم. مي نشستم و فكر مي كردم كه شركت پربازده بعدي كدام است؟ پس از آن در سهامي مانند شركتnike سرمايه گذاري كردم! البته نه با دلايل واقعي و قابل بحث. البته اين را هم نمي توانم بگويم كه پشيمانم؛ چونكه اين عمل باعث شد كه من حركت در مسير سرمايه گذاري موفق را آغاز كنم.اگر شما سرمايه گذار نبوده ايد و در فكر كسب سود از بازار سرمايه هستيد، مي توانيد درس هايي از اين داستان سرمايه گذاري من در بازار سرمايه بگيرد .
اگر مي خواهيد وارد سرمايه گذاري ، تجارت يا بازار سرمايه شويد فقط به يادداشته باشيد كه نظرات، روشها و اصطلاحاتي وجود دارند كه نيازمند يادگيري آنها هستيد. مثلا در ابتدا من مفهوم انواع سفارشات، حجم سهام، ارزش بازار و غيره را نمي فهميدم.
پس از درك اصلاحات مختلف، تا زمانيكه طرح و راهبرد مشخصي نداشتيد، سرمايه گذاري نكنيد. اگر من مي خواستم دوباره سرمايه گذاري كنم، قبل از شروع، تمام كتاب هايي كه راجع به بازار سهام است، را مي خواندم. تنها بخش خوب تمام اينها اين است كه من با پول بسيار كم كه مي توانستم از عهده از دست دادن آن برآيم، سرمايه گذاري كردم. پس اگر تمام سرمايه ام را از دست مي دادم، وضعيتم نامشخص بود در حالي كه در شرايط كنوني با شكست و از دست دادن پول اندك، درس زيادي گرفتم.
شما چگونه آغاز كرديد؟
شما سرمايه گذاري يا تجارت را چگونه در بازار سرمايه آغاز كرديد و چه درسهايي از آن گرفتيد. هر چند اين متن ترجمه اي از تجربه هاي يك سرمايه گذار در بازار ايالات متحده آمريكا است؛ ولي من دوست دارم بدانم كه تك تك شما چگونه آغاز كرديد؟ چه اشتباهاتي داشتيد؟ خجالت نكشيد و داستان سرمايه گذاريتان را برايمان بنويسيد. داستان شما مي تواند راهنماي بسياري از سرمايه گذاراني باشد كه مي خواهند وارد بازار سهام شوند.
پس بياييد به آن ها كمك كنيد.
انواع سهام
تعريف انواع سهام
2-11-1 سهام ارزشي : سهامي هستند كه بنا به دلايلي ، به غير از امكان رشد عايدات بالقوه ، پائين تر ازارزش ذاتي قيمت گذاري شده اند. سهام ارزشي معمولاً از طرف تحليلگران به عنوان سهام بانسبت هاي پائين يا نسبت هاي پائين شناخته مي شوند.
2-11-2 سهام رشدي : معمولاً سهام شركت هايي است كه داراي رشد بالايي در سود و فروش مي باشند. در نتيجه عملكرد شركت، سهام آنها داراي نسبت بالايي از و است . در برخي دوره ها سهام ارزشي از سهام رشدي بهتر و در برخي ديگر سهام رشدي بهتر از سهام ارزشي عمل مي كنند.
2-11-3 سهام چرخه اي : سهام چرخه اي داراي تغييرات بزرگ تري در نرخ بازدهي نسبت به تغييرات در نرخ هاي كلي بازار است . طبق CAPM سهام چرخه اي داراي ضريب حساسيت بزرگتري هستند. سهام چرخه اي عبارت از سهام هر شركتي است كه بازدهي آن در مقايسه با بازدهي كل بازار از نوسانات بيشتري برخوردار است ، به عبارت ديگر سهام با ضريب حساسيت بالا داراي همبستگي بيشتري با كل بازار بوده و به همين خاطر نوسان پذيري بيشتري دارند.
2-11-4 سهام پرمخاطره : سهام پرمخاطره از احتمال بالايي براي دستيابي به نرخ هاي بازدهي پائين يا منفي و احتمال پائين براي دستيابي به نرخ هاي بازدهي عادي يا بالايي برخوردار هستند. سهام پرمخاطره عبارت از سهامي است كه بالا قيمت گذاري شده و احتمال زيادي وجود دارد كه در دوره هاي آينده وقتي كه بازار قيمت آن را به قيمت واقعي تعديل دهد، اين سهام نرخ بازدهي پائين و همچنين منفي را در پيش رو داشته باشد .
2-11-5 سهام تدافعي : دو نكته ظريف در سهام تدافعي وجود دارد :
نخست اينكه انتظار نمي رود نرخ بازدهي سهام تدافعي در دوره سقوط كلي بازار كاهش يابد يا بيشتر از نرخ كلي بازار كاهش پيدا كند.
ضمناً CAPM دلالت بر اين داشت كه ريسك مربوط به يك دارايي عبارت است از واريانس بازدهي آن با سبد اوراق بهادار بازار كه به آن ريسك سيستماتيك مي گفتيم . يك سهم با ريسك سيستماتيك پائين يا منفي (با ضريب حساسيت مثبت يا منفي كوچك) را يك سهم تدافعي مي ناميم زيرا بازدهي آن در شرايط نامطلوب بازار سهام به طور معنيداري آسيب نمي بيند. (بيدگلي ، هيبتي ، رودپشتي ، 1386).