منحنی رتبه بندی و اخراج کارکنان جک ولش

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 572
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 785
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 57
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 79
    آي پي امروز آي پي امروز : 191
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 262
    بازدید هفته بازدید هفته : 17698
    بازدید ماه بازدید ماه : 3852
    بازدید سال بازدید سال : 754738
    بازدید کلی بازدید کلی : 2360961

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 18.222.48.95
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

منحنی رتبه بندی و اخراج کارکنان جک ولش

منحنی رتبه بندی و اخراج کارکنان جک ولش

 

 

منتقدان نام آن را «رتبه‌بندی و اخراج» (rank and yank) گذاشته‌اند اما نام اصلی این مدل، «منحنی سرزندگی» است که نخستین بار توسط «جک ولش»، مدیرعامل سابق شرکت جنرال الکتریک مطرح شد. براساس این مدل، مدیران باید هر سال کارکنان خود را ارزیابی و به سه گروه تقسیم کنند: کارکنان نمونه که ۲۰ درصد جمعیت سازمان را تشکیل می‌دهند، کارکنان متوسط که ۷۰ درصد جمعیت سازمان را تشکیل می‌دهند و کارکنان ضعیف که تنها ۱۰درصد از جمعیت کارکنان هستند. ۲۰ درصد اول، باید از هرگونه پاداش و امتیازات ویژه به‌طور سخاوتمندانه بهره‌مند شوند و تا جایی که ممکن است از آنها قدردانی شود. به اعتقاد آقای «ولش»، از آنجایی که منابع مالی محدود هستند، تمام کارکنان سازمان نباید به یک اندازه پاداش دریافت کنند. او اعطای پاداش مالی به‌طور یکسان به همه کارکنان را به آبیاری گیاهان با «آبپاش» تشبیه می‌کند و معتقد است که این کار، هدر دادن منابع مالی است.
افراد متوسط یا طبقه میانه باید زیر نظر مربیان آموزش ببینند و اهداف آنها کاملا مشخص شود. باید برای این افراد فرصت‌هایی فراهم شود تا بتوانند به کارکنان نمونه نزدیک شوند. به باور آقای «ولش»، سخت‌ترین مسوولیت مدیران در برابر این افراد، ایجاد انگیزه در آنها است. او در کتاب خود تحت عنوان «آیین پیروزی» در این رابطه می‌گوید: «بخش اعظمی از جمعیت کارکنان شما در این گروه قرار دارند پس مراقب باشید آنها را از دست ندهید. باید کمک کنید تا پیشرفت کنند». «ولش» معتقد است که جمعیت ۱۰ درصدی یا همان افراد ضعیف، اساسا اصلاح شدنی نیستند و باید اخراج شوند. اما منتقدان این روش معتقدند که رتبه‌بندی اجباری، جایگاه کار گروهی را زیر سوال می‌برد و باعث می‌شود کار تیمی تاثیر خود را از دست بدهد. در چنین شرایطی، کارکنان ناخودآگاه وارد بازی‌های مخربی می‌شوند که توسط مدیران طراحی شده تا دغدغه هر کارمندی کسب اعتبار برای خودش باشد و به دیگران اجازه پیشرفت ندهد.


«جفری ففر»، استاد دانشگاه استنفورد و «رابرت ساتن» از منتقدان سرسخت این مدل هستند. آنها برای اثبات مخالفت خود با رتبه‌بندی اجباری، میان بیش از ۲۰۰ کارشناس منابع انسانی یک نظرسنجی برگزار کردند تا درباره تاثیرات به‌کارگیری این روش از آنها سوال کنند. این کارشناسان که با بیش از ۲۵۰۰ کارمند سر‌و‌کار داشتند و اغلب آنها شاهد اعمال این روش در شرکت‌های خود بودند اقرار کردند که رتبه‌بندی اجباری، پیامدهای مخربی به دنبال دارد، ازجمله: افزایش بی‌عدالتی، کاهش بهره‌وری، ایجاد بستر بی‌اعتمادی میان کارکنان، کاهش همکاری و وظیفه‌شناسی کارکنان، تضعیف روحیه کارکنان و بی‌اعتمادی آنها نسبت به رهبری سازمان. چه از حامیان این مدل باشید و چه از مخالفان آن، بهتر است چند نکته را در این رابطه در نظر داشته باشید.


نخست آنکه، کارمندان نمونه را شناسایی کنید و از آنها با دست و دلبازی تقدیر کنید اما تنها به دنبال قدردانی از افرادی نباشید که همیشه در مرکز توجه بوده‌اند. این اشتباه است. دوم اینکه برای یک مدیر، اخراج یک کارمند به خاطر عملکرد ضعیفش، کار آسانی نیست؛ چرا که پیامدهای انسانی بزرگی به دنبال دارد و به نوعی نشانگر ضعف سیستم مدیریتی است، به‌خصوص اگر مدیر سازمان شخصا کارمند مربوطه را استخدام کرده باشد. به همین علت، مدیران اغلب از اخراج کارکنان ضعیف امتناع می‌کنند. اخراج ۱۰ درصد از کارکنان در سال، جادو نمی‌کند اما بسیاری از مدیران معتقدند که برای شناسایی و غربال کردن کارمندان ضعیف، باید قانون و نظم مشخصی وجود داشته باشد. اگر واقعا ناچارید کارمندی را اخراج کنید و دوست دارید همه چیز خوب پیش برود، بهتر است همه چیز را به روز اخراج موکول نکنید. در حقیقت، گفته‌ها و رفتار شما در ماه‌های منتهی به اخراج یک کارمند است که فرآیند اخراج را سخت یا آسان می‌کند.


در یک محیط کاری سالم، انتظارات مدیران و مسوولیت‌های کارمندان کاملا مشخص است و بازخوردها صریح و صادقانه هستند. در چنین بستری، اخراج کردن و اخراج شدن ممکن است اتفاق ناخوشایندی باشد اما دور از انتظار یا غافلگیرکننده نیست. از آنجا که در چنین فضایی، همه چیز قابل پیش‌بینی است، کارمندان ضعیف، پیش از آنکه کسی تصمیم بگیرد اخراجشان کند، خودشان استعفا می‌دهند. این اولین قانون اخراج یک کارمند است: «قابل پیش‌بینی بودن». «جک ولش» در این رابطه می‌گوید: «در شرایط ایده‌آل آخرین مکالمه میان مدیر و کارمند به این شکل خواهد بود»:
مدیر: بسیار خوب، فکر کنم که حدس می‌زنید این جلسه درباره چیست.
کارمند: بله، حدس می‌زدم. فقط بگویید چه زمانی باید بروم و برنامه شما چیست؟

 

قانون دوم آقای «ولش»: «تحقیر را به حداقل برسانید».

 

حتی پس از اخراج یک کارمند، شما به‌عنوان یک مدیر در برابر او مسوولید و باید کمک کنید قدم بعدی را بردارد.

 

به نقل از اکادمی منابع انسانی

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 9 / 4 / 1397 ساعت: 5:49 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

وقتی از بخش خصوصی حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟

وقتی از بخش خصوصی حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟

 

 

توئیت کرده بودم که بخش‌خصوصی در سخنان رئیس‌جمهور حکم چرخ زاپاس را دارد و اشاره کرده بودم که هروقت ایشان این بخش را موتور محرک اقتصاد ببیند نه چرخ زاپاس،می‌توانیم به آینده کشور امیدوار باشیم.


یکی از دوستان پرسید مگر «رئیس‌جمهور ترکیه چه نگاهی به بخش خصوصی دارد که رئیس‌جمهور ما ندارد؟»
به طور مشخص یاد خاطره‌ای افتادم که بازگو کردنش می‌تواند بهترین پاسخ به پرسش دوست قدیمی‌ و سیاسی‎ام باشد.


در سفری که در سال 1394 همراه با رؤسای اتاق‌های شهرستان‌ها به ترکیه داشتم، آقای «حصار چیکلی‌اوغلو» رئیس اتاق بازرگانی این کشور خاطره‌ای تعریف کرد که فهمیدم آنها که ترکیه را در مسیر توسعه قرار دادند،چه افکار بلندی داشتند.


آز آقای حصار چیکلی‌اوغلو پرسیدم سیاستمداران ترکیه به بخش خصوصی چه نگاهی دارند؟


گفت: نخستین روزهای حضور من در هیأت رئیسه اتاق ترکیه مصادف شد با قدرت گرفتن تورگوت اوزال. یک روز خواست به دیدارش بروم و گفت: تحولات مهمی در راه است و باید به دولت کمک کنید.پرسید برای شروع چه کنیم؟ گفتم: تنها راه این است که دولت کنار برود و میدان را به بخش خصوصی بدهد. گفت: از کجا باید شروع کنیم؟


گفتم: از همین‌جا. مگر نمی‌خواهید برای استقرار وزارتخانه‌ها ساختمانی بزرگ بسازید؟ بدهید بخش خصوصی تکمیلش کند.


تورگوت اوزال برای این‌که در بخش خصوصی اطمینان ایجاد کند، ساختمان نیمه کاره و بسیار بزرگ دولتی را به اتاق بازرگانی به قیمت 100 میلیون دلار واگذار کرد اما قرارداد اجاره‌ای تنظیم شد که بر اساس آن وزارت‌خانه‌های اقتصادی موظف ‌شدند به این ساختمان نقل مکان کنند و بابت اقامت در آن،به اتاق بازرگانی ترکیه اجاره بپردازند.


به گفته آقای چیکلی اوغلو، وزارت‌خانه‌های اقتصادی ترکیه در حقیقت مستأجر اتحادیه اتاق‌ها و مبادلات کالایی ترکیه هستند و وزرای اقتصادی نیز به واسطه این ارتباط،همواره در دسترس مستقیم تشکل‌های بخش خصوصی قرار دارند.


تورگوت اوزال چه فکر بلندی در سر داشت و عجب نقشه‌ای کشید. دو بال توسعه را همسایه کرد.در حالی‌که مردمی‌ترین سیاستمداران ما در ایران فکر می‌کنند بخش خصوصی در ایران به قدری ضعیف و نحیف است که قادر به ایفای نقش در اقتصاد کشور نیست. بی‌تعارف بگویم حتی تکنوکرات‌های ما هم درک درستی از بخش خصوصی نداشته و ندارند اگر نه به بهانه ضعف بخش خصوصی، پای غریبه‌ها را به اقتصاد باز نمی‌کردند.


صحبت‌های آقای چیکلی اوغلو به همین‌جا ختم نشد. او خاطره‌ای هم از نورسلطان نظر بایف تعریف کرد؛«وقتی اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و قزاقستان مستقل شد، رئیس اتاق بازرگانی این کشور که دوست قدیمی‎ام بود، دعوتم کرد تا به دیدار نورسلطان نظر بایف برویم. یک روز به اتفاق، به دیدار رئیس جمهور قزاقستان رفتیم. جلسه مفصلی داشتیم و یکی از پرسش‌ها این بود که چرا بخش خصوصی مهم است؟


توضیح دادم که بخش خصوصی یک پایه توسعه است و اگر دولت می‌توانست توفیقی داشته باشد،دولت شوروی باید موفق‌ترین دولت می‌شد.درباره اوزال برایش گفتم و کارهای بی‌نظیری که کرده بود؛ از جمله تجمیع بخش‎خصوصی و دولتی ترکیه در دو ساختمان یکسان و شبیه به هم. طوری که وزیر دولتی برای حل مشکل بخش خصوصی همواره در دسترس بخش خصوصی باشد. گفتم هروقت بخواهم به رئیس جمهور یا نخست وزیریا هرکدام از وزرای کشورم پیامی برسانم،نیم ساعت بیشتر طول نمی‌کشد. نظربایف خیلی از صحبت‌هایم را یادداشت کرد و در نهایت به رئیس اتاق قزاقستان گفت، مسیر ما هم همین است. همان که اوزال و ترکیه رفتند.»


نمی‌دانم حصار چیکلی‌اوغلو اخیرا به قزاقستان سفر کرده یا نه اما من و جدول رتبه بندی جهانی کسب وکارها شهادت می‌دهیم که قزاقستان آنقدرخوب عمل کرده که در رتبه جهانی سهولت کسب وکار حتی از ترکیه هم پیش افتاده است.

 

 محسن جلال‌پور

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 9 / 4 / 1397 ساعت: 5:17 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پرسه‌زنی اینترنتی خیلی هم بد نیست!

پرسه‌زنی اینترنتی خیلی هم بد نیست!

 

 

پرسه زنی در اینترنت یا «سایبرلوفينگ» به‌عنوان رفتاری در جهت ناكارآمدی كاركنان در محيط های كاری یاد شده است.

 

پیامدهای پرسه‌زنی اینترنتی

 

پرسه‌زنی اینترنتی هر چند می‌تواند منجر به کاهش اثربخشی سازمانی بشود، ولی زمانی که به کارکنان و سازمان کمک کند، می‌تواند مفید باشد. جالب است بدانید که برخی دیگر از تحقیقات نشان می‌دهد که پرسه‌زنی اینترنتی، الزاما غیرمفید نیست و حتی می‌تواند سودمند هم باشد. این دسته از محققان باور دارند که استفاده از اینترنت می‌تواند منجر به خلاقیت، انعطاف‌پذیری و پرورش یادگیری محیطی بشود.

 

 

پیامدهای مثبت پرسه زنی اینترنتی

تسکین خستگی و استرس
 افزایش رضایت شغلی
خلاقیت
حس بهتر بودن
سرگرمی و در کل حس شادی در بین کارکنان
استنتون در تحقیقات‌اش نشان می‌دهد که کارکنانی که از اینترنت استفاده می‌کنند رضایت شغلی بیش‌تری نسبت به کارمندانی که فاقد اینترنت هستند، دارند. زمانی که هدف کارمند فرار از کارهای روتین و کاهش استرس است، پرسه‌زنی اینترنتی به‌عنوان یک رفتار سودمند خواهد بود و منجر به افزایش اثربخشی و کارایی عمل‌کرد کارکنان می‌شود.

 

 

‌‌‌‌‌‌‌پیامدهای منفی پرسه زنی اینترنتی

شواهد بسیاری نشان می‌دهد که نتایج این گونه رفتارها هزینه‌های زیادی در منابع انسانی و منابع مالی برای سازمان خواهد داشت. برخی از اثرات منفی برای سازمان شامل خاتمه‌ی همکاری با کارکنان، افزایش رفتارهای غیرحرفه‌ای، نقض مقررات سازمانی و شخصی به‌همراه میلیون‌ها هزینه برای سازمان می‌شود. پرسه‌زنی اینترنتی هم‌چنین می‌تواند منجر به کاهش عملکرد و بی کفایتی منابع انسانی جهت استفاده از شبکه، دلیل مشکلات امنیت شبکه‌ای و افزایش ویروس و هکرها بشود. در مجموع پرسه‌زنی اینترنتی منجر به تشکیل شبکه‌ای از رفتارهای انحرافی از کارکنان در سازمان می‌شود.


/مدیران فرهیخته

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید 


تاریخ ارسال پست: 9 / 4 / 1397 ساعت: 5:14 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه سفر خارجی مجانی برویم؟! یا چگونه یک شبه بدون هیچ زحمتی میلیاردر شویم؟!

چگونه سفر خارجی مجانی برویم؟! یا چگونه یک شبه بدون هیچ زحمتی میلیاردر شویم؟!

 

 

صادق الحسینی

 

از همان ابتدا هم گفتم که سیاست ارز 4200 تومانی به اضافه ممنوعیت خرید و فروش ارز که سیاست ارزی فعلی دولت است به دلایل مختلف غلط بوده و متاسفانه نه تنها راه حل شوک ارزی که به کشور وارد شده نیست، بلکه خودش شوک جدیدی به اقتصاد وارد کرده و باعث شده قیمت دلار بی جهت بالا برود. شوک خارجی اصلی وارد شده از محل فشار به کانالهای انتقال ارز ما در خارج بود ولی ما اقدام به تک نرخی کردن ارز در قیمت 4200 تومان (قیمتی پایین) و ممنوعیت خرید و فروش ارز در بازار کردیم. اگر بخواهم مثال بزنم همانند این است که مریض ما سرطان کبد دارد ولی به دنبال جراحی کردن مغز او هستیم! طبیعی است که این جراحی نه تنها کمکی به مریض نمی کند بلکه وضع او را بدتر خواهد کرد. در این مطلب نشان می دهم که این سیاست ارزی چگونه عده ای دلال را میلیاردر می کند و چگونه می توانید مسافرت مجانی بروید!

 

 

1-  چگونه بعضی ها یک شبه میلیاردر می شوند؟ پاسخ: با واردات کالا با دلار 4200 تومانی و صادرات همان کالا با دلار 8200 تومانی!

سیاست غلط ارزی جریانی غیرقابل باور را در کشور شکل داده که اسمش را نمی دانم چه میشود گذاشت. عده ای با دلار 4200 تومانی کالا وارد کرده و همان کالا را بدون هیچ تغییری به عراق یا افغانستان (یا حتی مابقی کشورها) صادر می کنند! نفع این کار چیست؟ علی القاعده در شرایط عادی چنین کاری حماقت محض است و فقط هزینه های حمل را به فرد تحمیل می کند. اما منفعت میلیاردی این سیاست این است که با دلار 4200 تومانی وارد می کنند ولی دلار حاصل از صادرات به قیمت بازار آزاد (مثال 8200 تومان) است! (در مورد عراق و افغانستان که حتی نیاز به بازگرداندن ارز صادراتی هم نیست) این بدان معناست فردی که مثلا 20 میلیون دلار سویا با ارز 4200 تومانی وارد کرده، این سویا را صادر می کند و ارز آن را به قیمت بازار آزاد می فروشد! یعنی او برای واردات سویا 84 میلیارد تومان پرداخت میکند ولی برای صادرات همان کالا و بدون هیچ زحمت اضافی 164 میلیارد تومان دریافت می کند!

 

2-  بلیط مجانی می دهیم، حواله ارزتان را به ما بدهید!

در سیاست ارزی دولت، برای مسافرتهای دور و نزدیک 500 و 1000 دلار به قیمت 4200 تومان داده میشود. این یعنی اگر خانواده ای سه نفره بخواهند به پاتایا بروند 3 هزار دلار به آنها ارز 4200 تومانی می دهیم. وقتی قیمت دلار در بازار سیاه 8200 تومان است یعنی این خانواده برای رفتن به پاتایا 12 میلیون تومان یارانه می گیرند! کار و کاسبی آژانس های مسافرتی در این فضا جالب است. برخی از آژانس ها جدیدا می گویند به شما بلیط مجانی میدهند به شرطی که حواله ارز را به آژانس تحویل دهید! سود آژانس همین اختلاف ارز است خصوصا وقتی آژانس بلیط ها را بصورت چارتر خریده باشد! همین است که می بینیم مسافرت های خارجی در 3 ماه گذشته رشد بالایی داشته است.

 

3-  صادرکنندگان ارزهایشان را خرج نمی کنند یا در بورس کالا دلالان را میلیاردر می کنند!

تک نرخی کردن دلار در 4200 تومان باعث شده تا صادرکنندگان از مهلت 6 ماهه وارد کردن ارز حاصل از صادرات استفاده کنند و تا لحظه آخر دلارشان را نفروشند. از طرف دیگر، برخی صادرکنندگان دولتی و شبه دولتی که اقدام به فروش ارزشان در نرخ 4200 تومان میکنند، مدیرانشان (غالبا مدیران میانی) مابه التفاوت ارز را بصورت زیرمیزی دریافت میکنند! و پول به جای اینکه به خزانه دولت برود به جیب مدیر فاسد میرود. برخی دیگر از صادرکنندگان دولتی و شبه دولتی هم ترجیح داده اند خودشان صادرات را متوقف کرده و کالایشان را در بورس کالا بصورت ریالی عرضه کنند. در نگاه اول این کار مطلوب به نظر می رسد. اما می دانید این یعنی چی؟ یعنی دلالانی که مثلا قیر یا محصولات پتروشیمی را در بورس کالا با دلار 4200 تومان از این شرکت ها می خرند اقدام به صادرات آن به عراق و افغانستان (یا هر کشور دیگر) می کنند و ارز آن را به نرخ واقعی می فروشند! همین باعث می شود عرضه ارز بیش از پیش کاهش یافته و قیمت بیخود بالاتر از قیمت واقعی قرار بگیرد.

 

اینها فقط سه نمونه از تبعات ناخواسته و ناگوار سیاست ارزی دولت است. این سیاست باید سریعا تغییر کند. در غیر این صورت نه تنها منابع کشور را به هدر میرود، نه تنها فساد به شدت گسترش می یابد، نه تنها واردات را ارزان کرده و نمی توانیم حجم آن را کنترل کنیم، بلکه اثری که سیاست گذار دنبال آن است یعنی عدم افزایش قیمت کالاهای وارداتی هم محقق نخواهد شد و کالاها خود را با قیمت ارز بازار سیاه تعدیل خواهند کرد.

این سیاست ارزی باید کنار گذاشته شود.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 9 / 4 / 1397 ساعت: 5:10 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

آیا تعریف کردن از خود در مصاحبه کار درستی است؟

آیا تعریف کردن از خود در مصاحبه کار درستی است؟

 

 

همه مسوولان مصاحبه، بارها این جملات را از متقاضیان شنیده‌اند:

 

▫️«هیچ گزینه‌ای بهتر از من پیدا نمی‌کنید».
▫️«آماده‌ام که کارم را از اول هفته شروع کنم. کی می‌خواهید به من پیشنهاد بدهید؟».
▫️«من بهترین کارمند فروش این صنعت هستم. اگر باور نمی‌کنید، از بقیه بپرسید».
▫️«من در انجام کارم بهترینم».

 

نمی‌توانیم متقاضیان را به خاطر اینکه از خودشان تعریف می‌کنند سرزنش کنیم. آنها تقصیری ندارند چون سال‌هاست که کتاب‌ها، مقالات و کارگروه‌ها به متقاضیان آموزش می‌دهند که از خودشان تعریف کنند. به‌علاوه، مصاحبه یک موقعیت استرس‌آور است. مصاحبه می‌تواند ترسناک باشد. هیچ‌کس از شنیدن خودستایی‌های متقاضی تعجب نمی‌کند. این واکنش طبیعی انسان در برابر ترس است.

 

مشکل اینجاست که خودستایی فایده‌ای ندارد. قانع‌کننده نیست و پیام اشتباهی را به مخاطب می‌رساند. تعریف کردن از خود نمی‌تواند نشان‌دهنده اعتماد به نفس باشد. برعکس، خودستایی این پیام را منتقل می‌کند که ترسیده‌اید. فقط انسان‌های ترسو می‌توانند خودشان را کوچک کنند و به دیگران التماس کنند که «باور کنید من باهوشم».

 

شما نیاز ندارید کسی را متقاعد کنید. بهترین رویکرد برای حضور در مصاحبه این است که کاملا آماده و شاد باشید و شرایطی که در آن هستید را پذیرفته باشید و گفت‌وگو را پیش ببرید. لازم نیست کسی را تحت تاثیر قرار دهید و نیازی نیست خودستایی کنید.

 

بدترین راه برای معرفی خودتان این است که از خودتان تعریف کنید. منشا خودستایی، ترس است. هدف شما این است که با اعتماد به نفس در مصاحبه حاضر شوید. به هر حال، قرار نیست همه مسوولان مصاحبه تو را بپسندند. بعضی از آنها اصلا از تو خوششان نمی‌آید حتی اگر برای جلب رضایت آنها سنگ تمام گذاشته باشید. اصلا چرا باید سنگ تمام بگذارید؟ می‌توانید در کمال اعتماد به نفس وارد اتاق مصاحبه شوید چون حقیقت این است که نمی‌توانید همه چیز را تحت کنترل داشته باشید.

 

اینکه مسوول مصاحبه دنبال چه جور کارمندی است را نمی‌توانید تغییر دهید. باید وقتی وارد اتاق می‌شوید، خودتان باشید. اگر شما را بفهمند، پس استحقاقتان را دارند. همین و بس! کسی که به جای توجه به شما، تحت‌تاثیر نشان‌های افتخار و مدال‌هایتان قرار بگیرد، قطعا استحقاق استعدادهایتان را نخواهد داشت.

 

نویسنده: Liz Ryan
منبع: Forbes

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 4 / 1397 ساعت: 12:57 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا برخی از افراد از زیر کار در می‌روند و در مقابل برخی دیگر در ساعت استراحت خود نیز کار می‌کنند؟

چرا برخی از افراد از زیر کار در می‌روند و در مقابل برخی دیگر در ساعت استراحت خود نیز کار می‌کنند؟

 

 

تفاوت افرادی که کارهای خود را با رضایت به منزل می‌برند و در تعطیلات آخر هفته روی آنها کار می‌کنند و افرادی که این ایده را نمی‌پسندند، چیست؟ تفاوت میان افرادی که سراسر روز به سختی کار می‌کنند و افرادی که تا حد امکان کمتر کار می‌کنند ، چیست؟ تفاوت افرادی که در کلاس‌های شبانه ثبت نام می‌کنند، و افرادی حتی تصور درس خواندن هم نمی‌کنند، چیست؟ تفاوت میان افراد فعال و با انگیزه و افراد تنبل چیست؟

 

علاقه شخصی، همه ما به خاطر علاقه‌ای که داریم کار می‌کنیم، ما فکر می‌کنیم که این کار بهترین چیز برای ماست. برخی افراد به این دلیل سخت کار می‌کنند که فكر می‌کنند پاداشی در انتظار آن‌هاست که نه تلاش آن‌ها را جبران می‌کند، بلکه حق مسلم آنهاست، آن‌هایی که زیاد از خود مایه نمی‌گذارند،فکر می‌کنند در بلند مدت پاداشی نمی‌بینند که بهتر از منافع کوتاه مدت تنبلی آن‌ها باشد، ارزش‌ چیزهايي که می‌خواهید به خودتان یاد آوری کنید و هزینه‌های که به شکل کار و تلاش پرداخت می‌کنید، بزرگ جلوه نکنید.

 

محققان دریافتند که علاقه، منافع شخصی و پاداشی که فکر می‌کنید در انتظار شماست عواملی هستند که میزان کوشش شما را در کار و رضایت از کار را تعیین می کنند. این عوامل 75 درصد انگیزه شخصی برای کسب موفقیت را تشکیل می دهند.

 

 بخشي از كتاب ١٠٠راز ساده افراد موفق

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 4 / 1397 ساعت: 12:55 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ارگونومی رنگ‌ها در محیط کار!

ارگونومی رنگ‌ها در محیط کار!

 

 

آیا ارگونومی رنگ‌ها بر عملکرد کارکنان تاثیر دارند؟

 

 

یک محیط کار مناسب باید فضایی باشد که فرد در آن احساس آرامش و تمرکز کند. به همین خاطر بهتر است قبل از انجام هرکاری اصول اساسی طراحی داخلی یک اتاق کار مناسب را بدانید. رنگ کردن در و دیوار و ابزار و وسایل در محیط کار به رنگ‌های خاص، باعث افزایش کارایی فرد در محیط می‌شود. بنابراین ما باید محیط‌های کاری را طوری طراحی کنیم که برای کارکنان و کارگران محیطی جذاب، آرامش بخش و عاری از هرگونه فشار عصبی و روانی باشد. البته باید بگوییم، رنگ‌هایی که باعث افزایش بهره‌وری می‌شوند به نوع کار افراد بستگی دارند.

 

در ادامه به برخی از تأثیرات رنگ‌های مختلف در محیط کار بر منابع انسانی اشاره می‌کنیم.

 

آبی: رنگ آبی، رنگی آرامش‌بخش است. این رنگ به دلیل تاثیری که بر اعصاب پاراسمپاتیک دارد منجر به پایین آمدن فشار خون و تعداد تنفس می‌شود و احساس امنیت را در کارمند افزایش می‌دهد. افزایش تمرکز و بهره‌وری، کاهش ترس از عدم موفقیت،کاهش خستگی روانی و جسمی کارمند از دیگر ویژگی‌های رنگ آبی است. علاوه بر این موارد رنگ آبی خواص درمانی نیز دارد و برای درمان طپش قلب و بی‌خوابی و افزایش قدرت دفاعی بدن به کار می‌رود.

 

قرمز: رنگ قرمز، رنگی مهیج و شورانگیز است. اگر می‌خواهید محیط کارتان جذابیت داشته باشد و توجه کارکنان‌تان را جلب کند، آن را با قرمز رنگ‌آمیزی کنید. این رنگ باعث افزایش فعالیت‌های عمومی و احساس رقابت می‌شود. خواص درمانی رنگ قرمز شامل کاهش کم خونی و کمبود آهن بدن است.

 

زرد : شادی‌افزاترین و روشن‌ترین رنگ به حساب می‎آید. این رنگ منجر به خوش‌بینی، خوش‌رویی، شادابی و شکوفایی خلاقیت کارکنان می‌شود. وجود رنگ زرد در محیط كار، به کارمندان کمک می‎کند که از مشكلات و موانع و تعارضات رهایی یابند.

 

بنفش: رنگ بنفش باعث کاهش نفرت و خشم و آرام ساختن هیجانات رهاشده می‌شود. محیط کار بنفش باعث می‌شود که كارگر یا كارمند به رویاها و چشم‌اندازهای خویش عینیت بخشد. یعنی افكارش را به عمل تبدیل كند. با استفاده از رنگ بنفش در سازمان می‌توان به جای ماندن در گذشته، رو به آینده حرکت کرد.

 

نارنجی: رنگی پرانرژی، چالشی و صمیمی است و باعث نمایان شدن هوش، وفاداری و اعتماد به نفس کارمندان می‌شود. رنگ نارنجی موجب کاهش افسردگی و افزایش میزان تمرکز، شفافیت ذهنی می‌شود.

 

سبز: رنگی متعادل، متوازن و همدل است. این رنگ باعث همکاری و هماهنگی جسم، ذهن و روح می‌شود. استرس کارمند را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود که چشم کارمند خسته نشود و در ساعات کاری کارآمد باشد.

 

قهوه‌ایی: رنگ قهوه‌ای نمادی از نظم و وفاداری است. قهوه ای حس وابستگی را در افراد افزایش می‌دهد و منجر به افزایش تعلق به محیط کار می‌شود ولی به طور کلی استفاده از این رنگ مناسب نیست چون باعث دلمردگی کارکنان می‌شود.

 

سیاه: رنگی پایان‌دهنده و متوقف‌کننده است بنابراین این رنگ برای محیط کار مناسب نیست.

 

هر رنگ، رفتار کار و عملکرد افراد را به نوعی تحت تاثیر قرار می‌دهد. وقتی از ارگونومی رنگ به درستی استفاده شود محیط شاد و خوشحال کننده‌ای خواهیم داشت و از آن طرف بهره‌وری و بازدهی کل نیز افزایش می‌یابند. به‌کارگیری نادرست ارگونومی رنگ در محیط‌های انسانی و عدم جایگزینی مناسب در مکان خاص خود، صدمات روحی شدیدی به انسان وارد خواهد آمد. از آنچه که گفته شد به این باور می‌رسیم که توجه به ارگونومی رنگ در محیط کار منجر به افزایش راندمان کاری و کاهش صدمات ناشی از ناهنجاری های محیط کار می شود.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 4 / 1397 ساعت: 12:52 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ایران کشور کارمندها!

ایران کشور کارمندها!

 

 

ایران چیزی نزدیک به ٢‌میلیون و ٣٢٨‌هزار کارمند دارد که تعداد آنها در ١٥‌سال گذشته ثابت بوده است. از این میان ٤١‌درصد کارمندان دولتی زن هستند و این میزان نسبت به ١٥‌سال گذشته حدود ١٠‌درصد بیشتر شده است.

 

دولت برای این تعداد کارمند سالانه حدود ٨٢‌هزار ‌میلیارد تومان حقوق پرداخت می‌کند، البته حقوق‌های پرداختی به همین تعداد خلاصه نمی‌شود و اگر بازنشستگان و مستمری‌بگیران، کارمندان نهادهای غیردولتی که از دولت حقوق می‌گیرند، نظامی‌ها و... را به این جمع اضافه کنیم، دولت در مجموع به حدود ٨,٥‌میلیون نفر حقوق می‌دهد که این تعداد حدود ٣٥‌درصد شاغلان ایران هستند.

 

صندوق جهانی پول اعلام کرده است ایران حدود یک‌چهارم هزینه‌هایش را صرف پرداخت حقوق به کارمندانش می‌کند که این رقم بیشتر از میانگین جهانی و کشورهای پیشرفته است.

 

در میان کشورهای جهان سوم که آماری از آنها در زمینه ساعت کار مفید سالانه منتشر شده است؛ فقط کویت با ٦٠٠ ساعت و عربستان با ٧٢٠ ساعت کار مفید کمتری نسبت به کارمندان ایرانی دارند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 4 / 1397 ساعت: 12:46 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه تماس‌های تلفنی و ایمیلی‌تان را مدیریت کنید

چگونه تماس‌های تلفنی و ایمیلی‌تان را مدیریت کنید

 

 

هر روزه همه ما تعداد قابل‌توجهی تماس تلفنی با دیگران داریم و ایمیل‌ها و پیام‌های صوتی و متنی مختلفی را در محل کارمان دریافت می‌کنیم که تا حد زیادی آرامش و تمرکز کاری‌مان را به هم می‌زنند و در نهایت باعث کاهش بهره‌وری‌مان می‌شوند. درحالی‌که با اعمال مدیریت دقیق و قوی بر این تماس‌ها و ارتباط‌ها قادر خواهیم بود تا ضمن صرفه‌جویی در زمان و جلوگیری از به هم خوردن تمرکز کاری‌مان، به اهداف و خواسته‌های خود نیز دست یابیم.

 

آنچه در مورد توصیه‌هایی که در ادامه خواهند آمد حائز اهمیت است این است که اغلب آنها به‌رغم ساده و پیش پا افتاده بودن، دارای تاثیر شگرفی بر مدیریت هر چه بهتر زمان از سوی مدیران و کارمندان بوده و بهره‌وری کاری آنها را تا حد بسیار زیادی ارتقا می‌بخشد.

 

1-  مدیریت مکالمات تلفنی را خودتان در دست بگیرید:
اگر کسی با شما تماس تلفنی گرفت و خواست با شما صحبت کند در ابتدای مکالمه خود با آن فرد به‌طور شفاف مشخص کنید که چقدر از وقتتان را می‌توانید صرف صحبت کردن با او کنید. در این حالت او نیز سعی خواهد کرد صحبت‌هایش را خلاصه و مفید بیان کند. در حین گفت‌وگوهای تلفنی همیشه به یاد داشته باشید که وقت طلاست و نباید آن را بیش از حد برای مکالمات کم ارزش و حاشیه‌ای صرف کرد.

 

2-  به تماس‌های برنامه‌ریزی‌نشده و ناشناس پاسخ ندهید:
اگر شما در حال اجرای یک پروژه حساس و پیچیده هستید و به تمرکز بالایی نیاز دارید به هیچ عنوان نباید جواب تلفن‌های ناشناس یا برنامه‌ریزی‌نشده را بدهید، چرا که این کار به شدت به میزان بهره‌وری‌تان لطمه خواهد زد. در این حالت بهترین کار قرار دادن تلفنتان در حالت پیامگیر است تا در زمان مناسب به آنها رسیدگی کنید.

 

3-  تماس‌های ناموفقی را که فاقد پیام هستند پیگیری نکنید:
چنانچه کسی با شما تماس گرفت و به هر دلیلی به آن پاسخ ندادید و او هیچ پیامی برای شما نگذاشت از پیگیری آن تماس یا تماس گرفتن با آن فرد اجتناب کنید، چرا که اگر آن فرد کار ضروری و مهمی با شما داشت به‌طور حتم برایتان پیام می‌گذاشت.

 

4-  از دیگران بخواهید به جای زنگ زدن به شما پیام بگذارند:
تا آنجا که می‌توانید از دیگران بخواهید تا تماس‌های تلفنی‌شان با شما را به صورت پیام گذاشتن روی پیام‌گیر تلفنتان انجام دهند نه اینکه به‌طور مستقیم با شما سخن بگویند. شما با این کار به گونه‌ای عمل می‌کنید که اختیار وقتتان را در دست خودتان نگه می‌دارید نه دیگران.

 

5-  فهرست تماس‌های سریع خود را به‌طور دوره‌ای به روز کنید:
اگر می‌خواهید تماس‌های تلفنی‌تان با دیگران را در کوتاه‌ترین زمان ممکن انجام دهید لازم است یک فهرست آماده از شماره‌هایی که بیشتر با آنها تماس می‌گیرید و با یک اشاره در اختیارتان قرار می‌گیرند داشته باشید. بنابراین لازم است این فهرست را به‌طور دوره‌ای به‌روزرسانی کنید.

 

6-  ایمیل‌هایتان را به شکل کنترل شده‌ای چک کنید:
اگر مجبور نیستید به‌طور دائم به ایمیل‌هایتان جواب دهید و به اصطلاح همیشه آنلاین باشید بهتر است در طول ساعات کاری‌تان فقط دو تا سه بار ایمیل‌هایتان را چک کنید. چک کردن پی درپی و پرتعداد ایمیل‌ها نتیجه‌ای غیر از اتلاف وقت و از بین رفتن تمرکز کاریتان به دنبال نخواهد داشت.

 

7-  حتما از برنامه‌های مدیریت ایمیل استفاده کنید:
امروزه برنامه‌های قدرتمند و پرطرفداری همچون مایکروسافت اوتلوک و موزیلا تاندربرد در بازار وجود دارند که کمک شایانی به افراد در مدیریت هدفمند ایمیل‌هایشان می‌کند. پس با نصب این نرم‌افزارها روی کامپیوتر و تلفن همراه خود زمام امور مربوط به ایمیل‌ها را در دست بگیرید و از شر پیام‌های مزاحم و بی‌موقع خلاص شوید.

 

8- فقط یک میل باکس فعال داشته باشید:
توصیه می‌شود تمام ایمیل‌های دریافتی خود را به یک آدرس ایمیل هدایت کنید و هر روز فقط همان میل باکس را چک کنید.

 

9- هنگامی که در محل کارتان هستید از زدن دکمه refresh خودداری کنید:
بارها برای همه ما پیش آمده که با زدن دکمه Refresh ایمیل خود با انبوهی از پیام‌ها مواجه شده‌ایم و وسوسه شده‌ایم که آنها را مرور کنیم که نتیجه این کار تلف شدن وقتمان در محل کار بوده است و بس. برای اجتناب از این مشکل در صورتی که منتظر ایمیل کاری فوری نیستید از زدن این دکمه خودداری کنید، چرا که زدن این دکمه همانا و مشغول شدن با تعداد زیادی از ایمیل‌های شخصی و غیرکاری که ذهن شما را به هر سو می‌برند همان.

 

منبع: گالوپ

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید 


تاریخ ارسال پست: 5 / 4 / 1397 ساعت: 12:42 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

فریب مارها را در بورس نخورید

فریب مارها را در بورس نخورید

 

 

«هنری دیوید ثارو» می‌گوید :«مساله این نیست که شما به چه چیزی نگاه می‌کنید بلکه مساله این است که چه چیزی به نگاه شما می‌آید»

 

1  آیا شما سهام می‌خرید تا خیلی سریع ثروتمند شوید؟ اگر خیلی خوش شانس باشید، با سرمایه‌گذاری در سهام در طول یک سال پول خود را دو برابر می‌کنید چنین موفقیتی حاصل نمی‌شود مگر این که ریسک زیادی را متحمل شوید و از سرمایه‌گذاری عبور کرده و وارد مسیر سفته بازی شوید .اگرچه از نظر تاریخی سهام نسبت به سایر دارایی‌ها بالاترین بازده را داشته اما این بازده نوسانات زیادی را هم تجربه کرده است اگر انتظارات صحیحی از بازده و نوسانات نداشته باشید، هنگام سرمایه‌گذاری در سهام رفتار غیرمنطقی از خود نشان می‌دهید پذیرفتن ریسک بسیار بالا برای سریع پول دار شدن، فروش سریع سهام خوب به دلیل زیان کوتاه مدت و دایم معامله کردن از جمله رفتارهای غیرمنطقی هنگام سرمایه‌گذاری در سهام است.

 

2 ساده بگیرید، ساده گرفتن سرمایه‌گذاری احمقانه نیست. «بلیز پاسکال» فیلسوف قرن هفدهم، می‌گوید: « تمام بدبختی بشر از این است که نمی‌توند در یک اتاق، تنها و به آرامی بنشیند.» این نکته دقیقاً فرآیند سرمایه‌گذاری را توضیح می‌دهد آنها همواره در حال معامله‌اند یا برنکاتت و اطلاعات غیرمرتبط تکیه کرده یا می‌کوشند تا غیرقابل پیش‌بینی را پیش‌بینی کنند بنابراین احتمالاً بارویدادهای ناخوشایندی در سرمایه‌گذاری روبه رو می‌شوند . ساده انگاشتن با تمرکز بر شرکت‌هایی که مزیت رقابتی و فرصت سودآوری دارند در نظر گرفتن یک حاشیه امن هنگام خرید و سرمایه‌گذری با دید بلندمدت می‌تواند احتمال موفقیت سرمایه‌گذار را به طور چشمگیری افزایش دهد.

 

3  ممکن است در کوتاه مدت سهام نوسنات زیادی داشته باشند و قیمت ها در کوتاه مدت همگام با عکس‌العمل‌های «آقای بازار» به شنیده‌ها و شایعات پرفراز و نشیب باشند پیش‌بینی نوسانات کوتاه مدت بازار غیرممکن نیست اما بسیار سخت است بنجامین گراهام در این باره می‌گوید: «بازار در کوتاه مدت، همانند یک ماشین رای‌گیری است که نشان می‌دهد چه شرکت‌هایی شناخته شده و چه شرکت‌هایی ناشناخته‌اند. اما در بلند مدت ، بازار همانند یک ترازو است و اساس و جوهره شرکت را می‌سنجد با این وجود، بسیاری از سرمایه‌‌گذاران هنوز بر اخبار روزانه متمرکزند و در صورتی که این اخبار تغییری در قیمت سهم ایجاد نکنند، دچار یأس و ناامیدی می‌شوند. اما در برخی مواقع ممکن است این شنیده‌ها درست از آب درآمده و سود خوبی نصیبت آنها کنند. صبور باشید و برعملکرد بنیادی شرکت تمرکز کنید. پس از مدتی بازار سودهایی که شرکت کسب کرده درک و به درستی ارزش‌گذاری می‌کند.»

 

4  رسانه‌های زیادی وجود دارند که به دنبال جلب توجه سرمایه‌گذارن هستند و اغلب به ارائه دلیل و توجیه نوسانات قیمتی در بازارهای مختلف می‌پردازند این به این معنا است که حدس و گمان‌های زیادی درباره دلایل تغییرات قیمت بسیاری از کالاها، قیمت سهام، قیمت نفت، قیمت ارز، قیمت کالاهای کشاورزی ، صنعتی و … وجود دارد. متاسفانه تغییرات قیمتی به ندرت تغییرات واقعی در ارزش را نشان می‌دهند و تغییرات قیمت صرفاً نوسانات ذاتی بازار آزاد را نشان می‌دهند. با توجه نکردن به این بازار پرهیاهو نه تنها در وقت خود صرفه‌جویی می‌کنید بلکه بر عوامل مهم موفقیت در سرمایه‌گذاری بیشتر متمرکز می‌شوید یعنی برعملکرد شرکت‌هایی که سهام آنها را در اختیار دارید همان گونه که شما تنها با مطالعه کتاب‌های آموزشی کشتی، کشتی‌گیر خوبی نخواهید شد مهارت‌های سرمایه‌گذاری شما هم تنها با بررسی قیمت‌های سهام یا نمودارها بهبود نمی‌یابد مهارت ورزشکاران باتمرین و ممارست سرمایه‌گذاران با بیشتر دانستن درباره شرکتها و دنیای اطرافشان بهبود می‌یابد.

 

5  اگرچه وضعیت کسب و کار یک شرکت نکته بسیار مهم و کلیدی است اما مدیران شرکت هم نقش مهم و تاثیرگذاری دارند. اگر مارها کنترل شوند حتی شرکت‌های پرمزایا نیز می‌توانند عملکرد ضعیفی داشته باشند اگر شرکتی را مشاهده کردید که رفتارهای مدیریتی نامناسبی داشت مراقب باشید هنگام ارزیابی مدیریت به خاطر آوردن قضیه مار مفید خواهد بود عصر یک روز زمستانی مردی در حال عبور از کنار یک مار بود. مار از او پرسید: «ممکن است به من کمک کنید؟ من بسیار گرسنه‌ام و هوا هم بسیار سرد است اگر به دادم نرسید می‌میرم.» مرد پاسخ داد: « تو یک مار هستی و مطممئنم مرا نیش می‌زنی .» مار گفت : « خواهش می‌‌کنم به من کمک کنید . من بدبخت هستم و قول می‌دهم شما را نیش نزنم» مرد اندکی تامل کرد و سپس تصمیم گرفت مار را به خانه‌اش ببرد. مردم مار را گرم کرد و به او غذا داد . پس از صرف غذا، مار مرد را نیش زد . مرد از او پرسید: «چرا مرا نیش زدی؟ من زندگی تو را نجات دادم.» مار به آسانی پاسخ داد:« شما هنگامی که تصمیم گرفتید به من کمک کنید، می‌دانستید که من مار هستم.»

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 4 / 4 / 1397 ساعت: 7:28 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

برای خوداشتغالی عینک واقع‌بینی بزنید!

برای خوداشتغالی عینک واقع‌بینی بزنید!

 

 

این فکر که برای خودتان کار کنید و اصطلاحا رئیس خودتان باشید، همیشه وسوسه‌برانگیز است و در «اقتصاد گیگی» فرصت‌های زیادی برای این موقعیت وجود دارد. از به‌کار بردن پلت‌فرم‌ها گرفته تا پیدا کردن مشتریان خودتان به عنوان یک مشاور یا آزادکار، این امکان وجود دارد که از محیط کارمندی رها شوید.

 

به‌طور کلی، اگر با ۴۴ ساعت کار در هفته مثلا سالانه ۳۶ میلیون تومان درآمد دارید، با خوداشتغالی می‌توانید حدودا ساعتی ۵۰ هزار تومان دربیاورید. چرا امتحان نمی‌کنید؟

 

واقعیت این است که هزینه‌های انجام کسب‌وکار – هزینه‌های آشکار و پنهان – باعث می‌شود درآمدتان خیلی کمتر از آن چیزی شود که فکر می‌کنید بعنوان یک فرد خوداشتغال می‌توانید داشته باشید. این موضوع را گزارش ۲۰۱۷ شرکت "پی پال" در مورد افرادی که آزاد کار می‌کنند و میانگین درآمد سالانه آنها بسیار کم بوده، نشان داده است.


بنابراین، قبل از اینکه اعلام استقلال در کار کنید، از حساب و کتاب‌هایتان مطمئن شوید تا به عنوان یک کارگر اقتصاد گیگی بتوانید زندگی را سپری کنید.

 

 

در ادامه به برخی از مشکلات و هزینه‌های خوداشتغالی اشاره می‌شود:

 

 

1  دیگر مرخصی باحقوق ندارید

این یک واقعیت است که بعنوان یک کارمند، کل ۸ ساعت کاری روز را کار نمی‌کنید و وقت ناهار، تعطیلات رسمی و مرخصی استحقاقی دارید. اما وقتی کسب‌وکار خودتان را دارید، ساعات بازدهی شما تغییر می‌کند و وقتی که صرف بازاریابی یا کارهای اداری می‌کنید، برای شما درآمدزایی ندارد.
همچنین دیگر مرخصی با حقوق ندارید و هر ساعتی که به اموری غیر از کار بپردازید، یعنی از درآمدزایی خالص شما کم شده است. بنابراین مشخص کنید هر وظیفه‌ای در کسب‌وکارتان چقدر زمان می‌برد و چقدر از آن درآمدزا است و سپس برنامه‌ریزی دقیقی برای بهینه‌سازی این درآمد داشته باشید.

 

2  خداحافظی با مزایا

به‌عنوان یک کارمند حقوق بگیر، مزایایی مثل بیمه اجباری و احتمالا بیمه تکمیلی و کارانه و هدیه‌هایی به مناسبت‌های مختلف شامل حالتان می‌شود. اما اگر خودتان کارفرما شوید و به تنهایی کار کنید، باید کل هزینه‌های بیمه را خودتان بپردازید و مزایایی هم ندارید. اگر هم نیرویی استخدام کنید که باید هزینه‌های حقوق و مزایای او را متقبل شوید.

 

3  هزینه‌های انجام کسب‌وکار

وقتی کسب‌وکار خودتان را اداره می‌کنید، هزینه‌های تجهیزات، وسایل، حمل‌ونقل و غیره با خودتان است، بنابراین چه پول خرید کامپیوتر و تعمیر پرینتر باشد و چه بنزین و تعمیر خودروی شخصی، این هزینه‌ها همه از جیب شما بیرون می‌رود. در نتیجه درآمد خالصی که از کسب‌وکارتان به دست می‌آورید، کم می‌شود.

 

4  جدا کردن خودتان

خیلی مهم است که پیش از هر چیز تحقیق بازار انجام دهید و به نتیجه روشنی برسید که رقابت در خدمات مشابه به چه شکل است. آنهایی که درآمد بالایی در بخش مورد نظرتان دارند زیرنظر بگیرید تا بدانید چگونه در برابر ارزشی که ارائه می‌کنند، پول به دست می‌آورند. این تحقیقات به شما کمک می‌کند بدانید در کجا تجربه به دست آورید و درآمدتان را مقایسه کنید. اگر خیلی با رقبا فاصله دارید، به دنبال روش‌هایی برای جدا کردن خودتان از آن صنعت باشید. اگر تجربیات زیاد یا مهارت‌های منحصربه‌فردی دارید که در فضای بازار به‌کار می‌آیند، می‌توانید با خیال راحت جایگاه خود را ارتقا ببخشید.

 

خوداشتغالی می‌تواند تجربه‌ای دلپذیر برای خیلی از افراد باشد. آمادگی مالی قبل از تصمیم مهم برای ورود به چنین دنیایی، سطح موفقیت بالایی را تضمین می‌کند. اما برخی افراد به جای سبک سنگین کردن مزایا و معایب داشتن یک بنگاه، خوداشتغالی را از درون لنزهایی رنگی می‌بینند و عینک واقع‌بینی را کنار می‌گذارند. اگر موانع را به خوبی شناسایی کنید، خودتان را در برابر شکست‌های مالی آینده بیمه می‌کنید.

 

منبع: Forbes

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 2 / 4 / 1397 ساعت: 2:9 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

پاداش علنی یا مخفی؟

"پاداش علنی یا مخفی؟"

 

 

مدیر عامل محترمی میگفت: "بابت حسن عملکرد و ابتکارات پرتعداد یکی از کارشناسان، پاداشی را برای او در نظر گرفتم و در یک جلسه خصوصی دو نفره، بعد از تقدیر از مسئولیت پذیری کم نظیر او، پاکت حاوی یک فقره چک را تقدیمش کردم و هنگام رفتن از او خواستم که مراقب باشد دیگران از پاداشی که به او داده ام مطلع نشوند. او بر خلاف انتظارم پاکت را پس داد و گفت: "اگر کاری کرده ام که متفاوت و متمایز است و ارزش قدردانی و پاداش را دارد، چرا باید آن را از دیگران مخفی نگه دارم و اگر چنین تفاوت و تمایزی در کار نیست، چرا به من پاداش می دهید؟"

 

 

سؤال: پاداش باید علنی باشد یا مخفی؟

 

 

اگر پاداش مخفی باشد، فرهنگ نمیسازد و راه پاداش گرفتن را به دیگران نشان نمیدهد. از طرف دیگر، اگر پاداش علنی باشد، با حسادت و رقابت منفی و چشم و هم چشمی و بی انصافی سایر کارکنان چه کنیم؟

 

اعطای پاداش حساسیت زیادی دارد و این حساسیت بویژه در فرهنگ ما که گاهی بی انصاف میشویم و چشم دیدن موفقیت دیگران را نداریم، شدت پیدا میکند. به همین دلیل میتوان توصیه کرد که:

 

لازم نیست همه پاداشها علنی باشند، اما میشه علنی و شفاف باشد. باید این معیارها را از قبل تعیین و اعلام کرده باشیم. هیچ کارمندی نباید بگوید: "من بالاخره نفهمیدم در سازمان ما تعریف کار خوب و خوب کار کردن چیست؟ معیار رئیسم برای پاداش دادن چیست؟ و من چه کار باید بکنم تا پاداش بگیرم؟"

 

مستند کردن عملکرد کارکنان [که ارزیابی عملکرد را از سلیقه ای بودن دور میکند]، تصمیم گیری گروهی در مورد پاداش و اعلام قبلی چند معیار کم تعداد و دقیق، سه روشی است که بر اثربخشی پاداش می افزاید و انتقادها و حساسیت های منفی نسبت به آن را کم میکند.

 

برای پاداش دادن و قدردانی کردن از کارکنانی که استحقاق قدردانی و پاداش را دارند، هیچ فرصت و بهانه مناسبی را از دست ندهید.

 

دکتر بهزاد ابوالعلایی

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 2 / 4 / 1397 ساعت: 2:3 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

روش‌هایی برای انگیزه دادن به خودتان برای شروع جست‌وجوی شغلی

روش‌هایی برای انگیزه دادن به خودتان برای شروع جست‌وجوی شغلی

 

 

آیا از شغل‌تان ناراضی، دلسرد و ناامید و به دنبال شغل جدیدی هستید؟ پیش از اینکه رزومه خود را بنویسید، ابتدا باید ذهنیت درستی در مورد موفقیت در خودتان ایجاد کنید. اینکه در مورد رئیس‌ یا همکارتان غر بزنید و به اطرافیانتان بگویید که می‌خواهید از این زندان شغلی رها شوید، بسیار آسان است. آنچه دشوار است تبدیل رویا‌هایتان به عمل است.


در اینجا سه روش برای توسعه ذهنیت‌ درست برای شروع فرآیند مصاحبه با اعتماد به نفس و اشتیاق آورده شده است.

 

 

1  از غر زدن دست بردارید و همین الان دست به‌کار شوید.

همه ما بخش زیادی از زمان باارزش‌مان را به امید اینکه همه چیز به‌طور معجزه‌آسایی تغییر کند و یک‌شبه بهتر شود، به هدر می‌دهیم. اما این روش موثر واقع نمی‌شود. در واقعیت، به‌جای گله کردن از رئیس و شغل فعلی‌تان، باید تغییر ایجاد کنید و تصمیم بزرگی برای تعقیب رویا‌یتان بگیرید. نیازی نیست تا برای جستجوی شغل جدیدی که پول بیشتر، چالش‌های فکری و فرصت‌های بهتری برای رشد ارائه می‌دهد، اجازه کسی را کسب کنید.

 

ممکن است خانواده و دوستان‌تان حتی شما را تشویق کنند که رویایتان را به تعویق بیندازید و به این ترتیب می‌توانید زمان بیشتری با آنها تفریح کنید. اما آن زمان هم بهانه‌ای خواهید داشت که رویایتان را باز هم عقب‌تر بیندازید.
همه آنچه نیاز دارید اینست که جدی باشید و در مورد ایجاد تغییر به شدت تمرکز کنید و واقعا تصمیم به شروع بگیرید.

 

2  یک برنامه و نقشه عمل برای یافتن یک شغل بنویسید.

یک برنامه یا استراتژی سریع و آسان که بتوانید به صورت روزانه آن را وارد عمل کنید، برای خودتان پیش‌نویس کنید.
رزومه خود را برای تناسب با مشاغلی که می‌خواهید آنها را درخواست دهید، سازماندهی کنید. پروفایل لینکدین خود را به‌روز کنید و با ارتباط با پرسنل منابع انسانی و اعضای لینکدینی که می‌توانند در رسیدن به شغل بعدی به شما کمک کنند، شروع به شبکه‌سازی روی این پلت‌فرم کنید. موقعیت‌‌های مناسب شغلی را پیدا کنید و رزومه خود را برای آنها ایمیل کنید.
با همکاران، همکاران قبلی و افرادی که می‌توانند به راهنمایی شما کمک کنند، متصل شوید.
این یک برنامه عملی است که شما هر روز بدون استثنا از آن پیروی خواهید کرد. به خودتان قول دهید که با قدرت و شجاعت با آنها می‌جنگید.

 

3  از افراد منفی‌باف اجتناب کنید و دور و بر خودتان را با یک گروه همفکر و باانگیزه پر کنید.

اکثر افراد به‌طور تاسف‌باری ناراضی هستند. به‌جای شاد بودن برای شما، در نهان می‌خواهند که شکست بخورید و در بدبختی آنها شریک باشید. اگر اینها دوستان و خانواده شما هستند، قاطعانه برای مدتی خودتان را از آنها جدا کنید. نباید آنها را رد کنید، بلکه تنها باید فاصله درست را با آنها حفظ کنید تا بتوانید فعالانه هدف‌تان را دنبال کنید و به زندگی دلخواهتان برسید.

 

در عوض، افرادی همفکر بیابید. افرادی را پیدا کنید که اشتیاق و انگیزه شما را به اشتراک می‌گذارند. اگر افرادی را می‌شناسید که آنها نیز به دنبال شغل جدیدی هستند، از آنها ایده بگیرید. شما با انرژی آنها نیروی تازه‌ای خواهید گرفت و تکنیک‌های جدید در مصاحبه یاد می‌گیرید. شما می‌توانید دلیل اینکه چرا آن پیشنهاد شغلی را دریافت نکرده‌اید تجزیه‌و‌تحلیل کنید و برای ایجاد تغییرات مثبت در سبک و نگرش مصاحبه خود گام‌های مهمی بردارید.

منبع: Forbes

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید 


تاریخ ارسال پست: 2 / 4 / 1397 ساعت: 2:0 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

۸ دلیل که داشتن یک وبسایت مانع شما برای نابود کردن کسب و کارتان می شود

۸ دلیل که داشتن یک وبسایت مانع شما برای نابود کردن کسب و کارتان می شود :

 

 

۱- مشتریان توقع دارند شما سایت داشته باشید :

طبق آمارهای یک بررسی جهانی ۹۷ درصد مشتریان – فقط ۷۵ میلیون نفر در آمریکا – کالا یا خدمت مورد نیازشان را در اینترنت جست و جو می کنند، البته اگر بخواهیم منصف باشیم این عدد در ایران کمتر از ۹۷ درصد ولی همچنان قابل تامل است.

 

۲- حرفه ای تر دیده می شوید!

تمام شرکت های بزرگی که می شناسید وبسایت دارند و این به یک استاندارد حرفه ای بودن تبدیل شده، از طرفی زمانی که کسب و کار شما چندان بزرگ نشده داشتن یک سایت به شما کمک می کند مشتریان شما را به عنوان یک کسب و کار به رسمیت بشناسند، در چشم مشتریان مشروعیت و اعتبار کسب کنید و در صورتی که سایت خوبی داشته باشید حتی ممکن است کسب و کارتان بزرگتر از آنچه واقعا هست به نظر برسد.

 

۳- توانایی رقابت بیشتری پیدا می کنید :

اگر در بازار کسب و کار فعالیت می کنید، مسلما رقبایی هم دارید و احتمالا حداقل برخی از این رقبا وبسایت دارند، هیچ کس به طور قاطع نمیتواند بگوید وقتی یک نفر کالا و یا خدمات شما را در گوگل جستجو می کند در نهایت با چه کسی قرارداد خواهد بست ولی یک چیز واضح و قطعیست : آن شخص شما نخواهید بود!

 

۴- مشتری راحت تر است!

برای عموم مردم تماس گرفتن با یک شرکت برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد کالا یا خدمت مورد نظرشان آخرین راه حل است، ولی اکثر مردم با کمال میل حاضرند محتوای مفید، مستند و مرتب وبسایت همان شرکت را بخوانند و اطلاعاتی که لازم دارند را کسب کنند.

از طرفی دسترسی تمام وقت به سایت شما باعث می شود در زمان های عدم حضور شما یا زمان هایی که قادر به پاسخگویی نیستید سایت شما به عنوان سامانه پشتیبانی مشتریان ثانویه ی شما عمل کند، این بُعد از کاربرد سایت بازده ی چند برابری خواهد داشت اگر سایت شما محتوایی خوب، مفید و آگاهی بخش داشته باشد.

 

۵- مرزهای بازار خود را گسترش می دهید :

بالا بردن زمان فعالیت و دیده شدن شما تنها مزیت سایت در حوزه ی بازاریابی نیست، شما می توانید حوزه ی فعالیت خود را به آسانی گسترش دهید.

با داشتن یک وبسایت چند زبانه ی خوب شانس این را دارید که توسط مشتریان بالقوه خارج از حوزه ی مکانی فعالیت خود نیز شناخته شوید. شما بدون صرف زمان و هزینه ی زیاد قادر خواهید بود در بازار های کشور و یا حتی قاره ی همسایه حضور پیدا کرده و محصول خود را بفروشید.

 

۶- بهتر و بیشتر می فروشید:

با استفاده از زیرساخت های فروش الکترونیک قادر خواهید بود در ۲۴ ساعت شبانه روز، ۷ روز هفته و و ۳۶۵ روز سال حتی در زمانهایی که در خواب ناز به سر می روید محصول و یا خدمت خود را به آسانی بفروشید!

همچنین می توانید در ازای یک محتوای ارزشمند مثل یک گزارش یا کتاب الکترونیکی رایگان در زمینه ی کاری خودتان، اطلاعات تماس ( شماره تلفن، ایمیل و …) مراجعه کنندگان سایتتان را به دست آورید و برای فروش های بعدی از این بانک اطلاعاتی ارزشمند استفاده کنید.

 

۷- یک تریبون همیشگی خواهید داشت :
ساختن سایت اولین قدم است، وقتی یک مشتری قدیمی وارد سایت شما می شود و دقیقا همان چیزی را میبیند که ماه قبل دیده است انگیزه ای برای بازدید بعدی نخواهد داشت، از طرفی شما جایی دارید که همیشه می توانید حرفهای خود را از طریق آن به گوش مشتریانتان برسانید، اطلاع رسانی یک فروش ویژه، معرفی محصولات جدید، نمایش نحوه ی انجام سفارشات و جمله های حاکی از رضایت مشتریان قبلی می تواند نمونه هایی برای این ماجرا باشد.

 

۸- برندتان را در ذهن مشتریان می کارید :

رقابت با رقبا تنها رسالت یک وبسایت نیست، سایت شما می تواند وجه تمایز شما و رقیبانتان نیز باشد، برای توضیح بهتر این موضوع سایت خود را مانند یک تابلوی اعلانات بزرگ و پر بازدید در نظر بگیرید که در آن می توانید برندتان را به مشتریان بشناسانید، جایگاه و خصوصیت منحصر به فرد برند را به آنها گوشزد کنید، لوگو و رنگ های خود را در آن معرفی کنید و در نهایت بازدیدکنندگان را علاوه بر محصولات و خدمات با دیدگاه، ارزش ها و هویت برند خود آشنا کنید و به آنها بفهمانید چگونه می توانید به آنها سود برسانید.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید 


تاریخ ارسال پست: 30 / 3 / 1397 ساعت: 7:51 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

از جدایی کارخانه و فروشنده چه می آموزیم

از جدایی کارخانه و فروشنده چه می آموزیم

 

 

ست گادین

 

کارخانه های تولید خودرو به معجزه شبیه اند . آنها وسایلی پیچیده و گران را در کامل ترین شکل ممکن می سازند .

 

مردم عاشق محصولات آنها هستند و بطور منظم ، حتی خیلی قبل تر از آنکه لازم داشته باشند ، آخرین مدل ماشین ها را می خرند . یک مشکل عمده ی مهندسی که حل شده است.

 

از طرفی ، نمایندگی فروش خوردرو ها افتضاح هستند . کسی آنها را دوست ندارد . آنها کلاهبردار ، اضطراب آور و غیر قابل پیش‌بینی هستند .

 

تفاوت کارخانه و نمایندگی از تفاوت بین مدیریت و رهبری سرچشمه گرفته است .

 

کارخانه جات خودرو سازی ، اندازه گیری و مدیریت می شوند. صد ها سال است که کورنومترها و صفحات بزرگ اندازه گیری ، پروسه ی ساخت خودرو را قابل پیش بینی و قابل ارتقا و بهبود کرده است . مدیریت در خودرو سازی ، اقدامی مقتدرانه و با ظرفیت بالاست که تحت تنظیمات کنترل شده کارخانه ، قادر به ادامه ی حیات مدیریتی خویش است .

 

دلال های ماشین در نمایندگی های فروش ، ممکن است معیار های اندازه گیری ساده ای مثل تعداد فروش را بیان کنند ولی آنها پیوسته در سازمان دادن به مداخلات انسانی فی البداهه و سفارش های آنی مشتریان که فروشندگان مستقیم ماشین درگیرش هستند شکست می خورند .

 

معلوم می شود که عده ی کمی از نمایندگان فروش ماشین ، به معنای واقعی بزرگ هستند و این بخاطر قدرت رهبری آنها ست نه قدرت مدیریتی شان .

 

رهبری ، عملی آمیخته با کار داوطلبانه ، یک نام نویسی معنادار و تعاملی است نه فقط یک پروسه و حرکت .

 

بیشتر ما در کارخانه کار نمی کنیم . اغلب ما تلاشی برای حل مشکلات مهندسی هم نمی کنیم . بهترین روز ما به رهبری کردن می‌گذرد یا رهبری شدن توسط انسانها یی ارزشمند از میان خودمان .

 

رهبری کار سختی است. مگر اینکه آگاهانه انتخاب اش کنیم .

 

وقتی نمایندگی فروش خودتان را مثل یک کارخانه اداره می‌کنید ، راهی به موفقیت پیدا نخواهید کرد و زیرستان ناراضی به بار خواهید آورد ‌.

 


این است آنچه بروکراسی حریص و بی عاطفه برای ما ساخته است .

 

 

و اما جایگزین :

 

 

افراد درست را استخدام کنید ، و از افرادی که هم مسیر نیستند دور شوید .

 

از ثبت نام کردن بهره برداری کنید.

 

رفتارهای الگو سازی شده را بکار ببندید .

 

شراکت های درست را جشن بگیرید .

 

یک فرهنگ یا زبان یا روشی برای بودن در مسیر درست را توسعه دهید.

 

به مسیر متعهد بمانید .

 

افرادی مثل ما این‌گونه رفتار می کنند.

 

استاندارد ها را بالا ببرید ، و همین پروسه را تکرار کنید .

 

 

 

مترجم: مصطفی منبری

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 29 / 3 / 1397 ساعت: 7:34 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

8 عاملی که موفقیت استارتاپ شما را با شکست تهدید می کند

8 عاملی که موفقیت استارتاپ شما را با شکست تهدید می کند

 

 

منبع : Forbes
نویسنده : مارتین زوئیلینگ
ترجمه و انتشار در فضای مجازی : محمد امین بامیان

 

1- نوآوری بدون تجاری سازی ایده، کسب و کار نیست.
ممکن است ایده یا فناوری شما، شگفت انگیز و فرصتی بزرگ باشد ولی این به تنهایی موفقیت کسب و کار شما را تضمین نمی کند. شما هنوز نیازمند راهکاری جهت عرضه محصول، افرادی که بتوانند در کنار هم بصورت یک تیم کار کنند و مشتریانی هستید که حاضر به خرید محصول یا خدمات شما باشند. اطمینان حاصل کنید آنچه ارائه می کنید همان چیزی است که مشتری میخواهد نه آنچه شما توانایی عرضه اش را دارید.

 

2- عدم تامین منابع مالی (کافی) نتایجی بد بهمراه دارد.
حقوق و دستمزد فروشندگان و سایر کارکنان تان را به موقع پرداخت کنید چرا که در غیر اینصورت ممکن است کارشکنی بسرعت جایگزین وفاداری آنها به شما شود. تصمیمات حیاتی آنها در مواقع بحران میتواند برخلاف استراتژی کسب و کار شما بوده و موجب شکافی عمیق در فرآیند کار شود. تامین کردن پرسنل و پاسخ مناسب به درخواست های بجای آنها بسیار پر اهمیت تر از توسعه کسب و کار است.

 

3- یک شرکت نمی تواند بطور همزمان چندین خط مشی را دنبال نماید.
"خط مشی" در یک بیان ساده راه و روشی است که کلیه فعالیت ها حول محور آن انجام می پذیرد و همواره باعث پیشبرد استراتژی شما می شود. تعیین خط مشی در برخی شرکت ها برمبنای فناوری و در برخی دیگر بر مبنای مشتریان صورت می پذیرد. این بنیانگذار کسب و کار است که گفتار و عملکرد خط و مشی را تبیین میکند.

 

4- رهبران استارتاپ بایستی خود نمایانگر اعتماد و شفافیت باشند.
کارآفرینان موفق عرصه فعالیت کسب و کارشان را به گونه ای فراهم می آورند که بوجود آورنده تعهد و وفاداری است. آنها بر عملکرد افراد تمرکز دارند نه بر شخصیت شان. منظورشان همان چیزی است که بر زبان می آورند و آنچه بیان میکنند همان نیت آنهاست و همواره این را ثابت می کنند.

 

5- ناسازگاری بین اعضای تیم که به بروز اختلافات بیانجامد از سرعت پیشرفت شما می کاهد.
بهترین استارتاپ ها از مباحثات سالم بین مدیران و سایر اعضای تیم اجتناب نمی کنند. با این روش است که افراد باهوش با نگرشی نوآورانه تغییراتی اساسی ایجاد می کنند، اما جر و بحث های جنجالی تنها باعث بروز اختلاف و ایجاد اصطکاک بین افراد می شود و از یک تیم خوب، تیمی ناکارآمد می سازد.

 

6- تعصب بیجا بر روی راهکارهای اشتباه، نجات بخش نیست.
چنانچه راهکار شما در حل مساله موثر نیست و یا مشکلات جدی در بازار کارتان وجود دارد، در اینصورت هر چقدر هم که مصمم و خبره باشید با راه حل غلط کار به جایی نمی برید بالاخص در سولوشن های با فناوری "های تک" سماجت در ادامه کار برابرست با شکست . در اینگونه مواقع مدیران نیاز دارند تا با واقع بینی و درک اینکه چه زمانی لازم به عقب نشینی است از ادامه دادن مسیر اشتباه اجتناب نموده و با یک ریکاوری خوب تغییر مسیر دهند.

 

7- رسیدن به موفقیت در زمان کوتاه استراتژی با دوامی برای یک استارتاپ نیست.
آن دسته از کارآفرینانی که کسب ثروت اولویت اصلی آنهاست معمولا دیری نمی پاید که نا امید شده و خیلی زود دست از تلاش می کشند و یا انگیزه شان سست می گردد. ست گودین کارآفرین و نویسنده در حوزه کارآفرینی(با خوشبینی) می گوید: برای رسیدن به موفقیت یک استارتاپ معمولا 6 سال زمان لازم است. اطمینان حاصل کنید از فرآیند کارتان به همان اندازه لذت می برید که از رسیدن به هدف تان

 

8- بی برنامگی در کسب و کار، عین برنامه ریزی برای شکست است.
اگر نمی دانید به کجا می روید احتمالا به جای دیگری غیر از آنچه می خواهید می رسید. چنانچه طرح و برنامه مشخصی نداشته باشید هر کسی مسیر خود را دنبال می کند، کار تیمی و بهره وری که جهت ادامه حیات کسب و کارتان نیاز دارید از بین می رود. هیچ استارتاپی آنقدر ساده نیست که هر کسی بداند چه در سر شما میگذرد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 21 / 3 / 1397 ساعت: 3:46 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

10 نوع مشتری که هر کسب و کار باید بشناسد

10 نوع مشتری که هر کسب و کار باید بشناسد

 

 

۱. بی‌علاقه : آن ها چیزی که شما فراهم می‌کنید را نمی‌خواهند. هانسلمن : ” با تلاش برای تغییر آن‌ها وقت‌تان را تلف نکنید .“

 

۲. جداافتاده : فاقد وفاداری هستند. شما را صرفا یک تامین‌کننده‌ی دیگر می بینند که گاهی می‌توانید کمک‌شان کنید و هیچ خریدی ندارند.

 

۳. خوشحال : از انتظارات این مشتریان فراتر رفته‌اید و ممکن است نتوانید انتظارات آن‌ها را برآورده سازید.

 

۴. وفادار : انتظارات بالایی دارند . آن‌ها به شرکت شما برمی‌گردند، بیش‌تر خرج می‌کنند و راجع به شما با دیگران صحبت می‌کنند.

 

۵ .ناامید : وقتی کارها درست پیش نرود، ممکن است یک مشتری ناراضی گیرتان بیاید. این سوال را از خودتان بپرسید:‌ ” آیا از آن‌چه انجام می‌دهیم رضایت دارید؟ “ در صورت راضی نبودن دلیل‌اش را جویا شوید.

 

۶. سرخورده : مشتریان ناامیدی که مورد توجه قرار نمی‌دهید آزرده می شوند و تجربه‌شان را به دیگران می گویند. ” به هر قیمتی از به وجود آوردن مشتریان سرخورده پرهیز کنید. هرچه سریع‌تر با ناامیدی مقابله کنید.

 

۷. خاموش : این آدم‌ها در گذشته مشتریان خوبی بودند اما به آرامی کنار رفته‌اند. بهتر است به جای کسب یک مشتری کاملا تازه، آن‌ها را به بازگشت ترغیب کنید.

 

۸. تخلیه‌کننده : این مشتریان سودآور نیستند، پول و هم‌چنین زمان و انرژی‌تان را تخلیه می‌کنند. قبل از کنار گذاشتن این گروه، سعی کنید آن‌ها را سودآور کنید.

 

۹. رها شده : زمانیکه معیارهای مشخصی داشته باشید خلاص شدن از دست مشتری‌ها ایرادی ندارد. از رد کردن مشتری‌ها نهراسید؛ از خودتان بپرسید آیا مشتریان تخلیه‌کننده‌ی دیگری هم وجود دارند که لازم است رها شوند.

 

۱۰. ایده‌آل : این‌ها مشتریانی هستند که می‌خواهید و باید مدام به دنبال‌شان باشید.

 

نتیجه : در حقیقت شناخت درست مشتریان مساوی است با صرف بهینه منابع زمانی، مالی و انسانی.

 

از امروز اقدام به شناسایی مشتریانتان کنید..

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 


تاریخ ارسال پست: 21 / 3 / 1397 ساعت: 3:20 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

شروعی دوباره، اینبار در جایی دیگر!(سهند بهنام،کارآفرین)

شروعی دوباره، اینبار در جایی دیگر!

 

 

سهند بهنام، کارآفرین
خرداد ۱۳۹۷

 

دبستان که بودم دلم کامپیوتر میخواست، مادرم میرفت کلاس کامپیوتر ولی کامپیوتری تو خونمون نبود، ماجرا مال ۳۰ سال پیشه. عکس کیبورد رو روی کاغذ نقاشی کرده بودم که تایپ با کامپیوتر‌ رو تمرین کنم تا بعدا کامپیوتر دار بشم. اون زمان آتاری تازه اومده بود. ما تو خونمون تی‌وی‌گیم داشتیم. هنوز ویدئو های بتامکس رو بورس بود و VHS نیومده بود. یه دو ‌سه سالی گذشت، ۱۱ سالم شده بود. چند تا از بچه پولدارهای مدرسه Commodore64 خریده بودن. یه کامپیوتر خیلی ابتدایی که بجای دیسکت، نوارکاست میخورد و به تلویزیون وصل می‌شد. بین مسیر مدرسه و خونمون یه فروشگاه باز شده بود بنام سوپر تک (تو ‌میدون چیذر) یه غرفه داشت که کومودور و‌ آتاری میفروخت. هنوز آمیگا نیومده بود. هر روز وقتی مدرسه تعطیل میشد میرفتم سروقتش قیمت جدید میگرفتم، اونم همون قیمت قبلی رو تکرار میکرد. یادمه حدود ۲۳۰۰۰ تومن پول داشتم و قیمت اون حدود ۳۰۰۰۰ تومن بود. احتمالا فکر میکردم قراره قیمتها بیاد پایین.

 

بعد از چند ماه، طرف گفت بیا هرچی داری بده و بردار ببرش. ۲۶۰۰۰ تومن دادم و جای ۴۰۰۰ تومن بقیش ظهرها میرفتم مغازش که اون بره ناهار، منم مغازشو نگه دارم. یک سالی گذشت، کلی برنامه نویسی یاد گرفته بودم. به بچه‌هایی که کومودور داشتن، برنامه و بازی میفروختم. سر همین کسب و کارم نزدیک بود از مدرسه اخراج بشم. ناظم مدرسه نوار کاستها رو تو کیفم پیدا کرده بود و فکر میکرد گلچین آهنگهای سال رو پیدا کرده. احمق نشسته بود ۴ تا نوار یک ساعته، صدای فش فش دیتا گوش‌ کرده بود ببینه بالاخره کجاش اندی میخونه.



با پولی که درآوردم کمودور رو فروختم آمیگا۵۰۰ خریدم، بعد آمیگا ۶۰۰، آمیگا ۱۲۰۰ و تو سن ۱۵ سالگی ۸۰۲۸۶ خریدم. بعد ۸۰۳۸۶، ۸۰۴۸۶ و پنتیوم. سال ۱۳۷۴ اولین بار با یک مودم US-Robotic با سرعت 1200bps و با ترمینال برنامه NC به شبکه BBS وصل شدم. تلفن خونمون با صاحبخونمون مشترک بود، چند بار گوشی رو برداشته بود صدای فش فش شنیده بود، از مادرم پرسیده بود این صدای چیه؟ اونم گفته بود صدا نمیاد!

 

خلاصه وقتی فهمید کار منه قاطی کرد و ما رو جواب کرد. آخه فهمیده بود با دخترشم دوستم. سال بعدش اولین بار اینترنت و وب رو تجربه کردم. وقتی ۱۷ سالم بود برای خودم خدایی میکردم. آدم تو اون سن زود جوگیر ‌میشه و فکر میکنه دیگه آخرشه. تو اون سن، درآمدم از مدیر مدرسمون بیشتر شده بود. سال ۱۳۷۶ اولین وبسایتمو ساختم و یک سال بعدش تو ۱۸ سالگی من صاحب یک شرکت ارائه دهنده اینترنت بنام ایراتل بودم. ۲۴ تا خط تلفن رو با مودمهای اکسترنال وصل کرده بودم به یه مولتی پورت و با ویندوز NT4 و یه برنامه بنام NT-TacPlus سرویس میدادم. یه دیش ku باند هم‌گذاشته بودم و از KPN هلند دیتا دریافت میکردم و با ۲ تا خط که به ندارایانه وصل بود ارسال دیتا داشتم.

 

وقتی ۱۸ سالگی یه ISP داری و کلی آدم و شرکت از خدماتت استفاده میکنن حس قدرت داری. انقدر پول درآورده بودم که تو ۲۰ سالگی برای مادرم خونه خریدم. سال بعدش دولت جلوی ‌کار شرکتهای اینترنتی رو گرفت و فقط به رانتهای خودش مجوز داد. منم ورشکسته شدم و نشستم درس خوندم رفتم دانشگاه.

 

الان که به گذشته نگاه میکنم، باید همون‌ موقع مهاجرت میکردم. ولی خب کسی نبود که راهنماییم کنه. من هر مسیری که میرفتم برام مثل سفر اکتشافی بود و خودم همه چیزو‌ کشف میکردم. تازه اطلاعاتمو با بقیه هم درمیون میزاشتم، هنوزم همینطورم.

 

از ۲۱ تا ۲۷ سالگی درس خوندم و یک شرکت تو زمینه مسیریابی با GPS راه انداختم, ولی باز هم رانت دولتی جلو‌ کارمو گرفت و مجبور شدم از اول شروع کنم. تو ۲۸ سالگی شرکت شریف تراشه رو ‌راه انداختم. استراتژیم ساخت بزرگترین بانک داده‌ آب کشور بود. میدونستم تا چند سال بعد، آب میشه مشکل اول روی میز دولت. تو ۱۰ سال گذشته بیشتر از ۱۳۰۰۰ دیتالاگر ساختم و تو کشور نصب کردم. چندین ترابایت بیگ دیتا از اطلاعات آب و‌محیط زیست جمع کردم. نرم افزارهای پیشرفته تحلیل و پیشبینی برای کاهش هدر رفت آب ساختم و آماده بزرگترین حرکت زندگیم، یعنی کنترل شبکه های آب با هوش مصنوعی شدم. و دوباره داستان تکرار شد. اینبار مدیران فاسد آب و فاضلاب سنگ جلوی پای شریف تراشه انداختن و با ندادن طلبهای شرکت و دادن پروژه ها به رانتهای خودشون این شرکت رو‌ خسته کردن. درآخر هم با تهدید بانکهای اطلاعاتی رو گرفتن و بیزینس پلن ۱۰ ساله شرکت رو نقش بر زمین کردن.



الان که دارم‌ مهاجرت میکنم، هم افسوس این همه عمر و انرژی و سرمایه ای که خرج این مملکت کردم رو میخورم و هم دلم برای این سرزمین میسوزه.مسلما کسی مثل من از شروع دوباره نمیترسه و خسته نمیشه، ولی واقعیت اینه که مهاجرت با همه جاذبه‌هایی که داره، کار سختیه و پره از دل‌نگرانی و استرس. مخصوصا تو ۳۸ سالگی.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 21 / 3 / 1397 ساعت: 3:16 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

6 تکنیک ارتباط مؤثر در فروش حضوری

6 تکنیک ارتباط مؤثر در فروش حضوری

 


همه کارهای ما نوعی ارتباط است و همه سعی داریم تا به طریقی در دیگران نفوذ کنیم . تحقیقات نشان داده 70 تا 75٪ وقت انسانه صرف برقراری ارتباط می شود. بهتر و بیشتر حرف زدن ، ملاک ارتباط مؤثر نیست بلکه توجه به حرکات ،استفاده از حرکات و گوش دادن فعال ، باعث ایجاد ارتباط مؤثر می گردد.

 


تکنیک 1- سخنان مشتری را تفسیر کنید
با استفاده از گنجینه لغات خود ، استنباط خود را از صحبت های مشتری بیان کنید و از این طریق به او این اطمینان را دهید که خواسته هایش را درست فهمیده اید

 

تکنیک 2- سؤال های باز مطرح کنید
برای افراد بسیار مشکل است که مدت زیادی روی سخنان یک نفر تمرکز کنند و از آنجا که گفتگوهای فروش با ارائه حقایق و بیان مشخصات و مزایای محصولات و خدمات همراه است ، طولانی شدن گفتگو باعث منحرف شدن توجه مشتری می گردد. این مشکل را می توان با استفاده از سؤالهای مناسب رفع کرد.

 

تکنیک 3- سکوت طلایی
پس از طرح سوال و گوش دادن به مطالب مشتری که باعث کشف علایق ،نیاز ها ،خواسته هاو انتظارهای وی می گردد و انطباق نیازها وخواسته ها با خصوصیات و ویژگیهای محصولات خودمان و انعکاس استنباط و احساس خود به طرف مقابل ، با متانت و شکیبایی چند لحظه مکث کنید و به مشتری مجال دهید تا فکر کند .

 

تکنیک 4– اثر گذاری اولیه
با تحقیقاتی که از مکانهای تجاری به عمل آمده روشن شده است که در سه دقیقه اول ورود مشتری همه مسائل روشن می شود .تصویری که از شما در ذهن مشتری شکل می گیرد در همین سه دقیقه اول است. تجربه های خوب در ذهن مشتری تصویر خوب و تجربه های بد در ذهن او تصویر بدی می سازد .این ذهنیت شکل گرفته را به سختی می توانید تغییر دهید.همچنین تحقیقات نشان داده اند پس از اینکه فرد به یک نتیجه کلی دست می یابد و متوجه می شود کسی یا چیزی را دوست داردیا نه ،دیگر به راحتی نمی تواند نتیجه گیری خود را عوض کند ،از اعتقدهایی که نسبت به آن شخص یا چیز پیدا می کند روی بر نمی گرداند و به داطلاعات جدیدتر توجهی نمی کند ،بلکه آنها را طوری تغییر می دهد که تصورات اولیه خود را تأیید کند.

 

تکنیک 5– قدرت خنده
فروشنده خوب ،فروشنده ای است که همیشه لبخندی ملایم اما واقعی بر لب داشته باشد .«فردی که چهره ای شاد و خندان ندارد، نباید مغازه باز کند». هیچ چیز بیشتر از تند خویی، مشتری را فراری نمی دهد.

 

تکنیک 6 - قدرت دست دادن

 


سعی کنید در ارتباط های تجاری:

 

1) به هنگام دست دادن دست ها خشک باشد.

 

2) در میزان فشار دادن حد اعتدال را فراموش کنید.

 

3) دست طرف مقابل را حدود 6 ثانیه در دست خود نگه دارید.


4) برای ابراز تسلط از «چنگ مرد بزرگ »استفاده کنید، یعنی دست طرف مقابل را بیش از حد معمول فشار داده و مدت طولانی تری در دست خود نگه دارید.


5) برای ابراز دوستی و همکاری از «چنگ همایشی »استفاده کنید؛ یعنی در فشار دادن اعتدال را رعایت کنید، مدت نگه داشتن کمی طولانی تر باشد، چهره متبسم و آرام، ارتباط چشمی ملایم داشته باشید و کمی به جلو متمایل شوید.


6) برای ابراز خشوع، به هنگم دست دادن، دست رو به بالا و در برخورد اول، گردن کمی کج باشد.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 19 / 3 / 1397 ساعت: 12:30 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

آینده ، هم اکنون است !(دارا خسرو شاهی،مدیرعامل ایرانی تبار سامانه تاکسیرانی اینترنتی اوبر)

آینده ، هم اکنون است !

 


سهیل ایرجیان


دانشجوی مدیریت بازرگانی دانشگاه مریلند و عضو مجمع فعالان اقتصادی

 

 

دارا خسرو‌شاهی، مدیرعامل ایرانی‌تبار سامانه تاکسیرانی اینترنتی اوبر مدتی است شخصا در تبلیغات ویدیویی این شرکت حاضر می‌شود و از تجربیات مهاجرت از ایران می‌گوید. او با اشاره به نصایح پدرش‌ در دوران نوجوانی، نوعی سیاست جدید برای دلبری از مشتریان شرکت اوبر ارائه می‌دهد. شرکتی که در زمان سکانداری مدیر عامل سابقش، رسوایی‌هایی ازقبیل سرقت اطلاعات کاربران را در کارنامه‌ ثبت کرده‌ بود، به قول شروین پیش ور، سهام دار اوبر، حالا با وجود یک "رهبر واقعی" جانی تازه بر کالبد شرکت دمیده شده است.

 

حضور گران‌قیمت‌ترین مدیرعامل جهان در سری جدید تبلیغات اوبر، انگیزه‌ای شد که مقاله‌‌ای از مجله‌ بریتانیایی اکانومیست که چند ماه قبل‌تر مطالعه کرده‌بودم را دوباره بازخوانی کنم. مقاله‌ای که با عنوان "UBERWORLD” تصویری تقریبا دقیق از آینده‌ای از‌ جهان ارائه می‌دهد که اوبر و رقبایش صنعت حمل و نقل دنیا را به تملک خود درآورده‌اند.

 

اگر فکر می‌کنید در دنیای آینده همچنان پشت رول ماشین شخصی‌تان -که چهره‌ای ترمیناتور‌گونه به خود گرفته- عازم محل ‌کارتان می‌شوید، پیشنهاد می‌کنم این مقاله را تا پایان دنبال کنید.

 

اوبر، این استارت‌آپ ۷۰ میلیارد دلاری، هم اکنون در ۴۲۵ شهر جهان فعال است و قصد دارد بازار ۱۰۰ میلیارد دلاری حمل و نقل را به عدد نجومی ۱۰ تریلیون دلار در سال برساند! البته این شرکت که افزایش سود خود را در استفاده از خودرو‌های خودران می‌بیند در این رقابت پر سود تنها نیست. شرکت‌هایی همچون اپل، گوگل و خودروسازی پیشرو تسلا رقیبان قَدَر اوبر به حساب می‌آیند. در همین راستا به تازگی شاهد قراردادی میان شرکت‌های اپل و فولکس واگن آلمان در مورد خودرو‌های خودران بودیم.

 

دنیای آینده‌ حمل و نقل، شهروندان را با صرفه اقتصادی مجاب خواهد کرد که بجای استفاده از اتومبیل شخصی، از خدمات شرکت‌هایی نظیر اوبر بهره ببرند. برای پیشبرد چنین اهدافی، پیشتازان حمل و نقل نه تنها به دنبال ارتقا خودروهای خودران هستند، بلکه به دنبال افزایش بهره‌برداری از استفاده‌ گروهی از یک خودرو هستند، خدمتی که شرکت اوبر آن را "اوبرپول" نام گذاری کرده‌است.

 

بر اساس گزارش بانک مورگان استنلی، امروزه استفاده از این نوع سرویس که چند مسافر از یک خودرو برای مقصد یکسان استفاده کنند ۴ درصد کل حمل و نقل جهانی را تشکیل می‌دهد، که این عدد تا سال ۲۰۳۰ به ۲۵ درصد خواهد رسید. طبق گفته‌های خسروشاهی در برنامه تاک ات جی اس، شرکت اوبر به دنبال برنامه‌ای است که مسافر با استفاده‌ سریالی از تمام امکانات حمل نقل شهری مانند مترو، اتوبوس و حتی دوچرخه در کنار خودرو های اوبر، از ارزان ترین و سریع ترین راه ممکن بهره ببرد. او همچنین در مصاحبه دیگری درباره‌ "اوبر ایتز" که به وسیله ماشین های اوبر غذای سفارش داده شده را به دست مشتریان می‌رساند، تاکید کرد که برای افزایش سرعت انتقال همبرگرهای سفارش‌داده‌شده به زودی از پهباد استفاده خواهدکرد!

 

شاید در نگاه نخست این میزان تغییرات در حوزه حمل و نقل، قدری غیرقابل باور به نظر برسد، اما چنین مدلی از همین حالا دست کم در سنگاپور و شهر پیتزبورگ در ایالات متحده در حال اجراست. مطالعات شرکت او ایی سی دی نشان می‌دهد که اجرایی شدن طرح پیش‌رو، باعث کاهش ۸۰ تا ۹۰ درصدی نیاز به اتومبیل خواهد‌شد، در نتیجه شهرها شاهد ترافیک کمتر، هوای پاک‌تر و البته جای پارک بیشتر خواهندبود.

 

اگرچه برخی از کارشناسان با یادآوری سرنوشت شرکت‌هایی چون نوکیا و بلک بری به استمرار و افزایش قلمروی پادشاهی شرکت اوبر بر این بازار به دیده تردید می‌نگرند، اما رسیدن این شرکت از صفر تا ۷۰ میلیارد دلار، بدون مالکیت حتی یک خودرو را شگفت انگیز خوانده اند. موفقیتی که حالا با برنامه خودرو‌های خودران قطعا تغییر خواهد‌کرد و اوبر مجبور خواهدبود هزینه‌ خودروهایش را خود بپردازد. با توجه به علاقه مدیر عامل اوبر به نوعی از تجارت که دیگرانی جز مالکین و سهامداران اصلی شرکت هم در آن سهیم باشند،بعید نیست که برای این چالش هم پیش بینیهایی شده باشد.

 

با اینکه دنیای آینده حمل و نقل کشور‌های توسعه یافته با اقتصاد و فضای مجازی ناپایدار ایران اندکی غیر قابل مقایسه است، اما چنین برنامه هایی میتواند کمکی شایان به معضلاتی در کلانشهرهای ایران کند که حالا به دید مردم بحرانی لاینحل شده‌اند.

 

شایسته نیست به جای حمایت از استارت‌آپ‌های جدید و جوانان خوش فکری که این روزها بیشتر به مهاجرت می اندیشند و قادرند با دانش و انگیزه خود به جنگ بحران آلودگی و ترافیک در کلانشهرها بروند،سرمایه های این مرز و بوم در اختیار آنهایی گذاشته شود که به گفته وزیر جوان کابینه، حتی در جلب اعتماد مردم وا مانده اند!

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 19 / 3 / 1397 ساعت: 11:7 قبل از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

جملات شگفت‌‌انگیز درباره فروش‌بهتر

جملات شگفت‌‌انگیز درباره فروش‌بهتر

 

 

 نماینده معمولی می‌گوید: «نمی دانم».
نماینده حرفه ای می‌گوید: «متشکرم، پرسش خوبی است. اجازه بدهید پاسخ آن را برای شما پیدا کنم.»

 

 نماینده معمولی می‌گوید: «طرح دیگری نداریم.»
نماینده حرفه ای می‌گوید: «اجازه بدهید ببینیم اگر مطابق میل شما نیست، چطور می‌توانیم رضایت شما را جلب کنیم.»

 

 نماینده معمولی می‌گوید: «خونسرد باشید.»نماینده حرفه‌ای می‌گوید: «من از شما عذرخواهی می‌کنم.»

 

نماینده معمولی می‌گوید: «همین بیمه نامه کافیست؟»
نماینده حرفه ای می‌گوید «آیا دوست دارید در کنار این از بیمه نامه دیگری هم استفاده نمایید؟ا» یا: «آیا دوست دارید در کنار بیمه نامه ثالث بیمه بدنه هم داشته باشید؟»

 

نماینده معمولی می‌گوید: «من نمی‌توانم این کار را انجام بدهم.»
نماینده حرفه ای می‌گوید: «کاری که می‌توانم انجام بدهم این است که...»

 

نماینده معمولی می‌گوید: «این بخش به من مربوط نمی‌شود.»
نماینده حرفه ای می‌گوید: «من با کمال میل شما را پیش کسی می برم که بیشتر از من در مورد این بخش اطلاعات دارد.»

 

 نماینده معمولی می‌گوید: «ما فقط این طرح را داریم.»
نماینده حرفه‌ای می‌گوید: «الان این طرح را نداریم، اما طرح‌های جدیدی خواهیم داشت. ممکن است لطفا نام و شماره تلفن خود را به من بدهید تا با شما تماس بگیریم و اطلاع دهیم؟»

 

نماینده معمولی می‌گوید: «این برخلاف سیاست شرکت ماست.»
نماینده حرفه ای می‌گوید: «سیاست شرکت ما این است؛ اما قصد داریم آن را تصحیح کنیم. من می‌توانم در حال حاضر این کار را برای شما انجام دهم که...»

 

 نماینده معمولی می‌گوید: «من تازه‌کار هستم.»
نماینده حرفه ای می‌گوید: «لطفا مرا تحمل کنید، برای کمکی که نیاز دارید در خدمت شما هستم.»

 

(هنگام مکالمۀ تلفنی)نماینده معمولی می‌گوید: «گوشی...»
نماینده حرفه ای می‌گوید: «ممکن است خواهش کنم چند لحظه پشت خط منتظر باشید.»

 

 فروشندگان معمولی می‌گوید: «الان سرم شلوغ است.»
نماینده حرفه ای می‌گوید: «خوشحال می‌شوم بتوانم به شما کمک کنم.» یا: «هم‌اکنون چه کمکی می‌توانم بکنم؟»

 

 نماینده معمولی می‌گوید: «شما اشتباه می‌کنید.»
نماینده حرفه ای می‌گوید: «فکر می‌کنم سوء تفاهمی پیش آمده است. اجازه بدهید در موردش صحبت کنیم و حلش کنیم.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 12 / 3 / 1397 ساعت: 8:1 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

دولت؟ کارآفرینی؟ شیب؟ بام؟

دولت؟ کارآفرینی؟ شیب؟ بام؟

 

 

دکتر امیرحسین خالقی

 

گفته می شود که بسیاری از نوآوری های کنونی مانند انرژی هسته ای، اینترنت، رایانه ها و هواپیماها نه حاصل پژوهش بخش خصوصی؛ بلکه پیامد سرمایه گذاری های دولت است؛ همچنین شرکت های خصوصی از آنجا که ملاحظه سودآوری دارند و نگاه کوتاه مدت را دنبال می کنند، زیر بار پژوهش های بنیادین نمی روند؛ زیرا این قبیل پروژه ها با وجود ریسک بالا، سودآوری فوری به همراه نمی آورند.

 

این نگاه چند ایراد اساسی دارد؛

 

 

1 نخست آنکه نوآوری تکنولوژیک را با نوآوری اقتصادی یکی می گیرد؛ نوآوری تکنولوژیک چیزی است که مهندسان می پسندند و از نظر فنی پیشروست، ولی به هزاران دلیل مشتریان آن را انتخاب نمی کنند و شانسی برای تولید انبوه ندارند. نوآوری های تکنولوژیک تا زمانی که آزمون سخت بازار را پشت سر نگذارند، از منظر اقتصادی نوآوری تلقی نمی شوند.

 

یک نمونه فناوری "بتامکس" و "وی اچ اس" است که با وجود آنکه اهل فن اولی را برتر می دانستند، نتوانست در بازار از پس "وی اچ اس" برآید. دانشمندان شوروی هرچند در ابداع بسیاری از نوآوری ها پیشرو بودند، ولی آن امپراتوری شر از این ابداع ها به دلیل نبود آزمون بازار بهره ای نبرد.

 

2 دوم، مسئله هزینه فرصت است، این درست است که دولت در یک حوزه سرمایه گذاری می کند و نتایجی را هم کسب می کند؛ ولی آیا منابع عمومی اگر در جایی دیگر سرمایه گذاری می شدند، نفع بیشتری نداشت؟ خصوصی ها حواسشان به ریال ریال هزینه هایشان هست و انگیزه لازم برای به ثمر رساندن سرمایه گذاری های خوب و رها کردن سرمایه گذاری های بی حاصل را دارند، ولی دولتهای درگیر سیاست چنین نیستند. فساد و کارایی پایین پروژه های دولتی در عرصه علم هم تکثیر می شود و نورچشمی ها و ژن های خوب "علمی" سروکله شان پیدا می شود.

 

3 سوم، شواهد تاریخی وجود دارد که مثلا در امریکا در قرن 19 و حتی تا سال های دهه 1940 در عمل حتی بدون بودجه های پژوهشی کلان دولتی که بعدها رایج شد، این کشور بسیار نوآور بود. نوابغ مهندسی مانند برادران رایت ، ادیسون و تسلا به هیچ رو حمایت دولتی نداشتند و با پول و وقت خودشان ریسک می کردند یا در دهه 1930 شرکت های خصوصی مانند دوپونت خودشان دست به کار پژوهش های بنیادی شدند که بعدها به ابداع نایلون انجامید.

 

4 چهارم، سرمایه گذاری دولت در "نوآوری"، باعث می شود که بخش خصوصی در آن حوزه ها وارد نشود و به اصطلاح آنها را بیرون می راند و در واقع مسیر پیشرفت علم و نوآوری مخدوش و منحرف می شود؛ خشت کج اول می تواند دیوار را تا ثریا کج ببرد، پژوهشی که برای بوروکرات های دولت و نظامی ها انجام می شود، زمین تا آسمان با پژوهش های تجاری که باید پاسخگوی نیاز مشتریان باشد متفاوت است، نهادهای پژوهشی که به اولی عادت می کنند، پس از برداشتن حمایت های دولت، برای بقا کارشان ساده نیست.

 

خلاصه آنکه حواسمان باشد کارآفرینی و نوآوری کار افراد است نه دولت ها، والله اعلم.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 11 / 3 / 1397 ساعت: 5:10 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه درخواست افزایش حقوق موفقیت آمیزی داشته باشیم؟

چگونه درخواست افزایش حقوق موفقیت آمیزی داشته باشیم؟

 

 

درخواست پول کردن کار سختی است زیرا از طرفی دوست ندارید ناسپاس، پر توقع و سمج نشان داده شوید و از طرف دیگر اگر بدانید جواب تان «خیر» است هرگز آن را مطرح نخواهید کرد.

 

شما با این که فکر می کنید ارزش تان بیشتر است یا به پول بیشتری نیاز دارید، هرگز درخواست افزایش حقوق تان را مطرح نکرده و هرگز آن را دریافت نمی کنید.

 

این رفتار به همین شکل ادامه می یابد تا اینکه به دنبال موقعیت بهتر آنجا را ترک می کنید. هفته ها به دنبال کار می گردید و سختی های زیادی می کشید. یا کار ایده آل را به دست می آورید یا خیر. این احتمال 50-50 است. به جای این کار می توانید با رعایت نکات زیر درخواست درستی ارائه داده و با افزایش حقوق تان از اتاق مدیر بیرون بیایید.

 

در زمان درست اقدام کنید
بیشتر مردم در زمان نادرستی این درخواست را ارائه می دهند. برای مثال زمانی که از شرکت ناراضی هستند یا می خواهند آنجا را ترک کنند. آنها به دنبال دلیل دیگری برای ماندن هستند و آن دلیل پول است. در این هنگام طرز تفکری که فرد با آن وارد اتاق مدیر می شود این است که «آنها قدر من را نمی دانند» و این فکر منفی او را به هیچ جایی نمی رساند. بهترین زمان برای درخواست افزایش حقوق زمانی است که کاری را به شکل مناسب انجام داده اید و رئیس تان از آن خوشحال است.

تنها زمانی درخواست کنید که همه چیز عالی پیش رفته است.

 

 

باید زمان بندی تان را با شرکت هماهنگ کنید. مثلا در آخر سال که بودجه ی سال بعد شرکت را می نویسند زمان مناسبی برای این کار نیست. وقتی که به شما مسئولیت بیشتری داده می شود یا کار بزرگی انجام می دهید بهترین زمان برای این درخواست است زیرا مدیر به خوبی به ارزش های شما آگاه شده است.

 

ارزش خود را بدانید
به یاد داشته باشید که هرگز با خواستن پول بیشتر نمی توانید به آن دست پیدا کنید. همه می خواهند پول بیشتری داشته باشند. از این رو باید تحقیق کنید. آیا کسانی که سطح مهارت های شان مانند شماست نیز همین مقدار پول دریافت می کنند؟ بهتر است درخواست تان منطقی باشد.

 

باید مانند مدیر تان فکر کنید. آیا توانسته اید کار مؤثری برای شرکت انجام دهید؟ مشتری ها از رفتار شما راضی هستند؟ آیا ایده ی پول آوری به شرکت ارائه داده اید؟ چه کاری برای شرکت کرده اید؟ اگر مدیر متوجه این کارهای شما نشده، وظیفه ی شماست که او را با این حقایق رو به رو کنید.

 

کنترل تان را از دست ندهید
داد نزنید و از تهدید یا لغات بد استفاده نکنید. باید شخصیت عالی و متعهدی را به مدیرتان نشان دهید. با رعایت اخلاق، نتیجه ی بهتری عایدتان خواهد شد.

 

مسئولیت بیشتری قبول کنید
هر شرکتی باید کارهای مشخصی را به پایان برساند و حقوق کارمندانش را پرداخت کند. شاید اگر مسئولیت بیشتری را قبول کنید بتوانید نیاز شرکت به استخدام دیگری را رفع کرده و حقوق بیشتری دریافت کنید. با این کار هم شرکت لازم نیست پول بیشتری برای استخدام فرد جدید پرداخت کند هم شما به حقوق بیشتری دست می یابید.

 

اگر جواب «خیر» است دست خالی بیرون نیایید!
اگر همه ی این استراتژی ها با شکست مواجه شد مطمئنا در موقعیت سنگینی خواهید بود. از مدیر بپرسید که شما را راهنمایی کند که چه کاری می توانید انجام دهید تا در آینده به حقوق بیشتری دست پیدا کنید. با این کار سنگینی فضا از بین می رود.

 

درخواست افزایش حقوق کار آسانی نیست اما با رعایت این نکات می توانید شرایط خوبی فراهم کرده و شاید بار دیگر راحت تر این درخواست را ارائه دهید.


/یادانه

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 7 / 3 / 1397 ساعت: 9:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

کلیدهای طلایی شروع یک رابطه کاری موفق

کلیدهای طلایی شروع یک رابطه کاری موفق

 



چه اعتراف کنیم و چه نکنیم، طبیعی است همه ما به کسانی که مثل ما فکر می‌کنند علاقه داریم. آشنا بودن، ارتباط و گفت‌وگوی کلیشه‌ای را به دنبال دارد، اما شباهت داشتن به ارتباط عمیق منجر می‌شود. دانشمندان علوم اجتماعی سال‌ها مساله «شباهت‌دوستی» را در روابط مختلف انسانی بررسی کرده‌اند.


مغز ما به سرعت شیوه‌ای که هر چیزی را با هم مقایسه می‌کنیم، پردازش می‌کند. «آیا سن و جنسیت طرف مقابل با ما یکی است؟ آیا از یک قوم یا همشهری هستیم؟»

 

شباهت‌دوستی در پی یک سری اهداف مفیداست که از جمله آنها می‌توان به برقراری ارتباطات سریع با غریبه‌ها اشاره کرد. اما این موضوع یک جنبه منفی هم دارد و آن اینکه می‌تواند دنیاهای اجتماعی افراد را محدود کند. همچنین شباهت‌هایی که در ویژگی‌های سطحی وجود دارد – مثل نژاد و قومیت – می‌تواند اختلاف ایجاد کند.

 

رینا برندز، استادیار رفتار سازمانی در مدرسه کسب‌وکار لندن می‌گوید: «در ابتدا، به خاطر ویژگی‌های جمعیت‌شناختی مشترک با دیگران ارتباط برقرار می‌کنیم. اما هرقدر بیشتر تعامل می‌کنیم، شباهت‌های ما بیشتر می‌شود و بیشتر جذب هم می‌شویم.» این اثر دینامیک، گروه‌های متراکمی از افراد مشابه به هم را در سازمان‌ها ایجاد می‌کند.

 

از سوی دیگر، ایجاد یک شبکه متنوع مزایای زیادی به همراه دارد؛ از جمله اطلاعات جدید، چشم‌اندازهای تازه، افزایش خلاقیت و تشخیص فرصت.


دکتر برندز می‌گوید: «تنوع در شبکه‌های اجتماعی کاری ما می‌تواند روابط را تقویت کند. اصل شباهت‌دوستی یعنی افراد در گروه‌های منسجم با هم تعامل برقرار می‌کنند، اما تناقضی که وجود دارد این است که این گروه‌های منسجم جوامع شکننده‌ای ایجاد می‌کنند، چون هیچ پلی بین آنها وجود ندارد.»
این موضوع در محیط کار معنای بیشتری پیدا می‌کند و شرکت‌هایی که زیر گروه‌های به هم‌ مرتبط‌تری دارند، بهتر می‌توانند از بحران‌ها عبور کنند.

 

دکتر برندز سه فاکتور را که مانع تشکیل شبکه‌های متنوع در محیط کار هستند شناسایی کرده است:

 

 

1  ساختار: در جمعیت‌های نامتوازن که برخی گروه‌های خاص بر دیگران تسلط دارند، شباهت‌دوستی رایج‌تر است. چیدمان سازمانی و جریان کار هم می‌تواند تاثیرگذار باشد. مثلا اگر میز شما در گوشه‌ای تاریک و دور قرار گرفته، احتمال اینکه با افراد جدیدتر آشنا شوید، در مقایسه با کسی که دم در ورودی قرار گرفته، کمتر است.

 

2  خودتان: ارتباط برقرار کردن زمان‌بر است. اما برای داشتن یک شبکه عمیق، به روابط قوی‌تر و نزدیک‌تر نیاز دارید. یک شبکه هسته‌ای ۸ تا ۱۰ نفر را شامل می‌شود.

 

3  دیگران: توانایی شما برای برقراری ارتباطات تازه به واکنش دیگران هم بستگی دارد. اولویت‌های ابتدایی شما بر مبنای شباهت با طرف‌های مقابل است و سپس اولویت‌های افرادی که می‌خواهید با آنها ارتباط داشته باشید مطرح می‌شود.

 

 

برقراری رابطه با افرادی که از نظر جمعیت‌شناختی با ما شباهت ندارند، باعث می‌شود به اطلاعات جدید و چشم‌اندازهای مختلف دسترسی پیدا کنیم. اگر خواهان شبکه‌های متفاوت هستید، نکات زیر را مدنظر قرار دهید:

 

 

مدیریت کردن با سرمشق. مدیران همیشه این فرصت را دارند که دینامیک‌های درون‌گروهی و برون‌گروهی را تغییر دهند. مدیران می‌توانند به جز سن و جنسیت و قومیت، از ویژگی‌های متنوع‌تری مثل عضو یک گروه بودن، دفاع کنند.

 

حل کردن یک موضوع. دکتر برندز می‌گوید اینکه مستقیم به افراد بگوییم با هم ارتباط برقرار کنند، چندان موثر نیست. حل کردن یک مشکل و پیوستن به یک پروژه، روش موثرتری برای رونمایی از شباهت‌های عمیق و شکل‌دهی روابط متنوع است.

 

تشکر از لطف دیگران. جمله «من مدیون شما هستم» روش خوبی برای شروع یک رابطه کاری است. لطف کردن یا تشکر از لطف دیگران به فرآیند اعتمادآفرینی کمک می‌کند و نشان می‌دهد برای فردی که می‌خواهید با او ارتباط برقرار کنید، ارزش قائل هستید.

 

منبع: London Business School

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 7 / 3 / 1397 ساعت: 9:49 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا پول در اقتصاد به چرخش در نمی آید؟!

چرا پول در اقتصاد به چرخش در نمی آید؟!

 


دکتر محسن رنانی

 

اقتصاد ایران در حال حاضر همزمان سه رکود اقتصاد کلانی(توان تولید ثابت است، ولی کمتر تولید می‌شود و از ظرفیت موجود کمتر استفاده می‌شود)، رکود ساختاری (توان تولید وجود دارد، ولی ساختار روابط بخشهای اقتصادی برای هم مانع و محدودیت تولید می کنند) و رکود نهادی (خصوصیات کیفی و رفتارهای توسعه یافته ترک می‌شود) را دارد. بعلاوه با دو رکود خارجی دیگر شامل کاهش قیمت نفت و رکود اقتصادی جهانی دست و پنجه نرم می کند.

 

از این پنج دسته رکود فقط یکی به لحاظ تئوریک در اختیار دولت است. (ساختاری و نهادی دست دولت نیست و دو سطح هم که خارجی است.) اقدام برای رفع رکود نیازمند سلسله تصمیماتی است که این تصمیمات اقتصادی در سه سطح شامل تصمیمات بخش خرد (هریک از بنگاهها) ، تصمیمات کلان اقتصادی (بیشتر منظور تصمیمات و اعمال سیاست های مالی و پولی است) و تصمیمات بخش عمومی است.

 

در بخش رکودهای اقتصاد کلانی ؛ انتظار می رود رکودهای اقتصاد کلانی با تصمیمات دولت کنترل شوند. این رکود در کوتاه مدت برای اقتصاد ایران حدود یکسال است و حال آنکه رکود کوتاه مدت در اقتصادهای توسعه یافته سه ماه است. رکودهای ساختاری به 2 یا 3 سال برای تغییر ساختار نیاز دارند، تا حل شوند.

 

نهادها در بلند مدت شکل می گیرند، رکودهای نهادیهم به زمان بیشتر نیاز دارند و گاهی هم هرگز حل نمی شوند. رشد و رونق به معنای گردش بیشتر و سریع تر پول در چرخه اقتصاد کلان است. حالا چرا هر یک از بخش های بنگاه ها، خانوار، بازارهای مالی، دولت، خارجی ها اقدام به باز کردن شیرفلکه پول نمی‌کنند و پول خرج نمی کنند؟ بنگاهها می گویند؛ برای خرج کردن باید بفروشیم و مطالبات را وصول کنیم. این واحد ها به اندازه کافی وام دارند و گرفتن وام جدید برای مخارج توجیهی ندارد، اما خانوارها در این رابطه می گویند ؛ بیکار هستیم و حقوق دریافتی هم کافی نیست. از سوی دیگر ، نظام مالی اظهار می دارد که باید تا 70 درصد سپرده ها وام بدهیم، ولی همین الان 120 درصد سپرده ها وام داده ایم و بیش از این امکان پذیر نیست.

 

خارجی ها اما عنوان می کنند که می توانیم از دو راه پول تزریق کنیم ؛ جنس بخریم، ولی کیفیت و مزیت قیمتی ندارد و خرید به صرفه نیست و یا وام بدهیم. در نهایت دولت در این رابطه در حال حاضر تنها کاری که می‌تواند بکند، چاپ پول است که یک راه حل کوتاه مدت تورم زاست.

 

عدم توجه به وجود بحران یکی از بزرگترین مسائل کشور است . ویژگی خوب ما این است که در بحران خوب تصمیم می گیریم به شرطی که قبول کنیم که در بحرانیم. هم اکنون تنها ابزار دولت که ابزارهای پولی و مالی است ، کند است. بسیج ملی و یک فرمانده در قرارگاه اقتصادی می خواهیم که این فرمانده باید به اقتصاد افق بدهد و منازعات خطرناک سیاسی باید متوقف شود. تسهیل ورود سرمایه ایرانی های خارج از کشور باید برقرار شود.

 

رکود، خشکسالی و فساد اصلی ترین مسائل این کشور بوده و این در حالی است که در کوتاه مدت دولت فقط یک راه دارد و آن انتشار پول است که تورم زاست.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید 


تاریخ ارسال پست: 6 / 3 / 1397 ساعت: 8:14 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

برگه تقلب مدیریت زمان برای مدیران

برگه تقلب مدیریت زمان برای مدیران

 

 

1  ابتدای هفته تمام کارهای مهمی که باید طی هفته انجام شود را بنویسید.
حداقل یک کار غیرفوری در فهرستان بنویسید که باعث رشد یا بهبود کارتان می‌شود.

 

2  هر روز صبح، ۳ کار مهم آن روز را مشخص کنید.
کارهای مهم کارهایی هستند که انجام آن‌ها تاثیری درازمدت بر شما و کارتان دارند.

 

3  قبل از انجام هر کاری از خود بپرسید:
آیا فقط خودم از عهده این کار بر می‌آیم؟
یا شاید بتوان این کار را واگذار کرد و به کار مهم‌تری پرداخت.
کارها را تا جای ممکن واگذار کنید.

 

4  قبل از شروع هر کاری زمان تقریبی آن را مشخص کنید و از یک شمارنده معکوس⏱ استفاده کنید.
می‌توانید از نرم‌افزارهای رایگان مثل Free countdown timer استفاده کنید.

 

5  کارهایی را مشخص کنید که می‌توان از انجامش صرفنظر کرد.
برخی کارها قابل حذف هستند و شاید صرفا به این دلیل که سال‌ها است آن کارها را انجام دادهایم، آن‌ها را ادامه می‌دهیم!

 

6  زمان انجام کارهای مهم را به ۹۰ دقیقه محدود کنید.
اگر نود دقیقه به طور پیوسته کار کنید بالاترین عملکرد ممکن را خواهید داشت.

 

7  قبل از شروع هر کار مهم تمام موارد لازم را آماده کنید تا هنگام کار بتوانید پیوسته و بدون وقفه کار کنید.

 

8  از مدل زندانی و اعدام استفاده کنید.
در انجام هر کار فرض کنید شما زندانی هستید و به شما مثلا ۹۰ دقیقه وقت داده‌اند که کار را تمام کنید.
یا کار تمام می‌شود یا اعدام می‌شوید!

 

9  هر روز حداقل نیم ساعت را به برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت و همچنین بلندمدت اختصاص دهید.
مثل افرادی نباشید که بدون آنکه تبر خود را تیز کنند فقط هیزم خورد می‌کنند و بازده پایینی دارند!

 

 جلوی وقفه‌ها را بگیرید.
قبل از انجام کار مهم به همکاران بگویید کارتان را قطع نکنند.
همچنین تمام موارد حواس‌پرتی مثل موبایل و … را از خود دور کنید.
یادتان باشد شما زندانی هستید و نمی‌خواهید اعدام شوید!

 

ژان بقوسیان، مدیر سبز

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 6 / 3 / 1397 ساعت: 8:6 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

هزینه های اولیه‌ استارتاپ را به چه مواردی تخصیص بدهیم؟

هزینه های اولیه‌ استارتاپ را به چه مواردی تخصیص بدهیم؟ 

 

 

 مهدی زارع سریزدی

 

هزینه‌های اولیه‌ی استارتاپ باید با دقت و برنامه‌ریزی کامل انجام شوند چرا که سرمایه‌ی این شرکت‌ها در ابتدا محدود بوده و فرصت اشتباه به موسسان نمی‌دهد.

 

بوت‌استرپینگ یکی از بهترین و کارآمدترین روش‌‌های سرمایه‌گذاری استارتاپ در روزهای اولیه‌ی تاسیس است. البته این راهکار دشوارترین روش نیز محسوب می‌شود چرا که منابع مالی، زمان، تیم، نیروی انسانی و بسیاری منابع در آن بسیار محدود هستند. بوت‌استرپینگ اعتبار موسس و کنترل او روی استارتاپ را نیز افزایش می‌دهد؛ چرا که بدون وجود سرمایه‌گذاران یا مدیران بالادستی، به‌تنهایی تصمیم‌گیری می‌کند.

 

بوت‌استرپینگ به‌معنای راه‌اندازی استارتاپ با سرمایه‌ی شخصی و حداقل هزینه‌ها است
نکته‌ی اساسی در زمانی که سرمایه‌ی اولیه‌ی استارتاپ کم است یا به روش بوت‌استرپینگ کار می‌کند، انتخاب زمینه‌ی مناسب برای هزینه کردن سرمایه است. چرا که در این سبک از مدیریت استارتاپ اگر هزینه‌ها به درستی انتخاب نشوند، ممکن است موسس استارتاپ سرمایه را در مسائلی بی‌اهمیت هزینه کند و از سرمایه‌گذاری در بخش‌های با بازدهی بلندمدت غافل شود. در ادامه‌ی این مطلب زومیت به بررسی چهار زمینه‌ای می‌پردازیم که موسسان استارتاپ باید سرمایه‌ی خود را در آنها هزینه کنند.

 

 ابزارهای مناسب
استارتاپ نیز مانند هر کسب‌وکار دیگر به ابزار مناسب احتیاج دارد. این ابزارها بسته به نوع شرکت می‌تواند نرم‌افزاری، سخت‌افزاری یا ابزارهای تولیدی باشد. به هر حال ابزار مناسب علاوه بر تضمین کیفیت خوب محصول نهایی، افزایش بازدهی و کارایی و کاهش هدررفت منابع را به همراه خواهد داشت.

 

 ابزار آلات
حتی اگر محصول شما یک سرویس باشد، ابزارهای مناسب برای آن حیاتی هستند. کیفیت ایده‌ی شما، همچنین مالکیت معنوی آن و تمایز شما از بازار همگی در راه‌اندازی استارتاپ مهم هستند؛ اما اگر بازدهی اجرای ایده مناسب نباشد، تمامی این موارد بی‌فاید خواهند بود.

 

همان‌طور که اشاره شد در هزینه کردن سرمایه باید دقت به خرج دهید. پس در انتخاب و خرید ابزارها نیز حساس باشید. خرید آخرین مدل ابزارها با بیشتری امکانات، برای استارتاپ مناسب نیست. باید به دنبال مواردی باشید که قطعا نیازهای شما را به بهترین نحو برطرف کنند. امکانات اضافه، به‌معنای هزینه‌ی اضافه خواهند بود و شما را از هدف اولیه یعنی هزینه کردن هوشمندانه دور می‌کنند. در نهایت به این نکته توجه کنید که هر خرید در این مرحله، یک سرمایه‌گذاری است و قطعا باید سرمایه‌گذاری با بیشترین نرخ بازگشت را انتخاب کنید.

 

 فضای کاری مناسب
موسسان و کارمندان شرکت‌های نوپا بسیار بیشتر از رقبای باسابقه‌ی خود در محیط کار می‌مانند. آنها وظایف و کارهای زیاد و زمان کمی برای انجام آنها دارند. در نتیجه در قدم اول باید به دنبال محل کاری راحت و ترجیحا جذاب باشید. البته محیط کار استارتاپ نباید آن‌چنان لوکس بوده یا تصویری بسیار بزرگتر از وضعیت کنونی استارتاپ را نشان دهد. همین که شما و همکاران از کار در آنجا راضی باشید، به هدف اولیه رسیده‌اید.

 

 راحتی محل کار مهم‌تر از زیبایی و لوکس بودن آن است
علاوه بر انتخاب محل، وسایل دفتر کار نیز باید با دقت انتخاب شوند. میز، صندلی، نورپردازی، کمد و مواردی از این دست باید به بهترین نحو گزینش شوند تا فضایی ارگونومیک برای کارمندان ایجاد شود. نکته‌ی حیاتی در این بخش این است که به دنبال جلب توجه دیگران نباشید. محیط کاری هزینه‌ای است که به راحتی می‌تواند شما را گرفتار کند و بخش عظیمی از سرمایه را ببلعد. تنها زمانی که استارتاپ شما ارتباطات متعددی با افراد بیرون داشته و نیاز به جلسات متعدد داشته باشید، می‌توان محیط کار را کمی لوکس‌تر و گران‌تر انتخاب کرد.

 

موارد تاثیرگذار روی مشتری
این بخش به طور خلاصه مشخص می‌کند که سرمایه‌ی استارتاپ در تمام موارد باید در جایی هزینه شود که روی مشتری تاثیر می‌گذارد. به‌عنوان مثال افزایش انگیزه‌ی تیم نیز روی محصول نهایی و در نهایت روی مشتری تاثیر می‌گذارد؛ پس در این دسته‌بندی قرار می‌گیرد. همیشه پیش از تصمیم برای هر هزینه‌ی جدید، این سوال را از خود بپرسید: «آیا روی تجربه‌ی مشتری تاثیر می‌گذارد؟»

 

اگر پاسخ سوال بالا مثبت بود، مراحل بعدی آسان خواهند شد. باید بازگشت این سرمایه‌ی جدید را برای خودتان مشخص کنید. به بیان دیگر پس از رسیدن محصول به مراحل اولیه، هرگونه هزینه‌ی جدید برای بهبود آن باید به سود مشتری باشد تا در نهایت سود شما را نیز افزایش دهد. در غیر این صورت شما در حال خرج کردن بی‌دلیل سرمایه هستید که برای هیچ استارتاپی خوب نیست.

 

 مدیریت تیم

همه‌ی کارشناسان کسب‌وکار در اهمیت تیم برای رشد استارتاپ هم‌عقیده هستند. شما هرچقدر هم که فردی سختکوش و باانگیزه باشید، در ادامه‌‌ی مسیر به کمک نیاز خواهید داشت. این کمک می‌تواند به شکل استخدام نیروهای آزادکار یا نیروهای ثابت باشد. به هر حال این هزینه، بخشی است که باید با دقت به آن پرداخته شود.

 

 باارزش‌ترین سرمایه‌گذاری استارتاپ روی اعضای تیم انجام می‌شود
اکثر موسسان استارتاپ تجربه‌ی استخدام دیرهنگام نیرو را دارند. آنها با تصور صرفه‌جویی، زمان استخدام را عقب انداخته‌اند و در نهایت سرعت رشد خود را نیز کاهش داده‌اند. در نتیجه انتخاب زمان صحیح برای جذب نیرو از چالش‌های اساسی شما خواهد بود. استخدام نباید در زمانی انجام شود که سرتان شلوغ است؛ چرا که یک موسس استارتاپ همیشه کارهای زیادی برای انجام دارد. در مقابل بهترین زمان وقتی است که نیاز به انجام وظیفه‌ای هست و شما مهارت کافی برای انجام آن را ندارید. مدیر فروش، برنامه‌نویس، مدیر امور مالی و مواردی از این دست، قطعا جزو نیازهای اولیه‌ی شما خواهند بود. فراموش نکنید که نیروی کاری مناسب، بهترین سرمایه‌گذاری برای استارتاپ است.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید 


تاریخ ارسال پست: 6 / 3 / 1397 ساعت: 7:59 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

20 عادت فروش که باید حذفشان کرد

20 عادت فروش که باید حذفشان کرد

 

 

پائولو کوئیلو می گوید: همیشه بهترین راه را برای پیمودن می بینیم اما فقط راهی را می پیماییم که به آن عادت کرده ایم.

 

20 عادت در حوزه فروش و بازاریابی که تاثیر نامناسب بر روی کار دارند که اگر آنها را اصلاح نکنید، نمی توانید در مسیر پیشرفت گام بر دارید:

 



1) فقدان یا عدم توجه به اعتبارسنجی


2) به تاًخیر انداختن مشتری یابی


3) عجله کردن در مرحله معرفی


4) استفاده از موضوعات بی ربط در گفت و گو با مشتری


5) عدم به روز رسانی مهارت های فروش


6) وابستگی به یک مشتری بزرگ


7) عدم محصول شناسی


8) بیشتر از گوش کردن، حرف زدن


9) نگاه صرفا کمی به فروش


10) عدم تبدیل ویژگی ها به منافع


11) ترس داشتن از قیمت


12) عدم پیگیری


13) عدم شناخت مشتری


14) عدم شخصی سازی پیام


15) اشتباه در گفتن یا نوشتن اسم مشتری


16) استفاده از واژه های ناآشنا برای مشتری


17) حدس زدن درباره خواسته مشتری


18) زیادی به بروشورهای فروش متکی بودن


19) نامنظم بودن


20) همیشه عذرخواهی کردن یا هیچ وقت عذرخواهی نکردن

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 6 / 3 / 1397 ساعت: 7:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,
می پسندم نمی پسندم

شرکت‌ها چگونه می‌توانند محیطی دلپذیر برای کار ایجاد کنند؟

شرکت‌ها چگونه می‌توانند محیطی دلپذیر برای کار ایجاد کنند؟

 

 

اغلب کارمندان به دلایلی همچون اعتبار یک شرکت به آن می‌پیوندند، اما عاملی که تعیین می‌کند یک کارمند چه مدت و تا چه زمانی در یک شرکت باقی می‌ماند، بستگی زیادی به کیفیت مدیر مستقیم او دارد.


بهره‌وری کارکنان نیز تا حد زیادی بر اساس عملکرد و ویژگی‌های شخصیتی و کاری مدیران مستقیم آنها تعیین می‌شود. در مجموع، مدیران نقشی کلیدی در تبدیل استعدادهای کارکنان به عملکردهای درخشان دارند.

 

با این همه، شرکت‌ها نیز جایگاه و اهمیت خاص خود را دارند. اگر مدیران به تنهایی و بدون همراهی سایر ارکان شرکت، دست به تغییرات بزرگی بزنند که به بهتر شدن شرایط کمک کند، به سختی می‌توانند بر مقاومت‌های شکل گرفته به واسطه تفکرات سنتی و چارچوب‌های از پیش تعیین شده فائق آیند.

 

متاسفانه در بسیاری از شرکت‌ها هنوز تفکرات و ساختارهای سنتی ریشه دوانده و بزرگ‌ترین مدیران هم در مصاف با این تفکرات و سنت‌ها به زحمت می‌افتند. شما هر چقدر هم مدیر قابلی باشید باز هم به سختی می‌توانید با تفکرات کلیشه‌ای مانند موارد زیر مقابله کنید:

 

▫️هر فرد دارای پتانسیل‌های نامحدودی است.
▫️باید به افراد کمک کرد تا بر نقاط ضعف خود تمرکز کرده و آنها را برطرف سازند.
▫️به همان شکل با دیگران رفتار کنید که دوست دارید آنگونه با شما رفتار شود.

 

حتی اگر بهترین مدیر دنیا هم باشید و خلاقانه‌ترین ایده‌ها را برای دگرگون ساختن ساختارهای موجود در سر پرورانده باشید، چنانچه در محیط مناسبی مشغول فعالیت نباشید، با موانعی روبه‌رو خواهید شد که کار زیادی برای داشتن آنها نمی‌توانید انجام دهید و پاسخ‌هایی شبیه این خواهید شنید:

 

▫️نمی‌توانید به این شکل به کارکنان پاداش دهید.
▫️نمی‌توانید کارمندی را که کمتر از سه سال سابقه کار در شرکت دارد، ارتقا دهید.
▫️با کارکنان به شکل‌های متفاوتی رفتار می‌کنید. این منصفانه و عادلانه نیست و تبعیض‌آمیز به نظر می‌رسد.
▫️این سیستم جدید مدیریت عملکرد شرکت است، لطفا رویکردهایتان را با آن تنظیم کنید.
▫️کارکنان باید بر اساس استراتژی‌های تدوین شده شرکت آموزش دیده و مورد ارزیابی قرار گیرند، پس فقط آنها را مدنظر قرار داشته باشید و نه چیزهای دیگر را.
▫️نمی‌توانید چنین عنوانی (مثلا مدیر فلان بخش) را به او بدهید، چرا که کسی نیست بخواهد به او گزارش دهد و او زیر دستی ندارد که مدیرش باشد.

 

در این مسیر کلیدهایی وجود دارند که می‌توان با استفاده از آنها دیوار بلند تفکرات و سیستم‌های سنتی را در هم شکست و دیواری جدید ساخت:

 

1  بر نتایج و دستاوردها متمرکز شوید:
وظیفه اصلی شرکت‌ها، مشخص کردن اهداف مطلوب است و وظیفه کارکنان، یافتن بهترین روش‌ها و ابزار لازم برای دستیابی به این اهداف. عمل به توصیه‌های زیر می‌تواند در این زمینه موثر و مفید باشد:

 

▫️تا آنجا که امکان‌پذیر است، هر شغلی در شرکت را بر مبنای دستاوردها و با استفاده از واژگان مرتبط با نتایج تعریف کنید.
▫️روشی موثر را برای رتبه‌بندی و سنجش دستاوردهای کارکنان تدوین کنید، چرا که سنجش و اندازه‌گیری همیشه به بهبود عملکرد کمک می‌کند.
▫️به چهار شاخص و معیار سنجش عملکرد کارکنان و شرکت از نظر مشتریان، یعنی دقت، فراهم بودن، همکاری و تعامل و مشاوره ‌دادن کارکنان به مشتری توجه ویژه داشته باشید. علاوه‌بر این، هر کدام از نقش‌ها در درون شرکت را بر اساس میزان تاثیرگذاری بر تحقق این شاخص‌ها، مورد سنجش قرار دهید.

 

2 برای عملکرد درخشان کارکنان در هر نقشی که هستند، ارزش قائل شوید. اگر بخواهیم فرهنگ یک شرکت را به خوبی بشناسیم کافی است اول از همه به قهرمانان آن شرکت نگاه کنیم، برای این موضوع، کارهای زیر را انجام دهید:

 

▫️تا آنجا که ممکن است برای هر نقشی در سطوح مختلف دستاوردها را تعیین کرده و مشخص کنید با تحقق چه معیارهایی می‌توان به سطوح بالای عملکرد دست یافت. علاوه‌بر این، با اهدای گواهینامه و دیپلم افتخار به افراد آنها را برای حرکت به سمت سطوح بالاتر ترغیب کنید.

 

▫️برنامه‌های پاداش‌دهی متعددی را به تعداد مشاغل مختلف سازمان، طراحی و اجرا کرده و در هر کدام از آنها شاخص‌های ویژه‌ای را در نظر بگیرید. علاوه‌بر این، به‌طور شفاف توضیح دهید که چرا به کارکنان پاداش‌های متفاوتی می‌دهید.

 

▫️بهترین روزهای هرکدام از کارمندان‌تان را به همراه آنها جشن بگیرید. سیستمی طراحی کنید که در آن هر فردی بتواند عملکردش را به صورت ماهانه و فصلی مورد ارزیابی قرار دهد. از همین سیستم برای جشن گرفتن بهترین روزهای هر فرد در طول هر ماه، فصل و هر سال استفاده کنید. در این حالت، افزایش بهترین روزهای هر فرد، به معنای بهبود عملکرد او و پیشرفت شرکت خواهد بود.

 

منبع: گالوپ

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 5 / 3 / 1397 ساعت: 7:26 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

نقدی بر بوم مدل کسب و کار

نقدی بر بوم مدل کسب و کار 

 

 

اگر شما هم جزو آدم‌های بدشانسی باشید که در سه سال گذشته در کلاس‌های «خلق (یا درک) مدل کسب و کار» من شرکت کرده‌اند، می‌دانید که در همان پنج دقیقه‌ی اول، کتابِ نازنینِ چاپ اولِ «خلق مدل کسب و کار» (نوشته‌ی الکساندر استروالدر) را جلوی چشم حاضران به گوشه‌ای پرت می‌کنم و تقریباً با صدای بلندی فریاد می‌زنم: «استروالدر دروغ گفت! استروالدر سر همه‌مان را کلاه گذاشت!». البته حدود یک ساعت و نیم بعد دوباره با استروالدر و بوم مدل کسب و کار (Business Model Canvas) معروفش آشتی می‌کنم و توضیحی ده دقیقه‌ای درباره‌ی این بوم می‌دهم.

 

با وجود این قهر و آشتی (که بیشتر تکنیکی است برای جدا کردن ذهن مخاطب من در کلاس از آنچه که از مدل کسب و کار می‌داند)، اعتقاد عجیب و محکمی دارم به اینکه بوم مدل کسب و کار (BMC)، اصلاً و ابداً ابزار مناسبی برای طراحی مدل کسب و کار استارتاپ‌ها نیست. این ادعا از نظر من چند دلیل ساده بیشتر ندارد:

 

 

1 مهم‌ترین ایراد بوم استروالدر (و اصولاً هر بوم دیگری؛ حتی بوم ناب) این است که همه‌ی آنها ابزارند و نه هدف؛ به این معنی که همه‌ی بوم‌ها قرار است مثل چک لیستی عمل کنند که بدانیم پایه‌ای‌ترین چیزهایی که باید در نظر بگیریم چه هستند. اما متأسفانه به دلایل مختلف، در اکوسیستم استارتاپی ایران بعضاً صرف پر کردن بوم‌های کسب و کار را معادل طراحی مدل کسب و کار می‌دانند و این، یکی از دلایلی است که می‌بینیم استارتاپ‌هایی با ایده‌های خوب، بخاطر مسائل بدیهی در مدل کسب و کار شکست خورده‌اند.

 

2  کتاب استروالدر اولین بار در سال ۲۰۰۴ منتشر شده و مطابق اطلاعاتی که در صفحه‌ی ویکی‌پدیا خود استروالدر آمده هم تدوین این کتاب ۴ سال طول کشیده است. یعنی احتمالاً حوالی سال ۲۰۰۳، زمانی بوده که استروالدر و گروه نویسندگان، درباره‌ی این بوم کسب و کار به جمع‌بندی اولیه رسیده‌اند.

 

 

هرچند کسب و کارهای نوپا (که روزگاری به آنها SME‌ یا شرکت‌های کوچک و متوسط می‌گفتند) سابقه‌ای بسیار قدیمی‌تر از این حرف‌ها دارند، اما نباید فراموش کرد که تازه از سال ۲۰۰۷ بود که با برگزاری نخستین استارتاپ‌ویکند، توجه عمومی به مفهوم جدیدی به نام استارتاپ جلب شد. کتاب«نوپای ناب» (Lean Startup) که این روزها اغلب استارتاپ‌ها برای شروع به کار خود از آن ایده می‌گیرند هم تازه در سال ۲۰۱۱ چاپ اول خودش را تجربه کرد.

 

در نتیجه به نظر می‌رسد که کتاب استروالدر، به دورانی پیش از عصر استارتاپ‌های کنونی تعلق دارد: روزگاری که تلقی عمومی از استارتاپ، شرکت‌های اینترنتی بودند که نهایتاً تعداد زیادی از آنها در حباب دات.کام از بین رفتند؛ و نه استارتاپ‌های امروزی که بعضاً حتی مثل یک کارخانه اداره می‌شوند.

 

 

3  علاوه بر واقعیت‌های تاریخی، به نظر می‌رسد مواردی که در بوم مدل کسب و کار معرفی شده‌اند، چندان به کار استارتاپ‌ها نمی‌آیند و استارتاپ‌ها لااقل در شروع کار خود، نیاز دارند موارد دیگری را بررسی کنند که اثری از آنها در BMC نیست. معروف‌ترین نمونه‌ی این موارد، نکاتی است که استارتاپ‌ها در طراحی ارزش پیشنهادی خود باید به آنها توجه کنند: استارتاپ قرار است چه مشکلی را حل کند؟ ارزش پیشنهادی یکتای استارتاپ چیست؟ چه چیزی است که می‌توان آن را مزیت ناعادلانه‌ی استارتاپ برای رقابت با دیگران دانست؟ مشتریان در حال حاضر از چه موارد جایگزینی استفاده می‌کنند؟

 

شاید بتوان مهم‌ترین تفاوت بوم مدل کسب و کار و بوم‌های دیگری که برای استارتاپ‌ها مناسب‌سازی شده‌اند (مانند بوم ناب) را این دانست که در استارتاپ‌ها، بنیان‌گذار نیازمند اعتبارسنجی دقیق‌تری از ایده است و از بنیادی‌ترین مشکلات (pain) مشتری شروع می‌کند و سعی می‌کند برای آنها راه‌حل پیدا کند. اما در BMC، فرض ضمنی این است که می‌دانیم مشکل چیست و از صحت ایده‌ی مرتبط با آن هم اطمینان نسبی داریم.

 

به عبارت دیگر، به نظر می‌رسد بوم مدل کسب و کار بیشتر به درد کسب و کارهایی می‌خورد که عدم قطعیت کمتری نسبت به استارتاپ‌ها دارند و پاسخ برخی پرسش‌ها برای آنها مشخص شده است.

 

 

 

4  واقعیت این است که طراحی یک کسب و کار استارتاپی در عالم واقع، اصلاً از منطق BMC دنباله‌روی نمی‌کند! حرفه‌ای‌های طراحی مدل کسب و کار واقعاً اول از هر چیز به مشتری و مشکل‌اش فکر می‌کنند و سعی می‌کنند تعادلی بین این دو برقرار کنند. هم‌زمان هم جایگزین‌ها، مکمل‌ها و رقبا هم بررسی می‌شوند و این موضوع باعث می‌شود به مزیت ناعادلانه‌ی استارتاپ برسند: چه چیزی باعث می‌شود که مشتری از من خرید کند و از رقیبم نه.

 

در این فرآیند، طراح مدل کسب و کار ممکن است تا مدت‌ها به مواردی مثل فعالیت‌ها و منابع کلیدی یا کانال‌های عرضه و روش ارتباط با مشتریان فکر نکند و تمرکزش را تا جای ممکن، روی مفهوم ارزش و خلق آن بگذارد
پس اگر در واقعیت روش دیگری جز منطق BMC‌ استفاده می‌شود (و موفق هم هست)، چرا باید در تئوری آن را به‌عنوان روش اصلی یاد گرفت و اجرایی کرد؟

 


اگر بوم مدل کسب و کار برای استارتاپ‌ها ابزار مناسبی نیست، پس چرا هنوز که هنوز است از آن استفاده می‌کنند؟ فکر می‌کنم این موضوع چند دلیل دارد:

 

خیلی از افرادی که استفاده از BMC را برای استارتاپ‌ها تجویز می‌کنند، یا ابزار دیگری را واقعاً نمی‌شناسند یا با بوم استروالدر بوده که طراحی مدل کسب و کار را یاد گرفته‌اند. تغییر دادن ذهنیت در این موارد هم ممکن است زیاد ساده نباشد و به همین خاطر است که همه چیز را از عینک BMC است که می‌بینند.

 

بوم مدل کسب و کار، ساده فهم است: کسب و کارهای زیادی را می‌توان فهرست کرد که فعالیت‌های‌شان بر این بوم منطبق است. به همین خاطر است که لااقل در حوزه‌ی آموزش مدل کسب و کار، استفاده از BMC گزینه‌ی چندان بدی برای یک مدرس نیست. بماند که در عمل، اتفاق دیگری می‌افتد!

 

استارتاپ ویکندها نقش بزرگی در ترویج BMC داشته‌اند. در این رویداد، بوم مدل کسب و کار به‌عنوان ابزار طراحی مدل کسب و کار معرفی می‌شد و چون خیلی‌ها استارتاپ را با استارتاپ ویکند شناختند (و حتی ممکن است این دو را با هم اشتباههم بگیرند!)، اصولاً ممکن است چیزی جز بوم استروالدر را قبول نداشته باشند.

 


اما آیا این بوم، اینقدر که به نظر می‌رسد «بد» و «به درد نخور» است؟

 

نه قطعاً! BMC صرفاً یک ابزار است مانند دیگر ابزارها و بستگی دارد چه کسی و با چه دانشی از آن استفاده کند. برای یک فرد کم‌دانش (یا متوهم دانایی!)، هیچ ابزاری مفید نیست و برای کسی که طراحی مدل کسب و کار را درک کرده، همه‌ی ابزارها چوب جادویی‌اند.

 

میثم زرگرپور 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 3 / 3 / 1397 ساعت: 5:27 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

درس هایی از‍ پیتر لینچ، مرد سهام های بزرگ

درس هایی از‍ پیتر لینچ، مرد سهام های بزرگ

 

 

پیتر لینچ مدیریت یکی از بزرگ‌ترین صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشاع را برعهده داشت که ارزش آن از ۲۰ میلیون دلار در ۱۹۷۷ به ۱۴‌ میلیارد دلار در ۱۹۹۰ رسید.

 

 

وی معتقد بود باید شرکتی را که در آن سرمایه‌گذاری می‌شود به خوبی شناخت و با دانش کافی اقدام به خرید آن کرد.

 

 

نکات مهم روش وی عبارت است از:

 

 

۱. از دانش خود برای انتخاب سهام مناسب استفاده کنید.

 

۲. شرکت‌های انتخابی خود را دسته‌بندی کنید.

 

شرکت‌های مناسب برای سرمایه‌گذاری از نظر پیتر لینچ عبارتند از شرکت‌هایی که:

 

 

۱. درک آن‌ها ساده باشد زیرا دیر یا زود افراد نادانی می‌توانند مدیریت آن‌ها را برعهده گیرند.

 

۲. به خاطر جذاب نبودن مردم از آن‌ها روگردان شوند.

همه فکر می‌کنند باید در آخرین شرکت اینترنتی ایجادشده سرمایه‌گذاری کنند ولی کسی به فکر آخرین شرکت فروش سبزی و میوه نیست.

 

۳. در صنایعی که رشدی ندارند، از رشدی بالا برخوردار باشند.

 

۴. دارای چیزی منحصربه‌فرد باشند تا رقابت با آن‌ها سخت باشد.

 

۵. چیزی عرضه کنند که مردم به آن محتاج باشند.

 

۶. دارای وجه نقد زیاد و بدهی کم باشند.

 

۷. با قیمتی خوب عرضه شود. برای تعیین خوب بودن قیمت سهم به نسبت‌هایی مانند قیمت/ارزش دفتری و P/E توجه کنید.

 

۸. مدیران و کارمندان شرکت، خود از سهامداران شرکت باشند.

 

۹. شرکت سهام خود را بازخرید کند.

 

۱۰. درنهایت باید به این سوال پاسخ دهید که چرا این سهم را می‌خرید.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 1 / 3 / 1397 ساعت: 6:59 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

17 مورد از الهام بخش ترین سخنان جف بزوس، موسس آمازون و ثروتمندترین فرد جهان

17 مورد از الهام بخش ترین سخنان جف بزوس، موسس آمازون و ثروتمندترین فرد جهان

 

 

جف بزوس موسس آمازون، یکی از ثروتمندترین افراد آمریکا به شمار می‌رود؛ او با بهره‌گیری از اصول خاص و هوش خود به جایگاه فعلی رسیده است.

 

در ادامه ۱۷ سخن الهام بخش از او آورده شده است که نشان می‌دهد او چگونه در طی ۲۰ سال گذشته، آمازون را به یک کمپانی ۲۰۰ میلیارد دلاری تبدیل کرده است.

 

 در مورد رضایت‌مندی از خود: "یک شرکت نباید عادت کند که همواره در اوج باشد؛ زیرا درخشش و در اوج بودن، همیشگی نیست."

 

 ابتکار و نوآوری: "وقتی مجبور باشید از کمترین چیزها بیشترین استفاده را ببرید، اینجاست که نوآوری و ابتکار خودش را نشان می‌دهد. برای رهایی از یک جعبه‌ تنگ و تاریک، تنها راهی که وجود دارد اینست که ابتکار عمل نشان دهی و راهی به سوی بیرون پیدا کنی."

 

 پیشرفت: "اگر تمام توجه‌ خود را به رقبای خود معطوف کنید، در این صورت باید بنشینید و منتظر بمانید تا اینکه رقبای شما یک حرکتی بکنند؛ اما توجه به نیازهای مشتریان و مشتری‌مداری باعث می‌شود که همواره پیشرو باشید."

 

 ارزش‌هایی که باید در شرکت خود ایجاد نمایید: "بخشی از این ارزش‌ها در طول مسیرتان مشخص می‌شوند. درس‌ها و تجربیاتی که در طی فعالیت حرفه‌ای خود کسب می‌کنید، ارزش‌های شرکت شما را تعیین می‌نماید."

 

 ایده‌های نو: "گاهی اوقات خوش اقبالی باعث می‌شود که افراد به طور غیر منتظره ایده‌های بکر و نویی را کشف نمایند."

 

 در مورد منتقدانتان: "اگر نمی‌خواهید مورد انتقاد قرار بگیرید محض رضای خدا، دست به هیچ کار جدیدی نزنید و همچنان به روال گذشته، کارهای خود را انجام دهید."

 

 در مورد انگیزش: "من قویا معتقدم که نمایندگی‌های یک شرکت نتایج بهتری را بدست می‌آورند. آنها اهمیت بیشتری به کارشان می‌دهند. کاری که آنها انجام می‌دهند صرفا انجام یک وظیفه نیست. در این مورد باید کسب و کاری وجود داشته باشد و این کسب و کار باید معقول و منطقی باشد؛ اما این تنها دلیلی نیست که باعث می‌شود آنها کارشان را خوب انجام بدهند؛ زیرا اهداف و دلایل خاصی به آنها انگیزه می‌دهد تا کارشان را به خوبی انجام دهند."

 

 انتخاب دوست: "زندگی کوتاه‌تر از آنست که صرف کسانی شود که هیچ تدبیر و درایتی ندارند."

 

در مورد اخلاقیات: "چیزی که من را خیلی ناراحت می‌کند اینست که وقتی از کنار بانکی عبور می‌کنم تبلیغاتی را ببینم که با استفاده از آن سعی می‌کنند مردم را متقاعد نمایند تا برای هزینه‌های غیر ضروری، خانه‌شان را در رهن بانک قرار دهند و وام بگیرند. این یک ترفند شیطانی است."

 

 استراتژی: "ما سه ایده‌ بزرگ در آمازون داشته‌ایم که بعد از گذشت دو دهه همچنان به آن ایده‌ها وفادار مانده‌ایم. این ایده‌های بزرگ دلیل موفقیت ما بوده‌اند؛ مشتری مداری، نوآوری و شکیبایی."

 

 رشد و ترقی: "هر کسب و کاری باید همیشه جوان باقی بماند. اگر شما پا به پای نیازهای مشتری پیش بروید مانند وول ورث موفق خواهید بود."

 

 نقطه‌ اتکا: "اگر سرسخت و سمج نباشید کارها را خیلی زود و در مرحله‌ آزمایش و تجربه‌اندوزی رها خواهید کرد و اگر فرد انعطاف‌پذیری نباشید در مواجهه با مشکلات، سر خود را به دیوار خواهید کوبید و نخواهید دید که چه راه حل‌های متفاوتی برای حل مشکلتان وجود دارد."

 

 بازاریابی: "در گذشته ۳۰ درصد از زمان خود را صرف این می‌کردید که کالا و خدماتی درجه یک و بی نظیر را به مشتری ارائه کنید و ۷۰ درصد از زمان‌تان را صرف تبلیغات آن می‌کردید؛ اما در دنیای امروز، باید دقیقا برعکس عمل کنید."

 

 قیمت‌گذاری: "دو نوع شرکت وجود دارد. آن‌هایی که تلاش می‌کنند تا هزینه‌ بیشتری را از مشتری مطالبه کنند و آن‌هایی که تلاش می‌کنند هزینه‌ کمتری را مطالبه نمایند. آمازون شرکتی است که در گروه دوم قرار می‌گیرد."

 

 قدرت و اختیار دادن به گروه کاری: "زمانی که گروه کاری من بخواهد کاری را انجام دهد، به آنها " نه" نخواهم گفت. اما اگر گروه کاری من نخواهد یک کاری را انجام دهد ممکن است که خواست آن ها را بپذیرم. وقتی چندین راه برای رسیدن به توافق وجود داشته باشد شما می‌توانید ریسک‌پذیری گروه‌تان را بالا ببرید."

 

 جلب کردن توجه مشتری: "ممکن است بهترین تکنولوژی را در اختیار داشته باشید و شاید بهترین نمونه از کسب و کار را داشته باشید؛ اما اگر روایت و بیان درستی از برند خود نداشته باشید، هیچ فرقی با بقیه نخواهید داشت و توجهی را جلب نخواهید کرد."

 

 انتخاب سود اندک: "کم کردن ما به التفاوت هزینه‌های تولید و قیمت فروش، عاملی بوده که باعث شده است فرصت‌های زیادی پیش روی آمازون قرار بگیرد."

 

منبع: BUSINESSINSIDE

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 1 / 3 / 1397 ساعت: 6:49 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

۵ راه شگفت‌زده کردن مشتریان

۵ راه شگفت‌زده کردن مشتریان

 

 

قبل از شروع هر کاری،‌ از خود بپرسید «آیا کاری که می‌کنید قابلیت تاثیرگذاری بر مشتری‌ها را دارد؟» اگر نتوانید جواب این سوال را پیدا کنید، به احتمال زیاد کسب‌وکارتان مشتریان ثابتی نخواهد داشت.

 

تاثیرگذار بودن کسب‌وکارهای کوچک به قدری مهم است که باید یکی از اصل‌های ارتباط شما و مشتری‌ها باشد. چرا؟ زیرا اگر بتوانید آن‌ها را تحت تاثیر قرار بدهید، مشتری‌های ثابتی پیدا خواهید کرد که آن‌ها نیز با تعریف کردن از برند شما باعث جذب مشتری‌های جدید می‌شوند.

 

اکنون سوال اینجاست که چگونه مشتری‌ها را تحت تاثیر قرار دهید؟ اگر شما مشتری‌هایتان را بشناسید، متوجه می‌شوید چه چیزی آن‌ها را شگفت‌زده می‌کند. با توجه به نکات زیر، شما می‌توانید عامل تاثیرگذار مخصوص کسب‌وکار خود را پیدا کنید.

 

 

1  استفاده از دست‌خط خودتان

چه چیزی به مشتری‌ها نشان می‌دهد که شما برای آن‌ها وقت بیشتری گذاشته‌اید؟ یک دست‌نوشته! ما این روزها به ندرت یادداشت یا دست‌نوشته دریافت می‌کنیم؛ اما حتما به یاد می‌آورید که وقتی از دوستان کارت پستال یا نوشته‌ای دریافت می‌کردید،‌ چقدر هیجان‌زده می‌شدید. «ایتسی» سفارش من را با این یادداشت تحویل داد: «ممنون کیمبرلی، امیدوارم از خریدت لذت ببری!» من بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و به سرعت عکسش را در «اسنپ چت» به اشتراک گذاشتم. این کار نیازمند اختصاص دادن وقت بیشتر برای هر مشتری است اما نتیجه بسیار خوبی خواهد داشت.

 

2  اهمیت بسته‌بندی

در سال ۲۰۱۶، ۵۱ درصد از خریدها به صورت آنلاین بود. سفارش‌های آنلاین باید برای مشتری‌ها ارسال شوند، بنابراین بسته‌بندی آن‌ها باید متفاوت باشد. کاری کنید که باز کردن بسته‌بندی به یک لحظه خاطره‌انگیز تبدیل شود. زمانی که از یک شرکت محلی جواهری خریدم، آن را در یک کیسه کوچک که در جعبه‌ای براق قرار داشت، به همراه یک بروشور کوچک درباره شرکت و چند برچسب تحویل دادند. همه چیز طوری طراحی شده بود که باز کردن بسته‌بندی را جذاب‌تر کند. شما هم با دقت در بسته‌بندی می‌توانید مشتری‌ها را تحت تاثیر قرار دهید.

 

3  اعتماد به مشتری

گاهی اوقات اعتمادکردن به مشتری‌ها می‌تواند بهترین راه برای تحت تاثیر قرار دادن آن‌ها باشد. سرپرست بازاریابی ما، ‌کوین اسرج، یک آباژور از یک شرکت لوازم خانگی خریده بود؛ بعد از باز کردن بسته‌بندی متوجه شد یکی از پایه‌ها کمی آسیب دیده است؛ او با شرکت تماس گرفت، در حالی که هنوز تردید داشت، زیرا به احتمال زیاد باید برای برگرداندن آن بسته بزرگ به شرکت هزینه‌ای پرداخت می‌کرد: اما در کمال تعجب آن‌ها جنس جدیدی ارسال کردند و جنس قبلی را برای اثبات از مشتری نخواستند. آن‌ها همه چیز را برای مشتری آسان کرده بودند. واضح است که این کار هر کسی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و او را برای خریدهای بعدی مشتاق‌تر می‌کند.

 

4  هدیه‌ها تاثیرگذارند

مردم عاشق وسایل مجانی هستند، اما تاثیر یک هدیه دور از انتظار و هوشمند بسیار بیشتر است. سال گذشته یکی از دوستانم دندان عقلش را کشیده بود. کشیدن دندان معمولا تجربه جالبی نیست اما بسته‌ای که در روز بعد دریافت کرد این تجربه را برای او کمی خوشایندتر کرد. درون بسته یک کارت هدیه ده دلاری برای خرید ماست یخ‌زده و یک یادداشت از دندان‌پزشکش بود. او نوشته بود که ماست یخ‌زده به بهبود درد لثه‌هایش کمک خواهد کرد. حتما شما می‌توانید واکنش ما و دوستم را تصور کنید،‌ بله ما بسیار شگفت‌زده شدیم.

 

5 و حالا کمی تفاوت

مردم زمانی تحت تاثیر قرار می‌گیرند که شما کارهای معمولی را به صورت خارق‌العاده انجام دهید. همه ما از خراب شدن وسیله محبوبمان پس از کمی استفاده نا امید می‌شویم. معمولا مشتری باید به دنبال رسید خرید بگردد تا اگر کالا هنوز شامل گارانتی می‌شود آن را تعویض کند. اما یک کارخانه چاقوسازی در سن‌دی‌گو (این کارخانه متعلق به دو فرد با تجربه است که برای ارتش چاقو می‌سازند) عکس‌العمل متفاوتی دارد؛ آن‌ها به محصولات خود اعتماد زیادی دارند، بنابراین چاقوهای آن‌ها گارانتی مادام‌العمر دارند؛‌ آن‌ها با این تفاوت مشتری‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند./یادانه

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 29 / 2 / 1397 ساعت: 1:59 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

مهمترین مانع آزادی در کشوراین است ‌که مردم از ترس معاش حرف نزنند!

مهمترین مانع آزادی در کشوراین است ‌که مردم از ترس معاش حرف نزنند!

 



اتفاق مهمی که دو دهه است در دنیا افتاده، این است که کاریزما از بین رفته اما این امر هنوز وارد ایران نشده و ایران هنوز کشور افراد است نه سیستم ها.

 

در دنیای امروز توانایی‌ها و مهارت‌های فرد مهم است و کاریزما در این دنیا هیچ جایگاهی ندارد.ما و ژاپن دو کشوری هستیم که از ۱۶۰ سال قبل ازخارج از جهان غرب وارد دوره مدرنیته شدیم اما انتخاب و گزینش ما از متون توسعه و مدرنیته بسیار متفاوت است. ما اول سراغ آزادی سیاسی رفتیم و ژاپنی ها سراغ سیستم و تشکل رفتند.

 

بنیان توسعه در نظام تولید یک کشور است و فونداسیون ساختمان توسعه، نظام اقتصادی است. در ۱۱۰ سال گذشته ایران یک هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار نفت فروخته و ژاپن یکصد و ۷۰ هزار میلیارد دلار درآمد داشته است!

 

در فهم توسعه و اولویت‌بندی‌های توسعه در ۱۶۰ سال قبل دقیق نبودیم و اولویت خود را موضوعی تلقی کردیم که در مباحث توسعه، نتیجه توسعه تلقی می‌شود.

 

کشوری که تولید نکند و نتواند در بازار بین‌الملل سهمی برای اقتصاد خود بگیرد، نمی‌تواند دنبال آزادی سیاسی برود. ما ایرانی ها در هنر، فلسفه، پزشکی و … در بین ملت‌ها جایگاه بسیار بالایی داریم اما در این‌که حکمرانی یک امر تخصصی است، جایگاه خوبی نداریم.

 

حاکمیت هایی در یک قرن داشتیم که به تشکل جامعه اعتقادی نداشتند و فرهنگ تشکل در جامعه ما ضعیف بوده است. اگر بخواهیم در کشوری به سمت سالم‌سازی نظام اجتماعی حرکت کنیم، باید قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی جدا شود.پیشرفت اقتصادی اصول دارد و در کشوری که حاکمیت مالک اقتصاد است، نباید منتظر توسعه باشیم.

 

حوزه تفکر باید حوزه آمار و ارقامِ درست باشد و با حدس و گمان نمی‌شود کار کرد؛ لذا یکی از دلایل عدم موفقیت در سیاست خارجی این است که تحلیل ما از وقایع جهان براساس آمار و ارقام نیست. شناخت نادقیق ما در سیاستگذاری‌ها بسیار اثر دارد و هرچه به سمت حدس و تصورات برویم، به همان درجه در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری مشکل خواهیم داشت و هرچه به سمت آمار، پژوهش و ارقام دقیق برویم، موفق خواهیم شد.

 


برای سالم‌سازی نظام اجتماعی، حاکمیت نه تنها نباید صاحب قدرت اقتصادی باشد، بلکه باید میانجی باشد، باید سیاست‌هایی طراحی کند که با همه مردم جامعه کار کند و نگاهی به تمام اقشار و جریان های اجتماعی داشته باشد. تمرکززدایی از مسوولیت‌ها، ایجاد توازن میان جریان ها و وجود رسانه های نقاد و مستقل در زمینه سالم سازی نظام اجتماعی نیاز است و بهترین روش مبارزه با فساد مالی در دنیا، آزادی رسانه‌هاست.

 

در ایران طی یک قرن اخیر جامعه بزرگ‌تر از دولت نشده و دولت و حاکمیت خیلی بزرگ‌تر از جامعه است و جامعه نقش کلیدی در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری ندارد. توسعه، تک شخصیتی است و افکار روشن و مشخص می‌خواهد و ما نیازمندیم فرهنگی ایجاد کنیم که افراد شخصیت خود را نشان بدهند و یک شخصیتی شدن شهروندان از ملزومات سالم‌سازی یک نظام اجتماعی است.

 

مهمترین مشکل سیاسی در توسعه ایران عدم گردش قدرت در ایران است .حدود ۴ هزار نفر داریم که ثابت هستند.

 

مهمترین مشکل فکری عدم توسعه ایران فقدان قرارداد اجتماعی است .هر هشت سال یک بار تعریف‌مان از عدالت، آزادی، بخش خصوصی و … را عوض می‌کنیم.

 

توسعه یافتگی نیاز به ارتباطات جهانی دارد و کار با شبکه جهانی موجب رشد می‌شود و نداشتن ارتباطات جهانی ضد توسعه است.

 

کشوری که تولید ثروت نکند، نمی‌تواند هویت خود را حفظ کند و ریشه تولید ثروت در بخش خصوصی هر کشور است و این تجربه جهانی است.

 

از مهمترین موانع آزادی در کشور، کنترل اقتصادی حاکمیت است و این‌که مردم از ترس معاش حرف نزنند.

 

دکتر محمود سریع القلم

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 29 / 2 / 1397 ساعت: 1:56 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

شادی را در هر شغلی که دارید بجویید

شادی را در هر شغلی که دارید بجویید

 

 

 شما بیشتر از آنچه فکر می‌کنید در آن شغلی که دوستش دارید، دارای قابلیت و پتانسیل پیشرفت هستید. بعضی‌ها هستند که استعدادهای خود را در زمینه‌هایی که دوستش دارند، دست‌کم می‌گیرند یا استانداردهای سختگیرانه و بیش از اندازه بالایی را در آن زمینه برای خود در نظر می‌گیرند.

 

 ناگفته پیداست یک فرد علاقه‌مند به نقاشی نباید اولین اثرش را با شاهکارهای نقاشی دنیا مقایسه کند و باید توجه داشته باشد که استاد شدن در نقاشی نیازمند زمان و تلاش زیادی است و در این مسیر الهام گرفتن و آموختن از استادان، ایده بهتر و مفیدتری نسبت به مقایسه بی‌هدف و کورکورانه خود با آنها و ایجاد احساس یأس و ناامیدی به خاطر فاصله‌ای که بین خود و آنها وجود دارد، است.

 

 اگر عاشق کاری که می‌کنید هستید، می‌توانید و باید از سفر پرماجرای پیشرفت و تعالی در کارتان لذت ببرید و از احساس کوچک بودن و عقب ماندن دوری بجویید. بعضی‌ها به من گفته‌اند که هویدا کردن گوهر درون چیز خوبی است اما صاحبان مشاغل سخت یا یک نظافتچی چطور می‌توانند به شغلشان علاقه داشته باشند؟

 

 من با گوشزد کردن این مساله که آنها درباره علایق افراد مختلف عجولانه و کورکورانه قضاوت می‌کنند، مثال‌هایی از افرادی با عشق و علاقه‌ای خاص برایشان می‌زنم. یکی از کسانی که برای امضای کتاب قبلی‌ام نزد من آمده بود به من گفت که مادرش به مدت ۲۰ سال، نظافتچی اداره بوده و به آن کار دلبستگی شدیدی داشته است چرا که لذتی که پس از مرتب کردن چیزها و پاکیزه شدن همه چیز احساس می‌کرده غیر قابل وصف بوده است و علاوه‌بر این او را از دغدغه‌ها و مسوولیت‌های خانه و خانواده آسوده می‌کرده و او برای چند ساعت، «خود خودش» بود.

 

 با این همه هستند بسیاری افرادی که از روی اجبار و برای گذراندن زندگی چنین مشاغلی را به‌عهده می‌گیرند که به هیچ عنوان علاقه‌ای به آن ندارند. توصیه من به چنین افرادی این است که در هر روز حداقل چند ساعتی را به کارهایی که عاشقش هستند و در آن استعداد دارند، اختصاص بدهند تا از زندگی‌شان لذت ببرند و برای انجام کارشان انرژی کافی داشته باشند.

 

 هویدا کردن گوهر درون، چیزی شبیه شهود ناگهانی است که برای عرفا رخ می‌دهد. چند سال پیش، مردی که حدود ۶۰ سال داشت، به من گفت که گوهر درونش را به صورت کاملا تصادفی و در یک لحظه شناسایی کرده است. او برای من تعریف کرد هنگامی که ۲۰ سال داشت و در حال تحصیل در رشته مهندسی بود، اتفاقی برایش افتاد که مسیر زندگی‌اش را دگرگون ساخت:

 

یک روز او با یکی از همکلاسی‌هایش که پدرش صاحب یک رستوران بود، قرار ملاقات گذاشت و محل ملاقات هم رستوران پدر دوستش بود. هنگامی که او برای احوال‌پرسی با پدر دوستش پا به آشپزخانه رستوران گذاشت که اولین تجربه حضورش در آشپزخانه یک رستوران بود، خود را در محیطی پر از آشپزها، دیگ‌های بزرگ در حال بخار، بوی غذاهای مختلف و... یافت و در همان لحظه بود که فهمید برای دایر کردن رستوران و آشپزی کردن در آن ساخته شده است.

 

از فردای آن روز او به کلاس‌های آموزش آشپزی و رستوران‌داری رفت و به مدت ۴۰ سال در این زمینه فعالیت کرد و چندین رستوران زنجیره‌ای را تاسیس کرد.

 

منبع: کتاب Finding Your Element

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 23 / 2 / 1397 ساعت: 9:35 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

حسابداری ذهنی!

حسابداری ذهنی!

 

 

در زوریخ از دور دیدم که یک مامور پلیس، یک برگه‌ جریمه را زیر برف‌پاک‌کن ماشینم گذاشت. بله، در جای ممنوع پارک کرده بودم. تمام جاپارک‌ها پر بودند، عجله داشتم و پیداکردن جاپارک قانونی در مرکز زوریخ دشوار.
برای یک لحظه می‌خواستم بروم و برایش توضیح بدهم. خودم را مقابل آن مامور تصور کردم. درحالی‌که نفس‌نفس می‌زنم و موهایم به‌هم ریخته، سعی می‌‌کنم که او را متقاعد کنم که وضعیتم را درک کند، اما بی‌خیالش شدم. سال‌ها کسب تجربه به من یاد داده که چنین کارهایی تنها باعث می‌شود احساس حماقت کنید، حقیر به نظر بیایید و آخر سر آرامش‌تان را هم از دست بدهید.

 

پیش‌تر برگه‌های جریمه‌ پارک ممنوع برآشفته‌ام می‌کردند، اما این روزها با لبخند آن‌ها را پرداخت‌شان می‌کنم. هزینه‌اش را از یک حساب بانکی می‌پردازم که برای کمک‌های مالی در نظر گرفته‌ام. هر ماه ۵۰ دلار برای کارهای خیر کنار می‌گذارم و جریمه‌هایم را هم از همان محل می‌پردازم.

 

در دنیای روان‌شناسی این ترفند ساده به‌عنوان حسابداری ذهنی شناخته می‌شود. من این را از ریچارد تیلر، یکی از بنیان‌گذاران اقتصاد رفتاری، وام گرفته‌ام. 

 

حسابداری ذهنی یکی از مغالطه‌های منطقی کلاسیک به‌شمار می‌آید. مردم بسته به آن‌که پول را از کجا به‌دست آورده‌اند با آن رفتار متفاوتی دارند. به‌همین خاطر است که روی مبلغی که در خیابان پیدا می‌کنید، در مقایسه با پولی که برایش زحمت کشیده‌اید، کمتر حساسیت دارید و سریع‌تر و سهل‌انگارانه‌تر خرجش می‌کنید.


مثال برگ جریمه‌ پارک‌ممنوع نشان می‌دهد که چه‌طور می‌توانید از این مغالطه‌ منطقی به سود خودتان استفاده کنید. درواقع شما به‌خاطر آرامش ذهنی‌تان عمدا خودتان را فریب می‌دهید.

 

فرض کنید کیف پولتان را در یک سفر به یک مکان گم کرده‌اید و دقایقی بعد آن را پیدا می‌کنید و می‌بینید که همه‌چیز سر جای خودش هست به‌جز پول‌ها. آیا به این اتفاق به چشم یک دزدی نگاه می‌کنید یا یک‌جور کمک مالی به کسی که احتمالا وضعیتش بسیار بدتر از شماست؟


هرچه‌قدر هم با ذهن‌تان کلنجار بروید نمی‌توانید این واقعیت که پولتان به سرقت رفته است را تغییر دهید، اما آن‌چه می‌توانید تغییر دهید، اهمیت اتفاقات پیش‌آمده و تعبیرتان از ماجراست.

 

داشتن یک زندگی خوب تا حد زیادی به تفسیر سازنده از وقایع بستگی دارد. من همیشه در ذهنم درصدی به قیمت‌های رستوران‌ها و فروشگاه‌ها اضافه می‌کنم. اگر یک لیوان نوشیدنی پنج‌هزار تومان برایم خرج داشته باشد، لازم است که برای هزینه‌کرد هفت هزار تومان برای آن، درآمد داشته باشم. این یک نمونه مفید از حسابداری ذهنی است تا بتوانم مخارجم را مدیریت کنم.

 

من ترجیح می‌دهم هزینه هتل و رستوران را از قبل پرداخت کنم. به‌این‌ترتیب روبه‌روشدن با صورت‌حساب در روز پایانی سفر، لذتم را خراب نمی‌کند. دنیل کانمن، برنده‌ نوبل، این اثر را قاعده‌ی اوج- پایان (Peak-end rule) می‌نامد. شما نقطه‌ اوج و پایان تعطیلات خود را به‌خاطر خواهید داشت. پس اول پرداخت کنید، بعدا استفاده کنید. این نوعی حسابداری ذهنی است که زهر پرداخت پول را می‌گیرد.

 

 هنر خوب‌زندگی‌کردن
 رولف دوبلی

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 23 / 2 / 1397 ساعت: 9:30 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سندورم های سازمانی را بشناسید.

سندورم های سازمانی را بشناسید.

 

 

1- تروریسم سازمانی (Organizational Terrorism Syndrome)
در تعدادی از سازمان های سلسله مراتبی که افراد در سطوح سازمانی مختلف اشتغال دارند، این احتمال وجود دارد که کارکنان به خاطر حفظ موقعیت خویش و هم چنین آماده‌ سازی زمینه‌ی لازم برای ارتقای شغلی خود، افراد هم ردیف خود را نزد مدیر سازمان بد جلوه دهند، که به این عمل ترور شخصیت یا تروریسم سازمانی می‌گویند.

 

2- سندرم گروه اندیشی (Group Thinking Syndrome)
گروه اندیشی یک نحوه‌ ی تفکر است که در آن اعضاء گروه تحت فشار گروهی، آن چنان محو جو می شوند که از ارزیابی های واقع بینانه باز می‌ مانند و به یک راه حل که مورد نظر گروه است دل می بندند و آن را باور می کنند.
مهم‌ترین نشانه‌ها و عوارض ناشی از گروه اندیشی عبارت است از:
توهّم آسیب ناپذیری
گریز از نقد منطقی
یک سو نگری و تعصب گروهی
کلیشه گرایی و تفکر قالبی
اِعمال فشار بر اعضا
چشم پوشی مفرط از لغزش های گروه
اتفاق آراء و توافق جمعی بی منطق و
نادیده گرفتن اطلاعات مخالف.

 

3- سندرم آپولو (Apollo Syndrome)
این سندرم اشاره به حالتی دارد که در آن افراد با قابلیت‌ های بسیار بالا در جمع عملکرد ضعیفی دارند. در مبحث مدیریت منابع انسانی، موضوع Apollo Syndrome به فردی اشاره می کند که در رزومه خود، به طور اغراق آمیزی نتیجه و موفقیت تیم هایی که در آن حضور داشته را به خود نسبت می دهد و کارفرمایان پس از استخدام متوجه می شوند چه کلاه بزرگی سرشان رفته است!

 

4- سندرم استکهلم (Stockholm Syndrome)
در این سندرم کارکنان سازمان که سرخورده از بی عدالتی در سازمان خود می باشند، با به اصطلاح «آدم بدها» که می‌توان آنها را رقبای خونین سازمان دانست احساس همبستگی بیشتری می‌کنند و در جهت تامین منافع رقیب بر‌ می آیند.

 

5- سندرم تغییر مکرر (Repetitive Change Syndrome)
زمانی که سازمانها بیش از توان معقول کارکنان خود در پذیرش تغییر اقدام به بمباران تغییرات می‌کنند تقریبا هیچ یک از این تغییرات به ثمر نخواهد نشست و یا به صورت ناقص اجرا خواهد شد. فرسایش کارکنان نیز از پیامد های اینگونه تغییرات است. شرکت‌ هایی که از این سندرم رنج می‌برند، بیش از حد روی تغییرات داخلی تمرکز می‌کنند و از نیازهای مشتریان خود غفلت می‌کنند.

 

6- پارادوکس آبلین (Abeliene Paradox)
پارادوکس یا تناقض آبلین اشاره به مواقعی دارد که گروهی از افراد به صورت جمعی تصمیمی می‌ گیرند که بر خلاف تمایلات تمامی افراد گروه است! گاهی اعضا پیشنهادات و نظراتی را می دهند و بر سر آن توافق می‌ کنند که مد نظر هیچ یک نبوده است، و نتیجه بالطبع رضایت بخش نخواهد بود.

 

7- سندرم در اینجا اختراع نشده است (Not Invented Here Syndrome)
گاهی اوقات برخی تیم‌ ها از پذیرش تکنیک‌ ها و فناوری‌ هایی که خود ایجاد نکرده‌اند سر باز می‌ زنند. روانشناسان اعتقاد دارند که در این سندرم، کارکنان سازمان به دنبال مطرح شدن در سازمان بوده و تلاش دارند تا برای خود اعتبار شخصیتی کسب نمایند. دراین شرایط کارکنان آنقدر کوچک و حقیر می‌شوند که حتی از انجام بهترين روش‌ها و ایده‌ ها امتناع می‌ورزند. این سندرم موجب بسته ‌شدن فضای سازمان می‌ شود و روابط سازمان با نهادهای دیگر را دچار خدشه می‌کند.

 

8- سندرم غفلت جمعی (Pluralistic Ignorance Syndrome)
گاهی اوقات می بینیم که یک موقعیت اظطراری و یا ابهام آمیز در سازمان بوجود آمده، ولی موقتا دست نگه میداریم و طوری رفتار کنیم که گوئی اتفاقی نیفتاده است و به دور و بر خود نگاه می کنیم، ببینیم دیگران چه واکنشی نشان می‌ دهند. در چنین وضعی افراد دیگر نیز به همان دلایل طوری رفتار می‌کنند که گوئی اتفاقی نیفتاده است و به دور و بر خود نگاه می کنند که ببینند دیگران چه واکنشی نشان می‌ دهند. این نمونه‌ ای بارز از پدیده‌ ی غفلت جمعی است که در سازمانهای دور بر خود نیز کم و بیش شاهد آن هستیم.

 

9- سندرم سیب لک‌ دار (Bad Apple Syndrome)
می دانیم که اندازه ‌ی گروه، هدف گروه، اتکاء متقابل اعضاء گروه به یکدیگر و هویت گروه همگی عواملی هستند که بر چگونگی عملکرد جمعی گروه اثر می‌گذارند.
چنانچه عضوی از گروه این عوامل را خدشه دار و به آن آسیب برساند، این آسیب به کل گروه سرایت خواهد کرد. همچون سیبی که با نمایان شدن لکه خرابی بر آن، فساد و تخریب در آن گسترش یافته و سیب از بین خواهد رفت. فلذا به محض مشاهده‌ ی فساد می‌توان ابتدا اقدامات درمانی را صورت داد و در صورت تایید درمان ناپذیر بودن آن، باید عضو دچار شده را اخراج تا بیماری کل سازمان را فرا گیرد.

 

به نقل از اکادمی مدیریت منابع انسانی

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 23 / 2 / 1397 ساعت: 9:21 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

اقتصاد بسته به فساد می انجامد.

اقتصاد بسته به فساد می انجامد.

 

 

 دکتر موسی غنی نژاد، اقتصاددان در گفت و گو با تجارت فردا از عواقب دولتی تر شدن اقتصاد ایران می گوید:

 

 با اعتمادی که در سایه انتخابات سال 1392 در بازارها شکل گرفت و همچنین با مذاکرات هسته ای و نهایی شدن «برجام»، تلاطمات اقتصاد کلان آرام شد. این آرامش باعث شد نرخ تورم به طور مداوم کاهش یابد و کاهش نرخ تورم این شبهه را برای دولتمردان ایجاد کرد که همه تصمیمات اقتصادی شان درست است. آنها فکر می کردند اقتصاد روی ریل افتاده، اما این طور نبود. با این حال، همین توهم موجب شد دولت در حوزه اقتصاد داخلی کار چندانی انجام ندهد. به عنوان مثال دولت نتوانست فضای کسب وکار را اصلاح کند و همان سیاست های قیمت گذاری، سرکوب نرخ بهره و سرکوب قیمت های انرژی را که در گذشته وجود داشت، ادامه داد.

 

 امروز به نظر می رسد سیاستگذاران دولتی ما دارند «از ترس مرگ خودکشی می کنند». یعنی در حال ایجاد شرایطی برای اقتصاد هستند که در بدترین حالت «ممکن بود» در آینده اتفاق بیفتد. شاید اگر دشمنان خارجی همه درها را به روی ما ببندند، تحریم ها را بازگردانند، همه راه های معامله و تعامل ما با خارج را مسدود کنند و ورود ارز و درآمدهای نفتی را ممنوع کنند، آن موقع ناگزیر به سمت یک اقتصاد دولتی و متمرکز برویم. اما الان که هنوز آن وضعیت پیش نیامده، چرا خودمان با دست خودمان این کار را می کنیم؟

 

 اگر این شرایط ادامه پیدا کند، وضعیت برای فعالان اقتصادی مستقل و بخش خصوصی واقعی به بدترین شکل ممکن خواهد بود. کسانی که با قدرت سیاسی ارتباط ندارند و از روابط نزدیک با نظام بوروکراتیک دولت برخوردار نیستند، سرشان بی کلاه می ماند. نه دستشان به ارز 4200تومانی می رسد، نه به وام های ارزان قیمت بانکی. از طرف دیگر فعال شدن سازمان های سرکوبگر مثل سازمان حمایت و سازمان تعزیرات آنها را در منگنه قرار می دهد و فعالیت هایشان را به شدت محدود می کند. بدیهی است که اگر این شرایط ادامه پیدا کند، بسیاری از آنان ترجیح خواهند داد فعالیت های اقتصادی خود را متوقف کنند و در نتیجه وضع اقتصادی کشور بیش از پیش به سمت رکود حرکت خواهد کرد.

 

 درسی که از همه این تجربه ها باید بگیریم این است که اقتصاد بسته دولتی و سرکوب قیمت ها تنها به رواج فساد می انجامد. در پنج سال اخیر سیاست قیمت گذاری و سرکوب قیمت ها با وضعی بسیار افسارگسیخته دنبال شده. پنج سال است می گوییم هیچ عقل اقتصادی در شرایط رکودی دست به قیمت گذاری نمی زند؛ در شرایط رکودی باید اقتصاد را آزاد گذاشت تا رونق بگیرد. امروز هم هر قدر اقتصاد را دولتی تر کنیم و محدودیت های بیشتری بر بازار تحمیل کنیم، فساد گسترده تری رخ خواهد داد و تجربه اتلاف منابع دهه 60 بعد از آن، با شدت بیشتری تکرار خواهد شد.


منبع : دنیای اقتصاد

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 


تاریخ ارسال پست: 23 / 2 / 1397 ساعت: 8:1 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

بیل گیتس سرمایه گذاری در بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال را پیرو تئوری احمق تر از من خوانده است!

بیل گیتس سرمایه گذاری در بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال را پیرو تئوری احمق تر از من خوانده است!

 

 

در کنار اظهار نظرات جنجالی وارن بافت و چارلی مانگر، بنیان گذار مایکرسافت اخیرا سرمایه گذاری در بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال را پیرو تئوری احمق تر از من خوانده است.

 

توضیح مترجم: نظریه احمق تر از من (Greater fool theory) یک نظریهٔ اقتصادی است که طبق آن قیمت اجناس بر اساس ارزش ذاتی آنها تعیین نشده و در عوض طبق عقاید و انتظارات غیرمنطقی بازار تعیین می‌شود. به عبارت دیگر در فرضیه احمق تر از من، فرد خریدار بدون توجه به کیفیت یک کالا آن را می خرد و امیدوار است بتواند در زمانی کوتاه آن را به خریدار دیگری بفروشد. او با این فرض قیمت یک کالا را برای خود توجیه می کند: «یک نفر احمق‌تر از من پیدا خواهد شد که حاضر است مبلغ بیشتری برای این کالا بپردازد.» ممکن است سرمایه‌گذار بعدی هم با همین تئوری اقدام به خرید کند. این‌گونه حباب‌های اقتصادی در نهایت می‌ترکند و ارزش سهام مذکور نیز به دلیل فروش یکباره و زیر قیمت به سرعت سقوط می‌کند.

 

 

بیل گیتس می گوید:

 

سرمایه گذاری در ارز دیجیتال به عنوان یک کلاس دارایی، در واقع چیزی را تولید نمی کند. پس نباید از آن انتظار پیشرفت داشته باشید.
اعتراف می کنم اگر این کار ساده بود، به روش کوتاه مدت روی بیت کوین سرمایه گذاری می کردم.

 

بیل گیتس: اگر ساده بود، من هم کوتاه مدت روی بیت کوین سرمایه‌گذاری می‌کردم

 

بیل گیتس در ادامه صحبت های خود خاطره ای را تعریف کرد. او گفت که در گذشته شخصی به عنوان هدیه تولد به او بیت کوین داده و او پس از گذشت چند سال این هدیه را فروخته است.

 

اواسط دسامبر گذشته قیمت بیت کوین شاهد یک افزایش قیمت قابل توجه بود، و از حدود ۲۰۰۰ دلار به بالای ۱۹۰۰۰ دلار رسید. اما امروز ارزش آن کاهش یافته و به نزدیک ۹۳۰۰ دلار رسیده است. بنابر گزارشات شرکت تحقیقات مالی Autonomous Next، از سال ۲۰۱۶ تاکنون قریب بر ۹٫۸ میلیارد دلار سرمایه از راه فروش توکن های جدید و آی.سی.اوها (ICO) جذب شده است.

 

بیل گیتس معتقد است که میزان سفته بازی در بیت کوین و آی.سی.اوها (ICO) بالاست.

 

سرمایه گذاری کوتاه مدت در حوزه ارز دیجیتال ممکن است – برای نمونه در برخی از صرافی ها قراردادهای آتی و اختیار فروش بیت کوین قرارداده شده اند – اما سرمایه گذاری روی ارزهای مجازی به آسانی سرمایه گذاری روی دارایی های با ثبات تر، نظیر سهام شرکت ها نیست.

 

اما بیل گیتس هم مثل خیلی از منتقدان دیگر در کنار بدگویی های خود به فناوری بلاک چین امیدوار است و می گوید این فناوری کاربردها و مزایای خاص خودش را دارد.

 

بیل گیتس: اگر ساده بود، من هم کوتاه مدت روی بیت کوین سرمایه‌گذاری می‌کردم

 

بلاک چین تراکنش ها و تبادلات میان اشخاص را تسریع بخشیده و سابقه انجام این تراکنش ها را به طور دائمی و امن ثبت می کند و بدین ترتیب نیاز به واسطه، از جمله بانک ها حذف می شود. بیت کوین اولین نرم افزاری است که روی بلاک چین پیاده سازی شده، شرکت ها در جستجوی کاربردهای جدید بلاک چین هستند تا بتوانند از این فناوری در زمینه مدیریت زنجیره تامین، تجارت، و غیره استفاده کنند.

 

بیل گیتس یکی از اعضا هیئت مدیره برکشایر هاتاوی است. اخیرا وارن بافت رئیس هیئت مدیره این شرکت، و شریک قدیمی او چارلی مانگر در حضور ده ها هزار نفر پیرامون مسائل متعددی، از جمله ارزهای دیجیتال صحبت کرده اند، و طی صحبت های خود بیت کوین را بی ارزش و مسموم خوانده اند: (وارن بافت و چارلی مانگر باری دیگر بر بیت کوین تاختند)


مترجم: ثریا نیل درار


منبع: cnbc

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید

 


تاریخ ارسال پست: 23 / 2 / 1397 ساعت: 7:47 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

آیا شما یک معتاد به کار هستید؟

آیا شما یک معتاد به کار هستید؟

 

 

اعتیاد به کار نشانه‌های متعددی دارد که در این مطلب به ۵ مورد از نشانه‌های آن اشاره خواهیم کرد. اگر این نشانه‌ها را در خود سراغ دارید به احتمال زیاد به کار معتاد شده‌اید! بنابراین پیشنهاد می‌کنیم از روش‌های درمانی که در همین مطلب به آنها خواهیم پرداخت استفاده کنید.

 

 

۱. نسبت به همکاران‌تان مدت طولانی‌تری کار می‌کنید.
کسانی که به کار اعتیاد دارند، معمولا اولین کسانی هستند که به محل کارشان وارد می‌شوند و آخر از همه آنجا را ترک می‌کنند. این افراد پس از پایان ساعت کاری نیز به کارشان ادامه می‌دهند. آنها فکر می‌کنند اگر ساعت‌های بیشتری کار کنند، بازدهی بیشتری خواهند داشت. در حالی‌ که مطالعات نشان می‌دهند در اغلب موارد ساعت‌های طولانی کار کردن تأثیری در بهره‌وری فرد ندارد. در عوض، استراحت کردن، گاهی دست از کار کشیدن و مراقبت از سلامتی می‌تواند در افزایش بازدهی فرد تأثیر بسزایی داشته باشد.

 

۲. خارج از ساعت کاری نیز به کارتان فکر می‌کنید.
مفهوم اعتیاد به کار، فقط به ساعات کاری زیاد محدود نمی‌شود. فردی که به کار اعتیاد دارد، معمولا توانایی این را ندارد که فکر کار را از سرش بیرون کند. چنین فردی حتی در خواب هم خودش را در محل کارش می‌بیند. در حالی‌ که کارمند سالم کسی است که بتواند در محل کارش، لحظاتی از فکر کار بیرون بیاید و به گردش و تفریح فکر کند. این رؤیاپردازی سبب فعال شدن سیستم عصبی پاراسمپاتیک می‌شود. در این حالت بدن آرامش خود را باز خواهد یافت و فرد با تمرکز بیشتری به کار خود برمی‌گردد. در مقابل، اگر فرد در هنگام تفریح و استراحت به کار فکر کند، واکنش‌های استرس‌زا در بدن فعال می‌شوند.

 

۳. عادات بد و ناسالم در زندگی دارید.
رادی که به کار اعتیاد دارند، معمولا عادت‌های بد زیادی دارند که این عادات بد بر سلامتی آنها تأثیر نامطلوبی می‌گذارد. این افراد همیشه با کمبود وقت مواجه هستند و به همین خاطر یا فست‌فود می‌خورند، یا ناهارشان را سر میز کار میل می‌کنند یا اینکه به کل از خیر غذا می‌گذرند! این افراد معمولا ورزش نمی‌کنند و خواب‌شان نیز بی‌برنامه است. همه‌ی این عوامل موجبات ابتلا به بیماری‌هایی نظیر مشکلات گوارشی، سردرد و میگرن، افزایش یا کاهش وزن، تحریک‌پذیری و خستگی و نوشیدن الکل زیاد (به منظور رهایی از استرس) را فراهم می‌کنند. اما هنگامی که واکنش‌های استرس‌زا در فرد شکل می‌گیرند، چه اتفاقی در بدن او می‌افتد؟
بدن در این هنگام، هورمون‌هایی مانند کورتیزول، آدرنالین و مانند آنها را بیش از حد ترشح می‌کند. افزایش بی‌رویه‌ی این هورمون‌ها برای بدن زیان‌آور است و سبب تضعیف سیستم ایمنی بدن می‌شود. علاوه بر اینها، مسدود شدن شریان‌ها و بسیاری از بیماری‌های دیگر نیز از پیامدهای بد اعتیاد به کار است.

 

4. روابط‌تان با دیگران (به ویژه شریک زندگی‌تان) تیره و تار شده است.
افرادی که به کار اعتیاد دارند، معمولا با اطرافیان خود به‌اندازه‌ی کافی معاشرت نمی‌کنند. اعضای خانواده و دوستان نزدیک این افراد، اولین کسانی هستند که غیبت آنها را احساس می‌کنند. این افراد به‌سادگی تاریخ‌های مهم مانند سالگرد ازدواج، جشن تولد و مانند آنها را فراموش می‌کنند و حتی به دلیل کار زیاد، در چنین جشن‌هایی شرکت نمی‌کنند. برای آنها بسیار سخت است که به کارفرمای خود نه بگویند و با عزیزان‌شان وقت بگذرانند. حتی زندگی زناشویی آنها نیز به‌راحتی تحت تأثیر قرار گرفته و با مشکل مواجه می‌شود. بر اساس آمار، نرخ طلاق برای افرادی که با یک معتاد به کار ازدواج کرده‌اند تا ۴۰ درصد بالاتر از سایرین است. کودکان این افراد نیز با اضطراب و افسردگی بیشتری روبه‌رو هستند.

 

5.ارزش خود را فقط در موفقیت شغلی‌تان می‌بینید.
تعریفی که معتادان به کار، از خودشان دارند فقط در دستاوردهای شغلی آنها خلاصه می‌شود. به نظر کارشناسان، مقصر اصلی در این جریان کمال‌گرایی و جاه‌طلبی است. کارمندانی که اینگونه هستند به‌ندرت از خودشان و کارشان رضایت دارند. این افراد باید از کمال‌گرایی دوری کنند و ارزش شخصی خودشان را از عملکرد شغلی‌شان جدا کنند.

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 9 / 2 / 1397 ساعت: 7:11 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 176