| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
روشهایی برای انگیزه دادن به خودتان برای شروع جستوجوی شغلی
آیا از شغلتان ناراضی، دلسرد و ناامید و به دنبال شغل جدیدی هستید؟ پیش از اینکه رزومه خود را بنویسید، ابتدا باید ذهنیت درستی در مورد موفقیت در خودتان ایجاد کنید. اینکه در مورد رئیس یا همکارتان غر بزنید و به اطرافیانتان بگویید که میخواهید از این زندان شغلی رها شوید، بسیار آسان است. آنچه دشوار است تبدیل رویاهایتان به عمل است.
در اینجا سه روش برای توسعه ذهنیت درست برای شروع فرآیند مصاحبه با اعتماد به نفس و اشتیاق آورده شده است.
1 از غر زدن دست بردارید و همین الان دست بهکار شوید.
همه ما بخش زیادی از زمان باارزشمان را به امید اینکه همه چیز بهطور معجزهآسایی تغییر کند و یکشبه بهتر شود، به هدر میدهیم. اما این روش موثر واقع نمیشود. در واقعیت، بهجای گله کردن از رئیس و شغل فعلیتان، باید تغییر ایجاد کنید و تصمیم بزرگی برای تعقیب رویایتان بگیرید. نیازی نیست تا برای جستجوی شغل جدیدی که پول بیشتر، چالشهای فکری و فرصتهای بهتری برای رشد ارائه میدهد، اجازه کسی را کسب کنید.
ممکن است خانواده و دوستانتان حتی شما را تشویق کنند که رویایتان را به تعویق بیندازید و به این ترتیب میتوانید زمان بیشتری با آنها تفریح کنید. اما آن زمان هم بهانهای خواهید داشت که رویایتان را باز هم عقبتر بیندازید.
همه آنچه نیاز دارید اینست که جدی باشید و در مورد ایجاد تغییر به شدت تمرکز کنید و واقعا تصمیم به شروع بگیرید.
2 یک برنامه و نقشه عمل برای یافتن یک شغل بنویسید.
یک برنامه یا استراتژی سریع و آسان که بتوانید به صورت روزانه آن را وارد عمل کنید، برای خودتان پیشنویس کنید.
رزومه خود را برای تناسب با مشاغلی که میخواهید آنها را درخواست دهید، سازماندهی کنید. پروفایل لینکدین خود را بهروز کنید و با ارتباط با پرسنل منابع انسانی و اعضای لینکدینی که میتوانند در رسیدن به شغل بعدی به شما کمک کنند، شروع به شبکهسازی روی این پلتفرم کنید. موقعیتهای مناسب شغلی را پیدا کنید و رزومه خود را برای آنها ایمیل کنید.
با همکاران، همکاران قبلی و افرادی که میتوانند به راهنمایی شما کمک کنند، متصل شوید.
این یک برنامه عملی است که شما هر روز بدون استثنا از آن پیروی خواهید کرد. به خودتان قول دهید که با قدرت و شجاعت با آنها میجنگید.
3 از افراد منفیباف اجتناب کنید و دور و بر خودتان را با یک گروه همفکر و باانگیزه پر کنید.
اکثر افراد بهطور تاسفباری ناراضی هستند. بهجای شاد بودن برای شما، در نهان میخواهند که شکست بخورید و در بدبختی آنها شریک باشید. اگر اینها دوستان و خانواده شما هستند، قاطعانه برای مدتی خودتان را از آنها جدا کنید. نباید آنها را رد کنید، بلکه تنها باید فاصله درست را با آنها حفظ کنید تا بتوانید فعالانه هدفتان را دنبال کنید و به زندگی دلخواهتان برسید.
در عوض، افرادی همفکر بیابید. افرادی را پیدا کنید که اشتیاق و انگیزه شما را به اشتراک میگذارند. اگر افرادی را میشناسید که آنها نیز به دنبال شغل جدیدی هستند، از آنها ایده بگیرید. شما با انرژی آنها نیروی تازهای خواهید گرفت و تکنیکهای جدید در مصاحبه یاد میگیرید. شما میتوانید دلیل اینکه چرا آن پیشنهاد شغلی را دریافت نکردهاید تجزیهوتحلیل کنید و برای ایجاد تغییرات مثبت در سبک و نگرش مصاحبه خود گامهای مهمی بردارید.
منبع: Forbes
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چهار سبک رهبری
1 سبک اوّل :هدایت گرانه Directive
رهنمون و هدایت زیاد –حمایت کم
در این سبکِ رهبری، رهبر برای دستیابی به هدف دستورات و راهنمایی های لازم را به فرد می دهد و شیوه ی درست انجام کار را بروشنی به او نشان می دهد.
مدیر بر عملکردِ کارمند نظارت می کند تا او بتواند بطور مرتب نتایج و پیشرفت کار را ارزیابی کند.
2 سبک دوّم : مربی گرانه Coaching
هدایت و رهنمون زیاد- حمایت زیاد
در این شیوه ، رهبر درباره شیوه ی دستیابی به هدف و چگونگی انجام تکلیف از سوی رهبر ارائه می شود. در این سبک رهبر درباره ی چگونگی انجام کار توضیحاتی به زیر دست خود می دهد ولی نظرات او را هم می پرسد و بتدریج او را وارد فرایند تصمیم گیری می¬کند.
3 سبک سوّم: پشتیبانی/حمایت گرانه Supportive
هدایت کم- حمایت زیاد
در این سبک رهبری، رهبر و فردِ زیردست باهم در فرایند تصمیم گیری فعال هستند.
کار اصلی رهبر در این شیوه تسهیل_گری، گوش دادن به اظهار نظرات فرد زیردست ،طرح سئوالات مناسب برای شناسایی افکار و احساسات او و تشویق و دلگرمی اوست.
4 سبک چهارم: تفویض اختیار
هدایتِ کم – حمایتِ کم
در این سبک رهبر فقط از توانایی و اقدامات فردِ زیر دست قدرشناسی می کند و از پیشرفت و اقدامات رشدمند او که نتیجه اش شکوفایی توانمندی هایش خواهد بود حمایت می کند. فردِ زیردست بدون نیاز به رهبر خودش می تواند تصمیم بگیرد و اقدام کند.
دکتر علی صاحبی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
سندرم کارشیفتگی
یا
اعتیاد کارکردن
برای کارشیفتگان هیچ موضوعی غیر از کار مفهوم ندارد. آنها همواره یک ایمیل دیگر برای خواندن دارند، یک تماس تلفنی برای زدن و... . کار آنها تمامی ندارد.
اوقات فراغت، آخر هفته ها، تعطیلات، خانواده و... هیچ یک برای افراد مبتلا به سندرم کارشیفتگی محلی از اعراب ندارد. در گذشته مرز میان کار و زندگی شخصی تا حد زیادی مشخص بود، اما امروز گویا کار بر زندگی شخصی ما حمله ور شده و دیگر حفظ تعادل میان کار بیرون از خانه و زندگی شخصی به راحتی امکان پذیر نیست.
معتادان به کار لزوما از کار خود لذت نمی برند بلکه، دلیل شیفتگی وسواس گونه و اختلالی آنها نسبت به فعالیت خود آن است که کارشیفتگان تصور می کنند که تنها خود آنها هستند که می توانند کار مربوطه را انجام دهند. نشانه های سندرم کارشیفتگی به شرح زیر است:
کارکردن در خارج از دفتر کار
در حالی که همکاران مشغول تفریح و استراحت هستند، اما یک کارشیفته تنها به کار می اندیشد. کارشیفتگان اگر کاری صورت ندهند، احساس کسالت و عدم بهره وری می کنند و به شدت دچار تنش می شوند.
هیچ گاه از کار دل نمی برند
این از نشانه های اولیه افراد مبتلا به سندرم کارشیفتگی است. هرچند که ممکن است ساعت اداری پایان یافته باشد، اما بیشینه زمان این افراد پیرامون مسائل کاری است. به طور کلی کار اولویت تمام در تک تک لحظات کارشیفتگان دارد. آنها به طرق مختلف (لپ تاپ، تلفن همراه و...) ارتباط مداوم با کار دارند.
امتناع از محول کردن برخی وظایف به دیگران
کارشیفتگان این گونه تصور می کنند که کسی بهتر از آنها در انجام وظایف وجود ندارد.
کار، ورد زبان آنها است
آنها هیچ حرفی جز کار ندارند و شاید همین امر اصلی ترین عامل ایجاد اختلال در زندگانی شخصی شان باشد.
درمان سندرم کارشیفتگی از طرق زیر امکان پذیر است:
نه گفتن را فراموش نکنید: چه همکارتان از شما تقاضای انجام کاری اضافه را داشته باشد، چه معلم کودک تان از شما کاری بخواهد، به یاد داشت باشید که کاملا طبیعی خواهدبود اگر با احترام به او نه بگویید.
کار را برای محل کار بگذارید: با وجود انواع فناوری های مدرن و پیشرفته امروزی که می توان هر لحظه با هر کسی و تقریبا از هر مکانی ارتباط برقرار کرد، ممکن است هیچ مرزی میان کار با خانه و خانواده وجود نداشته باشد، مگر اینکه خودتان این مرز را ایجاد کنید. پس خوب است آگاهانه تصمیم گیری کنید که زمان کار را از فرصت های شخصی خود جدا کنید. به عنوان مثال می توانید وقتی که در کنار خانواده هستید، تلفن همراه خود را خاموش کنید و رایانه شخصی خود را کنار بگذارید.
زمان خود را مدیریت کنید: یک برنامه روزانه از کارهایی که قرار است انجام دهید، آماده کنید. در نهایت کارهایی که باید انجام شود را انجام دهید و سایر کارها را رها کنید.
پرویز درگی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
هم کار کنید هم تفریح!
همه ما در طول يك روز كاري به استراحت و تجديد قوا نياز داریم و به همین دلیل هم هست كه برنامهريزي براي تفريح و خوشي در محل كار امری ضروري است. ما بايد به اين اطمينان برسيم كه روساي ما ميدانند روبات نيستيم و به زماني براي لطيفه تعريف كردن يا نوشيدن چاي يا قهوه و كمي شاد بودن نياز داريم.
اگر آگاهي از فواید تفريح و شادي در كار افزايش يابد و همه از ارزش والاي اين مساله اطلاع يابند، آنگاه ميتوان دريافت كه كيفيت زندگي همراه با شادي و تفريح، بيشتر از زندگيهاي راكد و ساكن است. بايد به همه فهماند كه ميتوان در محل كار شاد بود و تفريح كرد، بدون اينكه به بهرهوري و بازدهي كار لطمهاي وارد شود (چه در بلندمدت و چه در كوتاهمدت).
همه افراد بايد زماني را به تفريح و شادي در كار اختصاص دهند، چرا كه از اين طريق تعادلي مفيد بين فعاليتهاي سنگين و خشك كاري و فعاليتهاي لطيف و آرامش بخش غير كاري برقرار ميشود و اين يعني افزايش كارآمدي و رضايت از زندگي.
بهطور کلی، اختصاص وقت تفريح و شادي در كار ميتواند پلي باشد براي تحقق اين نوع خواستهها. فواید تفریح در کار عبارت است از:
رفاه جسمي و روحي را افزايش ميدهد و از ميزان استرسها ميكاهد و حس استقلال را در افراد تقويت ميكند.
به افراد در مقابله با معضل استرس كمك ميكند.
بر ارتقاي عملكرد حرفهاي تاثير گذاشته و توانايي تصميمگيري و حل مساله را بهبود ميبخشد.
با تبيين ارزشها و افزايش تعاملات اجتماعي و رفع موانع موجود باعث توسعه فردي ميشود.
آموختن چگونه شاد بودن و تفريح كردن در كار ميتواند بنيانهاي اصلي اخلاقيات كار را شكل داده و روحيه كار گروهي را تقويت كند و اثر شگرفي بر اعتماد به نفس و خودبرانگيختگي، حس هويت و آزادي در تصميمگيري و كاهش استرس و رفع كسالت داشته باشد.
هنگامي كه رئيستان از شما چيزي را بخواهد كه انجامش برايتان دشوار است، آنگاه خلاقيت و نوآوري به كارتان خواهد آمد. كار كردن بهترين موتور مولد و محرك ايدههاي خلاقانه است و براي روشن كردن اين موتور، نياز مبرمي به شاد و آزاد بودن در كار وجود دارد.
منبع: کتاب Work Happy Now
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه عادات مغزی بر سازگاری با همکاران تاثیر میگذارد؟
اگرچه مغز ما 4 درصد توده بدن را شامل میشود، اما حداقل 20 درصد گلوکز خون بدن را مصرف میکند تا بتواند کار دشوار تفکر و راهاندازی بدن را انجام دهد. این تحلیل منابع، مغز را به یک سیستم ناکارآ تبدیل میکند، بنابراین با مسیریابی پیامهای عصبی در مسیرهای کارآتر و با مقاومت کمتر، انرژی را حفظ میکند.
کارن گوردون، مدیر ارشد اجرایی Dynamics 5، که یک شرکت مشاوران کار تیمی است و مشتریان آن لینکدین، IDEO و هاروارد هستند؛ میگوید: «این مسیر مشابه مسیرهای در جنگل است؛ شما میتوانید در یک مسیر تکراری و فرسوده با سرعت بیشتری حرکت کنید؛ مگر اینکه نیاز به ایجاد راهی جدید داشته باشید.»
این حقیقت که مغز ما مسیری را ترجیح میدهد که با حداقل مقاومت همراه است، در کار تیمی نیز دارای دلالتهایی است. برمبنای تحقیقی که اخیرا انجام شده است، گوردون مدیر این تحقیق، میگوید چهار مسیر وجود داد که مردم طی یک فرآیند از آن استفاده میکنند:
1-کشف کردن. کسانی که عاشق جلسات دور از محل کار، جلسات توفان فکری (brainstorming) و نگاه به سناریوهای «چه میشود اگر» هستند در طبقه «کشف کردن» رتبه بالایی دارند. آنها موقعیت را درک میکنند، روابط را میبینند و راهحلهای خلاقانه را توسعه میدهند.
2- برانگیختن. کسانی که بر یادگیری در مورد افراد، ایجاد ارتباطات و مشارکت در گفتوگوها بسیار متمرکز هستند، در این طبقه جایگاه بالایی دارند. آنها انرژی خود را صرف تهییج افراد دیگر در مورد ایدهشان، گسترش حمایت داخلی و ایجاد یک تیم میکنند.
3- آزمون کردن. کسی که عاشق پایگاههای داده، تحلیل کار و نگاه به جنبههای تاریخی است در این طبقه قرار میگیرد. آنها با استفاده از دادهها یک برنامه اجرایی را توسعه میدهند؛ برنامه زمانی، بودجهها، برنامه ساعات کار، نقشهای واضح و قوانین ایجاد میکنند؛ مشکلات را پیشبینی میکنند و اشتباهات را مییابند.
4- اجرا کردن. کسانی که بر انجام آنچه مهم است، ایجاد لیست بایدها و تایید وظایف متمرکز هستند، در این طبقه رتبه بالایی دارند. آنها بهطور مصمم، برنامه را اجرا میکنند و افراد را پاسخگو نگه میدارند و عملکرد را اندازهگیری میکنند.
گرچه Dynamics 5 دارای یک ارزیابی است که تواناییهای یک فرد را شناسایی میکند، اما شما میتوانید با تفکر در مورد آنچه از انجام آن لذت میبرید و وظایفی که به شما انرژی مضاعف میدهد، ترجیحات را تعیین کنید. گوردون میگوید: «کارهایی که انرژی شما را تحلیل میبرند، در نقاطی وجود دارند که در آنها برتری ندارید.»
منبع: fastcompany
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
6 مهارت ساده برای موفقیتکه آموزش داده نشدهاند
1. چگونه “نه” گفتن
اکثر ما طوری تعلیم دیدهایم که بیش از آنکه به تمایلات شخصی خود اهمیت دهیم به سعی در راضی نگاه داشتن دیگران داشته باشیم. حتی وقتی که موفق میشویم خود را از انجام کاری که به آن تمایل نداریم خلاص کنیم، باز هم پیش میآید که نسبت به رد درخواست طرفمان احساس گناه میکنیم! اما اشتباه نکنید؛ آموختن نه گفتن و اینکه نسبت به نه گفتن احساس بدی نداشته باشیم، مهارتی ضروری برای داشتن یک زندگی موفق است.
2. چگونه پاسخ رد را بپذیریم
از همان آغاز کودکی که برای زندگی به دیگران وابسته بودیم، به ما یاد دادهاند تا مقبولیت در بین دیگران و تایید آنها برایمان ارزشمند باشد. این امر باعث میشود زمانی که تایید دیگران را دریافت نمیکنیم، دچار ترس شدید شویم. از طرفی ترس از پاسخ رد شنیدن و پس زده شدن بسیاری از ما را از رفتن به دنبال بزرگترین رویاهایمان بازمیدارد. آموختن اینکه حتی اگر دیگران با ما موافق نباشند نیز مشکلی نیست، کلید خوشبختی است.
3. چگونگی فهمیدن اینکه چه میخواهید
هنگامی که با جهان آشنا میشویم، بسیاری از ما برای جلب محبت و تایید دیگران، در تشخیص اینکه دیگران چه میخواهند و اولویت بخشیدن به خواستههای آنان متخصص میشویم. این عادتی نیست که بتواند شما را به شکوفایی شخصی رهنمون سازد. آموختن اینکه چگونه آنچه را حقیقتا میخواهید شناسایی کنید و همچنین جرات افتخار کردن به آن را داشته باشید، چیزی نیست که به ما یاد دهند، اما مسلما برای رسیدن به موفقیت حیاتی است.
4. چگونه به راهنماییهای درونی گوش کنید
به عنوان یک تکنیک متداول به ما یاد دادهاند که به حرف پدر و مادرها و سپس به حرف آموزگارانمان گوش کنیم و به خرد درونی خود وقعی نگذاریم. آموختن توجه کردن به راهنماییهای درونی میتواند نقش بزرگی در داشتن یک زندگی شاد ایفا کند. با آموختن اینکه خرد خود را به رسمیت بشناسید و از آن پیروی کنید میتواند فواید بسیاری برایتان به همراه بیاورد.
5. چگونه لذت خود را در اولویت قرار دهید
در بیشتر فرهنگها، داستان این است که اول کار، بعدا پاداش؛ تازه اگر خوششانس باشیم! ما پیش پیش زحمتمان را میکشیم و به امید پاداش مینشینیم. اما در اغلب موارد نتیجهی این رویکرد به زندگی، استرس و بدبختی است. داشتن ارادهی اینکه شادی و لذت را مستقلا به زندگیتان بیافزایید، راه خردمندانهای برای رسیدن به موفقیت حقیقی است.
6. چگونه تقاضای کمک کنیم
ترس از نه شنیدن و سربار دیگران شدن (یا شاید تمایل ما به مستقل بودن)، اغلب ما را از تقاضای کمکی که برای رسیدن به چیز دلخواهمان بدان نیازمندیم بازمیدارد. بهتر است این مسائل را برای خودتان حل کنید، چرا که انجام بسیاری از کارهای بزرگ بدون همکاری دیگران ممکن نیست. تقاضای کمک و حمایت کردن، بیشک مهمترین مهارت برای موفقیت است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
بدون افزایش حقوق به کارمندان انگیزه دهید!
شما بهعنوان صاحب یک کسب و کار، کاپیتان تیمتان هستید. کار شما کمک کردن به تیمتان و کارمندانتان است که تا جایی که امکان دارد چه بهصورت فردی و چه بهصورت یک واحد، پربار باشند و این در واقع تحریک تیم و انگیزه بخشیدن به آنها از طریق افزایش عملکرد شخصی و همکاری برای تلاش در رسیدن به عظمت و کارآمدی است. یکی از راههای ایجاد انگیزه، انگیزههای پولی مثل افزایش حقوق و پاداش است، اما این تنها راه یا حتی لزوما بهترین راه نیست. این خبر خوبی است، چرا که شاید شما همیشه قادر به متناسب ساختن پاداشهای مالی با بودجه خود نباشید. انگیزههای غیرپولی درست، فقط کارمندان را تحریک میکند تا موثر باشند چرا که این کار به تیم شما اجازه میدهد برای منافعی که زندگی کاری و روحیه آنها را بهبود میبخشد، کار کنند. شما کارمندان خود را میشناسید و میدانید که آنها چه کاری را به بهترین نحو انجام میدهند، اما آیا واقعا میدانید چه چیزی الهام بخش آنها است تا از همه توان خود استفاده کنند؟ در اینجا پنج راه حل افزایش انگیزه غیرپولی را شرح میدهیم تا در پیدا کردن آن مورد الهام بخش کارمندان به شما کمک کنیم.
1. در طول پروسه انگیزش، با کارمندان خود تعامل داشته باشید. چنانچه شما در مورد آنچه به کارمندانتان انگیزه میبخشد، ایدهای داشته باشید، عالی است. ایدههای خود را یادداشت و آنها را بهصورتی که به نظرتان منطقی میرسد، سازماندهی کنید. در صورتی کهایدهای ندارید، از طریق ملاقاتهای ناگهانی، نظرسنجی، جعبه نظرات و پیشنهاد یا با پرسش در بازنگریهای دورهای کارمندان، از آنها بپرسید که چه نوع پاداشی را دوست دارند. آنها را به خلاق بودن تشویق کنید. پس از آن از بازخورد کارمندان برای ایجاد اهداف روشنی که آنها در نهایت برای افزایش جمع کل درآمد شرکت به کار میگیرند، استفاده کنید. وقتی که شما در این پروسه کارمندان را شریک میکنید، در واقع به همکاری آنها ارج نهادهاید و همین مساله آنها را برای شرکت در برنامههای تشویقی تحریک میکند.
2. کار خوب را تشخیص دهید. ارتباطات کلید برنامه انگیزشی موثر است، چرا که کارمندان باید بدانند که چه چیزی میتواند آنها را موفق سازد. این شامل پروسه دومرحلهای ارتباطات است. اول، در مورد اینکه کارمندان چگونه میتوانند با یک برنامه نوشته شده پاداش دریافت کنند، شفاف و روشن باشید. اهداف و مقاصد ممکن است در موقعیت فردی، گروه یا تیم کار متفاوت باشد. دوم، وقتی کسی کار خود را خوب انجام میدهد، پاداشی که رسمیت عمومی دارد به او بدهید، این میتواند ایمیلی از طرف شرکت باشد یا پیغام تبریک در جلسه، میهمانی یا چیزهای قابل توجهتری مثل ارتقای عنوان شغلی باشد.
3. دادن مزایا و امتیازات. کیفیت کار روزانه افراد برای آنها مهم است و آنها وقتی که روزهای کاریشان لذتبخشتر و با ارزشتر باشد، سختتر و دقیقتر کار خواهند کرد. قدرت نفوذ و نیروی مزایای بیشتر در محیط کار مانند شانس بهدست آوردن کار در خانه، داشتن پارکینگ، ناهار فوقالعاده یا فرصت صرف زمان بیشتر در انجام وظایفی که دوست داریم، است. همان طور که وقتی کارمندان از کار خود لذت میبرند بهرهوری بیشتری دارند، در نظر گرفتن پاداش اضافه برای کسب و کار هم برای همه یک بازی برد-برد است.
4. برای یادگیری مهارتهای مورد نظر، فرصتی ارائه دهید. وقتی کارمندان شما در روزهای متمادی یک کار را انجام میدهند، نشان دهنده این است که آنها درگیر یک عادت شدهاند. در این صورت آنها میتوانند خود را عمیقا وارد یک کار خستهکننده و روتین کنند که باعث میشود آنها انگیزه و خلاقیت کمتری داشته باشند و در نهایت از کار خود راضی نباشند. این منجر به کاهش بهرهوری و حتی هزینه مالی بالاتر میشود. برای برگرداندن این مسیر باید به کارمندان استثنایی که در طول روز کاری به یادگیری مهارتهای جدیدی که از آنها درخواست شده میپردازند، پاداش داد. این کار باعث افزایش میزان رضایت شغلی آنها، بهبود خروجی کار و افزایش تواناییهایی که شما میتوانید برای تقویت کسب و کار خود از آن استفاده کنید، میشود.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
درسهایی از ناپلئون هیل درباره هدفگذاری:
1. اگر اعتقاد داشته باشید که میتوانید، حتماً میتوانید.
به هرچه اعتقاد داشته باشیم اتفاق میافتد. به این اصطلاحاً تحقق باور میگویند. اغلب ما هرگز متوجه نمیشویم که از چه نیروی عظیمی برخورداریم زیرا نمیخواهیم تن به انجام دادن کارهایی بدهیم که درنظر دیگران امکان انجام دادنش وجود ندارد. کارهای غیرممکن به تلاش و تمرکز بیشتری نیاز دارد، اما وقتی اینها تحقق پیدا میکنند، پاداشی گران حاصل میشود. ممکن است نتوانید به هرچه دوست دارید دسترسی پیدا کنید، اما تا معتقد نباشید که توان انجام کاری را دارید، هرگز به انجام دادن آن موفق نمیشوید.
2. اگر مطلبی را بهدفعات برای خود تکرار کنید، حتی اگر واقعیت نداشته باشد آنرا باور میکنید.
تکرار یک مطلب باعث میشود ذهن نیمه هشیارتان آنرا به عنوان یک حقیقت بپذیرد، و آنرا به یک حقیقت فیزیکی تبدیل میکند. میتوانید از این موقعیت استفاده کنید و به جنبههای مثبت امور توجه کنید. جای «میتوانم این کار را بکنم.» را با «اینکار را خوااهم کرد.» عوض کنید.
3. اگر به خود و دارندگیها و امتیازات خود اعتقاد نداشته باشید، دیگران هم به شما و دارندگیهایتان اعتقاد نخواهند داشت.
در فروش قاعده اصولی وجود دارد و آن قاعده ایناست: قبل از اینکه به دیگران بفروشید، باید به خودتان بفروشید. اگر به کالا و خدمات خود اعتقاد نداشته باشید، بدانید که دیگران هم به خدمات و کالاهای شما اعتقاد نخواهند داشت. اگر دیگران را فریب بدهید و آنها را به معاملهای غیرمنصفانه وادار کنید، باید قبل از همه بر مقاومت درونی خود در برابر انجام دادن کار اشتباه غلبه کنید.
4. چه کسی بهشما گفت که اینکار عملی نیست، به چه موفقیت عظیمی رسیده است که او را واجد شرایط کرده تا برای شما تعیین محدودیت بکند؟
در جریان زندگی به نکته مهمی پی میبرید و آن نکته این است که کسانی که بیش از همه توصیه میکنند و پند و اندرزی میدهند، کمتر از دیگران شایسته انجام اینکار هستند. اشخاص موفق و درگیر فرصت آنرا ندارند که خطوط زندگی شما را مشخص کنند آنها گرفتار زندگی خود هستند.ناموفقها و ناقابلها بیش از هرکسی فرصت دارند که خط و خطوط زندگی دیگران را ترسیم کنند. این اشخاص از شکست خوردن و ناکام ماندن شما لذت میبرند. وقتی کسی بهشما میگوید، چیزی که میخواهید به آن برسید غیرممکن است و یا ارزش تحمل زحمتش را ندارد، نگاهی دقیق به او بیاندازید و ببینید که در زندگی خود به کجا رسیدهاند، چه موفقیتهایی کسب کردهاند. آدمهای موفق خوشبین هستند و به موفقیت عادت کردهاند.
5. اگر به رفتار امروزتان ادامه دهید، ده سال دیگر در چه شرایطی قرار خواهید داشت؟
خیلیها متوجه نیستند که موفقیتهای بزرگ از موفقیتهای کوچکی که اغلب در مدتی طولانی بهدست آمدهاند نشات میگیرند. واقعیتی است که آدمهای موفق اندیشمندان بلندمدت هستند، آنها میدانند که باید از هر موفقیت خود درسی بگیرند و هر موفقیت را زیربنای موفقیت بعدی قرار دهند. مرور منظم پیشرفت و ترقی، بخش مهمی از هدفگذاری است. هدف چیزی آنقدرها بیش از یک میل و اشتیاق نیست، مگر اینکه برای دستیابی به آن زمانبندی کنید. مهم است که در برنامهریزی هدفها به هدفهای کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت توجه داشته باشید. با توجه به شرایط در هدفهای خود تجدید نظر کنید، به زمان انجام شدن آنها توجه داشته باشید و به تدریج هدفهای بزرگتری برای خود انتخاب کنید. دقت کنید که در مسیر درستی در حرکت باشید.
6. از زندگی چه میخواهید و برای رسیدن به این خواسته به زندگی چه میدهید؟
در فیزیک قانونی هست که میگوید: برای هر عملی، واکنشی به همان اندازه در جهت مخالف وجود دارد. همین مطلب در زندگی ما نیز صدق میکند. هرچه بکارید همان را برداشت میکنید. برداشت شما با سرمایهگذاری شما رابطه مستقیم دارد. به هرچیز یک برچسب قیمت الصاق شده است. وقتی برای خود هدفی درنظر میگیرید و برای رسیدن به آنهدف تلاش میکنید میبینید که هیچ هدفی دور از دسترس نیست.
7. بهجای آنچه نمیخواهید به آنچه میخواهید توجه کنید.
به هرچه فکر کنید به آن میرسید. به هرچه برای مدت کافی فکر کنید، بخشی از روان شما میشود، از این قانون به سود خود استفاده کنید. اگر ذهن خود را متوجه مسایل کنید، به مسئله میرسید، و اگر به راهحل بیندیشید، به راهحل میرسید. داشتن تردید، هراس و احساس عدم امنیت خاطر طبیعی است. انسان موفق به این مهم توجه میکند و با متمرکز شدن روی جنبههای مثبت و هدفهای مطلوب راه غلبه بر آنها را مییابد.
8. به هرچه بخواهید میرسید، مشروط بر آنکه جایگزینی را بهجای این خواسته خود نپذیرید.
کسانی که در زندگی خود به موفقیتهای بزرگ میرسند کسانی هستند که به کمتر از آنچه میخواهند رضایت نمیدهند. وقتی میبینید که به دریافت کمتر از حد مطلوب فکر میکنید، لحظهای صبر کنید و موقعیت را تحلیل نمائید. آیا موانعی که پیش روی خود میبینید برطرف ناشدنی هستند؟ آیا راه دیگری برای حمله به مسئله وجود ندارد؟ هر قدمی که در مسیر درست برداشته شود، هرقدر کوچک و جزیی بهنظر برسد شما را بهسمت هدف سوق میدهد.
9. مهم نیست که در گذشته چه کردهاید، مهم این است که در آینده چه خواهید کرد.
این گفته شکسپیر است که « آنچه گذشته است پیشگفتار است» هر کاری که در گذشته انجام دادهایم در حکم پیشگفتار و مقدمهای برای کار بعدی ماست. برای موفقیتهای آتی خود برنامهریزی کنید و پیروزیهای امروز خود را جشن بگیرید.
10. به دقت به آنچه میخواهید بیندیشید.
بسیاری از مردم برای تعطیلات آخر هفته خود بیش از زندگیشان برنامهریزی میکنند. و بعد ناگهان متوجه میشوند که بیآنکه بدانند زندگیشان گذشته است. وقتی دقیقا مطالعه کنید و بدانید که از این زندگی چه میخواهید، نیرو و توانتان را برای رسیدن به این خواسته بسیج میکنید. یکی از امتیازات مهم داشتن هدف مشخص در زندگی این است که بهشما این امکان را میدهد تا فعالیتهای خود را از پیش سازماندهی کنید. در این شرایط خودبهخود میدانید که آیا بهسوی هدف پیشرفت میکنید یا از آن فاصله میگیرید. اینگونه میتوانید از زمان، از پول و از انرژی خود برای رسیدن به هدفتان استفاده کنید.
11. ترقی شما در زندگی از ذهنتان شروع و به همانجا ختم میشود.
هر موفقیت بزرگی با یک ایده در ذهن شروع میشود و بعد به حقیقت میپیوندد. با یادگیری و مطالعه دائم ذهن خود را با نقطه نظرها انباشت کنید و بعد برای تحقق آنها بکوشید. حتی یک ایده کممقدار که به مرحله عمل گذاشته میشود بهمراتب از یک ایده عالی که به مرحله عمل درنمیآید بهتر است.
12. ثبات هدف اولین اصل موفقیت است.
برای دستیابی به موفقیت باید طرحی مدبرانه برای زندگی داشته باشید و بهرغم همه مشکلاتی که احتمالا وجود دارد به آن بچسبید. توجه داشته باشید که در عمل همه اشخاص موفق جایی در زندگی مایوس میشوند. اما هیچ مانعی وجود ندارد که شخص با ثبات رای و مصمم از عهده آن بر نیاید.
13. انسان هدفمند همیشه موفق است.
هدفگذاری را بخشی همیشگی از زندگی خود قرار دهید. میتوانید هدفهایی کوچک و قابلحصول را درنظر بگیرید و آنقدر در جهت نیل به آن بکوشید و تلاش تا به آن برسید. بدانید که موفقیتهای کوچک به موفقیتهای بزرگتر ختم میشوند.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
8 شگرد برای موفقیت در کسب و کار خانگی
داشتن یک کسب و کار خانگی میتواند راه فوقالعادهای برای ایجاد درآمد از کاری باشد که واقعا دوست دارید انجامش دهید. خیلی چیزهاست که قبل از شروع باید در نظر بگیرید. اگر طرح بینقصی بچینید و آن را دنبال کنید میتوانید صاحب یک کسب و کار خانگی موفق باشید.
در ادامه ۸ شگرد را می خوانیم که کمک می کنند کسب و کار خانگی موفقی داشته باشیم:
1 اگر کسب و کار خانگی تان ایجاب میکند برای ملاقات با مشتریانتان سفر کنید، املاک و اموال را بازرسی کنید، یا خریدی انجام دهید، مطمئن شوید که اسناد همهی هزینههای سفر را نگه میدارید. ۱۰۰ درصد مخارج سفر و ۵۰ درصد مخارج غذای سفر مالیاتپذیر هستند. پس مطمئن شوید که برای همه چیز رسید میگیرید و اطمینان حاصل کنید که این رسید هزینهی نهایی پرداخت شده را نشان میدهد.
2 همه چیز را دربارهی محصولتان بدانید. شما باید یک خبره باشید. میتوانید مقالههایی بنوسید که نشانی وبگاه و ایمیل کسبوکارتان را داشته باشد. توجه کنید که سخنرانی دربارهی محصولتان در برابر عموم، برای هر قشری میتواند جذاب باشد. مدرسهها میتوانند جای خوبی برای معرفی برخی محصولات باشند، ولی وقتی یک خبره شوید بهترین جاها برای سخنرانی دربارهی محصولتان را خودتان خواهید شناخت.
3 مطمئن شوید که نام کسبوکار خانگیتان و نشانی اینترنتی وبگاهتان را بهعنوان امضای تمام ایمیلهای ارسالیتان قراردهید. همین کار را برای وبلاگ یا دیگر جاهایی که مینویسید انجام دهید. افرادی که دوست دارند بدانند چه حرفی برای گفتن دارید احتمالا روی پیوستتان کلیک خواهند کرد.
4 برای کاهش مزاحمتها در خانه، رفتوآمد بچهها را به اتاق کارتان محدود کنید. ساعات کاری مشخصی داشته باشید، تا بتوانید هم برای کسبوکار هم برای خانواده وقت بگذارید. بچههای بزرگتر باید درک کنند که در هنگام کار مزاحم شما نشوند. برای موفقیت کسبوکارتان، خانواده باید حمایتگر باشد و به زمان کاری شما احترام بگذارد.
5 شروع کسبوکارتان در خانهی خودتان میتواند تجربهای عالی باشد ولی باید محوطهی کاری خاص خودتان را از بقیهی خانه جدا کنید. اینگونه احساس میکنید که سر کار میروید و میدانید که وقتی در این محدوده هستید زمان تمرکز بر کارتان است. همچنین به جلوگیری از مزاحمتهای خانواده و دوستان کمک خواهد کرد.
6 این مهم است که کارت ویژهی کسبوکارتان را داشته باشید. همچنین با چند جستوجوی اینترنتی میتوانید کارتهای کسبوکارتان را بهطور رایگان تهیه کنید. مشتریان متوجه نمیشوند که آنها رایگان هستند و هنوز خیلی از کارتهای رایگان توسط حرفهایها طراحی میشوند. این مهم است که مطمئن شوید این کارتها اطلاعات تماس کسب و کار دارند.
7 شما باید وبگاهی داشته باشید که محصولات کسب و کار خانگی تان را تبلیغ کند. شروع یک کسب و کار خانگی از طریق اینترنت راه بسیار خوبی برای به دستآوردن سود بیشتر است چرا که دیگر نیازی به اجارهی مکانی برای کارتان نخواهید داشت.
8 قبل از شروع کسب و کار خانگیتان باید کاملا مطمئن شوید که واقعا به کاری که میکنید علاقهمندید. اگر علاقهی کمی دارید یا اصلا علاقهای ندارید رسیدن به موفقیت برایتان خیلی سخت خواهد بود. خیلی از مردم به این باور رسیدهاند که اگر عاشق کاری باشند که انجام میدهند به موفقیتهای بینظیری میرسند.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
چطور از ايدهی كسب و كار خود محافظت نماييم
چگونه می توانم برای کسب و کار خود سرمایه گذار پیدا کنم بدون اینکه ایده ام لو برود؟ اگر ایدهی مرا بدزدند چه میشود؟ در ادامهی مطلب، حقایقی را در مورد محافظت از ایدهی كسب و كارتان مطرح میكنیم:
شما مالك ایدهی خود نیستید و نمیتوانید آن را بفروشید.
ایده مثل یك نسیم تابستانی است، میتوان از یک ایده خوب استفاده کرد اما نمی توان مالک یک ایده شد و یا حتی آن را از کس دیگری دزدید. ایده، مثل یك لطیفهی خوب است. استفاده از لطیفهی دیگران سرقت محسوب نمیشود. البته استثناهایی هم برای این قاعده وجود دارد. مثلا شما میتوانید حقامتیاز یك اختراع، و كپی رایت یك كار جدید(موسیقی، فیلم، كتاب، نرمافزار) را به دست آورید.
اولین دلیل برای اینكه نمیتوانید یك ایده را بفروشید این است كه مالك آن نیستید. دومین دلیل این است كه نمیتوانید كسی را پیدا كنید كه آن را بخرد. شما فقط میتوانید با ایدهی خود یك كسب و كار ایجاد كنید، ارزشافزوده خلق نمایید، یك تیم جمع كنید و كاری انجام دهید، تعهد مشتریان را به دست آورید، و به فروش زودهنگام دست یابید.
واقعا دلهره آور است ... نمیتوانم كاری كنم؟ باید ایدهام را فاش كنم؟
اگر فكر میكنید میتوانید ایدهی خود را بفروشید، دیگر ادامهی این مطلب را نخوانید، چون این مطلب برای شما نیست. دارید وقت خود را هدر میدهید. ولی اگر میخواهید كار كنید تا ایدهی خود را اجرایی نمایید میتوانید به سراغ ادامهی مطلب بروید. من میخواهم به شما كمك كنم تا جایی كه میتوانید از ایدهتان محافظت كنید.
هیچ وقت ایدهتان را شانسی و بدون برنامهریزی فاش نكنید.
اولین كاری كه باید بكنید این است كه ساكت باشید. بررسی كنید ببینید با چه كسانی و تا چه حد میخواهید ایدهی خود را به اشتراك بگذارید. یادتان باشد اگر كسی ایدهی شما را شنید و قبل از شما آن را اجرا كرد دزد نیست.این افراد لیاقت برنده شدن را دارند. و شما هم اگر كاری جز صحبت كردن انجام ندهید سزاوار ضرر و زیان هستید.
دومین كاری كه باید بكنید این است كه بفهمید چه كسی نیاز به دانستن این راز دارد و به او بگویید. اگر میتوانید ایدهی خود را به طور كامل به تنهایی اجرا كنید همین كار را بكنید. ولی اگر به تیم احتیاج دارید افراد تیم را با دقت انتخاب نمایید. قبل از اینكه كل ایدهتان را با آنها در میان بگذارید، احساسات و علایق آنها را جویا شوید.
به چه كسی میتوانید اعتماد كنید؟
اگر نتوانید در مورد ایدهی خود به كسی اعتماد نمایید نمیتوانید تیم جمع كنید. یادتان باشد ایده به تنهایی هیچ ارزشی ندارد، بلكه كار و فعالیت شما و گاهی حتی تیم شماست که به آن معنا می بخشد.
مطمئن باشید كه سرمایهگذاران قانونی، ایدهی شما را نخواهند دزدید. ولی اگر ایده را در یك گروه 30 نفره (یا بیشتر) از سرمایهگذاران مطرح كنید، در این صورت اگر خلافی هم رخ دهد نمیتوان كسی را متهم نمود.
شما نمی توانید هم ایده ی خود را مخفی نگه دارید و هم به طور همزمان آن را اجرایی کنید، ولی می توانید هوشمندانه تصمیم بگیرید که تا چه حد در مورد ایده ی خود صحبت کنید.
آیا باید ایدهی خود را قانونی كنید؟
برخی از كارشناسان قانونی قبل از اینكه چیزی به آنها بگویید با اصرار از شما میخواهند اسناد محرمانه ای را امضا كنید. بهتر است این کار را انجام دهید و در صورت امكان آن را قانونی كنید، ولی به این اسناد اعتماد نكنید و فكر نكنید كه مشکل شما را حل می کنند .
نتیجهِی نهایی: در مورد ایدهتان حرف نزنید، بلكه آن را اجرا كنید.
تمام روز نگران این نباشید كه چه كسی میخواهد ایدهام را بدزدد. خودتان پا پیش گذاشته و یك كسب و كار بسازید. هوشمندانه از ایدهی خود محافظت نمایید ولی بدانید كه اگر ریسك به اشتراكگذاری ایدهتان را به جان نخرید، فرصتها را از دست خواهید داد.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
شیوه رفتاری افراد تأثیر گذار:
۱- بیشتر از آن که سخن بگویند ، می شنوند .
۲- صرف نظر از افراد به دیدگاه هایشان خوب گوش می دهند .
۳- در هنگام ارتباط خود را مشغول حاشیه و لوازم شخصی نمی کنند .
۴- به جای تمرکز بر چیزهایی که به دست می آورند به چیزهایی که برای دیگران می توانند فراهم کنند فکر می کنند .
۵- به گونه افراد از خود راضی که خود را مهم می پندارند عمل نمی کنند .
۶- مردمان دیگر را مهم می دانند چون می توان از آنان آموخت .
۷- نقاط مثبت دیگران را می بینند و آن را تقدیر می کنند .
۸- در انتخاب کلماتی که به کار می برند دقت می کنند .
۹- بر نقاط ضعف دیگران تمرکز و پافشاری نمی کنند .
۱۰- نقاط ضعف خود را با گشاده رویی می پذیرند .
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
10 صفت انسان های بسیار موفق:
چه کارهایی باید کرد تا به موفقیت دست پیدا کنیم؟ چه صفاتی را در خودمان به وجود بیاوریم و تقویت کنیم؟ پاسخ ما در دستان کسانی نهفته است که در زمینه های مختلف موفق بوده اند. شاید این صفات به نظر ساده و پیش پا افتاده بیایند، اما اگر کامل و درست آن ها را در خودتان ایجاد کرده و به کار بگیرید، منجر به نتایج قابل توجهی خواهند شد.
اگر واقعا می خواهید فرد موفقی باشید، باید روح خودتان را شخم بزنید، پرورش داده و به آن رسیدگی کنید. همانطور که برای پر محصول بودن یک زمین این کار را می کنند.
ویژگی هایی که در اینجا ذکر شده است، توسط افراد موفق از جای جای دنیا با ما به اشتراک گذاشته شده اند. این ویژگی ها ناگهانی و تصادفی به وجود نیامده اند، بلکه یک روز از یک جایی تصمیم گرفته و آغاز شده اند.
به خاطر داشته باشید: اگر شما به گونه ای زندگی کنید که بیشتر مردم زندگی می کنند، چیزهایی به دست می آورید که بیشتر مردم به دست می آورند. اگر با همه چیز کنار بیایید و قانع باشید، یک زندگی پر از قناعت خواهید داشت. اگر هر روز بهترین چیزی که می توانید باشید را از خودتان به نمایش بگذارید، بهترین زندگی که می توانید داشته باشید نصیبتان خواهد شد.
در ادامه رفتارهایی را خواهیم دید که انسان های بسیار موفق در وجودشان پرورش می دهند. شما چند تا از این 10 مورد را دارید؟
1- پیش روی
مصمم هستید که سخت کوش تر از بقیه باشید، و اطمینان حاصل کنید که کارها انجام می شود، و وقتی می بینید همه چیز کامل است، به خودتان می بالید. می توانید هر موقع که بخواهید شارژ شوید. شما با هدف به پیش می روید و خودتان را با بهترین ها تطبیق می دهید.
2- خود اتکایی
مسئولیت پذیر و پاسخگو هستید. تصمیمات سخت می گیرید و پای تصمیمتان می ایستید.
3- قدرت اراده
شما قدرت این را دارید که به جای مردد ماندن و تعلل در انجام کارها، خودتان را درگیر کرده و وارد مهلکه شوید. هر گاه اراده کنید، انجامش می دهید. بزرگترین دستاوردهای دنیا نصیب آنانی شده است که روی اهدافشان تمرکز کرده و در تلاش و کوشش خود مداومت به خرج داده اند.
4- صبر
صبور بودن را می پذیرید و می دانید که در هرچیزی شکست و ناکامی هم وجود دارد. برای رسیدن به چیز های خوب باید سختی کشید و گاهی متحمل ضرر و زیان هم شد.
5- درستکاری
این صفت، قابل گفتن نیست، اما یکی از مهمترین ویژگی هایی است که شما باید در وجود خودتان پرورش دهید. صداقت، برترین سیاست در هر کاری است که قصد انجام دادنش را دارید. درستکاری، عزت می آفریند و شخصیت شما را معرفی می کند.
6- اشتیاق
اگر می خواهید موفق باشید، اگر می خواهید زندگی کنید، این شور و اشتیاقتان است که شما را به سر منزل مقصود می رساند. زندگی 10 درصد اتفاقاتی است که تجربه می کنید، و 90 درصد بقیه پاسخ هایی هستند که شما به این اتفاقات می دهید.
7- ارتباط
شما می توانید با دیگران ارتباط برقرار کنید. این باعث می شود که به بهترین و مهمترین قسمت هر چیزی که می خواهید، سریعتر دست پیدا کنید.
8- خوشبینی
شما می دانید که در این جهان خوبی های زیاد و دستاورد های فراوانی برای دست یابی وجود دارد. آنچه که ارزش جنگیدن دارد را نیز می شناسید. خوشبینی یک استراتژی برای ساختن آینده ای بهتر است؛ باور دارید که آینده می تواند بهتر از این ها باشد، پس قدم بر می دارید و مسئولیت می پذیرید تا آینده را آنچنان خوب که می تواند باشد، بسازید.
9- اعتماد به نفس
به خودتان اعتماد دارید، به همین سادگی. هنگامی که این اعتماد و ایمان غیر قابل خدشه به خودتان را دارید، یک قدم به موفقیت نزدیک تر هستید.
10- درک متقابل
کار می کنید تا درک کنید و به کسانی که با شما ارتباط دارند توجه می کنید. مهمترین قسمتش این است که توانایی دارید حرف های ناگفته را بشنوید. جایی که درک وجود دارد، اعتماد و احترام هم به دنبالش می آید.
هیچ کس برای انسان معمولی بودن برنامه نمی ریزد. معمولی بودن هنگامی پیش می آید که شما برنامه ای ندارید. اگر می خواهید موفق باشید، رفتارهایی که شما را به موفقیت می رسانند در پیش بگیرید، و به گونه ای برنامه بریزید که این رفتارها جزئی از زندگی روزانه تان بشوند.
فروتن و بزرگ باشید. شجاع و مصمم. وفادار و بی باک. این ها صفاتی است که در ذات شما نهاده شده و همیشه هم وجود داشته است. آن ها را تقویت کنید.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
از این ۷ استراتژی بهره بگیرید تا بهتر بتوانید با افراد منفی در زندگی مقابله کنید.
@eshghepool
۱- مرز تعیین کنید.
با نشستن و گوش دادن به حرفهای یک شخص منفی به خودتان فشار نیاورید. انرژی منفی آنها به زندگی شماهم نفوذ کرده و رفتارتان را تحت تاثیر قرار میدهد. بین خودتان و این افراد محدودیت بگذارید و فاصله را رعایت کنید. اگر مجبورید نزدیک چنین فردی باشید، تعاملاتتان را کم کنید. شما نمیتوانید رفتار منفی را کنترل کنید، اما میتوانید مشارکت خود را کنترل نمایید.
۲- از کسانی که مدام شکایت میکنند دوری کنید.
افرادی که از همه چیز شکایت میکنند هیچوقت زندگیتان را بهبود نمیدهند. راه حلی پیشنهاد نمیدهند و تنها مشکلات را گوشزد میکنند. آنها ایدههایتان را کوچک میشمارند و شما را به غم و افسوس خود راه میدهند. اگر یکی از اعضای خانواده ، یک دوست یا همکار چنین علائمی را از خود نشان داد، از ارتباط زیاد با او پرهیز کنید. فقط درصورت اجبار، با او سر و کار داشته باشید.
۳- افراد منفی را حذف کنید.
فرهنگ سازمان شما بخش اصلی برند شماست. یک کارمند ناکارآمد ممکن است کل سازمان را تحت تاثیر قرار دهد، کارکنانی که قبلا مثبت بودند علائمی از نارضایتی نشان دهند و یا حتی بدتر، ممکن است عادات رفتاری همکار منفیشان فرابگیرند. هرچه زودتر با کارمندان منفی مقابله کنید، سریعتر میتوانید موقعیت را حل و فصل نمایید. با فرد مورد نظر جلسه بگذارید، نگرانیتان را ابراز کرده و فرصتی برای تغییر به او بدهید. اگر رفتار ناخوشایند وی ادامه داشت، احتمالا وقت رفتن اوست.
۴- جبههی خود را مشخص کنید.
هرزمان که کسی شما را خشمگین کرد خود را درگیر نکنید. نه تنها اهل بحث و جدل جلوه خواهید کرد، بلکه انرژی منفی او را به زندگی خود راه خواهید داد. بجای بحث، سعی کنید نظرات منفی را نادیده بگیرید. احساسات خود را کنترل کنید و اجازه ندهید موقعیت تشدید گردد. از نزاع غیرضروری بپرهیزید. مطمئنا بخاطر روشی که پیش گرفته اید مورد احترام واقع میشوید.
۵- موقعیت را تحلیل نکنید.
ممکن است گاهی انسانهای منفی غیرمعقول رفتار کنند. اگر بخواهید اعمالشان را درک کنید، انرژی و زمان باارزش خود را هدر دادهاید. هرکاری میتوانید انجام دهید تا احساساتتان را خرج مشکلات آنها نکنید.
۶- یک سیستم حمایتی ایجاد کنید.
گروهی از دوستان و آشنایان مثبت تشکیل دهید. اگر کسی هست که دقیقا میداند چطور شما را عصبانی کند، ممکن است خودتان به تنهایی نتوانید شرایط را کنترل کنید. هوش عاطفی داشته باشید تا تشخیص دهید چه وقت به کمک احتیاج دارید. وقتی بیش از اندازه احساساتی میشوید، به یک دوست یا مشاور زنگ بزنید و به آرامی شرایط را توضیح دهید. اغلب افراد بیطرف میتوانند دیدگاه و رویکردی جدید به شما نشان دهند.
۷- تجسم مثبت داشته باشید.
خوب بودن و خوشحالی شما آنقدر مهم هست که نگذارید نظرات منفی و گستاخانهی دیگران شما را غمگین کند یا نحوهی نگرش نسبت به خودتان را تغییر دهد. مثبت بمانید و زمان محدودی را با افراد منفی سپری کنید. مثبت اندیشی شما برای اینگونه افراد زننده خواهد بود و آنها کم کم خودشان از شما فاصله میگیرند.
فیسبوک به کارآموزهای خود چقدر حقوق می دهد؟
موسسه ای به نام Glassdoor گزارشی در رابطه با بالاترین حقوق های پرداختی به کارآموزان شرکت های فعال در این حوزه منتشر کرده که در این لیست ، با پرداخت مبلغ 8000 دلار در ماه (96 هزار دلار در سال) به کارآموزان خود صدرنشین است.
در واقع شرکت هایی نظیر فیسبوک بیشتر تمایل دارند دانش آموختگان مقطع دکترای استنفورد در رشته هوش مصنوعی برایش کارآموزی کنند و مبلغ پرداختی به این گروه حتی از کارمندان استخدامی آن هم بیشتر است.
@eshghepool
اقتصاد بیمار ایران را چگونه درمان کنیم؟!
*گفتگو با پروفسور چانگ
@eshghepool
یکی از راهکارهای ضروری تسهیل کسبوکار و ایجاد فضای مناسب برای بخش خصوصی، برای دستیابی به تنوع اقتصادی و حرکت به سمت بخشهایی با ارزش افزوده بالا، شرط لازم است، اما کافی نیست.
اگر شما اقتصاد را آزاد کنید و همه چیز را به بخش خصوصی بسپارید، فرآیند متنوعسازی اقتصادی، خود به خود رخ نخواهد داد. به این دلیل که حرکت به سمت بخشهای جدید نیازمند آموختن و اکتساب قابلیتهای مدیریتی و فنی جدید است. این فرآیند، نمیتواند تحت فشار رقابت و اقتصاد بازار آزاد اتفاق بیفتد.
برای آنکه بخش خصوصی قویتر شود، عملاً وجود یک دولت فعال ضروری است. مردم اغلب دچار یک تفکر دوگانه اشتباه میشوند؛ آنها تصور میکنند در ارتباط با بازار، دو نوع دولت بیشتر وجود ندارد: یا منفعل و لیبرال است و فقط میتواند از حقوق مالکیت آنها حمایت کند و یا تمامیتطلب است و بخش خصوصی را دشمن خود میداند. اما عملاً بین این دو، طیف گستردهای از تلفیق روابط دولت-بازار وجود دارد.
برخی ارزیابیها حاکی از آن است که ایران در «دام درآمد متوسط» (Middle Income Trap) گرفتار شده است. نه میتواند در صنایع با دستمزد پایین با کشورهایی مانند چین رقابت کند، و نه از قابلیتهای لازم برای رقابت با صنایع دانشمحور کشورهای ثروتمند برخوردار است. ایران در رویارویی با این مشکل تنها نیست؛ این معضلی است که بسیاری از کشورها با آن مواجه هستند.
اما تنها راه حل پیشرو آن است که اقتصادتان را به سمت فعالیتهایی با ارزش افزوده بالا هدایت کنید. بدین ترتیب میتوانید کار ایجاد کنید و در اقتصادتان با دستمزدهای فعلی، اشتغالزایی کنید. باید به سمت بخشهایی حرکت کنید که بهرهوری بیشتر و محتوای دانشمحور بالایی دارند و همه اینها مستلزم تدوین نوعی سیاست صنعتی از سوی دولت و همکاری با بخش خصوصی داخلی است.
@eshghepool
مشكلات و چالش هاى فضاى كسب و كار در سال ٩٦
مرتضی ایمانی راد
سال ٩٦ از جمله سالهاى نادرى است كه با انبوهى از چالشهاى اقتصادى و سياسى بايد پنجه نرم كند. هم اقتصاد جهانى و هم اقتصاد ايران احتمالا نوسانهاى بالايى را در اين سال تجربه ميكنند. بنابراين بررسى چالشهاى سال ٩٦ مى تواند به ميزان قابل توجهى فضاى اقتصاد كشور را در سال ٩٦ مه زدايى كند. براى اين منظور در اين نوشته مختصر چالشهاى فضاى كسب و كار كشور به سه دسته تقسيم شده اند. به ترتيب اين چالشها مورد بررسى قرار مى گيرند:
▪️اول ، چاشهاى اقتصاد جهانى
در سال ٩٦ كماكان قيمت دلار أمريكا و در نتيجه dollar index بالا خواهد بود. سياستهاى اقتصادى ترامپ كه معطوف به كاهش مالياتها و افزايش شديد سرمايه گذارى است موجب مى شود كه تمايل فدرال رزرو أمريكا به افزايش نرخ بهره بيشتر شود ، چيزى كه در اظهارات خانم يلن به روشنى بيان شده است . بالا بودن دلار سقف تقاضا براى نفت ، طلا و كالاهاى ديگر را محدود ميكند و موجب مى شود كه كالاها توان جهش در سال ٩٦ يا ٢٠١٧ را نداشته باشند. اين مساله را بسيارى از سازمانهاى بين المللى پيش بينى كرده اند. در نتيجه بزرگترين چالش فضاى كسب و كار كشور فقدان درآمدهاى نفتى براى سال پيش رو است.
كل درآمدهاى نفتى در سال ٩٦ پيش بينى مى شود كه در بهترين حالت به پنجاه ميليارد دلار برسد كه همين حجم صادرات متاسفانه با مانع انتقال اين درآمدها به داخل روبرو است . اين مساله موجب مى شود كه در سال آينده دولت نتواند درآمدهاى حاصله از فروش نفت را به داخل كشور منتقل كند و در نتيجه هم ريال و هم ارز در كشور محدودتر خواهد شد . اين مساله بازار ايران را كوچك تر مى كند و طبيعى است كه هم مناسبات غيررقابتى بيشتر مى شود و هم در بخشهايى رقابت گسترده تر مى شود. اين مساله با حضور ترامپ و إيجاد محدوديت هاى بيشتر براى ايران و اعمال تحريم هاى جدى تر مى تواند شديد تر شود.
در شرايطى كه محدوديت هاى منابع ريالى و ارزى در كشور وجود داشته باشد ، طبيعى است كه رقابت هاى سياسى جاى رقابت هاى اقتصادى را مى گيرد و همين رقابتها مى تواند فضاى كسب و كار كشور را سخت تر و تيره تر كند.
همين شرايط موجب مى شود كه ساير كالاها مثل مس و روى و كالاهايى كه در ايران توليد و صادر مى شود ( مثل سنگ آهن ) شرايط مناسبى در فضاى بين المللى نداشته باشند و همين مساله موجب مى شود كه از اين ناحيه هم گشايش إيجاد نشود. تمامى اين موارد ممكن است اقتصاد ايران را از نرخ رشد بالا محروم كند. در هر حال به نظر ميرسد كه سال ٢٠١٧ براى كشورهاى كالا پايه سال پيشرفت و رشد بالاى اقتصادى نباشد.
▪️دومين دسته از چالش هاى فضاى كسب و كار كشور به حوزه سياست داخلى و سياست بين الملل برمى گردد. در سياست داخلى با انتخابات رياست جمهورى روبرو هستيم . هر گونه تغييرى در سياستهاى اقتصادى و بين المللى ايران در بعد از انتخابات رياست جمهورى داده شود و اين سياستها به طور بنيادى با سياستهاى دوران روحانى تفاوت داشته باشد مى تواند يك شوك به اقتصاد ايران وارد كند و اين شوك در زمانى به اقتصاد ايران وارد مى شود كه تحمل چنين شوكى را ندارد. بنابراين بهترين گزينه براى رياست جمهورى چهارسال آينده فردى است كه بتواند ثبات فعلى را چه از نظر متغيرهاى كلان اقتصادى و چه از نظر ثبات سياستگذارى حفظ نمايد.
دومين چالش سياسى حضور ترامپ در اقتصاد جهانى است . به نظر ميرسد كه تقابل ايران و أمريكا از نظر منافع سياسى در سال آينده به مقدار قابل توجهى افزايش يابد. همان طور كه گفته شد اين تقابل مى تواند منجر به كوچك تر شدن بازارهاى ايران شود و طبعا نرخ رشد اقتصادى را هم كاهش خواهد داد. از طرف تقاضا هم مواجه به انقباض تقاضا خواهيم شد و همه اين موارد ممكن است ركود را در اقتصاد ايران حفظ كند. اين استمرار ركود در سال جارى با افزايش التهابات سياسى ميتواند به يك ركود تورمى منجر شود كه براى سلامت اقتصاد ايران خوب نيست .
گسترش تعارضات منطقه اى و قدرت گيرى جناح راست افراطى در بسيارى از كشورهاى جهان مى تواند فضاى اقتصاد بين الملل را تيره تر كند. اين فضاى تيره در سطح بين المللى مى تواند اقتصاد ايران را تحت تاثير خود قرار دهد.
▪️سومين چالش پيش روى فضاى كسب و كار كشور در سال ٩٦ چالشهاى اقتصاد داخلى است . اين چالشها را در پايين فهرست ميكنم.
اولين و مهمترين چالش داخلى كه فضاى كسب و كار كشور را به شدت تحت تاثير قرار مى دهد مشكلات جدى شبكه بانكى است. شبكه بانكى با انجماد ٤٥ درصد از منابعش با مشكل جدى كمبود منابع روبرو است. اين منابع قرار هم نيست به اين زودى باز شود. بخشى از اين منابع در اختيار دولت، بخشى در اختيار مشتريان بد حساب است كه امكان بركشت آنها هم بسيار كم است و بخشى هم در خريد داراييهاى ثابت منجمد شده كه در شرايط فعلى احتمال نقد كردن آنها بسيار كم است ، مگر اين با زيان بالا به نقد تبديل شوند. انجماد منابع بانكى امكان افزايش تسهيلات را به منظور رونق اقتصادى محدود ميكند. تا كنون هم اين محدوديت خودش را در رشد پايين اقتصادى نشان داده است.
كمبود منابع كه با زياندهى سيستم بانكى همراه است موجب مى شود كه منابع سيستم بانكى با مشكل مواجه باشد. همين مساله فضاى اعتبارى جامعه را محدود و فعاليت شركتها را نيز محدود ميكند.
دومين چالش درونى چالش بدهيهاى دولت است . دولت از يك طرف در حال انتشار أوراق بدهى براى پرداخت و پايش بدهيهاى خود است و از طرف ديگر با بستن بودجه سال آينده كسرى هاى قابل پيش بينى إيجاد ميكند كه اين خود مستلزم انتشار أوراق جديدى است. اين دور باطل به اين زوديها از بين نمى رود.
أوراق بدهى منتشر شده توسط دولت با دو مانع عمده روبرو است . مانع اول عدم گسترش بازار بدهى است كه اين خود موجب شده است كه اين ابزار براى دولت چندان كارايى نداشته باشد. دوم رقابت بين بازدهى أوراق بدهى و ساير بازار ها مخصوصا بازار بورس أوراق بهادار موجب شده است كه مقاومت هاى جدى براى اين بازار به وجود بيايد كه انتشار آنها را با محدوديت مواجه ميكند. در نتيجه انتشار بيش از حد اين أوراق به نظر ميرسد چندان عملى نباشد و در مجموع پيمانكاران ، بانكها و بانك مركزى و ساير بستانكاران دولت را كماكان در بلاتكليفى نگه خواهند داشت .
▪️نتيجه اين دو چالش ، چالش سوم را براى اقتصاد ايران پديد آورده است . بحران بدهى دولت و انجماد منابع بانكى حجم پول را در اقتصاد كشور زياد و سرعت آن را بسيار كند كرده است . محاسبات انجام شده نشان ميدهد كه سرعت گردش پول در سال جارى به پايين ترين عدد خود در دهه هاى گذشته رسيده است. كاهش سرعت پول نشانگر خوبى براى رونق اقتصادى است. پايين بودن سرعت گردش پول نشان دهنده عمق ركود در اقتصاد ايران است. درست است كه نرخ رشد توليد ناخالص داخلى در سال ٩٥ ممكن است به شش يا هفت درصد هم برسد ، ولى كماكان رشد درونزاى اقتصاد كشور در ركود است و سرعت گردش پول بسيار پايين در اقتصاد ايران نمايانگر ركود وسيع و پنهان در اقتصاد ايران است.
اگر التهابات سياسى و يا تحريم هاى جديد و تشديد تحريمهاى موجود قيمت هاى داخلى و به خصوص قيمت ارز را با نوسان مواجه كند، احتمال اينكه اين ركود به تورم ركودى منجر شود بسيار زياد است . اين چندمين بار است كه اين بيمارى در اقتصاد ايران خانه كرده است ، ولى اين بار شدت آن ممكن است از دفعات قبل بيشتر باشد. بنابراين بالا رفتن نرخ رشد اقتصادى در اقتصاد ايران در سال ٩٦ با محدوديت هاى جدى مواجه است . بدون رفع اين موانع مشكل بتوان به نرخ رشد درونزا و قابل قبولى دست يافت .
▪️چهارم حضور سايه سياست بر اقتصاد است . حضور اين عامل اقتصاد ايران را همانند سالهاى گذشته مه آلود ميكند. در سال ٩٦ اين مه آلودگى بيشتر مى شود. چون با افزايش درگيرى هاى منطقه اى و بين المللى و شدت يافتن مشكلات اقتصادى سياست خود را ملزم به ورود به اقتصاد ميكند تا مسايل اقتصادى را حل و فصل كند ، غافل از اينكه خود اين دخالت مشكلات اقتصادى را هم بيشتر و هم پيچيده تر ميكند.
در مجموع به نظر ميرسد كه فضاى كسب و كار در سال ٩٦ در راستاى بهبود وضعيت سال ٩٥ نباشد و مشكلات جديدى در اين فضا به وجود بيايد. در واقع سال ٩٦ سال مهمى براى چالش هاى پيش روى وضعيت كسب و كار ، دولت و نظام حكومتى است و گذر درست از اين دوران قابليت هاى بالايى را ميطلبد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
سه چالش اقتصاد ایران در سال 96
یک اقتصاددان با تشریح سه چالش پیش روی اقتصاد ایران در سال ۹۶، چندین عامل را برای انحراف بودجه سال آینده ذکر و خاطرنشان کرد: احتمال رونق سفتهبازی و سوداگری در سال آينده بسيار بالا است.
به نقل از خبرگزاری مهر: یک اقتصاددان با تشریح سه چالش پیش روی اقتصاد ایران در سال ۹۶، چندین عامل را برای انحراف بودجه سال آینده ذکر و خاطرنشان کرد: احتمال رونق سفتهبازی و سوداگری در سال آینده بسیار بالا است.
مرتضی ایمانیراد سه چالش پیش روی اقتصاد ایران در سال ۹۶ را مورد اشاره قرار داد و گفت: به نظر میرسد سه چالش اساسی، پیش روی اقتصاد ایران در سال آینده وجود دارد و در صورتی که در تنظیم و تصویب بودجه به این چالشها توجه نشود، شوکهای جدی در سال آینده برای بودجه دولت بوجود خواهد آمد.
وی افزود: چالش اول این است که کماکان نوسانات در بازار جهانی بسیار بالا بوده و این بازارها بیثبات هستند و حتی به جایی که میبایست یا حداقل انتظار میرفت برسند، نرسیدهاند؛ بنابراین نه تنها این اهداف در سال ۲۰۱۶ محقق نمیشود، بلکه پیشبینی میشود در سال ۲۰۱۷ نیز این بازارها از مسیر تعیینشده خود خارج شوند و نوسانات در سال آینده میلادی نیز، تقریبا افزایش یابد. بر اساس همین نوسانات قیمتی، مقداری ناپایداری در قیمت نفت در سال ۲۰۱۷ که نه ماه آن نیز منطبق با سال ۹۶ است، بروز خواهد کرد و به نظر میرسد باید به این مساله توجه جدی شود.
این اقتصاددان خاطرنشان کرد: نکته دوم، چالش یکسانسازی نرخ ارز است که اجرای این سیاست در صورتی که بانک مرکزی به تعهد خود پایبند باشد و اجازه دهد که نیروهای بازار، قیمت را تعیین کنند، آنگاه به یک چالش بزرگ برای اقتصاد ایران تبدیل خواهد شد و احتمال اینکه خود پروژه یکسانسازی نرخ ارز بتواند نوسانات قابل توجهی را به اقتصاد ایران منتقل کند و بخش عمدهای از رسالتهای بودجه سال آینده را زیر سوال ببرد، وجود دارد؛ پس سیاست یکسانسازی نرخ ارز به راحتی میتواند روی بودجه تاثیرات قابل توجهی بگذارد و بودجه نیز البته میتواند این سیاست را تغییر دهد.
وی تصریح کرد: بنابراین ارتباط بین سیاست یکسانسازی نرخ ارز و بودجه، یکی از چالشهای اساسی است که به نظر میرسد در سال آینده باید به آن توجه کرد. البته یک مساله دیگر هم وجود دارد که عمدتا پیشبینی هم میشود؛ به این مفهوم که در صورتی که بانک مرکزی در بازار ارز دخالت مستقیم نکند، احتمال اینکه نرخ ارز رو به افزایش رود، زیاد است و در این شرایط، ممکن است مقادیری که با آن بودجه بسته میشود، دچار تغییرات اساسی شده و به دستاورد مهمی که دولت در سال ۹۵ به دست آورده و به عنوان رسالت سال ۹۶ در نظر گرفته است، دست نیابد.
ایمانیراد گفت: نوسانات بالا در نرخ ارز، نابسامانی در نظام قیمتها ایجاد خواهد کرد و این امر، موجب میشود که مقادیر بودجه از میزانهای پیشبینی شده، انحراف یابد. مساله سوم این است که بودجه سال ۹۴ در یک شرایط سخت بسته شد و در سال ۹۵ نیز، در شرایطی که هنوز تحرک قابل توجهی در بخشهای مختلف اقتصادی داده نشده، شکل گرفت و پیشبینی میشود که در سال ۹۶ این تحرک بیشتر شود و البته، اگر این تحرک از طریق افزایش تقاضای واقعی، ممکن است چالش بالا رفتن قیمتها را برای اقتصاد ایران ایجاد کند و این چالش هم جدی خواهد بود.
این اقتصاددان خاطرنشان کرد: در این صورت نمیتوان انتظار داشت در سال ۹۶، نرخ تورم تکرقمی باقی مانده و پایین بماند؛ در هر حال اگر این دو اتفاق در اقتصاد ایران رخ دهد و تقاضای واقعی بالا رفته و شاهد انتقال منابع بانکها از سپردههای غیردیداری به سمت دیداری باشیم، فشار روی تورم را بالا خواهد برد و اگر این اتفاق رخ ندهد هم، ممکن است تلاطمات سیاسی ایجاد شود و قیمت نفت پایین آید، در این صورت است که احتمال اینکه سوداگری و سفتهبازی در اقتصاد ایران شکل گیرد، بسیار بالا است.
ایمانیراد ادامه داد: در این شرایط، بودجه نمیتواند عملکرد واقعی خود را داشته باشد؛ به این معنا که بودجه در تلاطم اقتصاد ایران قرار میگیرد و البته تقاضای سفتهبازی و سوداگری در سال آینده رو به افزایش خواهد گذاشت و بودجه در سال ۹۶، بسیار سخت به اهداف خود میرسد. از سوی دیگر، اگر تقاضای واقعی در سال ۹۶ افزایش یابد و سفتهبازی شکل نگیرد، طبیعی است که چالش رشد اقتصادی و اثر آن بر نرخ تورم، حتما به عنوان یک چالش اساسی در اقتصاد ایران در سال ۹۶ مطرح خواهد بود.
وی در ادامه با اشاره به ویژگیهای مثبت بخشنامه بودجه سال آینده خاطرنشان کرد: با ابلاغ بخشنامه بودجه سال ۹۶ کل کشور از سوی رئیس جمهور، خطوطی که در بودجه سال آینده باید از سوی دستگاههای اجرایی مورد توجه قرار گیرد، اعلام شد؛ اما باید توجه داشت که بخشنامه بودجه، تنها یک دستورالعمل است و خود بودجه نیست، بنابراین خطوطی که در بودجه سال ۹۶ باید دنبال شود، به صورت بخشنامه از سوی ریاست جمهوری به دستگاههای اجرایی ابلاغ شده است.
به گفته ایمانیراد، اولین نکتهای را که در مورد بخشنامه سال ۹۶ میتوان گفت آن است که این بخشنامه بسیار واقعبینانه نوشته شده و یکی از ویژگیهای بسیار متمایز آن هم، این است که به طور مشخص، به مشکلات موجود در سطح اقتصاد کشور که به نوعی بودجه با آنها درگیر است، پرداخته و این از نقاط قوت بخشنامه است.
وی اظهار داشت: عدم وابستگی دولت به بانک مرکزی در سال۹۶، یکی از موارد کلیدی در اقتصاد ایران است؛ ضمن اینکه بخشنامه به مساله بدهیهای دولت و عدم افزایش آن و در نتیجه توسعه مجدد بازار بدهی در کشور اشاره کرده که خود مساله مهمی است. در عین حال بخشنامه به نرخ یکسان ارز در سال ۹۶ اشاره دارد که این خود یکی از اتفاقاتی است که باید انجام شود. وقتی بودجه قرار است بر اساس نرخ یکسان ارز یا به عبارت دیگر سیاست شناور ارزی تنظیم شود، طبیعی است که پیشبینی میشود سال آینده نرخ شناور ارز را به شکل مدیریتشده داشته باشیم.
این اقتصاددان ادامه داد: از طرف دیگر، سه رسالت در بخشنامه بودجه پیشبینی شده که یکی از آنها ثبات اقتصادی است و یکی از دستاوردهایی به شمار میرود که باید برای سال ۹۶ حفظ شود؛ دیگر رسالت بودجه، تثبیت دستاوردهای کاهش تورم و نگه داشتن نرخ آن حتیالامکان حول و حوش ۱۰ درصد است؛ اگرچه به نظر میرسد دولت در صدد است نرخ تورم را در سال آینده، یک رقمی نگاه دارد و از بودجه نیز به عنوان یک ابزار اقتصادی بهره گیرد.
ایمانیراد، رسالت سوم بودجه سال ۹۶ کل کشور را رشد اقتصادی دانست و خاطرنشان کرد: این رسالت به خوبی در بخشنامه بودجه سال آینده در نظر گرفته شده است؛ ولی نکتهای که وجود دارد آن است که بخشنامه بودجه، یکسری عبارت است و باید دید در گیر و دار حوزههای قدرت، کمیسیونهای مجلس و صحن علنی چه سرنوشتی پیدا میکند؛ ضمن اینکه اولویتگذاری بر اساس تخصیص منابع بودجه است که مشخص میکند این بودجه در چه سطح و شدتی، بر روی متغیرهای اقتصادی اثرگذار است.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
پارادیگما؛ پدیده ای که باعث کوری و تحلیل و تصمیم اشتباه می شود
قبل از آن که مفهوم پارادیگما را با هم مرور کنیم بگذارید یک داستان معروف را یک بار دیگر با هم مرور کنیم: گروهی از محققان پنج میمون را در قفسی گذاشتند و در وسط قفس یک نردبان که بالای آن مقداری موز گذاشته شده بود قرار دادند. هربار که میمونی از نردبان بالا رفت، دانشمندان میمون های دیگر را با دوش آب سرد خیس کردند. پس از مدتی، هر میمون که از نردبان بالا رفت میمون های دیگر میمونی را که از نردبان بالا رفته بود را کتک زدند. پس از مدتی، هیچ میمونی دیگر جرات اینکه از نردبان بالا رود را نداشت، گرچه وسوسه او بسیار عمیق بود.
محققان تصمیم گرفتند یکی از میمون ها را با میمون جدیدی عوض کنند. میمون تازه اولین کاری که می کند به سمت موز از نردبان بالا می رود. ولی ناگهان بقیه میمون ها روی او می ریزند و او را محکم کتک می زنند
پس از چند بار کتک خوردن، میمون تازه وارد فرامی گیرد که نبایستی از نردبان بالا برود، اما هرگز نمیداند چرا؟
میمون دوم جایگزین می شود و همان وضع ادامه می یابد. میمون اول هم در کتک زدن میمون دوم همکاری می کند. میمون سوم جایگزین می شود و همان وضع کتک زدن ادامه میابد. میمون چهارم جایگزین می شود و همچنان کتک زدن هر میمونی که از نردبان بالا می رود ادامه دارد. میمون پنجم هم جایگزین می شود و کتک زدن و کتک خوردن همچنان ادامی میابد.
حالا آنچه مانده میمون های جدیدی هستند که حتی هیچکدامشان دوش آب سرد را هرگز تجربه نکرده اند، ولی همچنان هر میمونی که از نردبان بالا می رود را کتک می زنند. اگر ممکن بود از میمون ها پرسش شود چرا آنانی را که از نردبان بالا میروند را کتک می زنند، جواب می توانست این باشد: من نمیدانم، همه همین کار را می کنند. جمله ای که متاسفانه برای همه ما آشناست!
تحلیل راهبردی:
مفهوم پارادیگما (واژه ای یونانی که در انگلیسی پارادایم خوانده می شود) می تواند داستان بالا را توضیح دهد: هر فرد یا جامعه ای «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب مفروضات، پیش دانسته ها و پیش فرض های خود درک و تحلیل می کند.
پارادایم یک مجموعه از باورها و پیش فرض ها و ارزش هاست که ممکن است زمانی به یک دلیل منطقی بوجود آمده باشند اما به دلایل غیرمنطقی ته نشین شده باشند و سپس از طریق آموزش های رسمی و غیررسمی آنقدر تکرار می شوند که برای ما به صورت چارچوبهایی «بدیهی» در میآیند.
به احتمال خیلی زیاد پارادایم ها در زمان شکل گیری به خاطر این که موفق بوده اند و یک مساله را به خوبی حل کرده اند (جلوگیری از آب سرد) در ذهن ما پایدار می شوند اما زمانی که یک پارادایم شکل گرفت همچنان در ذهن ما باقی می ماند ولو اینکه دیگر کارآمد نباشد. چرا؟ چون تبدیل به پیش فرض های بدیهی شده است.
پارادایم ها باعث می شوند که ما کور شویم! بگذارید مثال بزنم. زمانی که شرکت معروف آمازون (که آن موقع یک کسب وکار نوپا و ناشناخته بود) ادعا کرد که می خواهد بزرگ ترین کتاب فروشی آنلاین دنیا شود رقبای سنتی او خندیدند و برخی نیز رسما در روزنامه ها گفتند که آرزو بر جوانان عیب نیست. اما بعدها به شدت تنبیه شدند! چرا؟ چون پارادایم قبلی کاملا چشم های آنان را بسته بود.
✍️دکتر مجتبی لشکربلوکی
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
شش پروژه پرداخت بدون تماس دست (Hands Free)
مفهوم پرداخت بدون تماس دست، در مورد کاربریهای خاص مانند اوبر و شرکتهای به کار میرود که تلاش کردهاند تجربه پرداخت بدون تماس دست را برای تمام خریدهای خرد ایجاد کنند.در همین راستا 6 پروژه پرداخت بدون تماس دست را به شما معرفی میکنیم.
1. گوگل هندزفری (Google Hands Free)
گوگل هندزفری که اخیراً تعطیل شد ترکیبی از چندین فناوری پرداخت موبایل بود. این فناوری متکی بر بلوتوث، وای فای و مکانیاب بود تا حضور مشتری در یک فروشگاه را تشخیص دهد و پرداخت را آغاز کند. مشتری جهت تائید، تصویری را بارگذاری میکرد و حرف اول نام و نام خانوادگی خود را وارد میکرد.
2. ویو شیدز (WaveShades)
ویزا در حال آزمایش روند گنجاندن پرداختهای بدون تماس دست ، توسط عینکهای آفتابی است. این پروژه به معنای واقعی بی تماس نیست؛ کاربران باید عینک آفتابی خود را بردارند و با آن به خوانشگر ضربه بزنند؛ اما این کار ضرورت استفاده از روندهای دستی مانند دسترسی به کیف پول را از بین میبرد.
3. عینک گوگل
فکر ابتدایی دیگر برای پرداخت به کمک عینک ، برنامه عینک گوگل بود. باآنکه گوگل هرگز بهصورت رسمی گوگل والت یا اندروید پی را وارد عینک بدفرجام خود نکرد، توسعهدهندگان آن با اندیشه استفاده از دوربین داخلی عینک گوگل برای خوانش کدهای دوبعدی و دسترسی به کیف پولهای بیت کوین بازی کردند.
4. اسکوئر والت (Square Wallet)
استراتژی اولیه اسکوئر یک کیف پول موبایل برای مصرفکنندگان بود که در رابطه با فروشندگان اسکوئر کار میکرد. این فکر مکرراً کنار گذاشته و اجرا شد و تجسم عینی آن تجربهای بدون تماس دست بود که کاربران کیف پول اسکوئر از یک برنامه برای مطلع کردن فروشندگان از حضور خود استفاده میکنند. سپس جهت تائید، فروشنده تصویری از خریدار دریافت میکند.
5. فیس آی دی پی پل (PayPal Face ID)
پی پل نیز با مدلی مشابه کیف پول اسکوئر وارد حوزه پرداختهای بدون تماس دست شد. کیف پول مبتنی بر ابر پی پل از مشتریان درخواست میکرد از طریق یک برنامه، تصویر خود را برای فروشنده مربوطه ارسال کنند.
6. ادز وری چیپ (ADS VeriChip)
«راهحلهای کاربردی دیجیتال وری چیپ» سال 2002 وارد بازار شد و وعده داد که بتواند بهصورت وایرلس اطلاعات شناسایی مشتری را از تراشهای بهقدر دانه برنج که در زیر پوست او جای گرفته، منتقل کند. یکی از کاربردهای مدنظر شرکت، پرداخت بود و مستر کارد مختصراً به این ایده پرداخته است
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ده نکته برای پیشرفت شغلی
1 با رئیستان صحبت کنید:
بنشینید و گفتگویی رک و کاملاً جهت دار درمورد آینده خود در آن شرکت با رئیستان داشته باشید. تاکید کنید که می خواهید عملکرد کاریتان در راستای اهداف شرکت باشد. اهداف کاری خودتان را هم با او درمیان بگذارید. مطمئن باشید که رئیستان به این اعتماد به نفس و پختگی شما احترام خواهد گذاشت.
2 بیشتر طلب کنید:
برای کمک به بخش های دیگر شرکت یا تیم های دیگر داوطلب شوید یا خیلی ساده مسئولیت های بیشتری از رئیستان بخواهید. اینکار ارزش شما را در سازمان بالا می برد. درخواست کار بیشتر نشان دهنده علاقه شما به کمک به موفقیت شرکت است.
3 برای عضویت در هیئت مدیره داوطلب شوید:
اگر مسیر شغلیتان را روی چیزی فرای کاری که در موقعیت کنونی انجام می دهید، متمرکز کرده اید، به دنبال موقعیت هایی برای پیوستن به هیئت مدیره شرکت باشید که نشاندهنده علاقه و توجه شما به آن صنعت خاص است.
4 مهارت های اجتماعی خود را تقویت کنید:
مهارت های اجتماعی قوی نقش مهمی در کسب احترام رئیس و همکارانتان دارد. همچنین توجه افراد دیگر خارج از مجموعه را نیز به سمت شما جلب می کند که می تواند فرصت های جدیدی را در اختیارتان قرار دهد. سعی کنید رفتاری صمیمی و دوستانه داشته باشید. خوب به حرفهای دیگران گوش دهید و واضح و تاثیرگذار حرف بزنید.
5 مبتکر باشید:
هیچوقت از آوردن ایده های جدید نترسید. راه حل های خلاقانه برای مشکلات پیشنهاد دهید که باعث می شود هم خودتان و هم رئیستان مورد توجه قرار گیرید.
6 یک مرشد پیدا کنید:
سعی کنید روابط استاد و شاگردی در داخل یا خارج از شرکت پیدا کنید. تحقیقات جدید نشان داده است که چهار مورد از هر پنج مورد از ترفیع های کاری توسط یک مرشد که مقامی بالاتر در شرکت داشته انجام گرفته است. این افراد می توانند منبع بسیار خوبی از اطلاعات و راهنمایی هم برایتان باشند.
7 فخر فروشی کنید:
هنر ترفیع خود را یاد بگیرید. اگر دستاوردهای بزرگی داشته اید یا برنامه های موفقی را ایجاد کرده اید، حتماً بقیه را هم از آن مطلع کنید، مخصوصاً آنها که نقش موثری در شرکت دارند و می توانند به ترفیع کاری شما کمک کنند. بگذارید همه بفهمند که دنبال ترفیع هستید و می خواهید خودتان را یک پله بالاتر بکشید.
8 پیوسته یاد بگیرید:
یک راه اثبات شده برای پیشرفت در کارتان این است که به طور مداوم علم اندوزی کنید. باید با همه پیشرفت های روز دنیا در رابطه با شغلتان آشنا باشید و حتماً همه مهارت های جدید باید در رزومه کاریتان قید شود.
9 شبکه شخصیتان را گسترش دهید:
و در سازمان های تخصصی عضو شوید و در کنفرانس های صنعتی شرکت کنید. هرچه تعداد افراد بیشتری از توانایی های شما مطلع شوند، شانس شما برای پیشنهادات جدید کاری بیشتر خواهد شد.
اعتبار سازی کنید:
در کار، اعتبار شما مهمترین . با ارزش ترین چیز است. باید به قابل اطمینان بودن، متخصص بودن و داشتن قدرت همکاری معروف باشید. با حرفه ای لباس پوشیدن می توانید خودتان را به این هدف نزدیکتر کنید. با شرکت در کنفرانس ها و ارائه سخنرانی یا نوشتن مقالات نام خودتان را به همه بشناسانید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
اسمارتیزهای قهوهای در کسب و کار شما چیست؟
در سالهای دهه 1980، یک گروه موسیقی که تعدادی زیادی نمایش در سال اجرا میکرد، قراردادی با مفاد متعدد تنظیم کرده بود و برای عقد قرارداد با سالنهای نمایش از آن استفاده میکرد. در این قرارداد تمام جزئیات تکنیکی برق، تجهیزات صحنه نمایش و غیره قید شده بود و سالندار موظف بود طبق قرارداد همه آنها را به صورت خواسته شده به گروه موسیقی ارائه دهد. در بین مفاد قرارداد، یک ماده گنجانده شده بود و در آن خواسته شده بود یک کاسه اسمارتیزهای رنگی در اتاق پشت صحنه ارائه شود که در آن اسمارتیز قهوهای وجود نداشته باشد. در آن زمان این قرارداد با این تفصیل و این ماده غیرمعمول باعث خنده و مسخره در بین جامعه موسیقی شده بود.
رهبر این گروه موسیقی در زندگینامه خود در این مورد هم صحبت کرده است. او میگوید: در چند اجرا، مشکلات فنی خطرات جدی برای همکارانم به وجود آورده بود و نزدیک بود کل برنامه نمایش خراب شود. تصمیم گرفتیم این ماده را به قرارداد اضافه کنیم. من نمیتوانستم در هر اجرا چند ساعت وقت بگذارم و مثلاً میزان آمپر برق موردنیاز را در هر پریز برق چک کنم. بنابراین وقتی میخواستیم کارمان را در یک سالن شروع کنیم به اتاق پشت صحنه میرفتم و ظرف اسمارتیز را چک میکردم. اگر ظرف وجود نداشت یا در آن اسمارتیز قهوهای بود، احتمال بروز خطای فنی میدادم و از سالندار میخواستم کلیه تجهیزات را دوباره مطابق با قرارداد چک کند. به عبارت دیگر، به این روش متوجه میشدم که سالندار همه مفاد قرارداد را به دقت نخوانده است.
مانند رهبر این گروه موسیقی، ما هم وقت و توان کافی برای بررسی همه وجوه کسب و کارمان را نداریم. اما اگر کمی زرنگی به خرج دهیم، نیازی به بررسی همه جزئیات نخواهد بود. چه خوب میشود اگر سیستمهای کاری و سازمانیمان پیش از بروز مشکلات، خود آنها را اعلام کنند. اگر چه این تفکر شاید خیالپردازانه باشد اما این گروه موسیقی به آن دست یافته است. اسمارتیزهای قهوهای در کسب و کار شما چیست؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
اتاق فکـر (Think tank)چیست؟
اتاق فکر
شاید موضوع اتاق فکر، موضوع تازه و نویی به نظر نرسد اما نقش ارزشمند اتاقهای فکر در تعاملات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تاثیر مثبت آن در توسعه و ارتقای سازمانها، بهویژه سازمانهای ارایه دهنده خدمات به قشرهای متفاوت جامعه، باعث شده است که این تشکیلات غیرساختارمند گذشته، امروزه جایگاهی در ساختار سازمانها پیدا کند.
یکی از عادتهای بدی که دامنگیر جامعه ماست، عمل پیش از تفکر یا تفکر پس از عمل است که راه برون رفت از این سیکل معیوب، نهادینه سازی الگوی عمل مبتنی بر معرفت است. اتاق فکر، مغزی برای اندیشیدن، ذهنی برای پرواز کردن و فکری برای گشودن است. اتاق فکر عرصهای است که در آن خرد جمعی به منصه ظهور می رسد . در این فضا شرکتکنندگان درخصوص مسایل و موضوعات مورد بحث به اجماعی همگانی دست مییابند، چرا که در اینجا دیگر از روابط قدرت خبری نیست.
اتاقهای فکر چهار ویژگی عمده دارند:
1 – جمع اندیشی
2 – تولید فرآوردههای فکر و انتقال به مخاطب
3 – معطوف بودن کوششها به مسایل روز
4 – درگیر نشدن در مسایل اجرایی و تشریفات رسمی سیاستگزاری
در اینجا کمیت بسیار مهم بوده و از تعداد پیشنهادهای بیشتر استقبال میگردد، زیرا احتمال رسیدن به راه حل بهتر را افزایش میدهد. در این روش یک گروه 5 الی 15 نفره با حضور یک رییس (البته نه از نوع روسای خودمحور) برای اداره نمودن جلسه و یک دبیر برای ثبت پیشنهادهای صورت گرفته با استفاده از برخی ابزار و امکانات تشکیل جلسه میدهند.
دستور کار جلسه قبلا با وضوح کامل به اعضا اعلام میشود . باید مطمئن شد تمامی اعضای گروه موضوع موردنظر را درک نموده باشند. اعضا در طی جلسه به نوبت پیشنهادهای خود را اعلام و دبیر جلسه آنها را یادداشت مینماید. با این حال این روش قواعدی دارد که به این شرح میباشد:
1 – اظهار نظر آزاد و بیواسطه و هر چند غیرمعمول بلامانع است (از ایدههای غیرمعمول استقبال میشود).
2 – به هیچ اندیشه ای انتقاد نمیشود (انتقاد ممنوع است).
3 – حداکثر نظرات ارایه و جمعآوری میشود (تاکید بر کمیت نظرات و ایدههاست).
4 – تکوین نظرات در مدت معین صورت میگیرد (ایدهها ترکیب و بهبود پیدا میکنند).
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
هفت قانون طلایی NLP برای موفقیت :
قانون اعتقادات
به هر چیز که اعتقاد داشته باشید چه درست چه نادرست، بر قسمت نیمههوشیار ذهن تأثیر میگذارد و با دقتی حیرت آور به عینیت در میآید. هر امر باید ابتدا در غالب اعتقاد درآید تا به آن عمل شود.
قانون انتظارات
هر آنچه که انتظارش را میکشید به سرتان میآید. مثلاً اگر انتظار یک زندگی خوب و موفق را میکشید، همان را خواهید داشت و برعکس. پس اگر هر عملی که انجام دهید از آن انتظار مثبت داشته باشید، نتیجه مثبت خواهید گرفت. حتماً تأثیر این قانون را در زندگی روزمره زیاد دیدهاید.
قانون جاذبه
منفیها، منفیها را جذب میکنند و مثبت ها، مثبتها را. افراد با ذهنیت منفی، اشخاص منفی را جذب میکنند و برعکس، افراد با ذهنیت مثبت، اشخاص پر انرژی و مثبتاندیش را.
قانون جانشینی
ذهن نیمههوشیار در یک لحظه میتواند فقط به یک وجه از قضیه فکر کند (مثبت یا منفی). یعنی زمانی که میخواهیم به جنبه مثبت کاری فکر کنیم قادر نیستیم در همان لحظه جوانب منفی آن را هم بسنجیم. مگر آنکه جنبه منفی جانشین وجه مثبت شود.
قانون کارما
آدمی تنها آنچه را که میدهد باز میستاند. بازی زندگی، بازی بومرنگ هاست. پندار و کردار و گفتار انسان دیر یا زود با دقتی حیرت انگیز به خود او باز میگردد.
کارما واژهای است سانسکریت به معنای «بازگشت». آنچه که آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. بسیاری از مردم از این واقعیت غافلند که هدیه دادن نوعی سرمایه گذاری است و اندوختن از سر حرص و احتکار جز تنگدستی عاقبتی ندارد.
قانون بخشایش
این قانون میگوید خطاهای خود و دیگران را فراموش کنید و ببخشید. فراموش کردن خطاهای خود این حسن را دارد که تصویر ذهنی شخص از خود، مخدوش نمیشود.
هر اندیشهی خشک و محدودکنندهای مثل مقصر دانستن خود، یا کینه و ناراحتی داشتن از دیگران بر ذهن نیمههوشیار اثر گذاشته، مانع پیشرفت میشود.
قانون پرهیز از تردید و هراس
جز تردید و هراس هیچ چیز نمیتواند میان انسان و آرمانهایش فاصله ایجاد کند. اگر انسان بدون دلهره، برای تحقق آرزوهایش تلاش کند، بیدرنگ برآورده خواهد شد.
ترس، دشمن بزرگ بشر است. ترس از تنگدستی، ترس از بدبختی، ترس از شکست، ترس از بیماری، ترس از دست دادن و …
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ویژگی های رفتاری انواع کارمندان:
مجلهی آنترپرینر و موسسهی کالچرای کیو در حال تحقیق دربارهی برترین فرهنگهای شرکتی هستند تا در فهرست سالانهی مجلهی ویژهی آنترپرینر آورده شود. در راستای این هدف، با خصوصیات شش نوع از فراوانترین کارمندان دشوار و بدقلق آشنا شوید.
1 قربانی
قربانی مسئولیت ناپذیرترین فرد محل کار است. به نظر میرسد اتفاقها همیشه “برای” یک قربانی میافتد.
چهطور به قربانی نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: مدیر باید گزارشپذیری و حساب دهی را به روشنی تعیین و تعریف کند. در مورد کاری که هرکس باید انجام دهد، کیفیت انجام کار، و زمان انجام آن، شفاف و صریح باشید. از زبان مسئولیتپذیری که در کتاب ” برد با مسئولیتپذیری” اثر هنری ایوانز به آن پرداخته شدهاست، استفاده کنید.
2 جهنده
جهندگان مثل مارها مارپیچ و فنرسان هستند. وقتی تحریک میشوند، از جا میپرند و حمله میکنند، و با این کارشان هراس ایجاد میکنند. جهندگان هر لحظه مستعد یاوه گویی و جار و جنجال هستند. آنها ممکن است خودرای یا حتی قلدر باشند. هیچکس کاملا نمیداند که این آدمها چه چیزی در چنته دارند.
چهطور به جهندگان نزدیک شویم و با آن ها کنار بیاییم: عواملی را کشف کنید که منجر به رفتارهای این اشخاص میشود. اگر برای جهندگان مهم نیست رفتارشان چه تاثیری بر تیم میگذارد، انتظار تحول نداشته باشید. با جهندگان طبق یک برنامهی ۹۰ روزه کار کنید که فرصتهای رشد و تغییر را طرحریزی میکند، . اگر این گام نتیجه نداد، از جهندگان بخواهید که آنجا را ترک کنند.
3 منفیباف
منفیبافها همیشه آماده به نظر میرسند تا شانسهای خوب را به باد بدهند. با تغییر مخالف هستند، و در برابر سیاستها و فرآیندهای جدید مقاومت میکنند.
چهطور به یک منفیباف نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: تحمل کردن کارمندان منفیباف میتواند سخت باشد، ولی اگر مدیرها بدانند چهطور با آنها رفتار کنند، میتوانند در پویایی تیم واقعا مهم باشند. هر تیمی به یک “وکیل مدافع شیطان” نیاز دارد. سعی کنید به بدبین سرسخت گروهتان کمک کنید تا از منفی بودن خودش به عنوان اهرمی در جهت نتایج مثبت برای گروه استفاده کند. ولی این آدمها را در نقشهای رهبری قرار ندهید!
4 شبح
جایی در میان راه این چیزها را میشنوید: “متاسفم، امروز نمییام، دوباره مریض شدم! “، “خیلی دوست دارم تو پروژهی جدید کمکتون کنم، ولی خیلی کار دارم.”، “میرم بیرون قهوه بخورم. زود میام (یه ساعته)!” به نظر میرسد هروقت کاری باید انجام شود، اشباح غیبشان میزند.
چهطور به اشباح نزدیک شویم و با آنها کنار بیاییم: متاسفانه اشباح به ندرت پیدایشان میشود. ممکن است برای یک مصاحبهی شغلی جیم بشوند، یا ممکن است ته دلشان بدانند این کار به آنها مربوط نیست. یک گفتوگوی صریح و روراست دربارهی کارمند شایسته، معمولا موثرترین روش برای کنار آمدن با یک شبح است.
5 خودشیفته
خودشیفتهها رودروی اعضای تیم هستند. آنها فقط به فکر خودشان و احساساتشان هستند.
چهطور به یک خودشیفته نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: احتمال تغییر یک خودشیفته کم است، ولی تغییر ممکن است. اگر یک خودشیفته خیلی با استعداد است، شاید راهی باشد که شرایطی ایجاد کنید که به تنهایی کار کند یا تعامل محدودی با تیم داشتهباشد. همچنین بعضی خودشیفتهها هستند که اگر انگیزهی خیلی قوی برای موفقیت داشته باشند، میتوانند گاهی خودشان را مطابقت دهند. گرایش آنها به هدف به آنها انگیزه خواهد داد که رفتارشان را در محیط تیم اصلاح کنند.
6 انیشتین
این آدمها باهوش هستند و این را میدانند. معمولا هم در آگاه کردن دیگران از این موضوع سریع عمل میکنند. انیشتینها در دیدگاههایشان سرسخت هستند. گاهی ممکن است متکبر به نظر بیایند.
چهطور به یک انیشتین نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: از یک فرد دانا بخواهید تاثیرات مثبت و منفی هوش او را بر تیم کشف کند. بگذارید انیشتین به طور انفرادی تحلیل کند و نتیجهگیری خودش را بکند. ولی این فرآیند را طوری هدایت کنید که آقا یا خانم انیشتین را در مورد تغییرات ضروری راهنمایی کنید.
در کل، مدیریت کارمندان بدقلق هرگز آسان نیست، و مهارتی است که پرورش آن ممکن است سالها طول بکشد. به هر حال، وقتی رهبران کارمندان مشکلدار را شناسایی کنند، میتوانند آنها را مدیریت کنند، یا رفتار و عملکردشان را اصلاح کنند یا از این سازمان بروند. مهم نیست چه میشود، کارمندان دشوار و بدقلق باید هرچه زودتر راهنمایی بشوند تا تاثیر آنها روی بقیهی تیم به حداقل برسد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
كمپين تبريزي ها براي حمايت از كفش ايراني
تا کي غر بزنيم و التماس کنيم که حمايتمان کنند؟ چقدر نامه به دولتيها بنويسيم و در نشستها سخنراني کنيم؟ ما ازخودمان شروع کرديم» اين جملات را عليرضا جباريانفام رئيس اتحاديه توليدکنندگان کفش تبريز به «شهروند» ميگويد. کسي که حالا يک حرکت بزرگ را در بازار تبريز کليد زده است. اين روزها در بازار کفش تبريز فروشگاههاي زيادي تابلوي کوچکي را درمغازهشان آويزان کردهاند، با اين مضمون: «با افتخار فقط اجناس ايراني ميفروشيم.» همين تابلوي کوچک در بازار تبريز انقلاب برپا کرده است. حالا ٤٠٠ فروشگاه درپايتخت کفش ايران دست به دست هم دادهاند که جز کفش ايراني نفروشند و بازار بحرانزده توليد داخلي را از دست کفش خارجي و قاچاق نجات بدهند. اين ابتکار تبريزيها به ساير شهرهاي استان آذربايجانشرقي کشيده شده و مراغهايها، شبستريها، مرنديها و آذرشهريها هم به اين حرکت خودجوش بازاريهاي تبريز پيوستهاند. ايده اوليه طرح به ذهن عليرضا جباريانفام رئيس اتحاديه توليدکنندگان کفش تبريز رسيده است. اين موضوع را ناصر حاجهاشمي رئيس اتحاديه توليدکنندگان کفشهاي ماشيني کشور به «شهروند» ميگويد و تأکيد ميکند: «جوان خوشفکري است و عرق ملي دارد.» و ادامه ميدهد: «اگر چند نفر مثل او پيدا شوند که براي حمايت از توليد ملي کمر همت ببندند، بدون شک انقلاب صنعتي ژاپن در ايران تکرار ميشود.»
ميگويد، دلش از اين ميسوزد که توليدکننده ناچار است کفش مرغوب ايراني را با برچسب کفش ترکيه به هموطنش بفروشد. بعد همين مشتري ميآيد و ميپرسد: «کار کجا بوده است؟» همان موقع بايد از او پرسيد: «کارآفريني هيچ، شما براي حمايت از اشتغال چه کردهايد؟»
هاشمي در سراي چهارسوي بازار بزرگ تهران مغازه دارد و ميگويد، درتمام سالهاي فعاليتم حتي يک جفت کفش خارجي نفروختهام و ادامه ميدهد: آدم بيشتر از اينجا ناراحت ميشود که مردم حاضرند درسال چند جفت کفش نامرغوب چيني پاره کنند اما قيدش را نميزنند که واردکننده بازار را به بحران نکشد.
جباريان فام ، نحوه شروع اين کار بزرگ را اينگونه تعريف ميکند: از يکماه پيش ٤ بازرس اتحاديه را به بازار فرستادم و بنا شد فروشندگاني را که تنها کفش ايراني ميفروشند، شناسايي کنند. ما براي اين فروشندگان يک تابلو با عبارت «با افتخار فقط اجناس ايراني ميفروشيم» طراحي کرديم و دراختيار آنها قرار داديم.
وي ادامه ميدهد: با شروع اين حرکت تعدادي از بازاريها هم که کفش خارجي ميفروختند، به ما پيوستند و با خارجکردن اجناس خارجي از مغازهشان تصميم گرفتند توليد ايراني را حمايت کنند.
هرهفته تعداد بازاريهاي حامي توليد ايراني بيشتر و بيشتر ميشود تا آنجا که ظرف يکماه ٤٠٠ فروشگاه تبريز دست به دست هم داده تا اقدام بزرگي براي حمايت از توليد ملي به سرانجام برسانند. جباريان ميگويد؛ درهمين مدت کوتاه ٤ شهر استان به حرکت جمعي بازاريهاي تبريز پيوستهاند و توليدکنندگان کفش استان خراسان هم که از اين حرکت آگاه شدهاند، از حرکت تبريزيها اعلام حمايت کرده و گفتهاند، به زودي اين طرح را در استانشان به اجرا درميآورند.
جباريان به «شهروند» ميگويد: حدود ٤٠هزار خانواده به صورت مستقيم و ١٥٠هزار خانواده به صورت غيرمستقيم از صنعت کفش زندگيشان را ميگذرانند و اگر ما بهعنوان فروشنده و مصرفکننده بتوانيم از آنها حمايت کنيم، صنعت کفش ايران خانوادههاي بيشتري را صاحب درآمد ميکند و ايرانيها با قابليتهاي ويژهاي که دراين صنعت دارند، به راحتي ميتوانند بهعنوان يکي از صادرکنندگان بزرگ کفش درجهان شوند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چرا تو وزیر شدی و من باغبان؟ (سه تفاوت کلیدی)
امپراطور در حال قدم زدن در باغش بود که باغبان خسته و ناراضی نزد وی رفت و گفت: امپراطور! فرق من با وزیرت چیست؟!
من باید اینگونه زحمت بکشم و عرق بریزم ولی او در ناز و نعمت زندگی میکند و از روزگارش لذت میبرد!
امپراطور کمی فکر کرد و دستور داد باغبان و وزیرش به قصر بیایند.
هردو آمدند و امپراطور گفت: شنیده ام برخی از سربازان به جای تمارین روزانه در گوشه شمال شرقی باغ جمع می شوند و وقت گذارنی می کنند و بروید و این موضوع را بررسی کنید.
آنها رفتند و یک هفته بعد برگشتند. ابتدا باغبان گفت: امپراطور خبر درست است. من آن ها را دیدم آن ها حدودا هفت هشت نفر هستند. آن ها باید توبیخ شوند.
نوبت به وزیر رسید، وی شروع کرد از روی نوشته اش به خواندن: نتایج بررسی من این است:
دو دسته سرباز در دو بخش باغ جمع می شوند و با یکدیگر گفتگو می کنند.
این دو دسته رقیب یکدیگر هستند.
هر روز این اتفاق رخ نمی دهد در روزهایی که افسر آنان فرد خاصی است این اتفاق می افتد
این سربازان، جزو بهترین و دلاورترین سربازان شما هستند و آینده خوبی دارند اما با مافوق خود به خاطر بی لیاقتی مشکل دارند.
در ضمن من پی برده ام که آنان به گفتگوهای بیهوده مشغول نیستند بلکه به تحلیل نیروهای دشمن داخلی و خارجی مشغول هستند.
پیشنهاد می کنم:
1- افسر مذکور برکنار شود.
2- یکی از آن افراد به افسری برگزیده شود.
3- به همه آنان تذکر داده شود که از این پس اگر مشکلی وجود دارد از طرق قانونی و نه سرپیچی مساله را حل کنند.
امپراطور رو به باغبان کرد و گفت: این است که تو باغبان شدهای و ایشان وزیر...
تحلیل داستان:
گزارش وزیر با باغبان سه تفاوت اساسی داشت:
اول اینکه همه جانبه بود (بررسی هر چهار گوشه باغ) و نه صرفا بر یک نقطه خاص (شمال شرقی باغ)
دوم اینکه علت محور بود (بررسی کرد که دلیل اینکه آن سربازان تمرد می کنند چیست؟)
سوم اینکه معطوف به راه حل بود (یک راه حل منطقی پیشنهاد کرد که هم این مساله حل شود و هم ریشه این گونه مسایل ضعیف تر شود).
شما چقدر جرأت اصلاح دارید ؟
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت ، استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد
استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند.
استاد به شاگرد گفت:
همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه....
( این مورد در کسب و کارها نیز مصداق دارد، این اگر در کسب و کارتان و یا شغلی که هم اکنون دارید اشتباه یا خطایی انجام دادید ، قدرت آن را داشته باشید که خطای خود را جبران کنید و از دیگران انتقاد نکنید و خود را مسئول کارهای خود دانسته یا اگر به بخشی از کسب وکار انتقادی وارد دانستید باید شهامت ارائه راهکار و اصلاح ایراد مد نظر را نیز داشته باشید، رمز موفقیت در این است)
چگونه میتوانید باعث بهبود وضعیت اقتصادی خود شوید؟
1 اول پس انداز کنید ،بعد خرج کنید.
آدم های مستمند و فقیر برعکس عمل می کنند آنها اول خرج میکنندبعد اگر چیزی ماند پس انداز میکنند.برای ثروتمند شدن اول باید نقشه کشید و سپس به آن عمل کرد.
2 افراد ثروتمند را زیر نظر بگیرید.
کمی از وقتتان را در کنار افراد ثروتمند سپری کنید.تفاوت میان خود و آنها را ببینید و نکات مثبت و ارزنده ی آنها را بیاموزید.و همچنین عقاید و نظراتشان را بررسی کنید و آنها را بکار بگیرید.
3 دائما به خود یادآوری کنید که شایسته ی ثروتمند شدن هستید.
4 هر از گاهی برای خودتان پول خرج کنید.
بخشی از روند رسیدن به استقلال مالی این است که بدانید میتوانید برای خود پول خرج کنید در عین حال هر چقدر شما از پولتان لذت بیشتری ببرید برای بدست آوردن پول انگیزه و اشتیاق بیشتری خواهید داشت.
5 همیشه با خود مقداری پول داشته باشید به سه دلیل:
به دلیل اینکه بیشتر احساس ثروتمند بودن میکنید.
داشتن پول برایتان عادی میشود و به آن عادت میکنید.
اگر پولی با خودتان داشته باشید اعتماد به نفستان بیشتر میشود و مطمئن میشوید که آن را بی جهت خرج نخواهید کرد.
6 برای موقعیت و وضعیتی که دارید والدین اوضاع جوی اقتصادی دولت تحصیلات و……را مقصر ندانید.
7 فقط بخاطره پول کار کردن را کنار گذاشته وو مشتاقانه و با حرارت و تعهد شروع کنید.
هر جا که هستید همان جا نقطه ی شروع است .تلاش امروز فردایتان را میسازد و آن را متحول میکند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
7 اشتباه مرگبار که موفقیت شما را به خطر می اندازد
مهم نیست چه مدت در این تجارت فعال
هستید ، داشتن این اشتباهات در هر مرحله ای باعث می شود به پرتگاه عدم موفقیت بسیار نزدیک شوید . پس اگر به فکر موفقیت خود و تیمتان هستید ، پیشنهاد میکنیم حتما از این 7 مورد دوری کنید :
1- اغراق بیش از حد در مورد فرصت ها یا محصولاتتان . در هر شرایطی حقیقت کاملا کفایت می کند .
2- تناقض (بی ثباتی) . فرقی ندارد که شما یک لیدر باشید یا فردی که تازه استارت زده است ، اطمینان حاصل کنید که در فعالیت و رفتار خود ثبات دارید . زمانی که یک فرد دائما سرد و گرم شود ، تیم او شروع به از دست دادن ایمانشان نسبت او می کنند و ابتکار عمل خود را از دست می دهند. همچنین ، بی ثباتی در ساختن تجارتتان باعث می گردد تلاش های شما سرکوب شده و هدر رود .
3- منفی نگری . هیچ کس بخاطر گوش دادن یا پیروی از افراد منفی نگر ، کسانی که در صحبت ها یا حالت و رفتارشان منفی هستند، لذت نمی برد. منفی نگری هر سازمانی را نابود می کند ، بنابراین خیر انداختن . زمانی که قرار است یک ایده و روش در تیمتان انجام گیرد ، همانگونه که از افراد میخواهید که نسبت به انجام آن سریعا اقدام کنند ، خودتان نیز در انجام آن ثابت قدم باشید و آن را به تاخیر نیندازید .
5- بی توجهی به رفتارتان در تیم . آنچه شما در خارج از سازمانتان انجام می دهید یک چیز است ، اما چیزی که در سازمانتان انجام می دهید یک چیز کاملا متفاوت است . ما حرفه ای هستیم ، شما نیز حرفه ای باشید .بی توجهی به رفتار فقط باعث بی ارزش شدن شهرت شما یا بی ارزش شدن تاثیر احساسی در سازمانتان نیست ؛ این مورد ویرانگر است .
6- سرقت توزیع کنندگان (شیفت) . چه نیت شما خوب باشد یا بد ، تصمیم بگیرید که اگر شما آنها را به این تجارت وارد نکرده اید ، اقدام به ثبت نام آنها نکنید . با آنها دوست باشید ، آنها را حمایت کنید ، کمکشان کنید که در مسیر خود به جلو حرکت کنند. شغل شما بر اساس همکاری است ، نه بر اساس درندگی .
7- جابجایی از یک کمپانی به کمپانی دیگر . تصمیم بگیرید که ریشه های خود را بصورت عمیق فرو ببرید. ممکن است که مواقعی باشد که شما باید یک تصمیم بگیرید، مواقعی که شما باید یک جابجایی داشته باشید ؛ اما شخصی نباشید که هر از چند مدتی (چند سالی) ریشه خود را جابجا کنید. این کار باعث محرومیت شما از شهرت حرفه ای می شود .
امیدواریم بصورت عمیق به تمام این موارد فکر کنید.
چطور از بیکاری نجات پیدا کرده و کسب درآمد کنیم؟
۱- در خانه ننشينيد و منتظر يک پيشنهاد شغلی باشيد .
جويندگان کار فکر می کنند که پيدا کردن شغل جديد کار خيلی مشکلي است ، لذا همينطور فقط در خانه منتظر مي نشينند و با کسي ملاقات نمي کنند ، که البته اين کار فقط پيدا کردن شغل جديد را براي آنان به تعويق می اندازد ، اين را بدانيد که نشستن و منتظر زنگ تلفن ماندن شما را در ليست حقوق بگيران قرار نمی دهد.
۲ - جستجوي خود را در يک پيشه محدود نکنيد
اغلب کساني که به دنبال کار هستند يک نظر ثابت در مورد انتخاب شان دارند . اگر آنها فقط در پيشه بخصوصي در دوران کاري خود مشغول بوده اند ، مسلما به دنبال شغلي که با آن هنر و پيشه سرو کار داشته باشد مي گردند . تمايل آنان به شغلي که نسبت به آن آشنايي دارند بيشتر است تا يک شغل ناشناخته اگر ديد خود را محدود به يك شغل کنيد ، مسلما جستجوي شما طولاني تر خواهد شد و مدت هاي زيادی بايد بدنبال کار بگرديد.
۳ - فرصت هاي خارج از شهر را از دست ندهيد
اگر فقط در محدوده پايتخت و شهرهای بزرگ به دنبال کار برويد مسلما دامنه جستجوی خود را محدود کرده ايد و جستجوي شما موثر و کافي نيست. شکارچيان کار دريافته اند که شانس موفقيت آنها با وسيع بودن محدوده جستجو زيادتر خواهد شد. هنگامي که شغل مناسبي در شهر خود پيدا نکرديد ، معمولا اگر جای ديگری بگرديد موفق خواهيد شد.
۴ - هرگز پيشنهاد استخدام به شرط پيدا کردن جای خالی را نپذيريد
اين بدترين پيشنهادی است که ممکن است به شما بکنند .
با اين کار روند رو به رشد جستجوی کار را برای شما متوقف می کنند. مرکز اين ذهنيت را در شما ايجاد می کند که هر لحظه ممکن است استخدام شويد و اين نمی گذارد شما به دنبال شغل ديگری برويد.
۵ - نامه نگاري راه خوبی براي پيدا کردن کار نيست بلکه مراجعه کردن بهتر است.
ترس از پذيرفته نشدن در کاری ممکن است باعث شود شما در خانه بمانيد و راه مطمئن تر يعني نامه نوشتن را در پيش بگيريد. حقيقتا نوشتن نامه روش ۱۰ سال پيش است. مطالعات بيان مي کند که درصد پاسخ به نامه بيش از ۱% نيست ، حتي اگر بوسيله يک نويسنده ماهر نوشته شده باشد.
بعضي شرکتها امروزه تعداد زيادی از نامه هايي که از جويندگان کار مي آيند را بدون اينکه بخوانند دور می ريزند!
۶ - مصاحبه پشت تلفنی انجام ندهيد. مصاحبه بايد حضوري باشد
بعضي از جويندگان کار تلاش دارند که از مصاحبه حضوري دوري کنند، چون مصاحبه تلفني روش راحت تري براي شنيدن جواب رد است. بزرگترين ضرر اين نوع مصاحبه اينست که ممکن است حق کشی در اين ميان باشد، پس براي مصاحبه حضوری خود را آماده كنيد تا شغل را بدست آوريد.
۷ - براي مصاحبه دير نکن
بعضي از مردم خيلی به خود افتخار می کنند که هميشه دير در مکان مورد نظر حاضر مي شوند. آنها فکر می کنند دير وارد شدن مد است و خيلی توجه ديگران را جلب مي کند ، ولي اين نوع جلب توجه کردن آنی نيست که شما می خواهيد. اگر شما در وقت مصاحبه دير برسيد حتی با يک دليل موجه ،شما احتمالا خوب نمی توانيد تاخير خود را توجيه کنيد.
کارفرما انتظار دارد شما منظم و سروقت باشيد. بدانيد کجا مي خواهيد برويد و چقدر طول مي کشد به آنجا برسيد و چند دقيقه هم به آن اضافه کنيد و برنامه خود را طوري طراحی کنيد که حداقل ۱۰ دقيقه قبل به آنجا برسيد.
۸ - وسط مصاحبه آن را قطع نکنيد
بعضی ها ناگهان تصميم می گيرند که شغل برای آنها نيست و ممکن است پيشدستی کنند و با احتمال پذيرفته نشدن در آن شغل و يا آماده نکردن جواب مناسبی براي مصاحبه کننده ، ناگهان تصميم می گيرند مصاحبه را خراب کنند.
۹ - مادامی که بیکار هستید بیکار نباشید...!
درست است که سیر مراحل استخدامی یا جستجوی مشاغل بسیار وقت گیر است اما این دلیل نمی شود تا شما بیکار باشید و کسب درآمد نکنید پس خودتان برای خود کاری دست و پا کنید و از آن کسب درآمد کنید.
به عنوان مثال می توانید با دراپ شیپینگ و بدون هزینه اولیه برای خرید کالا یا اجاره انبار دنیایی از کالاها را برای فروش داشته باشید و از اوقات بیکاری خود حتی بعد از استخدام نیز کسب درآمد کنید.
برای شروع دراپ شیپینگ شرکتهای زیادی در جهان مشغول به خدمات دهی هستند که در ایران از شرکت و سایت ایرانی و قانونی خودمون می توانید یک سایت دراپ شیپینگ برای خود درخواست و ایجاد نمایید .
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
سوال های خالی کننده ممنوع...
تا به حال شده است که با یک پرسش نا مربوط از دهان یک آشنای دورو یا حتي نزدیک .... انقدر غمگین شوی که نتوانی تا چند دقیقه خودت را جمع و جور کنی ....
راستی چرا مردم از هم این همه سئوال می پرسند....
چرا مثلا می پرسند :روی صورتت جوش در آورده ای؟...
چرا این همه لاغر شده ای؟
رنگت چرا این همه پریده ؟؟؟
اینها سئوال های خالی کننده ای هستند.....
و بدتر از این ها اینکه بپرسی
فلانی کجاست؟ چند تا بچه داری؟چرا بچه دار نشدی؟ چرا بچه ات اینهمه چاق است؟ چرا خانه ات این همه قدیمی است...خانه ی قدیمت بهتر نبود؟
چرا سئوال هایی می کنیم از یکدیگر که ممکن است هم را مجروح کنیم ...
چرا از هم نمی پرسیم که این روسری چه قدر به تو می آید از کجا خریدی اش....
یا چرا به هم نمی گوییم چه قدر چشمانت برق می زند..
چه قدر این رنگ مو به تو می آید ..
چه قدر در کنارت از گذشته آرام ترم....
چه قدر دلتنگ بوده ام و چه خوب که بعد از این همه وقت دوباره دیدمت....
به موهای سفیدی که از حاشیه روسری دوستمان بیرون آمده چه کار داریم...
اگر بخواهد خودش درباره اش با ما حرف می زند..... ..به لکی که پیشانی اش بر داشته...
به لایه های چربی ای که ممکن است بر بدنش افزوده شده باشد....
یا به چین و چروک های صورتش....
این عبارت، چه قدر عبارت بی رحمانه ایست و بی رحمانه تر اینکه از زبان یک دوست شنیده شود:
چه قدر خراب شده ای.....
خراب شده ای یعنی چه...
یعنی اتفاقی ناگوار یا خستگی هایی بیشمار بر پشت و شانه های دوستمان ,آشنایمان یا عزیزمان وارد آمده است و حالا که ما بعد مدت ها او را دیده ایم با گفتن این عبارت باید حتما به او بفهمانیم که تو خراب شده ای و من این را از پوستت... از صورتت...از لاغری ات و از گود پای چشمانت فهمیده ام.... و من پتک محکم تری بر سرت فرو خواهم آورد تا تو خراب تر ازین که هستی شوی...
اصلا چرا از هم سئوال می کنیم.... چرا می پرسیم : این مدت که نبودی کجا بودی؟
یا چرا با طعنه می گوییم این همه مدت با کی بودی که یاد ما نمی کردی....
چرا کلمات و جملاتمان را نمی سنجیم... ممکن است واقعا کسی با یک جمله ی ساده ی ما زخمی تر از آنچه هست شود.....
اصلا به ما چه مربوط که دوستمان چرا ماشینش را فروخته... چرا بچه هایش را به فلان مدرسه گذاشته.... چرا خانه اش را عوض کرده.... چرا از کارش بیرون آمده است؟...
مگر نه اینکه اگرخودش بخواهد به ما خواهد گفت... کمی درنگ کنیم در ابتدای دیدارها و هم دیگر را با سئوالهای عجولانه نیازاریم.....
بگذاریم دوستمان نفسی تازه کند....
بگذاریم آشنایمان در کنارمان یک فنجان چای بنوشد بدون نگرانی...بدون دلهره... بدون اندوه.....
او را به یاد لکه های صورتش...
کج بودن قدم هایش ....
و خالی های اطرافش نیاندازیم....
قطعا چیزهایی از زندگی اش کاسته شده است که حالا سعی می کند با ارتباط...با سلام های دوباره آنها را التیام دهد.....
از کسی سراغ کسی از متعلقات غایبش را نپرسیم...
اگر باشد...
اگر هنوز در محدوده ی زندگی اش حاضر باشد...خودش یا نامش به میان خواهد آمد ....
کمی صبور باشیم....کمی صبور باشیم در ابتدای دیدارها و هم دیگر را با سئوالهای تاریک و غمگین کننده نیازاریم....