| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
چرا آموزش بهتر از تحصیلات است؟
بیشتر افراد دوران مدرسه را به عنوان بهترین دوران زندگی خود معرفی میکنند. آنها خوشگذرانیها و دوستیها را به یاد دارند. اما آیا از آن چیزهایی که به آنها آموزش داده شده است در زندگی خود استفاده میکنند؟
هدف مدرسه این است که دانش انتقال دهد و افراد را برای زندگی در اجتماع در آینده آماده کند. بدون شک مدرسه با این هدف والا در جهت تعلیم و تربیت گام برمیدارد اما بهراستی دانشآموزان با فارغالتحصیل شدن از مدرسه مهارتهای لازم برای زندگی در اجتماع را فرامیگیرند یا خیر؟
فارغ التحصیل نشدن از مدرسه یا دانشگاه تقریباً از دید همه بهعنوان یک نکته منفی دیده میشود و معمولا احتمال داده میشود کسی که از مدرسه یا دانشگاه فارغالتحصیل نشود در پیدا کردن شغل و رسیدن به موفقیت در آینده با مشکل مواجه خواهد شد. با این حال برخی از موفقترین و خلاقترین افراد از دانشگاه یا مدرسه انصراف دادهاند. آیا آموزش چیزی فراتر از مدرسه یا دانشگاه است؟
آموزش درواقع روند تسهیل یادگیری یا کسب دانش، مهارتها، ارزشها، باورها و عادات است. تحصیلات غالبا و تقریبا همیشه زیر نظر اساتید و مربیان انجام میشود، اما یادگیرندگان میتوانند خودشان هم آموزش ببینند.
تحصیلات همیشه در دانشگاه یا مدرسه انجام میپذیرد اما آموزش میتواند در هر مکان، زمان یا با هر کسی و در هر موقعیتی انجام شود.
درواقع هرگونه تجربهای که بر فکر، احساس یا عمل تأثیر ساختاری داشته باشد آموزش در نظر گرفته می شود.
در مدرسه و دانشگاه افراد زیادی به جای اینکه انرژی و توانشان را برای آموزش مهارتهای لازم برای داشتن یک زندگی شاد، سالم، سازنده و مفید صرف کنند صرف برآورده کردن انتظارات آموزگاران و مربیان مدرسه و اساتید دانشگاه میکنند.
برای رسیدن به موفقیت و تجربه زندگی شاد و موفق و سالم، عمل کردن به شیوهای متفاوت و خلاقانه است نه تکرار کاری که دیگران قبلا انجام دادهاند یا تقلید آنچه دیگران انجام میدهند.
معمولا موضوعات مهمی مثل برقراری و حفظ روابط موثر و مثبت، هدایت یک زندگی معنادار و انجام کار هوشمندانه در مدرسه آموزش داده نمیشود. اینها مفاهیمی هستند که در مدرسه و دانشگاه کمتر خواهید آموخت اما اگر خودتان به دنبال مطالعه کردن و مهارتآموزی در این زمینهها بروید نه صرفا از طریق کتب آموزشی بلکه از طریق تجربه طبیعتا بیشتر به یادگیری و آموزش علاقهمند میشوید و بهتر میتوانید دانش خود را به طور کاربردی در جهت زندگی معنادار و سازنده به کار ببرید.
راهکارهایی برای یادگیری و آموزش موثرتر در زندگی
▪️یادگیری را محدود به مدرسه نکنید
از طریق کتابهای غیردرسی، فیلمهای آموزشی، شرکت در دورههای آموزشی کاربردی و کنفرانسهای آموزشی و حتی کارورزی و کسب تجربه در زندگی میتوانید این یادگیری فعالانه و پایانناپذیر را تجربه کنید.
▪️خارج از علایق خود مطالعه کنید
اگر یادگیریتان را محدود کنید به آنچه از قبل می دانستید و آنچه میدانید و علاقهمندید بعید به نظر میرسد که رشد شخصیتی قابل توجهی داشته باشید و برای اینکه بتوانید روز به روز دانش و مهارتهایتان را افزایش دهید باید دنبال راهی برای یادگیری خارج از حلقه طبیعی خود باشید.
▪️با افراد هوشمند صحبت کنید
افراد موفق همواره با دیگران شبکهسازی میکنند و از آنها نیز یاد میگیرند و همین روند یکی از عوامل موثر در رسیدن به موفقیت محسوب میشود.
▪️در مورد مسائل مختلف سؤال و فراتر از آن فکر کنید
سعی کنید در مورد مسائل مختلف عمیقا فکر کنید. اگر تفکر کنید کمی بعد شروع یک چشم انداز جدید و فوقالعاده در زندگی برای خود متصور خواهید شد و ایدهها و اهدافی که میتواند نقطه شروعی برای رسیدن
به موفقیت و تجربه زندگی بهتر باشد خود را نمایان و به ذهنتان خطور میکنند.
▪️آموزش نباید یکطرفه باشد
در حقیقت، تجربه نشان میدهد که شما از طریق آموزش دادن و مشاوره دادن به دیگران خیلی بیشتر یاد خواهید گرفت. پس به طور فعال به دنبال فرصتهایی برای به اشتراک گذاشتن مهارتها و دانشهایتان باشید.
▪️یادگیری، کسب تجربه و اعمال آموختههایتان را ادامه دهید
هنگامی که قدم در راه و مسیر بیپایان یادگیری میگذارید در مورد زندگی و خودتان چیزهای زیادی کشف خواهید کرد که قبلا حتی فکرش را هم نمیکردید و به راحتی میتوانید از همسالانتان پیشی بگیرید.
منبع: Lifehack
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
ای کاش آموزش بالا و پایین نداشت...
این یک افتخار برای من و دانشجویانم در گروه آینده پژوهی دانشگاه اصفهان بود که یک بعد از ظهرمان را در دبستانی دخترانه در پایین شهر گذراندیم. باورتان نمی شود وقتی وارد حیاط مدرسه شدیم، انگار وارد یک فیلم کارتونی شده باشیم. نزدیک به هفتصد دختر بچه پایه اول تا سوم دبستان با مانتوهای صورتی و مقنعه های سفیدی که یک روبان صورتی دورش دوخته شده بود، داشتند جیغ می کشیدند.
بعضی هاشان آنقدر در بین بقیه کوچک بودند که حس می کردی یک مداد رنگی صورتی که به آخرش رسیده، دارد جلویت می دود و شادی می کند. اگر معلم ها که مانتوهای مشکی پوشیده بودند و درختان را هم صورتی می کردیم، با فضای کارتون (The Lorax) مو نمی زد.
یک کلاس صورتی به ما دادند تا با بچه ها کارگاه آینده برگزار کنیم. اولش مثل نظامی ها به ما احترام گذاشتند. با خوش آمد گویی که مطمئن هستم در پادگان ۰۵ کرمان هم چنین یک دست و بلند به فرماندهان سلام نمی دهند. کمی طول کشید تا یخ بچه ها را باز کنیم. ما هم روش های خودمان را داریم تا بچه ها یواش یواش متوجه شوند کارگاه ما نه کلاس درس است نه رقابت است نه مشق شب.
فضای فیزیکی کلاس با سال ۱۳۶۷ که من وارد دبستان شدم، هیچ فرقی نداشت. دیوارهای لک دار به رنگ کرم و دوده ای، میزهای سه نفره با پایه های سربی و رویه ی چوبی کهنه و میز آهنی معلم با روکش مشکی. درِ کلاس هم با چند پاره آجر بسته می ماند، اما در عوض می شد از سوراخ جای دستگیره آن ور را دید.
کارگاه که تمام شد اصرار اصرار که «آقا تو رو خدا بیشتر بمونید، بمونید بازی کنیم». ماندیم و بازی کردیم، آنقدر خوشحال شدند و جیغ کشیدند و آقا ما، آقا تو رو خدا ما گفتند که برای چند دقیقه ما هم یادمان رفت آدم های بزرگ و جدی هستیم. بلاخره یکی از معلم ها آمد تا کمی خودمان را جمع و جور کنیم. وقت رفتن دورمان را گرفته بودند، دانشجوهای دخترم را بغل کرده بودند، با حسی که توصیفش برایم سخت است.
نتایج کار ما که روی مهارت های آینده گرای کودکان کار می کنیم نشان داد که کار این بچه ها با هیچ مدرسه تیزهوشان و نمونه و استعداد درخشان و غیر انتفاعی ابدا تفاوت معناداری ندارد.
و ای لعنت به این واژه های بی شرف که نمی دانم چه آدم نفهمی اختراعشان کرد تا کودکان طفل معصوم را مثل گوسفند پرواری ببندند به آخور کلاس های کنکور و برای کودکی که باید زندگی کردن را بیاموزد بشود استرس معدل بالای ۱۹.۹۹
لعنت به آموزشی که پایین و بالا دارد.
لعنت به نظام آموزشی که مدرسه هایش در پایین و بالای شهر فرق دارند. چه گناهی دارد طفل معصومی که خودش هم خبر نداشته کجا متولد خواهد شد؟ خانه های پایین شهر ارزان تر درست، شهرداری های پایین شهر فشل تر قبول، خیابان های پایین شهر پر چاله چوله می پذیریم، اما در مورد مدارس، در مورد حق کودکانی که ترازشان برای سنجش بالا و پایین محبت کودکانه است نه دهک های اقتصادی، نمی توان بی عدالتی در امکانات آموزشی را پذیرفت.
هر چند اگر امکانات شما، همان برچسب های دهان پر کن استعداد درخشان و تیزهوشان است که اولش پر کردن جیب کلاس های کنکور است و آخرش تامین نیروهای مهندسی برای کشورهای دیگر، ارزانی خودتان.
دکتر محسن طاهری
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چرا باید برای توسعه یک استارتاپ از شتابدهنده کمک گرفت؟
1 استفاده از تجربیات دیگران:
برای یاد گیری راهی بهتر از آزمون و شکست هم وجود دارد و آن استفاده از تجربه ی کسانی ایست که این مسیر را طی کرده اند و تخصص این کار را دارا میباشند.
در سال ۲۰۱۳ نظر سنجی توسط MicroMentor ( یک سازمان کسب و کار مربیگری خصوصی ) کسب و کار های منتوری در آمد خود را ۸۳ ٪ افزایش داده بودند در حال که برای کسانی که منتور نداشتند این رقم ۱۶ ٪ بود که این در طول یک دوره از سال بود .
در شتابدهنده تعداد زیادی از افراد حضور دارند که در تلاشند با در اختیار قرار دادن تجربیات خود موجبات موفقیت شما را فراهم کنند.و علاوه بر تجربیات افراد موفق , تیم ها در شتابدهنده در کنار هم از موفقیت ها و شکست ها و تجربیات یکدیگر نیز می آموزند.
2 آموزش:
بخش مهمی از وظایف شتابدهنده آموزش فشرده مسایلی به تیم هاست که در کسب و کار خود به آن نیاز دارند و اگر بخواهند خود به تنهایی یاد بگیرند احتیاج به صرف انرژی و وقت زیاد دارد و حتی میتوان گفت تشخیص مسایل ضروری از غیر ضروری میتواند چالشی باشد.
بخش مهمی از موفقیت یک استارتاپ را مباحث کسب و کار مثل استراتژی ورود به بازار، شناخت مشتری، سنجش بازار، اعتبارسنجی ایده و جریان درآمدی تشکیل میدهد که اغلب به علت فنی بودن بنیان گذاران به این بخش توجه ویژه ای نمیشود و بخش کسب و کار یک استارتاپ معمولا از ضعف فاحشی برخوردار است. یک شتابدهنده خوب میتواند با توجه به امکانات و ارزش های متفاوتی این بخش از ضعف یک استارتاپ را پوشش دهد.
3 فشردگی برنامه به شرکت های نوپا اجازه می دهد که واقعا ایده خود را تهیه کنند:
هرکدام از ما تجربه کرده ایم که تصمیم به انجام کاری میگیریم ولی در حین عمل به هر دلیل سست شده و رها میکنیم و حتی اگر رها هم نکنیم با جدیت قبل در زمان مناسب انجام ندهیم. شتابدهنده با حضور و حمایت خود مانع از این اتفاق میشود.
4 استفاده از حمایت شتابدهنده در برقراری ارتباط با مراکز دیگر: ارتباطات و شبکه گسترده از دیگر نیاز های استارتاپ ها در مراحل اولیه است که این نیاز به خوبی توسط یک شتابدهنده میتواند تامین شود.
5 فضای کاری مناسب و شاد:
فضای کاری اشتراکی از دیگر امکانات در طول دوره شتابدهی است، استارتاپ ها میتوانند از محیط کاری مناسب که منجر به افزایش خلاقیت و بهرهوری میشود استفاده کنند و در این محیط در کنار سایر تیم ها چالش های متفاوت و مهمی را تجربه کنند و از ریسک های متفاوت کسب و کار مطلع شوند.
6 سرمایه اولیه برای بقا و رشد و استارتاپ :سرمایه اولیه یکی از نیازات مهم استارتاپ است که توسط شتابدهنده به خوبی براورده خواهد شد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
خلاقیت سکوی پرتاب به سوی نوآوری
قبل از اینکه نواوری داشته باشیم باید خلاقیت داشته باشیم وخلاقیت یک مهارت است که همه به طور نسبی از آن برخوردار هستند و توسعه آن منوط به راهنمایی و آموزش افراد توسط والدین و معلمان و غیره می باشد.
خلاقیت می تواند به صورت تصاعدی و افزایشی باشد که طی گامهای کوتاه رو به جلو روی می دهد .نظیر تحقیقات بلند مدت که به اختراع واکسن فلج اطفال منجر شد. یا اینکه به صورت جهشی و ناگهانی رخ دهد مانند قابلیت های کامپیوتری سیستم های مکینتاش.
حاصل تلاش خلاقیت علاوه بر محصول فیزیکی می تواند به صورت یک فکر ، ارتباط بین وقایع ، فرایند کارامد تر و یا خدمات جدید باشد که هر کدام از اینها وقتی به صورت کامل اظهار شوند دارای ارزش هستند.
منبع: کتاب 101 تکنیک حل خلاق مسئله، (راهنمای اندیشه نو برای کسب و کار)
تالیف : جیمز هیگینز ، ترجمه : محمود احمدپور داریانی
1. ورزش را حتی برای دقایقی کوتاه در برنامه روزانه خود قرار دهیم. به گفته پروفسور «جان جی راتی» نویسنده كتاب راهنمای استفاده از مغز، ورزش بیشتر از آنکه برای جسم مهم باشد، برای پرورش ذهن و روح آدمی است. زیرا كه تاثیر مستقیم بر حوصله، توانایی، هوشیاری و احساس سرحالی فرد دارد.
برای این کار لازم نیست حتما به کلاس های ورزشی رفته و ساعاتی را در آنجا بگذرانیم. پیاده روی یکی از مفرح ترین و در عین حال کم هزینه ترین ورزش هایی است که می توان روزانه با صرف 20 تا 30 دقیقه در هوای آزاد انجام داد.
طبق تحقیقات گروهي از محققان دانشگاه ميشيگان، افرادی که در در فضای سبز و پارک ها به پیاده روی می پردازند، حافظه، توجه و دقت شان، در مقايسه با افرادي که در خيابانهاي شهر پياده روي ميکنند 20 درصد بيشتر است. پس با پیاده روی در فضای آزاد، به خود این امکان را می دهیم تا بهتر فكر کرده، روحیه قوی تری داشته باشیم و كارهای روزمره را به نحو احسن انجام دهیم.
2. سعی کنیم در هر سنی که هستیم، ذهن خود را به فعالیت واداریم و نگذاریم همیشه در حال استراحت باقی بماند. بسیاری از ما فکر می کنیم که یادگیری و آموزش تنها برای دوران مدرسه و دانشگاه بوده است و بس. این تفکر بسیار اشتباه است. آدمی در هر سن و شغلی که هست، نیازمند یادگیری و آموزش می باشد. زیرا اگر ذهن خود را درگیر آموزش و یادگیری کارهای جدید نکنیم، به روند کاهش قوای فکری خود کمک نموده ایم. بنابراین برای جلوگیری از این موارد می بایست خود را به مطالعه، حل جدول، بازی شطرنج، یادگیری زبان جدید، نواختن یک ساز موسیقی و به طور کلی هر هنری که دوست می داریم، سرگرم نماییم و از این طریق ذهن خود را قوی تر کرده و سلامت فکری و ذهنی را برای خود به ارمغان آوریم.
3. در برنامه غذایی خود تغییر ایجاد کنیم. استفاده از انواع غذاهای آماده، چرب، شور، شیرین و ... نه تنها سلامت جسمی ما را به خطر می اندازند، بلکه قوای ذهنی ما را نیز مختل می نمایند. با مصرف غذاهای دریایی، سبزیجات و میوه های تازه می توان قدرت تمرکز را بالا برده و مغز و حافظه مان را نیز تقویت نماییم.
4. ساعات خواب خود را تنظیم کرده و به اندازه و با آرامش خاطر بخوابیم. همانطور که می دانید، خواب یکی از مهمترین نیازهای آدمی است که جتما باید تامین شود. چرا که ما با چند ساعت خواب در شبانه روز، استراحت مغز خود را تأمین می نماییم. اگر خواب ما با آشفتگی همراه باشد و بنا به هر دلیلی به خوبی و با آرامش میسر نگردد، باعث می شود تا زود خسته و عصبانی شده، آرامش نداشته باشیم، کارهای خود را به کندی انجام دهیم و دائما در حال چرت زدن باشیم؛ که تمام این موارد سبب می شود تا تمرکز حواس و هوشیاری لازم را نداشته باشیم و ذهنمان آمادگی لازم جهت درک و کنترل امور را نداشته باشد.
5. استرس و اضطراب را در درون خود از بین ببریم. متاسفانه، يكي از مشكلات رواني که در جامعه کنونی، بیشتر مردم با آن دست و پنجه نرم ميكنند، افتادن در دام استرس و اضطراب است. این امر لطمات جبران ناپذیری بر سلول های ذهن ما وارد می کند. به طوری که وقتی دچار استرس و اضطراب می شویم، نمی توانیم بدرستی روی کارها و اعمالمان تمرکز داشته و درست تصمیم گیری نماییم. بنابراین بایستی با سعی و تلاش و تغییر در دیدگاه خود، استرس و اضطراب را مهار نماییم تا از این طریق هر آنچه که به ذهن سپرده ایم را فراموش نکنیم.
6. روابط خود را با دوستان مان حفظ کرده و با دلایل بی مورد، از بودن در جمع کناره گیری نکنیم. تحقیقات مختلف نشان داده است که ارتباطات چه به صورت دیداری و چه کلامی نه تنها آدمی را از انزوا و افسردگی دور می کند، بلکه موجب تقویت حافظه و هوشیاری ذهن او می شود. همچنین، در پی داشتن روابط مستمر با دیگران است که می توانیم بهتر فکر کرده و به دنبال آن مسائل و مشکلات زندگی را بهتر حل نماییم.
در آخر یادمان باشد که
باد می وزد ... می توانی در مقابلش هم دیوار بسازی، هم آسیاب بادی... بدان که تصمیم با توست.