| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
هرکاری را که مکررا انجام بدهیم به عادت تبدیل می شود.ما با انجام هر عمل آن را می آموزیم.بارفتار متهورانه می توانیم شجاعت و بی باکی را یاد بگیریم.با تمرین صداقت ودرستی ما این رفتارها را می آموزیم.هرویژگی را که تمرین کنیم درآن ها ماهر می شویم.هم چنین اگر ویژگی های منفی،مانند عدم صداقت،بی انصافی و بی نظمی را تمرین کنیم آن ها را به خوبی یاد می گیریم.نگرش ها هم عادت هستندوبه عنوان الگوهای رفتار عمل می کنند.آن ها به صورت حالت های ذهنی در می آیند و پاسخ های ما را دیکته می کنند.
افراد موفق در جست و جوی معجزه ها و تکالیف آسان نیستند.آن ها برای غلبه بر مشکلات جرات و قدرت دارند.آن ها در جست و جوی آن چه که باقی است هستند تا در جست و جوی آن چه که از دست رفته.بدون اعتقاد راسخ که باقی است هستند تا در جست و جوی آن چه که از دست رفته.بدون اعتقاد راسخ نه آرزوها به واقعیت تبدیل می شوند و نه عقاید و انتظارات به عمل در می آیند.جرات و منش،ترکیبی مادام العمر برای موفقیت باقی خواهند ماند.این تفاوت بین افراد عادی و خارق العاده است.
زمانی که ذهنمان انباشته از شجاعت است ماترس ها را فراموش می کنیم وبر مشکلات غلبه می کنیم.جرات،نبود ترس نیست بلکه آن غلبه بر ترس است.منش(عدالت و درستکاری)بدون شجاعت عقیم است،در حالی که شجاعت بدون منش،مایه ی تشویش و نگرانی است.
زندگی،بدون بصیرت،شجاعت وژرف اندیشی صرفا یک تجربه ی کور است.ذهن های ضعیف،تنبل وکوته بین همیشه آسان ترین راه را انتخاب می کنند،راهی که کمترین مقاومت را می طلبد.
ورزشکاران به خاطر 15 ثانیه عملکرد 15 سال تمرین می کنند.از آن ها بپرسید آیا آن ها شانس می آورند.از یک ورزشکار بپرسید که او پس از یک تمرین سخت چه احساسی دارد.اوبه شما خواهد گفت که احساس می کند خسته است.اگر او دراین شرایط چنین احساسی نداشت،به این مفهوم خواهد بود که او فراتر از توانایی خود کارنکرده است.
بازنده ها فکر می کنند که زندگی انصاف و جوانمردی ندارد.آن ها فقط به شکست های بد خود فکر می کنند.آن ها به این موضوع فکر نمی کند که حتی شخص دیگری که خود را آماده کرده و عملکرد خوبی هم داشته او هم با یک چنین مشکلاتی مواجه بوده است،اما بعدا توانسته بر این شکست ها غلبه کند.در اینجا یک تفاوت وجود دارد.آستانه ی تحمل درد در این فرد افزایش یافته زیرا در پایان کار تصور می کند که برای مسابقه آموزش کافی ندیده،اما برای خود آموزش هایی دیده است.
توماس ادیسون تقریبا 10هزار بارزمانی که برروی لامپ کارمی کرد شکست خورد
هنری فورد در سن 40 سالگی ورشکسته شد
لی ایکوکا به وسیله ی هنری فورد 2بار در سن 54 سالگی از کار برکنارشد.
به بتهوون جوان گفته شده بود که او اصلا استعداد موسیقی ندارد ولی این بتهوون بود که بهترین آهنگ ها را به دنیا عرضه کرد.
شکست در زندگی اجتناب پذیر است.یک شکست می تواند به عنوان نیروی جلوبرنده عمل کند وهم چنین به ما درس تواضع و فروتنی را یاد می دهد.درمیان درد وناراحتی است که شما شجاعت و ایمان رابه دست می آورید.ما باید یاد بگیریم که برنده باشیم نه محکوم.به ذهن کوته اندیش شک کنید واز آن دوری گزینید.
بعد از هر شکست از خود بپرسید از این تجربه چه چیزی می توانم بیاموزم؟وبه این نحو شما باید قادر باشید با استفاده از یک جای پا ازروی موانع بگذرید.