| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
چگونه به سوالات مصاحبه رفتاری پاسخ دهیم؟
در دهه ۱۹۸۰، رویکردی وارد حوزه منابع انسانی شد که فکر میکردیم یک مد زودگذر است اما پس از سالها، هنوز هم در بعضی شرکتها طرفدارانی دارد. رویکردی به نام «مصاحبه رفتاری».
در مصاحبه رفتاری، مسئول مصاحبه از متقاضی کار سوالاتی میپرسد که با این عبارت آغاز میشوند: «از زمانی بگو که توانستی...» متقاضی کار نیز در جواب این سوال، داستانش را روایت میکند که در گذشته چگونه توانسته یک موقعیت بحرانی را مدیریت کند (مثلا برخورد با یک مشتری عصبانی).
مصاحبه رفتاری یکی از بدترین روشها برای جذب نیرو است. یک راه سادهتر و موثرتر این است که از او بخواهید خودش را در شرایط واقعی سازمان شما تجسم کند و در برابر مشکلات واقعی واکنش نشان دهد.
اما اگر بهعنوان متقاضی کار در جلسه مصاحبه با سوالاتی از این دست مواجه شدید، نمیتوانید بگویید «من به این سوال پاسخ نمیدهم چون مصاحبه رفتاری یک روش منسوخ و از کار افتاده است.»
اگر شغل مربوطه را میخواهید، چارهای ندارید جز اینکه به سوالات مصاحبه پاسخ دهید.
اما چطور خودمان را برای این سوالات آماده کنیم؟
در پاسخ به سوال «از زمانی بگو که توانستی...»، یک داستان تعریف کنید. این داستان باید شامل سه بخش باشد: چه مشکلی پیش آمده بود که مجبور شدی وارد عمل شوی، چه راه حلی بهکار بردی و چرا راه حل خوبی بود؟
رایجترین سوالاتی که با عبارت «از زمانی بگو...» آغاز میشوند، از این قرارند:
از زمانی بگو که...
▪️از اشتباهت درس گرفتی.
▪️مجبور بودی کارها را بدون راهنمایی مدیرت پیش ببری.
▪️ناچار شدی در میانه یک پروژه تغییر مسیر دهی.
▪️مجبور بودی با یک شخص بدقلق کنار بیایی.
▪️نحوه انجام یک کار را به شخصی یاد دادی.
▪️محل کارت را از خطر نجات دادی.
▪️مدیریت یک پروژه را بر عهده داشتی.
▪️یاد گرفتی چگونه کاری را انجام دهی.
میتوانید این سوالات را اینگونه پاسخ دهید:
مسوول مصاحبه: از زمانی بگویید که از یک اشتباه درس گرفتید.
- حتما! یک روز مدیرم به خارج از شهر رفته بود که از واحد پشتیبانی گزارش کردند یک مشتری عصبانی با آنها تماس گرفته که سفارشهایش را به موقع دریافت نکرده بود.
من مسئول رسیدگی به سفارشهای ارسال نشده بودم، بنابراین با موسسه باربری تماس گرفتم تا محموله گمشده را جستوجو کنند و معلوم شد که محموله در میانه مسیر، به مقصد دیگری فرستاده شده است.
از نمایندگان فروشمان در محل اقامت آن مشتری خواستم نمونههای شکلات خود را به او ارسال کنند تا ۸۰ درصد سفارش مشتری جبران شود. سپس از پست سفارشی خواستم که مابقی شکلاتها را به مشتری برساند.
تنها اشتباهم این بود که سفارش اصلی را کنسل نکردم و محموله اصلی هم به او تحویل داده شد و او به یکباره با کوهی از شکلات مواجه شد که تاریخ انقضا داشتند و ممکن بود فاسد شوند.
یکی از نمایندگان فروش را به مغازه او فرستادم تا شکلاتهای اضافی را تحویل بگیرد. از آن روز یاد گرفتم که راه حل سریع مهم است اما نتیجه نیز به همان اندازه حائز اهمیت است.
مسوول مصاحبه: از زمانی بگویید که مجبور بودید با یک فرد بدقلق کنار بیایید.
- وقتی در مدرسه بودم، در کتابفروشی مدرسه کار میکردم. یکی از همکارانم خیلی بدقلق بود. همیشه طوری به ما دستور میداد که انگار رئیسمان است. جالب اینجاست که همیشه اشتباه میکرد و به مشتری قیمتهای اشتباه میداد. وقتی مشتری از دست او ناراحت میشد، او صندوق را ترک میکرد و میگفت: «من نمیتوانم از پسش بر بیایم» و بعد یکی از ما مجبور میشدیم اوضاع را آرام کنیم.
الان به آن روزها میخندم چون کار کردن در کنار او به من یاد داد که چگونه سرعت عمل داشته باشم و حواسم به کار بقیه باشد که اگر دردسری درست کردند، وارد عمل شوم.
وقتی فارغالتحصیل شدم، او هنوز در آن کتابفروشی کار میکرد و خدا میداند، شاید هنوز هم آنجاست!
خواه با چنین سوالاتی مواجه شوید، خواه نشوید، بهتر است همیشه داستانی برای روایت کردن داشته باشید.
نویسنده: Liz Ryan
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید